نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۱۵۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است


بدون شک سخن گفتن از وهابیت بدون توجه به خاندان سعود یعنی حاکمان عربستان غیرممکن است، حمایت آن‌ها از زمان تشکیل این فرقه به دست محمدبن عبدالوهاب تا به امروز، توانسته است وهابیت را به عنوان یک تفکر سیاسی – مذهبی در بسیاری از مناطق جهان – هرچند با طرفداران اندک – گسترش دهد.

در مقایسه با پیروان برخی دیگر از فرقه‌هایی که طی قرن‌های اخیر تشکیل شده است، پیروان وهابیت به دلیل تبلیغات و تاثیرات عمیق، چنان دچار مسخ و شیفتگی‌اند که خطر تعداد اندک آن‌ها که حاضرند تا آخرین قطره خون مبارزه کنند و در این مسیر به خونین‌ترین فجایع هم دست بزنند، به مراتب بیشتر از هر جریانی است. سهم آل سعود در ایجاد این فرقه اگر به اندازه محمدبن عبدالوهاب نبوده، دست‌کم در ترویج آن بیشتر و مهم‌تر بوده است. شیخ محمدبن عبدالوهاب که شرحی مفصل در تکفیر عقایدش از سوی پدرش عبدالوهاب و برادرش؛ سلیمان بن عبدالوهاب وجود دارد، پس از آن که توانست عقیده‌اش را منتشر کند، به کمک اتحاد با محمدبن سعود توانست قبایل نجد را مطیع خود کند، و باز آل سعود بودند که پس از درگذشت شیخ محمد در راه ترویج عقاید او کوشیدند و در مقابل هیچ مانعی از پای ننشستند.
پس از جنگ جهانی دوم مجله اشپیگل برای نخستین بار پرده از ماجرای شیخ محمد برداشت و از مستر همفر انگلیسی نام برد که در دوران تحصیل محمدبن عبدالوهاب به عنوان یک مسلمان ترک در کنارش حضور داشت. همان طور که گفته شد، همفر طی یادداشت‌های شخصی به ماموریتی اشاره کرده است که همزمان 9 انگلیسی دیگر در کشورهای مسلمان بر عهده داشتند و وظیفه آن‌ها پیدا کردن راهی بود تا بتوانند شکافی را بین مسلمانان ایجاد کنند و صلح و آرامشی را که پیروان دو مذهب شیعه وسنی ـ با وجود اختلاف بر سر جانشینی پیامبر با یکدیگرداشتند ـ بر هم بزنند. اگر انگلستان راهی پیدا می‌کرد که ضمن ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی، بر چهار مذهب اهل سنت نیز تسلط پیدا می‌کرد، نه تنها بربخش وسیعی از خاورمیانه دست می‌یافت، بلکه می‌توانست امیدوار باشد، برای همیشه این شکاف باقی بماند.
داستانی که همفر برای تسلط بر جوان به شدت متعصب و برتری‌جوی عرب تعریف کرده است، اگرچه در ابتدا با تردید نگریسته شد و حتی برخی تلاش کردند تا این خاطرات را نوشته یک نویسنده ترک و دسیسه آلمانی‌ها ذکر کنند اما با این حال نگاه‌ها را متوجه انگلستان کرد که باعث افشای نقش این کشور در حکومت آل سعود و به تبع حکومت وهابیان بر عربستان شد.

اکنون روشن است که جریان وهابی‌گری به هیچ وجه در عربستان یک جریان مذهبی نبوده؛ بلکه این عبدالعزیز بن سعود و جدش محمدبن سعود بودند که در پس این جریان به ظاهر مذهبی سلطنت خاندان سعود را بنا کردند.
حتی اگر به جریان همفر با دیده تردید نگاه کنیم، در بررسی مختصری بر روابط آل سعود با انگلیسی‌هایی که در فاصله حضور عبدالعزیزبن عبدالرحمان در عربستان حضور داشتند، به نام افرادی مانند سرپرسی کاکس، سر ریدر بولارد، ژوزف فیلبی، سروان ویلیام شکسپیر، کلنل لورنس و دیگرانی برمی‌خوریم که به عنوان موثرترین افراد شبکه اطلاعاتی – سیاسی انگلستان در خاورمیانه انجام وظیفه کرده‌اند.
افرادی که محصول بهترین مدارس و دانشگاه‌های انگلستان بودند، سخت‌کوش، کارآمد و به قول دکتر پل‌هاریسون محقق و میسیونر آمریکایی در خاورمیانه: «افرادی غرق در اطمینان کورکورانه از دوستی و کمال نظام که در برابر کوچکترین پرسشی در رابطه با اصولی بودن دخالت بریتانیا، عکس‌العمل نشان می‌دادند و این حکایت از ناباوری و شگفت‌زدگی آنان داشت.۳۴» آن‌ها در جریان به قدرت رسیدن پسر سعود در عربستان نقش به سزایی داشتند. در مقابل پسر سعود نیز در تحکیم مواضع انگلستان در مناطق عربی و نیز به قدرت رساندن وهابیت جدش محمدبن سعود نقش‌آفرینی کرد.
پسر به جای پدر
دایره‌المعارف اسلامی، تاریخ حکومت آل سعود را در «درعیه» و «ریاض» به سه دوره تقسیم کرده است:
1 ـ آغاز تاسیس تا حمله نیروهای مصر در سال 1820 میلادی که در این دوره، شهر درعیه مرکز حکومت بود و به دست ابراهیم پاشا با خاک یکسان شد.
2 – از زمانی که با کوشش ترکی و فیصل که از امیرزادگان سعودی بودند، آل سعود دوباره قدرت را در دست گرفت تا حمله ابن رشید فرمانروای هیل از سال (1821 – 1891) که در این دوره، مرکز حکومت شهر ریاض بود.
3- از سال 1902 که ابن سعود، ریاض را از آل رشید بازپس گرفت که از این پس، حکومت سعودی به سرعت توسعه یافت.۳۵
در هر سه دوره از این تاریخ به خوبی روشن است که جریان وهابیت به عنوان یک مذهب همواره و تنها در کنار حکام سعودی وجود داشته است و نه تنها حکام سعودی از آن‌ها سود برده‌اند، بلکه با وارد کردن آن‌ها به عرصه تصمیم گیری‌ها باعث قدرتمندی دائمی شیوخ وهابی منسوب به آل شیخ یا فرزندان محمدبن عبدالوهاب شده‌اند.
آن‌ها این قدرت را مرهون جنگ‌هایی بوده‌اند که در سایه مذهب به دست می‌آمد. در نخستین سال پیوند این دو نفر ـ محمدبن سعود و محمدبن عبدالوهاب ـ  این شیخ محمد بود که وعده غلبه بر دیگر امرای نجد را توسط جنگ‌های مذهبی به محمدبن سعود داد.
***
و اما درباره خاندان سعود، آن‌ها از عشیره مقرن و از قبیله عنزه یا عنیزه هستند که از دیرزمان در نجد و حوالی آن مانند قطیف و احسا ساکن بوده‌اند.
نخستین کسی که از آل سعود به امارت مختصری در «نجد» رسید، مردی به نام «مانع» بود که چون با حاکم وقت، خویشاوندی داشت، از طرف او به ریاست دو ناحیه از اطراف درعیه گماشته شد و این ریاست در فرزندان او باقی ماند. بعد از مانع، پسرش روی کار آمد و حوزه فرمانروایی‌اش را وسعت داد، او فرزندی داشت به نام موسی که جوانی کاردان و شجاع بود. موسی امارت پدر را از او گرفت و نزدیک بود که او را به قتل برساند. او قدرت بسیاری پیدا کرد و آل یزید را که در آن حوالی حکومتی داشتند، برانداخت. بدین ترتیب آل مقرن یا قبیله عنیزه امارت مختصری برای خود، تاسیس و در نجد و اطراف شهرتی پیدا کردند ولی تا روی کار آمدن محمدبن سعود و پیوندش با محمدبن عبدالوهاب هیچ‌کدام منشأ اثری نبودند.
در دایره‌المعارف اسلامی چنین آمده است که محمدبن سعود، پس از توافق با محمدبن عبدالوهاب، در سال1159، از هر طرف به بلاد مجاور و مناطق بدویانی که به او نزدیک بودند، حمله می‌برد و اموالشان را غارت می‌کرد. این امر موجب شد که امرای نیرومند نجد که با او همسایه بودند، مانند بنی خالد از احساء و آل مکرمی از نجران، در کار او مداخله کنند اما نتوانستند پیشرفت وهابیت را به طور کامل متوقف کنند.
در این دوران وهابی‌ها مقبولیتی بین علمای هیچ‌کدام از مذاهب اربعه نداشتند و حتی علمای مکه در مناظره‌هایی که با علمای وهابی داشتند، به کفر آن‌ها حکم دادند و چون وهابی‌ها را زندیق و خارج از دین می‌دانستند به آن‌ها اجازه زیارت خانه خدا را نمی‌دادند. این ممنوعیت که از دوران شریف مسعود (1218 – 1179) آغاز شده بود، در زمان برادرش؛ شریف مساعد و دو سال پس از مرگ وی نیز همچنان ادامه داشت تا این که شریف سرور وقتی امارت مکه را از عمویش گرفت۳۶، به وهابیان اجازه داد مشروط بر این که جزیه بپردازند، به زیارت خانه خدا بروند  اما آن‌ها از پرداخت جزیه امتناع کردند. این حق تا سال 1202 برای آن‌ها باقی بود اما در این سال، شریف غالب جانشین شریف سرور شد و نه تنها این حق را از آن‌ها گرفت؛ بلکه آماده جنگ با عبدالعزیز بن سعود، امیر وهابیان شد. برای سالیان طولانی بین آن‌ها جنگ برقرار بود، تا این که سرانجام بین دو طرف قرارداد صلح بسته شد. و برای اولین بار در سال 1213 جمعی از وهابیان توانستند به مکه بروند و مراسم حج را به جای آورند، سال بعد نیز عبدالعزیز بن سعود به عنوان اولین حاکم وهابی به حج رفت. صلح چند سالی دوام آورد و در این دوران عبدالعزیز و پسرش سعود به تقویت نیروهای خود پرداختند تا سرانجام در سال 1215 فرصت مناسب پیش آمد و صلح بین دو طرف با درگیری میان همراهان سعود که به سمت مکه می‌رفتند با وابستگان به شریف شکسته شد. از آن پس سیزده واقعه جنگی روی داد که خونین‌ترین آن‌ها جنگ طائف ـ شهری در نزدیکی مکه ـ در سال 1217 بود. در خصوص فتح طائف نوشته‌اند که از زشت‌ترین کارهای وهابیان، قتل عام مردم است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند، طفل شیرخوار را بر روی سینه مادرش سر می‌بریدند، جمعی را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند، همه را کشتند. چون در خانه‌ها کسی باقی نماند، به دکان‌ها و مساجد رفتند و هر که بود حتی گروهی که در حال رکوع و سجود بودند را کشتند.۳۷

