نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۷۷ مطلب با موضوع «دنیا اسلام» ثبت شده است

یوسف شفیعی: ملک سلمان پادشاه عربستان هفته گذشته با تغییراتی که در دربار سعودی ایجاد کرد بار دیگر همه نگاه ها را متوجه خود کرد. پادشاه سعودی که از بیماری آلزایمر رنج می برد با تغییرات ایجاد شده قصد دارد تا از هر نظر شرایط را برای رسیدن فرزندش محمد بن سلمان به قدرت مهیا کند. وی در این راه در ابتدا فرزندان ملک عبدالله را به حاشیه راند و سپس با برکناری مقرن بن عبدالعزیز از ولیعهدی، محمد بن نایف را ولیعهد کرد تا بدین صورت پسر خود را جانشین ولیعهد سازد. به نظر می رسد وی می خواهد در زمان حیاتش، جایگاه پسرش که اکنون علاوه بر جانشین ولیعهدی، وزیر دفاع نیز است را آنچنان مستحکم سازد تا کسی نتواند وی را از قدرت برکنار سازد. این تغییرات در حالی است که عربستان با عملیات «طوفان قاطع» در یمن، در قاطعیت شکست خود نمی تواند شک کند و هر چند با دو مرحله ای سازی عملیات سعی دارد این شکست را پنهان کند، اما این ترفند آشکارا ناشیانه و کودکانه است.

در این مطلب نگاهی به تغییرات اخیر دربار سعودی خواهیم داشت و در ادامه به اهداف این تغییرات خواهیم پرداخت.

برکناری مقرن بن عبدالعزیز

عزل مقرن بن عبدالعزیز برادر پادشاه و نزدیک به جناح ملک عبدالله را می توان شاه کلید تغییرات اخیر در عرصه داخلی عربستان  دانست. عزل مقرن از پست ولیعهدی از مدت ها قبل محتمل بود، چرا که او شرایط پادشاهی از جمله داشتن مادری سعودی را نداشت، نزدیک به جناح شمری ها یا ملک عبدالله بود و مهمتر از این دو مورد، سدی در راه ورود نخبگان نسل سوم به چرخه جانشینی بود. بنابراین لازم بود تا با برکناری او، این راه هموارتر از قبل شود. علت مهم تر اما برای برکناری مقرن را شاید بتوان مخالفت با آغاز جنگ یمن عنوان کرد؛ مخالفتی که صبر محمد بن سلمان جوان و در کمین قدرت را لبریز کرد و در زمانی که ملک سلمان چندان تسلطی بر امور دیوان پادشاهی ندارد، حکم به برکناری او داد. در واقع عزل مقرن بن عبدالعزیز منجر به برچیده شدن منشور عبدالعزیز شد که در آن بر ضرورت انتقال قدرت به برادران پادشاه تاکید کرده بود، بنابراین در زمانی که ملک سلمان با بیماری و کهولت سن دست به گریبان است، می توان پادشاه و ولیعهد آینده عربستان را به ترتیب محمد بن نایف و محمد بن سلمان از نسل نوادگان عبدالعزیز دانست؛ در زمانی که هنوز 12 نفر از برادران پادشاه زنده هستند و برخی همچون احمد و عبدالرحمن خود را مستحق این انتقال می دانستند. اهمیت این موضوع در این است که برکناری ولیعهد در تاریخ دولت عربستان سعودی سابقه نداشته است.

 

برکناری سعود الفیصل

تغییر مهمتر دیگری که کلید خورد، برکناری سعود الفیصل وزیرخارجه کهنه کار عربستان و انتصاب عادل الجبیر متعلق به جناح بازها است که این انتصاب را نیز می توان تغییر رویه سیاست خارجی عربستان تعبیر کرد که از چند ماه پیش عملا رونمایی شد و در جنگ یمن مورد بهره برداری قرار گرفت. عادل الجبیر شخصیتی نزدیک به محافل آمریکایی است و درصدد است شکافی که در سال های اخیر میان عربستان و آمریکا ایجاد شده است را پُر کند و ضرورت های اتحاد استراتژیک دو کشور را گوشزد کند.

انتخاب جبیر نگرانی جناح سدیری ها از بازگشت افراد منتسب به «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه پیشین، به قدرت را نشان می دهد. از آنجا که پیش از این، «عبدالعزیز بن عبدالله» پسر پادشاه مرده، مهمترین گزینه برای وزارت امورخارجه بود، بنابراین انتخاب جبیر شکاف در خاندان سلطنتی را نمایان تر می کند. دلیل دوم به طرح های آمریکا برای عربستان و روابط خوب جبیر با واشنگتن برمی گردد.  جبیر در عمل ابزار سیاست آمریکا در عربستان خواهد بود و آمریکا تلاش دارد از این راه، خواسته های خود در زمینه دموکراسی و حقوق بشر را به جامعه عربستان تزریق کند. آمریکا برای عربستان برنامه هایی دارد و به نظر می رسد عادل الجبیر بهترین گزینه اجرای این برنامه ها است.

 

انتخاب محمد بن نایف به عنوان ولیعهد

به نظر می رسد بتوان رد پای محمد بن نایف را در تصمیمات ملک سلمان به خوبی مشاهده کرد؛ کسی که حتی قبل از وفات ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان تنظیم اوضاع داخلی این کشور را به نیابت از واشنگتن برعهده داشت و به عنوان جانشین ولیعهد تعیین شده بود. محمد بن نایف خیلی زود از جنگ یمن برای برکناری عمویش، مقرن بن عبدالعزیز، که از مادر یمنی به دنیا آمده بود، استفاده کرد. البته قبل از وی نیز ملک سلمان نیروهای تحت امر متعب بن عبدالله در گارد ملی این کشور را به بهانه شرکت در حمایت از عربستان سعودی از خطرات یمن به مرزهای یمن فرستاد.  این در حالی بود که منابع دیپلماتیک و برخی طرف‌های مرتبط با خاندان حاکم در عربستان سعودی تأکید دارند که متعب به دنبال جانشینی پدرش بود، اما محمد بن نایف از طریق آمریکا راه را به روی وی بست. پیشتر متعب مانع از رسیدن بن نایف به وزارت کشور عربستان شده و در ژوئن 2012 احمد بن عبدالعزیز از سوی ملک عبدالله به عنوان وزیر کشور تعیین شد، اما 5 ماه بعد و در پی حوادث امنیتی و انفجارهای مشکوک در کشور بن نایف به این وزارتخانه دست پیدا کرد.

 

انتخاب محمد بن سلمان به عنوان جانشین ولیعهد

شاید بتوان پس از برکناری ولیعهد، انتخاب محمد بن سلمان به عنوان جانشین ولیعهد را عجیب ترین تصمیم ملک سلمان دانست. محمد بن سلمان که در سیاست تجربه چندانی ندارد با شروع جنگ یمن خود را به عنوان یک چهره افراطی و جنگ طلب معرفی کرد. حتی گفته می شود به علت بیماری ملک سلمان تمامی تصمیمات پادشاه عربستان توسط بن سلمان اتخاذ می شود. به نظر می رسد وی با رسیدن به پست جانشین ولیعهد، در آینده سعودی نقش بسار زیادی ایفا خواهد کرد و با وجود وی باید شاهد افراطی تر شدن سیاست های عربستان بود. به ویژه این که بعد از انتصاب محمد بن سلمان به عنوان جانشین ولیعهد، دربار سعودی یکی از مهم ترین مناسب اقتصادی عربستان را نیز به وی عطا کرد و آن ریاست هیأت امنای بزرگترین شرکت نفت عربستان، آرامکو، بود. در اوایل این هفته شورای عالی اقتصادی عربستان با اعلام انحلال «شورای عالی امور نفت و معادن» و تأسیس «شورای هیأت امنای آرامکو»، «محمد بن سلمان» جانشین ولیعهد و وزیر دفاع را به عنوان رئیس هیأت امنای آن انتخاب کرد. شرکت نفت آرامکو، بزرگترین شرکت نفت عربستان و جهان محسوب می‌شود و تقریبا بر همه شرکت های نفتی دنیا برتری دارد و ذخایر نفت خام این شرکت  چیزی بالغ بر 265 میلیارد بشکه برآورد شده است؛ یعنی بیش از 15 درصد ذخایر نفتی کل جهان در اختیار این شرکت است.

 

دلایل و اهداف کودتای دربار سعودی

دلایل و انگیزه های اقدامات اخیر پادشاه عربستان متاثر از عوامل زیادی می تواند باشد. در شرایط کنونی نوعی بحران حاکمیت در عربستان سعودی وجود دارد. حجم دستورات پادشاهی و انگیزه‌های آن در طول سه‌ماهه اخیر از زمان به قدرت رسیدن ملک سلمان در عربستان نشانگر این بحران است. موج سوم دستورات پادشاهی عربستان (موج اول در روز وفات ملک عبدالله پادشاه سابق در 22 ژانویه بود و موج دوم در 29 ژانویه صورت گرفت) در راستای عملیات سرکوب روشمندِ میراث باقی‌مانده از ملک عبدالله بود. انگیزه دیگر از صدور دستورات جدید، پایان دادن به تناقض‌‌های داخل خاندان حاکم عربستان در مورد تجاوز به یمن بود، این در حالی است که شاخص‌‌هایی از مخالفت برخی شاهزادگان در مورد اقدامات نظامی در یمن و تکروی محمدبن سلمان در تصمیمات جنگ و صلح بروز پیدا کرده بود.

مهار پیامدهای شکست در جنگ یمن از دیگر اهداف پادشاه عربستان در این انتصابات بود. این موضوع نیازمند همگرایی در جبهه داخلی عربستان سعودی بود تا در صورت تصمیم توقف جنگ بدون تحقق دستاوردهای میدانی بتوان روی آن حساب کرد. صدور دستورات پادشاهی با این حساسیت و اهمیت در شرایط کنونی را می ‌توان به‌صورتی متفاوت تفسیر کرد. در شرایط عادی انجام چنین عزل و نصب هایی عادی به نظر می‌‌رسد، اما در شرایط جنگی، بدون شک این اقدامات معنای دیگری دارد و نشان دهنده بحران داخلی است که می‌‌طلبد چنین اقدامات فوری در دستور کار قرار گیرد.

تغییرات اساسی که اخیرا در پیکره رژیم آل سعود بوجود آمد نشانه وجود اختلاف و دودستگی در خاندان سعودی است. از آغاز حمله ارتش عربستان به مردم بی دفاع یمن هیأت حاکمه عربستان به دو طیف موافق و مخالف تبدیل شده‌اند، طیف موافق به سرکردگی محمد بن سلمان، وزیر دفاع، اعتقاد دارد که مردم یمن به ویژه انصارالله به شدت سرکوب شوند تا از رسیدن به قدرت رسیدن انصارالله بازمانند.  طیف دیگر به رهبری مقرن بن عبدالعزیز، ولیعهد برکنار شده، مخالف این رویکرد بود. وی اعتقاد داشت که نباید از طریق اعمال خشونت یک دشمن دائمی در کنار مرزهای عربستان در یمن ایجاد کرد و لذا با حملات هوایی و بمباران مردم یمن نمی‌توان امنیت پایدار برای عربستان ایجاد کرد.

ترس از واکنش ها نسبت به شکست عربستان سعودی در باتلاق یمن، شاه این کشور را مجبور به صادر نمودن این دستورات کرد. پادشاه عربستان سعی دارد تمامی رشته‌های قدرت را در اختیار داشته باشد و آن را بین دو خانواده سلمان و نایف محدود کند. وی در این جهت متعب بن عبدالعزیز را منزوی کرده است. ملک سلمان هر فرصت احتمالی برای رسیدن امیر متعب بن عبدالله به تخت پادشاهی را از بین می‌‌برد، بنابراین از آن جایی ‌که تنها تضمین موجود برای رسیدن متعب به قدرت، ولیعهد باقی ماندن مقرن بن عبدالعزیز بود، او را از این سمت برکنار کرد تا شانس رسیدن متعب به قدرت کاملا از بین برود.

