نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۸۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

رویکرد رهبر جدید انصار‌الله چیست؟

انصارالله به رهبری مدبرانه عبدالملک حوثی روز به روز موفق‌تر شد و نه تنها مناطق شمالی یمن را در اختیار گرفت، مناطق مرکزی و پایتخت را هم به اشغال خود گرفت.

  •  

 حمله عربستان به یمن به خصوص الحوثی‌ها برای کسانی که با تاریخ یمن آشنایی دارند رویداد‌ تازه‌ای نیست و این ششمین بار است که عربستان به یمن جمله می‌کند 

واکاوی تاریخی این حملات و بررسی تاریخ تحولات یمن در گفتگویی فارس با حجت الإسلام علی امیرخانی:

علی امیرخانی فرزند امام قلی در سال 1351 در بخش دینور از توابع استان کرمانشاه به دنیا آمد. در سال 1367به سبب علاقه به معارف و علوم اسلامی و حوزوی وارد حوزه علمیه آیت الله بروجردی (ره) شد. دروس مقدمات را در مدرسه علمیه مهدی موعود (عج) خواند و در سال 1371برای ادامه تحصیل و تکمیل دروس سطح وارد مدرسه علمیه امام محمد باقر (ع) شد درسال 1380موفق شد که دروس سطح (کفایتین و مکاسب) را به اتمام برسانم و به درس خارج راه پیدا کردم.از سال 1384 تاکنون در درس خارج فقه استاد بزرگوارم حضرت آیت الله جوادی آملی بهره می‌برد. و با تحولات فکری چهان اسلام آشناست و تالیفاتی دارد.

ادامه گفتگو با حجت الإسلام علی امیرخانی:

*چند درصد از جمعیت یمن را شیعیان تشکیل می‌دهند؟

در بحث آمار شیعیان یمن. حقیر در خصوص آمار شیعیان یمن به قدر متیقن اکتفا می‌کنم و مبنا را همان حدود 50 درصد قرار می دهم. مخصوصا اگر زیدیان سلفی را که حدودا یکی دو میلیون یا کمی بیشتر هستند را اصلا شیعی زیدی به شمار نیاوریم، همان گونه که حوثی‌ها آنان را سلفی و وهابی خطاب می‌کنند؛ در این صورت آمار شیعیان یمن (اعم از زیدی‌ها، اسماعیلی‌ها و اثنی عشری‌ها) حدود 50 درصد است. والله عالم

درباره بررسی اوضاع یمن باید چند مسئله مورد توجه عزیزان باشد: یکی ترکیب مذهبی یمن؛ یکی قبائل یمنی، و دیگری جریان‌های سیاسی یمن. ترکیب مذهبی یمن متشکل از شیعیان (زیدی و غیرزیدی)، و نیز از سنیان شافعی و حنبلی است. اکثریت زیدیان همان زیدیان سنتی هستند (جارودی قاسمیه) اما زیدیان سلفی هم در یمن وجود دارند.

از مهم ‌ترین قبائل یمنی می‌توان به بزرگترین مجمع القبائل یمن «حاشد» اشاره کرد که خود متشکل از چندین قبیله مهم دیگر از جمله قبیله «آل احمر» است. نیز از قبائل پر نفوذ یمن می‌توان از «حوثی‌ها» یاد کرد.

*«الاخوان المسلمون» یمن یکی از جریانهای سیاسی مهم یمن در نیم قرن گذشته است

از جریانهای سیاسی یمن هم می‌شود از شاخه «الاخوان المسلمون» یمن درطول پنجاه ـ شصت سال اخیر یاد کرد که اهمیت بسیاری در شکست و برچیده شدن سلسله حکومت امامان زیدی در سال 1962م داشته است.

*پان عربیستی یمن تحت تاثیر جمال‌ عبد‌الناصر رشد کرد

سپس از جریان ناسیونالیستی و پان عربیستی متاثر از حرکت جمال عبدالناصر مصر سخن به میان آورد که تا زمان شکست ناسیونالیسم عربی و جمال عبدالناصر در حاکمیت یمن بود.

*جریان سکولار با نفوذ آل سعود در یمن قدرت یافت

پس از آن با نفوذ آل سعود در یمن و پس از چند بار کودتای نظامی و درگیری‌های خونین، جریان سکولار علی عبدالله صالح به حاکمیت رسید و تا دوران بیداری اسلامی 2012م ادامه داشت.علی عبدالله صالح با رویکرد سکولار و استفاده از اهرم قبیله‌ای در یمن (البته فقط قبیله مهم حاشد)، ساختار قدرت در یمن را در سکولارها و هم قبیله‌ای‌های خود (حاشد) منحصر کرد.

*علی عبدالله صالح مانند غرب گرا و هم پیمان با آمریکا و اسرائیل بود

علی عبدالله صالح مانند دیگر حکام مرتجع عربی رویکرد غرب گرایی و هم پیمانی با آمریکا و اسرائیل داشت؛ همان طور که گرایش شدید ضد ایرانی هم داشت. از مهم‌ترین احزاب سیاسی و تاثیرگذار در حاکمیت دوران اخیر یمن، حزب الاصلاح است که متعلق به اسلام‌گراهای یمنی است (التجمع الیمنی للاصلاح). این حزب که از دل جریان اخوان المسلمین یمن در سال 1990 م شکل گرفت با عنوان اخوان الیمن هم شناخته می‌شود.

*حزب الاصلاح و اخوان المسلمین

 

 

این عکس ارتباط و علقه حزب الاصلاح یمن با اخوان المسلمین مصر را گویاست.

حزب الاصلاح تحت رهبری یکی از شیوخ زیدی با نام عبدالله حسین الاحمر (رییس مجمع القبائل حاشد) و با ائتلاف یکی از زیدیان سلفی سرشناس یمن با نام عبدالمجید الزندانی (موسس جامعة الایمان یمن) به وجود آمد. آنان اسلامگرا بودند و از مخالفان سرسخت حزب سوسیالیست یمن بودند. رویکرد اخوانی داشتند و هسته اصلی حزب الاصلاح را اخوانی‌ها تشکیل می‌دادند.این حزب (الاصلاح) با حکومت علی عبدالله صالح همکاری داشت. عبدالله حسین الاحمر علاوه بر آن‌که شیخ قبیله حاشد بود، رییس حزب الاصلاح و نیز رییس پارلمان یمن هم بود.

 


عبدالله حسین الاحمر

 

 

 

 


عبدالمجید الزندانی

 

 

علی عبدالله صالح در دوران حاکمیتش اعضای اصلی ارتش را از قبیله حاشد انتخاب کرد. رییس ارتش یمن در مناطق شمال غرب یمن و منطقه صعده (جایی که حوثی‌ها در آنجا حضور داشتند) شخصی به نام سرتیپ علی محسن الاحمر بود. او از قبیله آل الاحمر که با حاشد متحد شده بودند.

 

 


سرتیپ علی محسن الاحمر

 

 

 


علی محسن الاحمر در کنار علی عبدالله صالح

 

حوثی‌ها گرایش به آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران داشتند و با غرب گرایی و آمریکا و اسرائیل و نیز همپیمانان آنان، مخالف بودند و از آن جا که ناعدالتی های اجتماعی و سیاسی در حقشان شده بود، مخالفت با دولت بمن را آغاز کردند. اما چون گرایش های ضد آمریکایی و ضد سعودی داشتند و نیز گرایش به ایران داشتند مورد سرکوب دولت علی عبدالله صالح قرار گرفتند.

همانطور که عرض شد تا قبل از بیداری اسلامی شش بار دولت و ارتش یمن (با ریاست علی محسن الاحمر) و با همکاری عربستان با حوثی ها درگیریهای خونین داشتند.

با آغاز بیداری اسلامی (بهار عربی) و اعتراض‌های عمومی به حاکمیت‌های مرتجع و وابسته عربی، در یمن نیز اعتراض های عمومی علیه علی عبدالله صالح با جلوداری حوثی ها انجام شد.

در این اعتراض‌ها برای اولین بار بین برخی از ائتلاف‌های مجمع القبائل حاشد، اختلاف شد. قبلیه مهم الاحمر از مخالفان علی عبدالله صالح شدند ولی حاشد با علی عبدالله صالح بود.

تا آنکه سرانجام رییس جمهور یمن در عملیات انتحاری زخمی شد و حکومت را به معاون خود «عبد ربه منصور هادی» واگذار کرد و برای معاینه به عربستان رفت و سپس به یمن بازگشت. علی عبدالله صالح یکی از چهره‌های نادر در جهان عرب است. وی دیکتاتوری است که اگرچه انقلاب مردمی آن را سرنگون کرده با این وجود همچنان بدون آزار و اذیت در کشورش اقامت دارد. با آن که مخلوع شد ولی هنوز نفوذ قابل توجهی در دولت و ارتش دارد. علی عبدالله صالح ده‌ها تن از خویشاوندان خود را در مناصب با نفوذ به ویژه در ارتش و نیروهای امنیتی قرار داد. اغلب این مقامات اکنون تصفیه شده‌اند اما هیچ کدام تعقیب قضایی نشدند.

دلیل اصلی آن بازگشت دارد به حاکمیت نظام قبیله ای در یمن. چون علی عبدالله صالح و افسران نظامی اش از قبلیه مهم حاشد هستند و حاشد از آنان حمایت می کند، در امنیت جانی و قضایی به سر می برند!

**رهبری حوثی‌‌ها بعد از درگذشت بدر‌الدین حوثی چه وضعیتی پیدا کرد؟

اما رهبری جریان حوثی ها بعد از درگذشت علامه بدر الدین حوثی در سال 1431ق (1389ش) به طور کامل به عبدالملک حوثی فرزند کوچک او افتاد. عبدالملک حوثی تعلق خاطر بسیاری به آرمانهای انقلاب اسلامی ایران و حزب الله لبنان دارد و جریان الشباب المومن که برادر شهیدش حسین الحوثی تشکیل داده بود را به انصارالله (هماهنگ با حزب الله لبنان) تغییر داد و نمادی شبیه به نماد آنان اتخاذ کرد.

 


علامه بدر الدین حوثی

 

 

انصارالله به رهبری مدبرانه عبدالملک حوثی روز به روز موفق‌تر شد و نه تنها مناطق شمالی یمن را در اختیار گرفت، مناطق مرکزی و پایتخت را هم به اشغال خود گرفت. منصور هادی که مخالفت سرسختی با انصارالله داشت و مورد حمایت سرسخت عربستان و آمریکا بود، مجبور شد به جنوب یمن (عدن) فرار کند.

تا آن که در اواسط بهمن ماه سال گذشته، اتفاق جالب دیگری در یمن به وقوع پیوست. در مجمع القبائل حاشد بر سر صلح با انصارالله شکاف ایجاد شد. این بار آل احمر از مخالفان سرسخت حوثی‌ها بودند اما دیگر قبائل حاشد با انصارالله و حوثی‌ها صلح کردند و با آنان پیمان امنیتی و همکاری بستند. از آن جا که ارتش یمن تحت نفوذ قبیله حاشد بود و با انصار الله همکاری می‌کرد بلافاصله همه مناطق استراتژیک یمن حتی بندر جنوبی عدن هم به تسخیر انصارالله و ارتش درآمد و منصور هادی به عربستان گریخت.

چندی پیش قبیله آل احمر و شخص علی محسن الاحمر از عربستان درخواست کمک کردند تا در مقابل انصار الله ایستادگی کنند اما عربستان ظاهرا خیال نمی‌کرد به این زودی کل یمن در اختیار انصارالله در بیاید، برای کمک به الاحمر شرط عدم حمایت از اخوان المسلمین و مبارزه با اخوان یمن را گذاشت!!!

البته مجمع القبائل حاشد متشکل از قبائل همپیمان متعددی است که برخی از آنان مانند آل العجی، آل وازع، آل الذیب و آل سرحان از اهل السنة و الجماعة هستند. به تعبیر دیگر در مجمع القبائل حاشد زیدی سنی هستند اما ظاهرا اکثریت آنان گرایش های سلفی دارند. از اینرو پیمان اتحاد انصارالله و حاشد تا کی و چقدر دوام بیاورد، معلوم نیست.شاید هم اکثریت نباشند، اطلاع دقیق ندارم.

البته حمله سریع و مغرورانه عربستان و چند کشور عربی، به احتمال زیاد اتحاد انصارالله و قبائل حاشد را بیشتر خواهد کرد؛ چرا که انگیزه آنان را در دفاع از میهن خود افزایش می‌دهد. امیدواریم مقاومت جانانه انصارالله که در امور نظامی انصافا چیره هستند و حمایتهای شیعیان جهان از آنان، پیروزی نهایی را رقم بزند.

