نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۶۴۴ مطلب توسط «امیر مهدوی» ثبت شده است

فهرستی از آژانس‌های خارجی برگزارکننده تور شکار در ایران و قیمت مجوزهای شکار

در واکنش به گزارش انتقادی «وطن امروز» درباره شکار آزادانه اتباع خارجی در ایران، سازمان حفاظت محیط‌زیست جوابیه‌ای به روزنامه ارسال کرده است. در این جوابیه آمده است: «در پاسخ به مطلب «در هیاهوی فعالیت‌های تبلیغاتی سازمان حفاظت محیط‌‌زیست شکارچیان خارجی در ایران جولان می‌دهند؛ بانوی شکار ویژه» در صفحه اول آن روزنامه به تاریخ 13/2/94، ضمن تأکید بر اینکه چنین مطلبی بهتان و دروغ آشکار است، توضیح می‌دهد: متأسفانه مدتی است برخی رسانه‌های متعلق به یک طیف خاص، برخلاف بیان حقایق و اعمال اصول حرفه‌ای و اخلاقی در عرصه اطلاع‌رسانی، با تمسک به مطالبی جعلی موضوع حضور بی‌ضابطه شکارچیان خارجی در ایران را با استناد به مطالب غیرواقع و غیرمستند مطرح کرده و سعی در تهییج افکارعمومی و ایجاد موجی کاذب از واکنش‌های عمومی دارند تا شاید سوار بر این موج، به اغراض سیاسی خود و نه دلسوزی برای محیط‌زیست و حیات‌وحش ایران، دست یابند. مطلب «شکارچیان خارجی در ایران جولان می‌دهند» مورخ 13/2/94 روزنامه «وطن‌امروز» نیز ظاهراً از همین قاعده پیروی می‌نماید و به هیچ عنوان حقیقت ندارد.

سازمان حفاظت محیط‌زیست براساس وظایف قانونی، درکنار حفاظت و حمایت از گونه‌های جانوری وحشی، برنامه‌ریزی برای بهره‌برداری خردمندانه و پایدار از آنها را نیز برعهده دارد. با استفاده از بررسی‌های کارشناسی، نتایج سرشماری‌های سالانه حیات‌وحش، نظرخواهی از متخصصان و واحدهای اجرایی سازمان و جمع‌بندی نظرات حوزه‌های تخصصی سازمان، هر ساله سهمیه‌ای برای شکار گونه‌های قابل برداشت در کشور تعیین می‌شد که بخش عمده آن به شکارچیان داخلی و درصد کمی نیز به شکارچیان خارجی اختصاص می‌یافت. معدود پروانه‌های شکار برای اتباع خارجی، براساس ضوابط و دستورالعمل‌های قانونی مشخص و در قالب زنجیره اجرایی تعریف شده متشکل از سازمان محیط‌زیست، وزارت دفاع، شرکت‌های معتبر برگزارکننده تور شکار خارجی، سازمان گردشگری و میراث فرهنگی و نهادهای امنیتی مسؤول در تردد اتباع خارجی به کشور، با هدف شکار تروفه صادر می‌شد.

اما این روند متأسفانه در سراشیبی تخلفات متعدد افتاده بود به نحوی که مقام معظم رهبری در حدود سال 1375 نسبت به آن اعتراض کرده بودند. مشکلات ناشی از این وضع پس از تلاش‌های فراوان صورت گرفته برای هماهنگی دستگاه‌های مسؤول در ممانعت از این نوع شکار (مانند شکار هوبره توسط شیوخ عرب) از سال 1376 آغاز و در نهایت به تصویب آیین‌نامه‌ای در سال 1381 (که آن روزنامه به اشتباه سال 1382 عنوان کرده) منجر شد. این آیین‌نامه با هدف ساماندهی و قانونمند کردن شکار مقامات خارجی که تا آن تاریخ فقط براساس دستورالعمل‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست پروانه شکار دریافت می‌کردند، به تصویب هیأت وزیران وقت رسید و در واقع هدف از آن مهار بی‌قانونی‌ها و سوءاستفاده شکارچیان غیرقانونی و دلالان آنها بود و به دلیل ماهیت سختگیرانه و محدودکننده‌اش در آن دوره مؤثر هم افتاد و عملیاتی نشد. براساس این آیین‌نامه در روند صدور پروانه، سایر دستگاه‌های مسؤول کشور از جمله وزارت امور خارجه، وزارت اطلاعات و وزارت کشور نیز نقش اجرایی و نظارتی دارند و در عین حال براساس ماده 7 همین آیین‌نامه، شکار گروهی شیوخ اتباع کشورهای حاشیه خلیج‌فارس (که بویژه مورد اعتراض مقام معظم رهبری قرار گرفته بود) ممنوع اعلام شد. خاطرنشان می‌شود به‌رغم محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های مطرح در این آیین‌نامه در بیش از 13 سال گذشته هیچ‌گونه پروانه شکار برای مقامات خارجی از سوی این سازمان صادر نشد.

جهت مزید استحضار خوانندگان گرامی، برخلاف اظهارات کذب مطرح شده در مطلب مورد بحث، سازمان حفاظت محیط‌زیست در کلیه ادوار گذشته هیچ‌گاه برای شکار گونه‌های در معرض خطر انقراض پروانه شکار صادر نکرده و در سال 1393 نیز با توجه به بررسی‌های کارشناسی و جمع‌بندی نظرات افکارعمومی و فرهیختگان، در راستای حفاظت و حمایت از همه گونه‌های حیات‌وحش و ارزیابی درست از ظرفیت‌های زیستی موجود در کشور، شکار همه گونه‌های جانوری چارپا چه برای شکارچی داخلی و چه خارجی ممنوع و مابقی گونه‌ها نیز با محدودیت‌های گسترده مواجه شد و به‌رغم حمایت‌های گسترده مردمی و اقبال عمومی، ظاهرا به مذاق مسؤولان روزنامه «وطن امروز» و رسانه‌های هم‌طیف ایشان خوش نیامده است که تلاش دارند با فرافکنی و خلط مباحث و ارائه اخبار نادرست، به جای انعکاس نتایج همراهی سازمان با مردم و شکارچیان قانونمند در امر حفاظت از حیات‌وحش به سیاهنمایی و جعل اخبار بپردازند.

در مطلب مورد نظر، ارقام و مبالغی به‌عنوان جریمه شکار مورد اشاره نگارنده قرار گرفته که باز ناشی از جهل به مطلب و عدم اطلاع است. مبالغ مذکور، در واقع تعرفه‌های مربوط به مطالبه ضرر و زیان جانوران وحشی است که الزاما ارتباطی با شکار ندارد و یکی از اهرم‌های حقوقی و قانونی در افزایش بازدارندگی از تخلفات و تهدیدات حیات‌وحش است. والا جرایم مربوط به شکار جرایم کیفری شامل جرایم نقدی و حبس یا هر دوی آنهاست که توسط قانونگذار در قانون شکار و صید تعیین شده و البته تاکید می‌شود در صورتی که اتباع خارجی مرتکب تخلف شکار و صید شوند، سازمان حفاظت محیط‌زیست به‌عنوان یک دستگاه اجرایی موظف به معرفی آنها به مراجع قضایی بوده و این دستگاه‌های قضایی و قضات محترم هستند که جرایم و مجازات‌ها را براساس قانون تعیین می‌کنند نه سازمان.

  پاسخ وطن‌امروز
همانطور که در سطور بالا مشاهده کردید در جوابیه سازمان حفاظت‌ محیط‌ زیست در پاسخ به «وطن‌امروز» ضمن تایید گزارش ما درباره آیین‌نامه «شکار ویژه» مصوب دولت اصلاحات، این سازمان در مقام دفاع از این آیین‌نامه بر آمده و نوشته است: «این آیین‌نامه با هدف ساماندهی و قانونمند کردن شکار مقامات خارجی به تصویب هیات وزیران وقت رسید».

سؤال همین جاست که چرا اصلا باید آیین‌نامه‌ای برای قانونمند کردن شکار مقامات خارجی به تصویب دولت جمهوری اسلامی برسد و مثلا چرا دولت وقت مصوبه‌ای نگذرانده که به طور کلی شکار مقامات خارجی و همچنین اتباع خارجی را در ایران ممنوع کند؟

در ادامه آمده است: «در 13 سال گذشته هیچ‌گونه پروانه شکار برای مقامات خارجی از سوی این سازمان صادر نشد.» به فرض صحت ادعای سازمان مبنی بر عدم صدور مجوز برای مقامات خارجی، آیا برای اتباع خارجی هم صادر نشده است؟ فرق مقامات خارجی با اتباع خارجی چیست؟ معنای این عبارت جوابیه سازمان غیر از این نیست که مجوز شکار برای اتباع خارجی صادر شده و استفاده از کلمه «مقامات» در اینجا لفاظی و برای فرار از اصل مساله است.

