نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۱۷ مطلب با موضوع «نخبگان» ثبت شده است

خالد اسلامبولی با تکبیر و فریاد «منم قاتل فرعون» با بی دادگاه نظامی مصر مواجه شد و سرانجام نیز به حکم این بی دادگاه به جوخه اعدام سپرده شد و شربت شهادت نوشید


نوید شاهد/ روز 14 مهر 1360 ، خالد اسلامبولی و سه همرزمش ، دست به اعدام « انور سادات »رییس جمهور خائن مصر ، زدند. این مجاهدان ، بلافاصله پس از اعدام فرعون مصر دستگیر شده و مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفتند و چند ماه بعد ، در بی دادگاه رژیم «مبارک» حکم اعدام خود را دریافت کردند.
خالد بن احمد شوقی اسلامبولی یک افسر مصری و عضو گروه جهاد اسلامی مصر بود که به همراه تنی چند از همرزمان مسلمانش در روز ۶ اکتبر ۱۹۸۱ انور سادات رئیس آمریکایی رژیم مصر را روانه جهنم کرد.
او در سال ۱۹۵۵ میلادی در مصر متولد شد. و در مدرسه فرانسوی «نوتردام» قاهره تحصیل کرده، سپس به ارتش مصر پیوست. او در سن ۲۰ سالگی با درجه ستوانی در واحد توپخانه ارتش مصر مشغول خدمت شد.خالد اسلامبولی مدتی با جنبش اسلامی «الجهاد» که مخفیانه فعالیت می کرد همکاری داشت.
او پس از برنامه ریزی دقیق در روز ۶ اکتبر ۱۹۸۱ (۱۴ مهر ۱۳۶۰) هنگامی که واحدهای ارتش و نظامیان کشور مصر در سالگرد جنگ رمضان در برابر انور سادات رژه می رفتند، در ساعت ۱۲:۴۰ به همراه چند همرزمانش به جایگاه مخصوص حمله کرد. در این حمله علاوه بر انور سادات فرعون مصر، ۵ نفر دیگراز مقامات رژیم او نیز کشته شدند. ۲۸ نفر از جمله ۱۴ افسر آمریکایی نیز زخمی شدند.
خالد اسلامبولی به همراه سه تن از همرزمانش دستگیر و روانه زندان شدند. او و سایر متهمان در قفس های فولادی در دادگاه شرکت می کردند. وی طی جلسات محاکمه خود انگیزه اش را از قتل انور سادات، بستن پیمان سازشکارانه کمپ دیوید اعلام کرد که خیانتی بزرگ به آرمان رهایی فلسطین بود.
سرانجام خالد اسلامبولی در ۱۵ آوریل ۱۹۸۲ (۲۶ فروردین ۱۳۶۱) به اعدام محکوم شد و حکم اعدام وی در آوریل ۱۹۸۲ به مرحله اجرا گذاشته شد و به شهادت رسید.
وصیت نامه شهید خالد الاسلامبولی
پدر، مادر، خواهران و برادر عزیزم محمد!
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
بر شما باد التزام به احکام اسلام و عمل به قرآن و ترس از خداوند. من شما را به اطاعت از دستورات خداوند دعوت می کنم. امیدوارم به خاطر مشکلاتی که شما را دچار آنها می کنم، مرا ببخشید و مورد عفو قرار دهید.
خداوند ما را برای شهادت در راه خود انتخاب و هدایت کرد و ان شاء الله ما و شما را در بهشت در کنار یکدیگر جمع خواهد کرد.
حاکم جامعه ما طغیان کرده و جباری را پیشه خود ساخته است. امت اسلامی راهی برای خلاصی از او ندارد مگر با قتل او ...
مادرم! ناراحت نباش، چون ما به اذن خداوند در زمره شهدا هستیم. نامه من زمانی به شما خواهد رسید که در دنیای آخرت قرار داریم.
خواهرم انسیه و سمیه و برادرم محمد را به خداوند می سپارم. مبلغ پولی که نزد خواهرم انسیه است، بین فقرا و مساکین تقسیم شود و فرزندانش فاطمه و مروه با تربیت اسلامی و مقید به دستورات شرعی تربیت شوند.
ما با هم تصمیم گرفتیم که فرعون مصر را به قتل برسانیم تا شاید خداوند به خاطر این کار، ما را از ننگ دوستی باصهیونیست ها که دامن ما را گرفته و فساد روحی و اخلاقی سادات و همسرش را در جامعه علنی ساخته است نجات بخشد.
اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد انّ محمّدا رسول الله

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

رژیم نامبارک مصری از دادن اجساد این 5 نفر به خانواده هایشان خودداری کرد و آن ها را به طور پنهانی در گورستان ناشناسی به خاک سپرد و تا همین امروز نیز محل دفن این شهیدان ناشناس است.

.


شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

محمد انور سادات و محمد حسنی مبارک ، فراعنه اسبق و سابق مصر ، دقایقی قبل از آغاز عملیات شهید خالد اسلامبولی

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

اولین ثانیه های آغاز عملیات اعدام فرعون مصر

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

شهید خالد اسلامبولی و یارانش ، جایگاه فرعون مصر را به گلوله می بندند

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

شهید خالد احمد شوقی اسلامبولی(طراح و رهبر عملیات اعدام فرعون مصر)

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

شهید حسین عباس محمد(از مجریان عملیات اعدام فرعون مصر)

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

شهید عطاطایل حمید (از مجریان عملیات اعدام فرعون مصر)

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

شهید عبدالحمید عبدالسلام عبدالعال(از مجریان عملیات اعدام فرعون مصر)

 


 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۴۹
امیر مهدوی
به مناسبت سالروز شهادت «خالد شوقی اسلامبولی»؛

آخرین تقاضای خالد اسلامبولی قبل از اعدام چه بود؟

خالد تقاضای فرصت برای دو رکعت نماز کرد تا به استقبال شهادت برود. زمانی که مأموران قصد بستن چشم‌های آنان را داشتند، فریادشان بلند شد: «اشهد أن لا اله ‏الا الله و اشهد أن محمد رسول ‏الله» و فرمان آتش صادر شد.


خالد در دادگاه فریاد می‌کشید «انا خالد اسلامبولی، انا قاتل السادات، انا قاتل الفرعون، انا قاتل الطاغوت فی سبیل الله». متهمان دیگر نیز با صدای بلندِ الله اکبر گفته‌های او را تأیید می‌کردند.

همه ساله نیروهای مسلح مصر، روز 6 اکتبر، در شهر مصر به مناسبت سالگرد عبور واحدهای رزمی آن کشور از کانال سوئز که در سال 1973 صورت گرفته است رژه بزرگی انجام می‌دهند. هر چند در آن سال اسرائیلی‌ها موفق شدند که جنگ اکتبر را به نفع خود تمام کنند، اما موفقیت نیروهای مصری در شکستن خط دفاعی بارلو در صحرای سینا باعث شد که از بی اعتباری حاصل از جنگ در برابر ارتش صهیونیستی نجات یابد. سالگرد این روز در سال 1981 که مصادف با روز عید قربان بود، برای انور سادات رئیس جمهور مصر (که در جریان معاهده کمپ دیوید پیمان صلح و به رسمیت شناختن رژیم غاصب اسراییل را امضا نمود) به عنوان یکی از خطیرترین روزهای زندگی‌اش به شمار می‌رفت، چرا که با برگزاری رژه، هم جشن عید قربان را بر پا می‌داشت و هم خاطره پیروزی 6 اکتبر را بزرگ می‌شمرد.
محل رژه در خیابان شش ردیفه‌ای بود که از برابر جایگاهی که نزدیک ساختمان هرم مانندی که به یادبود سرباز گمنام مصری ساخته شده بود، می‌گذشت. نیروهای مسلح، برای انجام رژه آن روز، انواع و اقسام سلاح‌های مدرن را، از جمله تانک‌های «ام 60» امریکایی، کامیون‌های نفربر روسی، تفنگ‌ها و توپ‌های ساخت کره جنوبی در نظر گرفته بود. این مجموعه با بسیاری از سلاح‌های آتشین دیگر، اجزای کارناوال عظیم نظامی انور سادات را تشکیل می‌داد.


اعدام دیکتاتور مصر در روز عید قربان
در ساعت دوازده و چهل دقیقه که تقریباً نیمی از رژه تمام شده بود، ناگهان مقابل جایگاه، کامیونی که یک تفنگ 130 میلیمتری ضد تانک روسی را یدک می‌کشید توقف کرد. رانندگان دیگر که تصور کردند مشکل مکانیکی برای آن به وجود آمده، مسیر خود را کج نمودند و از پهلوی آن عبور کردند. لحظاتی بعد 3 مرد مسلح از عقب کامیون، بیرون پریدند و جایگاه را به رگبار بستند. چهارمین مرد مسلح، از صندلی جلو کامیون پیاده شد و یک نارنجک به داخل جمعیت انداخت که عمل نکرد، نارنجک دوم پرتاب شد، باز هم عمل نکرد. شخصی که نارنجک‌ها را پرتاب کرده بود به طرف کامیون برگشت و تفنگ اتوماتیک خود را برداشت و شروع به شلیک گلوله‌ها به سمت جایگاه کرد. 3 مرد دیگر هم از عقب کامیون پایین پریدند و به او پیوستند و جایگاه را در حالی که فریاد می‌زدند «زنده باد مصر» به رگبار بستند.


