واقعاٌ تدبیری ها تا این اندازه بی تدبیراند؟«هزینه سیاسی» یعنی کشک!
سیدهآزاده امامی: «لغو»
تحریمهای غیرقانونی و ظالمانه هدفی بود که مذاکرات هستهای اساسا به منظور
تحقق آن انجام گرفت و اگرچه در قیاس با هزینهای که برای آن پرداخته شد
نمیارزید و برابری نمیکرد، با این حال تنها انگیزهای بود که پرداخت چنان
بهای گزافی را تا اندازهای قابل توجیه مینمود.
به ویژه پس از فضاسازی
تبلیغاتی ماههای اخیر و اغراق و بزرگنمایی درخصوص حوزه تاثیر تحریمها و
اصرار افراطی و ناصواب در گره زدن همه معضلات کشور به تحریمها و به تبع آن
ایجاد انتظار نامعقول گشایش همه مشکلات با رفع تحریمها، بدین منظور که با
استفاده از فشار افکار عمومی نظام به پرداخت بهای بیشتری برای راضی کردن
طرفهای مقابل به لغو تحریمها وادار شود، این توقع هست که در ازای پرداخت
این هزینههای گزاف و نابرابر و بعضا غیرقابل بازگشت، لااقل دیگر خبری از
سایه شوم تحریمها نباشد و راه تجدید و تکرار آنها قویا مسدود شده باشد.
که
ما پای میز مذاکره نرفتیم و بر آن سرمایه عظیم چشم نبستیم که تن به
محدودیتهای چندین و چند ساله بدهیم و آمار تانک و موشک و زرهی و زیردریایی
را دودستی تقدیم دشمن کنیم و مشخصات دانشمندانمان را تقدیم جاسوسان آژانس،
تحریمها هم به اندک بهانهای قابلیت اعمال مجدد داشته باشند. به قول آن
زعیم بزرگ بنا بود تحریمها بماند، پس اصلا برای چه مذاکره میکردیم؟! این
دستاورد شگرف را ندادیم که لبخند کدخدا را بخریم و احیانا رخصت بودن در
رکابش را، آن هم برای آن که خرده فرمایشهای تا امروز بر زمین ماندهاش را
پی بگیرد و مثلا برای رابطه میان ما و دوستانمان در منطقه حد و حدود تعیین
کند و یا درخصوص موضع ما در برابر صهیونیستهای غاصب تعیین تکلیف!
با
این حال علیرغم همه تلاشهایی که انجام گرفت، با کمال تأسف این مهم که به
نوعی اصلیترین هدف مذاکرات به حساب میآید آنگونه که باید مراعات نشد و
علاوه بر نقض صریح خطوط قرمز ترسیم شده مبنی بر لزوم «لغو یکباره تمام
تحریمها» با پذیرش کاهش مرحله به مرحله تنها برخی از آنها، بند 12 قطعنامه
شورای امنیت صریحا حکایت از تأیید امکان بازگشتپذیری خودکار تحریمها
یعنی عملا نقض غرض از این همه مذاکره و امتیازدهی دارد! واقعیتی که حتی
اعضاء محترم تیم مذاکره هم منکر آن نیستند، لیکن تنها سعی دارند با
برجستهسازی تمهیداتی که برای زمانبر کردن بازگشتپذیری خودکار تحریمها
اندیشیده شده و کارساز جلوه دادن آن، نگرانیهای ناشی از این موضوع را
ناموجه و بیمورد جلوه دهند. مهمترین توجیه حضرات هم این است که نادیده
انگاشتن مکانیزم پیشبینی شده و اعمال مجدد تحریمها برای طرف مقابل
«هزینه سیاسی» دارد! در واقع «هزینه سیاسی» تنها مابه ازای تعهدات فیزیکی و
عینی و محسوس ما، و به عبارتی «تنها» دستاورد تیم ما از این مذاکرات سخت و
نفسگیر بوده است، و تنها تضمینی که قبول تعهداتی آن اندازه سنگین و گزاف
را به زعم آقایان توجیهپذیر و معنادار کرده است. حال آن که بدون تعارف
باید گفت «هزینه سیاسی» برای این قدرتهای پیمانشکن یعنی «کشک»!
گذشته
از آن که مکانیزم طراحی شده به سبب آن که برای «متهم» دعوا، شأن «قضاوت»
نیز قائل شده، به شدت مخدوش، و عقلا و منطقا بیاعتبار است، تضمین فرآیند
توافق به قول و امضای طرفهای امتحان پس دادهای که هم «تاریخ» گواه
بدعهدیهای آنان است هم «جغرافیا»، یک سادهلوحی محض است، و نگرانیها از
آن است که متاسفانه دیپلماتهای کار کشته و با سابقه ما در مذاکره این
«شوخی» را زیادی «جدی» گرفته و کاخ آمال توافق را بر چنین بنیان سستی بنا
نهادهاند. این البته محصول پیش فرضی است که در فرآیند مذاکرات نیز در
دستور کار آقایان قرار داشت و تعهداتی سنگین و نامتوازن را تنها به پشتوانه
«اعتماد» به طرفهای آن سوی میز پذیرفت؛ پیشفرضی که نظام بینالملل موجود
را نظام گل و بلبلی پنداشته که در آن با کنشگر سر به زیر و با اخلاق و
قانونمند طرف است که مردانه بر سر قول و قرار خویش ایستاده و نقض پیمان
نمیکنند!
