نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۱۵۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

رییس سازمان بسیج مستضعفین: کسانی که برای نشان دادن درب باغ سبز به ظالمان و کودک کشان تلاش شبانه روزی دارند و برای سازش با استکبار چراغ سبر نشان می دهند، صلاحیت تفسیر پیام امام را ندارند ...
بهترین مفسر کلام امام، کسی است که اندیشه و حال و هوای امام را داشته باشد

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج؛ سرتیپ بسیجی محمدرضا نقدی رییس سازمان بسیج مستضعفین در همایش ستاد گرامیداشت بیست و ششمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) که در مجتمع 5 آذر برگزار شد گفت: سالگرد ارتحال امام فرصتی ارزشمند و سرمایه ای عظیم است و ملت از سراسر کشور همراه با فرمایشات امام خامنه ای با آرمان های امام تجدید بیعت می کنند.


سردار نقدی آثار امام راحل را معجزه ای مستمر تا به امروز دانسته و اظهار داشت: برکات امام راحل در حیات مادی ایشان محدود نشده و هر روز بیش از پیش نمایان می شود.


وی تلاش دشمن برای تحریف و محو ارزش ها و آرمان های امام راحل و اسلام ناب را یادآور شده و افزود: امروز هزاران شبکه ماهواره ای و اینترنتی برای مقابله با آرمان های امام راحل فعالیت می کند، چراکه همین ارزش ها باعث شده تا از ابتدای انقلاب تا کنون، مستکبران در دنیا ضعیف تر شوند.


رییس سازمان بسیج مستضعفین در ادامه تصریح کرد: هر روز که می گذرد در بخشی از جهان اسلام، آمریکا توسط ملت ها به بیرون رانده می شود و درب خانه ها برای پذیرش اسلام باز می شود. پرچم آمریکا و اسرائیل در گوشه و کنار جهان به زیر کشیده شده و می سوزد و به جای آن پرچم قرآن بالا می رود و تصاویر امام و رهبری بر در خانه ها و سینه رزمندگان نقش می بندد.


وی با بیان اینکه تفکر خمینی کبیر هر روز در حال پیشروی است، ابراز داشت: امام فرمودند اسلام، سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد، و امروز شاهدیم که حرکت اسلام ناب محمدی (ص) از کشمیر تا مدیترانه و از قفقاز تا دریای سرخ جریان دارد.


جانشین فرمانده کل سپاه در امر بسیج به پیشروی مداوم جهان اسلام به سوی تحقق آرمان ها و وصایای امام راحل اشاره نموده و تاکید کرد: امام راحل خواستار حرکت به سمت تشکیل یک حکومت بزرگ اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل شدند و امروز تحقق این وصیت امام با شکست و افول روز به روز دشمنان و مستکبران آشکارتر می شود.


وی با اشاره به برخی افراد کوتاه بین و دنیاپرست که با دشمنان هم داستان شده و از روابط خود با امام سوء استفاده و پیام امام را تفسیر به رای و تحریف می کنند، بیان کرد: پیام امام برای امروز است و بهترین مفسر برای بیانات امام، کسی است که اندیشه و حال و هوای امام را داشته باشد چراکه انتساب خانوادگی و همسایگی و رفت و آمد زیاد باعث صلاحیت برای تفسیر سخنان امام نمی شود.


سردار نقدی در ادامه خاطرنشان کرد: کسانی که به دنبال اشرافی گری و خوشگذرانی اند، نمی توانند سخنان امام را تفسیر کنند چراکه امام ساده زیست و دارای زی طلبگی بود.


وی با بیان اینکه حامیان مفسدین اقتصادی نمی تواند سخنان امام را تفسیر کنند، ابراز داشت: کسانی که برای نشان دادن درب باغ سبز به ظالمان و کودک کشان تلاش شبانه روزی دارند و برای سازش با استکبار چراغ سبر نشان می دهند، صلاحیت تفسیر پیام امام را ندارند چراکه امام همیشه شور مبارزه با ظلم و زورگویی در سر داشت و یکپارچه ضد استکبار بود و هر سلول بدنش "مرگ بر آمریکا" سر می داد.


رییس سازمان بسیج مستضعفین با تاکید بر اینکه امروز سخنان امام روشن است، تصریح کرد: کسی می تواند بیان امام را تفسیر کند که با همه ی وجود پشتیبان ولی فقیه بوده و از رهبر معظم انقلاب که ذره ای با امام فاصله ندارد پیروی کند.


وی در پایان سخنان خود تاکید کرد: ملت به کسانی که برای خوش آمد آمریکای ظالم، آل سعود جنایتکار و رژیم صهیونیستی کودک کش سخن می گویند، توجه نکرده و از ولایت فقیه پیروی می کنند.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۱۶
امیر مهدوی
یک کارشناس مسائل بین الملل بر این باور است که تا وضعیت تحریم ها و تهدیدات نظامی مشخص نشده است نباید تیم مذاکره کننده ایرانی مذاکرات را ادامه دهد.

جوان‌آنلاین: فواد ایزدی در گفت‌وگو با «جوان‌آنلاین» در خصوص تهدیدات مداوم مقامات امریکایی در حین انجام مذاکرات ایران و 1+5 اظهارداشت: من امید دارم این طرح سه فوریتی که در مجلس با عنوان توقف مذاکرات با ادامه تهدیدها مطرح شده است، توسط نمایندگان مجلس تصویب شود.


وی تصریح کرد: دلیل این مسئله هم آن است که اولا مقام معظم رهبری فرموده اند که مخالف هستند با مذاکره ای که در شرایط تهدید نظامی انجام شود که با صراحت ایشان فرمودند و حرف بسیار درستی هم است چون طرف مقابل زمانی که ما را دارد به حمله نظامی تهدید می کند دارد فصل یک منشور سازمان ملل را نقض می کند چرا که در ماده دو آن به صراحت می گوید که نباید همدیگر را به حمله نظامی تهدید کنید.    


این کارشناس مسائل بین الملل ادامه داد: در ماده دو فصل یک منشور سازمان ملل هم استفاده از زور و هم تهدید نظامی نهی شده است که در این شرایط می بینیم مقامات ارشد طرف مقابل هر هفته ما را تهدید به حمله نظامی می کند و به همین دلیل منشور سازمان ملل را نقض کرده اند. در صورتی که بر این باورند که ما ذیل همین منشور سازمان ملل در فصل هفت تمام شرایطی که آنها در بند دیگر نپذیرفته اند را بپذیریم. 


ایزدی افزود: این مسئله از نظر منطقی قطعا نباید قابل پذیرش برای کشور باشد که با مجموعه ای بخواهد توافق کند که یک فصل سازمان ملل را نقض می کند و از طرفی انتظار دارد که ما فصل بعد را اجرا کنیم.


وی با تاکید بر اینکه در چنین شرایطی نیاز است که مذاکرات متوقف شود، گفت: مشکل دیگری که ما غیر از بحث تهدید نظامی داریم این مصوبه سنای امریکا است که در عمل برداشته شدن تحریم های اصلی را غیر ممکن کرده است و بر همین اساس سوالی که در حوزه تحریم مطرح است این است که اگر قرار است تحریم های اصلی نفتی و بانکی برا اساس مصوبه سنا سر جای خودش بماند پس ما برای چه داریم مذاکره می کنیم.


این کارشناس مسائل هسته ای عنوان کرد: اولا در این مذاکرات بحث حمله نظامی و تهدید است دوما طبق مصوبه سنا سودی برای ما نخواهد داشت بنابراین در شرایط فعلی بهترین گزینه این است که تا زمانی که این دو موضوع مشخص شود یکی توقف تهدید نظامی و دیگری توقف بحث تحریم ها مذاکرات را متوقف کنیم.


ایزدی تصریح کرد: این امر در شرایطی است که تیم مذاکره کننده ما در آنجا قابلیت دادن امتیاز دارد اما تیم مقابل امریکایی به مذاکرات می آید و قابلیت دادن امتیاز ندارد چرا که کنگره دست آنها را بسته است.  


وی با اشاره به صفحه 18 طرح تصویب شده توسط کنگره اظهار کرد: در این صفحه به صراحت می گوید که تهدیدات اصلی سر جای خودش است بنابراین با این شرایط ادامه مذاکرات برای طرف مقابل این معنا را دارد که نیاز ایران به مذاکرات از نیاز طرف مقابل به مذاکرات بیشتر است در صورتی که طبق بیانات رهبر فرزانه انقلاب طرف مقابل هم به مذاکرات نیاز دارد.


این کارشناس مسائل بین الملل ادامه داد: بنابراین اگر طرف مقابل و ما نیازمند مذاکرات هستیم در شرایطی این مذاکرات باید انجام شود که هم تهدید نباشد و هم وضعیت تحریم ها به گونه ای نباشد که در آخر تحریم ها باقی بماند لذا بهترین گزینه متوقف شدن مذاکرات است تا وضعیت این دو مورد مشخص شود.  


ایزدی با اشاره به مناظره دو هفته پیش با آقای عراقچی عضو ارشد مذاکرات گفت: در آن مناظره من یک نتیجه گیری کردم و گفتم به نظر می رسد که طراحی که تیم مذاکره کننده دارد هدفش رسیدن به توافق است و نه برداشته شدن تحریم ها که آقای دکتر عراقچی فرمودند ما اصلا برای برداشته شدن تحریم ها مذاکره نمی کنیم که البته نوار این مناظره وجود دارد و برخی روزنامه ها همین حرف را روز بعد در صفحه اصلی خود کار کردند.


وی بیان داشت: بر همین اساس به نظر می رسد هدف تیم مذاکره کننده رسیدن به توافق است و هدف شان برداشته شدن تحریم ها نیست از آن جهت آنها پای میز مذاکرات همچنان ما را تهدید می کنند، حتی بعد از توافق ژنو بدقولی می کنند و هر عملی انجام دهند ما همچنان پای میز مذاکرات هستیم.