در این حمله، انور سادات بشدت زخمی شد و با بالگرد نظامی به بیمارستان معادی برده شد. در این حمله 5 نفر کشته و 28 نفر زخمی شدند که 4 نفر آمریکایی نیز بین آنان دیده می‌شد. سادات در بیمارستان در حالت کما به سر می‌برد و خون از دهانش بیرون می‌زد. گلوله‌ها و ترکش‌ها جانب چپ سینه او را شکافته بودند. گردن و زانوها و کمر او بشدت مصدوم شده بود و قبل از آن که اقدام پزشکی روی سادات انجام بگیرد، به هلاکت رسید. در گزارش پزشکی که بعداً پخش شد، اعلام گردید که مرگ سادات در ساعت چهارده و چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر روز سه شنبه 14 مهر 1360 و به سبب شوک شدید و خونریزی داخلی در ناحیه سینه و پاره شدن شش چپ و شریان‌های اصلی قلب اتفاق افتاده است.
بیوگرافی خالد اسلامبولی، رهبر اعدام کنندگان سادات


ستوان خالد احمد شوقی اسلامبولی رهبری اعدام کنندگان انور سادات را بر عهده داشت. او در سال 1957 در منطقه «ملوی» از توابع استان الصید مصر به دنیا آمده بود. خالد در خانواده خود یک برادر وچهار خواهر داشت. پدر وی احمد شوقی وکیل حقوقی یک شرکت بود و مادرش قدریه علی یوسف نام داشت. خانواده اسلامبولی، خانواده‌ای در وهله اول تحصیل‌کرده و آگاه به شرایط آن روز مصر و در درجه دوم، مبارز به شمار می‌رفتند. خالد نیز که پس از رد شدن در امتحان ورودی برای خلبان شدن، به مدرسه عالی توپخانه پیوسته بود، در سال 1978با رتبه ممتاز فارغ التحصیل شد. او پس از فارغ التحصیل شدن به واحد توپخانه مستقر در پادگان «کستیب» معرفی شد و مشغول به کار گردید.
رفت وآمدهای خالد به مسجد «انصار المحمدیه» موجب شد او در سال 1980 تسلط اداره اطلاعات نظامی احضار شود و مورد بازجویی قرار گیرد. ثبت «خطرناک بودن خالد اسلامبولی» در پرونده وی حاصل این بازجویی بود. در این هنگام او با سازمان جماعت اسلامی آشنا شد و با عبدالسلام فرج روابط دوستانه‌ای برقرار کرد. عبدالسلام فرج به خالد می‌گفت: «در کشورهای اسلامی- به خصوص مصر - کفار حاکم می‌باشند و وضعیت آن اصلاح نخواهد شد مگر با حکومت و تطبیق احکام شریعت. حاکمان فعلی مانند حکام مغولی می‌باشند و عصر سیاهی که الآن مصر در آن به سر می‌برد شبیه به عهد مغولان است؛ عصری که جز با سقوط نظام کافر به پایان نخواهد رسید».
روز چهارشنبه 23سپتامبر  1981بود که ستوان یکم خالد اسلامبولی از سوی دفتر فرماندهی واحد خود فرا خوانده شد. در این احضار، سرگرد مکرم عبدالعال، حکم شرکت در مراسم رژه روز ششم اکتبر از مقابل سادات را به خالد ابلاغ کرد. بر اساس این دستور خالد علاوه بر شرکت در رژه می‌بایست فرماندهی 12جرثقیل حامل توپ 130میلیمتری را نیز بر عهده داشته باشد. البته خالد ابتدا از شرکت در این مراسم عذر خواست ولی پس از عدم امکان سرپیچی از دستور فرمانده قدم در این راه نهاد که انتهای آن اعدام انور سادات توسط او و همراهانش بود.


من قاتل فرعون هستم
پس از این اتفاق، خالد اسلامبولی به ‌همراه سه تن از هم‌رزمانش دستگیر و روانه زندان شد. او و سایر متهمان در قفس‌های فولادی در دادگاه شرکت می‌کردند. وی طی جلسات محاکمه‌، انگیزه‌اش را از قتل انور سادات، بستن پیمان سازشکارانه کمپ‌دیوید اعلام کرد که خیانتی بزرگ به آرمان رهایی فلسطین بود. خالد در دادگاه فریاد می‌کشید «انا خالد اسلامبولی، انا قاتل السادات، انا قاتل الفرعون، انا قاتل الطاغوت فی سبیل الله». متهمان دیگر نیز با صدای بلندِ الله اکبر گفته‌های او را تأیید می‌کردند.


آخرین تقاضای خالد اسلامبولی قبل از اعدام
خالد اسلامبولی و همراهانش در دادگاه محکوم به اعدام شدند و در تاریخ 26 فروردین 1361 با امضا و تأیید حسنی مبارک به شهادت رسیدند. هنگام اجرای حکم اعدام، یکی از افسران، حکم را چنین قرائت کرد: «شما به‌ خاطر ترور رئیس‌جمهور محکوم به اعدام شده‌اید. آخرین خواسته‌ شما چیست؟» خالد تقاضای فرصت برای دو رکعت نماز کرد تا به استقبال شهادت برود. زمانی که مأموران قصد بستن چشم‌های آنان را داشتند، فریادشان بلند شد: «اشهد أن لا اله ‏الا الله و اشهد أن محمد رسول ‏الله» و فرمان آتش صادر شد. رژیم مصر از دادن اجساد این 5 نفر به خانواده‌هایشان خودداری کرد و آنها را به طور پنهانی در گورستان ناشناسی به خاک سپرد و خانواده‌های آنها در حالی که به یکدیگر تبریک می‌گفتند اعلام داشتند که تسلیت کسی را نمی پذیرند، چون فرزندانشان را جزء شهدا می‌دانند.

منبع : دانشجو


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۰۷
امیر مهدوی


ابوترابی‌فرد ابوترابی فرد

حجت‌الاسلام محمدحسن ابوترابی‌فرد نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در آغاز جلسه علنی امروز مجلس و در نطق پیش از دستور خودر در سخنانی ضمن تبریک به مناسبت ولادت حضرت فاطمه(س) و امام خمینی(ره)، گفت: میلاد فاطمه زهرا(س) را محضر برادران و خواهران گرانقدر، ملت عزیز، امت اسلام، آزادیخواهان جهان تبریک عرض می‌کنم و سالروز تولد بنیانگذار عظیم‌الشأن انقلاب اسلامی حضرت امام(ره) را که در طول عمر مبارک خویش راه و منطق و روش حیات‌بخش بانوی بزرگ عالم اسلام را احیا نمود، تبریک عرض می‌کنم.

وی با بیان اینکه ملت اسلام مفتخرند که بانویی به عنوان الگو و نماد جامعه زنان برای بشریت ارائه نموده‌اند که خدای سبحان او را نماد طهارت و پاکیزگی نام گذاره است، افزود: فاطمه(س)، محور همه خوبی‌ها و زیبایی‌هاست، خانه او، خانه نور و ایمان، ایثار و جهاد و خانه فداکاری است.

نایب رئیس مجلس همچنین، تصریح کرد: بسیاری از محدثین اهل سنت و جماعت و نیز محدثین مکتب اهل بیت(ع)، در بیش از هفتاد و اندی روایت بر این واقعیت اذعان کرده‌اند که آیه تطهیر در شأن و منزلت فاطمه، پدر، همسر و دو فرزندش نازل شده است.

حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد اضافه کرد: ابن عباس می‌گوید که: پیامبر اعظم(ص) پس از نزول این کریمه مبارکه در هنگام اقامه نماز مقابل در خانه فاطمه حاضر می‌شد و دو دست مبارکش را بر چارچوب در می‌نهاد و می‌فرمود، "السلام علیکم یا اهل‌البیت النبوه".

وی با تأکید بر اینکه این کریمه مبارکه و این نگاه در حقیقت تبیین‌کننده جایگاه زن و جایگاه ویژه و ممتاز خانواده و خانه در جامعه اسلامی است، گفت: اگر می‌خواهیم سبک زندگی ما به آموزه‌های دینی نزدیک شود و اگر اراده داریم که جامعه اسلامی و ایرانی در جایگاهی که شایسته آن است، قرار بگیرد، باید به معنای واقعی کلمه فاطمه(س) و خانه نورانی و طهارت و پاکی او را به عنوان الگو در جامعه اسلامی مطرح و بر آن پافشاری کنیم.

نایب رئیس مجلس اضافه کرد: اگر نهاد خانه با محوریت زن در جایگاه خود قرار گیرد و نهاد خانواده با محوریت مرد به مسئولیت واقعی خویش بپردازد، خانه، خانه‌ای خواهد بود که در آن فرزندان صالحی تربیت خواهند شد؛ این خانه است که خیل عظیم شهدا را به جامعه انسانی و اسلامی تقدیم می‌دارد و این خانه‌هاست که دفاع مقدس دستاورد ارزشمند آن است؛ این خانه‌هاست که شهدای هسته‌ای را تقدیم می‌کند و امروز ایران را در جایگاه فاخری از دانش و فناوری هسته‌ای و ایستادگی در برابر زیاده‌خواهی زیاده‌خواهان امروز جهان قرار می‌دهد.

حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد با بیان اینکه امیدوارم با الهام از خانه فاطمه و آموزه‌های انسان‌ساز و حیات‌بخش خانه نورانی او در راه تعالی و تکامل جامعه و تبدیل نهاد خانه به عنصر کلیدی تعالی و تکامل جامعه گام برداریم، تصریح کرد: امیدوارم به یاری خدای متعال و با توسل و تمسک به ذیل عنایت اولیای دین و حضرت صدیقه کبری(س)، در راه عزت و اقتدار که زیبنده ملت بزرگ ایران است، گام برداریم.

وی در ادامه به سالگرد شهادت شهید صیاد شیرازی اشاره کرد و افزود: این روزها سالگرد شهید فرزانه، صیاد شیرازی است که به معنای واقعی کلمه یکی از پیروان راه صدیقه کبری(س) و یکی از شاگردان ایثارگر مکتب امام بزرگوار(ره) بود؛ برای او، شهدای عالیقدر هسته‌ای و شهدای جمهوری اسلامی که بهترین اقتداکنندگان به فاطمه زهرا(س) هستند، از خدای سبحان علو درجات و برای ملت عزیز سعات روزافزون را خواهانیم.

