نامت کامران بود و دانشجوی دانشکدهی هنر بودی. سالهای سال زندگیات شده
بود زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری: «به شبهای شعر و گالریهای
نقاشی رفتهام. موسیقی کلاسیک گوش دادهام. ساعتها از وقتم را به مباحثات
بیهوده دربارهی چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با
جلوهفروشی و تظاهر به داناییِ بسیار، زیستهام. ریش پروفسوری و سبیل
نیچهای گذاشتهام و کتاب «انسان تک ساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بیآنکه آن
زمان خوانده باشمش ـ طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش
خودشان بگویند: عجب فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی
میفهمد...»(1)
در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی، دمِ مسیحایی حضرت
روحالله مرتضایت کرد و آرام آرام شدی «سید مرتضایِ آوینی». از اوج
روشنفکری حرکت کردی به عمق مسلمانی. داشتههای قبل از انقلابت را به کناری
گذاشتی و راهی دیگر برگزیدی، راهی که در آن راه همهچیز خدایی است: «با
شروع انقلاب، حقیر، تمام نوشتههای خویش را اعم از تراوشات فلسفی،
داستانهای کوتاه، اشعار و... در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم
که دیگر چیزی که «حدیث نفس» باشد ننویسم. و دیگر از خودم سخنی به میان
نیاوردم... به فرمودهی خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی رحمهالله علیه:
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز. سعی کردم که خودم را از میان بردارم
تا هرچه هست خدا باشد...»(2)
بعد از انقلاب، با انبوهی از کارهایِ واجب
روی زمین مانده مواجه شدی. جهاد را انتخاب کردی و مؤمن جهادی بودن را،
مؤمنِ بصیر به میدانآمدهی اهل تلاش و مبارزه. فقر و محرومیتِ بهجامانده
از خاندان پهلوی، باید با اقداماتی عاجل و ریشهای درمان میشد؛ با
گامهایی بلند و تلاشهایی مجاهدانه و شبانهروز. مرتفعشدن عقبافتادگی
کشور، جز با جهاد و روحیهی جهادی ممکن نبود. این بود که تا حضرت امام
رحمهالله در 27 خرداد 58 فرمان تشکیل جهاد سازندگی را اعلام کرد، به جهاد
پیوستی و همنشینی با روستائیانِ فقیر و مظلوم و محروم را برگزیدی.
سید
مرتضی! تو با اینکه آرشیتکت بود و نویسنده و شاعر و فیلسوف و چه و چه، در
بین نهادهایی که انقلاب به وجود آورد، جهاد سازندگی را برگزیدی. «در
صحنههای مختلف، انقلاب، یک نهادهایی را به وجود آورد. اما در بین این
نهادها، جهاد سازندگی یک خصوصیتی دارد؛ چون مستقیم به سراغ یکی از
بزرگترین هدفهای انقلاب رفته و آن عبارت است از سازندگی
اجتماعی و انقلابی برای قشرهای محروم، که بیشتر روستائیان و مردم ضعیفی
هستند که در این مناطق زندگی میکنند؛ لذا بسیار جهادِ بابرکتی است. به نظر
من مهمترین کار جهاد سازندگی این بود که عرصه خدمت را به نقاطی برد که
تشنهی خدمت بودند؛ راههای دور، روستاها، استانهای محروم، مردمی که اصلاً
اسمی از آبادانی نشنیده بودند. البته قبلاً در کشور ما مسجد و مدرسه و
جاده و اتوبان و پل میساختند؛ اما کجا؟ همه در نقطههای متمرکز اصلی جلوی
چشم؛ آن اعماق اصلاً دیده نمیشد. مهمترین کار جهاد این بود که چشمها و
نگاهها و توجهات را به اعماق معطوف کرد. خیلی هم کار کردند؛ کارهایی که نه
آمارش داده شد و نه خیلیها فهمیدند.»(3)
«با شروع کار جهاد سازندگی در
سال پنجاهوهشت به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم. بعدها ضرورتهای
موجود، رفتهرفته ما را به فیلمسازی برای جهاد سازندگی کشاند.»(4) دوربین
دست گرفتی و خود را به نقاط محروم کشور رساندی. یکی از این نقاط محروم،
محرومترین مکان کشور بود؛ مکانی که حتی جایی روی نقشهی رسمی کشور برایش
وجود نداشت: بشاگرد!
سید مرتضی! اولین بار، بشاگرد و بشاگردیانِ عاشق و
باصفا و مؤمن و ولایتمدار را تو نشانمان دادی. مردمانی را برایمان به تصویر
کشیدی که ذهن آدم از تصور بزرگی و بزرگواریشان وامیماند. مردمانی که
هیچچیز جز نان ـ آنهم نان با آردِ هستهی خرما! ـ برای خوردن ندارند، آب و
برق ندارند و در کَپَر (آلونکهایی از نی و حصیر) زندگی میکنند، اما
تصویری از پیر جماران را زینتبخشِ کَپَرهاشان کردهاند. «آن روز که ما با
دکتر جهاد بهسوی بشاگرد به راه افتادیم، باورمان این نبود، و نه حتی
تصورمان. و نه حتی وقتی که از میان شیار کوهها و در مسیل سنگلاخ
رودخانههای خشک و در فراز و نشیب پهنهای که جز قافلهی قصه از آن عبور
نکرده بودند راه میجستیم، هرگز حتی به ذهنمان راه نمییافت که به دیاری
خواهیم رسید فراسوی یادها، که گویی هر آنچه ما از شهرهایمان راندهایم با
بادها به آنجا گریختهاند؛ از فقر، از جذام؛ از مالاریا... و عشق. بله،
عشق؛ عشق را هم که از شهرهایمان رانده بودیم، به آنجا گریخته بود. و رسیدیم
به دیاری که میدانستند که دکتر جهاد با ماست و میدانستند که دکتر یعنی
چه، اما نه فکر کنی که شفا را در دستهای ما میدیدند؛ همه اسمشان یا
خداداد بود یا علیداد، یعنی که خدا خلقمان کرده است و دردهایمان را علی
شفا میدهد... دیاری که تصویری از حضرت امام، تنها چراغ کلبهی تاریک آن
پیرزن بشاگردی است که چون وجدان روشن و بیداری میدرخشید.»(5)
سیّد!
بشاگرد و بشاگردیان را تو نشانمان دادی، با مستندی سی دقیقهای به نام «با
دکتر جهاد در بشاگرد».(6) دو سه سال بعد از آن مستند، در دلِ جبهههای جنگ
تحمیلی، آوازهی محرومیت بشاگردت، به گوش مجاهدی از جنس خودت رسید! حاج
عبدالله والی! والی، اولش که وصف محرومیت بشاگرد را در جبههها شنید، باورش
نشد چنین جایی در جمهوری اسلامی وجودِ خارجی داشته باشد. برای همین عازم
بشاگرد شد تا خود به چشم خود «غربت دیار فراموشی» را ببیند. دید، باورش شد،
و 23 سال زندگی خود را ـ از سال 61 تا سال 84، زمان فوتش ـ وقف بشاگرد کرد
تا بشاگرد دیار فراموشی نباشد و «از بشاگرد یاران خوبی برای امام زمان
خواهیم داشت.»(7)
سید مرتضی! حالا بشاگرد، با مردمانی بصیر و انقلابی،
خالص و باصفا، ساده و بیریا، به همت تلاشها و رشادتهای بیشائبه مرحوم
حاج عبدالله والی و اخوانش، مانند نگینی زیبا بر تارک انقلاب میدرخشد. و
این از اثرات حضور مخلصانهی چندروزهی تو در آن منطقه است. تویی که
«گمگشتههای دیار فراموشی، با دکتر جهاد در بشاگرد» را ساختی و با آن،
بشاگردِ غریب را از دوردست به نزدیک آوردی و ارمغان خدمت در آن را به
مجاهدان نظیر خودت هدیه کردی.
سید مرتضی! هنوز کسی بهدرستی قدرتِ درک
عمق کارهایی را که انجام دادهای، ندارد. «گذشت زمان» و «تاریخ» یگانه
قاضیِ نوشتهها و مستندها و کارهایت خواهد بود. سید شهیدان اهل قلم! حجاب
همعصری، باعث شده که ما، ارزش و عمق اثرگذاریِ آثار مخلصانهات را نتوانیم
دریابیم... حرف از «اخلاص» به میان آمد. سیّد! قطعاً رازِ پیشروی و
ماندگاریات را باید در جایی مانند «اخلاص» جُست؛ در همان آتش زدن انبوه
آثاری که در آنها حدیث نفس کرده بودی...
«اخلاص یعنی اینکه انسان، کار
را برای خدا و به عشق انجام وظیفه، انجام دهد. انسان برای هوای نفس، برای
رسیدن به مال، به ثروت، به مقام، نام نیک، قضاوت تاریخ، برای انگیزههای
نفسانی، برای اشباع صفت پلید حسد، طمع، حرص، زیادهطلبی و افزونطلبی، کار
نکند! کار را برای خدا و محض انجام وظیفه بکند. این، معنای اخلاص است، این
چنین کاری پیش میرود. این گونه کاری مثل شمشیر برنده، هر مانعی را از سر
راه برمیدارد. امام با این سلاح، مجهز بود.. در مواقع حساس نشان داد که
آنچه برای او مطرح است، انجام وظیفه است! در آشکار، در خلوت، در کارهای
بزرگ و کارهای کوچک، این را نشان داد. این درسی شد برای مریدان، فرزندان و
شاگردان امام، که با همین سلاح در جبهههای جنگ، آن روز آن معجزهها را
آفریدند! بعضی از شماها در آن میدانها بودید، خودتان از نزدیک آنها را
دیدید، بعضی هم شنیدید. امروز هم به همان احتیاج است»(8)
_____________________
پانوشتها:
1- زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی از زبان خودش
2- زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی از زبان خودش
3- بیانات مقام معظم رهبری، کتاب صهبای اردوی جهادی ص 107 و ص 33
4- زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی از زبان خودش
5- با اندکی تلخیص، از متن فیلم مستند «با دکتر جهاد در بشاگرد»
6- این مستند در اسفندماه سال 1359 شمسی و در منطقه بشاگرد استان هرمزگان فیلم برداری شده است.
7- جملهای است از امامخمینی خطاب به حاج عبدالله والی.
