نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هسته ای» ثبت شده است

حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان طی یاد داشتی تحت عنوان زیر پوست توافق لوزان  نوشت:

این روزها اگرچه درباره توافق لوزان و پیامدهای آن به نقد یا به حمایت بحث‌هایی شده است و هر چند گفتنی‌های دیگری نیز هست که نیاز به ارزیابی دارد ولی در این میان اشاره به چند نکته تعیین کننده که کمتر به آن پرداخته‌اند و یا در بحث‌ها و بررسی‌ها، آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است، ضروری به نظر می‌رسد.
1- پروتکل الحاقی که در توافق لوزان آمده است به بازرسان آژانس اجازه می‌دهد از همه تأسیسات مورد نظر خود در هر زمان و در هر مکان و بدون اطلاع قبلی  «NO-NOTICE  INSPECTION» بازرسی به عمل آورند. بدیهی است که پذیرش این پروتکل نه فقط امنیت هسته‌ای بلکه امنیت نظامی جمهوری اسلامی ایران را با خطر جدی روبرو می‌کند. اعضای محترم تیم هسته‌ای کشورمان در پاسخ به این سؤال که چرا پروتکل الحاقی را، آنهم به صورت «فراپروتکل»! پذیرفته‌اید؟ اعلام می‌کنند که پذیرش پروتکل الحاقی داوطلبانه است!
از سوی دیگر، برخی از منتقدان توافق لوزان تأکید می‌کنند که پذیرش پروتکل الحاقی باید به تصویب مجلس برسد، که در نگاه اول هر دو دیدگاه منطقی به نظر می‌رسد ولی در این میان نکته در خور توجهی وجود دارد که متأسفانه از آن غفلت شده است و آن، این که؛ قید «داوطلبانه- VOLONTARY» برای دور زدن مجلس است چرا که وقتی اعلام می‌شود پروتکل الحاقی به طور داوطلبانه پذیرفته شده است، یعنی هنوز قرارداد، پیمان و معاهده‌ای صورت نگرفته که مطابق اصل 77 قانون اساسی به تصویب مجلس نیاز داشته باشد. به اظهار نظر آقای عراقچی عضو محترم و ارشد مذاکره‌کننده کشورمان که در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه 2 سیما  (15   فروردین 94) مطرح شده است توجه کنید: «این پروتکل در مجلس تصویب نشده و این اختیار متعلق به مجلس است. این بسته به تصمیم مجلس است. ما در مذاکرات گفتیم به عنوان دولت می‌توانیم قول بدهیم مفاد پروتکل را به صورت داوطلبانه و موقت اجرا کنیم تا زمانی که مجلس آماده تصویب آن باشد.» برادر عزیزمان آقای عراقچی در این اظهارنظر تأکید می‌کند که پذیرش پروتکل الحاقی داوطلبانه است و نیازی به تصویب مجلس ندارد. باید توجه داشت که سخن از پذیرش موقت و داوطلبانه تا تصویب مجلس نیست، بلکه می‌فرمایند «مفاد پروتکل را به صورت داوطلبانه و موقت اجرا می‌کنیم». در سلامت نفس و دلسوزی تیم هسته‌ای کشورمان و از جمله جناب آقای عراقچی تردیدی نیست ولی متأسفانه حریف با بهره‌گیری از غفلت آنان و از آنجا که می‌دانسته اجرای پروتکل نیاز به تصویب مجلس دارد، قید «داوطلبانه» را - با عرض پوزش- به تیم محترم مذاکره‌کننده تحمیل کرده است. ظاهر قضیه و قید «داوطلبانه» در نگاه اول، امتیازی برای ایران تلقی می‌شود ولی با نگاهی دقیق‌تر که شرح آن گذشت، این قید، پروتکل الحاقی را از حوزه نظارت مجلس خارج می‌کند و به بیان دیگر، حریف از این طریق مجلس و نمایندگان مردم را دور زده است! آیا غیر از این است؟!
گفتنی است علاوه بر تیم هسته‌ای، مسئولان محترم نظامی کشورمان- از جمله وزیر محترم دفاع- نیز تاکید کرده‌اند هرگز به حریف اجازه بازرسی از مراکز نظامی را نخواهند داد که غیرت دینی و انقلابی آنان مانند همیشه درخور تقدیر است ولی باید گفت؛ این مجوز با پذیرش اجرای پروتکل الحاقی- به صورتی فراتر از مفاد آن- به حریف داده شده است تا آنجا که همین دیروز آقای لاوروف وزیر خارجه روسیه در مصاحبه‌ای اعلام کرده است در صورت اجرای این توافق، ایران به کنترل‌شده‌ترین کشور جهان تبدیل خواهد شد.
راه‌کار اما، فقط به فقط لغو توافق لوزان است که در سطرهای پایانی این نوشته به آن اشاره خواهیم کرد.
2- برخی از دوستان به این واقعیت غیرقابل انکار که «آمریکا مورد اعتماد نیست» اشاره می‌کنند و نتیجه می‌گیرند چه تضمینی هست که آمریکا به تعهدات خود در توافق لوزان عمل کند؟ و برای این نگرانی شواهد و نمونه‌های فراوانی از سابقه عهدشکنی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا ارائه می‌کنند.
در طرف مقابل، حامیان توافق پاسخ می‌دهند که بلافاصله بعد از عهدشکنی آمریکا همه توافقات انجام شده را نادیده گرفته و به نقطه قبل از توافق بازمی‌گردیم که این توضیح اگر چه منطقی است ولی بسیاری از تعهدات ما در توافق لوزان- و قبلا در توافق ژنو- بعد از اجراء قابل بازگشت نیست که شرح آن به نوشته دیگری نیاز دارد و از سوی دیگر نظر منتقدان که آمریکا را  غیرقابل اعتماد می‌دانند نیز، یک دلشوره و نگرانی منطقی است و تنها با مروری گذرا به سوابق آمریکا جای کمترین تردیدی در صحت آن باقی نمی‌ماند.
اما در اینجا، نکته با اهمیت و تعیین‌کننده دیگری در میان است که متاسفانه مورد غفلت قرار گرفته و آن، این که؛ آمریکا نیازی به نقض عهد و نادیده گرفتن تعهدات خود ندارد! توجه کنید، منظور آن نیست که آمریکا اهل عهدشکنی و نقض تعهدات خود نیست، زیرا عهدشکنی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا به اندازه‌ای بدیهی و آشکار است که نفی آن امکان‌پذیر نخواهد بود. بلکه سخن آن است که آمریکا در توافق لوزان نیازی به عهدشکنی ندارد! چرا؟! برای آن که همه خواسته‌های خود را در توافق لوزان گنجانده است. بنابراین نه فقط نیازی به نقض عهد ندارد، بلکه این آمریکاست که باید نگران باشد مبادا ایران به آنچه در لوزان پذیرفته است پایبند نماند و از اجرای آن خودداری کند! از این روی ضمن آن که اعتقاد به عهدشکنی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا برای همیشه واقعیت دارد ولی در عرصه مورد بحث یعنی توافق لوزان، اصلی‌ترین مفاد مندرج در آن- اگر نگوئیم همه آن- به نفع آمریکاست بنابراین چرا باید از اجرای توافقی که خواسته‌های خود را در آن جای داده است، امتناع ورزد؟!
3- توافق لوزان به گفته و تصور تیم هسته‌ای کشورمان یک بیانیه مطبوعاتی است و الزام‌آور نیست! ولی از آنجا که شامل چارچوب‌های اولیه (بخوانید همان مرحله اول از توافق دومرحله‌ای) است، در تعریف حقوقی نام «توافق» دارد و نه «بیانیه». اما، در هر دو حالت، هنوز دست مسئولان محترم کشورمان بسته نیست و می‌توانند با استناد به اصول 77 و 125 قانون اساسی از پذیرش آن خودداری کنند. توضیح آن که اگر چه حریف اجرای پروتکل الحاقی را از میدان تصویب مجلس خارج کرده است ولی «توافق لوزان» حاوی تعهدات فراوان دیگری نیز هست که به تصریح اصول یاد شده از قانون اساسی، تنها پس از تصویب مجلس شورای اسلامی و تایید این مصوبه از سوی شورای نگهبان قابلیت پذیرش و اجرا خواهد داشت. بنابراین مسئولان محترم می‌توانند و باید با استناد به اینکه الزامات توافق لوزان هنوز به تصویب مجلس شورای اسلامی و تائید شورای نگهبان نرسیده است، از پذیرش آن خودداری کرده و تا دیر نشده این توافق را ملغی اعلام کنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۴ ، ۰۷:۱۶
امیر مهدوی

