نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۸۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

یکی از شروط مهم که در قالب طرح خطوط قرمز هسته‌ای رسما منتشر شده، تاکید بر «متعارف و غیر فوق‌العاده بودن روابط ایران و آژانس بین‌المللی هسته‌ای» دارد. هر چند نمایندگان آژانس انرژی اتمی رسما طرف مذاکره نیستند اما سهم تعیین شده برای آنها بسیار ویژه و فاقد حد و مرز حقوقی مشخص است. در مقابل نگرانی‌های کارشناسان از عدم تعیین حدود حقوقی سیر راستی‌آزمایی آژانس، ظریف بر اصل رفتار منصفانه این نهاد بین‌المللی با ایران پس از تکمیل پروسه غیر متعین راستی‌آزمایی تاکید دارد. آیا چنین ادعایی قابل اطمینان است؟
1
- ارزش تبدیل ایران به عضو عادی آژانس، به دلیل توجه دلسوزان نظام به بنای سیستم حقوق بین‌الملل براساس رویه «سابقه‌سازی» است که خاستگاه تبلور آن ساختار حقوق داخلی آمریکا و انگلیس است.  
تمام کشورهای اروپایی و بیشتر کشورهای دیگر دنیا از جمله ایران از حقوق مدون برخوردار هستند که در آن قوه مقننه از طریق وضع و تدوین قوانین به ایجاد «حقوق» می‌پردازد اما بریتانیا و ایالات متحده از «نظام کامن‌لا» برخوردار هستند که در آن رعایت آرای قبلی دادگاه‌ها الزام‌آور است و حقوق از طریق سابقه قضایی ایجاد می‌شود.
رفتار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با ایران سال‌هاست مبتنی بر همین اصل سوابق ساختگی است که همواره صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها در این پروسه «سابقه‌سازی دروغین» نقش‌آفرین و سناریوساز بوده‌اند. به این ترتیب بعید نیست پرونده ایران پس از 25 سال تنش‌زدایی و تن دادن به تمام شروط سخت و هزینه‌ساز آژانس، به واسطه یک سناریوسازی دیگر دچار بحرانی جدید و معطوف به سوابق قبلی شود که خود این رویه دغل‌بازانه ساده و پرتکرار، می‌تواند به وضع تحریم‌های شدیدتر و سنگین‌تر منجر شود؛ علاوه بر آن استیفای حقوق هسته‌ای ملت نیز هرگز میسر نشود. بیانیه لوزان به عنوان چارچوب توافق آینده، ناظر به «متعارف و غیرفوق‌العاده بودن روابط ایران و آژانس بین‌المللی هسته‌ای» حتی در آینده دور نیز نیست و همین موضوع دست دشمنان نظام را برای سابقه‌سازی‌های آینده باز می‌گذارد.
2- مرتبط ساختن برنامه هسته‌ای ایران به سایر پرونده‌سازی‌های صورت گرفته و تاکید بر لغو تدریجی و پلکانی تحریم‌های هسته‌ای با بی‌توجهی به چندموضوعی بودن همه تحریم‌های وضع شده در شورای امنیت و کنگره آمریکا بر ضد ایران نیز نوعی بی‌توجهی غیر قابل توجیه به قوانین داخلی آمریکا و حقوق بین‌الملل محسوب می‌شود. این هم زیر شاخه‌ای از سابقه‌سازی آشکار آژانس است. کما اینکه براساس سناریوسازی‌های آمریکایی‌ها در مجامع جهانی، بحث قدرت دفاع موشکی کشورمان نیز تبدیل به بستری برای صدور قطعنامه و تحریم شده است. حقوق بشر نیز دست کمی از سایر پرونده‌ها ندارد.
اکنون سوال اصلی این است که تیم مذاکره‌کننده کشورمان برای حل موضوع «سابقه‌سازی مکرر» دشمنان برای بحرانی نگاه داشتن پرونده ایران در مجامع بین‌المللی چه باید بکند؟
3- در تقابل با یک نظام ظالمانه، رواداری با سیستم به منظور رتق و فتق امور عادی کشور باید بسیار محتاطانه و حقوقی صورت گیرد چرا که ضمانتی برای عدالت‌ورزی و رفتار منصفانه بدوا وجود ندارد و این اهمیت پایش مکرر منطق درونی تیم مذاکره‌کننده کشورمان در سهم‌گذاری برای «اعتماد به آمریکا» به عنوان ضامن وعده‌های سرخرمن در نگارش توافق نهایی را صد چندان می‌کند.
وزیر امور خارجه کشورمان در گفت‌وگو با مردم در برنامه چالشی «نگاه» در توجیه موضوع مهم تفاوت اسناد منتشر شده توسط طرف‌های مذاکره و تاکید آمریکایی‌ها بر برداشته نشدن تحریم‌ها به شکل تعریف شده در ایران، به قیودی همچون «نمی‌توانند و نمی‌شود و دنیا تغییر کرده است» متوسل شد. به نظر می‌رسد ظریف «عدالت و انصاف آمریکایی» را تنها ضامن «لغو تحریم‌ها» به شکل خیالی ترسیم شده، می‌داند. البته در نظام حقوقی بین‌الملل نیز همچون سیستم حقوقی کامن‌لا در آمریکا و انگلیس «انصاف» تعریف شده است اما سلیقه‌ای و سیاسی بودن چنین موضوعی در تقابل با ارزش و اهمیت سابقه‌سازی‌های صورت گرفته حقیقتا قابل استناد نیست و امیدی در فضای جهانی ایجاد نمی‌کند. کما اینکه آمریکایی‌ها هم‌اکنون جنگ رسمی عربستان بر ضد مردم انقلابی یمن را برخلاف همه قوانین بین‌المللی با استناد به اصل «انصاف» و «عدالت منطقه‌ای» توجیه می‌کنند.

درباره جایگاه «عدالت» در عرصه جهانی نیز بهترین محک، وضعیت فعلی اداره دنیا و میزان رضایتمندی ملت‌ها و دولت‌ها از کارنامه به اصطلاح «نظم» حاکم بر فضای جهانی است.
همه طرف‌های مذاکره هدف از مذاکرات هسته‌ای را دستیابی به «امنیت و صلح پایدار» عنوان می‌کنند اما برداشت‌ها از این مفهوم متنوع است. زمانی که «تامین امنیت اسرائیل» شرط آمریکا برای دستیابی به یک «توافق خوب» با ایران اعلام می‌شود آیا می‌توان به «عدالت و انصاف جهانی» توسل جست؟!  پس می‌توان به سادگی نتیجه گرفت تنها اصلی که در بهترین شرایط منجر به تامین نظر طرف ایرانی می‌شود و ضامن لغو تحریم‌ها خواهد بود، عملکرد حقوقی صرف و تضامنی است. در چنین شرایطی بی‌توجهی به خطوط قرمز نظام همچون تبیین سازوکار حقوقی مشخص و تضمینی برای تبدیل ایران به عضو عادی  آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با حقوق هسته‌ای برابر با سایرین، از پتانسیل نقض اصل توافق به جهت امکان سابقه‌سازی مجدد و مکرر توسط دشمنان فرضا به بهانه حفظ امنیت اسرائیل یا تامین منافع منطقه‌ای در آینده برخوردار است.
4- همین میزان تلاش بین‌المللی در به‌رسمیت شناختن بدیهی‌ترین حقوق اولیه هسته‌ای ایران نیز ناشی از تغییر رویه استکباری آمریکا و فراگیری موج عدالت‌ورزی جهانی نیست بلکه افزایش غیرقابل انکار قدرت فرامنطقه‌ای ایران و به دنبال آن نقش‌آفرینی سریع کشور در تغییر مرزهای ژئوپلیتیک منطقه همزمان با نزول بی‌سابقه قدرت هژمونیک آمریکا در سراشیبی افول، دلیل تغییرات مذکور است.  ادامه اداره جهان با نظم آشفته کنونی ممکن نیست، چرا که کلانتر هفت تیرکش سابق به علت افول قدرت از توان اداره تک‌نفره جهان برخوردار نیست. به همین سبب است که پس از 11 سپتامبر ایده تشکیل «حکومت جهانی» با سرعت و جدیت بیشتری در دستور کار قرار گرفته است. علت میدان‌دهی و تاکید آمریکا بر نقش‌آفرینی همپیمانان اروپایی، چین و روسیه و عربستان و رژیم صهیونیستی در گفت‌وگوهای هسته‌ای با ایران نیز تلاش برای عادی‌سازی شکل جدید حاکمیت جهان است.  پرواضح است که چشم‌پوشی از قدرت و سهم ایران در این بازی بزرگ میسر نیست. بزرگ‌ترین ترس سعودی‌ها و رژیم صهیونیستی از پررنگ شدن نقش و سهم ایران در تحولات جهانی نیز متناظر بر همین موضوع است. قضیه هسته‌ای ثابت کرد جهان از توان به انزوا کشاندن ایران قدرتمند حتی پس از سال‌ها تحریم و تنبیه و بی‌اعتنایی برخوردار نیست. به همین جهت است که رهبر انقلاب به‌رغم تاکید بر بی‌نتیجه بودن مسیر مذاکرات در دورنمای کلی، اقدام قاطعی را برای پایان دادن به آن در دستور کار قرار نداده‌اند. در حقیقت نگاه رهبر انقلاب به مذاکرات برخلاف تئوری‌های ساده‌انگارانه‌ای که بعضا از جانب تحلیلگران پر اشتباه غربی مطرح می‌شود، برآمده از نگاهی فراملی و با هدف نمایش جهانی ضعف‌های غیرقابل چشم‌پوشی «ساختار فعلی مدعی نظم جهانی» در منظر ملت‌ها و دولت‌هاست. به نظر می‌رسد از منظر رهبر انقلاب، تا زمانی که گفت‌وگوها و حتی توافقات در مسیر تثبیت سهم ایران در شکل آینده حاکمیت جهانی و برقراری نظمی متفاوت از بی‌نظمی فعلی باشد، قابل تامل است. این موضوع مهمی است که در آینده بیشتر به آن خواهیم پرداخت.

نویسنده : مجتبی اصغری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۱۵
امیر مهدوی
برخی حکومت های اسلامی با پول و امکانات به اسلام خیانت می کنند

حضرت امام خامنه‌ای با اشاره به تحولات برخی کشورهای منطقه و فعالیتهای وحشیانه گروههای تروریستی در عراق و سوریه، تاکید کردند: اگر کسی دست پنهان دشمن را در این قضایا نبیند، خود را فریب داده است.
حضرت امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر روز (سه شنبه) در دیدار آقای رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه، تحول عظیم «بیداری عمومی اسلامی» را علت اصلی نگرانی دشمنان اسلام خواندند و با اشاره به طراحی‌های متقابل دشمنان برای مواجهه با این حادثه بزرگ، تأکید کردند: امروز امریکا و صهیونیستها از اختلافات داخلی برخی کشورهای اسلامی خوشحال هستند و راه حل این مشکلات، همکاری کشورهای اسلامی و انجام اقدامات عملی مناسب و سازنده است.