8- بیانات مقام معظم رهبری، 5 آذر 1375
نویسنده : علی اصغر عبادی
به گزارش خبرگزاری مهر محمدنبی حبیبی در پایان نشست دبیران این حزب اظهار داشت: 18 ماه مذاکره با 1+5 نهایتاً تا امروز به این نتیجه رسید که غرب حضور ایران در باشگاه هستهای جهان را به رسمیت بشناسد و بپذیرد غنیسازی اورانیوم حداقل در حد نیاز کشور انجام شود و تحقیق و توسعه هستهای به قوت خود باقی باشد. این یک عقبنشینی آشکار از مواضع تجاوزکارانه غرب علیه ایران هستهای است. پذیرش این معنا پایه حقوقی تحریمهای ظالمانه آمریکا و اروپا را زیر سئوال میبرد و مشروعیت تصمیمگیریهای شورای امنیت سازمان ملل که متأثر از اراده قدرتهای جهانی است را مخدوش میکند و این از مطالب مهم بیانیه لوزان است.حبیبی تصریح کرد: به رسمیت شناختن ایران هستهای ولو با محدویتهای اعلام شده در بیانیه لوزان عقبنشینی آشکار قدرتهای جهانی در مقابل ملت ایران است. آنها نتوانستند با تهدید نظامی و فشار اقتصادی و با دسیسههای سیاسی در اخلال در روابط ایران با جهان به مقاصد خود برسند. آنها خواب انهدام تأسیسات هستهای ایران را می دیدند و تا مرز ترور دانشمندان هستهای پیش رفتند. اما در راهبرد خود شکست خوردند انصاف باید داد که تیم مذاکره کننده دولت قبل و دولت فعلی در صیانت از دستاوردهای فناوری صلحآمیز هستهای تلاش صادقانهای داشتهاند.دبیر کل حزب موتلفه اسلامی بیان داشت: دولت و تیم مذاکره کننده هم باید بپذیرند با دست پر در مذاکرات هستهای حضور پیدا کردهاند و این دست بالا و غنا محصول کار دانشمندان عزیز کشور و فداکاری و ایثار دانشمندان شهید هستهای در برخی از دولتهای گذشته و در مجموع محصول کار نظام اسلامی بوده و هست.وی با اشاره به اختلاف در 1+5 در مذاکرات لوزان اظهار داشت: شکاف بین 1+5 نشان داد که آنها نمیتوانند به شرارتهای خود در قبال حقوق هستهای ملت ایران بیش از این ادامه دهند و راهی جز تسلیم در برابر خواسته های ملت ایران نداشتند.حبیبی با اشاره به اینکه بیانیه لوزان صرفاً یک مجموعه راه حلها برای رفع اختلافات و مناقشات هستهای است، گفت: بیانیه لوزان ارزش حقوقی ندارد و تا رسیدن به یک متن حقوقی الزامآور ما فاصله زیادی داریم و به طور طبیعی مجلس شورای اسلامی لازم است هر گونه تعهد مهم بینالمللی را بررسی و در صورت تایید به تصویب برساند.وی ادامه داد: ما ذوقزدگی و قهرمانسازی برای بیانیه لوزان یا تخطئه اصل مذاکرات را نادرست میدانیم و به دلسوزی و دلواپسی منتقدین احترام قائلیم و بزرگنمائی و یا ناچیزانگاری در مورد دستاوردها را صحیح نمیدانیم.دبیر کل حزب موتلفه اسلامی با اشاره به اینکه باید سطح هوشیاری خود را حفظ کنیم، اظهار داشت: واقعیت این است که حل مشکلات اقتصادی کشور ربط زیادی به مناقشه هستهای ما با غرب ندارد. ما چه به توافق برسیم و چه نرسیم راه صحیح و درست همان عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی است نباید توقعات را از دولت بالا برد. دولت در شرایطی نیست که حتی اگر توافقی صورت گیرد بتواند انتظارات خارج از وسع خود را پاسخگو باشد.وی با اشاره به اینکه دو قطبی کردن جامعه در مورد مناقشه هستهای خیانت به اقتدار ملی است، افزود: دولت و ملت تحت هدایتهای هوشمندانه مقام معظم رهبری یکدل و یک زبان هستند. شرط توفیق ما در مصاف با زیادهخواهیهای غرب حفظ وحدت ملی و انسجام اسلامی است. به همین دلیل مقام معظم رهبری سال 94 را سال همدلی و همزبانی با دولت نامگذاری کردند. اصولا جناحی کردن موضوع هسته ای اقتدار ملی ما را خدشهدار میکند. دولت باید تلاش کند دانش هستهای ما تحت مدیریت غرب در نیاید و ما استقلال علمی خود را حفظ کنیم.حبیبی تاکید کرد: معتقدیم فرصت کافی برای ورود کامل در جزئیات را تا تبدیل شدن بیانیه مطبوعاتی لوزان به یک توافق تعهدآور در اختیار داریم و در این فاصله دولت میتواند از نظرات صاحبنظران دلسوز نظام استفاده کامل را به عمل آورد.
حسین قدیانی
فکر نمیکردم مرد این کار باشم. خواندن «من
زندهام» را میگویم. همین که در یک خط، اصل قصه را میدانستم، کافی بود
دستم نرود به خواندنش. به حساب غیرت میگذاری یا بیغیرتی، راحت باش اما من
آن مرد نبودم که بروم زیر بار این کتاب. آخر مانده بودم این یک اثر است یا
اثیر یا اثیری یا اثیریات یا اسیر یا اسیری یا اسیریات؟ نه! با کلمه بازی
نمیکنم، بلکه دارم رک و راست میگویم که حتی «حاج منصور» هم روضه را باز
بخواند، جلدی از «ارک» میزنم بیرون، از کوچه بنیهاشم میروم کوچه کثیف تا
ابوحیدر برایم فلافلی بچاقاند! اول بار از دم و دستگاه احسان محمدحسنی «من
زندهام» را هدیه گرفتم اما کتاب را که هدیه بگیری، همان بهتر هدیه هم
بدهی! بگذریم که این هدیه «من زندهام» بود و خواندنش اعصاب میخواست! برای
کتاب یعنی خواندن کتاب معتقدم باید پول داد. خود کتاب را میتوان هدیه داد
و هدیه گرفت لیکن خواندن کتاب، مقوله دیگری است. هزینه دارد! خب! دفعه اول
از چنگ «من زندهام» سالم آمدم بیرون! دفعه دوم، یکی از رفقای پدر در
پاتوق الهی «مسجد جوادالائمه» بعد از نماز عشای ۲۲ بهمن بود که دقیقا زیر
عکس بابااکبر شهید، نسخهای از «من زندهام» را داد دستم؛ «اگر قول میدهی
یک هفتهای بخوانی، امانت میدهم بهت!» خندیدم؛ «تا در امانت آنهم به این
سنگینی خیانت نکردهام از لطفتان کمال امتنان را دارم!» درآمد که تقریظ
«آقا» هم روی اثر هست! الکی مثلا که نه... جدی جدی میخواست تحریکم کند،
مرا به دام اندازد! حتی مایهای هم از بابااکبر گذاشت و در حالی که نگاهش
به تصویر پدر بود گفت؛ «اگر «من زندهام» را نخواندهای، هیچ از جبهه و جنگ
و شهیدان زندهاند اللهاکبر و بابااکبر ندانستهای!» گفتم؛ «من فعلا جا
ماندهام در «پایی که جا ماند». سیدناصر حسینیپور، الان سالهاست که از
بیمارستان الرشید بغداد بیرون آمده، لیکن من زیادی احساساتیام و هنوز گیرم
در آن خراب شده خراباتی… اصلا ولم میکنی یا نه؟!» آری! من خود یک اسیرم
اما نه دست بعثیها، بلکه دست نازنین بعضیها. من اسیر پایی هستم که جا
ماند، من اسیر قفسه سینه آن شهیدی هستم که افتاده بود در جاده خندق، مردک
بعثی رفت و میله چوبی پرچم دشمن را صاف فرو کرد در قفسه سینه آن شهید که
سیدناصر حسینیپور از ترس دل مادر این شهید، حتی اسمش را هم نیاورده در
کتاب! خودت برو صفحه مورد نظر را پیدا کن که شهید مورد نظر، حتی اسمش هم در
دسترس نیست! روضه باز به همین میگویند، به همین که قفسه سینه شهید
مملکتت، بشود بخشی از خاک دشمن، محل نصب پرچم دشمن! دمت غیرتت اساسی گرم
سیدناصر حسینیپور که با پایی بدون ساق پا، با مچ پایی آویزان به چند تکه
پوست و گوشت و استخوان خرد شده، با بدنی درب و داغان و خون آلود، وقتی دیدی
خباثت دشمن از حد بیرون است، تلوتلو خوردی و کشان کشان، دامنکشان رفتی و
اجساد مطهر شهیدان غلامی و کرمزاده را کشاندنی داخل گودال، خاک ریختی
رویشان، بلکه لااقل قفسه سینه این 2شهید، محل نصب پرچم دشمن نشود! در آن
لحظات ابتدایی اسارت، از خیر انگشتری که یادگار همرزمت در کربلای 4 بود
گذشتی، آنرا با دست خودت دادی به مردک بعثی تا برود میله چوبی را از درون
قفسه سینه شهید خندق که از محل استقرار تو چند متری فاصله داشت بردارد!
خواندم! یادم هست! با اشک و گریه خواندم! یادم هست! احسنت به غیرتت
جوانمرد! بعضیها باید چند و چون مذاکره با دشمن را هم از مردان انقلابی
یاد بگیرند! انقلابی حتی در اولین دقایق اسارت هم، وقتی میخواهد با دشمن
وارد مذاکره شود، سخن از روی عزت و غیرت میراند! انقلابی حتی در اسارت
هم، بیش از آنکه به فکر آسایش خود باشد، در اندیشه آبروی همرزم شهیدش است!
وه که چه سخت است مشاهده پرچم دشمن در قفسه سینه شهید وطن! وه که چه سخت
است! تو در اسارت، حقا که آزادانهتر با دشمن سخن میگفتی و خواستهات را
مطرح میکردی، تا بعضیها در آزادی! میدانی سید! پای آدم، چند کیلومتر
آنطرفتر از خاک کربلا جا بماند، طوری نیست؛ این بد است که عقلشان را در
کفرستان عالم جا بگذارند و باعث فرورفتن پرچم اجنبی درون قفسه سینه صنعت
هستهای کشور شوند، بعد هم به ملت تبریک بگویند بابت این افتخار! همدلی با
پادشاه عربستان و همصدایی با هاآرتص؛ این بد است! اما این خوب است که وقتی
همشیره گفت؛ «کتاب خانم آباد را اگر خواندهای، بده من هم بخوانم» رفتم و
از «انقلاب» برایش یک نسخه خریدم. گفت: «چطور بود؟» گفتم: «خودم
نخواندهام!» این از بار سوم اما بار چهارم گیر افتادم! در کتابفروشی فلان،
چند تایی کتاب و خرت و پرت دیگر خریده بودم. کارت عابرم را که به متصدی
صندوق دادم، نمیدانم طرف عاشق بود، چه بود، دقیقا ۸۵۰۰ تومان، زیادی از
حسابم برداشت کرد! به او موضوع را گفتم و فهمیدم بنده خدا خیال کرده آن
نسخهای از «من زندهام» که روی میز کارش جا خوش کرده هم، در شمار خریدهای
من است! متصدی صندوق گفت: «اگر بخواهید من الان این ۸۵۰۰ تومان را به شما
برمیگردانم اما باور بفرمایید «من زندهام» خیلی کتاب خوبی است. توصیه
میکنم آن را حتما بخوانید!» ضمن تشکر فراوان از راهنمایی ایشان، درآمدم؛
«بیزحمت اگر پولم را برگردانید ممنون میشوم!» پول را گرفتم و از
کتابفروشی زدم بیرون و رفتم جلوی دکه مطبوعات که یک نسخه «وطن امروز» بخرم!
چند روزی بود روزنامه نرفته بودم! یاللعجب! صفحه یک وطن، عکس تمام قد خانم
معصومه آباد را کار کرده بود و مصاحبهای مطول با ایشان ذیل تیتر «دختران
خمینی». نگاهی به صفحه یک روزنامه انداختم، نگاهی به خودم... نگاهی به خانم
معصومه آباد، نگاهی به خودم... نگاهی به خدا، نگاهی به خودم... و هر چند
که واقعا رویم نمیشد، پوستکلفتی کردم و برگشتم کتابفروشی! فصلهای
«کودکی»، «نوجوانی» و «انقلاب» را یک روزه خواندم اما به فصل «جنگ و اسارت»
که رسیدم، باز سختم آمد! چند روزی بالکل کتاب را گذاشتم کنار! اما در همه
این مدت، از در و دیوار و دوست و آشنا و حتی رسانه ملی، آنچه دیده و شنیده
میشد، تشویق به مطالعه «من زندهام» بود! موضوع را با یکی از دوستان در
میان گذاشتم. رسما مسخرهام کرد و پیشنهاد داد؛ «از آخر کتاب، بخوان بیا
عقب، همین که به ایام اسارت رسیدی، دوباره کتاب رو بگذار کنار!» با آنکه از
نظر اهل عقل، مسخره بود لیکن برای من، پیشنهاد بدی به نظر نمیرسید. از
آخر «من زندهام» چند صفحهای ورق زدم تا به یک سرفصل برسم که الحمدلله
خیلی زود رسیدم. صفحه ۶۳۳ کتاب؛ «متن وصیتنامه برادر شهیدم احمد آباد».