این کارشناس مسائل بین الملل بر این باور است که به نظر می رسد تیم مذاکره کننده هسته ای نیاز به بازبینی اعمال خود در یک سال گذشته دارد و البته پس از بازبینی عملکردشان نیاز به اصلاح دارد چرا که پس از یک سال و نیم دو سال لبخند، ادبیات نرم و تعریف از آقای اباما به عنوان فرد باهوش و مودب نتیجه اش آن شده است که هر هفته ما را تهدید به حمله نظامی کند بنابراین این روش جواب نمی دهد و نیاز به اصلاح دارد.   

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۱۰
امیر مهدوی

واکنش‎ها به سخنان حماسی «ام وهب انقلاب اسلامی» ادامه دارد

حجت الاسلام علیرضا پناهیان: وقتی پیام حماسی خانواده شهید کجباف را شنیدم، یاد کربلا و ام وهب افتادم. سر فرزند شهیدش را که دشمنان به خیمه‌گاه انداخته بودند، به میان دشمنان پرتاب کرد و آنان را تحقیر کرد. خدایا این قربانی را با اصحاب ابا عبدالله الحسین(ع) محشور کن که چنین خانواده شجاعی دارد و مایۀ اقتدار جبهه مظلوم مقاومت شده است.


سخنرانی تاریخی و زینب گونه همسر شهید کجباف، شهید دلاور خوزستانی که در دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام ایراد شد، واکنش‎های متفاوتی را به دنبال داشته، به نحوی که در جدیدترین واکنش‎ها، حجت‎الاسلام پناهیان این سخنان را یادآور خاطره ام وهب‎ درمیدان کربلا توصیف کرده است.

 
 
به گزارش رجانیوز، همسر شهید کجباف در ابتدای مراسمی که برای یابود این شهید در اهواز برگزار شده بود، با توجه به درخواست تروریست‎ها برای معاوضه پیکر شهید در مقابله بهایی مشخص، از معامله پیکر شهید با تروریست ها خبر داد و گفت: «هیچگاه به خواسته دشمنان اسلام و شیعیان تن نمی‌دهیم و هیچ یک از اسیران آنها را با پیکر پاک شهیدانمان معاوضه نخواهیم کرد. ما پیکر عزیزمان را در راه خدا داده‌ایم و آنچه را که در این راه دادیم، پس نمی‌گیریم. 
شنیده‌ایم که برای تحویل شهید عزیزمان دشمن پیشنهاد هزینه‌ای گزاف داده است، ولی به عنوان خانواده شهید راضی به این کار نیستیم، حاضر نیستیم حتی یک ریال نیز برای تحویل پیکر پاک شهیدانمان به داعش پرداخت شود، چرا که داعش، این پول را علیه دیگر عزیزان ما به کار خواهد گرفت. اگر بناست پیکر شهید کجباف با گروگان‌های داعش عوض شود یا مبلغی ولو یک دلار از طرف دولت برای بازگشت پیکر شهید به تکفیری ها پرداخت شود تا تروریست ها با این پول علیه شیعه اقدام کنند به هچ وجه راضی نخواهم بود.»پ
 
 
انتشار این سخنان حماسی و شجاعانه همسر شهید کجباف، بازتاب گسترده‎ای در فضای مجازی و محافل مذهبی داشت.

در یکی از این واکنش‎ها حجت الاسلام علیرضا پناهیان متن کوتاهی را به این همسر شهید و خانواده‌اش تقدیم کرد. وی در پیام خود خطاب به همسر و خانواده این شهید نوشت:
« وقتی پیام حماسی خانواده شهید کجباف را شنیدم، یاد کربلا و ام وهب افتادم. سر فرزند شهیدش را که دشمنان به خیمه‌گاه انداخته بودند، به میان دشمنان پرتاب کرد و آنان را تحقیر کرد. خدایا این قربانی را با اصحاب ابا عبدالله الحسین(ع) محشور کن که چنین خانواده شجاعی دارد و مایۀ اقتدار جبهه مظلوم مقاومت شده است. 
جا دارد در تقدیر از این همسر گرامی شهید سروده‌ها سرداده شود و به عنوان الگوی انقلابی‌گری و مجاهدت به تمام جهانیان نشان داده شود. خانواده‌های شهدا همیشه اینچنین تضمین کننده تداوم حماسۀ شهیدان بوده‌اند و خواهند بود و راهی را که پر رهرو خواهد بود، پرفروغ نگه می‌دارند.»

گفتنی است پیش از این نیز خانواده سردار شهید اسکندری که در دفاع از حرم زینب کبری سلام الله علیها در سوریه به شهادت رسیده و سر از بدنش جدا شد، با اعلام درخواستی مشابه، عدم رضایت خود را با پرداخت هر گونه هزینه و یا اسیر برای باز پس گیری پیکر شهیدشان اعلام کرده بودند.
 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۲۸
امیر مهدوی

رای 98 سناتور آمریکایی به طرح نظارت کنگره بر توافق هسته‌ای همانگونه که در گزارش شماره روز گذشته «وطن‌امروز» به آن اشاره شد، تقسیم کار آمریکایی‌ها برای توافق هسته‌ای را آشکار کرد. با امضای این طرح توسط باراک اوباما، موضوع عدم لغو تحریم‌های کنگره علیه ایران، رسمی و قانونی می‌شود و این موضوع به خوبی نشان می‌دهد هیات حاکمه آمریکا 2 جریان عمده سیاسی این کشور را برای رسیدن به هدف خود در مذاکرات هسته‌ای تنظیم کرده است. به گزارش «وطن امروز»، این اقدام آمریکایی‌ها در ایران با سکوت دولت حسن روحانی و وزارت امور خارجه جواد ظریف مواجه شده است. به‌رغم اینکه طرح جدید سنا، یک ضربه مهلک به اعتبار 20 ماه مذاکره هسته‌ای بوده است اما در عمل، تیم حسن روحانی واکنشی به این کلاهبرداری اوباما نشان نداده ‌است. البته در ایران این رفتار تنها مختص دولت حسن روحانی است، چراکه تعدادی از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی به دنبال مقابله به مثل با این اقدام آمریکایی‌ها برآمده‌اند تا با استفاده از نهاد قانونگذاری کشور، مانع دست‌درازی بیشتر آمریکایی‌ها به دانش هسته‌ای و تیم مذاکره‌کننده دولت حسن روحانی شوند. روز گذشته اعلام شد مجلس شورای اسلامی سناریوهای مختلفی برای مقابله با این اقدام آمریکایی‌ها در نظر دارد. از یک سو موضوع طرح دوفوریتی نظارت مجلس ایران بر توافق احتمالی هسته‌ای مطرح شده است. همچنین برخی شنیده‌ها حاکی از آن است که تعدادی دیگر از نمایندگان مجلس به دنبال طرحی هستند که براساس آن هرگونه توافق هسته‌ای میان ایران و 1+5 منوط به تصویب آن در مجلس خواهد شد. به نظر می‌رسد این طرح نیز تا حدود زیادی مشابه طرح مصوب سنای آمریکا خواهد بود اما خبر سومی که روز گذشته برخی نمایندگان مجلس اعلام کردند، از یک طرح ویژه سه‌فوریتی حکایت دارد که خواستار توقف مذاکرات هسته‌ای، تا توقف ادبیات تهدیدآمیز آمریکایی‌ها علیه ایران است.  سیدحسین نقوی‌، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، طراح طرح دوفوریتی نظارت بر توافق هسته‌ای است. او گفته است طرح دو فوریتی نظارت مجلس بر توافق احتمالی هسته‌ای، تاکنون به امضای 60 نماینده رسیده است. به گفته نقوی، با تکمیل امضاها به ۱۵۰ امضای نمایندگان مجلس، این طرح تقدیم هیات‌رئیسه مجلس می‌شود. سخنگوی کمیسیون امنیت ملی به تسنیم گفت: این طرح دارای یک ماده واحده و 2 تبصره است که پس از تکمیل شدن امضاها، این طرح را تقدیم هیات‌رئیسه مجلس خواهیم کرد. وی با اشاره به جزئیات این طرح اظهار داشت: براساس این طرح، اولاً توافق باید در مجلس تصویب شود و ثانیاً هیاتی از مجلس شورای اسلامی بر روند اجرای توافق احتمالی نظارت داشته باشد و گزارش آن را هر 3 ماه یک‌ بار به اطلاع مردم و هیات‌رئیسه مجلس برساند. نقوی‌‌  همچنین به هدف طراحان از تهیه این طرح اشاره کرد و افزود: به‌دنبال اقدامات مزورانه آمریکایی‌ها و سابقه عهدشکنی این دولت درباره توافق ژنو و سیاست‌های دوگانه‌ای که این کشور در پیش گرفته است، نمایندگان مجلس بنا دارند از ظرفیت‌های قانون اساسی برای نظارت مجلس بر توافق احتمالی هسته‌ای استفاده کنند. وی ادامه داد: براساس اصل 77 قانون اساسی همه مقاوله‌نامه‌ها، قراردادها و توافقنامه‌ها باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد، البته از طرفی نیز طبق اصل 125 قانون اساسی، رئیس‌جمهور زمانی می‌تواند توافقنامه، مقاوله‌نامه و قراردادی را امضا کند که این طرح به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده باشد، بنابراین مجلس فقط می‌خواهد از ظرفیت‌‌های قانون اساسی استفاده کند و بنای مقابله با کسی را هم ندارد، زیرا اینها ظرفیت‌هایی است که قانون اساسی برای مجلس پیش‌بینی کرده است. سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس در پایان خاطرنشان کرد: به‌دلیل اینکه آمریکایی‌ها به هیچ عنوان قابل اعتماد نیستند و سابقه‌شان نشان داده اگر پای هر برگه‌ای را امضا کنند، تعهدی به اجرای آن ندارند، بنابراین ما باید ضمانت‌های لازم برای پیشگیری را در اختیار داشته باشیم تا اگر توافقی امضا شد اما در روند اجرا عهدشکنی صورت گرفت، مجلس بتواند ورود کرده و اقدامات لازم را انجام دهد. براساس این گزارش، نمایندگان مجلس شورای اسلامی همچنین در طرح دوفوریتی دیگری قصد دارند اجرای توافق نهایی هسته‌ای را منوط به تصویب آن در مجلس کنند.
توقف با 3 فوریت
اما در کنار این 2 طرح، روز گذشته اعلام شد جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با تهیه و تدوین طرحی سه‌فوریتی خواستار توقف مذاکرات هسته‌ای تا قطع تهدیدات آمریکایی‌ها شدند. جواد کریمی‌قدوسی، نماینده مشهد و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در توضیح جزئیات این طرح به فارس گفت این طرح امروز به امضای نمایندگان رسیده و تقدیم هیات‌رئیسه مجلس می‌‌شود. وی با بیان اینکه این طرح امروز یک ماده واحده است، خاطرنشان کرد طبق این طرح دولت موظف است مذاکرات را متوقف کند تا زمانی که آمریکایی‌ها طی بیانیه‌ای از جمهوری اسلامی ایران عذرخواهی کرده و به تهدیداتشان پایان دهند. نماینده مردم مشهد همچنین با تاکید بر اینکه استقلال و آزادی ملت ایران برای وکلای ملت دارای اهمیت فراوان است، گفت: هیچگاه اجازه نمی‌دهیم حقوق ملت ایران توسط ابرقدرت‌ها تضییع شود.
از خطوط قرمز عبور کرده‌اند
این اقدامات نمایندگان همانگونه که گفته شد، در واکنش به افشای سناریوی تقسیم کار کاخ سفید و کنگره برای کسب امتیازات مجانی از ایران بوده است. نمایندگان مجلس شورای اسلامی معتقدند این اقدام آمریکایی‌ها در کنار ادبیات تهدیدآمیز آنان، توهین به ملت ایران است. نمایندگان همچنین معتقدند حسن روحانی و دولت او در مقابل این توهین‌ها و تحقیرهای آمریکایی‌ها رفتاری منفعلانه از خود نشان داده‌اند و این در شأن ملت ایران نیست.  اسماعیل کوثری در این‌باره می‌گوید برخورد تحقیرآمیز دولت آمریکا با ملت ایران به قدری سخیف است که اگر تیم دیپلماتیک ایرانی میز مذاکره را ترک کند جای تعجب ندارد. وی افزود: ملت ایران تحقیر و تهدید را نمی‌پذیرد ولی سوال اصلی که رسانه‌ها باید از مسؤولان دولتی بپرسند این است که چرا در مقابل این همه تحقیر ملت ایران واکنشی از سوی مسؤولان دولتی نشان داده نمی‌شود و تیم مذاکره‌کننده در این حوزه منفعل عمل می‌کند. نماینده مردم تهران تصریح کرد: ما همیشه گفته‌ایم اگر طرف مقابل اخلاق و رفتار دیپلماتیک را منطبق با اعتمادسازی رعایت نکرد، باید میز مذاکره را ترک کنند. رهبر انقلاب هم بارها تاکید کرده‌اند نباید به مسؤولان آمریکایی اعتماد کرد. چرا از مسؤولان دولتی پرسیده نمی‌شود به چه دلیل آنها سکوت می‌کنند یا همچنان به روش قبلی خود ادامه می‌دهند؟ کوثری با تاکید بر اینکه مجلس همیشه موضعی روشن و شفاف داشته و حرف خود را صریح زده است، گفت: باید قبول کنیم در بعضی موارد خط قرمزها نادیده گرفته شده و باید مسؤولان دولتی مورد سوال قرار گیرند. ما خودمان از مجلس پیگیری می‌کنیم و ما هم راه‌ها و اهرم‌های خود را داریم که به وقت مناسب از آنها
استفاده خواهیم کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۱۸
امیر مهدوی


