نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۲۹ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است


  1.   راستی، در هیاهوی فعالیت‌های تبلیغاتی سازمان حفاظت محیط‌ زیست این شکارچیان خارجی(شکارچیان  ویژه)در ایران چه می کنند؟ آن کسی که باید جواب دهد هم بانوی ویژه است پس همه ویژه هستند.

در شرایطی که سازمان محیط‌زیست به واسطه تبلیغات وسیع تلویزیونی معصومه ابتکار و شیفت فعالیت‌های ‌زیست‌محیطی از سطح ملی به سطح شخصی، از یک معاونت دولتی به سازمانی پرسروصدا اما کم‌اثر تبدیل شده، برخی زیرساخت‌های تعبیه شده در این مرکز کماکان از تضاد قابل توجهی با وظایف قانونی برخوردار است. ما در این یادداشت از تمرکز بر پرونده‌های موردی همچون وضعیت باغ‌وحش‌های ایرانی و قصابی مجوزدار 37گوزن زرد اروپایی برای تهیه استیک ویژه به اسم خوراک حیوان و مرگ پلنگ مصدوم به واسطه سهل‌انگاری این سازمان و شکار 5 پلنگ در فروردین امسال و وضعیت نابسامان گونه‌های در معرض خطر و کمیابی همچون یوزپلنگ ایرانی پرهیز می‌کنیم و تنها تلاش داریم نگاه مسؤولان و مردم را به سمت برخی پرونده‌های مهم پنهان نگاه داشته شده اما سودآور جلب کنیم.

از جمله این موارد می‌‌توان به قانونی باقی ماندن «آیین‌نامه شکار ویژه» در فضای آکنده از شعارهای زیست‌محیطی مدعیان اشاره کرد که اتفاقا در سال 82 و در ایام اصلاحات که خود معصومه ابتکار عهده‌دار ریاست سازمان محیط‌زیست بود، به تصویب هیات دولت رسید.
آیین‌نامه‌ای که پس از سال‌ها فعالیت نافرجام فعالان حقیقی حوزه محیط‌زیست، سرانجام با ورود بموقع مجلس شورای اسلامی در آستانه لغو قرار گرفته و امیدواریم با درایت مجلس «کاپیتولاسیون شکار» در ایران پایان یابد.

براساس ماده یک آیین‌نامه شکار ویژه، «اجرای برنامه شکار توسط مقامات عالیرتبه کشورهای خارجی در ایران از شمول ضوابط و‌ دستورالعمل‌های عمومی‌ شکار مستثنا بوده و تابع مقررات این آیین‌نامه است». به این ترتیب عملا دیپلمات‌ها و اتباع متمول خارجی صاحب حقی فراملی اما قانونی در محیط‌زیست ایران می‌شوند.

هر چند موضوع این آیین‌نامه شکار «گونه‌های در معرض خطر» همچون یوزپلنگ و هوبره و امثالهم نیست اما تجربه نشان داده دیپلمات‌ها و مقامات خارجی پس از شکار چنین مواردی نیز به علت مصونیت دیپلماتیک و ضعف قوانین با تنبیه سخت کیفری مواجه نمی‌شوند و احتمالا در صورت صلاحدید کمیته مشترک وزارت خارجه و سازمان محیط‌زیست به پرداخت جریمه مالی محکوم خواهند شد!

راز مشاهده انبوهی از تصاویر یادگاری شکارچیان چشم آبی با لاشه گونه‌های به اصطلاح «حفاظت‌شده» و در معرض خطر ایرانی در مراتع کشورمان همین موضوع است. برخلاف فضاسازی‌های رسانه‌ای گاه و بیگاه ابتکار و همکاران درباره شبکه قاچاق شکار در ایران، شکارچیان خلافکار اما متمول اروپایی و آمریکایی عملا نمی‌توانند در یک نصف روز به صورت غیرقانونی به کشور وارد شده و پس از شکار تعداد قابل‌توجهی گونه‌های حیات‌وحش ایران به قول معروف «یواشکی» پا به فرار گذارند. اغلب شکارچیان یادشده به صورت قانونی و با کسب مجوز و راهنما و سگ‌های شکاری تربیت شده از مرزهای قانونی در قالب تیم‌های گردشگری شکار، وارد کشور شده و بدون ترس و پنهان کردن صورت خود و راهنمای محلی‌شان اقدام به ثبت خشن‌ترین تصاویر یادگاری با حساس‌ترین گونه‌های درمعرض خطر محیط‌زیست ایران می‌کنند. غیر از این اگر باشد، باید از سازمان محیط‌زیست پرسید چرا با کمک گرفتن از وزارت امور خارجه و حامیان محلی حیات‌وحش ایران اقدام به شناسایی شکارچیان شهیر یادشده نکرده‌اند و این به اصطلاح باند برخوردار از ناحق «کاپیتولاسیون شکار» را با درخواست لغو «آیین‌نامه شکار ویژه» درهم نکوبیده‌اند؟!

در حالی که هر سال وضعیت حیات‌وحش کشورمان اسفناک‌تر از قبل شده و شکار بی‌رویه و بی‌توجهی به حفظ گونه‌های مختلف، سبب بروز خطر انقراض برای بسیاری از نسل‌های جانوری شده، سخنگوی فراکسیون محیط‌زیست مجلس در اعترافی دردناک گفت: «شنیده‌های بنده حاکی از این است که برخی مسؤولان و مدیران در مناطق حفاظت شده برای پذیرایی از میهمانان خود به آنها مجوز شکار در مناطق بکر و حفاظت شده را می‌دهند که می‌توان به منطقه بکر و زیبای مارکان در شهرستان خوی اشاره کرد».

مویدحسینی تاکید می‌کند: «زمانی که نسل برخی گونه‌های جانوری به سبب شکار در حال انقراض است باید به سرعت مانع این کار شد، زیرا شکار این گونه‌ها به اعتقاد علاقه‌مندان به محیط‌زیست، مغایر اهداف اصلی «حفاظت از محیط‌زیست» است. سازمان حفاظت محیط‌زیست نباید به هیچ عنوان مجوز شکار برای این گونه‌های در حال انقراض صادر کند بلکه در مقابل باید بشدت به مقابله با شکار بی‌رویه و غیرقانونی نیز بپردازد. برای حفاظت از محیط‌زیست و حیات‌وحش باید بسیاری از «مجوزهای شکار عادی و ویژه» را ملغی کرد».

جست‌وجویی کوتاه در فضای مجازی تاییدی بر فعالیت باندی قدیمی اما نوسازی شده در حوزه گردشگری شکار در ایران است. این باند آزادانه مجوز شکار گونه‌های در معرض خطری همچون «قوچ لارستان» را در آمریکای شمالی و اروپا به فروش می‌رساند. آنها رسما مدعی‌اند با هماهنگی بخشی از سازمان‌های به اصطلاح مردم‌نهاد که اتفاقا نورچشمی مشترک رئیس سازمان محیط‌زیست و برخی نهادهای بین‌المللی همچون «برنامه عمران سازمان ملل» (UNDP) نیز هستند، موفق به دریافت مجوز قانونی شکار گونه‌های در معرض خطر شده‌اند! جالب اینجاست که اخیرا مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان محیط‌زیست با بیان اینکه افزایش نرخ جریمه‌های شکار در دستور کار این سازمان قرار گرفته، گفت: جریمه شکار یوزپلنگ از ۲۵ به ۱۰۰ میلیون تومان می‌رسد.

به این ترتیب با افزایش نرخ جریمه‌ها بدبینانه می‌توان قیمت شکار گونه‌های در معرض خطر ایرانی را اینگونه ارزیابی کرد: یوزپلنگ 100 میلیون تومان، پلنگ 80 میلیون تومان، گوزن زرد ایرانی 60 میلیون تومان و گورخر ایرانی، خرس قهوه‌ای و خرس سیاه 50 میلیون تومان!
طبیعتا با وضع جریمه‌های جدید، شکارچیان متخلف ایرانی نقره داغ می‌شوند اما آیا ارقام یادشده برای متمولان شیخ‌نشین‌های عربی یا دیپلمات‌های مسلح به مجوز شکار ویژه نیز نقش بازدارندگی دارد؟

آیا رئیس سازمان محیط‌زیست تاکنون تصاویر شکارچیان اروپایی- آمریکایی با لاشه‌های متنوع حیات‌وحش ایران را ندیده‌اند که در جریمه‌های یادشده سهمی برای آنها قائل نشده‌اند؟! علت چیست که هنگام قانونگذاری، متخلفان متمول خارجی از قلم می‌افتند؟!
فراموش نکنیم تا اندکی قبل از انقلاب اسلامی مردم ایران، نام سازمان حفاظت محیط‌زیست، «سازمان شکاربانی ایران» بود. باند اسکندر فیروز و برخی دیگر از اعضای خاندان فراماسون فرمانفرما با هدف سر و سامان دادن به حوزه شکار در ایران این سازمان را تشکیل دادند تا به قول معروف «تجارت شکار» را در ید اختیار خود قرار دهند. حامیان حقیقی حیات‌وحش ایران از آمریکای شمالی فریاد برآورده‌اند «سازمان شکاربانی» در حال بازمهندسی و تاسیس مجدد است. با این حال رئیس سازمان محیط‌زیست پس از گوش فرادادن به دغدغه‌های روزافزون در این حوزه، صرفا به اجرای شوهای تبلیغاتی پولسازی همچون برنامه نامکشوف «از یوزپلنگ ایرانی» با دخالت مجموعه‌ای قابل بررسی از نهادهای بین‌المللی ایران‌ستیز همچون انجمن سلطنتی جغرافیای انگلیس و گروهی از سازمان‌های آمریکایی- انگلیسی مبادرت می‌ورزد و همه مستندات ارائه شده را «غیرمعتبر» لقب می‌دهد! آیا چشمی برای دیدن حقایق و باور قدرت‌گیری جدی باند اسکندر فیروز و امثال دیوید لایلین در ایران وجود دارد؟ وقت آن رسیده دغدغه‌های سازمان محیط‌زیست از شکل پوپولیستی فعلی که تنها در شکل فانتزی حمایت از سگ‌های ولگرد و مبارزه با کشاورزی به بهانه کم‌آبی یا صیانت از باندهای مافیایی واردات بنزین و اختلال پارازیتی بی‌بی‌سی ظاهر می‌شود، تغییر کرده و در حوزه‌های حقیقی همچون شکار، آلودگی هوا، زمین‌خواری، آلوده‌سازی محیط‌زیست با فاضلاب کارخانه‌ها و کودهای شیمیایی، بذرهای تراریخته وارداتی و ریزگردها فعال شود. دوره مانورهای رسانه‌ای سیاسی با یونیفورم سبز جهان سومی با هدف کسب جوایز جهانی و مصاحبه با رسانه‌های خارجی تحت عنوان «بانوی هوادار زمین» سپری شد.

راستی بانو ! رنگ لباس حامیان تگزاسی شکار نیز سبز است!

منبع : وطن امروز
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۴۳
امیر مهدوی

دکتر رضا سیمبراستاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه گیلان

اندیشه های سلفی و طالبانی حکام سعودی به شدت خطرناک و نژاد پرستانه است.

امروز واژه دلواپسی را عده‌ای به سخره می‌گیرند اما نمی‌دانند دلواپسان از چنین روزهایی در هراس هستند.