حرف ما این است که در شرایطی که سرکار خانم ابتکار برای یوز ایرانی و مسائل دیگر کارناوال راه می‌اندازد (که پشت‌پرده اقتصادی آن را هم پیش‌تر در مطلبی دیگر اشاره کردیم که چه کسانی پشت تبلیغات یوز ایرانی بودند) شکارچی خارجی آزادانه مشغول شکار در ایران است و با شکار خود عکس یادگاری می‌اندازد.

سازمان محیط‌زیست در جوابیه خود علناً از پاسخ‌دهی شفاف به موضوع «شکار اتباع خارجی» شانه خالی کرده است. با توجه به اینکه در جوابیه این سازمان هیچ پاسخی درباره علت هشدارهای مکرر فعالان محیط‌زیست درباره شدت گرفتن پرونده «شکار اتباع خارجی» در قالب تیم‌های شکارچیان حرفه‌ای به چشم نمی‌خورد و ماجرای رشد سرسام‌آور آژانس‌های اروپایی – آمریکایی برگزارکننده تور شکار در ایران تکذیب شده است، فهرستی محدود از نام آژانس‌های شکار مذکور و قیمت مجوز‌های شکار صادر شده را به‌عنوان «مشت نمونه خروار» جهت روشن شدن ادعاهای «بانوی شکار» درج می‌کنیم.

1- جاسمین سافاری: در لیست مفصل  و طولانی آژانس جاسمین گونه‌های در معرض خطری همچون قوچ لارستان تا 4800 یورو بسته به سایز حیوان برای شکار عرضه می‌شود. همچنین تاکسیدرمی سر یا کل بدن حیوان نیز هزینه‌ای معادل 400 الی 450 یورو به همراه خواهد داشت. در لیست پر و پیمان گونه‌های در معرض انقراض جاسمین سافاری، خرس وحشی 900 یورو، خرس قهوه‌ای 6500 یورو و گرگ 1000 یورو قیمت‌گذاری شده است. هزینه هر روز اقامت به قصد شکار در ایران، در جاسمین، 850 یورو تعیین شده که دریافت مجوز شکار نیز جزئی از خدمات آن به حساب می‌آید. آلبوم شکار آژانس مذکور سرشار از تصاویر شکارچیان خارجی در شکارگاهی بزرگ به نام «ایران» است که با تصاویر لاشه‌های متنوع گونه‌های درمعرض خطر حیات‌وحش بی‌صاحب ایران تزئین شده است.

2- ایران سافاری: این آژانس که متعلق به دیوید لیلین از مرتبطان قدیمی سازمان محیط‌زیست است، خود را «شماره یک» شکار در ایران معرفی می‌کند و به علت افزایش حساسیت ایرانیان مقیم آمریکا بر فعالیت‌های وی از اعلام قیمت‌ها در تارنمای خود خودداری کرده است.

3- استاکر گروپ: یک آژانس شکار روسی است و عکس‌های هولناکی از شکار در ایران در تارنمای آن به چشم می‌خورد. در لیست گونه‌های قابل شکار این آژانس در ایران گونه‌های در معرض خطر انقراضی همچون قوچ لارستان، قوچ اوریال، قوچ قرمز، گراز وحشی  اوراسیا که در اروپا و شمال آفریقا نسلش منقرض شده و مواردی همچون قوچ ارمنستان، قوچ اصفهان، بز کوهی کویری، آهو و... به چشم می‌خورد. گفتنی است اغلب گونه‌های ذکرشده، در سال‌های اخیر به علت بروز خشکسالی‌های بادوام، توسط خود سازمان در معرض خطر اعلام شده‌اند.

4- کنسرسیوم شکار برتر: این دفتر خدمات شکار نشان 4 ستاره از شکارچیان آمریکایی دریافت کرده و علاوه بر گونه‌های درمعرض خطر اشاره شده در لیست شکار استاکر گروپ، سرویس ویژه‌ای نیز به شکارچیان خارجی متقاضی شکار در ایران می‌دهد. در لیست «جواز ویژه شکار» این آژانس پلنگ آسیایی، گوزن زرد ایرانی، مارال (گوزن) و خرس قهوه‌ای ایرانی نیز دیده می‌شود! جالب اینجاست که همه موارد ذکر شده آشکارا در تارنمای آژانس مذکور موجود است و همان طور که در گزارش «وطن‌امروز» به آن اشاره شده بود هیچ پنهانکاری دیده نمی‌شود.

5- آژانس سی اند اس فارل: یک آژانس خدمات شکار اسکاتلندی است که در لیست سرویس‌های ارائه شده به متقاضیان همچون سایر آژانس‌های شکار به وضوح ذکر شده که ارائه همه خدمات از جمله ترانسفر فرودگاهی، هتلینگ و کسب مجوزهای شکار و راهنما و اتومبیل را عهده‌دار است. در بخش آلبوم تصاویر این آژانس شکار، چهره راهنماهای محلی، عکس‌های یادگاری شکارچیان خارجی با گونه‌های در معرض خطر انقراض شکارشده و اقامتگاه‌های محلی به وضوح قابل مشاهده است. کما اینکه مرور چهره برخی شکارچیان خارجی حکایت از آن دارد که دیپلمات‌ها و مقامات خارجی، «شکار ویژه» از مسیر ارزان‌تر غیردیپلماتیک را ترجیح داده‌اند.

6- چاینا هانت: در تارنمای این آژانس شکار در ایران، ذکر شده که براساس «مقررات دولتی»، شکار در ایران در قالب تور 3 روزه ارائه می‌شود و اقامت اضافه به ازای هر روز هزینه‌ای معادل 750 دلار در پی خواهد داشت. لیست قیمت گونه‌های  ارائه شده در لیست شکار چاینا هانت، به شرح جدول درج‌شده در صفحه اول است.

آیا جایی برای خوش‌بینی به ادعاهای معصومه ابتکار درباره عدم صدور مجوز شکار تورهای خارجی در سال 93 و صادر نشدن هرگونه پروانه شکار گونه‌های در معرض خطر انقراض باقی می‌ماند؟ حتی به فرض صدور یک پروانه شکار قوچ لارستان، قوچ اوریال و خرس قهوه‌ای برای آژانس‌های مذکور، چه سرنوشتی در انتظار سازمان محیط‌زیست ایران در شکل جدید و خطرناک‌تر «اداره شکاربانی ایران» است؟

«پول کثیف» حاصل از مجوزفروشی قابل بررسی مذکور، به فرض صحت ادعاهای آژانس‌های شکار، کجا خرج شده و براساس کدام مجوز ملی هزینه شده است؟ حقیقت این است که تخمین تعداد پروانه‌های شکار صادر شده توسط سازمان محیط‌زیست در طول 2 سال گذشته با توجه به حجم بسیار بالای تصاویر به روز و جدید یادگاری شکارچیان تورهای مذکور با لاشه حیات‌وحش در حال انقراض ایرانی چندان دشوار نیست. ورود به‌موقع مجلس شورای اسلامی به این پرونده تکان‌دهنده و پیگیری طرح تحقیق و تفحص از سازمان به اصطلاح حافظ محیط‌زیست کمترین دغدغه فعالان محیط‌زیست و کشاورزان و دامداران ایرانی است که در بحبوحه خشکسالی و بی‌محصولی رنج ترک داوطلبانه شکار را با شکستن تفنگ‌های شکاری باستانی خود به جان خریدند تا حیات‌وحش ایرانی ماندگار بماند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۴۳
امیر مهدوی

سید مسعود علوی : رؤسای جمهور به اقتضای شغل و سمت خود مجبورند روزی بیش از یک سخنرانی یا مصاحبه و یا پیام داشته باشند. این سخنان و پیام ها هر کدام ممکن است در حوزه ای خاص باشد، مثلاً سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، حتی ادبی و فلسفی! واقعاً سطح دانش یک رئیس جمهور چه قدر باید باشد که خود به تنهایی این پیام ها و سخنان را طراحی کند؟ طبیعی است که این امکان پذیر نیست. در هر دوره از ریاست جمهوری، عده ای دست اندرکار تهیه متن سخنرانی یا پیشنهاد چند محور سخنرانی به رئیس جمهور هستند که اصطلاحاً می توان آن را «اتاق فکر» ریاست جمهوری نامید. اگر طراحی پیام ها درست باشد، موجب اقتدار رئیس جمهور و اتقان موضع گیری های وی و نهایتاً تقویت اتحاد و انسجام ملی و گره گشایی در مشکلات کشور می شود و اگر خدای ناکرده مشاوران و مصاحبان رئیس جمهور در کسوت اتاق فکر این نهاد بخواهند در مناسبات قوا با رئیس جمهور و مناسبات رئیس جمهور با مردم و نخبگان، اخلال به وجود آورند، محصولی جز شکاف قوا و آسیب زدن به وحدت ملی نخواهد داشت.