منبع : کیهان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۰۳
امیر مهدوی

فرمانده منطقه یکم نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که این نیرو بصورت ویژه از کشتی ایران شاهد (نجات) حامل کمک‌های بشر دوستانه ایران برای مردم یمن حفاظت می‌کند.

Image result for ‫کشتی نجات‬‎

به گزارش ایرنا، امیر دریادار حسین آزاد فرمانده منطقه یکم نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران روز سه شنبه افزود: ناوگروه سی وچهارم ارتش جمهوری اسلامی ایران که اکنون در منطقه خلیج عدن و تنگه باب المندب حضور دارد، بصورت ویژه کار حمایت از کشتی کمک‌های بشر دوستانه ایران را بر عهده دارد.
ناوگروه سی وچهارم نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران متشکل از ناوشکن البرز و ناو پشتیبانی بوشهر از نوزدهم فروردین ماه برای یک ماموریت 90 روزه راهی شمال اقیانوس هند، خلیج عدن و تنگه باب المندب شد.
امیر دریادار حسین آزاد گفت: این ناوگروه در راستای سیاست جمهوری اسلامی و برای نمایش اقتدار دریایی ایران، تامین امنیت خطوط بین‌المللی کشتیرانی، دفاع از منافع جمهوری اسلامی ایران و عمق دهی به دستگاه دیپلماسی راهی این ماموریت شده است.
وی ادامه داد: ناوگروه سی وچهارم اکنون در تنگه باب المندب و خلیج عدن استقرار یافته و ضمن انجام ماموریت‌های عملیاتی، در راستای تامین امنیت خطوط کشتیرانی بین‌المللی تلاش می‌کند.
پرواز هواپیماهای شناسایی آمریکا بر فراز «کشتی نجات»
به گزارش تسنیم، با ورود کشتی نجات به دریای عمان، تعدادی هواپیما در حریم هوایی آب‌های دریای عمان و بر فراز کشتی نجات به گشت‌زنی پرداختند. کاپیتان کشتی نجات این امر را اقدامی طبیعی دانست.
کشتی نجات در آب‌های عمان در حال عزیمت به مقصد تعیین شده است.
کاپیتان کشتی نجات گفت: «کشتی نجات» مطابق قوانین دریانوردی در آب‌های آزاد در حال حرکت به‌سمت یمن است.
مسعود قاضی میرسعید کاپیتان کشتی نجات با بیان اینکه تجربه حضور در کشتی نجات برای او یک افتخار و تجربه بزرگ است، گفت: ما مسیر خود را به‌طور طبیعی به‌سمت یمن طی می‌کنیم و هم‌اکنون مطابق قوانین دریانوردی در آب‌های آزاد در حال حرکت هستیم.
وی افزود: نباید فراموش شود که کشتی نجات هلال احمر در حال انتقال کمک‌های بشردوستانه به مردم یمن است. کاپیتان کشتی نجات تصریح کرد: ما نیز طبق قوانین بین‌المللی و هماهنگی‌های صورت گرفته، مسیر خود را به‌صورت عادی دنبال می‌کنیم و امیدواریم بدون هیچ مشکلی به مقصد برسیم.
محموله ملزومات امدادی کشتی نجات «ایران شاهد» حاوی کمکهای بشر دوستانه مردم ایران برای مردم مظلوم یمن در بندر شهید رجایی بارگیری شد و دوشنبه شب ایران را به مقصد یمن ترک کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۳۶
امیر مهدوی
مدیرکل آژانس انرژی اتمی: ایران مجبور به پذیرش بازرسی از مراکز نظامی خود است

مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌گوید ایران باید دسترسی به تأسیسات نظامی خود را قبول کند.

«یوکیا آمانو» مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مصاحبه‌ای که‌ در روز سه‌شنبه انجام داده می‌گوید ایران باید دسترسی این نهاد دیده‌بان هسته‌ای به تأسیسات نظامی‌اش را بپذیرد.
«آمانو» در این مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس با بیان اظهاراتی متناقض با مقامات ایرانی گفته توافق هسته‌ای به کارشناسان آژانس، حق دسترسی به سایت‌های نظامی ایران را می‌دهد.
وی در حالی این ادعا را مطرح کرده که مذاکره‌کنندگان هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ دور جدید گفت‌وگوها برای رایزنی درباره جزئیات توافق را در شهر وین آغاز کرده‌اند.
آمانو روز سه‌شنبه مدعی شد ایران در این سند تفاهم به طور مشخص با اجرای قراردادی از آژانس موسوم به «پروتکل الحاقی» موافقت کرده است.
امضا و تصویب «پروتکل الحاقی» اختیاری است و جزو وظایف کشورهای عضو معاهده منع گسترش سلاح‌های اتمی نیست و به عنوان اقدامی اطمینان‌ساز انجام می‌شود.پروتکل الحاقی امکان بازرسی‌های وسیع و سرزده از تمامی مناطق مورد نظر اعم از تاسیسات اعلام‌شده و نشده را برای بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی فراهم می‌کند.
ایران در جریان توافق موسوم به «سعدآباد» که در پاییز سال ۱۳۸۲ در تهران بین وزرای امور خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان با «حسن روحانی» دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد اتمی به دست آمد، با پذیرش این پروتکل موافقت کرد و پیش از تصویب در مجلس، آن را داوطلبانه به اجرا گذاشت اما پس از عدم پایبندی این سه کشور به تعهداتشان و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، مجلس شورای اسلامی دولت را به توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی ملزم کرد.
۱۴۷ کشور در حال حاضر پروتکل الحاقی را امضا کرده‌اند، اما آمریکا و برخی کشورهای دیگر مفادی را در نظر گرفته‌اند مبنی بر اینکه این بازرسی‌ها نباید تهدیدکننده امنیت ملی آن کشورها باشد. ایران هم خواستار همین شرط است اما آمانو علی‌رغم این مدعی شد برای ایران همان قواعد کشورهای دیگر به کار برده خواهد شد.
به گزارش فارس، مدیر کل آژانس گفت: «در بسیاری از کشورهای دیگر ما گاه به گاه، هنگامی که دلایل کافی داریم، درخواست دسترسی به سایت‌های نظامی را مطرح می‌کنیم. چرا برای ایران اینطور نباشد؟ اگر ما برای دسترسی، دلیل داشته باشیم این کار را انجام می‌دهیم و ایران اصولاً باید آن را بپذیرد.» وی در ادامه گفت آژانس در هر زمان که متوجه «تناقض یا موردی غیرعادی» درباره فعالیت‌ها و مواد اعلام‌شده ایران شود می‌تواند درخواست دسترسی، توضیح یا «بازرسی فوری» را مطرح کند.
نظر رهبر انقلاب درباره بازرسی از مراکز نظامی
ادعای آمانو درباره بازرسی از مراکز نظامی کشورمان در حالی است که این موضوع جزو خطوط قرمز کشورمان در مذاکرات بوده و اعضای تیم مذاکره کننده نیز بارها بر این قضیه تاکید کرده اند. رهبر معظم انقلاب در بیستم فروردین ماه سال جاری طی بیاناتی در این مورد فرمودند؛ مطلقاً نباید اجازه داده شود که به بهانه‌ نظارت، به حریم امنیتی و دفاعی کشور نفوذ کنند و مسئولین نظامی کشور نیز به هیچ وجه اجازه ندارند که به بهانه‌ نظارت و بازرسی، بیگانگان را به این حریم راه دهند یا توسعه‌ دفاعی کشور را متوقف کنند.
رهبر انقلاب اسلامی در خصوص شیوه‌ نظارت بر برنامه‌ هسته‌ای ایران نیز تأکید کردند: هیچ‌گونه شیوه‌ نظارت غیرمتعارف که ایران را به یک کشور اختصاصی از لحاظ نظارت‌ها تبدیل کند، مورد قبول نیست و نظارت‌ها باید تنها در محدوده‌ همان نظارت‌های متعارفی که در همه‌ دنیا انجام می‌شود اعمال شود، نه بیشتر.
پاسخ؛ سرب داغ
جانشین فرمانده کل سپاه نیز در گفت و گویی تلویزیونی (29 فروردین 94) در این باره گفت: نه تنها اجازه بازدید خارجی ها از مراکز نظامی ایران را نخواهیم داد، بلکه اجازه تفکر پیرامون این موضوع را هم نمی‌دهیم. حتی در رویاهایشان این اجازه را نخواهند داشت که از عادی ترین مکان نظامی ما بازدید کنند.حریم پایگاههای نظامی باید حفظ شود. اینکه یک بازرس خارجی به پادگان نظامی سر بزند، به معنی اشغال سرزمین است چون همه اسرار و رازهای دفاع ما در اینجاست. این به معنی تحقیر ملی است. حتی گفتگو در این موضوع. وی افزود: مطمئنم مردان ما در عرصه نبرد دیپلماتیک دارای چنان ارتفاعی از حیثیت، عزت و ایمان هستند که اگر دشمن بخواهد در این باره حرفی بزنند اینان چنان مشتی بر صورت آنها خواهند زد که با سرعت چند برابر صوت به پایتخت‌هایشان بروند.هرکس از این حرفها (بازدید از مراکز نظامی ایران) بزند، جواب آن را با «سرب داغ» خواهیم داد.
رویای خوش خیال‌ها بر باد رفت
موضوع بازرسی از مراکز نظامی کشورمان اگر چه مسئله تازه ای نیست و بارها از سوی مقامات آمریکایی آشکارا مطرح شده است اما آنچه در این میان تکرار این موضع گستاخانه را از سوی آمانو قابل تامل می کند، فرآیند اجرایی شدن توافق احتمالی است. بر اساس تفاهم صورت گرفته در لوزان، لغو تحریم ها منوط به راستی آزمایی و تایید آژانس بین المللی انرژی اتمی شده است و منتقدان این تفاهم بارها بیان کرده‌اند گره‌زدن سرنوشت و کارکرد توافق به اعلام نظر آژانس، با توجه به رویکردهای سیاسی و پیشینه آن خطایی استراتژیک است. موضع گیری اخیر آمانو درباره لزوم بازرسی از مراکز نظامی کشورمان، نشان می دهد دل بستن به داوری این مرجع به اصطلاح بین المللی چیزی جز اعتماد بی جا و خوش‌خیالی نیست و اساساً آژانس را باید یکی از بازوهای غرب در مقابله با جمهوری اسلامی قلمداد کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۳۰
امیر مهدوی