حضرت امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر روز (سه شنبه) در دیدار آقای رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه، تحول عظیم «بیداری عمومی اسلامی» را علت اصلی نگرانی دشمنان اسلام خواندند و با اشاره به طراحی‌های متقابل دشمنان برای مواجهه با این حادثه بزرگ، تأکید کردند: امروز امریکا و صهیونیستها از اختلافات داخلی برخی کشورهای اسلامی خوشحال هستند و راه حل این مشکلات، همکاری کشورهای اسلامی و انجام اقدامات عملی مناسب و سازنده است.

حضرت امام خامنه‌ای در این دیدار با اشاره به منافع و مصالح مشترک ایران و ترکیه از تقویت روابط، خاطرنشان کردند: قدرت هر یک از کشورهای مسلمان در دنیای اسلام، در واقع قدرت امت اسلامی است و سیاست کلی جمهوری اسلامی ایران این است که کشورهای اسلامی یکدیگر را تقویت و از تضعیف هم خودداری کنند، و تقویت روابط ایران و ترکیه نیز به تحقق همین هدف کمک می‌کند.
رهبر انقلاب افزودند: تأکید همیشگی ما این است که کشورهای اسلامی از اعتماد به غرب و امریکا بهره‌ای نمی‌برند، و امروز نیز همه به روشنی، نتیجه اقدامات غرب در منطقه را که به ضرر اسلام و منطقه است، می‌بینند.
ایشان با اشاره به تحولات برخی کشورهای منطقه و فعالیتهای وحشیانه گروههای تروریستی در عراق و سوریه، گفتند: اگر کسی دست پنهان دشمن را در این قضایا نبیند، خود را فریب داده است.
حضرت امام خامنه‌ای در تأیید این واقعیت، به خوشحالی امریکا و صهیونیستها از وضعیت منطقه اشاره کردند و افزودند: صهیونیستها و بسیاری از دولتهای غربی و بیش از همه امریکا، از این قضایا خشنودند و تصمیم ندارند، مسئله داعش را تمام کنند.
رهبر انقلاب در ادامه با یادآوری برخی نمونه‌ها از وحشی‌گری‌های کم‌نظیر داعش، و همچنین قصد اولیه این گروه تروریستی برای تسلط بر بغداد، این سوال اساسی را مطرح کردند که چه کسانی این جریانها را پشتیبانی مالی و تسلیحاتی می کنند؟
ایشان افزودند: بیگانه‌ها قطعاً نمی‌خواهند این مسائل حل شود، بنابراین، این کشورهای اسلامی هستند که باید برای حل این مشکلات تصمیم بگیرند، ولی متأسفانه تصمیم جمعی مناسب و سازنده‌ای گرفته نمی‌شود.
حضرتامام خامنه‌ای، در ادامه، قضایای یمن را یک نمونه دیگر از مشکلات جدید دنیای اسلام خواندند و در خصوص راه حل بحران یمن، تأکید کردند: موضع جمهوری اسلامی در خصوص تمام کشورها از جمله یمن، مخالفت با دخالت خارجی است، بنابراین، از نظر ما راه حل بحران یمن نیز توقف حملات و دخالت خارجی علیه مردم این کشور است، و این، یمنی‌ها هستند که باید برای آینده کشورشان تصمیم‌گیری کنند.
رهبر انقلاب حادثه عظیم «بیداری عمومی اسلامی» و عطش ملتها برای اسلام را، علت اصلی حساسیت دشمنان خواندند و گفتند: در مقابل این بیداری، دشمنان اسلام، ضد حمله خود را مدتهاست آغاز کرده‌اند و واقعیت تأسف‌بار این است که برخی از حکومتهای اسلامی نیز خیانت می‌کنند و پول و امکانات خود را در خدمت دشمن قرار می‌دهند.
حضرت امام خامنه‌ای سپس به وضعیت عراق اشاره کردند و با اشاره به کمک ایران به مردم عراق برای جلوگیری از تسلط تروریستها، افزودند: ایران در عراق حضور نظامی ندارد، اما روابط تاریخی، ریشه‌دار و بسیار نزدیکی بین دو ملت ایران و عراق برقرار است.
رهبر انقلاب با آرزوی شوکت و عزت روزافزون برای دنیای اسلام، بر آمادگی ایران برای تبادل نظر و همفکری برای حل مسائل منطقه تأکید کردند.
در این دیدار که آقای روحانی رئیس‌جمهور نیز حضور داشت، آقای رجب طیب اردوغان رییس‌جمهوری ترکیه با اشاره به مذاکرات خود در تهران، گفت: در این سفر مسائل دو جانبه را مورد بررسی قرار دادیم و در خصوص روابط سیاسی، اقتصادی و همچنین مسائل منطقه گفتگو کردیم.
وی به روابط تهران و آنکارا در حوزه انرژی اشاره و خاطرنشان کرد: شورای همکاری اقتصادی ایران و ترکیه تشکیل شده و به وزیران خود دستور داده ایم که کارها را دنبال کنند، تا با فعالیت بیشتر، انتظاراتی نظیر افزایش مبادلات اقتصادی به سطح 30 میلیارد دلار محقق شود.
رییس‌جمهور ترکیه با تاکید بر لزوم حل مسائل و مشکلات دنیای اسلام در درون آن و بدون دخالت غرب، گفت: مشکلات زیادی در منطقه وجود دارد که باید با کمک یکدیگر، آنها راحل کنیم و نباید برای حل این مسائل منتظر غرب ماند.
رییس‌جمهور ترکیه، همچنین با بیان اینکه جنایتهای گروه تروریستی داعش را محکوم می‌کند، تأکید کرد: من داعش را مسلمان نمی‌دانم و علیه آن نیز موضع‌گیری کرده‌ام.
 
منبع :نخبه313  nokhbeh313.ir
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۵۸
امیر مهدوی

هنگامی که دارسی روباه صفت امتیاز انحصاری حق اکتشاف و استخراج نفت را در سال 1901 میلادی از مظفرالدین شاه قاجار دریافت می کرد، شاید هیچ ایرانی حتی در مخیله اش هم نمی گنجید که این ماده سیاه رنگ و بدبو، در آینده ای نه چندان دور تا چه حد ارزشمند و حیاتی خواهد بود.