تغییرات در حاکمیت عربستان سعودی که هفته گذشته اعلام شد، به صورت ناگهانی نبود، بلکه نتیجه سناریویی بود که آغاز آن چند ماه پیش و از زمان اعلام مرگ ملک عبدالله بن عبدالعزیز کلید خورد. اولین نشانه‌های این اقدام تعیین محمد بن نایف در سمت جانشین ولیعهد عربستان بود، چرا که پست ولایت عهدی پیشتر برای مقرن بن عبدالعزیز در نظر گرفته شده بود، ملک عبدالله با این اقدام سعی داشت متعب بن عبدالله را جانشین ولیعهد کند تا وی بتواند اولین نفر از نوادگان عبدالعزیز باشد که به تخت پادشاهی می رسد، اما این اتفاق نیفتاد. حال باید منتظر اقدامات بعدی ملک سلمان بود. شاید قربانی بعدی دربار سعودی شاه این کشور باشد و یا شاید محمد بن نایف قربانی جاه طلبی ها محمد بن سلمان شود. دربار سعودی در ماه های اولیه پادشاهی ملک سلمان گرفتار طوفان ناشیانه خود در یمن شده و این «طوفان قاطع» که شکست را با قاطعیت برای سعودی ها به همراه آورده در همین آغازین پادشاهی ملک سلمان، آل سعود را به ورطه فروپاشی سوق می دهد.


منبع : بصیرت


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۱۴
امیر مهدوی


رئیس‌جمهور فرانسه و پادشاه عربستان در بیانیه‌ای مشترک به اتهام‌پراکنی علیه ایران پرداخته و خواسته‌اند توافق هسته‌ای بر هم نخوردن ثبات منطقه را تضمین کند.

به گزارش فارس، «فرانسوا اولاند» رئیس‌جمهور فرانسه و «ملک سلمان»، پادشاه عربستان سعودی، شامگاه دوشنبه ـ یک روز پیش از برگزاری نشست کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس در ریاض ـ در بیانیه‌ای ایران را به انجام اقدامات بی‌ثبات‌کننده در خاورمیانه متهم کرده و خواستار تضمین پایان این اقدامات در توافقنامه هسته‌ای احتمالی شدند.

اولاند که کشورش به موضع‌گیری‌های افراطی در مذاکرات هسته‌ای شهرت دارد، به دعوت عربستان سعودی به ریاض سفر کرده تا با شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس درباره مسائل منطقه گفت‌وگو کند.

بنا به گزارش رویترز، در بیانیه مشترکی که پس از دیدار سران 2 کشور منتشر شد، آمده است: «فرانسه و عربستان سعودی ضرورت دستیابی به توافقی مستحکم، ماندگار، قابل راستی‌آزمایی، عاری از مناقشه و الزام‌آور را مورد تایید قرار دادند».

این بیانیه می‌افزاید: «این توافق نباید امنیت و ثبات منطقه را بر هم بزند، ضمن اینکه نباید تهدیدکننده امنیت و ثبات همسایگان ایران باشد».
اصابت 6 راکت به نجران
کمتر از 40 روز پس از آغاز تجاوز سعودی‌ها به یمن، سرانجام جنگ به مناطق شهری عربستان هم سرایت کرد. روزنامه الریاض گزارش داد بعدازظهر دیروز شهر نجران در جنوب غرب عربستان  و در نزدیکی مرز یمن مورد اصابت دست کم 6 راکت قرار گرفت. تصاویر منتشر‌شده حکایت از آن دارد که چندین راکت به ساختمان‌های دولتی و مسکونی، از جمله نمایندگی همین روزنامه و روزنامه الوطن در  نَجران اصابت کرده‌ است.

اگرچه این حملات هیچ تلفات یا جراحت شدیدی برجای نگذاشت اما باعث قطع برق در برخی مناطق شهر شد. متعاقب آن اداره آموزش و پرورش نجران تمام مدارس منطقه را تعطیل کرد. همچنین دیروز خطوط هوایی عربستان اعلام کرد همه پروازها به مبدا یا مقصد شهر نجران تا اطلاع ثانوی متوقف شده است. هنوز هیچ گروهی مسؤولیت این حادثه را بر عهده نگرفته اما در هر صورت برقراری وضعیت جنگی در این شهر 300 هزار نفری عربستان،  شکست آشکار راهبرد نظامی تجاوزکارانه محمد بن سلمان، وزیر دفاع و همه‌کاره حکومت ریاض را نشان می‌دهد.

منبع :وطن امروز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۳
امیر مهدوی

ریچارد فالک : آمریکا و اتحادیه اروپا به عنوان یکی از اصلی ترین حامیان اسراییل، به دنبال این هستند تا فلسطینیان خودشان به این باور برسند که انتظار داشتن از اسراییل برای اجرای مسئله حق بازگشت به سرزمین شان امری غیرواقعی وغیر معقول است.


چطور دنیا اجازه وقوع روز نکبت را داد؟!!!

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، در مورد یوم نکبه و اینکه چطور دنیا اجازه روی دادن آن را داد باید مدت زمان طولانی سکوت کرد و درباره آن اندیشید."

"ریچارد فالک" گزارشگر ویژه و پیشین سازمان ملل در امور حقوق بشر فلسطین در آستانه سالروز نکبت یا یوم نکبه (تاسیس رژیم صهیونیستی) در تاریخ 15 می 1948، در گفتگویی اختصاصی با خبرنگار بخش انگلیسی خبرگزاری قدس (قدسنا) ضمن اشاره به اهمیت این روز برای فلسطینیان و غیر فلسطینیان گفت: "روز فاجعه، روز مهمی برای فلسطینیان و غیر فلسطینیان است که بازگو کننده آوارگی فاجعه بار و بی عدالتی وارد شده به فلسطینیان است. "روز نکبت" فاجعه ایی را که در سرزمین مادری فلسطینیان بر سر آنان فرود آمد، نمادین کرده است. این روز در حالی نقطه ی عطفی در مبارزات فلسطینیان برای بقا و عزت می باشد که  بسیاری از فلسطینیان آواره در اشغالگری، اردوگاه های آوارگان و یا در جوامع مختلف در تبعید زندگی می کنند، "

وی افزود: "این موضوع اهمیت دارد که روز نکبت به عنوان رخدادی که 67 سال پیش روی داده تبدیل به روندی شده که تاکنون ادامه یافته است. در مورد روز نکبت و اینکه چطور دنیا اجازه روی دادن آن را داد باید مدت زمان طولانی سکوت کرد و درباره آن اندیشید."

استاد سابق حقوق بین الملل دانشگاه پرینستون آمریکا در ادامه صحبت های خود به وضعیت حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین مادری خود پرداخت و گفت: "بر اساس قطعنامه 194 مجمع عمومی سازمان ملل، حق بازگشت فلسطینیان به عنوان یک قانون موجود بین المللی تایید شده است. قانونی بودن حق بازگشت فلسطینیان به دفعات تکرار شده و بیانگر دیدگاه اکثر کارشناسان حقوق بین الملل است که آواره شدگان و محرومان از سرزمین مادری خود را به عنوان افرادی می نگرند که بدون هیچگونه شرطی حق بازگشت دارند."

فالک تاکید کرد: "من این نگرش را به اشتراک گذاشته ام و معتقد هستم که این موضوع حاوی اصول اخلاق مناسب و دیپلماسی بشردوستانه است. در همین حال، اسراییل و مواضع صهیونیست با موفقیت مردمان بسیاری را از سراسر دنیا متقاعد کرده است که اعطای حق بازگشت به آوارگان فلسطینی و فرزندان آنها باعث تغییر تعادل جمعیتی در سرزمین های اشغالی شده و پروژه تاسیس "سرزمین مادری یهودیان" را نابود می سازد."

وی که در طول دوران حضورش در سازمان ملل به دلیل مواضع خود در قبال اسراییل همیشه از طرف "سوزان رایس" سفیر وقت آمریکا و "بان کی مون" دبیر کل سازمان ملل مورد انتقاد قرار می گرفت، در بخش بعدی صحبت هایش به نقش آمریکا و اتحادیه اروپا در تضعیف وضعیت حق بازگشت فلسطینیان پرداخت و تصریح کرد: "آمریکا و اتحادیه اروپا به عنوان یکی از اصلی ترین حامیان اسراییل، به دنبال این هستند تا فلسطینیان خودشان به این باور برسند که انتظار داشتن از اسراییل برای اجرای مسئله حق بازگشت فلسطینیان به سرزمین شان امری غیرواقعی و غیر معقول است."

فالک با اعتقاد به اینکه بیشتر تفکرات آزادی خواهی به دنبال ترغیب رهبران فلسطینی به تفکر درباره رویارویی با اسراییل، باز پس گیری اراضی اشغالی، تمرکز بر پایان بخشی به اشغال و خروج اسراییل از کرانه باختری است، افزود: ( از دید غربی ها)  اصرار بر حق بازگشت فلسطینیان آخرین ذره امید برای دستیابی به راه حل دو دولت را از بین خواهد برد. من باور دارم که اسراییل از صدور مجوز برای تاسیس کشور مستقل فلسطین نفعی نمی برد، موضوعی که نتانیاهو نیز در سخنرانی اخیر تبلیغات انتخاباتی اش در ماه مارس به طور واضح درباره آن صحبت کرد، بنابراین باید دربرابر فشار بر فلسطینیان برای نفی حق بازگشت مقاومت شود."

وی در خصوص نقش فعالان حقوق بشری در تحقق حق بازگشت فلسطینیان  گفت: "فعالان حقوق بشری می توانند در احیای این موضوع سهیم باشند و با قرار دادن این مسئله در دستور کاربرنامه هایشان، به یافتن راه حلی در مورد درگیری ها و تحقق حق بازگشت فلسطینیان کمک کنند ولی این مسئله همچنین  حمایت رهبران سیاسی فلسطینی را نیز می طلبد."

فالک در بخش پایانی گفتگوی خود با خبرنگار خبرگزاری قدس گفت: "از نظر من، انرژی واقعی جنبش ملی فلسطینیان از سمت تشکیلات خودگردان به سمت آوارگان فلسطینی سوق پیدا کرده است. باید به این موضوع توجه شود که اکنون این انرژی از طریق فعالیت های جامعه مدنی ابراز می شود.این موضوع به خصوص در فعالیت های جنبش جهانی تحریم علیه اسراییل مشهود است. دیپلماسی درون دولتی در قالب مذاکرات مستقیم در طول 20 سال گذشته بدون هیچ نتیجه مثبتی صورت گرفته است. در همین مدت اسراییل بیشتر اراضی با ارزش کرانه باختری را به اراضی اشغالی الحاق، شهرک های غیرقانونی خود را گسترش، پاکسازی نژادی و قومی را در قدس اجرا و به طور عمومی هرگونه امید برای دستیابی به راه حلی برای پایان درگیری ها را از بین برد. در اینجا باید گفت تنها فعالیت های جامعه مدنی می تواند نوعی فشار را ایجاد کند تا شاید فضای سیاسی در اسراییل و آمریکا را به طوری تغییر دهد که صلح پایدار ایجاد گردد.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۰۰
امیر مهدوی

رژیم سفاک سعودی در نخستین اقدام جدی برای حمله زمینی و اعزام نیروی نظامی به داخل خاک یمن شکست خورد.