دلواپسی حق مردم ماست. حق مردمی که هزینه‌های زیادی را برای آنچه امروز دارند، صرف کرده‌اند.
 

امروز واژه دلواپسی را عده‌ای به سخره می‌گیرند اما نمی‌دانند دلواپسان از چنین روزهایی در هراس هستند. دلواپسی حق مردم ماست. حق مردمی که هزینه‌های زیادی را برای آنچه امروز دارند، صرف کرده‌اند.

  •  
  •  

در هیاهوی مباحث توافق لوزان، زمانی که موافقان و مخالفان راجع به دیدگاههای خود به بحث می پردازند، جریان خطرناکی توسط مزدوران آمریکایی، در قالب رژیم سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران  به راه افتاده است.  وهابیون آل سعود که با حمایت ایالات متحده آمریکا به نیروگاههای برق و آب یمن، بیمارستانها و مدارس حمله نظامی می کنند، و ظرف تنها چند روز صدها نفر را به شهادت رسانده اند، اصلا دوست ندارند که ایران کوچکترین نفوذی در منطقه داشته باشند.  آنان از قوام مشروعیت و هویت ایران سخت در هراس هستند و خود که به سختی با بحرانهای متفاوت مواجه هستند، تلاش دارند با استفاده از قهر و زور جایگاه خود را در منطقه با حمایت دولت واشنگتن حفظ نمایند.

عملا می توان گفت که اندیشه های سلفی و طالبانی حکام سعودی به شدت خطرناک و نژاد پرستانه است.  آنها اصلا توان دیدن رشد و ثبات و توسعه نفوذ منطقه ای ایران را ندارند و در صددند با همکاری ایالات متحده آمریکا، حتی شانیت ایرانی را به اهانت بکشانند.  پارادیم پازلی رخدادهای منطقه، و عملکرد رژیم سعود حاکی از آن است که رخداد فرودگاه سعودی به طور عامدانه طراحی شده است تا بتوانند شان و حیثیت ایرانی را در منظر منطقه ای و جهانی به چالش بکشانند.  رژیمی که حاضر است، بر خلاف موازین حقوق بین الملل به خاک کشور دیگری تعرض کند و جان صدها نفر مردم عادی را در بمباران هواپیماهای آمریکایی و با حمایت لجستیک و دفاعی واشنگتن بگیرد، قطعا در رخداد حادثه در فرودگاه جده نیز عامدانه و با نقشه و طراحی از قبل دست به چنین اقدام شنیع و جسورانه ای علیه شهروندان عادی ایرانی زده است.

همه این ها در حالی است که میلیاردها دلار را شهروندان ما برای انجام عمره مستحبه مفرده از کشور خارج می کنند و به خزانه سعودی می ریزند.  در ایمان و محبت دینی مردم ما اصلا شک و تردیدی وجود ندارد اما باید نوعی عمل کرد که حیثیت و هویت اسلامی و ایرانی کشور ما حفظ شود.  گفته می شود هزینه انجام این سفرها معادل کل بودجه عمرانی کشور ماست، بنا بر این، در مدیریت این سفرها و حتی استمرار آن باید با تمشیت و تدبیر عمل کنیم.  اکنون رژیم سعودی علیرغم این درآمد هنگفت حاصله از این سفر مستحب ایرانیان، حرمت، حیثیت و شانیت و کرامت ایرانیان عزیز را نشانه رفته است.

افکار عمومی ایرانیان در این قضیه به شدت جریحه دار شده است.  این یک موضوع ساده نیست که اتفاقی و خود به خود به وجود آمده باشد.  این قضیه ای است که دنباله دار است و اگر امروز جلوی آن را نگیریم، قطعا فردا هزینه های بسیار بیشتری باید برای آن باید بپردازیم. 

در کنار دلواپسیهایی که داریم، شایسته است که دلواپس این حیثیت و شانیت باشیم و از مجلس و دولت بخواهیم که سریعا و با قدرت به حفظ کرامت ایرانی در منطقه و جهان بپردازند.  به خصوص دولت جناب روحانی که در شعارهای انتخاباتی به مردم وعده داده بودند شانیت پاسپورت ایرانی را حفظ نمایند.  حال چه شده است که در جلوی چشمان خانواده های ایرانی، نه تنها به پاسپورت ما بلکه به کلیت شرف و ناموس ما تجاوز می کنند و ما از ابراز واکنش منطقی و معقولانه، اما جدی و قاطع باز مانده ایم.  چه شده است که برخی از مسئولین به یاد وعده های خود نیفتاده اند، و با اقدامات قاطع و به موقع خود این حیثیت را پاس نمی دارند.  جالب است حتی در خیلی از بیانیه ها سعی می شود که موضوع چندان جدی و مهم نشان داده نشود و با ذکر جملاتی مانند اینکه پلیس فرودگاه معذرت خواهی کرده  است و یا اینکه با ما در موضوع تحقیق همکاری می کنند، به سادگی از موضوع رد می  شوند.

مسئولین ما باید در مقابل افکار عمومی پاسخگو باشند، افکار عمومی ایرانیان در این قضیه به شدت جریحه دار شده است.  این یک موضوع ساده نیست که اتفاقی و خود به خود به وجود آمده باشد.  این قضیه ای است که دنباله دار است و اگر امروز جلوی آن را نگیریم، قطعا فردا هزینه های بسیار بیشتری باید برای آن باید بپردازیم.  تمام کسانی که می خواستند از پاسپورت ایرانی دفاع کنند امروز روز تحقق وعده هایشان است و لازم است با تمام جدیت و همت اما مدبرانه با تمشیت، به شکل قواعد پروتکلی دیپلماتیک واکنشهای لازم را از خود نشان دهند.

شاید اگر دیروز در قضیه پاسپورت سفیر معرفی شده به سازمان ملل متحد در مقابل شیطنت آمریکائیها کوتاه نمی آمدیم، پاسپورت سفیری که به تروریست بودن محکوم شده بود، امروز این تاوان را پس نمی دادیم.  اگر دولت قاعده پروتکل را در رفتار دیپلماتیک خود رعایت نکند، راه را برای تعرض هر چه بیشتر، و اهانتهای هر چه بزرگتر در آینده فراهم می آورد.  دیروز که می بایست در خصوص پاسپورت سفیر رسمی خود و اتهامات واهی مربوط به آن کوتاه نمی آمدیم، و در عمل متقابل رفتار گستاخانه آمریکا را به طور متقابل پاسخ می دادیم، امروز وضع بهتری داشتیم.  دیروز که شهروند مقام دار و رسمی ما، متهم به تروریسم شد، و پاسپورت مرجوعی او از نیویورک را پس گرفتیم و در اقدامی منفعلانه به جای شکایت و ایستادگی پاسپورت دیگری را معرفی کردیم امروز باید متوقع باشیم که پاسپورت نوجوان ما را عربهای وهابی تکفیری ملاعمری بگیرند و نهایتا به زور تهدید تپانچه به او تعرض فیزیکی کنند.  امروز باید متوقع باشیم که حیثیت و شرافت و هویت ما را عامدانه نشان بگیرند.  این شان انقلاب اسلامی ما نیست.  این شان هزاران شهیدی نیست که جان خود را برپایی و استمرار انقلاب اسلامی ایران گذاشتند.

امروز مردم ما از دولت یازدهم متوقع هستند اقداماتی لازم را در خصوص اقدامات رژیم سعودی نشان بدهد و دولت نیز باید رجا واثق داشته باشد که از حمایت قاطع همه مردم ایران به خوبی و با قدرت و همدلی برخوردار خواهد بود.

امروز واژه دلواپسی را عده ای به سخره می گیرند اما نمی دانند که دلواپسان از چنین روزهایی در هراس هستند.  دلواپسی حق مردم ماست.  حق مردمی که هزینه های زیادی را برای آنچه که امروز دارند، صرف کرده اند.  مردمی که در هویت یابی انقلاب اسلامی ایران انتظار دارند شانیت، کرامت و حیثیت آنان حفظ شود.  این حق دلواپسان و منتقدان است که بخواهند دستگاه دیپلماسی و سایر دستگاههای متولی در قالب قاعده پروتکل اقدامات مناسب، به جا و مدبرانه را اتخاذ کنند.

همان طوری که مقامات عظام دینی هم فرموده اند حج عمره مفرده عملی مستحبی است، شایسته است این سفرها تا معلوم شدن تکلیف امنیت کرامتی و حیثیتی زائران ما قطع شود، نه اینکه رژیم سعودی هواپیمای زائران ما در هوا عودت دهد این خود یک اقدام توهین آمیز دیگر است.  لازم است دستگاه دیپلماسی ما هر چه سریعتر سطح روابط رسمی دیپلماتیک را کاهش دهد تا این پیام را به مقامات سعودی برساند که این گونه اقدامات اهانت آمیز از حساسیت زیادی در افکار عمومی ایران دارا می باشد.  به نظر می رسد ریاست محترم جمهور با تشکیل هیات ویژه ای نظارت مستقیم بر این امر را بر عهده بگیرند و به عنوان نماینده اصلی دستگاه سیاست خارجی ما انتظارات و توقعات مردم ما را دراین زمینه برآورده سازند.

در سال همدلی دولت و مردم که توسط مقام رهبری اعلام شده است ، ما در همه اتفاقاتی که به وجود می آید باید که وحدت و یکرنگی را شاهد باشیم.  قطعا امروز مردم ما از دولت یازدهم متوقع هستند اقداماتی لازم را در خصوص اقدامات رژیم سعودی نشان بدهد و دولت نیز باید رجا واثق داشته باشد که از حمایت قاطع همه مردم ایران به خوبی و با قدرت و همدلی برخوردار خواهد بود، بنا بر این بهتر است هر چه سریعتر از این سرمایه مردمی در راه حفظ شانیت پاسپورت ایرانی استفاده نماید.

منبع : فارس

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۴۰
امیر مهدوی
مرتضی صالحیان

زن موجودی بسیار لطیف و عاطفی است. عواطف زنانه در لطافت چنان است که اگر این نسیم روح‌بخش بر خانه و یا جامعه‌ای نوزد، زندگی انسانی معنای خودش را از دست می‌دهد و آرامش و آسایش از زندگی بشر رخت بر‌می‌بندد. از نظر قرآن، جایگاه زن در ایجاد ارتباطات انسانی تا چنان اوجی است که رحمت رحمانی میان انسان‌ها را به زن نسبت داده و بر وجوب صله‌رحم تاکید کرده است؛ زیرا اگر این ارتباط با خاستگاه رحم زنانگی نباشد، انسجام اجتماعی و روابط انسانی شکل دیگری می‌گرفت و به یک معنا از هم فرو می‌پاشید و ما چیزی به نام خانواده و جامعه نداشتیم. نویسنده در مطلب پیش رو نقش زن و صله‌رحم را در ایجاد ارتباطات انسانی تبیین کرده است.