رئیس جمهور باید به طور صریح و شفاف، مخاطب خود را معلوم کند و از چندپهلوگویی و ابهام آفرینی در طراحی پیام های خود بپرهیزد تا تکلیف دوست و دشمن معلوم شود و هر مخاطبی پاسخ خود را به روشنی بگیرد. به این جملات دقت کنید و ببینید مخاطب
رئیس جمهور در این سخنان کیست؟
- چند نفر در این کشور، خودشان را متولی اخلاق نپندارند. (1)
- سوء ظن ها را کنار بگذاریم، هر کسی را به بهانه ای کنار نگذاریم. (2)
- ما به همه سوء ظن داریم، یک قانون عام درست کردیم به نام سوء ظن. چه قدر بد است که می نویسند این آقا نماز هم نمی خواند. (3)
- تجمیع قدرت در یک جا، فساد است. (4)
- ما آبروی مردم را معامله می کنیم، اسمش را می گذاریم دقت نظر. این دقت نظر نیست، این از بین بردن آبروی مردم است. (5)
- چه طور همه را کنار می زنیم، یکی را به دلیل قومیت، یکی را به دلیل مذهب، یکی را به دلیل اعتقاد سیاسی. نمی شود به هر بهانه ای نخبه ها را کنار بگذاریم. (6)
- صاحبان فرهنگ ما نیاز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند. (7)
- چرا عده ای حضور زن را تهدید احساس می کنند؟ (8)
- اگر در جامعه ای دهان ها بسته و قلم ها شکسته شود، اعتماد عمومی از بین می رود. (9)
- برخی ناراحت هستند تحریم ها برداشته شود. (10)
- برخی دانشگاه و دانشجو را تهدید می دانند. (11)
ده ها سئوال در ذهن مردم در مواجهه با این سخنان پدید می آید و از هم می پرسند مرجع ضمایر بیانات ابهام گونه و دوپهلوی ریاست محترم جمهور چیست؛
1- چه کسانی خود را متولی اخلاق در جامعه می دانند؟ هر چه در رسانه های
دیداری و شنیداری جستجو می کنند کسی را پیدا نمی کنند.
2- چه کسانی سوء ظن دارند و هر کسی را به بهانه ای کنار می گذارند؟ این روزها اگر کسی از کار برکنار می شود توسط دولت است. دولت تدبیر هزاران مدیر و نخبه را به دلیل اینکه در جناح خود نیست، از کار برکنار کرده است. آیا رئیس جمهور به خودانتقادی روی آورده است؟ این حرف، خوب است، اما چرا دیگری را متهم می کند؟
3- چه کسی یک قانون عام درست کرده به نام سوء ظن؟ مخاطب این سخن رئیس جمهور، مجلس است. قانون را مجلس وضع
می کند. مجلس، کی و کجا قانون سوء ظن را تصویب کرده است؟
4- می فرماید تجمیع قدرت در یک جا، فساد است. اکنون قدرت اصلی در کشور با اختیارات وسیعی که دارد، رئیس جمهور است. آیا این باعث فساد وی می شود؟
5- چه کسی روی آبروی مردم، معامله می کند؟
6- چه کسی نخبه ها را کنار گذاشته، چه کسی همه را کنار زده است؟ آدرسش را بدهید تا مردم تکلیف خود را با او بدانند.
7- چه کسی گفته است صاحبان فرهنگ نیاز به ارشاد و گشت ارشاد دارند؟ که مورد مذمت رئیس جمهور قرار گرفته است.
8- چه کسی یا کسانی حضور زن را در جامعه تهدید می دانند؟ حتی در عربستان قبل از ظهور اسلام که دختران را زنده به گور می کردند، نمی گفتند حضور زن تهدید است. چرا نسبتی به کسی می دهیم که مصداق خارجی ندارد؟
9- چه کسی می خواهد قلم ها را بشکند و دهان ها را ببندد؟ این اصلاً ممکن است؟ حتی یک نفر را در این کشور سراغ نداریم که به این سخن، تفوه کرده باشد.
10- آیا برخی ناراحت هستند تحریم ها برداشته شود؟ کدام انسان علاقه مند به کشور است که به این ظلم رضایت دهد جز منافقین و...؟
11- رئیس جمهور می گوید برخی دانشگاه و دانشجو را تهدید می دانند. امروز یکی از افتخارات کشور، تعداد دانشجویان و مراکز آموزش عالی است. پیشرفت های کشور مربوط به این قشر فرهیخته است. دانشجو و دانشگاه فرصت عظیمی برای انقلاب و اقتدار نظام پدید آورده است. کیست که آنان را تهدید می داند؟! چه قدر باید جستجو کنیم تا این فرد یا افراد را کشف کنیم و...؟
طراحان پیام های سخنرانی آقای رئیس جمهور باید به این سئوالات پاسخ دهند. آنها باید بگویند چه فایده ای برای طراحی این پیام های دوپهلو و مبهم، مترتب است که هر از چندی مردم از زبان رئیس جمهور، آن را می شنوند؟ سئوال جدی تر اینکه آیا با این بیانات، حل چه مشکلی را می خواهیم تدبیر کنیم و چه امید و آرامشی را در جامعه پدید آوریم؟ جامعه ما بیش از هر چیز، امروز به آرامش نیاز دارد. هر نوع حاشیه سازی، آرامش جامعه را به هم
می زند. رفاه مردم و پیشرفت کشور در بستر آرامش جامعه شکل
می گیرد. اگر رئیس جمهور محترم در طراحی پیام های خود در حوزه اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی، فرهنگی و... به این مهم اهتمام داشته باشد، بهانه را از کسانی که می خواهند آرامش جامعه را از بین ببرند، می گیرد. بی شک پدیداری آرامش روانی جامعه، تدبیر می خواهد. این تدبیر باید در طراحی پیام های رئیس جمهور دیده شود و در جامعه،  امیدآفرین باشد. هیچ چیز نباید در سال همدلی وهمزبانی دولت و ملت، آرامش جامعه را به مخاطره افکند.
پی نوشت ها:
1- سخنرانی رئیس جمهور در اجتماع بزرگ مردم زنجان - 30 مهر 93
2- " " " در مراسم کتاب سال - 19 بهمن 93
3- " " " در جشنواره بین المللی فارابی - 11 بهمن 93
4- " " " در همایش ملی ارتقاء سلامت اداری - 7 آذر 93
5- " " " در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاه ها - 15 مهر 93
6- " " " در مراسم تجلیل از استادان - 28 اردیبهشت 93
7- " " " در نمایشگاه بین المللی کتاب - 9 اردیبهشت 93
8- " " " در همایش ملی زنان - 31 فروردین 93
9- " " " در اختتامیه جشنواره مطبوعات - 17 اسفند 92
10- " " " در دیدار اعضای هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری - 13 اسفند 92
11- " " " در دانشگاه شهید بهشتی - 15 بهمن 92

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۳۰
امیر مهدوی

دولت به جای مراقبت از انعقاد توافق بد با آمریکا که منافع ملی را به خطر می‌اندازد، حاشیه‌سازی می‌کند تا واقعیت‌ها دیده نشود.


