نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۹۲ مطلب با موضوع «هسته ای» ثبت شده است

محمدکاظم انبارلویی : مقام معظم رهبری دردیدار با معلمان فرمودند؛ "اگر ملتی نتواند از عظمت و هویت خوددر مقابل بیگانگان دفاع کند قطعا توسری خواهدخورد". بازخوانی عزت و عظمت و هویت ما با بهره گیری از تجربیات تاریخی یک امر ضروری است . ما یک ملتی بزرگ با تاریخی افتخار آمیز هستیم . قبل و بعد از اسلام ملت ایران درتاریخ 3 هزار ساله خود گاهی یک ابرقدرت بلامنازع در زمین بود .

قاجار و پهلوی ایران را به خاک سیاه نشاندند و ملت را در برابر قدرتهای منطقه ای و جهانی ذلیل کردند . استبداد داخلی در پیوند با استعمار خارجی با تشویق سرسپردگی به غرب و تسلیم بدون قید و شرط در برابر بیگانگان بویژه مبانی فکری و نظری مدرنیسم فرصت های پیشرفت ، رفاه و آرامش را از ملت گرفتند. اما ملت هرگز وحدت و یکپارچگی خود را از دست نداد و با جنبش تنباکو و نهضت مشروطه و سپس نهضت ملی شدن نفت کمر راست کرد. اما خائنین به ملت، سرسپردگان به غرب و جریان روشنفکری دوباره زمینه بازگشت استبداد و استعمار را فراهم کردند.

ملت با انقلاب اسلامی فرصتی جدید پدید آورد تا از زیر آوار حوادث روزگار دوباره نام ایران و ایرانیان بر سر زبانهای مردم جهان نقش بندد. ایرانیان با هویت اسلامی و قرآنی پرچمدار رهایی بشر از شر ستم طواغیت زمان شدند و امید تازه ای آفریدند و افق جدیدی را به انسانها نشان دادند.

ما ملتی شجاع داریم که عقبه های خطرناکی را طی بیش از سه دهه اخیر پشت سر گذاشته است . تهدیدات علیه انقلاب به گونه ای
بوده که هر کدام می توانست پشت یک قدرت بزرگ را به خاک بمالد. اما ملت ایستاد و از آن عبور کرد. دوران امروز ما هیچ شباهتی با دوران یکصد سال گذشته ندارد. رکوردهای پیروزی ملت در مواجهه با تبهکاریهای دولت های قلدر جهانی بس عظیم است و اکنون ملتها در عراق، لبنان ، یمن و سوریه از تجربیات ما درمقابله با دشمنان اسلام بهره گرفته و ایستاده اند.

تحریم ها کوچکتر از آن هستند که در اراده ملت کمترین خللی به وجود آورند. غرب بویژه آمریکا می داند اگر بخواهد از این طریق روی اراده ملت اثر بگذارد اهرمهایی در دست دولت و ملت است که
می تواند به سرعت معادلات نظامی و سیاسی منطقه را به‌هم ریزد. اما آنها نمی خواهند به سمت این ریسک بروند لذا به گفتگو و مذاکره روی آورده اند، ملت و دولت ما هم طی ده سال گذشته نخواسته است به راهبرد " میز" بی اعتناء باشد.

اکنون هیچ گزینه ای جز پذیرش اراده پولادین ملت ایران بر سرمیز مذاکره نیست. آنها باید در برابر این اراده سرتعظیم فرود آورند و هیچ راهی هم ندارند .

شرایط کنونی به یک نوعی شباهت هایی با دوران نهضت ملی شدن نفت دارد. آن زمان هم دشمن با تحریم می خواست اراده ملت را بشکند اما متاسفانه مصدق درک درستی از سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا نداشت و در دیپلماسی خارجی به نوعی دلدادگی به واشنگتن روی آورد.

نهایت این دلدادگی به حدی بود که مصدق درمذاکرات یک آذر 1330 با ترومن رئیس جمهور آمریکا سفره دلش را باز کرد و از اینکه تحریم ها
چه آثاری روی زندگی مردم، نیروهای مسلح و پلیس و حقوق کارمندان و معلمین داشته سخن به میان آورد.(1)

رئیس دولتی که مستظهر به پشتیبانی ملت بودکمترین اصول و مبانی دیپلماسی را نمی فهمید در همان زمان که با دشمنی به مقام دلدادگی رسیده بود با نیروهای ملی و مذهبی داخل که پشتوانه حرکت نهضت بودند بنای بی مهری گذاشت در حالی که باید محور وحدت و همگرایی ملت در آن شرایط ویژه برای مقابله با استعمار آمریکا و انگلیس می بود.آن روز ما نه تولید نا خالص ملی قابل توجهی داشتیم نه ارتش پر قدرت اما یک ملت بزرگ در صحنه داشتیم. مصدق ملت را از صحنه با انحلال مجلس خارج کرد و با آیت الله کاشانی بنای ناسازگاری گذاشت و نیز تیغ برگردن جریانی نیرومند مثل فدائیان اسلام گذارد که او را به قدرت رسانده بودند.امروز ما یک ارتش نیرومند داریم که متکی به سلاحهایی است که خواب از چشم دشمن ربوده که البته خود تولیدمی کند. یک اقتصاد درون زا و سرپا داریم که در تمام طول جنگ 8 ساله و پس از آن بازارهای کشور را شاداب و با نشاط حفظ کرده است و از همه اینها بالاتر ملتی شجاع و بی باک و باکرامت داریم که همه هستی خود را برای عزت اسلام و عظمت ایران هزینه کرده است .مقام معظم رهبری دردیدار معلمان کشور ضمن یادآوری عظمت ملت ایران خطاب به مسئولان سیاست خارجی کشور که اکنون مشغول مذاکره با 1+5 هستند ، فرمودند:

1- باید از عظمت و هیبت ملت ایران در مذاکرات دفاع کنید

2- خطوط قرمز و اصلی را به دقت رعایت کنید

3- زیربار هیچ تحمیل ، زور و تحقیر و تهدید نروید

توافق در چارچوب خطوط قرمز نظام و حفظ حیثیت وعظمت ملت ایران
یک گام به جلو برای تحکیم آرمانهای انقلاب است .

عدم توافق به دلیل زورگویی ، تحقیر، تحمیل و تهدید دشمن هم یک گام به جلو برای اثبات این معنا است که انقلاب از مسیر خودمنحرف نشده است و همچنان روی معیارهای انقلابی و اسلامی خود تاکید دارد.

لذا فارغ از اینکه چه نتیجه ای بر مذاکرات مترتب باشد ملت و دولت ایران پیروز است .هیچ نتیجه ای نباید ذره ای خدشه به عظمت ،هیبت ، عزت و هویت ملت ایران واردکند. این مراقبت دائمی رهبری معظم انقلاب از عزت ملت، رمز پیروزی ما در مذاکرات با قدرتهای جهانی است .

تیم مذاکره کننده باید بداند مشکلات ملت ایران با آمریکا ریشه‌ای است . از هرگونه سطحی نگری و خوشبین بودن به دشمن باید پرهیز کنیم . باید همواره مراقب خنجری که قرار است از پشت فرود آید، بود.

پی نوشت :

1- احمدعلی رجایی و مهین سروری، پنج دهه پس از کودتا اسنادسخن می گویند صفحه 411 و 412 به نقل از فصل نامه تخصصی پانزده خرداد پاییز و زمستان 93

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۶:۱۱
امیر مهدوی

مجتبی اصغری: هر چه به زمان عقد توافق نهایی میان ایران و کشورهای 1+5 نزدیک‌تر می‌شویم، اظهارات مدیران ارشد دولت اوباما درباره مفاد توافق، رسمیت بیشتری یافته و وخامت‌آفرین می‌شود. جدیدترین روایت آمریکایی‌ها از شیوه بازرسی‌ها، محدوده و زمان بازرسی و راستی‌آزمایی، نحوه ارائه «تخفیف تحریمی» و آنچه در ایران «لغو یکباره همه تحریم‌ها» ترجمه شده؛ هیچ نسبتی با خواسته‌های طرف ایرانی و قول‌های ارائه شده به مردم و منتقدان ندارد. احتمالا مدیران دولت یازدهم در پاسخ به گزاره‌های جدی و رسمی مطرح شده توسط جان کری و وزرای انرژی و خزانه‌داری آمریکا باز هم خواهند گفت: «این عبارات تکان‌دهنده تنها مصرف داخلی دارد و برای راضی نگه داشتن صهیونیست‌ها و جمهوریخواهان مطرح شده است».

در پاسخ به این تحلیل یک سوال مهم ایجاد می‌شود؛ آیا در انتهای همه ادوار مذاکرات و پس از عقد توافق نهایی، دولت آمریکا نباید به خواسته‌های طرف ایرانی جامه عمل بپوشاند و تحریم‌ها به «یکباره» لغو شود و راستی‌آزمایی برنامه هسته‌ای ایران به شکلی معلوم و محدود براساس چارچوب زمانی، اجرایی شود؟ قطعا پاسخ به این سوال مثبت است! پس علت پنهانکاری و دروغ‌بافی درباره اصلی‌ترین مفاد توافق پیش رو توسط تیم آمریکایی چیست؟! چرا دولت اوباما در شرایط فعلی به «تحریک تقاضا»ی مخالفان توافق با ایران روی آورده است و مرتب گزاره‌های جدید و محدود‌کننده بیشتری از توافق نهایی را رو می‌کند؟!

بی‌تعارف اینکه دولت آمریکا نمی‌تواند تحریم‌ها را به صورت «یواشکی» و «بدون اطلاع کنگره» و «جامعه سیاسی آمریکا» لغو کند! پس اگر حقیقتا بنا بر عقد چنین توافقی با ایران در فرصت باقیمانده باشد اصولا باید لابی‌گران کاخ سفید به جای تهدید ایران به جنگ و صحبت از «بازرسی ابدی و نامحدود» و «عدم لغو تحریم‌ها» با رایزنی و ارائه اسناد و مدارک درباره قابل اطمینان بودن دولت یازدهم و تیم مذاکره‌کننده ایرانی، جامعه سیاسی آمریکا را برای عقد توافقی

«برد- برد» آماده کنند. اینکه چرا چنین نمی‌کنند و شرایط به سمت و سویی پیش می‌رود که هر روز زوایای منفی و تکان‌دهنده‌تری از در پیش بودن یک «توافق بد» برای طرف ایرانی و «توافقی عالی» برای آمریکا و صهیونیست‌ها افشا می‌شود، نشان از تعامل آمریکایی‌ها با متحدان خود دارد. اغلب شرط‌گذاری‌های جدید آمریکا، مسیر توافق را به سمتی پیش می‌برد که عقب‌نشینی تیم مذاکره‌کننده آمریکا به علت بالا بردن سطح توقعات داخلی را عملا ناممکن می‌سازد.

علاوه بر همه این موارد با ورود بموقع کنگره آمریکا به مذاکرات هسته‌ای، معین شد توافق نهایی میان ایران و 1+5 تنها در صورت تایید کنگره مورد پذیرش آمریکا قرار گیرد. پس در موعد اجرای مفاد توافق نهایی، دولت اوباما هیچ مسیری برای پنهان کردن مفاد و جزئیات توافق همچون «لغو یکباره تحریم‌های ایران» و «محدوده و زمان بازرسی‌ها و دوره راستی‌آزمایی» نخواهد داشت. بنابراین قطعا اوباما و اعضای دولتش باید «دیوانه» باشند که با بالا بردن سطح انتظارات داخلی از توافق نهایی، در بازه زمانی کوتاه 3 ماهه باقیمانده، کار خود را با کنگره سخت‌تر نیز کنند!

آنچه در این مدت از تیم مذاکره‌کننده و دولت آمریکا مشاهده شد ـ شامل افشای مرحله به مرحله جزئیات مذاکرات اعم از مدت، میزان و سطح بازرسی از تاسیسات محرمانه هسته‌ای و نظامی ایران، سطح و زمان ارائه تخفیفات تحریمی و بازه نامحدود و ابدی پروسه راستی‌آزمایی برای اثبات صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای کشورمان ـ حکایت از آن دارد که دولت اوباما از دیپلماسی محرمانه بشدت پرهیز کرده تا به واسطه کنجکاوی‌های روزافزون کنگره و صهیونیست‌ها، در میانه مراحل مذاکره و عقد توافق، با مشکل داخلی مواجه نشود. در مقابل دولت و تیم مذاکره‌کننده کشورمان به‌رغم توصیه بزرگان، کماکان به ادامه مسیر خطرناک «محرمانگی مذاکرات و تفاهمات» ادامه می‌دهند.

 مسیری که به واسطه بی‌انگیزگی طرف مقابل به حفظ چارچوب‌های محرمانگی تا همین بخش از کار نیز صدماتی جدی به اعتماد ملی به دولتمردان کشورمان وارد ساخته است. هر چند منتقدان تاکنون بسیار کوشیده‌اند تیم مذاکره‌کننده ایرانی را به پاسخ دادن به ادعاهای حریف درباره «عدم لغو تحریم‌ها» و «بازرسی از مراکز نظامی» و «نامحدود بودن پروسه راستی‌آزمایی»، مجاب کنند با انتشار گزاره‌برگ ایرانی، روایت خود را از توافق لوزان منتشر کنند اما متاسفانه به نظر می‌رسد دولت هنوز به اصل قدیمی «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» پایبند است.

نکته جالب توجه پایمردی عجیب دولت بر نامحرم نگاه داشتن مردم و نمایندگان مجلس در مسیر مذاکرات است در حالی که پیش از این خود رئیس‌جمهور روحانی به صراحت اعلام کرده بود در صورت لزوم، برای ادامه مسیر به «رفراندوم» و رای و نظر مردم متوسل خواهد شد! اما نکته اصلی این است که همان تیمی که مانور رسانه‌ای بر «رفراندوم هسته‌ای» را به‌عنوان نمادی تزئینی از موافقت مردم با نظر خود مجاز برمی‌شمرد هم‌اکنون از ارائه پاسخ به مردم با تکیه بر اصل مشکوک «محرمانگی مفاد توافقات»، خودداری می‌کند. آیا از ابتدا هم دولت، به فرض اختیار برگزاری رفراندوم، قرار بود بسته‌ای

مهر و موم‌شده را به رای و نظر مردم بگذارد؟! مردم بناست با چه مفهوم هسته‌ای موافقت کنند؟ میان «تعطیلی برنامه هسته‌ای» و «نرمش قهرمانانه به منظور به رسمیت شناخته شدن حقوق و برنامه هسته‌ای ایران» تفاوت بسیار زیادی وجود دارد!

اصل ماجرا این است که این بار خرج کردن دولت و موافقان «توافق بد هسته‌ای» از کیسه تحریم‌ها میسر نیست. فراموش نکنیم توافق ژنو به واسطه بدعهدی طرف مقابل با چه سرعت حیرت‌انگیزی رنگ باخت و حتی 10 استاد دانشگاه نیز حاضر نشدند درخواست رئیس‌جمهور روحانی برای دفاع از این توافق ضعیف و نقض‌شده را اجابت کنند. این بار پای قول شخص رئیس دولت یازدهم برای «رفع یکباره تحریم‌ها»، «عدم صدور اجازه بازرسی‌های ویژه»، «حفظ ساختار برنامه هسته‌ای کشور» و «ادامه تحقیق و توسعه هسته‌ای» در میان است. آیا تیم مذاکره‌کننده کشورمان به فاصله بسیار زیاد قول‌های اعلام شده از سوی دولت ایران و ادعاهای دولت آمریکا درباره مفاد توافق نهایی واقف است؟ آیا تیم ایرانی گمان می‌کند مجلس شورای اسلامی مفاد «توافق هسته‌ای بد» را به رسمیت خواهد شناخت؟

مروری کوتاه بر جو عمومی جامعه سیاسی آمریکا نشان از آن دارد که هیچ آمادگی و عزمی برای عقد توافقی با مفاد مورد علاقه طرف ایرانی وجود ندارد و به همین جهت است که اوباما و تیم وی به صورت مکرر با افشای زوایای جدیدی از عقود توافق نهایی، درصدد پاسخگویی به مطالبات جامعه خود هستند. در چنین شرایطی ادامه سیاست طرف مذاکره‌کننده ایرانی با تاکید بر وجود «ابهامات جزئی در پرانتزها و کروشه‌های توافق نهایی» و یافتن «راه‌حل‌ها»، تنها به سنگین‌تر شدن توقعات مردم از دولت یازدهم منجر می‌شود. تن دادن به صبر استراتژیک همراه با اعتماد به وعده‌های شیرین دولت یازدهم درخصوص رفع یکباره همه تحریم‌ها و ایجاد رونق اقتصادی و به رسمیت شناخته شدن تمام حقوق هسته‌ای کشورمان در فضای جهانی، حقیقتا آسان است. خصوصا که رئیس‌جمهور محترم قول داده‌اند پس از رفع تحریم‌ها مشاغل بیشتری برای همه اقشار جامعه فراهم خواهد شد و کسب و کار به صورت ناگهانی رونقی روزافزون خواهد یافت. باید منتظر ماند و دید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۱
امیر مهدوی

حسین قدیانی: «عاقبت ایران و 1+5 در زمینه هسته‌ای توافق می‌کنند یا نه؟» چندی است میان افکارعمومی حتی رسانه‌های مدعی حمایت از دولت، جای خود را به گزاره دیگری داده است؛ «بر فرض توافق هم خیلی نمی‌توان از آن انتظار معجزه داشت». آن اوایل که گزاره اول مجال قیل و قال بیشتری داشت، حدس زده می‌شد که ناظر بر اشتیاق یک‌سوی میز مذاکره بر صرف توافق، حتماً توافقی حاصل می‌شود لیکن مستند بر زیاده‌خواهی، سیری‌ناپذیری و عدم وفای به عهد مشهود سوی دیگر میز مذاکره، پا به پای حدس حصول توافق، این گمانه هم مطرح بود که اساساً توافقی شکل نخواهد گرفت. ما اما همان روزها مکرر در «وطن امروز» نوشتیم که بسی مهم‌تر از دمیدن در سؤال «توافق می‌شود یا نه؟» این است که دیپلمات‌های خود را تشویق کنیم به بستن یک «توافق خوب» مبتنی بر حفظ منافع ملی، عزت ملی، غرور ملی و اقتدار ملی؛ یعنی توافقی که داده‌هایش با ستانده‌هایش بخواند. برای ما آنچه اصل بود، فراتر از توافق یا عدم توافق، حفظ منفعت ملت بود. هنوز هم همه حرف ما به دست‌اندرکاران مربوط این است که تا راه باز است و جاده دراز، بروید و یک «توافق خوب» برای مردم بیاورید. توافق خوب از نظر ما فقط این نیست که تو بروی یک توافق جلوی مردم بگذاری که در آن صنعت هسته‌ای کاملاً یا حتی نسبتاً حفظ شده باشد. ما از آنجا که مثل آحاد مردم، مثل آحاد منتقدان و صد البته مثل آحاد جماعتی که به هر دلیل رأی به رئیس فعلی قوه مجریه داده‌اند، شغلی غیر از «دلالی تحریم» داریم، توافقی را توافق خوب می‌دانیم که هم بر اساس آنچه مرقوم می‌دارند و هم بر اساس اساسی‌ترین واقعیت‌های موجود، لرزه سفت و سخت بر ساختمان تحریم بیندازد. پس دغدغه ما فقط بسط دانش هسته‌ای، حفظ صنعت هسته‌ای و افزودن بر پیشرفت‌های علمی و عملی در بحث هسته‌ای نیست، بلکه به جد دغدغه یعنی آرزو داریم در خلال یک توافق خوب، سایه بی‌رحم و ظالمانه تحریم از سر ملت ما برداشته شود. به اذعان دوست و اعتراف دشمن، بخش اعظم تحریم‌های این سالیان، نتیجه خوش‌رقصی جنایت‌گونه سران فتنه در سال 88 و یکی ـ دو سال بعد از آن است. «تقلب» اشتباه است که فکر کنیم فقط «اسم رمز آشوب» بوده، این تهمت زشت، بسی بالاتر از این حرف‌ها «اسم رمز تحریم‌های جدید» نیز هست و دقیقاً از همین زاویه، همان دشمن جلاد تحریم که می‌خواهد سر به بدن ملت ایران و انقلاب اسلامی خمینی نباشد، از اصحاب فتنه به عنوان دوست و متحد خود یاد می‌کند.

