نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گنجی» ثبت شده است

تاملی بر مقاله‌ "آمارسازی‌های شگفت‌انگیز، علم و دمکراسی سازی" منتشره در رادیو زمانه
این‌ها بخشی از مواردی‌ست که اکبر گنجی بدان اشاره کرده و اعتراف و ثابت می‌کند که این‌ها نه تنها واقعیت ندارند بلکه صرفا ادعاهایی‌ست که براساس تکنیک دروغ بزرگ علیه جمهوری استفاده شده است. اما جای تاسف دارد که این حربه را برخی از خودی‌ها علیه نظام استفاده کرده‌اند. اینکه دشمن چنین کاری کند با این توجیه که "کار دشمن دشمنی کردن است" قابل هضم است.

گروه سیاسی - دروغ بزرگ (به آلمانی: Große Lüge)، اصطلاح و تکنیکی است در پروپاگاندا، که اولین بار آدولف هیتلر از آن استفاده کرد و نمایندهٔ تکنیکی تبلیغاتی در دنیای سیاست است. آدولف هیتلر در کتاب نبرد من، می‌گوید مردم شکست آلمان در جنگ جهانی اول را به این دلیل پذیرفتند که یهودی‌های دارای نفوذ در مطبوعات از این تکنیک استفاده کردند. از نظر او این روش مستلزم آن است که دروغ چنان عظیم باشد که هیچ کس باور نکند که «کسی آنقدر گستاخ باشد که چنین بی‌شرمانه حقیقت را تحریف کند». اولین مورد استفادهٔ دروغ بزرگ در این جملهٔ معروف او مستند شده است: «در دروغ بزرگ همواره نیروی قابل باور بودن موجود است.»

به گزارش بولتن، بی را بر گردن او بیاندازید. مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور می‌کنند و اگر دروغی را مکرراً تکرار کنیدعدها یوزف گوبلز که وزیر تبلیغات هیتلر بود این تئوری را با کمی تغییر بدین گونه بیان کرد که دروغ بزرگ یکی از روش‌های تبلیغاتی مورد استفادهٔ انگلستان است که دروغ بزرگی می‌گویند و در ضمن تحت هر شرایطی بر صحت آن پافشاری می‌کنند. شایع است که گوبلز روایت خود از روش دروغ بزرگ را بدون نسبت دادن آن به یهودی‌ها و یا متفقین مورد استفاده قرار می‌داد. این روایت بدون منبع شایع‌ترین نمونهٔ استفاده از دروغ بزرگ است و بر اساس آن معمولاً فرض گفته می‌شود که گوبلز خود مبدع تکنیک دروغ بزرگ بوده است.

در صفحهٔ ۵۱ گزارشی که از طرف دفتر خدمات استراتژیک ایالات متحده در مورد شرح حال روحی هیتلر منتشر شده بود چنین آمده است: «اولین قانون او این است که هیچ‌وقت نگذارید مردم دلسرد شوند، هیچ‌وقت خطا و تقصیری را نپذیرید، هیچ‌وقت تصدیق نکنید که دشمن ممکن است صفت خوبی داشته باشد، هیچ‌وقت جایی برای جایگزین باقی نگذارید، در آن واحد روی یک دشمن متمرکز شوید و تقصیر هر اتفاق بد

، دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.»

گفتنی‌ست این تکنیک را خیلی از دشمنان جمهوری اسلامی علیه آن استفاده کرده‌اند. با مراجعه به تاریخ سی و چند ساله‌ی جمهوری اسلامی به خوبی می‌توان شواهد این استفاده‌ی کثیف را دید. به کرات دشمنان انقلاب اسلامی با آمارسازی و سندسازی‌های گوناگون، خواسته‌اند تا واقعیت جمهوری اسلامی را قلب کرده تا به نیات شوم خود دست یابند. نکته اینجاست با وجود همه‌ی استدلالاتی که حامیان جمهوری اسلامی در برابر تمامی ادعاهای دروغ‌آمیز آنها ارائه می‌کردند، متهم به جانب‌داری می‌شدند. اما حالا اتفاقی جالب افتاده که در آن، یکی از نیروهای ضدانقلاب خود معترف به این واقعیت شده و با اشارات مستقیم نشان می‌دهد که چگونه از تکنیک دروغ بزرگ علیه جمهوری اسلامی استفاده می‌کنند، آنهم توسط خودی‌ها!