یکی از شروط مهم که در قالب طرح خطوط قرمز هسته‌ای رسما منتشر شده، تاکید بر «متعارف و غیر فوق‌العاده بودن روابط ایران و آژانس بین‌المللی هسته‌ای» دارد. هر چند نمایندگان آژانس انرژی اتمی رسما طرف مذاکره نیستند اما سهم تعیین شده برای آنها بسیار ویژه و فاقد حد و مرز حقوقی مشخص است. در مقابل نگرانی‌های کارشناسان از عدم تعیین حدود حقوقی سیر راستی‌آزمایی آژانس، ظریف بر اصل رفتار منصفانه این نهاد بین‌المللی با ایران پس از تکمیل پروسه غیر متعین راستی‌آزمایی تاکید دارد. آیا چنین ادعایی قابل اطمینان است؟
1
- ارزش تبدیل ایران به عضو عادی آژانس، به دلیل توجه دلسوزان نظام به بنای سیستم حقوق بین‌الملل براساس رویه «سابقه‌سازی» است که خاستگاه تبلور آن ساختار حقوق داخلی آمریکا و انگلیس است.  
تمام کشورهای اروپایی و بیشتر کشورهای دیگر دنیا از جمله ایران از حقوق مدون برخوردار هستند که در آن قوه مقننه از طریق وضع و تدوین قوانین به ایجاد «حقوق» می‌پردازد اما بریتانیا و ایالات متحده از «نظام کامن‌لا» برخوردار هستند که در آن رعایت آرای قبلی دادگاه‌ها الزام‌آور است و حقوق از طریق سابقه قضایی ایجاد می‌شود.
رفتار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با ایران سال‌هاست مبتنی بر همین اصل سوابق ساختگی است که همواره صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها در این پروسه «سابقه‌سازی دروغین» نقش‌آفرین و سناریوساز بوده‌اند. به این ترتیب بعید نیست پرونده ایران پس از 25 سال تنش‌زدایی و تن دادن به تمام شروط سخت و هزینه‌ساز آژانس، به واسطه یک سناریوسازی دیگر دچار بحرانی جدید و معطوف به سوابق قبلی شود که خود این رویه دغل‌بازانه ساده و پرتکرار، می‌تواند به وضع تحریم‌های شدیدتر و سنگین‌تر منجر شود؛ علاوه بر آن استیفای حقوق هسته‌ای ملت نیز هرگز میسر نشود. بیانیه لوزان به عنوان چارچوب توافق آینده، ناظر به «متعارف و غیرفوق‌العاده بودن روابط ایران و آژانس بین‌المللی هسته‌ای» حتی در آینده دور نیز نیست و همین موضوع دست دشمنان نظام را برای سابقه‌سازی‌های آینده باز می‌گذارد.
2- مرتبط ساختن برنامه هسته‌ای ایران به سایر پرونده‌سازی‌های صورت گرفته و تاکید بر لغو تدریجی و پلکانی تحریم‌های هسته‌ای با بی‌توجهی به چندموضوعی بودن همه تحریم‌های وضع شده در شورای امنیت و کنگره آمریکا بر ضد ایران نیز نوعی بی‌توجهی غیر قابل توجیه به قوانین داخلی آمریکا و حقوق بین‌الملل محسوب می‌شود. این هم زیر شاخه‌ای از سابقه‌سازی آشکار آژانس است. کما اینکه براساس سناریوسازی‌های آمریکایی‌ها در مجامع جهانی، بحث قدرت دفاع موشکی کشورمان نیز تبدیل به بستری برای صدور قطعنامه و تحریم شده است. حقوق بشر نیز دست کمی از سایر پرونده‌ها ندارد.
اکنون سوال اصلی این است که تیم مذاکره‌کننده کشورمان برای حل موضوع «سابقه‌سازی مکرر» دشمنان برای بحرانی نگاه داشتن پرونده ایران در مجامع بین‌المللی چه باید بکند؟
3- در تقابل با یک نظام ظالمانه، رواداری با سیستم به منظور رتق و فتق امور عادی کشور باید بسیار محتاطانه و حقوقی صورت گیرد چرا که ضمانتی برای عدالت‌ورزی و رفتار منصفانه بدوا وجود ندارد و این اهمیت پایش مکرر منطق درونی تیم مذاکره‌کننده کشورمان در سهم‌گذاری برای «اعتماد به آمریکا» به عنوان ضامن وعده‌های سرخرمن در نگارش توافق نهایی را صد چندان می‌کند.
وزیر امور خارجه کشورمان در گفت‌وگو با مردم در برنامه چالشی «نگاه» در توجیه موضوع مهم تفاوت اسناد منتشر شده توسط طرف‌های مذاکره و تاکید آمریکایی‌ها بر برداشته نشدن تحریم‌ها به شکل تعریف شده در ایران، به قیودی همچون «نمی‌توانند و نمی‌شود و دنیا تغییر کرده است» متوسل شد. به نظر می‌رسد ظریف «عدالت و انصاف آمریکایی» را تنها ضامن «لغو تحریم‌ها» به شکل خیالی ترسیم شده، می‌داند. البته در نظام حقوقی بین‌الملل نیز همچون سیستم حقوقی کامن‌لا در آمریکا و انگلیس «انصاف» تعریف شده است اما سلیقه‌ای و سیاسی بودن چنین موضوعی در تقابل با ارزش و اهمیت سابقه‌سازی‌های صورت گرفته حقیقتا قابل استناد نیست و امیدی در فضای جهانی ایجاد نمی‌کند. کما اینکه آمریکایی‌ها هم‌اکنون جنگ رسمی عربستان بر ضد مردم انقلابی یمن را برخلاف همه قوانین بین‌المللی با استناد به اصل «انصاف» و «عدالت منطقه‌ای» توجیه می‌کنند.