شروع کردم به خواندن. به به! همینطور که داشتم با آن کلمات روحانی و جملات
بالایی صفا میکردم، ناگاه دیدم «شهید احمد آباد» دقیقا دارد برای این
روزهای ما، نه صرفا یک وصیتنامه، بلکه یک یادداشت روز خواندنی و هشداردهنده
مینویسد؛ «خدایا! شهادت را نصیبم گردان، زیرا که میدانی امثال ما از
مردن هراسی ندارند و پنداری چون شمع، ذوب میشویم اما از این میترسیم بعد
از ما ایمان را سر ببرند... و اگر هم نسوزیم، که روشنایی میرود و جای خود
را به شب میسپارد! چه باید کرد؟ هم بایستی امروز شهید شویم تا فردا بماند و
هم باید بمانیم که فردا شهید نشود. خدایا، بارالها! نکند وارثان خون
شهیدان در راهشان گام نزنند. خطابم بیشتر با دولتمردان ماست که نکند
شیطانهای کوچک با خون این فرزندان عزیز «خان» شوند و نکند زمین خونرنگ، به
تسخیر هواداران نیرنگ درآید و شهادت این عزیزان، پایگاه دنائت آنها شود و
درخت فداکاریشان را صاحبان ریاکاری بهره جویند و بالاخره ثمره جنگ
یارانمان به چنگ فرنگیمسلکان افتد و خونینکفنان در غربت بمیرند تا
خوشباوران غرب، کام گیرند.» من البته به جد امیدوارم «یادداشت روز شهید
احمد آباد» مخل مصوبات اینجا و آنجا تشخیص داده نشود که عاقبت، وصیتنامه
شهید هم برای خودش یک قفسه سینهای دارد! القصه! اعجاز کلام برادر، مرا
آنقدر آرام کرد تا روایت «جنگ و اسارت» را به راحتی از زبان خواهر بخوانم.
«من زندهام» را که تمام کردم، معمای «ما رایت الا جمیلا» برایم حل شد!
عقیله بنیهاشم چه معلم خوبی بود و چه معلم خوبی هست برای عقیلههای
بنیانقلاب. جوانمردی، هنوز هم باید در رکاب دختران مکتب زینب
سلاماللهعلیها درس آزادگی بیاموزد. اگر در اسارت هم میتوان «آزادانه» و
با آنکه زن بود «مردانه» با دشمن سخن گفت، وای بر کسانی که در اوج آزادی،
آزادگی را به اسارت کدخدایی میبرند که دیگر خیلی هم کدخدا نیست! بسی
مهمتر از آنکه تو اسیر باشی یا آزاد، این است که اساسا «آزاده» باشی!
«آزاده» اگر باشی، قادر خواهی بود سالیانی بعد از اسارت، نام کتابت را «من
زندهام» بگذاری. اما یک سوال؛ 20 سال دیگر آیا بعضیها هم روی این را
خواهند داشت که بر روایت این روزهایشان نام «من زندهام» را بگذارند؟! اگر
پای «برگه بد» را مرده هم میتواند امضا کند، پس دعوت ما به زنده بودن و
زنده ماندن است! والله در زندان مخوف الرشید، اسرای ما، چه زن، چه مرد، چه
«من زندهام» و چه «پایی که جا ماند» هنگام مذاکره با اجنبی، بیشتر اصول
دیپلماسی را رعایت میکردند. دیپلماسی، نه به یقه گرد است و نه به صورتهای
اتوکشیده بلکه باید بلد باشی حتی در اوج اسارت، میان آنچه به دشمنی میدهی
و آنچه از او میگیری «توازن» برقرار کنی! یکی دو روز گذشته، مانده بودم
در وقاحت طرفداران بعضیها، تا اینکه یادم آمد این جماعت، همان جماعت وقیحی
هستند که سال 88 در اوج وقاحت، بیهیچ سندی، نظام مظلوم ما را با وجود یک
انتخابات باشکوه 40 میلیونی، متهم به «تقلب» کردند! وقاحت، وقاحت میآورد
اما چه باک که شهامت هم شهامت میآورد! سیدناصر حسینیپور، زمان اسارت،
نوجوانتر از آن بود که ریشی به صورت داشته باشد لیکن وقتی مشاهده کرد
هزینه آزادی زودتر از موعدش، مصاحبه تلویزیونی بر ضد امام خمینی است، اسارت
را بر آزادی برتری داد تا آزادگی را بر اسیری برتری داده باشد! اگر خط
قرمز نتیجه هر مذاکرهای این است که دشمن لااقل کمتر بخندد، زنده باد مجروح
مازندرانی همبند «پایی که جا ماند». آقایان دیپلمات! الفبای دیپلماسی را
باید در کتب آزادگان ما فرابگیرید که آثار غربی، لاجرم آدمی را غربی
بارمیآورد! در «پایی که جا ماند» میخوانیم؛ «فرمانده عراقی که سعی داشت
امام را مسبب همه گرفتاریها و شکنجههای اسرا معرفی کند، با طعنه به مجروح
مازندرانی گفت: «حالا خمینی کجاست که بیاد کمکت کنه؟! اینجا خمینی میتونه
کمکت کنه یا رئیس القائد صدام؟!» مجروح ایرانی که رمق در بدن نداشت،
لبهای تشنهاش را بهم فشرد، نم دهانش را به زور قورت داد و در جواب
فرمانده عراقی گفت: جواب شما را با شعری از نهجالبلاغه مولایم آقا
امیرالمومنین علیهالسلام میدهم؛ «فان تسالینی کیف انت فاننی، صبور علی
ریب الزمان صلیب؛ یعز علی ان تری بیکآبه.. ، َفیَشمَتَ عاد او یُساء حبیب.
اگر از من بپرسی چگونهای بر سختی روزگار، میگویم بسیار شکیبا و توانا
هستم. دشوار است بر من که غم و اندوهی در من دیده شود تا دشمنی شاد و دوستی
اندوهگین شود». فردای آن روز، نزدیک غروب، جوهره صدای مجروح مازندرانی به
ته رسید و شهید شد. او تزکیه شده و تکامل یافته مکتب امام علی علیهالسلام و
پاسدار وفادار امام بود. وقتی در اوج اسارت میتوان «همدلی با دوست» را به
«همصدایی با دشمن» نفروخت، وقتی در اوج اسارت میتوان دشمن طرف گفتوگو را
پنچر کرد، وقتی در اوج اسارت میتوان پاسدار قفسه سینه کشور شد، وقتی در
اوج اسارت میتوان کد از نهجالبلاغه حضرت ابوتراب آورد و وقتی در اوج
اسارت میتوان بر مدار «ما رایت الا جمیلا» غم را ارزانی صورت یزیدیان کرد و
کوچکترین حرفی علیه دوست نزد، پس وای بر جماعتی که در هنگامه آزادی، به
جای آنکه شکرگزار خون شهدا باشند، به دشمن خبیث، جلاد و دروغگو القاب عجیب و
غریب نثار میکنند! من هر چند که میتوانم بر مدار غم و غصه و طعنه و
کنایه، از نتیجه مذاکرات کذا استقبال کنم و همین را که «فرنگیمسلکان و
خوشباوران غرب» کاری با سهمیه دانشگاه «علیرضا» و «آرمیتا» ندارند، مایه
بسی خوشبختی تلقی کنم اما بیشتر ترجیح میدهم «شکیبا و توانا» باشم و زخمی
اگر هست بر چهره دشمن اصل کاری یعنی آمریکا بنشانم. آمریکا مطمئن باشد که
در نهایت چه توافق بشود، چه نشود، شعار «مرگ بر آمریکا» از زبان ملت ایران
نخواهد افتاد. اصلا اگر از همه جنایتهای آمریکا علیه ملت ایران صرف نظر
کنیم، شیطنتهای همین 2 سال اخیر شیطان بزرگ در خلال مذاکرات کافی است تا
بانگ برآوریم «مرگ بر آمریکا». آمریکا در این 2 سال اخیر به خوبی نشان داد
هیچ کجا وحشیتر و دروغگوتر و جلادتر و شرورتر و ملونتر از میز مذاکره
نیست! واقعیت آن است که آمریکا در پای میز مذاکره بیش از پیش آن روی سگ هار
خود را نشان میدهد! خیال همگان تخت که در 2 سال گذشته، بغض ملت ایران
نسبت به آمریکا، نه تنها فروکش نکرده بلکه مضاعف هم شده است. ما در این 2
سال اخیر به خوبی ملتفت شدیم که چرا مردم دنیا در سردادن شعار «مرگ بر
آمریکا» با ملت ایران مسابقه گذاشتهاند. اگر آمریکا یعنی همین جلادان
روسیاهی که هنوز توافق نکرده - بنا به قول آقای ظریف- زیر حرف خود میزنند،
پس زنده باد «مرگ بر آمریکا». اگر آمریکا این همه ناراست و عهدشکن است که
دیپلماتهای ما میگویند، پس بیلبوردهای ضد آمریکایی این بار باید بنا به
رعایت دل دوستان مذاکرهکننده هر چه زودتر به سطح شهر برگردند. اگر آمریکا
این همه خبیث و پیمانشکن است که آقای ظریف میگوید، «پس به هر دستی نباید
داد دست»! تا دیپلماتهای عزیز ما بدانند که تنها نیستند، اسلحه دستم بود
اوبامای جلاد تحریم را میکشتم! روزی در همین حوالی، ولی امر مسلمین جهان
فرمودند؛ «چه توافق بشود، چه توافق نشود، اسرائیل ناامنتر از قبل خواهد
شد» و ملت تکبیر فرستاد. آن تکبیر ملت یعنی؛ چه توافق بشود، چه نشود،
آمریکا نزد ملت ایران، منفورتر از قبل جلوه خواهد کرد. باراک اوباما دیو
درازگوشی است که خیال میکند با یک مذاکره، یک بیانیه، یک تفاهم یا اصلا یک
توافق، باز هم آمریکا میتواند حکایت زمان پهلوی، ملت ایران را... و
دستاوردهای ملت نستوه ایران را از این کوچه به آن کوچه، به هر جا که دلش
خواست بکشاند! نخیر آقای اوباما! «هستهای» به دانش بومی این ملت بدل شده!