پس از آنکه درسی و ششمین روز از تجاوز ائتلاف غربی- عربی به یمن، خبرگزاری فرانسه و منابع وابسته به القاعده و عبدربه منصور هادی، رئیس‌جمهور فراری این کشور مدعی شدند نیروهای ویژه تحت پوشش ارتش عربستان به بندر عدن هلی‌برن شده‌اند، این خبر توسط ستاد جنگ ائتلاف که نگران پیامدهای آن بود تکذیب شد. در ادامه اما مشخص شد هلی‌برن 5000 هزار نیروی کماندوی یمنی‌تبار از یگان‌های ویژه ارتش عربستان بخشی از عملیات دریایی متجاوزان با حدود 50 کشتی به بندر جنوبی عدن بوده است که  توسط ارتش یمن و کمیته‌های مردمی خنثی شده است.  به گزارش شبکه خبری المیادین، حتی موج دوم تلاش عربستان برای تجاوز به خاک یمن نیز ساعاتی پس از حمله اول خنثی شد.  این دومین عملیات دریایی عربستان علیه یمن است. گفته می‌شود در این درگیری‌ها یک شناور سعودی به کنترل انقلابیون درآمد که در پی آن تعدادی خدمه عربستانی اسیر شدند. محمد عبدالسلام، سخنگوی جنبش انصارالله نیز در این باره تأکید کرد شایعات مربوط به پیاده کردن نیرو در عدن بی‌اساس بوده و با هدف بالا بردن روحیه نیروهای وابسته به عربستان‌سعودی در عدن صورت می‌گیرد. عبدالسلام با اشاره به اینکه نیروهای عربستان‌سعودی جرات چنین کاری (پیاده کردن نیرو در عدن) را ندارند، افزود این اقدامات با هدف بالا بردن روحیه عناصر القاعده صورت می‌گیرد که ضربات دردناکی را متحمل شده‌اند. سخنگوی جنبش انصارالله گفت اوضاع در عدن تحت کنترل ارتش و کمیته‌های مردمی بوده و القاعده هیچ پیشروی در این شهر نداشته است و نیمی از سلاح‌هایی که عربستان در عدن برای القاعده می‌فرستد به دست ارتش یمن افتاده است. همچنین نیروهای سعودی با استفاده از 35 موشک و راکت مناطق مرزی در غرب استان صعده واقع در شمال یمن را هدف قرار دادند.  در منطقه «السده» واقع در استان «اب» بر اثر حمله جنگنده‌های سعودی 5 تن کشته و 10 نفر دیگر  زخمی شدند که در بین قربانیان تعدادی زن و کودک نیز هستند. با گذشت 37 روز از آغاز حملات عربستان به یمن بیش از 4 هزار نفر کشته و زخمی شده‌اند.  همچنین درگیری‌ها شب یکشنبه تا سحرگاه دوشنبه در مناطق «المکلا» و «القلوعه» و اطراف «دار سعد» در عدن ادامه داشته است. از طرف دیگر شبکه خبری المیادین، گزارش داد برخی منابع از آلودگی آب آشامیدنی در عدن واقع در جنوب یمن که درگیری‌ها اکنون در این شهر متمرکز است خبر می‌دهند.
تصرف 4 پایگاه سعودی

همچنین روز گذشته از منابع یمنی خبر رسید که در پاسخ به حمله دریایی عربستان به یمن، نیروهای انصارالله از شمال یمن به عربستان یورش برده و در این حمله موفق شدند، 4 پایگاه نظامی سعودی را به تصرف خود در بیاورند.

    
ادعای احمقانه صدامک محمد بن سلمان، وزیر دفاع و جانشین ولیعهد عربستان‌سعودی موسوم به صدامک در ادعایی احمقانه، شرط توقف حملات عربستان به یمن را تقسیم این کشور و انضمام استان «حضرموت» به عربستان دانسته است. به نوشته پایگاه خبری پانوراما الشرق الاوسط، محمد بن سلمان، وزیر دفاع عربستان‌سعودی و جانشین ولیعهد این کشور گفته عربستان آمادگی اعلان آتش‌بس را دارد به این شرط که استان «حضرموت» تحت حاکمیت ریاض قرار گیرد.

تحرکات خارجی:
اخبار رسمی از کاخ پادشاهی روضه‌الخریم حاکی از آن است که سلمان و پسر شرورش موسوم به صدامک طی روزهای اخیر دیدارها و گفت‌وگویی‌هایی درباره ادامه جنگ یمن با طرف‌های خارجی داشته‌اند. نخست ژنرال السیسی  رئیس‌جمهور مصر شنبه در سفری فوری  به ریاض دیداری کوتاه با «سلمان بن عبدالعزیز» داشت. او در بدو ورود  مورد استقبال 2 پادشاه سایه عربستان که عملا همه قدرت را بین خود تقسیم کرده‌اند یعنی «محمد بن نایف» ولیعهد و نایب‌رئیس اول نخست‌وزیر و وزیر کشور و «محمد بن سلمان» نایب‌رئیس دوم نخست‌وزیر و جانشین ولیعهد و وزیر دفاع قرار گرفت. «واس» خبرگزاری رسمی عربستان‌سعودی بدون توضیح بیشتری گزارش داد: دیدار السیسی و سلمان درباره روابط دوجانبه و تحولات در منطقه بود. در این جلسه که «سامح شکری» وزیر خارجه مصر نیز در آن حضور داشت 2 طرف راهکارهای تقویت روابط و همکاری بین مصر و عربستان و آخرین تحولات مربوط به منطقه بویژه اوضاع یمن، سوریه و لیبی و نیز مقابله با گروه‌های تروریستی را بررسی کردند. در عین حال  آگاهان معتقدند سفر ناگهانی رئیس‌جمهور نظامی مصر به عربستان برای ایجاد ارتباط مستقیم میان او و دربار زیر و رو شده سعودی بویژه پس از عزل مقرن بن عبدالعزیز از مقام ولیعهدی بود، چرا که برادر کوچک و ناتنی شاه در حقیقت تنها کانال ارتباطی رأس نظام‌های سیاسی ریاض و قاهره محسوب می‌شد.  حتی برخی عبدالفتاح السیسی را بازنده بزرگ عزل و نصب‌های اخیر پادشاه عربستان می‌دانند. این در حالی است که السیسی طی هفته‌های اخیر برای ادامه مشارکت در تجاوز علیه یمن بشدت تحت فشار رسانه‌های مستقل و مردم مصر قرار گرفته و در عین حال شاهد بی‌سابقه‌ترین حملات این رسانه‌ها طی سال‌های اخیر نسبت به دربار سعودی هستیم.
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۱۸
امیر مهدوی

دکتر مصطفی ملکوتیان استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران: حمله بی‌منطق و ددمنشانه عربستان به یمن، که با ادعای اتحاد 10 کشور از جمله مصر، ترکیه، سودان، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به جز عمان و... رخ داد و در واقع با برنامه‌ریزی کاخ سفید و صهیونیست‌ها صورت گرفت، به گونه‌ای که آمریکا بارها آن را تایید نموده و حمله به عربستان را خط قرمز خود خواند و اکنون حدود چهل روز از آغاز آن می‌گذرد، تاکنون هیچ دستاورد قابل محاسبه‌ای برای آن نداشته و برعکس، از یک طرف باعث انسجام بیشتر مردم یمن حول محور انصارالله گردیده و از سوی دیگر، آشفتگی‌های سیاسی در عربستان را که نمونه آن را در تغییر ولیعهد و وزیر خارجه این کشور توسط ملک سلمان و عدم حضور تعدادی از شاهزادگان در مراسم بیعت با ولیعهد جدید دیدیم، تشدید نموده است.
برای شناخت تحولات شبه جزیره عربستان و آینده حوادث این منطقه توجه به واقعیت‌های زیر ضروری است:

الف- بر مبنای سابقه تاریخی، یمنی‌ها مردمی دلاور و جنگجو هستند که امروزه این روحیه با یک انقلاب مردمی نیز پیوند خورده است. برخی منابع معتقدند که انصارالله یمن حدود یک میلیون نفر رزمنده در اختیار دارد. آنها تاکنون نبردهای پیاپی را پشت سر گذارده و شکست‌ناپذیر جلوه کرده و به ویژه در نبردهای زمینی بسیار پرتوان ظاهر شده‌اند. حمله هوایی عربستان با هواپیماها و اطلاعات نظامی و گاه خلبانان آمریکایی و اسرائیلی، بدون شک نتیجه‌ای برای آنها به بار نخواهد آورد.

همان‌گونه که در دو ماه گذشته نیز حملات آنها بیشتر باعث محکومیت جهانی شده و با گذشت زمان افکار عمومی جهان بیش از پیش از عمق تجاوزات و جنایات آنها بر ضد مردم بی‌دفاع یمن آگاه‌تر می‌شود.

ب- عربستان کشوری است با ویژگی‌های تاثیرگذار زیر:

1- ضعیف و فرتوت  با ارتشی مزدور (مزدبگیر) که بسیاری از عناصر آن خارجی‌اند. اینان که برای گرفتن پول وارد ارتش شده‌اند، در زمان جنگ و احساس خطر صحنه را خالی نموده و می‌گریزند.

2- دارای سابقه هویتی اندک (از حدود نیمه قرن 19 م)

3- واجد یک حکومت قبیله‌ای و نه ملی و فراگیر (آل سعود)

4- درگیر فقر عمومی و اختلافات بسیار فاحش طبقاتی

5- واجد عقب‌ماندگی عجیب علمی فناوری

6- مبتنی بر رشوه‌دهی‌های کلان به دولت‌های دیگر برای حفظ و باقی ماندن در قدرت (مانند پرداخت رشوه‌های بسیار به رژیم‌هایی مانند مصر و در مقابل درخواست از آنها به دوری از ایران اسلامی و...).

نظام سیاسی عربستان مشروعیت و مقبولیت مردمی ندارد. بقای این حکومت بیشتر مبتنی بر پول نفت و حمایت غرب و رژیم صهیونیستی بوده است. اسناد تاریخی درباره بده و بستان‌های صهیونیست‌ها و آل سعود گویای این واقعیت است.

ج- عربستان در سال‌های اخیر و به ویژه در زمان کنونی درگیر اختلافات درون خاندانی واقعی گردیده و بدین ترتیب به لحظه تاریخی خطرناکی پا نهاده است. در چند روز اخیر شاهد بودیم که ملک سلمان شاه سعودی دست به یک سری تغییرات حاد سیاسی زده و حتی ولیعهد خود را تغییر داد.

تنش در خاندان حکومتی یکی از بهترین شانس‌ها برای مخالفان این نوع حکومت‌ها است که وقتی با سایر شرایط همراه می‌شود می‌تواند برای موجودیت آنها ویرانگر باشد. برخی نویسندگان گفته‌اند زمانی که حکومت‌های سلطنتی خاندانی قوانین سیاسی آبا و اجدادی خود را تغییر دهند (از قبیل آنچه امروزه در انتخاب ولیعهد در عربستان جریان دارد) لحظه خطرناکی برای این حکومت خواهد بود.
د- در تحلیل مسائل سیاسی مرتبط با عربستان همواره نفت یک بحث اصلی و محوری است. عربستان همیشه از نفت برای پیشبرد مقاصد نامشروع خود بهره می‌برد؛ چه از طریق تاثیرگذاری بر قیمت جهانی نفت برای ضربه زدن به رقبا (مانند آنچه این کشور در ماه‌های اخیر با افزایش تولید خود بر سر قیمت نفت آورده است؛ با توجه به اینکه هر یک دلار کاهش قیمت نفت به معنی یک میلیارد دلار ضرر سالانه برای ایران است. اهمیت این مسئله برای روس‌ها حتی بیشتر است. زیرا این کشور به تنهایی 20 درصد ذخایر انرژی جهان را در اختیار دارد) و چه از طریق کمک‌های بسیار به گروه‌های تکفیری که امروزه در منطقه به صورت داعش، النصره و... ظاهر شده‌اند و چه از طریق خریدن برخی از دولت‌های عربی مانند مصر (مشهور است که در جریان حمله به یمن عربستان ده‌ها میلیارد دلار به مصر پرداخت نموده تا از حمایت این کشور برخوردار گردد.)

