نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۷۷ مطلب با موضوع «دنیا اسلام» ثبت شده است

محمد صرفی:«این بادیه‌نشین کیست که می‌خواهد حکومت 900 ساله خاندان مرا به چالش بکشد؟»؛ این جمله مشهور امام یحیی، حاکم منطقه شمال یمن در پاسخ به تجاوز آل سعود در سال 1934 است. یمن به دلیل موقعیت سوق‌الجیشی خود طی یک قرن اخیر بارها و بارها مورد تجاوز بیگانگان قرار گرفته است. از استعمار بریتانیا تا امپراطوری عثمانی و بادیه‌نشینان آل سعود و... نتیجه تمام این تجاوزها چنان بود که به یمن لقب «گورستان متجاوزین» داده‌اند. آخرین بار که پوزه یک کشور بیگانه در این منطقه به خاک مالیده شد 6 سال پیش بود و از قضا دو طرف جنگ آل سعود و حوثی‌ها بودند.
گویا تصمیم‌گیران اصلی امروز در ریاض جوان‌تر - بخوانید خام‌تر و احمق‌تر-  از آنند که تبعات جنگ خفت‌بار پیشین را لمس کرده باشند. حمله اخیر عربستان به یمن در قالب دکترین آمریکایی «شوک و ترس» (shock and awe) آغاز شد. دکترینی که مبتنی بر حملات شدید، گسترده و پرتلفات هوایی است و هدف اصلی آن سلب اراده مقاومت از طرف مقابل است. پیشینه این دکترین نظامی به حمله اتمی آمریکا به ژاپن بازمی‌گردد و نوع کامل آن در اشغال عراق به نمایش درآمد. ساده‌لوحانه خواهد بود اگر گمان کنیم تصمیم این جنگ در ریاض گرفته شده است. آمریکایی‌ها مدعی هستند که مستقیماً وارد این جنگ نشده و تنها از آن پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی می‌کنند اما واقعیت‌های میدان نبرد حاکی از ماجرای دیگری است. در آغاز جنگ، روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی فاش کرد هواپیماهای شناسایی آمریکا دائماً بر فراز یمن در حال پرواز هستند، اهداف را شناسایی می‌کنند و در واقع پنتاگون است که به عربستان دستور می‌دهد کجا را باید بمباران کند. در سال 2011 هم این انگلیس و فرانسه بودند که لیبی را بمباران می‌کردند و البته به دستور و فرماندهی آمریکا. باراک اوباما در آگوست همان سال از نقش واشنگتن در این جنگ پرده برداشت و استراتژی کشورش را در این میدان «فرماندهی از پشت صحنه» (Leading From Behind) نامید. شواهد حاکی است آمریکایی‌ها در یمن نیز یک بار دیگر در حال اجرای همین استراتژی هستند و از این رو این جنگ را باید رویارویی آمریکا و یمن دانست. از این بابت عجیب نیست که خبر آغاز جنگ -نیم ساعت پس از شروع بمباران- نه در ریاض که  از سوی سفیر عربستان در واشنگتن اعلام می‌شود. استراتژی «فرماندهی از پشت صحنه» به این ترتیب است که تعدادی از نوچه‌ها به میدان نبرد اعزام می‌شوند و صحنه‌گردان اصلی بدون اینکه در ظاهر عملاً وارد صحنه شود، جنگ را در میدان نظامی و البته دیپلماتیک مدیریت می‌کند. برگ برنده این استراتژی در هزینه و فایده نتیجه جنگ نهفته است. اگر پیروزی حاصل شد، صحنه‌گردان وارد میدان می‌شود و افتخار و امتیازها را به حساب خود می‌نویسد و سایرین نیز نخواهند توانست اعتراض کنند اما اگر عملیات نظامی به نتیجه مورد نظر نرسید، این مزدوران هستند که باید هزینه شکست را پرداخته  و بار خفت آن را به دوش بکشند، بدون آن که فرمانده اصلی جنگ هزینه‌ای بپردازد.
بیش از 20 روز از آغاز جنگ علیه یمن می‌گذرد و حملات هوایی نتوانسته است جنگ‌افروزان را به اهداف خود برساند چرا که تا چکمه بر خاک ننشیند و استقرار نیابد، حتی فکر کردن به پیروزی هم غیرممکن است. هیچ کس بهتر از آمریکایی‌ها نمی‌داند آل سعود وارد چه مهلکه‌ای شده است. آمریکایی‌ها با آمار 90 سلاح سبک به ازای هر 100 نفر بیشترین سرانه سلاح شخصی را دارند، البته پس از یمن!  زیرا در یمن 25 میلیونی 70 میلیون سلاح سبک در دست مردم است. یعنی به ازای هر نفر 3 اسلحه!
این اولین بار نیست که آمریکایی‌ها شانس خود را در یمن آزمایش می‌کنند. در سال 1979 هم کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا از طریق سازمان سیا ده‌ها میلیون دلار در اختیار ملک حسین پادشاه اردن گذاشت تا جنگ شمال-جنوب را در یمن به راه اندازد. طی یک دهه گذشته  نیز آمریکایی‌ها در یمن رسماً پایگاه نظامی داشته و با پهپادهای خود بیش از 1000 تن از مردم یمن را به بهانه مبارزه با تروریسم به قتل رساندند.
این بار بهانه اعلام شده برای تجاوز به یمن، حمایت از مشروعیت منصور هادی، رئیس جمهور مستعفی و فراری این کشور است. درخواست از ریاض برای حمله به مردم محروم و رنج کشیده کشورش، اولین خیانت هادی نیست. خیانت پای ثابت گذشته اوست. 20 سال پیش هم در بحبوحه جنگ شمال و جنوب، او از جنوب به شمال گریخت و علیه متحدان پیشین خود وارد جنگ شد!
طنز تلخ آنجاست که پادشاهی فاسد عربستان که تاکنون رنگ انتخابات را به خود ندیده، حتی یک حزب نمایشی هم ندارد و پاسخ کوچک‌ترین انتقاد را با هزار ضربه شلاق می‌دهد، می‌خواهد از مشروعیت چنین خائنی حمایت کند و با بمباران، دموکراسی را به مردم یمن هدیه دهد! اگر تا پیش از این حوثی‌ها 40 درصد جمعیت یمن را تشکیل می‌دادند، امروزه هر یمنی خود را یک حوثی و بخشی از نیروی مقاومت سراسری «انصارالله» می‌داند. دستاوردهای عملی این تجاوز را می‌توان اینگونه شمرد؛ اتحاد یمنی‌ها اعم از سنی، شیعه و زیدی‌ها و صدبرابر شدن تنفر تاریخی یمنی‌ها از همسایه شمالی خود.
نقش آمریکایی‌ها در این میان از ریاض هم تنفرآمیزتر است. کافی است نگاهی به موضع دوگانه و پر از نفاق آنها در بحران اوکراین و یمن بیندازیم. وقتی معترضان اوکراینی کیف را اشغال کردند و ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور قانونی این کشور به روسیه رفت، آمریکایی‌ها اعلام کردند یانوکوویچ با خروج از کشور، اعتبار و مشروعیت خود را از دست داده است. اما وقتی در یمن منصور هادی که دوره انتقالی وی به سر آمده - و از قضا استعفا هم داده- فرار می‌کند، همچنان مشروعیت دارد و می‌تواند بهانه‌ای برای آغاز یک جنگ باشد!
تجاوز به یمن ابعاد بسیار گسترده و مهمی دارد (از اتهام‌های بی‌اساس به جمهوری اسلامی گرفته تا شانتاژ رسانه‌ای جنگ شیعه-سنی و عرب-عجم، موضوع اتحاد آمریکا و القاعده در یمن، چرایی تمرکز انصارالله بر اوضاع داخلی و تاثیر این جنگ بر تحولات داخلی عربستان و...) که در این مجال نمی‌توان به همه آنها پرداخت. اما در پایان بد نیست اشاره‌ای به نقش رژیم صهیونیستی و تنگه باب‌المندب در این میدان داشته باشیم.
موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) معتقد است؛ حمله عربستان به یمن دارای منافع قابل توجهی برای اسرائیل است. نخست وزیر رژیم صهیونیستی در سخنرانی جنجالی اخیر خود در کنگره آمریکا، بطور مفصل به لزوم اطمینان تل آویو از امنیت تنگه باب‌المندب برای عبور و مرور دریایی این رژیم پرداخت.
باب‌المندب (به معنای دروازه اشک و اضطراب) جایگاهی تعیین‌کننده برای آمریکایی‌ها و عربستان دارد. این تنگه نقش راه دوم را برای آنها در صورت بسته شدن تنگه هرمز بازی می‌کند. تسلط مردم یمن با گرایش‌های به شدت ضداسرائیلی و آمریکایی و البته ضد سعودی بر این تنگه، برای این مثلث فاجعه‌بار است و نمی‌خواهند به هیچ قیمتی اتفاق بیافتد. سال 2013 نیویورک تایمز در گزارشی پیشنهاد کرد جنوب یمن به عربستان بپیوندد! این گزارش فایده دوطرفه این الحاق را اینگونه شرح داده بود؛ یمنی‌ها که فقیرترین اعراب هستند از ثروت عربستان بهره می‌برند و ریاض هم با تسلط بر باب‌المندب از کابوس بسته شدن تنگه هرمز رهایی می‌یابد.
در افسانه‌های یونانی آمده است که تمام فلاکت و بدبختی‌ها در جعبه‌ای به نام پاندورا قرار دارد که باز کردن آن مساوی است با بیچاره شدن. شاهزادگان جوان و عیاش آل سعود با عملیات «طوفان قاطعیت» علیه یمن، جعبه پاندورا را گشوده‌اند. اگر این عملیات را طوفان حماقت بنامیم به نظر دقیق‌تر می‌رسد. طوفانی که می‌تواند طومار آل سعود را در هم بپیچد.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۰۶:۳۲
امیر مهدوی

آیت‌الله مکارم‌شیرازی:

اتفاقات اخیر مسجد الحرام آغاز تکفیر و جنگ است / داعش میوه مکتب وهابیت است

یکی از مراجع تقلید با اشاره به اتفاقات اخیر مسجدالحرام، گفت: امروز این افراد در مقدس‌ترین منطقه جهان شروع به تکفیر و جنگ کرده‌اند.