**رویکرد پادشاه جدید عربستان چه بوده است؟

اقدام عجولانه و از سر استیصال پادشاه عربستان، به روحیه‌ او و مشاوران اتاق فکر او در عربستان باز می‌گردد. ملک سلمان که برادر تنی ملک فهد است به همراه پنج برادر دیگرش به هفت سُدیری های خاندان آل سعود مشهورند و بر خلاف ملک عبدالله که بیشتر به اقدامات سیاسی و رسانه ای معتقد بود و معمولا از نیروهای غیرمستقیم (گروه های تکفیری) در پیشبرد اهداف استفاده می‌کرد، سدیری ها و شخص ملک سلمان معتقد به اقدام نظامی مستقیم توسط ارتش عربستان و دیگر همپیمانان عربی هستند و آنرا شجاعانه قلمداد می‌کنند. همان طور که ملک فهد کشتار حجاج ایرانی بیت الله الحرام را اقدام شجاعانه !!! قلمداد می‌کرد.

اما ایجاد جنگ و اقدام های مستقیم انشالله در بلند مدت به ضرر آنها تمام خواهد شد. با رسانه ها و تبلیغات هم نمی توانند افکار عمومی را نسبت به آن خوشبین کنند.

همانطور که اقدام نظامی جمهوری خواهان آمریکا (جرج بوش) علیه عراق و افغانستان در آخر در افکار عمومی بر علیه شان تمام شد؛ با آن‌که تقریبا همه رسانه های تبلیغی در دست شان بود ولی باز توفیری حاصل نشد.

اخیرا در شرم الشیخ مصر ظاهرا وزرای 22 کشور عربی قرار است پیمان همکاری نظامی برای مقابله با تهدید کشورهای عربی ببندند! طبیعی است کشورهای عربی و گروههایی با گرایش مختلف سلفی با این حرکت موافق باشند. اما همانگونه ائتلاف غیر رسمی آنان + ائتلاف غربی عبری، در سوریه و عراق نتوانست به اهداف اصلی خود برسند در اینجا هم با مقاومت جانانه انشالله شکست خواهند خورد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۴۸
امیر مهدوی


یکی از تحلیلگران معروف جهان عرب با اشاره به ناتوانی سعودی ها در تحقق اهداف مورد نظر در جنگ افروزی علیه ملت یمن از تبعات این ماجراجویی و تغییر نقشه کنونی عربستان و گرفتار شدن آن در باتلاق یمن خبر داده است.


روزنامه الثوره در مطلبی به قلم امین حطیط کارشناس و تحلیلگر معروف لبنانی با عنوان کشور ویران کننده کشورهای عربی می کُشد و خودکشی می کند آورده است: در تصمیمی که با اصول و قواعد و استراتژی نظامی همخوانی ندارد سعودی ها وارد جنگی که امیدی برای پیروزی در آن نیست وارد شده است به طور حتم این جنگ به ویرانی کلی و خودکشی منجر می شود زیرا جنگی که سعودی علیه یمن به راه انداخت و ائتلاف عربی به سبک آمریکایی ها تشکیل داد جنگی عقیم که پیروزی مهاجم در آن محال است محسوب می شود.

وی می نویسد: ما هنگامی که از محال بودن پیروزی بر دشمن سخن می گوییم از نقطه نظر نظامی و این اصل نظامی که پیروزی در جنگ را به مفهوم تحقق اهداف اعلام شده برای مهاجم می داند سخن می گوییم.سعودی ها به یمن حمله کردند تا عبد ربه منصور هادی را به حکومت بازگردانند سئوال این است که آیا سعودی ها موفق به تحقق این هدف شده اند؟
حطیط بیان کرد: قبل از جواب این سئوال را بدهیم باید بگوییم که مشروعیت عبد ربه منصور هادی که سعودی ها از آن دم می زنند پایان یافته است زیرا مهلت دو ساله هادی تمام شده است و علاوه بر آن وی استعفا کرده است و قبل از آن پارلمان یمن نیز این استعفا را پذیرفته است و بنابراین ادعای سعودی ها غیر واقعی است.جدای از آن حمایت از مشروعیت با آنچه برای از بین بردن مشروعیت در کشور دیگری مانند سوریه از سوی سعودی ها انجام می شود ، در تناقض آشکار است.

وی می افزاید: اما درباره تحقق هدف و بازگراندن عبد ربه منصور هادی به قدرت این مستلزم تحولات میدانی است و این سیطره با حملات هوایی به تنهایی میسر نمی شود به هر اندازه که حجم کشتار و ویرانی بالا برود.سیطره با اقدام زمینی میسر می شود که در حال حاضر شرایط آن محقق نیست.سعودی‌ها نمی توانند بیش از 80 هزار نظامی با انواع سلاح برای اقدام زمینی جمع کنند و این نیروها نمی توانند اهداف مورد نظر را در مقابل با خصم محقق سازند زیرا دشمن آنها توان جنگی در جنگ کلاسیک و جنگ نسل چهارم دارد.ارتش یمن به خوبی می تواند در جنگ کلاسیک وارد شود و کمیته های مردمی و نیروهای انصارالله می توانند با مهاجمان مقابله کنند به ویژه که زمین مساحت زیادی دارد و شرایط طبیعی و جغرافیایی مناسب را در اختیار دارند.

حطیط نوشت: از سوی دیگر سعودی ها به دنبال کشاندن کشورهای عربی و اسلامی و مشارکت دادن آنها در جنگ زمینی علیه یمن هستند که تاکنون موفقیتی به دست نیاورده اند به ویژه که پاکستان تصمیم به عدم مشارکت گرفته است و علت مخالفت آن نیز درست است زیرا نمی خواهد نقشی در دودستگی میان مسلمانان داشته باشد موضوعی که سعودی ها در تجاوز به یمن به آن توجهی نکردند.

آیا سعودی ها تا این اندازه از نظر نظامی و استراتژیکی نادان هستند تا حمله ای که دست یابی به اهداف آن محال است را آغاز کنند؟ یا موضوع به گونه ای دیگر است؟ بعید نیست که در تصمیم نادرست سعودی ها وسوسه کردن دیگران در کار باشد و کسانی که سعودی ها را به جنگ تشویق کرده اند هدفش فرو بردن آن در باتلاقی بوده است که خروج از آن با شکست همراه است موضوعی که نمونه آن را در تاریخ نزدیک شاهده بودیم و آن سرنوشت صدام بود که گرفتار وسوسه آمریکایی ها شد و عراق را وارد مصیبتی کرد که هنوز تبعات آن تمام نشده است.

آمریکایی ها به خوبی می دانند که سعودی ها شانس و فرصتی برای پیروزی ندارند و با فهم این موضوع آنها را تشویق کرده است تا سعودی ها را سرگرم یمن کنند تا نگاه آنها را از تحولات اساسی منطقه از جمله پرونده ای هسته ای ایران و موضوع سوریه و عراق منحرف کند.

اما اسرائیل که ناتوان از رها شدن از نابودی مقاومت و محور مقاومت و سلاح آن است این جنگی که سعودی به راه انداخته اند و احتمال توسعه دامنه آن وجود دارد تا به جنگ مذهبی میان اهل سنت و شیعه و عرب یا خود عرب ها تبدیل شود را بهترین راه برای جبران شکست های خود در سوریه و در برابر محور مقاومت می داند و منافع خود و سعودی را در این جنگ یکی می داند.

برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس که می دانند سعودی ها دستاوردی از جنگ یمن به دست نمی آورند و تنها بیزاری و کینه ملت یمن علیه سعودی ها بیشتر خواهد شد، این جنگ را فرصتی برای رها شدن از هیمنه سعودی ها و فروپاشی آن و قرار دادن نقشه اش پس از شکست بر روی میز می دانند.

حطیط در ادامه می نویسد: تجاوز عربستان به یمن موضوع ساده ای در تاریخ منطقه نیست و ما در تاریخ معاصر عربی نظیر آن را ندیده ایم و در سطح عربی جنگ نخست میان دو کشور عربی یا دو طرف عربی است و درسطح اسلامی در دوره معاصر جنگ نخست با ابعاد مذهبی است.همانگونه که در نشست هرتزلیا اسرائیلی ها، فتنه انگیری میان اهل سنت و شیعه،عرب و فارس به جنگ پایان ناپذیر که ویرانی متقابل طرف ها را منجر می شود، محسوب شده است.

وی بیان کرد: سعودی ها وارد جنگی شده اند که آماتور و حرفه ای می داند که تحقق اهداف آن امکان پذیر نیست و این بدیهی است.سعودی ها در واقع جنگی اسرائیلی صهیونیستی غربی را به راه انداخته اند.این جنگی در راستای تحقق اهداف صهیونیست ها و اهداف استعمار غربی اشغالگری است.این جنگی است که سعودی ها در پایان شکست خورده از آن بیرون می آیند البته اگر بتوانند به شکل کنونی و در قالب یک کشور وجود داشته باشند.


منبع : سخن آشنا

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۲۳
امیر مهدوی

محمدی‌گلپایگانی گفت: حضرت آقا جمله‌ای درباره حکومت آل‌سعود فرمودند که یک بشارت در آن خواهد بود و فرمودند بزودی دماغشان به خاک مالیده می‌شود و ما در انتظار آن روز هستیم.

  
           

به گزارش «نسیم»، ‌حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی در آئین تودیع و معارفه اعضای هیات امناء‌ و رئیس کمیته امداد امام خمینی (ره) ‌تقارن این مراسم را با ایام ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) به فال نیک گرفت و به بیان روایتی در شأن حضرت زهرا (س) پرداخت.

وی در ادامه به سخنان اخیر مقام معظم رهبری درجمع مداحان اهل بیت اشاره کرد و گفت: ‌ایشان با آن سخنرانی جذاب، گویا و همه جانبه‌شان هیچ نقطه مبهمی در آینده سیاست گذاری خارجی جمهوری اسلامی ایران باقی نگذاشتند و به همه سوالاتی که در ذهن دوستان و احیاناً‌ مخالفان بود جواب دادند و همه نکات را روشن کردند.

محمدی گلپایگانی افزود: پس از استماع این سخنرانی به یاد آن جلسه ای افتادم که وجود مبارک حضرت امام حسین (ع ) یک سال قبل از مرگ معاویه در صحرای منا داشتند.

رئیس دفتر مقام معظم رهبری گفت: حضرت ابا عبدالله الحسین در آن سال برای حج به مکه آمدند و در صحرای منا دستور دادند همه نزدیکان، صحابه و تابعین در صحرای منا جمع شوند و نطقی در آن جا ایراد کردند که در تاریخ ثبت است و خیلی فرمایش مقام معظم رهبری با آن نطق تاریخی شباهت داشت.

محمدی گلپایگانی افزود: امام حسین (ع ) ‌در آن جلسه که با حضور بیش از هزار نفر بود از جنایات طاغوت زمان یعنی معاویه سخن گفتند و ایشان بر ولایت امیر المومنین (ع)‌ 14 دلیل قطعی آوردند.

وی گفت:‌ امام حسین (ع ) ‌در آن روز فرمودند که ما به دنبال به دست آوردن پست و مقام و حکومت نیستیم و فقط آمده ایم تا علامت‌های دین خدا را زده کنیم.

رئیس دفتر مقام معظم رهبری با اشاره به اینکه اکنون وضع کنونی دنیا هم همین‌طور است، افزود: ببینید که چه کسانی در مقابل جمهوری اسلامی ایران ایستاده اند و در برخی کشورهای اسلامی چگونه جنایات بی‌شمار علیه مسلمانان و تخریب اماکن مسلمانان را شاهد هستیم.

محمدی گلپایگانی گفت: حضرت آقا جمله ای در خصوص حکومت آل سعود فرمودند که یک بشارت در آن خواهد بود و فرمودند به زودی دماغشان به خاک مالیده می شود و ما در انتظار آن روز هستیم.

رئیس دفتر مقام معظم رهبری افزود: همه باید شکرگزار چنین رهبری هوشیار، بیدار، آماده، آگاه و مخلص باشیم و به عنوان کسی که دائم در خدمت ایشان هستم اعلام می کنم که در وجود مبارک ایشان ذره ای هوا و هوس و برای خود چیزی خواستن وجود ندارد و آنچه که فکر می کنند چیزی جز ترویج اسلام نیست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۳۶
امیر مهدوی

 سیده‌آزاده امامی: در زمانه‎ محرومیت از ظهور حضرت ربیع‎الأنام، آقای من! بهار برای ما با طلوع روی ماه شما تحویل می‎شود و قبله‎نمای قلب‎های ما به سمت چشم‎های شما جهت می‎گیرد و گام‎های ما به همان راهی می‎رود که شما نشانه‎گذاری فرموده‎اید...