درباره جایگاه «عدالت» در عرصه جهانی نیز بهترین محک، وضعیت فعلی اداره دنیا و میزان رضایتمندی ملت‌ها و دولت‌ها از کارنامه به اصطلاح «نظم» حاکم بر فضای جهانی است.
همه طرف‌های مذاکره هدف از مذاکرات هسته‌ای را دستیابی به «امنیت و صلح پایدار» عنوان می‌کنند اما برداشت‌ها از این مفهوم متنوع است. زمانی که «تامین امنیت اسرائیل» شرط آمریکا برای دستیابی به یک «توافق خوب» با ایران اعلام می‌شود آیا می‌توان به «عدالت و انصاف جهانی» توسل جست؟!  پس می‌توان به سادگی نتیجه گرفت تنها اصلی که در بهترین شرایط منجر به تامین نظر طرف ایرانی می‌شود و ضامن لغو تحریم‌ها خواهد بود، عملکرد حقوقی صرف و تضامنی است. در چنین شرایطی بی‌توجهی به خطوط قرمز نظام همچون تبیین سازوکار حقوقی مشخص و تضمینی برای تبدیل ایران به عضو عادی  آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با حقوق هسته‌ای برابر با سایرین، از پتانسیل نقض اصل توافق به جهت امکان سابقه‌سازی مجدد و مکرر توسط دشمنان فرضا به بهانه حفظ امنیت اسرائیل یا تامین منافع منطقه‌ای در آینده برخوردار است.
4- همین میزان تلاش بین‌المللی در به‌رسمیت شناختن بدیهی‌ترین حقوق اولیه هسته‌ای ایران نیز ناشی از تغییر رویه استکباری آمریکا و فراگیری موج عدالت‌ورزی جهانی نیست بلکه افزایش غیرقابل انکار قدرت فرامنطقه‌ای ایران و به دنبال آن نقش‌آفرینی سریع کشور در تغییر مرزهای ژئوپلیتیک منطقه همزمان با نزول بی‌سابقه قدرت هژمونیک آمریکا در سراشیبی افول، دلیل تغییرات مذکور است.  ادامه اداره جهان با نظم آشفته کنونی ممکن نیست، چرا که کلانتر هفت تیرکش سابق به علت افول قدرت از توان اداره تک‌نفره جهان برخوردار نیست. به همین سبب است که پس از 11 سپتامبر ایده تشکیل «حکومت جهانی» با سرعت و جدیت بیشتری در دستور کار قرار گرفته است. علت میدان‌دهی و تاکید آمریکا بر نقش‌آفرینی همپیمانان اروپایی، چین و روسیه و عربستان و رژیم صهیونیستی در گفت‌وگوهای هسته‌ای با ایران نیز تلاش برای عادی‌سازی شکل جدید حاکمیت جهان است.  پرواضح است که چشم‌پوشی از قدرت و سهم ایران در این بازی بزرگ میسر نیست. بزرگ‌ترین ترس سعودی‌ها و رژیم صهیونیستی از پررنگ شدن نقش و سهم ایران در تحولات جهانی نیز متناظر بر همین موضوع است. قضیه هسته‌ای ثابت کرد جهان از توان به انزوا کشاندن ایران قدرتمند حتی پس از سال‌ها تحریم و تنبیه و بی‌اعتنایی برخوردار نیست. به همین جهت است که رهبر انقلاب به‌رغم تاکید بر بی‌نتیجه بودن مسیر مذاکرات در دورنمای کلی، اقدام قاطعی را برای پایان دادن به آن در دستور کار قرار نداده‌اند. در حقیقت نگاه رهبر انقلاب به مذاکرات برخلاف تئوری‌های ساده‌انگارانه‌ای که بعضا از جانب تحلیلگران پر اشتباه غربی مطرح می‌شود، برآمده از نگاهی فراملی و با هدف نمایش جهانی ضعف‌های غیرقابل چشم‌پوشی «ساختار فعلی مدعی نظم جهانی» در منظر ملت‌ها و دولت‌هاست. به نظر می‌رسد از منظر رهبر انقلاب، تا زمانی که گفت‌وگوها و حتی توافقات در مسیر تثبیت سهم ایران در شکل آینده حاکمیت جهانی و برقراری نظمی متفاوت از بی‌نظمی فعلی باشد، قابل تامل است. این موضوع مهمی است که در آینده بیشتر به آن خواهیم پرداخت.

نویسنده : مجتبی اصغری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۱۵
امیر مهدوی

هنگامی که دارسی روباه صفت امتیاز انحصاری حق اکتشاف و استخراج نفت را در سال 1901 میلادی از مظفرالدین شاه قاجار دریافت می کرد، شاید هیچ ایرانی حتی در مخیله اش هم نمی گنجید که این ماده سیاه رنگ و بدبو، در آینده ای نه چندان دور تا چه حد ارزشمند و حیاتی خواهد بود.