خبرگزاری فارس: اتفاقات اخیر مسجد الحرام آغاز تکفیر و جنگ است / داعش میوه مکتب وهابیت است

به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی صبح امروز در جلسه خارج فقه خود که در مسجد اعظم حرم‌ مطهر حضرت معصومه (س) برگزار شد با اشاره به حدیثی از امام حسن‌عسکری (ع) اظهار کرد: دوست جاهل رنج و ناراحتی است.

وی افزود: هیچ مذهبی به اندازه اسلام در باب علم سخن نگفته است و از آغاز خلقت بشر عظمت علم را می‌توان دید و به دلیل اینکه انسان دارای علم و دانش بود همه موجودات در برابر انسان سجده کردند.

این مرجع تقلید با اشاره به اینکه در محیط جهل و نادانی پیامبر اکرم (ص) مبعوث شدند، گفت: همه انسان‌ها نباید به جهاد بروند و برخی از افراد باید به جهاد علم بروند و پایه‌های علمی کشور را محکم کنند.

آیت‌الله مکارم‌شیرازی تصریح کرد: به همان اندازه که از علم تعریف شده است به همان اندازه نیز از جهل گفته شده دوری کنید و افرادی که فعالیتی را بدون علم انجام دهند فسادش بیشتر از ثوابش خواهد بود.

وی با اشاره به اینکه آدم جاهل هیچوقت مسیر درست را پیدا نخواهد کرد گفت: ممکن است در این مسیر زحمات زیادی بکشد اما این امکان نیز وجود دارد که دچار گناه شوند.

استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: در برخی مواقع زمانی که سخن از وجوهات می‌شود برخی افراد می‌گویند اجازه دهید این مبلغ را برای ازدواج جوانان استفاده کنیم در حالی که نقش علم و دانش، تبلیغ و علوم اعتقادی را در جامعه درک نکرده‌اند.

آیت‌الله مکارم‌شیرازی با اشاره به اینکه کسی که دوست فرد نادان شود به زحمت خواهد افتاد، گفت: به هر حال امیدواریم با توجه به این مسائل در فراگرفتن علم بیش از بیش زحمت بکشیم و علم خود را به دیگران انتقال دهیم و به علم اهمیت دهیم و از هر فرصتی برای تبلیغ دین استفاده کنیم.

وی بیان کرد: اخیرا در مسجدالحرام فردی بد و بیراه می‌گوید و از ایرانیان بدگویی می‌کند این در حالی است که این افراد چند هفته قبل کنگره ضد تکفیری‌ها را برگزار کرده بودند.

این مرجع تقلید با اشاره به اینکه این افراد مدعی جنگ میان شیعه و سنی هستند گفت: امروز این افراد در مقدس‌ترین منطقه جهان شروع به تکفیر و جنگ کرده‌اند.

آیت‌الله مکارم‌شیرازی تاکید کرد: پس از ظهور و جنایت‌های گروه‌های تکفیری و داعشی معلوم شد این مکتب تکفیر بر ضد عقل و قرآن کریم است و آبرومندانه است که از این مکتب وهابیت فاصله بگیریم.

وی با اشاره به اینکه میوه مکتب وهابیت داعش است، گفت: باید سعی کنیم از این مکتب فاصله بگیریم و با توجه به این امر باید به دامن اسلام برگردیم.

استاد حوزه علمیه قم یادآور شد: ایران و یمنی‌ها و تمام شیعیان می‌خواهند مسئله یمن به صورت سیاسی حل شود و اگر طرفدار آزادی یمن هستید باید ببینید خواسته مردم یمن چیست، باید دید که این افراد در همه جا جنگ و ویرانی را آغاز می‌کنند و آن وقت می‌گویند تقصیر ایران است.

آیت‌الله مکارم‌شیرازی با اشاره به اینکه عراقی‌ها و یمنی‌ها حق دفاع از کشورشان را دارند، گفت: یمنی‌ها حاضر به مذاکره هستند تا کشور خود را به صورتی که مردم خواستار آن هستند اداره کنند.

وی تصریح کرد: چه کسی می‌خواهد مکه و جده را بگیرد و رسوایی جده در تاریخ ماندگار شده است و در تاریخ سابقه نداشته است.

این مرجع تقلید با اشاره به اینکه اخیرا نامه‌ای برای ما در خصوص اتفاقات مسجد الحرام ارسال شده است، گفت: امیدواریم این تذکر را تذکر دوستانه بدانند و مسلمین را از این عذاب الیم نجات دهند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۳۸
امیر مهدوی


شروین طاهری: وقتی کارکشته‌ترین وزیر خارجه جهان بخواهد خام‌ترین وزیر جنگ جهان را بی‌اعتبار کند، همان کاری را می‌کند که روباه پیر سعودی با «بچه» خیره‌سر عمویش کرد؛ یعنی خودش را سر بزنگاه با متانتی ساختگی از سر راه هشدار و نذیر «دشمن دانا» کنار می‌کشد تا «دوست نادان» رسوای عام و خاص شود.  اینچنین سعودالفیصل 75 ساله که 4 دهه است سکان دیپلماسی خارجی عربستان را در دست دارد، درسی ظریف به ظریفان همتای خود داد و بی‌آنکه نیشش را تا بناگوش باز کند، نیش گزنده‌ای به رقیب داخلی زد و به ریش محمد بن ‌سلمان، وزیر دفاع 34 ساله سعودی خندید که تنها 4 ماه است با نشستن پدر آلزایمری‌اش بر تخت پادشاهی عربستان به قدرت رسیده ولی در حال قبضه کردن افسار آل‌سعود است.  
سعود فیصل روز یکشنبه در کنفرانس خبری پس از ملاقات با فابیوس، همتای فرانسوی‌اش با یک تغییر لحن اساسی نسبت به ایران، مانور دیپلماتیک دوجانبه‌ای را در داخل و خارج از  حجاز به نمایش گذاشت.  اگرچه مانور او هر چه بود، از قدرت ایران و تزلزل آل‌سعود حکایت می‌کرد.  
پسر ارشد ملک فیصل که بیش از هر وزیر خارجه‌ای در دنیا سابقه دارد، این بار هم ایران را به دخالت و نقش غیرسازنده در یمن محکوم کرد اما دست آخر با یک عقبگرد کامل  گفت: «ما با ایران در جنگ نیستیم.» یعنی درست عکس آنچه دستگاه پروپاگاندای غربی- عربی سعی در القای آن به افکار عمومی دارد. فراموش نکنیم که هم او حدود 3 هفته پیش  یعنی 3 روز قبل از آغاز تجاوز ائتلاف سعودی به یمن، با لحنی بسیار گستاخانه درباره ایران صحبت کرده بود به‌طوری که با مقایسه لحن شاهزاده دیپلمات سعودی در 2 کنفرانس چنین به نظر می‌رسد که یکی از معدود عقلای ریاض در این فاصله لختی درنگ کرده و شرط عقل را به جا آورده که همان «ترس» است.  برکسی پوشیده نیست که منشأ این ترس از کجاست. عتاب و خطاب چند روز پیش حضرت «سید‌علی» به حاکمان ریاض را همه دنیا شنیدند آنجا که بر پایه قواعد نظامی «احتمال پیروزی سعودی‌ها در جنگ علیه مردم یمن را زیر صفر دانستند» و پیش‌آگهی دادند: «قطعاً بینی سعودی‌ها به خاک مالیده خواهد شد.» و صد البته آن هشدار مستقیمی که برای معدود عقلای دستگاه حاکمه عربستان فرستادند: «ما با سعودی‌ها اختلافات متعددی در مسائل گوناگون سیاسی داریم؛ اما این را همیشه می‌گفتیم که سعودی‌ها در کار سیاست خارجی‌شان یک وقار و متانتی نشان می‌دهند؛ این وقار و متانت را هم از دست دادند.  چند جوان بی‌تجربه،  امور آن کشور را در دست گرفتند و دارند آن جنبه‌ توحش را غلبه می‌دهند بر جنبه متانت و ظاهرسازی؛ این به ضررشان تمام خواهد شد. من هشدار می‌دهم به سعودی‌ها، از این حرکت جنایت‌آمیزی که در یمن می‌کنند باید دست بردارند؛ این در این منطقه قابل قبول نیست.» همه هنر سعود الفیصل این بود که با زبان دیپلماتیک بگوید -  برخلاف آن جنگ‌سالار جوان مجنون قدرت که سودای «صدامی» برش داشته و وحشی‌گری‌اش در یمن، حتی در «روضه.. الخریم» ریاض و کاخ سفید واشنگتن، خیلی‌ها را به عاقبت‌اندیشی واداشته -  پیام رهبر عالیقدر ایران را‌شنیده است.  برای همین وزیر خارجه به حاشیه رانده شده سعودی پس از آنکه اعتراف کرد: «ما با ایران در جنگ نیستیم»، با شگفتی تمام، مخاطب پیام خود را چنین خطاب کرد: «جناب امام خامنه‌ای!» قطعا لوران فابیوس و همه دیپلمات‌ها و خبرنگاران حاضر در کنفرانس خشکشان زده بود چون این خطابی است که تنها می‌توان از وفاداران سرسخت انقلاب اسلامی و مقاومت در جهان انتظار داشت.  
بلافاصله وهابی‌های برآشفته از این تکریم بی‌سابقه رهبر حکیم انقلاب، در شبکه‌های اجتماعی بر سر وزیر عاقل ریختند که چرا؟
 خبرگزاری احرار الحجاز وابسته به شیعیان حجاز، پاسخ وهابی‌های خشک مغز را اینچنین داد: «هدف وزیر خارجه، ارسال یک پیام به طرف ایرانی مبنی بر آمادگی برای حل مشترک بحران یمن بود که در حال حاضر عربستان در باتلاق آن گرفتار شده است.»
علاوه بر این سعود به خود می‌بالید که فراتر از ماموریت برون‌مرزی‌اش، با یک تیر دو نشان شخصی زده است؛ از یک طرف با تکریم «امام خامنه‌ای» خود را مصداق تعریف ایشان از «وقار و متانت سیاست خارجی‌ پیشین» عربستان نشان داد و از طرف دیگر با جاخالی دادن برای عتاب «چند جوان بی‌تجربه در راس امور آن کشور که دارند جنبه‌ توحش را غلبه می‌دهند»، پسر جاه‌طلب ملک سلمان را در نقش قصاب کودکان یمن با انگ «توحش» بر پیشانی در میان مردم منطقه تنها گذاشت.  اینگونه بن‌فیصل انتقامی شیرین از بن‌سلمان گرفت که از وقتی با حکم پدرش به ریاست دربار و وزارت دفاع و ریاست شورای اقتصادی رسیده، عرصه را بر او و شاهزادگان  دیگر تنگ کرده است.
این 4 ماه که از بر تخت نشستن سلمان به جای عبدالله مرده می‌گذرد، برای پسران فیصل، سعود و ترکی که مهره‌های قدیمی آمریکا در دستگاه دیپلماسی و اطلاعاتی ریاض هستند، مثل یک قرن گذشته است. سعود تاکنون 3 بار تا آستانه برکناری رفته و ترکی جایگاهش را در استخبارات از دست داده. این فرصتی نادر بود برای تحقیر «بچه»، اگرچه نشانه‌ای آشکار هم بود از عمق شکافی که میان آل‌سعود پدید آمده به طوری که حالا با اسم رمز «امام خامنه‌ای» به جان هم افتاده‌اند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۲۶
امیر مهدوی