Image result for ‫جانکری‬‎

وزیر خارجه گستاخ وبی منطق آمریکا رسما اعلام کرد طرح نظارت کنگره بر توافق هسته‌ای که بعدازظهر پنجشنبه با 98 رأی موافق در سنا به تصویب رسید باعث خوشحالی او و دولت آمریکا شده است.

جان کری که در یک کنفرانس خبری با همتای سعودی خود شرکت کرده بود، درباره تصویب طرح نظارت کنگره بر توافق هسته‌ای با ایران گفت: خوشحالیم که طرح «نظارت بر توافق هسته‌ای» در کنگره تصویب شد.

وزیر خارجه ایالات متحده گفت: قانون پیشنهادی مصوب کمیته روابط خارجی، مصالحه‌ای معقول است و رئیس‌جمهور هم آماده است از آن حمایت کند. او تصریح کرد: ما خشنودیم که این قانون با اکثریت آرا در سنا تصویب شد. به گزارش خبرگزاری صداوسیما، جان کری در نشست خبری مشترک روز جمعه (18 اردیبهشت) با عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان سعودی در پاریس در پاسخ به سوال خبرنگار خبرگزاری فرانسه که از او پرسید «نظر شما درباره قانون پیشنهادی سنای آمریکا درباره نظارت بر توافق هسته‌ای ایران چیست؟» گفت: ما بسیار بسیار روشن گفته‌ایم که قانون پیشنهادی مصوب کمیته روابط خارجی، مصالحه‌ای معقول و قابل پذیرش است و رئیس‌جمهور آمریکا هم آماده است که از آن حمایت کند. به همین علت است که رئیس‌جمهور از آن حمایت کرده است چون قانون پیشنهادی در مقایسه با قانونی که اول مطرح شده بود تغییر کرد. ما خشنودیم که این قانون پیشنهادی با اکثریت آرا در سنا تصویب شد و به مصالحه دوحزبی وفادار باقی ماند. ما بسیار امیدواریم مجلس نمایندگان آمریکا نیز به مثابه سنا از ماهیت دوحزبی این قانون حمایت کند و این فرصت را به کنگره بدهد. من به عنوان فردی که در کنگره 28 سال سابقه دارم معتقدم کنگره باید این فرصت را داشته باشد و بتواند این توافقنامه را به شیوه‌ای مسؤولانه بازنگری کند. من همچنین بسیار خشنود شدم که دیدم 151 عضو مجلس نمایندگان آمریکا نامه‌ای را امضا کردند و از تلاش‌های رئیس‌جمهور آمریکا برای دستیابی به «توافق خوب» حمایت کردند. آنها در این نامه از اینکه رئیس‌جمهور باید بتواند بدون مداخله کنگره درباره شروط مذاکره، به مذاکره ادامه دهد، حمایت کردند. به نظر من این سازنده بود و ما از آن استقبال می‌کنیم. اکنون ضرورت این است که به بخش دشوار مذاکرات بپردازیم و طی هفته‌های آینده درباره جزئیات، مذاکره کنیم.
مصالحه یا...
این اظهارات جان کری درباره طرح نظارت کنگره بر توافق هسته‌ای البته موضوع عجیبی نبوده و نیست. تقسیم کار آمریکایی‌ها در موضوع مذاکرات هسته‌ای از همان ابتدا مشخص بود. به‌رغم ساده‌لوحانی که همواره جامعه سیاستگذاران آمریکایی را به 2 قشر تندرو و غیرتندرو تقسیم می‌کردند اما جامعه منتقدان از همان ابتدا تاکید کرد مجموعه رفتار سیاستگذاران آمریکایی اعم از جمهوریخواه و دموکرات برای تحقق اهداف مشترک تئوریزه شده است. به هر حال اکنون با تصویب 98 درصدی طرح نظارت کنگره جمهوریخواهان بر توافق و رضایت و خشنودی دولت دموکرات‌ها از این نظارت، مشخص شده است ماجرا از قبل طراحی شده بود، بنابراین آنگونه که جان کری گفته، مصالحه‌ای در کار نبوده است بلکه این تقسیم کار از ابتدا وجود داشته است.
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۱۵
امیر مهدوی


همسر شهید مدافع حرم درگفت‌و گوی با کیهان: شهید کجباف گفت: پیکرم بازنمی‌گردد منتظر نباشید

وقتی به محل مصاحبه- منزل شهید- رسیدیم، صدای سخنرانی زینب‌گونه‌ای ما را از حیاط به درون خانه کشاند، ناخودآگاه در طنین کلام باصلابت همسر شهید به جمع بغض‌آلود حاضرین پیوستیم.