دکتر محمد سلیمانی نماینده مردم تهران با ارائه این تحلیل نوشت: تمام اسناد، مدارک و اظهارات آمریکایی‌ها و غربیها و بیانیه‌های آنها حکایت از دو فعل کلی دارد؛ یکی ایران تعهدات سنگین ارائه دهد و آنها تعهدات طولانی و شاید ابدی باشند و امکان نظارت و بازرسی نسبتاً مستقیم را برای آمریکا و غرب فراهم نماید. دیگری آن است که تحریم‌های اصلی برداشته نشود، تحریمی هم اگر برداشته شد تعلیقی باشد و قابل بازگشت سریع.
 به گزارش رجانیوز، وی ادامه می‌دهد: 1- با امضای توافق طبق فکت‌شیت آمریکا، تمام ذخایر، تأسیسات هسته‌ای ایران نابود می‌شود و تجهیزات جمع‌آوری می‌گردد. ایران اگر بخواهد بازگشت کند با دو چالش اساسی روبرو است؛ یکی زمان و هزینه و دیگری بازرسی. رساندن نطنز و فردو و اراک به حالت اول نیازمند چندین سال تلاش و هزینه شگفت‌انگیز است و تولید ذخایر به همین اندازه فعلی سالها زمان می‌خواهد، که برای ایران اصولاً غیرممکن است. در عین حال ایران با قدرت هسته‌ای ضعیف شده تعهداتی را داده است که خودش امضاء کرده و امکان فعالیت بدون مجوز و بازگشت بدون مجوز را ندارد و عملاً بازرسی‌های پیشرفته پذیرفته شده توسط ایران اجازه چنین کاری را به ایران نمی‌دهد.
دکتر سلیمانی می‌افزاید: با امضاء این توافق آمریکا هیچ تعهد الزام‌آوری نداده است و اگر هم تعهدی آبکی بدهد، در این دنیای متکی بر زور آن را اجرا نمی‌کند. برداشتن و گذاشتن یک تحریم در دنیای امروز برای آمریکا حداکثر چند روز زمان می‌برد.
نماینده مردم تهران می‌نویسد: ایران ذخایر، زیرساخت‌ها، تأسیسات و تجهیزات را نابود یا جمع‌آوری می‌کند و آمریکا هم از نابودی و جمع‌آوری آنها مطمئن می‌شود. در این شرایط آمریکا صحبتی یا حرفی و بیانی از برداشتن تحریم می‌کند و ممکن است چند تحریم دست چندم را هم بردارد و حتی چندر غازی از پول بلوکه شده ایران را آزاد کند. ولی بلافاصله پس از نابودی ذخایر، زیرساخت‌ها، تأسیسات و تجهیزات ایران مجدداً همه تحریم‌ها و تحریم‌های جدید را به بهانه‌های مختلف مصوب و برقرار می‌کند. توافق به هم می‌خورد، و آمریکا درخواست توافق جدیدتری می‌کند، و بازنده اصلی ایران می‌شود.
محمد سلیمانی با اشاره به گسترش انتقادها و نگرانی‌ها، واکنش دولت را حاشیه‌سازی برای انحراف اذهان عمومی می‌داند از جمله؛ 1- فرمان عدم اجرای اسلام به دستگاههای دیگری صادر می‌شود(!) 2- وزرای فخیمه در بوق «پولهای کثیف» می‌دمند، 3- مشاوران شاذ رئیس‌جمهور از ضرورت حک شیر و خورشید روی پرچم ایران صحبت می‌کنند. 4- ابومشاغلهای دولت با تحقیر صنعت بومی فریاد می‌زنند که صنعت ایران «آبگوشت بزباشی» بیش نیست، 5- سیاستمداران دولتی سخن از «سیاست خارجی حافظ شیرازی» می‌گویند 6- علی آقا در سریالهای استانی از «شکستن حصر» می‌گوید، 7- اون یکی علی آقا سریال جدید «جلسات غیر علنی» می‌سازد 8- از به سقف خوردن «اعتدال» و «تدبیر» حکایتها روایت می‌شود 9- به ادبیات مسئولین عبارات شاذ جدیدی به عبارات «کم‌سواد»، «بز دل»، «به جهنم»، «تازه به دوران رسیده»، «بی‌قانون»، «بی دین»، «حسود»، «افراطی»، «کاسب تحریم»، «بی‌شناسنامه»، «جیب‌بر»، «دنیا ندیده»، «مستضعف فکری»، «بیکارند، متوهم‌اند، دین را نمی‌شناسند»، «خطای دید دارند»، «منتقدان فاسد»، «عقب مانده»، «مخلوقات ترسو و لرزان» و... اضافه می‌شود.
وی در پایان نوشت: چون آمریکا نمی‌خواهد توافق را اجرا کند، امضای توافق هر چه باشد به نفع آمریکا است. آمریکا برای اجرا نکردن توافق مذاکره می‌کند. صدها دلیل می‌توان آورد که آمریکا قصدی برای اجرای مفاد توافق نامه (هرچه باشد) ندارد. ولی امضای آن صدها نفع و سود برای آمریکا دارد. تجربیات الجزایر، سعدآباد، کمپ‌دیوید، لیبی و غیره همه حاکی از این ترفند ماهرانه آمریکاست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۱۸
امیر مهدوی

با فشار افراطیون بر دولت، نایب رئیس بنیاد باران به عنوان استاندار استان مرکزی معرفی شد.

محمود زمانی‌قمی در جلسه چهارشنبه دولت به عنوان استاندار مرکزی معرفی شد. روحانی در این جلسه گفت مبنای دولت در انتصابات، اعتدال است.
زمانی‌قمی نایب رئیس بنیاد باران است که از سوی خاتمی و گروهی از افراطیون مدعی اصلاحات راه‌اندازی شده است. وی در دولت اصلاحات، استاندار ایلام و چهارمحال بود و در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92، ریاست‌ستاد انتخاباتی عارف را برعهده داشت. زمانی‌قمی جانشین مقیمی می‌شود که 3 ماه پیش به عنوان معاون سیاسی وزیر کشور منصوب شد.
وزارت کشور طی 2 سال اخیر به شدت تحت فشار افراطیون قرار داشته تا  نیروهای وابسته به افراطیون مدعی اصلاح‌‌طلبی را در استانداری‌ها و فرمانداری‌ها بگمارد. بنابر اعلام وزیر کشور 91 درصد فرمانداران برکنار شده و تغییر کرده‌اند. این در حالی است که کمتر از 10 ماه دیگر انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان برگزار می‌شود.
زمانی‌قمی پیش از این در مصاحبه با ایلنا ابراز امیدواری کرده بود اصلاح‌طلبان اکثریت کرسی‌های مجلس را فتح کنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۱۰
امیر مهدوی

1- تعلق‌خاطر به وطن، داشتن عرق ملی و احترام به پرچم و... مسئله‌ای است که در بسیاری از کشورها، «ارزشمند» تلقی شده و حکومت‌ها نیز از آن به نحو احسنت و با هدف ایجاد وحدت و همدلی استفاده می‌کنند. چه بسا  حتی برخی کشورها هزینه‌های سنگینی را نیز صرف ایجاد یا تقویت چنین روحیاتی بکنند.

فقدان این مهم اما، می‌تواند به اندازه فایده آن، مضر و حتی خطرناک باشد. وقتی مردم نیویورک در جریان تظاهرات ضد وال استریت، پرچم کشور خود را آتش می‌زنند، یعنی این عرق و تعلق خاطر در آنها وجود ندارد. «پرچمِ خودسوزی» پدیده‌ای است که غالبا در کشورهایی مثل آمریکا رخ می‌دهد. کشورهایی که میلیون‌ها نفر از ساکنانش بنا بر انگیزه‌های مختلف؛ مثلا مالی به آنجا مهاجرت کرده‌اند اما با وجود آنکه رسما شهروند آن کشور شده‌اند، نه تنها حاضر نیستند آن طور که برای وطنشان جانفشانی می‌کنند، برای این کشور  مایه بگذارند بلکه حتی، ممکن است علیه کشوری که در آن زندگی می‌کنند نیز به سختی بشورند. یهودیان اتیوپیایی‌تبار ساکن تل آویو مثال تازه و زنده‌ای است. آنها طی یکی دو روز گذشته، تل آویو را تا مرز یک جنگ داخلی تمام عیار هم بردند، چرا که می‌دانستند رفتار برده‌واری که با آنها می‌شود، به خاطر این است که متولد سرزمین‌های اشغالی و یا کشورهای غربی نیستند! پس آنها نیز تا سر حد جنگ خیابانی شوریدند و...

2- در یکی از تعاریف عبارت دولت-ملت(Nation State) آمده «از منظر فنی، به معنای یک دولت مستقل است (موجودیتی سیاسی در یک سرزمین) که توسط یک ملت (موجودیت فرهنگی) هدایت می‌شود و مشروعیت خود را از خدمت‌رسانی موفق به شهروندان کسب می‌کند.» و یا «دولتی مستقل که غالب شهروندانش در چارچوب‌ عواملی که یک ملت را شکل می‌دهد، با هم متحدند؛ از قبیل زبان یا قومیت.» 

دولت‌ها و ملت‌ها طبق این تعاریف با یکدیگر نوعی همپوشانی دارند؛ دولت مسئول رفاه و امنیت می‌شود و ملت هم به دولت مشروعیت می‌بخشد.

3- جهان در طول تاریخ دیکتاتورهای زیادی به خود دیده است. هیتلر، صدام، موسیلینی و...  همه این دیکتاتورها با بحران مشروعیت مواجه بودند اما با همه خباثتشان، هرگز اقدام به وارد کردن ملت یا نیروهای مسلح و ... برای مشروعیت‌زایی نکردند، کردند؟
عربستان اما در این بین یک استثناست. کشور ثروتمندی که تقریبا، تمام داشته‌هایش به دلارهای بادآورده نفتی متکی است. طبق گزارش‌های متعدد، این کشور با استفاده از ثروت خود اقدام به خرید یا اجاره کردن ملت و ارتش هم می‌کند! اکثر  مهندسان و کارشناسان فرودگاه‌ها، پادگان‌ها، پالایشگاه‌ها، تاسیسات و بطور کلی تمام زیرساخت‌های اقتصادی و غیراقتصادی عربستان تحت اداره مردمی، غیر از  مردم خود عربستان است. میلیاردها دلاری که وزیر دفاع این کشور با پرداخت آن، شاهزادگان و سرکردگان وهابی را برای رسیدن به پست جانشینی ولیعهد «خرید»، دلارهایی که با آن مقامات کشورهای غربی را یکی یکی «می‌خرد» تا از جنایات رنگارنگ این کشور عصر حجری چشم‌پوشی کنند یا حتی قطعنامه عجیب سازمان ملل که در بحبوحه حملات وحشیانه سعودی‌ها به یمن علیه انصارالله و به نفع سعودی‌ها صادر شد، همه و همه نشان می‌دهد، این کشور حتی در سیاست نیز هیچ سیاستی ندارد و ترجیح می‌دهد فقط بخرد! سعودی‌های مست از بوی نفت و پول، دچار این توهمند که، همه چیز خریدنی است، حتی مقام و جایگاه «خادمین حرمین شریفین!».