خالد اسلامبولی با تکبیر و فریاد «منم قاتل فرعون» با بی دادگاه نظامی مصر مواجه شد و سرانجام نیز به حکم این بی دادگاه به جوخه اعدام سپرده شد و شربت شهادت نوشید


نوید شاهد/ روز 14 مهر 1360 ، خالد اسلامبولی و سه همرزمش ، دست به اعدام « انور سادات »رییس جمهور خائن مصر ، زدند. این مجاهدان ، بلافاصله پس از اعدام فرعون مصر دستگیر شده و مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفتند و چند ماه بعد ، در بی دادگاه رژیم «مبارک» حکم اعدام خود را دریافت کردند.
خالد بن احمد شوقی اسلامبولی یک افسر مصری و عضو گروه جهاد اسلامی مصر بود که به همراه تنی چند از همرزمان مسلمانش در روز ۶ اکتبر ۱۹۸۱ انور سادات رئیس آمریکایی رژیم مصر را روانه جهنم کرد.
او در سال ۱۹۵۵ میلادی در مصر متولد شد. و در مدرسه فرانسوی «نوتردام» قاهره تحصیل کرده، سپس به ارتش مصر پیوست. او در سن ۲۰ سالگی با درجه ستوانی در واحد توپخانه ارتش مصر مشغول خدمت شد.خالد اسلامبولی مدتی با جنبش اسلامی «الجهاد» که مخفیانه فعالیت می کرد همکاری داشت.
او پس از برنامه ریزی دقیق در روز ۶ اکتبر ۱۹۸۱ (۱۴ مهر ۱۳۶۰) هنگامی که واحدهای ارتش و نظامیان کشور مصر در سالگرد جنگ رمضان در برابر انور سادات رژه می رفتند، در ساعت ۱۲:۴۰ به همراه چند همرزمانش به جایگاه مخصوص حمله کرد. در این حمله علاوه بر انور سادات فرعون مصر، ۵ نفر دیگراز مقامات رژیم او نیز کشته شدند. ۲۸ نفر از جمله ۱۴ افسر آمریکایی نیز زخمی شدند.
خالد اسلامبولی به همراه سه تن از همرزمانش دستگیر و روانه زندان شدند. او و سایر متهمان در قفس های فولادی در دادگاه شرکت می کردند. وی طی جلسات محاکمه خود انگیزه اش را از قتل انور سادات، بستن پیمان سازشکارانه کمپ دیوید اعلام کرد که خیانتی بزرگ به آرمان رهایی فلسطین بود.
سرانجام خالد اسلامبولی در ۱۵ آوریل ۱۹۸۲ (۲۶ فروردین ۱۳۶۱) به اعدام محکوم شد و حکم اعدام وی در آوریل ۱۹۸۲ به مرحله اجرا گذاشته شد و به شهادت رسید.
وصیت نامه شهید خالد الاسلامبولی
پدر، مادر، خواهران و برادر عزیزم محمد!
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
بر شما باد التزام به احکام اسلام و عمل به قرآن و ترس از خداوند. من شما را به اطاعت از دستورات خداوند دعوت می کنم. امیدوارم به خاطر مشکلاتی که شما را دچار آنها می کنم، مرا ببخشید و مورد عفو قرار دهید.
خداوند ما را برای شهادت در راه خود انتخاب و هدایت کرد و ان شاء الله ما و شما را در بهشت در کنار یکدیگر جمع خواهد کرد.
حاکم جامعه ما طغیان کرده و جباری را پیشه خود ساخته است. امت اسلامی راهی برای خلاصی از او ندارد مگر با قتل او ...
مادرم! ناراحت نباش، چون ما به اذن خداوند در زمره شهدا هستیم. نامه من زمانی به شما خواهد رسید که در دنیای آخرت قرار داریم.
خواهرم انسیه و سمیه و برادرم محمد را به خداوند می سپارم. مبلغ پولی که نزد خواهرم انسیه است، بین فقرا و مساکین تقسیم شود و فرزندانش فاطمه و مروه با تربیت اسلامی و مقید به دستورات شرعی تربیت شوند.
ما با هم تصمیم گرفتیم که فرعون مصر را به قتل برسانیم تا شاید خداوند به خاطر این کار، ما را از ننگ دوستی باصهیونیست ها که دامن ما را گرفته و فساد روحی و اخلاقی سادات و همسرش را در جامعه علنی ساخته است نجات بخشد.
اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد انّ محمّدا رسول الله

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

رژیم نامبارک مصری از دادن اجساد این 5 نفر به خانواده هایشان خودداری کرد و آن ها را به طور پنهانی در گورستان ناشناسی به خاک سپرد و تا همین امروز نیز محل دفن این شهیدان ناشناس است.

.


شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

محمد انور سادات و محمد حسنی مبارک ، فراعنه اسبق و سابق مصر ، دقایقی قبل از آغاز عملیات شهید خالد اسلامبولی

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

اولین ثانیه های آغاز عملیات اعدام فرعون مصر

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

شهید خالد اسلامبولی و یارانش ، جایگاه فرعون مصر را به گلوله می بندند

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

شهید خالد احمد شوقی اسلامبولی(طراح و رهبر عملیات اعدام فرعون مصر)

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

شهید حسین عباس محمد(از مجریان عملیات اعدام فرعون مصر)

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

شهید عطاطایل حمید (از مجریان عملیات اعدام فرعون مصر)

شهدایی که مبارک مزارشان را پنهان کرد

شهید عبدالحمید عبدالسلام عبدالعال(از مجریان عملیات اعدام فرعون مصر)

 


 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۴۹
امیر مهدوی
به مناسبت سالروز شهادت «خالد شوقی اسلامبولی»؛

آخرین تقاضای خالد اسلامبولی قبل از اعدام چه بود؟

خالد تقاضای فرصت برای دو رکعت نماز کرد تا به استقبال شهادت برود. زمانی که مأموران قصد بستن چشم‌های آنان را داشتند، فریادشان بلند شد: «اشهد أن لا اله ‏الا الله و اشهد أن محمد رسول ‏الله» و فرمان آتش صادر شد.


خالد در دادگاه فریاد می‌کشید «انا خالد اسلامبولی، انا قاتل السادات، انا قاتل الفرعون، انا قاتل الطاغوت فی سبیل الله». متهمان دیگر نیز با صدای بلندِ الله اکبر گفته‌های او را تأیید می‌کردند.

همه ساله نیروهای مسلح مصر، روز 6 اکتبر، در شهر مصر به مناسبت سالگرد عبور واحدهای رزمی آن کشور از کانال سوئز که در سال 1973 صورت گرفته است رژه بزرگی انجام می‌دهند. هر چند در آن سال اسرائیلی‌ها موفق شدند که جنگ اکتبر را به نفع خود تمام کنند، اما موفقیت نیروهای مصری در شکستن خط دفاعی بارلو در صحرای سینا باعث شد که از بی اعتباری حاصل از جنگ در برابر ارتش صهیونیستی نجات یابد. سالگرد این روز در سال 1981 که مصادف با روز عید قربان بود، برای انور سادات رئیس جمهور مصر (که در جریان معاهده کمپ دیوید پیمان صلح و به رسمیت شناختن رژیم غاصب اسراییل را امضا نمود) به عنوان یکی از خطیرترین روزهای زندگی‌اش به شمار می‌رفت، چرا که با برگزاری رژه، هم جشن عید قربان را بر پا می‌داشت و هم خاطره پیروزی 6 اکتبر را بزرگ می‌شمرد.
محل رژه در خیابان شش ردیفه‌ای بود که از برابر جایگاهی که نزدیک ساختمان هرم مانندی که به یادبود سرباز گمنام مصری ساخته شده بود، می‌گذشت. نیروهای مسلح، برای انجام رژه آن روز، انواع و اقسام سلاح‌های مدرن را، از جمله تانک‌های «ام 60» امریکایی، کامیون‌های نفربر روسی، تفنگ‌ها و توپ‌های ساخت کره جنوبی در نظر گرفته بود. این مجموعه با بسیاری از سلاح‌های آتشین دیگر، اجزای کارناوال عظیم نظامی انور سادات را تشکیل می‌داد.