نایب رئیس مجلس در پایان خاطر نشان کرد: یاد و نام شهید فرهیخته عرصه فرهنگ و ادب، شهید آوینی را نیز گرامی می‌داریم و برای آن پیرو راه صدیقه کبری(س) از خدای سبحان علو درجات را مسئلت داریم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۴۸
امیر مهدوی

و لنبلونکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و...

آیا آیت الله که خود مفسر قرآن است می تواند...؟


«این را دلیل عدالت نظام بدانند که امتیازی برای هیچ‌کس قائل نیست و خدا می‌داند که شخصاً برای خود ذره‌ای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر بزند مهیای مؤاخذه‌ام» (صحیفه امام، جلد 21 ص282).
داستان محاکمه مهدی هاشمی و محکومیت اولیه وی اگر به عنوان یک عنصر مستقل به رسمیت شناخته می‌شد، از ضریب سیاسی- رسانه‌ای کمتری برخوردار بود اما پیوند نسبی وی با یکی از مؤثرترین شخصیت‌های انقلاب اسلامی باعث شد تا تحلیل‌های متفاوت و متعارضی در عرصه عمومی و بین‌المللی طرح شود. برخی که در کج زاویه جریانات نشسته‌اند و علقه عاطفی به آیت‌الله هاشمی دارند، این حکم را کاملاً سیاسی و در راستای برخورد با پدر دانسته و محتوای پرونده را فرع ماجرا می‌دانند.
طبیعتاً این نگاه ظلم به نظام جمهوری اسلامی و قوه‌قضائیه است چرا که بازی نظام با آبروی یکی از عناصر محوری خود چه نفع و عایداتی می‌تواند داشته باشد؟ و اصولاً این محکومیت چه تأثیری بر صلاحیت‌های سیاسی و حکومتی آیت‌الله هاشمی می‌گذارد؟ قطعاً هیچ تأثیری نخواهد داشت. دسته دوم کسانی هستند که هاشمی پدر را در وقوع جرائم فرزند بی‌تأثیر نمی‌دانند یعنی عدم کنترل، تذکر یا انتصاب در پست‌هایی را که جوهره و صلاحیت برتری می‌طلبیده است، به حساب پدر می‌گذارند و یا جلوگیری پدر از رسیدگی به پرونده را عامل قطوری پرونده و گسترش جرم و تخلفات بعدی می‌دانند. این دسته چه از روی تلخی و چه از روی کینه آسیب دیدن پدر را متوجه خود وی می‌کنند و اینگونه خود را توجیه می‌نمایند.
دسته سومی هستند که توقع دارند نظام با جرائم یا تخلفات مهدی هاشمی با تساهل برخورد نماید. زحمات پدر برای نظام و انقلاب را حجت برای این تساهل و تسامح می‌دانند و اعمال اغماض را نوعی قدردانی و سپاسگزاری از زحمات آیت‌الله هاشمی برای نظام می‌دانند. اما جمله صدر این نوشتار از حضرت امام این حق و امتیاز را به مسئولان نظام نمی‌دهد و آن را آسیب و لطمه به حیثیت نظام جمهوری اسلامی می‌دانند.
دسته چهارمی هستند که برخورد نظام با منسوبین و عناصر محوری خود را دلیل عدالت نظام و موجب تقویت اعتماد عمومی به اجرای عدالت و رفع تبعیض می‌دانند. دسته پنجمی هستند که زمینه تخلفات مهدی هاشمی را به خاطر حضور پدر در قدرت می‌دانند و اصولاً اگر چنین وابستگی و انتسابی وجود نداشت اصلاً جرمی به وقوع نمی‌پیوست، بنابراین اصل وقوع جرم را به هویت و جایگاه سیاسی ارجاع می‌دهند. بنابراین وقوع جرم را در «حوزه قدرت» قلمداد می‌کنند و دسترسی‌ها یا رانت‌‌های احتمالی را از دسترسی‌‌های حوزه قدرت می‌دانند، بنابراین شدت عمل بیشتری در مواجهه با آن را درخواست می‌نمایند تا زمینه کنترل و پیشگیری برای دیگر اصحاب قدرت به وجود آید. اما حقیقت ماجرا را باید طور دیگری دید تا شأن آیت‌الله هاشمی در سطح منازعات جناحی افول نکند. می‌توان گفت آنقدر تقوا در مدیران عالی قضایی وجود دارد که پیوند بین سیاست و حقوق برقرار ننمایند و دوگانه‌‌های احمدی‌نژاد – رحیمی و آیت‌الله هاشمی – مهدی هاشمی را مدنظر قرار ندهند.
اما نکته مهمی که کمتر مورد توجه تحلیلگران قرار می‌گیرد، آورده‌‌های این پرونده و این نتیجه برای آیت‌الله هاشمی است. اگر آیت‌الله هاشمی را جزء لاینفک نظام جمهوری اسلامی بدانیم – که باید بدانیم – این حکم بازی برد – برد برای هاشمی و نظام است.
وقتی دلایل آن را با عینک توده‌های مردم نگاه کنیم قابلیت فهم و درک بیشتری خواهد داشت، اگر محکومیت مهدی هاشمی قطعی و اجرا شود افکار عمومی آن را دلیل عدالت نظام می‌دانند که در صدر این نوشته از قول امام راحل بدان اشاره شد.  یعنی وقتی مردم مشاهده می‌کنند که یکی از استوانه‌‌های نظام با سینه فراخ و روی گشاده به استقبال عدالت می‌رود، خوشحال می‌‌شوند و افتخار می‌کنند که چنین شخصیت‌هایی در نظام وجود دارند که در اجرای عدالت «ذره‌ای حق و مصونیت» برای خود قائل نیستند و این عدم تبعیض هم جایگاه اجتماعی حضرت آیت‌الله را ارتقا می‌دهد و هم به عمق‌بخشی به جایگاه مردمی نظام جمهوری اسلامی منجر خواهد شد. اگر احیاناً مهدی هاشمی تبرئه شود یا تخفیف مجازات دریافت کند، باز به نفع هاشمی است، یعنی مردم می‌پذیرند که فرزند یکی از استوانه‌های انقلاب و ایضاً خانواده وی از سلامت برخوردارند و هاشمی اجازه داد تا این سلامت به اثبات برسد. بنابراین هر دو روی سکه این پرونده نوعی پیروزی برای آیت‌الله هاشمی است.
اگر هاشمی را از دریچه نظام ببینند  این باور به وجود می‌آید که بین ارکان نظام و مردم عادی در اجرای عدالت تفاوتی نیست؛ لذا نتیجه آن هم برد برای نظام است و هم برای هاشمی است. و اگر از زاویه شخصی و خانوادگی نگاه شود باز هم مردم انتساب به نظام و قدرت را دلیل بر تبرئه و تبعیض نمی‌دانند و باز هم برد آن با هاشمی است. نمونه‌های تاریخی نیز وجود دارد که مسئله آن تلخ‌تر از پرونده مهدی هاشمی است اما نه تنها آن پرونده‌ها موجب تقلیل جایگاه اجتماعی – سیاسی پدران نشد، بلکه ارتقای محبوبیت پدران را نیز به همراه داشت. سرنوشت فرزندان آیت‌الله جنتی و محمدی گیلانی و... نه تنها موجب کوچک شدن پدران نشد که حقانیت آنان را در اعتقاد حقیقی به انقلاب اسلامی ارتقا داد.
این الگو و این سرمایه اجتماعی اکنون به عنوان یک آزمایش سرمایه سوز یا سرمایه‌ساز در مقابل چشمان آیت‌الله هاشمی است.

نویسنده : دکتر عبدالله گنجی

در صدر مقاله کمی تصرف شده است وازآقای دکتر نیست

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۱۹
امیر مهدوی



نوه امام خمینی (ره) اعتقاد راسخ به اصول و آرمانهای انقلاب و ولایت‌فقیه را از ویژگی های بارز حجت‌الاسلام احمد خمینی برشمرد و گفت: ایشان تا آخرین نفس سرسپرده ولایت فقیه بود.

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت‌الاسلام سیدعلی خمینی در مراسم بیستمین سالگرد رحلت حجت الاسلام احمد خمینی( پدر خود ) در گلستان شهدای اصفهان با اشاره به ویژگی های این یادگار امام خمینی (ره) اظهار داشت: نخستین ویژگی مهم مرحوم حجت الاسلام احمد خمینی تربیت تحت نظارت امام خمینی (ره) و در دامان مادری از یک خاندان فرهنگی بود که تربیت در چنین خاندان بزرگی خود در ایجاد شخصیت والای ایشان نقش مهمی دارد.وی با بیان اینکه آن مرحوم همواره در مسیر انقلاب گام بر می داشت، افزود: در تمام مراحل پیش از انقلاب و پس از آن و چه در تبعید و یا در ایران حاج احمدآقا هیچ‌گاه امام خمینی (ره) را تنها نگذاشت و از این رو به خوبی مدافعان انقلاب و یا افرادی که در هر برهه های از زمان از آرمان های انقلاب رو برتافتند را می شناخت.نوه امام خمینی (ره) با اشاره به اینکه مرحوم حاج احمدآقا اعتقاد کامل به آرمان‌های امام داشته و تا آخرین نفس به ولایت فقیه پایبند بود، ابراز داشت: مرحوم سید احمد خمینی با تمام وجود به آرمان‌های انقلاب و امام اعتقاد راسخی داشت و تا آخر عمر خویش در مسیر انقلاب و ولایت حرکت کرد.

