نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۸۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

مرتضی صالحیان

زن موجودی بسیار لطیف و عاطفی است. عواطف زنانه در لطافت چنان است که اگر این نسیم روح‌بخش بر خانه و یا جامعه‌ای نوزد، زندگی انسانی معنای خودش را از دست می‌دهد و آرامش و آسایش از زندگی بشر رخت بر‌می‌بندد. از نظر قرآن، جایگاه زن در ایجاد ارتباطات انسانی تا چنان اوجی است که رحمت رحمانی میان انسان‌ها را به زن نسبت داده و بر وجوب صله‌رحم تاکید کرده است؛ زیرا اگر این ارتباط با خاستگاه رحم زنانگی نباشد، انسجام اجتماعی و روابط انسانی شکل دیگری می‌گرفت و به یک معنا از هم فرو می‌پاشید و ما چیزی به نام خانواده و جامعه نداشتیم. نویسنده در مطلب پیش رو نقش زن و صله‌رحم را در ایجاد ارتباطات انسانی تبیین کرده است.

زن ،خاستگاه بهترین و کامل‌ترین نوع ارتباطات انسانی
پیوند میان انسان‌ها در اشکال و انواع گوناگون وجود دارد،‌ پیوند میان دو انسان با توجه به روش و محتوا و اهداف متفاوت است. گاه نسبت میان دو انسان، تنها در حوزه همکاری‌های اقتصادی و یا مرتبط به حوزه عواطف و احساسات است. همچنین گاه ریشه این پیوند، خونی و نسبی یا شیری و یا سببی و از طریق پیوند زناشویی میان یک مرد و زن است. اهداف ارتباط نیز انواع و اقسام ارتباطات را پدید می‌آورد.
اما شاید نتوان موردی را پس از اخوت و ارتباط دینی یافت که قوی‌تر از ارتباطی باشد که از طریق زن پدید می‌آید؛ از این رو مسئله صله‌رحم، به زن و رحم زنانگی ارتباط می‌یابد و نقش بی‌بدیل و بی‌نظیر زن را در جامعه مشخص می‌کند.
خداوند در آیاتی از جمله آیه نخست سوره نساء بیان می‌کند که همه انسان‌ها از یک نفس آفریده شده‌اند و حتی زوج همین نفس از خودش آفریده شده و سپس از این زوج، مردان و زنان در جهان پراکنده شده‌اند. پس هیچ انسانی را نمی‌توان یافت که از حضرت آدم و حوا آفریده نشده باشد. البته تنها  خداوند حضرت عیسی(ع) را استثنا کرده و آفرینش او را همانند آفرینش آدم دانسته است که او نیز ازدواج و فرزندی نداشته است که این حکم کلی را تغییر دهد. (آل عمران، آیه 59 و روایات تفسیری)
قرآن در آیه 21 سوره روم می‌فرماید که خداوند از نفس خودتان همسرانی را آفرید تا با آنان به سکونت برسید و مودت و رحمت در میان شما برقرار گردد. در این آیه به صراحت بر این نکته تاکید شده که آثاری چون سکونت، مودت و رحمت در سایه وجود زن شکل می‌گیرد. بنابراین، آرامش آسایش، محبت، مهر، صفا، دوستی، رحمت و مجموعه عواطف و احساسات را می‌بایست در وجود زن جست‌وجو کرد.
هر چند که ارتباط ابتدایی میان زن و مرد در چارچوب پیوندهای سببی است ولی باید توجه داشت که در همین آیه و آیه نخست سوره نساء بر این نکته مهم و واقعیت اساسی تاکید شده که مرد و زن از یک نفس آفریده شده و ارتباط میان زن و مرد یک ارتباط نفسانی و روحانی است. پس پیش از اینکه ارتباط جسمی و جنسی و فیزیکی میان دو جنس برقرار باشد، این ارتباط  عاطفی و روحانی و نفسانی است که میان دو جنس برقرار بوده است. از این رو در آیه 21 سوره روم آیات دیگر، با واژه (انفسکم؛ نفس خودتان) بر این ارتباط تاکید می‌کند.
شگفت آنکه این ارتباط اولیه میان زن و مرد هر چند که سببی است، ولی بنیاد همه ارتباطات دیگر را شکل می‌دهد و خویشاوندی و پیوندهای خانوادگی را در دو شکل سببی و نسبی سبب می‌شود: چرا که خویشاوندی یا همان قرابت، نسبت، خویشی و رحم کسی است که به واسطه نسبت یا از طرف پدر یا مادر و جز آن به شخص نزدیک باشد. (لغت‌نامه، دهخدا، ج 6، ص 8923-8924، «خویشاوند» و «خویشاوندی») عمو،‌ خاله، دایی و مانند آن از مصادیق خویشان هستند. در آیات قرآنی به هر دو گونه پیوند خویشی یعنی سببی و نسبی با واژگانی مشتقات «قرب»، «رحم»، «نسب»، «صهر»، «ال»، «رهط»، «عشیره» و مانند آن اشاره شده است.
همه روابط و ارتباطات اساسی که در زندگی بشر چه در خانواده یا جامعه بزرگ‌تر خویشان و قبیله و مانند آن شکل می‌گیرد، به زن ارتباط یافته است. از این رو سخن از رحم است که همان زهدان زن برای تولید و تربیت و پرورش فرزند و نسل بشر است.
برادری در جامعه دینی
در آموزه‌های اسلامی میان امت یک جامعه دینی که از اقوام و نژادهای خونی گوناگون و رنگ‌ها و زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف بشری تشکیل شده یک پیوند عاطفی مرتبط با زنان وجود دارد. در این راستا سخن از برادری و اخوت دینی است و خداوند در قرآن ارتباط میان رهبران دینی با اقوام خود یا اقوام دیگر را مبتنی بر اخوت دانسته است (شعراء، آیات 106 و 124 و 142) و حتی قوم لوط که از قبیله آن حضرت(ع) نیست به عنوان برادر مورد خطاب قرار می‌گیرد. (اذ قال لهم اخوهم لوط الا تتقون؛ شعراء، آیه 161)
خداوند از مومنان می‌خواهد که شکرگزار نعمت اخوتی باشند که میان اقوام گوناگون و رنگ‌ها و نژادها و زبان‌ها و فرهنگ ارتباطی بر پایه امت‌سازی ایجاد کرده است (آل‌ عمران، آیه 103؛ بقره، آیه 220) اصطلاح برادر دینی به صراحت در آیه 11 سوره توبه و آیه 5 سوره احزاب و آیه 10 سوره حشر بیان شده است.
ارتباط عاطفی جامعه از طریق مادر
جامعه نیازمند ارتباط عاطفی است تا به همدلی و انسجام و اصلاح برسد و اختلافات را کنار بگذارد و در وحدت برادرانه زندگی کند. این‌جاست که نقش مادر اهمیت خود را نشان می‌دهد. از نظر اسلام محور خانواده و جامعه زن است که از آن رحمت و مودت و عواطف انسانی بروز و ظهور می‌کند. وجود زن با رحمت آمیخته است و مهربانی در وجود زن شکل می‌‌گیرد و به کمال می‌رسد. از همین رو مدار گردش خانه و خانواده زن است هر چند که مردان و پدر خانواده مسئولیت تامین نفقه و هزینه‌ها را دارند و باید مسکن و خوراک و وسایل مادی را فراهم آورند، ولی این زن است که آرامش را برای خانه و خانواده ایجاد می‌کند و در حقیقت روح خانه و خانواده همان زن است. خداوند زن را مایه  سکونت و آرامش دانسته ا ست. اگر پدر، مسکن را تامین می‌کند، این زن است که سکونت و آرامش را به خانه می‌آورد. (روم، آیه 21)
در آیات قرآنی بیان شده که فرزندان از صلب و رحم بیرون می‌آیند. صلب هر کسی پدر اوست ولی جایگاه اصلی را رحم دارد که پرورش وجودی و عاطفی و روانی و مهر و محبت و مانند آن  را به شخص و شخصیت کودک و فرزند می‌بخشد. از این رو در جایی نیامده است که اصلاب، ارحام هستند، بلکه ارحام همان رحم زن است و وابسته به همان رحم زنانگی است. پس آنچه اساس خانواده را سامان می‌بخشد رحم است نه صلب. رحامت، مهربانی، مودت، رحمت، صفا، محبت دوستی و عشق و مانند آن است که خانواده را حفظ می‌کند. در این بخش تنها زن است که به عنوان مادر محور اساسی خانواده و در یک فراز بالاتر در جامعه است؛ زیرا ارحام و صله‌رحم با مرکزیت زن و مادر معنا می‌شود و اگر رحم مادر نباشد هیچ سکونت و آرامشی که جلوه‌های آن محبت و مودت و عشق و  صفا و مانند آن است شکل نمی‌گیرد.به هر حال، زن به عنوان مادر،‌ نقش اساسی در پیوندهای اجتماعی و ارتباطات انسانی ایفا می‌کند و اگر زن یعنی مرکز عواطف و احساسات نبود هیچ‌گونه صلح و صفا و آرامشی در جامعه شکل نمی‌گرفت. این زن است که از طریق وجود و رفتارش ارتباط و انسجام اجتماعی را موجب می‌شود و با رحم رحمت‌آمیز خود، مهر و مودت و محبت را در جامعه گسترش می‌دهد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۲۳
امیر مهدوی