فاطمه زورمندهمسر شهید:« مگر نه اینکه اسلام بر حرمت جنازه تاکید دارد، پس این اعمال شنیعی که داعش انجام می‌دهد چه نشانی از اسلام دارد؟ شهید قبل از رفتنش تاکید کرده بود که شاید پیکرم بازنگردد و به دستتان نرسد، اما بدانید این اتفاق به سود مردم ایران است، دیشب با خودم فکر می‌کردم امروز 11 روز است که این اتفاق افتاده، داعش ابتدا با انتخاب نام «دوله الاسلامیه فی عراق و شام» قصد داشت چهره‌ای موجه از خودش بسازد و متاسفانه بسیاری از عوام نیز باورشان کردند، کمک‌های نقدی و غیرنقدی به آنها گسیل داشتند.
دخترم خیلی از بابت رفتارهای مذبوحانه داعش با پیکر پدرش متالم بود. به او گفتم مادر، داعش با این کار کوس رسوایی خود را خواهد نواخت. در کدام آیه و حدیث در اسلام مجوز چنین رفتارهایی با پیکر یک کشته، نه شهید داده شده است؟ هر چند روح و جان ما آزرده می‌شود اما ایمان داریم که این حرکات وحشیانه زمینه‌ساز نابودی و رسوایی آنان در دنیا و برای فریب‌خوردگان آنان خواهد بود، و این اهانت‌ها نه تنها از ارزش‌های شهید نمی‌کاهد بلکه بر مقام و جایگاه او می‌افزاید و روزی فرا می‌رسد که عکس پدرت در جهان منتشر خواهد شد. عزت دست خداوند است و ان‌شاءالله که پیکر این شهید، چهره واقعی آنها را نمایان خواهد کرد و به زودی مردم تمام کشورها از آنان بیزاری خواهند جست و پیروزی از آن ماست. خداوند را شاکریم بابت صبری که عطا فرموده است. اگر نداده بود که همان روز اول از این مصیبت عظمی جان داده بودیم. برای دیگر رزمندگان اسلام و حفظ حریم ناموس خدا دعا کنید، زیرا حرم حضرت زینب در خطر است که اگر خدای ناکرده دستشان به حرم برسد چه جنایت‌ها که انجام نخواهند داد، بهترین جوانان ما آنجا در حال پیکارند.
ما برای اسلام شهیدان بسیاری داده‌ایم ولی به یاد ندارم شهیدی تا این حد در رسانه‌های جهان مطرح شده باشد. این را به خاطر این می‌دانم که او همیشه درپی مخفی کردن خود و اعمالش بود و هیچ‌گاه نمی‌خواست کسی از کارهایش مطلع شود و از ریا بیزار بود و چون نخواست در زمان حیاتش شناخته شود این گونه بعد از شهادتش نامش همه‌گیر شد.
امیدوارم همه آنها که قصد تخریب اماکن متبرکه مسلمین را دارند به آرزوهایشان نرسند.»
بی‌درنگ سخنان رهبر معظم انقلاب به ذهن متبادر می‌شد که فرمودند: «اینکه در کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد، عامل این پیروزی حضرت زینب بود و الا خون در کربلا تمام شد؛ آنچه که موجب شد این شکست نظامی ظاهری، تبدیل به پیروزی قطعی شود؛ منش زینب کبری بود.»
صحبت‌هایشان که تمام شد، گونه‌ها اشکبار بود زیرا حاضرین که از خانواده‌های شهدا بودند روزگاری نه چندان دور این بار را بر دوش کشیده بودند. منتظر ماندیم تا مهمانان پس از همدردی با صاحبخانه  منزل شهید را ترک کنند تا با خانم «شاهزاده احمدی‌زاده» همسر  شهید «سرتیپ دوم هادی کجباف» به گفت‌وگویی رو در رو و عمیق در باب همسر شهیدش بپردازیم.
در ابتدا شمه‌ای از زندگی‌نامه شهید کجباف را برای آشنایی مخاطبین بیان بفرمایید.
ایشان متولد تیر1340 در شهرستان شوشتر بود و دوران تحصیلات خود تا دیپلم را نیز در همین شهرستان گذراند. تیر سال 59 برای خدمت سربازی اعزام شد. بعد از اینکه دو ماه آموزشی را در آبادان پشت سر گذاشت به سوسنگرد اعزام شد. در زمان محاصره سوسنگرد آنجا بود و با بالا گرفتن درگیری‌ها به همراه یکی از دوستانش با لباس عربی از طریق رودخانه و کانال‌های اطراف شهر از مهلکه خارج می‌شوند و پیاده خود را به اهواز می‌رسانند. مدتی بعد مجددا اعزام می‌شوند.