خودآگاهی مردم پس از گذشت نیم قرن بدان حد رسید که دکتر مصدق با پشتیبانی آیت الله کاشانی، توانست حق غصب شده و ثروت به غارت رفته ایرانیان را از چنگ بریتانیا و مزدوران آنگلوساکسون آن درآورده و صنعت نفت ایران را رسماً ملی کند.
اینک اما موضوع فعالیت های صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی به سرنوشتی مشابه دچار شده و هنوز پیدا می شوند ساده‌لوحانی که بر اهمیت انرژی اتمی یا غنی سازی هسته ای به عنوان انرژی جایگزین منابع رو به اتمام نفت و گاز و...، واقف نیستند!
وقتی یک عضو اصلاح طلب مجلس ششم معتقد است: «اگر جمهوری اسلامی به جای 10هزار سانتریفیوژ 500 یا هزار و یا حتی یک دستگاه داشته باشد چه اتفاقی رخ می‌دهد؟!» یا استاد همه‌چی‌دان دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران می گوید: «فعالیت‌های هسته‌ای خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده، چه بسا به ضرر ما بوده است.»؛ می توان نتیجه گرفت که این دوستان تا چه حد از لحاظ آینده پژوهی سیاسی دچار ضعف و مشکل هستند!
غرض از سطور فوق اینکه همقطاران و همفکران این عده معلوم الحال، در همان دقایق اولیه قرائت تفاهمنامه – بخوانید توافقنامه! – لوزان، وعده های نسیه طرف مقابل را چنان در بوق و کرنا کردند که گویی شق القمر دیگری از طرف تیم مذاکره کننده ایرانی رخ داده است چراکه ایشان اصلاً به از کف داده های هسته ای اعتنایی نداشته و بُرد را تنها در ستانده های نیم‌بند می دانند!
از سوی دیگر دستپخت مذاکره کنندگان اعتدالی در لوزان آنقدر شور و غیر قابل دفاع بود که مدافعان شناسنامه دار تفاهمنامه، با استناد به تجمعات بعضاً چند ده نفره عده ای از جوانان در برخی بوستان ها و خیابان های پرتردد پایتخت، منتقدان را به مخالفت با خواست اکثریت ملت متهم کردند؛ غافل از اینکه بیرون آمدن مردم از خانه هایشان نه صرفاً بابت خوشحالی از نتایج مذاکرات هسته ای، بلکه از جهت بدر کردن سیزدهم فروردین در محیطی خارج از منازلشان بوده است!
گذشته از این، خوانش های متناقض و تضادهای فاحش در Fact Sheet منتشره از سوی طرفین مذاکره، آنچنان مثل روز روشن بود که جای هیچگونه شک و تردید در غل و غش داشتن طرف مقابل را باقی نمی گذاشت!
اگرچه متن منتشره شده در رسانه های ایرانی که از سوی وزارت خارجه کشورمان در اختیار خبرنگاران مستقر در محل مذاکرات قرار گرفت، علی الظاهر مناسب به نظر می رسید اما ساعاتی نگذشت که کاخ سفید نیز در پایان مذاکرات، بیانیه‌ای کاملاً متفاوت را منتشر کرد که ابعادی دیگر و بسیار فراتر از توافقات صورت گرفته در لوزان را در بر می گرفت.
این درحالی بود که در جریان توافق ژنو که در آذرماه 92 در قالب برنامه اقدام مشترک میان ایران و 5+1 امضا شد نیز تناقضات پرشماری دیده می شد، اما گذر زمان ثابت کرد که نه تنها هیچکدام از موارد ادعایی تیم مذاکره کننده ایرانی در توافق ژنو به واقعیت نرسید، بلکه هر آنچه طرف مقابل خواستار بود بدان دست یافت!
با این وجود اگر بخواهیم طبق تجربه بدست آمده از توافق ژنو قضاوت کنیم و متن منتشر شده از سوی کاخ سفید را ملاک عمل قرار دهیم، درخواهیم یافت که پای چه کلاه گشادی در میان است!
در بند نخست از عنوان «غنی سازی» سند رسمی کاخ سفید آمده است: «تعداد سانتریفیوژهای ایران از 19هزار کنونی به 6104 دستگاه می رسد، که در 10 سال آینده تنها 5060 عدد از آن‌ها اورانیوم غنی‌سازی خواهد کرد. تمامی سانتریفیوژها از نوع IR-1 خواهد بود.» همچنین این بیانیه در بند 14 نیز اضافه می کند: «ایران دستکم 10 سال از مدل‌های IR-2، IR-4، IR-5، IR-6 یا IR-8 برای تولید اورانیوم غنی‌شده استفاده نمی‌کند.»
این درحالیست که رهبری معظم انقلاب در تیرماه سال گذشته با تأکید بر حفظ ظرفیت غنی سازی خاطرنشان کردند: «هدف آنها این است که در موضوع ظرفیت غنی‌سازی، جمهوری اسلامی ایران را به ۱۰هزار سو راضی کنند. البته ابتدا از ۵۰۰ سو و ۱۰۰۰ سو شروع کردند که ۱۰هزار سو محصول حدود ۱۰هزار سانتریفیوژ از نوع قدیمی است که داشتیم و داریم. در حالی که به گفته مسئولان، نیاز قطعی کشور ۱۹۰هزار سو است.»لازم است بدانیم معادل سازی سو (SWU) با سانتریفیوژ بر مبنای مدل هرکدام از ماشین های غنی سازی متفاوت خواهد بود. برای مثال ظرفیت ماشین های نسل IR-1، بین 1 الی 1.7 سو می باشد یا ظرفیت ماشین های پیشرفته IR-8، معادل 24 سو غنی سازی است.
حال با توجه به اینکه مذاکرات لوزان، ایران را تنها مجاز به استفاده از نسل IR-1 نموده، کشور در خوشبینانه ترین حالت به حداقل 110هزار سانتریفیوژ نسل یک احتیاج دارد که شرمسارانه در بیانیه لوزان تنها به 5هزار سانتریفیوژ اشاره شده است!
جالب تر اینکه در بند دوم بیانیه کاخ سفید می خوانیم: «ایران موافقت کرده دستکم به مدت 15 سال، بالای 3.67 درصد غنی‌سازی نکند.»
در همین زمینه بیاد آورید شهریورماه سال 1388 و زمانی را که جمهوری اسلامی به سبب پایان یافتن سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران، پیشنهاد خرید اورانیوم با غنای 20 درصد را تسلیم سازمان بین المللی انرژی اتمی (IAEA) نمود. در همین برهه، هنگامی که رایزنی های دکتر جلیلی با 6 کشور مذاکره کننده پیرامون خرید اورانیوم به نتیجه نرسید، رئیس جمهور سابق در 18 بهمن‌‌ همان سال با اشاره به تعلل غرب برای در اختیار گذاشتن سوخت 20 درصد، دستور تولید این سوخت توسط دانشمندان ایرانی را صادر نمود و این امر با تلاش شبانه روزی شهید دکتر مجید شهریاری و همکارانش رنگ واقعیت به خود گرفت و جهانیان را به شگفتی واداشت.
با این وجود پس از آنکه در توافق ژنو ایران ملزم شد تا تنها در حد 5درصد غنی سازی اورانیوم داشته باشد، اینک نیز این رقم به حد 3.67درصد غنی سازی تقلیل یافت. این در حالی است که غنی سازی در حدود زیر 5درصد که می‌توان از آن به عنوان «غنی سازی صوری یا دکوری» نیز یاد کرد، نه تنها مرتفع کننده هیچ مشکلی نیست که حتی کفایت نیازهای کشور در حوزه های پزشکی، صنعتی و تحقیقاتی را نیز نخواهد نمود.
علاوه بر این در هیچیک از مفاد بیانیه فوق الذکر نیامده است که جمهوری اسلامی طی سالیان آتی در صورت نیاز به اورانیوم با غنای بالاتر از 3.67، می‌باید آن را از کدام کشور خریداری کند یا در بدبینانه ترین حالت، اصلاً مجاز به خریداری آن از سایر کشورها هست یا خیر؟!
فارغ از دیدگاه مثبت یا منفی نسبت به چنین توافقی، بیشترین استناد دولتمردان در اثبات شاهکار توافق نمایشی، تأکید بر تصدیق حق غنی سازی ایران از جانب 6 کشور بوده است.
این مدعا در حالی عنوان می گردد که بر طبق حقوق اولیه اعضای NPT، پذیرش حق هسته ای کشورهای عضو از جمله بدیهیات این پیمان نامه محسوب می شود و اذعان مجدد ۱+۵ بدان دستاورد چشمگیری بحساب نمی آید. افزون بر اینکه در این تفاهم ایران ملزم به پذیرش پروتکل الحاقی نیز شده است.
در این میان اما تأیید همین حق از سوی 6 کشور نیز نه بشکل قطعی و مصرّح بلکه بطور مشروط و تلویحاً مورد اشاره قرار گرفته و حتی جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده در مصاحبه اخیر خویش نیز پذیرش حق غنی سازی ایران را بکلی مُنکر شده است!
با از نظر گذارندن فوق ابهاماتی دیگر در ذهن پدید می آید که جای دارد به آنها نیز اشاره داشته باشیم:
1- با توجه به مذاکرات فرسایشی چندین ساله ایران با ۱+۵، آیا امکان حصول چنین توافق سهل الوصول و راحت الحلقومی در سالیان گذشته فراهم نبود؟
بدون شک امکان دستیابی به امثال این تفاهم یا حتی بیش از آن در طول 10 سال گذشته امکان پذیر بوده اما تیم سابق مذاکره کننده جمهوری اسلامی، به هیچ عنوان حاضر به عقب نشینی اینچنینی از حقوق هسته ای ملت نبوده است.
2- آیا با دستیابی به تفاهمنامه «لوزان»، از خون های پاک شهدای هسته‌ای کشورمان حفظ و حراست شده است؟
همگان بر این امر معترفند که از دست رفتن شهیدان «علیمحمدی»، «شهریاری»، «رضایی‌نژاد» و «احمدی‌روشن»؛ به قطع و یقین در ازای توقف غنی سازی جمهوری اسلامی در حدود پایین تر از 3.67درصد نبوده چراکه آرمان و غایت نهایی این بزرگواران بسیار فراتر از "پذیرش مشروط حق هسته ای ایران” و "تعلیق تعداد محدودی از تحریم ها” بوده است.
3- دستاورد هسته ای و اقتصادی تیم مذاکره کننده ایران در مذاکرات لوزان چه بوده است؟
شواهد و قرائن موجود از آن حکایت دارد که بجز تکرار پذیرش با اکراه حق هسته ای ایران، در عین لحاظ نمودن قیود و شروط فراوان از سوی 6 کشور، هیچ موفقیت هسته ای دیگری در بیانیه لوزان برای ایران ملحوظ داشته نشده است. افزون بر این علی رغم امتیازات گسترده داده شده به طرف غربی، هیچ گشایش ملموسی در وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم دحاصل نخواهد شد!
4- چه تضمینی وجود دارد که کشورهای طرف مذاکره ایران همان راه و رسم ناجوانمردانه سال 2003 را مجدداً تکرار ننموده و ایرانیان را تا چشمه نبرده، تشنه بازنگردانند؟
همانطور که رهبر گرامی انقلاب فرمودند، نمی توان به طرف های مذاکره کننده بالاخص ایالات متحده خوشبین بود و فرجامی مطلوب را در این رابطه تصور داشت.در پایان قضاوت در این باره را به شما مخاطبان فهیم واگذار می کنیم چراکه گذشت زمان روشنگر بسیاری از مکتومات و ناگفته ها خواهد بود.
* محمد زندی / دانشجوی مقطع کارشناسی
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۰۷:۴۶
امیر مهدوی

دکتر علی یحیی زاده:دکتر ظریف در برنامه شنبه شب صدا و سیما سند رسمی وزارت خارجه آمریکا در خصوص مفاد تعهدات دوطرف در تفاهم لوزان را تلویحا تکذیب کرد.