فرمودید امسال سال «همدلی و همزبانی» «دولت و ملت» باشد؛ سمعاً و طاعتا! ما که از صبح روز 14خرداد 68 لبیک‎مان را گفته‎ایم و هر روز و هر آن میثاق‎مان را تجدید کرده‎ایم؛ مثلا همین صبح روز 25 خرداد 92 که به دولتی که رأی ندادیم تبریک گفتیم و برایش آرزوی توفیق کردیم، هم خودمان هم منتخبان‎مان به انتخاب هموطنان‎مان تمکین کردیم و دولت منتخب را به رسمیت شناختیم اگرچه با حداقلی‎ترین حدنصاب قانونی، چه اینکه همین حدنصاب حداقلی قانونی بود و قانون برای ما حجت. ما پایبندی‎ به مردم‎سالاری و رأی اکثریت- اگرچه در نازل‎ترین سطح- را به رخ آنهایی کشیدیم که سال‎ها هیاهوی غوغاسالارانه‎شان در تعلق خاطر به دموکراسی و رأی اکثریت گوش فلک را کر کرده بود اما آنجا که کار به آزمون عیار ادعای ایشان رسید نانجیبانه از تمکین به رأی نجومی ملت سر باز زدند و زیر میز بازی زدند و دروغ کثیف تقلب ‌ساز کردند و آوردند بر سر مملکت آنچه یکی قصه دارد پر آب چشم! که مردم‎سالاری برای ما جاده یک‎طرفه‎ای نیست که تنها وقتی نام منتخب ما از صندوق بیرون بیاید به آن تمسک جوییم و آن را حاصل رعایت «حق‎الناس» بدانیم، ما همیشه بر این مدار بوده و هستیم، چه پیروزی از آن ما باشد، چه از آن رقیب! همیشه بر این مداریم و از رویکردهای مزورانه مبرا!
ما به دولت تبریک گفتیم و برایش آرزوی توفیق کردیم و سوگند خوردیم مادام که در راستای حفظ آرمان‎های انقلاب و دستاوردهای غرورآفرین ملی گام بردارد و هنجارهای ارزشی و اعتقادی نظام را محترم شمارد تمام‎قد به حمایتش قد علم کنیم که در نگاه ما هر دولتی- خواه منتخب یا غیرمنتخب ما- دولت نظام اسلامی است و ذیل نظام اسلامی تعریف می‎شود و لاجرم توفیق یا خدای‎ناکرده عدم توفیق آن به پای نظام نوشته خواهد شد و از آنجا که دلبستگی ما اولاً و بالذات اصل نظام است به مقتضای آن و به قدر طاقت و توان در توفیق دولت می‎کوشیم و برایش آرزوی توفیق داریم. بر خلاف آنها که «صرفاً» دولت برای‌شان موضوعیت دارد و همه توجه‎شان معطوف دولت است- البته نه هر دولتی!- و چه بسا سر آن دارند که دولت را در «تقابل» با نظام تعریف کنند و نه «ذیل» نظام و کار ویژه‎ای از دولت انتظار دارند که به موجب آن به نحوی آرام و نامحسوس به خدشه در آرمان‎های نظام بینجامد، چنانکه در دوره‎هایی به صراحت شاهد این رویکردها بوده‎ایم!
خدای بزرگ گواه است که موفقیت دولت، هر دولتی که باشد، البته مشروط به همان شرط اساسی التزام به آرمان‎های انقلاب و صیانت از دستاوردهای انقلاب، آرزوی ماست، حتی بیشتر از آنان که در ظاهر تظاهر به حمایت از دولت می‎کنند، که دولت برای ما دولتِ نظام است! این اصلاً اقتضای اصولگرایی ماست که حتی حمایت و کمک کنیم به دولتی که به او رأی نداده‎ایم اگر مراعات «اصول» را بکند و از آن‎سو حمایت و رأی و تایید خود را پس بگیریم از دولتی که مراعات «اصول» را نمی‎کند! آقای من! این را از خود شما آموخته‎ایم که «چک سفید امضا» به کسی نمی‎دهیم و مجبور نیستیم ذیل خلاف‎ها و خدای‎ناکرده خیانت‎های کسی را امضا کنیم و خود را متعهد به کسی بدانیم، که «اصول» برای ما ملاک است نه «اشخاص»؛ به مقتضای همین نگاه اصیل اصولگرایانه بود که مدعی کج‎روی‎های مردی شدیم که روزی خودمان به قدرتش رسانده بودیم! تعارف که نداریم، «اصول» برای ما ملاک است و حق و وجدان و این از افتخارات ما «اصولگرایان» است، به عکس آنها که لب فروبسته‎اند از تقبیح و طرد بستگان و وابستگانی که به صراحت در برابر آرمان‎های نظام قد برافراشته و در مقابل اصل نظام شمشیر از رو بستند و خیال‎ها داشتند، که بحمدالله رؤیای‌شان کابوس شد!
ما به دولت تبریک گفتیم و برایش آرزوی توفیق کردیم اما آقای من! رویکردهای فرهنگی دولت «نگران»مان کرد؛ «نگران» شدیم وقتی دیدیم هنجارهای فرهنگی و ارزش‎های اعتقادی آنگونه که باید وجهه همت مسؤولان نیست! «نگران» شدیم وقتی دیدیم هجمه به باورهای الهی ما شدت گرفته است و کسی برنمی‎آشوبد! «نگران» شدیم وقتی دیدیم مبانی اعتقادی و ارزشی نظام خدشه‎دار می‎شود آن‎هم در دولتی که رئیسش ردای «روحانیت» بر تن دارد! «نگران» شدیم وقتی شما از اوضاع فرهنگی کشور ابراز «نگران»ی فرمودید و چندان که باید گلایه شما جدی گرفته نشد و شما مکرر در مکرر هشدار دادید! «نگران» شدیم وقتی...
آقای من! نگاه‎های خوش‎بینانه دولت به آن‎سوی مرزها «نگران»مان کرد؛ «نگران» شدیم وقتی تفاوت‎های نجومی «آنچه مرقوم داشته‎اند» را با «آنچه رقم زده‎اند» دیدیم! «نگران» شدیم وقتی شانه‎به‎شانه رفتن «فرزندان انقلاب» را با ‎عمال شیطان دیدیم آن‎هم در اوج روزهای هجمه به ساحت قدسی پیامبر اسلام(ص)! «نگران» شدیم وقتی قهقهه‎های آقایان را با عجوزه بزک کرده شیطان دیدیم! «نگران» شدیم وقتی...
«نگران» شدیم و «نگران»ی‎هایمان را گفتیم اما آقایان مرحمت فرموده حوالت «به جهنم» دادند، «کم‎سواد» و «بی‎دین» و «بی‎قانون» و «حسود» و «جیب‎بر» و... خطاب‎مان کردند! اینکه دلیل «نگران»ی ما جیب خودمان بود، یا نگران به ثمن بخس دادن دستاورد دانشمندان شهید این سرزمین بودیم را خدا می‎داند و همین‎که خدا می‎داند کافی است که به حق داوری کند میان ما در روز واپسین و آنجاست که آنها که خلاف گفته‎اند در محضر حضرت حق شرمسار و سرافکنده خواهند شد! اما خدا گواه است که ما حتی «نگران» آن بودیم که «دست چدنی» پنهان زیر «دستکش مخملین»، انگشت‎های آقایان را خرد نکند! خدا گواه است ما دلسوزانه «نگران» همین مردان مذاکره هستیم که نام و نشان نیک‎ از ایشان برای آیندگان به یادگار بماند! خدا گواه است ترغیب دولت به آزمودن راه‎های دیگر از سر «نگران»ی ماست که مباد در صورت بن‎بست بودن این تنها راهِ برگزیده دستش در محضر ملت خالی بماند و...! اما آقایان الطاف‎شان! نسبت به ما بی‎کران بود و هر روز در انتظار لطفی! دیگر از جانب ایشان بوده و هستیم...!
آقای من! ما «نگران» آن «نگاه عقیم»ی هستیم که دیده به بیرون از مرزها دوخته و بر ظرفیت‎ها و امکانات بی‎کران بومی چشم پوشیده و بر آن است که از این نمد کلاهی برای ملت تواند ساخت اما غافل از آنکه با چنین نگاهی صرفاً کلاهی بر سر دولت و ملت خواهد رفت!
«نگران» آن «تدبیر»ی هستیم که همه تخم‎مرغ‎های شانسش را در سبد پوسیده «امید» به دشمن گذاشته است، دشمنی که نه حتی به سابقه دیرینه کینه‎ورزی و عهدشکنی که به خدعه و خلف وعده همین «توافق»! اخیرش صدای خود این حضرات را هم درآورده است!
«نگران» روی دیگر سکه «شعار» این «سال‎ها» هستیم؛ اینکه «حماسه سیاسی» و «عزم ملی» در سال‎های گذشته به همت «ملت» تمام و کمال محقق شد اما سهم «دولت» که «حماسه اقتصادی» و «مدیریت جهادی» بود آن‎گونه که باید و انتظار می‎رفت، ادا نشد! اینکه «ملت» پیشگام و تازان، هفت شهر انجام وظیفه‎اش را رفته است و «دولت» هنوز اندر خم یک کوچه مانده است. از این است که بی‌آنکه نیاز به غیب‎گویی و رمالی داشته باشیم تکلیف شعار امسال هم پیشاپیش برای‌مان معلوم است!
«نگران»یم اما آنجا هم کار دولت بر مدار «تدبیر» بوده باشد صمیمانه «تقدیر» کرده‎ایم، شاهدش حمایت تمام‎عیار ما از شاگرد اول کابینه است که حتی هدف تیرهای ناجوانمردانه برخی مدعیان حامی دولت نیز واقع شد، یا حمایت از «سرهنگ»های کابینه که کارشان را خوب بلدند، یا...
آقای من! ما «نگران»یم و «نگران»ی‎هایمان را خواهیم گفت که خود شما ما را از «بی‎تفاوتی» برحذر داشته‎اید.
آقای من! ما «نگران»یم اما از دولت مادام که در راستای حفظ آرمان‎های انقلاب و دستاوردهای غرورآفرین ملی گام بردارد و هنجارهای ارزشی و اعتقادی نظام را محترم شمارد، حمایت می‎کنیم و برای توفیقش دعا...
که از روز نخست گفته‎ایم «لبیک یا خامنه‎ای»...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۱۵
امیر مهدوی

مهرداد بذر پاش نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی مطرح کرد:

کسانی که می‌گفتند با یک سفر به عربستان مشکلات را حل می‌کنند الان زمان سفر است!

آیا اظهارات عجیب و بدون زمینه هاشمی‌رفسنجانی برای تغییر سرخط اخبار این روزهای جامعه صورت می‌گیرد؟

ایران یکپارچه خشمگین از جنایت ضدانسانی ماموران خاندان سعودی در تعرض به 2 نوجوان ایرانی است. طی روزهای گذشته تجمعات خودجوش مردمی در اعتراض به این جنایت سعودی‌ها در کشور برگزار شد. از پلاکاردها و دست‌نوشته‌های مردم خشمگین در این تجمعات کاملا مشخص است که مردم ایران که از دیرباز ذهنیت مساعدی نسبت به خاندان سعودی نداشتند، خواستار واکنش قاطعانه مسؤولان و برخورد با خاندان حاکم بر عربستان هستند.


ایران یکپارچه خشمگین از جنایت ضدانسانی ماموران خاندان سعودی در تعرض به 2 نوجوان ایرانی است. طی روزهای گذشته تجمعات خودجوش مردمی در اعتراض به این جنایت سعودی‌ها در کشور برگزار شد. از پلاکاردها و دست‌نوشته‌های مردم خشمگین در این تجمعات کاملا مشخص است که مردم ایران که از دیرباز ذهنیت مساعدی نسبت به خاندان سعودی نداشتند، خواستار واکنش قاطعانه مسؤولان و برخورد با خاندان حاکم بر عربستان هستند.