تا چه سالی جبهه بودند؟
تا تیر 60 که در جبهه بستان مجروح شد. ظاهرا با دو نفر دیگر پشت خاکریز بودند. یکی از آنها عینک بر چشم داشت.  آقا هادی به او می‌گوید عینکت را در بیاور؛ انعکاس نور باعث می‌شود شناسایی شویم. همین طور هم می‌شود و به سمت آنها شلیک می‌کنند. آن دو نفر شهید و آقای کجباف به شدت مجروح می‌شود. یک ترکش به شکم، یک ترکش به بازو و یک ترکش به لگن و یکی به ساق پا و یک ترکش به اندازه انگشت اشاره  هم به کمر اصابت می‌کند که نوک آن به نخاعش نزدیک می‌شود. درآوردنش هم بسیار دشوار بود، زیرا احتمال فلج شدن و قطع نخاع می‌رفت. به همین خاطر این ترکش تا پایان عمر در بدنش به یادگار ماند.
روند مداوای ایشان در منزل شما چقدر طول کشید؟
تقریبا دو ماه منزل ما بود، با این اوضاع و احوالی که داشت با مینی‌بوس نماز جمعه و بهشت زهرا می‌بردیمش. عاشق شهدا بود. تا همین روزهای آخر هم به فکر برگزاری یادواره برای شهدا و مراسم و زیارت شهدا بود. ما بیش از 500 جلد کتاب در باره شهدا در منزل داریم. خلاصه مقداری که حالش بهتر شد برادر بزرگش که شوهر خواهر من بود آمد دنبالش و او را به شوشتر برد. البته تهران که بود به من گفت دوست دارم مثل شما در آموزش و پرورش مشغول به کار شوم اگر می‌شود پرس و جویی کنید،  ببینید امکانش هست. من هم رفتم امور تربیتی شهریار صحبت کردم و آنها هم موافقت کردند. ذهن خیلی فعالی داشت و باهوش و حافظه‌اش قوی بود. در آزمون گزینش کتبی قبول شد و به مرحله مصاحبه رسید و آنجا هم قبول شد چون آن زمان اوایل انقلاب بود و زمان پاکسازی نیروهایی بود که افکار شاهنشاهی داشتند و امور تربیتی هم جایگاه خاصی داشت و مربی پرورشی از مدیر هم بالاتر بود زیرا می‌رفت تا تفکر طاغوتی حاکم بر فرهنگ مدارس را تغییر بدهد و پایه‌گذار این طرح شهید رجایی بود. یکی از مدارس شهریار را به عنوان محل خدمت هادی انتخاب کردند اما چون هنوز کارت پایان خدمتش را ارائه نکرده بود، شروع به کارش منوط به ارائه کارت پایان خدمت شد به همین خاطر گفت می‌روم شوشتر هم سری به خانواده بزنم و هم کارتم را بگیرم. آذر سال 60 بود که رفت شوشتر. دو، سه روز گذشت و خبری از او نشد، یک هفته، ده روز گذشت باز هم خبری نشد. لاجرم تماس گرفتم منزلشان در شوشتر مادرش گفت هادی خانه نیست. فردا دوباره تماس گرفتم و با او صحبت کردم و گفتم من واسطه کار شما شدم و به آنها قول دادم شما رفتید و خبری نشد. هادی گفت راستش می‌خواستم بیایم ولی خوزستان درگیر جنگ است و باید بروم جبهه. گفتم شما با آن وضعیت؟ گفت فعلا می‌روم بخش فرهنگی سپاه تا بهتر بشوم.
شما تا چه مقطعی ساکن تهران بودید؟
تا بهمن 60 که پدرم فوت کرد، دیگر نمی‌توانستیم تهران بمانیم و  برگشتیم اهواز.  سراغش را که گرفتم دیدم یک نمایشگاه بزرگ برای شهدا برپا کرده، هنوز هم پایش می‌لنگید. سال 60 و 61 تعداد شهدا زیاد بود به طوری که بسیاری از بچه‌های گردان مالک اشتر شوشتر به فیض شهادت نائل شدند، اکثرا دوستان و همشهریان بودند. هادی بیشتر درگیرمباحث و برنامه‌های بزرگداشت شهدا و رسیدگی به مجروحین و دیدار با خانواده‌های شهدا و جانبازان بود. تا سال 61 با سپاه به صورت افتخاری همکاری فرهنگی داشت. اردیبهشت 61  برای ورود به سپاه درخواست رسمی داد. من نیز پس از بازگشت به اهواز در دو مدرسه تدریس عربی داشتم. چون در تهران دوره‌اش را گذرانده بودم.
مقدمات ازدواج شما چگونه شکل گرفت؟
شهریور ماه سال 61 بود خواهر ایشان که زن برادر من بود موضوع خواستگاری را مطرح کرد، چون واقعا همفکر و هم‌عقیده بودیم موافق بودم. ولی خانواده‌ام گفتند این جانباز است و بدنش معلول است تو چطور می‌خواهی با او ازدواج کنی؟ مخصوصا ترکشی که درون کمرش بود خیلی خطرناک بود و هر آن احتمال داشت که فلج شود. برخی دیگر هم از این بایت که پس از ازدواج باید بروم شوشتر زندگی کنم نگران بودند، زیرا با شناختی که از روحیات من داشتند فکر می‌کردند زندگی در شهرستان برایم سخت خواهد بود. شوهرخواهرم که هر دوی ما را می‌شناخت می‌گفت تو نمی‌توانی با این موضوع کنار بیایی مخصوصا که در تهران تحصیل و کار کرده‌ای، اما من به او علاقه‌مند شده بودم و علی‌رغم مخالفت خانواده اعلام کردم افتخار می‌کنم که با یک جانباز ازدواج کنم. اگر در جبهه حضور ندارم دینم را این گونه به اسلام ادا کنم و به خاطر هادی حاضر بودم هر شهری بروم.
درخواست ازدواج از طرف آقای کجباف به خانواده منتقل
شده بود؟
بله، خانواده‌اش فکر نمی‌کردند که من قبول کنم. چون در آن مقطع بین فرهنگ شهرهای مختلف تفاوت وجود داشت و من هم شاغل بودم. خلاصه خواستگاری جمع و جوری برگزار شد و مهریه‌ام را هم سفر به خانه خدا تعیین کردند. با اینکه خانواده‌ام مخالف بودند و می‌گفتند پول و طلا باید باشد اما من زیر بار نرفتم. آقا هادی تازه وارد سپاه شده بود. هنوز حقوق نگرفته بود و برادرانش به او کمک می‌کردند به همین خاطر برای خرید بله‌برون چون می‌دانستم پولی ندارد یک انگشتر خیلی ظریف و دو تا النگوی سبک و  یک روسری و پیراهن خریدم. خوشبختانه به خاطر وضعیت معیشتی مناسبی که در خانواده داشتم از همه لحاظ تامین بودم و نیازی از این بابت احساس نمی‌کردم و دنبال تجملات هم نبودم. هادی نیت کرده بود برای عقد لباس سبز سپاه را بر تن کند. همه با او شوخی می‌کردند که این چه تیپیه و لباس دامادیت کو؟ مراسم عقد بسیار ساده برگزار شد و حتی آرایشگاه هم نرفتم و با یک لباس ساده که لباس عروس جاری‌ام بود، در منزل برای عقد مهیا شدم. خطبه عقد ما را نیز علامه شیخ محمدتقی شوشتری(ره) جاری کرد.
خانه ما اهواز و خانه آقا هادی شوشتر بود. به همین خاطر معمولا پنج‌شنبه و جمعه‌ها به منزل ما می‌آمد.
از ویژگی‌های اخلاقی ایشان بگویید.
کم‌رو و کم‌حرف بود. بسیار سنجیده سخن می‌گفت. شوخی بی‌مورد نمی‌کرد.  وقار و صلابتی که داشت باعث می‌شد همه در حضور او به خود اجازه ندهند کار سبک و سخیفی انجام دهند.
مراسم ازدواجتان چه وقت و چگونه برگزارشد؟
دو بار مراسم عروسیمان به دلیل فوت دو تن از اقوام عقب افتاد. تا اینکه اسفند سال 61 عملیات شد و هادی بارش را بست و رفت جبهه. فرودین 62 وقتی از جبهه برگشت یک جشن ساده را ترتیب دادیم و به خانه هادی رفتم؛ حقوقش آن موقع دو هزار و 500 تومان بود. به رسم قدیمی‌ترها مادرم کلی ظرف و ظروف برایم جمع‌آوری کرده بود، هادی گفت: من کت و شلوار نمی‌پوشم ولی مادرم برایش تهیه کرد چون پدرم تازه فوت کرده بود مادرم خیلی دستش باز نبود؛ اما در حد توان و حتی بیشتر تامین کرد. آقا هادی هم یک پنکه دستی و موکت نمدی تهیه کرد و یکی از اتاق‌های منزل پدرش را سفیدکاری کردند و زندگیمان را آنجا شروع کردیم. مثل الان نبود که حتما فلان قالی و فلان یخچال و ... باشد. زمان جنگ بود. برادرم که شوهرخواهر آقا هادی بود وقتی اتاقمان را دید که خیلی خالی است ناراحت شد و یک دست سرویس خواب از اهواز برایمان خرید و اتاقمان را پرکرد. سه سال از ازدواجمان گذشته بود ولی ما کولر گازی نداشتیم، اوایل یخچال هم نداشتیم و از وسایل مادر شوهرم استفاده می‌کردیم. اما زندگی با سه برادر شوهر آن هم برای من که معتقد به حجاب کامل و چادر و روسری بودم در گرمای طاقت فرسای خوزستان بسیار سخت بود. پانزده روز بعد از عروسی به جبهه برگشت. و من با آن همه فعالیت اجتماعی در شهری دیگر دور از همسر بسیار تنها شده بودم، مدتی که گذشت به او گفتم: مگر قول نداده بودی مرا به تعاون سپاه ببری؟ هادی گفت: کار واسه چیته! و به طرق مختلف رد می‌کرد تا اینکه 12 بهمن 1362 خداوند فاطمه را به ما عطا کرد. فاطمه به لحاظ قوای بدنی بسیار ضعیف بود. زیرا در دوران بارداری هم دور از خانواده‌ام بود و هم همسرم حضور نداشت که نیازهای تغذیه‌ای و روحی من را تامین نماید. زایمان بسیار سختی داشتم و دوماه زمین‌گیر شدم.
عکس العمل آقای کجباف از دیدن فرزند اولش چه بود؟
فاطمه یک ماهه بود که هادی آمد، آن هم به خاطر اینکه دچار موج گرفتگی شده بود. حالت روحی و روانیش بسیار آشفته بود و لذت پدر بودن و نوزادی فاطمه را درک نکرد. به خاطر موج انفجار به شدت عصبی شده بود. ایشان 9 بار در جنگ مجروح شد ولی بدتر از همه موج گرفتگی بود که دو بار برایش اتفاق افتاد. دیگر به من و فرزندش ابراز احساسات نمی‌کرد و این برایم بسیار زجر آور بود، با کلی قرص و دارو بهبود پیدا کرد ولی بازهم دنبال برگشتن به جبهه بود و دست‌بردار نبود. 18 بهمن 63 سجاد هم به دنیا آمد و دو بچه در یک اتاق کوچک  و با آن شرایطی که توضیح دادم و کار در منزل را هم اضافه کنید. اما با این وجود 10 درصد فکر خودم و بچه‌ها بودم 90 درصد فکر هادی، خیلی دوستش داشتم و طاقت دوریش را نداشتم و زجر می‌کشیدم و چشم انتظار خبر سلامتیش بودم. بعضی وقت‌ها با خودم می‌گفتم نکند این علاقه شرک باشد.
هر 10-12 روز که یکی از بچه‌های جبهه بر می‌گشت یک کاغذ کوچک می‌نوشت و به آنها می‌داد که رویش نوشته بود «سلام، حالم خوب است، سلام برسان، هادی کجباف».  همان کاغذ را می‌بوسیدم و می‌گذاشتم روی چشمانم و با همین تکه کاغذ زندگی می‌کردم. (و اینجاست که گویی تمام خاطرات برایش زنده می‌شود و سیل اشک امانش نمی‌دهد، لیلای قصه ما امروز طعم فراق همیشگی مجنونش را می‌چشد ...) در همه دورانی که بچه‌ها شب نمی‌خوابیدند. مریض می‌شدند. تب می‌کردند. دندان در می‌آوردند،  دست تنها بودم. فاطمه تقریبا بدون پدر بزرگ شد، اما با این وجود بسیار پدرش را دوست دارد، هادی وقتی به منزل می‌آمد به خاطر موج گرفتگی و شهادت همرزمانش همیشه غمگین بود و من به جای انتظار محبت باید او را رو به راه می‌کردم و به او روحیه می‌دادم و دیگر مجالی برای طرح شکایت و گزارش احوالی که بر ما می‌گذشت نبود به همین خاطر او از اوضاع خانه بی‌خبر می‌ماند. نه در این سال‌ها بازار رفتیم، نه پارک، نه مسافرت.
درطی این سال‌ها هیچ تغییری در وضعیت معیشتی شما رخ نداد؟
سجاد شش ماهه بود که محمد را باردار شدم، چرا یک جابجایی صورت گرفت یکی از برادر شوهرهایم منزل خرید و از خانه پدرشوهرم رفت و ما در نیم پلاکی مجزا که در آن سوی حیاط بود ساکن شدیم و کولری خریدیم و شرایط اندکی بهبود یافت. باورتان نمی‌شود  گاهی اوقات که خسته می‌شدم فاطمه را دریک دست و سجاد را در دست دیگر ساک بردوش و چادر به دندان با وجود بارداری به منزل خواهرم می‌رفتم، هشت ماهه باردار بودم که هادی یک سر آمد منزل، گفتم: اگر اجازه بدهید برای وضع حمل بروم اهواز پیش خانواده‌ام و ایشان هم موافقت کردند. فروردین 65 محمد به دنیا آمد و تا چهار روز بعد از زایمان هیچ کس خبری از ما نداشت. تا اینکه مادر شوهرم آمد اهواز. گفت: «قدم نو رسیده و قدم باباش مبارک!» این را که گفت مادرم با تعجب پرسید: «برای هادی اتفاقی افتاده؟» گفت: «خدا رحم کرد، ترکش به سرش خورده الان هم بیمارستان است» داشتم از حال می‌رفتم فقط پرسیدم زنده است.
کجا مجروح شده بودند؟
ظاهرا عملیاتی انجام می‌دهند و 50-60 نفر از بچه‌های ما را عراقی‌ها اسیر می‌کنند و می‌برند جلو و بعد هادی را اسیر می‌کنند. این روایتی است که از زبان دیگران نقل می‌کنم و از زبان خودش نشنیدم. وقتی عراقی‌ها دارند او را می‌برند گودالی جلویشان پدیدار می‌شود. ایشان هم با سرعت نارنجکی را از کمر یکی از عراقی‌ها باز می‌کند و ضامنش را کشیده و خودش را درون گودال می‌اندازد و عراقی‌ها کشته می‌شوند. ولی خودش دچار موج گرفتگی می‌شود و پرده گوشش پاره می‌شود. با این وجود اسلحه و خشاب‌ها را بر می‌دارد و می‌رود به سمت بچه‌هایی که اسیر کرده‌اند پشت خاکریز کمین می‌کند و نگهبان اسرا را می‌کشد و رزمنده‌ها را آزاد می‌کند و آنها متوجه می‌شوند که از گوشش خون می‌آید واعزامش می‌کنند تهران و رزمنده‌هایی که بر می‌گردند به شوشتر ماجرا را تعریف می‌کنند و این اتفاق دقیقا روزی رخ می‌دهد که محمد به دنیا آمد، از راه بینی مغزش را عمل می‌کنند و وقتی حالش بهتر می‌شود با خانواده‌اش تماس می‌گیرد که به خانواده‌ام در اهواز سرکشی کنید.
دیدار پدر و محمد کی میسر شد؟
وقتی محمد 45 روزش بود هادی برگشت. البته در فاصله عمل دومی که داشت از دکترش اجازه گرفته بود. به اندازه یک ساعت ما را دید و دوباره رفت تهران برای عمل تا دو سه هفته بعد که ما را برد شوشتر، دیگر اجازه نداشت به جبهه برگردد. زیرا مغزش تحت عمل قرار گرفته بود. در شوشتر در کارهای شهری سپاه مشغول شد.در همان سال یک تکه زمین به پاسدارها فروختند و ما هم خریدیم و هادی مشغول ساختن خانه شد و با کارگرها کار می‌کرد. بهش می‌گفتم آفتاب داغ خوزستان برایت مضر است اما او کار خودش را می‌کرد. حتی بعد از کارگرها هم می‌رفت ادامه کارها را انجام می‌داد. سال 65 جنگ به اوج خودش رسیده بود. ساختن خانه را نیمه تمام گذاشت و رفت جبهه. دوست بزرگواری دارد به نام «حسین ارجمند» که ایشان ادامه کار را انجام داد و بر کارها نظارت کرد. تابستان 66 بود که خانه تکمیل شد و ما را به آنجا منتقل کرد و مجدد رفت جبهه. به خاطر هزینه‌های خانه و حقوق پایین و قسط کولر و یخچال و قالی از لحاظ مالی خیلی شرایط بدی داشتیم. محمد شش ماهه بود که آقا هادی مجددا به جبهه رفته و در منطقه حلبچه شیمیایی شد، اخیرا که مجروح شد و از ریه‌اش نمونه‌برداری کردند جواب پاتولوژی گفت هنوز آثار شیمیایی در بدنش وجود دارد و زخم‌هایی خود به خود در صورتش پدیدار می‌شد، یک بار هم تیر به قوزک پایش اصابت کرد و مجروح شد. گاهی اوقات هم به ما نمی‌گفت و این اوضاع تا پایان جنگ ادامه داشت...          
ادامه دارد