خودآگاهی مردم پس از گذشت نیم قرن بدان حد رسید که دکتر مصدق با پشتیبانی آیت الله کاشانی، توانست حق غصب شده و ثروت به غارت رفته ایرانیان را از چنگ بریتانیا و مزدوران آنگلوساکسون آن درآورده و صنعت نفت ایران را رسماً ملی کند.
اینک اما موضوع فعالیت های صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی به سرنوشتی مشابه دچار شده و هنوز پیدا می شوند ساده‌لوحانی که بر اهمیت انرژی اتمی یا غنی سازی هسته ای به عنوان انرژی جایگزین منابع رو به اتمام نفت و گاز و...، واقف نیستند!
وقتی یک عضو اصلاح طلب مجلس ششم معتقد است: «اگر جمهوری اسلامی به جای 10هزار سانتریفیوژ 500 یا هزار و یا حتی یک دستگاه داشته باشد چه اتفاقی رخ می‌دهد؟!» یا استاد همه‌چی‌دان دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران می گوید: «فعالیت‌های هسته‌ای خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده، چه بسا به ضرر ما بوده است.»؛ می توان نتیجه گرفت که این دوستان تا چه حد از لحاظ آینده پژوهی سیاسی دچار ضعف و مشکل هستند!
غرض از سطور فوق اینکه همقطاران و همفکران این عده معلوم الحال، در همان دقایق اولیه قرائت تفاهمنامه – بخوانید توافقنامه! – لوزان، وعده های نسیه طرف مقابل را چنان در بوق و کرنا کردند که گویی شق القمر دیگری از طرف تیم مذاکره کننده ایرانی رخ داده است چراکه ایشان اصلاً به از کف داده های هسته ای اعتنایی نداشته و بُرد را تنها در ستانده های نیم‌بند می دانند!
از سوی دیگر دستپخت مذاکره کنندگان اعتدالی در لوزان آنقدر شور و غیر قابل دفاع بود که مدافعان شناسنامه دار تفاهمنامه، با استناد به تجمعات بعضاً چند ده نفره عده ای از جوانان در برخی بوستان ها و خیابان های پرتردد پایتخت، منتقدان را به مخالفت با خواست اکثریت ملت متهم کردند؛ غافل از اینکه بیرون آمدن مردم از خانه هایشان نه صرفاً بابت خوشحالی از نتایج مذاکرات هسته ای، بلکه از جهت بدر کردن سیزدهم فروردین در محیطی خارج از منازلشان بوده است!
گذشته از این، خوانش های متناقض و تضادهای فاحش در Fact Sheet منتشره از سوی طرفین مذاکره، آنچنان مثل روز روشن بود که جای هیچگونه شک و تردید در غل و غش داشتن طرف مقابل را باقی نمی گذاشت!
اگرچه متن منتشره شده در رسانه های ایرانی که از سوی وزارت خارجه کشورمان در اختیار خبرنگاران مستقر در محل مذاکرات قرار گرفت، علی الظاهر مناسب به نظر می رسید اما ساعاتی نگذشت که کاخ سفید نیز در پایان مذاکرات، بیانیه‌ای کاملاً متفاوت را منتشر کرد که ابعادی دیگر و بسیار فراتر از توافقات صورت گرفته در لوزان را در بر می گرفت.
این درحالی بود که در جریان توافق ژنو که در آذرماه 92 در قالب برنامه اقدام مشترک میان ایران و 5+1 امضا شد نیز تناقضات پرشماری دیده می شد، اما گذر زمان ثابت کرد که نه تنها هیچکدام از موارد ادعایی تیم مذاکره کننده ایرانی در توافق ژنو به واقعیت نرسید، بلکه هر آنچه طرف مقابل خواستار بود بدان دست یافت!
با این وجود اگر بخواهیم طبق تجربه بدست آمده از توافق ژنو قضاوت کنیم و متن منتشر شده از سوی کاخ سفید را ملاک عمل قرار دهیم، درخواهیم یافت که پای چه کلاه گشادی در میان است!
در بند نخست از عنوان «غنی سازی» سند رسمی کاخ سفید آمده است: «تعداد سانتریفیوژهای ایران از 19هزار کنونی به 6104 دستگاه می رسد، که در 10 سال آینده تنها 5060 عدد از آن‌ها اورانیوم غنی‌سازی خواهد کرد. تمامی سانتریفیوژها از نوع IR-1 خواهد بود.» همچنین این بیانیه در بند 14 نیز اضافه می کند: «ایران دستکم 10 سال از مدل‌های IR-2، IR-4، IR-5، IR-6 یا IR-8 برای تولید اورانیوم غنی‌شده استفاده نمی‌کند.»
این درحالیست که رهبری معظم انقلاب در تیرماه سال گذشته با تأکید بر حفظ ظرفیت غنی سازی خاطرنشان کردند: «هدف آنها این است که در موضوع ظرفیت غنی‌سازی، جمهوری اسلامی ایران را به ۱۰هزار سو راضی کنند. البته ابتدا از ۵۰۰ سو و ۱۰۰۰ سو شروع کردند که ۱۰هزار سو محصول حدود ۱۰هزار سانتریفیوژ از نوع قدیمی است که داشتیم و داریم. در حالی که به گفته مسئولان، نیاز قطعی کشور ۱۹۰هزار سو است.»لازم است بدانیم معادل سازی سو (SWU) با سانتریفیوژ بر مبنای مدل هرکدام از ماشین های غنی سازی متفاوت خواهد بود. برای مثال ظرفیت ماشین های نسل IR-1، بین 1 الی 1.7 سو می باشد یا ظرفیت ماشین های پیشرفته IR-8، معادل 24 سو غنی سازی است.
حال با توجه به اینکه مذاکرات لوزان، ایران را تنها مجاز به استفاده از نسل IR-1 نموده، کشور در خوشبینانه ترین حالت به حداقل 110هزار سانتریفیوژ نسل یک احتیاج دارد که شرمسارانه در بیانیه لوزان تنها به 5هزار سانتریفیوژ اشاره شده است!
جالب تر اینکه در بند دوم بیانیه کاخ سفید می خوانیم: «ایران موافقت کرده دستکم به مدت 15 سال، بالای 3.67 درصد غنی‌سازی نکند.»
در همین زمینه بیاد آورید شهریورماه سال 1388 و زمانی را که جمهوری اسلامی به سبب پایان یافتن سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران، پیشنهاد خرید اورانیوم با غنای 20 درصد را تسلیم سازمان بین المللی انرژی اتمی (IAEA) نمود. در همین برهه، هنگامی که رایزنی های دکتر جلیلی با 6 کشور مذاکره کننده پیرامون خرید اورانیوم به نتیجه نرسید، رئیس جمهور سابق در 18 بهمن‌‌ همان سال با اشاره به تعلل غرب برای در اختیار گذاشتن سوخت 20 درصد، دستور تولید این سوخت توسط دانشمندان ایرانی را صادر نمود و این امر با تلاش شبانه روزی شهید دکتر مجید شهریاری و همکارانش رنگ واقعیت به خود گرفت و جهانیان را به شگفتی واداشت.
با این وجود پس از آنکه در توافق ژنو ایران ملزم شد تا تنها در حد 5درصد غنی سازی اورانیوم داشته باشد، اینک نیز این رقم به حد 3.67درصد غنی سازی تقلیل یافت. این در حالی است که غنی سازی در حدود زیر 5درصد که می‌توان از آن به عنوان «غنی سازی صوری یا دکوری» نیز یاد کرد، نه تنها مرتفع کننده هیچ مشکلی نیست که حتی کفایت نیازهای کشور در حوزه های پزشکی، صنعتی و تحقیقاتی را نیز نخواهد نمود.
علاوه بر این در هیچیک از مفاد بیانیه فوق الذکر نیامده است که جمهوری اسلامی طی سالیان آتی در صورت نیاز به اورانیوم با غنای بالاتر از 3.67، می‌باید آن را از کدام کشور خریداری کند یا در بدبینانه ترین حالت، اصلاً مجاز به خریداری آن از سایر کشورها هست یا خیر؟!
فارغ از دیدگاه مثبت یا منفی نسبت به چنین توافقی، بیشترین استناد دولتمردان در اثبات شاهکار توافق نمایشی، تأکید بر تصدیق حق غنی سازی ایران از جانب 6 کشور بوده است.
این مدعا در حالی عنوان می گردد که بر طبق حقوق اولیه اعضای NPT، پذیرش حق هسته ای کشورهای عضو از جمله بدیهیات این پیمان نامه محسوب می شود و اذعان مجدد ۱+۵ بدان دستاورد چشمگیری بحساب نمی آید. افزون بر اینکه در این تفاهم ایران ملزم به پذیرش پروتکل الحاقی نیز شده است.
در این میان اما تأیید همین حق از سوی 6 کشور نیز نه بشکل قطعی و مصرّح بلکه بطور مشروط و تلویحاً مورد اشاره قرار گرفته و حتی جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده در مصاحبه اخیر خویش نیز پذیرش حق غنی سازی ایران را بکلی مُنکر شده است!
با از نظر گذارندن فوق ابهاماتی دیگر در ذهن پدید می آید که جای دارد به آنها نیز اشاره داشته باشیم:
1- با توجه به مذاکرات فرسایشی چندین ساله ایران با ۱+۵، آیا امکان حصول چنین توافق سهل الوصول و راحت الحلقومی در سالیان گذشته فراهم نبود؟
بدون شک امکان دستیابی به امثال این تفاهم یا حتی بیش از آن در طول 10 سال گذشته امکان پذیر بوده اما تیم سابق مذاکره کننده جمهوری اسلامی، به هیچ عنوان حاضر به عقب نشینی اینچنینی از حقوق هسته ای ملت نبوده است.
2- آیا با دستیابی به تفاهمنامه «لوزان»، از خون های پاک شهدای هسته‌ای کشورمان حفظ و حراست شده است؟
همگان بر این امر معترفند که از دست رفتن شهیدان «علیمحمدی»، «شهریاری»، «رضایی‌نژاد» و «احمدی‌روشن»؛ به قطع و یقین در ازای توقف غنی سازی جمهوری اسلامی در حدود پایین تر از 3.67درصد نبوده چراکه آرمان و غایت نهایی این بزرگواران بسیار فراتر از "پذیرش مشروط حق هسته ای ایران” و "تعلیق تعداد محدودی از تحریم ها” بوده است.
3- دستاورد هسته ای و اقتصادی تیم مذاکره کننده ایران در مذاکرات لوزان چه بوده است؟
شواهد و قرائن موجود از آن حکایت دارد که بجز تکرار پذیرش با اکراه حق هسته ای ایران، در عین لحاظ نمودن قیود و شروط فراوان از سوی 6 کشور، هیچ موفقیت هسته ای دیگری در بیانیه لوزان برای ایران ملحوظ داشته نشده است. افزون بر این علی رغم امتیازات گسترده داده شده به طرف غربی، هیچ گشایش ملموسی در وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم دحاصل نخواهد شد!
4- چه تضمینی وجود دارد که کشورهای طرف مذاکره ایران همان راه و رسم ناجوانمردانه سال 2003 را مجدداً تکرار ننموده و ایرانیان را تا چشمه نبرده، تشنه بازنگردانند؟
همانطور که رهبر گرامی انقلاب فرمودند، نمی توان به طرف های مذاکره کننده بالاخص ایالات متحده خوشبین بود و فرجامی مطلوب را در این رابطه تصور داشت.در پایان قضاوت در این باره را به شما مخاطبان فهیم واگذار می کنیم چراکه گذشت زمان روشنگر بسیاری از مکتومات و ناگفته ها خواهد بود.
* محمد زندی / دانشجوی مقطع کارشناسی
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۰۷:۴۶
امیر مهدوی


هفته نامه آستان مقدس امام خمینی(ره) در شماره 162 خود که پنج‌شنبه 6 فروردین 94 منتشر کرده است مصاحبه‌ای با سهیل محمودی شاعر و مجری [سابق] برخی برنامه‌های ادبی صدا و سیما دارد. او محمودی سید است و نام کامل او سیدحسن ثابت محمودی است اما معمولا از او به‌نام سهیل محمودی یاد می‌شود.
گوشه‌هایی از اظهارات او[سهیل محمودی] در این گفتگو، خواندنی است؛
- امروز حرف نو زدن و نگاه متفاوت داشتن جرم است.
- ما یک گفتمان رسمی داشتیم که از رسانه‌ها منتشر شده و می‌شود و یک جریان غیررسمی که آن را شدیداً سرکوب کردیم.
- نگاه من به امام امروز یک نگاه تماماً توام با احترام است که البته نقد هم دارم. این نقد نشان دهنده تغییراتی است که در زاویه نگاه پیش آمده است.
- امروز نگاه دهه 60 مهندس بازرگان را به خودم نزدیک‌تر می‌دانم.


- یکی از آسیب‌های جدی ما بعد از انقلاب نگاه حداکثری بود.

سهیل محمودی در این مصاحبه از محسن مخملباف، نماینده منافقین در اتحادیه اروپا و کسی که تازگیها از بهائیت در سرزمین‌های اشغالی فلسطین ستایش و تکریم کرد به عنوان یک هنرمند داستان نویس در کنار مشاهیر ایران یاد می‌کند.

نمی‌خواهیم حرف‌های او را نقد کنیم، نمی خواهیم نزدیکی نگاه او به بازرگان را تخطئه کنیم و بی‌مهری او به امام (ره) را مذمت کنیم و حتی نمی‌خواهیم تکریم او از محسن مخملباف ضد انقلاب را مورد گلایه قرار دهیم و نیز نمی‌خواهیم بگوییم آنها که این دین حداقلی را تبلیغ و ترویج می‌کنند مجبور به پناهندگی فرهنگی و سیاسی به لندن و واشنگتن شدند و از بی بی سی با ملت سخن می‌گویند.اما این گله را داریم؛ جای این حرفها در ارگان آستان مقدس امام خمینی (ره) نیست. این دیدگاهها باید در دهها نشریه‌ای که عناصر نامحرم با انقلاب در تهران دارند ترویج شود. این جفا به امام (ره) است که در ارگانی که منسوب به اوست تفکراتی تبلیغ و ترویج شود که نسبتی با اندیشه‌های بنیان گذار جمهوری اسلامی ندارد.امام (ره)، بازرگان و نهضت آزادی را بدتر از منافقین می‌دانست، نباید در  نشریه منسوب به ایشان از بازرگان تجلیل شود و هفته‌نامه آستان مقدس امام خمینی (ره) به عنوان ارگان نهضت آزادی درآید!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۵۷
امیر مهدوی

رئیس‌جمهور آمریکا بار دیگر گزینه روی میز را به رخ کشید

اوباما: اکنون در حال ایجاد مکانیسمی هستیم تا بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بتوانند به هر جایی بروند



باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا 3 روز بعد از اتمام مذاکرات سوییس، اختلاف تفاسیر از بیانیه پایانی لوزان را با تهدید ایران به حمله نظامی تکمیل کرد. به گزارش «وطن امروز»، اوباما که 16 فروردین با توماس‌ فریدمن، ستون‌نویس مشهور روزنامه نیویورک‌تایمز آمریکا گفت‌وگو می‌کرد در بخشی از تحلیل خود در حوزه سیاست خارجی دولتش در قبال برنامه هسته‌ای گفت اگرچه اکنون وارد تعامل دیپلماتیک با ایران شده اما هنوز هم همه گزینه‌ها و توانمندی‌های کشورش- از جمله گزینه نظامی- را روی میز نگه داشته است. به گزارش تسنیم، رئیس‌جمهور آمریکا در بخشی از این مصاحبه در ارتباط با خط‌مشی‌ای که در قبال کشورهایی چون ایران یا کوبا در پیش گرفته است گفت به نظر، «تعامل» همراه با دستیابی به نیازهای استراتژیک اصلی، منافع آمریکا را در قبال این کشورها بهتر از تحریم‌ها و انزوای ابدی تأمین خواهد کرد. وی در ادامه افزود: آمریکا با قدرتی که دارد، باید اعتماد به‌نفس داشته باشد و برخی ریسک‌های محاسبه شده را بپذیرد تا امکان‌های بیشتری را پدید آوریم. اوباما گفت: «برای مثال کوبا را در نظر بگیرید. برای ما آزمایش این امکان که تعامل با آنها به نتایج بهتری برای مردم کوبا منتهی خواهد شد ریسک‌های زیادی نخواهد داشت. کوبا کشوری بسیار کوچک است. کشوری نیست که منافع امنیتی اصلی ما را تهدید کند بنابراین دلیلی وجود ندارد که این مساله را آزمایش نکنیم... همین امر درباره ایران نیز صادق است، کشوری بزرگ‌تر و خطرناک، کشوری که در فعالیت‌های منجر به مرگ شهروندان آمریکایی دخیل بوده اما واقعیت مساله این است؛ بودجه دفاعی ایران 30 میلیارد دلار است. بودجه دفاعی ما نزدیک به 600 میلیارد دلار است. ایران می‌فهمد که نمی‌تواند با ما بجنگد... درباره دکترین اوباما پرسیدید. دکترین این است: ما تعامل خواهیم کرد اما تمام توانمندی‌های‌مان را نیز حفظ می‌کنیم». وی در ادامه گفت: «این عقیده که ایران قابل بازدارنگی نیست واقعیت ندارد بنابراین اینکه بگوییم بیایید امتحان کنیم با توجه به اینکه همه گزینه‌های‌مان از جمله گزینه نظامی روی میز است، نشان‌دهنده ساده‌انگاری ما نیست اما اگر این مسائل را از طریق دیپلماتیک حل کنیم، بیشتر ایمن بوده و در موقعیت بهتری قرار خواهیم داشت تا از متحدان‌مان محافظت کنیم و کسی چه می‌داند شاید ایران تغییر کند. اگر این اتفاق نیفتد، توانمندی‌های بازدارنده ما و برتری نظامی ما سر جایش است... ما ظرفیت‌مان برای دفاع از خودمان یا متحدان‌مان را کنار بگذاریم. با توجه به این مسائل، چرا نباید [تعامل با ایران را] امتحان کنیم». اوباما با اشاره به اینکه هنوز تا پایان توافق با ایران راه درازی باقی مانده است، گفت: «کار ما هنوز تمام نشده است و هنوز احتمال عقب‌رفت، لغزش و مشکلات سیاسی جدی را هم در ایران و هم در کنگره آمریکا می‌توان مشاهده کرد».
همه جای ایران در اختیار  آژانس
اوباما در بخش دیگری از این مصاحبه از طراحی مکانیسمی خبر داد که براساس آن بازرسان آژانس به همه جای ایران دسترسی خواهند داشت. اوباما درباره رژیم بازرسی‌ها و نظارت بر تأسیسات هسته‌ای ایران در یک توافق جامع احتمالی گفت: «آنچه که ما بر روی آن توافق کرده‌ایم این است که بتوانیم بر تمام ذنجیره هسته‌ای از معادن اورانیوم گرفته تا تأسیسات نهایی به مانند نطنز نظارت کنیم... این بدین معناست که ما تنها چند نفر محدود را به 2 یا یک یا 5 سایت نخواهیم فرستاد بلکه قادر خواهیم بود آنچه را که آنها انجام می‌دهند به صورت گسترده‌ای ببینیم و در حقیقت، اکنون اگر آنها بخواهند که یک برنامه پنهانی برای تولید بمب ایجاد کنند باید یک چرخه تأمین کاملا متفاوت ایجاد کنند. این نکته شماره یک است». وی افزود: «نکته شماره 2؛ ما قرار است یک کمیته تدارکات تهیه کنیم که هر آنچه ایرانی‌ها وارد می‌کنند، آنچه وارد کشور می‌شود و مدعی هستند که کاربرد دوگانه دارد، را بررسی می‌کند تا مشخص شود آیا از آنها در راستای برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای استفاده می‌کنند یا در یک برنامه تولید بمب. و شماره 3؛ اکنون در حال ایجاد مکانیسمی هستیم تا بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بتوانند به هر جایی بروند». وی در پاسخ به این سوال که «واقعا هر جایی در ایران؟» گفت: «جاهایی که به آنها مظنون هستیم. واضح است که درخواستی باید مطرح شود. ایران می‌تواند اعتراض کند اما آنچه ما انجام می‌دهیم سعی در طراحی مکانیسمی است که براساس آن پس از اینکه این اعتراض‌ها شنیده شدند، یک وتوی نهایی توسط ایران نخواهد بود بلکه نوعی مکانیسم بین‌المللی وجود خواهد داشت که ارزیابی منصفانه‌ای درباره اینکه مکان مورد نظر باید بازرسی شود یا نه انجام دهد. اگر آنها بگویند که این کار باید انجام شود، تصمیم همین خواهد بود، نه اینکه ایران بگوید نه، نمی‌توانید بروید آنجا».
نظارت بر ایران فراتر از پروتکل الحاقی
ادعای دیگر رئیس‌جمهور ایالات متحده در مصاحبه با نیویورک تایمز نظارتی فراتر از پروتکل الحاقی بر فعالیت‌های ایران بود. اوباما گفت: بنابراین نه‌تنها پروتکل الحاقی که آژانس بر کشورهایی که در گذشته برنامه هسته‌ای مساله‌داری را داشته‌اند، داریم، بلکه ورای آن ایران باید تحت مکانیسم بازرسی‌ها و راستی‌آزمایی‌هایی قرار گیرد که تاکنون سابقه نداشته‌اند». اوباما درباره زمانبندی رفع تحریم‌های ایران و پیاده‌سازی مفاد تفاهم هسته‌ای گفت: «هنوز جزئیاتی وجود دارد که باید مشخص شوند اما فکر می‌کنم چارچوب اولیه از ایران می‌خواهد آنچه را لازم است درباره سانتریفیوژ‌ها و سایر موارد انجام دهد. پس از آن تحریم‌های سازمان ملل تعلیق می‌شود. در این مرحله، ما توانایی بازگرداندن تحریم‌ها را در صورت نقض توافق خواهیم داشت. اگر اینگونه نشد، غیر از تحریم‌های مرتبط با اشاعه و موشک‌های بالستیک که به قوت خود باقی هستند،‌ می‌توانند از زیر تحریم‌ها خارج شوند و بدانند این نظارت‌های مداوم در صورتی که تعهدات‌شان را لغو کنند اقداماتی در پی خواهد داشت». وی در ادامه گفت: « اگرچه توافق هسته‌ای با ایران رویدادی بزرگ خواهد بود اما به مسائل ما با ایران پایان نمی‌دهد و ما با همکاری گسترده با متحدان و دوستان‌مان به تلاش برای کاهش- و در مرحله‌ای پایان- فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران در منطقه و حمایت از سازمان‌های تروریستی ادامه می‌دهیم».
شناختن رهبر ایران سخت است
بخش دیگری از این مصاحبه به سوالی درباره نامه‌‌های اوباما خطاب به رهبر معظم انقلاب و نیز بیانات رهبر انقلاب درباره آمریکا  مربوط می‌شد. وی در این‌باره گفت: «شناختن رهبر عالی ایران بسیار سخت است. من به صورت مستقیم با وی گفت‌وگو نکرده‌ام. در نامه‌هایی که وی می‌فرستد، معمولا یادآوری‌های زیادی درباره مظالمی که قبلا به ایران رفته است، وجود دارد اما آنچه به نظر من اهمیت دارد این است که وی به مذاکره‌کنندگانش اجازه داد در این مذاکرات امتیازات مهمی بدهند، تا چارچوب توافق پدید‌ آید... . وی می‌دانست که رژیم تحریم‌ها در بلندمدت ایران را تضعیف می‌کند و اینکه اگر می‌خواهد ایران بار دیگر به جامعه بین‌المللی بازگردد اکنون فرصت‌هایی پدید آمده است».
در هر جنگی کنار اسرائیل هستیم
رئیس‌جمهور آمریکا درباره ادعاهای نتانیاهو راجع به آسیب‌پذیری‌های رژیم صهیونیستی و اینکه تفاهم هسته‌ای با ایران موجودیت اسرائیل را به خطر می‌اندازد نیز توضیحاتی ارائه و تاکید کرد آمریکا در هر جنگی کنار اسرائیل خواهد بود. اوباما گفت: «این اعتقاد اسرائیل را که با توجه به تاریخ تراژیک مردم یهود، نمی‌توانند برای تأمین امنیت‌شان صرفا به ما تکیه کنند را درک می‌کنم،‌ اما آنچه به آنها می‌گویم این است که نه‌تنها به صورت کامل به آنان اطمینان می‌دهم که برتری نظامی کیفی‌شان را حفظ می‌کنند و می‌توانند در برابر هر نوع حمله آتی امکان بازدارندگی داشته باشند بلکه مایلم تعهداتی را بدهم که برای همه در این منطقه، شامل ایران، روشن شود که اگر اسرائیل توسط هر دولتی مورد حمله قرار بگیرد، در کنار آنها خواهیم بود و فکر می‌کنم این کافی است تا از فرصتی که یک بار پدید می‌آید استفاده کرده و ببینیم آیا می‌توانیم مساله هسته‌ای را از روی میز حذف کنیم یا نه. هیچ فرمول و گزینه‌ای بیش از ابتکار‌های دیپلماتیک و نیز چارچوبی که به‌دست آوردیم، برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای وجود ندارد».

مونیز: رفع تحریم‌های ایران پس از یک‌ساله شدن گریز هسته‌ای خواهد بود
ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا در گفت‌وگو با شبکه سی‌بی‌اس آمریکا در تشریح تفاهم سیاسی بین ایران و گروه 1+5 گفت:‌ «ما تمام راه‌های ایران به‌سوی بمب را مسدود کرده‌ایم. ما باید تأکید کنیم که این نه یک توافق 10ساله بلکه توافقی بلندمدت است. مراحل بسیاری وجود دارند که از محدودیت‌های بسیار شدید بر برنامه هسته‌ای ایران آغاز می‌شوند. امیدواریم آنها در بلندمدت به توافق عمل و اعتمادسازی کنند اما ما محدودیت‌های 10ساله، 15ساله، 25ساله و دائمی ‌داریم بنابراین این یک برنامه بلندمدت است». به گزارش تسنیم، مونیز گفت که آمریکا روی تمام زنجیره تأمین اورانیوم «نظارت خواهد داشت» و به زیر نظر نگه داشتن تأسیسات سانتریفیوژ و تولید آن ادامه می‌دهد. وی گفت: «آنها همچنین تعهد خواهند داد که تمام سوخت مصرف شده در رآکتور تازه‌تأسیس خود را که پلوتونیوم بسیار کمتری نسبت به قبل تولید خواهد کرد به خارج از کشور منتقل کنند».وی با اشاره به گزارش روزنامه نیویورک‌تایمز درباره اختلافاتی که میان متن ارائه شده از تفاهم سیاسی توسط وزارتخانه‌های خارجه ایران و آمریکا وجود دارد، گفت: «فکت‌شیت ایرانی‌ها در بسیاری از حوزه‌ها درست است اما واضح است که روی بخش‌های مختلفی از توافق متمرکز بوده و گرایش دارند برخی دیگر از بخش‌های توافق را حذف کنند».مونیز برای مثال گفت در فکت‌شیت ایرانی‌ها اعلام شده این کشور بیش از 5هزار سانتریفیوژ خواهد داشت اما به این واقعیت اشاره نمی‌کند که این رقم نمایانگر کاهش تعداد 19هزار سانتریفیوژ کنونی است. وزیر انرژی آمریکا در ادامه گفت: «در تحریم‌ها، کاملاً شفاف بگویم: رهایی از تحریم‌ها زمانی آغاز می‌شود که آنها محدودیت‌های هسته‌ای اصلی را اعمال کردند، یعنی زمانی که گریز هسته‌ای از 3ـ2 ماه کنونی به یک سال افزایش یافت. در این زمان است که رهایی از تحریم‌ها واقعاً آغاز می‌شود». مونیز گفت: «هیچ شکی وجود ندارد که مسائل‌ بسیار زیادی با ایران داریم. این توافق به هیچ عنوان از اهمیت فعالیت‌های ما علیه آنها و حمایت کاملاً قوی از دوستان و متحدان‌مان در منطقه نمی‌کاهد».