آمریکاییها در سند کذا اعلام کردند که تحریمهای آمریکا (بیش از ۹۰ درصد تحریمها  لغو نمیشود و صرفا بعد از راستی آزمایی اجرای تعهدات ایران توسط آژانس انرژی اتمی، تعلیق میشود!

اما دکتر ظریف اعلام کرد که این ادعا خلاف واقع است. مجری پرسید یعنی تحریمها لغو میشود؟ ایشان درجواب گفت ما کاری نداریم که در داخل آمریکا چگونه میخواهند تحریمها را لغو کنند، اما دولت آمریکا متعهد میشود که تحریمهای هسته ای را لغو کند. بقیه موضوع مشکل داخلی آمریکاست.

در همین رابطه و در بخش دیگر مجری پرسید چگونه شما در مورد پروتکل الحاقی بدون اخذ مصوبه مجلس تعهد به اجرا داده اید؟ ظریف گفت نه ما تعهد به اجرای داوطلبانه داده ایم و گفته ایم که نمیتوانیم از طرف مجلس ایران تعهد بدهیم.

به عبارت دیگر همانطور که دولت ایران در توافق بین المللی نمی تواند از طرف مجلس تعهد به تصویب پروتکل الحاقی کند، دولت آمریکا هم نمیتواند از طرف کنگره تعهد به تصویب لغو تحریمهای هسته ای کند. این به آن در.

در نتیجه تحریمهای اصلی که مربوط به کنگره آمریکاست و اتفاقا هسته ای صرف هم نیست باقی میماند و دولت آمریکا صرفا بعد از اینکه اجرای تعهدات ایران (از جمله PMD بخوانید بازرسی از سایتهای نظامی)، به تدریج تحریمها را تعلیق میکند.

با توجه به خطوط قرمز نظام که بارها از جمله در سخنان روز اول فرودین امسال تکرار شده است، دولت نمیتواند بدون لحاظ لغو تحریمهای هسته ای آمریکا توافق نهایی را امضا کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۱۰
امیر مهدوی

دولت محترم، به یک توافقنامه الزام آور تن داده است

بیانیه در تعریف حقوقی آن یک سند توضیحی یا توصیه‌ای است که اجرای مفاد آن الزام‌آور نیست و چنانچه تعهد و الزامی در آن باشد، دیگر «بیانیه» نخواهد بود، بلکه نام آن «توافق» است ولی انتشار این - به قول آقایان بیانیه- نشان داد سند یاد شده حاوی تعهداتی است که ایران ملزم به اجرای آن است.