آقای محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «المیادین» گفته است «سلاح‌های ما برای دفاع از عربستان، قطر، امارات و همه جهان اسلام است. من اطمینان دارم اگر کسی به مرزهای عربستان تعرض کند، ما از ملت این کشور دفاع می‌کنیم»!

شریعتمداری

حسین شریعتمداری :درباره اظهارات عجیب و  تأسف‌آور آقای محسن رضایی گفتنی است؛


1- اظهارنظر دبیر مجمع تشخیص مصلحت‌ نظام در حالی است که رژیم دست‌نشانده آل‌سعود علاوه بر خیانت‌های فراوانی که در طول حیات ننگین خود نسبت به اسلام و ملت‌های مسلمان مرتکب شده است، این روزها با قتل عام وحشیانه مردم مظلوم یمن و به خاک و خون کشیدن زنان و کودکان مسلمان و بی‌پناه، روی تمام جنایتکاران تاریخ را سفید کرده است. آیا جناب رضایی این جنایات هولناک و ضدبشری رژیم‌ آل‌سعود را انکار می‌کند؟ اگر پاسخ منفی است- که نمی‌تواند مثبت باشد- ایشان با چه انگیزه‌ای و از کدام جایگاه انسانی و اسلامی - قانونی‌ پیشکش!- از این جنایات بی‌شرمانه دفاع می‌کند؟! تا آنجا که می‌گوید «سلاح‌های ما برای دفاع از عربستان است»! ایشان به عنوان یک مسلمان و بر اساس آموزه‌های اسلامی، حق حمایت شخصی از جرثومه‌های فساد و تباهی آل‌سعود را هم ندارد، چه رسد به آن که از جانب نظام اسلامی و ملت مسلمان ایران، سخن بگوید  و بی‌آن که متوجه باشد از عزت و شرف مثال‌زدنی ایران اسلامی برای حمایت از جنایتکاران وحشی آل‌سعود مایه بگذارد!
2- دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌گوید
«من اطمینان دارم اگر کسی به مرزهای عربستان تعرض کند، ما از ملت این کشور دفاع می‌کنیم»! که باید پرسید آیا از نظر جنابعالی مردم مظلوم یمن که طی دهها روز و شب گذشته زیر بمباران بی‌وقفه جنگنده‌های آل‌سعود قرار دارند و همه روزه، انبوهی از آنان به خاک و خون کشیده می‌شوند،
«ملت مسلمان» نیستند؟! اگر هستند- که هستند- چرا در مصاحبه اخیر خود حتی یک کلمه به حمایت از آنان سخن نگفته‌اید؟ و مثلا؛ نفرموده‌اید که « من اطمینان دارم اگر کسی به مرزهای یمن تعرض کند، ما از ملت این کشور دفاع می‌کنیم»!
باید پرسید آقای محسن رضایی در آل‌سعود غیر از جنایت و خیانت و قتل‌عام مسلمانان بی‌پناه چه ویژگی‌ درخور تحسین! و تقدیری! دیده‌اند که حمایت از آنان را در صورت تعرض دیگران، وظیفه ایران اسلامی! می‌داند؟!  و در ملت یمن غیر از مظلومیت، اسلامخواهی و استقلال‌طلبی چه دیده‌اند که زبان ایشان در مصاحبه یاد شده کمترین گردشی به حمایت از آنان نداشته است؟!
3- یک‌بار دیگر در این اظهارنظر دقت کنید «من اطمینان دارم اگر کسی به مرزهای عربستان تعرض کند، ما از ملت این کشور دفاع می‌کنیم»! خب! امروزه بعد از حملات وحشیانه آل‌سعود به یمن، مردم این کشور مسلمان به عنوان حق قانونی و شرعی‌ خود، در پی پاسخ به حملات رژیم سعودی هستند و برای این منظور، حمله به مرزهای عربستان را وظیفه خود می‌دانند که در مواردی هر چند کم‌دامنه به این اقدام دست زده‌اند و با عبور از مرزهای جنوبی عربستان به چند  پایگاه نظامی آل‌سعود حمله کرده‌اند. حالا باید از آقای محسن رضایی پرسید، آیا مطابق دستورالعمل جنابعالی، اکنون وظیفه جمهوری اسلامی آن است که به جنگ انصارالله یمن برود! و براساس نظر دبیر مجمع تشخیص مصلحت از مرزهای عربستان در مقابل حملات آنان دفاع کند؟! آقای رضایی! خودتان قضاوت بفرمائید؛ می‌دانید چه می‌گوئید؟!
4- بعد از اظهارات آقای محسن رضایی، تعدادی از سایت‌های وابسته به اصحاب فتنه و مدعیان اصلاحات که برخی از آنان سابقه سیاهی از خیانت در کارنامه خود دارند، دست به توجیه مسخره‌ای زده و نوشته‌اند منظور آقای رضایی دفاع از ملت عربستان بوده است! که باید گفت؛ اگر رژیم روسیاه آل‌سعود را یک رژیم مردمی! تلقی می‌کنید که چه عرض کنیم؟!... و اگر این رژیم قرون وسطایی را مانند همه انسان‌های آزاداندیش، رژیمی خونریز، جنایتکار و خیانت‌پیشه می‌دانید که لازمه حمایت و دفاع از ملت عربستان، مقابله با رژیم‌ حاکم بر این کشور است و از کجای اظهارات آقای رضایی برمی‌آید که منظور ایشان مقابله با آل‌سعود باشد؟! آقای رضایی می‌گوید از مرزهای عربستان در مقابل هر گونه تعرضی دفاع می‌کنیم و دفاع از مرزهای یک کشور در حالی که اولا؛ یک رژیم
قرون وسطایی بر آن حاکمیت دارد و ثانیا؛ هیچ اشاره‌ای به نامشروع بودن آن رژیم نمی‌شود! معنا و مفهومی غیر از دفاع و حمایت از رژیم حاکم بر آن کشور ندارد.
5- باید از آقای رضایی پرسید؛ مرزهای عربستان از سوی کدام کشور مورد تهدید قرار گرفته است که ایشان برای دفاع از آن احساس وظیفه و تکلیف کرده است؟! آیا وابستگی عربستان به آمریکا و اسرائیل، آنهم در حد «دست‌نشاندگی» قابل انکار است؟ پس، به یقین آقای رضایی نگران حمله آمریکا و اسرائیل به مرزهای عربستان نبوده است. کشورهای عربی منطقه نظیر امارات و اردن و قطر و مصر و... هم که وامدار دلارهای بادآورده آل‌سعود هستند و نه فقط کمترین تهدیدی از جانب این کشورها متوجه مرزهای عربستان نیست، بلکه در بسیاری از جنایات رژیم سعودی حضور فعال دارند که مشارکت در حمله وحشیانه به یمن، تازه‌ترین  نمونه آن است. بنابراین به وضوح می‌توان نتیجه گرفت که مرزهای عربستان از سوی هیچ کشوری غیر از انصارالله مظلوم یمن مورد تهدید نیست. اکنون باید خطاب به دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت گفت؛ آیا منظور شما در تاکید بر دفاع از مرزهای عربستان،  در مقابل تعرض دیگران، مقابله نظامی ایران با یمن است؟! به یقین چنین منظوری نداشته‌اید ولی اظهارات شما مخصوصا در شرایط کنونی
غیر ازاین مفهوم و مصداقی نمی‌تواند داشته باشد.
و اما از سوی دیگر، آمریکا، انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی ضمن حمایت کامل و همه‌جانبه از حمله وحشیانه آل‌سعود به یمن، تاکید کرده‌اند که در مقابل تهدید مرزهای عربستان از سوی انصارالله، بی‌تفاوت نمی‌مانند و به دفاع از رژیم آل‌سعود برمی‌خیزند... خب... جناب آقای رضایی، آیا اظهارات جنابعالی به مفهوم آن است که در صورت تهدید مرزهای عربستان از سوی انصارالله و ملت مظلوم و به خون غلتیده یمن، ایران اسلامی باید- و وظیفه دارد- در کنار آمریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه به مقابله با ملت و دولت قانونی یمن برخیزد؟! اگر چنین منظوری ندارید- که می‌دانیم ندارید- چرا نسنجیده سخن می‌گوئید؟!
6- بدیهی است که آنچه در این وجیزه آمده - و متأسفانه از اظهارات اخیر آقای محسن رضایی استنباط می‌شود - با توجه به شخصیت انقلابی ایشان و سوابق درخشانی که از ایثار و فداکاری وی در کارنامه دفاع مقدس ثبت و ضبط است، نمی‌تواند قابل‌قبول و باورکردنی باشد و یا خدای نخواسته از سوءنیتی حکایت کند. ولی باید گفت بی‌دقتی برادر محسن در اظهارات یاد شده و آثار سوء آن به شدت درخور ملامت و بایسته اصلاح است.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۱۷
امیر مهدوی