اعدام دیکتاتور مصر در روز عید قربان
در ساعت دوازده و چهل دقیقه که تقریباً نیمی از رژه تمام شده بود، ناگهان مقابل جایگاه، کامیونی که یک تفنگ 130 میلیمتری ضد تانک روسی را یدک می‌کشید توقف کرد. رانندگان دیگر که تصور کردند مشکل مکانیکی برای آن به وجود آمده، مسیر خود را کج نمودند و از پهلوی آن عبور کردند. لحظاتی بعد 3 مرد مسلح از عقب کامیون، بیرون پریدند و جایگاه را به رگبار بستند. چهارمین مرد مسلح، از صندلی جلو کامیون پیاده شد و یک نارنجک به داخل جمعیت انداخت که عمل نکرد، نارنجک دوم پرتاب شد، باز هم عمل نکرد. شخصی که نارنجک‌ها را پرتاب کرده بود به طرف کامیون برگشت و تفنگ اتوماتیک خود را برداشت و شروع به شلیک گلوله‌ها به سمت جایگاه کرد. 3 مرد دیگر هم از عقب کامیون پایین پریدند و به او پیوستند و جایگاه را در حالی که فریاد می‌زدند «زنده باد مصر» به رگبار بستند.


در این حمله، انور سادات بشدت زخمی شد و با بالگرد نظامی به بیمارستان معادی برده شد. در این حمله 5 نفر کشته و 28 نفر زخمی شدند که 4 نفر آمریکایی نیز بین آنان دیده می‌شد. سادات در بیمارستان در حالت کما به سر می‌برد و خون از دهانش بیرون می‌زد. گلوله‌ها و ترکش‌ها جانب چپ سینه او را شکافته بودند. گردن و زانوها و کمر او بشدت مصدوم شده بود و قبل از آن که اقدام پزشکی روی سادات انجام بگیرد، به هلاکت رسید. در گزارش پزشکی که بعداً پخش شد، اعلام گردید که مرگ سادات در ساعت چهارده و چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر روز سه شنبه 14 مهر 1360 و به سبب شوک شدید و خونریزی داخلی در ناحیه سینه و پاره شدن شش چپ و شریان‌های اصلی قلب اتفاق افتاده است.
بیوگرافی خالد اسلامبولی، رهبر اعدام کنندگان سادات


ستوان خالد احمد شوقی اسلامبولی رهبری اعدام کنندگان انور سادات را بر عهده داشت. او در سال 1957 در منطقه «ملوی» از توابع استان الصید مصر به دنیا آمده بود. خالد در خانواده خود یک برادر وچهار خواهر داشت. پدر وی احمد شوقی وکیل حقوقی یک شرکت بود و مادرش قدریه علی یوسف نام داشت. خانواده اسلامبولی، خانواده‌ای در وهله اول تحصیل‌کرده و آگاه به شرایط آن روز مصر و در درجه دوم، مبارز به شمار می‌رفتند. خالد نیز که پس از رد شدن در امتحان ورودی برای خلبان شدن، به مدرسه عالی توپخانه پیوسته بود، در سال 1978با رتبه ممتاز فارغ التحصیل شد. او پس از فارغ التحصیل شدن به واحد توپخانه مستقر در پادگان «کستیب» معرفی شد و مشغول به کار گردید.
رفت وآمدهای خالد به مسجد «انصار المحمدیه» موجب شد او در سال 1980 تسلط اداره اطلاعات نظامی احضار شود و مورد بازجویی قرار گیرد. ثبت «خطرناک بودن خالد اسلامبولی» در پرونده وی حاصل این بازجویی بود. در این هنگام او با سازمان جماعت اسلامی آشنا شد و با عبدالسلام فرج روابط دوستانه‌ای برقرار کرد. عبدالسلام فرج به خالد می‌گفت: «در کشورهای اسلامی- به خصوص مصر - کفار حاکم می‌باشند و وضعیت آن اصلاح نخواهد شد مگر با حکومت و تطبیق احکام شریعت. حاکمان فعلی مانند حکام مغولی می‌باشند و عصر سیاهی که الآن مصر در آن به سر می‌برد شبیه به عهد مغولان است؛ عصری که جز با سقوط نظام کافر به پایان نخواهد رسید».
روز چهارشنبه 23سپتامبر  1981بود که ستوان یکم خالد اسلامبولی از سوی دفتر فرماندهی واحد خود فرا خوانده شد. در این احضار، سرگرد مکرم عبدالعال، حکم شرکت در مراسم رژه روز ششم اکتبر از مقابل سادات را به خالد ابلاغ کرد. بر اساس این دستور خالد علاوه بر شرکت در رژه می‌بایست فرماندهی 12جرثقیل حامل توپ 130میلیمتری را نیز بر عهده داشته باشد. البته خالد ابتدا از شرکت در این مراسم عذر خواست ولی پس از عدم امکان سرپیچی از دستور فرمانده قدم در این راه نهاد که انتهای آن اعدام انور سادات توسط او و همراهانش بود.


من قاتل فرعون هستم
پس از این اتفاق، خالد اسلامبولی به ‌همراه سه تن از هم‌رزمانش دستگیر و روانه زندان شد. او و سایر متهمان در قفس‌های فولادی در دادگاه شرکت می‌کردند. وی طی جلسات محاکمه‌، انگیزه‌اش را از قتل انور سادات، بستن پیمان سازشکارانه کمپ‌دیوید اعلام کرد که خیانتی بزرگ به آرمان رهایی فلسطین بود. خالد در دادگاه فریاد می‌کشید «انا خالد اسلامبولی، انا قاتل السادات، انا قاتل الفرعون، انا قاتل الطاغوت فی سبیل الله». متهمان دیگر نیز با صدای بلندِ الله اکبر گفته‌های او را تأیید می‌کردند.


آخرین تقاضای خالد اسلامبولی قبل از اعدام
خالد اسلامبولی و همراهانش در دادگاه محکوم به اعدام شدند و در تاریخ 26 فروردین 1361 با امضا و تأیید حسنی مبارک به شهادت رسیدند. هنگام اجرای حکم اعدام، یکی از افسران، حکم را چنین قرائت کرد: «شما به‌ خاطر ترور رئیس‌جمهور محکوم به اعدام شده‌اید. آخرین خواسته‌ شما چیست؟» خالد تقاضای فرصت برای دو رکعت نماز کرد تا به استقبال شهادت برود. زمانی که مأموران قصد بستن چشم‌های آنان را داشتند، فریادشان بلند شد: «اشهد أن لا اله ‏الا الله و اشهد أن محمد رسول ‏الله» و فرمان آتش صادر شد. رژیم مصر از دادن اجساد این 5 نفر به خانواده‌هایشان خودداری کرد و آنها را به طور پنهانی در گورستان ناشناسی به خاک سپرد و خانواده‌های آنها در حالی که به یکدیگر تبریک می‌گفتند اعلام داشتند که تسلیت کسی را نمی پذیرند، چون فرزندانشان را جزء شهدا می‌دانند.

منبع : دانشجو


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۰۷
امیر مهدوی

رویکرد رهبر جدید انصار‌الله چیست؟

انصارالله به رهبری مدبرانه عبدالملک حوثی روز به روز موفق‌تر شد و نه تنها مناطق شمالی یمن را در اختیار گرفت، مناطق مرکزی و پایتخت را هم به اشغال خود گرفت.

  •  

 حمله عربستان به یمن به خصوص الحوثی‌ها برای کسانی که با تاریخ یمن آشنایی دارند رویداد‌ تازه‌ای نیست و این ششمین بار است که عربستان به یمن جمله می‌کند 

واکاوی تاریخی این حملات و بررسی تاریخ تحولات یمن در گفتگویی فارس با حجت الإسلام علی امیرخانی:

علی امیرخانی فرزند امام قلی در سال 1351 در بخش دینور از توابع استان کرمانشاه به دنیا آمد. در سال 1367به سبب علاقه به معارف و علوم اسلامی و حوزوی وارد حوزه علمیه آیت الله بروجردی (ره) شد. دروس مقدمات را در مدرسه علمیه مهدی موعود (عج) خواند و در سال 1371برای ادامه تحصیل و تکمیل دروس سطح وارد مدرسه علمیه امام محمد باقر (ع) شد درسال 1380موفق شد که دروس سطح (کفایتین و مکاسب) را به اتمام برسانم و به درس خارج راه پیدا کردم.از سال 1384 تاکنون در درس خارج فقه استاد بزرگوارم حضرت آیت الله جوادی آملی بهره می‌برد. و با تحولات فکری چهان اسلام آشناست و تالیفاتی دارد.

ادامه گفتگو با حجت الإسلام علی امیرخانی:

*چند درصد از جمعیت یمن را شیعیان تشکیل می‌دهند؟

در بحث آمار شیعیان یمن. حقیر در خصوص آمار شیعیان یمن به قدر متیقن اکتفا می‌کنم و مبنا را همان حدود 50 درصد قرار می دهم. مخصوصا اگر زیدیان سلفی را که حدودا یکی دو میلیون یا کمی بیشتر هستند را اصلا شیعی زیدی به شمار نیاوریم، همان گونه که حوثی‌ها آنان را سلفی و وهابی خطاب می‌کنند؛ در این صورت آمار شیعیان یمن (اعم از زیدی‌ها، اسماعیلی‌ها و اثنی عشری‌ها) حدود 50 درصد است. والله عالم

درباره بررسی اوضاع یمن باید چند مسئله مورد توجه عزیزان باشد: یکی ترکیب مذهبی یمن؛ یکی قبائل یمنی، و دیگری جریان‌های سیاسی یمن. ترکیب مذهبی یمن متشکل از شیعیان (زیدی و غیرزیدی)، و نیز از سنیان شافعی و حنبلی است. اکثریت زیدیان همان زیدیان سنتی هستند (جارودی قاسمیه) اما زیدیان سلفی هم در یمن وجود دارند.

از مهم ‌ترین قبائل یمنی می‌توان به بزرگترین مجمع القبائل یمن «حاشد» اشاره کرد که خود متشکل از چندین قبیله مهم دیگر از جمله قبیله «آل احمر» است. نیز از قبائل پر نفوذ یمن می‌توان از «حوثی‌ها» یاد کرد.

*«الاخوان المسلمون» یمن یکی از جریانهای سیاسی مهم یمن در نیم قرن گذشته است

از جریانهای سیاسی یمن هم می‌شود از شاخه «الاخوان المسلمون» یمن درطول پنجاه ـ شصت سال اخیر یاد کرد که اهمیت بسیاری در شکست و برچیده شدن سلسله حکومت امامان زیدی در سال 1962م داشته است.

