برخلاف واکنش ظریف به نامه 47 سناتور آمریکایی معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور میگوید سناتورها درست میگویند؛ نمیشود روی اوباما حساب کرد
حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور در یادداشتی در
صفحه شخصی خود به تحلیل نامه 47 سناتور آمریکایی به رهبران ایران پرداخت.
به گزارش «وطن امروز»، ابوطالبی ضمن تشریح شرایط قانونگذاری و اعتبار
مصوبات داخلی و بینالمللی در چارچوب قوانین آمریکا، آنچه را که 47 سناتور
آمریکایی بیان کردهاند کاملا درست میداند. به اعتقاد معاون سیاسی دفتر
رئیسجمهور، اگرچه دولت آمریکا برای رهایی از برخی قوانین داخلی خود، توافق
موقت هستهای را در ژنو منعقد کرده است اما از آنجا که رئیسجمهور آمریکا
چندان در عرصه بینالملل فعال نیست و در حقیقت وجههای ندارد، نمیتوان از
آنچه در توافق نهایی نوشته میشود، مطمئن بود. ابوطالبی در نهایت، آنچه را
که میتواند ضمانتی برای اجرای توافق نهایی و عمل به تعهدات درباره لغو
تحریمها باشد در همسان بودن حزبی دولت و کنگره آمریکا دانست. چیزی که
اکنون وجود ندارد و قاعدتا این خبر خوبی برای مذاکرات نخواهد بود. متن کامل
یادداشت معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور با عنوان «تفاهمات و معاهدات
بینالمللی و قانون اساسی آمریکا» بدین شرح است:
اول: ٤٧سناتورآمریکا نوشتهاند: توافقی که به تصویب کنگره نرسیده باشد،
میتواند فقط با یک حرکت قلم رئیسجمهوری بعدی باطل شود و کنگره آینده هم
هر زمان لازم دید، قادر است موارد توافق را تغییر دهد (شبیه اقدامی که جو
بایدن، معاون کنونی رئیسجمهوری آمریکا، زمانی که رئیس کمیته روابط خارجی
سنا بود، در نامهای به کالین پاول، وزیر خارجه وقت، درباره «پیمان مسکو»
درباره تسلیحات استراتژیک اتمی با روسیه در سال ۲۰۰۲ و تایید آن درکنگره
انجام داده بود). لذا، سناتورها براساس قانون اساسی آمریکا با توجه به
پیچیدگیهای آن از قرن ١٨ تاکنون سخن کاملا درستی میگویند؛ بویژه آنکه با
این نامه میخواهند سابقهای هشدارگونه برای روندهای داخلی قانونی خود
ایجاد کنند و به جامعه بینالمللی هم هشدار دهند. از این امر نباید آسان
گذشت.
دوم: چراکه تفاهمات و معاهدات بینالمللی در آمریکا به دو صورت سامان قانونی به خود میگیرند:
الف) به صورت Treatyها که باید به تصویب اکثریت قاطع سنا برسد؛ و حتی از
آغاز آن هم باید از سنا و با مجوزهای آن روند کار شروع شود.
ب) به صورت(Executive Agreement E.A)ها که آنها هم به سه گروه تقسیم میشوند:
1- Congressional E.A که براساس اجازه قبلی سنا شکل و سامان میگیرد.
2- E.Aهایی که تداوم تریتیها (P.T) است.
3- Sole E.Aها برمبنای مجوز رئیسجمهور سامان مییابد؛ که اینها بسیار
محدودند و در حوزه قدرت رئیسجمهور در سیاست خارجی است، مانند به رسمیت
شناختن یک کشور یا... اما اگر در این موارد هم اختلافی پیش بیاید به
روندهای دادگاه قانون اساسی آمریکا و... دچار میشود (مانند اختلاف کنگره و
دولت در دعاوی مربوط به داراییهای ایران و آمریکا و...) اینها
simple signature هستند و قائم به نظر رئیسجمهور آمریکا که عموما برخلاف
روح آنها در دوران آن رئیسجمهور عمل نمیشود؛ نه اینکه اجباری و
لازمالاجرا برای همه باشد و این روند تداوم دارد تا آنکه امضا پس گرفته
شود.