مهدی محمدی: مذاکرات هسته‌ای دوباره به فاز پنهان بازگشته است. براساس چارچوبی که بنا بود اصلاح شود – و نشد - متنی در حال نوشته شدن است که سهم ملت از جزئیات آن، بیش از یک عکس محو و مبهم گرفته‌شده با تلفن همراه از اتاق مذاکرات نیست. رفتار تیم مذاکره‌کننده در ایران هیچ امیدی برنمی‌انگیزد که براساس آن بتوان حتی به طور نسبی مطمئن بود یک توافق خوب در راه است. اخیرا به نظر می‌رسد دوستان مذاکره‌کننده بنا دارند حتی باب گفت‌وگو و مناظره با منتقدان را هم ببندند و بی‌توجه به نقدها کار خود را پیش ببرند.  در سوی مقابل، آمریکایی‌ها سرخوشند که هر چه می‌خواسته‌اند از تیم مذاکره‌کننده آقای روحانی گرفته‌اند. کری از خشنودی خود خبر می‌دهد، مونیز می‌گوید مطمئن است آمریکا به یک توافق خوب با ایران خواهد رسید، مدیر سیا از حجم امتیازهایی که ایران داده ابراز تعجب می‌کند و سنای آمریکا هم مطمئن از اینکه امتیازهایی که تیم مذاکره‌کننده ایران داده حتی از برآوردهای سرویس‌های اطلاعاتی غربی بهتر است، طرحی را تصویب می‌کند که نتیجه آن به احتمال بسیار زیاد همان خواهد بود که اوباما می‌خواهد؛ تصویب توافق در کنگره. صرف نظر از جزئیات متنی که نوشته می‌شود، یک سلسله ملاک‌های پیشینی وجود دارد که به ما کمک می‌کند در این باره قضاوت کنیم که آیا این فرآیند اساسا می‌تواند به یک توافق خوب منجر شود یا نه. بنا به تعریف، توافق خوب در اینجا توافقی است که زیرساخت تحریم‌ها را برمی‌چیند و صرفا در ازای اطمینان از صلح‌آمیز بودن ماهیت برنامه هسته‌ای ایران، زیرساخت برنامه هسته‌ای ایران طبق معاهده را حفظ می‌کند. به دلایل زیر، من تصور می‌کنم یک توافق خوب نه‌تنها در راه نیست بلکه اساسا امکان‌پذیر هم نیست.
1- دلیل نخست این است که این مذاکرات بر یک مبنای فنی اشتباه بنا نهاده شده است. 2طرف به جای اینکه درباره شیوه‌های اطمینان یافتن از ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران بحث کنند، در این باره مذاکره می‌کنند که برنامه فعلی به چه نحو باید محدود شود تا اگر روزی تغییر ماهیت داد، آمریکایی‌ها زمان کافی برای بمباران کردن آن را داشته باشند! مفهوم «کاهش زمان گریز هسته‌ای» که اصلی‌ترین هدف فنی مذاکرات است، هیچ معنایی جز این ندارد و همه پارامترهای فنی توافق هم از دل همین مفهوم من‌درآوردی بیرون کشیده شده است.
2- دومین دلیل این است که این مذاکرات
- همچون مذاکرات سال‌های 82 تا 84- بر اصل سیاسی بی‌سر و تهی به نام اعتمادسازی استوار شده است. تیم ایرانی پذیرفته است مشکل اصلی میان ایران و غرب، بی‌اعتمادی غربی‌ها به ایران است و برای رفع این بی‌اعتمادی، ایران باید برای مدت زمانی بسیار طولانی، استثنا بودن خود از معاهده NPT را پذیرفته و دست به انجام اقدامات اعتمادساز فراتر از همه مقررات بین‌المللی بزند. بدتر از این، مبنای مفهوم اعتمادسازی این است که ایران نه تنها باید نگرانی‌های ساختگی غربی‌ها درباره برنامه هسته‌ای خود را به رسمیت بشناسد بلکه باید این نگرانی‌ها را دقیقا به همان شیوه‌ای رفع کند که آنها می‌خواهند و حتی اجازه مذاکره درباره روش را هم نخواهد داشت. اعتمادسازی به معنای دقیق کلمه یک مفهوم بی‌مبنا (Baseless) است. هیچ مجموعه مقررات هادی بین‌المللی یا حتی رویه‌های تجربه شده جهانی وجود ندارد که حدود و ثغور این مفهوم را روشن و معین کند که اعتماد چیست و چگونه ساخته می‌شود. به تعبیر دقیق‌تر، اعتمادسازی یک مفهوم دلبخواهی است. اعتماد چه زمانی ساخته می‌شود: وقتی غربی‌ها دلشان بخواهد! و اگر دلشان نخواست؟ اعتمادسازی – به معنای تعطیلی همه آنچه غربی‌ها را نگران کرده - ادامه خواهد داشت. همین حالا بخشی از مذاکرات مربوط به این است که تحریم‌ها به طور کامل تنها زمانی لغو خواهد شد (لابد پس از چند 10 سال) که آژانس نسبت به ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران اعلام اعتماد کند و این خود مشروط به حل کامل PMD، تعیین تکلیف برنامه موشک‌های بالستیک ایران (که آمریکا اساسا آن را به عنوان یک برنامه پرتاب کلاهک هسته‌ای تحلیل می‌کند)...
و همچنین اجرای طولانی‌مدت پروتکل الحاقی شده است. وقتی طرفی مانند آمریکا می‌گوید تنها در صورت تحقق این شروط به ایران اعتماد خواهد کرد، در واقع می‌خواهد بگوید چنین اعتمادی هرگز رخ نخواهد داد و ایران هر تعهدی را که در برنامه جامع اقدام مشترک می‌پذیرد باید الی‌الابد حفظ کند.
3- دلیل دیگری که ما را متقاعد می‌کند یک توافق خوب هسته‌ای در راه نیست، این است که هر دو طرف ایرانی و آمریکایی، این مذاکرات را به عنوان بخشی از یک کمپین انتخاباتی در نظر گرفته‌اند. در واقع، برای هر دو طرف، این مذاکرات بیش از آنکه منطق امنیت ملی داشته باشد، دارای منطق انتخاباتی است. آقای ظریف بیش از یک سال پیش در محل شورای روابط خارجی آمریکا به هاله اسفندیاری گفت اگر این توافق صورت نگیرد امثال او انتخابات مجلس را خواهند باخت. چند ماه بعد، وی پوستری را به چند سینماگر سفارش داد که روی آن نوشته شده بود هیچ توافقی بدتر از توافق نکردن نیست. برای آنها که به این صحنه می‌نگریستند فهم معنای این جمله چندان سخت نبود؛ وقتی تحلیل مذاکره‌کننده ارشد شما این است که اگر توافق نکند انتخابات را خواهد باخت معلوم است که هیچ توافقی برای او بدتر از توافق نکردن نیست. حالا که دیگر رازها همه از پرده برون افتاده است، دولت آقای روحانی یگانه دولت پس از انقلاب اسلامی در ایران است که رسما و صریحا می‌گوید مجلس آینده را می‌خواهد. اکنون هم روند کار به گونه‌ای است که گویی برای دولت اصل توافق بسیار مهم‌تر از چیزی است که درون آن نوشته می‌شود و زمان‌بندی کار هم به گونه‌ای طراحی شده که توافق شب انتخابات امضا یا اجرا شود. وقتی صاحب‌منصبان دولتی می‌گویند توافق هسته‌ای را برای انتخابات مجلس می‌خواهند، آیا منطقی است که انتظار داشته باشیم یک توافق خوب حاصل شود؟ و آیا اساسا در این صورت، کسی که مذاکره می‌کند انگیزه‌ای برای مته به خشخاش گذاشتن و سخت گرفتن خواهد داشت؟
4- دلیل بعدی که به ما می‌گوید یک توافق خوب در راه نیست این است که دولت هیچ مذاکره مجددی درباره 4 موضوع آینده غنی‌سازی، تحریم‌ها، تحقیق و توسعه و بازرسی‌ها، ورای آنچه در لوزان انجام شده را در برنامه ندارد. آینده غنی‌سازی ایران ـ پس از
10 سال- در تفاهم لوزان کاملا مبهم است، تحریم‌ها مطلقا برچیده نخواهد شد، تحقیق و توسعه ایران یک تحقیق و توسعه واقعی نیست و بازرسی‌ها هم حتی از خیالات جاسوسان آمریکایی فراتر رفته است. متنی که براساس این چارچوب نوشته شود آینده امنیت ملی ایران را نقطه به نقطه مین‌گذاری می‌کند، هیچ رونق اقتصادی ایجاد نخواهد کرد، سرمایه‌های علمی و انسانی کشور را در معرض مخاطره قرار می‌دهد و حتی در آینده دور هم فایده‌ای عاید کشور نخواهد کرد.
5- و در نهایت، توافق خوبی در کار نیست، چرا که هیچ نشانه‌ای از اینکه در نیات بشدت خصمانه آمریکا علیه ایران کوچک‌ترین تغییری حاصل شده باشد مشاهده نمی‌شود. من در جای دیگری مفصل استدلال خواهم کرد که از دید آمریکا توافق هسته‌ای سکویی است برای پرش به سمت یک پروژه بسیار پیچیده براندازی در ایران. در این باره یک برنامه از پیش طراحی شده وجود دارد که «مایکل دوران» اخیرا آن را «استراتژی محرمانه مذاکراتی آمریکا درباره ایران» خوانده است. وقتی آمریکایی‌ها با اطمینان می‌گویند 10 سال دیگر ایرانی جدید متولد خواهد شد، یعنی برای بازه زمانی 10 ساله‌ای که برخی در ایران خوش‌خیالانه تصور می‌کنند دوران اعتمادسازی است، نقشه‌ها کشیده‌اند. هدف نهایی آمریکا این است که مبانی تفکر و تصمیم‌سازی و ساختار حاکمیت در ایران به گونه‌ای با هدفگذاری‌های راهبردی غرب هماهنگ و هم جهت شود که گویی نظام جمهوری اسلامی برانداخته شده است. از دید آمریکا توافق هسته‌ای تازه آغاز بازی است نه پایان آن. نقطه پایان این است که ایران بپذیرد آمریکا همچون برنامه هسته‌ای، در تعریف «مقدار مجاز» همه برنامه‌های امنیت ملی ایران مشارکت کند. چگونه یک توافق، توافقی خوب خواهد بود؛ وقتی دشمن شما به شما می‌گوید هم در حوزه منطقه‌ای و هم در حوزه داخلی این توافق را پایه‌ای برای تغییر رژیم در ایران می‌داند؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۰۴
امیر مهدوی