اکبر گنجی در مقاله‌ای تحت عنوان "آمارسازی‌های شگفت‌انگیز، علم و دمکراسی سازی" به دروغ‌های بزرگی که توسط برخی دولت‌مردان و دیگر افراد در این چند وقت اخیر بیان شده اشاره می‌کند که خواندنش خالی از لطف نیست: «مخالفان جمهوری اسلامی نیز به جای آن که این گونه روش‌های غیر علمی و غیر دموکراتیک را نقد و نفی کنند، به همین سنت توسل جسته و در عدد سازی گوی سبقت را از یکدیگر می‌ربایند:

1. معاون اول رئیس جمهور- در ۵/۲/۹۴ ادعا کرد که دولت احمدی نژاد ۷۰۰میلیارد دلار پول کشور را خرج واردات کرد. سپس افزود : «در دو دوره قبل پیش و پس از مصرف ۷۰۰میلیارد دلار تعداد شاغلین در کشور ۲۰ میلیون نفر بوده است و این به آن معناست که این میزان پول رفته و موجب اشتغال جوانان چینی و کشورهای دیگر شده است.»

2. هزینه مستقیم ۷۰۰میلیارد دلاری پروژه هسته‌ای ایران. مخالفان جمهوری اسلامی در خصوص این پرسش که آیا پروژه استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای به سود "منافع ملی ایران” بوده یا به زیان آن، اختلاف نظر دارند (به عنوان نمونه به نظرات رئیس سازمان انرژی اتمی شاه و اردشیر زاهدی- داماد شاه- بنگرید). با همه اینها، پرسش مهمی نیازمند پاسخ است: جمهوری اسلامی به طور مستقیم تاکنون چه میزان در این پروژه هزینه کرده است؟

3. مدعیان هزینه صدها میلیارد دلاری ایران در پروژه هسته‌ای، این ادعا را هم مطرح می‌سازند که ایران صدها میلیارد دلار به سوریه، حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین کمک مالی کرده است. با توضیحاتی که پیش از این گذشت، معلوم نیست جمهوری اسلامی کارخانه چاپ دلار است یا معجزه‌گر؟

4. مطابق گزارش سازمان شفافیت بین‌المللی، ایران از نظر شاخص فساد در وضعیت بدی قرار دارد (جایگاه ۱۴۵ در سال ۲۰۱۳ و جایگاه ۱۳۶ در سال۲۰۱۴). اقتصاد ایران دولتی، فاسد و رانتیر است. اما در این مورد هم اعداد و آمارهای مخالفان با واقعیت سازگار نیست.

5. استاد محترم علوم سیاسی در یک سخنرانی که با کف زدن های ممتد حاضران روبرو می شود، آمارهای مختلفی ارائه می‌کند. از جمله می‌فرمایند یک جنبه از سرنوشت زنان ایران به فاجعه انجامیده است، برای این که ۵۰ درصد ازدواج‌های ایران به طلاق متهی می‌شود.»

این‌ها بخشی از مواردی‌ست که اکبر گنجی بدان اشاره کرده و اعتراف و ثابت می‌کند که این‌ها نه تنها واقعیت ندارند بلکه صرفا ادعاهایی‌ست که براساس تکنیک دروغ بزرگ علیه جمهوری استفاده شده است. اما جای تاسف دارد که این حربه را برخی از خودی‌ها علیه نظام استفاده کرده‌اند. اینکه دشمن چنین کاری کند با این توجیه که "کار دشمن دشمنی کردن است" قابل هضم است. اما چه باید گفت به خودی‌هایی که به قول شاعر: من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد... باشد که حداقل اعتراف نیروهای ضدانقلابی چون اکبر گنجی دلیل و حجتی شود برای آنهایی که تا امروز، استدلالات نیروهای انقلابی را توجیه می‌دانستند. هرچند، آن کسی که دنبال حقیقت است، به این آسمان ریسمان بافی‌ها نیاز ندارد. فقط آرزو می‌کنیم مدیران و مسئولین جمهوری اسلامی با آمارسازی‌های خلاف واقع و تنها بخاطر مسائل حزبی و جناحی، در زمین بازی دشمن بازی نکرده و آب به آسیاب دشمن نریزند و نظام را با هزینه‌های روانی مواجه نسازند.