به گزارش «وطن امروز»، البته تعرض افسران سعودی به 2 نوجوان ایرانی 15 و 16 ساله در فرودگاه جده، تنها موضوعی نیست که خشم مردم ایران را برانگیخته است.  سعودی ها بویژه طی یک سال اخیر رسما و آشکارا اقدامات و رفتاری علیه منافع جمهوری اسلامی ایران مرتکب شده اندکه پیش‌زمینه و بستر بروز این خشم عمومی را فراهم کرده است. از حمله تروریستی به سفارت ایران در بیروت و شهادت رایزن فرهنگی ایران به همراه تعدادی دیگر از مردم بیگناه گرفته تا توطئه نفتی آنها که باعث شد ارزش نفت، به عنوان کالای استراتژیک مردم ایران 50 درصد کاهش یابد؛ مواردی بوده که در این مدت مردم ایران را نسبت به رژیم سعودی خشمگین کرده است. در این شرایط که حتی رئیس‌جمهور نیز – اگرچه دیرهنگام- در نامه‌ای به وزیر ارشاد خواستار پیگیری ویژه این موضوع شده است اما برخی افراد دارای ارتباط با خاندان سعودی در ایران نه تنها رفتاری همسو با مردم نداشته بلکه متاسفانه اقداماتی انجام می‌دهند که شائبه مقابله با ذهنیت و مطالبه عمومی جامعه نسبت به خاندان سعودی را ایجاد کرده است. حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی که در افکار عمومی ایران به فردی دارای ارتباط با خاندان سعودی مشهور است و اطرافیان او، در ابتدای تشکیل دولت روحانی، وی را فرشته نجات بهبود روابط ایران و عربستان می‌دانستند، روز گذشته و در مراسمی که به مناسبت بزرگداشت بانوی انقلاب، بانو خدیجه ثقفی، همسر مرحومه امام راحل برگزار شد، اظهاراتی جنجالی مطرح کرد که باعث تعجب افکار عمومی در ایران شده است. درحالی که عربستان سرخط اخبار افکارعمومی در ایران است، او در اقدامی عجیب بدون هیچ توجیه زمانی یا زمینه خبری، مواضعی عجیب، تاریخ مصرف گذشته و البته جنجالی و نیز اتهاماتی علیه بخشی از مردم مطرح کرد! به گزارش «وطن امروز»، هاشمی در این مراسم، منتقدان خود را متهم به ضدیت با امام راحل کرد، ادبیات و مواضع تاریخ مصرف گذشته جریان‌های مدعی روشنفکری درباره زنان را بر زبان آورد و در ادامه مواضعی انتخاباتی مطرح کرد که در واقع شائبه تکرار برخی طراحی‌ها و جرزنی‌های انتخاباتی را مطرح کرد! او منتقدان عملکرد تیم مذاکره‌کننده دولت وابسته به خود را متهم کرد که در زمان حیات امام، امام را اذیت می‌کردند! او همچنین به سیاق چند سال اخیر که سعی می‌کند مواضع سابق خود درباره بی‌حجابی را از اذهان پاک کند؛ به منتقدان بی‌حجابی تاخت! و در ادامه همچون سال 1387، درباره سلامت انتخابات کنایه‌هایی را مطرح کرد! البته هاشمی باز هم همانند سال 88 اتهاماتی علیه نظام مطرح کرد که در واقع محور همه حملات ضد انقلاب به جمهوری اسلامی و بویژه سیستم قضایی ایران بوده است.
فراموش شدنی است؟
به اعتقاد ناظران، اظهارات روز گذشته آقای هاشمی‌رفسنجانی و طرح مسائل جنجالی می‌تواند شائبه تلاش برای انحراف اذهان عمومی از جنایت سعودی‌ها را مطرح کند. این شائبه به این دلایل تقویت شده است:
1- همانگونه که گفته شد در افکار عمومی ایران آقای هاشمی‌رفسنجانی مواضع بسیار نزدیکی با سعودی‌ها دارد. به عبارتی مردم ایران او را دوست سعودی‌ها می‌دانند. اظهارات برخی اعضای خانواده آقای هاشمی درباره مناسبات آنها با سعودی‌ها هم این انگاره را در جامعه ایجاد کرده که خاندان آقای هاشمی روابط بسیار خوبی با خاندان سعودی دارند. همانگونه که در ابتدا گفته شد، اطرافیان هاشمی نیز با روی کار آمدن دولت روحانی، بارها در اظهارنظرهای متعدد مدعی شدند روابط ایران و عربستان سعودی با ورود هاشمی به مناسبات فی‌مابین فصل جدیدی را آغاز خواهد کرد. برخی از این اطرافیان او را معمار روابط ایران و عربستان هم دانسته‌اند و حتی کار به جایی رسید که درست مانند وعده‌های اقتصادی و معیشتی، مدعی شدند تمام اختلافات میان 2 کشور با یک سفر هاشمی به عربستان و صحبت‌های او مرتفع خواهد شد. کمک‌های سعودی‌ها به یک جریان مطلوب در انتخابات سال 88 نیز موضوع پنهانی نیست و مقامات مطلع نظام بارها در سخنرانی‌های علنی خود به آن اشاره کرده‌اند. بنابراین جامعه ایرانی، هاشمی را دوست سعودی‌ها می‌داند. کسی در این واقعیت تردید دارد؟
2- عملکرد هاشمی‌رفسنجانی نسبت به توطئه‌های ضد ایرانی سعودی‌ها بویژه طی یک سال اخیر کاملا این ذهنیت را تقویت کرده است که او تمایلی به اتخاذ مواضع قاطع در محکوم کردن سعودی‌ها نداشته است. نه در ماجرای حمله ماجدالماجد، افسر سعودی به سفارت ایران در بیروت، نه در تشدید تجهیز تروریست‌های شرق ایران، نه در اعلان جنگ رسمی اقتصادی علیه ایران که موجب کاهش 50 درصدی ارزش بهای نفت ایران شد و نه در ماجرای جنگ‌های علنی عربستان علیه منافع جریان مقاومت در منطقه و نه در ماجرای تعرض بی‌شرمانه اخیر افسران سعودی به به 2 نوجوان ایران در فرودگاه جده، هاشمی‌رفسنجانی مواضعی قاطع و پیگیرانه علیه سعودی‌ها اتخاذ نکرده است! به عبارت درست‌تر، در همه این اقدامات، هاشمی رفتاری همجنس و متناسب با مطالبه عمومی نداشته است. بنابراین بررسی رفتار هاشمی در قبال جنایت‌های یک سال اخیر سعودی‌ها علیه ایران، این گمانه را تقویت کرده است که او تمایلی به همسویی با خواست عمومی در محکومیت قاطع اقدامات سعودی‌ها ندارد! با توجه به همین 2 گزاره، می‌توان گفت که اظهارات جنجالی و بدون زمینه دیروز آقای هاشمی‌رفسنجانی شائبه‌برانگیز است و همانگونه که گفته شد می‌تواند این شائبه را ایجاد کند که برای تغییر سرخط اخبار فضای عمومی جامعه و تغییر اولویت‌ها و مطالبات مطرح در افکار عمومی مطرح شده باشد.  شاید تداوم همین شرایط یعنی تشدید مطالبات ضد سعودی مردم ایران و یکپارچگی ملت برای انتقام از آل‌سعود، بر خلاف منافع گروهی در ایران بوده باشد. شاید یکی از دلایلی که برخی در مقابل گستاخی‌های سعودی‌ها کوتاهی می‌کنند و اراده‌ای برای همزبانی با ملت در تقبیح سعودی‌ها ندارند؛ همین موضوع مذاکرات هسته‌ای باشد. برخی معتقدند به هر قیمتی، حتی سکوت در مقابل تجاوز سعودی‌ها، نباید منافع دراز مدت با سعودی‌ها را فراموش کنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۰۲
امیر مهدوی


دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:

تجاوز عربستان به یمن حرکت صهیونیستی است

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: کاری که عربستان در رابطه با یمن انجام داده، نه تنها یک اقدام اسلامی نیست، یک اقدام عربی هم نیست بلکه یک اقدام صهیونیستی است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین با اشاره به مسائل منطقه و در واکنش به حمله عربستان به یمن، گفت: کاری که عربستان در رابطه با یمن انجام داده، نه تنها یک اقدام اسلامی نیست، یک اقدام عربی هم نیست بلکه یک اقدام صهیونیستی است.رضایی با تاکید بر اینکه عربستان باید از یمن بیرون بیاید و به تجاوزاتش پایان دهد، گفت: در جنگ صدام و حزب بعث علیه ایران نیز عربستان عامل اصلی آن جنگ بود، لذا این صد میلیاردی که در جنگ به ایران خسارت وارد شده است، بخش اعظم آن مربوط به حٌکام سعودی است.


به گزارش خبرنگار مهر، محسن رضایی در پایان جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام در نشستی خبری گفت: مجمع بحث‌های مهمی در دستور کار دارد، به همین دلیل جلسات فوق‌العاده مجمع را به صورت هفتگی از اسفند ماه شروع کرده‌ایم و این جلسات تا پایان خرداد ماه ادامه خواهد داشت.وی با اشاره به دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام، ‌گفت: سیاست‌های کلی انتخابات، سیاست‌های کلی برنامه ششم، اختلاف مجلس و شورای نگهبان مانند طرح رسیدگی به دارایی مسئولان در دستور کار این مجمع قرار دارد.دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: همچنین مسئله مربوط به پیشگیری از وقوع جرایم که میان شورای نگهبان و مجلس اختلاف بوده است نیز در نوبت رسیدگی است.رضایی همچنین با اشاره به دستور جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: امروز در ارتباط با سیاست‌های کلی برنامه ششم اختلاف نظری میان مسئولین دولتی و مجلس وجود داشت.وی افزود: مسئولان دولتی معتقدند اعداد و ارقام نباید در برنامه گذاشته شود، اما مجلس و کارشناسان معتقدند اگر برای برنامه، اعداد و ارقام گذاشته نشود، قابل نظارت نیست و ما نیز به یک مساله بینابینی رسیدیم و مقرر شد که اعدادی که کلیدی هستند، مانند نرخ رشد اقتصادی در برنامه تعیین شود ولی اعداد دیگر توسط خود دولت و مجلس در زمان رسیدگی به آن تعیین شود.دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین با اشاره به مسائل منطقه و در واکنش به حمله عربستان به یمن، گفت: کاری که عربستان در رابطه با یمن انجام داده، نه تنها یک اقدام اسلامی نیست، یک اقدام عربی هم نیست بلکه یک اقدام صهیونیستی است.رضایی با تاکید بر اینکه عربستان باید از یمن بیرون بیاید و به تجاوزاتش پایان دهد، گفت: در جنگ صدام و حزب بعث علیه ایران نیز عربستان عامل اصلی آن جنگ بود، لذا این صد میلیاردی که در جنگ به ایران خسارت وارد شده است، بخش اعظم آن مربوط به حٌکام سعودی است.وی تاکید کرد: بعد از پایان جنگ ایران و عراق نیزعربستان پشت صحنه بسیاری از ناامنی‌ها در منطقه نیز بوده است، اما امروز حکام جدید سعودی بسیار علنی و غیراسلامی و بدون رعایت استانداردهای بین‌المللی در عراق، سوریه، بحرین و یمن دخالت می‌کنند.وی با بیان اینکه عربستان در تجاوز به یمن از سلاح‌های ممنوعه استفاده می‌کند، گفت: بمب‌‌های ناپالم، بمب‌های آتش‌زا و بمب‌های خوشه‌ای در این تجاوز استفاده شده که این بمب‌ها بعد از جنگ ویتنام، ممنوعه اعلام شده است و حتی آمریکا در جنگ غزه نیز از این سلاح‌ها استفاده نکرد.رضایی با بیان اینکه اقدامات دولت عربستان شکاف عمیق بین مذاهب اسلامی وجود می‌آورد، گفت: عربستان علنا با مردم سالاری در منطقه، دموکراسی و آزادخواهی ملت‌ها مقابله می‌کند. همچنان که در یمن می‌بینید اجازه نمی‌دهد مردم این کشور برای خودشان تصمیم بگیرند.وی ادامه داد: حتی عربستان در انتخابات بحرین نیز دخالت کرده است و مانع هر نفر یک رای در بحرین شده است. بنابراین جرم سوم حکام سعودی این است که در مقابل مردم منطقه و مردم‌سالاری ایستاده‌اند. لذا به عربستان پیشنهاد می‌کنم که حمله خود به یمن را قطع کند تا مردم یمن دور هم بنشینند وم سرنوشت‌شان را خود رقم بزننددبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین با اشاره به مذاکرات هسته‌ای، گفت: در مساله هسته‌ای، مقام‌ معظم رهبری چارچوب‌ها را مشخص کرده‌اند و تیم مذاکره‌کننده نیز باید به این چارچوب‌ها عمل کند.رضایی تاکید کرد: مخالفین و موافقین توافق هسته‌ای باید در یک شرایط دوستانه با محوریت منافع ملی بنشینند و بحث و گفتگو کنند.وی با بیان اینکه هنوزهیچ توافقی صورت نگرفته است، گفت: باید منتظر بمانیم و ببینیم دیگی که روی آتش گذاشته شده است، هیزم آن را چه کسی تهیه کرده است؟ آیا باید فقط ایران هیزم بگذارد و سپس ببینیم که آشی که پخته می‌شود، چه مقدار از این آش گیر ایران می‌آید؟دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام پذیرفته شدن حق غنی‌سازی ایران توسط دنیا را یکی از ثمرات این مذاکرات دانست و گفت: حال باید منتظر بمانیم و ببینیم که چه نتیجه‌ای از این مذاکرات بیرون می‌آید.رضایی با بیان اینکه همه گروه‌ها باید در مساله هسته‌ای همکاری کنند، گفت: نباید چیزی محرمانه باشد و باید همه جزئیات به صورت واضح حتی با مردم بیان شود و نظرات مخالفین را در این قضیه بگیرند.وی با بیان اینکه مخالفین در پیشبرد مذاکرات بسیار موثر هستند، گفت: چهره واقعی ایران به دنیا توسط مخالفین نشان داده می‌شود و اگر مخالفین حرف بزنند، چهره واقعی از کشور درست نمی‌شود و طرف مقابل از واقعیت جامعه ایران برداشت غلط خواهد کرد. لذا بهترین راه این است که همه گروه‌ها دور هم بنشینند و مسائل را بررسی کنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۴۱
امیر مهدوی

دکتر مجتبی زارعی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس نوشت:

داد و ستد لوزان و قانون خِرد در مذاکره، کجا ایستاده ایم و مقصدمان چیست؟

فلسفۀ سیاسی لوزان؛ «بچه پولدارهای ملی» و ضرورت بازگشت به آموزه کربلای 4 و 5

دکتر مجتبی زارعی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در مقاله ای که برای فارس نوشته از زاویه ای دیگر به مذاکرات لوزان و حاشیه های آن پرداخته است.