این روزها 3 دانشگاه مهم کشور درگیر حاشیه هستند و هر کدام به نوعی باعث ایجاد حواشی گوناگونی هم برای دانشجویان در حال تحصیل در این دانشگاه‌ها و هم برای مدیران و کادر دانشگاه‌ها شده است. حواشی که برخی از آنها با ورود به مرحله اعتراض و تجمع، وارد فاز تازه‌ای شده‌اند. از یک سو تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه علوم اقتصادی در اعتراض به طرح ادغام با دانشگاه خوارزمی ضمن برگزاری تجمعاتی خواستار رسیدگی فوری مدیران دانشگاه به این موضوع شدند و از طرف دیگر رئیس فعلی دانشگاه امیرکبیر در حالی اخبار محکومیت خود مبنی بر انفصال موقت از خدمت و پرداخت جریمه مالی ۷۱۰هزار دلاری را تکذیب می‌کند که احکام صادرشده از سوی دیوان محاسبات بر قطعی بودن این احکام تأکید دارد.
برداشت اول: تعلیق 6 هفته‌ای کلاس
طی روزهای گذشته برای چندمین بار دانشجویان دانشگاه علوم اقتصادی به نشانه اعتراض به ادغام یک شبه و غیرقانونی دانشگاه‌شان با دانشگاه خوارزمی، دست به تجمعی حداکثری مقابل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری زدند. روز نوزدهم اردیبهشت‌ماه بیش از 600 دانشجو، به جای حضور سر کلاس درس، مقابل ساختمان مرکزی وزارت علوم جمع شدند تا با حضور خود ادعای سبحان‌اللهی، سرپرست غیرقانونی دانشگاه خوارزمی و فرهادی، وزیر علوم مبنی بر اینکه تعداد معترضان به این ادغام تنها 50 نفر است را رد کرده و اتحادشان را بار دیگر به مدیران ثابت کنند. البته در پایان این تجمع 6 ساعته مقرر شد طی یکی دو روز آینده جلسه‌ای با حضور 3 نفر از نمایندگان مجلس، 3 نفر از نمایندگان دانشجویان و مدیران وزارت علوم تشکیل و موضوع موردنظر دانشجویان، بررسی شود.
برداشت دوم: یک کلام، لغو ادغام والسلام
علاوه بر این، تجمع دانشجویی حواشی دیگری را هم به همراه داشت. در این تجمع دانشجویان با سر دادن شعارهایی چون «خواسته ما یک کلام، لغو ادغام والسلام» خواستار حضور سبحان‌اللهی در جمع معترضان و پاسخ‌دهی وی شدند. این در حالی است که سبحان‌اللهی درباره ادغام از خود سلب مسؤولیت کرده و گفته است: تصمیم‌گیری با من نبوده و با اشاره به ابلاغیه مورخ 16/1/94 به شماره پیگیری 6358076 که در آن به صراحت آمده است براساس توافق فی‌مابین آن دانشگاه (خوارزمی) و دانشگاه علوم اقتصادی با الحاق موافقت شده است، خطاب به دانشجویان بیان داشت: «شما معنی کلمه‌ها را نمی‌فهمید.» که با اعتراض دانشجویان مواجه شد.
پیگیری شکایت در دیوان عدالت اداری
با توجه به این اتفاقات دانشجویان علوم اقتصادی بیش از پیش بر احقاق حق خود مصر بوده و نه تنها با تحریم کلاس درس، بلکه با پیگیری شکایت به دیوان عدالت اداری و سازمان بازرسی کشور، خواستار بازپس‌گیری دانشگاه خود و اجرای مصوبه شورایعالی اداری سال 83 درباره دانشگاه خود هستند.
حاشیه در دانشگاه امیرکبیر
اما حواشی دانشگاهی که این روزها بر فضای جامعه دانشگاهی سیطره دارد تنها به ادغام یک‌شبه دانشگاه علوم اقتصادی ختم نشده و تا مرز دانشگاه امیرکبیر هم پیشرفت داشته است. این روزها دانشگاه امیرکبیر هم از ناحیه رئیس این دانشگاه دچار حاشیه شده است. سیداحمد معتمدی، رئیس دانشگاه صنعتی امیرکبیر به دلیل تخلفات مالی از خدمت منفصل شده اما همچنان با وجود قطعی بودن حکم صادره از سوی دیوان محاسبات خبر محکومیت خود را تکذیب می‌کند! در چند روز گذشته برخی رسانه‌ها خبری را مبنی بر تخلفات مالی رئیس دانشگاه صنعتی امیرکبیر منتشر کردند که با حکم دیوان محاسبات کشور در زمان ریاست بر سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی به انفصال از خدمت محکوم شده است.
مفقود شدن 25 تریلی مواد شیمیایی