علی‌رغم این مطلب، در یک شرایط بحران- مانند شرایط ناشی از اشتباه راهبردی عربستان در حمله به یمن- این اهرم می‌تواند کارایی خود را از دست داده و به یک ضد اهرم تبدیل شود. به عنوان مثال، بعد از حمله به یمن قیمت نفت از حدود 50 دلار به 66 دلار افزایش یافته و در صورتی که بحران شدیدتر شود بدون شک مراکز نفتی سعودی که خیلی هم از صحنه‌های نبرد دور نیست، اهدافی راهبردی برای ضربه زدن توسط یمنی‌ها خواهد بود.

ه- علاوه بر اختلافات داخلی و نتایج احتمالی آن، به نظر می‌رسد رژیم سیاسی عربستان دچار ترس از واقعیت‌های جدید ژئوپلتیک در منطقه نیز گردیده است. زیرا این رژیم تصور می‌کند آرام آرام در حال محاصره شدن توسط نظام‌ها یا گروه‌های انقلابی است. اما واقعیت این است که سیاست‌ها و اشتباهات متعدد راهبردی رژیم وابسته عربستان باعث خیزش عظیم منطقه‌ای گردیده و سعودی‌ها همواره به دست خود، خود را به سوی هلاکت برده‌اند. نگاهی به سیاست‌های این رژیم در قبال تشکیل گروه‌های تکفیری و ایجاد مشکل برای دولت‌های سوریه، عراق، لبنان، یمن و... در این زمینه گویاست.

در این شرایط، شایسته است که ایران انقلابی با توجه به این واقعیات پنج‌گانه، با برنامه‌ریزی دقیق و با در نظر داشتن عناصر مختلف قدرت و نیز موقعیت ویژه راهبردی خود، برای مقابله با تجاوز عربستان به یمن و کمک به مظلومان یمنی از هیچ اقدام و کوششی فروگذار ننموده و به ویژه در مقابل اقدامات این رژیم علیه کشور ما واکنش‌های قاطع و جدی نشان دهد. امام راحل(ره) فرمودند که آل سعود لیاقت اداره حرمین شریفین را ندارد. این نکته باید به گونه‌ای راهبردی همیشه در مقابل چشمان ما باشد. باید نمایندگانی از کشورهای اسلامی این اداره را به عهده گیرند. دستگاه دیپلماسی کشور با اتخاذ این راهبرد می‌تواند جهان اسلام را در مقابل رژیم وابسته سعودی که مجری اوامر و راهبردهای غربی‌ها و صهیونیست‌هاست قرار دهد.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۹
امیر مهدوی

دکترسعدالله زارعی در یادداشتی تحت عنوان عربستان درگیر بحران بقانوشت:

تغییرات عربستان در حین جنگ با یمن استفاده از فرصت است و یا نتیجه شکست آل‌سعود در این جنگ؟ تغییرات عربستان ممکن است استفاده آمریکا از فرصت جنگ برای بازسازی رژیم ایستای عربستان باشد. طبعاً وقتی جنگی وجود دارد، می‌توان با استناد به آن دست به اقداماتی زد که در شرایط دیگر امکان آن وجود ندارد. بر این اساس پیرامون وقوع جنگ یمن یک سؤال اساسی وجود دارد آیا جنگ یمن برای تغییرات در عربستان رقم خورد و یا اینکه تغییرات در عربستان نتیجه جنگ یمن می‌باشد؟

تغییرات سیاسی عربستان که دو پست حساس ولیعهد و وزیر امور خارجه را نیز در بر گرفت به حکومت «سلمان بن عبدالعزیز» امکان داد تا از قدرت شاهزادگانی که روی سنت‌های به جای مانده از بنیانگذار سعودی تأکید می‌کردند بکاهد و نوعی تغییرات مدیریت شده را به پیش ببرد. تغییراتی که در همان روز انتصاب سلمان به مقام پادشاهی در درون حکومت روی داد و به برکناری شخصیت کهنه‌کاری چون «تویجری» منجر شد، نوعی اقدام پیشدستانه برای مهار مخالفت‌های درونی با سیاست‌های سلمان به حساب آمد اقدام سلمان در زمانی که هیات‌های سیاسی برای شرکت در مراسم تدفین «عبدالله» به ریاض آمده بودند، غیر اخلاقی و شتابزده بود و از این رو پس از آن، ناظران سیاسی وقوع تغییرات گسترده‌تر در آینده را پیش‌بینی کردند.

اما برکناری ولیعهد، وزیر امور خارجه، رئیس رادیو تلویزیون و چهار وزیر دیگر شامل بهداشت، کار، آموزش و حقوق بشر در روز چهارشنبه گذشته و کمتر از 100 روز پس از تغییرات اولیه و در اثنای جنگ یمن، تغییرات به وجود آمده را غیر طبیعی می‌نماید. در این بین برکناری «مقرن بن عبدالعزیز» که حدود سه ماه پیش به این سمت انتخاب شده بود، از حساسیت بیشتری برخوردار است. انتخاب محمد فرزند سلمان، پادشاه عربستان به جای او به رغم آنکه تنها 27 سال دارد نیز خود بر حساسیت موضوع افزوده است.

برخلاف آنچه گفته شده است، تغییرات در هیأت حاکمه عربستان، تغییری در ماهیت وابسته و ارتجاعی عربستان به وجود نمی‌آورد و از این رو نمی‌تواند تأثیر عمده‌ای بر جای بگذارد کما اینکه در طول 4 دهه گذشته و پس از مرگ فیصل بن عبدالعزیز تاکنون و به رغم آنکه در این دوران شاهد به قدرت رسیدن چهار پادشاه در این کشور بوده‌ایم، تفاوتی بروز نکرده است. بر این اساس برکناری مقرن و سعود اگرچه یک علامت داخلی مبنی بر تغییرات مهم در شبکه حاکمیتی آل‌سعود به حساب می‌آید در عین حال نمی‌تواند نشانه تغییرات محتوایی و راهبردی در رفتار داخلی و یا تغییری مهم در سیاست خارجی تلقی شود.

کمتر کشوری در حین یک جنگ و در حالی که توفیقی در میدان به وجود نیامده، دست به تغییرات اساسی می‌زند. این موضوع بخصوص در مورد کشورهایی که خود آغاز کننده جنگ بوده و «متجاوز» شناخته می‌شوند، بیشتر صدق می‌کند. در این جنگ که نزدیک به چهل روز از آغاز آن می‌گذرد، آل سعود علیرغم توسل به شدیدترین شیوه‌های جنایتکارانه، نتوانسته است حتی بر یک شهر کوچک یمن سیطره یابد کما اینکه نیروهای یمنی وابسته به عربستان هم نتوانسته‌اند کاری از پیش ببرند و حتی در این میان و در طول این دوره، عدن، تعز و مأرب که پایگاه سنتی آنان بوده را نیز از دست داده‌اند. با این وصف معنای تغییرات در هرم حاکمیت عربستان این است که این جنگ شکاف جدید و بی‌سابقه‌ای را در درون آل سعود پدید آورده و آنان که کهنه‌کارتر بوده از ابتدا وقوع جنگ را به مصلحت نمی‌دانسته‌اند. اما در عین حال صدای مخالفت از سوی شخصیت‌هایی مثل مقرن، سعود، متعب و... آنقدر بلند و مؤثر نبود که ملک‌سلمان احساس خطر کند و اقدام به برکناری آنان و یا خفه کردن صدایشان بنماید.
در پیش گرفتن روند سیاسی و یا ضمیمه کردن آن به عملیات نظامی که دستکم از روز بیست و هفتم جنگ و پایان «عاصفه‌الحزم» از آن حرف زده شد و به دلیل شرایط خاص یمن به جایی نرسید، موضوعی نبود که تنها از سوی جناح مخالف یعنی امثال سعودالفیصل، مقرن و متعب مطرح شده باشد بلکه دو هفته پس از آغاز، همه حاکمیت به این جمعبندی رسیدند که این جنگ برای آل‌سعود سودی نخواهد داشت. بر این اساس نمی‌توان بعضی از گمانه زنی‌ها را پذیرفت که می‌گویند، تغییرات روز چهارشنبه، طغیان علیه صداهایی بود که توقف فوری جنگ علیه یمن را مطالبه می‌کردند.
آل‌سعود همانگونه که نمی‌تواند از طریق حمله هوایی یا زمینی، محور تغییرات در یمن باشد، از طریق سیاسی نیز نمی‌تواند کاری انجام دهد. عربستان الان به یک رئیس جمهور و نخست‌وزیر و هیأت دولتی چسبیده که از یک سو مشروعیت- یعنی قانونیت- ندارند چرا که حتی براساس مبادره خلیجی که در قطعنامه 2216 هم به آن تأکید شده، این دوره در پایان سال 2013 خاتمه یافته است و از سوی دیگر مشروعیت داخلی ندارد چرا که امروز آنان در یمن نیستند و مردم یمن هم آنان را نمی‌خواهند. عربستان چطور می‌تواند در عین اینکه از یک رئیس جمهور و دولت مطرود و فراری حرف می‌زند، در فرایند سیاسی یمن حضور داشته باشد! این در حالی است که ائتلاف انصارالله که امروزه بر 18 استان از 20 استان یمن سیطره دارد می‌گوید شرط ورود در مذاکرات سیاسی عدم همراهی با متجاوز در جنگ ظالمانه عربستان علیه مردم یمن است. عربستان در این جنگ، شکست‌های مختلفی را متحمل شده که یکی از آنان شکست سیاسی است.

با توجه به آنچه گفته شد، بعضی معتقدند اهداف آل‌سعود در ورود به جنگ با مردم یمن را باید در جغرافیای خود سعودی جستجو کرد نه در جغرافیای یمن. در همین راستا، روزنامه نیویورک‌تایمز با اشاره به سخنان متناقض سخنگوی کاخ ‌سفید که از یک سو حمایت کشورش را از آل‌سعود در جنگ علیه یمن ابراز و در همان حال تاکید می‌کرد بحران یمن راه‌حل نظامی ندارد، در روز پنجم اردیبهشت‌ماه نوشت: «کاخ ‌سفید یقین پیدا کرده است که سعودی‌ها برای تحقق اهداف سیاسی و یا حتی مداخله در یمن راهبرد معتبری ندارند و ادعاهای مقامات آن مبنی بر پیشرفت در جنگ، توخالی است».

معنای این جمله سخنگوی کاخ‌ سفید که ما از حکومت ریاض حمایت می‌کنیم و خواهان راه‌حل سیاسی برای جنگ یمن هستیم این است که آمریکا از جنگ تا زمانی که به تثبیت پایه‌های قدرت آل‌سعود کمک کند، حمایت می‌نماید اما زمانی که جنگ خود به یک عامل تهدید‌کننده در می‌آید، قابل قبول نیست. بر این اساس «تارور» در روز چهارم اردیبهشت‌ماه در روزنامه واشنگتن‌پست، پس از اشاره به رایزنی‌های جدید میان مقامات آمریکا و عربستان، نوشت: «سعودی‌ها دولت فاقد قدرت قانونی را که سال گذشته از صنعا بیرون رانده شد، در سال 201‍2 بر سر قدرت آورده بودند اما اکنون بعید به نظر می‌رسد که عربستان باز هم چنین توانی داشته باشد. مقامات آمریکا می‌ترسند مداخله عربستان این‌بار تاثیر معکوس داشته باشد.»