خدیجه احمد مهرابی

عفاف در مفهوم مقاومت در برابر خواسته های نفسانی، علاوه بر آنکه در قرآن به صراحت مورد توجه قرار گرفته است در روایات وارده از معصومین نیز دارای جایگاه ویژه ای است. عفاف امری عام است. نه تنها زنان بلکه مردان را نیز در زیر چتر خود می‌آورد. از دیدگاه حضرت امام رضا(ع) گستره عفاف از رعایت عفاف ظاهری با پوشش مناسب و عدم تبرّج، فروگرفتن چشم از نگاه به بیگانگان تا حفظ باطن در برابر ارتکاب به حرام، همه جوانب را در بر می‌گیرد. انسان‌های عفیف پایه‌گذار جامعه‌های عفیف هستند که در برابر زشتی‌ها مقاومت نموده و دامن عفتشان را به پلیدی‌ها نمی‌آلایند.  
ابوصلت هروی گوید شنیدم که امام رضا(ع) می‌فرمود: «خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده می سازد پرسیدم امر شما چگونه زنده میشود؟ فرمود علوم و احادیث و معارف ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی‌های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند کرد». (بحارالانوار، مجلسی، جلد 2 صفحه 30) به جهت ترویج قرآن و سیره رضوی و ارائه راهکاری برای جامعه در خصوص گسترش عفاف، در این تحقیق سعی شده به طور کلیدی ذیل چند عنوان کاربردی موارد خاص عفاف را بررسی کرده و راه عفت ورزی را نشان دهد.
مفهوم عفاف
عفاف در لغت به معنی خودداری از کارهای حرام و زشت، پارسایی و پاک دامنی است. شهید مطهری در تعریف عفاف می‌گوید: «عفت حالتی نفسانی است، به معنی رام بودن قوه شهوانی تحت حکومت عقل و ایمان، تحت تاثیر قوه شهوانی نبودن» (تعلیم و تربیت، مطهری، ص154) حضرت علی(ع) درباره حقیقت عفت می‌فرماید: «الصبر علی الشهوه عفه» (سفینه البحار، شیخ قمی، ج 2، ص 395) عفت مقاومت در برابر شهوتهاست و در روایت دیگری می‌فرماید: العفاف: زهاده، ‌عفاف، بی‌رغبتی نسبت به خواسته‌های نفسانی است.
کاربرد عفاف در قرآن
در قرآن واژه «عفت» در 4 آیه در موضوع‏های گوناگونی به کار رفته است. این موضوع‏ها عبارت است از:
1ـ ازدواج
قرآن در امر ازدواج، کسانی را که توانایی مالی و امکانات لازم را ندارند، به استعفاف (طلب عفت) و پرهیز از گناه دستور می‏دهد؛ این نوع خویشتن‏داری در برابر شهوت‏ها است و در روایت‏ها تأکید فراوانی بدان شده است. «و آن‏ها که وسیله ازدواج ندارند، باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان‏را به فضلش بی‏نیاز سازد». (نور ـ 33)
رسول اکرم (ص) فرمودند: «اى جوانان قریش! پاک‏دامنى پیشه کنید. بدانید هر کس خود را در برابر شهوت حفظ کند، بهشت از آنِ اوست». (المعجم الأوسط، ج 7، ص 61)
2ـ زنان سالخورده
در قرآن کریم به پیرزنانی که امیدی به ازدواج آن‏ها نیست، اجازه داده شده است که لباس رویی را در صورتی که زینتشان آشکار نشود، بردارند، ولی اگر احتیاط در پیش گیرند و عفت پیشه کنند و خود را بپوشانند، برایشان بهتر است.
«و زنان از کار افتاده‏ای که امید به ازدواج ندارند، گناهی بر آن‏ها نیست که لباس‏های (رویین) خود را بر زمین بگذارند؛ به شرط این که در برابر مردم خودآرایی نکنند و اگر خود را بپوشانند برای آن‏ها بهتر است و خداوند شنوا و داناست». (نور ـ 60)
استثناء بی حجابی زنان سالمند، در واقع دارای دو شرط است: نخست این که به سن و سالى برسند که معمولاً امیدى به ازدواج ندارند، و به تعبیر دیگر جاذبه جنسى را کاملاً از دست داده باشند، دیگر این که در حال برداشتن حجاب، خود را زینت ننمایند. روشن است که با این دو قید، مفاسد کشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت؛ و به همین دلیل اسلام این حکم را از آنان برداشته است.
این نکته نیز روشن است که منظور از بی حجابی برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباس‌ها نیست، بلکه تنها کنار گذاشتن لباس هاى رو است که بعضى روایات(فروع کافی، ج 5، ص 522) از آن تعبیر به جلباب و خمار کرده است. (تفسیر نمونه، ج 14، ص 542)
"قواعد” جمع "قاعده” است و در لغت به معنای زنی است که از حیض و نکاح بازنشسته است. (راغب اصفهانی، ج 1، ص 679)
3ـ درباره ثروتمندان
قرآن درباره ثروت‏مندانی که سرپرست اموال یتیمان هستند و نیازی به گرفتن مال یتیم برای اجرت ندارند می‏فرماید: آنان باید عفت پیشه سازند و از دست بردن در اموال یتیمان خودداری کنند.
«و هر کس (از سرپرستان) بی‌نیاز است، (از برداشت اجرت) خودداری کند و آن کس که نیازمند است به طرز شایسته (و مطابق زحمتی که می‏کشد) از آن بخورد». (نساء ـ 6)
4 ـ درباره تهی‏دستان
هم‏چنین قرآن نیازمندان متعهدی را می‏ستاید که تظاهر به فقر نمی‏کنند و به هنگام نیازمندی از دیگران چیزی نمی‏خواهند.
«(انفاق شما به ویژه باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا فرو مانده‏اند (و توجه به آیین خدا آن‏ها را از وطن‏هایشان آواره ساخته است و شرکت در میدان جهاد به آن‏ها اجازه نمی‏دهد تا برای تأمین هزینه زندگی دست به کسب و تجارتی بزنند) نمی‏توانند مسافرتی کنند و سرمایه‏ای به دست آورند) و از شدت خویشتن‏داری، افراد بی‌اطلاع آن‏ها را غنی می‏پندارند، ولی آن‏ها را از چهره‏هایشان می‏شناسی و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی‏خواهند». (بقره ـ 273)
آیات دیگری در قرآن است که واژه عفت در آنها به کار برده نشده است ولی معنای عفت و خویشتنداری می‌دهد از جمله: «آنان کسانی هستند که خوشتن  را از بی‌عفتی حفظ می‌کنند» (مؤمنون ـ 5)، «و به مؤمنان بگو چشم‌های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند» (30 نور)، «و به زنان با ایمان بگو چشم‌های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند». (31 نور)
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه عفت ورزیدن را زینت فقر و شکر گزاری را زینت بی نیازی معرفی می کنند. (حکمت 68و 340)
حضرت در حکمت 474 می‌فرمایند: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا بزرگ تر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی‌گردد همانا عفیف پاکدامن فرشته‌ای از فرشته‌هاست».
عمومیت عفاف
عفاف تنها به زنان اختصاص ندارد بلکه از آیات و روایات بر می‌آید که عفاف عمومیت داشته و شامل مردان نیز می‌شود. خداوند در قرآن خطاب به مردان می‌فرماید: «به مومنان بگو چشمهای خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و دامان خود را حفظ کنند». (نور ـ 30) امام صادق(ع) فرمود: هر کس نامحرمی را دید و چشم خود را به طرف آسمان بلند کرد یا بست، خداوند در بهشت، حورالعین بهشتی را به عقدش درمی‌آورد. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: کسی که نظر به نامحرم را از خوف خداوند ترک کند، خداوند به او ایمانی عطا می‌کند که شیرینی آن را در قلبش می‌یابد. (بهشت خوبان، محمدی نیا، ص 301) در این روایت به رعایت عفّت به نحو عامّ اشاره شده‌است و مقصود روایت اعمّ از زن و مرد است. که پاکدامنی مردان تضمین‌کننده پاکدامنی زنان است. رسول اکرم(ص) فرمودند: پاکدامن باشید تا زنانتان پاکدامن باشند. (نهج الفصاحه، ح‏1089)
عفّت مردان غیر از حفظ چشم و شهوت، حفظ ناموس نیز میباشد، در واقع حفظ عفّت زنان در قلمرو عفّت مردان نیز قرار میگیرد. امام على(ع) فرمودند: «... عِفَّتُهُ (الرَّجُل) عَلى قدرِ غَیرَتِهِ» پاکدامنی او (مرد) به اندازه غیرت اوست؛ نهج البلاغه، حکمت‏47.
و به زنان با ایمان هم می‌فرماید: «به زنان با ایمان بگو چشم‌های خود را  فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند.» (نور ـ 31)
انسان عفیف انسانی است که سنگین و با وقار باشد، از خودنمایی بپرهیزد، در سخن گفتن و رفت و آمد و راه رفتن عفیف و دارای پوشش مناسب باشد.
عفاف در سیره رضوی
از نگاه امام رضا(ع) نگاه کردن اولین مرحله گناه است که باعث تحریک شدن مرد می‌شود. (بحارالانوار، ج 103، باب 61-62) زیرا چنین نگاهی بذر هوی و هوس را در دل می‌کارد (همان ، ج 72 ص 119) پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای شیطان است هر کس آن را از خوف خدا ترک کند خداوند حلاوت ایمان را به او می‌چشاند». (حکم الزاهره ج 1، ص 301)
و پوشش و حجاب علاوه بر اینکه موجب جلوگیری از گناه در جامعه می‌شود باعث حفظ حرمت‌ها و البته حفظ عفت خصوصا در زنان می‌شود (همان، ج 104، باب 91 ) و باید این پوشش باعث تبرج نشود که باز این پوشش چیزی جز فساد در پی ندارد (همان). همسران باید به زنان خود اهمیت دهند تا آنها جز برای همسر خود، خود را نیارایند .(همان)
گستره عفاف در قرآن و سیره رضوی
آنچه از کلام خداوند و ائمه اطهار بر می‌آید این است که مهمترین عامل عفاف دینداری و پایبندی به اعتقادات مذهبی است. «بندگان(خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می‌گویند (و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند)» (فرقان ـ 63) هرچه انسان دیندارتر باشد عفیف تر است و در کنترل نفس خود محکمتر؛ که «عفّت سرآمد همه خوبیهاست». (غرر الحکم، ح 1168)
لذا در قرآن در توصیف مومنان و عباد الرحمن می‌فرماید: «و لا یزنون» دامان عفتشان هرگز آلوده نمی‌شود و زنا نمی‌کنند. (فرقان ـ 68)
انسان دیندار بر سر دو راهی پاکی و آلودگی، پاکی را برمی‌گزیند. حضرت امام رضا(ع) میفرماید: «ایمان، شناخت به دل، اقرار به زبان و کردار به اندام‏هاست». (میزان الحکمه، ج 1، ص 301) کردار به اندام، حیای چشم و اعضای دیگر را در بر می‌گیرد و لذا حیای بدن جزیی از حقیقت ایمان است.
راهکارهای گسترش عفاف
1) کنترل و محدود سازی نگاه
نگاه ، نقطه عطف روابط زن و مرد است که اگر کنترل نشود زمینه ساز ادامه ارتباط واهد شد و پی آمدهای نامطلوبی بر جای خواهد گذاشت . مردان و زنان که توانایی مهار نگاه خویش را داشته باشند انحراف جنسی را مهار می کنند و زمینه ساز اجتماع سالم می‌شوند. ریشه بیشتر ناهنجاری‌های جنسی بیانگر آن است که نگاه آغاز گر این مسئله بوده است.
امام رضا(ع) در پاسخ به اینکه چرا نگاه مردان نامحرم به موی زنان نامحرمِ متأهل و مجرد حرام است؟ فرمود: زیرا این نگاه، زمینه ساز هیجانی در فرد است که به فساد کشش ایجاد می کند و زمینه ارتکاب عمل ناپسند را که حرام است، فراهم می سازد. (بحارالانوار، ج 103، باب 61-62)
در جای دیگر نیز می‌فرمایند: ‌«نگاه به موی زنان حرام است، چون موجب تحریک و فساد است.»(همان)
پیامبر اکرم(ص)، از شدّت حجب و حیا نگاهشان به زمین بیش از نگاهشان به آسمان بود، عفت ایشان و احترامشان نسبت به هم نشینانشان از همه بیشتر بود و هنگامی که با اصحاب می نشستند، اگر جا برای نشستن تنگ بود، جمع‌تر می‌نشستند تا آنان راحت بنشینند.(کافی ،ج4، ص21)
از فسادها و فحشاهایی که منشاء آن چشم چرانی است، می توان به موارد ذیل اشاره کرد :
- تجاوز به عنف
- گرفتاری به معضل استمناء
- اختلاط و آمیزش زنان و مردان در جامعه و برقراری روابط نامشروع
- خرید و فروش زنان و کودکان به خاطر مسائل جنسی
- فیلم و سی دی های مبتذل برای گسترش فساد و فحشاء و ... .
باید گفت که همه این موارد، یکی از منشأهایش نگاه آلوده است که باعث می شود، جامعه و مردم تنزل کنند و آنها را به فکر شهوت رانی و هوسبازی بیندازد
در سالهای اخیر منشا بیشتر طلاقها نگاه آلوده ذکر شده است.
2) برخورد شدید با روابط جنسی نامشروع
مقام معظم رهبری در شرح حدیث «ما من شىءٍ أحبّ إلى اللّه بعد معرفته من عفّة بطن وفرج، وما من شىءٍ أحبّ إلى اللّه من أن یسأل.» من مواعظ علی بن الحسین(ع) (تحف العقول، ص 282)
می‌فرمایند: علت اینکه حضرت، محبوب‏ترین امور نزد پروردگار را بعد از معرفت خدا، عفت بطن و فرج، دانسته و سایر واجبات و عبادات مثل نماز را ذکر نفرموده، این است که: عفت، جلوگیر عامل مزاحم است و همیشه، تأثیر عامل مزاحم، بیشتر از عامل مُعِدّ است، مثل این است که کسى غذاهاى مفید و مقوى مصرف کند اما از آن طرف به‌طور منظم یک سم یا میکروبى را وارد بدن نماید بدیهى است اثرى نخواهد کرد.
در مسائل معنوى، نیز اگر انسان عبادات زیادى انجام دهد اما مرتباً میکروب گناه را در کالبد روح خود وارد کند، اثر عباداتش خنثى مى‏شود. ولى اگر آئینه قلب خود را با گناه تیره نکند فطرت الهی اش او را به رشد و کمال هدایت مى‏نماید. پس ترک گناه اهم از فعل عبادت است و لذا شیطان بیشتر انسان را به گناه وسوسه مى‏کند تا ترک عبادت، چون وقتى گناه بر آدمى سیطره پیدا کرد عبادات او موجب تقرّب وى نخواهد شد.
پس محبوب‏ترین کارها، ترک دو گناه است یکى گناه بطن که ارتباط پیدا مى‏کند با دنیاطلبى، مال‏اندوزى و طمع‏ها و دیگرى شهوات جنسى است.
قرآن در این خصوص با لحنی شدید می فرماید: «هریک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید، و نباید رافت(و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود.»(نور ـ 2)
امام رضا(ع) میفرمایند: عمل زنا گناهش از آدم کشی و قتل نفس بیشتر است زیرا شخص قاتل جز مقتول کسی را فاسد نگرداند ولی شخص زناکار با این کارش نسلی را تا روز قیامت فاسد می‌گرداند. (تفسیر جامع البیان، جلد 4 صفحه 461)
3) حجاب و پوشش زنان و رعایت حریم محرم و نامحرم
پوشش مناسب مهم ترین عامل کاهش تنش در روابط زنان و مردان است . به همین سبب قرآن در آیه 31 سوره نور و آیه 59 سوره احزاب حدود پوشش را برای زنان تعیین می‌فرماید. آنچه از آیات پوشش و تفاسیر شیعه و اهل سنت بر می آید حدود پوشش برای زنان سر و گردن و تمام بدن است و فقط وجه و کفین می توانند دیده شوند زنان باید زینتهای خود را از نگاه نامحرم بپوشانند . حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند «بهترین زنان، زنی است که مردی را نبیند و مردی هم او را نبیند». (منهاج الصالحین، ج3، ص13)
فلسفه پوشش، جنبه روانی، جنبه اجتماعی و هم بعد استحکام خانوادگی آن است. در آماری که سال 88 داده شد 49 درصد طلاق ها ریشه بی حجابی و بی عفتی داشته است(سایت ثبت اسناد کشور). این آمار بیانگر آن است که اثر اجتماعی بی حجابی بیشتر از اثر فردی آن است.
البته مردان نیز نباید با لباسهای تنگ و شهوت انگیز در جامعه حضور یابند.
امام رضا(ع) می‌فرمایند: «نگاه کردن به موهای زنان شوهردار وغیرشوهردار، حرام است؛ زیرا این نگاه، مرد را تهییج و تحریک می‌کند. و تهییج، شخص را به فساد و داخل شدن در حرام و اعمال ناپسندیده می‌کشاند و همچنین است حکم نگاه به غیر مو،‌ [که نگاه مرد به آنها حلال نیست،] مگر در موردی که حق‌تعالی [در قرآن، آن را استثنا کرده و] فرموده است: «بر زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشسته، امید ازدواج ندارند باکی نیست که لباسهایشان را غیر از چادر بر زمین بگذارند و اشکالی ندارد که به موهای مثل این زنان نگاه شود».  (علل الشرایع، ج 2، ص 565)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۱۷
امیر مهدوی