چند روزی است که بخشی از ما ایرانی ها درباره بیانیۀ لوزان حرف می زنیم، امّا تقریباً در خدمت و خیانت لوزان می نویسیم، دنبال خدمتکار وخیانتکاریم! دنبال تبریک و تسلیتیم! پویش ملّی یی امّا در کار نیست که کجا ایستاده ایم و مقصدمان چیست؟ یا صلاح و صرفۀ فردای ما کدام است؟ جمعیتی عظیم، امّا همانند رهبر حکیم انقلاب متفکرانه در حال وارسی و رصد امور بخصوص نسبت لوزان با کار و بار مردم و شرافت ملّی است. بخشی از ما امّا چراغانی می کنیم یا پروانه می شویم حول یک شمع و می سوزیم! و صد البته این تقصیر دیپلماسی سیاست زده و نیز سویه های سیاسی کنشگران ماست. نگارنده هرگز قصد مذمت دلواپسی را ندارد، چون خود یک دلواپسم، چه اینکه گفته اند و درست گفتند که:


دل اگر از من گریزد وایِ من                        

                                                   غم اگر از دل گریزد وایِ دل

ما منتظر فرداییم و فرداییان همواره نگران صحتِ عمل امروز خودند زیرا امروز خود، بخشی از فرداست. به رغم بعضی اشتباهات تاکتیکی دیپلمات ها در ژنو و لوزان، امّا هرگز گمان نمی برم که آنها هویتی و مُلک و ملّتی را به تاراج داده باشند، زیرا آنها مورد اعتماد نظام اند و خود نیز دوستدار اعتلای ایران اند وانگهی سرمایۀ اجتماعی و انقلابی چنین ملّتی هر ارادۀ ناصواب و مشکوکی را زیر پا خواهد گذاشت گو اینکه جمهوری اسلامی در آستانۀ چهل سالگی اش دوران طفولیت ترکمنچای و گلستان را سپری کرده است لذا تنازل یافته ترین وضع ایرانی در سیاست به ایرانِ زمانۀ قطعنامۀ 598 شباهت خواهد یافت که شاید  اطلاق مقتدر مظلوم برای آن وضعِ احتمالی مناسب باشد امّا اکنون آن زمان نیز نیست. بی تردید بیانۀ ادعایی لوزان عدم الفتح است و کسی و کسانی از ما، مَجازاً یا واقعاً فاتح لوزان نیستند چون حقاً فتح الفتوحی نیز در کار نبوده است چون بنا به قول دیپلمات های ما، مذاکره یعنی دادو ستد و کیست که نداند هم "دادن" و هم "ستاندن" بر روی میز لوزان هر دو جزو دارایی های فیزیکی و متافیزیکی ایرانیان است! امّا چرا سربازان دیپلماسی وطن و رییس محترم دولت جوری دیگر می نمایانند؟

 

سیاستنامۀ شهریاری و تأملات نئوماکیاولیسم در لوزان


این ماجرا امّا قِصّۀ پر غُصّۀ ماست که کارگزار و دولت مَردِ در این سامان مسوولیت نمی پذیرد! ترس کارگزار و دیپلمات از  آن است که تمامی آثار سوء لوزان متوجه یک دولت و یک تیم شود و اگر نه، هم او به نیکی می داند که جدّ دیپلماتیکِ جان کری و وندی شرمن، نیکولو ماکیاولی است که خود، نقطۀ عطف اندیشه سیاسی غربِ جدید است، هم او که آموزگار حقّه، نیرنگ و وقاحت است، تردیدی نیست دیپلمات های ایرانیِ ادوار اخیر در پروندۀ هسته ای از حیث روش و میزان قدرت اتّکا به زنجیره های تأمین هویت بخش خویش در پروندۀ مذاکرات متفاوت اند امّا لطفاً کسی به سربازان وطن بگوید آن چیز که همه را نگران می کند  نه "فکت شیت" آمریکایی ها که جزو کاغذهای باطله لوزان و سزاوار سطل های زباله است، بلکه فقدان شرافت و اصول اخلاقی در سرشت شاگردان  ماکیاولی است، ماکیاول با هر تعریفی! چه با تعریف "راسل" که سیاست نامه شهریاری اش را، راهنمای گانگسترها بدانیم و چه با خوانش فرانسیس بیکن، رسو و هگل که می گویند بشریت مرهون تأملات شهریاریِ وی است چون رخ پنهانِ و واقعی سیاست را ظاهر کرده است! وندی شرمن که دربارۀ  DNA  ایرانی ها حرف می زد دانش آموختۀ همین مکتب ماکیاولیسم بود "چون کافر همه را به کیش خویش پندارد"! به هر حال، بنظرم مهم این است که دیپلمات های جدید غرب از دیپلمات کار کشته و جدّ خویش آموخته اند که باید:


"بر طبل جنگ کوبید و هر گاه مجبور شد مانند یک جانور عمل کرد! امّا باید دانست که باید حیله گری روباه را با دلیری شیر در آمیخت، نباید آشکارا قول و عهد خود را شکست بلکه باید ریاکار بزرگی بود! لازم نیست به مردم علاقه نشان داد چون می توان مردم را به راحتی فریب داد بخصوص اینکه اگر فریبکار، ظاهرِ دغل نداشته باشد، داشتن صفات خوب چندان مهم نیست مهم این است که فنّ تظاهر به دانستن صفات خو را بلد باشی!"

چنین سلوکی مبنا و فلسفۀ سیاسی مغربیان در لوزان است و به راستی آیا دیپلماتی و کارگزاری ایرانی هست بگوید غربیان تاکنون در پرونده هسته ای جز به رهنمودها و تجویزهای ماکیاول عمل کرده اند؟! آنها تا کنون دو گزینه بیشتر نداشته اند؛ یا کوبیدن بر طبل جنگ و یا گفتگو با طعم حقه و توطئه! با این مبنا گانگسترها، در لوزان اراده کردند تا برخی سرمایه های ملّی را از ایرانیان خلع ید کنند.


از کنسرسیوم قاچاق قلب و کبد تا جداسازی قلب رآکتور و ربایش سانتریفیوژ


آنها با ماکیاول یاد گرفته اند که وقیح باشند اما با فن تظاهر! قطعۀ هواپیمای مسافری و داروی بیمار سرطانی را از ایرانی دریغ می کند اما همو از ماکیاول آموخته مبادا تبریک نوروز به ایرانیان را فراموش کند؟! این جزوی از فلسفه سیاسی ماکیاول است، اسطورۀ وقاحت که به تازگی جریان شبه روشنفکری وطنی با عصبانیت به این و آن می تازد که مبادا با سیاستنامه شهریاری تصور کنید ماکیاول نماد رذیلت و استاد وقاحت است زیرا او یک لیبرال و جمهوریخواه است؛ چون ایرانی ها از ترجمۀ دیگر آثار جمهوریخواهانۀ او غفلت نموده اند!  و باید نهضتی! دیگر برای خوانش نوین ماکیاول پدید آید! هم او که ملاصدرا را نقطۀ اوج زوال اندیشه می داند همو در حال اثبات جمهوری خواهی و لیبرال مسلکی ماکیاول است! یعنی شبیه همین کاری که بعضی ها در  ایران دربارۀ ضرورت نگاه سماحت آمیز به شاگردان و نئوماکیاولیسم ها در آمریکا تجویز می کنند! فقط با همین فلسفه است که می توان چرخۀ بومی سوخت را از یک ملّت ربود، فقط با فلسفۀ سیاسی طرف های غربی در لوزان است که قاتلان مردم هیروشیما و ناکازاکی می توانند در قامت قدّیس و راهبه های هسته ای قلب رآکتور بومی آب سنگین اراک را برای احتمال تولید پلوتونیوم در آینده!! و متعاقباً رسیدن به بمب اتمی در آینده! از قامت رشید ایران خارج کنند و به خودِ تمامیت خواه و امپریالیستی پیوند زنند؛ در عراقِ وقت و اشغال شده، تدارک گر کنسرسیومی پنهانی برای قاچاق اعضای انسان بخصوص ربایش قلب و کبد بودند اینجا امّا در ایران که رشادت دارد و هزاران بار کشنده تر از ویتنام است، با ترور دزدانۀ  دانشمندان ملّی؛ شهریاری ها، علیمحمدی ها، مصطفی روشن ها و رضایی نژادها، قلب ایرانیِ رآکتور و سانتریفیوژ را از کالبد فناوری ایرانی به سرقت می برند! امّا کیست که نداند آنها در همین رجز خوانی های بیانیۀ مطبوعاتی نه از تیم مذاکره که از "بچه پولدارهای ملّی " بردند! بچه پولدارهایی که بقول رهبر حکیم انقلاب اسلامی (واضع این اصطلاح عبرت انگیز)، قدر پول های نفتی خود را ندانستند و آن را بیهوده خرج کردند و می کنند، پول خام فروشی از نفت! بلکه اکنون دیگر باید گفت دست فروشی نفت! و ملّت و دولت که نتوانستند راه تحریم دشمن را از طریق خودکفایی مسدود کنند و بخصوص دولت ها که عرضه نکردند معیشت مردم را از مذاکره با شاگردان ماکیاول جدا سازند، اینک عدم الفتح بیانیه ادعایی را شاهد شدند، امّا چرا کارگزار ما اصرار دارد بجای دعوت و پویش ملّی در بازگشت به خویشتنِ ملّی و انقلابی، چراغانی کند و از برخی عوام برای دوام خود در هندسۀ قدرت و سیاست بهره برداری نماید! آنقدر شتابزده که حتی رییس جمهور محترم و مسوول گرامی مذاکرات فرصت نکردند به یک بی تربیتی و اهانت بزرگ رییس جمهور ایالات متحده پاسخ دهند! آنجا که اوباما بلافاصله پس از قرائت بیانیه مقابل دوربین، رسماً و نیز در مغایرت با حقوق بین الملل و میثاق های اخلاقی و صد ا لبته وقیحانه گفت که ما سه راه بیشتر نداشتیم که راه نخست آن بمباران!! مراکز نیروگاهی ایران بود؟! براستی آیا بخصوص این بخش از گفتار زشت و ضد اقتدار و کرامت ملّی ایرانیان، نیازمند پاسخی در خور شأن ملّت ایران نبود؟! حداقل می گفتید جناب اوباما! در این بخش از سخنانتان غلط زیادی فرمودید! نگارنده مطمئن است تاریخ دربارۀ سکوت دولت محترم حول این بی پروایی رسمی رییس یک دولت بیگانه دربارۀ ایران و ایرانی براحتی گذشت نخواهد کرد.