حال به مطلع یادداشت بازگردیم و بررسی کنیم که چرا گزاره «توافق می‌شود یا نه؟» جای خود را به این گزاره داده است: «برفرض توافق هم خیلی نمی‌توان از آن انتظار معجزه داشت»؟! واقعیت آن است آنچه افکارعمومی را به این گزاره دوم رسانده، هم مشاهده هر روزه بدعهدی‌ها و خباثت‌های لاینقطع 1+5 بویژه رژیم منفور آمریکا بوده و هم مشاهده سلسله‌وار بی‌تدبیری‌های دولت. مردم این روزها از خود می‌پرسند «واقعاً انتظار چه معجزه‌ای را می‌توان از توافق با رژیمی داشت که مهم‌ترین حامی داعش است؟»... یکی مثل سردار سلیمانی با داعش می‌جنگد که یکی مثل آقای ظریف از دل مذاکره با مهم‌ترین حامی داعش، مثلاً چه توافقی را برای ملت به ارمغان بیاورد و چه گلی به سر مملکت بزند؟!... به راستی با وجود این اوباما، این جان کری، این وندی شرمن، این نتانیاهو و این همه دروغ و دغل و ‌بدعهدی و حرف متناقض و اتخاذ مواضع بسیار خصم‌آلود‌تر از قبل، گیرم هم که توافق بشود؛ اولاً تا یک ساعت آیا دوام خواهد داشت؟! ثانیاً بر فرض دوام، کدام گره را می‌خواهد بگشاید؟! این همه البته تنها یک روی سکه پرسش‌های ملت است. روی دیگر سکه، سؤالات افکار عمومی را فهرست‌وار در ادامه می‌نویسم:
- برفرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل توجهی از تحریم‌ها هم رفع شود؛ وقتی درباره مسکن‌مهر از ابتدای این دولت تا همین الان، صدجور حرف متضاد زده می‌شود، لیکن هیچ کار درست و درمانی صورت نمی‌گیرد، توافق می‌خواهد مثلاً چه معجزه‌ای کند؟!
- بر فرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل توجهی از تحریم‌ها هم رفع شود؛ وقتی درباره یارانه‌ها، هیچ سیاست منسجم و کارآمدی مشاهده نمی‌شود و حرف وزیر اقتصاد، حرف سخنگوی دولت را نقض می‌کند و حرف مسؤولی دیگر، هر دو حرف قبلی را، توافق می‌خواهد مثلاً چه معجزه‌ای کند؟!
- برفرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل توجهی از تحریم‌ها هم رفع شود؛ وقتی درباره معضل ریزگردها، سرکار خانم سبزپوش معتقد است همین هست که هست و مردم باید با این معضل کنار بیایند، توافق می‌خواهد مثلا چه معجزه‌ای کند؟!
ـ بر فرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل‌توجهی از تحریم‌ها هم رفع شود؛ وقتی شعار افزایش احترام به پاسپورت ایرانی، یک روز خلاصه در ماجرای تاسفبار سفیر دائم ایران در سازمان ملل می‌شود و دگر روز محدود به آنچه در فرودگاه عربستان گذشت، توافق می‌خواهد مثلا چه معجزه‌ای کند؟!
ـ بر فرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل‌توجهی از تحریم‌ها هم رفع شود؛ وقتی این آمار اقتصادی، آن آمار اقتصادی را نقض می‌کند و تورم و گرانی در روز روشن، «شیب ملایم» خوانده می‌شود، توافق می‌خواهد مثلا چه معجزه‌ای کند؟!
ـ بر فرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل‌توجهی از تحریم‌ها هم رفع شود؛ وقتی در سیاست خارجه و درباره یک گزاره‌برگ، رئیس‌جمهور یک چیز می‌گوید، وزیر امور خارجه یک چیز دیگر می‌گوید، آقایان عراقچی و صالحی هم برای خودشان یک چیز دیگر، توافق می‌خواهد مثلا چه معجزه‌ای کند؟!
ـ بر فرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل‌توجهی از تحریم‌ها هم رفع شود؛ وقتی درباره شعار انتخاباتی «افزایش اعتبار پول ملی» هیچ کار مشخصی انجام نمی‌گیرد و هیچ پاسخی هم از سوی آقایان داده نمی‌شود، توافق می‌خواهد مثلا چه معجزه‌ای کند؟!
ـ بر فرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل‌توجهی از تحریم‌ها هم رفع شود؛ وقتی مسؤولان به جای ارائه کارنامه در حوزه کاری خود، مرتب حرف غیر و غیرضرور می‌زنند و آنچه را که باید بگویند نمی‌گویند توافق می‌خواهد مثلا چه معجزه‌ای بکند؟!
... و عاقبت یک چیزی، بلکه یک چیزهایی هست که صرف‌نظر از آحاد مردم و جماعت منتقد، حتی فلان روزنامه مثلا اصلاح‌طلب هم بر‌می‌دارد در سرمقاله خود می‌نویسد: «بر فرض توافق هم خیلی نمی‌توان از آن انتظار معجزه داشت». آری! دولت باید نگاه خود را درست کند والا توافق با کدخدایی که دیگر نیست، علاج هیچ مشکلی نیست. آمریکا اگر خیلی حلال مشکل بود، مشکلات کاخ سفید با سیاهان آمریکایی را درست می‌کرد، بلکه پرزیدنت مودب و باهوش مجبور نشود در اظهارنظری زشت و عاری از ادب، سیاهپوستان آمریکا را «دزد» خطاب کند! من واقعا بنا ندارم در این یادداشت معضلات و گرفتاری‌های آمریکا را یکی‌یکی فهرست کنم اما خوب است آقایان توضیح دهند که توافق با مهم‌ترین حامی داعش، چه گلی می‌خواهد به سر مردم غیور ما بزند؟! دیروز در دیدار با معلمان،  «حضرت آقا» ضمن بیان آنکه حل مشکل اقتصادی وابسته به رفع تحریم نیست، بازهم تاکید کردند نیاز آمریکا به مذاکره با ما، از نیاز ما به مذاکره با آنها بیشتر است. کاش بفهمند این موضع حکیمانه را! امروز در منطقه غرب آسیا، در این جغرافیای مقاومت، بعد از رژیم حرامزاده اسرائیل، منفورترین رژیم، رژیم آمریکاست. هرچقدر مردم منطقه، قاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله را محبوب می‌شمرند، از اعماق دل نفرت دارند از اوباما و جان کری. اگر ایستادگی جمهوری اسلامی کنار مردم مظلوم فلسطین و علیه دشمن صهیونیستی موجب محبوبیت ایران نزد ملل منطقه شده است، ایستادگی کاخ سفید کنار صدها کلاهک اتمی اسرائیل، جز این برای آمریکا سودی نداشته که بغض و کینه ملت‌ها را نسبت به خود انباشته‌تر کند. امروز هم ایستادگی ملت ایران کنار ملت مظلوم یمن، باعث فخر و اعتلای دوچندان نام جمهوری اسلامی شده است، همچنان که ایستادگی آمریکا کنار بمب‌افکن‌های سعودی، خشم جهانیان را از کاخ سفید مضاعف کرده است. خب! چه نظامی به مذاکره با چه نظامی احتیاج بیشتری دارد؟! اصلا صرف‌نظر از توافق، خود همین نشستن پای میز مذاکره، احتیاج کدام سوی میز است؟! برای کسانی که بنا به هر دلیل نمی‌توانند «توافق خوب» برای مردم‌شان بیاورند، کارهای دیگری غیر از دیپلماسی هم هست! «توافق» یوسف پیامبر نیست که روی زلیخای فرتوت بی‌تدبیری، ردایی به معجزه بیندازد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۴۶
امیر مهدوی

یک دانشمند هسته‌ای کشورمان با اشاره به محدودسازی بخش اعظمی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران، نسبت به تاثیرات این موضوع بر روحیه و انگیزه متخصصان صنعت هسته‌ای کشور هشدار داد. به گزارش «وطن امروز»، پیشنهادهای نسبتا کلان مالی از سوی برخی کشورهای عربی به دانشمندان ایرانی و در نتیجه از کار افتادن مهم‌ترین سرمایه صنعت هسته‌ای کشور از جمله مهم‌ترین موضوعاتی بود که این دانشمند هسته‌ای نسبت به آن ابراز نگرانی کرد. این دانشمند کشورمان که به دلیل مسائل امنیتی خواست نامش فاش نشود، در گفت‌وگو با «نسیم» اظهار داشت: «مهم‌ترین دستاورد بیانیه لوزان دستیابی به وجهه‌ای بین‌المللی برای فعالیت‌های هسته‌ای ایران بوده و تقریبا هیچ دستاورد قابل توجه دیگری در آن مشاهده نمی‌شود». وی همچنین درباره «هزار سانتریفیوژ فعال در فردو» افزود: موضوع چرخیدن و فعال بودن این سانتریفیوژها در فردو غیر از شانتاژ سیاسی هیچ دستاوردی برای ایران ندارد. وی در ادامه درباره مهم‌ترین خطری که برنامه هسته‌ای ایران را براساس بیانیه لوزان تهدید می‌کند، گفت: فاجعه زمانی رخ می‌دهد که محدودیت‌های جدی برای صنعتی مانند صنعت هسته‌ای به وجود‌ آید و دایره فعالیت در این زمینه با شدت بالایی محدود شود که این عملا سرخوردگی بسیاری از فعالان این حوزه بویژه دانشمندان و دانشجویان صنعت هسته‌ای را در پی خواهد داشت. وی با خاطرنشان کردن این نکته که اکنون در صنعت هسته‌ای قریب به 14000 نفر مشغول به کار هستند، گفت: از این تعداد 8000 نفر افراد فنی و متخصصی هستند که در صورت بیکاری ممکن است بر حسب ضرورت، پیشنهادهای کشورهای غربی و عربی را از بورس تحصیلی تا استخدام قبول کنند و حتی در کشورهایی مانند قطر و عربستان که اکنون به دنبال ایجاد تاسیسات هسته‌ای هستند مشغول کار شوند یا توسط کشورهای غربی به بهانه ادامه تحصیل به شکل بورسیه جذب شوند. این دانشمند هسته‌ای اظهار داشت: پس از توافقات اخیر بسیاری از دانشجویان این رشته از سر یأس و ناامیدی برای تغییر رشته درخواست داده‌اند و این در حالی است که کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس حاضر به پرداخت حقوق 6 تا 7 هزار دلار در ماه به دانشمندان هسته‌ای ایران هستند. وی در ادامه با بیان اینکه این همان موضوعی است که سال 82 ما را با آن مواجه کرد، گفت: آنها به دنبال این هستند که در 15-10 سال آینده با این روش برنامه هسته‌ای ایران را به شکل کلی از بین ببرند که پس از دوره محدودیت نه‌تنها امید بلکه عملا توان تخصصی نیز از ما گرفته شود. وی با تاکید به اینکه در بیانیه لوزان خطر بزرگ امنیتی برای کشور متصور هستیم، گفت: خطرناک‌ترین موضوع امنیتی که در این بیانیه وجود دارد موضوع اجرای پروتکل الحاقی است که اجرای آن به معنای شناسایی کل توان کشور توسط قدرت‌های خارجی است همچنین براساس این پروتکل زمانی که بازرسان آژانس از شما بخواهند مثلا پارچین را به آنها نشان دهید شما طبق برنامه‌ای که در خود پروتکل وجود دارد در یک بازه زمانی 2 ساعته تا یک روزه باید شرایط بازرسی آنها را فراهم کنید و نمی‌توانید به آنها نه بگویید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۵۳
امیر مهدوی
Image result for ‫امام خامنه ای‬‎

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از معلمان سراسر کشور: 

من موافق مذاکره زیر شبحِ تهدید نیستم. مسئولان سیاست خارجی و مذاکره کنندگان باید خطوط قرمز و اصلی را به دقت رعایت کنند.

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، حضرت امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار وزیر و مسئولان آموزش و پرورش و جمع زیادی از معلمان سراسر کشور ضمن تبیین جایگاه بی بدیل آموزش و پرورش و همچنین نقش بسیار مهم و تأثیرگذار معلم در تربیت نسلی با ایمان، دانا، روشن بین، دارای اعتماد به نفس، پرنشاط و امیدوار، تحقق چنین اهداف والایی را در گرو اجرای منسجم و کامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دانستند و تأکید کردند: مسئولان دولت بویژه مسئولان اقتصادی باید نسبت به آموزش و پرورش و مسائل معیشتی معلمان نگاه ویژه و فراتر از دستگاههای دیگر داشته باشند و بدانند هرگونه هزینه در این مجموعه، سرمایه گذاری برای آینده و ایجاد ارزش افزوده است.

ایشان همچنین با اشاره به تهدیدهای اخیر مقامات رسمی آمریکا همزمان با برگزاری مذاکرات هسته ای تأکید کردند: من موافق مذاکره زیر شبحِ تهدید نیستم. مسئولان سیاست خارجی و مذاکره کنندگان باید خطوط قرمز و اصلی را به دقت رعایت کنند و همزمان با ادامه مذاکرات، باید از عظمت و هیبت ملت ایران نیز دفاع کنند و زیر بار هیچ تحمیل، زور، تحقیر و تهدیدی نروند.

رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود با گرامیداشت خاطره شهید آیت الله مطهری، مهمترین ویژگی ایشان را، معلم بودن همراه با اخلاص و تلاش خستگی ناپذیر دانستند و با اشاره به نقش بی بدیل آموزش و پرورش در ساختن آینده کشور، گفتند: در آموزش و پرورش، معلم کانونی ترین و تأثیرگذارترین نقش را در شکل دهی شخصیت فکری و روحی دانش آموزان و نسل آینده کشور دارد به گونه ای که حتی پدر و مادر و محیط زندگی چنین تأثیرگذاری بر دانش آموز ندارند.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: با توجه به جایگاه آموزش و پرورش و معلمان در آینده کشور، هرگونه هزینه در این بخش، در واقع سرمایه گذاری است.

ایشان با تأکید بر اینکه باید با چنین نگاهی، برای اقتصاد آموزش و پرورش برنامه ریزی شود، به نقش معلم در تربیت انسانهای بزرگ و شخصیت های برجسته اشاره کردند و گفتند: وظیفه معلم تربیت نسلی با ایمان، دانا، دارای اعتماد به نفس، امیدوار به آینده، با نشاط، روشن بین، با اراده و دارای سلامت جسمی و روحی است.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: وظیفه معلم در واقع ایجاد جامعه انسانی برتر و والاتر است که در امتداد وظیفه انبیاء یعنی تعلیم و تزکیه است.

حضرت امام  خامنه ای محقق شدن رسالت واقعی معلمان را نیازمند الزاماتی دانستند و گفتند: یکی از این الزامات توجه به مسئله معیشت معلمان است. مسئولان دولتی بویژه مسئولان اقتصادی باید با وجود محدودیت ها، نگاه ویژه ای به آموزش و پرورش و معلمان داشته باشند و آن را در مسائل اولویت دار خود قرار دهند.

ایشان با تأکید بر اینکه اگر درخصوص مسئله معیشت معلمان غفلت شود، دشمن سوءاستفاده خواهد کرد، افزودند: البته معلمان انسانهای مؤمن، نجیب و هوشیاری هستند و متوجه توطئه های دشمنان و افراد کینه توز نسبت به نظام اسلامی هستند که می خواهند به بهانه معیشت معلمان شعارهای فتنه گرانه و خطی و سیاسی مطرح و برای نظام دردسر درست کنند.