زن ،خاستگاه بهترین و کامل‌ترین نوع ارتباطات انسانی
پیوند میان انسان‌ها در اشکال و انواع گوناگون وجود دارد،‌ پیوند میان دو انسان با توجه به روش و محتوا و اهداف متفاوت است. گاه نسبت میان دو انسان، تنها در حوزه همکاری‌های اقتصادی و یا مرتبط به حوزه عواطف و احساسات است. همچنین گاه ریشه این پیوند، خونی و نسبی یا شیری و یا سببی و از طریق پیوند زناشویی میان یک مرد و زن است. اهداف ارتباط نیز انواع و اقسام ارتباطات را پدید می‌آورد.
اما شاید نتوان موردی را پس از اخوت و ارتباط دینی یافت که قوی‌تر از ارتباطی باشد که از طریق زن پدید می‌آید؛ از این رو مسئله صله‌رحم، به زن و رحم زنانگی ارتباط می‌یابد و نقش بی‌بدیل و بی‌نظیر زن را در جامعه مشخص می‌کند.
خداوند در آیاتی از جمله آیه نخست سوره نساء بیان می‌کند که همه انسان‌ها از یک نفس آفریده شده‌اند و حتی زوج همین نفس از خودش آفریده شده و سپس از این زوج، مردان و زنان در جهان پراکنده شده‌اند. پس هیچ انسانی را نمی‌توان یافت که از حضرت آدم و حوا آفریده نشده باشد. البته تنها  خداوند حضرت عیسی(ع) را استثنا کرده و آفرینش او را همانند آفرینش آدم دانسته است که او نیز ازدواج و فرزندی نداشته است که این حکم کلی را تغییر دهد. (آل عمران، آیه 59 و روایات تفسیری)
قرآن در آیه 21 سوره روم می‌فرماید که خداوند از نفس خودتان همسرانی را آفرید تا با آنان به سکونت برسید و مودت و رحمت در میان شما برقرار گردد. در این آیه به صراحت بر این نکته تاکید شده که آثاری چون سکونت، مودت و رحمت در سایه وجود زن شکل می‌گیرد. بنابراین، آرامش آسایش، محبت، مهر، صفا، دوستی، رحمت و مجموعه عواطف و احساسات را می‌بایست در وجود زن جست‌وجو کرد.
هر چند که ارتباط ابتدایی میان زن و مرد در چارچوب پیوندهای سببی است ولی باید توجه داشت که در همین آیه و آیه نخست سوره نساء بر این نکته مهم و واقعیت اساسی تاکید شده که مرد و زن از یک نفس آفریده شده و ارتباط میان زن و مرد یک ارتباط نفسانی و روحانی است. پس پیش از اینکه ارتباط جسمی و جنسی و فیزیکی میان دو جنس برقرار باشد، این ارتباط  عاطفی و روحانی و نفسانی است که میان دو جنس برقرار بوده است. از این رو در آیه 21 سوره روم آیات دیگر، با واژه (انفسکم؛ نفس خودتان) بر این ارتباط تاکید می‌کند.
شگفت آنکه این ارتباط اولیه میان زن و مرد هر چند که سببی است، ولی بنیاد همه ارتباطات دیگر را شکل می‌دهد و خویشاوندی و پیوندهای خانوادگی را در دو شکل سببی و نسبی سبب می‌شود: چرا که خویشاوندی یا همان قرابت، نسبت، خویشی و رحم کسی است که به واسطه نسبت یا از طرف پدر یا مادر و جز آن به شخص نزدیک باشد. (لغت‌نامه، دهخدا، ج 6، ص 8923-8924، «خویشاوند» و «خویشاوندی») عمو،‌ خاله، دایی و مانند آن از مصادیق خویشان هستند. در آیات قرآنی به هر دو گونه پیوند خویشی یعنی سببی و نسبی با واژگانی مشتقات «قرب»، «رحم»، «نسب»، «صهر»، «ال»، «رهط»، «عشیره» و مانند آن اشاره شده است.
همه روابط و ارتباطات اساسی که در زندگی بشر چه در خانواده یا جامعه بزرگ‌تر خویشان و قبیله و مانند آن شکل می‌گیرد، به زن ارتباط یافته است. از این رو سخن از رحم است که همان زهدان زن برای تولید و تربیت و پرورش فرزند و نسل بشر است.
برادری در جامعه دینی
در آموزه‌های اسلامی میان امت یک جامعه دینی که از اقوام و نژادهای خونی گوناگون و رنگ‌ها و زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف بشری تشکیل شده یک پیوند عاطفی مرتبط با زنان وجود دارد. در این راستا سخن از برادری و اخوت دینی است و خداوند در قرآن ارتباط میان رهبران دینی با اقوام خود یا اقوام دیگر را مبتنی بر اخوت دانسته است (شعراء، آیات 106 و 124 و 142) و حتی قوم لوط که از قبیله آن حضرت(ع) نیست به عنوان برادر مورد خطاب قرار می‌گیرد. (اذ قال لهم اخوهم لوط الا تتقون؛ شعراء، آیه 161)
خداوند از مومنان می‌خواهد که شکرگزار نعمت اخوتی باشند که میان اقوام گوناگون و رنگ‌ها و نژادها و زبان‌ها و فرهنگ ارتباطی بر پایه امت‌سازی ایجاد کرده است (آل‌ عمران، آیه 103؛ بقره، آیه 220) اصطلاح برادر دینی به صراحت در آیه 11 سوره توبه و آیه 5 سوره احزاب و آیه 10 سوره حشر بیان شده است.
ارتباط عاطفی جامعه از طریق مادر
جامعه نیازمند ارتباط عاطفی است تا به همدلی و انسجام و اصلاح برسد و اختلافات را کنار بگذارد و در وحدت برادرانه زندگی کند. این‌جاست که نقش مادر اهمیت خود را نشان می‌دهد. از نظر اسلام محور خانواده و جامعه زن است که از آن رحمت و مودت و عواطف انسانی بروز و ظهور می‌کند. وجود زن با رحمت آمیخته است و مهربانی در وجود زن شکل می‌‌گیرد و به کمال می‌رسد. از همین رو مدار گردش خانه و خانواده زن است هر چند که مردان و پدر خانواده مسئولیت تامین نفقه و هزینه‌ها را دارند و باید مسکن و خوراک و وسایل مادی را فراهم آورند، ولی این زن است که آرامش را برای خانه و خانواده ایجاد می‌کند و در حقیقت روح خانه و خانواده همان زن است. خداوند زن را مایه  سکونت و آرامش دانسته ا ست. اگر پدر، مسکن را تامین می‌کند، این زن است که سکونت و آرامش را به خانه می‌آورد. (روم، آیه 21)
در آیات قرآنی بیان شده که فرزندان از صلب و رحم بیرون می‌آیند. صلب هر کسی پدر اوست ولی جایگاه اصلی را رحم دارد که پرورش وجودی و عاطفی و روانی و مهر و محبت و مانند آن  را به شخص و شخصیت کودک و فرزند می‌بخشد. از این رو در جایی نیامده است که اصلاب، ارحام هستند، بلکه ارحام همان رحم زن است و وابسته به همان رحم زنانگی است. پس آنچه اساس خانواده را سامان می‌بخشد رحم است نه صلب. رحامت، مهربانی، مودت، رحمت، صفا، محبت دوستی و عشق و مانند آن است که خانواده را حفظ می‌کند. در این بخش تنها زن است که به عنوان مادر محور اساسی خانواده و در یک فراز بالاتر در جامعه است؛ زیرا ارحام و صله‌رحم با مرکزیت زن و مادر معنا می‌شود و اگر رحم مادر نباشد هیچ سکونت و آرامشی که جلوه‌های آن محبت و مودت و عشق و  صفا و مانند آن است شکل نمی‌گیرد.به هر حال، زن به عنوان مادر،‌ نقش اساسی در پیوندهای اجتماعی و ارتباطات انسانی ایفا می‌کند و اگر زن یعنی مرکز عواطف و احساسات نبود هیچ‌گونه صلح و صفا و آرامشی در جامعه شکل نمی‌گرفت. این زن است که از طریق وجود و رفتارش ارتباط و انسجام اجتماعی را موجب می‌شود و با رحم رحمت‌آمیز خود، مهر و مودت و محبت را در جامعه گسترش می‌دهد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۲۳
امیر مهدوی