ایران 1420، آمریکای 2040 و بی ملاحظه گی در روزمرگی های لوزان


هر کس که تأملات فکری و آینده پژوهی ساموئل هانتینگتن آمریکایی و نیز استنتاجات راهبردی کمیسیون امنیت ملّی ایالات متحده را در برنامه و نقشۀ عمل آمریکای 2025 ملحوظ نظر نماید و یا هر کسی که گسل های شدید نژادی و اقتصادی رو به اضمحلال کاپیتالیسم و لیبرال دموکراسی آمریکایی – اروپایی را حس کرده باشد قابل قبول نخواهد دانست تا ایرانیِ هوشمند، اهل کیاست و دوراندیش، سیادت امریکا و اروپا را برای 25 سال بعد، یعنی ربع قرنِ دیگر در بیانیۀ ادعایی ضمانت کرده باشد! به راستی جهان در سال 2040 میلادی و 1420 شمسی حاوی چه سنخی از قدرت، سیاست و حکمت است؟ ربع قرن در تحولات جهانی که در آستانۀ پیچ تاریخ قرار گرفته است زمان کمی نیست! به نظر، ای کاش می پذیرفتیم عدم الفتح ما در مرحلۀ بیانیه مطبوعاتی لوزان نه صرفاً بخاطر برخی اشتباهات تاکتیکی دیپلمات های ما که بخاطر منش نوپدید ملّی ما در مصرف زدگی و تبعیت دولت -  ملّت از رفتارهایی در مثابۀ  "بچه پولدار ملّی" است تا دست به دست هم می داریم و از این رخداد تحمیلی می گذشتیم.

سرشت هویت ملّی ایرانیان و اشتباه محاسباتی دولت های سیاسی


 به کار و بار کشور نگاه کنید! در چهارده ماه اخیر مذاکرات، کشور را از روی نابلدی به یک وزارتخانه آنهم وزارت خارجه تبدیل کردند و با خوش بینی منتظرند جرثومه های ماکیاولی چرخ کسب و کار کشور را باز کنند! ای کاش در مقابل، دولت و دیپلمات ها نیز بدون هراس از  رقیب سیاسی و نگرانی های انتخاباتی و در پاسداشت خِرد و اخلاق، از همین امروز برای رهایی ایران از دریافت اقساط تحقیرآمیز خام فروشی و یا دست فروشی نفت از آموزگارانِ نقض شرافت و استادانِ نیرنگ، دست به کار می شدند، امروز را می ساختند و فردا را واگذار نمی کردند. نه اینکه از سرِ شتاب، بانگ سردهد که ملّت، شادمان لوزان اند! اشتباه محاسباتی که پی در پی می آیند! و مگر نه این است که این ملّت، همان شُرفایی هستند که روزگاری چند دانۀ تخم مرغ ذخیره شدۀ خانۀ محقّر و روستایی خویش را به مسجد و تکایای محلّه می بردند تا به دست سربازان وطن در خط مقدم نبرد در شلمچه و بازی دراز رسد، و ایشان همان ملّتی اند که وقتی دولت، خود و همه را، حتّی بزرگان را برغم اکراه شان بسیج کرد تا از ملّت دعوت کنند از گرفتن یارانۀ اندکِ خویش صرفنظر نمایند با حاصلی شگفت آور مواجه شد! و بر همین طریق مپندارند که شادمانیِ لوزان، تفسیری از سرشت حقیقی هویت ملّیِ همان عده از ایرانیان باشد و حتّی گمان مبریم که این شادمانی، خستگی ایشان از مبارزه با رژیم جعلی و کودک کش اسراییل و یا نوعی آری به آمریکاست! کیست که نداند آن نه ی بزرگ به قطع یارانه و این شادمانی بخشی از ملّت، حاکی از نادیده انگاشته شدن خویش به عنوان سرمایه در صندوق ذخیرۀ شرف ملّی است! می گویید چگونه؟ می گویم از هم آنجا که او می گفت خط قرمزِ من، کابینۀ من است! و دستگاه قضا برای بازپرسی آن مجرم که باید به بیت المال مسلمین پاسخ می داد از سوی وی تحت فشار قرار داشت، این در حالی بود که تیم مذاکره اش با استظهار از خودآگاهی تاریخی و هویتی تا آخر ایستاد امّا مردمان که فشار دشمن را در جای جای کشور و بر سفرۀ خود تحمل می کردند به رأی العین می دیدند که برخی کارگزارانش در انضباط مالی و تحمل مضایق با او و رهبر  انقلاب همدل و هم سخن نیستند و در مدیریت واردات به آزادی و ولنگاری تن داده امّا به اقتصاد مقاومتی تن نمی دهند و بجای تعمیق هویت دینی، به کورش بازی و ناسیونالیسم رمانتیک روی آورده، به چنان سماحتی رسیده که حتّی به دوستی با ملّتِ سیاسی صهیونیزم فتوا می دهند و دولت مردمی نهم را امّا در دولت دهم به تبارگرایی، فامیل سالاری تنازل داده و به کارزار انتخاباتی تبدیل کرده  اند، کما اینکه اکنون نیز در حالی به وضعیتی بغرنج تر در ژنو و لوزان بر بلوکه شدن شبکۀ دانایی و توانایی ملّی خود تن دادیم که زنجیرۀ رسمی تأمین هویت تیم ما در دولتِ تهران، ایرانی را صرفاً در پخت آبگوشت و قورمه سبزی صاحب رأی و تخصص دانسته و آن یکی که وزارتخانه اش باید نقطۀ عزیمت اقتصاد مقاومتی و ضامنِ اطمینان بخش عبور از خام فروشی و بلکه دست فروشی نفت باشد، نه تنها به تولیدات ملّی وقعی نمی نهد بلکه اندر ستایش و صلاح و صرفۀ کالاهای بیگانه، قاطعانه جولان می دهد! سخن می راند! و حتی بخشنامه صادر می کند! آری! مبادا با ساده لوحی تصور کنیم سرشت برخی ایرانی های شادمان، با بی تدبیری و ناکارآمدی کارگزاران در عبور از تحریم و یا با ظلم و ستم آمریکایی و صهیونیزم کنار آمده است، خیر! راه درست فهم فلسفۀ سیاسی لوزان و آثار تحمیلی آن، ایجاد احساسات و متعاقباً اتّکا به احساسات و مهندسی برخی دلبستگی های زودگذر و بوق برخی اتوموبیل ها نیست، چون ایرانی اهل پرسش است و اگر اکنون نپرسیده، حتی پرسش های همین عده نیز در استتار و در تقدیر مانده و نباید از قول او برای مصارف سیاسی به گزاف سخن راند و یا با آمار نظرسنجی های غیرکیفی، حقیقت را به غلافِ سیاست برد! حکمرانی خوب می طلبید و می طلبد که دولت و رقبای سیاسی او عدم الفتح بیانیه را در وضعیتی که منجر به استیلای دشمن نگردد به آموزه ای عقلی و پویشی ملّی مبدل نمایند، باید تلاش کرد خوانشِ لوزان از سیطرۀ سیاست های دولتی و احزاب خارج شود در این صورت خواهیم توانست به ارزیابی آثار آن و پایش ملّی توانایی ها در ساحت عقلِ انقلابی دست یابیم، اگر چه قضاوت عقل حکم می کند دولت با استمداد از خیرخواهان در فاصله تا نگارش متن نهایی به شدت و به دقت مراقبت کند تا فلسفۀ سیاسی دشمن در لوزان با واژگان ریاکارانه، نیرنگ بازانۀ و وقاحت آمیز ماکیاولیسم، ربع قرن آینده ی رو به تزلزل خود را با حصرِ قدرت پیش روندۀ انقلاب اسلامی تضمین نکند. می توان و می شود کاری کرد تا تمامیت ملّت و دولت شادمان شوند؛ با توافق یا بی توافق، مهم تأمین شرافت ملّی است.


آموزۀ ام الرصاص، تجربۀ لوزان / از پویش ملّی 15 روزۀ کربلای 4 و 5 تا فاصلۀ 60 روزۀ ما بعدِ لوزان


ایرانیان مرد روزگاران و روزهای سختند؛ به عدم الفتح و شکست کربلای 4 نگاه کنید درخواهیم یافت تکاپوی ملّی پانزده روز بعدِ ملّت و سازمان رزم مردمی اش در کربلای 5 چه کرد! وقتی با وضع رقت بار و اسفناکی از ام الرصاص به عقب رانده شدیم به پایگاه شهید بهشتی اهواز و از آنجا به مقر لشکر 25 کربلا در هفت تپه مراجعت کردیم، خلق دیالوگ حاتمی کیا در زبان حاج کاظم خطاب به آن مدیر بروکرات (سلحشور) نه حاوی حدس و گمان و تخیل کارگردان که ناشی از شراکتش در شکست ها و حماسه های ملّی بود، آری! به هفت تپه برگشتیم؛ گردان، گروهان و دسته های غوّاص با تعداد و شدت شهادت ها و جراحت ها تعریف رایج خود را از دست داده بودد امّا حفظ شرافت ملّی و جبران عدم الفتح کربلای 4 ، تبعیت از پیام مرجعیت و فرماندهی کل قوا برای خلق عملیات تاریخی کربلای 5 و نیز ایجاد شادی معقول در تمامی ملّت پس از آن شکست همه چیز را تغییر داد. بنا شد پس از استحمام و بازسازی های سریع و در کمتر از پانزده روز دوباره در برابر ماشین خوفناک حزب بعث عمل کنیم و کربلای پنج شد آبروی ملّت و سرمایۀ اجتماعی ایرانیان در تاریخ! و این همه مرهون همدلی و همزبانی فرماندهان و مردمان، مرجعیت و فرماندهی کل قوا بود. حال اگر امروز از بیانیۀ عدم الفتح  تا متن توافق 60 روز فرصت باقی است آن روز حتی فرصتی جز استحمام و تعویض باندهای زخم و جراحتها در کار نبود؛ اگر امروز هشت تا نه روز دیپلمات های معتمد ما در سویس به جنگ در گفتارها و واژگان مبادرت کردند خدا قوت! و سپاس از اینکه که کمتر خوابیدند و بیشتر کار کردند! آن روز ما فاصلۀ کربلای 4 تا کربلای 5 را تیر بر چشم و ترکش بر گلو با استشمام باروت و خون پیمودیم. پیش تر امّا چنانکه گفته اند؛ حسن باقری که رضوان خدا بر او باد، خود، هنگام رانندگی و حرکت در دل تاریکی، پلک روی هم می گذاشت تا قدری خستگی تن را بزداید و کیست که نداند خانه بدوشی حاج همت ها، باکری ها و حاج بصیر ها هشت تا نُه سال به طول انجامید، هشت ، نُه سال جنگیدن نه در قالب 1+1 بلکه یک در برابر تعداد کشورهایی که از آنها به اسارت گرفتیم! یک در برابر صاحبان تانک ها و ادواتی  که از آنها به غنیمت بردیم و یک در برابر سازندگان موشک ها و هواپیماها و گازهای شیمیایی و سمّی یی که فرزندان ملّت از آنها جراحت یافتند و به شهادت رسیدند. همدلی و همزبانی مردم و فرماندهان تا آ نجا پیش رفت که محمد حسین طوسی رضوان الله علیه فرماندۀ قلب رزمندگان شمال تمام نگرانی پس از شهادتش این بود که شهرتش و آوازۀ فرماندهی اش، تشییع جنازۀ شلوغ و همایش ها و یادبودهای پر سرو صدایی برایش تدارک می کند در حالی که آیین تشییع و بزرگداشت جنگجوی رشید امّا بی نام تیپ و گردانِ لشکر در گمنامی و سادگی رقم خواهد خورد!!

... باید به خویشتن اسلامی و ایرانی بازگشت، به روزگار همدلی و همزبانی هایی که سختی ها را به شیرینی بدل کرد و مانع های بزرگ را از پیش پای کشور برداشت، نمی توان یک ملّت را به قناعت دعوت کرد امّا در همان وقت و در کسوت وزارتِ چنین کشوری صاحب دهها شرکت بود که دغذغۀ ایی ملّی ندارد. اکنون دولت به معنی الاعم و با هر گرایشی و علایقی در ساختار نظام باید از نقش "بچه پولدار های ملّی" و لوس خارج شود، حرص خود را در بلع و هضم منابع ملّی مدیریت کند، بلکه انقلاب اسلامی و ملّت ایران را با آثار تحمیلی خام فروشی نفت و دست فروشی آن در جهانِ دور  از شرافت و مملوّ از حُقه و توطئه و وقاحت به گروگان نگیرد، همدلی و همزبانی دولت با ملّت این است که قوای ملّی و قابلیت های ملّت، قبض نیابد و آزاد شود و همدلی و همزبانی ملّت با دولت صد البته این است که برغم ناسپاسی های بعضی مدیران و برخی رجال، حوصله، تفکر، قناعت و کارآفرینی را در دستور کار ملی خود قرار دهد و کماکان ملّتِ اقدام های بزرگ و جهانی باشد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۲۲
امیر مهدوی

اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً


                                                        خدایا آخر و عاقبت کارهای ما را ختم به خیر کن


 چرا که آخر کار چیزهایی مثل کدوحلوایی و هندوانه و خربزه را که اوّل در جوال ریخته ایم بر سرمان خواهند زد. در آخرت هم همان چیزهایی را باید متحمّل شویم که در دنیا در جوالمان ریخته‎ایم.