منبع : وطن امروز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۲۰
امیر مهدوی

دکتر علی یحیی زاده:دکتر ظریف در برنامه شنبه شب صدا و سیما سند رسمی وزارت خارجه آمریکا در خصوص مفاد تعهدات دوطرف در تفاهم لوزان را تلویحا تکذیب کرد.

آمریکاییها در سند کذا اعلام کردند که تحریمهای آمریکا (بیش از ۹۰ درصد تحریمها  لغو نمیشود و صرفا بعد از راستی آزمایی اجرای تعهدات ایران توسط آژانس انرژی اتمی، تعلیق میشود!

اما دکتر ظریف اعلام کرد که این ادعا خلاف واقع است. مجری پرسید یعنی تحریمها لغو میشود؟ ایشان درجواب گفت ما کاری نداریم که در داخل آمریکا چگونه میخواهند تحریمها را لغو کنند، اما دولت آمریکا متعهد میشود که تحریمهای هسته ای را لغو کند. بقیه موضوع مشکل داخلی آمریکاست.

در همین رابطه و در بخش دیگر مجری پرسید چگونه شما در مورد پروتکل الحاقی بدون اخذ مصوبه مجلس تعهد به اجرا داده اید؟ ظریف گفت نه ما تعهد به اجرای داوطلبانه داده ایم و گفته ایم که نمیتوانیم از طرف مجلس ایران تعهد بدهیم.

به عبارت دیگر همانطور که دولت ایران در توافق بین المللی نمی تواند از طرف مجلس تعهد به تصویب پروتکل الحاقی کند، دولت آمریکا هم نمیتواند از طرف کنگره تعهد به تصویب لغو تحریمهای هسته ای کند. این به آن در.

در نتیجه تحریمهای اصلی که مربوط به کنگره آمریکاست و اتفاقا هسته ای صرف هم نیست باقی میماند و دولت آمریکا صرفا بعد از اینکه اجرای تعهدات ایران (از جمله PMD بخوانید بازرسی از سایتهای نظامی)، به تدریج تحریمها را تعلیق میکند.

با توجه به خطوط قرمز نظام که بارها از جمله در سخنان روز اول فرودین امسال تکرار شده است، دولت نمیتواند بدون لحاظ لغو تحریمهای هسته ای آمریکا توافق نهایی را امضا کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۱۰
امیر مهدوی

دکتر یدالله جوانی: اینک فضای سیاسی کشور به شدت تحت تأثیر مذاکرات هسته‌ای و بیانیه لوزان قرار گرفته و این مهم، خود نشانی از اهمیت موضوع و تأثیر آن بر سرنوشت کشور و آینده انقلاب و نظام دارد. واکنش‌ها و ارزیابی درباره بیانیه لوزان در داخل کشور و از سوی رسانه‌ها، دلسوزان و علاقه‌مندان به کشور، بسیار متفاوت است. گزاره‌های زیر این تفاوت را به نمایش می‌گذارد:

- با اجرای توافق اخیر، باید مقدمات برگزاری مراسم ختم صنعت هسته‌ای را آماده کرد.
- هسته‌ای می‌رود، تحریم‌ها می‌ماند.
- لغو تحریم‌ها پس از اجرای توافق یا انجام تعهدات ایران، نیرنگی کثیف است.
- درباره فردو فاجعه رخ داده است.
- جهان خرسند از یک توافق هسته‌ای
- دیپلماسی خندید و شگون 13
- 13 فروردین روز نحس نیست، روزی است که می‌توان در آن رستگار شد!
گزاره‌های بالا، نمونه‌هایی از اظهارنظرها و ارزیابی‌ها در فضای رسانه‌ای کشور نسبت به مذاکرات و بیانیه لوزان است. برخی گزاره‌ها مبتنی بر یک نوع ذوق‌زدگی و موافقت صددرصدی با آنچه انجام شده و کار را تمام دانستن در حد به رستگاری رسیدن در روز 13 فروردین شکل گرفته و برخی دیگر از گزاره‌ها مبتنی بر بدبینی صرف و مخالفت با آنچه انجام شده، رخ می‌نماید. سؤال این است که کدامین نگاه از این دوگانه درست است؟ و آیا نگاه سومی هم متصور است؟ به نظر می‌رسد در کنار دو نگاه صرفاً حمایتی و صرفاً بدبینانه و مخالفتی، می‌توان با رویکردی حمایتی- نظارتی، رعایت خطوط قرمز نظام در توافق نهایی را مطالبه کرد.
آنچه اکنون رخ داده، صدور یک بیانیه مطبوعاتی یا یک چارچوب مفهومی برای تدوین متن توافقنامه نهایی طی سه ماه آینده است. تفسیرهای مختلف از عنوان این بیانیه گرفته تا محتوا و پیوست‌های نوشته و نانوشته آن، سبب شده در داخل کشور، دیدگاه‌های متفاوت شکل بگیرد و بر این اساس، ارزیابی‌های مثبت و منفی نسبت به عملکرد دولت و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای پدید آید. کسانی که دلسوزانه دارای دیدگاه‌های انتقادی هستند، بر این نکته تأکید دارند که در این مذاکرات و بیانیه پایانی از برخی خطوط قرمز نظام عبور شده و استناد آنها هم بعضاً، بیانیه کاخ سفید و اظهارات اوباما، جان کری و دیگر مقامات یا رسانه‌های غربی است. و اما کسانی که دارای دیدگاه حمایتی صرف بوده و بعضاً ذوق‌زده شده‌اند، بر دو قسم می‌باشند؛ کسانی که اصل را بر رسیدن به توافق به هر قیمت گذاشته‌اند و کسانی که به دولتمردان و تیم مذاکره‌کننده اعتماد دارند و معتقدند تیم مذاکره‌کننده نمی‌تواند برخلاف سیاست‌های کلان نظام حرکت کند. نگارنده بر این اعتقاد است که بر اساس رویکرد حمایتی- نظارتی و مطالبه‌گری، بهتر می‌توان در مسیر تحقق شعار سال و تأمین منافع ملی و از جمله حقوق هسته‌ای گام برداشت. بر اساس این رویکرد، نکات زیر را باید مورد توجه و تأمل قرار داد:
1- برجسته‌سازی دستاوردهای بزرگ هسته‌ای در عرصه بین‌الملل نباید تحت‌الشعاع دغدغه‌ها و نگرانی قرار گیرند و مورد غفلت واقع شوند. نباید فراموش کرد که بر اساس سیاست قدرت‌های جهانی حاکم بر ساختار نظام بین‌الملل کنونی، ایران حق برخورداری از فناوری هسته‌ای و چرخه غنی‌سازی اورانیوم را نداشت. اگر به سال‌های قبل برگردیم، در یک دهه پیش غربی‌ها با صراحت این حق را انکار کرده و تمامی ابزارها و امکان‌های خود را به صحنه آوردند تا ملت ایران را از حرکت در مسیر هسته‌ای شدن بازدارند اما امروز شاهد آن هستیم که مقاومت بیش از یک دهه‌ای ملت ایران تحت هدایت‌های راهبردی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نتیجه داده و بر اساس آخرین مذاکرات و بیانیه پایانی آن، یعنی بیانیه لوزان، همین قدرت‌های جهانی با پذیرش چرخش 5هزارسانتریفیوژ در نطنز، تن به هسته‌ای بودن ایران داده و ایران را به عنوان یک کشور دارای فناوری هسته‌ای و چرخه سوخت در ساختار نظام بین‌الملل پذیرفتند. حفظ ماهیت آب سنگین اراک از یک طرف و بقای فردو به عنوان یک سایت هسته‌ای با شرایط خاص از طرف دیگر (برخلاف خطوط قرمز غربی در مذاکرات هسته‌ای)، از دیگر دستاوردهای بزرگ در این مذاکرات است.
بنابراین تمام کسانی که دلسوزانه نگران برخی از موضوعات هستند، نباید از این دستاوردها غفلت کنند و به گونه‌ای سخن بگویند که گویا ایستادگی و مقاومت بیش از یک دهه‌ای ملت ایران هیچ دستاورد و ثمری نداشته است.
وقتی جان کری در مصاحبه اخیرش با صراحت می‌گوید «نمی‌توانیم ملت ایران را به زانو درآوریم»، این سخن باید در داخل کشور برجسته شود، چرا که این سخن دشمن است که به اقتدار و عظمت ملت ایران اعتراف می‌کند. همچنین سخنان اوباما در بیان دلایل ضرورت توافق با ایران و پذیرش فناوری هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران برای مصارف صلح‌آمیز با این استدلال که گزینه‌های جنگ، بمباران تأسیسات هسته‌ای یا تشدید تحریم‌ها، هیچ‌یک کارآمد و مفید نیست، باید برای ملت ایران برجسته شود، زیرا این سخنان حکایت از اعتراف دشمن به شکست سیاست‌هایش در برابر ملت ایران می‌کند.
2- رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در ابتدای کار دولت کنونی و شروع مذاکرات هسته‌ای در فضای جدید، فرمودند ما به دولت خودمان و به تیم مذاکره‌کننده خودمان اعتماد داریم، اما به طرف مقابل بی اعتماد هستیم. همچنین معظم‌له با نامگذاری سال جاری با عنوان «دولت، ملت، همدلی و همزبانی»، یکی از ارکان این شعار را، اعتماد ملت به مسئولان معرفی کردند. بنابراین ضروری است که در نبرد تفسیرها از بیانیه لوزان و بیان مطالب متفاوت و بعضاً متضاد نسبت به یک موضوع مشخص از سوی مذاکره‌کنندگان ایرانی و طرف غربی، اساس را بر اعتماد به مسئولان دولت گذاشت و با بی‌اعتمادی کامل به سخنان طرف مقابل نگریست.
به هر حال طرف مقابل ملت ایران، دشمنی است که خدعه و نیرنگ و دروغگویی اساس ذاتش را تشکیل می‌دهد. بنابراین تمامی عزیزان، دلسوزان و منتقدین مذاکرات و بیانیه لوزان، به این نکته توجه داشته باشند که بدون دلیل و صرفاً با استناد به اظهارات طرف مقابل که اهل خدعه است نباید اعتماد مردم به مسئولان را خدشه دار ساخت.
3- دولت و خصوصاً تیم مذاکره‌کننده، با تأمل در «فکت شیت» امریکایی‌ها و اظهارنظرهای آقایان اوباما، جان کری و دیگر مقامات ایالات متحده، باید بیش از پیش به این واقعیت پی برده باشند که دولت امریکا غیرقابل اعتماد است و بر این اساس: الف- به منتقدین دلسوز حق بدهند که نگران عاقبت کار باشند. ب- براساس سوالات و ابهامات مطرح شده از سوی منتقدین اعم از نمایندگان محترم مجلس، نخبگان و اصحاب رسانه در خصوص مذاکرات و بیانیه لوزان، هوشمندی و دقت نظر برای تدوین متن توافقنامه احتمالی نهایی را بالا برده، تا جلوی هرگونه تفسیر مغایر با آنچه در جلسات و مذاکرات مطرح می شود را، از طرف مقابل که حیله و خدعه‌گری در ذاتش نهادینه شده، بگیرند.
4- پروتکل الحاقی و انجام بازرسی های ویژه بر اساس آن، از جمله مسائل مهم مطرح شده در بیانیه لوزان است. به استناد مفاد خود پروتکل الحاقی از یک طرف و به استناد قانون اساسی جمهوری اسلامی از طرف دیگر، پذیرش این پروتکل برای اجرا، نیاز به مصوبه مجلس شورای اسلامی دارد. هیچ کس در داخل کشور در این موضوع و صلاحیت قوه مقننه نباید تردید ایجاد کند و به طور قطع نمایندگان محترم مجلس نیز، بر اساس منافع و مصالح کشور در این خصوص تصمیم‌گیری خواهند کرد.
5- دولتمردان اعم از رئیس‌جمهور محترم و دست‌اندر‌کاران موضوع هسته‌ای، باید به این نکته توجه داشته باشند که مردم انتظار پذیرش توافقنامه‌ای را در تیرماه دارند که عناصر اصلی‌اش در خطوط قرمز، بر اساس اظهارات صریح امروزشان باشد. به عبارت دیگر، مردم از دولت و به ویژه اعضای تیم مذاکره کننده هسته‌ای، این مطالبه را دارند که هرگز پای متنی را که برخلاف وعده‌های امروز آنان به مردم باشد، امضا نکنند. تاکید بر این مطلب از آن روی است که طرف مقابل و خصوصاً امریکایی‌ها، در تلاش خواهند بود توافقنامه‌ای را بر اساس «فکت شیت» اعلامی به امضای ایرانیان برسانند و چنین توافقی به طور قطع برخلاف منافع ملی است.
6- و اما نکته پایانی عبارت از این مهم است که ملت ایران و خصوصاً دولتمردان بدانند امریکایی‌ها و اروپایی‌ها بیش از ما به توافق و لغو تحریم‌ها نیازمند هستند. غرب هیچ گزینه‌ای جز پذیرش یک ایران مقتدر و دارای نقش‌های فعال در مسائل منطقه راهبردی غرب آسیا و دیگر عرصه‌های بین المللی ندارد. آقای اوباما در نشست خبری در خصوص مذاکرات لوزان با صراحت خواسته یا ناخواسته، اعتراف به این مهم کرد که از میان سه گزینه توافق، جنگ و تشدید تحریم‌ها، گزینه مفید و موثر، توافق از طریق مذاکره است. معنای این نکته آن است که بدانیم با پافشاری بر خطوط قرمز نظام به پشتوانه مقاومت ملت ایران، این غرب و ایالات متحده است که باید حقوق ملت ایران را محترم بشمارد و در عمل به آن پایبند باشد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۵۴
امیر مهدوی