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۹
امیر مهدوی

احمد نقیب‌زاده از اسا تید سکولار  که 2 دهه پیش پیگیر حذف دروس اسلامی از رشته علوم سیاسی در دانشگاه تهران بود، در نامه‌ای سرگشاده به حضرات آیات مکارم شیرازی و محمد یزدی نوشت: رئیس‌جمهور روحانی  ما مطلبی گفتند که من فکر می‌کردم توضیح واضحات می‌دهند که می‌گویند  وظیفه پلیس اجرای شرع و قرآن نیست و نمی‌دانستم که کار شرع و اجرای قوانین آن را می‌توان به دست هر کس سپرد. وقتی اعتراض آیات عظام را دیدم از خود پرسیدم پس تخصص خود این حضرات چه می‌شود؟ مگر نه اینکه قاضی مجتهد شرع باید به اجرای احکام شریعت بپردازد که سالیان دراز از عمر خود در گوشه حوزه‌ها صرف آموختن این احکام کرده است؟

 در بخش دیگری از این نامه آمده  است: «از قضا روحانیت ما پیش از این هم یک اشتباه مهلک دیگر مرتکب شده است که برای من بسیار جای سوال بوده است و آن اینکه کار منبر و وعظ را به مداحانی سپرده است که بعضا جز یک صوت خوش و گاهی ناخوش چیز دیگری در منقار ندارند.»

وی می‌افزاید: «ما در کار بزرگان فضولی نمی‌کنیم، فقط سوال داریم که اگر افراد پلیس صلاحیت رسیدگی به امور دینی را دارند تا پس از این مسائل دینی خود را از پلیسان و پاسبانان بپرسیم و مزاحم روحانیون والاتبار نشویم. حقیقتا عجب رئیس‌جمهور ناواردی داریم و گویا همان احمدی‌نژاد مکلا متشرع‌تر بود و ما نمی‌دانستیم.»

آنچه قابل تأمل است مواضع بعضا نادرست و لیبرالی آقای روحانی درباره اسلام است که موجب گستاخی عناصری از این دست علیه روحانیت می‌شود. پیش از این اظهارات روحانی با اعتراض حضرات آیات مکارم شیرازی، صافی‌گلپایگانی و نوری ‌همدانی مواجه شد. اما آنچه درباره نامه اخیر قابل تأمل است، هویت نویسنده آن است که تظاهر به نگرانی برای منبر و روحانیت و مرجعیت می‌کند، حال آن که خود  سابقه‌دار معارضه با دروس اسلامی است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۳۸
امیر مهدوی