رهبر انقلاب اسلامی، موضوع دانشگاه فرهنگیان را نیز از جهت آنکه جذب و آموزش معلمان از طریق آن انجام می شود، بسیار مهم دانستند و تأکید کردند: همه فرآیندها در این دانشگاه بویژه بررسی صلاحیت ها برای جذب معلمان، محتوای دروس و انتخاب اساتید و اعضای هیأت علمی باید سالم و مطابق با معیارهای اسلام و انقلاب باشد.

حضرتامام خامنه ای با اشاره به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، و تأیید آن از جانب کارشناسان زبده و برجسته، افزودند: لازمه نتیجه بخش بودن این سند، اجرای منسجم و کامل مواد آن است و اگر بخشی از سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش اجرایی شود و بخش دیگری مورد غفلت قرار گیرد، این سند تأثیرگذار نخواهد بود و تحولی رخ نخواهد داد.

ایشان لزوم آشنا کردن بدنه آموزش و پرورش و معلمان با مطالبات این سند را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: در این خصوص دستگاههای تبلیغاتی بویژه صدا و سیما باید به کمک آموزش و پرورش بیایند.

رهبر انقلاب اسلامی استفاده از ظرفیت برنامه ششم که انشاالله بر اساس سیاست های کلی در آینده تدوین خواهد شد، و نگاه ویژه در این برنامه به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را ضروری برشمردند و خطاب به مسئولان آموزش و پرورش تأکید کردند: مراقب باشید برنامه های سطحی و روزمره جایگزین تحول بنیادین در آموزش و پرورش نشود.
حضرت آیت الله خامنه ای شرایط کشور را مهیا و آماده برای تحول اساسی در آموزش و پرورش دانستند و گفتند: امروز خوشبختانه کشور دارای ثبات و امنیت است و مسئولان دولتی با علاقه مندی مشغول کار هستند و در چنین شرایطی، زمینه برای کیفی کردن آموزش و پرورش و رساندن آن به نقطه مطلوب فراهم است.
ایشان در پایان این بخش از سخنان خود با تجلیل مجدد از معلمان گفتند: من از همین جا به همه معلمان سراسر کشور سلام و درود می فرستم.
رهبر انقلاب اسلامی بخش دوم سخنان خود را به موضوع نحوه برخوردهای اخیر مقامات رسمی امریکا با ملت ایران، همزمان با مذاکرات هسته ای، اختصاص دادند و نکات مهمی را بیان کردند.

حضرت امام خامنه ای ابتدا به یک واقعیت انکارناپذیر اشاره کردند و گفتند: در طول 35 سال گذشته، دشمنان نظام اسلامی با وجود رجز خوانی های فراوان، اما همواره متوجه عظمت و هیبت ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی بودند.

ایشان تأکید کردند: این هیبت و عظمت، متوهمانه نیست بلکه واقعی است زیرا کشور بزرگ ایران با جمعیتی بیش از هفتاد میلیون، دارای سابقه فرهنگی و تاریخی اصیل و عمیق و شجاعت و عزم مثال زدنی است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه این ملت همواره از هویت و شخصیت خود دفاع کرده است خاطرنشان کردند: در هشت سال دفاع مقدس، همه قدرتهای جهان تلاش کردند تا این ملت را به زانو درآورند اما نتوانستند، بنابراین باید این عظمت و هیبت را حفظ کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: به اذعان آشکار و پنهان بسیاری از مسئولان سیاسی کشورهای گوناگون، اگر تحریم ها و فشارهای کنونی بر ضد ملت ایران، علیه هر کشور دیگری اعمال می شد، آن کشور منهدم می شد اما جمهوری اسلامی ایران مقاوم و استوار ایستاده است.

ایشان تأکید کردند: این مسائل، موضوعات کوچکی نیستند، ولی تبلیغات جهانی همواره تلاش داشته است مردم کشورهای مختلف از واقعیات ایران مطلع نشوند اما بسیاری از ملتها نیز این واقعیات را می دانند و مسئولان سیاسی دنیا هم به خوبی به این واقعیات واقف هستند اگر چه بر زبان نمی آورند و بگونه ای دیگر سخن می گویند.

رهبر انقلاب اسلامی بعد از بیان این مقدمه خطاب به مسئولان کشور بویژه مسئولان سیاست خارجی و همچنین نخبگان جامعه گفتند: بدانید، اگر یک ملتی نتواند از عظمت و هویت خود در مقابل بیگانگان دفاع کند، قطعاً تو سری خواهد خورد، بنابراین باید قدر هویت و شخصیت ملت را دانست.

حضرت امام خامنه ای با اشاره به تهدید نظامی دو مقام رسمی آمریکا در روزهای اخیر و همزمان با مذاکرات هسته ای، افزودند: مذاکره در زیر شبح تهدید معنایی ندارد و ملت ایران مذاکره زیر سایه تهدید را بر نمی تابد.

ایشان با اشاره مجدد به اظهارات مقامات رسمی آمریکا در روزهای اخیر که گفته بودند اگر چنین شرایطی پیش آید ما حمله نظامی می کنیم، خطاب به دولتمردان آمریکایی گفتند: اولاً غلط می کنید. ثانیاً همانطور که در زمان رئیس جمهور قبلی آمریکا هم گفتم، دوران بزن و در رو تمام شده است و ملت ایران کسی را که بخواهد به او تعرض کند، رها نخواهد کرد.

رهبر انقلاب اسلامی بار دیگر با تأکید بر اینکه همه مسئولان بویژه مذاکره کنندگان باید به این موضوع توجه داشته باشند، افزودند: مذاکره کنندگان هسته ای همواره باید خطوط قرمز و اساسی مد نظرشان باشد و انشاءالله از این خطوط عبور نخواهند کرد.

حضرت امام خامنه ای خاطرنشان کردند: این، قابل قبول نیست که همزمان با مذاکرات، طرف مقابل دائماً تهدید کند.

ایشان افزودند: آمریکاییها نیازشان به مذاکره اگر بیشتر از ما نباشد، کمتر نیست. ما تمایل داریم که مذاکرات به سرانجام برسد و تحریم ها برداشته شوند اما این بدان معنا نیست که اگر تحریم ها برداشته نشوند، ما نمی توانیم کشور را اداره کنیم.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اکنون برای همه در داخل ثابت شده است که اینگونه نیست که حل مشکلات اقتصادی کشور وابسته به رفع تحریم ها باشد بلکه مشکلات اقتصادی باید با تدبیر و اراده و توانایی های خودمان حل شوند، چه تحریم ها باشند و چه نباشند.

حضرت امام خامنه ای خاطرنشان کردند: البته اگر تحریم ها نباشد، شاید حل مشکلات اقتصادی راحت تر باشد اما در صورت ادامه تحریم ها نیز، حل مشکلات امکان پذیر است.

ایشان با تأکید بر اینکه موضع جمهوری اسلامی نسبت به مذاکرات هسته ای چنین موضعی است، در بیان دلیل نیاز بالای دولت امریکا به مذاکرات کنونی، گفتند: آنها برای آنکه در کارنامه خود یک نقطه اساسی مطرح کنند، بشدت نیازمند این هستند که بگویند «ما ایران را سر میز مذاکره آوردیم و برخی موضوعات را به او تحمیل کردیم!».

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: با مذاکراتی که زیر شبح تهدید باشد، موافق نیستم.

حضرت امام خامنه ای خطاب به تیم مذاکره کننده افزودند: به مذاکره با رعایت خطوط اص

لی ادامه دهید و اگر در این چارچوب به توافق هم رسیدید اشکالی ندارد اما به هیچ وجه زیر بار تحمیل، زور، تحقیر و تهدید نروید.

ایشان با تأکید بر اینکه امروز دولت امریکا، بی آبروترین دولت در جهان است، یک دلیل آن را حمایت صریح امریکا از جنایات دولت آل سعود در یمن دانستند و گفتند: دولت آل سعود بدون هیچ توجیهی و تنها با این بهانه که چرا مردم یمن فلان شخص را برای ریاست قبول ندارد، سرگرم کشتار مردم بیگناه و زنان و کودکان در یمن هستند و امریکاییها نیز از این جنایت عظیم پشتیبانی می کنند.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امریکا در میان ملتهای منطقه هیچ آبرویی ندارد، خاطرنشان کردند: امریکاییها بدون آنکه خجالت بکشند، از کشتار مردم یمن حمایت می کنند اما ایران را که به دنبال کمک دارویی و مواد غذایی به مردم یمن است، متهم به دخالت در این کشور و ارسال سلاح می کنند.

حضرتامام خامنه ای افزودند: ملت مبارز و انقلابی یمن نیازی به سلاح ندارد زیرا همه مراکز نظامی و پادگانها را در اختیار دارد، آنها به دلیل محاصره دارویی و غذایی و انرژی که شما ایجاد کردید نیازمند کمک های انسانی هستند ولی شما حتی اجازه ورود هلال احمر را نیز نمی دهید.

حضرتامام خامنه ای با تأکید بر اینکه راهی را که ملت ایران انتخاب کرده است، راه متین، مستحکم و خوش عاقبتی است، گفتند: به توفیق الهی و به کوری چشم دشمنان، این راه به نتایج خود خواهد رسید و همه خواهند دید که دشمنان نخواهند توانست اهداف شوم خود را در مورد ملت ایران، عملی کنند.
پیش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، آقای فانی وزیر آموزش و پرورش با گرامی داشت یاد و خاطره شهیدان رجایی، باهنر و مطهری و همچنین هفته معلم، خاطرنشان کرد: تشکیل ستاد اجرایی و تهیه نقشه راه سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش، افزایش اردوهای دانش آموزی راهیان نور، اجرای حفظ موضوعی قرآن کریم در مدارس، افزایش اردوهای تربیتی و پرورشی به منظور آموزش سبک زندگی ایرانی اسلامی، برگزاری المپیادهای ورزشی درون مدرسه ای با تکیه بر سه اصل «تحصیل، تهذیب و ورزش»، توجه ویژه به دانش آموزان مناطق محروم، اصلاح رویکرد برنامه های درسی مبتنی بر سیاست های جمعیتی و اقتصاد مقاومتی، افزایش مشارکت خیرین مدرسه ساز و ارتقای توانمندی‌های معلمان از جمله اقدامات وزارت آموزش و پرورش در دوره جدید بوده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۴۱
امیر مهدوی

مهدی محمدی: دولت آقای روحانی در زمینه انتشار یک فکت‌شیت از مذاکرات لوزان، کارنامه خوبی از خود به جا نگذاشت. درباره فکت‌شیت، مساله در واقع این نبود که جزئیات ریز مذاکرات به افکار عمومی بیان شود، اگرچه ما هنوز درنیافته‌ایم آشکار کردن جزئیاتی که طرف مقابل از آن به طور کامل مطلع است، چگونه می‌تواند به مذاکرات لطمه بزند. با این حال، مطالبه جزئیات، مساله اصلی نبود. مساله اصلی این بود که تیم ایرانی رسما و تفصیلا فکت‌شیت آمریکا را رد کند و بند به بند تضمین بدهد توافق نهایی که مثلا در 9 تیر حاصل خواهد شد، هیچ شباهتی به فکت‌شیت منتشر‌شده از سوی آمریکایی‌ها نخواهد داشت و این کاری است که دوستان مذاکره‌کننده هرگز انجام ندادند. موضوع اصلی این است که بویژه درباره 3 مساله تحریم، تحقیق و توسعه و بازرسی‌ها، تیم ایرانی هرگز فکت‌شیت آمریکا را رسما و تفصیلا رد نکرده است.
من در این نوشته قصد ورود به جزئیات را ندارم، اما وقتی اولا دقیق که می‌شویم تفاوت چندانی میان آنچه تا امروز تیم ایرانی گفته با آنچه آمریکایی‌ها ادعا کرده‌اند نیست، ثانیا طرف‌های غیرآمریکایی متن فکت‌شیت آمریکا را تایید کرده‌اند، ثالثا متن فکت‌شیت آمریکا تقریبا در همه موارد با متن مکتوب بیانیه لوزان منطبق است و رابعا تیم ایرانی هم حاضر به تکذیب رسمی فکت‌شیت آمریکا نبوده است، دولت باید به منتقدان خود حق بدهد که از آنچه تحت عنوان چارچوب توافق نهایی، میان ایران و 1+5 تفاهم شده، لااقل اندکی نگران باشند.
اکنون این نگرانی بسیار جدی است که علت اصلی گریز تیم ایرانی از انتشار یک فکت‌شیت رسمی این است که اساسا قادر به تکذیب جزء به جزء فکت‌شیت آمریکا نیست در حالی که اگر اصرار بر انتشار یک متن موازی داشته باشد چاره‌ای جز این کار نخواهد داشت. فکت‌شیت طرف ایرانی زمانی جدی گرفته خواهد شد که مساله به مساله بگوید چرا آنچه آمریکایی‌ها گفته‌اند خلاف واقع است و مهم‌تر از آن، معلوم کند واقعیت آنچه در لوزان تفاهم شده چیست که آمریکایی‌ها آن را کتمان می‌کنند.
یک معنای دیگر گریز از انتشار فکت‌شیت می‌تواند این باشد که دوستان مذاکره‌کننده خود پذیرفته‌اند لااقل در برخی موضوعات، آنچه تفاهم کرده‌اند با خطوط قرمزی که خود برای خویش مقرر کرده بودند فاصله‌ای قابل توجه دارد، بنابراین با عدم انتشار فکت‌شیت، در واقع می‌خواهند این پیام را ارسال کنند که تا حدی به اشتباه خود پی برده و بی‌آنکه نیاز به از پرده برون افتادن رازها باشد، فرصتی می‌خواهند تا این ضعف‌ها را جبران کنند.
اما آنچه در اینجا می‌خواهم بر آن تاکید کنم در واقع علل عدم انتشار فکت‌شیت ایرانی و تحلیل چرایی آن نیست. نکته مهم‌تری وجود دارد که در این میانه مغفول مانده است. فرض کنیم ما اساسا بپذیریم که تیم مذاکره‌کننده ایرانی دلایلی موجه برای عدم انتشار یک فکت‌شیت رسمی از مذاکرات لوزان دارد و حقیقتا انتشار یک فکت‌شیت به روشی که ما از آن بی‌خبریم به مذاکرات صدمه می‌زده است. آیا بحث را همین جا باید تمام کرد؟ نه! بحث بسیار مهم‌تری هنوز باقی است. تیم مذاکره‌کننده فراتر از انتشار فکت‌شیت که ماموریت آن بیان جزئیات مذاکرات یا تفسیر تیم ایرانی از توافقات انجام‌شده است، وظیفه دیگری هم دارد که تاکنون با فراست از زیر بار آن شانه خالی کرده و آن هم این است که صرف‌نظر از اینکه اکنون در مذاکرات چه می‌گذرد، این مساله را روشن کند که پارامترهای یک توافق خوب دقیقا از نظر تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای چیست؟
با وجود اینکه ممکن است در نگاه اول این موضوع ساده یا حتی پیش پا افتاده جلوه کند، در واقع از اهمیتی بنیادین و جایگزین‌ناپذیر برخوردار است و من معتقدم دقیقا به همین دلیل هم هست که تیم ایرانی هرگز حتی به انجام این کار نزدیک هم نشده است.
حتی اگر فکت‌شیت آمریکا را یکسره غیرواقعی بدانیم، حداقل حسن این متن این است که یک تصویر تفصیلی و دقیق از آرزوهای آمریکا –پارامترهای یک توافق خوب از دید آمریکا- که قاعدتا در پی محقق کردن آن در مذاکرات است به ما می‌دهد.

ما اکنون به دقت می‌دانیم پارامترهای یک توافق خوب از دید آمریکایی‌ها چیست اما نمی‌دانیم از دید تیم ایرانی این پارامترها دقیقا چگونه تعریف می‌شود. مهم است توجه شود که اظهارات شفاهی در این زمینه به هیچ‌وجه کفایت نمی‌کند. آنچه تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای–اگر خواهان ایجاد یک فضای سالم انتقادی است- موظف به انجام آن است این است که یک بار برای همیشه بگوید در 6 موضوع کلیدی تحریم، تحقیق و توسعه، غنی‌سازی، اراک، بازرسی‌ها و فردو، چه چیز را یک توافق خوب می‌داند و چه چیز را یک توافق بد. آن وقت، معیاری فراهم خواهد شد که بتوان براساس آن درباره متن نهایی توافق قضاوت کرد. در صورت در دست نبودن چنین معیاری، واقعیت این است که دولت می‌تواند هر توافقی بکند و نام آن را توافق خوب بگذارد، همچون آن تیراندازی که تیر را پرتاب می‌کرد، آنگاه دور هر نقطه‌ای که تیر بدانجا اصابت می‌کرد، دایره‌ای می‌کشید و مدعی می‌شد که تیر دقیقا به هدف خورده است! مهم‌تر از این، وقتی پارامترهای یک توافق خوب از جانب دولت منتشر شود، آن وقت می‌توان یک درک شفاف از ذهنیت تیم ایرانی هم به دست آورد و فهمید که این دوستان اساسا برای تحقق کدام هدف مذاکره می‌کنند و آن کف باارزشی که هرگز نباید از آن کوتاه آمد، از دید آقای ظریف و همکارانش، چیست و آیا اساسا چنین چیزی وجود دارد؟
 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۳۶
امیر مهدوی

حسین علوی: انتشار فکت‌شیت ایرانی و واکنش‌های جالب دولتی‌ها نسبت به این مطالبه عمومی حالا با اظهارات عجیب وباور نکردنی حسن روحانی، رئیس دولت وارد  فاز جدید شده است!


  دکترحسن روحانی پنجشنبه گذشته و هنگام ترک شیراز، در میان خبرنگاران محلی حاضر شد تا به سوالات آنان پاسخ دهد و طبق معمول سوال مطرح این روزها نیز موضوع فکت‌شیت ایرانی بود. روحانی در پاسخ به سوال خبرنگار خبرگزاری دانشجو مبنی بر اینکه «دانشجویان خواستار روشنگری در زمینه فک‌شیت هستند» گفت: فکت‌شیت ایرانی قبل از آمریکا منتشر شد. شبی که تفاهم بین ایران و 1+5 انجام شد و بیانیه‌ای که در لوزان اعلام شد، یک‌ساعت قبل از انتشار بیانیه لوزان، خبرگزاری‌های ایران فکت‌شیت را منتشر کردند و خارجی‌ها نیز آن راباز نشر کردند.