این علم، دیگر پول نیست که بتوانی آن را بلوکه کنی! این علم، در تمام
سلولهای «علیرضا» و «آرمیتا» رسوخ کرده، قابل توقیف و توقف نیست، فلذا چه
توافق بشود، چه توافق نشود، صنعت هستهای را هرگز نمیتوان از دست این ملت
خارج کرد! چیزهایی هست که مال این دولت یا آن دولت است، لیکن صنعت هستهای،
از آنجا که دسترنج ملت غیور ایران است، شاید روزگاری مغموم شود اما هیچ
روزی مختومه نخواهد شد. چه توافق بشود، چه توافق نشود، آمریکا با همان
جمهوری اسلامی طرف است که فرمانده سپاه قدسش «حاج قاسم سلیمانی» است و با
همان جمهوری اسلامی طرف است که مرید و رهرو رهبرش «سیدحسن نصرالله» است،
تمام! من راز عهدشکنی آمریکا را میدانم. در میدان اصل کاری یعنی منطقه غرب
آسیا، مکرر در مکرر در حال سیلی خوردن از حاجقاسم و سیدحسن است؛ روزی در
عراق سیلی میخورد، روزی در سوریه، روزی در یمن، روزی در بحرین، روزی در
غزه... روزی از حزبالله، روزی از انصارالله... آن هم از ژنرال نگونبختش
پترائوس که هیچ معلوم نیست کجای منطقه است؟! آمریکا فقط یک میز مذاکره را
دارد! از همه باد و بروت کدخدا، فقط همین یک میز مانده! دور این میز هم،
فقط به دروغ و دغل و خلف وعده زنده است! و دقیقا از همین روست که وقتی در
کف خیابانهای شام، از بشار اسد کم میآورد، همان را که روزی میخواست سر
به تنش نباشد، دعوت میکند به دور میز مذاکره! آمریکا میخواهد کمبودهای
خود در کف خیابانهای منطقه را با حقه بازی در میز مذاکره جبران کند! به
این میز، آمریکا احتیاج دارد. اگر آمریکا به جای جنگ مردانه، با عهدشکنی
زیر میز مذاکره میزند، «پس به هر دستی نباید داد دست»! آمریکا دنبال بازی
برد- برد نیست؛ دنبال انتقام گرفتن از شکستهای زنجیرهای خود در جبهه
مقاومت است! با عهدشکن، توافق خوب هم کنی، به هیچ عهدی وفادار نمیماند،
وای به حال توافق بد! جمهوری اسلامی اما محتاج میز مذاکره نیست و مرد و
مردانه در همان زمین جنگ، یعنی محل کار حاجقاسم سلیمانی -بخوانید محل فرار
ژنرال پترائوس!- به آمریکا سیلی میزند! و سیلی را باید مردانه زد تا
بچسبد! همه راز محبوبیت سردار سلیمانی در عمق نفرت ملت ما و ملل منطقه از
آمریکا ریشه دارد! چه توافق بشود، چه توافق نشود، اوباما این را خوب
میداند که هر که ضد آمریکاییتر باشد، محبوبتر است! آقای اوباما! در همان
سرزمینی که ژنرال پترائوس جفتپا از آن فرار کرد، ما یک «پا» یک «رد پا»
یک «شهید زنده» و یک «اربعین 20 میلیونی» جا گذاشتهایم! اینکه مردم عراق،
قاسم سلیمانی را از اعماق وجود دوست دارند، با هیچ توافقی مخدوش نمیشود!
آقای اوباما! میز مذاکره محل کار دیپلماتهاست اما محل کار سردار سپاه قدس،
اگر امروز کربلاست، فردا میشود قدس شریف! حالا میخواهد توافق بشود،
میخواهد توافق نشود! آقای اوباما! تو تنها رئیسجمهور آمریکا بودی که موفق
شدی حتی به فرنگیمسلکان هم عهدشکنی کاخ سفید را ثابت کنی! اگر «تغییر»
شعار انتخاباتی تو بود، ملت ما هیچ تجدید نظری در شعار «مرگ بر آمریکا»
نخواهد کرد! جناب جلاد تحریم! به عجوزهای میمانی که دیگر حتی نمیشود
بزکت کرد! غربزدگان که در این 2 سال اخیر آمده بودند تا به بهانه حمایت از
دیپلماتهای ایرانی، تو را بزک کنند، اینک ضد آمریکاییتر از ما، دیگر به
کدخدا، کدخدا نمیگویند، بلکه میگویند «نامرد پیمانشکن»! متهمت میکنند
حتی به دروغ! به وارونهخوانی «بیانیه مطبوعاتی»! آقای اوباما! چه توافق
بشود، چه توافق نشود، در این آبادی، هنوز «شهید» است که دارد «یادداشت روز»
مینویسد! پس برای ملت ما «بیانیه مطبوعاتی» وصیتنامه «شهید احمد آباد»
است! ژورنالیسم میگوید همین جا مطلب را ببندم اما «شنبه هجدهم تیر 1367/
بغداد/ زندان الرشید/ از میان 5 مجروحی که از زندان شماره یک الرشید
آوردهاند، وضعیت یکیشان وخیم است. سینه و سرش آسیب دیده، مثل احمد سعیدی.
لهجه مازندرانی دارد. به نظر میآید 45 سالی داشته باشد. از بچههای لشکر
25 کربلاست. محاسن زردرنگ و بورش مرا یاد برادرم سیدقدرتالله میاندازد.
شلوار کرهای دارد. بعثیها پیراهن فرم پاسداریاش را پاره کردهاند.
نگهبان زندان با گازانبر مقداری از محاسنش را کنده است. با وجود مجروحیتش
هر بعثی که از راه میرسد به شکلی به او طعنه میزند و سعی در تحقیرش دارد.
صباح دستش را دور سرش میچرخاند و با اشاره به او میگفت؛ «عمامهات کو؟!»
بعضی از دژبانها فکر میکردند او «روحانی» است. خود من هم همین تصور را
داشتم. آدم ساکت، متین و کم حرفی است اما وقتی حرف میزند، بعثیها را تا
استخوان میسوزاند. پاسدار است و حاضر نیست تحت هیچ شرایطی پاسدار بودنش را
به خاطر مصلحت کتمان کند. معاون زندان که ستوان یکم بود، به او گفت: «انت
حرس الخمینی؟» در جوابش گفت: «بله من پاسدار خمینیام!» از او پرسید؛
«روحانی هستی؟» مجروح ایرانی جواب داد؛ «نه، پاسدارم!» ستوان که حرفهایش
را فاضل ترجمه میکرد، گفت: «هنوز هم با این وضعیتی که داری به خمینی
پایبندی؟» در جواب ستوان گفت: اسارت، ایمان و عقیده را عوض نمیکند، ایمان و
عقیده را محکم میکند!»
ژورنالیسم باز میگوید همین جا مطلب را با این شهید «تکامل یافته مکتب
امام علی علیهالسلام» ببند اما چه کنم که هنوز جا ماندهام در «پایی که جا
ماند»؟!... «حمید که از زمستان سال 1364 خاطرات تلخی داشت، از عملیات
والفجر 8 میپرسد. جعفر به ستوان حمید عراقی که دلش میخواست از آن سوی
خاکریزها و آنچه آن شب در آبهای اروند گذشته بود بداند، گفت: «سیدی! وقتی
قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله، غواصان بسیجی رو تو اون سرما، کنار
آب اروند جمع میکنه، بهشون میگه؛ «این آب مهریه فاطمه زهرا
سلاماللهعلیهاست. خدا رو به حق مهریه حضرت فاطمه قسم بدید که امشب از این
آب بگذرید و دل امام رو شاد کنید». سیدی! حالا میخوای حضرت فاطمه کمکمون
نکنه؟!»
***
بیهیچ طعنه و کنایهای، دیپلماتهای عزیز کشورمان را تشویق میکنم به
مطالعه «پایی که جا ماند». این کتاب، آنجا به درد آدمی میخورد که به
مذاکره با دشمن نشسته است تا میان دادهها و ستاندهها «توازن» برقرار
کند... تا بفهمد چرا یک دختر اسیر ایرانی میتواند بر کتاب خود نام مقدس
«من زندهام» بگذارد! و اما جناب اوباما! چه توافق بشود، چه توافق نشود، ما
باز هم زانو زدن تو در برابر حاجقاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله را
خواهیم دید! این خط، این نشان که هیچ توافقی نمیتواند بخت پترائوس
نگونبخت را در منطقه باز کند! وقتی با بغض آمیخته به احترام از فرمانده
سپاه قدس ما سخن میگویی، همچین کیف میکنم که! کدخدا بیکدخدا... ولی فقیه
ما اصلا تو را آدم حساب نمیکند بخواهد به نامههایت جواب بدهد! تو برو
دعوایت را با کنگره حل کن! دوره گاوچرانی گذشته! ندید میگویم که «تغییر»
شعار رئیسجمهور بعدی آمریکا هم هست، از بس با دروغهایت گند زدهای به
حیثیت کاخ سفید! پرزیدنت روسیاه! مافوق پترائوس! خوب میدانم که از دل
مذاکره با ایران، دنبال راهی بودی برای علاج محبوبیت فروکاستهات اما از بس
که ضد و نقیض حرف میزنی، حتی صدای ظریف ما را هم درآوردهای! آقای
اوباما! خوب گوش کن که این سخن انقلاب اسلامی است با تو، چه توافق بشود، چه
نشود؛ «من زندهام»! و این سخن «مرگ بر آمریکا»ست با تو، چه توافق بشود،
چه نشود؛ «من زندهام»! پس به کوری چشم تو، به کوری چشم کاخ سفید، اتاق
بیضی، کنگره، سیا و پنتاگون، به کوری چشم آن دخترکی که میایستد آنجا، خیال
میکند ما هم مثل خودش نوگل بهاریم، به کوری چشم حرامزادههای اسرائیلی،
به کوری چشم جانکری منفور، به کوری چشم وندی شرمن وقیح و بیادب، این
عجوزه مذاکرات، به کوری چشم تروریستهای دستپرورده شیطان بزرگ که هنوز
«خورشید» نزده، توسط سردار سراسر ستاره سپاه «ماه» حسابی ادب شدهاند و به
کوری چشم ژورنالیستهای غربی که لوگوی خود را با رنگ قلاده
«ابوبکرالآمریکایی» ست میکنند، «یادداشت روز شهید احمد آباد» را با این
شعار، نه تمام، بلکه تازه آغاز میکنم؛ «مرگ بر آمریکا».
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان شنبه شب با حضور در برنامه نگاه یک
شبکه اول سیما به تشریح بیانیه لوزان و پاسخ به برخی شبهات مطرح درباره آن
پرداخت.
به گزارش «وطنامروز»، تداوم اختلاف تفسیرهای فاحش از بیانیه
لوزان یکی از مهمترین بخشهای این برنامه را تشکیل میداد. توضیحات ظریف
درباره این اختلاف تفاسیر نیز به خوبی نشان میداد روایتهای طرفین مذاکره
درباره مفاد مورد تفاهم تا چه میزان با یکدیگر متفاوت است. ظریف تاکید کرد
که آمریکا بیجا کرده است میگوید رژیم تحریمها باقی میماند. وزیر امور
خارجه کشورمان در عین حال متن منتشر شده از سوی وزارت خارجه آمریکا را نه
تنها صراحتا تکذیب نکرد بلکه در جایی به آن استناد نیز داشت. چگونگی مواجهه
با قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران و تحریمهای متاثر از آنها نیز بخش
مهم دیگری از سخنان ظریف را تشکیل میداد. وزیر امور خارجه کشورمان اگرچه
صراحتا اعلام کرد در توافق نهایی 6 قطعنامه شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی
ایران لغو خواهد شد اما به موضوع دیگری نیز در خلال آن آشاره داشت که توجه
چندانی به آن نشد. ظریف در عین اشاره به لغو قطعنامه شورای امنیت به حفظ
برخی از تحریمهای مرتبط با آنها اشاره کرد که دقیقا مشخص نیست این چه
مفهومی میتواند داشته باشد. قطعنامهها لغو میشوند اما برخی تحریمها
باقی میمانند. به گزارش تسنیم، محمدجواد ظریف در بخشی از سخنان خود در
برنامه نگاه درباره «فکتشیت» و متن توافقنامه اظهار داشت: متن بنده و
موگرینی حدود یک ساعت و نیم قبل از مصاحبه مطبوعاتی آماده شده بود که
خودمان در این باره مذاکره کرده بودیم. وی افزود: البته این متن حقوقی نیست
بلکه بیانیه مطبوعاتی است چون ما از ابتدا گفته بودیم ما یک توافق داریم و
توافقی است که حداکثر تا تیرماه باید انجام شود، این بیانیه مطبوعاتی
بیانیه مشترک بود که ما مذاکره کردیم و 2 الی 3 ساعت طول کشیده بود، ما بر
روی راهحلها بحث کردیم و این راهحلها به شکل چرکنویس است و هنوز
اختلافنظر و پرانتز دارد. وی درباره ایرادی که به تیم مذاکرهکننده گرفته
شد، افزود: به ما گفتند چرا بالای این متن نوشته شده «این متن حقوقی نیست» و
ما هم در جواب گفتیم چون این متن چرکنویس است. ظریف ادامه داد: درباره
تعلیق تحریمها نماینده اتحادیه اروپایی به شرمن ایمیل زده بود که چرا موضع
ما را خلاف گفتید و حتی به خود کری هم اعتراض رسمی کرده است. وزیر امور
خارجه خاطرنشان کرد: ما در ژنو تفسیر ندادیم بلکه عین توافق را بیرون دادیم
اما آنها fact sheet دادند.