منبع : nokhbeh313.ir

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۳۷
امیر مهدوی

مردم ما به توفیق الهی، به هدایت الهی، به دستگیری الهی، مردم مؤمنی هستند؛ هم آگاه‌اند، هم مؤمن‌اند، هم حاضر در صحنه‌اند، پایه‌رکاب‌اند در هر جایی که لازم باشد. ماها باید خودمان را اصلاح کنیم. نخبگان و خواص سیاسی بایستی مراقب کار خودشان، حرف زدن خودشان باشند؛ این خطاب به همة نخبگان است، خطاب به یک طرفِ خاصی، جناح خاصی نیست. همه باید مراقب باشند. همه بدانند این ملت، یک ملت یکپارچه است. احساسات این طرف را علیه آن طرف تحریک کنند، آن یکی بیاید احساسات این طرف را علیه آن طرف تحریک کند، اینها راه به جایی نمی‌برد. وقتی شما متحد بودید، وقتی شما همدل بودید، وقتی شما احساس و ابراز اعتماد به کشورتان و نظامتان کردید، آن وقت این وسوسه‌های خنّاسان بین‌المللی، این سیاستمداران ظالم، مداخله‌گر، دور از انسانیت، دیگر اثری نخواهد کرد.(226)

Image result for ‫امام خمینی وامام خامنه ای‬‎


اصلاح الگوی مصرف، یکی از ارکان رفاه و رونق زندگی عمومی
همّت مضاعف و کار مضاعف در استفادة بهینه از منابع موجود کشور و امکاناتى که وجود دارد. از همة آن چیزهایى که می‌تواند براى سازندگى کشور در دورانهاى آینده مورد استفاده قرار بگیرد، یا زندگى عمومى مردم را رفاه و رونق ببخشد، باید حداکثر استفاده بشود؛ یعنى همان چیزى که یکى از ارکانش اصلاح الگوى مصرف است. از آب در کشور استفادة بهینه بشود. ما امروز از آب در کشور استفادة بهینه نمی‌کنیم. سال گذشته که بنده مسئله اصلاح الگوى مصرف را مطرح کردم، پژوهشگران کشورمان تحقیق کردند، به ما اطلاع دادند که اگر آبى که در کشور مصرف می‌شود، ده درصد آن صرفه‌جویى شود، این ده درصد به قدر تمام استفاده‌اى است که امروز براى شُرب خانگى و براى صنعت مورد استفاده قرار می‌گیرد. امروز 90 درصد آب کشور در بخشهاى کشاورزى مصرف می‌شود- مصرف غلط، مصرف اسراف‌آمیز - 10 درصد دیگر براى آب شُرب و براى صنعت و براى مصارف گوناگون به کار می‌رود. یعنى اگر در کار کشاورزى ما 10 درصد صرفه‌جویى کنیم، مقدار مصرف شُرب و صنعت و امثال اینها به دو برابر خواهد رسید؛ این‌قدر مسئله مهم است. مسئله مصرف برق و مصرف حاملهاى انرژى - بنزین، گازوئیل - هم مهم است. این لایحة هدفمند کردن یارانه‌ها که مطرح شده است، ناظر به این مسائل است؛ لایحة بسیار مهمى است.(220)
اصلاح مصرف و پرهیز از اسراف
البته محدودیتهایی هم داریم. من در شیراز اشاره کردم: اگر ما اسراف نکنیم، می‌توانیم نیاز کشور را برآورده کنیم. یکی از چیزهایی که ما در این کشور نتوانستیم بر خودمان فائق بیاییم و اصلاح کنیم، مسئله اسراف است و یکی از موارد اسراف، اسراف در آب است، اتفاقا کشور ما جزوِ مناطقی است که از لحاظ آب آن‌چنان غنی نیست، اما درصورتی‌که اسراف نکنیم و روش کار را آن‌چنان که عاقلانه و درست است، در پیش بگیریم، با همین آب موجود می‌توانیم نیاز کشور را برآورده کنیم. اینها وظایف همة مردم ایران است و دولت اسلامی موظّف است که با ترتیب صحیح و با برنامة درست، از این آمادگی ملت ایران استفاده کند و ان‎شاءالله یکی پس از دیگری مشکلات را برطرف کنند.(221)
اصلاح شبکه‌های آبرسانی
این صرفه‌جویى‌اى که لازم است، از تولید تا مصرف، تا بازیافت، آب را صرفه‌جویى کنیم؛ یعنى از سدهایمان صیانت کنیم، شبکه‌هاى آبرسانى را اصلاح کنیم، آبیارى‌هاى با صرفة در کشاورزى را آموزش بدهیم که چه جورى آبیارى بشود. البته این کارها خوشبختانه در این سالها به میزان زیادى انجام گرفته، اما این کافى نیست، باید توسعه پیدا کند. زمینه‌سازى کنیم براى کاهش مصرف آب خانگى. این‌که گفته می‌شود از کسانى که مصرف زیاد دارند، مالیات بیشترى گرفته شود، یارانة کمترى به آنها داده شود، حرف بسیار معقولى است، حرف خوبى است. آن کسانى که مصرف کمى دارند، از کمکهاى دولتى، از کمکهاى عمومى بهره‌مند شوند. بعضیها هستند به قدرى کم آب مصرف می‌کنند که اگر دولت از آنها پول آب را هم نگیرد، مانعى ندارد. بعضی‌ها ده برابر آنها، بیست برابر آنها آب مصرف می‌کنند؛ خوب، اینها بایستى هزینة بیشترى بدهند.(222)
صرف پول در سرمایه‌گذاری‌ها، از مصادیق اصلاح الگوی مصرف
همّت مضاعف و کار مضاعف در سرمایه‌گذارى، در کارآفرینى. بسیارى از کسانى که سرمایه دارند، پول دارند، درآمدهاى کلانى دارند، نمی‌دانند این درآمدها را چگونه باید صرف کنند. این‌جا هم باز همان اصلاح الگوى مصرف خود را نشان می‌دهد. پول را به جاى سرمایه‌گذارى تولیدى، صرف تجمّلات می‌کنند؛ سفرهاى خارجى بیهوده، بى‌ثمر، پرخرج و احیانا فسادآور، بهانه براى تغییر وسایل خانه، وسایل زندگى؛ این چیزها یک حرکت مُسرفانه است نسبت به ثروت. می‌شود پول را، درآمد را سرمایه‌گذارى کرد. امروز وسایل این کار فراهم است. با فعال شدن بورسهایى که در کشور هست، می‌توان سرمایه‌گذارى کرد. همه می‌توانند آنچه را که دارند، در سرمایه‌گذارى‌ها دخالت بدهند.(223)
نکات تصریحی فصل دهم
الگوی مصرف فعلی غلط است و بایستی اصلاح شود و از اسراف و تبذیر، پرهیز گردد. صرفه‌جویی، خط اصلی در اصلاح الگوی مصرف است و آن درست و بجا مصرف کردن است. باید اموال و امکانات را اثرگذار و کارآمد و ثمربخش مصرف کرد.
اسراف هم لطمة اقتصادی و هم لطمة فرهنگی می‌زند. اصلاح الگوی مصرف یک برنامه دراز مدت است که تمامی مردم و مسئولان، دانشگاهها و حوزه‌های علمیه باید در آن تلاش کنند.تنظیم برنامه‌ها براساس سیاستهای کلان ابلاغ شده، الگوی مصرف را اصلاح می‌کند. برای رسیدن به رفاه و رونق زندگی عمومی بایستی الگوی مصرف را اصلاح و از اسراف پرهیز کرد.
اصلاح شبکه‌های آبرسانی، صرف پول در سرمایه‌گذاریها و کارآفرینی، از جمله اصلاحات در الگوی مصرف‌اند.
فصل یازدهم اصلاحات در حوزة دولت، مسئولان و نخبگان جمهوری اسلامی
اشاره
مسئولان نظام با شناخت ضعفها و اشکالات کار، بیشترین نقش و تأثیر را در اصلاح امور جامعه به عهده دارند. در سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات، این نخبگان و مسئولان حوزه‌های مختلف جامعه هستند که بایستی اصلاحات و جهت درست آن را تشخیص داده و اِعمال کنند.
نخبگان و مسئولان بایستی خود به صلاح رسیده باشند. حداقل در حوزه مسئولیتی که به عهده دارند و آن‌گاه درصدد اصلاح امور مرتبط برآیند. ولیِّ‌فقیه که نظارت عالی بر حرکت جامعه به سوی اهداف عالی انقلاب اسلامی دارد، تذکرهای لازم را به نخبگان و مسئولان، چه بطور خصوصی و چه گاه به صورت عمومی، مطرح می‌کنند. گاه نیز براساس وظایف، اقدامات لازم را انجام می‌دهند. امّا بطور طبیعی و براساس وظایف تعریف شده، این نخبگان و مسئولان دوایر و ادارات و وزارتخانه‌های مختلف هستند که بایستی منشأ اصلاحات انقلابی و اسلامی در حوزة کاری خود باشند.
هر کس هر جا مسئولیت دارد بایستی همّتش اصلاح امور همان مسئولیت باشد. در بین مسئولیتها، بعضی حوزه‌ها مهمترند و باید در اصلاح آنها جدیّت بیشتری داشت؛ مثل وزارت امورخارجه که به پیشانی انقلاب اسلامی است.
برنامه‌های پنج ساله و سند چشم‌انداز بیست سالة نظام، جهت‌گیریهای کلی و مقطعی و مواردی که باید اصلاح شوند و سمت و سوی این اصلاحات را بخوبی نشان می‌دهد. پایبندی و اقدام در چارچوب این برنامه‌ها و سند، راه را برای رسیدن سریع به اصلاحات واقعی هموار می‌کند.
حد و نحوة تذکّر ولیّ‌فقیه به مسئولان، برای رفع اشکالات
من به بخشى از دستگاههاى اجرایى و بعضى از مدیریتها اعتراض دارم و به آنها ایراد مى‌گیرم. لزومى هم ندارد که آن ایراد و اعتراض، در مقابل چشم مردم و با اطلاع افکار عمومى باشد. تا آن‌جایى که مى‌شود مسئولان و مدیران را وادار و تشویق به کار کرد و اشکالات کار آنها را اصلاح نمود، این تذکرات و هشدارها به آنها داده مى‌شود. البته اگر یک‌وقت انسان در مورد مسئولى به جایى برسد که ببیند این مسئول نمى‌تواند، آن بحث دیگرى است؛ اما مسئولان مشغول کارند و کارهاى خوبى هم انجام مى‌گیرد. در این خلال، برخى از اقدامات، زحمات مسئولان را از بین مى‌برد؛ جلو این اقدامات هم باید گرفته شود. مسئله گرانیهاى پى‌درپى در هفته‌هاى گذشته، یکى از همینهاست. یکى از چیزهایى که یقیناً در سیاستهاى دولت و مسئولان نمى‌گنجد، همین سلسلة گرانیهاست. من مى‌دانم مسئولان اجرایى هم از پیش آمدن چنین وضعى ناراحت‌اند. بایستى دنبال کنند، جدّیت کنند، ما هم سفارش کرده‌ایم. رئیس جمهور محترم، رئیس محترم قوّة قضائیه و دیگر مسئولان، اظهار نگرانى کرده‌اند و اهتمام ورزیده‌اند و ما هم از آنها خواسته‌ایم مسائل را دنبال کنند، ببینند به کجا منتهى مى‌شود. مراکز گوناگونى مجوّز بالا بردن قیمت کالاها و خدمات را به دست مى‌آورند، فقط به بخش خودشان نگاه مى‌کنند و مسائل کلى کشور را ندیده مى‌گیرند؛ نتیجه این مى‌شود. لازم است اِشراف و نظارت بیشترى صورت گیرد. اشکالات وجود دارد، اما در مقابل کارهاى بزرگ و مثبتى که در این کشور مى‌شود، این اشکالات نمى‌تواند کفة منفى را سنگین کند. خیلى کار انجام مى‌گیرد و به فضل پروردگار خیلى کار هم انجام خواهد گرفت.(224)
ضرورت اصلاح نخبگان و مسئولان
ما خود اوّلین مخاطبان این بیان هستیم که وظایف سنگینى هم داریم. پیغمبر فرمود: «لا تصلح عوام هذه الامة الا بخواصها»؛ اصلاح تودة مردم، به‌اصلاح زبدگان و نخبگان هر کشور و جامعه بستگى دارد. از پیغمبر پرسیدند زبدگان چه کسانى هستند- «قیل یا رسول الله و ما خواص امتک؟»- فرمود: «خواص امتى العلماء و الأمراء»؛ دانشمندان، روشنفکران، آگاهان، امرا و زمامداران، خواص و نخبگان امّت‌اند.(225)
 اصلاحِ مسئولان و نخبه‌ها
مردم ما به توفیق الهی، به هدایت الهی، به دستگیری الهی، مردم مؤمنی هستند؛ هم آگاه‌اند، هم مؤمن‌اند، هم حاضر در صحنه‌اند، پایه‌رکاب‌اند در هر جایی که لازم باشد. ماها باید خودمان را اصلاح کنیم. نخبگان و خواص سیاسی بایستی مراقب کار خودشان، حرف زدن خودشان باشند؛ این خطاب به همة نخبگان است، خطاب به یک طرفِ خاصی، جناح خاصی نیست. همه باید مراقب باشند. همه بدانند این ملت، یک ملت یکپارچه است. احساسات این طرف را علیه آن طرف تحریک کنند، آن یکی بیاید احساسات این طرف را علیه آن طرف تحریک کند، اینها راه به جایی نمی‌برد. وقتی شما متحد بودید، وقتی شما همدل بودید، وقتی شما احساس و ابراز اعتماد به کشورتان و نظامتان کردید، آن وقت این وسوسه‌های خنّاسان بین‌المللی، این سیاستمداران ظالم، مداخله‌گر، دور از انسانیت، دیگر اثری نخواهد کرد.(226)