 ارتشی که این کشور برای جنگ در یمن اجیر کرده مثال گویایی است. سنگال کجا عربستان کجا؟! واقعا علت اینکه برخی کشورهای آفریقایی یا آسیایی که هیچ‌گونه سنخیتی هم، با عربستان ندارند (چه به لحاظ جغرافیایی چه به لحاظ سیاسی) برای نبرد با پابرهنگان یمنی به سعودی‌ها ملحق می‌شوند چیست؟ «فقر» یا «وابستگی مالی»، وجه مشترک همه این کشورهاست. مصر، پاکستان، افغانستان و اخیرا سنگال، از جمله کشورهایی هستند که یا وارد جنگ یمن شده‌اند، یا تصمیم به ورود داشته‌اند اما بنا به دلایلی ورود نکرده‌اند. سنگال دو روز پیش اعلام کرد، 2100 نظامی برای جنگ با یمن به عربستان اعزام می‌کند!

4- روز سه‌شنبه 15 اردیبهشت، شماری از اعضای یک قبیله مرزنشین یمنی پس از اینکه مشاهده می‌کنند، ارتش اجاره‌ای سعودی، دو کامیون حامل مواد غذایی آنها را هدف قرار دادند، بدون  نقشه و برنامه خاصی، سلاح‌های ساده خود را برداشته به مقر ارتش سعودی در شهر نجران عربستان یورش بردند. نظامیان وارداتی سعودی که به انواع سلاح‌های سبک و سنگین مجهز بودند، یا پا به فرار گذاشتند یا کشته و اسیر شدند. مقادیر نسبتا زیادی سلاح سبک و سنگین به دست یمنی‌ها افتاد. یک روز پیش از آن نیز خبری در رسانه‌ها منتشر شد مبنی بر اینکه، ارتش ساده اما با غیرت یمن، کشتی‌های جنگی عربستان را در دریای سرخ مجبور به عقب‌نشینی کرده و یکی از آنها را نیز با تمام سرنشینانش به غنیمت گرفتند. تقریبا در تمام رویارویی‌های جدی که در طول تاریخ  بین مردم یمن با سعودی‌ها رخ داده، عربستان شکست خورده است. اما دلیل این همه بی‌عرضگی چیست؟

یکی از پاسخ‌های این سوال همان است که در سه بند بالا برشمردیم. ارتش اجاره‌ای، دولتمردان خریداری شده، ملت بی‌انگیزه و بعضا وارداتی و در یک کلام نبود عرق ملی و تعلق‌خاطر به کشور. چگونه می‌توان از ارتشی که فقط و فقط با انگیزه پول به این کشور آمده است انتظار داشت جان خود را برای جایی که هیچ تعلق‌خاطر و تعصبی نسبت به آن ندارد فدا کند؟ راز بی‌مصرفی ارتش عربستان در همینجاست. هیچ جای دنیا نمی‌توان ارتشی یافت که با وجود مسلح بودن به پیشرفته‌ترین سلاح‌ها، جرات رویارویی با چند عضو یک قبیله مرزنشین را نداشته باشد الا عربستان.

تنها هنر چنین ارتشی می‌شود، قتل عام زنان و کودکان آن هم از راه دور! البته محاصره صهیونیست‌گونه یمن، برای جلوگیری از رسیدن دارو و غذا، هنر دیگر سعودی‌ها است چرا که به قول حضرت آقا «ملت مبارز و انقلابی یمن نیازی به سلاح ندارد زیرا همه مراکز نظامی و پادگانها را در اختیار دارد، آنها به دلیل محاصره دارویی و غذایی و انرژی که شما ایجاد کردید نیازمند کمک‌های انسانی هستند ولی شما حتی اجازه ورود هلال احمر را نیز نمی‌دهید.» (16 اردیبهشت 94/دیدار با معلمان)

به اعتراف دوست و دشمن، سعودی‌ها با وجود داشتن پیشرفته‌ترین سلاح‌ها از نوع ممنوعه و غیرممنوعه، حمایت‌های قدرت‌های غربی و حتی سازمان ملل، نتوانستند حتی به یکی از اهداف خود در یمن برسند. بنا بر این در این جنگ شکست خوردند. سعودی‌ها بدانند علت این شکست علاوه بر شجاعت یمنی‌ها، بحران مشروعیت آنهاست و مشروعیت هم خریدنی نیست.

جعفر بلوری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۰۱
امیر مهدوی

این یک یادداشت واقعی است؛ یک مکالمه واقعی که برحسب اتفاق تکرار تلخ و البته واقعی یکی از جنجالی‌‌ترین بحث‌های طنز تلویزیون در ماه‌های گذشته بود.


 الناز خمامی‌زاده :
خانم شما که سوپروایزر بیمارستان.... هستید، واقعاً جای تأسف داره که این‌رو ندونید. باید از همه بچه‌هاش رضایتنامه بگیرید. تک‌تک فرزند‌ها باید برای عمل رضایت بدن.... من نمی‌دونم. بیماری نصف معده‌اش رو گرفته... ما سعی خودمونو می‌کنیم. به بچه‌هاش بگین بیمار باید هرچه سریع‌تر عمل بشه. هر یک دقیقه هم براش غنیمته.... چی! پول ندارن؟ وقتی پول ندارن چرا اومدن به این بیمارستان؟ چه می‌دونم ببرنش بیمارستان فیاض‌بخش. مجبور نیستن بیمارشون رو به بیمارستان خصوصی بیارن. بگین ببرن اونجا.(با طعنه)‌ من نمی‌دونم خانم بهشون بگید برن از آقای مهران مدیری بپرسن... چه می‌دونم ببرنش فیاض‌بخش شاید بتونم تا یه ماه دیگه بهشون وقت بدم!.... و بعد صدای بسته شدن گوشی که حکایت از قطع مکالمه داشت!


یک «در حاشیه» واقعی در خیابان ولیعصر!

این یک یادداشت واقعی است؛ یک مکالمه واقعی که برحسب اتفاق تکرار تلخ و البته واقعی یکی از جنجالی‌‌ترین بحث‌های طنز تلویزیون در ماه‌های گذشته بود. دیروز خانم جراحی که در کمال تعجب سوار خطوط بی‌آر‌تی در خیابان ولیعصر شده بود، آنقدر خونسرد صحبت می‌کرد و در طعنه زدن به بی‌پولی همراهان بیمارش آنقدر راحت خنده‌های عصبی می‌کرد که انگار نه انگار دارد درباره یک موجود زنده صحبت می‌کند؛ مخلوقی از مخلوقات خدا که شاید نفس‌های آخرش را می‌کشد؛ انسانی که در سخت‌‌ترین شرایط عمرش در تقلا میان مرگ و زندگی است و دشواری تجربه او را هیچ‌کس و هیچ‌کس به جز خود او نمی‌تواند درک کند.

صحبت‌های قاطع او اشک به چشم می‌آورد از این همه قساوت؛ خانم دکتر سپس رو به مسافری که بغل دستش نشسته بود، شروع به غرولند کردن درباره سریال مهران مدیری کرد و بعد درباره دشواری حرفه‌اش و اینکه گاه آدم میان کار و مسئولیت و وجدان و شخصیتش گیر می‌کند، صحبت کرد. در نهایت در پاسخ به زنگ‌های ممتد گوشی خود مستأصل گفت: «آقای دکتر بیمار رو تحویل بگیرید. دیگه چیکار کنیم؟ ازشون چک بگیرید.» این مکالمه واقعی هرچند پایان خوش داشت، اما متأسفانه بی‌انصافی و بی‌مسئولیتی در میان شماری از پزشکان دارد نام و اعتبار کلیت جامعه پزشکی کشور را خدشه‌دار می‌کند؛ جامعه‌ای که از دل آنها بزرگانی چون دکتر قریب ظهور و دلسوزی و حس مسئولیت و نوع‌دوستی جامعه پزشکی را به عینیت تمام ثابت کرده‌اند.

