از ژئوپلیتیک نوین شیعه تا ژئوپلیتیک نوین جهان اسلام
دکتر جواد حقگو
استاد دانشگاه و کارشناس امور بینالملل: «فرانسوا توال» نویسنده معروف فرانسوی
را باید اولین فردی دانست که مفهوم «ژئوپلیتیک» را به مقوله معرفتی و
عقیدتی «شیعه» متصل کرد. وی در کتاب معروف خود با عنوان «ژئوپلیتیک شیعه»
ضمن اشاره به پراکندگی جغرافیایی شیعیان در اقصی نقاط دنیا بویژه منطقه
خاورمیانه و بهطور خاص منطقه استراتژیک خلیج فارس، جایگاه مرکزی و
هارتلندی ایران در جهان تشیع (ژئوپلیتیک تشیع) را مورد توجه و تدقیق قرار
داده است. توال در پژوهش خود با استفاده از پیشینه تاریخی تشیع و نحوه
پراکندگی جمعیتی شیعیان و مراکز قدرت آنها، منظری ژئوپلیتیک از این مذهب را
ارائه داده است. با این حال و به حسب تغییر و تحولات گسترده واقعشده در
جهان تشیع - بویژه در یک دهه گذشته - باید با نگاهی دوباره ژئوپلیتیک شیعه
را ترسیم کرد. به عبارت دیگر ترسیمی که توسط توال از ژئوپلیتیک شیعه صورت
پذیرفته است، امروز دیگر قابل اتکا نیست. این امر آنگاه ضروری مینماید که
بدانیم وضعیت شیعیان در دوران کنونی به لحاظ قدرت تاثیرگذاری و میزان وزن و
قدرت سیاسی در جوامع خود به هیچوجه با دههها و قرون گذشته قابل مقایسه
نیست. توجه و تدقیق در این مهم آنگاه از اهمیت بیشتری برخوردار میشود که
بدانیم شیعیان در دوران پیش از انقلاب اسلامی در هیچ سرزمینی نه تنها دارای
قدرت سیاسی نبودند بلکه اساساً از وزن و اثرگذاری خاصی برخوردار نبودند.
اگر هم در مناطقی چون ایران شاهد حکومت رژیمهای پادشاهی پیرو مذهب تشیع
(لااقل در ظاهر) بودیم لکن مذهب شیعه عملاً نقش و اثرگذاری خاصی در روندها و
تصمیمات حکومتی نداشت و حکومتهایی چون پهلوی نیز عملاً از مشی سکولار
پیروی میکردند. اینکه چه علل و عواملی نقشآفرینی بیشتر شیعیان در جهان
اسلام و به تبع ظهور «ژئوپلیتیک نوین شیعه» را موجب شده، باید بیش از هر
چیز آن را در غلبه «گفتمان انقلاب اسلامی ایران» در هماوردی با دیگر
گفتمانها به شمار آورد.
از گفتمان تعاریف متعدد و متکثری صورت پذیرفته است لکن در خوانشی ساده
میتوان گفتمانها را چارچوبهایی فکری، اندیشهای و تئوریک در هر مکتب در
نظر گرفت که رفتار و کردار پیروان آن مکتب در درون هر کدام از گفتمانهای
رایج در مکتب، سازماندهی، هدایت و تعریف میشود. بهعنوان نمونه مثلاً در
مکتب اسلام میتوان گفتمانهای مختلفی چون اسلام انقلابی، اسلام سازشکار،
اسلام آمریکایی، اسلام سلفی، اسلام تکفیری، اسلام اصلاحطلبانه و... را در
نظر گرفت. توضیح آنکه پیروان تمام این گفتمانها خود را پیرو مکتب اسلام
دانسته و تمام رفتارهای خود را اعم از رفتار سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی با
عنایت به بایستههای مکتب اسلام تبیین میکنند.
گفتمان انقلاب اسلامی ایران با تاکید بر دو عنصر اساسی «اسلامیت» و
«جمهوریت» دیگر گفتمانهای حاکم در ربع آخر قرن بیستم را با چالشی اساسی
مواجه ساخت. هر گفتمان از دال مرکزی و دالهای شناور تشکیل شده است. اسلام،
دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی را تشکیل داده است. در پیرامون مفهوم
اسلام شاهد حضور مفاهیمی چون عدالت، آزادی، دموکراسی، مقاومت، استقلال،
امنیت و پیشرفت، بهعنوان دیگر عناصر اصلی گفتمان انقلاب اسلامی هستیم.