خدیجه احمد مهرابی

عفاف در مفهوم مقاومت در برابر خواسته های نفسانی، علاوه بر آنکه در قرآن به صراحت مورد توجه قرار گرفته است در روایات وارده از معصومین نیز دارای جایگاه ویژه ای است. عفاف امری عام است. نه تنها زنان بلکه مردان را نیز در زیر چتر خود می‌آورد. از دیدگاه حضرت امام رضا(ع) گستره عفاف از رعایت عفاف ظاهری با پوشش مناسب و عدم تبرّج، فروگرفتن چشم از نگاه به بیگانگان تا حفظ باطن در برابر ارتکاب به حرام، همه جوانب را در بر می‌گیرد. انسان‌های عفیف پایه‌گذار جامعه‌های عفیف هستند که در برابر زشتی‌ها مقاومت نموده و دامن عفتشان را به پلیدی‌ها نمی‌آلایند.  
ابوصلت هروی گوید شنیدم که امام رضا(ع) می‌فرمود: «خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده می سازد پرسیدم امر شما چگونه زنده میشود؟ فرمود علوم و احادیث و معارف ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی‌های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند کرد». (بحارالانوار، مجلسی، جلد 2 صفحه 30) به جهت ترویج قرآن و سیره رضوی و ارائه راهکاری برای جامعه در خصوص گسترش عفاف، در این تحقیق سعی شده به طور کلیدی ذیل چند عنوان کاربردی موارد خاص عفاف را بررسی کرده و راه عفت ورزی را نشان دهد.
مفهوم عفاف
عفاف در لغت به معنی خودداری از کارهای حرام و زشت، پارسایی و پاک دامنی است. شهید مطهری در تعریف عفاف می‌گوید: «عفت حالتی نفسانی است، به معنی رام بودن قوه شهوانی تحت حکومت عقل و ایمان، تحت تاثیر قوه شهوانی نبودن» (تعلیم و تربیت، مطهری، ص154) حضرت علی(ع) درباره حقیقت عفت می‌فرماید: «الصبر علی الشهوه عفه» (سفینه البحار، شیخ قمی، ج 2، ص 395) عفت مقاومت در برابر شهوتهاست و در روایت دیگری می‌فرماید: العفاف: زهاده، ‌عفاف، بی‌رغبتی نسبت به خواسته‌های نفسانی است.
کاربرد عفاف در قرآن
در قرآن واژه «عفت» در 4 آیه در موضوع‏های گوناگونی به کار رفته است. این موضوع‏ها عبارت است از:
1ـ ازدواج
قرآن در امر ازدواج، کسانی را که توانایی مالی و امکانات لازم را ندارند، به استعفاف (طلب عفت) و پرهیز از گناه دستور می‏دهد؛ این نوع خویشتن‏داری در برابر شهوت‏ها است و در روایت‏ها تأکید فراوانی بدان شده است. «و آن‏ها که وسیله ازدواج ندارند، باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان‏را به فضلش بی‏نیاز سازد». (نور ـ 33)
رسول اکرم (ص) فرمودند: «اى جوانان قریش! پاک‏دامنى پیشه کنید. بدانید هر کس خود را در برابر شهوت حفظ کند، بهشت از آنِ اوست». (المعجم الأوسط، ج 7، ص 61)
2ـ زنان سالخورده
در قرآن کریم به پیرزنانی که امیدی به ازدواج آن‏ها نیست، اجازه داده شده است که لباس رویی را در صورتی که زینتشان آشکار نشود، بردارند، ولی اگر احتیاط در پیش گیرند و عفت پیشه کنند و خود را بپوشانند، برایشان بهتر است.
«و زنان از کار افتاده‏ای که امید به ازدواج ندارند، گناهی بر آن‏ها نیست که لباس‏های (رویین) خود را بر زمین بگذارند؛ به شرط این که در برابر مردم خودآرایی نکنند و اگر خود را بپوشانند برای آن‏ها بهتر است و خداوند شنوا و داناست». (نور ـ 60)
استثناء بی حجابی زنان سالمند، در واقع دارای دو شرط است: نخست این که به سن و سالى برسند که معمولاً امیدى به ازدواج ندارند، و به تعبیر دیگر جاذبه جنسى را کاملاً از دست داده باشند، دیگر این که در حال برداشتن حجاب، خود را زینت ننمایند. روشن است که با این دو قید، مفاسد کشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت؛ و به همین دلیل اسلام این حکم را از آنان برداشته است.
این نکته نیز روشن است که منظور از بی حجابی برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباس‌ها نیست، بلکه تنها کنار گذاشتن لباس هاى رو است که بعضى روایات(فروع کافی، ج 5، ص 522) از آن تعبیر به جلباب و خمار کرده است. (تفسیر نمونه، ج 14، ص 542)
"قواعد” جمع "قاعده” است و در لغت به معنای زنی است که از حیض و نکاح بازنشسته است. (راغب اصفهانی، ج 1، ص 679)
3ـ درباره ثروتمندان
قرآن درباره ثروت‏مندانی که سرپرست اموال یتیمان هستند و نیازی به گرفتن مال یتیم برای اجرت ندارند می‏فرماید: آنان باید عفت پیشه سازند و از دست بردن در اموال یتیمان خودداری کنند.
«و هر کس (از سرپرستان) بی‌نیاز است، (از برداشت اجرت) خودداری کند و آن کس که نیازمند است به طرز شایسته (و مطابق زحمتی که می‏کشد) از آن بخورد». (نساء ـ 6)
4 ـ درباره تهی‏دستان
هم‏چنین قرآن نیازمندان متعهدی را می‏ستاید که تظاهر به فقر نمی‏کنند و به هنگام نیازمندی از دیگران چیزی نمی‏خواهند.
«(انفاق شما به ویژه باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا فرو مانده‏اند (و توجه به آیین خدا آن‏ها را از وطن‏هایشان آواره ساخته است و شرکت در میدان جهاد به آن‏ها اجازه نمی‏دهد تا برای تأمین هزینه زندگی دست به کسب و تجارتی بزنند) نمی‏توانند مسافرتی کنند و سرمایه‏ای به دست آورند) و از شدت خویشتن‏داری، افراد بی‌اطلاع آن‏ها را غنی می‏پندارند، ولی آن‏ها را از چهره‏هایشان می‏شناسی و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی‏خواهند». (بقره ـ 273)
آیات دیگری در قرآن است که واژه عفت در آنها به کار برده نشده است ولی معنای عفت و خویشتنداری می‌دهد از جمله: «آنان کسانی هستند که خوشتن  را از بی‌عفتی حفظ می‌کنند» (مؤمنون ـ 5)، «و به مؤمنان بگو چشم‌های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند» (30 نور)، «و به زنان با ایمان بگو چشم‌های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند». (31 نور)
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه عفت ورزیدن را زینت فقر و شکر گزاری را زینت بی نیازی معرفی می کنند. (حکمت 68و 340)
حضرت در حکمت 474 می‌فرمایند: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا بزرگ تر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی‌گردد همانا عفیف پاکدامن فرشته‌ای از فرشته‌هاست».
عمومیت عفاف
عفاف تنها به زنان اختصاص ندارد بلکه از آیات و روایات بر می‌آید که عفاف عمومیت داشته و شامل مردان نیز می‌شود. خداوند در قرآن خطاب به مردان می‌فرماید: «به مومنان بگو چشمهای خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و دامان خود را حفظ کنند». (نور ـ 30) امام صادق(ع) فرمود: هر کس نامحرمی را دید و چشم خود را به طرف آسمان بلند کرد یا بست، خداوند در بهشت، حورالعین بهشتی را به عقدش درمی‌آورد. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: کسی که نظر به نامحرم را از خوف خداوند ترک کند، خداوند به او ایمانی عطا می‌کند که شیرینی آن را در قلبش می‌یابد. (بهشت خوبان، محمدی نیا، ص 301) در این روایت به رعایت عفّت به نحو عامّ اشاره شده‌است و مقصود روایت اعمّ از زن و مرد است. که پاکدامنی مردان تضمین‌کننده پاکدامنی زنان است. رسول اکرم(ص) فرمودند: پاکدامن باشید تا زنانتان پاکدامن باشند. (نهج الفصاحه، ح‏1089)
عفّت مردان غیر از حفظ چشم و شهوت، حفظ ناموس نیز میباشد، در واقع حفظ عفّت زنان در قلمرو عفّت مردان نیز قرار میگیرد. امام على(ع) فرمودند: «... عِفَّتُهُ (الرَّجُل) عَلى قدرِ غَیرَتِهِ» پاکدامنی او (مرد) به اندازه غیرت اوست؛ نهج البلاغه، حکمت‏47.
و به زنان با ایمان هم می‌فرماید: «به زنان با ایمان بگو چشم‌های خود را  فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند.» (نور ـ 31)
انسان عفیف انسانی است که سنگین و با وقار باشد، از خودنمایی بپرهیزد، در سخن گفتن و رفت و آمد و راه رفتن عفیف و دارای پوشش مناسب باشد.
عفاف در سیره رضوی
از نگاه امام رضا(ع) نگاه کردن اولین مرحله گناه است که باعث تحریک شدن مرد می‌شود. (بحارالانوار، ج 103، باب 61-62) زیرا چنین نگاهی بذر هوی و هوس را در دل می‌کارد (همان ، ج 72 ص 119) پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای شیطان است هر کس آن را از خوف خدا ترک کند خداوند حلاوت ایمان را به او می‌چشاند». (حکم الزاهره ج 1، ص 301)
و پوشش و حجاب علاوه بر اینکه موجب جلوگیری از گناه در جامعه می‌شود باعث حفظ حرمت‌ها و البته حفظ عفت خصوصا در زنان می‌شود (همان، ج 104، باب 91 ) و باید این پوشش باعث تبرج نشود که باز این پوشش چیزی جز فساد در پی ندارد (همان). همسران باید به زنان خود اهمیت دهند تا آنها جز برای همسر خود، خود را نیارایند .(همان)
گستره عفاف در قرآن و سیره رضوی
آنچه از کلام خداوند و ائمه اطهار بر می‌آید این است که مهمترین عامل عفاف دینداری و پایبندی به اعتقادات مذهبی است. «بندگان(خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می‌گویند (و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند)» (فرقان ـ 63) هرچه انسان دیندارتر باشد عفیف تر است و در کنترل نفس خود محکمتر؛ که «عفّت سرآمد همه خوبیهاست». (غرر الحکم، ح 1168)
لذا در قرآن در توصیف مومنان و عباد الرحمن می‌فرماید: «و لا یزنون» دامان عفتشان هرگز آلوده نمی‌شود و زنا نمی‌کنند. (فرقان ـ 68)
انسان دیندار بر سر دو راهی پاکی و آلودگی، پاکی را برمی‌گزیند. حضرت امام رضا(ع) میفرماید: «ایمان، شناخت به دل، اقرار به زبان و کردار به اندام‏هاست». (میزان الحکمه، ج 1، ص 301) کردار به اندام، حیای چشم و اعضای دیگر را در بر می‌گیرد و لذا حیای بدن جزیی از حقیقت ایمان است.
راهکارهای گسترش عفاف
1) کنترل و محدود سازی نگاه
نگاه ، نقطه عطف روابط زن و مرد است که اگر کنترل نشود زمینه ساز ادامه ارتباط واهد شد و پی آمدهای نامطلوبی بر جای خواهد گذاشت . مردان و زنان که توانایی مهار نگاه خویش را داشته باشند انحراف جنسی را مهار می کنند و زمینه ساز اجتماع سالم می‌شوند. ریشه بیشتر ناهنجاری‌های جنسی بیانگر آن است که نگاه آغاز گر این مسئله بوده است.
امام رضا(ع) در پاسخ به اینکه چرا نگاه مردان نامحرم به موی زنان نامحرمِ متأهل و مجرد حرام است؟ فرمود: زیرا این نگاه، زمینه ساز هیجانی در فرد است که به فساد کشش ایجاد می کند و زمینه ارتکاب عمل ناپسند را که حرام است، فراهم می سازد. (بحارالانوار، ج 103، باب 61-62)
در جای دیگر نیز می‌فرمایند: ‌«نگاه به موی زنان حرام است، چون موجب تحریک و فساد است.»(همان)
پیامبر اکرم(ص)، از شدّت حجب و حیا نگاهشان به زمین بیش از نگاهشان به آسمان بود، عفت ایشان و احترامشان نسبت به هم نشینانشان از همه بیشتر بود و هنگامی که با اصحاب می نشستند، اگر جا برای نشستن تنگ بود، جمع‌تر می‌نشستند تا آنان راحت بنشینند.(کافی ،ج4، ص21)
از فسادها و فحشاهایی که منشاء آن چشم چرانی است، می توان به موارد ذیل اشاره کرد :
- تجاوز به عنف
- گرفتاری به معضل استمناء
- اختلاط و آمیزش زنان و مردان در جامعه و برقراری روابط نامشروع
- خرید و فروش زنان و کودکان به خاطر مسائل جنسی
- فیلم و سی دی های مبتذل برای گسترش فساد و فحشاء و ... .
باید گفت که همه این موارد، یکی از منشأهایش نگاه آلوده است که باعث می شود، جامعه و مردم تنزل کنند و آنها را به فکر شهوت رانی و هوسبازی بیندازد
در سالهای اخیر منشا بیشتر طلاقها نگاه آلوده ذکر شده است.
2) برخورد شدید با روابط جنسی نامشروع
مقام معظم رهبری در شرح حدیث «ما من شىءٍ أحبّ إلى اللّه بعد معرفته من عفّة بطن وفرج، وما من شىءٍ أحبّ إلى اللّه من أن یسأل.» من مواعظ علی بن الحسین(ع) (تحف العقول، ص 282)
می‌فرمایند: علت اینکه حضرت، محبوب‏ترین امور نزد پروردگار را بعد از معرفت خدا، عفت بطن و فرج، دانسته و سایر واجبات و عبادات مثل نماز را ذکر نفرموده، این است که: عفت، جلوگیر عامل مزاحم است و همیشه، تأثیر عامل مزاحم، بیشتر از عامل مُعِدّ است، مثل این است که کسى غذاهاى مفید و مقوى مصرف کند اما از آن طرف به‌طور منظم یک سم یا میکروبى را وارد بدن نماید بدیهى است اثرى نخواهد کرد.
در مسائل معنوى، نیز اگر انسان عبادات زیادى انجام دهد اما مرتباً میکروب گناه را در کالبد روح خود وارد کند، اثر عباداتش خنثى مى‏شود. ولى اگر آئینه قلب خود را با گناه تیره نکند فطرت الهی اش او را به رشد و کمال هدایت مى‏نماید. پس ترک گناه اهم از فعل عبادت است و لذا شیطان بیشتر انسان را به گناه وسوسه مى‏کند تا ترک عبادت، چون وقتى گناه بر آدمى سیطره پیدا کرد عبادات او موجب تقرّب وى نخواهد شد.
پس محبوب‏ترین کارها، ترک دو گناه است یکى گناه بطن که ارتباط پیدا مى‏کند با دنیاطلبى، مال‏اندوزى و طمع‏ها و دیگرى شهوات جنسى است.
قرآن در این خصوص با لحنی شدید می فرماید: «هریک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید، و نباید رافت(و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود.»(نور ـ 2)
امام رضا(ع) میفرمایند: عمل زنا گناهش از آدم کشی و قتل نفس بیشتر است زیرا شخص قاتل جز مقتول کسی را فاسد نگرداند ولی شخص زناکار با این کارش نسلی را تا روز قیامت فاسد می‌گرداند. (تفسیر جامع البیان، جلد 4 صفحه 461)
3) حجاب و پوشش زنان و رعایت حریم محرم و نامحرم
پوشش مناسب مهم ترین عامل کاهش تنش در روابط زنان و مردان است . به همین سبب قرآن در آیه 31 سوره نور و آیه 59 سوره احزاب حدود پوشش را برای زنان تعیین می‌فرماید. آنچه از آیات پوشش و تفاسیر شیعه و اهل سنت بر می آید حدود پوشش برای زنان سر و گردن و تمام بدن است و فقط وجه و کفین می توانند دیده شوند زنان باید زینتهای خود را از نگاه نامحرم بپوشانند . حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند «بهترین زنان، زنی است که مردی را نبیند و مردی هم او را نبیند». (منهاج الصالحین، ج3، ص13)
فلسفه پوشش، جنبه روانی، جنبه اجتماعی و هم بعد استحکام خانوادگی آن است. در آماری که سال 88 داده شد 49 درصد طلاق ها ریشه بی حجابی و بی عفتی داشته است(سایت ثبت اسناد کشور). این آمار بیانگر آن است که اثر اجتماعی بی حجابی بیشتر از اثر فردی آن است.
البته مردان نیز نباید با لباسهای تنگ و شهوت انگیز در جامعه حضور یابند.
امام رضا(ع) می‌فرمایند: «نگاه کردن به موهای زنان شوهردار وغیرشوهردار، حرام است؛ زیرا این نگاه، مرد را تهییج و تحریک می‌کند. و تهییج، شخص را به فساد و داخل شدن در حرام و اعمال ناپسندیده می‌کشاند و همچنین است حکم نگاه به غیر مو،‌ [که نگاه مرد به آنها حلال نیست،] مگر در موردی که حق‌تعالی [در قرآن، آن را استثنا کرده و] فرموده است: «بر زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشسته، امید ازدواج ندارند باکی نیست که لباسهایشان را غیر از چادر بر زمین بگذارند و اشکالی ندارد که به موهای مثل این زنان نگاه شود».  (علل الشرایع، ج 2، ص 565)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۱۷
امیر مهدوی