هنوز بسیاری سریال تلویزیونی به یادماندنی «دکتر قریب» را از یاد نبرده‌اند. هنوز که هنوز است در کشور پزشکان با مسئولیتی وجود دارند که بیماران تنگدست خود را بدون اخذ هزینه ویزیت درمان می‌کنند؛ پزشکانی که در کار وقف حوزه درمان و پزشکی سبقه‌ای طولانی دارند. نه‌تنها جامعه پزشکی کشور بلکه جامعه تمام اصناف و اقشار نیاز به دلسوزانی چون دکتر قریب دارند؛ کسانی که نگاهی مقدس به حرفه خود دارند نه نگاهی مال‌اندوزانه که زندگی تنگدستانه بیمار را به اسکناس و کاغذ بفروشند. سریال «در حاشیه» هم با وجود همه اغراق‌ها و بزرگنمایی‌هایی که داشت تلنگری به این خانم پزشک و امثال او بود. تلنگر به جامعه و صنفی مقدس که هرچه زودتر باید تاول‌های چرکی را از بدن خود بزداید تا نام و اعتبارش خدشه‌دار نشود.
منبع :جوان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۴۲
امیر مهدوی

عباس حاجی‌نجاری: روز دوشنبه 14 اردیبهشت ماه در جریان مراسم بزرگداشت روز معلم، ‌سخنرانان دو مراسم اصلی بزرگداشت این روز با استقبال از اعتراضات معلمان و کارگران و تعطیلی کلاس‌های درس عملاً بر گمانه‌های قبلی مطرح در این زمینه که تجمعات و اعتراضات اخیر معلمان با هماهنگی برخی مراکز تصمیم‌ساز صورت می‌گیرد، صحه گذاشتند.

آقای هاشمی رفسنجانی در سخنان خود در جمع دانشجویان دانشگاه امیرکبیر می‌گوید: متأسفانه ما مشکلاتی در کشور داریم که آنها باید حل شود. معلمان ما این روزها به خاطر اعتراض به حق خود کلاس درس را تعطیل کرده و اعتراض می‌کنند که البته کسی مزاحم آنها نیست.

آقای روحانی ریاست محترم جمهور نیز در سخنان خود در آیین نکوداشت مقام معلم که در سالن شهید بهشتی نهاد ریاست جمهوری برگزار شد به موضوع راهپیمایی کارگران در روز جهانی کارگر اشاره کرد و افزود: همگان دیدند که برای اولین بار امسال کارگران تظاهرات خود را برگزار کردند و این سابقه نداشته است. حتی وقتی با من در این باره مشورت کردند، گفتم اشکالی ندارد. اگرچه در اینکه تاکنون به دلیل مشکلات اقتصادی و شرایط تحریم کشور، دولت‌های جمهوری اسلامی نتوانسته‌اند آنگونه که شایسته است خدمات معلمان عزیز یا کارگران شریف را جبران کنند، تردیدی نیست، اما واقعیت این است که برگزاری اعتراضات و تعطیلی کلاس‌ها (اگر قرار است به عنوان نماد آزادی) در کشور مطرح شود مربوط به زمانی است که مسئولان بر این واقف نبوده و به آن اعتراف نکرده باشند، اما در شرایطی که وزرای محترم مربوط به این دو وزارتخانه در رسانه‌ها علناً بر وجود کاستی‌ها تأکید و برای حل مشکلات وعده می‌دهند، زمینه‌سازی رسمی برای اینگونه تجمعات وجاهتی ندارد.
در روزهای اخیر وقتی تجمعات معلمان در برخی از شهر‌ها برگزار و حتی سفره خالی آنها در برابر مجلس شورای اسلامی یا دیگر مراکز دولتی پهن شد، تنها آبروی جمهوری اسلامی بود که به تاراج گذاشته شد و البته ذوق‌زدگی رسانه‌های بیگانه و القای فقر مردم ایران و حتی اهانت به مقام شریف معلمان در کشور که همه مردم ایران مدیون آنها هستند.

در این زمینه نکات دیگری نیز قابل ذکر است:

1- استقبال از اینگونه اجتماعات در حالی است که مسئولان ذی‌ربط حتی در دانشگاه‌ها نیز اجازه برگزاری نشست‌های آزاداندیشی با محوریت برخی منتخبان دولت را نمی‌دهند. این در حالی است که آن اجتماعات هم قابل کنترل است و مخاطبان آنها نیز دانشجویانی هستند که در جریان اینگونه نشست‌ها می‌توانند پاسخ‌های خود را بیابند.

2- برای نگارنده و بسیاری از کسانی که سابقه برخورد جناب آقای هاشمی رفسنجانی در دوران دولت‌های پنجم و ششم با منتقدان و مخالفان حتی در قالب نامه‌نگاری‌ها را در خاطره‌ها دارند، شنیدن این سخن بسیار تلخ است چرا که مقایسه این موضع و برخوردهای گذشته نتیجه‌ای جز تضعیف بیشتر نظام ندارد.

3- طبق قانون برگزارکنندگان اجتماعات باید مسئولیت شعارها و مباحث مطرح شده در اجتماعات را بپذیرند. نگارنده از صدور مجوز راهپیمایی که روز جمعه از خیابان طالقانی تا میدان فلسطین برگزار شد، اطلاعی ندارد ولی چه کسی مسئولیت برخی شعارهایی را که در آنجا مطرح شد و هیچ ارتباطی هم با مسائل کارگری نداشت می‌پذیرد و به ویژه آنکه اگر با هوشمندی نیروهای انتظامی کنترل نمی‌شد، می‌توانست در کنار نماز جمعه تهران به یک غائله تبدیل شود.

4- سخن آخر اینکه برخی از فعالان سیاسی تلاش دارند خلأ پایگاه اجتماعی خود و تبدیل شدن شعارها به یک گفتمان مقبول در جامعه را از طریق میانبر و از این مسیر دنبال کنند. به این دوستان توصیه می‌شود یک بار نتیجه عملکرد طراحان شعارهای «فشار از پایین، چانه‌زنی از بالا» و نافرمانی مدنی و... را در گذشته که حوادث تلخی را هم به دنبال داشت مرور کنند. با راه‌اندازی اینگونه تحرکات، ممکن است اهداف مشخصی در آغاز مطرح باشد ولی تجربه نشان داده است که از ثمره آن مخالفان و معاندان بهره می‌برند.

منبع : جوان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۳۰
امیر مهدوی

یوسف شفیعی: ملک سلمان پادشاه عربستان هفته گذشته با تغییراتی که در دربار سعودی ایجاد کرد بار دیگر همه نگاه ها را متوجه خود کرد. پادشاه سعودی که از بیماری آلزایمر رنج می برد با تغییرات ایجاد شده قصد دارد تا از هر نظر شرایط را برای رسیدن فرزندش محمد بن سلمان به قدرت مهیا کند. وی در این راه در ابتدا فرزندان ملک عبدالله را به حاشیه راند و سپس با برکناری مقرن بن عبدالعزیز از ولیعهدی، محمد بن نایف را ولیعهد کرد تا بدین صورت پسر خود را جانشین ولیعهد سازد. به نظر می رسد وی می خواهد در زمان حیاتش، جایگاه پسرش که اکنون علاوه بر جانشین ولیعهدی، وزیر دفاع نیز است را آنچنان مستحکم سازد تا کسی نتواند وی را از قدرت برکنار سازد. این تغییرات در حالی است که عربستان با عملیات «طوفان قاطع» در یمن، در قاطعیت شکست خود نمی تواند شک کند و هر چند با دو مرحله ای سازی عملیات سعی دارد این شکست را پنهان کند، اما این ترفند آشکارا ناشیانه و کودکانه است.

در این مطلب نگاهی به تغییرات اخیر دربار سعودی خواهیم داشت و در ادامه به اهداف این تغییرات خواهیم پرداخت.

برکناری مقرن بن عبدالعزیز

عزل مقرن بن عبدالعزیز برادر پادشاه و نزدیک به جناح ملک عبدالله را می توان شاه کلید تغییرات اخیر در عرصه داخلی عربستان  دانست. عزل مقرن از پست ولیعهدی از مدت ها قبل محتمل بود، چرا که او شرایط پادشاهی از جمله داشتن مادری سعودی را نداشت، نزدیک به جناح شمری ها یا ملک عبدالله بود و مهمتر از این دو مورد، سدی در راه ورود نخبگان نسل سوم به چرخه جانشینی بود. بنابراین لازم بود تا با برکناری او، این راه هموارتر از قبل شود. علت مهم تر اما برای برکناری مقرن را شاید بتوان مخالفت با آغاز جنگ یمن عنوان کرد؛ مخالفتی که صبر محمد بن سلمان جوان و در کمین قدرت را لبریز کرد و در زمانی که ملک سلمان چندان تسلطی بر امور دیوان پادشاهی ندارد، حکم به برکناری او داد. در واقع عزل مقرن بن عبدالعزیز منجر به برچیده شدن منشور عبدالعزیز شد که در آن بر ضرورت انتقال قدرت به برادران پادشاه تاکید کرده بود، بنابراین در زمانی که ملک سلمان با بیماری و کهولت سن دست به گریبان است، می توان پادشاه و ولیعهد آینده عربستان را به ترتیب محمد بن نایف و محمد بن سلمان از نسل نوادگان عبدالعزیز دانست؛ در زمانی که هنوز 12 نفر از برادران پادشاه زنده هستند و برخی همچون احمد و عبدالرحمن خود را مستحق این انتقال می دانستند. اهمیت این موضوع در این است که برکناری ولیعهد در تاریخ دولت عربستان سعودی سابقه نداشته است.