«سعودی‌ها»، واژه‌ای بود که روز پنجشنبه چندین بار در سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی به جای «عربستان» یا «عربستان سعودی» به کار برده شد. در واقع رژیم آل سعود از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تاکنون به ندرت با این صراحت و تاکید از سوی رهبری انقلاب مورد خطاب و عتاب قرار گرفته است. رهبر معظم انقلاب در این میان از موضع حسن همجواری از بسیاری از موضوعات عبور می‌کردند و در همین سخنرانی هم به آن اشاره‌ای داشتند «این را همیشه می‌گفتیم که سعودی‌ها در کار سیاست خارجی‌شان یک وقار و متانتی نشان می‌دهند.» از این منظر موضع صریح و قاطع و استفاده از عباراتی نظیر «قطعا بینی سعودی‌ها به خاک مالیده خواهد شد»، بیانگر شرایط جدید منطقه است.
رژیم سعودی از دو هفته پیش بدون آنکه بهانه‌ای وجود داشته باشد، مردم مظلوم یمن را زیر بمباران‌های وحشیانه قرار داده و بدون آنکه به نتیجه‌ای دست پیدا کند هزاران زن و کودک و پیر و جوان یمنی را به خاک و خون کشیده و به زیرساخت‌های محدود این کشور لطمه فراوانی وارد کرده است. این همان رویداد جدیدی است که از نظر جهان اسلام و رهبر بیدار آن، جنایت‌‌آمیز و غیرقابل بخشش می‌باشد. موضع صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی بیانگر آن است که دفاع از مظلوم و کشور تحت تهاجم یمن، فراتر از ملاحظاتی است که دیپلمات‌ها نوعا به آن مبتلا می‌باشند. روی دیگر ماجرا این است که ایران برای دورماندن از تیرهای تهمت آمریکا و عوامل آن، منفعل عمل نمی‌کند و به کمک برادران خود و «جوان‌های علاقه‌مند و معتقدین به منهاج امیر‌المؤمنین سلام‌الله علیه» می‌شتابد.
دو هفته پس از عملیات هوایی علیه مردم یمن، مشخص شد که آن ائتلاف منطقه‌ای که مقامات سعودی مدعی آن بودند، تحقق نیافته و میلیاردها دلاری که آنان برای محقق کردن این ائتلاف به میدان آورده بودند، نتوانسته است به پیدایی جبهه‌ای با محوریت سعودی‌ها منجر شود. ریاض گمان می‌کرد که با خلق یک 11 سپتامبر در یمن و خطرناک معرفی کردن سیطره انصارالله بر این کشور می‌تواند یک جبهه عربی اسلامی سنی با حضور کشورهای بالنسبه قدرتمندتر عربی اسلامی نظیر ترکیه، پاکستان، مصر و سودان به وجود آورده و ضمن تأمین منافع قدرت‌های غربی و صهیونیست‌ها و در نتیجه برخورداری از حمایت آنان، جبهه مقاومت اسلامی را با چالش جدی مواجه کرده و به انزوا سوق دهد. اما علی‌رغم آنکه ریاض در روزهای اول با قول مساعد این کشورها مواجه گردید و ظاهرا نقشه راهی هم برای آن به تصویب اجلاس قاهره رسید اما در عمل اکثر این کشورها خود را کنار کشیده و حضور خود را به شروطی مرتبط کردند. پاکستان که به دلیل روابط خاص نوازشریف با آل سعود بیش از دیگران در کانون توجه عملیاتی ریاض قرار داشت در نهایت «اعلام بی‌طرفی» کرد. ترکیه راه‌حل نظامی را مردود دانست و در جریان سفر به ایران روی یک نقشه راه سیاسی که متضمن حقوق نیروهای انقلاب هم باشد، صحبت کرد، سودان علی‌رغم حضور اولیه، با سقوط یکی از هواپیماهای نظامی‌اش غیرفعال شد و مصر اگرچه بر آمادگی برای ورود به عملیات نظامی زمینی- که قاعدتا منظور آن هلی‌برن تعدادی نیروی نظامی در پشت جبهه مأرب، تنها منطقه تحت سیطره مشترک القاعده و میلیشیای هادی، می‌باشد - تاکید کرد ولی در عمل کاری انجام نداد و این درحالی است که بسیاری از احزاب و شخصیت‌های برجسته مصری نظیر حسنین هیکل، ابوالفتوح، عمر موسی، محمد البرادعی و حمدین صباحی با شرکت مصر در عملیات آل سعود علیه یمن مخالفت کردند و خبرهای درون ارتش مصر نیز بر بی‌انگیزگی ارتش برای همکاری با ارتش سعودی حکایت می‌کند. با این وصف حمله نظامی عربستان به یمن اگر برای شکل‌دهی به یک جریان قدرتمند سنی برای مقابله با انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت دنبال شده، شکست خورده و اگر برای غلبه بر انصارالله یمن هم طراحی گردیده، نتیجه‌ای دربر نداشته است.
شکست سعودی‌ها در عین حال یک موهبت مهم برای جبهه مقاومت می‌باشد. مسلما ناتوانی سعودی‌ها در این صحنه، نیروهای سیاسی وابسته به این رژیم در منطقه را سرخورده می‌کند و امید آنان به موفقیت در سایر پرونده‌ها را نیز تضعیف می‌نماید. این در حالی است که عملیات علیه یمن، اقدامات انصارالله علیه مناطق و تأسیسات سعودی‌ها را موجه می‌گرداند. باید اضافه کرد که در شعاع 200 کیلومتری شمال یمن ده‌ها مرکز حساس نظامی و غیرنظامی وجود دارند که حمله تلافی‌جویانه انصارالله و ارتش یمن می‌تواند مخاطرات امنیتی آل‌سعود را در مناطق منتهی به دریای سرخ افزایش دهد.
مشکل عمده عربستان در شکل‌دهی به یک جبهه ضدایرانی این است که بسیاری از دولت‌ها و ملت‌های منطقه می‌دانند که ایران‌هراسی یک پروژه امنیتی است که سرویس‌های اطلاعاتی غرب به منظور ایمن‌سازی مناطق و تأسیسات تحت سیطره غرب از خطر تهاجم انقلاب اسلامی و نیروها و جریانات مرتبط با آن، طراحی کرده‌اند. اکثر دولت‌های منطقه این پروژه‌ را برای خود هزینه‌ساز دانسته و با امنیت و منافع خود در تضاد می‌بینند به عنوان مثال اگر نیم‌نگاهی به پاکستان و ترکیه بیندازیم درمی‌یابیم که این دو کشور از سوی دولت‌ها و ملت‌های مخالفشان محاصره شده و تنها، مرزهایشان با ایران دارای امنیت و آرامش است. پاکستان از سوی هند و طالبان و القاعده در شرایط محاصره است و مرزهای ترکیه از سوی عراق، سوریه، یونان، قبرس و... تهدید می‌شوند.
افق اقدامات نظامی عربستان علیه یمن چیست و اقدامات نظامی عربستان علیه یمن چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟ شواهد و قرائن می‌گویند اقدام نظامی علیه یمن نمی‌تواند «راه‌حل» تلقی شود بنابراین سعودی‌ها در نهایت ناگزیر به انتخاب یکی از این دو راهند؛ جنگ را بدون آنکه به نتیجه خاصی رسیده باشد، رها کنند و بطور یکجانبه آتش‌بس را اعلام نمایند و یا اینکه واسطه‌هایی را برای پیدا کردن «راه‌حل سیاسی» فعال نمایند و به یک حداقل‌هایی در مواجهه با انقلاب مردمی یمن دست پیدا کنند.
یک گزارش بیانگر آن است که پادشاه عربستان در روز ششم حمله هوایی علیه یمن در جلسه کابینه این کشور شرایطی را برای پایان دادن به تهاجم علیه یمن مطرح کرده است که شامل «بازگشت دولت سابق برای حکومت بر کل یمن، بازگرداندن اسلحه به دولت، عدم تهدید دولت از سوی گروه‌ها و احیاء مذاکرات گروه‌ها و دولت تحت اشراف شورای همکاری خلیج‌فارس» می‌باشد. این اظهارات اگرچه در نگاه اول، تلاش سعودی‌ها برای بازگرداندن یمن به شرایط قبل از وقوع انقلاب دوم یمن به حساب می‌آمد و در واقع احیاء «مبادره خلیجی» است اما در عین حال طرح موضوع «لزوم گفت‌وگو» و دعوت به تشکیل «دولت فراگیر» در این زمان و پس از گذشت 10 روز از عملیات نظامی هوایی، توجه سعودی‌ها به لزوم تغییر دلیل از نظامی- امنیتی به سیاسی را تداعی می‌کند. سعودی در این دوره نتوانست به یک ائتلاف واقعی علیه یمن شکل دهد و حملات هوایی آن هم نتوانست شرایط داخلی یمن را به ضرر انصارالله و متحدان آن تغییر دهد. این خود از یک طرف ناکارآمدی حمله نظامی علیه یمن را به اثبات رساند و از طرف دیگر ناکارآمدی دستگاه نظامی و اطلاعاتی آل سعود را برملا کرد.
ارتش سعودی در این حملات از «هوشمندی» برخوردار نبود. بخشی از عملیات نظامی هوایی سعودی متوجه مناطق سیاسی مثل منازل بعضی از شخصیت‌ها، کاخ‌ها، مراکز اداری و درمانی بود و این تأثیری در ضربه زدن به قدرت مقاومت مردم نداشت. درعین حال ارتش متجاوز سعودی برخلاف روش شناخته شده نظامی به نقاط ضعف یمن حمله نکرد بلکه حملات آن عمدتاً متوجه نقاط قوت یمن بود. حمله مداوم به صنعا، صعده، حدید و إب از منظر نظامی یک خطای استراتژیک به حساب می‌آید چرا که این استانها و به خصوص مراکز آنها بطور کامل در اختیار انصارالله قرار دارد و حمله به آن نمی‌تواند وضعیت را دگرگون کند. براساس منطق نظامی، حمله نظامی هوایی نوعاً باید متوجه مناطقی باشد که مخالفان انصار در آن حضور معتنابهی دارند چراکه در این نوع از عملیات‌ها به دلیل بهم‌ریختگی اوضاع پس از حمله نظامی، مخالفان گروه مسلط اگر توانمند باشند، می‌توانند شرایط را به نفع خود دگرگون نمایند.
علاوه بر این، ارتش سعودی با حمله نظامی به بعضی از مراکز درمانی، کارخانه‌های غذایی و اردوگاه پناهندگان آفریقایی‌تبار «المرزاک» در شمال یمن که به کشته شدن دستکم 45 نفر از آنان منجر شد، فشار سنگینی را بر سیستم سیاسی و نظامی سعودی وارد کرده است و این خود از ناهوشیاری رهبری نظامی در حملات علیه مناطق بمباران شده حکایت دارد.
نکته دیگر این است که ادامه پیشروی انصارالله و ارتش در 4 استان جنوبی- عدن، لحج، ابین و ضالع و سیطره بر آنان در روزهایی که سعودی مشغول بمباران مناطقی در شمال و غرب این کشور بود به خوبی بیان‌کننده آن است که تهاجم هوایی نه تنها نتوانسته است خدشه‌ای بر حاکمیت انصارالله وارد کند بلکه به پیشروی و سرعت بیشتر انصار هم منجر شده است. پیش از این، انصارالله مایل به ورود به مناطق جنوبی یمن نبود. شرایط خاصی که در عدن و مأرب به وجود آمد، انصار را ناگزیر به حرکت به سمت جنوب کرد هم اینک استان مأرب که وسعت آن حدود  17 هزار کیلومترمربع است و نزدیک به 250 هزار نفر جمعیت دارد، از سمت شمال، غرب و جنوب به محاصره ارتش و انصار درآمده است و این آخرین منطقه‌ای است که نیروهای القاعده و بقایای میلیشیای منصور هادی بر آن تسلط دارند.
از یک منظر دیگر، مردم یمن در بین کشورهایی که تحولات سریع سال 2012 را تجربه کرده، وفادارترین ملت به جریان بیداری اسلامی به حساب می‌آید. اگرچه انقلاب 2011 یمن نیز به مانند انقلاب‌های مصر، لیبی و تونس دستخوش تغییرات ماهوی گردید اما مردم یمن با انقلاب دوباره، انقلاب خود را نجات دادند، بازتولید انقلاب و بیداری اسلامی در یمن می‌تواند برای مردم مصر، تونس و لیبی درس‌آموز باشد و آنان را به حرکت دوباره تشویق کند. این موضوع قطعاً نگرانی جدی آمریکا، عربستان و... را درپی می‌آورد.