*پان عربیستی یمن تحت تاثیر جمال‌ عبد‌الناصر رشد کرد

سپس از جریان ناسیونالیستی و پان عربیستی متاثر از حرکت جمال عبدالناصر مصر سخن به میان آورد که تا زمان شکست ناسیونالیسم عربی و جمال عبدالناصر در حاکمیت یمن بود.

*جریان سکولار با نفوذ آل سعود در یمن قدرت یافت

پس از آن با نفوذ آل سعود در یمن و پس از چند بار کودتای نظامی و درگیری‌های خونین، جریان سکولار علی عبدالله صالح به حاکمیت رسید و تا دوران بیداری اسلامی 2012م ادامه داشت.علی عبدالله صالح با رویکرد سکولار و استفاده از اهرم قبیله‌ای در یمن (البته فقط قبیله مهم حاشد)، ساختار قدرت در یمن را در سکولارها و هم قبیله‌ای‌های خود (حاشد) منحصر کرد.

*علی عبدالله صالح مانند غرب گرا و هم پیمان با آمریکا و اسرائیل بود

علی عبدالله صالح مانند دیگر حکام مرتجع عربی رویکرد غرب گرایی و هم پیمانی با آمریکا و اسرائیل داشت؛ همان طور که گرایش شدید ضد ایرانی هم داشت. از مهم‌ترین احزاب سیاسی و تاثیرگذار در حاکمیت دوران اخیر یمن، حزب الاصلاح است که متعلق به اسلام‌گراهای یمنی است (التجمع الیمنی للاصلاح). این حزب که از دل جریان اخوان المسلمین یمن در سال 1990 م شکل گرفت با عنوان اخوان الیمن هم شناخته می‌شود.

*حزب الاصلاح و اخوان المسلمین

 

 

این عکس ارتباط و علقه حزب الاصلاح یمن با اخوان المسلمین مصر را گویاست.

حزب الاصلاح تحت رهبری یکی از شیوخ زیدی با نام عبدالله حسین الاحمر (رییس مجمع القبائل حاشد) و با ائتلاف یکی از زیدیان سلفی سرشناس یمن با نام عبدالمجید الزندانی (موسس جامعة الایمان یمن) به وجود آمد. آنان اسلامگرا بودند و از مخالفان سرسخت حزب سوسیالیست یمن بودند. رویکرد اخوانی داشتند و هسته اصلی حزب الاصلاح را اخوانی‌ها تشکیل می‌دادند.این حزب (الاصلاح) با حکومت علی عبدالله صالح همکاری داشت. عبدالله حسین الاحمر علاوه بر آن‌که شیخ قبیله حاشد بود، رییس حزب الاصلاح و نیز رییس پارلمان یمن هم بود.

 


عبدالله حسین الاحمر

 

 

 

 


عبدالمجید الزندانی

 

 

علی عبدالله صالح در دوران حاکمیتش اعضای اصلی ارتش را از قبیله حاشد انتخاب کرد. رییس ارتش یمن در مناطق شمال غرب یمن و منطقه صعده (جایی که حوثی‌ها در آنجا حضور داشتند) شخصی به نام سرتیپ علی محسن الاحمر بود. او از قبیله آل الاحمر که با حاشد متحد شده بودند.

 

 


سرتیپ علی محسن الاحمر

 

 

 


علی محسن الاحمر در کنار علی عبدالله صالح

 

حوثی‌ها گرایش به آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران داشتند و با غرب گرایی و آمریکا و اسرائیل و نیز همپیمانان آنان، مخالف بودند و از آن جا که ناعدالتی های اجتماعی و سیاسی در حقشان شده بود، مخالفت با دولت بمن را آغاز کردند. اما چون گرایش های ضد آمریکایی و ضد سعودی داشتند و نیز گرایش به ایران داشتند مورد سرکوب دولت علی عبدالله صالح قرار گرفتند.

همانطور که عرض شد تا قبل از بیداری اسلامی شش بار دولت و ارتش یمن (با ریاست علی محسن الاحمر) و با همکاری عربستان با حوثی ها درگیریهای خونین داشتند.

با آغاز بیداری اسلامی (بهار عربی) و اعتراض‌های عمومی به حاکمیت‌های مرتجع و وابسته عربی، در یمن نیز اعتراض های عمومی علیه علی عبدالله صالح با جلوداری حوثی ها انجام شد.

در این اعتراض‌ها برای اولین بار بین برخی از ائتلاف‌های مجمع القبائل حاشد، اختلاف شد. قبلیه مهم الاحمر از مخالفان علی عبدالله صالح شدند ولی حاشد با علی عبدالله صالح بود.

تا آنکه سرانجام رییس جمهور یمن در عملیات انتحاری زخمی شد و حکومت را به معاون خود «عبد ربه منصور هادی» واگذار کرد و برای معاینه به عربستان رفت و سپس به یمن بازگشت. علی عبدالله صالح یکی از چهره‌های نادر در جهان عرب است. وی دیکتاتوری است که اگرچه انقلاب مردمی آن را سرنگون کرده با این وجود همچنان بدون آزار و اذیت در کشورش اقامت دارد. با آن که مخلوع شد ولی هنوز نفوذ قابل توجهی در دولت و ارتش دارد. علی عبدالله صالح ده‌ها تن از خویشاوندان خود را در مناصب با نفوذ به ویژه در ارتش و نیروهای امنیتی قرار داد. اغلب این مقامات اکنون تصفیه شده‌اند اما هیچ کدام تعقیب قضایی نشدند.

دلیل اصلی آن بازگشت دارد به حاکمیت نظام قبیله ای در یمن. چون علی عبدالله صالح و افسران نظامی اش از قبلیه مهم حاشد هستند و حاشد از آنان حمایت می کند، در امنیت جانی و قضایی به سر می برند!

**رهبری حوثی‌‌ها بعد از درگذشت بدر‌الدین حوثی چه وضعیتی پیدا کرد؟

اما رهبری جریان حوثی ها بعد از درگذشت علامه بدر الدین حوثی در سال 1431ق (1389ش) به طور کامل به عبدالملک حوثی فرزند کوچک او افتاد. عبدالملک حوثی تعلق خاطر بسیاری به آرمانهای انقلاب اسلامی ایران و حزب الله لبنان دارد و جریان الشباب المومن که برادر شهیدش حسین الحوثی تشکیل داده بود را به انصارالله (هماهنگ با حزب الله لبنان) تغییر داد و نمادی شبیه به نماد آنان اتخاذ کرد.

 


علامه بدر الدین حوثی

 

 

انصارالله به رهبری مدبرانه عبدالملک حوثی روز به روز موفق‌تر شد و نه تنها مناطق شمالی یمن را در اختیار گرفت، مناطق مرکزی و پایتخت را هم به اشغال خود گرفت. منصور هادی که مخالفت سرسختی با انصارالله داشت و مورد حمایت سرسخت عربستان و آمریکا بود، مجبور شد به جنوب یمن (عدن) فرار کند.

تا آن که در اواسط بهمن ماه سال گذشته، اتفاق جالب دیگری در یمن به وقوع پیوست. در مجمع القبائل حاشد بر سر صلح با انصارالله شکاف ایجاد شد. این بار آل احمر از مخالفان سرسخت حوثی‌ها بودند اما دیگر قبائل حاشد با انصارالله و حوثی‌ها صلح کردند و با آنان پیمان امنیتی و همکاری بستند. از آن جا که ارتش یمن تحت نفوذ قبیله حاشد بود و با انصار الله همکاری می‌کرد بلافاصله همه مناطق استراتژیک یمن حتی بندر جنوبی عدن هم به تسخیر انصارالله و ارتش درآمد و منصور هادی به عربستان گریخت.

چندی پیش قبیله آل احمر و شخص علی محسن الاحمر از عربستان درخواست کمک کردند تا در مقابل انصار الله ایستادگی کنند اما عربستان ظاهرا خیال نمی‌کرد به این زودی کل یمن در اختیار انصارالله در بیاید، برای کمک به الاحمر شرط عدم حمایت از اخوان المسلمین و مبارزه با اخوان یمن را گذاشت!!!

البته مجمع القبائل حاشد متشکل از قبائل همپیمان متعددی است که برخی از آنان مانند آل العجی، آل وازع، آل الذیب و آل سرحان از اهل السنة و الجماعة هستند. به تعبیر دیگر در مجمع القبائل حاشد زیدی سنی هستند اما ظاهرا اکثریت آنان گرایش های سلفی دارند. از اینرو پیمان اتحاد انصارالله و حاشد تا کی و چقدر دوام بیاورد، معلوم نیست.شاید هم اکثریت نباشند، اطلاع دقیق ندارم.

البته حمله سریع و مغرورانه عربستان و چند کشور عربی، به احتمال زیاد اتحاد انصارالله و قبائل حاشد را بیشتر خواهد کرد؛ چرا که انگیزه آنان را در دفاع از میهن خود افزایش می‌دهد. امیدواریم مقاومت جانانه انصارالله که در امور نظامی انصافا چیره هستند و حمایتهای شیعیان جهان از آنان، پیروزی نهایی را رقم بزند.

**رویکرد پادشاه جدید عربستان چه بوده است؟

اقدام عجولانه و از سر استیصال پادشاه عربستان، به روحیه‌ او و مشاوران اتاق فکر او در عربستان باز می‌گردد. ملک سلمان که برادر تنی ملک فهد است به همراه پنج برادر دیگرش به هفت سُدیری های خاندان آل سعود مشهورند و بر خلاف ملک عبدالله که بیشتر به اقدامات سیاسی و رسانه ای معتقد بود و معمولا از نیروهای غیرمستقیم (گروه های تکفیری) در پیشبرد اهداف استفاده می‌کرد، سدیری ها و شخص ملک سلمان معتقد به اقدام نظامی مستقیم توسط ارتش عربستان و دیگر همپیمانان عربی هستند و آنرا شجاعانه قلمداد می‌کنند. همان طور که ملک فهد کشتار حجاج ایرانی بیت الله الحرام را اقدام شجاعانه !!! قلمداد می‌کرد.

اما ایجاد جنگ و اقدام های مستقیم انشالله در بلند مدت به ضرر آنها تمام خواهد شد. با رسانه ها و تبلیغات هم نمی توانند افکار عمومی را نسبت به آن خوشبین کنند.