منبع:یاد یاران
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۴۱
امیر مهدوی


Image result for ‫دکتر عبدالله گنجی‬‎

برای معتقدین به انقلاب اسلامی و اندیشه سیاسی حضرت امام، مجلس خبرگان از جایگاه بسیار ممتازی برخوردار است. اهمیت آن را اگر بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم اینکه تنها مجموعه‌ای است که هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد. قدرت، اختیار و صلاحیت گزینش رهبری سیاسی – مذهبی جامعه اسلامی که تأثیر آن در فراسوی مرزهای جهان اسلام قابل دریافت است، مسئولیت کمی نیست.

اهمیت این مجلس وقتی دو‌چندان می‌شود که بدانیم در صدر مشروطه‌ که حکومت پادشاهی در حال تزلزل بود از سوی علمای تراز اول جهان تشیع، بدیل درون‌دینی برای سلطنت ارائه نشد. شیخ ابراهیم زنجانی (صادرکننده حکم اعدام شیخ فضل‌الله‌نوری) در پاسخ به انتقادات زیادی که درباره بی‌توجهی علما به انتخاب ولی فقیه در آن زمان می‌شد، با صراحت به سردرگمی علما در چگونگی کشف چنین فردی با مکانیزم مردم‌سالاری اعتراف و دهها دلیل را برای عدم امکان چنین امری متذکر می‌شود، به طور مثال می‌گوید اگر 100 نفر آمدند و خود را واجد شرایط دانستند، چه کنیم؟

اگر فردی توان نداشت چگونه کنار برود؟ مردم در انتخاب او چه کنند؟ اگر انتخاب‌کنندگان خود واجد شرایط بودند چه باید بکنند؟ و... امام آمد و با درس‌آموزی از آن تاریخ تلخ، ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران را طوری طراحی کرد که هم صفات رهبری محفوظ بماند و هم مردمی که در احراز آن صفات نمی‌توانند به صورت تخصصی و قطعی نظر دهند از گردونه انتخاب رهبری دینی- سیاسی جامعه خویش محروم نشوند. بنابراین «صفات» به عنوان یک مقوله اعتقادی و جوهری و «انتخاب» به عنوان یک مقوله اجتماعی در نظام‌سازی امام ممزوج گردید و «نیابت در زمان غیبت» با «نقش مردم در عرصه سرنوشت» اجتهاد پویای تشیع را کارآمد نشان داد. ولایت فقیه در اندیشه امام از جوهره ذاتی برخوردار است، به صورتی که با صراحت می‌فرمایند «ولایت فقیه چیزی نیست که آن را خبرگان درست کرده باشد»  اما خبرگان ملت مأموریت تبدیل بالقوگی آن به بالفعل را به عهده دارند.

بنابراین این جایگاه «رهبرجوی» این مجلس به گونه‌ای است که رقابتی بین مجتهدین معتمد ملت وجود ندارد. عرصه انتخابات خبرگان عرصه «انتخابات عرفی» و هوی و هوس نیست بلکه امانتداری از سوی ملت برای احراز شرایط و صفات ولایت است. نتیجه اینکه هم در ورود به این مجلس و هم در عملی که در آن انجام می‌شود ردپای دنیا یافت نمی‌شود و نباید یافت شود. عرفی‌گرایان که تقدس در حوزه سیاست را بی‌معنی می‌دانند، بارها تلاش نمودند جایگاه خبرگان را تقلیل و آن را نهادی مدنی که با شاخص‌های روشنفکری قابل فهم باشد، بدانند. در ماه‌های منتهی به نشست دیروز خبرگان روزنامه‌ها و رسانه‌های تملق‌گو و سیاست‌زده بازی مفصلی را برای ریاست مجلس خبرگان شروع کردند و تلاش نمودند این حریم را به رقابت‌های تنفرآمیز تبدیل کنند.