سعدالله زارعی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۰۶
امیر مهدوی

نگاهی به منویات رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی سال جدید

گالیا توانگر

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درسخنرانی نوروزی خود به آرزوهای فراروی ملت ایران در سال جدید اشاره کردند و فرمودند:«پیشرفت اقتصادی،اقتدار و عزت منطقه‌ای و بین‌المللی،جهش‌های علمی به‌ معنای واقعی،عدالت قضایی و اقتصادی و از همه مهم‌تر،ایمان و معنویت آرزوهای بزرگی هستند که در این سال برای ملت ایران داریم و البته همه‌ این خواسته‌ها و آرزوها نیز دست‌یافتنی است و خارج از ظرفیت عظیم ملت ایران و سیاست‌های نظام نیست.»
رهبر انقلاب در ادامه، تحقق این آرزوهای بزرگ را مشروط به همکاری، همدلی و صمیمیت دوسویه دولت و ملت خواندند و افزودند:«دولت، کارگزار ملت، و ملت کارفرمای دولت است، و هر چه همکاری دولت و ملت بیشتر باشد، کارها بهتر پیش خواهد رفت، بنابراین هم دولت باید واقعاً ملت را قبول داشته باشد و ارزش، اهمیت و توانایی‌های مردم را به‌درستی بپذیرد، و هم ملت باید به معنای واقعی کلمه به دولت اعتماد کند.»
اما یک سوال اساسی که در اینجا مطرح می گردد این است که همدلی بین دولت و ملت اساسا چگونه میسر شود که بهینه ترین نتیجه را در پی داشته باشد؟و آیا در این مسیر نقدهای دلسوزانه و نیز منصفانه جایگاهی خواهد داشت؟
پیشرفت کشور هوشیاری بیشتر و وحدت، همدلی و همزبانی بیشتری می‌طلبد، که لزوم آن همدلی و همزبانی بیشتر ملت و دولت است. همان‌طور که شاهد هستیم سیاست کلی استکبار اختلاف‌افکنی و تفرقه است و از لیبی تا افغانستان این وضعیت مشاهده می‌شود.هدف دشمنان اختلاف‌افکنی در منطقه است تا حکومت قدرتمندی در منطقه وجود نداشته باشد،زیرا منافع اسرائیل این را اقتضا می‌کند. اختلاف‌های قومی، نژادی، مذهبی و سیاسی از اهداف استکبار در منطقه است و بحث اختلاف‌افکنی در ایران همیشه در اولویت کاری این‌ها بوده است،ولی تاکنون نتوانسته‌اند به این امر دست یابند. این امر به دلیل اصولی است که بین مردم ایران و همزبانی نسبت به اهداف جمهوری اسلامی بوده که باعث شده تا مقام معظم رهبری این شعار را برای سال در نظر بگیرند. همه دوستداران انقلاب که به نظام جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارند برای تحقق اهداف و شعار سال باید تلاش کنند. قریب به اتفاق کارشناسان اهل فن بر این باورند که دو قطبی کردن جامعه خطایی است که نباید انجام شود.نقدهای دلسوزانه و منصفانه را برتابیم و موضع خصمانه نگیریم و دولت را کمک کنیم که نسبت به تحقق اهداف جمهوری اسلامی موفق شود. اسیر نقشه‌های دشمن نباشیم و قدر هم را بیشتر بدانیم که با همدلی و همزبانی آینده از آن ماست.
دولت به معنای واقعی کلمه دولت ملت باشد
همدلی و همزبانی دو صفت مکمل هم هستند که یکی جنبه باطنی و دیگری جنبه ظاهری دارد. از آنجایی که در روایات اسلامی یکی از صفات مومن انطباق ظاهر و باطن اوست؛بنابراین برای اثبات روابط سالم و فعال بین دو موجود که در اینجا مراد دولت و ملت است،نیازمند انطباق وجوه  باطنی و ظاهری همراهی و همدلی هستیم.

سعد الله زارعی یک کارشناس مسائل سیاسی در گفت و گو با گزارشگر کیهان ضمن بیان مطالب بالا در ادامه می گوید:«منتها همدلی و همزبانی بین دولت و ملت در واقع دو معنا و مفهوم دارد که در دو حوزه خاص تعریف می شود. تا آنجا که به وظیفه مردم بر می گردد همدلی به مفهوم کمک به دولت در تحقق برنامه ملی کشور است. به این معنا که مردم دولت را متعلق به خودشان بدانند و نظرات خود را خیر خواهانه در اختیار دولت برای پیشبرد اهداف ملی بگذارند. بنابراین همدلی مردم و دولت به شکلی باشد که فضای عمومی کشور منطبق بر همدلی مردم با دولت باشد.»
این کارشناس اهل فن در ادامه درباره وظیفه دولت در باب ایجاد همدلی با ملت توضیح می‌دهد: «همدلی آنجایی که به دولت بر می گردد،منوط بر این است که سیاست های خود را تحت تاثیر گرایش‌های ملی وکشوری تنظیم کند.اکثریت ملت و به تعبیری آحاد ملت را مد نظر قرار دهد. دولت به معنای واقعی کلمه دولت ملت و در خدمت مصالح و منافع ملت باشد.»
وی متذکر می شود:«اگر دولت به جای تکیه بر توده های مردم که حضرت علی (ع) در نهج‌البلاغه به سواد اعظم تشبیه کرده اند،در پی یک سلسله گرایش‌های حزبی،جناحی و یا یک سلسله سیاست‌هایی که انحصار به طبقه خاص دارد، باشد و توده های مردم را مورد توجه خاص قرار ندهد،در نتیچه همدلی بین دولت و ملت محقق نخواهد شد.اگر دولت همراه و همدل مردم نباشد، نمی تواند از مردم توقع همدلی داشته باشد.»