همانطور که اقدام نظامی جمهوری خواهان آمریکا (جرج بوش) علیه عراق و افغانستان در آخر در افکار عمومی بر علیه شان تمام شد؛ با آن‌که تقریبا همه رسانه های تبلیغی در دست شان بود ولی باز توفیری حاصل نشد.

اخیرا در شرم الشیخ مصر ظاهرا وزرای 22 کشور عربی قرار است پیمان همکاری نظامی برای مقابله با تهدید کشورهای عربی ببندند! طبیعی است کشورهای عربی و گروههایی با گرایش مختلف سلفی با این حرکت موافق باشند. اما همانگونه ائتلاف غیر رسمی آنان + ائتلاف غربی عبری، در سوریه و عراق نتوانست به اهداف اصلی خود برسند در اینجا هم با مقاومت جانانه انشالله شکست خواهند خورد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۴۸
امیر مهدوی


یکی از تحلیلگران معروف جهان عرب با اشاره به ناتوانی سعودی ها در تحقق اهداف مورد نظر در جنگ افروزی علیه ملت یمن از تبعات این ماجراجویی و تغییر نقشه کنونی عربستان و گرفتار شدن آن در باتلاق یمن خبر داده است.


روزنامه الثوره در مطلبی به قلم امین حطیط کارشناس و تحلیلگر معروف لبنانی با عنوان کشور ویران کننده کشورهای عربی می کُشد و خودکشی می کند آورده است: در تصمیمی که با اصول و قواعد و استراتژی نظامی همخوانی ندارد سعودی ها وارد جنگی که امیدی برای پیروزی در آن نیست وارد شده است به طور حتم این جنگ به ویرانی کلی و خودکشی منجر می شود زیرا جنگی که سعودی علیه یمن به راه انداخت و ائتلاف عربی به سبک آمریکایی ها تشکیل داد جنگی عقیم که پیروزی مهاجم در آن محال است محسوب می شود.

وی می نویسد: ما هنگامی که از محال بودن پیروزی بر دشمن سخن می گوییم از نقطه نظر نظامی و این اصل نظامی که پیروزی در جنگ را به مفهوم تحقق اهداف اعلام شده برای مهاجم می داند سخن می گوییم.سعودی ها به یمن حمله کردند تا عبد ربه منصور هادی را به حکومت بازگردانند سئوال این است که آیا سعودی ها موفق به تحقق این هدف شده اند؟
حطیط بیان کرد: قبل از جواب این سئوال را بدهیم باید بگوییم که مشروعیت عبد ربه منصور هادی که سعودی ها از آن دم می زنند پایان یافته است زیرا مهلت دو ساله هادی تمام شده است و علاوه بر آن وی استعفا کرده است و قبل از آن پارلمان یمن نیز این استعفا را پذیرفته است و بنابراین ادعای سعودی ها غیر واقعی است.جدای از آن حمایت از مشروعیت با آنچه برای از بین بردن مشروعیت در کشور دیگری مانند سوریه از سوی سعودی ها انجام می شود ، در تناقض آشکار است.

وی می افزاید: اما درباره تحقق هدف و بازگراندن عبد ربه منصور هادی به قدرت این مستلزم تحولات میدانی است و این سیطره با حملات هوایی به تنهایی میسر نمی شود به هر اندازه که حجم کشتار و ویرانی بالا برود.سیطره با اقدام زمینی میسر می شود که در حال حاضر شرایط آن محقق نیست.سعودی‌ها نمی توانند بیش از 80 هزار نظامی با انواع سلاح برای اقدام زمینی جمع کنند و این نیروها نمی توانند اهداف مورد نظر را در مقابل با خصم محقق سازند زیرا دشمن آنها توان جنگی در جنگ کلاسیک و جنگ نسل چهارم دارد.ارتش یمن به خوبی می تواند در جنگ کلاسیک وارد شود و کمیته های مردمی و نیروهای انصارالله می توانند با مهاجمان مقابله کنند به ویژه که زمین مساحت زیادی دارد و شرایط طبیعی و جغرافیایی مناسب را در اختیار دارند.

حطیط نوشت: از سوی دیگر سعودی ها به دنبال کشاندن کشورهای عربی و اسلامی و مشارکت دادن آنها در جنگ زمینی علیه یمن هستند که تاکنون موفقیتی به دست نیاورده اند به ویژه که پاکستان تصمیم به عدم مشارکت گرفته است و علت مخالفت آن نیز درست است زیرا نمی خواهد نقشی در دودستگی میان مسلمانان داشته باشد موضوعی که سعودی ها در تجاوز به یمن به آن توجهی نکردند.

آیا سعودی ها تا این اندازه از نظر نظامی و استراتژیکی نادان هستند تا حمله ای که دست یابی به اهداف آن محال است را آغاز کنند؟ یا موضوع به گونه ای دیگر است؟ بعید نیست که در تصمیم نادرست سعودی ها وسوسه کردن دیگران در کار باشد و کسانی که سعودی ها را به جنگ تشویق کرده اند هدفش فرو بردن آن در باتلاقی بوده است که خروج از آن با شکست همراه است موضوعی که نمونه آن را در تاریخ نزدیک شاهده بودیم و آن سرنوشت صدام بود که گرفتار وسوسه آمریکایی ها شد و عراق را وارد مصیبتی کرد که هنوز تبعات آن تمام نشده است.

آمریکایی ها به خوبی می دانند که سعودی ها شانس و فرصتی برای پیروزی ندارند و با فهم این موضوع آنها را تشویق کرده است تا سعودی ها را سرگرم یمن کنند تا نگاه آنها را از تحولات اساسی منطقه از جمله پرونده ای هسته ای ایران و موضوع سوریه و عراق منحرف کند.

اما اسرائیل که ناتوان از رها شدن از نابودی مقاومت و محور مقاومت و سلاح آن است این جنگی که سعودی به راه انداخته اند و احتمال توسعه دامنه آن وجود دارد تا به جنگ مذهبی میان اهل سنت و شیعه و عرب یا خود عرب ها تبدیل شود را بهترین راه برای جبران شکست های خود در سوریه و در برابر محور مقاومت می داند و منافع خود و سعودی را در این جنگ یکی می داند.

برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس که می دانند سعودی ها دستاوردی از جنگ یمن به دست نمی آورند و تنها بیزاری و کینه ملت یمن علیه سعودی ها بیشتر خواهد شد، این جنگ را فرصتی برای رها شدن از هیمنه سعودی ها و فروپاشی آن و قرار دادن نقشه اش پس از شکست بر روی میز می دانند.

حطیط در ادامه می نویسد: تجاوز عربستان به یمن موضوع ساده ای در تاریخ منطقه نیست و ما در تاریخ معاصر عربی نظیر آن را ندیده ایم و در سطح عربی جنگ نخست میان دو کشور عربی یا دو طرف عربی است و درسطح اسلامی در دوره معاصر جنگ نخست با ابعاد مذهبی است.همانگونه که در نشست هرتزلیا اسرائیلی ها، فتنه انگیری میان اهل سنت و شیعه،عرب و فارس به جنگ پایان ناپذیر که ویرانی متقابل طرف ها را منجر می شود، محسوب شده است.

وی بیان کرد: سعودی ها وارد جنگی شده اند که آماتور و حرفه ای می داند که تحقق اهداف آن امکان پذیر نیست و این بدیهی است.سعودی ها در واقع جنگی اسرائیلی صهیونیستی غربی را به راه انداخته اند.این جنگی در راستای تحقق اهداف صهیونیست ها و اهداف استعمار غربی اشغالگری است.این جنگی است که سعودی ها در پایان شکست خورده از آن بیرون می آیند البته اگر بتوانند به شکل کنونی و در قالب یک کشور وجود داشته باشند.


منبع : سخن آشنا

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۲۳
امیر مهدوی

محمدی‌گلپایگانی گفت: حضرت آقا جمله‌ای درباره حکومت آل‌سعود فرمودند که یک بشارت در آن خواهد بود و فرمودند بزودی دماغشان به خاک مالیده می‌شود و ما در انتظار آن روز هستیم.

  
           

به گزارش «نسیم»، ‌حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی در آئین تودیع و معارفه اعضای هیات امناء‌ و رئیس کمیته امداد امام خمینی (ره) ‌تقارن این مراسم را با ایام ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) به فال نیک گرفت و به بیان روایتی در شأن حضرت زهرا (س) پرداخت.

وی در ادامه به سخنان اخیر مقام معظم رهبری درجمع مداحان اهل بیت اشاره کرد و گفت: ‌ایشان با آن سخنرانی جذاب، گویا و همه جانبه‌شان هیچ نقطه مبهمی در آینده سیاست گذاری خارجی جمهوری اسلامی ایران باقی نگذاشتند و به همه سوالاتی که در ذهن دوستان و احیاناً‌ مخالفان بود جواب دادند و همه نکات را روشن کردند.

محمدی گلپایگانی افزود: پس از استماع این سخنرانی به یاد آن جلسه ای افتادم که وجود مبارک حضرت امام حسین (ع ) یک سال قبل از مرگ معاویه در صحرای منا داشتند.

رئیس دفتر مقام معظم رهبری گفت: حضرت ابا عبدالله الحسین در آن سال برای حج به مکه آمدند و در صحرای منا دستور دادند همه نزدیکان، صحابه و تابعین در صحرای منا جمع شوند و نطقی در آن جا ایراد کردند که در تاریخ ثبت است و خیلی فرمایش مقام معظم رهبری با آن نطق تاریخی شباهت داشت.

محمدی گلپایگانی افزود: امام حسین (ع ) ‌در آن جلسه که با حضور بیش از هزار نفر بود از جنایات طاغوت زمان یعنی معاویه سخن گفتند و ایشان بر ولایت امیر المومنین (ع)‌ 14 دلیل قطعی آوردند.

وی گفت:‌ امام حسین (ع ) ‌در آن روز فرمودند که ما به دنبال به دست آوردن پست و مقام و حکومت نیستیم و فقط آمده ایم تا علامت‌های دین خدا را زده کنیم.