اگر به مواضع پیچیده مقامات آمریکایی درباره جنگ یمن نظر بیندازیم و سپس این اظهارات را با روند پیش آمده در این جنگ تطبیق دهیم می‌توانیم نتیجه بگیریم که از منظر مقامات آمریکا، رژیم عربستان نمی‌تواند زخم ناشی از تغییرات گسترده در سیستم حاکمیتی خود و به نتیجه رساندن پرونده یمن در دو بعد نظامی و سیاسی را توأمان تحمل نماید. مقامات آمریکایی و عربی با تبلیغ روی آسیب‌هایی که به انصارالله وارد شده، سعی می‌کنند یک «شبه پیروزی» را برای رژیم متجاوز عربستان در عرصه افکار عمومی منطقه به تصویر بکشند و در واقع این رژیم را از ورطه زلزله پس از اعلام کامل توقف جنگ نجات بدهند.

تغییرات گسترده در عربستان نشان می‌دهد که مثلث پادشاه، وزیر کشور و وزیر دفاع و به عبارتی پادشاه و دو ولیعهد آن از یک سو از جنگ برای رسیدن به اهداف داخلی خود بهره برده‌اند و از سوی دیگر بیانگر آن است که زمان جنگ تا آنجا که به اهداف داخلی رژیم متجاوز بازمی‌گردد به پایان رسیده است.

یکی از نگرانی‌های آمریکا و عربستان از پیامدهای شکست در جنگ یمن این بود که دودستگی موجود در این کشور را دامن بزند. رژیم آل‌سعود سالهاست که بر سر متعهد ماندن به وصیت سیاسی عبدالعزیز و یا پذیرش سطحی از تحولات دچار کشمکش می‌باشد. برکناری مقرن و سعود‌الفیصل تا حدی راه را برای بعضی از تغییرات هموار کرد اما این تغییرات دارای ماهیتی آمریکایی است. عزیمت یک هیئت بلندپایه 70 نفره آمریکایی به عربستان در زمان آغاز به کار سلمان و در روزهایی که تغییرات سیاسی عربستان کلید خورده شد، نشان می‌دهد که در پشت این تغییرات یک طرح آمریکایی قرار دارد.

رفتار نظامی آمریکا در خلیج عدن قبل از زمانی که سلمان تغییرات سیاسی رژیم آل‌سعود را کلید زد تاکیدی بر هماهنگی میان آمریکا و آل‌سعود در تغییرات جدید است اما در عین حال می‌توان گفت تمهیدات نظامی نتوانسته است دولت آمریکا را درخصوص عبور آل‌سعود از «بحران بقا» به اطمینان برساند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۲
امیر مهدوی

رئیس بسیج مردمی عراق در گفت و گو با خبرنگار اعزامی کیهان به عراق:


هیچ نیروی مردمی در جهان به پای بسیجیان ایران نمی‌رسد
 

بارها تجربه ثابت کرده است که دشمنان انسانیت و بشریت در اشغالگری یا تجاوزوغصب حقوق ملت‌ها به ویژه مسلمانان، همیشه سه نکته مهم و اساسی را نادیده می‌گیرند؛ اول، هوشیاری وایمان مردم، دوم، قدرت بالا وخلق الساعه برای بسیج فوری برای دفاع از آرمان ‌های خود، و سوم، قدرت بسیار بالا وغیر قابل تصور رهبران دینی به ویژه مرجعیت در مذهب شیعه.

«ابو فرقد» رئیس ستاد نیروهای مردمی سپاه بدر( بسیج) معتقد است، اگر نبود هوشیاری وغیرت جوانان ما در دفاع از سرزمین و ارزش‌های مقدس و اگر نبود فتوای جهاد مرجعیت و خروش به موقع جوانان به سوی جبهه‌ها، داعش با سرعتی که پیش می‌رفت ودر مسیر خود  به کبیر و صغیر  رحم نمی‌کرد و امروز بغداد را نیز اشغال کرده بود اگر نبود همت بزرگ در جسم‌های کوچک این جوانان، اکنون ملت عراق باید رژیمی بدتر از صدام به نام «داعش» را تجربه می‌کرد.

ابو فرقد با سن بالای 50 سالش با حفظ سمت در ستاد جذب نیروهای مردمی، مسئولیت فرماندهی یکی از محورهای عملیاتی استان آزاد شده صلاح الدین در کنار نیروهای مردمی موسوم به «حشد الشعبی» را در جریان آزاد‌سازی تکریت  بر عهده داشت و اکنون با «هادی عامری» فرمانده کل سپاه بدر در حال بررسی عملیات آزاد‌سازی کرکوک و موصل   است.

او با اشاره به از خود گذشتگی جوانان عراقی در این عملیات بزرگ می‌گوید، باید به تاسی از فرمایش امام خمینی(ره) دست و بازوی این جوانان را بوسید، چرا که ما را در محضر بقیه الله الاعظم و مردم مظلوم و خسارت دیده عراق روسفید کردند.

در آخرین روزهای فروردین پای صحبت این فرمانده شجاع که از او به عنوان "پدر جبهه‌ها” یاد می‌شود و ساعتی است که از عملیات موفقیت آمیز ارتفاعات "حمیران” بازگشته، می‌نشستیم و از او می‌خواستیم که درباره بسیج، فرهنگ بسیجی و همچنین چگونگی تشکیل بسیج دائمی در عراق و مشکلات در پیش رو به سوالات خبرنگار اعزامی کیهان به استان صلاح‌الدین پاسخ دهد.

* همه فرماندهان عملیات چند روز گذشته «حمرین»  را سخت‌ترین عملیات می‌دانند، شما هم  همین را می‌گویید، در حالی که به اذعان خودتان، تعداد دشمن داعشی در این ارتفاعات به 150 هم نمی‌رسید.چرا با این همه تجهیزات و نیرو نمی‌توانستید این تروریست‌ها را از بین ببرید؟

- ارتفاعات حمرین از موقعیت استراتژیک بسیار بالایی  برخوردار است و داعش تا این اواخر به اهمیت آن واقف نبود. حمرین اولا در ارتفاع قرار دارد و از آن بالا می‌توان هر جنبنده‌ای را زیر نظر داشت ودوم اینکه با یک حرکت نظامی کوچک مثلا با یک قناسه زن حرفه‌ای یا با یک عملیات انتحاری می‌توان کلیه تجهیزات نظامی را کنترل یا بطور کلی متوقف کرد. تا همین ایام عید این ارتفاعات دست ما بود، خیلی راحت به دست آورده بودیم اما متاسفانه وقتی دشمن به اهمیت آن پی برد، به همان راحتی  از دستمان گرفت.

* یعنی چه؟ راحت از دست دادید؟!
- ما راحت از دست ندادیم،  آنها راحت از دست ما گرفتند. داعش وقتی به اهمیت منطقه پی برد بایک تک قوی، اما غیرکلاسیک و در نهایت با به حرکت در آوردن چند ماشین انتحاری، به طرف خطوطمان نزدیک شد و ما مجبور به عقب نشینی شدیم. نه تنها ارتفاعات بلکه  بخشی از منطقه را هم واگذار کردیم. حالا که می‌خواستیم دوباره پس بگیریم، با مشکلات بسیار عدیده‌ای مواجه شدیم. علت اصلی هم استقرار استحکامات قوی و علت دیگر، تغییر رویکرد جنگی  داعش از جنگ کلاسیک به جنگ نامنظم و استفاده از قناسه زن‌های حرفه‌ای بود.
* چطور دوباره پس گرفتید؟

همانطور که در نقشه می‌بینید، منطقه کاملا کوهستانی و با شیارهای عمیق و فراوان  است، با صدها تپه بلند و کوتاه، که هر کدام 25 تا 100 متر از یکدیگر فاصله دارند. این یعنی اینکه هر داعشی می‌تواند از داخل این شیارها و بالای این تپه‌ها ده‌ها نفر از نیرو‌های مارا بدون آنکه متوجه شویم از چه سمتی مورد هدف قرار می‌گیریم شهید و یا حتی اسیر کنند. در تعاریف نظامی هم آمده است در جنگ‌های کوهستانی ارتفاعات دست هر طرف باشد برگ برنده هم در اختیار اوست، ولی بالاخره همانطور که 21 فروردین پس از چند روز کار شناسایی و مشورت‌های نطامی و با پشت سر گذاشتن مشکلات فراوان، دوباره ارتفاعات حمیران به دستمان افتاد که امیدواریم هر چه زودتر تثبیت شود، چون داعش دست‌بردار نیست و با وارد کردن نیروهای جدید قصد پس گرفتن چند باره مناطق  از دست داده  را دارد. مثلا همین امروز شنیدم که  داعش 300 تروریست فقط از سوریه وارد منطقه کرده و 70 نفر را هم ازمیان سنی‌های افراطی و حزب بعث همین منطقه تامین کرده است و قصد دارد به هر قیمتی شده مواضع از دست داده را پس بگیرد.

* مگر دشمن تمام راه‌ها را مین گذاری نکرده بود، پس چطور خودتان را به آن بالا رساندید؟
از جلو با تحرکات نظامی اعم از توپخانه و نیروهای زمینی سرگرمشان کردیم و ازپشت ارتفاعات، با باز کردن معبر در چندین محور به بالای سرشان رسیدیم. پیشروی‌ها از دو طرف انجام شد تا اینکه به هم رسیدیم، البته با وارد کردن خسارات فراوان به طوری که عده زیادی از آنها کشته شدند و عده‌ای هم فرار کردند. اگر بتوانیم دو کیلو متر دیگر پیش برویم و چهار راه منتهی به کرکوک را آزاد کنیم دشمن دیگر توان بالا آمدن از ارتفاعات را نخواهد داشت. در واقع، از 150 کیلومترطول ارتفاعات حمیران، فقط 20 کیلومتر از بخش مهم و استراتژیک آن را در اختیار داریم.

* به نظر می‌رسد باتغییرو رویکرد نظامی  دشمن از کلاسیک به پارتیزانی وجنگ نامنظم، شما هم باید با به کار گرفتن نیروهای زبده چریکی، به دنبال شکار  یک به یک داعشی‌ها در داخل شیارها و بالای تپه باشید. فکر نمی‌کنید در این شرایط،  پیشروی به صورت کلاسیک را باید تعطیل کرد؟.

-  در این عملیات تقریبا همین کار را کردیم. در چند روز گذشته دو بار به صورت کلاسیک والبته آزمایشی عمل کردیم اما دیدیم جواب نمی‌دهد. لذا این بار از پشت ارتفاعات و از چند جا معبر باز کردیم و از داخل شیارها خودمان را بالا کشیدیم تا توانستیم بدون تلفات‌خودمان را به 100 متری نیروهای داعش برسانیم، امیدواریم به رغم تلاش‌های جدی دشمن برای بازسازی و سازماندهی مجدد خود، بتوانیم فتوحات خود را تثبیت کنیم.

* شرایط فعلی نشان می‌دهد که جنگ با داعش در کشورهای منطقه و به ویژه  عراق، طولانی‌تر از انتظار خواهد بود و هدف اصلی آمریکا از تاسیس داعش و دیگر گروه‌های تروریستی سرگرم کردن ملت‌های منطقه به جنگ و خون ریزی است. فقط این نام  گروه‌ها ست که تغییر می‌کند والا ماهیت قضیه یکی و هدف هم یکی است، یک روز با نام طالبان، روز دیگر با نام القاعده و امروز با نام داعش ولی همه یک نقش را دارند شما بالاخره تا کی می‌خواهید بجنگید؟

بله، انتهای این جنگ قطعا پیروزی حق علیه باطل است. اینکه باید از خودمان، ناموسمان واعتقاداتمان دفاع کنیم شکی در آن نیست و طبیعی است که حداقل کاری که باید بکنیم بیرون راندن دشمن از کشورمان و باز‌سازی مجدد آن است. اینکه جنگ چقدر طول خواهد کشید بستگی به شرایط دارد که امیدواریم به نفع ما باشد.