جامعه دینی شاخصه‌های مربوط به خود را دارد و تا این شاخصها در اجتماع توسط افراد رعایت نشود جامعه‌ای دینی کامل شکل نخواهد گرفت.

افراد هر جامعه‌ای برای رسیدن به حد مطلوب اجتماعی باید شاخصهای مورد نظر آن جامعه را رعایت کرده و بدانها پایبند باشد تا جامعه به حد مطلوب و مورد انتظار افراد جامعه نایل آید.

منابع شاخصه‌های هر اجتماعی می‌تواند متفاوت باشد و البته به خاطر اصل اجتماع انسانی مشترکاتی هم در منابع اجتماعات انسانی وجود دارد معارف وحیانی، عقل و عرف منابعی هستند که قوانین و شاخصهای اجتماع دینی از آن نشأت می‌گیرد.

جامعه دینی شاخصه‌های مربوط به خود را دارد و تا این شاخصها در اجتماع توسط افراد رعایت نشود جامعه‌ای دینی کامل شکل نخواهد گرفت. جامعه ما جامعه‌ای دینی است که اکثریت آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند و مردم نیز به کرات خواستار اجرای قوانین اسلام در جامعه می‌باشند.
ولی سوال اینجاست که چرا برخی قوانین اسلام به طور کامل در جامعه اجرا نمی‌شود؟ اجرایی نشدن قوانین دراجتماع توسط مردم می تواند دلایل مختلفی داشته باشد که در ذیل به آنها اشاره می‌رود

جهل افراد نسبت به و قوانین دینی

برخی از افراد جامعه به هر دلیلی نسبت به قوانین آشنایی ندارند و لذا به قوانین عامل  نیستند. بی‌توجهی و بی‌اعتنایی مردم و یا کم کاری مراکز آموزشی و فرهنگی و رسانه‌ها در آموزش مولفه‌های دینی به مردم در جهل ایشان نسبت به این مولفه‌ها بی‌تاثیر نیست و این امر وظیفه نهادهای دینی را برای آگاهی بخشی به مردم بیشتر می‌کند.

بی مبالاتی و تنبلی

برخی از افراد اجتماع نسبت به قوانین دینی آگاهی وعلم کافی دارند ولی در انجام امورات دینی بی‌مبالات‌اند. این مطلب شاید به آموزشهای دینی در سطوح مختلف اجتماعی و یا تربیتهای خانوادگی افراد مرتبط باشد ولی هر علتی داشته باشد در صورت عمل نکردن انسانها به قوانین دین به صورت کاریکاتوری پیاده می‌شود که این نیز شبهات و سوالات زیادی در مورد کارایی قوانین دین در اجتماع به وجود خواهد آورد. گزینشی عمل کردن به قوانین دین و دل به خواهی برخورد کردن با مولفه های دینی باعث فاصله گرفتن اجتماع از قوانین دین شده و به طبع آن اجتماع دینی برقرار نخواهد شد.

تضاد منافع افراد با مولفه‌های دینی

ایمان و اعتقاد افراد در جامعه متفاوت است و همه افراد جامعه در یک سطح از ایمان نیستند و لذا برخی افراد در جامعه با به خطر افتادن منافع شخصی و گروهی و حزبی و جناحی خود و یا برای حفظ این منافع عقاید و اعتقادات دینی خود را زیر پای می‌گذارد و به راحتی دروغ گفته و یا رشوه داده و یا حقوق دیگران را رعایت نکرده و یا با بی عدلتی و آبروریزی افراد اجتماع باعث شکل گیری اجتماعی غیر دینی می‌شوند
این نوع برخورد یعنی آبروریزی و دروغ و رشوه و تجاوز به حقوق دیگران برای حفظ منافع خود اگر بین همه افراد جامعه فراگیر شود تبدیل به فرهنگ شده و با گذشت زمان بر رفتار و اخلاق افراد اجتماع نفوذ کرده و رفتار ایشان را به وجه منفی تغییر خواهد داد و البته نسلهای بعدی با این نوع رفتار تربیت می شوند که جامعه آینده اجتماعی بس خطرناکتر از جامعه فعلی خواهد بود.
رعایت نکردن مسایل اسلامی انسانی از سوی مردم باعث به وجود آمدن جامعه ای غیر دینی شده و جامعه از حالت ایده ال دینی فاصله خواهد گرفت.

قانون شکنی و قانونگریزی

قوانین انسان را محدود کرده و مانع از جلب منفعت بیشتر انسان با تعدی به حقوق دیگران می‌شود و انسان منفعت‌طلب برای رسیدن به خواسته‌ها و منافع شخصی و گروهی به قوانین پایبند نبوده و قوانین را زیرپا می‌گذارد.

فارغ از رعایت و عدم رعایت قوانین دینی، جامعه با وجود انسانهای قانون‌شکن و بی‌قانون هر اندازه هم تلاش نماید نخواهد توانست ابتدایی‌ترین شاخصه‌های اجتماع را رعایت نماید چه رسد به تشکیل جامعه‌ای دینی که قوانین آن متصل به هم هستند و عدم رعایت برخی موجب اختلال در بقیه قوانین نیز خواهد بود. عدم برخورد قاطعانه با قانون‌شکنان موجب تسری بی‌قانونی در اجتماع شده و سودجویان با مشاهده مسامحه مسئولین با عاملان بی‌قانونی، اقدام به قانون‌شکنی خواهند کرد!

قوانین دینی بر مبنای رحمت و مغفرت است هر چقدر بر کرامت انسانی تاکید می‌کند به همان اندازه به مجازات متجاوزان به قوانین الهی و حقوق انسانها در اجتماع پای می‌فشارد و با قانون‌شکنان برخورد قاطعانه‌ای می‌نماید تا بناهای اجتماع اسلامی را استوار نماید.

عناد با دین

برخی انسانهای اجتماع به دلیل نپذیرفتن دین اسلام به عناد و مخالفت با قوانین اسلام بر می‌خیزند و با عدم رعایت قوانین دینی اقدام به انجام برخی اعمال هنجارشکنانه در اجتماع می‌پردازند. این اعمال با هر نیتی صورت پذیرد نتیجه‌اش عادی شدن گناه و اعمال ضددینی در اجتماع است و منجر به فاصله گرفتن اجتماع از شاخصه‌های دینی می‌شود.

الگوبرداری مردم از عالمان بی‌عمل

مردم همواره مولفه‌های دینی را از عالمان دینی آموخته و ایشان را الگوی خود قرار داده‌اند و انتظاری مردم از ایشان (به جا یا نابه جا) عمل کردن به همه گفته‌های خود است و وقتی مردم علمایی را می‌بیند که به هر دلیل به گفته‌های خود عمل نمی‌کنند از اجرای قوانین دینی استنکاف کرده و دلیل خود را عامل نبودن فلان عالم به گفته‌هایش مطرح می‌نماید.

عمل نکردن مسئولین به قوانین

مسئولین باید حافظ حرمت قانون باشند مسئولین الگویی برای افراد اجتماع هستند و عملکرد ایشان زیر ذره‌بین مردم است و مردم با حساسیت خاصی رفتار و کردار ایشان را زیرنظر دارند عمل به قوانین و یا قانون شکنی و دورزدن قانون توسط مسئولین دستگاههای حکومتی از چشم مردم پنهان نمی‌ماند.

 زمانی که مردم مشاهده نمایند برخی مسئولین با زد و بند و اعمال روابط به جای ضوابط به کارهای خود سرو سامان می‌دهند و به قوانین مصوب حکومتی پای‌بند نیستند و حرمت قانون را حفظ نمی‌نمایند مردم عادی نیز اقدام به قانون‌شکنی خواهند کرد و با عادی شدن قانون‌شکنی و باب شدن این نوع برخوردها  اجتماع  از شاخصهای جامعه دینی دور خواهد شد.

وجود تضادهای اجتماعی

برخی از افراد جامعه از جوامع بیگانه که تضاد اجتماعی جامعه دینی با آن جوامع عیان است الگوگیری می‌نمایند و وضع ظاهری جامعه اسلامی را به جوامع غربی شبیه می‌کنند. کم‌کاری مسئولین در تبلیغ و فرهنگ‌سازی مولفه‌های دینی از عوامل ازدیاد این مسایل می‌تواند باشد.