 

برکناری سعود الفیصل

تغییر مهمتر دیگری که کلید خورد، برکناری سعود الفیصل وزیرخارجه کهنه کار عربستان و انتصاب عادل الجبیر متعلق به جناح بازها است که این انتصاب را نیز می توان تغییر رویه سیاست خارجی عربستان تعبیر کرد که از چند ماه پیش عملا رونمایی شد و در جنگ یمن مورد بهره برداری قرار گرفت. عادل الجبیر شخصیتی نزدیک به محافل آمریکایی است و درصدد است شکافی که در سال های اخیر میان عربستان و آمریکا ایجاد شده است را پُر کند و ضرورت های اتحاد استراتژیک دو کشور را گوشزد کند.

انتخاب جبیر نگرانی جناح سدیری ها از بازگشت افراد منتسب به «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه پیشین، به قدرت را نشان می دهد. از آنجا که پیش از این، «عبدالعزیز بن عبدالله» پسر پادشاه مرده، مهمترین گزینه برای وزارت امورخارجه بود، بنابراین انتخاب جبیر شکاف در خاندان سلطنتی را نمایان تر می کند. دلیل دوم به طرح های آمریکا برای عربستان و روابط خوب جبیر با واشنگتن برمی گردد.  جبیر در عمل ابزار سیاست آمریکا در عربستان خواهد بود و آمریکا تلاش دارد از این راه، خواسته های خود در زمینه دموکراسی و حقوق بشر را به جامعه عربستان تزریق کند. آمریکا برای عربستان برنامه هایی دارد و به نظر می رسد عادل الجبیر بهترین گزینه اجرای این برنامه ها است.

 

انتخاب محمد بن نایف به عنوان ولیعهد

به نظر می رسد بتوان رد پای محمد بن نایف را در تصمیمات ملک سلمان به خوبی مشاهده کرد؛ کسی که حتی قبل از وفات ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان تنظیم اوضاع داخلی این کشور را به نیابت از واشنگتن برعهده داشت و به عنوان جانشین ولیعهد تعیین شده بود. محمد بن نایف خیلی زود از جنگ یمن برای برکناری عمویش، مقرن بن عبدالعزیز، که از مادر یمنی به دنیا آمده بود، استفاده کرد. البته قبل از وی نیز ملک سلمان نیروهای تحت امر متعب بن عبدالله در گارد ملی این کشور را به بهانه شرکت در حمایت از عربستان سعودی از خطرات یمن به مرزهای یمن فرستاد.  این در حالی بود که منابع دیپلماتیک و برخی طرف‌های مرتبط با خاندان حاکم در عربستان سعودی تأکید دارند که متعب به دنبال جانشینی پدرش بود، اما محمد بن نایف از طریق آمریکا راه را به روی وی بست. پیشتر متعب مانع از رسیدن بن نایف به وزارت کشور عربستان شده و در ژوئن 2012 احمد بن عبدالعزیز از سوی ملک عبدالله به عنوان وزیر کشور تعیین شد، اما 5 ماه بعد و در پی حوادث امنیتی و انفجارهای مشکوک در کشور بن نایف به این وزارتخانه دست پیدا کرد.

 

انتخاب محمد بن سلمان به عنوان جانشین ولیعهد

شاید بتوان پس از برکناری ولیعهد، انتخاب محمد بن سلمان به عنوان جانشین ولیعهد را عجیب ترین تصمیم ملک سلمان دانست. محمد بن سلمان که در سیاست تجربه چندانی ندارد با شروع جنگ یمن خود را به عنوان یک چهره افراطی و جنگ طلب معرفی کرد. حتی گفته می شود به علت بیماری ملک سلمان تمامی تصمیمات پادشاه عربستان توسط بن سلمان اتخاذ می شود. به نظر می رسد وی با رسیدن به پست جانشین ولیعهد، در آینده سعودی نقش بسار زیادی ایفا خواهد کرد و با وجود وی باید شاهد افراطی تر شدن سیاست های عربستان بود. به ویژه این که بعد از انتصاب محمد بن سلمان به عنوان جانشین ولیعهد، دربار سعودی یکی از مهم ترین مناسب اقتصادی عربستان را نیز به وی عطا کرد و آن ریاست هیأت امنای بزرگترین شرکت نفت عربستان، آرامکو، بود. در اوایل این هفته شورای عالی اقتصادی عربستان با اعلام انحلال «شورای عالی امور نفت و معادن» و تأسیس «شورای هیأت امنای آرامکو»، «محمد بن سلمان» جانشین ولیعهد و وزیر دفاع را به عنوان رئیس هیأت امنای آن انتخاب کرد. شرکت نفت آرامکو، بزرگترین شرکت نفت عربستان و جهان محسوب می‌شود و تقریبا بر همه شرکت های نفتی دنیا برتری دارد و ذخایر نفت خام این شرکت  چیزی بالغ بر 265 میلیارد بشکه برآورد شده است؛ یعنی بیش از 15 درصد ذخایر نفتی کل جهان در اختیار این شرکت است.

 

دلایل و اهداف کودتای دربار سعودی

دلایل و انگیزه های اقدامات اخیر پادشاه عربستان متاثر از عوامل زیادی می تواند باشد. در شرایط کنونی نوعی بحران حاکمیت در عربستان سعودی وجود دارد. حجم دستورات پادشاهی و انگیزه‌های آن در طول سه‌ماهه اخیر از زمان به قدرت رسیدن ملک سلمان در عربستان نشانگر این بحران است. موج سوم دستورات پادشاهی عربستان (موج اول در روز وفات ملک عبدالله پادشاه سابق در 22 ژانویه بود و موج دوم در 29 ژانویه صورت گرفت) در راستای عملیات سرکوب روشمندِ میراث باقی‌مانده از ملک عبدالله بود. انگیزه دیگر از صدور دستورات جدید، پایان دادن به تناقض‌‌های داخل خاندان حاکم عربستان در مورد تجاوز به یمن بود، این در حالی است که شاخص‌‌هایی از مخالفت برخی شاهزادگان در مورد اقدامات نظامی در یمن و تکروی محمدبن سلمان در تصمیمات جنگ و صلح بروز پیدا کرده بود.

مهار پیامدهای شکست در جنگ یمن از دیگر اهداف پادشاه عربستان در این انتصابات بود. این موضوع نیازمند همگرایی در جبهه داخلی عربستان سعودی بود تا در صورت تصمیم توقف جنگ بدون تحقق دستاوردهای میدانی بتوان روی آن حساب کرد. صدور دستورات پادشاهی با این حساسیت و اهمیت در شرایط کنونی را می ‌توان به‌صورتی متفاوت تفسیر کرد. در شرایط عادی انجام چنین عزل و نصب هایی عادی به نظر می‌‌رسد، اما در شرایط جنگی، بدون شک این اقدامات معنای دیگری دارد و نشان دهنده بحران داخلی است که می‌‌طلبد چنین اقدامات فوری در دستور کار قرار گیرد.

تغییرات اساسی که اخیرا در پیکره رژیم آل سعود بوجود آمد نشانه وجود اختلاف و دودستگی در خاندان سعودی است. از آغاز حمله ارتش عربستان به مردم بی دفاع یمن هیأت حاکمه عربستان به دو طیف موافق و مخالف تبدیل شده‌اند، طیف موافق به سرکردگی محمد بن سلمان، وزیر دفاع، اعتقاد دارد که مردم یمن به ویژه انصارالله به شدت سرکوب شوند تا از رسیدن به قدرت رسیدن انصارالله بازمانند.  طیف دیگر به رهبری مقرن بن عبدالعزیز، ولیعهد برکنار شده، مخالف این رویکرد بود. وی اعتقاد داشت که نباید از طریق اعمال خشونت یک دشمن دائمی در کنار مرزهای عربستان در یمن ایجاد کرد و لذا با حملات هوایی و بمباران مردم یمن نمی‌توان امنیت پایدار برای عربستان ایجاد کرد.

ترس از واکنش ها نسبت به شکست عربستان سعودی در باتلاق یمن، شاه این کشور را مجبور به صادر نمودن این دستورات کرد. پادشاه عربستان سعی دارد تمامی رشته‌های قدرت را در اختیار داشته باشد و آن را بین دو خانواده سلمان و نایف محدود کند. وی در این جهت متعب بن عبدالعزیز را منزوی کرده است. ملک سلمان هر فرصت احتمالی برای رسیدن امیر متعب بن عبدالله به تخت پادشاهی را از بین می‌‌برد، بنابراین از آن جایی ‌که تنها تضمین موجود برای رسیدن متعب به قدرت، ولیعهد باقی ماندن مقرن بن عبدالعزیز بود، او را از این سمت برکنار کرد تا شانس رسیدن متعب به قدرت کاملا از بین برود.