اما سوال این است که «هزینه سیاسی» برای دغلبازانی که به
تعبیر خود این آقایان در میانه مسابقه اسب عوض کرده و هنوز جوهر توافق خشک
نشده تفسیری به غایت متفاوت از آن ارائه میدهند، چه محلی از اعراب دارد؟
چه
اعتمادی به این تعهد پوچ و توخالی هست وقتی بارها و بارها ثابت کردهاند
همین که مقصودشان حاصل شد و به تعبیر عامیانه «خرشان از پل گذشت»، به راحتی
آب خوردن زیر قول و قرارهای خویش زده و هیچ ابایی از پرداخت «هزینه سیاسی»
برای آن ندارند؟
چه اعتمادی به این تعهد پوچ و توخالی هست وقتی از همین
حالا افق روزی را ترسیم کردهاند که در ایران دیگر نه خبری از 10 تن
اورانیوم غنی شده است، نه راکتور آب سنگین اراک، و نه امکانی برای غنیسازی
20 درصد، اما چماق تحریم آنها هم چنان بلند!
چه اعتمادی به این تعهد
پوچ و توخالی هست وقتی از همین حالا افق روزی را ترسیم کردهاند که به سبب
پایبندی صادقانه جمهوری اسلامی به تعهدات سنگین «سند وین» مشت
مذاکرهکنندگان ما از مولفههایی که به ایشان قدرت چانهزنی میبخشد تهی
است، و معلوم نیست در آن روز تفکری که از کربلا هم «درس مذاکره» میگیرد
اگر در مسند قدرت باشد، برای رفع «تحریمها» و «تهدیدها» بر سر چه چیز
معامله خواهد کرد؟
چه اعتمادی به این تعهد پوچ و توخالی هست وقتی از
همین حالا افق روزی را ترسیم کردهاند که ... ! امری که نپاید، دلبستگی را
نیز نشاید!
گذشته از این واقعیت گویا که متاسفانه با این توجیه که «این
اظهارات مصرف داخلی دارد» از سوی دولتمردان ما نادیده گرفته و علاوه بر آن
تلاش میشود افکارعمومی نیز به آن بهایی ندهند، نگاهی حتی اجمالی به سابقه
نه چندان دور برخی از این قدرتها نشان میدهد که «هزینه سیاسی» هرگز ابزار
بازدارندهای در برابر اهداف سلطهطلبانه و منافع نامشروع آنها نبوده و هر
جا منفعتی اقتضاء کرده نه تنها قوانین پذیرفته شده بینالمللی، که
بدیهیترین قواعد انسانی هم لگدکوب زیادهخواهیها و افزونطلبیهای آنان
شده است.
مثلا در همین ماجرای جنگ اخیر عراق برای این یانکیهای
هفتتیرکش نه اعتراضات گسترده مردمی اهمیت داشت که در سراسر دنیا برای
اعلام مخالفت با حمله به عراق به خیابانها آمدند، نه «هزینه سیاسی»ای که
پس از رسوایی افشای دروغ بودن ادعای وجود سلاح کشتار جمعی در عراق دامنگیر
جنگافروزانی شد که آن را بهانه جنگ ویرانگری کردند که هنوز هم که هنوز
است تبعاتش برای دنیا و مردم عراق پایان نیافته، و نه حتی هزینههای مالی
هنگفتی که از جیب شهروندان آمریکایی صرف تامین مخارج جنگ میشد، همه اینها
فدای سر بشکههای نفت و میراث باستانی گرانقیمتی که از عراق به یغما
میرفت، و البته فدای اهداف سیاسی شوم نهان در پس این حمله!
نیز
«هزینههای سیاسی» متعددی که سالهای سال است تاوان حمایت بیقید و شرط
آمریکا از رژیم کودککش صهیونیستی شده و اراده جامعه جهانی را در محکومیت
جلادان صهیونیست مکرر در مکرر «وتو» کرده است، خصوصا در جریان جنگهای اخیر
غزه!
هرچه برای این اعتراضات تره خرد کردهاند، از این به بعد هم
خواهند کرد، و هر چه این «هزینههای سیاسی» مانع پیگیری اهداف استکباری
آنها شده است، از این پس نیز خواهد شد!
با این حساب عجیب نه رفتار
ایشان، که مقتضای طبع تجاوزگر و استیلاطلب آنان است، که نگاهآلوده به
خوشبینی و اعتماد مذاکرهکنندگان خود ماست که گویی در این دنیا نزیسته و
از ساز و کارهای حاکم بر مناسبات عرصه بینالمللی بیخبرند، یا سابقه سیاه
طرفهای مذاکره را ندیده و نخواندهاند که مقولهای این چنین خطیر را گره
به زلف آن چیزی زدهاند که برای آنها تنها «هزینه سیاسی» دارد!
واقع آن
است که «هزینه سیاسی» برای آنان که از پرداخت چندین و چندباره آن ابایی
نداشتهاند، عملا هیچ «هزینه»ای ندارد، و از این رو «امید» بستن به آن
«تدبیر»ی است به غایت سادهاندیشانه!
با اندکی تغییر در تیتر