وی تأکید کرد: نمی‌دانم برخی حافظه‌شان ضعیف شده است؟ چراکه قبل از آمریکایی‌ها ما فکت‌شیت خود را اعلام کردیم.

بنابراین ما نظراتمان را به صراحت گفته‌ایم منتها برخی شبهه‌‌ای ایجاد و مسائلی را مطرح کردند. ‌وزیر امور خارجه ما و رئیس سازمان انرژی اتمی به‌ تفصیل نظرات ایران را اعلام کردند، حال اگر می‌خواهید، مصاحبه‌های آنان را دوباره منتشر کنید تا فکت‌شیت دوم منتشر شود. این اظهارنظر روحانی بلافاصله در رسانه‌ها بازتاب گسترده‌ای داشت به گونه‌ای که تعدادی نسبت به تداوم ادبیات رئیس‌جمهور خطاب به منتقدان ابراز نگرانی و به او توصیه کردند این رفتار خود را اصلاح کند اما برای رسانه‌هایی که طی 20 ماه گذشته به صورت ویژه مذاکرات هسته‌ای را پیگیری و به دقت تحولات مذاکرات هسته‌ای را دنبال می‌کنند، این اظهارنظر روحانی درباره فکت‌شیت باورکردنی نبود!  رفتار متناقض تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای درباره فکت‌شیت آنقدر برجسته و ملموس بود که حتی عده‌ای به مطایبه اصطلاح «فکت‌شیب» را برای آن به کار می‌بردند. با این حال و با این اظهارنظر عجیب روحانی، او نیز به صورت رسمی به این فاز وارد شده است!  اظهارات روحانی و تاکید او مبنی بر انتشار فکت‌شیت ایرانی قبل از قرائت بیانیه لوزان درحالی است که جواد ظریف 2 روز پس از توافق لوزان، در یک برنامه تلویزیونی رسما اعلام کرد: «چیزی به اسم فکت‌شیت ایرانی وجود ندارد»! او اواخر فروردین ماه نیز به روزنامه قدس گفت: «توافقی نشده که فکت‌شیت آن را منتشر کنیم»! با این حال اما حسن روحانی، رئیس آقای ظریف می‌گوید فکت‌شیت ایرانی را یک ساعت قبل از انتشار بیانیه لوزان منتشر کردیم!

ماجرا از کجا آغاز شد؟

13 فروردین و پس از اعلام پایان مذاکرات هسته‌ای لوزان و دقایقی مانده به انتشار بیانیه مشترک ظریف و موگرینی، وزارت امور خارجه ایران متنی را درباره این توافق برای رسانه‌ها ایمیل کرد. این متن که یک نسخه آن برای «وطن امروز» ارسال شده بود؛ توضیحاتی درباره این توافق و نیز اشاراتی به برخی جزئیات آن داشت با این حال آنچه رسانه‌ها را متعجب کرد؛ این بود که مسؤولان وزارت امور خارجه در این متن خطاب به رسانه‌ها تاکید کرده بودند از ذکر و قید نام وزارت امور خارجه پای این سند خودداری کنند. به عبارتی وزارت امور خارجه توصیه داشت متن مذکور صرفا به‌عنوان تحلیل و تفسیر خود رسانه‌ها از توافق لوزان  منتشر و منعکس شود و نه بیانیه رسمی وزارت امور خارجه درباره این توافق! با این اقدام وزارت امور خارجه، استناد رسانه‌ها به این متن از بین رفت و اساسا توجه و تمرکز از این متن برداشته شد، چراکه این متن یک نوشته غیررسمی و تایید نشده بود! اما در حالی که وزارت امور خارجه ایران مسؤولیت متن پنهان مذکور را بر عهده نگرفت، آمریکایی‌ها باز هم همانند توافق ژنو، قرائت دلخواه خود را از توافق جدید مکتوب و به صورت رسمی منتشر کردند. انتشار این فکت‌شیت آمریکایی بلافاصله  فضای رسانه‌های داخلی و خارجی را تغییر داد و این سند به‌عنوان تنها سند رسمی درباره جزئیات توافق لوزان در دسترس قرار گرفت. البته رسانه‌های منتقد در ایران اگرچه متن فکت‌شیت آمریکایی را «ادعا» دانسته و می‌دانند اما تاکید مقامات ارشد آمریکایی بر جزئیات این فکت‌شیت سوالات زیادی را در ذهن افکار عمومی ایران به‌وجود آورد.

ظریف: فکت‌شیت ایرانی وجود ندارد!

2 روز پس از قرائت بیانیه لوزان، یعنی شامگاه 15 فروردین جواد ظریف به تلویزیون و برنامه نگاه یک رفت تا اولین روایت رسمی از توافق لوزان را به صورت رسمی با مردم در میان بگذارد! ظریف در این گفت‌وگوی تلویزیونی بشدت از اقدام آمریکایی‌ها در انتشار فکت‌شیت انتقاد کرد و مدعی شد اروپایی‌ها نیز از این اقدام دولت اوباما گلایه‌مندند. ظریف البته درباره فکت‌شیت تنها به سرزنش فکت‌شیت آمریکایی بسنده نکرد. او درباره متن ارسالی وزارت امور خارجه به رسانه‌ها نیز موضع گرفت. در حالی که برخی تصور می‌کردند متن ارسالی وزارت امور خارجه می‌تواند به عنوان فکت‌شیت ایرانی معرفی شود، جواد ظریف آب پاکی را روی دستان همه ریخت و گفت اساسا فکت‌شیت ایرانی وجود ندارد. ظریف در این‌باره گفت: چیزی به‌نام فکت‌شیت ایرانی وجود ندارد و وزارت  امور خارجه چیزی را منتشر نکرده است. ظریف درباره متن ارسالی وزارت امور خارجه به رسانه‌ها افزود: چند نفر از دوستان ما یک رشته دستاوردهایی را از این مذاکرات نوشتند. این اظهارنظر ظریف در واقع پایان توهمی به نام فکت‌شیت ایرانی بود. وزیر امور خارجه ایران رسما اعلام کرد وزارتخانه تحت مدیریت او فکت‌شیت منتشر نکرده است. همین اظهارنظر رسمی ظریف در واقع مبنای ماجرای جنجال‌ساز فکت‌شیت ایرانی شد. در حالی که این موضع رسمی جواد ظریف در رسانه ملی اعلام شد و رسانه‌های پیگیر موضوع هسته‌ای، بارها آن را محل استناد قرار دادند، حسن روحانی پنجشنبه در شیراز اعلام کرد همان سند ارسالی از وزارت امور خارجه به رسانه‌ها، فکت‌شیت ایرانی است! فکت‌شیتی جنجالی که در آن نمونه‌های زیادی از مواضع متناقض دولتی‌هایافت می‌شود!

حقایقی که پنهان ماند!

اما همانگونه که گفته شد در شرایطی که وزارت امور خارجه ایران فکت‌شیت ایرانی را منتشر نکرد، فکت‌شیت آمریکایی‌ها به عنوان تنها سند مربوط به جزئیات توافق لوزان مورد توجه و مورد استناد رسانه‌ها قرار گرفت. به گزارش «وطن امروز» از آنجا که در فکت‌شیت آمریکایی تعهدات تکان‌دهنده‌ای درباره ایران و ادعاهایی نسبت به تیم ایرانی مطرح شده بود، ضرورت واکنش وزارت امور خارجه ایران به این اقدام آمریکایی‌ها و جلوگیری از تثبیت فکت‌شیت آمریکایی‌ها به‌عنوان یک سند معتبر در فضای رسانه‌ای و افکار عمومی، احساس شد. در همین شرایط بود که علی‌اکبر صالحی، معاون حسن روحانی و رئیس سازمان انرژی اتمی که به صورت رسمی در مذاکرات لوزان حضور داشت؛ از دستور رهبری به جواد ظریف برای انتشار فکت‌شیت ایرانی خبر داد. روز سه‌شنبه 18 فروردین ماه، جلسه غیرعلنی مجلس با حضور صالحی و ظریف و با دستور کار شفاف‌سازی مذاکرات لوزان برگزار شد. در جریان این جلسه علی‌اکبر صالحی از دیدار روز گذشته (دوشنبه 17 فروردین) تیم مذاکره‌کننده با رهبر انقلاب خبر داد و گفت: «رهبر معظم انقلاب دیروز به آقای ظریف فرمودند که «آقای ظریف شما هم بروید فکت‌شیت ایرانی را در اختیار مردم قرار دهید. کشور ما با کشور آنها (آمریکایی‌ها) فرق می‌کند. در کشور ما رابطه ملت و دولت یک رابطه عمیق است. این نظام برآمده از رأی ملت است. شما بروید فکت‌شیت را به مردم بدهید.» و آقای ظریف هم در حال تهیه فکت‌شیت هستند که در این فکت‌شیت خیلی از حقایق روشن می‌شود». 2 روز بعد یعنی 20 فروردین نیز رهبر انقلاب در دیدار مداحان، شفاف‌سازی درباره جزئیات توافق لوزان را ضروری دانسته و تاکید کردند: «... من به خود مسؤولین هم این را گفته‌ام همین چند روز؛ مسؤولین باید بیایند مردم را و به‌خصوص نخبگان را از جزئیات و واقعیات مطلع کنند. ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است؛ همدلی و همزبانی که ما گفته‌ایم. همدلی یک چیز زورکی نیست، یک چیز دستوری نیست که کسی دستور بدهد که مردم همدلی کنید، مردم هم بگویند چشم...».  اظهارات صالحی و بیانات صریح رهبری در دیدار مداحان باعث شد یک مطالبه جدی برای انتشار جزئیات توافق لوزان ایجاد شود. در واقع با اظهارات صالحی در جلسه غیر علنی مجلس، همه در انتظار فکت‌شیت ایرانی بودند تا آنگونه که آقای صالحی گفته بود با انتشار آن حقایق مهمی آشکار شود. با این حال اما همانگونه که طی هفته‌های گذشته رسانه‌های منتقد عملکرد هسته‌ای دولت گزارش دادند، دولتی‌ها به‌رغم وعده صریح خود برای انتشار فکت‌شیت ایرانی، یک شیب ملایم را برای نافرمانی و به عبارت دقیق‌تر، «پنهانکاری» در پیش گرفتند. 2 روز بعد از وعده صالحی و درست در همان روزی که رهبری تاکید کردند موضوع محرمانه و پنهان هسته‌ای از نظرگاه مردم نداریم،

سیدعباس عراقچی ناگهان اعلام کرد: «بنای ارائه فکت‌شیت مکتوب نداریم»! همزمان با عراقچی، یعنی در همان روز 20 فروردین علی‌اکبر صالحی که در مجلس شورای اسلامی گفته بود فکت‌شیت را منتشر می‌کنند تا حقایق روشن شود؛ درباره فکت‌شیت اظهارنظر کرد و گفت فکت‌شیت ایرانی تهیه شده و در اختیار ظریف است!

صالحی اما 4 روز بعد ناگهان تغییر موضع داد و این‌بار گفت اظهارات شفاهی او و ظریف و عراقچی درباره توافق لوزان همان فکت‌شیت ایرانی است و ضرورتی برای انتشار متن مکتوب آن وجود ندارد!

این فاز دولتی‌ها با انتقادات گسترده‌ای مواجه شد و رسانه‌ها و بویژه جریان‌های دانشجویی خواستار شفاف‌سازی درباره اظهارات رد و بدل شده پشت میز مذاکرات هسته‌ای شدند. البته خود جواد ظریف هم رسما وارد این فاز شد. او در گفت‌وگویی با روزنامه قدس که 28 فروردین منتشر شد؛ درباره ماجرای انتشار فکت‌شیت ایرانی گفت: هنوز توافقی نشده که فکت‌شیت آن را منتشر کنیم. ظریف گفت: «...هر زمان که به توافق برسیم که متنی وجود داشته باشد که این متن، متن معتبری باشد و طرفین روی آن توافق کرده باشند، آن را منتشر خواهیم کرد». این اظهارنظر رسمی آقایان درباره فکت‌شیت ایرانی بود.

در واقع موضع و نگاه تیم مذاکره‌کننده درباره توافق و فکت‌شیت ایرانی در همین قالب بسته شد. آنها اساسا منکر توافق و ضرورت انتشار فکت‌شیت شدند. با این حال اما اظهارات روحانی در شیراز رسما مواضع تیم هسته‌ای درباره فکت‌شیت را به هم ریخت.

روحانی گفت فکت‌شیت منتشر شده است و دیگران را به کم‌حافظه‌ بودن متهم کرد!

درحالی که ظریف می‌گوید توافقی نشده که فکت‌شیت آن منتشر شود، روحانی تاکید کرده است ایران و 1+5 در لوزان به تفاهم رسیده‌اند و وزارت امور خارجه ایران قبل از قرائت بیانیه لوزان، فکت‌شیت این تفاهم را نیز منتشر کرده است!

به هرحال این تناقض‌گویی‌های آشکار که همراه با توهین به منتقدان و آگاهان پیدا و پنهان مذاکرات هسته‌ای است؛ به وضوح نشان می‌دهد واقعیاتی درباره مذاکرات هست که جامعه گویا باید از آن بی‌اطلاع بماند.


منبع : وطن امروز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۱۵
امیر مهدوی

سردار جوانی مشاور عالی نمایندگی ولی فقیه در سپاه گفت:

 آمریکایی‌ها به دنبال تسلط کامل بر منطقه است.

 بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری، مذاکرات درباره موضوع هسته‌ای است و ما توان موشکی خود را به مذاکره نمی‌گذاریم.

مذاکرات یک پیشینه 10 ساله دارد و آمریکایی‌ها در مقاطعی تلاش کردند موضوع هسته‌ای را با موضوعات دیگر تلفیق کنند.


شکل ویژه مذاکرات دولت یازدهم


دکتر جوانی گفت: با روی کار آمدن دولت یازدهم، مذاکرات هسته‌ای با ویژگی‌های متفاوتی پیگیری شد که از جمله آن‌ها مذاکره مستقیم در سطح وزیر با آمریکایی‌ها بود.

مذاکرات ما با آمریکا فقط در موضوع هسته‌ای است و لاغیر

مشاور عالی نمایندگی ولی فقیه در سپاه با بیان مشکلات "ایالات متحده آمریکا" در منطقه "غرب آسیا" و تلاش آن‌ها برای حل این مشکلات از طریق مذاکرات یادآور شد: رهبر معظم انقلاب تأکید فرمودند مذاکرات ما با "آمریکا" فقط در موضوع هسته‌ای است و لاغیر.

ما به دنبال جلب اعتماد آمریکا نیستیم

سردار جوانی گفت: جمهوری اسلامی همواره مواضع اصولی در موضوع هسته‌ای داشته و نگرش مثبتی به مذاکرات هسته‌ای دارد، اگرچه ملت ما به دنبال جلب اعتماد "آمریکا" نیست.

نگاه ما با نگاه غرب متفاوت است

مشاور عالی نمایندگی ولی فقیه در سپاه ادامه داد: نگاه ما در بحث مسائل منطقه متفاوت بوده و آمریکایی‌ها به دنبال سیطره در منطقه "غرب آسیا" هستند و  تلاش‌هایی را برای مذاکره دارند که البته رویکرد جمهوری اسلامی مردم‌گرایانه و نگاه جمهوری اسلامی با غربی‌ها کاملاً متفاوت بوده و نگاه ملت ما بر اساس نگاه مقام معظم رهبری است.

*** ملتی که در معرض تهدیدات قرار دارد، هیچ‌گاه توان خود را به بوته مذاکره نمی‌سپارد

وی گفت: آمریکایی‌ها در مذاکرات هسته‌ای به دنبال منافع خود هستند و در گذشته بحث‌هایی درباره برنامه موشکی ایران مطرح کردند که رهبری فرمودند "طرح کنترل برنامه موشکی ایران یک درخواست غیرمنطقی است" و ملتی که در معرض تهدیدات قرار دارد، هیچ‌گاه توان خود را به بوته مذاکره نمی‌سپارد.

سردار جوانی با اشاره به تحولات "یمن" عنوان داشت: حرکتی که عربستان انجام داده هیچ گاه قابل توجیه نیست و یک کشور اسلامی مورد تجاوز قرار گرفته و این تجاوز با چراغ سبز "آمریکا" انجام شده است که در آن هرچند آتش بسی صورت گرفته اما در طی این جنگ بمباران زیرساخت‌ها و مردم بی‌پناه انجام شده است.

*** یمنی‌ها هزینه استقلال‌خواهی خود را می‌پردازند

مشاور عالی نمایندگی ولی فقیه در سپاه با مقایسه قدرت نظامی عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی و این که این کشور در دستیابی به اهداف خود با شکست مواجه شده، تأکید کرد: یمنی‌ها هزینه استقلال‌خواهی خود را می‌پردازند و باید روزی سعودی‌ها پاسخگوی جنایات جنگی خود باشند.


منبع : باشگاه خبر نگاران
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۰۸
امیر مهدوی

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مداحان اهل بیت علیهم‌السلام، با انتقاد از «روشنفکرنماهایی» که می‌گویند «ما صنعت هسته‌ای را می‌خواهیم چه‌کار کنیم»، فرمودند: «این شبیه همان حرفی است که زمان قاجارها وقتی نفت کشف شده بود و انگلیسی‌ها آمده بودند می‌خواستند نفت را ببرند، این‌جا دولتمرد قاجاری می‌گفت ما این مادّه‌ی بدبوی عَفِن را می‌خواهیم چه‌کار کنیم، بگذارید بردارند ببرند!» یادداشت زیر به بررسی تفکر دولتمرد قاجاری در تاریخ دویست‌ساله‌ی اخیر ایران پرداخته است.
 