به گزارش تسنیم، سیداحمد معتمدی در سال 1376 به‌عنوان رئیس وقت سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی با سهمیه ارزی وزارت علوم و ریالی سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی 500هزار کیلوگرم (25 تریلی) مواد شیمیایی اکسیدتیتان و مونوپنتاتریول (مواد کاربردی در رنگ‌سازی) را با ادعای استفاده برای طرح‌های تاییدی سازمان مزبور وارد کشور کرد. وی برخلاف این ادعا مواد وارداتی را در بازار آزاد به فروش رساند اما براساس نظریه رسمی اداره حقوقی سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی هیچ مدرکی دال بر ورود این کالا به انبار سازمان یا فروش و گشایش اعتبار وجود ندارد.
محکومیت قطعی معتمدی
در ادامه رسیدگی به این تخلف مالی، پرونده‌ای تشکیل شد که منجر به محکومیت معتمدی و شریک جرم وی (معاون وقت اداری مالی سازمان) شد که این 2 نفر پس از کش و قوس فراوان، سال گذشته به حکم صادره اعتراض کردند اما دادگاه تجدیدنظر در نهایت حکم هیأت دوم مستشاری دیوان را تایید کرد. براساس این حکم که در تاریخ 18 فروردین 1394 صادر شده، سیداحمد معتمدی به انفصال موقت از خدمت و جریمه نقدی 710هزار دلار آمریکا (یا معادل ریالی به‌نرخ رسمی روز) محکوم شد. همچنین قاسم جعفری، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفته است: حکم دیوان محاسبات درباره رئیس کنونی دانشگاه صنعتی امیرکبیر علی‌القاعده باید اجرا شود.
دود حواشی در چشم دانشجویان
جالب اینجاست که رئیس دانشگاه امیرکبیر با وجود تایید رأی از سوی مراجع ذیصلاح همچنان از تمکین قانون طفره می‌رود و باید این نکته را در نظر داشت که وجود چنین مباحثی در مراکز علمی و آموزشی تنها باعث هرز رفتن انرژی دانشجویان و تمرکز بر مواردی می‌شود که در درجه چندم اولویت هستند. این موضوع به طور حتم موتور پیشرفت دانشگاه‌ها را سردتر کرده و از انگیزه‌های تحصیلی دانشجویان می‌کاهد. فضای دانشگاه و موسسات پژوهشی باید با مدیریت صحیح به سمت دانش‌پژوهی هدایت شود اما در حال حاضر کش و قوس‌های ایجاد شده در دانشگاه‌های گوناگون که یا ریاست دانشگاه از قانون تمکین نمی‌کند یا اداره دانشگاه همچنان با سرپرست انجام می‌شود علاوه بر تصمیم‌گیری برای ادغام بدون نظرسنجی از دانشجویان، فضای دانشگاه‌ها را از تمرکز بر مباحث علمی دور کرده است.
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۵۸
امیر مهدوی

انتقاد رئیس سازمان انرژی اتمی از عهدشکنی آمریکا

رئیس سازمان انرژی اتمی روز گذشته در سخنانی به بدعهدی آمریکایی‌ها در مذاکرات هسته‌ای تصریح کرد و گفت در بخشی از اصول توافق شده دبه درآورده‌اند.

این اظهارنظر رئیس سازمان انرژی اتمی که البته به صورت کلی بیان شد، مشخص نیست دقیقا به کدام‌یک از حوزه‌های مورد توافق مربوط می‌شود، چرا که دبه‌های طرف مقابل از ژنو تاکنون زیاد بوده اما به نظر می‌رسد مواردی که صالحی به آنها اشاره کرده است به نقض عهدهای جدیدی مربوط می‌شود. اما آنچه مسلم است میزان این نقض عهدها که بارها مورد هشدار مسؤولان عالی نظام و نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز قرار گرفته به حدی بوده که یکی از مذاکره‌کنندگان هسته‌ای نسبت به آن موضع گرفته است.

به گزارش «نسیم»، علی‌اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی  روز گذشته در مراسم بزرگداشت شهدای هسته‌ای که با حضور خانواده‌های شهیدان علیمحمدی و شهریاری در دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات برگزار شد  با اشاره به تحریم‌هایی که علیه ایران اعمال شده، خاطرنشان کرد: ما از تعامل استقبال می‌کنیم و منطق ایران تعامل با دنیاست. ما دنبال تقابل نیستیم. صالحی با بیان اینکه مذاکرات به‌خوبی پیش می‌رود، افزود: از حالا روی یکسری مباحثی که توافق کردیم دبه درمی‌آورند. وی تصریح کرد: ما به دنبال توافق هستیم ولی نه به هر قیمتی. رئیس سازمان انرژی اتمی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: با یک کشور دیگر در حال گفت‌وگو هستیم که 90 درصد گفت‌وگوها انجام شده و درباره ایجاد نیروگاه‌های کوچک در سواحل مکران در جنوب ایران است که هم آب شیرین می‌کند و هم برق تولید می‌کند که اینها 12 تا 13 میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت و باید در عرض 10 سال عملیاتی شود، حتی حجم عظیمی از پول در گردش قرار خواهد گرفت و نیروی عظیمی نیز به کار گرفته خواهد شد. صالحی با اشاره به اینکه ایران در زمینه مواد اولیه هسته‌ای کشوری فقیر است، عنوان کرد: ما در این برهه به نتایج خوبی رسیدیم. به نحوی که کشور خیلی غنی‌ای در این باره نیستیم، ولی کشور خیلی فقیری نیز نیستیم و ان‌شاءالله در زمان مقتضی اطلاعات در این زمینه ارائه خواهد شد.
 رئیس سازمان انرژی اتمی خاطرنشان کرد: ما تا سال 1388 مفسر برداشت‌های هوایی در کشور نداشتیم و نیازمند متخصصان خارجی بودیم ولی الان چند صد نفر مفسر در این زمینه داریم. رئیس سازمان انرژی اتمی با اشاره به تولید مجتمع سوخت هسته‌ای نیروگاه بوشهر برای اولین بار در کشور، اظهار داشت: روس‌ها 10 روز پیش در ایران بودند و از این مجتمع بازدید کردند و باور نمی‌کردند ما آن را ساخته باشیم. رئیس سازمان انرژی اتمی در ادامه به برخی انتقادات مطرح‌شده از مذاکره‌کنندگان پرداخت و گفت: برخی عزیزان نظراتی را نسبت به مذاکرات دارند که ما هم نظراتی داریم. وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی در خیلی موارد اختلاف‌نظر دارند ولی با هم همکاری، همدلی و همزبانی می‌کنند که از این گردنه‌ها و موانع عبور کنیم. معاون رئیس‌جمهور ادامه داد: اختلاف نظر به معنای دشمنی نیست ولی ما هیچ وقت از ادب و اخلاق دور نشدیم. وی ادامه داد: عده‌ای تحت عناوین استاد و دانشمند خارج از ادب و دلسوزی، کسانی را که برای منافع ملی و حاکمیت ملی کار می‌کنند مورد انتقاد قرار داده و گاهی جلوتر از مسؤولان نظام راه می‌افتند. می‌خواهم به آنها تذکری برادرانه و دوستانه بدهم که هرچقدر بی‌ادبی کنی به خودت برمی‌گردد. صالحی در این زمینه بیتی از حافظ قرائت کرد با این مضمون که «ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم/ جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم» و افزود: ما با سخن حق جدل نداریم و اگر حق است همه می‌پذیرند و اگر ناحق است قدری فکر کنیم که به دنبال چه هستیم. عزت ما باید این باشد که بنده خدا باشیم و اگر عزت ما از تیتر باشد نهایت ذلت است و اگر کسی خودش را نیازمند کرسی و میز بداند نهایت ذلت است. رئیس سازمان انرژی اتمی خطاب به این افراد ادامه داد: چنانچه برای رضای خدا کار کنید همواره وجدانتان در آسایش است و کسی ناراحت است که وجدانش ناآرام است.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۵۱
امیر مهدوی
محمد ایمانی به  مقایسه دونامه از دوشخصیت انقلابی آن روز که به فاصله سه روز ازهمدیگر به حضرت آمام نوشته شده می پردازد ومی می نویسد:

1- میان نامه 22 اسفند شهید بهشتی و 25 بهمن آقای هاشمی به امام در سال 1359 کمتر از یک ماه فاصله است. در نامه هاشمی «سلام» از صدر و «احترام» از مضمون جا افتاده است تا آنجا که حضرت روح‌الله(ره) را متهم به بی‌خط بودن، آسایش طلبی، تحت تأثیر تبلیغات قرار گرفتن و قاطعیت نداشتن می‌کند! و نظرات امام از جمله درباره «مخالفت با ورود افراد متظاهر به فسق و تارک الصلوهًْ در کارهای مهم را «نظرات نسبتاً سخت مکتبی» که «با تعدیل‌هایی اجرا می‌کردیم» می‌خواند. اما نامه آیت‌الله بهشتی که آن نیز از سر دلواپسی است، مالامال از ادب و احترام و حوصله است. این نامه پس از 35 سال همچنان تازه است. شهید بهشتی از دو جریان عمده در کشور سخن می‌گوید؛ دو جریانی که پس از 35 سال همچنان وجود دارد اما گویا برخی از همراهان جریان حزب‌اللهی و انقلابی آن روز اکنون در طیف مقابل ایستاده‌اند.