بر سر قطعنامه فصل هفتم موافقت کردیم
رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان با تاکید بر اینکه بیانیه مطبوعاتی
الزامآور نیست، تصریح کرد: اگر چه چرکنویس مهم است و تدوین آن را هم شروع
کردیم اما یک سند حقوقی نیست ولی در نهایت تا 10 تیر توافق نهایی میکنیم.
وی افزود: البته هنوز تصمیم نگرفتیم که توافق را امضا کنیم یا اینکه صادر
کنیم ولی همه در این توافق کردیم که یک قطعنامه تحت ماده 41 فصل هفتم منشور
ملل متحد در شورای امنیت صادر شود که تمام قطعنامههای قبلی را نقض میکند
و این توافق را تایید میکند.ظریف تاکید کرد: با طی این مراحل این توافق
یک توافق بینالمللی میشود و ما الان در حال بررسی رسیدن به آن راهحلها
هستیم تا توافق بینالمللی را نهایی کنیم. رئیس دستگاه دیپلماسی با قطع
کردن سخنان خود تاکید کرد: آمریکاییها متنشان را چهارشنبه آماده کرده
بودند اگر چه ما تا 6 صبح کار میکردیم ولی متن خود را از قبل آماده کرده
بودند. ظریف گفت: اینکه متن آمریکایی گفته رژیم تحریمها باقی خواهد ماند،
بیجا گفتهاند؛ واقعیت این است که معماری تحریمها فرو ریخته است. وزیر
امور خارجه کشورمان با تشکر از رئیس سازمان انرژی اتمی و سایر همکارانش
ادامه داد: ما میخواهیم مذاکرات به نتیجه برسد و میدانیم که مردم حق
دارند بدانند اما نمیخواهیم کاری کنیم که مانع از به نتیجه رسیدن این
توافق بشود و الان نمیخواهم به طرف مقابل خردهگیری کنم. وی ادامه داد:
تحریمهایی که علیه ایران وضع شده است 3 قسمت هستند، قسمت اول تحریمهای
شورای امنیت است، قسمت دوم تحریمهای آمریکا و قسمت سوم تحریمهایی است که
اتحادیه اروپایی اعمال کرده است و ما در آن بیانیهای که موگرینی خواند همه
قطعنامههای شورای امنیت از روز توافق حذف میشود و این شورا تنها نظارت
بر اجرای توافق را بر عهده خواهد داشت. ظریف گفت: اگر توافق انجام شود و در
شورای امنیت به تصویب برسد دیگر آن بحثی که جمهوریخواهان در کنگره مطرح
کرده بودند مبنی بر اینکه هر توافقی با اوباما تنها تا پایان دوره ریاست
جمهوری وی اعتبار خواهد داشت منتفی خواهد شد. وزیر امور خارجه کشورمان
ادامه داد: شورای امنیت 6 قطعنامه علیه ایران تصویب کرده است و قطعنامه
1929 شورای امنیت یک فاجعه بزرگ بینالمللی است و در توافقنامه ژنو در بحث
تعلیق یا حذف تحریمها سوءتفاهمهایی وجود داشت که دلیل آن نیز برداشت
متفاوت از یک لغت بود اما در بیانیه اخیر از کلمهای استفاده کردهایم که
در نظر غربیها نیز به معنای «لغو» است و براساس آن تحریمها لغو شوند.
ظریف اظهار داشت: البته برخی از بندهای قطعنامههای شورای امنیت که مربوط
به اقلام اشاعهای و تسلیحاتی است از قطعنامه شورای امنیت خارج خواهند شد
اما لغو نمیشوند و به عنوان محدودیت برای مدت زمان معینی که روی آن توافق
خواهد شد اعمال میشود. رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان بیان داشت: روزی که
قطع نامه تصویب شود طرفین باید اقداماتی انجام دهند و بین تصویب و اجرایی
شدن توافق فاصله وجود دارد و ما نیز باید اقداماتی در فردو، نطنز، اراک و
دیگر تجهیزات هستهایمان انجام دهیم که مورد توافق مسؤولان نظام است و این
اقدامات قطعاً بیهوده نخواهد بود و طی یک بازه زمانی انجام خواهد شد.
قطعنامه شورای امنیت بهترین تضمین
وی با اشاره به اظهارات سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مبنی بر اینکه لغو
تحریمها 6 ماه به طول خواهد انجامید، گفت: این نظر وی است و بستگی به
فعالیت دو طرف در این مدت دارد اما بهترین تضمین برای ما قطعنامه شورای
امنیت است که با تصویب این شورا کشورهای طرف مذاکره با ایران باید به مباحث
توافق شده عمل کنند.ظریف اظهار داشت: از روزی که این قطعنامه اجرایی بشود و
آژانس انرژی اتمی تایید کند که ما اقدامات لازم را انجام دادهایم در آن
لحظه آمریکا موظف است همه تحریمهای اقتصادی و مالی را که علیه ایران وضع
کرده بود متوقف کند. وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه بیان داشت: براساس
حقوق بینالملل، دولت آمریکا متعهد میشود همه تحریمها را لغو کند اما در
اتحادیه اروپایی وضعیت فرق میکند و بعد از نهایی شدن توافق در همان روز
بلافاصله تحریمها لغو خواهد شد.ظریف با بیان اینکه معماری تحریمها توسط
آمریکاییها حفظ نخواهد شد، افزود: امروز وزارت خزانهداری آمریکا بیانیه
داده است که مردم آمریکا را متوجه کند هنوز تحریمها لغو نشده است و این
خود نشاندهنده مسائلی است و دو طرف میتوانند در صورتی که توافق توسط طرف
مقابل لغو نشود آن را متوقف کنند و در این شرایط قطعاً معماری تحریمها حفظ
نخواهد شد.
دروغ پایدار نخواهد بود
وزیر امور خارجه کشورمان ادامه داد: ایران به دنبال سلاح هستهای نیست و
هر چه گفته و نوشته اجرا میکند و اگر آنها تحریمها را برگردانند دیگر
اعتباری در میان افکار عمومی جهان نخواهند داشت و ما به دنیا نشان دادهایم
که روی حرفمان میایستیم و اگر خیانت کنند ما هم میتوانیم به سرعت مساله
هستهای خود را بازگردانیم. ظریف اظهار داشت: اگر توافقنامهای امضا شود
ما عین آن توافق را انتشار میکنیم و مردم ایران آگاه هستند و دروغ هم
پایدار نخواهد ماند و به سرعت در دنیای ارتباطات مسائل هویدا میشوند.
آمریکا ابرقدرت نیست
رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان گفت: نیروهای مسلح ما بحمدالله توان
بازدارندگی خوبی دارند اما نهایت این توان و بازدارندگی ما اعتقاد مردم به
خدا و قدرت لایزال الهی است و همچنین اینکه مردم باور کنند آمریکا ابرقدرت
نیست چرا که اگر آمریکا ابرقدرت بود پای میز مذاکره با ایران نمینشست و
این را به صراحت گفتند که ما چون نمیتوانیم به پای مذاکره با ایران
آمدهایم. ظریف با اشاره به اینکه توافق زمانی دائمی خواهد شد که به تصویب
مجلس برسد، گفت: این موضوع را آمریکاییها میدانند البته ما قرارمان این
است که به نظامهای داخلی یکدیگر کاری نداشته باشیم اما همین موضوع را نیز
نمیدانیم که در توافق نهایی میخواهیم با آن چه کار کنیم چرا که شاید
تصمیم بگیریم ما هم مقررات داخلی وارد بکنیم و آنها نیز متقابلاً این کار
را انجام بدهند و آن چیزی که در پروتکل الحاقی وجود دارد عین آن چیزی است
که ما گفتیم یعنی اجرای داوطلبانه آن و حتی زمانی که داوطلبانه پروتکل را
اجرا میکنید دسترسیها به تاسیسات همان چیزی خواهد بود که در پروتکل آمده و
این دسترسیها را ما فراهم خواهیم کرد اما مجلس شورای اسلامی در آخر باید
آن را تصویب کند همانطور که آنها میگویند در آخر کنگره باید تمام
تحریمها را لغو کند. ظریف تاکید کرد: ما مدیون و وامدار شهدا هستیم، من
سپاس خود را از خانواده شهدا اعلام میکنم هم بعد از توافق ژنو به فرودگاه
تشریف آوردند و این بار هم به من نامه دادند و تشکر کردند، من یک بار دیگر
سر تعظیم فرود میآورم به شهدای هستهای انقلاب و جنگ تحمیلی و انشاءالله
خداوند روحشان را با روح سرور شهیدان محشور کند.
آمریکا قابل اعتماد نیست
وی تصریح کرد: من با خیال راحت به همه دوستان میگویم نگران نباشند، نقد
خوب است ولی ما در مذاکره هستیم اگر بیش از این وارد جزئیات شویم، دست خود
را باز کردهایم لذا منتقدان به مذاکرهکنندگان اعتماد کنند، ما هم
برایمان سخت و دشوار است. ظریف افزود: 3 ماه به ما اجازه دهید تا مذاکره
کنیم این 9-8 روز آخر از سختترین روزهای زندگی من بوده است البته بسیار
شیرین است زیرا از حقوق مردم دفاع کردهایم. من نمیگویم که ما اشتباه
نمیکنیم ما هم چند انسان ناتوان و محکوم به قدرت خداوندیم اما یک چیزی را
باور داریم؛ باور داریم که آمریکا ابرقدرت نیست، آمریکا قابل اعتماد نیست.
وزیر امور خارجه کشورمان افزود: ادعاهایی که درباره مذاکرات هستهای با
اشاره به مسائل دفاعی شده دروغ است و این مساله ساخته اسرائیل است و
توانمندیهای دفاعی ایران خارج از هر گونه بحث و مذاکره است و ما در این
باره به هیچ وجه مذاکره نخواهیم کرد. ظریف همچنین درباره انتقادات مطرح
گفت: بعد از توافق با منتقدان گفتوگو میکنم.
دکتر روحانی که روز گذشته در دیدار نوروزی جمعی از کارگزاران نظام با ایشان سخن میگفت؛ توضیح نداد که منظور از رقبای کمفکر چه کسانی هستند؟! ولی ظاهرا باید مقصود ایشان از «رقبای کمفکر»! برخی کشورهای رقیب ایران در منطقه باشد. اما کدام کشور رقیب در منطقه را میتوان آدرس داد که در صف دشمنان جمهوری اسلامی نباشد؟ از این روی این توهم پیش میآید تفکیک آنها ضرورتی نداشته و مقصود ایشان از رقبای کمفکر منتقدان داخلی بوده است که رفع آن نیازمند توضیح است.
حجتالاسلام حسن روحانی در دیدار نوروزی با جمعی از کارگزاران نظام با
بیان اینکه خلوص، هماهنگی و تلاش هر کجا که باشد، موفقیت به دنبال خواهد
داشت، اظهار داشت: کلید اصلی رونق اقتصادی همدلی و همزبانی است و باید این
نکته که رهبر معظم انقلاب فرمودند نصبالعین همه ما باشد تا پلههای پیشرفت
و توسعه را سریعتر طی کنیم.
وی با اشاره به منابع انسانی، مادی و معنوی کشور و ظرفیتهای فراوان برای
توسعه، تصریح کرد: باید دست در دست یکدیگر تلاش کنیم تا کشور را به نقطهای
برسانیم که شایسته ملت بزرگ ایران است.