کتاب «غرب‌زدگی» جلال آل‌احمد را می‌توان جزو اولین تلاش‌های نویسندگان ایرانی برای معرفی طبقه‌ای از افراد جامعه‌ی‌ ایران که امروزه آنان را به نام «روشنفکران غرب‌زده» می‌نامیم دانست.   جلال در این کتاب، فرجام نسخه‌ای که این طیف برای ایران تجویز می‌کنند را به خوبی نشان داده است. آن‌جا که درباره‌ی نفت چنین می‌نویسد: «صنعت غرب ما را غارت می‌کند و به ما حکم می‌راند  و سرنوشت ما را در دست دارد. پیدا است که وقتی اختیار اقتصاد و سیاست مملکت را به دست کمپانی‌های خارجی دادی، او می‌داند که به تو چه بفروشد و دست‌کم این را می‌داند که چه چیز را نفروشد. و البته برای او که می‌خواهد فروشنده‌ی دائمی کالاهای ساخته‌ی خود باشد، بهتر این است که تو هرگز نتوانی از او بی‌نیاز باشی. و خدا زنده بدارد معادن نفت را. نفت را می‌برند و در مقابل هرچه بخواهی به تو می‌دهند. از شیرمرغ تا جان آدمی‌زاد.»۱
 

* اولین مواجهه‌ی ایران با تمدن جدید غرب
اولین مواجهه‌ی جدی ایران با تمدن جدید غرب را می‌توان جنگ‌های ایران و روس دانست. شکست ایران از سپاه روس، علی‌رغم داشتن نیروی انسانی بیشتر، این سؤال را برای دولتمردانی چون «عباس میرزا» مطرح کرد که علت شکست ایران از سپاه روس چه بود؟ در گفت‌وگویی که عباس میرزا با فرستاده‌ی ناپلئون به ایران داشت، می‌توان به‌وضوح این موضوع را مشاهده کرد. وی از «ژوبر» چنین می‌پرسد:
«چه قدرتی است که به شما برتری و مزیتی را که نسبت به ما دارید عطا می‌کند؟... آیا مشرق زمین از لحاظ جمعیت، حاصل‌خیزی و ثروت کمتر از اروپا است؟ و آیا اشعه‌ی خورشید که قبل از رسیدن به شما بر ما می‌تابد، تأثیرات مفیدشان روی سر ما کمتر است؟... اجنبی! حرف بزن. با من بازگوی که برای بیدار کردن ایرانیان از خواب غفلت چه باید کرد؟»۲
 

«سر هارفورد جونز»، نماینده‌ی کمپانی هند شرقی و وزیرمختار انگلیس در ایران، زمینه‌ی مهاجرت افرادی چون «میرزا صالح شیرازی»، «میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی»، «میرزا فرخ غفاری امین‌الدوله» به غرب را فراهم کرد. اما نتیجه‌ای که این عمل به بار آورد، برعکس بود. این افراد پس از بازگشت از غرب، اولین کاری که کردند تمسخر تمدن و فرهنگ بومی و ایرانی بود.

* درمان نادرست درد عقب‌ماندگی ایران
عباس میرزا در «تشخیص درد» درست حدس زده بود. او به‌خوبی فهمیده بود که ایران عهد قاجاری از کاروان پیشرفت و ترقی عقب افتاده است و لاجرم باید کاری کرد. اما کسانی که قرار بود در حکومت قاجار طبیب باشند، در «درمان درد»، به بیراهه رفتند. آن‌ها در تجویز نسخه‌ی درمان درد، چاره را در آن دیدند که عده‌ای از فرزندان اشراف و درباریان را برای تحصیل و اخذ مظاهر جدید علم و تمدن غرب به «فرنگ» بفرستند. «سر هارفورد جونز»، نماینده‌ی کمپانی هند شرقی و وزیرمختار انگلیس در ایران، زمینه‌ی مهاجرت افرادی چون «میرزا صالح شیرازی»، «میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی»، «میرزا فرخ غفاری امین‌الدوله» به غرب را فراهم کرد. اما نتیجه‌ای که این عمل به بار آورد، برعکس بود. این افراد پس از بازگشت از غرب، اولین کاری که کردند تمسخر تمدن و فرهنگ بومی و ایرانی بود. این افراد با نام نهادن خود به «منور الفکر»، شروع به «تحقیر هویت ایرانی» کردند.

۱۵۰ سال بعد از شکل‌گیری اولین هسته‌ی جریان منورالفکری در ایران، جلال آل‌احمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران»، بیماری این طبقه از افراد را چنین معرفی می‌کند: «اگر روشنفکر خود را تنها یک محصول غربی بداند، ناچار در هر کجای دنیا که افتاده باشد، توجهش فقط به متروپل است؛ به کعبه‌ای که در آن و با ملاک‌های آن پرورده شده و چون ماهی‌ای است که فقط در آب متروپل می‌تواند شنا کند. کوشش دارد که محیط‌های بومی را نیز به چنان آبی بدل کند، اما متروپل از محیط‌های بومی جز مواد خام معدنی و مواد پخته و رسیده‌ی آدمی چه می‌خواهد؟ و رفتار او نسبت به این محیط‌های بومی چیست جز حکومت‌های مستبد نظامی بر ایشان گماشتن و... همان استعمار؟ پس چنین روشنفکری یک عامل استعمار است و به این دلیل با محیط بومی خود بریده است.»۳

 
* ارتجاع روشنفکری
۳۰ سال بعد از نگارش این کتاب جلال، رهبر انقلاب در جمع دانشجویان دانشگاه تهران در تاریخ بیست‌ودوم اردیبهشت‌ماه ۱۳۷۷، در سخنرانی‌ای که آن را «ارتجاع روشنفکری» نام نهادند، از این کتاب نام برده و خصوصیات جریان روشنفکری در ایران را مبتنی بر کتاب جلال، چنین برشمردند: «این خصوصیات سه تاست: اوّل، مخالفت با مذهب و دین - یعنی روشنفکر لزوماً بایستی با دین مخالف باشد! - دوم، علاقه‌مندی به سنن غربی و اروپارفتگی و این‌طور چیزها؛ سوم هم درس‌خواندگی... بعد می‌گوید این سه خصوصیتی که برداشت عامیانه و خصوصیات عامیانه‌ی روشنفکری است، در حقیقت ساده‌شده‌ی دو خصوصیت دیگری است که با زبان عالمانه یا زبان روشنفکری می‌شود آن‌ها را بیان کرد. یکی از آن دو خصوصیت، عبارت است از بی‌اعتنایی به سنّت‌های بومی و فرهنگ خودی - که این دیگر بحث عوامانه نیست؛ این حتمی است - دیگری، اعتقاد به جهان‌بینی علمی، رابطه‌ی علمی، دانش و قضا و قدری نبودن این‌ها؛ مثال‌هایی هم می‌زند. این در حالی است که در معنای روشنفکرىِ ساخته و پرداخته‌ی فرنگ - که این‌ها آن را از فرنگ گرفتند و آوردند - به‌هیچ‌وجه این مفهوم و این خط و جهت و این معنا نیست!»

تجلیل افراطی از مظاهر فرهنگ غرب و یا به تعبیر مرحوم آل‌احمد «غرب‌زدگی» از یک‌سو، در کنار بی‌اعتنایی و تحقیر فرهنگ بومی توسط روشنفکران از سویی دیگر، وضعیتی را فراهم آورد که برخی از آنان حتی از تعطیلی عقل در برابر تمدن غرب سخن به میان آوردند. میرزا ملکم‌خان در جایی اینگونه می‌نویسد: «الان چیزی که اعظم موانع ترقی ایران شده این است که وزرای ما عقل خود را بر علوم فرنگستان ترجیح می‌دهند... ملل فرنگ به جهت اختراع نظام دولت سه‌هزار سال زحمت کشیده‌اند. حال وزرای ما می‌توانند نظام ایشان را در یک ماه اخذ کنند اما به‌شرط اینکه عقل خود را از اختراعات تازه معاف بدارند.»
 
در چنین شرایطی، عملا کشور ایران، تبدیل به آوردگاه گرفتن امتیازهای مختلف از سوی دول غربی، مخصوصا انگلیس و روسیه شد. طرفه آنکه در همه‌ی حق امتیازهایی که به کشورهای غربی داده شده، پای یکی از روشنفکران ایرانی به عنوان «دلال» یا «امضاکننده» در میان است!

* دلالی روشنفکران در واگذاری امتیاز به بیگانگان
اما اسفناک‌تر آنکه در چنین شرایطی، عملا کشور ایران، تبدیل به آوردگاه گرفتن امتیازهای مختلف از سوی دول غربی، مخصوصا انگلیس و روسیه شد. طرفه آنکه در همه‌ی حق امتیازهایی که به کشورهای غربی داده شده، پای یکی از روشنفکران ایرانی به عنوان «دلال» یا «امضاکننده» در میان است! برای مثال، انعقاد قرارداد ننگین «گلستان» و «ترکمانچای» توسط میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی، اعطای قرارداد رویتر توسط میرزا حسین‌خان سپهسالار و میرزا ملکم‌خان، تجزیه‌ی هرات از ایران توسط یک هیأت ایرانی به ریاست فرخ‌خان امین‌الدوله غفاری، واگذاری امتیاز لاتاری به‌وسیله‌ی میرزا ملکم‌خان، واگذاری امتیاز رژی توسط میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان، واگذاری امتیاز نفت به دارسی توسط میرزا نصرالله مشیرالدوله غفاری، امتیاز تأسیس بانک شاهنشاهی و حق انحصاری کشتیرانی در رودخانه‌ی کارون به انگلیس توسط امین‌السلطان از جمله نمونه‌هایی است که عملا ایران را به مستعمره‌ی کشورهای غربی تبدیل می‌کرد.۴

گرچه برخی از این قرارداها با واکنش علما و روحانیون آگاهی چون ملاعلی کنی، آقا نورالله اصفهانی، شیخ فضل‌الله نوری، میرزای شیرازی و... مواجه شد و باطل شد اما ماجرای «دولتمرد قاجاری» هم‌چنان بر تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران و تحولات آن سایه گسترانیده و تا عصر پهلوی اول و دوم نیز امتداد پیدا کرد.

 
* رد پای تفکر دولتمرد قاجاری در ماجرای صنعت نفت
دولتمرد قاجاری بیش از آنکه یک «فرد» یا «شخصیت» باشد، یک «تفکر» است. تفکری با شاخص‌ها و خصوصیاتی که در بالا ذکر شد. این تفکر در طول تاریخ دویست‌ساله‌ی اخیر ایران، و در رخدادهای مهم سیاسی- اجتماعی ایران قابل ملاحظه است. رد پای تفکر دولتمرد قاجاری را در ماجرای صنعت نفت ایران هم می‌توان به‌خوبی مشاهده کرد.

ماجرای نفت تنها محدود به آن «دولتمرد قاجاری» نمی‌شود که رهبر انقلاب چندی پیش درباره‌ی آن چنین گفتند: «اینکه بعضی از روشنفکرنماها قلم بردارند و قلم بزنند که «آقا ما صنعت هسته‌ای را می‌خواهیم چه‌کار کنیم» این فریب است؛ این شبیه همان حرفی است که زمان قاجارها وقتی نفت کشف شده بود و انگلیسی‌ها آمده بودند می‌خواستند نفت را ببرند، این‌جا دولتمرد قاجاری می‌گفت ما این مادّه‌ی بدبوی عَفِن را می‌خواهیم چه‌کار کنیم، بگذارید بردارند ببرند!»۵
دولتمرد قاجاری بیش از آنکه یک «فرد» یا «شخصیت» باشد، یک «تفکر» است. تفکری با شاخص‌ها و خصوصیاتی که در بالا ذکر شد. این تفکر در طول تاریخ دویست‌ساله‌ی اخیر ایران، و در رخدادهای مهم سیاسی- اجتماعی ایران قابل ملاحظه است. رد پای تفکر دولتمرد قاجاری را در ماجرای صنعت نفت ایران هم می‌توان به‌خوبی مشاهده کرد.

ماجرای نفت حتی محدود به امضای قراردادننگین دارسی نیز نمی‌شود. قراردادی که توسط پادشاه و به‌وسیله‌ی دیگر دولتمرد قاجاری با انگلیس بسته شد و این کشور از نفت ایران برای تأمین سوخت کشتی‌های جنگی و تجاری خود در طول جنگ جهانی اول استفاده کرد. ماجرای نفت تا ملی شدن صنعت نفت و نخست‌وزیری «سپهبد حاجعلی رزم‌آرا» هم ادامه پیدا کرد. رزم‌آرا که مرتبط با «شرکت نفت انگلیس و ایران» بود به‌دنبال تصویب قرارداد الحاقی نفت، موسوم به «گس- گلشائیان» در مجلس شانزدهم بود. قراردادی که موجب می‌شد هم‌چنان کشور انگلستان سایه‌ی خود را بر صنعت نفت ایران و سود حاصله از آن بگستراند.

گویی تفکر دولتمرد قاجاری، اینک در رزم‌آرا حلول کرده بود آن‌جا که برای نشان دادن سرسپردگی خود به انگلیس، دست به تحقیر هویت ایرانی زد و گفت ملتی که لیاقت لولهنگ‌سازی ندارد، چگونه می‌تواند صنعت نفت را اداره کند! رزم‌آرا حتی گفت ملی‌شدن صنعت نفت، بزرگ‌ترین خیانت به ایران است! اما ۱۳ روز پس از قتل رزم‌آرا، قانون ملی شدن صنعت نفت ایران به تصویب مجلس رسید.

 
* فناوری هسته‌ای و تفکر دولتمرد قاجاری
تفکر دولتمرد قاجاری البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تا به امروز نیز ادامه یافته است و هرگاه مردم این سرزمین خواسته‌اند روی پای خود بایستند و بدون کمک دیگران، راه پیشرفت را طی کنند، عده‌ای از روشنفکرنماها قلم به دست گرفته و نوشتند که یا ما توانایی انجام این کار را نداریم، و یا اینکه اصلا ما را با این موضوعات چه کار!

دستیابی به «فناوری هسته‌ای» و پیشرفت ایران در این صنعت نیز از جمله مسائلی است که در سال‌های اخیر، تفکر روشنفکری، آن را تقبیح کرده و اساسا ضرورت دستیابی به آن را منکر شده‌ است. به عقیده‌ی اینان، فناوری هسته‌ای همان ماده‌ی بدبو و عفنی است که به کار ما نمی‌آید و همان بهتر که آن را به دیگران واگذاریم و اصلا مملکتی که «نفت» دارد، «اورانیوم» می‌خواهد چه کار! اما همان‌گونه که تاریخ اهمیت استراتژیک ماده‌ای به نام نفت را در عصر حاضر نشان داده است، اهمیت فناوری هسته‌ای در جهان آینده را نیز نشان خواهد داد. شاید اگر جلال، این روزها زنده بود، چیزی شبیه جملاتی که درباره‌ی «نفت» و خیانت روشنفکرنماها نوشته بود، امروز درباره‌ی «اورانیوم» و صنعت هسته‌ای ایران می‌نوشت.


نویسنده : محمد پورغلامی

منبع : farsi.khamenei.ir
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۱۱
امیر مهدوی

امیرالمؤمنین علی سلام الله علیه : ریاکار را سه نشان است : چون پیش مردم باشد، [در کار دین] چالاکى نماید، و چون تنها شود، سستى و کاهلى کند، و خوش دارد که او را در همه کارها بستایند.
امیرالمؤمنین علی سلام الله علیه : ریاکار را سه نشان است : چون پیش مردم باشد، [در کار دین] چالاکى نماید، و چون تنها شود، سستى و کاهلى کند، و خوش دارد که او را در همه کارها بستایند.

سیدمسعود میرکاظمی نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی:

مقدمه:

انرژی اتمی یکی از فناوریهای نوین محسوب می‌شود که گسترش و توسعه آن به سایر حوزه‌ها، دستاوردهای مهم و با ارزشی افزوده بالاتر از آنها را به دست می‌آورد. لذا دستیابی به این فناوری برای هر کشوری که خواهان ارتقاء در همۀ زمینه‌ها می‌باشد امری ضروری است و توسعه یافتگی کشورها در آینده تا حد زیادی به این فناوری مرتبط است.

با توجه به مذاکراتی که در این مورد با کشورهای 1+ 5 در حال انجام است و هدف غنا بخشیدن به اقتصاد کشور مطرح گردیده، لذا لازم دانستم نکاتی چند در این زمینه به عرض برسانم.

در بخش اول به ریشه‌های مشکلات اقتصادی پرداخته و سهم و وزن تحریم در حل مشکلات اقتصادی تبیین و در بخش دوم به تجربه تعلیق غنی سازی طی سالهای 82 تا 84 می پردازیم. علی‌رغم اقدام بیش از حد مسئولین اجرائی آن زمان در جهت اعتمادسازی علاوه بر تعلیق، متأسفانه هیچ ما به ازائی برای کشور به همراه نداشته و حتی اروپائیان حاضر نشدند قولهائی را که داده بودند بررسی کنند، در این مورد به استناد کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای نوشته آقای دکتر حسن روحانی، موضوع مورد کنکاو قرار می‌گیرد و در بخش سوم چند نکته ضروری برای تضمین منافع ملی در جهت ادامۀ مذاکرات مطرح می‌گردد.

ریشه‌های مشکلات اقتصادی کشور

همواره درمان اقتصادی زمانی امکان پذیر است که بیماری به درستی و خارج از سایر عوامل حاشیه‌ای تبیین و نسبت به درمان آن برنامه‌ریزی، تا بطور اصولی مشکلات حل و شاخص‌های کلان اقتصادی حاصل گردد. لذا از آنجائیکه هدف از مذاکره رفع تحریم و چرخیدن چرخ اقتصاد است، پس بهتر است سهم این عامل را در ارتقاء و رشد اقتصادی کشور تعیین تا دچار ایده پروری و خیالبافی نگردیده و خواسته یا ناخواسته هزینه‌هائی به کشور تحمیل نگردد.