2- بهشتی خطاب به «استاد و رهبر بزرگوار» می‌نویسد: «السلام علیکم و رحمهًْ‌الله و برکاته. سنگینی وظیفه،‌فرزندتان را بر آن داشت که این نامه را به حضورتان بنویسد و حقایقی را به عرضتان برساند. دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می‌شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده و پویا بودن باید سخت ملتزم به وحی و تعبد در برابر کتاب و سنت باشد؛ بینش دیگر در پی اندیشه‌ها و برداشت‌های بینابین، که نه به کلی از وحی بریده است و نه آن چنان که باید و شاید در برابر آن متعبد و پایبند، و گفته‌ها و نوشته‌ها و کرده‌ها بر این موضع بینابین گواه است. بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی و نظامی آنها سخت به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان امت اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوری‌ها یا دلسوزی بیگانگان معتقد و ملتزم؛ بینش دیگر هر چند دلش همین را می‌خواهد و زبانش همین را می‌گوید و قلمش همین را می‌نویسد اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان. بینش اول به نظام و شیوه‌ای برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه به سوی همه نوع پیشرفت‌ها و ترقی، مانع حل شدن مسلمان‌ها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را به فرهنگ و نظام ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد؛ بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزش‌های آن، جامعه را به راهی می‌کشاند که خود به خود درها را به روی ارزش‌های بیگانه از اسلام و بلکه ضد اسلام می‌گشاید. بینش اول روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه می‌کند که جامعه را به سوی امامت متقین و گسترش این امامت بر همه سطوح راه می‌برد بینش دیگر، بیشتر روی شرایطی تکیه می‌کند که خود به خود راه را برای نفوذ بی‌مبالات‌ها یا کم مبالات‌ها در همه سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آنها بر سرنوشت انقلاب هموار می‌سازد...».

3- 35 سال بعد از این نامه، همچنان می‌توان 2 جریان را رصد کرد. دو جریانی که رهبر معظم انقلاب اول فروردین امسال در حرم مطهر رضوی، به شکلی دیگر مورد اشاره قرار دادند. «در نگاه کلان به اقتصاد کشور و رونق و پیشرفت اقتصادی دو جور نگاه وجود دارد. یک نگاه می‌گوید که ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیت‌های درون کشور و درون مردم تأمین کنیم. ظرفیت‌های بسیار زیادی در کشور وجود دارد که از این ظرفیت‌ها استفاده نشده است یا درست استفاده نشده است؛ از این ظرفیت‌ها استفاده کنیم؛ یعنی اقتصاد درون‌زا... نگاه دوم به اقتصاد کشور، نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون مرزهاست. می‌گوید سیاست خارجی‌مان را تغییر دهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرت‌های مستکبر را در بخش‌های گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند. امروز شرایط کشور به ما نشان داده که این نگاه دوم، یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بی‌فایده است. همین تحریم‌هایی که امروز علیه ملت ایران اعمال می‌شود دلیل محکم و متقنی است برغلط بودن این نگاه؛ یعنی وقتی شما به امید قدرت‌های خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و یا زیربار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهند، آنها به حد کم قانع نیستند. وقتی شما نگاه می‌کنید به بیرون، مواجه می‌شوید با یک مسئله‌ای مثل کاهش قیمت نفت... امروز خارجی‌ها و رؤسای قدرت‌های مستکبر می‌خواهند همین نگاه دوم را در مردم ما تقویت کنند».
4- خیلی تفاوت دارد که مسئولان ناظر به عرصه، ماهیت جنگ‌طلب و متعدّی و متخاصم آمریکا و دیگر مستکبران عالم را ببینند یا درست در بحبوحه فزونی خصومت‌ها و تهدیدها و گستاخی‌ها، خیال‌ کنند شرایط موجود شرایط صلح و مسالمت و مدارا و آشتی‌کنان با دشمن است. 35 سال پیش آن رجل سیاسی به قدری دلواپس بازیگری مهره‌های دشمن بود که حتی سلام و احترام را در نامه به امام جا انداخت اما  امروز چه؟! آیا آن دلواپسی درست جای خود را به دل آرامی و راحت‌باشی و بالش نرم زیر افکارعمومی گذاشتن نداده است؟ بدترین وضعیت در هنگامه کمین و دست درازی خصم آن است که به جای آرایش رزم، احساس بزم و آسوده خیالی و خواب را پیدا کنید یا به دیگران القا نمایید. «انّ أخا الحرب الأرق و من نام لم ینم عنه. مرد جنگی بیدار است و هر کس به خواب رفت، دشمن او نمی‌خوابد». (نامه 62 نهج‌البلاغه به مالک اشتر). مؤدب پنداشتن امثال دولتمردان جنایتکار آمریکا و بی‌هیچ ضمانتی به آنها اعتماد کردن - در حالی که به صراحت می‌گویند ایران متهم است و باید تضمین‌ها و امتیازهای سخت بدهد و آنگاه مطالبات باید به حوزه‌های غیرهسته‌ای تسرّی پیدا کند- نشانه روشنی از غفلت و سُر خوردن در تله دشمن است. چالش و مذاکرات هسته‌ای در این میان، تنها بخش کوچکی از جنگ بزرگ است. به تعبیر رهبر انقلاب «امروز خوشبختانه کشور درگیر جنگ نظامی نیست اما درگیر جنگ سیاسی است، درگیر جنگ اقتصادی است، درگیر جنگ امنیتی است و بالاتر از همه درگیر جنگ فرهنگی است؛ یعنی این را اگر کسی نداند، آن وقت خواب خواهد ماند. همین‌قدر که ندانید دشمن درصدد حمله است و این حمله از کجاست و چگونه است، باید مطمئن باشید که شکست می‌خورید... اینکه ما می‌گوییم جنگ فرهنگی، جنگ اقتصادی هیچ منافاتی ندارد با اینکه احساس آرامش هم در کشور بشود. ما طرفدار احساس امنیتیم ... این منافات ندارد. با آن حرفی که گفتیم دشمن دارد به شکل ویژه با ما مبارزه می‌کند... منتها حالا بعضی‌ها نمی‌خواهند این را بفهمند، نمی‌خواهند باور کنند چون اگر چنانچه باور کنند تکلیف به گردنشان می‌گذارد؛ بعضی‌ها هم کشش آن را ندارند».

5- برخی اجزای مهم دولت، امروز به نحوی رفتار می‌کنند یا سخن می‌گویند که نگرانی بزرگ شهید بهشتی درباره دینداری بینابینی، لرزانی و لغزندگی، بی‌ثباتی در برابر فشار بیگانگان، گشودن راه ارزش‌های ضداسلامی و هموار کردن راه نفوذ عناصر بی‌مبالات را تداعی می‌کند.