* هرچه جنگ طولانی شود، تقلیل نیرو را به همراه دارد و شاید شرایط به جایی برسد که پرداخت حقوق به نیروها هم پاسخگو نباشد، مگر آنکه فرهنگ بسیجی را در میان نیروها وجوانان جامعه تان جاری کنید،  برای این منظورچه کرده اید؟.
- ولی ما در حال حاضرمشکل نیرو نداریم، حتی بیشتر از نیاز، نیروهای داوطلب وجود دارد و اتفاقا مشکل ما کمبود بودجه برای پرداخت حقوق داوطلبان است .والا با فتوایی که آیت لله سیستانی صادر کردند و حقوقی که به داوطلبان داده می‌شود مشکلی در خصوص جذب نیرو نداریم.
* ولی بالاخره باید به فکر آینده هم بود، به فکر زمانی که بودجه برای پرداخت حقوق کافی به نیروها نداشته باشید یا نیرو انگیزه‌ای برای جنگیدن فی سبیل الله نداشته باشد، فکر می‌کنید آن موقع هم فتوا مثل الآن موثر خواهد بود؟ نمی‌شود که جنگ را ادامه نداد یا به وقفه انداخت، سوال مشخص من این است که در مورد ترویج فرهنگ بسیجی درمیان نیروهای سپاه «بدر» به ویژه نیروهای مردمی  چه کرده اید یا چه می‌خواهید بکنید؟

- زمینه چنین فرهنگی قطعا تا حدودی  در میان بسیجیان ما وجود دارد که آنها را با یک فتوا به اینجا کشانده و نمی‌توان گفت، اصلا وجود ندارد، مثلا خیلی از مدیران ادارات دولتی هم خودشان را به جبهه‌ها رسانده و داوطلبانه می‌جنگند. خیلی از افسران هم اینگونه عمل می‌کنند. اما این را هم اذعان می‌کنم که به پای بسیجیان شما نمی‌رسند وما باید بیشتر تلاش کنیم. اگرچه شاهد گسترش و توسعه تدریجی این فرهنگ  در میان مردم به ویژه جوانان هستیم.

* از چه طریقی؟
- توسط مبلغین،  محور اصلی ما فتوای مرجعیت یعنی حضرت آیت‌الله سیستانی در جهت ایجاد انگیزه برای ادامه مبارزه با باطل  در میان مردم است.

* جنگ را تا چه زمانی می‌خواهید ادامه بدهید؟
-تا زمانی که داعش از بین برود.

* داعشی که سرزمین هایتان را اشغال کرده است ؟
- داعشی که کل جهان اسلام را به چالش کشانده و مسلمین را به زحمت انداخته است.

*یعنی می‌توان داعش را از بین برد؟
- بله
* فکر می‌کنید آمریکا با توجه به شعار‌هایی که در مخالفت با تروریسم می‌دهد، موافق از بین رفتن داعش است؟.
- اگر همه مسلمین با هم باشند، می‌توان داعش وحتی ایجاد کنندگان و حامیان آن را هم از بین برد.

* اگر آمریکا با حدف داعش مخالفت کند، می‌خواهید تجربه حضور منافقین در کشورتان را دوباره تکرار کنید وتداوم حضور داعش در کشورتان  را با آن همه جنایت‌ها وخیانت‌ها  تحمل کنید؟
-مشکل عراق در رابطه بامنافقین خیلی پیچیده‌تر از داعش بود؛ بنده هم مثل شیخ المجاهدین «هادی عامری» معتقدم که آمریکا عزم جدی برای از بین بردن داعش ندارد و در واقع با این نوع ادعا‌ها و رجزخوانی‌ها علیه داعش، برای ما وکل جهان فیلم بازی می‌کند. حتی کشور‌های عربی هم نمی‌خواهند شیعیان بر سرنوشت خودشان مسلط شوند. همه باید دست به دست هم بدهیم و کار را یک سره کنیم. ما در عراق و مدافعین حرم حضرت زینب هم در سوریه و ایران و حزب الله لبنان هم پشتیبانی همه جانبه بکنند.

* چرا بسیج مردمی را در عراق دائمی نمی‌کنید؟
- این یکی از همان پیچیدگی هاست. کشورهای مرتجع عربی و متاسفانه  (برخی از)سنی‌های افراطی وطنی خودمان  همین نیروهای مردمی را که با داعش در حال جنگ هستند، به عنوان بسیج ایران اسلامی معرفی می‌کنند واینگونه تبلیغ می‌کنند که سپاه بدر می‌خواهد کل کشور عراق را تحت کنترل ایران در آورد. به همین خاطر، سنی‌هایی که تحت تاثیر این تبلیغات  مسموم قرار گرفته‌اند  برخی عناصر جاهل یا خود فروخته در منطقه می‌گویند؛ نمی‌خواهیم تحت کنترل نیروهایی باشیم که پشت سرش جمهوری اسلامی است.

درهمین آزاد‌سازی تکریت که کلا سنی نشین است با همین مشکل رو به رو بودیم. تکریتی‌ها در ابتدا  اصرار داشتند که خودشان باید استانشان را آزاد کنند، ولی چون از ارتباطات برخی از تکریتی‌ها با داعش اطلاع کامل داشتیم و می‌دانستیم امکان پذیر نیست، به شدت مخالفت کردیم. ما با این اوصاف وارد عمل شدیم وتکریت را آزاد کردیم. بسیاری از سنی‌ها خوشحال شدند و الان برخی از آنها در سپاه بدر در کنارنیروهای شیعی برای آزاد‌سازی بقیه استان‌های سنی نشین می‌جنگند.

-  من‌قبول دارم که شرایط عراق برای ایجاد فرهنگ بسیجی به آن معنایی که ما در ایران اجرا کرده ایم ودر طول هشت سال دفاع مقدس به آن مقید بودیم، بسیار سخت‌تر و مشکل‌تر است ولی ...
- شاهد هستید که در میان رزمنده‌ها تعداد زیادی سنی وجود دارند و شیعه و سنی در کنار هم با دشمن داعشی می‌جنگند. البته شما این موضوع را فقط در» سپاه بدر» می‌بینید.  ولی فرهنگ مدیریتی بدر که نشات گرفته از اعتقادات اسلام ناب محمدی و منویات حضرت امام خمینی و امام خامنه‌ای که سرشار از رافت اسلامی است باعث شده تا سنی‌ها هم جذب سپاه بدر شوند، برخی از اهالی استان‌های سنی‌نشین آزاد شده از جمله تکریت به جای اینکه از سپاه بدر قدردانی کنند، ما را به خاطر این آزاد سازی، اشغالگر  هم می‌دانستند، البته برخی از اینها با مشاهده مستندات متوجه بسیاری از واقعیت‌ها شده اند و همان‌طور که می‌بینید در حال باز گشت به خانه و زمین‌های زراعی‌شان هستند .

* به نظر می‌رسد دولت هم می تواند در رسمیت دادن به تشکیلات بسیج و ترویج فرهنگ بسیجی در میان مردم به ویژه جوانان پیشقدم شود آیا در این رابطه کار پژوهشی  صورت گرفته است؟.

- پیشنهادها وطرح‌هایی را در دست بررسی داریم و دولت را هم در مورد ضرورت آن در جریان گذاشته ایم. پیشنهاد ما به دولت تشکیل یک بسیج دائمی ورسمی با وظیفه برقراری امنیت در محلات است تا شیعه و سنی با حفظ اعتقاداتشان در کنار هم در امنیت کامل زندگی کنند. البته در این رابطه صحبت‌های اولیه‌ای با سران و معتمدین استان‌های سنی‌نشین صورت گرفته و نتایج مثبتی هم حاصل شده که اولین نشانه آن بازگشت تدریجی خانواده‌ها به خانه‌ها و زمین‌های کشاورزی شان است.

نخست وزیر هم به این موضوع توجه جدی دارد و بارها در دولت و مجلس تاکید کرده که اگر نبود بسیج مردمی وفتوای ایت الله سیستانی، داعش قطعا تا بغداد آمده بود، اما از آن طرف هم فشارهای جدی بر نخست وزیر هستیم، به ویژه از سوی آمریکا وبرخی از داخلی‌‌ها تا از حمایت‌های خود از تشکیل بسیج مردمی با وجود ارتش کوتاه بیاید. در حالی که با تشکیل بسیج در همین حد، همه چیز عوض شده و پشت سرهم پیروزی به دست آورده ایم. این حرکت حتی تاثیرات بیرونی داشته است به طوری که تا پیش از این قرار بود «بشار اسد» برود ولی با فتوای آیت‌الله سیستانی همه ورق‌ها برگشت.یا مثلا  قبل از این فتوا و به حرکت در آمدن نیرو‌های مردمی به سوی جبهه‌ها جنگ ما با  داعش در داخل شهرها بود ولی امروز می‌بینید که با همین جوانان از جان گذشته جنگ را به بالای کوه‌ها و ارتفاعات کشانده ایم، بنابراین در مورد تشکیل بسیج دائمی هم ورود مرجعیت ضرورت دارد ونباید گذاشت تمامی فشارها بر روی نخست وزیر باشد.

جمهوری اسلامی ایران هم که پرچمداری این نهضت را بر عهده دارد از منظر بین‌المللی در تشکیل بسیج کمک کند حتی با اهدای امکانات،  نخست وزیر مارا تنها نگذارد. ایران باید این را به قطع و یقین بداند که وجود بسیج موثرترین نیرو در منطقه است.

* در خصوص امور فرهنگی و تقویت پایه‌های دینی جوانان به خصوص رزمندگان چطور؟
بدیهی است که فتوای مرجعیت شامل همه اقشار جامعه می‌شود و البته برای خواص در مرتبه اولی باید مهم باشد که طلاب علوم دینی یکی از آنهاست.برای طلاب علوم دینی  چه جایی بهتر از جبهه‌ها  برای نشر اعتقادات اصیل وصحیح اسلامی. اینجا بهترین  فضاست. در این فضای  کاملا خلوت و به دور از آلودگی‌های ضد ارزشی شهرها می‌توان  به ساختن و رشد اعتقادی جوانان و نجات آنها از مهلکه‌های ضد اخلاقی وهجمه‌های فرهنگی پرداخت. اگر ما این کار را امروزنکنیم، قطعا دشمن  با پول و تبلیغات رسانه‌ای که در اختیار دارد خیلی راحت  تبدیلشان می‌کند به داعش!.  انصافا این فرمایش امام خمینی که می‌فرمودند ؛ دفاع مقدس در کنار خسارت‌های جانی و مالی فراوان برکات فراوانی هم داشته که یکی از آنها ساخته شدن جوانانمان بود وصف حال فعلی ماست. باید پذیرفت که در خیابان‌های بغداد و درکنار شبکه‌های ماهواره‌ای در شرایط فعلی نمی‌توانیم جوانانمان را بسازیم، بنابراین حضورجدی روحانیت در این جهاد با توجه به فتوای آیت‌الله سیستانی نقش بزرگی را می‌تواند در پیروزی‌های آینده داشته   باشد.

مصاحبه کننده: رحیم چوخاچی زاده مقدم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۵۹
امیر مهدوی

شباهت های عجیب جنایت های سعودی ها و صهیونیست ها


محمدرضا مرادی:


 اشاره‌
تجاوز وحشیانه عربستان به یمن که از روز ششم فروردین ماه شروع شد در دهه های اخیر در نوع خود مثال زدنی است. سعودی‌ها در این حملات از هیچ وسیله و ابزاری برای سرکوب مردم یمن دریغ نکرده اند. بیش از سه هزار نفر از مردم یمن قربانی این حملات شده‌اند و آثار و پیامدهای زیان بار این جنگ مطمئنا تا سال ها بعد در یمن با‌قی خواهد ماند. شدت وحشی گری سعودی ها در یمن به حدی است که این رژیم تحت فشار افکار عمومی و برخی دیگر از عوامل سه شنبه شب یکم اردیبهشت به صورت یکجانبه اعلام آتش بس کرد. البته این آتش بس چند ساعت بیشتر دوام نیاورد و حملات سعودی‌ها مجددا به یمن از سرگرفته شد که تاکنون نیز ادامه دارد. این تجاوز را می توان از ابعاد مختلفی بررسی کرد اما در این نوشتار تطبیق جنایت های سعودی‌ها در یمن با جنایت های رژیم صهیونیستی در غزه خواهیم پرداخت.