تمام مفاهیم اشارهشده نقشی اساسی و بیبدیل در اثرگذاری گفتمان انقلاب
اسلامی و به تعبیر دیگر «صدور گفتمانی انقلاب اسلامی ایران» در دیگر جوامع
بویژه جهان تشیع داشته است. با این حال و با نگاهی دوباره میتوان عنصر
«مقاومت» را یکی از اساسیترین علل و عوامل موثر در ترویج گفتمان انقلاب
اسلامی ایران در سطح جهان اسلام و بویژه جهان تشیع دانست. اهمیت این عنصر
تا بدانجاست که میتوان به جای «ژئوپلیتیک نوین شیعه» امروز از «ژئوپلیتیک
مقاومت» سخن به میان آورد.
بر این اساس میتوان احیای شیعیان را در بستر جنبش اجتماعی نیروهایی به
حاشیه راندهشده، جهت گذار به سوی شرایط مطلوبتر تبیین کرد. بنا بر این
شیعیان جهان اسلام که طی سالها، دههها و حتی قرنها به لحاظ سیاسی و به
علل و عوامل گوناگون از کنشگری و نقشآفرینی خاصی در معادلات جهان اسلام و
دنیا برخوردار نبودند طی چند مرحله امروز به جایگاه بسیار متفاوتی در قیاس
با گذشته رسیدهاند. نمود این تغییر ژئوپلیتیک را امروز میتوان در بسیاری
از نقاط خاورمیانه بویژه لبنان، سوریه، بحرین، عراق و یمن به نظاره نشست.
امروز تمام مسلمانان دنیا و به طور خاص شیعیان فارغ از تفاوتهای فرهنگی و
هویتی خود دریافتهاند موفقیت و نقشآفرینی در راستای بهبود اوضاع در گروی
مقاومت در برابر زیادهخواهیهای استبداد داخلی و استعمار خارجی است.
نکته دارای اهمیت در این موضوع آن است که شروع اثرپذیری شیعیان جهان اسلام
و آغاز و شدت یافتن اقدامات انقلابی در جهان تشیع بیش از هر چیز به دلیل
قرابتهای هویتی و فرهنگی موجود میان ایران با جوامع شیعه است. به عبارت
دیگر به حسب نزدیکیهای هویتی و فرهنگی میان ایران با سایر مسلمانان بویژه
محبین اهل بیت در جوامع گوناگونی چون ترکیه، عربستان، مصر، اردن، جمهوری
آذربایجان و...، دیر یا زود شاهد غلبه گفتمان انقلاب اسلامی در این کشورها
نیز خواهیم بود. امری که نه سیاسی و نه نظامی است بلکه حکایت از انتخاب
«راه انقلاب اسلامی ایران» توسط ملتهای مسلمان منطقه دارد. در آن زمان
میتوان از «ژئوپلیتیک نوین جهان اسلام»، سخن به میان آورد. ژئوپلیتیکی که
در آن مردم مسلمان منطقه نسبت به سیاستهای سازشکارانه با رژیم غاصب
صهیونیستی تجدیدنظر خواهند کرد.
احیای قدرت شیعیان و به تعبیر صحیحتر احیای قدرت مسلمانان هرچند گاهی
مورد سوءاستفاده دشمنان اسلام قرار گرفته و با تعابیر گوناگونی چون «هلال
شیعی»، «احیای امپراتوری ایران» و...، آن را توسعهطلبی و زیادهخواهی
جمهوری اسلامی ایران معنا کردهاند، لکن شواهد و قرائن نشان از آن دارد که
احیای شیعیان جهان اسلام و نیز گرایش اهل تسنن به ایران در کشورهایی چون
فلسطین، عراق و سوریه، هیچ نسبتی با توسعهطلبی سرزمینی ایران و مسائلی از
این دست نداشته و بیش از هر چیز تحت تاثیر غلبه گفتمان انقلاب اسلامی در
این جوامع صورت پذیرفته است. به عبارت دیگر این جوامع با اطمینان از تجربه
موفق انقلاب اسلامی و اطمینان از درستی راه جمهوری اسلامی ایران برای احقاق
حقوق حقهاش، «راه خمینی کبیر» را برگزیدهاند. راهی که مقاومت، عنصر اصلی
آن را تشکیل داده است. در پایان و با توجه به آغاز دورانی جدید در جهان
اسلام چند نکته را باید خاطرنشان کرد. نکاتی که در سال جدید خورشیدی باید
مورد توجه و دقت مسؤولان و متولیان سیاست خارجی کشور قرار گیرد.