سعدالله زارعی در تکمیل صحبت هایش می‌گوید:«همزبانی نتیجه همدلی است. اگر دولت توقع دارد درسطح افکار عمومی مقبول و پذیرفتنی باشد باید راهی به دل های مردم باز کند. دل های مردم از طریق کار فعال و ملموس نسبت به دولت جلب می شود. اگرمردم احساس کنند آنچه را که دولت در حوزه اقتصاد،فرهنگ،سیاست و... می گوید، نمی فهمد و یا وقتی به ضمیر و وجدان خود مراجعه می کنند، نمی توانند گزاره های دولت را تعریف کنند، اینجا همدلی رخ نمی دهد و همزبانی هم محقق نخواهد شد.»
دشمن خواهان همدلی نیست
همدلی و همزبانی به معنای انسجام ملی و وحدت ملی است که یکی از اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.
 سیامک باقری صاحب نظر مسائل سیاسی روزدر گفت و گو با گزارشگر کیهان برایمان توضیح می‌دهد:«هیچ‌گاه نباید فراموش کرد که ملت هم بوجود آورنده انقلاب اسلامی بوده و هم تداوم و بقای انقلاب بر شانه آنهاست.پس بار استراتژیکی ایجاد همدلی هم در ید دولت و هم بر شانه ملت است.یکی از اصولی که می تواند این مهم را در سال 94 محقق سازد، نگاه ملی است. باید همه جریانات سیاسی،شخصیت های با نفوذ و همه افرادی که دستی بر امور کشور دارند، منافع شخصی را کنار گذاشته و منافع ملی را رجحان دهند.باید نسبت به مسائلی که مسائل ملی محسوب می شود (امور کلان) همه بازیگران سیاسی علاقه ملی نشان دهند.»
وی در ادامه تبعات نبود همدلی را متذکر شده و می گوید:«چنانچه همدلی بین دولت و ملت محقق نشود،تهدیدات دشمن تقویت شده و اثر خود را بیشتر می گذارد.در ثانی باعث عدم توسعه و پیشرفت کشور خواهد شد. همه بازیگران سیاسی باید مکلف و متعهد به همدلی باشند.با چالش های جناحی مصلحت نظام را تنزل ندهند.باید همه جریانات سیاسی و بازیگران سیاسی بر مشترکات خود بیشتر تاکید داشته باشند.در چنین شرایطی است که شرایطی دارای ثبات و قدرت ایجاد می شود و خیلی از مشکلات مردم حل خواهد شد.»
این کارشناس و صاحب نظر مسائل سیاسی در ادامه به رعایت اخلاق سیاسی توصیه داشته و می‌گوید: «اگر اخلاق سیاسی رعایت نشود،بدون تردید این موضوع-همدلی بین دولت و ملت- تحقق نخواهد یافت.رعایت اخلاق سیاسی بویژه در باب مباحث مهم نظام و رعایت خطوط قرمز بسیار اهمیت داشته و رعایت این موارد برای پیشرفت و توسعه کشور بسیار کار ساز خواهد بود.»
وی باز هم توصیه به سعه صدر کرده و می‌گوید: «نباید همدیگر را تحقیر کرد. تا زمانی که بد زبانی و اتهام وجود داشته باشد،آگاهی کامل نسبت به موضوعات حاصل نمی شود.همه جریانات سیاسی مهم  برای تحقق همدلی باید پیرو یک منطق رفتاری در نظام جمهوری اسلامی باشند.این منطق رفتاری باید در طراز جمهوری اسلامی و انسانی باشد.چنانچه اخلاقیات رعایت شود مناقشات سیاسی کمتر خواهیم داشت و نقد های سازنده جایگزین خواهند شد.»
محور مشترک بین ملت و دولت رهبری است
به هر حال دولت باید به خواسته ها و مطالبات ملت توجه ویژه داشته و درجهت تحقق همدلی هم دولت و هم ملت با هم تلاش کنند.ملت نیز باید در جهت تقویت دولت اهتمام داشته باشد برای مثال در تحقق اهدافی چون اقتصاد مقاومتی،تقویت تولید داخلی و تقویت اقتصاد داخلی باید ملت،دولت را یاری دهد.چون بخشی از اقتصاد مقاومتی توجه به تولید داخلی است.بنابراین ایجاد زیر ساخت ها نیاز به حضور حداکثری مردم دارد و تلاش همگانی را می طلبد.
مهدی موسوی نژاد نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی توضیح می دهد:«معنای همراهی مردم با دولت صرفا این نیست که از نقد های سازنده و منصفانه فاصله بگیرند.اگر نقد را حذف کنیم پیشرفتی برای دولت و دولتمردان حاصل نخواهد شد.باید دولت در برابر نقدهای سازنده و منصفانه سعه صدر نشان داده و نظریات متعدد را شنوا باشد.باید به سمت شنیدن صداهای مختلف برود و مطابق مصلحت نظام عمل کند.»
مهدی کوچک زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی لازمه وقوع همدلی و همزبانی بین ملت و دولت را داشتن یک محور مشترک دانسته و در گفت و گو با گزارشگر کیهان می گوید:«محور نمی تواند یک محور بی جان مثل قانون باشد. باید یک انسان عالم مثل رهبری محور قرار گیرد. حضرت اقا در حرم مطهر رضوی نیز به مسائل مهم روز از جمله نحوه مذاکرات هسته ای،چند مرحله ای باشد یا نه؟در اقتصاد چشم به بیرون بدوزیم یا اتکا به داخل داشته باشم؟و....توضیحاتی ایراد فرمودند.بنابراین اگر دولت این نکات را گوش داده و سر لوحه کارهای خود قرار دهد،اصلی ترین محور همدلی بین دولت و ملت ایجاد شده است.حتی در چنین شرایطی بین دولت و منتقدینش نیز همدلی ایجاد خواهد شد.»
مردم سالاری دینی نیازمند همدلی
 دولت‌ها و ملت‌ها
کمال جوانمرد نماینده مردم کرمان در کمیسیون فرهنگی، اجتماعی شورای عالی استان‌ها  با اشاره به نامگذاری سال 1394 از سوی مقام معظم رهبری به نام سال «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» می‌گوید: «مردم سالاری دینی نیازمند همدلی دولت‌ها و ملت‌هاست.»
وی در ادامه می گوید:«جهش اقتصادی و فرهنگی کشور با همدلی و تعامل بیشتر دولت و ملت محقق خواهد شد؛ قطعا همدلی و هم زبانی که مورد توجه مقام رهبرمعظم انقلاب قرار گرفته لازمه جذب مشارکت‌های مردمی خواهد بود. دولت‌ها فارغ از هر جناح و دسته، برخاسته از توده های مردمی هستند که خداوند توفیق خدمت به مردم را به آنها عنایت کرده است. خوشبختانه در کشور ما و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم با حضور حماسی خود در صحنه‌هایی همچون دفاع مقدس،انتخابات و راهپیمایی‌ها ثابت کرده اند که همیشه پشتیبان نظام مقدس جمهوری اسلامی و دولت بوده و خواهند بود.»
جوانمرد به توطئه‌های دشمنان نظام در جهت ایجاد شکاف بین دولت و ملت نیز اشاره کرده و می‌گوید: «دشمنان انقلاب، پس از ناکامی در جنگ تحمیلی، اکنون درصدد ایجاد شکاف و تفرقه در بین دولت و ملت و ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی در قالب انقلاب‌های مخملی و رنگی با ابزارهای جنگ نرم هستند، ولی با پیروی از فرامین ولایت فقیه، این هجمه نیز محکوم به شکست خواهد بود. مردم صاحب انقلاب اند و نظام مقدس جمهوری اسلامی توسط مردم شکل گرفته است.»
وی با تاکید براینکه انقلاب اسلامی که پرچم‌دار اسلام ناب محمدی و نماد مردم سالاری دینی است پشتوانه مردمی دارد، می افزاید:«امید است در سال جدید و با تأسی از فرامین مقام معظم رهبری و با همبستگی بیشتر دولت و ملت و با وحدت کلمه و پرهیز از اختلاف و حاشیه بتوانیم ضمن مرتفع کردن مشکلات، کشور را به سوی توسعه بیش از پیش سوق دهیم.»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۰۱
امیر مهدوی


محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در برنامه تلویزیونی نگاه گفت: «باور کرده ایم آمریکا دیگر ابرقدرت نیست، آمریکا دیگر قدرقدرت نمی باشد.» انقلاب اسلامی با همین باور به وجود آمد. امام خمینی (ره) که پنجاه سال پیش با قیام تاریخی 15 خرداد، جمهوری اسلامی را پایه گذاری کردند، این باور را داشتند که آمریکا ابرقدرت نیست و می توان به نام خدا بر او غلبه کرد. همین باور در ملت ایران شکل گرفت.

به همین دلیل ذهنیتی تشکیل شد که یک ابرقدرت جدید به نام اسلام در جهان پدید آید. امروز جهان با شکل گیری قطب قدرت اسلام، رو به روست که ملت و رهبری معظم انقلاب، آن را مدیریت
می کنند.بیانیه لوزان، اما و اگرهای زیادی دارد و می شود روی آن
ساعت ها بحث کرد، اما اعترافات دشمن در باره قدرت ملت ایران را نمی توان نادیده گرفت. اوباما، رئیس جمهور آمریکا اولین کسی بود که پس از بیانیه لوزان واکنش نشان داد. او باید در مورد ادبیات جدید دیپلماسی آمریکا که گوشه هایی از آن در بیانیه لوزان نمود داشت، مردم آمریکا و متحدین خود را توجیه کند. او اعتراف کرد: «تحریم ها نتوانست برنامه هسته ای ایران را متوقف کند.» او پذیرفت؛ «فتوای آیت الله خامنه ای را باید به عنوان یک پایه جهت راهکارهای عملی در نظر گرفت.» برای اولین بار قبول کرد؛ «ایران حق دارد برنامه های صلح آمیز
هسته ای را ادامه دهد.» وی تصریح کرد: «ما از ایران انتظار نداریم تا برنامه هسته ای خود را نابود کند.»

این اعترافات در متن و بطن خود نشان می دهد رئیس جمهور آمریکا از چالش با یک ابرقدرت سخن می گوید. بویژه آنکه اشاره می کند؛ «من و اعضای دولتم تأکید داشته ایم باید بر اساس عقل صحبت کنیم.» این عقلانیت سیاسی در دستگاه دیپلماسی آمریکا از کجا پیدا شده است؟ دستگاه دیپلماسی ای که با پنتاگون و سیا، دست اندرکار جنایت و خونریزی در کشورهای جهان و بویژه خاور میانه است. اوباما باید دلیلی بر این رویکرد، برای ملت آمریکا و متحدان خود بیاورد. او دلیل خود را بی پرده این گونه بیان می کند: «مردم آمریکا جنگ سرد و مذاکرات نیکسون را به یاد دارند.» اوباما از درگیری های آمریکا با چین و شوروی سابق در دوران جنگ سرد به عنوان چالش های اساسی دستگاه دیپلماسی آمریکا سخن می گوید و ایران و ملت ایران را به عنوان ظهور یک ابرقدرت در جهان امروز که عمق استراتژیک آن به خارج از مرزهایش کشیده شده است، یادآور
می شود. این اعتراف بزرگی است. اینکه ما بگوییم یک ابرقدرت هستیم شاید نوعی اغراق باشد، اما اینکه دشمن اعتراف کند که در برابر یک ابرقدرت قرار دارد، و راه حل ها را به سمت راهبردهای آمریکا در دوران نیکسون (ماجرای گفتگو با چین) ببرد، یک حرف قابل اعتناست.

اوباما اعتراف می کند: «جمهوری اسلامی برنامه هسته ای خود را به پیش برده و تجربه تحریم ها نتوانسته است ایران را متوقف کند»، لذا از سه گزینه نظامی، تشدید تحریم ها و گفتگو برای پیدا کردن راه حل ها، راه سوم را پذیرفته است. از همه مهم تر این است که بگوید: «ما این کار را برای امنیت آمریکا و متحدان خود کرده ایم.»مصاحبه اوباما با نیویورک تایمز
هم حاوی اعترافات مهمی در پیدایی جایگاه ایران در جهان و اینکه بدانیم در کجا ایستاده ایم، می باشد. اوباما می گوید: «ایران در جنگ هشت ساله نشان داد که برای حفظ غرور ملی، مقاومت می کند. مسئله هسته ای به غرور ایرانیان تبدیل شده است.» اینکه یک صدا در باره مطالبات
هسته ای از ایران به گوش جهان بویژه آمریکا رسیده، خیلی مهم است. و اینکه نمی توان در برابر غرور ایرانیان ایستاد، مهم تر است. امروز اقتدار و امنیت ملی ایران در استقرار یک دولت و نظام نیرومند، رمز اصلی مبارزات دیپلماتیک ما در منطقه و جهان است. پشتوانه این اقتدار، غرور ایرانیان است؛ واقعیتی که دشمن هم به آن اعتراف دارد. کسانی که بخواهند این غرور را مخدوش کنند و به امنیت ملی و اقتدار ایرانیان آسیب برسانند، به عنوان خائنین به ایران و اسلام شناخته می شوند.سران فتنه و پناهندگان سیاسی فتنه 88 به اردوگاه دشمن، به دشمنان ملت ایران فرصت دادند که آنها غرور ایرانیان را نادیده بگیرند. اما شهدای هسته ای و دانشمندان هسته ای ما به عنوان پاسداران غرور ملی به دشمن فهماندند راه مقابله با ملت ایران، مسدود است.اوباما در گفتگو با نیویورک تایمز اعتراف
می کند: «ایران با توجه به منابع، مساحت و مردمی که دارد، یک قدرت منطقه ای بسیار قدرتمند است و تمام ظرفیت های بالنده را در اختیار دارد.» بدون شک این ظرفیت، محصول خون شهدا و پایداری رزمندگان اسلام و فداکاری ایثارگران انقلاب است. تیم مذاکره کننده ایرانی نماینده چنین ملتی هستند. آنها باید در توافق نهایی، غرور ایرانیان در پاسداشت منافع و مصالح ملی را حفظ کنند. وقتی ملت، همه حیثیت و وجود خود را برای پیروزی اسلام و سربلندی ایران گذاشته است، دولت باید این سرمایه ملی را صرف همین کار بکند. کوچک ترین خطایی ممکن است همه دستاوردها را به باد دهد.