مشی بخش‌هایی از برخی وزارت خانه‌های فرهنگی و سیاسی و اقتصادی، حاکی از بی‌مبالاتی در برابر شبیخون دشمن با بی‌تدبیری و رهاشدگی مسئولیت‌هاست.  در این میان می‌توان پرسید اگر قرار باشد مذاکرات هسته‌ای- آن هم غالبا با آمریکا- را از سبد وزارت خارجه برداریم، چه چیز  دیگری در این سبد برای ارزیابی باقی می‌ماند؟ یا اگر همین موضوع را از سبد دولت و سیاستگذاری آن بگیریم، آیا چیز دیگری به عنوان کارنامه و وجهه همت دولت محترم - جز یکی دو مورد در حوزه مثلا سلامت و بهداشت- باقی خواهد ماند؟ امروز تنها منتقدان نیستند که نسبت به این بی‌برنامگی کاریکاتوری نگرانند بلکه احساس و ابراز دلواپسی در میان حامیان دولت نیز رو به گسترش است. اکنون کمتر کسی توافق ژنو را «فتح‌الفتوح بزرگ»  و بیانیه لوزان را «پیروزی مشعشع تاریخی» می‌خواند. اکنون از سیروس ناصری عضو تیم اسبق مذاکرات گرفته تا مسعود نیلی دبیر ستاد اقتصادی دولت و بیژن زنگنه وزیرنفت و غلامحسین کرباسچی دبیرکل کارگزاران و طیفی از  اقتصاددانان و روزنامه‌های اصلاح‌طلب، نسبت به مسائلی نظیر سوءاستفاده‌های آمریکا از توافق مبهم و پر ایراد ژنو، عملی نشدن برخی تعهدات در زمینه لغو تحریم‌ها، ایجاد توقعات بی‌جا نسبت به مذاکرات، و از دست رفتن بسیاری از فرصت‌های 2 ساله دولت به امید توافق ابراز نگرانی می‌کنند.
آقای زنگنه بود که گفت «بند مربوط به وصول درآمد نفتی و بیمه نفت‌کش‌ها عملیاتی نشد» و آقای کرباسچی بود که در مصاحبه با روزنامه شرق گفت «در شرایط تحریم نباید این‌گونه باشد که مسئولیت‌ها را از دوش خودمان برداریم و تا بگویند چرا فلان کار را نکردید، بگوییم تحریم هستیم! این تجربه در دنیا وجود دارد. کشورهایی که در بدترین شرایط رکود و اقتصاد ضعیف و تنگناهای مختلف مثلا بعد از جنگ جهانی دوم قرار داشته‌اند، راه‌‌حل‌هایی پیدا کرده‌اند... مثلا اگر عملکرد وزارت راه را بخواهیم بررسی کنیم، بعضی از بخش‌ها را نباید به تحریم گره زد... دلمان باید برای اداره کشور شور بزند. نمی‌شود فلان وزیر یا مسئول فلان بخش باشیم اما استدلال ما این باشد که اگر بودجه دادند کار می‌کنیم و اگر ندادند کار نمی‌کنیم! من البته وزارت راه را مثال زدم اما بقیه وزارتخانه‌ها هم همین‌گونه است... بالاخره بعد از 60 سالگی سن بازنشستگی مدیران است... اینکه یک تعدادی آدم خسته و سالخورده بنشینیم و بلند شویم که نمی‌شود! اصلا فرض کنید مناقشه هسته‌ای هم حل شد. بعد از آن چه؟ این بی‌تحرکی‌ها آدم‌ را برای دولت نگران می‌کند. چشم بر هم گذاشتیم نصف مهلت این دولت گذشت. وزرا و شخص رئیس‌جمهور باید فکر کنند... بالاخره هر وزیر و مدیری باید فکر کند اگر او نبود چه اتفاقی می‌افتاد، نباید که بی‌خاصیت باشد»؟! بر همین سیاق رسانه‌های اصلاح‌طلب به تواتر از قول اقتصاددانان حامی دولت (نظیر آقایان مومنی و راغفر و مظاهری و دیگران) نوشتند «روحانی با وجود خطا‌های بزرگ به تذکرات دلسوزان توجه نمی‌کند» (جمهوری‌اسلامی)، «در ارکستر دولت، هر کس ساز خود را می‌زند» (تعادل)، «هیجان خام فروشی مدیران نفتی نگران‌کننده است» و «بیشتر مشکل اقتصادی داخلی است اما دولت اراده جدی ندارد» (خبر آن‌لاین)، «هزینه اقتصادی بی‌برنامگی دولت، هنگفت و نگران کننده است» (شرق)، «فعالیت تجاری برخی مدیران دولتی، تهدید سلامت نظام اقتصادی است» (آرمان) و «چرا دولت از ابتدا تا به امروز همه مشکلات را به تحریم گره زده است؟ گویا قرار نیست در دولت کسی برای اقتصاد کاری بکند در حالی که برخی مشکلات ناشی از سوءمدیریت است»(شرق).
آیا به جای زمزمه جا به جایی وزرا- که در جای خود امر لازمی است- نباید فکری به حال راهبرد کلان دولت در نسبت با ملت و نظام و دوستان و دشمنان آن کرد؟!



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۳۲
امیر مهدوی

نقل کرده اند روزی هارون الرشید لعنت الله علیه خطاب به فضیل بن عیاض گفت درعجبم از این زهدی که توداری چراکه هیچ کس به پای تو نخواهد رسید

فضیل گفت ولی جناب خلیفه به مراتب از من زاهد تراست هارون که فکر می کرد فضیل دارد او را تکریم می کند گفت چگونه من از تو زاهد ترم؟ وفضیل گفت از آن جهت که من ترک دنیای فانی کرده ام وتو ترک دیار باقی!
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۲۴
امیر مهدوی

مرحله جدید مذاکراتی با امریکا و 1+5 برای تدوین توافق نهایی در 10‌روز گذشته از سوی امریکا به شکلی دنبال می‌شود که کارت‌های گوناگون سیاسی، دیپلماتیک، تبلیغاتی و نظامی در قالب راهبرد «استمرار تحریم و تهدید» در کنار مذاکره، در حد بی‌سابقه‌ای به صحنه آوردند.

هادی محمدی:  مرحله جدید مذاکراتی با امریکا و 1+5 برای تدوین توافق نهایی در 10‌روز گذشته از سوی امریکا به شکلی دنبال می‌شود که کارت‌های گوناگون سیاسی، دیپلماتیک، تبلیغاتی و نظامی در قالب راهبرد «استمرار تحریم و تهدید» در کنار مذاکره، در حد بی‌سابقه‌ای به صحنه آوردند.

در درون مقامات رسمی اگرچه گاهی سخن از دیگر گزینه‌ها و حتی گزینه نظامی روی میز مطرح می‌شد ولی در 10 روز تا دو هفته اخیر ادبیات بسیار تندی به ویژه از سوی بایدن و برخی سناتورها مبنی بر ضرورت حمله نظامی به ایران عنوان شد. این در حالی بود که اشتون کارتر هم با این فضا همراهی کرده و فضای تند ضد ایرانی سناتورهای کنگره برای تحریم‌های جدید یا لایحه بررسی و اعلام نظر در مورد مفاد هرگونه توافق با ایران را با رویکرد سختگیرانه و باج‌خواهانه فعالانه در حال تلاش بودند. استفاده از ادبیات توهین‌آمیز و تحقیرکننده نسبت به ایران که «قابل اعتماد نیستند» و «فریبکار می‌باشند» و تا اینکه به تعهدات خود عمل نکنند و به تأیید آژانس نرسد، کاهش تحریم‌ها (به جای لغو یا تعلیق) که حداکثر 19 درصد تحریم‌ها را شامل می‌شوند، اجرا نخواهد شد، به این سمفونی فشار و تهدید اضافه شد.
نهایتاً کنگره با بالاترین رأی به لایحه بررسی و نظارت رأی داد تا کارت مذاکراتی و گستره مانور تیم امریکایی کامل شود.
در چنین شرایطی بدیهی است که از سوی تیم مذاکراتی و مراجع ذی‌صلاح ایرانی، تدابیر و اقدامات موازنه‌ساز و فعال و مؤثر برای مهار شانتاژ روانی یا ابزارهای غیرقانونی تحریم و کارشکنی در مسیر مذاکره، ساماندهی و به کارگیری شوند.  آنچه از سوی مقام معظم رهبری و سپس مقامات نظامی یا چهره‌های سیاسی برای شکستن موضع مغرور و باج‌خواهانه و توهین‌آمیز در چند روز گذشته شاهد هستیم، رویکردی برای نشاندن امریکا بر سر جای خود است. از آنجا که طرف امریکایی هم نیازمند یک توافق نهایی است و هم تحت فشار‌های نمایشی برای تولید قدرت چانه‌زنی بیشتر در قبال ایران در مذاکره است و هم روح استکباری برای ارعاب طرف ایرانی را چاشنی دیپلماسی خود کرده، آرایش جدید مذاکراتی و گسترده کردن کارت‌های بازی در ایران نیز، امری ضروری است. اینکه در قبال هرگونه تحقیر و توهین و تهدید جدید امریکا، تیم مذاکراتی باید از میز مذاکره جدا شود و پارلمان ایران در لایحه‌ای هوشمند و دقیق، جایگاه قانونی خود را در قبال هرگونه توافق بازیابد، اقدامی شایسته و عاقلانه در سناریوهای مذاکراتی است. اگرچه دستگاه دیپلماسی بی‌رمق و غیرفعال با مدیریت فعلی حتی حاضر نیست به مواضع مضحک و طلبکارانه سعودی پاسخ مناسب بدهد تا جایی که از تمامی توان رشوه‌پردازی در قالب خرید تسلیحات از فرانسه، امریکا و انگلیس یا پرداخت‌های نقدی به سران کشور‌ها برای جلوگیری از هر گونه توافق بین ایران با 1+5 ممانعت به عمل می‌آید، ولی ابزارهای دیگری برای ساکت کردن نظام فاسد شاهزادگان دیکتاتور و عقب‌مانده در سعودی باید استفاده کرد و به حامیان غربی آنها، آنچنان فهماند که متوقف نکردن این صداهای ناهنجار می‌تواند هزینه‌های غیرقابل پیش‌بینی در بر داشته باشد.
حامیان تروریسم و دیکتاتوری‌های قبیله‌ای در کشور‌های غربی هم‌پیمان با امریکا باید بدانند اولین گزینه پس از مذاکره محترمانه با ایران، دیپلماسی همه‌جانبه سپاه خواهد بود که به خوبی با ادبیات قابل‌فهم امریکایی و ارتجاع عرب آشناست. موازنه‌سازی فعال برای مذاکره و در مقابل ابزارهای نامشروع امریکایی و موازنه‌سازی مؤثر برای شرایط غیرمذاکراتی، با سرعت باید آرایش و آمادگی کامل خود را داشته باشد  و دستور اجرایی پیدا کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۲۱
امیر مهدوی