رئیس دفتر مقام معظم رهبری با اشاره به اینکه اکنون وضع کنونی دنیا هم همین‌طور است، افزود: ببینید که چه کسانی در مقابل جمهوری اسلامی ایران ایستاده اند و در برخی کشورهای اسلامی چگونه جنایات بی‌شمار علیه مسلمانان و تخریب اماکن مسلمانان را شاهد هستیم.

محمدی گلپایگانی گفت: حضرت آقا جمله ای در خصوص حکومت آل سعود فرمودند که یک بشارت در آن خواهد بود و فرمودند به زودی دماغشان به خاک مالیده می شود و ما در انتظار آن روز هستیم.

رئیس دفتر مقام معظم رهبری افزود: همه باید شکرگزار چنین رهبری هوشیار، بیدار، آماده، آگاه و مخلص باشیم و به عنوان کسی که دائم در خدمت ایشان هستم اعلام می کنم که در وجود مبارک ایشان ذره ای هوا و هوس و برای خود چیزی خواستن وجود ندارد و آنچه که فکر می کنند چیزی جز ترویج اسلام نیست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۳۶
امیر مهدوی


دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:

تجاوز عربستان به یمن حرکت صهیونیستی است

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: کاری که عربستان در رابطه با یمن انجام داده، نه تنها یک اقدام اسلامی نیست، یک اقدام عربی هم نیست بلکه یک اقدام صهیونیستی است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین با اشاره به مسائل منطقه و در واکنش به حمله عربستان به یمن، گفت: کاری که عربستان در رابطه با یمن انجام داده، نه تنها یک اقدام اسلامی نیست، یک اقدام عربی هم نیست بلکه یک اقدام صهیونیستی است.رضایی با تاکید بر اینکه عربستان باید از یمن بیرون بیاید و به تجاوزاتش پایان دهد، گفت: در جنگ صدام و حزب بعث علیه ایران نیز عربستان عامل اصلی آن جنگ بود، لذا این صد میلیاردی که در جنگ به ایران خسارت وارد شده است، بخش اعظم آن مربوط به حٌکام سعودی است.


به گزارش خبرنگار مهر، محسن رضایی در پایان جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام در نشستی خبری گفت: مجمع بحث‌های مهمی در دستور کار دارد، به همین دلیل جلسات فوق‌العاده مجمع را به صورت هفتگی از اسفند ماه شروع کرده‌ایم و این جلسات تا پایان خرداد ماه ادامه خواهد داشت.وی با اشاره به دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام، ‌گفت: سیاست‌های کلی انتخابات، سیاست‌های کلی برنامه ششم، اختلاف مجلس و شورای نگهبان مانند طرح رسیدگی به دارایی مسئولان در دستور کار این مجمع قرار دارد.دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: همچنین مسئله مربوط به پیشگیری از وقوع جرایم که میان شورای نگهبان و مجلس اختلاف بوده است نیز در نوبت رسیدگی است.رضایی همچنین با اشاره به دستور جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: امروز در ارتباط با سیاست‌های کلی برنامه ششم اختلاف نظری میان مسئولین دولتی و مجلس وجود داشت.وی افزود: مسئولان دولتی معتقدند اعداد و ارقام نباید در برنامه گذاشته شود، اما مجلس و کارشناسان معتقدند اگر برای برنامه، اعداد و ارقام گذاشته نشود، قابل نظارت نیست و ما نیز به یک مساله بینابینی رسیدیم و مقرر شد که اعدادی که کلیدی هستند، مانند نرخ رشد اقتصادی در برنامه تعیین شود ولی اعداد دیگر توسط خود دولت و مجلس در زمان رسیدگی به آن تعیین شود.دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین با اشاره به مسائل منطقه و در واکنش به حمله عربستان به یمن، گفت: کاری که عربستان در رابطه با یمن انجام داده، نه تنها یک اقدام اسلامی نیست، یک اقدام عربی هم نیست بلکه یک اقدام صهیونیستی است.رضایی با تاکید بر اینکه عربستان باید از یمن بیرون بیاید و به تجاوزاتش پایان دهد، گفت: در جنگ صدام و حزب بعث علیه ایران نیز عربستان عامل اصلی آن جنگ بود، لذا این صد میلیاردی که در جنگ به ایران خسارت وارد شده است، بخش اعظم آن مربوط به حٌکام سعودی است.وی تاکید کرد: بعد از پایان جنگ ایران و عراق نیزعربستان پشت صحنه بسیاری از ناامنی‌ها در منطقه نیز بوده است، اما امروز حکام جدید سعودی بسیار علنی و غیراسلامی و بدون رعایت استانداردهای بین‌المللی در عراق، سوریه، بحرین و یمن دخالت می‌کنند.وی با بیان اینکه عربستان در تجاوز به یمن از سلاح‌های ممنوعه استفاده می‌کند، گفت: بمب‌‌های ناپالم، بمب‌های آتش‌زا و بمب‌های خوشه‌ای در این تجاوز استفاده شده که این بمب‌ها بعد از جنگ ویتنام، ممنوعه اعلام شده است و حتی آمریکا در جنگ غزه نیز از این سلاح‌ها استفاده نکرد.رضایی با بیان اینکه اقدامات دولت عربستان شکاف عمیق بین مذاهب اسلامی وجود می‌آورد، گفت: عربستان علنا با مردم سالاری در منطقه، دموکراسی و آزادخواهی ملت‌ها مقابله می‌کند. همچنان که در یمن می‌بینید اجازه نمی‌دهد مردم این کشور برای خودشان تصمیم بگیرند.وی ادامه داد: حتی عربستان در انتخابات بحرین نیز دخالت کرده است و مانع هر نفر یک رای در بحرین شده است. بنابراین جرم سوم حکام سعودی این است که در مقابل مردم منطقه و مردم‌سالاری ایستاده‌اند. لذا به عربستان پیشنهاد می‌کنم که حمله خود به یمن را قطع کند تا مردم یمن دور هم بنشینند وم سرنوشت‌شان را خود رقم بزننددبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین با اشاره به مذاکرات هسته‌ای، گفت: در مساله هسته‌ای، مقام‌ معظم رهبری چارچوب‌ها را مشخص کرده‌اند و تیم مذاکره‌کننده نیز باید به این چارچوب‌ها عمل کند.رضایی تاکید کرد: مخالفین و موافقین توافق هسته‌ای باید در یک شرایط دوستانه با محوریت منافع ملی بنشینند و بحث و گفتگو کنند.وی با بیان اینکه هنوزهیچ توافقی صورت نگرفته است، گفت: باید منتظر بمانیم و ببینیم دیگی که روی آتش گذاشته شده است، هیزم آن را چه کسی تهیه کرده است؟ آیا باید فقط ایران هیزم بگذارد و سپس ببینیم که آشی که پخته می‌شود، چه مقدار از این آش گیر ایران می‌آید؟دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام پذیرفته شدن حق غنی‌سازی ایران توسط دنیا را یکی از ثمرات این مذاکرات دانست و گفت: حال باید منتظر بمانیم و ببینیم که چه نتیجه‌ای از این مذاکرات بیرون می‌آید.رضایی با بیان اینکه همه گروه‌ها باید در مساله هسته‌ای همکاری کنند، گفت: نباید چیزی محرمانه باشد و باید همه جزئیات به صورت واضح حتی با مردم بیان شود و نظرات مخالفین را در این قضیه بگیرند.وی با بیان اینکه مخالفین در پیشبرد مذاکرات بسیار موثر هستند، گفت: چهره واقعی ایران به دنیا توسط مخالفین نشان داده می‌شود و اگر مخالفین حرف بزنند، چهره واقعی از کشور درست نمی‌شود و طرف مقابل از واقعیت جامعه ایران برداشت غلط خواهد کرد. لذا بهترین راه این است که همه گروه‌ها دور هم بنشینند و مسائل را بررسی کنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۴۱
امیر مهدوی