تغییرات در حاکمیت عربستان سعودی که هفته گذشته اعلام شد، به صورت ناگهانی نبود، بلکه نتیجه سناریویی بود که آغاز آن چند ماه پیش و از زمان اعلام مرگ ملک عبدالله بن عبدالعزیز کلید خورد. اولین نشانه‌های این اقدام تعیین محمد بن نایف در سمت جانشین ولیعهد عربستان بود، چرا که پست ولایت عهدی پیشتر برای مقرن بن عبدالعزیز در نظر گرفته شده بود، ملک عبدالله با این اقدام سعی داشت متعب بن عبدالله را جانشین ولیعهد کند تا وی بتواند اولین نفر از نوادگان عبدالعزیز باشد که به تخت پادشاهی می رسد، اما این اتفاق نیفتاد. حال باید منتظر اقدامات بعدی ملک سلمان بود. شاید قربانی بعدی دربار سعودی شاه این کشور باشد و یا شاید محمد بن نایف قربانی جاه طلبی ها محمد بن سلمان شود. دربار سعودی در ماه های اولیه پادشاهی ملک سلمان گرفتار طوفان ناشیانه خود در یمن شده و این «طوفان قاطع» که شکست را با قاطعیت برای سعودی ها به همراه آورده در همین آغازین پادشاهی ملک سلمان، آل سعود را به ورطه فروپاشی سوق می دهد.


منبع : بصیرت


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۱۴
امیر مهدوی

یک دانشمند هسته‌ای کشورمان با اشاره به محدودسازی بخش اعظمی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران، نسبت به تاثیرات این موضوع بر روحیه و انگیزه متخصصان صنعت هسته‌ای کشور هشدار داد. به گزارش «وطن امروز»، پیشنهادهای نسبتا کلان مالی از سوی برخی کشورهای عربی به دانشمندان ایرانی و در نتیجه از کار افتادن مهم‌ترین سرمایه صنعت هسته‌ای کشور از جمله مهم‌ترین موضوعاتی بود که این دانشمند هسته‌ای نسبت به آن ابراز نگرانی کرد. این دانشمند کشورمان که به دلیل مسائل امنیتی خواست نامش فاش نشود، در گفت‌وگو با «نسیم» اظهار داشت: «مهم‌ترین دستاورد بیانیه لوزان دستیابی به وجهه‌ای بین‌المللی برای فعالیت‌های هسته‌ای ایران بوده و تقریبا هیچ دستاورد قابل توجه دیگری در آن مشاهده نمی‌شود». وی همچنین درباره «هزار سانتریفیوژ فعال در فردو» افزود: موضوع چرخیدن و فعال بودن این سانتریفیوژها در فردو غیر از شانتاژ سیاسی هیچ دستاوردی برای ایران ندارد. وی در ادامه درباره مهم‌ترین خطری که برنامه هسته‌ای ایران را براساس بیانیه لوزان تهدید می‌کند، گفت: فاجعه زمانی رخ می‌دهد که محدودیت‌های جدی برای صنعتی مانند صنعت هسته‌ای به وجود‌ آید و دایره فعالیت در این زمینه با شدت بالایی محدود شود که این عملا سرخوردگی بسیاری از فعالان این حوزه بویژه دانشمندان و دانشجویان صنعت هسته‌ای را در پی خواهد داشت. وی با خاطرنشان کردن این نکته که اکنون در صنعت هسته‌ای قریب به 14000 نفر مشغول به کار هستند، گفت: از این تعداد 8000 نفر افراد فنی و متخصصی هستند که در صورت بیکاری ممکن است بر حسب ضرورت، پیشنهادهای کشورهای غربی و عربی را از بورس تحصیلی تا استخدام قبول کنند و حتی در کشورهایی مانند قطر و عربستان که اکنون به دنبال ایجاد تاسیسات هسته‌ای هستند مشغول کار شوند یا توسط کشورهای غربی به بهانه ادامه تحصیل به شکل بورسیه جذب شوند. این دانشمند هسته‌ای اظهار داشت: پس از توافقات اخیر بسیاری از دانشجویان این رشته از سر یأس و ناامیدی برای تغییر رشته درخواست داده‌اند و این در حالی است که کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس حاضر به پرداخت حقوق 6 تا 7 هزار دلار در ماه به دانشمندان هسته‌ای ایران هستند. وی در ادامه با بیان اینکه این همان موضوعی است که سال 82 ما را با آن مواجه کرد، گفت: آنها به دنبال این هستند که در 15-10 سال آینده با این روش برنامه هسته‌ای ایران را به شکل کلی از بین ببرند که پس از دوره محدودیت نه‌تنها امید بلکه عملا توان تخصصی نیز از ما گرفته شود. وی با تاکید به اینکه در بیانیه لوزان خطر بزرگ امنیتی برای کشور متصور هستیم، گفت: خطرناک‌ترین موضوع امنیتی که در این بیانیه وجود دارد موضوع اجرای پروتکل الحاقی است که اجرای آن به معنای شناسایی کل توان کشور توسط قدرت‌های خارجی است همچنین براساس این پروتکل زمانی که بازرسان آژانس از شما بخواهند مثلا پارچین را به آنها نشان دهید شما طبق برنامه‌ای که در خود پروتکل وجود دارد در یک بازه زمانی 2 ساعته تا یک روزه باید شرایط بازرسی آنها را فراهم کنید و نمی‌توانید به آنها نه بگویید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۵۳
امیر مهدوی


رئیس‌جمهور فرانسه و پادشاه عربستان در بیانیه‌ای مشترک به اتهام‌پراکنی علیه ایران پرداخته و خواسته‌اند توافق هسته‌ای بر هم نخوردن ثبات منطقه را تضمین کند.

به گزارش فارس، «فرانسوا اولاند» رئیس‌جمهور فرانسه و «ملک سلمان»، پادشاه عربستان سعودی، شامگاه دوشنبه ـ یک روز پیش از برگزاری نشست کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس در ریاض ـ در بیانیه‌ای ایران را به انجام اقدامات بی‌ثبات‌کننده در خاورمیانه متهم کرده و خواستار تضمین پایان این اقدامات در توافقنامه هسته‌ای احتمالی شدند.

اولاند که کشورش به موضع‌گیری‌های افراطی در مذاکرات هسته‌ای شهرت دارد، به دعوت عربستان سعودی به ریاض سفر کرده تا با شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس درباره مسائل منطقه گفت‌وگو کند.

بنا به گزارش رویترز، در بیانیه مشترکی که پس از دیدار سران 2 کشور منتشر شد، آمده است: «فرانسه و عربستان سعودی ضرورت دستیابی به توافقی مستحکم، ماندگار، قابل راستی‌آزمایی، عاری از مناقشه و الزام‌آور را مورد تایید قرار دادند».

این بیانیه می‌افزاید: «این توافق نباید امنیت و ثبات منطقه را بر هم بزند، ضمن اینکه نباید تهدیدکننده امنیت و ثبات همسایگان ایران باشد».
اصابت 6 راکت به نجران
کمتر از 40 روز پس از آغاز تجاوز سعودی‌ها به یمن، سرانجام جنگ به مناطق شهری عربستان هم سرایت کرد. روزنامه الریاض گزارش داد بعدازظهر دیروز شهر نجران در جنوب غرب عربستان  و در نزدیکی مرز یمن مورد اصابت دست کم 6 راکت قرار گرفت. تصاویر منتشر‌شده حکایت از آن دارد که چندین راکت به ساختمان‌های دولتی و مسکونی، از جمله نمایندگی همین روزنامه و روزنامه الوطن در  نَجران اصابت کرده‌ است.

اگرچه این حملات هیچ تلفات یا جراحت شدیدی برجای نگذاشت اما باعث قطع برق در برخی مناطق شهر شد. متعاقب آن اداره آموزش و پرورش نجران تمام مدارس منطقه را تعطیل کرد. همچنین دیروز خطوط هوایی عربستان اعلام کرد همه پروازها به مبدا یا مقصد شهر نجران تا اطلاع ثانوی متوقف شده است. هنوز هیچ گروهی مسؤولیت این حادثه را بر عهده نگرفته اما در هر صورت برقراری وضعیت جنگی در این شهر 300 هزار نفری عربستان،  شکست آشکار راهبرد نظامی تجاوزکارانه محمد بن سلمان، وزیر دفاع و همه‌کاره حکومت ریاض را نشان می‌دهد.

منبع :وطن امروز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۳
امیر مهدوی