پنج شنبه گذشته مقام معظم رهبری مطالب مهمی را در مورد مناقشه هسته ای ایران با قدرتهای جهانی بویژه آمریکا مطرح فرمودند. مسئولان ما بویژه تیم مذاکره کننده باید در مذاکرات این حقیقت را در نظر داشته باشند که ما در کجای تاریخ ایستاده ایم.

قدرت هماوردی ما در مقابله با تهدیدهای دشمن چیست؟

چرا دشمن تهدید نظامی و تحریم های به قول خود فلج کننده را
زنگ زده می بیند و به شدت نیازمند توافق است. آنها خود را در برابر یک قدرت با عمق استراتژیک فوق العاده مهم می بینند. لذا به فرموده رهبر معظم انقلاب نباید فریب لبخندهای آنها را خورد. نباید به
وعده های آنها دل خوش کرد.نباید به آنها اجازه داد به بهانه نظارت وارد حریم امنیتی و دفاعی کشور شوند. به هیچ وجه نباید در مذاکرات حمایت از برادران‌مان در راهبرد مقاومت آسیب ببیند. دستاوردهای هسته ای را مسئولان بسیار مهم تلقی کنند.

کمتر از 10 سال است ایران وارد باشگاه هسته ای جهان شده است. روز به روز در این صنعت پیشرفت کرده و نوآوریهای شگفت انگیز داشته است.

مقام معظم رهبری فرمودند: «من اصرار دارم که مسئولان دستاوردهای کنونی هسته ای را بسیار با اهمیت تلقی کنند و آنها را کم ارزش و سبک نشمارند»

مذاکرات با 1+5 را باید یک نبرد دیپلماتیک برای حفظ جایگاه اقتدار جهانی ایران تلقی کرد.دولت باید در حفظ این جایگاه بکوشد و در توافق نهایی مطالبات ملت و رهبری را در متن حقوقی الزام آور توافق دقیق، صریح و شفاف بگنجاند و از اعتمادی که رهبری به آنها کرده به خوبی صیانت کند.

 نویسنده : سید مسعود علوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۴۷
امیر مهدوی

هادی محمدی:  بیش از دو هفته است که حاکمان رژیم سعودی شکست خود در منازعات سیاسی یا تجزیه یمن را با انتقام از مردم یمن تلافی می‌کنند و تمامی مصادیق قوانین بین‌المللی در ارتکاب جنایت جنگی و نسل‌کشی را رکورد زده‌اند. جالب است که سازمان ملل به عنوان یک نهاد بین‌المللی که باید حافظ صلح و امنیت جهانی و مانع از ارتکاب جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی و... شود، برای رفع مسئولیت می‌گوید حوثی‌ها به قطعنامه‌های شورای امنیت عمل نمی‌کنند! این یعنی اینکه یک حمایت علنی از جنایت عربستان در یمن را به نمایش گذاشته و آن را مجاز می‌داند. اساساً باید گفت تحولات منطقه به نحوی پیش می‌رود که ماهیت بسیاری از بازیگران و نهاد‌ها و مؤسسات و افراد در جایگاه‌های بین المللی افشا و رسوا می‌شوند.


آل سعود که درکی از دموکراسی ندارد و در محیط داخلی فقط بیعت و اطاعت از خانواده فاسد حاکم را می‌فهمد در محیط منطقه‌ای هم با همین تصور به دنبال به کرنش کشاندن ملل و کشور‌های اسلامی است. این حاکمان فاسد تصور می‌کنند که می‌توانند همه دولت‌ها و ملت‌ها را با پول بنده خود کنند. آل سعود با آغاز به جنگ ظالمانه و تحمیلی علیه مردم یمن، برای کسب حمایت و مشروعیت به مراجع منطقه‌ای و بین‌المللی مراجعه کرده و الان که در گل مانده است و همه کار‌شناسان نظامی تأکید می‌کنند که با جنگ و حمله هوایی نمی‌توان به پیروزی علیه یک ملت مبارز و مصمم رسید، دست التماس به سوی پاکستان و مصر و تعدادی از کشور‌ها دراز کرده تا از سر‌بازان آنها برای خونریزی بیشتر در حمله زمینی استفاده کند. امریکایی‌ها از یک جنگ گسترده که ممکن است  منافع استعماری - نفتی آنها را به خطر اندازد استقبال نمی‌کنند ولی یک جنگ مدیریت شده که بتواند به اقتدار همپیمانان آنها منجر شود را مورد حمایت قرار می‌دهند. اما منطقه غرب آسیا یا خاورمیانه در یک نقطه عطف تاریخی و امنیتی قرار دارد و سعودی‌ها نمی‌توانند، حتی با تأیید و مدیریت امریکا و رژیم صهیونیستی به جنگ تحمیلی با مردم یمن ادامه دهند یا در آن پیروز شوند. مصر، پاکستان و ترکیه از مشارکت در جنگ زمینی کنار کشیده‌اند و بقیه شیخ‌نشین‌های قد‌کوتاه هم از اهمیت نظامی بر‌خوردار نیستند. هشدار علنی مقام معظم رهبری یک رخداد بزرگ در قبال ماجراجویی سران فاسد و قاتل سعودی است. البته ولیعهد دوم عربستان از طریق اردوغان پیغام داده است که از یک راه‌حل سیاسی برای پایان دادن به حمله نظامی استقبال می‌کند و انتظار دارد که نتایج حمله نظامی را در شاخص‌های راه‌حل سیاسی محقق و مردم یمن را به کرنش و اطاعت از خود بر‌گرداند. با اینکه سران نظامی و عالی رتبه آل سعود، بدون جنگ زمینی باید سر‌افکنده و همچون رژیم صهیونیستی شکست خورده‌ جنگ را متوقف کنند و به اراده ملی یمنی‌ها احترام بگذارند ولی دست به دامن بازیگران منطقه‌ای شده‌اند و همان سیاست‌های رنگ باخته در سوریه را تکرار می‌کنند. نظامیان آل‌سعود برای مجبور کردن مردم یمن به پذیرش دیدگاه‌های سعودی، تکرار گسترده‌ای از ارتکاب جنایت جنگی علیه بشریت را به نمایش می‌گذارند و نهاد‌های بین‌المللی هم چشم به روی همه این صحنه‌های دلخراش بسته‌اند و منتظر تسلیم شدن مردم یمن هستند که احتمال آن صفر است. ریسک سعودی‌ها برای وارد کردن نیرو‌های زمینی و زرهی خود به جنگ با یمنی‌ها، آغاز پایان نظام سعودی ارز‌یابی می‌شود و انتظار نمی‌رود که آنها چنین خطر‌پذیری‌ای را تحمل کنند، لذا افق جنگ زمینی برای سعودی‌ها در یمن دست نیافتنی یا احتمالی حد‌اقلی است ولی آنچه روشن و قطعی است اینکه پیروز این میدان مردم یمن هستند که آل سعود، همپیمانان ارتجاعی و امریکا و رژیم صهیونیستی را با شکست جدیدی رو‌به‌رو خواهند کرد و معادلات منطقه‌ای را در مسیر جدیدی قرار خواهند داد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۱۵
امیر مهدوی

ایزد مهرآفرین:  اتفاق شرم آوری که در جده افتاد، این روزها باعث داغ شدن بحث تقابل عرب و عجم، در فضای مجازی شده است. بحثی که هر از چند گاه با یک اتفاق مثل بازی پرسپولیس و تیم النصر عربستان با همه حواشی‌هایش داغ‌تر می‌شود و بخشی از کاربران را به خود مشغول می‌کند. اما آیا در پس این دعواها هدفی دنبال می‌شود؟ حادثه جده و تجاوز نظامی عربستان سعودی به یمن، به یکی از موضوعات اصلی گفت و گوی مردم در سطح جامعه تبدیل شده و طبق معمول در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نیز نمود دارد. اما یکی از بحث‌هایی که در حاشیه موضوع اصلی شکل گرفته، دعوای ساختگی عرب و عجم و دامن زدن به احساسات ملی‌گرایانه‌ای است که گاهی رنگ و بوی نژادپرستی به خود می‌گیرد. بعضی از کاربران اعتقاد دارند اقدامات اخیر عربستان باعث افزایش نفرت ایرانی‌ها از اعراب شده است.


در واقع جنگی که عربستان سعودی به راه انداخته، باعث دامن زدن به بحث عرب‌ستیزی در جامعه ایرانی شده است. اگرچه احساسات ملی‌گرایانه را می‌توان به دو بخش غرور ملی و علایق نژادی تقسیم کرد که بخش دوم به ویژه موضوع عرب‌ستیزی همواره در سال‌های اخیر توسط عده‌ای خاص در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی پیگیری شده که خالی از غرض نمی‌تواند باشد اما ناگزیر عده‌ای را که نیتی جز حمایت از وطن ندارند با خود همراه می‌کند. این جریان، معمولاً کوچک‌ترین مخالفتی را نیز برنمی‌تابد و منتقدان را با عناوین مختلف متهم می‌کند. اما حقیقت آن است که موضوع یمن و سایر تحولات منطقه، در وهله اول درگیری تفکر اسلام ناب محمدی(ص)، با ارزش‌های وارداتی غرب از یک سو و تحجر و افراط‌گرایی از سوی دیگر است. اما مطمئناً نقش‌آفرینی کشورمان در این تحولات با محکوم کردن اقدامات شیوخ عرب و حمایت از مردم مظلوم منطقه، به دلیل موضع اصولی جمهوری اسلامی ایران و ادای تکلیف شرعی و در راستای منافع راهبردی کشور است و از گفتار و عملکرد مسئولان بلند‌پایه نظام اینگونه بر می‌آید که به هیچ عنوان از دیدگاه نژادی به این اتفاقات نگریسته نمی‌شود. مثل همیشه شبکه‌های اجتماعی محمل بیشترین حجم از این دست مجادلات و دعواها هستند. اما به واقع چه قدر از این حرف‌ها تنها اظهارنظرهای معمولی و چه قدرشان کنش‌های هدایت‌شده رسانه‌ای و اجتماعی هستند؟ با نگاه به سابقه این کنش‌ها و نتیجه‌ای که معمولاً از آنها گرفته می‌شود، می‌توان به یک تحلیل خاص رسید. معمولاً کسانی که به شکل افراطی بر طبل احساسات ملی‌گرایانه می‌کوبند، تلویحاً دین و نظام دینی را مورد شماتت قرار می‌دهند و در این مسیر به نکوهش ورود اسلام به ایران می‌رسند. گویی اسلام کالایی عربی است که به وسیله اعراب به ما تحمیل شده است! نتیجه این نگاه تقابل ساختگی تفکر و فرهنگ و رفتار دینی با میهن دوستی خواهد بود که ابزاری است در دست اصحاب حمله به فرهنگ و آداب اسلامی- ایرانی.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۵۸
امیر مهدوی