 برخی از اعضای آن نیز ناخودآگاه به این بازی وارد شدند و ابایی از این نداشتند که هم‌ترازان خود در آن مجلس را «ناصالح» خطاب کنند. از چند ماه پیش بازی «هاشمی می‌آید – هاشمی نمی‌آید» را به راه انداختند اما غافل از اینکه رویه مذکور نه تنها خدمت به آیت‌الله هاشمی نبود بلکه باز کردن دریچه سیاست‌بازی به «مجمع مجتهدین» بود.

واقعاً مزایای ریاست مجلس خبرگان برای جریان اصلاحات چیست که اینقدر بی‌صبری و جرزنی را به راه انداختند؟ در تحلیل این بی‌صبری حتماً‌ به «نفس‌های نفاق‌آلوده» می‌رسیم که در سینه‌ها پنهان و در چشمان نمایان است.  در اوایل سال 1384 با جمع دانشجویی خدمت آیت‌الله هاشمی رسیدیم، نگارنده به عنوان سخنگوی جمع، ضمن تمجید از تأثیر وی در انقلاب اسلامی و یادآوری نگاه امام به ایشان و برشمردن همه خوبی‌های وی، عرض کردم جنابعالی خود را مزین به همین جمله امام که «هاشمی ذخیره‌ای برای انقلاب است» بدانید و این مدال را در حوزه انتقال تجربه به کار گیرید و وارد عرصه اجرایی کشور نشوید.

حضرت آیت‌الله در پاسخ فرمودند:«دم پای شما بچه‌های وزارت اطلاعات اینجا بودند و گفتند که بنده 51 درصد رأی دارم پس مردم مرا می‌خواهند و من باید بیایم». آمد و آن شد که نباید می‌شد. در انتخابات دیروز نیز خبرهایی بود که یکی از اعضای دولت که در انتقال اخبار جایگاه حقوقی و موجه دارد، حضرت آیت‌الله را به این نقطه رساند که وارد گود رقابت برای ریاست خبرگان شود و آن شد که باز نباید می‌شد.

در صورتی که با یک حساب عقلایی و سرانگشتی می‌شد این سؤال را طرح کرد که مگر می‌شود افرادی که در اواسط مجلس خبرگان ریاست را از هاشمی گرفتند، مجدداً ایشان را به ریاست برگزینند؟ بنابراین چون ترکیب مجلس همان مجلسی است که هاشمی را انتخاب نکردند اکنون نیز همان موضع را دارند و نباید آیت‌الله هاشمی وارد این انتخاب می‌شد. روزنامه شرق دیروز در مصاحبه‌ای با هاشمی طوری تیتر می‌زند که ایشان نمی‌آید. ایشان در چند نوبت با جمله «اگر احساس تکلیف کنم می‌آیم» شروع کرده است و از قضا در همه موارد احساس تکلیف کرده‌اند.

 نگارنده سخت معتقدم حرمت آیت‌الله هاشمی در نظام جمهوری اسلامی باید حفظ شود اما این هوشیاری و تیزبینی باید از خود ایشان شروع شود که با تحلیل‌ها و اطلاعات غلط وی را نقل مجالس نکنند. هاشمی همچنان ذخیره‌ای برای انقلاب است اما عرفی‌گرایان تلاش می‌کنند این ذخیره را طور دیگری تفسیر نمایند. گویی طمع‌ورزی عرفی‌گرایان تا اندازه‌ای از مشی وی سرچشمه می‌گیرد و این برای نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی تلخ و ناراحت‌کننده است.


نویسنده : دکترعبدالله گنجی 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۲۳
امیر مهدوی