رقبای کمفکر از نتایج ناخرسند هستند
روحانی با اشاره به جایگاه شهدا و ارزش خون شهیدان و اهمیت و تأثیر قلم
برنامهریزان و مدیران جامعه در زندگی و سعادت مردم، اظهار داشت: قلمی که
برای رضایت خداوند، نجات مردم و تأمین منافع نوشته میشود به تعبیری بالاتر
از خون شهداست و ارزش کاری هم که تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان انجام
دادند، اینگونه باید محاسبه شود.
رئیس شورای عالی امنیت ملی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مذاکرات
هستهای اخیر و دستاورد کشور از نشستهای مختلف با 1+5، تصریح کرد: مردم
ایران و کشورهای دوست از این توافق به دست آمده خوشحالند و رقبای کمفکر و
دشمنان جمهوری اسلامی ایران از نتایج حاصل شده ناخرسند هستند.
ایران هیچگاه قصد تجاوز به کشوری نداشته است
روحانی با انتقاد از اینکه برخی کشورها فکر میکنند، اگر ایران موفق شود،
به دنبال سلطه بر منطقه است، ابراز داشت: جمهوری اسلامی ایران هیچگاه قصد
تجاوز به کشوری نداشته و ندارد و تاریخ معاصر ما مبین این واقعیت است، اما
ما در برابر هر کسی که قصد تجاوز به حقوق مردم داشته باشد، از حقوق خود
دفاع خواهیم کرد.
رییس شورای عالی امنیت ملی، مذاکرات اخیر در لوزان سوئیس را پیچیده، دشوار
و کمسابقه در تاریخ سیاسی کشور، توصیف کرد و با اشاره به حضور همه
قدرتهای بزرگ نظامی و اقتصادی دنیا در این رویداد، گفت: اگر سطح مذاکرات
هستهای ارتقاء نمییافت، هیچگاه پیشرفت کنونی حاصل نمیشد.
کار دشواری در پیش است
وی ادامه داد: در مذاکرات لوزان در خصوص فعالیت مرکز نطنز و جزئیات آن به
توافق دست یافتیم، راجع به فردو و کلیاتش توافق شده است و پذیرفته شد که در
اراک آب سنگین وجود داشته باشد. بدون تردید، گامهای خوبی برداشته شده
است، اما در مرحله تدوین توافق نهایی، کار دشواری پیش رو خواهیم داشت.
رئیس شورای عالی امنیت ملی با تأکید بر لغو همه قطعنامههای قبلی شورای
امنیت سازمان ملل متحد علیه رئیسجمهور کشورمان خاطر نشان کرد: قرار ما در
طول مذاکرات همواره لغو تحریمهای اقتصادی، مالی و بانکی بوده است و هیچگاه
در خصوص تعلیق تحریم مذاکره نکردهایم و اگر این موضوع بود، تفاهمی صورت
نمیگرفت.
دنیا میداند هیچ راهی جز توافق
با ایران ندارد
رئیسجمهور با اشاره به وجود اراده جدی طرفین برای دستیابی به توافق از
طریق مذاکره، ادامه داد: دنیا میداند هیچ راهی جز توافق و تفاهم با ایران
وجود ندارد، زیرا مردم بزرگ، شجاع و مقاوم ایران با وجود سختیها بر
آرمانهای خود ایستادگی کردهاند و آنها به این نتیجه رسیدند که این ملت
تسلیم فشارها و تحریمها نخواهد شد.
روحانی محبت اهل بیت(ع)، هدایتهای رهبر معظم انقلاب و وحدت و همدلی را
نعماتی بزرگ دانست و اضافه کرد: رهبر معظم انقلاب همواره در این خصوص از
دولت حمایت کردند و ما برای ادامه راه نیازمند رهنمودهای ایشان و هماهنگی و
مشورت با سایر قوا هستیم تا به نقطه صلاح برای نظام برسیم.
برگزاری جلسه ستاد هماهنگی
اقتصاد مقاومتی
همچنین رئیسجمهور کشورمان در یکصد و چهارمین جلسه ستاد هماهنگی اقتصاد
مقاومتی، بر جهتگیری تلاش همه دستگاهها در سال جدید برای رونق و اشتغال
در بخشهای مختلف اقتصادی تأکید کرد.
روحانی با اشاره به فضای تازه اقتصادی و زمینهسازی برای رفع موانع تحریمی
از سر راه صادرات و تولید، از تیم اقتصادی دولت خواست زمینه تسهیل
سرمایهگذاری و حضور فعال بخش خصوصی در حوزههای با اولویت اقتصادی را
فراهم کند.
وی تأکید کرد: آسانسازی فرآیندهای اداری کسب و کار، حذف ارتباط ارباب
رجوع با کارمندان با گسترش خدمات الکترونیکی و مبارزه ریشهای با فساد
اداری، لازمه شتاب گرفتن بخش خصوصی در سرمایهگذاری مولد است.
منبع : کیهان
مسئول بسیج دانشجویی کشور گفت: نکته ابهام آمیز در بیانیه لوزان موضوع تحریم هاست که در این مورد هیچ حرف اساسی زده نشده است.
سیدیاسر جبرائیلی نوشت:
اگر متنی که وزارت خارجه آمریکا منتشر کرده، صحت و وجود خارجی ندارد، وزارت خارجه کشورمان باید بلافاصله با صدور بیانیهای ضمن تکذیب متن آمریکایی، تاکید کند که چنین توافقاتی حاصل نشده و آنچه مورد توافق قرار گرفته، متن ایرانی است.
در دقایق پایانی نشست لوزان و تقریبا در حالی که ظریف و موگرینی در حال قرائت متن کاملا مشترکی درباره رسیدن طرفین به متنی با عنوان «پارامترهای برنامه جامع اقدام مشترک» (Parameters for a Joint Comprehensive Plan of Action) بودند، وزارت امور خارجه کشورمان متنی را با عنوان «خلاصهای از مجموع راهحلهای تفاهم شده برای رسیدن به برنامه جامع اقدام مشترک» برای رسانه ها ارسال کرد. اما به صورت همزمان، متن دیگری با عنوانی مشابه بدون عبارت «خلاصه» یعنی «پارامترهای برنامه جامع اقدام مشترک» به عنوان بیانیه مطبوعاتی(Media Note) در سایت رسمی وزارت خارجه آمریکا منتشر شد که با متن ارسالی دوستان وزارت خارجه تفاوت هایی نگران کننده دارد؛ تفاوت هایی که به ترجمه این یا آن کلمه مربوط نشده و بسیار اساسی است.
آنچه که ظریف و موگرینی قرائت کردند، همان چیزی بود که آقای عراقچی پیشتر بدان اشاره کرده بود و می توان آن را بیانیه پیشرفت مذاکرات دانست که نه الزام آور است و نه جنبه حقوقی دارد. متن قرائت شده توسط دکتر ظریف با متن قرائت شده موگرینی نیز کاملا مشابه است، اما متن PJCPOA که دو طرف در سخنان خود به آن اشاره کردند، شامل تعهدات بوده و در حقیقت یک چارچوب برای توافق جامع بوده کاملا مصداق یک توافق است.
نکته مهم تر و نگران کننده اما تفاوت های متن ارسال شده توسط وزارت خارجه با متن قرار گرفته روی خروجی سایت وزارت خارجه آمریکاست که در ادامه تنها و تنها به «مهم ترین موارد» این تفاوت ها اشاره می شود. قبل از ورود به بررسی دو سند ایرانی و آمریکایی، تاکید می شود که سند وزارت خارجه آمریکا که در زیر بررسی می شود، FACT SHEET نیست، بلکه آنچه منتشر شده، خود متن اصلی است. (یادآوری می شود که در ساعات اولیه پس از توافق ژنو، آمریکا متنی با عنوان FACT SHEET علاوه بر متن اصلی منتشر کرد و وجوه عینی توافق ژنو را از نظر خود بیان نمود که طرف ایرانی، این تفسیر را رد کرد، اما هم اکنون هیچ متنی با این عنوان منتشر نشده و آمریکا مدعی است آنچه منتشر کرده PJCPOA یعنی متن توافق اصلی است).
1- در متن PJCPOA وزارت خارجه ایران، آمده است که «مجموعه متضمن این راه حل ها، جنبه حقوقی نداشته و صرفا راهنمای مفهومی تنظیم و نگارش برنامه جامع اقدام مشترک را فراهم خواهد ساخت». در متن وزارت خارجه آمریکا، به هیچ وجه عباراتی چون «این متن جنبه حقوقی ندارد» وجود ندارد، بلکه ساختار آن بر اساس یک توافق بین المللی طراحی شده است. نکته بسیار مهم دیگر اینکه هم آقای ظریف هم خانم موگرینی در متنی که قرائت کردند، بر «دستیابی» به PJCPOA تاکید نمودند. این دستیابی یعنی همان توافق دو مرحله ای که پیشتر خط قرمز ایران اعلام شده بود.
در متن فارسی آمده است: « در چارچوب راهحلهای موجود، هیچ یک از تأسیسات و فعالیتهای مرتبط هستهای متوقف، تعطیل و یا تعلیق نمیشود و فعالیتهای هستهای ایران در تمامی تأسیسات هستهای از جمله نظنز، فردو، اصفهان و اراک ادامه خواهد یافت.»اما در متن انگلیسی نه تنها چنین چیزی وجود ندارد، بلکه تصریح شده که «ایران موافقت کرد تقریبا دو سوم فعالیت های هسته ای خود را کاهش دهد» و در ادامه این کاهش-بخوانید تعطیلی- دو سومی را توضیح داده است.
2- در متن آمریکایی تصریح شده که «ایران موافقت کرده است برای 15 سال هیچگونه تاسیسات غنی سازی ایجاد نکند». در متن ایرانی این عبارات غایب است.
3- در متن وزارت خارجه آمریکا تصریح شده که «ایران موافقت کرده است برای 15 سال در فردو غنی سازی نکرده و تحقیق و توسعه مرتبط با غنی سازی نیز در این سایت انجام ندهد». این عبارات یعنی سایت غنی سازی فردو رسما تعطیل شود. اما در نسخه وزارت خارجه ایران آمده است: « تأسیسات هستهای فردو به مرکز تحقیقات هستهای و فیزیک پیشرفته تبدیل خواهد شد.» در متن فارسی این جملات زیبا نیز آمده که به هیچ وجه در نسخه انگلیسی وجود ندارد: «نیمی از تأسیسات فردو با همکاری برخی از کشورهای (1+5) به انجام تحقیقات پیشرفته هستهای و تولید ایزوتوپهای پایدار که مصارف مهمی در صنعت، کشاورزی و پزشکی دارد، اختصاص پیدا میکند».
4- در نسخه وزارت خارجه آمریکا تصریح شده که در نظنز تنها باید 5060 سانتریفیوژ IR-1 فعال باشند. در نسخه ایرانی به این امر یعنی صرفا استفاده از سانتریفوژهای قدیمی نسل اولی اشاره نشده، اما عباراتی گنجانده شده که اثری از آنها در نسخه آمریکایی وجود ندارد: « ماشینهای اضافه بر این تعداد و زیرساختهای مرتبط با آنها جهت جایگزینی با ماشینهایی که در طول این زمان آسیب میبینند جمعآوری و تحت نظارت آژانس نگهداری خواهد شد. همچنین ایران قادر خواهد بود ذخایر موجود مواد غنیشده خود را برای تولید مجتمع سوخت هستهای و یا صادرات آنها به بازارهای بین المللی در قبال خرید اورانیوم اختصاص دهد».
5- در نسخه وزارت خارجه آمریکا، آمده است که ایران نباید از سانتریفیوژهای پیشرفته خود استفاده کند و تحقیق و توسعه ایران روی سانتریفیوژهای پیشرفته باید طبق پارامترها و برنامه مورد توافق با 5+1 باشد. اما در نسخه فارسی این قسمت به این شکل منعکس شده: « ایران برنامه تحقیق و توسعه خود را روی ماشینهای پیشرفته ادامه خواهد داد و مراحل آغاز و تکمیل فرایند تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای IR-4 ،IR-5 ،6IR- و IR-8 را در طول دوره زمانی 10ساله برنامه جامع اقدام مشترک ادامه خواهد داد.»