نویسنده : رسول رضاپور

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۰۳
امیر مهدوی

بعدازظهر یکشنبه 24 اسفندماه سرانجام خبری که سال‌ها مردم ایران انتظار آن را می‌کشیدند، اعلام شد. متهم «م-ه» که از سال‌ها قبل اتهامات و شایعات زیادی درباره فعالیت‌های اقتصادی او در میان مردم مطرح بود، به دادگاه کشانده و حکم اولیه مربوط به اتهامات وی نیز صادر شد. به گزارش «وطن امروز»، اگرچه در اظهارات حجت‌الاسلام‌والمسلمین محسنی‌اژه‌ای، معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه، اشاره‌ای به میزان مجازات «م- ه» نشد اما منابع خبری گزارش داده‌اند این متهم به 15 سال حبس، رد مال و شلاق محکوم شده است. حکمی که «م- ه» تا 15 فروردین می‌تواند نسبت به آن اعتراض کند. اما همانگونه که «وطن امروز» در شماره دیروز منتشر کرد، پیگیری‌های خبرنگار ما نشان می‌دهد بخش مهمی از حکم «م-ه» به واسطه اتهامات اقتصادی او صادر شده است. در واقع اتهامات اقتصادی، محور پرونده قضایی «م-ه» بوده است و آنچه در افکار عمومی نیز بیشتر از سایر اتهامات «م-ه» مطرح و چشمگیر بود، همین اتهامات اقتصادی بود. شنیده‌هاحاکی از این است که 7 سال مجازات حبس قطعی «م-ه» به خاطر یکی از پرونده‌های معروف اقتصادی اوست البته مجازات «م-ه» در این پرونده تنها مجازات حبس نیست بلکه دادگاه این متهم دانه‌درشت را به رد مال نیز محکوم کرده است. مبلغ این مجازات نیز 2/5 میلیون دلار است. به عبارتی دادگاه، «م-ه» را در یک فقره از پرونده‌های اقتصادی‌اش، به 7 سال حبس قطعی و رد 2/5 میلیون دلار مجازات کرده است. براساس اطلاعات به‌دست آمده، «م-ه» برای یکی دیگر از پرونده‌های اقتصادی خود نیز به رد مال به ارزش 18 میلیارد ریال محکوم شده است. این پرونده نیز مربوط به یکی از اتهامات معروف وی در داخل کشور است. نکته قابل تامل اینکه هر 2 اتهام اقتصادی «م-ه» نیز در دوران فعالیت‌های وی در مجموعه وزارت نفت و در دوران حاکمیت جریان اصلاحات بر قوه مجریه اتفاق افتاده است.

رشوه میلیون دلاری!

یکی از مهم‌ترین اتهامات «م-ه» مربوط به پرونده‌ای درباره یک شرکت نفتی نروژی است که وی از این شرکت رشوه دریافت کرده است. این شرکت نروژی اوایل دهه 80 به دنبال سرمایه‌گذاری در بازار نفت و گاز ایران بود اما ماجرا زمانی جالب شد که شرکت نروژی به دلیل پرداخت رشوه به یک شرکت دلالی نفتی، در نروژ محاکمه شد. اوج ماجرا زمانی بود که رئیس هیات مدیره این شرکت نیز پرداخت رشوه به دلالان ایرانی را تایید و از سمت خود استعفا کرد. رئیس هیات مدیره این شرکت نروژی همچنین طی نامه‌ای به شرح ماوقع ماجرا پرداخت. او در بخشی از این نامه نوشت: «طی سال 2001 درحالی که ارزیابی‌ها درباره 6 یا 7 پروژه پیشنهادی در حال انجام بود، شرکت با فردی که از او تحت عنوان جونیور یاد می‌شد، تماس برقرار کرد تا اولین جلسه در دفتر شرکت برگزار شود و جونیور از آن پس نام مستعار یک آقازاده پرنفوذ ایرانی می‌شود که این فرد مشاور وزیر نفت ایران بوده و خانواده وی نیز قدرت و نفوذ زیادی در تجارت نفت و گاز دارد». او سپس اقرار کرد برای حضور در بازار پارس جنوبی، به یک شرکت ایرانی رشوه داده و مقرر شده بود تا 10 سال مبلغ 15 میلیون دلار به این شرکت حق‌الزحمه پرداخت کند. استعفای رئیس هیات مدیره این شرکت نفتی نروژی و نیز مجازات این شرکت در نروژ و آمریکا باعث شد موضوع به صورت ویژه در ایران مطرح شود. اعتراف شرکت نروژی به پرداخت رشوه و مجازات این شرکت در دادگاه‌های این کشور و آمریکا یک موضوع را مسجل کرده بود و آن پرداخت رشوه بود. پول کثیفی که برای ورود به بازار پرسود انرژی ایران پرداخت شد و در این ماجرا نام یک آقازاده پرنفوذ با نام مستعار «جونیور» نیز مطرح شد! اگرچه رئیس هیات مدیره این شرکت نروژی به پرداخت رشوه اعتراف کرد و دادگاه این کشور این شرکت را مجازات کرد اما در ایران ماجرا به محاکم قضایی منتهی نشد! موضوع این پرونده نفتی بارها و بارها در رسانه‌ها مطرح شد تا اینکه بالاخره دادگاه برگزار شد.
اختلاس بهینه!
اما یکی دیگر از اتهامات، مربوط به ماجرای اختلاسی است که در یک سازمان وابسته به وزارت نفت صورت گرفت. براساس اسناد منتشر شده مبلغ 8 میلیارد تومان در آن زمان (اواخر دوران اصلاحات) در این سازمان اختلاس شد. چندین نفر از مدیران و کارمندان این سازمان به دلیل اثبات اختلاس و ارتشا دستگیر و محاکمه شدند. سال 1389 مجتمع قضایی امور اقتصادی اطلاعاتی در این‌باره منتشر کرد. براساس این اطلاعات، موضوع این اختلاس نخستین بار توسط ادره کل حقوقی و قضایی معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات مطرح و در دستورکار مجتمع قضایی امور اقتصادی قرار گرفت. پس از پیگیری‌های قضایی، اختلاس اثبات و 7 نفر در جریان این پرونده مجازات شدند. اکنون با تشکیل دادگاه «م-ه» که رئیس این سازمان بود، این اتهام نیز به صورت ویژه مطرح شد. برخی اتهامات مانند تبانی نیز درباره دوران ریاست «م-ه» در این سازمان نفتی مطرح شده است البته در این میان ماجرای سوءاستفاده‌های انتخاباتی «م-ه» در دوران ریاست بر این سازمان نیز به عنوان یکی دیگر از اتهامات اقتصادی این متهم مطرح است به‌گونه‌ای که در جریان اعترافات برخی افراد بسیار نزدیک به «م-ه»، وی در دوران ریاست بر این سازمان پرسود نفتی، از امکانات این سازمان به سود ستاد انتخاباتی «الف- ه» در سال 84 استفاده می‌کرد. حتی برخی از این افراد صراحتا گفته‌اند مبالغ هنگفتی به ستاد «الف- ه» نیز تزریق شد. به عبارتی افراد زیادی هستند که صراحتا گفته‌اند از طریق این سازمان نیز پول‌های کثیف به انتخابات سال 84 تزریق شده است!
قدرت نامشروع!
قطعا درباره متهم «م-ه» و ابهاماتی که درباره اقدامات او مطرح است، می‌توان هزاران صفحه نوشت. اتهامات بسیار زیادی علیه وی مطرح است. همانگونه که گفته شد مهم‌ترین اتهاماتی که درباره او مطرح است مربوط به فعالیت‌های اقتصادی اوست. در واقع این اتهامات اقتصادی «م-ه» است که توجه مردم را به خود جلب کرده است اما در این میان یک نکته قابل تامل نیز وجود دارد و آن این است که «م-ه» یک عنصر کلیدی انتخاباتی نیز هست. یعنی در کنار اینکه این فرد تمرکز خود را بر کاسبی قرار داده بود اما به واسطه دامنه پرنفوذ سیاسی که داشت، همواره نقش یک حامی را نیز در انتخابات‌های مختلف ایفا می‌کرد. حضور همزمان «م-ه» در فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی و نظر به اینکه این فرد حداقل اکنون در چند فقره از این فعالیت‌ها مجرم شناخته شده، یک واقعیت تلخ را نشان می‌دهد و آن پول‌های کثیف و نامشروعی است که در موعد انتخابات صرف فعالیت‌های انتخاباتی برخی افراد و جریان‌ها می‌شد. در واقع در جریان محاکمه «م-ه» می‌توان برخی و تنها برخی از مجاری و مبادی تزریق پول کثیف به فضای سیاسی و انتخاباتی کشور را شناخت. نه‌تنها در جریان محاکمه «م-ه» بلکه طی سال‌های گذشته که برخی دوستان فاسد این فرد درباره عملیات‌های فساد خود اعترافاتی داشته‌اند؛ واقعیات تکان‌دهنده‌ای درباره سازوکارهای انتخاباتی برخی افراد و جناح‌ها مشخص شده است. افرادی که با پول حرام به دنبال کسب قدرت بوده و هستند و حیرت‌انگیز آنک