دکتر جواد حق‌گو  استاد دانشگاه و کارشناس امور بین‌الملل: «فرانسوا توال» نویسنده معروف فرانسوی را باید اولین فردی دانست که مفهوم «ژئوپلیتیک» را به مقوله معرفتی و عقیدتی «شیعه» متصل کرد. وی در کتاب معروف خود با عنوان «ژئوپلیتیک شیعه» ضمن اشاره به پراکندگی جغرافیایی شیعیان در اقصی نقاط دنیا بویژه منطقه خاورمیانه و به‌طور خاص منطقه استراتژیک خلیج فارس، جایگاه مرکزی و هارتلندی ایران در جهان تشیع (ژئوپلیتیک تشیع) را مورد توجه و تدقیق قرار داده است. توال در پژوهش خود با استفاده از پیشینه تاریخی تشیع و نحوه پراکندگی جمعیتی شیعیان و مراکز قدرت آنها، منظری ژئوپلیتیک از این مذهب را ارائه داده است. با این حال و به حسب تغییر و تحولات گسترده واقع‌شده در جهان تشیع - بویژه در یک دهه گذشته - باید با نگاهی دوباره ژئوپلیتیک شیعه را ترسیم کرد. به عبارت دیگر ترسیمی که توسط توال از ژئوپلیتیک شیعه صورت پذیرفته است، امروز دیگر قابل اتکا نیست. این امر آنگاه ضروری می‌نماید که بدانیم وضعیت شیعیان در دوران کنونی به لحاظ قدرت تاثیرگذاری و میزان وزن و قدرت سیاسی در جوامع خود به هیچ‌وجه با دهه‌ها و قرون گذشته قابل مقایسه نیست. توجه و تدقیق در این مهم آنگاه از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که بدانیم شیعیان در دوران پیش از انقلاب اسلامی در هیچ سرزمینی نه تنها دارای قدرت سیاسی نبودند بلکه اساساً از وزن و اثرگذاری خاصی برخوردار نبودند. اگر هم در مناطقی چون ایران شاهد حکومت رژیم‌های پادشاهی پیرو مذهب تشیع (لااقل در ظاهر) بودیم لکن مذهب شیعه عملاً نقش و اثرگذاری خاصی در روندها و تصمیمات حکومتی نداشت و حکومت‌هایی چون پهلوی نیز عملاً از مشی سکولار پیروی می‌کردند. اینکه چه علل و عواملی نقش‌آفرینی بیشتر شیعیان در جهان اسلام و به تبع ظهور «ژئوپلیتیک نوین شیعه» را موجب شده، باید بیش از هر چیز آن را در غلبه «گفتمان انقلاب اسلامی ایران» در هماوردی با دیگر گفتمان‌ها به شمار آورد.
از گفتمان تعاریف متعدد و متکثری صورت پذیرفته است لکن در خوانشی ساده می‌توان گفتمان‌ها را چارچوب‌هایی فکری، اندیشه‌ای و تئوریک در هر مکتب در نظر گرفت که رفتار و کردار پیروان آن مکتب در درون هر کدام از گفتمان‌های رایج در مکتب، سازماندهی، هدایت و تعریف می‌شود. به‌عنوان نمونه مثلاً در مکتب اسلام می‌توان گفتمان‌های مختلفی چون اسلام انقلابی، اسلام سازشکار، اسلام آمریکایی، اسلام سلفی، اسلام تکفیری، اسلام اصلاح‌طلبانه و... را در نظر گرفت. توضیح آنکه پیروان تمام این گفتمان‌ها خود را پیرو مکتب اسلام دانسته و تمام رفتارهای خود را اعم از رفتار سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی با عنایت به بایسته‌های مکتب اسلام تبیین می‌کنند.
گفتمان انقلاب اسلامی ایران با تاکید بر دو عنصر اساسی «اسلامیت» و «جمهوریت» دیگر گفتمان‌های حاکم در ربع آخر قرن بیستم را با چالشی اساسی مواجه ساخت. هر گفتمان از دال مرکزی و دال‌های شناور تشکیل شده است. اسلام، دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی را تشکیل داده است. در پیرامون مفهوم اسلام شاهد حضور مفاهیمی چون عدالت، آزادی، دموکراسی، مقاومت، استقلال، امنیت و پیشرفت، به‌عنوان دیگر عناصر اصلی گفتمان انقلاب اسلامی هستیم.  تمام مفاهیم اشاره‌شده نقشی اساسی و بی‌بدیل در اثرگذاری گفتمان انقلاب اسلامی و به تعبیر دیگر «صدور گفتمانی انقلاب اسلامی ایران» در دیگر جوامع بویژه جهان تشیع داشته است. با این حال و با نگاهی دوباره می‌توان عنصر «مقاومت» را یکی از اساسی‌ترین علل و عوامل موثر در ترویج گفتمان انقلاب اسلامی ایران در سطح جهان اسلام و بویژه جهان تشیع دانست. اهمیت این عنصر تا بدانجاست که می‌توان به جای «ژئوپلیتیک نوین شیعه» امروز از «ژئوپلیتیک مقاومت» سخن به میان آورد.
بر این اساس می‌توان احیای شیعیان را در بستر جنبش اجتماعی نیروهایی به حاشیه رانده‌شده، جهت گذار به سوی شرایط مطلوب‌تر تبیین کرد. بنا بر این شیعیان جهان اسلام که طی سال‌ها، دهه‌ها و حتی قرن‌ها به لحاظ سیاسی و به علل و عوامل گوناگون از کنشگری و نقش‌آفرینی خاصی در معادلات جهان اسلام و دنیا برخوردار نبودند طی چند مرحله امروز به جایگاه بسیار متفاوتی در قیاس با گذشته رسیده‌اند. نمود این تغییر ژئوپلیتیک را امروز می‌توان در بسیاری از نقاط خاورمیانه بویژه لبنان، سوریه، بحرین، عراق و یمن به نظاره نشست. امروز تمام مسلمانان دنیا و به طور خاص شیعیان فارغ از تفاوت‌های فرهنگی و هویتی خود دریافته‌اند موفقیت و نقش‌آفرینی در راستای بهبود اوضاع در گروی مقاومت در برابر زیاده‌خواهی‌های استبداد داخلی و استعمار خارجی است.
نکته دارای اهمیت در این موضوع آن است که شروع اثرپذیری شیعیان جهان اسلام و آغاز و شدت یافتن اقدامات انقلابی در جهان تشیع بیش از هر چیز به دلیل قرابت‌های هویتی و فرهنگی موجود میان ایران با جوامع شیعه است. به عبارت دیگر به حسب نزدیکی‌های هویتی و فرهنگی میان ایران با سایر مسلمانان بویژه محبین اهل بیت در جوامع گوناگونی چون ترکیه، عربستان، مصر، اردن، جمهوری آذربایجان و...، دیر یا زود شاهد غلبه گفتمان انقلاب اسلامی در این کشورها نیز خواهیم بود. امری که نه سیاسی و نه نظامی است بلکه حکایت از انتخاب «راه انقلاب اسلامی ایران» توسط ملت‌های مسلمان منطقه دارد. در آن زمان می‌توان از «ژئوپلیتیک نوین جهان اسلام»، سخن به میان آورد. ژئوپلیتیکی که در آن مردم مسلمان منطقه نسبت به سیاست‌های سازشکارانه با رژیم غاصب صهیونیستی تجدیدنظر خواهند کرد.
احیای قدرت شیعیان و به تعبیر صحیح‌تر احیای قدرت مسلمانان هرچند گاهی مورد سوءاستفاده دشمنان اسلام قرار گرفته و با تعابیر گوناگونی چون «هلال شیعی»، «احیای امپراتوری ایران» و...، آن را توسعه‌طلبی و زیاده‌خواهی جمهوری اسلامی ایران معنا کرده‌اند، لکن شواهد و قرائن نشان از آن دارد که احیای شیعیان جهان اسلام و نیز گرایش اهل تسنن به ایران در کشورهایی چون فلسطین، عراق و سوریه، هیچ نسبتی با توسعه‌طلبی سرزمینی ایران و مسائلی از این دست نداشته و بیش از هر چیز تحت تاثیر غلبه گفتمان انقلاب اسلامی در این جوامع صورت پذیرفته است. به عبارت دیگر این جوامع با اطمینان از تجربه موفق انقلاب اسلامی و اطمینان از درستی راه جمهوری اسلامی ایران برای احقاق حقوق حقه‌اش، «راه خمینی کبیر» را برگزیده‌اند. راهی که مقاومت، عنصر اصلی آن را تشکیل داده است. در پایان و با توجه به آغاز دورانی جدید در جهان اسلام چند نکته را باید خاطرنشان کرد. نکاتی که در سال جدید خورشیدی باید مورد توجه و دقت مسؤولان و متولیان سیاست خارجی کشور قرار گیرد.
1- تحولات اخیر در جهان اسلام را باید سرآغازی برای ایجاد دگرگونی‌های اساسی در نظم منطقه خاورمیانه و به تعبیری حتی نظم بین‌المللی به شمار آورد. این امر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که بدانیم خاورمیانه در معادلات جهانی نقشی بی‌بدیل داشته و هرگونه تغییر و تحول ژئوپلیتیک در این منطقه استراتژیک پیامدهای گسترده‌ای بر نظام بین‌الملل خواهد گذارد. با نگاهی بر تحولات به وقوع پیوسته در یک دهه گذشته که بیش از هر چیز در گذار سیاست خارجی «یکجانبه‌گرایانه» دولت ایالات متحده به سیاست «چندجانبه‌گرایانه» نمود یافته است، باید بیش از پیش فعالیت‌های دولت ایالات متحده را مورد توجه و دقت قرار داد. توضیح آنکه دولت ایالات متحده تمام تلاش خود را برای احیای هژمونی از دست رفته‌اش به کار خواهد بست. این امر بی‌تردید آثار و پیامدهای متعددی بر جهان تشیع و دنیای اسلام خواهد گذارد.
2- دستگاه دیپلماسی کشور و دیگر متولیان امر سیاست خارجی در این مناطق باید با رصد همه‌جانبه تحولات منطقه‌ای ضمن پرهیز از «مصلحت‌سنجی‌ها»ی غیرواقعگرایانه، با عنایت به رهنمودهای شفاف و صریح قانون اساسی در باب سیاست خارجی، تحقق منافع حداکثری ایران و اسلام را سرلوحه کار خود قرار داده و با درک شرایط جدید نگران اخم برخی دولت‌های مستبد و زورگوی جهانی نباشند. دولت‌هایی که امروز همگی قدرت بلامنازع ایران را پذیرفته و در تلاش برای ایجاد ائتلاف علیه ایران هستند. ائتلافی که طبعاً برخی کشورهای منطقه نظیر سعودی و ترکیه کانون اصلی آن را تشکیل خواهند داد.
3- به باور بسیاری از متخصصان روابط بین‌الملل حضور همه‌جانبه دولت ایالات متحده بر سر میز مذاکرات هسته‌ای بیش از هر چیز نشان از قدرت و صلابت ایران در منطقه دارد. بنا به ادعای برخی ناظران این امر بدان معناست که دولت ایالات متحده به دنبال آن است تا با سوءاستفاده از تغییر و تحولات ژئوپلیتیک ضمن گسترش شکاف در پیکره جهان اسلام منافع حداکثری خود را دنبال کند، امری که لزوم توجه و دقت بیش از پیش متولیان دستگاه دیپلماسی کشور را گوشزد می‌کند. توضیح آنکه در برخی اظهارات مقامات صاحب منصب در امر سیاست خارجی نگاه‌های بیش از حد خوش‌بینانه‌ای مطرح می‌شود که تناسب چندانی با واقعیت‌های سیاست بین‌الملل و بویژه سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا ندارد. بنا به قرائن و شواهد متعدد تاریخی باید دانست منافع دولت‌هایی چون ایالات متحده، انگلستان و در یک کلام غرب در گسترش شکاف میان مسلمانان است، بنا بر این نباید با ذوق‌زدگی تصور کرد پس از به سرانجام رسیدن مذاکرات هسته‌ای، دولت آمریکا همراه و یار ما برای تحقق آرمان «امت واحده اسلامی» خواهد بود بلکه اتفاقاً باید از نزدیکی بیش از حد آمریکا به ایران برای آسیب رساندن به این آرمان مقدس بیم داشته باشیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۵۴
امیر مهدوی