Image result for ‫امام (ره)درحال نوشتن‬‎

شاهد توحیدی: 
هدف از نگارش این مقال، نه تنقید از آقای منتظری است و نه حتی گزارش یک رویداد. این مسوده نمایان ساختن جلوه‌ای از خردمندی و قاطعیت امام‌خمینی در مقام رهبری نظام را می‌جوید. عیان کردن مآل‌اندیشی و حق‌مداری رهبری که جز به رضای خدا و اعزاز و اکرام نام و راه او نیندیشید و خداوند نیز بارقه‌ای از عزت خویش را به وی ارزانی داشت که «ولله العزه ولرسوله ولمومنین.» یاد و نامش بلند باد

یک:

روزهای تعطیلات نوروزی، یادآور رخدادی مهم در تاریخ انقلاب هستند که به دلیل خموشی رسانه‌ها در این روز یا پاره‌ای مصلحت‌اندیشی‌ها، به محاق غفلت یا تغافل می‌رود. اگر به دقت بر رویدادهای سال‌های اخیر و حتی بر آنچه هم‌اینک در لایه‌های زیرین و نامرئی سیاست در ایران در جریان است بنگریم، آثار مصلحت‌سنجی تاریخی و ماندگار امام خمینی(قده) در ششم فروردین ماه 1368 را بهتر درک خواهیم کرد. به واقع فتنه سال1388و نقش فعال آقای منتظری و باند مهدی‌هاشمی معدوم در آن، نمایانگر صحت دیدگاه امام در ضرورت انتشار سریع نامه 1/6 بود و اظهار اینکه در سالیان بعد، از عدم انتشار این نامه پشیمان خواهید شد! به هرروی، امروز 26 سال از این رخداد تاریخی سپری گشته و گذر زمان و اقدامات تخریبی آقای منتظری و اطرافیان او، نشان داده است که نگاه نافذ امام در آن روزگار، تا چه حد ناظر به آینده این فرد و اطرافیان وی و لحن این نامه نیز معطوف به کارکرد تخریبی ایشان در سالیان آینده بوده است.

نامه 1/6 در دو دهه اخیر، بحث‌های فراوانی برانگیخته است. عده‌ای آن را منسوخ و نامه1/8 را دیدگاه واقعی امام قلمداد کرده‌اند که در ادامه بدان خواهیم پرداخت. عده‌ای نیز این نامه را در بردارنده واپسین و البته واقعی‌ترین تحلیل ایشان درباره خصال و کارکرد آقای منتظری می‌دانند که در آن دوران به واسطه برخی مصلحت‌سنجی‌های ناموجه مجال نشر نیافته است. به باور راقم، در داوری پیرامون این نامه تاریخی و پیش‌بینی‌های صورت گرفته در آن، هیچ چیز بهتر از مرور دقیق آن نیست:

                                                                          بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

جناب آقای منتظری

با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلاً در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مسئله مهدی‌هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است، مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی‌هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد‌الله از این پس شما مسئله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید - که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند- با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید: 1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی‌هاشمی و لیبرال‌ها نریزد. 2 - از آنجا‌که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. 3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. 4 - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان – روحی‌له‌الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر اینگونه کارهایتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. والله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. والله قسم، من رأی به ریاست‌جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم. من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند، نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. والسلام.

یک‌شنبه، 6 / 1 / 68

روح‌الله الموسوی الخمینی»

نامه بی‌نیاز از تحلیل و به اندازه کافی گویاست. پیش‌بینی‌های مندرج درآن به ویژه آنکه: «شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند» ابعاد واقع‌بینی نویسنده را نمایان می‌سازد.

دو:

مسئولان تراز اول نظام از جمله اکبر‌هاشمی‌رفسنجانی، انتشار این نامه را آن هم با لحن تندی که دارد، از اخبار ساعت 2 بعدازظهر به صلاح نمی‌دانند. آنان از اساس در جریان نگارش این نامه توسط امام نبوده‌اند. آنها با اصرار فراوان سعی در متقاعد کردن رهبر انقلاب به این راهکار دارند که «عزل» ظاهر «استعفا» پیدا کند، چراکه فضای اجتماعی در جریان عمق اختلافات امام با آقای منتظری نیست و انتشار چنین نامه‌ای می‌تواند آن را با شوک و بهت مواجه کند. آقای منتظری می‌پذیرد که در پاسخ نامه 6/1، استعفانامه‌ای ملایم بنگارد و ماجرا بدین شکل در افکار عمومی بازتاب یابد. او در صدر نامه خود آورده است: «‌مرقومه شریفه مورخ 6/1/68 واصل شد»، چیزی که بعدها توسط خود وی و اطرافیانش انکار شد و اساساً نامه 6/1 جعلی و ساخته و پرداخته فرزند امام قلمداد گشت. استعفا‌نامه آقای منتظری بدین قرار در رسانه‌ها انتشار یافت:

                                                                         بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

محضر مبارک آیت‌الله العظمى امام‌خمینى (مدظله‌العالى)

پس از سلام و تحیت، مرقومه شریفه مورخ 6/1/68 واصل شد. ضمن تشکر از ارشادات و راهنمایی‌هاى حضرتعالى به عرض مى‌رساند، مطمئن باشید همانطور که از آغاز مبارزه تاکنون در همه مراحل همچون سربازى فداکار و از خود گذشته و مطیع در کنار حضرتعالى و در مسیر اسلام و انقلاب بوده‌ام، اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجراى دستورات حضرتعالى مى‌دانم، زیرا بقا و ثبات نظام اسلامى مرهون اطاعت از مقام معظم رهبرى است. براى هیچ کس قابل شک نیست که این انقلاب عظیم تا‌کنون در سایه رهبرى و ارشادات حضرتعالى از خطرات مهمى گذشته و دشمنان زیادى همچون منافقین کوردل که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصیت‌هاى عزیز ما و از جمله فرزند عزیز خود من(1) آغشته است و سایر جناح‌هاى مخالف و ضد انقلاب و سازشکار و لیبرال‌مآب‌هاى کج‌فکر را رسوا و از صحنه خارج نموده است. آیا جنایات هولناک و ضربات ناجوانمردانه این روسیاهان کوردل به انقلاب و کشور و ملت عزیز و فداکار ما فراموش شدنى است؟ و اگر بلندگوهاى آنان و رادیوهاى بیگانه خیال مى‌کنند با جوسازی‌ها و نشر اکاذیب و شایعه‌پراکنی‌ها به نام اینجانب مى‌توانند به اهداف شوم خود برسند و در همبستگى ملت ما رخنه کنند، سخت در اشتباهند. و راجع به تعیین اینجانب به عنوان قائم مقام رهبرى، خود من از اول جداً مخالف بودم و با توجه به مشکلات زیاد و سنگینى بار مسئولیت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم که تعیین اینجانب به مصلحت نبوده است و اکنون نیز عدم آمادگى خود را صریحاً اعلام مى‌کنم و از حضرتعالى تقاضا مى‌کنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آینده اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظر بگیرند و به من اجازه فرمایید همچون گذشته یک طلبه کوچک و حقیر در حوزه علمیه به تدریس و فعالیت‌هاى علمى و خدمت به اسلام و انقلاب، زیر سایه رهبرى حکیمانه حضرتعالى، اشتغال داشته باشم و اگر اشتباهات و ضعف‌هایى که لازمه طبیعت انسان است رخ داده باشد، ان‌شاءالله با رهبری‌هاى حضرتعالى مرتفع گردد و از همه برادران و خواهران عزیز و علاقه‌مند تقاضا مى‌کنم مبادا در مورد تصمیم مقام معظم رهبرى و خبرگان محترم، به بهانه حمایت از من، کارى انجام دهند یا کلمه‌اى بر زبان جارى نمایند، زیرا مقام‌معظم رهبرى و خبرگان جز خیر و مصلحت اسلام و انقلاب را نمى‌خواهند. امید است این شاگرد مخلص را همیشه از راهنمایی‌هاى ارزنده خود بهره‌مند و از دعاى خیر فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته

7 / 1 / 68

حسینعلى منتظرى»

سه:

در دو دهه اخیر، بسیاری از اطرافیان بریده امام و اصحاب ِ سابق جماران درصدد برآمده‌اند تا نامه 1/8 را ناسخ نامه 1/6 قلمداد کنند. راقم این سطور بر این باور است که به راحتی می‌توان زنهارهای 1/6 را از مکتوب 1/8 دریافت. اتفاقاً جمله‌ای که برخی در آن بازیابی منزلت آقای منتظری پس از عزل را می‌جستند، همان جمله‌ای است که درآن هشداری آشکار نهفته است. این جماعت نامه را از این بخش آن می‌خوانند که «شما فقیهى باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند». درحالی که جمله از اینجا آغاز می‌شود که «من صلاح شما و انقلاب را در این مى‌بینم که شما فقیهى باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند». نامه 8/1 ترجمانی از نامه 6/1 است که لحن آن اندکی تلطیف گشته است:

                                                                                 بسم‌الله‌‌الرحمن‌الرحیم

جناب حجت‌الاسلام و‌المسلمین آقاى منتظرى (‌دامت افاضاته)

با سلام و آرزوى موفقیت براى شما، همانطور که نوشته‌اید رهبرى نظام جمهورى اسلامى کار مشکل و مسئولیت سنگین و خطیرى است که تحملى بیش از طاقت شما مى‌خواهد و به همین جهت، هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم و در این زمینه هر دو مثل هم فکر مى‌کردیم. ولى خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من هم نمى‌خواستم در محدوده قانونى آنها دخالت کنم. از اینکه عدم آمادگى خود را براى پست قائم مقامى رهبرى اعلام کرده‌اید پس از قبول، صمیمانه از شما تشکر مى‌نمایم. همه مى‌دانند که شما حاصل عمر من بوده‌اید و من به شما شدیداً علاقه‌مندم. براى اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت مى‌کنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید و از رفت‌و‌آمد مخالفین نظام که به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامى خود را جا مى‌زنند، جداً جلوگیرى کنید. من این تذکر را در قضیه مهدى‌هاشمى هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این مى‌بینم که شما فقیهى باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند. از پخش دروغ‌هاى رادیو بیگانه متأثر نباشید. مردم ما شما را خوب مى‌شناسند و حیله‌هاى دشمن را هم خوب درک کرده‌اند که با نسبت هر چیزى به مقامات ایران کینه خود را به اسلام نشان مى‌دهند. طلاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه‌ها و رادیو - تلویزیون، باید براى مردم این قضیه ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت نظام از مسائلى است که مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم. جنابعالى ان‌شاءالله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمى مى‌بخشید. والسلام علیکم.

8 / 1 /68

روح‌الله‌الموسوی‌الخمینی»

چهار:

متعاقب انتشار این مکاتبه، به دستور امام‌خمینی و ابلاغیه مکتوب میرحسین موسوی، عکس آقای منتظری از همه ادارات و مراکز رسمی نظام برچیده شد. صداوسیما از خواندن اخبار مربوط به وی منع شد. موانع امنیتی اطراف منزل او نیز برچیده شدند. حتی به دستور امام، مجله پاسدار اسلام از درج دروس تفسیر نهج‌البلاغه وی نیز برحذر داشته شد. امام با منتظری، دقیقاً وفق‌نامه 1/6 و کاملاً جدی و قاطع برخورد کرد. در پی رویکرد جدی و قاطع رهبرکبیر انقلاب بود که برای برخی وزرای کابینه میرحسین موسوی و نیز نمایندگان وقت مجلس، درباره کم و کیف برخورد با منتظری ابهاماتی روی داد. پاسخ امام به این عده از این قرار بود:

                                                                          بسم‌الله‌الرحمن‌‌الرحیم


خدمت فرزندان عزیز، نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و وزرای محترم - دامت افاضاتهم-

با سلام، شنیدم در جریان امر حضرت آقای منتظری نیستید و نمی‌دانید قضیه از چه قرار است. همین قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیه‌ها و پیغام‌ها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدینجا ختم نگردد، ولی متأسفانه موفق نشد. ازطرف دیگر وظیفه شرعی اقتضا می‌کرد تا تصمیم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگیرد. لذا با دلی پرخون حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم. ان‌شاءالله خواهران و برادران در آینده تا اندازه‌ای روشن خواهند شد. سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخی‌بردار نیست و در صورت تخطی، هرکس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفی خواهد شد. توفیق همگان را از خداوند متعال خواستارم. والسلام‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته.

26/1/68


روح‌الله‌الموسوی‌الخمینی

پنج:

بنیانگذار حکیم و فرزانه انقلاب، در طول 10 سال رهبری نظام اسلامی پس از پیروزی انقلاب، درس‌های فراوانی به کارگزاران نظام در همه ادوار آن به ویژه آنان که در آینده خواهند آمد، آموخت که یکی از آنها شفافیت و صراحت در مواضع و عدم استقرار در ملاحظات و رودربایستی‌های عاطفی است. بی‌تردید، طول و عرض ارتباط عاطفی امام‌خمینی با آقای منتظری، بس بیشتر از وابستگی‌های مسئولان امروز نظام با کسانی است که امروز از تمامی سوابق و لواحق انقلابی خویش تراجع کرده‌اند. اقدام قاطع امام در عزل آقای منتظری باید امروزه برای ایشان درس‌آموز و الهام‌بخش باشد و چنین باد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۵۶
امیر مهدوی

مذاکرات فشرده و نفسگیر تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با گروه 1+5 در لوزان اگرچه به صدور بیانیه‌ای منتهی شد که واجد نقاط مثبت و منفی در روند فعالیت‌های هسته‌ای ایران است، اما مانند توافقات اولیه منشأ تفاسیر و برداشت‌های متفاوتی شده است که طی دو روز اخیر فضای رسانه‌ها را به خود اختصاص داده است.
پس از انتشار بیانیه لوزان در مصاحبه مشترک مطبوعاتی آقای ظریف و نماینده اتحادیه اروپا که وجه بارز و قابل‌تقدیر آن پذیرش رسمی غنی‌سازی ایران توسط گروه 1+5 است اما سندی که وزارت خارجه امریکا بعد از این مصاحبه و به عنوان جزئیات توافق منتشر کرده است بیانگر این است که این سطح از غنی‌سازی نمی‌تواند نماد مطالبه مردم ایران از فعالیت‌های هسته‌ای باشد. براساس این سند پیوستی ایران برای 15 سال اورانیوم تا 3.67 درصد غنی‌سازی خواهد کرد. ذخایر اورانیوم ایران به 300 کیلو مواد 3.67 درصد غنی‌شده تقلیل خواهد یافت و ایران تحت توافق، 6 هزار و 104 سانتریفیوژ خواهد داشت که 5 هزار و 60 عدد آن به‌مدت 10 سال غنی‌سازی خواهد کرد و سانتریفیوژهای آن از نوع آی‌آر1 خواهد بود.
با نگاه اجمالی به بیانیه و سند پیوستی چند نکته اساسی قابل توجه است:
1- فارغ از عنوانی که برای بیانیه لوزان انتخاب شده، متن آن نشان دهنده پذیرش تعهداتی است که ابعاد آن باید در مذاکرات بعدی تکمیل شود و این امر نشان‌دهنده دومرحله‌ای شدن مذاکرات است.
2- لغو تحریم‌ها موکول به راستی‌آزمایی فعالیت‌های هسته‌ای ایران شده است. با توجه به سابقه عملکرد آژانس انرژی هسته‌ای در برخورد خصمانه علیه ایران تحقق رفع تحریم‌ها چشم‌انداز مبهمی خواهد داشت.
3- پذیرش پروتکل الحاقی ولو به صورت داوطلبانه ضمن اینکه تکرار تجربه تلخ گذشته است، تعهدی را ایجاد کرده که لازمه آن تصویب مجلس شورای اسلامی است؛ مجلسی که تا کنون به طور جدی در جریان مذاکرات قرار نگرفته است.
4- طرف امریکایی از هم اکنون زیاده‌خواهی‌های خود را در ادامه مسیر مذاکرات آغاز کرده است. اوباما رئیس‌جمهور امریکا بلافاصله بعد از انتشار بیانیه لوزان در سخنانی از پیش برنامه‌ریزی شده می‌گوید:برخی از تحریم‌ها علیه ایران مرحله به مرحله لغو خواهد شد، البته بازگشت پذیر خواهد بود. تحریم‌های دیگر از جمله حمایت از تروریسم و موشک‌های بالستیک و حقوق بشر همچنان باقی خواهند ماند. یا اینکه می‌گوید:امروز، پس از ماه‌ها دیپلماسی سخت و اصولی، به چارچوب توافق دست یافتیم و این یک توافق خوب است، توافقی که اهداف اصلی ما را تأمین می‌کند. این چارچوب همه مسیرهایی را که ایران بتواند به سلاح اتمی دست پیدا کند، قطع خواهد کرد. ایران با محدودیت‌های شدیدی در برنامه هسته‌ای روبه‌رو خواهد شد و ایران همچنین با قوی‌ترین و شفاف‌ترین رژیم بازرسی که در هر برنامه هسته‌ای در تاریخ وجود داشته، موافقت کرده است. بنابر‌این توافق بر اساس اعتماد نیست، توافق بر اساس راستی‌آزمایی بی‌سابقه است.
5- باتوجه به ابعاد باقی مانده در برنامه هسته‌ای ایران و اینکه هرچه غنی‌سازی می‌شود تا سطح 300کیلو عملاً باید تبدیل و یا... عملاً ادامه این فعالیت‌ها غیر منطقی می‌نماید.
6- فراخوانی که برای حضور در خیابان‌ها و شادی کردن، ‌به طور گسترده در شبکه‌های مجازی انجام شد، اگر‌چه برای فعالانی که برای ارائه یک نقطه مثبت در کارنامه دولت لحظه‌شماری می‌کنند، قابل توجیه است، اما باید توجه داشت که این ایجاد امید نیازمند تحقق عملی است که مردم باید آثار عینی آن را مشاهده کنند و این امر کار دولت را درآینده دشوار می‌کند.
 مقام معظم رهبری در آستانه سال نو در حرم رضوی در مورد مذاکرات هسته‌ای بر چند نکته اساسی تأکید و فرصت مناسبی را برای تیم ایجاد کردند تا بتواند متکی برآن، مذاکرات را قدرتمندانه به پیش ببرد، از جمله اینکه:
1- امریکایی‌ها به این مذاکرات بسیار احتیاج دارند و اختلافات درونی آنها هم به این دلیل است که جناح رقیب دولت کنونی امریکا تلاش دارد تا امتیاز این مذاکرات به نام رقیب حزبی‌اش ثبت نشود.
2- رئیس‌جمهور امریکا در پیام خود می‌گوید در ایران افرادی هستند که با حل دیپلماتیک موضوع هسته‌ای مخالفند، در حالی که این سخن دروغ است، زیرا در ایران هیچ فردی مخالف حل مسئله هسته‌ای از طریق مذاکره نیست. رهبر انقلاب خاطر‌نشان کردند: آن چیزی که ملت ایران با آن مخالف است، زورگویی‌ها و تحمیل‌های دولت امریکا است که ملت در مقابل آن ایستاده است.
3- حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید مجدد بر اینکه مذاکرات کنونی ایران با امریکا، صرفاً در موضوع هسته‌ای است و نه موضوعی دیگر، خاطر‌نشان کردند: ما در مسائل داخلی و منطقه‌ای و موضوع تسلیحات، به هیچ وجه با امریکا مذاکره نخواهیم کرد، زیرا سیاست امریکا در منطقه ایجاد ناامنی و مقابله با ملت‌های منطقه و بیداری اسلامی است که نقطه مقابل سیاست‌های محوری جمهوری اسلامی ایران است.
3- رهبر انقلاب با اشاره به اظهارات مکرر امریکایی‌ها مبنی بر اینکه تحریم‌ها، بعد از توافق و بعد از بررسی رفتار و عملکرد ایران، برداشته خواهند شد، آن را یک خدعه دانستند و افزودند: این سخن غیرقابل قبول است، زیرا برداشته شدن تحریم‌ها جزئی از مذاکرات است و نه نتیجه مذاکرات؛ بنابراین همان‌گونه که رئیس‌جمهور محترم صریحاً گفتند، رفع تحریم‌ها باید بلافاصله بعد از توافق انجام شود.
4- حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به اظهارات امریکایی‌ها مبنی بر اینکه تصمیم‌های ایران در هر توافق احتمالی باید برگشت‌ناپذیر باشد، گفتند: این سخن نیز قابل قبول نیست، زیرا اگر آنها برای خود این حق را قائلند که بعد از توافق احتمالی، به هر بهانه‌ای، بار دیگر تحریم‌ها را برقرار کنند، پس هیچ دلیلی ندارد که ما اقداماتی را بپذیریم که برگشت‌ناپذیر باشند. ایشان تأکید کردند: صنعت هسته‌ای ایران یک صنعت بومی و مردمی است که باید پیش برود و پیشرفت جزو ذات هر صنعت و فناوری است.
5- رهبر انقلاب با اشاره به ادعای امریکایی‌ها مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای گفتند: آنها خودشان هم می‌دانند که ما در این مذاکرات به همه تعهدات بین‌المللی و تعهدات اخلاق سیاسی پایبند بودیم و نقض عهد نکردیم و تلوُّن هم به خرج ندادیم، اما در نقطه مقابل، امریکایی‌ها عهدشکنی و تقلب کردند و تلّون و دوگانگی را در مواضع و سخنان خود نشان دادند.
6- حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رفتار امریکایی‌ها در مذاکرات هسته‌ای را مایه عبرت برای مردم دانستند و خاطرنشان کردند: رفتار امریکا برای مجموعه روشنفکری داخل کشور نیز مایه عبرت است تا متوجه شوند در مذاکرات با چه کسی طرف هستیم و امریکا چگونه رفتار می‌کند.
به نظر می‌آید که بخش عمده‌ای از تلاش تیم مذاکره‌کننده در ماه‌های آینده همچون توافقنامه اولیه باید صرف جبران آثار منفی این بیانیه باشد؛ نکته‌ای که تأمل بیشتر در مراحل قبلی می‌توانست دشواری‌های آینده را کاهش دهد.
نویسنده :  عباس حاجی‌نجاری 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۴۶
امیر مهدوی