منبع : nokhbeh313.ir

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۴۵
امیر مهدوی

آنچه ما از مجموع معارف قرآنی استفاده می‌کنیم و درمی‌یابیم، این است که مطالبه اسلام از مسلمین، ایجاد نظام اسلامی به‌نحو کامل است؛ مطالبه اسلام، تحقّق کامل دین اسلام است. این آن چیزی است که انسان در مجموع آن را احساس می‌کند.
اعضای مجلس خبرگان رهبری پس از پایان هفدهمین اجلاس مجلس خبرگان(۱)پنجشنبه با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. متن کامل بیانات حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای در این دیدار به شرح زیر است :

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
والحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّه‌الله فی الأرضین.
خوشامد عرض می‌کنم به آقایان محترم. علاوه‌ بر مزایایی که جناب آقای یزدی - رئیس محترم مجلس خبرگان - بیان فرمودند، (۲) یک مزیّت دیگری هم وجود دارد که آن مخصوص بنده است و آن اینکه ما در این اجلاس‌ها، برادران عزیز و آقایان محترم را از نزدیک زیارت می‌کنم؛ این هم برای ما یک فرصتی است و از خداوند متعال می‌خواهیم که شما را - همه‌ آقایان را، دوستان را - موفّق بدارد که این وظایف سنگینی که بر عهده‌ همه‌ ما است، ان‌شاءالله به بهترین وجهی انجام بگیرد.