شرایط اقتصادی و شاخص‌های کلان

 اگر به سه دهۀ گذشته توجه شود ملاحظه می‌گردد که در شرایط اقتصادی متفاوت عملکرد مرتبطی در اقتصاد کشور رخ نمی‌دهد. بطور مثال در زمان جنگ و صلح، تحریم شدید یا ضعیف، قیمت بالا یا پایین نفت، دولت کارگزار و اصلاح‌طلب و ... رفتارهای کلان اقتصادی کشور از جمله بهره‌وری، نرخ تورم دو رقمی، عدم رقابت پذیری محصولات تولیدی علی‌رغم یارانه بالا و بخشودگی مالیاتی، نرخ بیکاری عمدتاً دو رقمی، رشد اقتصادی پراکنده و ...، بطور عموم غیر قابل قبول اعلام شده و از نظم و رابطۀ مستقیم با شرایط اقتصادی برخوردار نبوده است. بطور مثال تورم دو رقمی معمولاً در همۀ شرایط اقتصادی حاکم بوده و ارتباط مستقیم با تحریم ندارد و نیاز به اصلاح ساختاری در اولویت اول و اصلاح سیاست‌ها و روشهای مدیریتی در رتبه دوم و تحریم در مرتبه سوم دارد.

هدف از مذاکره چیست؟

اگر حل مشکلات اقتصادی مردم هدف از مذاکره باشد بایستی به همۀ عوامل داخلی و خارجی همان وزنی داده شود که تأثیر در اقتصاد کشور دارد تا دولت دچار سردرگمی و فرصت سوزی نگردد. ولی اگر صرفاً به مذاکره به عنوان تنها راه بسنده گردد این شائبه بدست می‌آید که موضوع سیاسی است و ضرورت دارد دولت در کنار این اقدام برنامه لازم برای تحول ساختار اقتصادی کشور و نیز اصلاح سیاست مدیریتی ارائه دهد اما آنچه امروز صاحبنظران از رفتار دولت مطرح می‌نمایند، ادامه مسیر دولت‌های قبلی و صرفاً اداره کردن کشور است و تحولی در کار نیست.

وابستگی یا استحکام درونی

اگر به 37 سال بعد از پیروزی انقلاب بنگریم تجربیات ذی‌قیمتی به ما می‌دهد و آن اینکه همواره در حوزه‌هائی که به استحکام درونی و با برنامه‌ریزی و روحیۀ جهادی وارد شده‌ایم، نتایج بسیار خوب بدست آورده‌ایم که حتی رتبه‌های جهانی کسب گردیده است، از جمله آنها، می‌توان به صنایع دفاعی، هوافضا، سلولهای بنیادی، نانو، سد، نیروگاه و ... اشاره کرد که صرفا ًبا تلاش و اتکای به خداوند تبارک و تعالی و توان داخلی و نگاه بیرونی دستاوردهای با ارزشی بدست آورده‌ایم. ولی در مقابل در سایر بخش‌ها که حتی از سطح فناوری پایین‌تری هم برخوردار بوده به دلیل انتظار و دست دراز کردن به خارج به خصوص، امریکا و اروپا، نه تنها رتبه‌ای نداریم بلکه سالهاست که حتی از کشورهای آسیایی و منطقه نیز عقب مانده‌ایم. در این مورد می‌توان مثالهای فراوانی را مطرح کرد که مردم از بی‌کیفیتی و گران بودن این محصولات در رنج هستند.

روحیه جهادگونه و بسیجی که تهدید تحریم را به فرصتی ارزشمند در کشور تبدیل کرده حتی باعث اعتراف دشمنان نیز گردیده است. نبایستی به گونه‌ای رفتار گردد که این روند رشد علمی و اتکای به توان داخل تبدیل به ناباوری‌ها و انتظارهائی گردد که دیگران بایستی مشکلات ما را حل کنند.

با نگاهی دیگر می‌توان کشورهائی را نام برد که وابستگی و سرسپردگی آنها به غرب بر کسی پوشیده نیست، ولی آنها امروز چه وضعیتی دارند. کشور مصر سالهای سال به دلیل سرسپردگی رهبران آنها در نوکری امریکا بوده است. از این وابستگی و نوکری چه نصیب آنها شده؟ کشورهای حوزه خلیج فارس جز تعدادی ساختمانها و برج‌ها، از چه فناوری و دانشی برخوردارند؟ با ورود امریکا به افغانستان و عراق و سایر کشورهای اسلامی کدام نوآوری و فناوری و توسعه یافتگی به آنها منتقل گردید.

پس ضرورت دارد به مسائل، با واقع بینی برخورد و از اقدام احساسی و یا سیاسی در مسائل اقتصادی و راهبردهای کلان جداً پرهیز کرد.

تجربه تعلیق و مذاکره در گذشته

انسان عاقل بایستی از وقایع تاریخی و تجربه گذشته درس گرفته تا بتواند مسیر آینده خود را با اطمینان بیشتری ادامه و اهداف خود را محقق سازد.

یکی از حوادث تلخ در عین حال آموزنده تعلیق غنی سازی در جمهوری اسلامی ایران طی سالهای 82 تا 84 بود که علی‌رغم همۀ اقدامات اعتمادساز از طرف ایران ولی متأسفانه با بدقولی‌ها و تهدیدهای آنها روبرو گردید.

شرح مذاکرات و مکاتبات و تمامی اقدامات انجام شده به نوعی در کتاب امنیت انرژی و دیپلماسی هسته‌ای، نوشته آقای دکتر حسن روحانی دبیر وقت شورای امنیت ملی به رشته تحریر در آمده که در ادامه، مطالب با استناد مستقیم به این کتاب بیان می‌گردد.

 

2-1) تأکید بر توقف غنی‌سازی و امضای پروتکل الحاقی

یکی از اهداف مهم امریکا، اروپائیان و سایر کشورها، چون روسیه از ابتدای شروع بکار هسته‌ای ایران از همان ابتدائی که چند دستگاه سانتریفیوژ بکارگیری شد همواره تأکید بر توقف غنی‌سازی بوده است. توقف به عنوان یک خط قرمز مطرح و در مذاکرات سالهای قبل از 84 به طور جدی و عملی به آن پایبند بودند و از طرف دیگر و بخصوص بعد از تعلیق غنی‌سازی تأکید آنها بر بازرسی‌های بیشتر و اصرار بر قبول پروتکل الحاقی بود.

در اینجا تلاش می‌شود با توجه به تجربه تاریخی اخیر که مذاکرات و تعلیق غنی‌سازی در ایران اتفاق افتاد و با توجه به اینکه در زمان فعلی تکرار می شود به دو نکته تأکید بر توقف غنی سازی و امضای پروتکل الحاقی از طرف اروپا و امریکا بر اساس کتاب مذکور و آنچه در آن آمده است مطرح نمائیم.

ایشان در صفحه 122 در مورد فشار شورای حکام برای تعلیق غنی سازی در ایران اینگونه بیان می‌دارد:

"اما به محض اینکه آمریکائیها در اردیبهشت 1382 در عراق پیروز شدند، به سراغ پرونده هسته‌ای ایران رفتند و به البرادعی فشار آوردند تا در خرداد آن سال، این پرونده را در دستورکار شورای حکام آژانس قرار دهد ... این نخستین بار بود که موضوع تعلیق در شورای حکام آژانس در مورد فعالیت هسته‌ای ایران مطرح می‌شد".

و نیز در صفحه 130 در مورد دیپلماسی هسته‌ای چنین بیان می‌دارد.

"در عرصه خارجی، دیپلماسی قدرت‎های بزرگ در مورد برنامه هسته‌ای ایران، از ابتدای سال 1382 بر چند محور استوار بود: اول، ضرورت امضای پروتکل الحاقی برای اعتمادسازی و اجازه بازدید آژانس؛ دوم، عدم توجیه اقتصادی برنامه چرخۀ سوخت در ایران؛ سوم، دلیل اختفای برنامه در طول 18 سال گذشته؛ و چهارم، لزوم توقف برنامۀ غنی‌سازی از رؤسای جمهور فرانسه و روسیه گرفته تا سایر کشورها و حتی کشورهای دوست، به اَشکال مختلف این نکات را به مسئولین ایرانی متذکر می‌شدند".

بعد از صدور نخستین قطعنامه آژانس در سپتامبر 2003 (شهریور 1382) و متعاقب آن قطعنامه‌ای که علیه ایران در شورای حکام آژانس تصویب شد. شرایط اقتصادی سختی به منظور فشار به ایران برای قبول پروتکل الحاقی بوجود آوردند در صفحۀ 147 اینگونه بیان شده است.

"اگر وامی می‌خواستیم یا پروژه مهمی داشتیم، انجام آن منوط به این می‌شد که پروتکل الحاقی را بپذیریم. وزرای اروپایی به وزیر امور خارجه ایران گفته بودند اگر پروتکل را نپذیرید، روابط اقتصادی ما با ایران متوقف می‌شود. ژاپنی‌ها به صراحت اعلام کرده بودند که پرداخت وام و اجرای طرح‌های نفت و گاز را متوقف می‌کنند. روسیه و چین به طور جدی به ما توصیه می‌کردند که پروتکل را بپذیریم. روس‌ها به ما گفته بودند اگر پروتکل را نپذیرید، نمی‌دانیم همکاری‌های ما در بوشهر با چه سرنوشتی مواجه خواهد شد؟"

در جهت تهدید زدائی از امنیت ملی تصمیم‌گیری می گردد که با سران سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان مذاکره صورت گیرد. لذا قرار شده بود که مذاکرات مقدماتی با مدیران کل این سه کشور صورت گیرد. موضوع در صفحه 168 اینگونه بیان شده است.

"بر مبنای دعوت ایران از سه وزیر اروپایی و پذیرش آنها، مدیران کل وزرات امور خارجه سه کشور در تاریخ 23 مهر 1382 وارد تهران شدند و ملاقات من با آنها در همان روز انجام شد. ... در این جلسه آنها گفتند وزرا به تهران سفر خواهند کرد، ولی بحث آنها با شما در مورد اجرای قطعنامه شورای حکام خواهد بود. من هم به آنها صریح و روشن گفتم اگر هدف آنها از این سفر، بحث پیرامون اجرای قطعنامه است، پس بهتر است سفرشان لغو شود. ... البته وزرا هم پیغام داده بودند که اگر ایران حاضر به پذیرش تعلیق در هیچ سطحی نیست، بهتر است سفر انجام نشود. کارشناسان وزارت امور خارجه هم معتقد بودند چون قطعنامه، تعلیق کامل را از ما خواسته است، نمی‌توان بحث تعلیق را به طور کلی کنار گذاشت؛ بنابراین، به ناچار باید اصل تعلیق را ولو به صورت محدود و موقت بپذیریم، پروتکل را هم می‌توانیم بگوییم بعداً امضاء می‌کنیم که البته در نهایت، پروتکل مزبور در دسامبر 2003 توسط نماینده ایران در آژانس امضاء شد."

البته وزرای آنها نیز همین اعتقاد را داشتند. در مذاکره با شرودر صدر اعظم آلمان در تاریخ 83/12/7 در صفحه 419 چنین بیان می‌کند.

"ما نمی‌توانیم کنترل کنیم که شما بعد از غنی‌سازی بمب اتمی تولید خواهید کرد یا خیر؟ ما هر دو به لحاظ سیاسی افراد بالغی هستیم. صریح صحبت کنیم، NPT کافی نیست، چون در مورد عدم انحراف، تردیدهایی جدی وجود دارد. برای ادامه کار تنها یک راه می‌بنیم، واقعاً مطمئن نیستیم غیر از انصراف."

در ملاقات با ژاک شیراک رئیس جمهور وقت فرانسه در تاریخ 83/12/6 در این مورد در صفحه 402 اینگونه بیان شده است.

"تولید سوخت از جانب شما را بر نمی‌تابیم. نمی‌توان از این خط عبور کرد. انگلیس، روسیه، چین و اروپا هم حاضر نیستند این گام را بردارند که به ایران اجازه دهند تا سوخت هسته‌ای برای مصارف غیر نظامی تولید کند."

در تاریخ 83/11/29 در سفر به مسکو و دیدار با پوتین در این زمینه در صفحه 396 چنین بیان می‌کند.

"گفتم این تعلیق کوتاه مدت است و حداکثر تا چند ماه دیگر، بیشتر ادامه نخواهد یافت. پرسید نظر خود شما هم همین است؟ گفتم آری. گفت شنیدن این مسئله از شما که مرد سیاست و فرد پخته‌ای هستید، باعث تعجب من است. نمی‌دانید اگر در کوتاه مدت تعلیق را بشکنید، پیامد ناگواری برای کشورتان خواهد داشت."

سفیر فرانسه در ارتباط با طرح چهار مرحله‌ای ایران مطالبی را در مورد غنی‌سازی در ایران مطرح و نظر آمریکائیها را در مورد تعلیق در صفحه 483 اینگونه بیان می‌نماید.

"آمریکائیها گفته‌اند که از مذاکرات به شرطی حمایت خواهند کرد که توقف غنی‌سازی خط قرمز اروپا باشد؛ بنابراین، شکستن تعلیق حتی در سطوح پایین مانند UCF و پایلوت فعلاً مشکل آفرین است."

آقای روحانی بعد از جلسات متعدد با وزرای امور خارجه و رئیس جمهورهای وقت فرانسه، آلمان، انگلیس و روسیه و چین در مورد تعلیق در صفحه 573 چنین بیان می‌کند.

"هدف اول اروپا، تعلیق، سپس گسترش دامنه تعلیق و بالاخره طولانی کردن زمان تعلیق، و هدف نهایی آنها توقف و یا تعلیق بلندمدت برنامه غنی‌سازی بود. ما نیز از هدف آنها به خوبی آگاه بودیم."

عدم تزریق گاز به معنای تعلیق است در مذاکره‌ای که آقای روحانی با البرادعی داشته است در صفحه 166 آورده است.

"به البرادعی گفتم شما یک حقوقدان هستید، من هم یک حقوقدانم؛ آیا از لحاظ حقوقی، تعلیق غنی‌سازی غیر از توقف موقت گازدهی است؟ آیا نظر شما غیر از این است؟ گفت نه، دقیقاً تعلیق گازدهی کافی است."

آیا امروز نمی‌توان گفت که فردو علی‌رغم عدم تزریق گاز فعال است؟ آیا این به منزلۀ تعلیق نیست؟

2-2) اتلاف زمان بعد از تعلیق

هر چند بیان شده که تعلیق داوطلبانه و برای مدت کوتاهی به منظور اعتمادسازی در جهت رسیدن به توافق بلندمدت صورت گرفته ولی شواهد و قرائن حاکی از آن است که نه تنها زمان کوتاه نماند، بلکه به انحاء مختلف نسبت به تلف کردن وقت تلاش کرده‌اند. در اینجا به نمونه‌هائی از مطالب مطرح در این زمینه اشاره می‌نمایم.

در مذاکره مقدماتی برای توافق پاریس در صفحه 303 نظر اروپائیان در این مورد اینگونه بیان شده است.

"اروپایی‌ها به ما می‌گفتند اختلاف ما با شما بر سر زمان است. ما می‌خواهیم کاری کنیم که شروع غنی‌سازی را عقب بیندازیم، ولی شما می‌خواهید کار کنید که شروع غنی‌سازی جلوتر بیفتد."

بعد از توافق پاریس و در شرایطی که تعلیق ادامه داشت قرار بود در چند کارگروه، جزئیات مذاکرات نهائی شود. لذا در مورد مسئولین کارگروه‌ها و فاصلۀ زمانی بین جلسات به شرح ذیل در صفحه 374 بیان شده که نشان دهنده تلاش برای تلف کردن زمان است.

"به آنها گفتم مسئولیت این کارگروه‌ها از طرف ایران به وزرای مربوطه واگذار شده است، آنها پاسخ دادند که تعیین مسئول در سطح وزیر برای آنها امکانپذیر نیست و ناچارند مسئولین کارگروه‌ها را در سطح مدیر کل قرار دهند. بحث دیگر من این بود که جلسات کارگروه‌ها، هفتگی باشد، اما آنها مشکل داشتند و می‌گفتند مطالب کافی برای دستورکار جلسات هفتگی وجود ندارد. در نهایت، با برگزاری دست کم یک جلسه در هر ماه و اینکه گروه راهبری هم پس از هر سه ماه تشکیل شود، توافق شد."

در صفحه 376 در مورد تحریم‌ها نیز اینگونه آمده است که خود، گویای مطلب است.

"در حوزه اقتصادی هم کار به این دلیل پیش نمی‌رفت که ما می‌گفتیم تحریم‌ها باید شکسته شود، اما آنها می‌گفتند اینها مراحلی دارد و در کوتاه مدت نمی‌توان به نتیجه رسید. ما دیدیم گویی می‌خواهند بحث را چند سال ادامه دهند. در ضمن، اروپائی‌ها می‌گفتند بر فرض که این تحریم‌ها را برداریم، شما باید مشکلتان را با آمریکا نیز حل کنید، برای اینکه در شرایط تحریم آمریکا، شرکت‌های ما با شما کار نمی‌کنند."

قرار بود تعلیق در زمان کوتاهی انجام شود و در این ما بین مذاکرات انجام و مجدداً غنی‌سازی شروع شود ولی متأسفانه اروپائیان به آن اهمیت نمی‌دادند و حتی ایران متهم به عجله کاری شد. در صفحه 453 در این مورد بیان شده است.

"یکی از نکاتی که اروپائی‌ها بر آن تأکید می‌کردند (ایوانف و البرادعی هم به من می‌گفتند)، این بود که عجلۀ شما کار را خراب می‌کند. این همه مذاکره می‌کنید و اطمینان می‌دهید، اما در نهایت روی هفته و روز چانه می‌زنید. اروپائی‌ها در مذاکرات، به ما می‌گفتند اگر این سوخت را برای نیروگاه می‌خواهید برای کدام نیروگاه‌ می‌خواهید؟ برای نیروگاه بوشهر؟ که روس‌ها تأمین سوخت آن را تعهد کرده‌اند."

یکی دیگر از شگردهای آنها برای گذراندن وقت طرح سئوالهای متفاوت است که در این مورد در صفحه 485 اینگونه بیان شده است.