1- تحولات اخیر در جهان اسلام را باید سرآغازی برای ایجاد دگرگونیهای
اساسی در نظم منطقه خاورمیانه و به تعبیری حتی نظم بینالمللی به شمار
آورد. این امر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار میشود که بدانیم خاورمیانه
در معادلات جهانی نقشی بیبدیل داشته و هرگونه تغییر و تحول ژئوپلیتیک در
این منطقه استراتژیک پیامدهای گستردهای بر نظام بینالملل خواهد گذارد. با
نگاهی بر تحولات به وقوع پیوسته در یک دهه گذشته که بیش از هر چیز در گذار
سیاست خارجی «یکجانبهگرایانه» دولت ایالات متحده به سیاست
«چندجانبهگرایانه» نمود یافته است، باید بیش از پیش فعالیتهای دولت
ایالات متحده را مورد توجه و دقت قرار داد. توضیح آنکه دولت ایالات متحده
تمام تلاش خود را برای احیای هژمونی از دست رفتهاش به کار خواهد بست. این
امر بیتردید آثار و پیامدهای متعددی بر جهان تشیع و دنیای اسلام خواهد
گذارد.
2- دستگاه دیپلماسی کشور و دیگر متولیان امر سیاست خارجی در این مناطق
باید با رصد همهجانبه تحولات منطقهای ضمن پرهیز از «مصلحتسنجیها»ی
غیرواقعگرایانه، با عنایت به رهنمودهای شفاف و صریح قانون اساسی در باب
سیاست خارجی، تحقق منافع حداکثری ایران و اسلام را سرلوحه کار خود قرار
داده و با درک شرایط جدید نگران اخم برخی دولتهای مستبد و زورگوی جهانی
نباشند. دولتهایی که امروز همگی قدرت بلامنازع ایران را پذیرفته و در تلاش
برای ایجاد ائتلاف علیه ایران هستند. ائتلافی که طبعاً برخی کشورهای منطقه
نظیر سعودی و ترکیه کانون اصلی آن را تشکیل خواهند داد.
3- به باور بسیاری از متخصصان روابط بینالملل حضور همهجانبه دولت ایالات
متحده بر سر میز مذاکرات هستهای بیش از هر چیز نشان از قدرت و صلابت
ایران در منطقه دارد. بنا به ادعای برخی ناظران این امر بدان معناست که
دولت ایالات متحده به دنبال آن است تا با سوءاستفاده از تغییر و تحولات
ژئوپلیتیک ضمن گسترش شکاف در پیکره جهان اسلام منافع حداکثری خود را دنبال
کند، امری که لزوم توجه و دقت بیش از پیش متولیان دستگاه دیپلماسی کشور را
گوشزد میکند. توضیح آنکه در برخی اظهارات مقامات صاحب منصب در امر سیاست
خارجی نگاههای بیش از حد خوشبینانهای مطرح میشود که تناسب چندانی با
واقعیتهای سیاست بینالملل و بویژه سیاست خاورمیانهای آمریکا ندارد. بنا
به قرائن و شواهد متعدد تاریخی باید دانست منافع دولتهایی چون ایالات
متحده، انگلستان و در یک کلام غرب در گسترش شکاف میان مسلمانان است، بنا بر
این نباید با ذوقزدگی تصور کرد پس از به سرانجام رسیدن مذاکرات هستهای،
دولت آمریکا همراه و یار ما برای تحقق آرمان «امت واحده اسلامی» خواهد بود
بلکه اتفاقاً باید از نزدیکی بیش از حد آمریکا به ایران برای آسیب رساندن
به این آرمان مقدس بیم داشته باشیم.