انتخاب مناسب و بجای آیت‌الله یزدی
من اوّلاً تبریک عرض می‌کنم به جناب آقای یزدی به‌خاطر احراز مسئولیّت ریاست این جلسه. خب، شخصیّت ایشان، سوابق ایشان، لواحق ایشان، همه اینها چیزهایی است که این انتخاب را انتخاب مناسب و بجایی نشان می‌دهد. ان‌شاءالله که ایشان از لحاظ مزاجی و آمادگی‌های گوناگون، خداوند کمکشان کند و بتوانند به وظایفشان عمل کنند. یاد مرحوم آقای مهدوی(۳) (رضوان الله علیه) را هم گرامی می‌داریم. ایشان شخصیّت برجسته‌ای بودند و حقّاً وجود مرحوم آقای مهدوی در دوران طولانی بعد از پیروزی انقلاب - علاوه بر مجاهدتشان قبل از پیروزی - یک وجود اثرگذار و مظهر یک روحانی فعّال و عالم عامل بود. امیدواریم که خداوند متعال ایشان را جزای اوفی‌ عنایت کند و از رحمت و مغفرت خودش ایشان را برخوردار کند.
بحمدالله این جلسه‌ اجلاس آقایان که در آن انتخابات داخلی انجام گرفت - آن‌طوری که به من گزارش کردند - اجلاس بسیار متین و در واقع الگو برای دستگاه‌هایی [بود] که این‌جور انتخاباتها را انجام می‌دهند؛ با متانت کامل و بدون این حرفها و چیزهایی که معمولاً در جلساتِ یارگیری و انتخاباتی پیش می‌‌آید، بحمدالله کار بزرگی را انجام دادید.
مطالبه ایجاد نظام اسلامی به نحو کامل
به‌مناسبت اوضاعی که در منطقه ما حاکم است و بلکه اوضاعی که در جهان حاکم است و چالشی که میان جمهوری اسلامی و چند دولت متکبّر و مستکبر بر سرِ قضایای مختلف - چه قضیّه هسته‌ای و چه بقیّه‌ قضایا - در جریان است و همچنین به‌مناسبت بحثهای اقتصادی‌ای که در داخل کشور هست و تلاشی که مسئولان مختلف هرکدام به‌نحوی برای تحقّق مقاصد اسلامی و منافع مردم انجام می‌دهند، و سرانجام به‌مناسبت مسئله‌ اسلام‌هراسی‌ای که امروز یکی از پدیده‌های رایج دنیای استکبار و دنیای غرب است - مجموع این مطالب - به‌نظر رسید که این موضوع را مطرح کنیم که آنچه ما از مجموع معارف قرآنی استفاده می‌کنیم و درمی‌یابیم، این است که مطالبه اسلام از مسلمین، ایجاد نظام اسلامی به‌نحو کامل است؛ مطالبه اسلام، تحقّق کامل دین اسلام است. این آن چیزی است که انسان در مجموع آن را احساس می‌کند.
دین حداقلی از نظر اسلام قابل قبول نیست
دین حدّاقلّی و اکتفای به حدّاقل‌ها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ ما در معارف خودمان چیزی به‌عنوان دین حدّاقلّی نداریم، بلکه در قرآن کریم در موارد متعدّدی اکتفای به بعضی از تعالیم دینی دون(۴) بعضی، مذمّت شده است؛ «اَلَّذینَ جَعَلُوا القُرءانَ عِضین» (۵) یا آیه شریفه «وَ یَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض» (۶) که مربوط به منافقین است، اشاره‌ به همین است. حتّی برخی از بخش‌های دین که خیلی برجسته است - مثل اقامه‌ قسط - هم کافی نیست که انسان دل خود را خوش کند که ما حالا دنبال اقامه‌ قسطیم و اقامه قسط خواهیم کرد، پس اسلام تحقّق پیدا کرد؛ نه، این نیست. بله مسلّماً اقامه قسط در جامعه، یک قلم مهم است. از این آیه‌ شریفه در سوره‌ مبارکه‌ حدید، لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبِیِّنت وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط(۷) این‌جور به‌نظر می‌رسد در بادی(۸) امر، که هدف از ارسال رسل و انزال کتب و معارف الهی، اقامه‌ قسط است که حالا این جمله‌ «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط» را هرجور معنا کنیم - چه به این معنا بگیریم که «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط» یعنی «لِیُقیمَ النّاسُ القِسطَ» که مثلاً «باء» را «باء تعدیه» بگیریم، که این وظیفه مردم است که در محیط زندگی خودشان اقامه قسط کنند؛ یا نه، «باء تسبیب» که «لِیَقومَ النّاسُ بِسَبَبِ القِسط»، یعنی با قسط با مردم [رفتار کنیم]؛ هرکدام از این دو معنا یا معانیِ احتمالیِ دیگری که وجود دارد، اگر در نظر گرفته بشود - اهمّیّت اقامه قسط را در جامعه روشن می‌کند. لکن این بدین معنا نیست که شارع مقدّس از ما قبول می‌کند که ما مثلاً اکتفا کنیم به اقامه‌ قسط و همه همّت خودمان را بگذاریم برای اینکه اقامه قسط بشود، ولو برخی از احکام دیگر اسلام - مثلاً - مورد بی‌توجّهی قرار بگیرد؛ نه، آیه‌ شریفه می‌فرماید که «اَلَّذینَ اِن مَکَّنّهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصّلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر».(۹) یعنی انتظاری که خدای متعال از متمکّنین در ارض دارد، اینها است که اوّلش «اَقامُوا الصّلوة» بعد «وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ للهِ‌ عاقِبَةُ الاُمور» (۱۰)[است]. این‌جور نیست که اگر ما به قسط توجّه می‌کنیم، حق داشته باشیم که از اقامه‌ صلات و اهمّیّت دادن به صلات یا به زکات یا به امر به معروف و نهی از منکر غفلت کنیم، بلکه «اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت» (۱۱) - که چندین بار این لفظ و این مضمون در قرآن تکرار شده - نشان می‌دهد که اصلاً خدای متعال پیغمبران را فرستاد برای توحید، برای اجتناب از طاغوت، برای عبودیّت خداوند؛ اساس کار این است. یا وصیّتی که خدای متعال در آن آیه‌ شریفه سوره شوری، به نوح و به ابراهیم و به موسی‌ و به بقیّه کرده است: اَن اَقیمُوا الدّین؛ (۱۲) آنکه مورد نظر است، اقامه دین است؛ یعنی همه دین را باید اقامه کرد؛ وَ لاتَتَفَرَّقوا فیهِ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ماتَدعوهُم اِلَیهِ اللهُ یَجتَبی اِلَیهِ مَن یَشآءُ وَ یَهدی اِلَیهِ مَن یُنیب؛ (۱۳) یعنی همه دین - همه اجزا و همه ارکان دین - مورد توجّه است، و معارض اصلی هم در مقابل این حرکت و این رویکرد - یعنی اقامه دین بتمامه، بجمیع اجزائه، بکلّه - عبارتند از قلدرهای عالم، مستکبران عالم؛ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ما تَدعوهُم اِلَیه؛ (۱۴) آنچه تو به آن دعوت می‌کنی، برای مشرکین‌[گران است]؛ یا در آیه‌ شریفه در اوّل سوره مبارکه احزاب؛ یاَیُّهَاالنَّبِیُّ اتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکفِرینَ و المنِفقینَ اِنَّ اللهَ کانَ عَلیمًا حَکیمًا؛ (۱۵) یعنی هم علیم است خدای متعال که احاطه‌ علمی دارد به تمام اجزا و ذرّات عالم و سازوکار زندگی ذرّات، و هم حکیم است؛ با حکمت، راه تو را در این مجموعه مشخّص کرده و باید دنبال کنی. وَ اتَّبِع ما یوحی‌ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ اِنَّ اللهَ کانَ بِما تَعمَلونَ خَبیرًا * وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ و کَفی‌ بِاللهِ وَکیلًا؛ (۱۶) در مقابله‌ی با این حرکت تو، دشمنی وجود خواهد داشت. بنابراین [قضیّه] این است.
در نظام اسلامی باید صورت و سیرت اسلام حفظ شود
نظام اسلامی که ما مدّعی آن هستیم و دنبال آن هستیم - حالا نظام اسلامی به‌معنا مجموعه‌ ظرفیّت‌هایی است در کشور که حرکت عمومی مردم را و مسئولین را شکل می‌دهد؛ به این می‌گوییم نظام؛ همه ظرفیّت‌هایی که موجب حرکت عمومی مردم و مسئولین می‌شود، مجموع اینها، نظام اسلامی است - وقتی این نظام واقعاً اسلامی است که در آن همه اجزای اسلام محفوظ باشد و صورت و سیرت اسلام در آن حفظ بشود. صورت اسلام، همین حرف‌های ما و اظهارات ما و کارهایی که می‌کنیم و این ظواهر امر است؛ سیرت اسلام، این است که ما یک هدفی را، یک آرمانی را، یک سرمنزلی را در نظر بگیریم و تعریف کنیم و برای رسیدن به آن سرمنزل، برنامه‌ریزی کامل کنیم، و در این راه عمل کنیم، حرکت کنیم، با همه وجود راه بیفتیم؛ آن‌وقت در آن صورت، سیرت اسلامی هم، هم، محفوظ خواهد ماند، هم رو به کمال خواهد رفت؛ یعنی در یک حد هم متوقّف نمی‌ماند؛ خب، این برنامه‌ای است که ما برای رسیدن به آن اهداف، به آن احتیاج داریم.
تغییر رفتار با تغییر نظامهیچ تفاوتی ندارد
آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی و مشخّصاً جمهوری اسلامی مشاهده می‌کنیم که با «تغییر رفتار» از آن یاد می‌کنند - گاهی می‌گویند ما تغییر نظام را نمی‌خواهیم، تغییر رفتار را می‌خواهیم - [همین است]. تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است؛ یعنی تغییر آن سیرت اسلامی؛ این معنای تغییر رفتار است. تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید؛ این معنای تغییر رفتار است؛ یعنی همان چیزی که گاهی از آن در برخی از گفته‌ها و نوشته‌ها تعبیر می‌شود به دین حدّاقلّی؛ یعنی کاستن از آرمانها که به‌معنای نابودی سیرت دین است. این دین حدّاقلّی یعنی در واقع دین را حذف کردن.