6- در رابطه با رآکتو آب سنگین اراک، در نسخه وزارت خارجه ایران آمده است که راکتور تحقیقاتی اراک آب سنگین باقی می ماند، با انجام باز طراحی ارتقا می یابد و روزآمد می شود و این کار در قالب یک پروژه بین المللی مشترک تحت مدیریت ایران آغاز و پس از آن بلافاصله ساخت آن شروع و در چارچوب یک برنامه زمان بندی تکمیل خواهد شد. اما در نسخه وزارت خارجه آمریکا خبری از این الفاظ نیست و تقریبا ماجرا برعکس است: ایران موافقت کرده است که رآکتور اراک را طبق طرحی که روی آن باید با 5+1 توافق حاصل شود، بازطراجی کند؛ قلب رآکتور نیز تخریب خواهد شد.
7- در سند آمریکایی آمده که ایران یک سری اقدامات را برای رفع نگرانی های آژانس در رابطه با ابعاد احتمالی نظامی برنامه هسته ای خود، انجام خواهد داد. در متن فارسی وزارت خارجه ایران، اصلا به این موضوع اشاره نشده است.
8- درباره پروتکل الحاقی، در سند ایرانی آمده که ایران «داوطلبانه» این پروتکل را به صورت «موقت» اجرا می کند و «در ادامه فرآیند تصویب این پروتکل طبق یک جدول زمانی در چارچوب اختیارات رئیسجمهور و مجلس شورای اسلامی به تصویب خواهد رسید».در سند آمریکایی اساسا خبری از الفاظی چون داوطلبانه و موقت و اختیارات رئیس جمهور و مجلس و... نیست، بلکه تصریح شده که «ایران موافقت کرده است پروتکل الحاقی را اجرا (Implement) کرده و به آژانس اجازه دسترسی های بسیار بیشتری را در رابطه با برنامه هسته ای ایران بدهد، از جمله تاسیسات اعلان شده و اعلان نشده را».
9- در رابطه با تحریم ها، در سند ایرانی آمده است: « پس از اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک، تمامی قطعنامههای شورای امنیت لغو خواهد شد و همه تحریمهای اقتصادی و مالی چندجانبه اروپا و یکجانبه آمریکا از جمله تحریمهای مالی، بانکی، بیمه، سرمایه گذاری و تمامی خدمات مرتبط با آنها در حوزههای مختلف از جمله نفت، گاز، پتروشیمی و خودرو سازی فوراً لغو خواهند شد». باز، در سند انگلیسی، به هیچ وجه چنین عباراتی وجود ندارد، بلکه تصریح شده است که اگر ایران به تعهدات خود عمل کند، در تحریم ها تخفیف (Relief) شامل حالش می شود؛ ساختار تحریم های آمریکا باقی می ماند؛ تحریم های شورای امنیت سازمان ملل درباره موضوع هسته ای همزمان با پایان همه مباحث مرتبط با هسته ای از جمله غنی سازی، ابعاد احتمالی نظامی(PMD)، فردو، اراک و شفاف سازی، لغو می شود؛ مجوزهای اصلی در قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، با یک قطعنامههای جدید شورای امنیت سازمان ملل که برنامه اقدام مشترک جامع را تائید میکند، بار دیگر برقرار میشوند؛ تحریم های یکجانبه آمریکا و اروپا پس از آنکه آژانس تائید کرد ایران تمام گام های هسته ای مرتبط را برداشت، «تعلیق» می شوند و هر گاه آژانس گفت ایران به تعهداتش عمل نکرده، مجددا اعمال می شوند(یعنی خبری از «لغو» تحریم ها نیست). دقت کنیم که درباره یکی از موضوعات یعنی PMD آژانس مرتب گزارش می دهد که ایران شفاف سازی نکرده و همکاری لازم صورت نگرفنه است، چون تهران اجازه ورود آژانس به تاسیسات نظامی و موشکی کشور را نمی دهد! اگر ورود آژانس به مسئله PMD را طبق این متن پذیرفته باشیم، دیگر نمی توان موضوع را وارد ندانست و مقاومت کرد. ذیل پروتکل الحاقی نیز، از هرجایی که درخواست شد، باید اجازه بازدید داده شود.
پیشتر رسانه های غربی یکی از موارد اختلاف را این امر بیان کرده بودند که آمریکا خواهان انتشار جزئیات چیزی است که مورد توافق قرار گرفته و ایران، خواهان انتشار کلیات این توافق است؛ ظاهرا ایران متن دلخواه خود را به رسانه ها داده و آمریکا نیز متن مورد نظر خود را روی خروجی سایت وزارت خارجه خود گذاشته است.
ماجرا هر چه باشد، اگر متنی که وزارت خارجه آمریکا منتشر کرده، صحت ندارد و متن وزارت خارجه ایران دقیق است، وزارت خارجه کشورمان باید بلافاصله با صدور بیانیه ای ضمن تکذیب متن آمریکایی، تاکید کند که چنین توافقاتی حاصل نشده و آنچه مورد توافق قرار گرفته، متن ایرانی است. در غیر این صورت، اگر متن آمریکایی جزئیات توافقی باشد که متن ایرانی به صورت کلیات بدان پرداخته، به معنی واقعی کلمه یک فاجعه رخ داده است. برنامه هسته ای ایران برای 15 سال به حال تقریبا تعطیل در آمده و برای بعد از آن نیز شرایط ایران عادی نمی شود و تهران باید باز هم مذاکره کند، ورود 5+1 به حوزه های نظامی ایران تحت عنوان ضرورت روشن شدن مسئله PMD پذیرفته شده، هیچ تحریمی لغو نشده بلکه ضمن زیر پا گذاشتن خط قرمز توافق یک مرحله ای، با شرایطی بسیار سخت و حفظ ساختار تحریم ها، تهران تنها «تخفیف» در برخی تحریم ها و «تعلیق» پر شرط و شروط برخی دیگر را قبول کرده است.
قطعا اگر صرفا هدف حصول توافق باشد، می توان هرچه طرف مقابل می گوید را نوشت و امضا کرد و با هم دست داد و به توافق رسید، اما بی شک مذاکره کنندگان محترم کشورمان، ادعاهای مطرح شده در سند آمریکایی را رسما تکذیب کرده و نگرانی به وجود آمده را از دل مردم بیرون خواهند کرد.
سخنگوی کاخ سفید روز جمعه به بیانات رئیسجمهور ایران که گفته بود «مذاکرات هستهای ما پله اول برای تعامل سازنده با جهان است» واکنش نشان داد.
به گزارش گروه مانیتورینگ خبرگزاری فارس، «اریک شولتز»، سخنگوی کاخ سفید روز جمعه در کنفرانس خبری روزانه به بیانات رئیسجمهور ایران که گفته بود «مذاکرات هستهای ما پله اول برای تعامل سازنده با جهان است» واکنش نشان داد.
حجتالسلام حسن روحانی، رئیسجمهور ایران روز جمعه در یک سخنرانی زنده تلویزیونی گفت: «مذاکرات هستهای ما پله اول برای تعامل سازنده با جهان است. بحث ما فقط هستهای نیست. این نیست که ما امروز یک موضوعی به نام هستهای داریم و میخواهیم با دنیا مذاکره کنیم و این موضوع تمام بشود، این پله اول برای رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است.»
یک خبرنگار از سخنگوی کاخ سفید پرسید: «اریک، روحانی رئیس جمهور ایران در حال معرفی این توافق به عنوان رابطه جدید با دنیا است. آیا کاخ سفید هم آن را همینطور میبیند؟»؛ وی در پاسخ گفت: «من میفهمم که ایرانیها در وضعیتی هستند که نیاز دارند این توافق را به مردم آنجا بفروشند. برای ما، این توافقی بر سر برنامه هستهای ایران بود، تمام!. مذاکرات برای همین بود. این چیزی است که جامعه بینالمللی همراه با آمریکا برای دستیابی به آن گردهم آمدند. و ملاک توافق هم برای ما همین است.»
شولتز در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا این توافق میتواند آغازگر رابطهای جدید بین ایران و سایر کشورهای دنیا هم باشد گفت: «فکر میکنم نگرانیهایی که ما خارج از برنامه هستهای درباره ایران داریم، درست به اندازه دیروز و امروز برقرارند.»
سخنگوی کاخ سفید در بخش دیگری از این کنفرانس خبری در واکنش به اظهارات مقامات رژیم صهیونیستی که به انتقاد از تفاهم حاصل شده بین ایران و گروه 1+5 پرداخته بودند هم گفت آمریکا توافقی که تهدید کننده امنیت اسرائیل باشد را با ایران امضا نخواهد کرد.
هیأتهای دیپلماتیک ایران و کشورهای موسوم به گروه 1+5 پنجشنبه (13 فروردین ماه) اعلام کردند به تفاهمی بر سر چارچوب توافق نهایی رسیدهاند که قرار است زیربنای ادامه رایزنیها تا ضربالاجل خودخوانده 30 ژوئن (11 تیرماه) باشد.
بیانیه مشترکی که آقای «محمدجواد ظریف»، وزیر خارجه ایران و خانم «فدریکا موگرینی»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در لوزان قرائت کردند به مشخص کردن رئوس چارچوبی میپردازد که طرفین برای توافق نهایی به آن رسیدهاند.
علاوه بر این، ایران و آمریکا همزمان سندهای جداگانه و متفاوتی منتشر کردهاند که به شرح جزئیاتی از مفاد مورد توافق طرفین میپردازد. محمد جواد ظریف سند طرف آمریکایی (فکتشیت) را رد کرده و آن را تلاش طرف آمریکایی برای مصادره به مطلوب تفاهم یاد شده خوانده است.
رفع تحریمها، به رغم این، چنانکه از اظهارات مقامات ایرانی و غربی ظرف 2 روز گذشته برمیآید از جمله موضوعات قابل تفسیر و محل اختلاف بین دو طرف است.
مقامهای آمریکایی و غربی در روزهای پنجشنبه و جمعه در حالی از «تخفیف» یا «تعلیق» تحریمها پس از اقدامات راستیآزمایی آژانس سخن گفتهاند که مقامهای ایران میگویند این اقدامات بلافاصله پس از اجرایی شدن توافقنامه «حذف» خواهند شد.
تحریمهای یکجانبه و بینالمللی علیه ایران بر اساس ادعاهای بیپایهای که کشورهای غربی به رهبری آمریکا درباره برنامه هستهای ایران مطرح میکنند، وضع شدهاند.
ایران از کشورهای امضاکننده پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی (انپیتی) است که به کشورهای عضو حق برخورداری از انرژی هستهای برای مصارف صلحآمیز را میدهد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، اطلاعیه وزارت خارجه آمریکا درباره تفاهم هستهای حاصل شده با ایران در جریان مذاکرات لوزان شامل موارد زیر است که بر اساس آن ایران برای 15 سال اورانیوم تا 3.67 درصد غنیسازی خواهد کرد. ذخایر اورانیوم ایران به 300 کیلو مواد 3.67 درصد غنیشده تقلیل خواهد یافت و ایران تحت توافق، 6104 سانتریفیوژ خواهد داشت که 5060 عدد آن بهمدت 10 سال غنیسازی خواهند کرد و سانتریفیوژهای آن از نوع آیآر1 خواهند بود.
در ادامه متن کامل اطلاعیه وزارت امور خارجه آمریکا درباره تفاهم هستهای با ایران ارائه میشود.
غنیسازی
ــ تعداد سانتریفیوژهای ایران از 19000 کنونی به 6104 دستگاه میرسد، که در 10 سال آینده تنها 5060 عدد از آنها اورانیوم غنیسازی خواهد کرد. تمامی سانتریفیوژها از نوع IR-1 خواهد بود.
ــ ایران موافقت کرده دستکم بهمدت 15 سال، بالای 3.67درصد غنیسازی نکند.