مرتضی نجفی قدسی: هنگامی که حضرت ابراهیم(ع) به امر الهی خانه خدا را در همین مکانی که از ابتدای خلقت، معین و به عنوان کعبه یا «بیت عتیق» معروف بوده است، بنا می‌کند، دعایی می‌نماید که «فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» «سوره ابراهیم، آیه 37» یعنی خدایا، قلوب مردم را به سمت این خانه (کعبه) متوجه کن یا بهتر بگوییم از خدای متعال درخواست کرد تا دل‌های مردم به سوی این خانه هوایی شود. علت آنکه تمام ملت‌های اسلامی همواره شیفته زیارت خانه خدا هستند، در حقیقت اثر دعای حضرت ابراهیم(ع) است و خدای متعال دعای ایشان را اجابت فرموده است. دولت سعودی حرمت حرم امن الهی را بارها شکسته و همگان شاهد بودند در سال 1366 چگونه صدها نفر از زائران را مظلومانه به خاک و خون کشید و از آن زمان تاکنون سفرهای حج و عمره با اذیت‌ها و آزارهای مأموران سعودی در همه مواقف به خصوص قبرستان بقیع همراه بوده است. از اینکه بگذریم، هم اکنون سعودی‌ها در منطقه خاورمیانه و در سطح کشورهای اسلامی نقشی بسیار مخرب و حتی سفاکانه‌تر از امریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها دارند، مخصوصاً در این سال‌های اخیر آنچه خونریزی و جنایت در کشورهای عراق، سوریه، لبنان، یمن، افغانستان و دیگر کشورها می‌شود تماماً با برنامه‌ریزی سعودی‌ها و با تشکیل گروه‌های تروریستی نظیر القاعده، طالبان، النصره، داعش و امثالهم است.
قضیه‌ای که اخیراً برای دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده اتفاق افتاد، نمونه‌ای از اذیت و آزارهای سعودی‌ها است که این بار عیان شده است. حال آنکه اگر تلاش روحانی شجاع کاروان نبود و زائران را به تحصن چند ساعته جلوی هواپیما دعوت نمی‌کرد و بر رسیدگی موضوع و حضور مسئولان ایرانی و سعودی سماجت نمی‌کرد، این موضوع با یک عذر‌خواهی ساده تمام می‌شد و همه چیز به فراموشی می‌رفت. آیت الله سید هاشم رسولی محلاتی یکی از شخصیت‌های عالم و فرهیخته روحانی هستند که بیش از یکصد جلد کتاب، تألیف، تحقیق و تصحیح و ترجمه دارند. ایشان در این سال‌های اخیر فرزندشان به مدت چهار سال سفیر جمهوری اسلامی ایران در کشور عربستان بودند. تصور می‌شد چون فرزندشان سفیر عربستان است، مکرر به مکه مشرف می‌شوند یک روز از ایشان سؤال کردم آیا شما مرتب مشرف می‌شوید؟! ایشان پاسخ دادند خیر، یک سفر هم نرفتم! به‌رغم اینکه می‌توانستم به دعوت پسرم هر ماه بروم و لیکن شبهه شرعی کردم و نرفتم! بنده عرض کردم چرا نرفتید؟ پاسخ دادند یک روز یکی از مقامات سعودی به فرزندم گفته است، دولت سعودی با پول زائران ایرانی، هزینه تجهیز و تسلیح سلفی‌ها و تکفیری‌ها را تأمین می‌کند و آنها را برای جهاد یا بهتر بگوییم فعالیت‌های تروریستی و بمب‌گذاری به عراق می‌فرستد!
آیت الله رسولی محلاتی اضافه کردند؛ من با شنیدن این مطلب شبهه کردم که اگر ما مسافرتی به عربستان داشته باشیم و حتی اگر یک تومان ما هم بخواهد در ریختن خون مردم مظلوم عراق و شیعیان سهیم باشد، این سفر مستحبّی عمره جایز نیست و حتی اضافه کردند بنده صاحب فتوا نیستم ولی اگر صاحب فتوا بودم حج عمره را حرام اعلام می‌کردم!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۴۷
امیر مهدوی

جانیان متحجرآل سعود پرچم داران صهیونیستهای کودک کش هستندکه درخط مقدم جنایت علیه مسلمانان حرکت می کنند
و در رویای ایجاد ناتوی عربی غربی.

تحولات یمن به نحوی است که می‌تواند بسیاری از معادلات منطقه و وضعیت بازیگران منطقه‌ای را تحت تأثیر قرار دهد.

سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان می‌گوید ما به دنبال جنگ‌افروزی نیستیم، اما اگر طبل جنگ را بزنند، اهل جنگیم؛ معنی این پیام این است که به تصور خودشان توانسته‌اند پای خود را در یمن محکم کنند و وقتش شده برای ما عربده بکشند.

 

موقعیت ژئوپلتیک یمن به‌رغم این‌که سرزمین خیلی غنی از لحاظ منابع طبیعی نیست، از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. اصولا موقعیت ژئوپلتیک این کشور باعث می‌شود نگاه ما به تحولات یمن بسیار جدی‌تر از اتفاقات سوریه و عراق و لبنان باشد. شرایط تحولات یمن به نحوی است که می‌تواند بسیاری از معادلات منطقه و وضعیت بازیگران منطقه‌ای را تحت تأثیر قرار دهد.

گروه بین‌الملل مشرق طی گزارشی به تحولات یمن از حمله ائتلاف عربی به رهبری عربستان تا آرمان تشکیل ناتوی عربی-اسلامی توسط محور غربی-عربی، چالش‌هایی که در این راه با آن مواجه هستند و از طرف دیگر "عربده‌کشی‌شان مقابل ایران" پرداخته است. 

عربده‌کشی سعودی‌ها مقابل ایران
جنگنده رژیم صهیونیستی برای کمک به عربستان در جنگ با یمن به پرواز درمی‌آید
 
ارتش عربستان نیروی زمینی قدرتمندی ندارد. فقط موشک‌ها و اسلحه‌هایی را در اختیار دارد که سال‌های سال است آن‌ها را خریداری کرده است.‌ سرباز واقعاً جنگی و پای کار ندارند. خلبانن‌هایشان می‌توانند بیایند و یک منطقه را بمباران کنند و کسی هم دستشان به آن‌ها نرسد، اما اگر واقعاً می‌خواهند بجنگند، باید جانشان روی دست بگیرند علیه یک کشور دیگر حمله کنند که عربستان چنین نیروی زمینی را ندارد.

عربستان حداقل یک لشکر باید برای ورود به "حضرموت" و گرفتن محدوده آن تا "عدن" آماده کند. هم باید مبنای تجزیه و جنگ داخلی را شکل می‌دهد و هم جلوی پیش‌روی انصارلله را به سمت بقیه مناطق بگیرد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، آن‌وقت ممکن است زیان‌های استراتژیکی که منتظرش هستند، از قبیل تجزیه بخش‌هایی از عربستان و آشوب در این کشور، رخ ندهد.

یکی از امیدهای عربستان از جنگ با یمن، این است که شاید آن‌ها را مجبور کنند دور میز مذاکره بنشینند و سعودی‌ها از این طریق بتوانند به آن‌چه که می‌خواهند برسند. لذا منصور هادی می‌گوید مذاکرات باید در ریاض صورت بگیرد. یا مثلاً پادشاه عمان می‌گوید عمان برای پذیرایی از مذاکرات آماده است. طرح‌های سیاسی گوناگونی برای یمن وجود دارد. الجزایری‌ها، عراقی‌ها و عمانی‌ها همه طرح داده‌اند.

عربستان که یمن را فقیر و ضعیف می‌خواسته، اکنون مشاهده می‌کند این کشور قدرت گرفته و برای استقلال خود تلاش می‌کند. بنابراین سعودی‌ها باید حمله می‌کردند و جلوی ضرر را می‌گرفتند، آن هم ضرری که ساده نبود، بلکه یک ضرر استراتژیک بزرگ بود. این اتفاق عربستان را مجبور کرد یک گزینه تلخ به نام حمله نظامی را به اجرا بگذارد. حکومت این کشور برای این حمله، هزینه زیادی داده است. سعودی‌ها آماده جنگیدن با کسی نبودند. سلاح‌ها و موشک‌هایشان را صرفاً خریداری کرده بودند تا به شرکت‌های اسلحه‌سازی کمک کنند و رانت‌خواری میان شاهزادگان ایجاد نمایند، اما آماده جنگ نبودند.

عربستان از آن‌جایی که توانایی جنگیدن را ندارد، می‌گوید این جنگ با منافع ما هم‌جهت است و بنابراین ما نقش نرم‌افزاری در این عملیات ایفا می‌کنیم. نقش استخباراتی داریم، یعنی به کشورهای دیگر می‌گوییم کجا را باید بزنند. عربستان، خود توانایی اقدام مستقیم و مستقل نظامی را ندارد و از این جهت به اسرائیل شبیه است.

هر دوی این‌ها می‌خواهند هم‌پیمانان دیگرشان را قربانی خود بکنند. به کشورها می‌گویند بیایید با هم ائتلاف تشکیل بدهیم، اما خودشان نمی‌خواهند مستقیم وارد درگیری شوند. دوست و شریکشان را سپر بلای خود می‌کنند. رژیم صهیونیستی نیز می‌گوید من توانایی مقابله با ایران را ندارم، اما برای این کار، عرب‌ها را علیه ایران متحد می‌کنم. لذا مشاهده می‌کنیم که عربستان به دنبال جذب پاکستان برای وارد شدن به جنگ علیه یمن است.

پاکستان فعلاً از مشارکت خود پرهیز کرده است، ولی می‌گوید ما از امنیت عربستان حمایت می‌کنیم. عربستان به دنبال نیروی زمینی پاکستان و مصر و اردن و امارات است، چون خودش از نیروهای هوایی برخوردار است. چرا پاکستان توان مداخله ندارد با این‌که وابسته به عربستان است؟ این کشور ملاحظه ایران را در نظر دارد. نواز شریف به عنوان کسی که با جناح‌های اسلام‌گرا در پاکستان رابطه دارد، به عمق استراتژیک ایران نیازمند است، لذا می‌بینیم به‌رغم میل خود، ناچار است که چنین موضعی بگیرد.

عربده‌کشی سعودی‌ها مقابل ایران
پاکستان می‌گوید به امنیت عربستان پایبندیم، اما در جنگ با یمن کمکی نمی‌کنیم

چرا نمی‌تواند وارد جنگ با یمن شود؟ مصر مشغول نزاعات خود با اخوان‌المسلمین است. صحرای سینا در دست نیروهای مختلفی است. امنیت مصر، حتی امنیت شهرهای آن، در دست ارتش است، اما ارتش نمی‌تواند در همه جای مصر مشغول مقابله با گروه‌های مختلف باشد. ضمن این‌که قاهره دچار مشکل اقتصادی هم هست. نمی‌تواند در حال حاضر برای خود جبهه جدیدی باز کند.

حتی آمریکا هم‌اکنون به این نتیجه رسیده که کل منطقه دارد از دستش خارج می‌شود. یمن که گفتیم یک ثروت ژئوپلتیک بسیار گسترده در خود دارد، اگر به دست انصارلله بیفتد، موجی می‌شود که تا ته منطقه ادامه پیدا می‌کند.‌ این روزها خبرها حاکی از آن است که آمریکایی‌ها می‌خواهند تئوری کسینجر در مورد چاه‌های نفت در خلیج فارس، یعنی اشغال نظامی چاه‌ها، را اجرا کنند. مهم‌ترین چیز در منطقه برای آمریکا، امنیت اسرائیل به اضافه نفت است. اگر نتوانند نفت و امنیت را نگه دارند، تمام معدلات منطقه برایشان به هم می‌ریزد و دست آمریکا از منطقه کوتاه می‌شود. یمن برای آمریکایی‌ها از همین لحاظ، اهمیت زیادی دارد.