حالا در چنین وضعیّتی هدف ما این است و خطّ مشی قطعی ما باید این باشد که دنبال اسلامِ تمام و کامل باشیم؛ یعنی دنبال این باشیم که واقعاً تا آنجایی که در قدرت ما است تلاش کنیم - حالا خدای متعال بیش از آنچه در توان ما و در قدرت ما است، از ما توقّع نمی‌کند - امّا تلاش ما این باشد و هدف‌گذاری ما این باشد که همه اسلام - اسلام به کامله، بتمامه - در جامعه ما تحقّق پیدا کند. وقتی هدف این شد، فوراً یک مسئله‌ای پیش می‌‌آید و آن مسئله‌ «اسلام‌هراسی» است که امروز در دنیا رایج است. به‌نظر من در برابر پدیده اسلام‌هراسی مطلقاً نباید منفعل شد؛ بله، اسلام‌هراسی وجود دارد؛ عدّه‌ای دارند مردم را، جوامع را، جوانان را، اذهان را از اسلام می‌ترسانند؛ اینها چه کسانی هستند؟ درست که مسئله را می‌شکافیم و در مسئله دقّت می‌کنیم، می‌‌بینیم که اینها همان اقلّیّت قلدر و زیاده‌خواهی هستند که از حاکمیّت اسلام می‌ترسند؛ از اسلام سیاسی می‌ترسند؛ از حضور اسلام در متن زندگی جوامع می‌ترسند؛ علّت ترسشان هم این است که منافع آنها لطمه خواهد خورد. اسلام‌هراسی در واقع ترجمه‌ هراس و سراسیمگی قدرتها در مقابل اسلام است؛ واقع قضیّه این است. یعنی شما اینجا زحمت کشیدید، ملّت ایران تلاش کردند، زحمت کشیدند، مجاهدت کردند، نظام اسلامی را سرِ کار آوردند و این نظام اسلامی را تثبیت کردند، پایه‌اش را محکم کردند، آن را در مقابل حوادث گوناگون مصونیّت و ایمنی دادند و روزبه‌روز قوی کردند؛ این، قلدرهای دنیا را می‌ترساند. اسلام‌هراسی‌ای که امروز وجود دارد، در واقع انعکاس و بازتاب دغدغه‌ آنها است، سراسیمگی آنها است؛ نشان می‌دهد که شما پیش رفتید؛ نشان می‌دهد که اسلام توانسته است حرکت خود را به‌طور موفّق تا اینجا پیش ببرد.
اسلام‌هراسی نتیجه عکس می‌دهد
و البتّه علی‌رغم آنها، این حرکت آنها علیه اسلام و تلاش آنها برای اسلام‌هراسی، نتیجه‌ی عکس خواهد داد؛ به این معنا که اسلام را در کانون پرسش جوانها قرار می‌دهد؛ یعنی اگر به مردم معمولی دنیا یک تلنگری زده شود، یک توجّهی به آنها داده شود، اینها ناگهان به فکر می‌‌افتند که علّت اینکه این‌قدر اسلام در این مطبوعات صهیونیستی، در این شبکه‌های تلویزیونیِ وابسته به محافل قدرتمند و دارای زر و زور مورد تهاجم قرار می‌گیرد چیست؟ این خود زمینه‌ یک پرسش است و این پرسش به نظر ما برکاتی دارد و می‌تواند این تهدید را تبدیل به فرصت کند.
باید اسلام ناب را مطرح کنیم
ما بایستی تلاش کنیم، یعنی در نظام جمهوری اسلامی، کار بزرگ و مهم این است که ما همه - هر کسی در هر نقطه‌ای قرار دارد که توانی در این زمینه دارد - باید تلاشمان این باشد که اسلام ناب را مطرح کنیم، اسلامِ طرفدار مظلوم و ضدّ ظالم را در دنیا مطرح کنیم. همان جوانی که در اروپا است، یا در آمریکا است، یا در مناطق خیلی دوردست است، از این خصوصیّت مبتهج می‌شود، به هیجان می‌‌آید که معلوم بشود اسلام عبارت است از نیرویی، انگیزه‌ای، فکری که علیه ظالمین و ستمگران و به نفع مظلومین حرکت می‌کند، برنامه دارد و این را وظیفه خودش می‌داند. اسلامِ طر‌فدار عقلانیّت، اسلامِ فلسفه‌های عمیق، اسلامِ تفکّر، اسلامی که در قرآن این‌همه به عقل و فکر و لبّ(۱۷) و مانند اینها اهمّیّت داده شده را معرّفی کنیم؛ اسلامِ طرفدار عقلانیّت و ضدّ قشری‌گری، ضدّ تحجّر، ضدّ اسیر اوهام و تخیّلات خود شدن - که کسانی به نام اسلام این چیزها را دارند - اسلام ناب را نشان بدهیم، بگوییم اسلام، این است؛ اسلامِ متعهّد در برابر لاابالی‌گری. بله، امروز دستگاه‌های فراوانی جوانها را به بی‌مبالاتی، به لاابالی‌گری، به لاقیدی در امور گوناگون سوق می‌دهند. خب، اسلامی که انسان را متعهّد دانسته، او را متعهّد می‌خواهد و می‌طلبد؛ اسلامِ حاضر در متن زندگی، در برابر اسلام سکولار! اسلام سکولار شبیه مسیحیّت سکولار است که می‌رود در گوشه‌ کلیسا، خودش را زندانی می‌کند و در محیط واقعی زندگی هیچ حضوری ندارد؛ اسلام سکولار هم همین‌جور است؛ کسانی هستند امروز دعوت می‌کنند به اسلام منزوی؛ اسلامی که هیچ کاری به کار زندگی مردم ندارد؛ مردم را به یک عبادتی، به یک چیزی گوشه‌ مسجد یا گوشه‌ خانه‌ها فرامی‌خواند. اسلامِ واردِ در متن زندگی را معرّفی کنیم؛ اسلامِ رحمت به ضعفا؛ اسلامِ جهاد و مبارزه‌ با مستکبران. به نظر من این یک وظیفه‌ای است که به‌عهده‌ همه است؛ دستگاه‌های تبلیغاتی ما، دستگاه‌های علمی ما، حوزه‌های علمیّه‌ ما باید این هدف را دنبال بکنند. اینکه امروز اسلام را آماج حملات خودشان قرار داده‌اند [به‌خاطر این است]؛ آن کسانی هم که آماج قرار داده‌اند، مشخّص است چه کسانی هستند و چه دستگاه‌هایی و چه جریان‌هایی هستند؛ مشخّص است؛ اینها وابسته‌ به یک مجموعه‌ قدرتمندِ زر و زور سیاسی و اقتصادیِ غالباً صهیونیست یهودی، و اگر صهیونیست یهودی هم نیستند صهیونیست غیر یهودی - که امروز در دنیا صهیونیست‌های غیر یهودی داریم - هستند. در مقابل اینها ما از این فرصت استفاده کنیم و این سؤال را مطرح کنیم در ذهن مردم دنیا و در ذهن جوانها که فکر کنید، ببینید چرا به اسلام این‌همه حمله می‌کنند؛ آن‌وقت اسلامِ واقعی را در اختیار اینها بگذاریم.
به نظر بنده اگر ما مجموعه روحانیّون و اهل علم و کسانی که در مسائل دینی کار می‌کنند، در همه مسائل خودمان این را هدف قرار بدهیم یعنی تحقّق اسلام بکامله و مقابله‌ با دشمنی‌ها با این شکل، موفّقیّت‌های زیادی خواهیم داشت.
خودداری از سطحی‌نگری در چالش‌های جهانی
چالش‌های جهانی هم داریم؛ به نظر من از سطحی‌نگری در چالش‌های جهانی بایستی خودداری کرد. ما امروز با آمریکا چالش داریم، با بعضی از کشورهای اروپایی چالش داریم؛ حالا امروز موضوع چالش به‌طور آشکار و نمایان، مسئله‌ هسته‌ای است؛ مسائل گوناگون دیگر هم هست که مایه‌ چالش بین ما و اینها است؛ نگاه کنیم ببینیم این چالش از چه چیزی ناشی می‌شود؛ یعنی ریشه‌ها را بفهمیم و از سطحی‌نگری پرهیز کنیم.
 وابستگی به نفت؛ دلیل آسیب‌ها
و مشکلاتی را هم که متوجّه ما می‌شود درست بشکافیم. حالا مثلاً فرض بفرمایید ما از تحریم صدمه دیدیم و آسیب‌هایی از تحریم به اقتصاد ما، به مسائل گوناگون ما وارد شده است؛ این آسیب‌ها ناشی از چیست؟ انسان اگرچنانچه درست موشکافی کند، می‌بیند این آسیب‌ها بیشتر ناشی از وابستگی ما به نفت است مثلاً؛ یا بیشتر ناشی از عدم حضور مردم در متن می‌دان اقتصادی است، [یعنی] دولتی کردن اقتصاد؛ بیشتر ناشی از اینها است. اگر ما نگاه کنیم و عامل اصلی را بشناسیم و آن عامل اصلی را به‌نحوی علاج کنیم، تحریم یا بی‌اثر خواهد شد یا کم‌اثر خواهد شد. اینکه دشمن می‌تواند ما را تحریم کند و مثلاً دست روی نفت ما بگذارد و این ما را آزار می‌دهد، به‌خاطر این است که ما نفت را در زندگی خودمان و در اقتصاد خودمان عمده کرده‌ایم؛ اینکه وقتی با دولت برخورد می‌کند، دستگاه‌های گوناگون دولتی مورد تحریم قرار می‌گیرند، به‌خاطر این است که این دستگاه‌ها متعلّق به دولتند. ما می‌توانستیم در عرصه‌ی اقتصادی، دستهای گوناگون مردمی را وارد بکنیم. آن اشتباهاتی که کردیم در اوایل انقلاب که همین‌طور اصرار کردیم بر اینکه همه‌چیز بایست متعلّق و در اختیار دولت باشد و چیزهای جزئیِ کوچک زندگی را هم ما سپردیم به دولت، خب نتیجه‌اش همین چیزها است؛ اینها را بایستی علاج کرد.
به نظر ما اگر این‌جور فکر کنیم و این‌جور حرکت بکنیم، مشکلات حل خواهد شد؛ یعنی ما در مشکلات، وابسته‌ به عطف محبّت طرف مقابل نخواهیم بود؛ می‌توانیم واقعاً خودمان تأثیر بگذاریم بر فضای چالشی که بین ما و دشمنان ما و مستکبرین وجود دارد؛ از جمله همین مذاکراتی که حالا جاری است. فعلاً مذاکراتی که بر فعّالیّت‌های دیپلماسی ما و فعّالیّت‌های سیاست خارجی ما بیشتر سایه افکنده، مذاکرات مربوط به مسائل هسته‌ای است. همین حرف، همین معیار، همین منطق، در این مذاکرات هم به نظر ما کاملاً کارایی دارد.
دشمن اهل حیله‌گری است
من البتّه همین‌جا این را عرض بکنم: این تیمی و هیئتی که رئیس جمهور محترم برای مذاکرات هسته‌ای گذاشته‌اند، مردمان امین و مردمان خوبی هستند. بعضی را ما از نزدیک می‌‌شناسیم و واقعاً مورد قبولند، بعضی را هم از حرفهایشان و از کارهایشان دورادور می‌‌شناسیم؛ هم امینند، هم دلسوزند؛ دارند تلاش می‌کنند کار می‌کنند؛ این را ما لازم است که منصفانه بیان کنیم. البتّه بااینکه این دوستان و این برادران برادران خوبی هستند، برادران امینی هستند و می‌دانیم که دارند برای صلاح کشور تلاش می‌کنند، درعین‌حال من نگرانم؛ چون طرف مقابل، طرف حیله‌گری است. از جمله‌ چیزهایی که غالباً پنهان می‌ماند از چشمها، حیله‌گری اشخاص یا جهاتی است که دارای ظاهر بزرگ و فربهی هستند؛ آدم فکر نمی‌کند که اینها هم حیله‌گر باشند. خب امروز آمریکا ظاهر فربهی دارد؛ قدرت مالی، قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی، قدرت نظامی، قدرت امنیّتی، و غفلت می‌شود از اینکه همین دستگاه صاحب قدرت، اهل موذی‌گری‌های آدم‌های ضعیف هم باشد، ولی هست؛ اهل حیله‌گری است، اهل خدعه است، اهل خنجر از پشت زدن است؛ این‌جوری است.
لحن آمریکایی‌ها روز به روزتند‌تر و خشن‌تر می‌‌شود