ــ ایران موافقت کرده است که بهمدت دستکم 15 سال، ذخایر اورانیوم غنیشده خود را از مقدار 10000 کیلوگرم کنونی، به 300 کیلوگرم کاهش دهد.
ــ تمامی سانتریفیوژهای اضافی ایران تحت نظارت آژانس ذخیره شده و تنها برای جایگزینی سانتریفیوژهای فعال مورد استفاده قرار میگیرند.
ــ ایران موافقت کرده است که تا 15 سال هیچ تأسیسات غنیسازی تازهای نسازد.
ــ زمانبندی گریز ایران (زمانی که طول میکشد ایران مواد غنیشده کافی برای یک سلاح داشته باشد) در حال حاضر بین 2 تا 3 ماه ارزیابی میشود. این زمانبندی ذیل این چارچوب، برای دستکم 10 سال، به دستکم یک سال افزایش مییابد.
ــ ایران تأسیسات خود در فردو را تبدیل میکند، بهنحوی که دیگر برای غنیسازی اورانیوم به کار نرود.
ــ ایران موافقت کرده تا بهمدت دستکم 15 سال در تأسیسات فردو غنیسازی اورانیوم انجام ندهد.
ــ ایران موافقت کرده تا تأسیسات فردو را بهنحوی تبدیل کند که تنها برای اهداف صلحآمیز به کار گرفته شود (به مرکز تحقیقات هستهای، فیزیک، فناوری).
ــ ایران موافقت کرده تا دستکم بهمدت 15 سال در فردو تحقیقات و توسعه مرتبط با غنیسازی اورانیوم انجام ندهد.
ــ ایران بهمدت دستکم 15 سال هیچ مواد شکافتپذیری در فردو نخواهد داشت.
ــ تقریباً دوسوم سانتریفیوژها و زیرساختهای فردو حذف خواهد شد. سانتریفیوژهای باقیمانده نیز اورانیوم غنی نخواهد کرد. تمامی سانتریفیوژها و زیرساختهای مربوطه تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار میگیرد.
ــ ایران برای 10 سال، تنها در تأسیسات نطنز و با تنها 5060 سانتریفیوژ نسل اول (IR-1) اورانیوم غنیسازی میکند.
ــ ایران موافقت کرده تا برای 10 سال، تنها با استفاده از سانتریفیوژهای نسل اول خود (IR-1) در نطنز غنیسازی کرده و تمامی سانتریفیوژهای پیشرفته خود را برمیدارد.
ــ ایران 1000 سانتریفیوژ IR-2M خود را که در حال حاضر در نطنز نصب شده، برداشته و بهمدت 10 سال آنها را در انبار تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار میدهد.
ــ ایران برای دستکم 10 سال از مدلهای IR-2 ،IR-4 ،IR-5 ،IR-6 یا IR-8 برای تولید اورانیوم غنیشده استفاده نمیکند. ایران بر اساس یک زمانبندی و مؤلفههایی که با 1+5 مورد توافق قرار میگیرد، با سانتریفیوژهای پیشرفته خود، فعالیتهای تحقیقات و توسعه خواهد داشت.
ــ برای 10 سال، غنیسازی و تحقیقات و توسعه غنیسازی محدود خواهد بود، تا از زمان گریز یکساله اطمینان حاصل شود. پس از 10 سال، ایران به طرح غنیسازی و تحقیقات و توسعه غنیسازی که به آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه شده و مطابق با برنامه اقدام مشترک جامع و ذیل پروتکل الحاقی مقید خواهد بود، که منجر به محدودیتهای مشخص بر ظرفیت غنیسازی میشود.
بازرسی و شفافیت
آژانس بینالمللی به تأسیسات هستهای ایران، از جمله به تأسیسات غنیسازی
این کشور در نطنز و تأسیسات غنیسازی پیشین آن در «فردو» دسترسی منظم خواهد
داشت و در این راستا از پیشرفتهترین و مدرنترین فناوریهای نظارتی
استفاده خواهد کرد.
ــ بازرسها به زنجیره تأمین که پشتیبان برنامه هستهای ایران است، دسترسی خواهند داشت. سازوکارهای بازرسی و شفافیت جدید با نظارت دقیق بر اجزا و مواد هستهای ایران از انحراف این برنامه بهسمت برنامهای مخفیانه جلوگیری خواهد کرد. بازرسها به زنجیره تأمین که پشتیبان برنامه هستهای ایران است، دسترسی خواهند داشت. سازوکارهای بازرسی و شفافیت جدید با نظارت دقیق بر اجزا و مواد هستهای ایران از انحراف این برنامه بهسمت برنامهای مخفیانه جلوگیری خواهد کرد.
ــ بازرسها به معادن اورانیوم دسترسی خواهند داشت و در کارخانههای اورانیوم که ایران بهمدت 25 سال اقدام به تولید کیک زرد کرده پایش مستمر انجام خواهند داد.
ــ بازرسها از روتورهای سانتریفیوژ ایران نظارت مستمر به عمل خواهند آورد و تأسیسات تولید و ذخیره اورانیوم ایران را برای 20 سال در معرض نظارت قرار خواهند داد. پایگاه ساخت سانتریفیوژ ایران متوقف شده و تحت نظارت مستمر قرار خواهد گرفت.
ــ تمامی سانتریفیوژها و زیرساختهای برداشته شده از فردو و نطنز تحت نظارت مستمر آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار خواهند گرفت.
ــ یک کانال تدارکاتی انحصاری بهمنظور نظارت و تأیید تک تک موارد مربوط به تأمین، فروش و انتقال مواد و فناوریهای هستهای و مواد دارای استفادههای دوگانه به ایران ایجاد خواهد شد.
ــ ایران با اجرای پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی موافقت کرده که به آژانس امکان اطلاعات و دسترسی بیشتر به برنامه هستهای ایران، هم در تأسیسات اعلام شده و هم در تأسیسات اعلامنشده فراهم میآورد.
ــ ایران ملزم خواهد بود به آژانس دسترسیهای لازم برای تحقیق درباره تأسیسات مشکوک این کشور یا تحقیق درباره ادعاهای وجود تأسیسات غنیسازی پنهان، تأسیسات تبدیل (اورانیوم)، تأسیسات تولید سانتریفیوژ یا تأسیسات تولید کیک زرد در هر نقطه از آن کشور فراهم کند.
ــ ایران موافقت کرده کد اصلاحی 3.1 را که مستلزم اطلاعرسانی زودهنگام درباره ساخت تأسیسات جدید است، اجرا کند.
ــ ایران اقدام به اجرای مجموعهای مورد توافق از اقدامات برای پرداختن به نگرانیهای آژانس بینالملل انرژی اتمی درباره جنبههای نظامی احتمالی برنامه هستهای خود خواهد کرد.
رآکتورها و بازفرآوری
ــ ایران موافقت کرده رآکتور تحقیقاتی آب سنگین در اراک را بر اساس طراحی مورد توافق با 1+5، بازطراحی و بازسازی کند، بهنحوی که دیگر پلوتونیوم سطح تسلیحاتی تولید نکرده و تحقیقات و تولید رادیو ایزوتوپ را امکانپذیر کند.
ــ هسته اصلی رآکتور که میتوانست مقادیر قابل توجه پلوتونیوم سطح تسلیحاتی تولید کند، نابود شده یا از کشور خارج میشود.
ــ ایران در طول عمر رآکتور، تمام سوخت مصرفشده رآکتور را به خارج از کشور منتقل میکند.
ــ ایران بهصورت نامحدود، متعهد شده است که بازفرآوری یا تحقیق و توسعه بازفرآوری بر سوخت هستهای مصرفشده، انجام ندهد.
ــ ایران بهمدت 15 سال، فراتر از نیازهای رآکتور اصلاحشده اراک، آب سنگین انباشت نکرده و تمامی آب سنگین باقیمانده را در بازارهای بینالمللی به فروش میرساند.
ــ ایران بهمدت 15 سال، هیچ رآکتور آب سنگین دیگری نمیسازد.
تحریمها
ــ ایران در صورتی که بهصورتی قابل راستیآزمایی به تعهدات خود پایبند باشد، تخفیف تحریمی دریافت خواهد کرد.
ــ آمریکا و اتحادیه اروپا زمانی که آژانس تأیید کند ایران تمام گامهای کلیدی مرتبط با هستهای را برداشته، تحریمهای مرتبط با هستهای را تعلیق خواهند کرد. در هر زمان که ایران به تعهدات خود عمل نکند، این تحریمها فوراً به جای خود بازمیگردند.
ــ معماری تحریمهای مرتبط با هستهای ایالات متحده در بخش اعظم دوره توافق حفظ شده و امکان بازگشت فوری آنها درصورت بروز مورد جدی عدمکارایی را فراهم میکند.
ــ تمامی قطعنامههای پیشین شورای امنیت سازمان ملل مرتبط با مسئله هستهای ایران همزمان با تکمیل اقدامات مرتبط با هستهای که نگرانیهای کلیدی (غنیسازی، فردو، اراک، ابعاد احتمالی نظامی و شفافیت) را پاسخ دهد، برداشته میشود.
ــ با این حال، مجوزهای اصلی در قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل (آنهایی که مربوط به انتقال فعالیتها و فناوریهای حساس است)، با یک قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل که برنامه اقدام مشترک جامع را تأیید میکند، بار دیگر برقرار میشوند. این (قطعنامه) همچنین کانال اکتساب فوقالذکر را ایجاد میکند، که یک تمهید شفافسازی کلیدی به شمار میآید. در این قطعنامه، محدودیتهای مهم بر تسلیحات متعارف و موشکهای بالستیک و همچنین مجوزهایی که اجازه بازرسی محمولهها و بلوکه داراییها را میدهد، وجود خواهد داشت.
ــ یک روند حل مناقشه تعریف میشود که تمامی طرفهای برنامه اقدام مشترک جامع را قادر میسازد، برای حل اختلاف نظرها در مورد اجرای برنامه اقدام مشترک جامع تلاش کنند.
ــ در صورتی که یک مسئله عدمکارایی قابل توجه را نتوان از طریق آن روند حل کرد، آنوقت تمامی تحریمهای پیشین سازمان ملل میتوانند بار دیگر اعمال شوند.
ــ ذیل توافق، تحریمهای ایالات متحده مرتبط با مسئله تروریسم، نقض حقوق بشر و موشکهای بالستیک پابرجا خواهند بود.
زمانبندی
ــ بهمدت 10 سال، ایران ظرفیت غنیسازی و تحقیق و توسعه خود را محدود میکند، که این امر زمان گریز دستکم یکساله را تضمین میکند. فراتر از آن، ایران به طرحهای غنیسازی بلندمدت و تحقیق و توسعه غنیسازی که با 1+5 به اشتراک گذاشته شده، مقید خواهد بود.
ــ بهمدت 15 سال، ایران عناصر اضافی برنامه خود را محدود خواهد کرد، بهعنوان نمونه، ایران تأسیسات غنیسازی جدید یا رآکتورهای آب سنگین نساخته و ذخایر اورانیوم غنیشده خود را محدود کرده و فرآیندهای پیشرفته شفافیت را میپذیرد.
ــ تمهیدات مهم بازرسی و شفافسازی پس از 15 سال نیز ادامه خواهد داشت. پایبندی ایران به پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی انمی، از جمله دسترسی قابل توجه و تعهدات شفافسازی، دائمی خواهد بود. بازرسیهای قدرتمند زنجیره تأمین اورانیوم ایران برای دستکم 25 سال، ادامه خواهد داشت.
ــ حتی پس از دوره سختترین محدودیتهای برنامه هستهای ایران، ایران همچنان عضوی از پیمان منع گسترش هستهای است، که ایران را از توسعه و دستیابی به تسلیحات هستهای منع کرده و اعمال پادمانهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر این برنامه را ضروری میکند.