پس اتق الله 

نتیجه تصویری برای هاشمی انقلابی دیروز وهاشمی ...امروز

حسین شریعتمداریدر ستون یاد داشت کیهان نوشت: صبح دیروز آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در همایش «بانوی انقلاب» که به منظور تجلیل از مقام و خدمات همسر مرحومه حضرت امام(ره) برپا شده بود، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره آن بانوی پرهیزگار به مسائلی بیرون از موضوع همایش اشاره داشتند که هر چند قلم زدن به انتقاد از اظهارات ایشان خوشایند نیست ولی از آنجا که پای ارزش‌های انقلاب در میان است، عبور بی‌تفاوت از کنار آنچه گفته‌اند نیز بایسته به نظر نمی‌رسد:


1- آقای هاشمی می‌فرمایند: «در سال 84 یک موی بدنم راضی نبود کاندیدا شوم. چرا که دولت آقای خاتمی بود و من گفتم نمی‌آیم، همسر امام مرا خواست و به من گفت: امام این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما می‌دانید اینها چه کسانی هستند؟ همین صحبت‌های همسر امام سبب شد من قبول کنم و پذیرفتم.» درباره این بخش از اظهارات ایشان پرسش‌هایی هست؛
الف: چرا جناب هاشمی رفسنجانی در نقل خاطرات و مسائل گذشته به درگذشتگان استناد می‌کنند که پی بردن به صحت و سقم آن نیازمند دسترسی به آنان است  و این دسترسی امکان‌پذیر نیست؟

آقای هاشمی پیش‌از این هم از قول حضرت امام(ره) نقل کرده بودند که آن بزرگوار مخالف شعار مرگ بر آمریکا بوده‌اند! که البته آثار مکتوب و مضبوط حضرت امام (ره) با آنچه آقای هاشمی به آن حضرت نسبت داده‌اند کاملا مغایر و متضاد است. در اظهارات دیروز هم  سخنانی را به  همسر امام نسبت داده‌اند که مراجعه و پرس و جو از آن مرحومه نیز امکان‌پذیر نمی‌باشد!

ب: فرموده‌اند همسر امام(ره) به ایشان گفته‌اند: «حضرت امام(ره) این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما می‌دانید اینها چه کسانی هستند؟

همین صحبت همسر امام سبب شد من قبول کردم و پذیرفتم.» به یقین آقای هاشمی اطلاع دارند که در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 علاوه بر آقای هاشمی، آقایان علی لاریجانی، محسن رضایی، مهدی کروبی، مصطفی معین، محمدباقر قالیباف، محمود احمدی‌نژاد و محسن مهرعلیزاده نامزد بودند. و جای این سؤال است که آیا همسر مرحومه امام(ره) هیچیک از نامزدهای یاد‌شده را لایق ریاست جمهوری نمی‌دانستند؟!

و  با بیان «آیا شما می‌دانید اینها چه کسانی هستند»؟! آنان را تحقیر کرده‌اند؟! این برخورد از سوی بانوی، پرهیزگاری نظیر همسر حضرت امام(ره) باور کردنی نیست.

ج: با توجه به اینکه آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84 موفق به کسب آراء مردم نشده و از رقیب خود شکست خورده بود، پیشنهاد منتسب به همسر حضرت امام(ره) را چگونه باید تفسیر کرد؟ آیا مقصود همسر امام راحل(ره) از توصیه به نامزدی آقای هاشمی در انتخابات 84 این بوده است که ناکامی ایشان در کسب آراء مردم را به نمایش بگذارند؟! این برداشت که با بخش دیگر توصیه همسر امام به آقای هاشمی مغایرت دارد. آنجا که به نقل از آن مرحومه آورده‌اند؛ «امام این انقلاب را به دست شماها سپردند»!
2- آقای رفسنجانی در سخنان دیروز خود، نقل قول غیرقابل قبول دیگری نیز به حضرت امام(ره) نسبت داده و گفته‌اند؛ «امام به این نتیجه رسید که باید تا قبل از خودشان جنگ را تمام کنند. البته گفتند جام زهر را نوشیدم. اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر برای من شیرین شد»! در این باره گفتنی است که؛
الف: این روزها برخی از پژوهشگران تاریخ معاصر با استناد به رخدادها و اسناد سال‌های پایانی جنگ و پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام(ره)، نتیجه می‌گیرند که جناب هاشمی رفسنجانی در زمینه‌سازی برای پذیرش قطعنامه و به تعبیر حضرت امام «نوشیدن جام زهر» نقش ویژه و مؤثری داشته است. که بدون قضاوت درباره آن و با اعتقاد به اینکه همه تصمیم‌های حضرت امام(ره) ریشه الهی داشته و با مصلحت‌اندیشی برای اسلام و انقلاب  اتخاذ شده بود. به نظر می‌رسد آقای هاشمی با انتساب این جمله به امام راحل که «دو سه‌ماه پس از جنگ به خود من گفتند جام زهر برای من شیرین شد»! در پی رفع اتهام از خود بوده‌اند.
ب: سخن مورد اشاره آقای هاشمی در متن و محتوای خود این مضمون را نیز القاء می‌کند که اگرچه پذیرش قطعنامه برای امام راحل(ره) به منزله نوشیدن جام زهر بوده است ولی تلاش آقای هاشمی در زمینه‌سازی برای پذیرش آن- بخوانید جام زهر- از دوراندیشی و درایت بیشتر ایشان نسبت به حضرت امام(ره) حکایت می‌کند! و حاکی از آن است که حضرت امام(ره) چند ماه بعد از نوشیدن جام زهر به درایت آقای هاشمی پی برده و - به قول ایشان- متوجه شیرینی و حلاوت آن شده‌اند!
ج: و اما؛ نگران کننده‌تر از دو نکته یاد شده آن که؛ این روزها یک جریان سیاسی نه چندان ناشناخته، اصرار دارد و به دهها زبان و بیان، برای مردم و نظام اسلامی در تقابل با آمریکا نسخه تسلیم می‌پیچد و این توهم را در شیپور فریب می‌دمد که برخورداری از آینده روشن و از جمله گشایش اقتصادی فقط در گرو تن دادن به خواسته‌های آمریکا و متحدانش است! و توصیه می‌کند که در چالش هسته‌ای چاره‌ای جز کوتاه آمدن و دست کشیدن از این فناوری نیست و یا در منطقه نیز نباید با حمایت از جنبش‌های مقاومت آمریکا و اسرائیل و رژیم‌های دست نشانده را در مقابل خود داشته باشیم! که درباره ذلت‌آور بودن این دیدگاه و سرانجام فاجعه‌آمیز آن، یعنی تبدیل ایران اسلامی به کشوری فقیر و ضعیف و بی‌آینده، گزارش‌های مستندی داشته‌ایم و نیازی به تکرار آن نیست اما، جریان مورد اشاره در پاسخ به این پرسش که چرا باید به ذلت در مقابل دشمنان خونریز و غارتگر تن بدهیم؟  اعلام می‌کند که این کوتاه آمدن در مقابل دشمن و تن دادن به خواسته‌های آمریکا و متحدانش چیزی شبیه نوشیدن جام زهر از سوی امام(ره) است که چاره‌ای جز آن نیست!

با توجه به دیدگاه مورد اشاره آیا این توهم در ذهن مخاطبان شکل نمی‌گیرد که آقای هاشمی -خدای نخواسته- قصد دارد نتیجه کوتاه آمدن در مقابل دشمن را «شیرین» معرفی کند؟!

بگذریم از این واقعیت که اساسا مقایسه پذیرش قطعنامه با تن دادن به ذلت در برابر دشمن قیاس مع‌الفارق است. آیا حضرت امام(ره) بعد از پذیرش قطعنامه از مقابله با آمریکا و متحدانش دست کشیدند؟! یا با صراحت و اصرار بیشتری بر آن تأکید ورزیدند؟! و...

3- آقای هاشمی می‌گوید؛ «آدم‌های خشکه مقدس، جاهل و نادان نیز هستند که معتقدند امروز همه مصیبت این است که چند زن بدحجاب در خیابان باشد. بله این مصیبت است و این زنها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند اما، مسئله این است که بقیه مسائل مانند زندان‌ها، ظلم‌ها،‌سرکوب‌ها و حق‌هایی که از مردم ضایع می‌شود چه می‌شود؟»

در این باره نیز گفتنی است؛
الف: بدیهی است که به قول ایشان، خانم‌ها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند و باز هم به قول ایشان، بدحجابی فقط یکی از مشکلات است. ولی چه کسی این مسئله را اصلی‌ترین مشکل قلمداد کرده است؟!  و اما، 

باید از آقای هاشمی پرسید آیا حضرتعالی نبودید که روز 12 اردیبهشت 65 در خطبه نماز جمعه تهران، پیشنهاد می‌کردید خانم‌های بدحجاب باید به اردوگاه‌های بازسازی منتقل بشوند و فرموده بودید این خانم‌ها باید خودشان در اردوگاه‌ها کار کنند و مخارج خویش را تأمین کنند زیرا اکثرا از قشر مرفه هستند و با پول‌های بادآورده که خودشان یا شوهرانشان دزدیده‌اند زندگی می‌کنند و...!!

جناب هاشمی! حالا یک‌بار دیگر سخنان دیروزتان را مرور بفرمائید!
ب: در حالی که دشمنان بیرونی با تحریف واقعیات، جمهوری اسلامی را به حق‌کشی و سرکوب و ظلم به مردم و زندانیان متهم می‌کنند! آقای هاشمی بر این توهمات و فضاسازی‌های کاذب، تاکید می‌ورزد و البته حتی یک نمونه نیز برای ادعاهای خود ارائه نمی‌کند.

ج: فرموده‌اند مسائل زندان‌ها، ظلم‌ها سرکوب‌ها و حق‌هایی که از مردم ضایع می‌شود چه می‌شود؟ که با عرض پوزش باید گفت؛

آیا دریافت رشوه‌های چندین میلیون دلاری از شرکت‌های نفتی بیگانه برای حراج بیت‌المال و به نفع بیگانگان ظلم به ملت نیست؟ آیا درخواست از بیگانگان برای افزایش تحریم‌ها علیه ایران، پایمال کردن حق ملت نیست؟ آیا همراهی با مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس  در فتنه 88 و دمیدن در اتهام تقلب، همسویی با دشمنان و ضایع کردن حق ملت نیست؟! اگر موارد یاد شده مصداق، ظلم و حق‌کشی و... نیست، پس چیست؟! و باید پرسید؛ بازداشت و رسیدگی به جرایم یاد شده ظلم و حق‌کشی است یا نادیده گرفتن آن؟!