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۰۵
امیر مهدوی

تقدیم به مردم شهیدپرور شیراز

ن والقلم که قصه، قصه خرابات است. ابتدا باید در آب «رکن‌آباد» شست‌وشویی کرد و آنگاه از «دروازه قرآن» رد شد. شهری که نام دروازه‌اش قرآن باشد، باید هم «حافظ» داشته باشد تا کلام‌الله را با چهارده روایت از بر بخواند. عشق است حافظه حافظ. رندی که خوب بلد بود چگونه دست حرف، دست کلمه، دست مصرع، دست بیت، دست غزل را بگیرد و ببرد پابوس «یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور/کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور/ این دل غم‌دیده حالش به شود دل بد مکن/ وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور/ دور گردون گرد و روزی بر مراد ما نرفت/ دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور».
محافظ مفهوم انتظار به حضرت حافظ می‌گویند. غزل او غزالی بود که جز دنبال یار نگشت. حقا که دیوانه‌کننده است دیوان حافظ. دلم «شیراز» می‌خواهد تا در چند محله آن طرف‌تر از «حافظیه» به صاحب فیروزه‌ای‌ترین گنبد این سرزمین بگویم: «السلام علیک یا احمدبن موسی». اگر حافظ، برادر بزرگ‌تر شعراست، «شاهچراغ» دوران خوش کودکی نیز برادر بزرگ‌تر امام رضا علیه‌السلام است. راستی! چه رازی نهفته است در شیراز؟ ای شهر خراباتی‌ها! باید هم حافظ، سنگ تو را به سینه بزند؛ «خوشا شیراز و وصف بی‌مثالش». «سعدیه»، «باغ ارم»، «ارگ»، «دار‌الرحمه»، «بازار وکیل» و... اصلا همین حوض حیاط حضرت احمدبن‌موسی علیه‌السلام، مساحت همه خاطرات بچگی‌های من است، با آن ماهی قرمزهای کوچک که تا بوی بهار می‌شنیدند، بازیگوش‌تر می‌شدند. دلم شیراز می‌خواهد، شیراز و دو رکعت نماز... به یاد خم ابروی یار، الا ای یوسف گمگشته جناب حافظ! داغ فراق تو بد کرده حال بشریت را! اینک حتی فریاد محراب هم بلند است! «شهید محراب» در همین شیراز، دیوان را که می‌گشود، ایوان ظهور تو را اندیشه می‌کرد؛ «مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید...» الا ای مسیحا نفس! غیبت تو، نظم «بوستان» را بهم ریخته! بی‌تو، بهار زمین، چنگی به دل زمان نمی‌زند! مگر نه آنکه صاحب‌الزمان تویی؟ گیرم که موسم بهار باشد؛ بدون آفتاب، پرستو با چه رویی برگردد؟
در «گلستان» دارالرحمه، بنازم «نثر» آن شهید را که جای جای وصیتنامه‌اش پر از مهدی فاطمه بود. لب هیچ شهیدی بی‌خود به خنده وا نمی‌شود. کاش چشم ما هم، مثل آن شهید شیرازی، شهادت می‌داد به دیدن تو. ای خلاصه خلقت که هم محمدی(ص) و هم علی(ع) و هم نوح(ع) و هم روح! غزل هنوز هم به عشق تو سروده می‌شود و بهار، همانا غزل خداست که فقط گل روی تو را کم دارد! صحبت تو که می‌شود، نه جای استخاره است نه حتی جای استعاره! حافظ هم، همین که به تو می‌رسید، ‌استعاره را کنار می‌گذاشت! واضح‌تر بگویم؛ فراق تو، نظم بوستان بشریت را بهم ریخته! بدون یار، به چه دردی می‌خورد بهار؟ آقا جان! امروز در شیراز، همین صبحی، دختر بچه‌ای، «باغ ارم» را به اشتباه «داغ ارم» نوشت اما معلم، به او نمره 20 داد! از حافظ تا به امروز... تا آن روز که بیایی، داغی بزرگ، زمین و زمان را در بر گرفته که با آمدن بهار، علاج نمی‌شود! بهار شاید به درد برگرداندن پرستوها بخورد اما برای بشریت، بازگشت تو یعنی بهار. حضرت منجی! زمین به اندازه کافی دور خورشید چرخیده... اینک نوبت زمینیان است! دلم شیراز می‌خواهد، دروازه قرآن را... تو را! زمین به اندازه کافی دور خورشید چرخیده... اینک نوبت زمان است! یا صاحب‌الزمان! از روز غیبت به این طرف، باورت می‌شود آدمیت، هیچ بهاری را تجربه نکرده؟ دیگر خودت بخوان که همشهری‌های حافظ چه اشتباهات درستی مرتکب می‌شوند زنگ انشاء!

نویسنده :حسین قدیانی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۵۱
امیر مهدوی
Image result for ‫عکس هاشمی وهمراهان تکنوکراتش‬‎

چند روز پیش در یادداشتی با تیتر «هاشمی؛ نماینده وضع موجود» به تحلیل رابطه هاشمی‌رفسنجانی و دولت یازدهم پرداختیم و از قرابت‌های تفکری و عملی هاشمی و دولت روحانی که منبعث از دال گفتمانی توسعه اقتصادی و با مدلول‌های پیشرفت برونزا، وابستگی، نخبه‌گرایی و... است صحبت کردیم؛ گفتمانی که با چالش‌های «استقلال– توسعه»، «عدالت- توسعه» و « نخبه- توده» مواجه شده است. اما برای آنکه با این تفکر بیشتر آشنا شویم نیاز به بررسی دولت هاشمی و گزاره‌هایی است که موید این مطلب باشد؛ تلاش می‌شود در چند مطلب آتی در روزنامه به این گزاره‌ها بپردازیم و نتایج آنها را بیان کنیم؛ نتایجی که وضع موجود هم به آنها منتج خواهد شد.
شاید اولین و پایه‌ای‌ترین مساله درباره اینگونه تفکر مساله اقتصاد باشد، چراکه اساسا از دید نظریه‌پردازان توسعه؛ اقتصاد زیربناست و همه‌چیز مبتنی بر آن تعریف می‌شود. نگاه هاشمی و همراهان تکنوکرات وی به مساله اقتصاد از همان اوایل دولت وی نگاه اقتصاد مبتنی بر سرمایه خارجی، نیروی متخصص خارجی و پیروی از خارج بود. پس از فشارهای اقتصادی که غرب تلاش داشت با آن جمهوری اسلامی را زمینگیر کند، رهبر معظم انقلاب مساله اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند و در تبیین آن فرمودند: «اعتماد کردن به شیوه‌هاى تزریقى اقتصادهاى تحمیلى شرق و غرب، مضر است. سیاست‌هاى اقتصاد باید سیاست‌هاى «اقتصاد مقاومتى» باشد - یک اقتصاد مقاوم - باید اقتصادى باشد که در ساخت درونى خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگى کند؛ با تغییرات گوناگون در این گوشه دنیا، آن گوشه دنیا متلاطم نشود».
شکل‌گیری انقلاب اسلامی به‌عنوان پدیده‌ای در مقابل غرب با مختصات پارادایمی متفاوت و متضاد باعث شد مدل اقتصادی متفاوتی نیز برای این اقتصاد تجویز شود. غرب اما در برابر جمهوری اسلامی از این حربه برای فشار بر ایران استفاده می‌کند. از طرفی پایه اقتصاد ایران نیز که توسط همین کشورهای استعمارگر براساس منافع خودشان طراحی شده بود مبتنی بر فروش نفت خام بود. به طوری که رهبر حکیم انقلاب در سال 73 فرمودند: «آرزوى واقعى من- که البته ممکن است به این زودی‌ها قابل تحقق نباشد- این است که ما در چاه‌هاى نفت را ببندیم و اقتصاد خود را براساس کالاها و محصولات غیرنفتى بنیاد نهیم. یعنى فرض کنیم این کشور، کالایى به نام نفت ندارد البته این کار ممکن است در این سال‌ها و به این زودی‌ها عملى نباشد، زیرا دشمنان ایران در دوران رژیم وابسته و فاسد پهلوى، بیش از حد تصور خرابکارى کرده‏اند و چنان ملت و کشور ما را به نفت وابسته کرده‏اند که نشود به این آسانى چنین کارى را کرد اما روزى باید این کار بشود و آن روز، روزى است که ملت ایران بدون اینکه سرمایه‏‌هاى خود را مفت و مجانى به دست کسانى بدهد که با کمال خباثت از ثروت ملى کشورها استفاده مى‏کنند، با تکیه بر امکانات ذاتى، روى پاى خودش بایستد».
«آرزوی من این است که روزی در چاه‏های نفت بسته شود...» این جمله رهبر انقلاب البته نه تنها در آن زمان قابل حصول نبود بلکه برای تکنوکرات‌های مستقر در دولت فهم هم نمی‌شد. دولتی که اعتقادی به خارج کردن نفت از بودجه کشور نداشت و به خام‌فروشی نفت عادت کرده بود، هیچ زمینه‌ای را فراهم نکرد.
دولتمردان کارگزارانی که تئوریسین‌هایشان امروز به نام «تیم نیاورانی» مطرح هستند؛ نگاه‌شان به اقتصاد از نوع بازار آزاد بود و از سویی «اقتصاد خصوصی» را «اقتصاد شخصی» ترجمه می‌کردند. شیفتگی آنها به مدل اقتصاد لیبرالی نه تنها در عمل بلکه در زبان نیز تکرار می‌شد و حسین مرعشی از اعضای حزب کارگزاران می‌گوید: «کارگزاران سازندگی حزب لیبرال - دموکرات مسلمان است.» حال اینکه آیا لیبرالیسم با اسلام جمع‌پذیر است یا خیر، بحثی مجزا دارد اما مدل‌هایی که این جریان برای اقتصاد تجویز می‌کرد نیز مبتنی بر اقتصاد لیبرالی و عموما کینزینی بود.
دولت کارگزاران هاشمی تمایل زیادی برای برقراری ارتباط با دنیا داشت و برای توسعه مدنظرش به سمت وام گرفتن از صندوق بین‌المللی پول گرایش پیدا کرد. صندوقی که برای وام دادن دولت‌ها را مجبور می‌کرد نسخه‌های تجویزی این صندوق را پیاده کنند و نتیجه پیاده‌سازی نسخه‌های وارداتی تعدیل اقتصادی دولت کارگزاران، وابستگی ایران به اقتصاد لیبرالی و همچنین تورم 9/49 درصدی بود که مردم ایران را به سمت فشارهای وحشتناک اقتصادی هل داد.
در آن مقطع کارگزاران هاشمی اعتقاد داشتند اگر رفاه اقتصادی رخ دهد، ممکن است عده‌ای متحمل هزینه‌هایی شده و «زیر چرخ‌های توسعه له شوند»، لیکن بعد از اینکه جریان‌هایی در سایه رشد اقتصادی، سرمایه‌ای را انباشته کردند، در بلندمدت منافع حاصل از بهره‌مندی آنان، به کل جامعه سرریز می‌شود و نسل‌های آتی از مزایای رشد اقتصادی بهره‌مند می‌شوند اما اتفاقی که افتاد، این بود که عده زیادی زیر چرخ توسعه له شدند ولی هیچگاه به انباشت سرمایه مدنظر آقایان نرسیدیم.
رهبر حکیم انقلاب از ابتدا با گرفتن وام از صندوق بین‌المللی پول مخالف بودند و این را نیز بارها اعلام کردند اما دولت هاشمی به این توصیه‌ها گوش نداد. رهبری درباره گرایش به جهانی شدن و وام گرفتن از صندوق بین‌المللی پول می‌فرمایند: «جهانى شدن، اسم خیلى قشنگى است و هر کشورى فکر می‌کند بازارهاى جهانى به رویش باز می‌شود اما جهانى شدن به معناى تبدیل شدن به یک پیچ و مهره‌اى در ماشین سرمایه‌دارى غرب، نباید مورد قبول هیچ ملت مستقلى باشد. اگر قرار است جهانى شدن به معناى درست کلمه تحقق پیدا بکند، باید کشورها استقلال خودشان - استقلال اقتصادى و استقلال سیاسى - و قدرت تصمیم‌گیرى خودشان را حفظ کنند؛ والا جهانى شدنى که ده‌ها سال پیش از طریق بانک جهانى و صندوق بین‌المللى پول و سازمان تجارت جهانى و امثال اینها - که همه ابزارهاى آمریکایى و استکبارى بودند - به وجود آمده، ارزشى ندارد. بنابراین یک اصل مهم، مساله استقلال است که اگر این نباشد پیشرفت نیست، «سراب پیشرفت» است». ایشان همچنین با بیان مثالی ثمره وام گرفتن از صندوق بین‌المللی پول را اینگونه توضیح می‌دهند: «شاید این را در یک جمع دانشجویى دیگر گفته باشم که ماهاتیر محمد، نخست‌وزیر سابق مالزى
- که بسیار هم آدم پرکار، دقیق، جدى و پایبندى بود- به تهران آمد، به دیدن من هم آمد؛ همان اوقات بود که تحولات گوناگونى در آسیاى شرقى اتفاق افتاده بود؛ در مالزى، اندونزى و تایلند و زلزله اقتصادى به وجود آمده بود. همین سرمایه‌دار صهیونیست و بعد سرمایه‌دارهاى دیگر، با بازی‌هاى بانکى و پولى توانستند چند تا کشور را به ورشکستگى بکشانند. در آن وقت ماهاتیر محمد به من گفت: من فقط همین قدر به شما بگویم که ما یک شبه گدا شدیم! البته وقتى کشورى وابستگى اقتصادى پیدا کرد و خواست نسخه‌هاى اقتصادى بانک جهانى و صندوق بین‌المللى پول را عمل بکند، همین‌طور هم خواهد شد. خود این بانک جهانى و صندوق بین‌المللى هم یکى از بخش‌ها و قطعه‌هاى این پازل بزرگند. این خیلى خطرناک است که سررشته تحولات جهانى دست باندهاى قدرت بین‌المللى باشد که امروز هست. اینها صهیونیست‌ها و سرمایه‌دارها هستند و عمدتاً هم در آمریکا و در اروپا هستند».
البته این وام‌های دریافتی هاشمی تا به امروز گردن جمهوری اسلامی را گرفته است. وام‌های دریافتی هاشمی بدهی خارجی کشور در سال 72 را به بیش از 23 میلیارد دلار رساند. بدهی‌ای که دولت خاتمی نیز نتوانست آن را کم کند و وی با 23 میلیارد و 74 میلیون دلار دولت را تحویل رئیس‌جمهور بعدی داد البته دولت بعد بدهی خارجی کشور را در پایان آذرماه 91 به 8 میلیارد و 477 میلیون دلار کاهش داد.
یکی از پایه‌های اقتصاد مقاومتی که مورد نظر رهبر انقلاب است؛ اقتصاد دانش‌بنیان است؛ دانشی که در داخل کشور به وجود آمده و مبتنی بر نیروی داخلی باشد. رهبر انقلاب می‌فرمایند: «یکى از بخش‌هاى ما، اقتصاد است و خاصیت اقتصاد در یک چنین شرایطى، اقتصاد مقاومتى است؛ یعنى اقتصادى که همراه باشد با مقاومت در مقابل کارشکنى دشمن، خباثت دشمن؛ دشمنانى که ما داریم. به نظر من یکى از بخش‌هاى مهمى که می‌تواند این اقتصاد مقاومتى را پایدار کند، همین کار شماست؛ همین شرکت‌هاى دانش‌‌‌بنیان است؛ این یکى از بهترین مظاهر و یکى از مؤثرترین مؤلفه‌‌‌هاى اقتصاد مقاومتى است؛ این را باید دنبال کرد». مدیران اقتصادی دولت کارگزاران هیچ اعتقادی به قدرت تولید علم داخلی نداشتند و عموم پروژه‌ها و خدمات این دولت به دست مهندسان خارجی اجرا می‌شد و قراردادهای نفتی نیز به صورت مشترک با شرکت‌های خارجی جلو می‌رفت. عدم توجه به توان داخلی و اعتقاد به خام‌فروشی باعث شده بود زنگنه که وزیر نفت وقت بود می‌گفت ما نیازی به صنایع پالایشی نداریم و همین باعث شد آرزوی رهبر انقلاب همچنان در حد آرزو باشد. مدیرانی چون ترکان، زنگنه، مرعشی، نوبخت و... که تلاش‌شان در هضم شدن اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی است و از سوی دیگر اعتقادی به توانایی‌های داخلی ندارند، نمی‌توانند مجریان قابل قبولی برای اقتصاد مقاومتی باشند.