1- سال 1394 در نخستین روزهای خود با رخدادهای سرنوشت‌سازی همراه بود. بیانات رهبرمعظم انقلاب در حرم رضوی(ع) که باید از آن با عنوان «نقشه راه جمهوری اسلامی ایران» نه فقط برای سال 94 بلکه برای همه سال‌ها یاد کرد و سه رویداد بزرگ دیگر که هر یک از آنها به‌تنهایی می‌تواند در فهرست وقایع تاریخ‌ساز دنیای امروز جای گیرد. اول؛ حمله وحشیانه راهزنان شترسوار آل‌سعود با جنگنده‌های اهدایی آمریکا و اجاره‌ای اسرائیل به مسلمانان مظلوم یمن که در ادامه آرزوی برباد رفته اجدادشان، ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان صورت گرفته است. دوم؛ قلع‌و قمع تروریست‌های تکفیری داعش در سوریه و عراق که نطفه حرام آنها در رحم اجاره‌ای و مشترک غربی، عبری و عربی بسته شده بود و فرزندان روح‌الله در سوریه و عراق و لبنان با قلع و قمع آنها داغشان را بر دل والدین حرامی آنان گذاردند و سوم؛ مذاکرات هسته‌ای در لوزان که متأسفانه نتیجه آن کام ملت را تلخ کرد. چرا که حریف به فریب و خدعه، خواسته‌های نامشروع خود را که طی 12 سال گذشته بر زمین مانده بود به ایران اسلامی تحمیل کرد و کلاه ‌گشاد توافق ژنو را در پوشش بیانیه مطبوعاتی بر سر فعالیت هسته‌ای کشورمان گذاشت. در ادامه یادداشت پیش‌روی شرح بیشتری از این ماجرا خواهیم داشت.
2- سه رخداد یاد شده و بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب اگرچه ممکن است در نگاه اول چهار موضوع جداگانه تلقی شوند ولی با نگاهی دقیق‌تر می‌توان رشته‌ای را دید که هر چهار رویداد مورد اشاره را به یکدیگر گره زده است به گونه‌ای که فقط در یک جغرافیا و فضای واحد قابل ارزیابی هستند.
الف: انقلاب اسلامی مردم یمن الگو گرفته از انقلاب اسلامی در ایران است و حمله وحشیانه آل‌سعود به مردم مسلمان این دیار به اعتراف آمریکا و متحدانش یک جنگ نیابتی - PROXY WAR- از سوی قدرت‌های بزرگ است که تنها با هدف پیشگیری از تکثیر ایران اسلامی آغاز شده و ادامه دارد.
ب: هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود با عنوان «گزینه‌های دشوار» اعتراف می‌کند که داعش را سازمان «سیا» برای مقابله با بیداری اسلامی پدید آورده و می‌نویسد؛ برای جلب حمایت دولت‌ها از داعش به یکصد و چند کشور سفر کرده و آنها را متقاعد ساخته بود که پس از اعلام موجودیت داعش، این جریان را به رسمیت شناخته و از آن حمایت کنند، که دیدیم چنین کردند.
ج: چالش هسته‌ای 12 ساله اگرچه تابلوی هسته‌ای دارد ولی این تابلو فقط بهانه‌ای برای تحریم‌هاست و تحریم‌ها حربه‌ای برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است، نکته‌ای که مقامات رسمی غرب و مخصوصا آمریکا بارها به صراحت از آن یاد کرده‌اند و دقیقا به همین علت است که به قول حضرت آقا؛ آمریکایی‌ها نمی‌خواهند چالش هسته‌ای تمام شود و «دیوید فروم» تصریح می‌کند که هدف اصلی تحریم‌ها در گام اول تغییر رفتار و در گام بعدی تغییر ساختار ایران است و صدها و بلکه هزاران نمونه دیگر از این دست که شرح آن به درازا می‌کشد.
بخشی از بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب و مخصوصا انتخاب شعار«دولت و ملت، همدلی و همزبانی» به عنوان شعار سال و اهمیت ویژه و سرنوشت‌ساز آن را باید در این عرصه به ارزیابی نشست. حضرت آقا با توصیه به ملت برای همدلی و همزبانی با دولت و توصیه‌های بیشتر به دولت برای همسویی با ملت، در پی‌آنند که دولت و ملت را به صورت «امت واحده» به مقابله با تهدیدها و توطئه‌های دشمنان بیرونی فراخوانند. دشمنان ریز‌ودرشتی که در دشمنی با ایران اسلامی با یکدیگر به ائتلاف رسیده‌اند.
3- و اما، درباره نتیجه مذاکرات لوزان گفتنی‌هایی هست که به چند نمونه از آن اشاره می‌کنیم و گزارش مستندی از این ماجرا نیز یکی از دو تیتر اصلی کیهان امروز است؛
اول: آقایان ظریف و عراقچی اعضای محترم تیم هسته‌ای کشورمان تا آخرین دقایق قبل از اعلام نتیجه مذاکرات تصریح می‌کردند که آنچه قرار است منتشر شود «بیانیه مشترک مطبوعاتی» است گفتنی است، بیانیه در تعریف حقوقی آن یک سند توضیحی یا توصیه‌ای است که اجرای مفاد آن الزام‌آور نیست و چنانچه تعهد و الزامی در آن باشد، دیگر «بیانیه» نخواهد بود، بلکه نام آن «توافق» است ولی انتشار این - به قول آقایان بیانیه- نشان داد سند یاد شده حاوی تعهداتی است که ایران ملزم به اجرای آن است. بنابراین دولت محترم، برخلاف آنچه ادعا می‌کند، به یک توافقنامه تن داده است و سوال این است که چرا واقعیت را از مردم پنهان می‌کنند؟!
دوم: در بندهای مربوط به ایران در متن اصلی توافقنامه، از عبارت «IRAN  HAS  AGREED  TO...- ایران موافقت کرده است که...» استفاده شده است و باید پرسید در کدام فرهنگ رسمی و شناخته شده حقوقی یا سیاسی، AGREEMENT مفهوم و معنایی غیر از «توافق» دارد؟ بنابراین چرا در مواجهه با مردم، این «توافقنامه» را بیانیه- DECLARATION- قلمداد کرده‌اید؟!
سوم: قرار بود و به صراحت اعلام شده بود که ایران به توافق دومرحله‌ای تن نمی‌دهد. ولی آقایان به شرحی که گذشت ابتدا یک توافق با چارچوب تعهدآور را پذیرفته‌اند و بحث و توافق درباره جزئیات را به بعد موکول کرده‌اند! چرا این خط قرمز را که همان کلاه‌گشاد توافق ژنو است نادیده گرفته‌اند؟!
چهارم: تأکید شده بود که فردو مرکز تحقیق و توسعه باشد و در آن دستکم 1000 دستگاه سانتریفیوژ برای غنی‌سازی به کار گرفته شود اما، آقایان موافقت کرده‌اند که در این مرکز حداقل برای 15 سال نه‌فقط غنی‌سازی اورانیوم صورت نپذیرد بلکه هیچگونه فعالیت تحقیق و توسعه‌ای که مرتبط با غنی‌سازی اورانیوم باشد نیز انجام نشود و معلوم نیست دیروز جناب رئیس‌جمهور با چه توجیهی در گزارش تلویزیونی خود از حفظ تحقیق و توسعه در فعالیت هسته‌ای کشورمان به مردم خبر می‌دهد؟!
پنجم: در توافقنامه لوزان تعهد کرده‌اند که از حدود 20 هزار سانتریفیوژ فعال فقط تعداد 5060 دستگاه آنهم از نوع IR-1 که نسل اول سانتریفیوژهاست در تاسیسات نطنز استفاده شود و متعهد شده‌اند دستکم برای مدت 10 سال از سانتریفیوژهای پیشرفته مدل‌های 2 و 4 و 5 و 6 و 8 که دستاورد دانشمندان هسته‌ای کشورمان است استفاده‌ای نشود! آیا می‌توان از این تعهد که به معنای از دست دادن دستاوردهاست با عنوان دستاورد لوزان یاد کرده و به آن افتخار کرد؟!
ششم: ایران در توافق لوزان متعهد شده است که حداقل برای مدت 15 سال ذخایر اورانیوم غنی شده خود را از 10 هزار کیلوگرم کنونی به 300 کیلوگرم کاهش دهد و 9700 کیلوگرم دیگر را اکسیده کرده و از تیپ اورانیوم غنی شده خارج کند، آیا کاهش 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده از ذخایر کشورمان که حاصل زحمات شبانه‌روزی و ایثار و شهادت دانشمندان هسته‌ای است، درخور تقدیر است یا...؟!
هفتم: فقط نیم‌نگاهی به متن توافق لوزان به وضوح نشان می‌دهد امتیازاتی که ایران سخاوتمندانه تقدیم حریف کرده است، شفاف و قابل اندازه‌گیری است اما، آنچه  حریف بر عهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسیرپذیر است به گونه‌ای که «وعده نسیه» گویاترین تعریف برای آن است.
هشتم: قرار بود و مسئولان هسته‌ای بارها اعلام کرده بودند که هیچ توافقی را بدون لغو همه تحریم‌ها نمی‌پذیریم. ولی در متن توافق لوزان اولا؛ سخن از تعلیق در میان است و نه لغو، ثانیا؛ فقط بخشی از تحریم‌ها تعلیق می‌شود، ثالثا؛ همین تعلیق نیز قرار است در فاصله 10 تا 15 ساله صورت پذیرد و رابعا که از همه بااهمیت‌تر است این که تعلیق بخشی از تحریم‌ها به گزارش آژانس و راستی‌آزمایی تعهدات ایران موکول شده است و درباره بند اخیر گفتنی است که؛
الف: آژانس طی 12 سال گذشته علی‌رغم همه بازرسی‌ها و اطمینان از صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای کشورمان حاضر به تأیید آن نشده است.
ب: از متن توافق برمی‌آید و پذیرش اجرای پروتکل الحاقی - بازرسی از هر مکان در هر زمان- نیز حاکی از آن است که این بازرسی‌ها تحت عنوان PMD- ابعاد احتمالی نظامی- صورت می‌پذیرد، یعنی آژانس باید اعلام کند که در فعالیت‌های نظامی ایران، هیچ نمونه‌ای که احتمال - دقت‌کنید فقط احتمال- بهره‌گیری از آن در سلاح هسته‌ای وجود داشته باشد، دیده نشده است! و این در حالی است که به قول خانم وندی شرمن بسیاری از موشک‌های ساخت ایران قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارند و باید نابود شوند! به بیان دیگر، گزارش آژانس از یکسو مشروط به آن است که از تولید موشک‌های بالستیک دست بکشیم و موشک‌های تولید شده را نابود کنیم و از سوی دیگر تعلیق تحریم‌ها مشروط به همین گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشک‌های بالستیک را تحت گزاره PMD ارزیابی می‌کند! تحریم‌های تعلیق شده نیز در اولین بازه زمانی مجددا برقرار خواهد شد. یعنی امتیازات را داده‌ایم و تحریم‌ها نیز به جای خود باقی مانده‌اند! آیا این، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!
و گفتنی‌های دیگری که بعدها خواهیم نوشت...

حسین شریعتمداری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۴ ، ۰۷:۳۵
امیر مهدوی