حسین شریعتمداری:
در جریان جنگ‌ جهانی دوم، ارتش ژاپن به فرماندهی «ژنرال یاماشیتا» و ارتش انگلیس به فرماندهی «ژنرال پرسیوال» در سنگاپور رو در روی  هم قرار گرفته بودند. ژنرال یاماشیتا که در چند هفته اول درگیری، بیشترین ذخیره سوخت و مهمات خود را مصرف کرده بود و در صورت ادامه جنگ، شکست خود را قطعی می‌دید، دست به یک حیله جنگی زد که امروزه از آن با عنوان یکی از کارآمدترین تاکتیک جنگی یاد می‌شود. او با فرمانده انگلیسی تماس گرفت و از موضع برتر به وی توصیه کرد که «از این مقاومت بی‌معنی و ناامیدکننده دست بردارد» و برای اثبات این که مقاومت ارتش انگلیس بی‌نتیجه است، از وی دعوت به مذاکره کرد. ژنرال پرسیوال با انجام مذاکره موافقت کرد و به افسران ارشد سپاه خود گفت که قصد دارد توان جنگی و استعداد نظامی حریف را ارزیابی کند. ژنرال ژاپنی با بهره‌گیری از شگردها و عملیات روانی وانمود کرد که بیش از 100‌هزار نیروی نظامی در اختیار دارد و فرمانده انگلیسی که 50 هزار نیرو در اختیار داشت، خود را با دو گزینه روبرو دید. اول؛ تن دادن به شکستی که با تلفات فراوان نیروهای تحت امر او نیز همراه بود و دوم؛ تسلیم شدن که هر چند نوعی شکست بود ولی تلفات نظامیان انگلیسی را در پی نداشت. ژنرال پرسیوال بعد از کسب تکلیف از فرماندهی کل متفقین با پرچم سفید به مقر فرماندهی یاماشیتا رفت و با تمامی نظامیان تحت فرماندهی خود تسلیم شد و سپس یاماشیتا، فرمانده ارتش بیست‌و پنجم ژاپن که ذخایر سوخت و مهمات انگلیسی‌ها را به غنیمت گرفته بود به نیروهای انگلیس و متحدانش در مالایا حمله کرد و نظامیان حریف که بعد از تسلیم پرسیوال در سنگاپور روحیه رزمی خود را از دست داده بودند، دست به مقاومت چندانی نزده و تسلیم شدند. در جریان حمله به سنگاپور و مالایا نزدیک به 200 هزار نفر از نظامیان انگلیسی به اسارت درآمدند که از این رخداد با عنوان بزرگترین تسلیم نیروهای انگلیسی در جنگ جهانی دوم و نیز، در تمامی تاریخ این کشور یاد می‌شود. متفقین اندک زمانی پس از شکست سنگاپور و مالایا به این واقعیت پی بردند که ژنرال یاماشیتا درباره توان نظامی خود بلوف زده بود و در آن هنگام ارتش بیست و پنجم ژاپن فقط چند هزار نیروی تحت امر داشته و ذخیره سوخت و مهمات و آذوقه آنها نیز رو به اتمام بوده است. چرچیل، نخست‌وزیر وقت انگلیس، بعدها اعتراف کرد که از ماجرای سنگاپور به شدت شوکه شده و این خاطره تلخ را هرگز از یاد نبرده است.
تهدیدهای پی در پی آمریکا که اگر مذاکرات هسته‌ای به نتیجه نرسد و جمهوری اسلامی ایران به تعهداتی که می‌دهد - یا داده است!- پایبند نباشد به گزینه نظامی روی می‌آوریم! از دو زاویه متفاوت قابل ارزیابی است.
اول آن که ادامه مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه 5+1  در حالی که آمریکا به‌عنوان اصلی‌ترین عضو این گروه، جمهوری اسلامی ایران را به حمله نظامی تهدید می‌کند، با کدام منطق عقلی و حقوقی سازگار است و به قول حضرت آقا، مذاکره زیر سایه و شبح تهدید چه معنا و مفهومی دارد؟
دوم این که آیا آمریکا آنگونه که ادعا می‌کند، توان حمله نظامی به ایران را دارد؟ و یا این تهدیدها فقط یک «بلوف سیاسی» و «لاف ‌گزاف» است؟ و اگر لاف گزاف است - که هست- این طبل توخالی را با چه انگیزه‌ای به صدا درآورده است؟ بخوانید!
1- در نظام حقوق بین‌الملل، مذاکره -NEGOTIATION- نقطه مقابل جنگ  - WAR- است و در تعریف آن آمده است «مذاکره با هدف دستیابی به صلح انجام می‌پذیرد» (ماده 2 منشور ملل متحد). از این روی «مذاکره» و «جنگ» دو‌مقوله متضاد هستند که نمی‌توانند به طور همزمان انجام پذیرند، به بیان دیگر، وقتی یکی از طرفین مذاکره، طرف مقابل را به حمله نظامی تهدید می‌کند، مفهوم و ترجمان حقوقی این تهدید، آن است که «مذاکره» را تمام شده تلقی کرده است، ماده 52 از کنوانسیون 1969 وین درباره «حقوق معاهدات» تصریح می‌کند «هر‌معاهده‌ای که با نقض اصول حقوق بین‌الملل مندرج در منشور ملل متحد، از راه تهدید یا زور منعقد شده باشد، باطل است». از این روی، در حالی که میان ایران و 5+1 مذاکرات هسته‌ای در جریان است و آمریکا نیز یکی از طرف‌های مذاکره است، تهدید آمریکا به حمله نظامی علیه ایران، نه فقط در تعریف حقوق بین‌الملل، بلکه در عرف منطقی و عقلی نیز به معنای پایان مذاکرات است و به قول حکیمانه - و البته مقتدرانه- رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر ایشان با معلمان کشور، مذاکره زیر سایه تهدید، معنا ندارد. ایشان در دیدار یادشده با اشاره به تهدیدهای اخیر دو تن از مقامات رسمی آمریکا  که به ایران حمله نظامی کنیم، خطاب به آنان فرمودند؛ اولا غلط می‌کنید... و در ادامه تاکید ورزیدند «بامذاکراتی که زیر شبح تهدید باشد موافق نیستم و به مسئولان مذاکره‌کننده کشورمان توصیه کردند « به مذاکره با رعایت خطوط اصلی ادامه دهید و اگر در این چارچوب به توافق هم رسیدید اشکالی ندارد. اما به هیچوجه زیر بار تحمیل، زور، تحقیر و تهدید نروید». از این روی و با توجه به اصول و روال تعریف شده در مذاکرات، ادامه مذاکرات هسته‌ای با 5+1 فقط در صورت دست کشیدن آمریکا از تهدید- که‌خواهیم دید طبل توخالی است- قابل قبول است و مادام که آمریکایی‌ها از تهدیدات خود دست نکشیده و رسما پوزش نخواسته‌اند، ادامه مذاکرات غیر از قربانی کردن عزت نظام و مردم و عبور از خون شهدا، مفهوم و معنای دیگری نمی‌تواند داشته باشد. خوشبختانه قرار است امروز مجلس شورای اسلامی یک‌طرح سه فوریتی را با همین مقصود و منظور ارائه کرده و به تصویب برساند. همین جا گفتنی است و پیش از این نیز با اشاره به انبوهی از اسناد غیرقابل انکار تاکید کرده بودیم که مذاکرات هسته‌ای با 5+1 هرگز به نتیجه نخواهد رسید.
2- فقط نیم‌نگاهی به رخدادهای سه دهه اخیر به وضوح نشان می‌دهد که هیچیک از لشکرکشی‌ها و تجاوزهای نظامی آمریکا و متحدانش علیه کشورهای منطقه نه فقط به پیروزی نرسیده است بلکه در مواردی، نتیجه معکوس نیز داشته است، تا آنجا که می‌توان گفت، منطقه غرب آسیا به ویترینی از شکست‌های پی‌در‌پی آمریکا تبدیل شده است. آمریکا در حمله نظامی به افغانستان که یکی از ضعیف‌ترین کشورهای منطقه بود با شکست روبرو شد. در حمله نظامی به عراق که با هدف تسلط بر سرنوشت مردم این کشور صورت گرفته بود، نتیجه‌ای کاملا معکوس گرفت و امروزه کشور عراق به یکی از محورهای مستحکم زنجیره مقاومت در منطقه تبدیل شده است. گفتنی است بعد از خروج نظامیان آمریکایی از عراق، سعودالفیصل وزیر خارجه وقت عربستان در مصاحبه با واشنگتن‌پست با عصبانیت خطاب به آمریکا گفته بود؛ «عراق را در سینی طلا تحویل ایران داده‌اید». حمله وحشیانه اسرائیل با  حمایت آشکار آمریکا به لبنان، گروه‌ها و احزاب و قومیت‌های این کشور را تحت مدیریت حزب‌الله به یک قدرت موثر منطقه‌ای تبدیل کرد. قدرتی که امروزه علاوه بر لبنان، در سوریه و فلسطین و... نیز علیه آمریکا و متحدانش نقش‌آفرین است. فلسطین از سلطه حکومت خودگردان که دست نشانده آمریکا و برای اسرائیل نقش «کبریت بی‌خطر»! را داشت خارج شد و انتفاضه با رهبری جهاد اسلامی و حماس شکل گرفت که در جنگ‌های 22 روزه و 51 روزه به عنوان یکی از اصلی‌ترین دشمنان صهیونیست‌‌ها، پوزه اسرائیل را به خاک مالید و...
آمریکا بعد از تحمل شکست‌های پی در پی در منطقه ناچار به تغییر استراتژی شد و از رویارویی مستقیم به جنگ نیابتی- PROXY  WAR - روی آورد، که نمونه بارز آن، بحران‌آفرینی در سوریه است که با سازماندهی تروریست‌های اجاره‌ای  تحت حمایت مستقیم و آشکار عربستان، ترکیه، قطر، اردن و... به نیابت از آمریکا شکل گرفت و برای ارزیابی نتیجه این جنگ نیابتی کافی است به رجزخوانی اولیه آنان که براندازی بی‌چون و چرای حاکمیت بشار اسد بود مراجعه کرد و آن هدف اعلام شده را با خواسته امروز نیابتی‌ها که مذاکره با بشار اسد است مقایسه کرد. تازه‌ترین نمونه جنگ نیابتی آمریکا در منطقه، حمله‌های وحشیانه راهزن‌زاده‌های آل‌سعود به یمن است که با وجود قتل عام بی‌وقفه زنان و کودکان و مردم عادی نه فقط پیشرفت انصارالله را متوقف  نکرده‌اند، بلکه انکار نمی‌کنند در انتظار انتقام سخت آنها هستند. در این‌باره نیز کافی است به رجز‌های اولیه و خواسته‌های کنونی آل‌سعود اشاره کرد. سرتیپ احمد العسیری، سخنگوی ارتش آل‌سعود، در آغاز حمله به یمن از نابودی انصارالله و تسلط بر همه شهرهای یمن سخن می‌گفت؛ چند هفته بعد، اعلام کرد که هدف از حملات، آزاد‌سازی‌ استان‌های جنوبی از سلطه انصارالله است و دو روز قبل در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد، توقف حملات، مشروط  به آن است که انصارالله از تعقیب گروه‌های هم‌پیمان آل‌سعود منصرف شود! و...
 در این‌باره اگرچه گفتنی بسیار است ولی اشاره به مقاله تحلیلی و مستند توماس فریدمن نویسنده ارشد نیویورک‌تایمز - آبان 1391- در مصاحبه با روزنامه ملیت ترکیه درخور توجه است. او می‌گوید؛ آمریکا به اندازه یک بند‌انگشت هم توان دخالت نظامی در منطقه خاورمیانه و هیچ نقطه دیگر دنیا را ندارد... در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم ولی خودمان را روی آن انداختیم... دولتمردان آمریکا به جای «بیت لحم» در خاورمیانه باید به فکر نجات  «بیت پنسیلوانیا» باشند... مردم آمریکا بیشتر از هر دوره دیگری می‌پرسند که نیروهای ما در فلان منطقه جهان چه می‌کنند؟
آمریکا با 18 هزار میلیارد دلار بدهی غیرقابل جبران روبرو است و اوباما که وعده تأمین رفاه اجتماعی داده بود، در پی اجرای طرح ریاضت اقتصادی است. جنبش تسخیر وال‌استریت در اعتراض به حاکمیت یک درصدی کلان سرمایه‌داران آمریکایی بر 99 درصد مردم این کشور، امروزه به اعتقاد تحلیل‌گران آمریکایی، آتش زیر خاکستر است که هر لحظه احتمال زبانه کشیدن آن وجود دارد و...
حالا به این فراز از بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب بازمی‌گردیم. حضرت آقا با اشاره به اظهارات چند روز گذشته دو تن از مقامات آمریکایی که گفته بودند، اگر چنان شرایطی پیش آید علیه ایران دست به حمله نظامی خواهیم زد! فرمودند: اولا غلط می‌کنید! ... و با توجه به جغرافیای سیاسی و نظامی منطقه که فقط به چند نمونه از آن اشاره شد می‌توان حدس زد که ثانیا و ثالثا و رابعا و... این برخورد مقتدرانه نیز، تکرار همان غلط می‌کنید است. نیست؟!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۱۳
امیر مهدوی
به گزارش مشرق، کیهان نوشت: اما به جز اعتراضات دانشجویی، بخش‌هایی از سخنان وی که طی آن به نحوی تلویحی خود را با امیرکبیر مقایسه کرده بود نیز واکنش‌های جالبی در پی داشت. گذشته از متن‌ها و طرح‌های متعددی که در شبکه‌های اجتماعی دراین‌باره منتشر شد و صرفنظر از استقبال توأم با ذوق‌زدگی رسانه‌های معاند نظام از این مقایسه، برخی واکنش‌ها، جالب توجه و حاوی تطبیق‌های تاریخی بود.


از جمله داریوش سجادی، همکار سابق نشریات اصلاح‌طلب در صفحه شخصی خود نوشت.
... نکته ظریف در این فراز از سخنان هاشمی آنجاست که ظاهرا ایشان با تمام وجود باورش بر آن است که از نظر اعتبار و شأنیت تاریخی شخصا با امیرکبیر هم‌طرازی می‌کند!
کاش هاشمی فقط دو فراز از ویژگی‌های
زندگی سیاسی امیر را با خود مقایسه می‌کرد تا آنکه با چنین گشاده‌دستی «تاریخ» را به نفع خود مصادره نکنند.