رهبر معظم انقلاب نیز در دیداری که اخیرا با جمعی از مداحان سراسر کشور داشتند به مشابهت های گسترده حمله سعودی ها به یمن و تجاوز صهیونیست ها به غزه اشاره کرده و فرمودند: «سعودی‌ها بدعت بدی گذاشتند در این منطقه و البتّه خطا کردند، اشتباه کردند. کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام می دهد، عیناً همان کاری است که صهیونیست‌ها در غزّه انجام دادند.» (20 فروردین)
 در اینجا برخی از شباهت های سعودی ها و صهیونیست ها در ارتکاب جنایت هایشان ذکر می شود.

نسل کشی و کودک کشی


رژیم سعودی در بیست و هفتمین روز ازتجاوز به یمن مرتکب جنایت‌های زیادی شده است. در این حملات تعداد شهدای یمن از مرز دو هزار و ۶۰۰ نفر نیز گذشته و ۱۵۰ هزار نفر هم بی خانمان شده اند و بیش از 5 میلیون نفر نیازمند کمک های فوری و اولیه هستند. علاوه بر این بیش از چهار هزار نفر هم تا کنون زخمی شده اند. بر اساس آخرین آمارها که توسط رئیس مرکز ملی نظارت و شفاف سازی یمن  منتشر شده است بیشتر از 400 تن از این قربانیان کودک و ۲۵۵ نفر دیگر زن هستند که این امر دلیل آشکاری بر این مسئله است که عربستان همانند رژیم صهیونیستی یک نسل کشی و کودک کشی تمام عیار را آغاز نموده است. رژیم صهیونیستی نیز، در جنگ 51 روزه غزه 2230 فلسطینی را شهید کرد، که 578 نفر از آنها کودک بودند. با توجه به مدت زمانی که دو طرف در آن مرتکب جنایت شده اند(عربستان27 روز- رژیم صهیونیستی51 روز) می توان به این نتیجه رسید که رژیم آل سعود در نسل کشی و کودک کشی از صهیونیست ها سبقت گرفته و می تازد...
پیش بینی می شود اگر این  تناسب به همین صورت حفظ شود و جنگ عربستان علیه یمن نیز 51 روز ادامه یابد، آل‌سعود تقریبا دو برابر صهیونیست‌ها، غیرنظامیان و کودکان و زنان بی‌گناه را به شهادت برساند. این حملات علاوه بر این که شهروندان غیر نظامی یمن را نشانه رفته است آشکارا قواعد حقوق بین الملل را زیر پا گذاشته است. در این راستا دیده بان جهانی حقوق بشر با صدور بیانیه ای از به کارگیری بمب‌های خوشه ای توسط جنگنده های سعودی در یمن پرده برداشت و آن را جنایت خواند. رژیم اشغالگر قدس نیز بارها از بمب خوشه ای و سلاح‌ها و بمب های فسفری به غزه حمله کرده است. استفاده از این بمب ها بیشترین زیان را به کودکان این مناطف رسانده است.


نابودی زیر ساخت ها
علاوه بر نسل کشی و کشتار کودکان بی گناه، هدف قرار دادن زیرساخت ها نیز یکی از وجوه تشابه حمله عربستان به یمن با تجاوز‌های اسرائیل به غزه است. حمله سعودی ها به یمن تنها به مراکز نظامی و یا نقاطی که انصار الله بر آن ها مسلط است محدود نشده است. سعودی ها به صورت آشکارا و هدفمند برخی از زیر ساخت های یمن را تاکنون هدف قرار داده اند. رئیس مرکز ملی نظارت و شفاف سازی یمن  «فتحی السقاف» درباره حمله به تاسیسات زیربنایی و اماکن دولتی اعلام کرد:»حداقل یک هزار و ۲۰۰ ساختمان و مرکز دولتی هدف حملات هوایی ائتلاف سعودی قرار گرفته و ۱۵۱ مرکز تجاری نیز به طور کامل ویران شده است. «تحلیلگران معتقدند که عربستان این اقدام را برای شکستن مقاومت انصارالله و مردم یمن انجام داده است. عربستان مناطق مسکونی ، اردوگاه ها ، ساختمان ها ، بیمارستان ها، تاسیسات عمومی و خصوصی شامل بنادر ، فرودگاه ها و انبارهای اسلحه را نیز مورد هدف قرار می دهد.
رژیم صهیونیستی نیز در برابر مردم غزه درست به همین شیوه متوسل شد. اسرائیل در حملات اخیرش به غزه، تنها نیروگاه تولید برق این منطقه را هدف حملات خود قرار داد، نتیجه این اقدام، آسیب دیدن شبکه انتقال برق در غزه شد و ساعات دسترسی مردم غزه به برق را در روز به شدت کاهش داد. در زمان این جنگ  و حتی مدت‌ها بعد از آن 80 درصد مردم این منطقه با جمعیت یک میلیون و 800 هزار نفری، روزانه فقط چهار ساعت برق داشتند. مقامات فلسطینی می‌گویند بازسازی زیرساخت های ویران شده غزه و خانه های تخریب شده این منطقه حدود شش میلیارد دلار هزینه نیاز دارد .بنابراین نابودی زیر ساخت ها نیز یکی از وجوه تشابه جنایت های سعودی ها با صهیونیست‌ها است.


مقاومت
جدای از وجه اقدامات وحشیانه، مقاومت های مردمی در برابر تجاوز‌ها نیز می تواند ملاکی برای مقایسه تطبیقی رفتار بازیگران باشد. مقاومت بی نظیر مردم غزه و مردم یمن نیز یکی دیگر از شباهت های «توفان قساوتی» است که علیه آنها انجام گرفته است. یمنی ها در برابر تجاوز عربستان نه تنها تسلیم نشده اند بلکه با تشکیل «نیروهای مردمی» علیه این تجاوز ایستادگی کرده اند. یمنی‌ها از نظر سابقه تاریخی و مدنیت، خودشان را برتر از عربستان می‌دانند و معتقدند اساساً ریشه عربیت از یمن بوده و اگر قرار است ملتی تابع ملتی دیگر باشد شایسته است ملت عربستان تابع یمن شود نه اینکه یمن تابع عربستان باشد، این مسئله به ‌شدت فضای داخل یمن را علیه عربستان تحریک کرده و به جنبش‌های اعتراضی علیه عربستان شکل داده و به‌ موازات آن گروه‌ های وابسته به عربستان نظیر جریان «اصلاح» و همین ‌طور«خاندان الاحمر» را به‌شدت تضعیف کرده است تا جایی که طی ماه‌های گذشته انصارالله و گروه‌های هم‌پیمان آن بر بیشتر مناطق یمن حاکمیت پیدا کردند و آخرین ریشه‌ها و رگه‌های ارتباطی عربستان با یمن قطع شد. مردم غزه نیز در تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی نه تنها در برابر موشک‌های این رژیم تسلیم نشدند بلکه به صورت قهرمانانه ایستادگی کردند و در نهایت متجاوز را مجبور به آتش بس و اعتراف به شکست کردند.


محاصره شدید
یکی دیگر از اشتراکات یمن و غزه عدم اجازه ورود کمک های بشر دوستانه به این دو در خلال جنگ است. هم عربستان و هم رژیم صهیونیستی مانع از ورود کمک های بشر دوستانه به یمن و غزه می‌شوند. این کمک ها شده اند. حال آن که بر اساس قوانین حقوق بین‌الملل و حقوق مخاصمات مسلحانه، تمامی نهادهای کمک رسان باید اجازه ورود به منطقه جنگی و رساندن کمک های اولیه را داشته باشند. در این راستا حدود 20 تن از محموله های غذایی و دارویی ایران به علت حمله جنگنده های سعودی اجازه ورود به یمن را نیافت. این در حالی است که وزارت بهداشت یمن اعلام کرده بود بیش از 5 میلیون نفر از مردم این کشور در اثر این جنگ نیازمند فوری کمک های اولیه بهداشتی و غذایی هستند.. در واقع اسرائیل و عربستان با تحت فشار قرار دادن مردم غزه و یمن سعی در تسلیم آنها را داشته و دارند.


نتیجه
تجاوز عربستان به یمن از آنجا که منافع اسرائیل را تامین می کند، از همان ابتدا به طرق مختلف از جانب صهیونیست ها مورد حمایت قرار گرفت. روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونت» در این خصوص اعلام کرد که دخالت عربستان در یمن «خبر شادی بخش» برای این رژیم است. این روزنامه همچنین نوشت: «مسئولان سعودی درمصاحبه هایی که با آنان انجام شده است، تاکید کرده اند که با تل آویو ضد محور مقاومت، سرنوشت مشترک دارند.» همچنین دیپلمات‌های آگاه به پایگاه خبری «المنار» فلسطین خبر دادند که «آل سعود از آغاز تجاوزش علیه یمن بر منابع اطلاعاتی گسترده‌ای تکیه کرده که از مهم‌ترین آنها مراکز اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بوده است به نحوی که این جنگ حجم هم‌پیمانی ریاض و تل‌آویو را بیشتر روشن کرد.» المنار به نقل از منابع ذکر شده نوشت: «زیردریایی‌های اتمی تل‌آویو به حراست از سواحل سرزمین‌های اشغالی مشغولند همان‌گونه که جنگنده‌های جاسوسی ویژه جمع‌آوری اطلاعات و تجهیزات هشدار سریع صهیونیستی از زمان آغاز حمله به یمن سواحل عربستان را ترک نکردند.» این منابع مطلع افزودند: «چندین دهه است که توافقی محرمانه میان اسرائیل و آل سعود در این باره وجود دارد و براساس این توافق سواحل عربستان برای اسرائیل باز است و جنگنده‌های اسرائیلی هر وقت می خواهند می‌توانند در آن به پرواز درآیند.» با توجه به این اطلاعات به خوبی می توان دلایل مشابهت زیاد بین جنایت های سعودی ها و صهیونیست ها را درک کرد.
در پایان باید بار دیگر به سخنان رهبر معظم انقلاب اشاره داشته باشیم که در همان آغاز حملات، شکست سعودی ها را پیش بینی نمودند. ایشان فرمودند: «سعودی‌ها در این مسئله خسارت خواهند کرد، ضرر خواهند کرد و به‌هیچ ‌وجه پیروز نخواهند شد. دلیل خیلی واضحی دارد؛ دلیلش این است که توانایی ‌های نظامی صهیونیست‌ها چندین برابر توانایی نظامی این سعودی‌های کذا و کذا [است]؛ چندین و چند برابر این ها، آن ها توانایی نظامی داشتند؛ طرف مقابل آنها هم غزّه‌ی یک وجبی بود. اینجا طرف مقابل یک کشور است، یک کشور ده‌ها میلیونی؛ یک ملّت، کشور پهناور و وسیع. اگر آنها توانستند در غزّه پیروز بشوند، اینها هم خواهند توانست در اینجا پیروز بشوند؛ البتّه اگر آن ها هم پیروز می شدند، باز پیروزی این ها احتمالش صفر بود؛ الان احتمالش زیر صفر است. این ها قطعاً ضربه خواهند خورد؛ قطعاً بینی سعودی‌ها به خاک مالیده خواهد شد.»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۵۲
امیر مهدوی