Image result for ‫حسین شریعتمداری‬‎


1- شاید کسانی این نگاه را «بدبینانه» تلقی کنند ولی همه شواهد و نشانه‌های موجود حکایت از آن دارند که نگاهی «واقع‌بینانه» است و آن، این که چالش هسته‌ای کشورمان  با حریف «نقطه پایان» ندارد و رسیدن به توافقی که در آن حق ایران اسلامی به رسمیت شناخته شده باشد، «ناممکن» و «محال» است. چرا که چالش هسته‌ای یازده ساله با ۵+۱ و پیش از آن با تروئیکای اروپایی فقط تابلوی هسته‌ای دارد ولی ماهیت و موضوع آن «هسته‌ای» نیست. آمریکا چالش هسته‌ای را بهانه‌ای برای تحریم‌ها می‌داند و تحریم‌ها را «کارآمدترین حربه»! برای مقابله با پیشرفت و جهان‌شمولی ایران اسلامی تلقی می‌کند. حالا اگر دشمنی آمریکا با موجودیت جمهوری اسلامی ایران را هم به صورت مسئله اضافه کنیم، نتیجه می‌گیریم که از نگاه آمریکا و متحدانش چالش هسته‌ای ادامه درگیری‌های سی و چند ساله و از جمله، صحنه دیگری از جنگ ۸ ساله است. بنابراین، «لغو تحریم‌ها» که در مذاکرات هسته‌ای دنبال می‌کنیم، مانند آن است که از حریف انتظار داشته باشیم در میدان جنگ با ایران اسلامی، کارآمدترین اسلحه خود را زمین بگذارد! و بدیهی است که نگذاشته و نمی‌گذارد. کسانی که از مذاکرات هسته‌ای نتیجه دیگری را انتظار دارند، جغرافیای مذاکرات را آنگونه که واقعاً هست نمی‌بینند و به جای آن که با نگاه به «شناسنامه مذاکرات» که «غیر هسته‌ای» است، مسیر حرکت خود را تنظیم کنند، به «تابلوی مذاکرات» که آدرسی غلط می‌دهد چشم دوخته‌اند.
۲- همین دو روز پیش، رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای خبرگان به یکی از شگردهای آمریکا اشاره کرده و فرمودند؛ «هر وقتی که یک زمانی معین شده است برای پایان مذاکرات و ما به این زمان نزدیک می‌شویم، لحن طرف مقابل، بخصوص آمریکایی‌ها تندتر، سخت‌تر و خشن‌تر می‌شود، این، برای این است که جزو شگردهای اینهاست، جزو حیله‌ها و خدعه‌های اینهاست.»
و اکنون، سؤال این است که چرا در طول بیش از ۱۱ سال گذشته، هر وقت به نقطه پایان نزدیک شده‌ایم، آمریکایی‌ها بهانه جدیدی پیش کشیده و ساز تازه‌ای کوک کرده‌اند و اجازه نداده‌اند مذاکرات به نتیجه برسد؟! علت آن است که به ادامه چالش برای ادامه تحریم‌ها نیاز دارند.
سال گذشته در آغاز سال ۱۳۹۲، حضرت آقا طی سخنانی در حرم‌رضوی علیه‌السلام به همین نکته اشاره داشته و گفتند؛ «آمریکایی‌ها دوست ندارند گفت‌وگوهای هسته‌ای تمام شود و مناقشه هسته‌ای حل شود وگرنه چنانچه آن‌ها مایل به اتمام این مذاکرات بودند، راه حل بسیار نزدیک و بسیار آسان بود».
۳- «دیوید فروم» کارشناس و نویسنده برجسته آمریکایی در سایت CNN می‌نویسد «در صورت پایان مذاکرات هسته‌ای و رسیدن به توافق با ایران، باید تحریم‌ها برداشته شود و این در حالی است که تحریم‌ها با دو هدف پلکانی «تغییر رفتار- BEHAVIOR» و سپس «تغییر ساختار - STRUCTURE» نظام دینی ایران وضع شده‌اند!» که البته به قول رهبر انقلاب تغییر رفتار همان تغییر ساختار است.
پیش از او، «جرج فریدمن» مسئول مرکز راهبردی «استراتفور» که به باشگاه کهنه‌کاران CIA معروف است، تصریح کرده بود که «مشکل ما با ایران بر سر فعالیت هسته‌ای این کشور نیست، بلکه مشکل آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون حمایت آمریکا، بلکه در حال درگیری و مناقشه با آمریکا نیز می‌توان بزرگترین قدرت تکنولوژیک و نظامی منطقه بود. این پدیده، ایران را به یک الگو تبدیل کرده که بهار عربی (بیداری‌اسلامی) را در پی داشته است».
۴- اوایل دهه ۸۰ و در گرماگرم نخستین سال‌های چالش هسته‌ای کشورمان با تروئیکای اروپایی- فرانسه، انگلیس و آلمان- و چند ماهی بعد از اجلاس اکتبر ۲۰۰۳ تهران، طی یادداشتی با اشاره مستند به کارشکنی‌ها و قانون‌گریزی‌های حریف، نتیجه گرفتیم که چالش هسته‌ای غرب با ایران اسلامی فقط یک بهانه است و این چالش را با استناد به شواهد و قرائن موجود، ادامه جنگ تحمیلی دانستیم که با تغییر شکل- و نه ماهیت- در عرصه‌ای دیگر کلید خورده و به جریان افتاده است. پیش‌بینی کرده بودیم که آمریکا و متحدانش پرونده هسته‌ای کشورمان را به شورای امنیت سازمان ملل می‌فرستند. آن روزها برخی از مسئولان محترم کشورمان، ابرو در هم کشیده و به کیهان اعتراض کردند که چرا «تخم بدبینی می‌افشاند!» و آقای «گری سیک» مشاور امنیتی رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه‌ای، کیهان را به «تندروی»! و «سنگ‌اندازی»! در مسیر مذاکرات متهم کرد. ولی آن پیش‌بینی به حقیقت پیوست و آمریکا و متحدانش برخلاف  بند«C» از ماده ۱۲ اساسنامه آژانس، پرونده هسته‌ای کشورمان را به شورای امنیت سازمان ملل فرستادند».
۵- تأکید بر این واقعیت که چالش هسته‌ای هرگز نقطه پایانی ندارد و رسیدن به «توافق» با حریف «ناممکن» و «محال» است، از آن جهت ضروری است که؛
الف: برخی از مسئولان محترم کشورمان برخلاف آنچه انتظار می‌رفت و می‌رود، از فراز و نشیب چالش ۱۱ ساله هسته‌ای درس نگرفته‌اند و هنوز با خوشبینی غیرموجه و بی‌دلیل به نتیجه مذاکرات می‌نگرند. بدیهی است که چنانچه این طیف از مسئولان محترم نگاه خویش را از تابلوی مذاکرات به «شناسنامه مذاکرات» برگردانند، کلید لغو تحریم‌ها را در قفل مذاکرات نمی‌چرخانند.
ب: اگر بپذیریم که حریف از چالش هسته‌‌ای به عنوان یک بهانه برای تحریم‌ها استفاده می‌کند و هرگز از آن دست نمی‌کشد، بی‌تردید، برای عبور از تحریم‌ها به راه‌کارهای دیگری روی می‌آوریم و بسیاری از ظرفیت‌های بر زمین مانده داخلی را به کار می‌گیریم که رویکرد به اقتصاد مقاومتی از جمله آنها و بااهمیت‌ترین آنهاست.
ج: چنانچه ما نیز به مذاکرات هسته‌ای به عنوان آوردگاه و میدان جنگ با حریف نگاه کنیم، به جای امتیازدهی برای جلب اعتماد طرف مقابل، که می‌دانیم بی‌نتیجه است، پاشنه آشیل حریف را نشانه می‌رویم و از اهرم‌های فراوانی که در اختیار داریم برای ضربه زدن به آمریکا و متحدانش استفاده می‌کنیم. به عنوان مثال، چرا مجلس شورای اسلامی، طرحی را به تصویب نمی‌رساند که براساس آن، کشورهای اروپایی همراهی کننده با تحریم‌های آمریکا را از اولویت مبادلات تجاری کشورمان خارج کند. هم اکنون کارخانه عظیم «رنو» و «پژو سیتروئن» فرانسه به برکت روابط اقتصادی پرحجم با ایران نفس می‌کشد و قطع این رابطه می‌تواند فرانسه را با بحران اقتصادی بزرگی روبرو کند و یا در حقوق بین‌الملل فصلی با عنوان حق مقابله به‌مثل -RETALIATION- آمده است. این فصل به کشوری که حق قانونی آن از سوی یک یا چند کشور دیگر نقض گردیده اجازه مقابل به مثل داده است. جمهوری اسلامی ایران می‌تواند در واکنش به قطعنامه اتحادیه اروپا که تعهدآور بین‌المللی نیست، از این حق استفاده کند و تنگه هرمز را به روی نفتکش‌های حامل نفت برای کشورهای اروپایی تحریم کننده ایران ببندد. گفتنی است کشورهای اروپایی مجاز به خرید یا نخریدن نفت ایران هستند ولی قطعنامه اتحادیه اروپا تصریح دارد که این اقدام برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است. بنابراین جمهوری اسلامی ایران نیز با استناد به «کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو» و «کنوانسیون ۱۹۸۲ جامائیکا» که مدلول آن نظام حقوقی آبراهه‌های بین‌المللی و حق عبور کشتی‌هاست، می‌تواند عبور نفتکش‌های حامل نفت برای کشورهای اروپایی تحریم‌کننده ایران و یا کشتی‌های اروپایی حامل کالا برای کشورهای منطقه را ممنوع اعلام کند و...
د: اگر آنگونه که شواهد و نشانه‌ها حکایت از آن دارند، بر این باور باشیم که چالش هسته‌ای فقط یک بهانه برای تحریم‌هاست، دلیلی ندارد که همه توان کشور را درگیر مذاکرات کنیم و می‌توانیم سطح مذاکرات را هم از مقامات بلندپایه- وزیر خارجه- به سطح کارشناسان و مدیران کل تنزل بدهیم.
همین جا گفتنی است که ادامه مذاکرات به دو علت ضروری است. اول؛ اثبات غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و دوم آن که تیم هسته‌ای کشورمان به لحاظ فنی و حقوقی که مبنای قانونی مذاکرات است نسبت به حریف دست برتر را دارد.
۶- متأسفانه جریان مرموزی در داخل کشور که به شدت شیفته آمریکاست و برخی از اصحاب فتنه ۸۸ نیز در آن نفوذ کرده‌اند، هرگونه نقد و پیشنهادی را بدون ارزیابی میزان کارآمدی آن، به حساب مخالفت با دولت محترم و یا تیم مذاکره کننده هسته‌ای می‌نویسند و حال آن که هیچ منتقد دلسوز و دوستدار نظام، فرزندان انقلاب را به کوتاهی و بی‌توجهی نسبت به منافع ملی متهم نمی‌کند، اگرچه به قول رهبرمعظم‌انقلاب، طرف مقابل اهل حیله و نیرنگ است و این واقعیت علاوه بر آن که هوشمندی و هوشیاری بیشتر تیم محترم مذاکره کننده را می‌‌طلبد، به دلسوزان انقلاب که دوستداران تیم مذاکره‌کننده هستند نیز این حق را می‌دهد که دلواپس و نگران ترفندهای حریف باشند. چرا که فرزندان انقلاب بی‌تردید، منافع اسلام و انقلاب و مردم را نادیده نمی‌گیرند. اما احتمال این که خدای نخواسته در مواردی از سوی نمایندگان شیطان بزرگ فریب بخورند، وجود دارد.