"اما نکته مهم این است که چرا در تاریخ 1384/2/6، مقام معظم رهبری به این نتیجه رسیده بودند که باید اصفهان راه‌اندازی شود؟ به نظر می‌رسد پس از طرح 100 سئوال از طرف اروپائی‌ها در مورد طرح چهار مرحله‌ای در جلسه کارگروه هسته‌ای 1384/1/30، اکثر مسئولین نسبت به دستیابی به توافق سریع با اروپا مأیوس شده بودند و می‌گفتند به کارگیری این گونه شیوه‌ها برای اتلاف وقت است."

آقای روحانی در نامه‌ای به آقای البرادعی در تاریخ 84/5/10 برای از سرگیری فعالیت‌های UCF اصفهان در صفحه 583 چنین بیان می‌کند.

"پس از گذشت بیش از سه ماه مذاکره بعد از موافقتنامۀ پاریس، آشکار شد که سه کشور اروپائی/ اتحادیۀ اروپا خواهان تطویل مذاکرات و احتمالاً عدم دستیابی به نتیجه مطلوب هستند و بنابراین، نمی‌خواهند در برابر حق غیر قابل انکار ایران برای از سرگیری فعالیت غنی‌سازی تسلیم شوند."

2-3) اقدامات اعتمادساز ایران

در دوران اصلاحات، ایران کلیه اقدامات لازم جهت اعتمادسازی را در ایران انجام داد که مشروح آن در تمامی بخش‌های مختلف کتاب دیپلماسی هسته‌ای به آنها اشاره شده است.

از تعهدات بیانیه 21 اکتبر 2003 تهران، جلسات بروکسل، توافق پاریس که منجر به تعلیق هسته‌ای، صدور مجوز بازدید از پارچین، تعلیق قطعه‌سازی در 20 فروردین 83، اجرای پروتکل الحاقی، و انجام بازرسی‌های گسترده در ایران نه تنها از خصومت اروپا و آمریکا کاسته نشد، بلکه منجر به تحریم بیشتر و صدور قطعنامه‌هایی در سالهای 2003 و 2004 میلادی گردید و عمدتاً با چماق ارسال پرونده هسته‌ای ایران به شورای حکام و شورای امنیت مرتب از ایران امتیاز گرفته‌اند. بدون آنکه کوچکترین اقدامی مؤثر برای تعهدات خود داشته باشند و حتی بوش رئیس جمهور وقت آمریکا در ژانویه 2003 در سخنرانی سالانۀ خود در کنگره سه کشور ایران، کره شمالی و عراق را به عنوان محور شرارت معرفی کرد. لذا دولت نسبت به شکست تعلیق‌ها اقدام نمود.

در صفحه 250 در مورد علت شکست تعلیق قطعه سازی و مونتاژ چنین بیان می‌نماید.

"البته در نتیجه بسته نشدن پرونده در ژوئن، بلافاصله اعلام کردیم که تعلیق قطعه سازی و مونتاژ را لغو می‌کنیم و بی‌درنگ تعلیق را شکستیم. هر چند این اقدام عمدتاً به دلیل شرایط سیاسی اتخاذ شد نه به دلیل نیاز."

در نامه دبیر شورای امنیت ملی کشور به البرداعی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی در ارتباط با از سرگیری فعالیت‌های UCF اصفهان بعد از تعارفات معموله در صفحه 580 چنین بیان می‌کند.

متن نامه ایران به آژانس برای از سرگیری فعالیت های UCF اصفهان  مورخ 1384/5/10 (اول اوت 2005):

"دکتر محمد البرادعی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی"

"از اوایل دهه 80 میلادی، برنامه صلح آمیز هسته ای و حق غیرقابل انکار ایران نسبت به فناوری هسته ای، هدف گسترده ترین و شدیدترین نقض ها، تضییقات، مداخلات و تبلیغات نادرست قرارگرفته است؛

معاهدات معتبر و الزام آور برای ساخت نیروگاه های برق هسته ای، به صورت یکجانبه ملغی شدند؛

مواد هسته ای که به صورت قانونی خریداری شده بودند و در مالکیت ایران قرار داشتند، به صورتی غیرقانونی بلوکه شدند؛

حقوق ایران در اجرای حق خود به عنوان سهام دار چندین شرکت ملی و چند ملیتی انرژی هسته‌ای، مورد تضییع قرار گرفت؛

مداخلات غیر موجه و زورمدارانه ای به صورت منظم و به منظور تخریب، ممانعت و تأخیر در اجرای توافقات هسته‌ای ایران با دیگر شرکاء صورت گرفت؛

اتهامات بی اساس علیه برنامه کاملاً صلح آمیز هسته ای ایران، به صورت منظم انتشار یافت.

در حالی که نقض همه جانبه و مستمر حقوق ایران تحت «معاهده عدم اشاعه- NPT» ادامه داشت و در حالی که دولت های اصلی عضو معاهده در عدم پایبندی خود نسبت به بسیاری از تعهداتشان تحت مواد یک، چهار و شش معاهده به طور کلی و تحت بند 2 ماده چهار در قبال ایران اصرار ورزیده اند، ایران بر اهتمام خود در پایبندی به کلیه تعهداتش تحت معاهده ادامه داده است. در همین زمان و تنها به منظور جلوگیری از محدودیت های غیرقانونی و غیر مشروع بیشتر در اِعمال حقوقش، ایران مجبور شد تا در مورد فعالیت های خود محتاطانه و پوشیده عمل کند و از ارائه جزئیات برنامه هایش خودداری ورزد که البته در اکثر موارد، حتی بر طبق توافقنامۀ پادمان خود با آژانس بین‌المللی انرژی هسته ای، ملزم به ارائه آنها نبوده است.

در اکتبر 2003، ایران با دولت های فرانسه، آلمان و انگلستان وارد توافقنامه ای شد، با این انتظار صریح که فصل جدیدی را مبتنی بر شفافیت کامل، همکاری و دسترسی به فناوری های هسته ای و دیگر فناوری های پیشرفته باز کند. ایران با برخی اقدامات مهم در زمینه شفافیت و اعتمادسازی توافق کرد و به فوریت و به طور کامل،آنها را اجرا کرد:

مضاء و آغاز اجرای فوری و کامل پروتکل الحاقی؛
گشودن درهایش به سوی یکی از مداخله‌آمیزترین و گسترده‌ترین بازرسی‌های آژانس بین المللی انرژی اتمی؛
فراهم آوردن مجموعه ای از جزئیات فعالیت های صلح آمیز هسته‌ای‌اش که تمامی آنها در هماهنگی کامل با حقوق و تکالیفش تحت «معاهده عدم اشاعه- NPT» انجام گرفته بود؛
شروع و تداوم تعلیق داوطلبانه حق قانونی خود برای غنی سازی اورانیوم، به عنوان اقدامی اعتمادساز، ظرف 20 ماه گذشته؛
گسترش دامنه تعلیق در فوریه و نوامبر 2004، در پی توافقات با سه کشور اروپائی و اتحادیه اروپا در بروکسل و پاریس، برای تحت پوشش قرار دادن فعالیت هایی که کاملاً فراتر از تعریف اولیه آژانس از «غنی سازی» و حتی «فعالیت های مرتبط با غنی سازی» بود.

بازرسی‌های فراگیر آژانس از ایران، مکرراً اظهارات ایران را مبنی بر اینکه هر میزان از بازرسی و بررسی‌های موشکافانه هرگز کمترین انحرافی به سوی فعالیت نظامی را نشان نخواهد داد، تأیید کرد. مدیر کل در بند 25 گزارش نوامبر 2003 خود تأکید کرد که «تا این تاریخ، هیچ مدارکی دال بر اینکه فعالیت‌ها و مواد هسته‌ای از پیش اعلام نشده که در بالا به  آنها اشاره شد، در ارتباط با یک برنامه تسلیحات هسته‌ای باشد، یافت نشده است."

با توجه به اینکه از طرف مدیر کل اعلام شده بود که انحرافی به سمت فعالیت‌های ممنوعه دیده نشده ولی متأسفانه باز هم به تعهدات خود در قبال ایران عمل نکردند. لذا در ادامه مرقومه به البرادعی چنین آمده است.

"با گذشت یک سال دیگر و با انجام بیش از یک هزار نفر روز از سخت‌ترین بازرسی‌ها، مدیر کل در بند 112 گزارش نوامبر سال 2004 خود، مجدداً تأکید کرد که«تمامی مواد هسته‌ای اعلام شده در ایران مورد حسابرسی قرار گرفته و بنابراین، چنین موادی به سوی فعالیت‌های ممنوعه منحرف نشده‌اند. متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران ما به ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول‌های انجام نشده و درخواست‌های بیشتر روبه رو شد. قول‌های اکتبر 2003 سه کشور اروپائی در بارﺓ همکاری هسته‌ای، امنیت منطقه‌ای و منع گسترش، هنوز حتی بررسی هم نشده‌اند."

بعد از شکستن تعلیق غنی‌سازی از طرف ایران، سه کشور اروپائی نسبت به ارسال یک طرح پیشنهادی اقدام نمودند که باعث انتقاد شدید مسئولین ایران گردید و در مقام پاسخ برآمدند. پاسخ جمهوری اسلامی ایران را در صفحات 596 لغایت 598 آمده که عیناً به شرح ذیل بیان می‌گردد.

"متن پاسخ جمهوری اسلامی ایران به طرح پیشنهادی سه کشور اروپائی؛

پیشنهاد ارائه شده از سوی سه کشور اروپائی/ اتحادیه اروپا در تاریخ 5 اوت 2005، نقص آشکار حقوق بین‌الملل، منشور سازمان ملل متحد، NPT، بیانیه تهران و توافق پاریس است؛
این پیشنهاد به نحو حق به جانبی، حقوق و مجوزهایی را برای سه کشور اروپائی فرض می‌کند که به وضوح فراتر از حقوق بین‌الملل است و حتی با آن در تعارض قرار می‌گیرد و تکالیفی برای ایران فرض می‌کند که هیچ جایگاهی در حقوق و رویه‌ها ندارند؛
این پیشنهاد در بردارنده مجموعه‌ای از تقاضاهای یک جانبه و خودخواهانۀ فرا قانونی از ایران است که گستره آن از انکار حق حاکمیت تا واگذار کردن حقوق غیر قابل انکار خودش را در بر می‌گیرد؛
این طرح در صدد مرعوب ساختن ایران برای پذیرش بازرسی‌های مداخله‌جویانه و غیرحقوقی است که فراتر از توافقنامه پادمان یا پروتکل الحاقی می‌باشد و تنها در گذشته توسط شورای امنیت علیه عراق تحمیل شده بود؛
این طرح از ایران می‌خواهد بخش وسیعی از برنامه‌ صلح‌آمیز هسته‌ای خود را کنار بگذارد؛
این طرح همچنین در صدد ایجاد مجموعه‌ای از معیارهای خودساخته، تبعیض‌آمیز و بی‌اساس برای برنامه هسته‌ای ایران است.
چنین معیارهایی عملاً اکثر زیرساخت‌های برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران را برخواهد چید؛
معیارهایی که اگر در سطح جهانی اعمال شوند، صنعت هسته‌ای را تنها به انحصار کشورهای دارنده سلاح‌های هسته‌ای در خواهند آورد.
این طرح- با وجود حجم بزرگ آن- مطلقاً در بردارنده هیچ گونه تضمین یا تعهدات محکمی نیست و حتی شامل پیشنهادهای قابل ملاحظه یا جدی همکاری با ایران نیز نمی‌باشد؛
این طرح چیزی نیست جز نسخه‌ای مطول، اما بسیار کم محتوی و بازنگری شده به نحوی خود خواهانه از پیشنهادی که توسط سه کشور اروپائی قبل از توافق پاریس در اکتبر 2004 در وین ارائه شد و ایران آن را رد کرد؛

در زمینه امنیت، این طرح از تکرار اصول منشور ملل متحد و تعهدات عام قبلاً پذیرفته شده فراتر نرفته است.
این طرح حتی سعی دارد تا تعهد سه کشور اروپائی به این قواعد آمره حقوق بین‌الملل را برای آنها اختیاری، محدود و مشروط نماید.
در زمینه همکاری فناوری، این پیشنهاد حتی دربرگیرنده تمایل سه کشور/ اتحادیه اروپا برای کنار گذاشتن یا کاهش تخلفات خود بر اساس حقوق بین‌الملل و NPT در رابطه با دستیابی ایران به فناوری هم نیست، چه رسد به اینکه بخواهد تضمینی در این مورد ارائه کند. به عنوان مثال، در حالی که بر اساس NPT سه کشور اروپائی متعهد به تسهیل دستیابی ایران به فناوری هسته‌ای هستند، این طرح، پیشنهادی مشروط و مبهم مبنی بر «عدم ممانعت» ارائه می‌دهد.
در زمینۀ همکاری اقتصادی، این پیشنهاد تنها در برگیرنده گزارشی مشروط از ترتیبات و تعهداتی است که قبلاً نیز وجود داشته است؛
پیشنهاد مذکور نه تنها ناقض پاریس است، بلکه این توافقنامه را به سخره نیز می‌گیرد؛
این پیشنهاد هرگز ذکری از واژه‌های «تضمین‌های عینی»، «تضمین‌های محکم» یا «تعهدات محکم» به میان نیاورده و بدین ترتیب نشانگر دور شدن کامل نویسندگان آن از اصول توافق پاریس است؛
این پیشنهاد، «تضمین‌های عینی» را معادل پایان بخشیدن به برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران که به زحمت حاصل شده، می‌داند؛

در عین حال، در این پیشنهاد عنصر «تضمین‌های محکم و تعهدات قطعی» با تفسیر دوباره، با تعهدات مبهم، مشروط و ناقص تکالیف موجود معادل شده است. در مجموع، پیشنهاد مذکور در زمینه تقاضاها از ایران بسیار طولانی، اما در مورد پیشنهادهای ارائه شده به ایران به طور مضحکی کوتاه و نارسا می‌باشد. فقدان هرگونه تلاش ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه می‌سازد. پیشنهاد یادشده توهینی به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپائی باید به خاطر آن، از ملت ایران پوزش طلبند."

2-4) کارگروه مذاکره و ضعف‌هائی که به دست دشمن بهانه داد

در پی شروع مذاکرات با سه کشور اروپائی پس از توافق پاریس و بر اساس تعهدی که در آن برای طرفین مشخص شده بود. کارگروه‌هائی تشکیل گردید.

در صفحه 346 ترکیب کارگروهی به شرح ذیل بیان شده است.

"در این مذاکرات، مسئولیت کارگروه سیاسی- امنیتی بر عهدﺓ دکتر خرازی وزیر امور خارجه بود و ایشان نیز آقای روانچی سفیر وقت ایران در سوئیس را به عنوان مسئول مذاکره تعیین کرده بود. این کارگروه تا حدّی دارای موفقیت نسبی بود. مسئول کارگروه اقتصادی مهندس جهانگیری وزیر صنایع بود. ایشان نیز آقای دکتر ماجدی معاون اقتصادی وزیر امور خارجه را به عنوان مسئول مذاکره تعیین کرده بود. این گروه نیز نسبتاً حرکتی رو به جلو داشت. ولی کارگروه هسته‌ای که مسئول آن مهندس آقازاده رئیس سازمان انرژی اتمی بود و ایشان آقای ناصری را به عنوان مسئول مذاکره تعیین کرده بود، پیشرفتی نداشت. مسئولیت کامل کارگروه‌ها بر حسب نوع وظیفه برعهده وزاری امور خارجه و صنایع و رئیس سازمان انرژی اتمی بود. مسئولیت کمیته راهبری هم بر  عهده من بود که آقای دکتر ظریف (نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد) را به عنوان مسئول مذاکره تعیین کرده بودم. ضمناً ایشان رئیس تیم مذاکراتی نیز بود."

اما به دلیل عدم هماهنگی و ضعف‌های مدیریتی به دلیل نبودن یکپارچگی بهانه به دست دشمن داده و مشکلاتی را برای کشور پدیدآورد که به برخی از آنها که در کتاب دیپلماسی هسته‌ای به آن اشاره شده می‌پردازیم. یکی از مشکلات مطرح تزریق گاز UF6 بدون اطلاع قبلی آژانس بوده که در صفحه 120 اینگونه بیان می‌دارد.

"بنابراین در سال 1382 یکی از پرسش‌های رسمی آژانس این بود که آیا بدون اطلاع آژانس تزریقی انجام شده است یا نه؟ آژانس بر اساس دلایل فنی، آن را قطعی می‌دانست. البته هر کشور ممکن است چنین تصورهایی داشته باشد، ولی با اقدامات جبرانی، موضوع حل و فصل می‌شود. طبق اساسنامه آژانس در این گونه موارد انجام اقدامات اصلاحی، ضروری است."

"در سال 1381، فعالیت‌ها در فضایی آرام پیش می‌رفت، ولی به ناگاه و با دستور آمریکا، منافقین با ترتیب دادن یک مصاحبه مطبوعاتی و وارد کردن اتهامات واهی سروصدای زیادی به راه انداختند. نظر سازمان انرژی اتمی این بود که تأسیسات نطنز تکمیل و سپس به آژانس اطلاع داده شود تا آنها در برابر عمل انجام شده قرار گیرند و سروصدای غرب مانع کار نشود، ولی متأسفانه این رویکرد سازمان، برنامه‌ها آتی آن را با مشکل مواجه ساخت."

یکی دیگر از بهانه‌های دشمن آلودگی‌هائی بود که در اسفند 81 و نیز خرداد 82 در نظنز از طرف آژانس اعلام شده بود که در صفحه 124 چنین بیان شده است.

"نتایج نمونه‌گیری‌ها، آلودگی 79 درصد، 75 درصد، 54 درصد و 20 درصد در نطنز بود. از اینجا مشکلات جدیدی برای کشور آغاز شد. علت تشدید فشارها، در واقع، ناشی از همین مسئله بود. آژانس می‌گفت که حتی آلودگی مربوط به غنای 79 درصد را نیز به دست آورده است."