نخست آنکه برخلاف همه خاصه خرجی‌ها و فرزندنوازی‌ها و تبارسالاری‌های مسبوق به سابقه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، امیرکبیر در نقطه مقابل ایشان با قناعت و مناعت طبع و نداشتن روحیه تازه به دوران رسیدگی، در جایی ایستاده بود که در واکنش به رانت‌جویی‌های دربار، تا آن اندازه صرافت توام با شجاعت داشت تا خطاب به قبله عالم بنویسد:
«قربانت شوم-الساعه که در ایوان منزل با همشیره همایونی به شکستن لبه نان مشغولیم، خبر رسید که شاهزاده موثق‌الدوله حاکم قم را که به جرم رشا و ارتشا معزول کرده بودم به توصیه عمه خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان رانده‌اید. فرستادم او را تحت‌الحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره امور مملکت به توصیه عمه و خاله نمی‌شود».
حال چنین امیری چه جای قیاس با رئیس‌جمهوری دارد که فی‌المثل در پروای شایعه خرافی زلزله تهران و در ظهر تاسوعای حسینی می‌نویسند:
«به اتفاق خانواده به لتیان رفتیم. یک نفر چینی پیش‌بینی کرده است که ساعت 8 امروز زلزله‌ای به قدرت 6/8 ریشتر در تهران روی خواهد داد. آمدن ما به لتیان هم بی‌ارتباط با این نیست... با هلیکوپتر به سد لتیان آمدیم. هوای خوبی دارد.
عصر همراه بچه‌ها خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم(!) کمی دنبال قایق کشیده شدم، بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است».
مطالب مرتبط

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۶:۵۵
امیر مهدوی

 محمدجواد اخوان : در طول 20 ماهی که از دوره جدید مذاکرات هسته‌ای می‌گذرد، به رغم تفاوت‌هایش با ادوار گذشته، یک ویژگی همچنان به چشم می‌خورد و آن لحن و ادبیات تهدیدآمیز محور طرف غربی 1+5 و به عبارت روشن‌تر ایالات‌متحده امریکا است. هرچند گوش‌ها به شنیدن عبارت تکراری «تمام گزینه‌های روی میز» عادت کرده‌اند، اما بسیاری انتظار داشتند که پس از رسیدن به توافق ژنو این رویکرد تغییر یابد و دیگر شاهد تکرار چنین عبارتی از طرف غربی نباشیم.
اما نه‌تنها چنین نشد، بلکه از آذرماه 1392 که میان ایران و 1+5، «برنامه اقدام مشترک» در ژنو به امضا رسید، بارها و بارها به بهانه‌های مختلف مسئولان رسمی امریکا از برقراری همه گزینه‌ها و از جمله گزینه نظامی سخن گفتند، انگارنه‌انگار که متنی را امضا کرده‌اند که در آن تصریح‌شده بود «در این دوره همه اعضا، با حسن نیت، در جهت حفظ فضای سازنده در مذاکرات فعالیت خواهند کرد.»
این روند البته با بی‌اخلاقی‌ها و عهدشکنی‌های دیگر طرف غربی از جمله تشدید تحریم‌ها در برخی از حوزه‌ها همراه بود، به‌گونه‌ای که در ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ سه بازرگان ایرانی، ۹ اردیبهشت ۹۳ ده شرکت و یک بانک مرتبط با ایران، ۱۹‌تیر ۹۳ دومین بانک بزرگ آلمان به دلیل ارتباطات بانکی با ایران (با جریمه 500 میلیون دلاری)، ۲۲ تیر ۱۳۹۳ یک بانک فرانسوی (با‌جریمه 8 میلیارد و 900 میلیون دلاری)، ۷ شهریور ۹۳، ۲۵ فرد و شرکت ایرانی و غیرایرانی مرتبط با ایران را به بهانه نقض تحریم‌های هسته‌ای و سرانجام در تاریخ ۱۰ دی ۹۳، نه شخص و نهاد ایرانی را به اتهام حمایت از برنامه هسته‌ای مشمول مجازات تحریمی خود قرار دادند.
آنچه در این مدت مشاهده نشد، حسن نیت و ایجاد فضای سازنده از طرف غربی، خصوصاً امریکا بود و درعین‌حال جمهوری اسلامی ایران در تمام این مدت اولاً به تعهدات خود پایبند بود و ثانیاً در بسیاری از حقوق متعارف و طبیعی خود، از جمله رزمایش‌ها و موضع‌گیری‌های نظامی، ملاحظه فضای مذاکرات را در نظر گرفت.  پس از 13 فروردین سال جاری نیز که شهر لوزان سوئیس شاهد قرائت بیانیه مشترک ایران و شش کشور بود، ‌ تغییری در ادبیات و رویکرد کاخ سفید به وجود نیامد، از آن زمان تاکنون چهار مقام رسمی دولت امریکا، یعنی رئیس‌جمهور این کشور، معاون وی و وزرای خارجه و دفاع امریکا در اظهاراتی جداگانه از تداوم برقراری «گزینه نظامی» سخن گفته‌اند. این لحن ادبیات دقیقاً پس از امضای بیانیه سوئیس و نیز درست همان زمانی که هیئت‌های مذاکره‌کننده ایران و شش کشور در نیویورک مشغول چانه‌زنی روی متن توافق نهایی بودند، رخ داد. چنین به‌نظر می‌رسد همین روند در گفتمان سران کاخ سفید همچنان ادامه خواهد یافت.  حال در اینجا پاسخ به دو پرسش، ضروری به‌نظر می‌رسد، نخست آنکه هدف دشمن از تداوم تهدید به‌صورت موازی مذاکرات چیست؟ و دیگر آنکه در مواجهه با این راهبرد دشمن چه باید کرد؟
در پاسخ پرسش نخست، به دو نکته اساسی می‌توان اشاره کرد؛ نکته اول آنکه اتخاذ چنین رویکردی را باید متأثر از ذات و خوی استکباری طرف مقابل دانست و اگر واقع‌بینانه به صحنه بنگریم، انتظاری دیگر نمی‌توان داشت. طرف غربی و به‌ویژه امریکا بر اساس سرشت نهادینه‌شده خود، عادت به زورگویی و تحمیل اراده خود بر دیگران کرده است و دیگر کاری به این ندارد که اکنون در حال مخاصمه است یا مذاکره؛ عهد و پیمانی دارد که باید بدان وفادار باشد یا نه. با این وصف به‌روشنی می‌توان گفت، در ادامه نیز طرف غربی بر همین عادت مألوف خواهد ماند.  اما نکته دوم، باید دانست که اتخاذ این رویکرد بخشی از راهبرد مذاکراتی غرب نیز هست که البته برخاسته از ادراک آنها است. ادراک غربی‌ها از فضای مذاکراتی آن است که تحریم‌ها اثرگذار بوده و توافق میوه راهبرد «فشار- مذاکره» است. در چنین فضایی، فشار اعم از تحریم‌ها، فشار سیاسی و حتی تهدید نظامی، شرط لازم و پیش‌برنده مذاکرات بوده و در نهایت نیز طرف غربی آن را برگ برنده خود در مسیر مذاکرات می‌داند. بنابراین به خود اجازه می‌دهد همزمان با مذاکره همچنان گزینه نظامی را به رخ بکشد تا به خیال خود طرف ایرانی را به عقب‌نشینی هرچه بیشتر وادارد.
حال می‌توان به پرسش دوم نیز پاسخ داد. با توجه به آنچه پیش‌تر گفته شد، دستیابی به آنچه عده‌ای بازی «برد- برد» می‌خوانند، بسیار دشوار است. بلکه باید گفت در صحنه‌ای که یک‌طرف موفقیت خود را در نفی حداکثری دستاوردها و منافع طرف دیگر می‌داند و در مقابل نیز حاضر به کوچک‌ترین انعطافی نیست، چگونه دستیابی به برد طرفینی ممکن است؟
با نگاهی به مسیر مذاکرات، می‌توان گفت هرچند موضوع و بهانه اصلی مذاکرات، پرونده هسته‌ای کشورمان است، اما هدف طرف غربی محدود به دستاوردهای هسته‌ای نمی‌شود. نگاه غرب به‌مراتب فراتر از سخت‌افزار هسته‌ای یا حتی دفاعی است. غرب نرم‌افزار و عنصر تأثیرگذار بازیگری جمهوری اسلامی ایران در عرصه جهانی را نشانه رفته است، یعنی «عزت و اقتدار ملی و بین‌المللی.»
تهدید و به‌تبع آن تحمیل اراده‌ای که در راهبرد دشمن مشاهده می‌شود، مقدمه‌ای است برای هدفی بزرگ‌تر و آن عبارت است از «تحقیر». تحقیر ملتی که چهار دهه است تصمیم گرفته مستقل بازی کند و همین رفتار برهم زننده سناریوهای جهانی به‌اصطلاح ابرقدرت‌ها بوده است.
امروز جمهوری اسلامی ایران در موضعی برابر در مواجهه با نظام سلطه قرار دارد و اگر پای میز مذاکره نیز رفته است، با همین پیش‌فرض بوده است. مسئولان و نخبگان ما نیز باید همواره همین نکته را به یاد داشته باشند که مردم، اجازه مواجهه از نقطه‌ضعف را در مقابل دشمن به آنها نداده و نمی‌دهند. مذاکره‌کنندگان ما هیچ‌گونه فشار و تحمیلی را نباید بپذیرند و چارچوب‌های «عزتمندانه» را که بر اساس خط قرمزهای نظام ترسیم‌شده است رعایت کنند. در هر سطح که دشمن خدعه‌گری می‌کند باید پاسخ متقابل دریافت کند. هیچ ایرادی ندارد که در مقابل دشمنی که با جسارت تمام تهدید می‌کند، «تهدید متقابل» نمود. از مسئولان و فرماندهان نظامی نیز انتظار اقدام مشابه می‌رود.  بدانیم که دشمن بسیار بیش از ما به مذاکره و توافق نیازمند است و اتفاقاً همین موضوع می‌تواند برگ‌ برنده ما در این منازعه باشد. اگر دشمن نیرنگ به خرج می‌دهد، ما نیز ابزارهای فشار متقابل را داریم. ‌ سه دهه پیش، رئیس‌جمهور وقت امریکا، کارتر برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا به برگ برنده آزادی گروگان‌ها، نیازمند بود و همین برگه از دریغ شد. اکنون نیز می‌توان با چنین برگه‌هایی بینی گستاخان کاخ سفید را به خاک مالید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۶:۴۸
امیر مهدوی