بالاخره پس از چند ماه خوف و رجا و بیم و امید به مکتوب دیگری بعد از توافق اولیه ژنو رسیدیم که ظاهراً هنوز پایان راه نیست. به صورت طبیعی طرفین مذاکره خود را راضی و برنده این مذاکرات پیچیده و طولانی می‌دانند و این وضعیت برای تحلیلگران و خصوصاً‌ اصحاب رسانه قابل درک است اما سردرگمی‌های امریکایی‌ها ملموس‌تر از تیم ایرانی است، به صورتی که چینش سخنان آنان در کنار همدیگر این تعارضات و سردرگمی را روشن می‌سازد. رئیس‌جمهور امریکا در یک‌و‌نیم سال گذشته بیش از 10بار اعلام نمود «تحریم‌ها ایران را پای میز مذاکره کشاند» اما در مصاحبه دو روز پیش خود با صراحت می‌گوید ما سه گزینه بیشتر مدنظر نداشتیم.

1- ادامه تحریم‌ها، رئیس‌جمهور امریکا با صراحت می‌گوید روند سال‌های گذشته نشان داد که تحریم تأثیر ملموسی نداشته است و این اعتراف برخلاف ادعای ده‌باره وی می‌باشد. 2- وی گزینه دوم را بمباران مراکز هسته‌ای ایران می‌داند و با صراحت می‌گوید فقط برای کوتاه‌مدت می‌تواند مؤثر باشد زیرا دانش هسته‌ای قابل از بین رفتن نیست.3- توافق فعلی که بهترین گزینه بود. امریکا با صراحت اعلام می‌کند که بمباران و تحریم بی‌تأثیر بوده است. بنابراین آنان نیز چاره‌ای غیر از مذاکره نداشته‌اند اما به‌رغم تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر «عدم تفسیر‌برداری توافق»، تفسیرهای متفاوت تنها چند دقیقه بعد از توافق شروع شد. حجم این تفسیرها به صورتی است که نام آن را نیز در برمی‌گیرد. آیا آنچه که انجام شد«توافق»، «تفاهم»، «بیانیه مطبوعاتی» یا «توافق جامع» است؟ وقتی «نام» آنچه انجام شده از نظر حقوقی سیال است چگونه نباید توقع داشت که محتوای آن قابل تفسیر نباشد؟ البته تفسیر الزاماً به معنی دروغ گفتن نیست؟ چرا که می‌تواند بر سر «معنادهی» به آنچه انجام می‌شود، باشد. به طور مثال تیم ایرانی راهبرد درونی «آرام‌ساز» خود را این قرار داد که بارها در دو روز گذشته اعلام نماید «هیچ مرکز هسته‌ای در ایران تعطیل نمی‌شود» اما واقعاً اینگونه است؟ آنان درست می‌گویند. اما آنچه قرار است در فردو انجام شود نمی‌تواند در جای دیگری انجام شود؟ فردو تعطیل نمی‌شود اما مثل آن مثل اتوبوسی است که اجازه حرکت به آن داده می‌شود اما حق ندارد بیشتر از یک مسافر حمل نماید.

شاید مهم‌تر از آنچه تفاهم است اینکه آینده یک کشور مستقل و پساانقلابی در نبرد تفسیرها چگونه خواهد بود؟ گیریم که پذیرفته‌ایم نطنز، فردو و اراک چگونه باشد. اما اینکه دهها سال و به قول کری تا «ابد» ما به NPT سپرده نشویم تفسیر و توافق خطرناکی است که استقلال سیاسی و تحقیر ملی ایرانیان را نشانه رفته است. حضور پرحجم امریکایی‌ها در رسانه، بلافاصله پس از توافق اولیه (رئیس‌جمهور، وزیر خارجه، بیانیه کاخ سفید و...) و دعوت رئیس‌جمهور امریکا از رهبران عربی برای حضور در کمپ دیوید و... نشان می‌دهد که آنان به دنبال قانع کردن حامیان منطقه‌ای و مردم امریکا نسبت به یک «پیروزی تلخ» هستند. اما در ایران اوضاع طور دیگری است.

به مردم امریکا القا نشده است که مذاکرات هسته‌ای باعث گشایش در زندگی شما خواهد شد اما این وعده توسط دولت، رسانه‌های غرب و رسانه‌های همسو با دولت به مردم ایران داده شده است. دولت با دو گزینه بیشتر مواجه نیست یا باید رسماً توافق را اعلام کند و خود را پیروز مذاکره بداند که با این اعلام، ملت منتظر گشایش هستند و یا باید بگوید توفیقی حاصل نشد که نتیجه آن افزایش ظرفیت شناختی ملت نسبت به روحیه استکباری غرب است اما دستاورد دولت محسوب نمی‌شود. تفسیرهایی که اکنون دولت از توافق هسته‌ای ارائه می‌دهد نه تنها باری را از دوش دولت برنمی‌دارد که بار آن با انتظارات پس از توافق دوچندان خواهد شد. مردم پیروزی را در گشایش می‌بینند نه در بیانیه. از سوی دیگر تفسیرهای پیروزمندانه نمی‌تواند دوسویه باشد. شاید بتوان گفت نتیجه برای طرفین «معقول» بود‌‌ه است اما نمی‌توان تفسیر پیروزمندانه دوطرفه از آن ارائه کرد.

اما اگر از منظر حاکمیت قانون جنگل بر جهان به تفسیر بپردازیم قطعاً ما پیروز هستیم اما اگر از منظر «مصلحت نظام» آن را با تساهل تفسیر کنیم، قدری از داشته‌ها و سرمایه‌های درونی و بیرونی انقلاب اسلامی غفلت کرده‌ایم. آنچه در تفسیر فنی مسئله برای توده ملت مهم است اینکه با وضعیت هسته‌ای دیروز قرار بود به کجا برویم که با وضع موجود باز همین راه را می‌رویم؟ این تساهل و تعدیل اگر هیچ ضرری را متوجه کشور نمی‌کند، سؤال جدی دیگری را به ذهن متبادر می‌کند و آن اینکه مذاکره برای چه بود؟  اما در تفسیر داخلی آنچه مهم است اینکه همه تلخی‌ها و امیدهای توافق اخیر باید به گونه‌ای تفسیر شود که ایستادگی وحدت یافته و همدلی ملی برای ایستادن مقابل دشمنی‌های دشمن کمرنگ‌ نشود. مسئولان امریکایی در دو روز گذشته با صراحت اعلام می‌کنند که تحریم‌ها به خاطر موشک‌های بالستیک و حقوق بشر و تروریسم همچنان باقی است.

لذا ممکن است بخشی از تحریم‌های امریکا توسط کنگره از پرونده هسته‌ای منتزع و به پرونده‌های دیگر اضافه شود که حاصل جمع، حفظ وضع موجود خواهد بود. بنابراین تفسیرهای امریکایی‌ها نشان می‌دهد که آنان با دشمن مذاکره کرده‌اند. ما نیز نباید این گزینه‌ها را فراموش کنیم که نبرد با دشمنانی که وجود انقلاب اسلامی را در افق حملات پیچیده خود دارند پایان نیافته است. ادبیات مسئولان کشور نیز باید به صورتی باشدکه ادامه مبارزه کند نشده است.

 خداوند بر درجات امام راحل بیفزاید که هوشمندانه فرمود: «ما چه بخواهیم و چه نخواهیم استکبار و صهیونیست‌ها در تعقیبمان خواهند بود تا شرافت و حیثیت مکتبی‌مان را لکه‌دار کنند». بنابراین چه توافق بشود و چه نشود و چه در پرونده هسته‌ای پیروز شویم و چه بازنده، بازی «وجود» و «عدم وجود» پایان نیافته است.

دولت باید ملت را در این تراز رهنمون شود که پس از سنگر هسته‌ای، آماده مبارزه در سنگرهای دیگر است چرا که «حدیقف» برای دشمن وجود ندارد.

نویسنده : دکتر عبدالله گنجی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۳۴
امیر مهدوی