دکتر صباح زنگنه کارشنا س مسائل بین‌الملل: تغییرات روز گذشته عربستان نشانه آغاز شمارش معکوس برای سقوط در داخل بافت حکومت آل‌سعود بود؛ بافتی که در بردارنده عوامل انحطاط و اضمحلال این خاندان است. البته برای فرار موقت از نتیجه محتوم روند اضمحلال، سعودی‌ها به سیاست‌های تاخیری نظیر راه ‌انداختن جنگ در یمن یا شیعه‌هراسی و ایران‌هراسی در سطح بین‌المللی روی آورده‌اند. بهانه‌کردن قدرت‌گیری ایران در منطقه یا آتش‌افروزی در یمن، حربه‌ای است که خاندان حاکم در عربستان، عوامل و عناصر خود را از تفرق و اختلاف بازدارند اما شاهدیم با اقدامات و تغییرات اخیر نتیجه‌ای کاملا عکس رقم می‌خورد. گویی این بافت فرسوده حکومت سلطنتی ـ خاندانی را علاجی نیست. در حال حاضر 2 نفر زمام قدرت عربستان را به طور کامل در اختیار دارند؛ یکی محمدبن‌نایف با عقلانیت بیشتر که حالا ولیعهد لقب گرفته و دیگری محمدبن‌سلمان، جوان ناپخته با قدرت‌خواهی و جاه‌طلبی فوق‌العاده که جانشین ولیعهد شده است. هر دوی آنها مورد تایید آمریکا و مورد حمایت طایفه سدیری در داخل آل‌سعود هستند. البته احتمال اینکه سرنوشت مقرن بن‌عبدالعزیز به‌عنوان ولیعهد برکنار شده برای محمد بن‌ نایف تکرار شود ضعیف است چون عمده توانایی محمد بن سلمان، پسر جاه‌طلب پادشاه در جنگ‌افروزی‌های برون‌مرزی است و قدرت چالش داخلی او در مقابل ولیعهد جدید چندان بالا نیست. بعید است محمد بن ‌سلمان مثلا شبیه صدام در عراق، یک‌شبه ره صدساله برود و محمد بن‌نایف را هم دور بزند، چون این باعث فروپاشی نظام عرفی آل‌سعود می‌شود اما او می‌تواند عربستان را به ورطه جنگ‌های نابودکننده خارجی سوق دهد، ضمن اینکه در داخل هم جنگ فرسایشی میان این دو با مابقی شاهزادگان سعودی و همین‌طور طیف جدید تحصیلکردگان خواهان دموکراسی آغاز شده است. دست ‌آخر قوت گرفتن بحث تجزیه عربستان بر اثر تغییرات اخیر را ضعیف می‌دانم، چون اگر درگیری‌های داخلی آل‌سعود از حد بگذرد، دخالت آمریکا و غرب را به‌عنوان بزرگ‌تر آنها در پی خواهد داشت.


منبع : وطن امروز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۶:۳۶
امیر مهدوی

جنگ قدرتی که با مرگ ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان آغاز شده دیروز با اقدامات «ملک سلمان» به اوج خود رسید. پادشاه جدید عربستان که از جناح سدیری‌ها در خاندان آل سعود است بلافاصله پس از به قدرت رسیدن، تصفیه «غیرسدیری»‌ها از قدرت را کلید زد. به گزارش تسنیم، «سلمان‌بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان، صبح دیروز نیز با صدور احکامی عزل و نصب‌های جدیدی در برخی از پست‌های حساس سیاسی و امنیتی انجام داد.. براساس این فرامین، «مقرن‌بن عبدالعزیز»، ولیعهد سعودی برکنار و شاهزاده «محمدبن نایف» با حفظ سمت در وزارت کشور به عنوان ولیعهد جدید و معاون نخست وزیر منصوب شد. «ملک سلمان» همچنین در حکمی دیگر «محمدبن سلمان» فرزند خود و وزیر دفاع را با حفظ سمت به عنوان «جانشین ولیعهد» منصوب کرد. به ‌دستور ملک سلمان، مراسم بیعت با ولیعهد جدید و جانشین ولیعهد دیروز در قصر پادشاهی عربستان برگزار شد.
پادشاه عربستان همچنین «سعود الفیصل» وزیر خارجه ۷۵ساله این کشور را که 40 سال بر مسند قدرت بود برکنار و «خالد الجبیر» سفیر عربستان در آمریکا را به عنوان وزیر خارجه جدید منصوب کرد. براساس این حکم، شاهزاده سعود الفیصل وزیر مشاور در امور خارجه شد. از نکات مهم فعالیت‌های «عادل الجبیر» می‌توان به این موضوع اشاره کرد که وی اولین کسی بود که تجاوز عربستان به یمن موسوم به عملیات «توفان قاطعیت» را اعلام کرد. «همچنین براساس این تغییرات، «حمد السویلم» به عنوان رئیس دربار پادشاهی با رتبه وزیر انتخاب شد. خالد الیوسف نیز به عنوان رئیس دیوان عدالت و دادخواهی تعیین شد. براساس احکام صادر شده، «خالد الفالح» وزیر بهداشت شد و «محمد الجاسر» وزیر اقتصادی و برنامه‌ریزی برکنار و «عادل فقیه» که تصدی وزارتخانه کار را به‌عهده داشت، به عنوان جانشین وی انتخاب شد. طبق گزارش‌های منتشر شده، تقریباً همه کسانی که از قدرت خلع شده‌اند، از مخالفان جنگ یمن هستند!
«مجتهد» فعال مشهور عربستانی در این باره اعلام کرد: «اعضای هیئت بیعت عربستان در زمان «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه سابق این کشور سوگند خورده بودند در هیچ شرایطی و به هیچ دلیلی و به دستور هیچ شخصی با برکناری «مقرن بن عبدالعزیز» ولیعهد این کشور موافقت نکنند.» این افشاگر معروف سعودی افزود: «اعضای هیئت بیعت با برکناری «مقرن بن عبدالعزیز» سوگند خود را شکستند.» بنابر اظهارات «مجتهد»، «مقرن بن عبدالعزیز» با وجود فشارهای شدید حاضر به استعفا نشد و به همین علت پادشاه سعودی مجبور شد حکم برکناری او را صادر کند.
واکنش‌ها
تغییرات دیروز در عربستان که برخی از کارشناسان از آن به عنوان «زلزله سیاسی» یاد می‌کنند، با واکنش‌های مختلفی روبه رو شده است. در این ارتباط «محمد علی العماد» از رهبران انصارالله یمن گفت: «هدف اصلی عربستان سعودی از اجرای عملیات «توفان قاطعیت» علیه یمن در واقع، حذف «مقرن بن عبدالعزیز» از ولیعهدی و تعیین شاهزاده «محمد بن نایف» به عنوان ولیعهد و شاهزاده «محمد بن سلمان» پسر شاه به عنوان جانشین ولیعهد بوده است. وی با اشاره به اینکه «توفان قاطعیت» به حذف «سعود الفیصل» از قدرت منجر شد گفت : «اکنون آغاز توفان علیه آل‌سعود است.» از سوی دیگر روزنامه السفیر لبنان نیز در مقاله‌ای با اشاره به تغییرات گسترده در خاندان حاکمیت عربستان نوشت: «ملک سلمان کودتای خود را کامل کرد.» مدیر مرکز عربی واشنگتن نیز در مصاحبه با الجزیره تصریح کرد: «عربستان سعودی که ما چند ساعت پیش می‌شناختیم دیگر وجود ندارد. زلزله سیاسی با بالاترین قدرت در عربستان سعودی به وقوع پیوسته است. اینها تغییرات جدی هستند که نه تنها عواقب داخلی بلکه بین‌المللی خواهد داشت.» روزنامه لبنانی الاخبار در روزهای گذشته اعلام کرد: «در حقیقت اطلاعاتی به «سلمان‌بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان رسیده مبنی بر اینکه «متعب‌بن عبدالله» وزیر گارد ملی عربستان و فرزند شاه سابق به‌همراه شاهزادگان دیگر سعودی از جمله «مقرن‌بن عبدالعزیز» ولیعهد (که برکنار شده) به‌دنبال راهکاری برای متوقف کردن تکروی‌‌های «ملک سلمان» و پسرش هستند، به همین علت «ملک سلمان تصمیم به انتقال گارد ملی عربستان به مرزهای جنوبی گرفته تا از شر شورش احتمالی در ریاض در امان باشد.»
تاثیر بحران یمن
 بر زلزله سیاسی آل سعود
تغییرات اساسی که اخیرا در رژیم آل‌سعود به وجود آمد نشانه وجود اختلاف و دودستگی در خاندان سعودی است. از آغاز تجاوز آل سعود به مردم بی‌دفاع یمن هیئت حاکمه عربستان به دو طیف موافق و مخالف تبدیل شدند. طیف موافق به سرکردگی «محمد بن سلمان»، وزیر دفاع، اعتقاد دارد که مردم یمن به ویژه انصارالله باید به  شدت سرکوب شوند. طیف دیگر به رهبری «مقرن بن عبدالعزیز»، ولیعهد برکنار شده، مخالف این رویکرد بود. وی اعتقاد داشت که نباید از طریق اعمال خشونت یک دشمن دائمی در کنار مرزهای عربستان در یمن ایجاد کرد و لذا با حملات هوایی و بمباران مردم یمن نمی‌توان امنیت پایدار برای عربستان ایجاد کرد.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، تغییراتی که یک شبه در دربار آل سعود اتفاق افتاده، به شدت با تحولات یمن مرتبط است. عربستان با تجاوز به یمن سعی داشت بین انصارالله و دیگر گروه‌های یمنی تفرقه بیندازد اما اکنون خاندان سعودی با تفرقه مواجه شده است.
تحولات میدانی یمن
اما در ادامه تجاوز جنگنده‌های سعودی، شهرهای یمن همچنان آماج حملات سعودی‌ها هستند. به گزارش المیادین، جنگنده‌های سعودی منطقه «جبل جدید» و اطراف «بندر عدن» و نیز فرودگاه این شهر را در جنوب یمن بمباران کردند. جنگنده‌های متجاوز سعودی همچنین دو بار فرودگاه قدیمی استان تعز را بمباران کردند. شبکه تلویزیونی المنار لبنان نیز درباره تحولات یمن گزارش داد: «هواپیماهای سعودی یک مسجد را در بخش القفر در استان اب به‌طور کامل منهدم کردند.» اما در مقابل سخنگوی جنبش انصارالله یمن با محکوم کردن تشدید حملات سعودی‌ها  تاکید کرد: «جنایات سعودی‌ها علیه ملت یمن هرگز بدون پاسخ نخواهد ماند و تدابیر مربوط به پاسخ به شکل دقیق و با گام‌های حساب شده، در حال انجام است.»
 از سوی دیگر «عبدالوهاب الانسی» دبیرکل حزب اصلاح یمن با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد:» با وجود اینکه با اقدامات انصارالله مخالفت کرده ام ولی این اقدامات نمی‌تواند توجیهی برای حمله نظامی خارجی به یمن باشد.» وی استعفای خود را از همه امور سیاسی و حزبی اعلام کرد و با این اقدام شکست سختی را متوجه سعودی‌ها کرد، چرا که حزب اصلاح از حامیان سرسخت تجاوز عربستان به یمن بود.
سایر رویدادها
* سازمان ملل گزارش داد که بیش از ۳۰۰ هزار نفر از مردم یمن در نتیجه حملات یک ماهه ائتلاف تحت رهبری آل سعود به یمن آواره شده‌اند.
* ‌منابع آگاه از کمک تسلیحاتی مجدد سعودی به القاعده و شورشیان وابسته به رئیس‌جمهور مستعفی و فراری یمن، این بار در «تعز» خبر دادند.
* جنگنده‌های سعودی روز سه‌شنبه برای ممانعت از فرود هواپیمای حامل کمک‌های ایرانی، اقدام به بمباران فرودگاه صنعا کردند!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۵:۳۸
امیر مهدوی