نویسنده : امی علی جهاندار

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۲۲
امیر مهدوی

عاقبت حکمش صادر شد تا همه بفهمند وقتی کار به دستگاه قضا می‌کشد، احدی پشتش گرم نیست! احکام صادره برای متهمان فساد 3هزار میلیاردی، آن قبلی و همین دیروزی حکایت از آن دارد که قوه‌قضائیه اولا دنبال مصلحت و مصلحت‌سنجی نیست، ثانیا مصلحتی را هم اگر برای خود فرض کند، آن مصلحت هیچ نیست الا فریضه بلند‌بالای عدالت.

قوه‌ قضا باید در دادگاه عدل الهی پاسخگوی خدای داور باشد، او را چه کار به آنچه ما در جراید اصولگرا می‌نویسیم یا دیگران در رسانه‌های مدعی اصلاح‌طلبی؟! قوه البته از نقد مستدل استقبال می‌کند لیکن بیش از نقد این یا آن جناح، از استقلال خود استقبال می‌کند. چه قاضی، چه قاضی‌القضات محترم، چه کلیت دستگاه قضا، فی‌الواقع خود را پاسخگوی «جناح الله» می‌دانند، آن هم در یوم‌العیار محشر. با این حال آیا زیبنده است از قوه بخواهیم صرف‌نظر از رضایت پروردگار، حکم به خوشایند دل این جناح یا آن جناح دهد؟! مگر یک جای سیاسی است قوه‌قضائیه که از آن، به جای عدالت‌ورزی، مطالبه سیاست‌ورزی و مصلحت‌سنجی داشته باشیم؟! باری! بعد از صدور حکم اعدام برای متهم اصلی پرونده فساد اقتصادی 3‌هزارتایی نوشتم که سیاسی نبودن، اتفاقا حسن رئیس‌ قوه‌قضائیه است. زیادی که سیاسی باشی، لاجرم «تشخیص مصلحت» را بر «سنجش عدالت» تفوق ‌‌خواهی داد اما در دستگاه قضا عدالت، هم بر سیاست و هم بر مصلحت، سیادت دارد. برای دستگاه قضا هیچ فرق نمی‌کند که طرف دیروزی نزدیک به چه جناحی یا احیانا فرزند کدام بزرگوار است، همچنانکه هیچ فرق نمی‌کرد طرف پریروزی در کدام دولت، چه کاره بود. این قبیل مسائل، شاید برای ما روزنامه‌نگاران جذاب باشد اما قاضی با استناد به پرونده پیش رو حکم صادر می‌کند، نه مندرجات مطبوعات. خط و ربط و دار و دسته بر فرض محترم بودن هم، باز منشأ انشای حکم قاضی نیست. آرمان دستگاه قضا، مرّ عدالت است، نه حتی مطالبه چون من آرمانگرایی! چه ما که از دستگاه قضا، مطالبه عدالت داریم، چه دیگرانی که احیانا با این مطالبه و اساسا با خود عدالت، عداوت دارند، جملگی باید بیاموزیم که «مفاد پرونده»، حکم قاضی را مشخص می‌کند، نه دل ما! با روزنامه‌های زنجیره‌ای باشد، متهم محکوم فساد 3هزار تایی ‌باید به‌عنوان «کارآفرین نمونه» تشویق می‌شد اما خیلی هم این خبرها نیست، چرا که پشت عدالت، گرم است! همین طرف دیروزی، خیلی جاها و پیش خیلی عناصر، پشتش گرم بود، عجیب پشتش گرم بود! او لابد پشتش گرم بود که 2 دهه گردن‌کلفتی کرد، 2 دهه قانون را به هیچ گرفت، 2 دهه به ریش همه خندید لیکن دیروز، روز مهمی بود در تاریخ دستگاه قضا. کاش دیروز 2 دهه زودتر حادث می‌شد اما همین را هم باید به فال نیک گرفت و مطمئن شد که اگر کسی در فلان جا و بهمان جا پشتش گرم است، دلیل نمی‌شود که در قوه قضا هم پشتش گرم باشد! معلق‌بازی اگر بعضی جاها جواب دهد، پیش قاضی جواب نمی‌دهد! ما ملتفت بر فشار وارده بر دستگاه قضا، به صورت مضاعف از قوه قضائیه حمایت می‌کنیم و از بیان آن هم خجالت نمی‌کشیم. خجالت را باید کسانی بکشند که طرف،‌ پشت‌گرم به آنها 2 دهه از عدالت تمرد کرد! اگر ما در کنار همه نقدهایی که از زاویه حق و منطق و منافع ملی به قوه مجریه داریم، اقدام درست دولت را در صفحه نخست خود تیتر می‌گیریم، پس چرا تنها بگذاریم دستگاه قضا را؟! خجالت را باید کسانی بکشند که همصدا با توافق خوب مدنظر نتانیاهو، هر توافقی را از عدم توافق بهتر می‌دانند، در عین حال کار مثبت دولت را، پرتاب ماهواره را سانسور می‌کنند! خجالت را باید کسانی بکشند که از داخل دولت، به وزیر کوشای دولت، بد و بیراه می‌گویند! خجالت را باید کسانی بکشند که خیانت را مدح می‌کنند و خدمت را مسخره! خجالت را باید کسانی بکشند که در روزنامه‌های‌شان به جای آنکه مفاد پرونده را به رخ قاضی بکشند، از فک و فامیل طرف بر سر دستگاه قضا چماق بلند می‌کنند! عکسش هست! سندش هست!

 با کمال وقاحت، دم از «رسالت روزنامه‌نگاری» می‌زنند اما از قوه قضائیه به جای آنکه عدالت را مطالبه کنند، رسماً تمنا می‌کنند که «شتر دیدی، ندیدی»! اصحاب جمل و جمل‌زاده‌ها را 2 دهه تمام سعی کردند با سعه صدر و رواداری و بزرگ‌منشی نبینند، نتیجه چه شد؟ اینک اما هر آدم عاقلی فهمیده که مصلحت در اجرای عدالت است و بس. دیروز به سبب هزار و یک فشار،
2 دهه دیر به تقویم قوه قضائیه اضافه شد اما هر چه بود، اضافه شد. هنر اما برای دستگاه قضا از قضا آن است که در کنار این همه فشار، حکم به عدالت بدهد. گمانم هست که اصرار برای اجرای عدالت، ‌ارزشی بالاتر از ابرام برای حفظ خاک دارد که خاک رفته خرمشهر را اگر بعد از 2 سال می‌توان پس گرفت، پس گرفتن عدالت نه یک سال و 2 سال، بلکه 2 دهه زمان می‌برد!
بسم‌الله الرحمن الرحیم!
در نظام مقدس جمهوری اسلامی، حکمی که قاضی به عدل دهد، هیچ کم از وصیتنامه شهید ندارد. تو بگذار گرم باشد پشت طرف به چیزهایی، به کسانی اما زنده‌باد دستگاه قضا که اهل کوفه نیست، عدل تنها بماند! آری! پشت عدالت گرم است. گرم به دستگاهی که «قضا» را می‌سنجد، نه «فضا» را، «عدالت» را، نه «مصلحت» را، «قضاوت» را، نه «سیاست» را، «عدل» را، نه «جمل» را، «علی (ع)» را، نه «طلحه و زبیر» را، «پابرهنگان» را، نه «ناکثین» را، «سلمان و ابوذر» را، نه «فلانی‌زاده»ها را، «نظام» را، نه «استوانه»ها را. استوانه برای خود استوانه است؛ استوانه دستگاه قضا «عدالت» است و لاغیر! دیروز را به اوراق سررسیدت اضافه کن، شمایی که زیاد «خاطره» می‌نویسی...

نویسنده : حسین قدیانی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۰۳
امیر مهدوی