حسین شریعتمداری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۳۴
امیر مهدوی

بسم الله الرحمن الرحیم

به دنبال ارسال پیامکی ازطرف سامانه ارسال پیام کوتاه"پیام نخبگان"برای گروه های مخاطب ( عین آن پیام ازفرمایشات حضرت امام خامنه ای است) یکی از مخاطبین محترم سئوالاتی را مطرح نمودند که مارا بر آن داشت جواب آن عزیز را هرچند ناقص برایشان ارسال نماییم که هم متن پیامک وهم سئوال های آن عزیز وهم جواب های اینجانب راملاحظه می فرمایید. 

+امام خامنه ای(مدظله): دیپلماسی ایران در جهان باید تیزتر از شمشیر، نرم تر از حریر و سخت تر از سنگ و فولاد باشد. عرصه ی سیاست خارجی میدان نرمش های قهرمانانه است اما نرمشی که در برابر دشمن تیز باشد. دیپلمات ما باید در مواضع اصولی خود مستحکم بایستد. 17 مرداد75 "پیام نخبگان"

*نخبگان عزیز ، از کجای معنای لغوی واصطلاحی وعرفی دیپلماسی ،تیزی سرنیزه وبه سر سختی سنگ فهمیده می شود . از این وضعیت بیشتر معنای جنگ فهمیده می شود تا دیپلماسی، از عزیزان تقاضا دارم این مطلب را روشن فرمائید. 1392/07/10

ج-منظور حضرت آقا ازبکار بردن تعابیرفوق این است که مومن بایدزیرک باشد ودر برابر دشمن مکار دچارانفعال نشودودرمقام تهدید ویا انعطاف به موقع عمل نماید

*با سلام ،مطلب دوم ،خواهشمند است ادله حجاب اجباری را بیان فرمائید ومشخص فرمائید آیت ا...جنتی کدام اسلام را معرفی می نماید 

ج-ادله حجاب درآیات 31 سوره نور و59سوره احز؟اب صریح وروشن بیان شده بطوری که نیاز به تفسیر هم نداردمی توانید مراجعه فرمایید.

در موردحضرت آیت الله جنتی ما ایشان را عالمی عابد ،زاهد ،وارسته وخداترس می دانیم ومتوجه منظور شما ازاین که  کدام اسلام رامعرفی می نمایندنمی شویم واگرشما موردی را سراغ دارید که به نظرتان خلاف اسلام است بیان فرمایید.

*مطلب سوم: سوال ،چرا بانرمش قهرمانانه زمانی موافقت شد که ما در امور داخلی و سیاست خارجی خود را دچار مشکلات عدیده ای نمودیم و از روی اضطرار تن به باصطلاح نرمش قهرمانانه دادیم چرا سه سال قبل که نه تحریم بودیم و مشکلات داخلی اینچنین گریبانگیر کشور نگردیده بود ، نه تنها با نرمش قهرمانانه موافقت نمی شد بلکه نرمش قهرمانانه خیانت محسوب می شد. در مذاکرات اخیر برد اصلی با آمریکائیها بود که توانستند دشمن اصلی خود یعنی ایران را به دوست تبدیل نمایند ولیکن ما این هنر را در منطقه هم نداشتیم

ج-اگرشما به تاریخ مطلبی که به صورت پیام برای شما آمده توجه می کردید(مرداد75)خوب بودوهمچنین مقام معظم رهبری فرمودندبا نرمش قهرمانانه ای که چند سال پیش ازاین مطرح کردم موافقم ضمناٌ بدنیست بدانید ومیدانید شاید فراموش کرده باشیدکه نظام بیش از حد انتظار درمقاطع مختلف زمانی به غربی ها انعطاف نشان داده است که درهمه مواردنتیجه آن بعکس بوده است حال به بعضی از آنها(مشت نمونه خروار) اشاره می شود

-در ارتباط با 8نفر گروگان آمریکایی درلبنان به درخواست آمرکایی ها(زمان بوش پدر) جمهوری اسلامی دخالت کرد وگرو گانها آزاد شدنداماآمرکایی هاوقتی که.....ازپل گذشت به جای تشکرسختگیریهارا زیادتر کردندورسماٌاعلام کردند ما هیچ حسن نیتی دربرابر ایران نشان نمی دهیم وحتی مسئولین بلند پایه وقت جمهوری اسلامی را تحت تعقیب پلیس بین المللی قراردادند

-درافغانستان باز به درخواست آمریکاییها جمهوری اسلامی کمک کرد ومشکل آنهارا حل نمودولی درعوض بوش پسر ایران را محور شرارت خواند

در بحث هسته ای ده سال پیش به دنبال قول قرار غربیهاتعلیق داوطلبانه را پذیرفتیم که بیش از دوسال ادامه پیدا کرد   نتیجه اش چه شد؟مگر غیر از این بود که آنهاروز به روزفشاررا بر این مردم مظلوم بیشتر وبیشتر کردندالآن هم شما مطمئن باشید اتفاق خاصی نخواهد افتادواگر نظام تحت عنوان نرمش قهرمانه مذاکرات را پذیرفته نه از سر ضعف وناتوای است بلکه برای روشن شدن افکار عمومی دنیا  ونشان دادن حقانیت نظام اسلامی به جهانیان است به همین دلیل بایداز دولت وتیم مذاکره کننده حمایت شود تاانشالله نتیجه دلخواه به دست آید.

ضمناٌ همه ما میدانیم آنها موجودیت ماراهدف گرفته اندچند سال پیش ازاین وزیر جنگ وقت آمریکاگستاخانه گفت ریشه ملت ایران باید بعنوان یک ملت خشکیده شود این اظهارات چه چیزی را نشان میدهد؟تاریخ پر است ازخیانت غربیها خصوصاٌآمریکا وانگلیس وازگفتن آن هم هیچ ابائی ندارند. انشالله موفق ومنصورباشید

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۰۱
امیر مهدوی