سوم: بحث دیگری که اینجا مطرح میشود آن است که این تفاهمات و معاهدات
Self Executive باشند یا خیر چراکه نحوه تعامل با آنها و اجراییشدنشان
در داخل آمریکا به شکل فدرال یا توسط پارلمانهای ایالتی و... متفاوت خواهد
بود و آنها میتوانند به آن عمل نکرده یا برخلاف آن عمل کرده و تصمیم
بگیرند. لذا آمریکا برای رهاشدن از این مشکلات، گفتوگوهای ژنو را به صورت
برنامه اقدام مشترک
(Joint Plan of Action) پذیرفت که خارج از این روند تعهدات و قوانین داخلی باشد.
چهارم: بدین شکل، این پیچیدگیهای قانونی در آمریکا به سناتورها این
توانایی را میدهد که حتی در صورت امضای هر توافقی در چارچوب یکی از اشکال
فوق، آن را به چالش بکشند یا آنکه رئیسجمهور بعدی با حرکت قلم آن را تایید
نکند که البته وضع آن در حوزه بینالملل با حوزه داخلی در آمریکا متفاوت
خواهد بود. این نزاع میان دولت و کنگره آمریکا – که آقای اوباما میگوید:
«این یک ائتلاف غیرمعمول است... برخی اعضای کنگره نشان دادهاند که
میخواهند خود را با تندروهای داخل ایران در یک ردیف قرار دهند» و سخنگوی
کاخ سفید بدون ورود به محتوا درباره آن اضافه میکند: «این نامه یک
استراتژی حزبی با هدف تضعیف توانایی رئیسجمهوری آمریکا برای هدایت سیاست
خارجی و پیشبرد منافع امنیت ملی کشور در جهان است»- نشان میدهد که در آن
کشور، دولت در تفاهمات و معاهدات حوزه بینالملل فعال مایشاء نیست که این
خود چالشی بزرگ برای مذاکرات بوده و تنها در صورتی میتوان اطمینان خاطر
نسبت به روند و تحولات قانونی درباره رفع یا عدم افزایش تحریمها در داخل
آمریکا داشت که رئیسجمهور و اکثریت کنگره از یک حزب باشند. «اتفاقی که
اکنون اینگونه نیست.» به نظر میرسد این اظهارنظر معاون سیاسی رئیسجمهور
مبنی بر اینکه دولت آمریکا فعال مایشاء نیست، میتواند کنایهای به سخنان
چند روز پیش محمدجواد ظریف باشد که با استناد به حقوق بینالملل و ارجاع
توافق هستهای به شورای امنیت، آن را الزامی برای اجرا عنوان کرده بود.
الزامی که بنا بر اظهار نظر حمید ابوطالبی مبنی بر شرایط سیاسی حاکم بر
آمریکا و تاثیر نهچندان دولت حاکم بر مناسبات بینالمللی چندان هم
الزامآور نیست و اصطلاحا نمیتوان روی آن حساب کرد. ظریف در بخشی از
مصاحبه خود با یکی از هفتهنامههای اصلاحطلب و حامی دولت درباره مذاکرات
هستهای ایران و 1+5 گفته بود: «مساله این است توافق سیاسی که شکل میگیرد،
باید متوازن باشد. اینکه پس از توافق چگونه تحریمها برداشته میشود و آیا
پیچیدگی حقوقی برایش تعریف میشود یا خیر به جزئیات توافق بستگی دارد. در
نتیجه باید به اینکه شکل این توافق چگونه باشد توجه کرد چراکه بالاخره این
توافقی است که در یک قطعنامه فصل هفتمی منشور ملل متحد مورد تایید قرار
میگیرد و در نتیجه به یک توافق بینالمللی و الزامآور برای همه دولتها
تبدیل میشود. اینکه دولتها به چه میزان به تعهدات بینالمللیشان عمل
میکنند بحثی جداگانه است اما ما در حقوق بینالملل مبانیای داریم که برای
دولتها تعهدآور است و از آن مبانی استفاده میکنیم». اکنون و با توجه به
شرایط حاکم بر مذاکرات هستهای و شرایط سیاسی آمریکا لازم است تیم
مذاکرهکننده هستهای دقت لازم را به خرج دهد تا تجربه نقض عهدهای طرف
مقابل چون سالهای پیش و حتی آنچه مکررا بعد از توافق هستهای در این دولت
صورت گرفت درباره غایت مذاکرات رخ ندهد.
منبع : وطن امروز