و بالاخره یاد آن روزها به خیر که مواضع و عملکرد انقلابی آقای هاشمی‌رفسنجانی و حضور پرشور ایشان در جبهه‌ها و... خشم دشمنان ایران اسلامی و رضایت توده‌های مردم پاکباخته را در پی داشت. امید آن که اردوگاه پیشین خود را ترک نکند.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۰۷:۳۴
امیر مهدوی


دکتر جواد حق‌گو  استاد دانشگاه و کارشناس امور بین‌الملل: «فرانسوا توال» نویسنده معروف فرانسوی را باید اولین فردی دانست که مفهوم «ژئوپلیتیک» را به مقوله معرفتی و عقیدتی «شیعه» متصل کرد. وی در کتاب معروف خود با عنوان «ژئوپلیتیک شیعه» ضمن اشاره به پراکندگی جغرافیایی شیعیان در اقصی نقاط دنیا بویژه منطقه خاورمیانه و به‌طور خاص منطقه استراتژیک خلیج فارس، جایگاه مرکزی و هارتلندی ایران در جهان تشیع (ژئوپلیتیک تشیع) را مورد توجه و تدقیق قرار داده است. توال در پژوهش خود با استفاده از پیشینه تاریخی تشیع و نحوه پراکندگی جمعیتی شیعیان و مراکز قدرت آنها، منظری ژئوپلیتیک از این مذهب را ارائه داده است. با این حال و به حسب تغییر و تحولات گسترده واقع‌شده در جهان تشیع - بویژه در یک دهه گذشته - باید با نگاهی دوباره ژئوپلیتیک شیعه را ترسیم کرد. به عبارت دیگر ترسیمی که توسط توال از ژئوپلیتیک شیعه صورت پذیرفته است، امروز دیگر قابل اتکا نیست. این امر آنگاه ضروری می‌نماید که بدانیم وضعیت شیعیان در دوران کنونی به لحاظ قدرت تاثیرگذاری و میزان وزن و قدرت سیاسی در جوامع خود به هیچ‌وجه با دهه‌ها و قرون گذشته قابل مقایسه نیست. توجه و تدقیق در این مهم آنگاه از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که بدانیم شیعیان در دوران پیش از انقلاب اسلامی در هیچ سرزمینی نه تنها دارای قدرت سیاسی نبودند بلکه اساساً از وزن و اثرگذاری خاصی برخوردار نبودند. اگر هم در مناطقی چون ایران شاهد حکومت رژیم‌های پادشاهی پیرو مذهب تشیع (لااقل در ظاهر) بودیم لکن مذهب شیعه عملاً نقش و اثرگذاری خاصی در روندها و تصمیمات حکومتی نداشت و حکومت‌هایی چون پهلوی نیز عملاً از مشی سکولار پیروی می‌کردند. اینکه چه علل و عواملی نقش‌آفرینی بیشتر شیعیان در جهان اسلام و به تبع ظهور «ژئوپلیتیک نوین شیعه» را موجب شده، باید بیش از هر چیز آن را در غلبه «گفتمان انقلاب اسلامی ایران» در هماوردی با دیگر گفتمان‌ها به شمار آورد.
از گفتمان تعاریف متعدد و متکثری صورت پذیرفته است لکن در خوانشی ساده می‌توان گفتمان‌ها را چارچوب‌هایی فکری، اندیشه‌ای و تئوریک در هر مکتب در نظر گرفت که رفتار و کردار پیروان آن مکتب در درون هر کدام از گفتمان‌های رایج در مکتب، سازماندهی، هدایت و تعریف می‌شود. به‌عنوان نمونه مثلاً در مکتب اسلام می‌توان گفتمان‌های مختلفی چون اسلام انقلابی، اسلام سازشکار، اسلام آمریکایی، اسلام سلفی، اسلام تکفیری، اسلام اصلاح‌طلبانه و... را در نظر گرفت. توضیح آنکه پیروان تمام این گفتمان‌ها خود را پیرو مکتب اسلام دانسته و تمام رفتارهای خود را اعم از رفتار سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی با عنایت به بایسته‌های مکتب اسلام تبیین می‌کنند.
گفتمان انقلاب اسلامی ایران با تاکید بر دو عنصر اساسی «اسلامیت» و «جمهوریت» دیگر گفتمان‌های حاکم در ربع آخر قرن بیستم را با چالشی اساسی مواجه ساخت. هر گفتمان از دال مرکزی و دال‌های شناور تشکیل شده است. اسلام، دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی را تشکیل داده است. در پیرامون مفهوم اسلام شاهد حضور مفاهیمی چون عدالت، آزادی، دموکراسی، مقاومت، استقلال، امنیت و پیشرفت، به‌عنوان دیگر عناصر اصلی گفتمان انقلاب اسلامی هستیم.  تمام مفاهیم اشاره‌شده نقشی اساسی و بی‌بدیل در اثرگذاری گفتمان انقلاب اسلامی و به تعبیر دیگر «صدور گفتمانی انقلاب اسلامی ایران» در دیگر جوامع بویژه جهان تشیع داشته است. با این حال و با نگاهی دوباره می‌توان عنصر «مقاومت» را یکی از اساسی‌ترین علل و عوامل موثر در ترویج گفتمان انقلاب اسلامی ایران در سطح جهان اسلام و بویژه جهان تشیع دانست. اهمیت این عنصر تا بدانجاست که می‌توان به جای «ژئوپلیتیک نوین شیعه» امروز از «ژئوپلیتیک مقاومت» سخن به میان آورد.
بر این اساس می‌توان احیای شیعیان را در بستر جنبش اجتماعی نیروهایی به حاشیه رانده‌شده، جهت گذار به سوی شرایط مطلوب‌تر تبیین کرد. بنا بر این شیعیان جهان اسلام که طی سال‌ها، دهه‌ها و حتی قرن‌ها به لحاظ سیاسی و به علل و عوامل گوناگون از کنشگری و نقش‌آفرینی خاصی در معادلات جهان اسلام و دنیا برخوردار نبودند طی چند مرحله امروز به جایگاه بسیار متفاوتی در قیاس با گذشته رسیده‌اند. نمود این تغییر ژئوپلیتیک را امروز می‌توان در بسیاری از نقاط خاورمیانه بویژه لبنان، سوریه، بحرین، عراق و یمن به نظاره نشست. امروز تمام مسلمانان دنیا و به طور خاص شیعیان فارغ از تفاوت‌های فرهنگی و هویتی خود دریافته‌اند موفقیت و نقش‌آفرینی در راستای بهبود اوضاع در گروی مقاومت در برابر زیاده‌خواهی‌های استبداد داخلی و استعمار خارجی است.
نکته دارای اهمیت در این موضوع آن است که شروع اثرپذیری شیعیان جهان اسلام و آغاز و شدت یافتن اقدامات انقلابی در جهان تشیع بیش از هر چیز به دلیل قرابت‌های هویتی و فرهنگی موجود میان ایران با جوامع شیعه است. به عبارت دیگر به حسب نزدیکی‌های هویتی و فرهنگی میان ایران با سایر مسلمانان بویژه محبین اهل بیت در جوامع گوناگونی چون ترکیه، عربستان، مصر، اردن، جمهوری آذربایجان و...، دیر یا زود شاهد غلبه گفتمان انقلاب اسلامی در این کشورها نیز خواهیم بود. امری که نه سیاسی و نه نظامی است بلکه حکایت از انتخاب «راه انقلاب اسلامی ایران» توسط ملت‌های مسلمان منطقه دارد. در آن زمان می‌توان از «ژئوپلیتیک نوین جهان اسلام»، سخن به میان آورد. ژئوپلیتیکی که در آن مردم مسلمان منطقه نسبت به سیاست‌های سازشکارانه با رژیم غاصب صهیونیستی تجدیدنظر خواهند کرد.
احیای قدرت شیعیان و به تعبیر صحیح‌تر احیای قدرت مسلمانان هرچند گاهی مورد سوءاستفاده دشمنان اسلام قرار گرفته و با تعابیر گوناگونی چون «هلال شیعی»، «احیای امپراتوری ایران» و...، آن را توسعه‌طلبی و زیاده‌خواهی جمهوری اسلامی ایران معنا کرده‌اند، لکن شواهد و قرائن نشان از آن دارد که احیای شیعیان جهان اسلام و نیز گرایش اهل تسنن به ایران در کشورهایی چون فلسطین، عراق و سوریه، هیچ نسبتی با توسعه‌طلبی سرزمینی ایران و مسائلی از این دست نداشته و بیش از هر چیز تحت تاثیر غلبه گفتمان انقلاب اسلامی در این جوامع صورت پذیرفته است. به عبارت دیگر این جوامع با اطمینان از تجربه موفق انقلاب اسلامی و اطمینان از درستی راه جمهوری اسلامی ایران برای احقاق حقوق حقه‌اش، «راه خمینی کبیر» را برگزیده‌اند. راهی که مقاومت، عنصر اصلی آن را تشکیل داده است. در پایان و با توجه به آغاز دورانی جدید در جهان اسلام چند نکته را باید خاطرنشان کرد. نکاتی که در سال جدید خورشیدی باید مورد توجه و دقت مسؤولان و متولیان سیاست خارجی کشور قرار گیرد.
1- تحولات اخیر در جهان اسلام را باید سرآغازی برای ایجاد دگرگونی‌های اساسی در نظم منطقه خاورمیانه و به تعبیری حتی نظم بین‌المللی به شمار آورد. این امر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که بدانیم خاورمیانه در معادلات جهانی نقشی بی‌بدیل داشته و هرگونه تغییر و تحول ژئوپلیتیک در این منطقه استراتژیک پیامدهای گسترده‌ای بر نظام بین‌الملل خواهد گذارد. با نگاهی بر تحولات به وقوع پیوسته در یک دهه گذشته که بیش از هر چیز در گذار سیاست خارجی «یکجانبه‌گرایانه» دولت ایالات متحده به سیاست «چندجانبه‌گرایانه» نمود یافته است، باید بیش از پیش فعالیت‌های دولت ایالات متحده را مورد توجه و دقت قرار داد. توضیح آنکه دولت ایالات متحده تمام تلاش خود را برای احیای هژمونی از دست رفته‌اش به کار خواهد بست. این امر بی‌تردید آثار و پیامدهای متعددی بر جهان تشیع و دنیای اسلام خواهد گذارد.
2- دستگاه دیپلماسی کشور و دیگر متولیان امر سیاست خارجی در این مناطق باید با رصد همه‌جانبه تحولات منطقه‌ای ضمن پرهیز از «مصلحت‌سنجی‌ها»ی غیرواقعگرایانه، با عنایت به رهنمودهای شفاف و صریح قانون اساسی در باب سیاست خارجی، تحقق منافع حداکثری ایران و اسلام را سرلوحه کار خود قرار داده و با درک شرایط جدید نگران اخم برخی دولت‌های مستبد و زورگوی جهانی نباشند. دولت‌هایی که امروز همگی قدرت بلامنازع ایران را پذیرفته و در تلاش برای ایجاد ائتلاف علیه ایران هستند. ائتلافی که طبعاً برخی کشورهای منطقه نظیر سعودی و ترکیه کانون اصلی آن را تشکیل خواهند داد.
3- به باور بسیاری از متخصصان روابط بین‌الملل حضور همه‌جانبه دولت ایالات متحده بر سر میز مذاکرات هسته‌ای بیش از هر چیز نشان از قدرت و صلابت ایران در منطقه دارد. بنا به ادعای برخی ناظران این امر بدان معناست که دولت ایالات متحده به دنبال آن است تا با سوءاستفاده از تغییر و تحولات ژئوپلیتیک ضمن گسترش شکاف در پیکره جهان اسلام منافع حداکثری خود را دنبال کند، امری که لزوم توجه و دقت بیش از پیش متولیان دستگاه دیپلماسی کشور را گوشزد می‌کند. توضیح آنکه در برخی اظهارات مقامات صاحب منصب در امر سیاست خارجی نگاه‌های بیش از حد خوش‌بینانه‌ای مطرح می‌شود که تناسب چندانی با واقعیت‌های سیاست بین‌الملل و بویژه سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا ندارد. بنا به قرائن و شواهد متعدد تاریخی باید دانست منافع دولت‌هایی چون ایالات متحده، انگلستان و در یک کلام غرب در گسترش شکاف میان مسلمانان است، بنا بر این نباید با ذوق‌زدگی تصور کرد پس از به سرانجام رسیدن مذاکرات هسته‌ای، دولت آمریکا همراه و یار ما برای تحقق آرمان «امت واحده اسلامی» خواهد بود بلکه اتفاقاً باید از نزدیکی بیش از حد آمریکا به ایران برای آسیب رساندن به این آرمان مقدس بیم داشته باشیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۵۴
امیر مهدوی

مرحوم کلینی از «حسین بن‌علوان» روایت می‌کند که گفت: ما در مجلسی بودیم، و در آن طلب علم می‌کردیم. در یکی از سفرها هزینه من تمام شد و یکی از یارانمان گفت: امیدت به کیست؟ گفتم فلانی، گفت: در آن هنگام به خدا سوگند که حاجتت روا نمی‌شود و به آرزویت نمی‌رسی و طلب خود را به دست نمی‌آوری! گفتم: تو را چه شده که این سخن را می‌گویی و چرا؟ گفت: صادق ال‌محمد(ع) به من حدیث کرد که به تحقیق در یکی از کتاب‌ها خوانده که خداوند متعال می‌فرماید: به عزت و جلال و بزرگواری و رفعتم بر عرشم سوگند، هرکس که به غیر من امید بندد، امیدش را قطع و به  ناامیدی تبدیل می‌کنم، و نزد مردم بر او جامه خواری و ذلت می‌پوشم، و او را از قرب خودم دور می‌کنم، و از وصلم دورش می‌سازم.
آیا در رفع شداید امید به غیر من دارید؟ با اینکه رفع شداید به دست من است، و به فکر خود درب خانه غیر مرا می‌کوبید؟ با اینکه  کلید مشکلات در دست من است و درب خانه‌ها همه بسته است، ولکن درب خانه من بر روی آنهایی که مرا می‌خوانند باز است. (1)
1- سخن خدا (کلیات احادیث قدسی)، ص 124

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۰۷
امیر مهدوی