رئیس سازمان انرژی اتمی ایران مطلبی را در مورد غنی‌سازی مطرح می‌کند که بعداً مشخص می‌شود خلاف واقع بوده است در صفحه 127 می‌گوید.

"در خرداد 1382 رئیس سازمان انرژی اتمی در وین در مقابل سفرای کشورهای عضو شورای حکام، در پاسخ به این پرسش که آیا تاکنون ایران غنی‌سازی را انجام داده است یا نه؟ گفته بود که تاکنون مواد شکاف‌پذیری را به سانتریفیوژها ترزیق نکرده‌ایم که البته پس از تحقیقات آژانس، بی اعتمادی دیگری هم در این مورد ایجاد شد؛ تا جایی که البرادعی می‌گفت با این تناقض‌گویی‌ها، دیگر چگونه می‌توان به ایران اعتماد کرد؟ کشف آلودگی سطح بالا هم برای ما مشکل آفرین شده بود."

حتی مصاحبه‌های برخی افراد از جمله سفرا مشکلاتی را برای کشور بوجود می‌آورد که در صفحه 173 چنین بیان می‌نماید.

"در آستانه مذاکرات تهران با چند اتفاق ناگوار مواجه شدیم. نخستین آنها، اشتباه یکی از سفرای ما در اروپا بود. او به مقامات آن کشور گفته بود ایران برای توقف غنی‌سازی آمادگی دارد."

و گاهی نمایندگان مجلس بخصوص مجلس ششم، در صفحه 174 اینگونه آمده است.

"تعدادی از نمایندگان مجلس، طرح سه فوریت برای الزام دولت به پذیرش پروتکل الحاقی را امضاء کرده و در پی آن بودند تا آن را تقدیم مجلس کنند. به رئیس جمهور گفتم که اگر طرح سه فوریت در مجلس مطرح شود، من استعفاء می‌دهم. گفتم ظاهراً مجلس از آغاز کار، کارشکنی را شروع کرده است. در این زمینه من و نیز آقای خاتمی با آقای کروبی (رئیس مجلس) صحبت کردیم تا این طرح متوقف شود و در مجلس مطرح نشود. خوشبختانه ایشان مانع شد و طرح در صحن علنی مطرح نشد، ولی متأسفانه سفرای اروپائی از تهیه این طرح در مجلس با خبر شده بودند."

گاهی نیز مسئولین عالیرتبه چون رئیس جمهور وقت با مصاحبه‌های ناهماهنگ مشکل آفرین می‌شد که در صفحه 174 اینگونه بیان شده است.

"پیش از آنکه وزرا به تهران برسند، رئیس جمهور (خاتمی) در مصاحبه‌ای مطبوعاتی اعلام کرده بود که ما تعلیق را می‌پذیریم. با شنیدن این مطلب به تیم مذاکراتی گفتم در مورد پروتکل که در مجلس طرح سه فوریت تهیه کرده‌اند، تعلیق را هم که رئیس جمهور اعلام کرده، من دیگر  قرار است بر سر چه موضوعی مذاکره کنم؟!"

گاهی اطلاعات غلط سازمان انرژی اتمی مشکل آفرین شده که در صفحه 234 آمده است.

"پس از بررسی‌های گسترده در تهران، معلوم شد که سازمان، نقشه P2 را از دلال خریده ولی متأسفانه به ما اطلاع نداده است. از برخی مسئولین دیگر پرسیدم که سازمان در باره P2 به آنها چه گفته است. دیدم به آنها هم گفته بوده که نقشه را از اینترنت به دست آورده است. این ماجرا نه تنها به اعتماد بین ما و اروپا آسیب رساند، بلکه در داخل کشور هم به اعتماد مسئولین به سازمان انرژی اتمی لطمه وارد کرد."

برخی در مجلس ششم نیز به دلیل اعتقاد به دردسرساز بودن هسته‌ای و اقتصادی نبودن و یا مؤثر نبودن، مشکلاتی را ایجاد می‌کردند که در صفحات 126و 128 چنین بیان شده است. متأسفانه امروز هم شاهد برخی از این زمزمه‌ها هستیم.

"در مجلس ششم هم عده‌ای با ادامه پروژه هسته‌ای مخالف بودند. برخی تندروهای جناج چپ معتقد بودند رئیس سازمان انرژی اتمی می‌خواهد دولت را با معضل بزرگی مواجه کند. همه اینها دست به دست هم داده و نگرانی را در کشور تشدید کرده بود."

"یکی از نگرانی‌های نمایندگان مجلس ششم و برخی اصلاح طلبان این بود که تصور می‌کردند سازمان انرژی اتمی به دولت وفادار نیست و در پی آن است تا دولت را با دردسر بیندازد. آنها می‌گفتند برنامه هسته‌ای پر هزینه و برای امنیت ملی مخاطره آمیز است و هزینه‌های انجام شده در این زمینه نیز بی‌ثمر بوده است و لذا بایدکنار گذاشته شود."

2-5) هزینه تعلیق و برگشت از آن

انرژی هسته‌ای کاربردهای فراوانی در بخش‌های مختلف صنعتی، کشاورزی و بهداشت و درمان و ... دارد ولی

یکی از کاربردهای شاخص آن تولید برق است که تعلیق می تواند تولید آنرا به تأخیر بیندازد در تاریخ 25/2/1384 مجلس شورای اسلامی دولت را موظف به تولید بیست هزار مگا وات برق هسته‌ای نمود.

"1. ماده واحده مصوب مجلس شورای اسلامی در تاریخ 1384/2/25 به شرح زیر است:

دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است در چارچوب معاهده (NPT) و قوانین بین المللی با بهره‌گیری از اندیشمندان، محققین و امکانات داخلی و بین المللی و همچنین پیگیری اجرای تعهدات آژانس بین المللی انرژی اتمی و کشورهای برخوردار از این فناوری در برابر کشورهای عضو معاهده منع تولید و تکثیر سلاح های هسته‌ای (NPT) نسبت به برخوردار نمودن کشور از فناوری هسته ای صلح آمیز از جمله تأمین چرخه سوخت جهت بیست هزار مگا وات برق هسته ای اقدام نماید.

سیاستگذاری و برنامه ریزی در مورد تربیت نیروی انسانی متخصص اولویت بندی در فناوری و تحقیقات هسته‌ای توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و سازمان انرژی اتمی تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید."

نکته دیگر در حوزه مذاکرات نگرانی بابت عواقب خروج از مذاکرات است. در این زمینه صفحه 331 نگرانی مقام معظم رهبری در مورد توافق پاریس اینگونه بیان شده است.

"مقام معظم رهبری فرمودند یک اشکال هم من دارم و آن اینکه در ادامه مذاکرات، اگر احساس شد مذاکرات به نتیجه نمی رسد، چطور می توانیم این توافق را کنار بگذاریم. (چون در توافق زمان شش ماه قید نشده بود؛ بنابراین، اگر ظرف شش یا هفت ماه به نتیجه نمی رسیدیم، چگونه می‌توانستیم از این توافق خارج شویم؟)"

در نامه ای که ایران به آژانس برای از سرگیری UCF اصفهان در تاریخ 84/5/10 ارسال کرده هزینه های مترتب بر تعلیق در صفحه 587 اینگونه بیان شده است.

"تعلیق، برای مدت نزدیک به 20 ماه با تمام عواقب اقتصادی و اجتماعی که آثار آن متوجه هزاران خانوار بوده، حفظ شده است. سه کشور اروپائی/ اتحادیه اروپا در رفع هیچ یک از ابعاد گوناگون محدودیت های مربوط به دستیابی ایران به فناوری پیشرفته و هسته ای موفق نبوده اند."

در بخش های مختلف کتاب نسبت به اصرار اروپائیان و آژانس ادامه تعلیق غنی سازی ایران و تهدیدهای مختلف از جمله اعمال تحریم و فرستادن پرونده هسته‌ای به شورای امنیت مطرح می گردد. حتی کشورهایی

چون روسیه نیز حساس بوده اند. در صفحه 170 در مورد روسیه اینگونه بیان شده است.

"به نظر من، نامه وزیر امور خارجه روسیه تندتر از نامه سه وزیر اروپائی بود. اثر آن نامه در ذهن مسئولین این بود که حساسیت روس ها در زمینه غنی سازی در ایران از اروپائی ها هم بیشتر است و از طرفی ایجاد هماهنگی هم سخت تر بود."

بعد از شکستن تعلیق از طرف جمهوری اسلامی ایران باعث عصبانیت اروپائیان شد و نمایندگان آنها در تاریخ 84/5/11 نامه سه وزیر خود را به دبیر کمیته سیاسی دبیرخانه را تسلیم و نکاتی را در آن جلسه مطرح می کنند از جمله تهدید آنهاست که در صفحه 589 چنین آمده است.

"این اقدام ایران باعث برهم زدن توافق پاریس و مذاکرات از سوی ایران خواهد شد؛

نیازی به تشریح عواقب این اقدام وجود ندارد. پیشنهاد می کنیم ابتدا به طور جدی طرح اروپا را بررسی نمایید."

بعد از شکستن تعلیق داوطلبانه از طرف جمهوری اسلامی ایران سه وزیر اروپائی طی نامه ای اظهار می‌کنند که شدیداً نگرانند و مجدداً شروع به تهدید کردند و در انتهای نامه خود که در صفحه 592 آمده است اینگونه خطاب می‌کنند.

"ما طی چند روز آینده به منظور بررسی راه ها رو به جلو، به دنبال اجلاس ویژه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی خواهیم بود. با از سرگیری فعالیت های تعلیق شده توسط ایران، مذاکرات ما به پایان خواهد رسید و ما هیچ گزینه ای جز پیگیری اقدامات دیگری نداریم. ما از ایران می خواهیم که فعالیت های تعلیق شده را از سر نگیرد و اقدامات یک جانبه دیگری اتخاذ نکند و بدون تأخیر، تعهد کامل خود به موافقنامه پاریس را تأیید نماید.  (فیلیپ دوست بلازی، جک استراو، یوشکا فیشر، خاویر سولانا)."

2-6) اهداف آمریکا و اروپائیان در ایران فقط هسته‌ای نیست

در مذاکرات و مکاتبات مختلف اروپائیان و آمریکا و قطعنامه های صادره نشان از آن دارد که خصومت آنها با جمهوری اسلامی ایران صرفاً هسته‌ای نبوده و موضوعاتی چون منطقه‌ای، صنایع موشکی و... نیز مطرح می‌باشد.

به برخی مطالب که در کتاب مذکور در این مورد اشاره شده است به شرح ذیل می پردازیم.

در صفحه 125 چنین آمده است.

"در تیر 1382 هم که جک استراو وزیر امور خارجه انگلیس، به ایران آمده بود، محور مباحث وی دو موضوع فوق بود، وی در ملاقات با اینجانب راجع به القاعده هم بحث کرد. او مدعی بود که سران القاعده در ایران هستند. چند کارشناس مسائل امنیتی را هم با خود به ایران آورده بود. او در پایان آن ملاقات، به مسئله هسته‌ای پرداخت و گفت نگرانی دیگر غرب به جز مسئله تروریسم، مسئله فعالیت هسته‌ای است."

در مذاکرات بروکسل نیز اروپائیان اظهاراتی داشتند که در صفحه 347 اینگونه بیان شده است.

"در مذاکرات بروکسل فرانسوی ها و آلمان ها با صراحت صحبت کردند. دوویلپن وزیر امور خارجه فرانسه گفت هدف ما تنها مسئله هسته ای نیست، ما در پی ایجاد رابطه ای استراتژیک با ایران هستیم. آلمانی ها هم به بیانی دیگر بر همین موضوع تأکید داشتند. جک استراو هم گفت ما به دنبال ایجاد رابطه ای جامع و بلندمدت هستیم."

بعد از توافق پاریس کارگروه‌هائی برای جزئیات تشکیل شد که در صفحه 381 در کار گروه سیاسی – امنیتی چنین آمده است.

"در این چارچوب، محورهای تضمین های امنیتی، بحث منافقین و القاعده و نیز مشارکت کشورهای اروپائی در تأمین ملزومات دفاعی (شامل موارد لازم دفاعی و همچنین مبارزه با مواد مخدر و تروریسم) مطرح شد. موضوع تعیین مدت زمان بحث مطرح و نتیجه گیری اولیه مباحث ظرف سه ماه نیز پیشنهاد گردید. راجع به حضور سران منافقین در پارلمان اروپائی نیز گفته شد که این مسئله ضربه شدیدی به توافق پاریس وارد ساخته است...

این طرح شامل همکاری های هسته‌ای، روابط سیاسی و امنیتی شامل امنیت منطقه و تروریسم؛ همکاری اقتصادی و تجاری و توسعه روابط در بخش های کلیدی مانند انرژی، تجارت و سرمایه گذاری خواهد بود؛"

توافق ژنو و بیانیه لوزان

با توجه به مطالب مطرح در دو بخش قبلی که نشان می‌دهد حل مشکل مردم صرفاً در گرو رفع تحریم‌ها نیست و احتیاج به اقدامات اساسی دیگری دارد و نیز بی اعتمادی محض نسبت به امریکا و اروپا با توجه به سابقه تاریخی آنها در ایران، لازم است به گونه‌ای مذاکرات ادامه یابد که در صورت هرگونه بدقولی از طرف کشورهای 1+ 5 که در ذات آنها وجود دارد. ایران بتواند با کمترین هزنیه به مسیر استحکام درونی هسته‌ای بازگشته و توسعه فناوری هسته‌ای با تعلیق طولانی روبرو نگردد. زیرا به طور مثال برای حداقل تولید بیست هزار مگاوات برق نیاز به بیست واحد 190 هزار سو در کشور می‌باشد. نیاز سایر بخش‌ها از جمله بهداشت و درمان، صنعت، کشاورزی و ... نیز بایستی در نظر گرفته شود. هر کدام از این بخش نیاز به سپری کردن زمان خاص خود را دارد و نبایستی از زمان غافل شد.

از آنجائیکه از توافق ژنو تا بیانیه لوزان اینگونه تلقی می‌گردد که طرف مقابل امتیاز بیشتری گرفته است و برای جلوگیری از زیاده خواهی‌های بیشتر آنان لازم است گزاره برگ ایران هر چه سریعتر تنظیم و با جزئیات به اطلاع مردم شریف ایران رسانده شود. این گزاره برگ اتفاقاً می‌تواند تضمین منافع ملی باشد و نه مغایر با آن.

اعلام شده گزاره برگ همان مطالبی است که مسئولین اجرائی کشور در مصاحبه‌ها مطرح کرده‌اند ولی با یک رجوع به آرشیو اخبار و مطالعه نقطه نظرات اولین نکته‌ای که ذهن متبادر می‌گردد عدم یکپارچگی و هماهنگی و برداشت مشترک در موضوع غنی‌سازی، نحوۀ بازرسی‌ها، چگونگی برداشتن تحریم‌ها، ادامه تحقیق و توسعه، نحوۀ همکاریهای بین‌المللی در امور هسته‌ای بعد از توافق در جهت رفع نیازهای کشور در ده سال تعلیق و مسائل مالی آن و ... می‌باشد. بدیهی است که نمی‌توان گزاره برگ ایرانی را از آنها برداشت نمود.

در این گزاره برگ بایستی موضوع غنی سازی از نظر سطح سانتریفیوژها و مراکزی که تزریق گاز در آنها انجام می‌شود و نیز رفع نیازهای کشور به اورانیوم با غنی سازی بالاتر از 67/3 در مدت ده سال و ... بطور شفاف و صریح بیان و در توافق آتی جزئیات بطور کامل رعایت گردد.

نکته دیگر که در گزاره برگ بایستی به آن اشاره گردد بازرسی‌ است که نبایستی تسری آن به مراکز نظامی و خارج از عرف از ایران طلب شود که بلائی که سر عراق و لیبی آمد بر سر ایران بیاورند.

نکته اساسی دیگر بحث تحریم‌ها و حذف یکباره آنهاست و هرگونه گره زدن به راستی آزمائی هیچ انتهائی ندارد. همانطور که به اذعان مسئولین سازمان انرژی اتمی ایران PMD و سئوالهای آژانس بین‌المللی انرژی تمامی ندارد و حدی بر آنها متصور نیستند. لازم است این موضوع بطور روشن در گزاره برگ آورده شود.

نکته ضروری دیگر موضوع تحقیق و توسعه است که تحت لوای NPT نمی‌توان کشورها از رشد علمی و تحقیقاتی منع کرد. در گزاره برگ بایستی جزئیات توافق برای مردم مطرح و در مذاکرات به آن پافشاری گردد. عدم تزریق گاز در سانتریفیوژهای نسل‌های پیشرفته به منزلۀ توقف تحقیق و توسعه است.

نحوه همکاری‌های بین‌المللی برای تأمین نیازهای کشور در زمینه نیروگاه و سایر حوزه‌ها بایستی به طور شفاف بیان و نحوه عرضه و مسائل مالی و دانش فنی و ... در جزئیات مذاکرات تدوین گردد.

در صورت نقض تعهدات از طرف مقابل که سابقۀ طولانی دارند نبایستی در یک مکانیزم استعماری که به نفع غرب است گرفتار شویم. با رسانه‌های جهانی که در اختیار آنهاست می‌توانند افکار عمومی را مدیریت کنند. همانطور که در مدت بسیار کوتاه کشورهائی که داعش را بوجود آوردند در افکار عمومی جهان خود را ضد داعش نشان دادند. آنها در پی بهانه گرفتن از ایران و اتهام به عدم رعایت توافق نامه و یا قطعنامۀ سازمان در فصل هفتم منشور و مدیریت افکار عمومی نسبت به ایران برتری دارند و نبایستی از این امر غافل شد.

با توجه به سابقه تاریخ آنها در ایران وتجربه تعلیق در سنوات اخیر ضرورت دارد قبل ازهر امضاء توافق نامه‌ای، عوارض آن به خوبی بررسی شود.

با تشکر از حوصلۀ شما


منبع : فارس

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۳۵
امیر مهدوی