 

یک سؤال مهم دیگر هم این‌جا مطرح می‌شود: چرا انصارلله جواب عربستان را نمی‌دهد؟ چون عربستان با کینه‌توزی وارد جنگ شده است، یعنی به هیچ‌کس رحمی نمی‌کند، همه مردم را به خاک و خون کشیده است و از همه نوع اسلحه سنگین استفاده کرده است. این جنایت جنگی علیه یمن است. انصارلله از این قضیه استفاده می‌کند. استفاده او از این قضیه به دست آوردن هم‌بستگی ملی مردم است. با این کار افکار عمومی مردم و منطقه را علیه عربستان تحریک می‌کند، اما دلیل مهم‌تر و مؤثرتر این است که انصارلله به دنبال این است که نیروهای داخلی را یکپارچه کند. اگر نتواند این کار را انجام دهد، حمله علیه عربستان پیامدهای دشواری به آن‌ها تحمیل خواهد کرد.

 

عبدالله صالح از لحاظ مذهبی، زیدی است و هم‌قبیله حوثی‌ها محسوب می‌شود. وی در گذشته به آل احمر پیوسته بود و با هم پایگاه اصلی قدرت یمن را تشکیل می‌دادند. صالح وقتی دید عربستان به عنوان یک مهره سوخته به او نگاه می‌کند،‌ به انصارلله پیغام فرستاد و به حوثی‌ها پیوست. لذا دیدیم انصارلله زمانی که از "صنعا" عبور کرد و خواست در استان‌های جنوبی پیشرفت کند،‌ خیلی راحت همه استان‌ها را تصرف کرد. قبیله آل احمر و قبیله صالح در این استان‌ها بودند. به خاطر همین هم الآن عربستان با عبدالله صالح بد شده است و می‌گوید دستش با انصارلله در یک کاسه است.

 

باید توجه کرد که انصارلله قطعاً قدرت پاسخ نظامی به عربستان را دارد، چه قدرت نظامی کلاسیک و چه غیرکلاسیک. شاید هیچ چیزی مانند هواپیما یا ناو نداشته باشد، اما موشک‌های زیادی دارد که اسکات هم در این مجموعه دیده می‌شود. کافی هست موشک‌های اسکات خود را به سمت بیابان‌های دبی نشانه بروند. با این اقدام، بورس دبی سقوط می‌کند. همچنین می‌تواند موشک‌هایش را در "الشرقیه" رها کند.

 

البته این‌ها صرفاً گمانه‌زنی درباره آینده تحولات است، در صورتی که اگر اوضاع به این جهت سوق پیدا کند، آمریکا به احتمال زیاد خودش وارد می‌شود و طرح کسینجر را اجرایی می‌کند. الآن هنر آمریکایی‌ها، نمد مالی آنهاست. خرد خرد و ملایم، می‌توانند آبراه را ببندند. اتفاقاً انصارلله هم هیأتی به مصر فرستاده‌اند تا خیال این کشور را از باب المندب راحت کنند. گفته‌اند هر کاری را حاضریم برای اطمینان دادن به شما انجام بدهیم. البته این بندر هم جزو گزینه‌های استراتژیک هست، اما انصارلله می‌داند چه کاری را چه زمانی انجام دهد. موشک‌های پیشرفته‌ای در دوران حکومت منصور هادی در اختیار ارتش یمن بوده است، موشک‌هایی که آمریکایی‌ها آن‌ها را به تازگی به ارتش داده بودند. در همین فاصله که منصور هادی تحت‌الحفظ بوده، همه آن‌ها را با خود برده‌اند.

عربده‌کشی سعودی‌ها مقابل ایران
انصارلله برای پاسخ دادن به عربستان، بیش از یک راه دارد

 

یک سؤال مهم دیگر این است که آیا انصارلله می‌تواند وضعیت عربستان سعودی را به خطر بیندازد؟ حوثی‌ها پاسخ‌های استراتژیک و غیراستراتژیک می‌توانند به تجاوزگری سعودی‌ها بدهند. همین الآن در شهر "القطیف" عربستان آشوب است، یعنی این کشور دچار مشکلات داخلی هم هست. کافی است یک موج جدی راه بیفتد و عربستانی‌ها را با مشکلی اساسی مواجه کند. باید توجه داشت که ملک سلمان یک فرد افراطی است و حمایت خود را از کل افراطی‌های منطقه اعلام کرده است.

 

وزیر دفاع کنونی عربستان بدون هیچ سابقه نظامی، به این سمت منصوب شده است و هیچگونه درک و تجربه نظامی ندارد. ممکن است حماقت‌هایی از خود نشان دهد. چه کسی زودتر از بقیه نگران می‌شود؟ "متعب" فرمانده گارد ویژه عربستان. متعب فردی اطلاعاتی و عاقل است، اما در رأس قدرت و مجموعه قدرت، وضع خوبی را ندارد. این‌ها نقاط ضعف استراتژیک سعودی‌ها هستند.

از طرف دیگر، انصارلله می‌تواند پاسخ غیراستراتژیک هم بدهد. خیلی راحت می‌تواند فضای جهانی را تحریک بکند. می‌تواند از جهت امنیتی بی‌ثباتی برای اسرائیل به وجود بیاورد.‌ با اقدامات پارتیزانی و هجوم‌های غافلگیرکننده می‌تواند پادگان‌های مرزی ‌آن‌ها را به چالش بکشد.‌ مثلاً مدتی قبل، عشایر سر مرز حمله کردند و چند نفر را کشتند و زخمی کردند.

 

عربستان و آمریکا هم این‌ها را می‌فهمند. این‌طور نیست که غربی‌ها صد در صد با سیاست و نگاه عربستان در یمن و کارهایی که دارد انجام می‌گیرد موافق باشند. به همین دلیل نیز سعودی‌ها از آمریکایی‌ها دلخور هستند. فکر می‌کنند که غربی‌ها و آمریکایی‌‌ها آن طوری که لازم است با آن‌ها همکاری نمی‌کنند. آمریکایی‌ها می‌گویند ما الآن هزاران مشکل داریم، ‌اگر یک سرباز برای کمک به شما بقرستیم و کشته شود، هزار جواب باید به دیگران پس بدهیم.

 

نکته‌ای که این‌جا قابل توجه است این‌که وحشی‌گری‌های عربستان، استفاده آن‌ها از سلاح‌های ممنوعه و نوع رفتارهای جنگ‌طلبانه این‌ها، می‌تواند به انصارلله کمک کند. می‌تواند موجب ایجاد انسجام داخلی در یمن شود. مثلاً ناسیونالیست‌های یمنی جزو کسانی بودند که تا قبل از حمله عربستان، به انصارلله اعتراض می‌کردند. حاضر بودند از منصور هادی حمایت کنند، ولی از جریان انصارلله حمایت نکنند. این قضایا موجب شد که که در کنار انصارلله قرار بگیرند. جنبش جنوب که جنبش چپ محسوب می‌شود، نیز به همین شکل با انصارلله همراه شد.

 

عربستان دلش می‌خواهد حمله زمینی را هرچه سریع‌تر شروع کند، چون منافع استراتژیک خود در این امر می‌بیند، اما ابزار آن را در دست ندارد. اما این معناش این نیست که به دنبال راه‌حل دیگری نیستند؟ اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا می‌گوید ما باید بین ائتلاف ضد داعش در عراق و ائتلاف سعودی در یمن پیوند ایجاد بکنیم تا از داخل آن یک ائتلاف ضدایرانی خارج شود. اگر چنین چیزی شکل بگیرد، از آن‌جا که ائتلاف ضد داعش عبارت است از چند ده کشور غربی، ممکن است از داخل آن یک نیروی زمینی حرفه‌ای‌تر خارج شود. ضمن این‌که مشروعیت جهانی هم پیدا می‌کند.

عربده‌کشی سعودی‌ها مقابل ایران
آمریکا کاملاً از جنگ عربستان علیه یمن حمایت می‌کند

 

با توجه به این‌که شرایط یمن مهم است و معادلات منطقه‌ای را به هم می‌ریزد، کشورهای غربی حاضرند هر کدام یک گروهان تعیین کنند به بگویند ما حاضر نیستیم 100 کشته بدهیم، اما 10 کشته را برای این کار می‌دهیم، چون ارزش استراتژیک دارد. قطعاً در آمریکا هم در دور بعدی که جمهورخواهان وارد حکومت می‌شوند و سیاست‌هایشان را اعمال می‌کنند،‌ واشنگتن به سمت افراطی شدن سوق می‌یابد. این اتفاق از چند سال پیش برنامه‌ریزی شده و آن‌ها به دنبال تشکیل یک ناتوی عربی در منطقه هستند که ماهیت و کارکرد آن برای شرایطی مشابه یمن است.

این چاقو برای ما در حال تیز شدن است. یک ناتوی ظاهراً اسلامی می‌خواهند تشکیل بدهند. امارات 30 سال است که با ناتو همکاری می‌کند، تا بتوانند بعداً در مقابل ایران بایستند. این اتفاق اگر اتفاق بیفتد، ممکن است انقلاب یمن به سرانجام نرسد. می‌تواند پیامدهای منطقه‌ای هم داشته باشد. شاید انصارلله مجبور شود قدرت را بار دیگر با مخالفان تقسیم کنند، همان‌طور که علی عبدلله صالح و منصور هادی ناچار شدند در یک دوره‌ای بپذیرند که این کار را بکنند.

سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان می‌گوید ما به دنبال جنگ‌افروزی نیستیم، اما اگر طبل جنگ را بزنند، اهل جنگیم. معنی این پیام این است که به تصور خودشان توانسته‌اند پای خود را در یمن محکم کنند و وقتش شده برای ما عربده بکشند. معتقدند نصف راه را هم با تشکیل ناتوی عربی طی کرده‌اند و رسماً برای ما تهدید بزرگی شده‌اند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۲۳
امیر مهدوی


در خبرها آمده بود «اورلی آزرلایی» یکی از مشهورترین خبرنگاران روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت، 14 روز تمام در ایران بوده و به تهیه گزارش و کسب خبر و مصاحبه با مردم مشغول بوده است!
او گزارش می‌دهد در ایرانگردی‌اش اصفهان، شیراز و تخت جمشید و تهران را دیده و با مردم آنها صحبت کرده است و درباره انتظار مردم ایران برای برقراری رابطه با آمریکا و حتی اسرائیل داستان‌سرایی کرده است!

صرفنظر از اینکه او چه نوشته و گزارش وی از جامعه ایرانی تا چه حد مغرضانه بوده است- که البته از یک خبرنگار صهیونیست انتظاری جز این هم نیست- پرسش مهم و کلیدی آن است که خبرنگار مذکور با چه هویتی به ایران آمده است!؟ بدیهی است که او نمی‌تواند با پاسپورت رژیم صهیونیستی به ایران آمده باشد بنابراین آیا با گذرنامه جعلی سفر کرده است؟! مسئولان مربوطه در وزارت ارشاد اسلامی که متولی انجام امور مربوط به ورود و خروج خبرنگاران خارجی هستند باید به این پرسش بدیهی پاسخ بدهند که ورود یک خبرنگار اسرائیلی و گردش دو هفته‌ای او در کشور، چگونه اتفاق افتاده است؟! حتی اگر وی با گذرنامه جعلی وارد شده باشد- که احتمال آن زیاد است- شناسایی یکی از مشهورترین خبرنگاران اسرائیلی کار سختی نیست و معلوم نیست غفلت در این مسئله مهم، چه توجیهی دارد!؟

منبع : سایت حاج رضا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۴۱
امیر مهدوی