 ما نباید این‌جور تصوّر بکنیم که حالا اینها چون مثلاً بمب اتم دارند یا وسایل نظامی قدرتمندی دارند، بنابراین احتیاجی ندارند به اینکه دست به حیله و خدعه بزنند؛ نه، اتّفاقاً احتیاج‌شان هم زیاد است و عمل هم می‌کنند و واقعاً خدعه‌گری می‌کنند؛ این ما را نگران می‌کند. باید مراقب شگردهای دشمن باشیم. هر وقتی‌که یک زمان معیّن شده است برای پایان مذاکرات و ما به این زمان نزدیک می‌شویم، لحن طرف مقابل - بخصوص لحن آمریکایی‌ها - تندتر، سخت‌تر، خشن‌تر می‌شود؛ این برای این است که جزو شگردهای اینها است، جزو حیله‌ها و خدعه‌های اینها است.
و می‌‌بینید اظهاراتی هم که می‌کنند، واقعاً اظهارات سخیفی است، اظهارات مشمئزکننده‌ای است. مسئولین آمریکایی در همین ایّام به‌مناسبت اینکه حالا یک دلقک صهیونیست رفته آنجا و حرفهایی زده، (۱۸) برای اینکه خودشان را کنار بکشند مطالبی گفتند، امّا ایران را هم متّهم کردند که ایران طرفدار تروریسم است. خب این حرف، خنده‌آور است؛ امروز در دنیا همه دارند مشاهده می‌کنند که آن قدرت و آن دولتی که از خبیث‌ترین تروریست‌ها - یعنی از همین داعش و امثال اینها - حمایت کرده است و اینها را به‌وجود آورده و هنوز هم علی‌رغم اینکه به‌ظاهر می‌گوید در مقابل اینها است، دست از حمایت اینها برنمی‌دارد، آمریکا است و هم‌پیمانان آمریکا. کسانی که در منطقه دست به دستِ آمریکا دارند و پشتیبانی می‌کنند، کمک می‌کنند، همکاری می‌کنند، اینها هستند که طرفدار تروریسم و تروریست‌های جرّار(۱۹) خبیث هستند. آمریکا دولتی را که رسماً اعتراف می‌کند به تروریست بودن - یعنی دولت جعلی صهیونیستی - دارد حمایت می‌کند؛ صریحاً حمایت می‌کنند؛ اصلاً حمایت از تروریسم یعنی این. این زشت‌ترین شکل حمایت از تروریسم است که آنها می‌کنند، آن‌وقت درعین‌حال جمهوری اسلامی را متّهم می‌کنند به اینکه این طرفدار تروریست است؛ که باید اینها را مورد توجّه قرار داد.
فروپاشی اخلاق سیاسی در نظام آمریکا
همین نامه‌ای که این سناتورها نوشتند - که انواع مطالب را واقعاً انسان در این نامه [می‌بیند] - از نشانه‌های فروپاشیِ اخلاق سیاسی در نظام آمریکا است؛ پیدا است واقعاً اینها دچار فروپاشی‌اند؛ چون همه دولت‌های عالم طبق مقرّرات شناخته شده و پذیرفته‌ بین‌المللی به تعهّدات خودشان پایبندند. بالاخره یک دولتی در یک کشوری سرِ کار است، یک تعهّدی می‌کند، بعد آن دولت می‌رود دولت دیگری می‌‌آید، آن تعهّد به جای خود باقی است؛ نقضِ تعهّد نمی‌کنند. این آقایان سناتور صریحاً برداشتند اعلام کردند که اگر چنانچه این دولت در آمریکا از کار برکنار شد، این قراردادی که با شما می‌بندد و تعهّدی که می‌کند کأن‌لم‌یکن است! این نهایت فروپاشی اخلاق سیاسی است و نشان‌دهنده این است که آن دستگاه دستگاهی است که واقعاً قابل ادامه نیست؛ یعنی آن دستگاه دستگاه متلاشی شده‌ای است که این‌جور چیزها را انسان در آن مشاهده می‌کند. آن‌وقت می‌گویند ما می‌خواهیم به ایرانی‌ها یاد بدهیم، درس بدهیم که بفهمند قوانین ما چیست! خب ما احتیاج به درس آنها نداریم؛ ما اگر چنانچه به توافقی هم برسیم، بلدیم چه‌جوری عمل بکنیم که بعد آنها نتوانند جمهوری اسلامی را پشت در نگه دارند. این را مسئولین نظام جمهوری اسلامی بلدند که چه جوری عمل بکنند، احتیاج به درس آنها نیست امّا آنها این‌جوری عمل می‌کنند؛ این واقعاً نشان‌دهنده‌ فروپاشی است.
وظیفه ما تحقق بخشیدن به اسلام بکامله است
به‌هرحال در همه کارهایی که ما داریم، در همه تلاشهایی که می‌کنیم، چه تصمیم‌هایی که در مسائل اقتصادی می‌گیریم، چه در مسائل فرهنگی - که حالا اگر بنده زنده بودم و به اوّل سال رسیدیم، مطالبی هست برای گفتن که ان‌شاءالله عرض خواهم کرد - ما باید این اصل را از یاد نبریم که وظیفه ما تحقّق بخشیدن به اسلام بکامله است؛ باید دنبال اسلام کامل باشیم. این‌جور نباشد که از آرمان اسلام بکاهیم به‌خاطر اینکه مثلاً در فلان قضیّه موفّق بشویم؛ نه، موفّقیّت ما، پیشرفت ما وابسته به این است که ان‌شاءالله بتوانیم [اسلام کامل را محقّق کنیم]. اگر این‌جور شد، خدای متعال هم کمک خواهد کرد، و نصرت الهی قطعاً و یقیناً و بدون هیچ تردیدی متوقّف به این است که ما دین خدا را نصرت کنیم. اِن تَنصُرُوا‌اللهَ یَنصُرکُم؛ (۲۰) دیگر صریح‌تر از این و واضح‌تر از این، حرفی وجود ندارد؛ «اِن تَنصُرُوا‌الله» یعنی دین خدا را نصرت کنید؛ اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛ (۲۱) وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه؛ (۲۲) اینها دیگر چیزهای مؤکّدی است که وعده‌های الهی است؛ نباید به این وعده‌های الهی بی‌توجّه بود؛ اَلظّآنّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوء؛ (۲۳) اینکه واقعاً انسان وعده‌ خدا را غیر قابل تحقّق بداند، بدترین سوءظنّ به خدای متعال است که خدای متعال در سوره‌ مبارکه‌ انّافتحنا، آن کسانی را که این‌جور حرکت می‌کنند مورد غضب خود دانسته است. (۲۴)
امیدواریم خداوند متعال به شما و به ما توفیق بدهد که بتوانیم آنچه را وظیفه‌ ما است در این زمینه، انجام بدهیم و برکات الهی را که ناشی از این‌جور حرکت کردن است، ان‌شاءالله شامل حال خودمان، کشورمان، ملّتمان قرار بدهیم؛ و امیدواریم خداوند متعال روح مطهّر امام بزرگوار را شاد کند، ارواح طیّبه‌ شهدا را ان‌شاءالله شاد کند که آنها این راه را به ما نشان دادند و بر روی ما باز کردند و ما را در این راه به حرکت آوردند.
والسّلام‌ علیکم و رحمه‌الله ‌و برکاته‌
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱) این دیدار به‌مناسبت برگزاری هفدهمین اجلاس رسمی چهارمین دوره‌ مجلس خبرگان رهبری در روزهای نوزدهم و بیستم اسفند سال جاری، برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظمٌ‌له، آیت‌الله محمّد یزدی (رئیس مجلس خبرگان) گزارشی ارائه کردند. ۲) رئیس مجلس خبرگان با اشاره به اینکه «بروز بودن اعضا» از مهم‌ترین فلسفه‌های اجلاس‌های سالانه‌ این مجلس است، برنامه‌های چهار جلسه‌ این اجلاس را در دو بخشِ دعوت از شخصیّت‌های مطّلع از وقایع روز (وزیر امور خارجه و فرمانده کلّ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) و نطقهای پیش از دستور نمایندگان (در موضوعات: بررسی وضعیّت اسلام در اروپا، استاندارد «غذای حلال» در ایران و سایر کشورها، بررسی مسائل اقتصادی و فرهنگی کشور) بیان کرد.
۳) آیت‌الله محمّدرضا مهدوی‌کنی (رئیس پیشین مجلس خبرگان)
۴) منهای‌ ۵) سوره حجر، آیه‌ ۹۱؛ «همانا که قرآن را جزء جزء کردند [به برخی از آن عمل کردند و بعضی را رها نمودند]»
۶) سوره نساء، بخشی از آیه‌ ۱۵۰؛ «.... و می‌گویند: ما به بعضی ایمان داریم و بعضی را انکار می‌کنیم ...» ۷) سوره‌ حدید، بخشی از آیه‌ ۲۵؛ «براستی [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه‌کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند ...» ۸) ابتدای‌ ۹) سوره‌ حج، بخشی از آیه‌ ۴۱؛ «همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا می‌دارند و زکات می‌دهند و به کارهای پسندیده وامیدارند و از کارهای ناپسند باز می‌دارند...»
۱۰) همان؛ «... و فرجام همه کارها از آنِ خدا است.»
۱۱) سوره‌ نحل، بخشی از آیه‌ ۳۶؛ «... [تا بگوید:] خدا را بپرستید و از طاغوت [ = فریبگر] بپرهیزید...» ۱۲) سوره‌ شوری، بخشی از آیه‌ ۱۳؛ «... دین را برپا دارید...»
۱۳) همان؛ «... و در آن تفرقه‌اندازی نکنید. بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوی آن فرامی‌خوانی، گران می‌‌آید. خدا هرکه را بخواهد، به سوی خود برمی‌گزیند، و هرکه را که از در توبه درآید، به سوی خود راه می‌نماید.»
۱۴) سوره‌ شوری، بخشی از آیه‌ ۱۳؛ «... بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوی آن فرا می‌خوانی، گران می‌‌آید ...» ۱۵) سوره‌ احزاب، آیه‌ ۱؛ «ای پیامبر، از خدا پروا بدار و کافران و منافقان را فرمان مبر، که خدا همواره دانای حکیم است.»
۱۶) سوره احزاب، آیات ۲و۳؛ و آنچه را که از جانب پروردگارت به سوی تو وحی می‌شود، پیروی کن که خدا همواره به آنچه می‌کنید آگاه است. و بر خدا اعتماد کن، همین بس که خدا نگهبان [تو] است.» ۱۷) عقل، فکر ۱۸) اشاره به سفر نخست وزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا و سخنان وی در کنگره. ۱۹) بسیار کُشنده‌
۲۰) سوره‌ محمّد، بخشی از آیه‌ ۷؛ «اگر خدا را یاری کنید یاری‌تان می‌کند...»
۲۱) همان؛ «... و گام‌هایتان را استوار می‌دارد.» ۲۲) سوره‌ حج، بخشی از آیه ۴۰؛ «...و قطعاً خدا به کسی که [دین] او را یاری می‌کند، یاری می‌دهد...» ۲۳) سوره‌ فتح، بخشی از آیه‌ ۶؛ «به خدا گمان بد برده‌اند...» ۲۴) همان؛ «و [تا] مردان و زنان نفاق‌پیشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده‌اند، بدِ زمانه بر آنان باد و خدا بر ایشان خشم نموده و لعنتشان کرده و جهنّم را برای آنان آماده گردانیده و چه بدسرانجامی است.»

منبع : سایت  نخبه 313           nokhbeh313.ir

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۱۳
امیر مهدوی