اعتراف اکبر گنجی به استفاده دشمنان جمهوری اسلامی از تکنیک دروغ بزرگ علیه آن
گروه سیاسی - دروغ بزرگ (به آلمانی: Große Lüge)، اصطلاح و تکنیکی است در پروپاگاندا، که اولین بار آدولف هیتلر از آن استفاده کرد و نمایندهٔ تکنیکی تبلیغاتی در دنیای سیاست است. آدولف هیتلر در کتاب نبرد من، میگوید مردم شکست آلمان در جنگ جهانی اول را به این دلیل پذیرفتند که یهودیهای دارای نفوذ در مطبوعات از این تکنیک استفاده کردند. از نظر او این روش مستلزم آن است که دروغ چنان عظیم باشد که هیچ کس باور نکند که «کسی آنقدر گستاخ باشد که چنین بیشرمانه حقیقت را تحریف کند». اولین مورد استفادهٔ دروغ بزرگ در این جملهٔ معروف او مستند شده است: «در دروغ بزرگ همواره نیروی قابل باور بودن موجود است.»
به گزارش بولتن، بی را بر گردن او بیاندازید. مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور میکنند و اگر دروغی را مکرراً تکرار کنیدعدها یوزف گوبلز که وزیر تبلیغات هیتلر بود این تئوری را با کمی تغییر بدین گونه بیان کرد که دروغ بزرگ یکی از روشهای تبلیغاتی مورد استفادهٔ انگلستان است که دروغ بزرگی میگویند و در ضمن تحت هر شرایطی بر صحت آن پافشاری میکنند. شایع است که گوبلز روایت خود از روش دروغ بزرگ را بدون نسبت دادن آن به یهودیها و یا متفقین مورد استفاده قرار میداد. این روایت بدون منبع شایعترین نمونهٔ استفاده از دروغ بزرگ است و بر اساس آن معمولاً فرض گفته میشود که گوبلز خود مبدع تکنیک دروغ بزرگ بوده است.
در صفحهٔ ۵۱ گزارشی که از طرف دفتر خدمات استراتژیک ایالات متحده در مورد شرح حال روحی هیتلر منتشر شده بود چنین آمده است: «اولین قانون او این است که هیچوقت نگذارید مردم دلسرد شوند، هیچوقت خطا و تقصیری را نپذیرید، هیچوقت تصدیق نکنید که دشمن ممکن است صفت خوبی داشته باشد، هیچوقت جایی برای جایگزین باقی نگذارید، در آن واحد روی یک دشمن متمرکز شوید و تقصیر هر اتفاق بد
، دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.»
گفتنیست این تکنیک را خیلی از دشمنان جمهوری اسلامی علیه آن استفاده کردهاند. با مراجعه به تاریخ سی و چند سالهی جمهوری اسلامی به خوبی میتوان شواهد این استفادهی کثیف را دید. به کرات دشمنان انقلاب اسلامی با آمارسازی و سندسازیهای گوناگون، خواستهاند تا واقعیت جمهوری اسلامی را قلب کرده تا به نیات شوم خود دست یابند. نکته اینجاست با وجود همهی استدلالاتی که حامیان جمهوری اسلامی در برابر تمامی ادعاهای دروغآمیز آنها ارائه میکردند، متهم به جانبداری میشدند. اما حالا اتفاقی جالب افتاده که در آن، یکی از نیروهای ضدانقلاب خود معترف به این واقعیت شده و با اشارات مستقیم نشان میدهد که چگونه از تکنیک دروغ بزرگ علیه جمهوری اسلامی استفاده میکنند، آنهم توسط خودیها!
اکبر گنجی در مقالهای تحت عنوان "آمارسازیهای شگفتانگیز، علم و دمکراسی سازی" به دروغهای بزرگی که توسط برخی دولتمردان و دیگر افراد در این چند وقت اخیر بیان شده اشاره میکند که خواندنش خالی از لطف نیست: «مخالفان جمهوری اسلامی نیز به جای آن که این گونه روشهای غیر علمی و غیر دموکراتیک را نقد و نفی کنند، به همین سنت توسل جسته و در عدد سازی گوی سبقت را از یکدیگر میربایند:
1. معاون اول رئیس جمهور- در ۵/۲/۹۴ ادعا کرد که دولت احمدی نژاد ۷۰۰میلیارد دلار پول کشور را خرج واردات کرد. سپس افزود : «در دو دوره قبل پیش و پس از مصرف ۷۰۰میلیارد دلار تعداد شاغلین در کشور ۲۰ میلیون نفر بوده است و این به آن معناست که این میزان پول رفته و موجب اشتغال جوانان چینی و کشورهای دیگر شده است.»
2. هزینه مستقیم ۷۰۰میلیارد دلاری پروژه هستهای ایران. مخالفان جمهوری اسلامی در خصوص این پرسش که آیا پروژه استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای به سود "منافع ملی ایران” بوده یا به زیان آن، اختلاف نظر دارند (به عنوان نمونه به نظرات رئیس سازمان انرژی اتمی شاه و اردشیر زاهدی- داماد شاه- بنگرید). با همه اینها، پرسش مهمی نیازمند پاسخ است: جمهوری اسلامی به طور مستقیم تاکنون چه میزان در این پروژه هزینه کرده است؟
3. مدعیان هزینه صدها میلیارد دلاری ایران در پروژه هستهای، این ادعا را هم مطرح میسازند که ایران صدها میلیارد دلار به سوریه، حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین کمک مالی کرده است. با توضیحاتی که پیش از این گذشت، معلوم نیست جمهوری اسلامی کارخانه چاپ دلار است یا معجزهگر؟
4. مطابق گزارش سازمان شفافیت بینالمللی، ایران از نظر شاخص فساد در وضعیت بدی قرار دارد (جایگاه ۱۴۵ در سال ۲۰۱۳ و جایگاه ۱۳۶ در سال۲۰۱۴). اقتصاد ایران دولتی، فاسد و رانتیر است. اما در این مورد هم اعداد و آمارهای مخالفان با واقعیت سازگار نیست.
5. استاد محترم علوم سیاسی در یک سخنرانی که با کف زدن های ممتد حاضران روبرو می شود، آمارهای مختلفی ارائه میکند. از جمله میفرمایند یک جنبه از سرنوشت زنان ایران به فاجعه انجامیده است، برای این که ۵۰ درصد ازدواجهای ایران به طلاق متهی میشود.»
اینها بخشی از مواردیست که اکبر گنجی بدان اشاره کرده و اعتراف و ثابت میکند که اینها نه تنها واقعیت ندارند بلکه صرفا ادعاهاییست که براساس تکنیک دروغ بزرگ علیه جمهوری استفاده شده است. اما جای تاسف دارد که این حربه را برخی از خودیها علیه نظام استفاده کردهاند. اینکه دشمن چنین کاری کند با این توجیه که "کار دشمن دشمنی کردن است" قابل هضم است. اما چه باید گفت به خودیهایی که به قول شاعر: من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد... باشد که حداقل اعتراف نیروهای ضدانقلابی چون اکبر گنجی دلیل و حجتی شود برای آنهایی که تا امروز، استدلالات نیروهای انقلابی را توجیه میدانستند. هرچند، آن کسی که دنبال حقیقت است، به این آسمان ریسمان بافیها نیاز ندارد. فقط آرزو میکنیم مدیران و مسئولین جمهوری اسلامی با آمارسازیهای خلاف واقع و تنها بخاطر مسائل حزبی و جناحی، در زمین بازی دشمن بازی نکرده و آب به آسیاب دشمن نریزند و نظام را با هزینههای روانی مواجه نسازند.