نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۵۴۸ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

دکتر یدالله جوانی: اینک فضای سیاسی کشور به شدت تحت تأثیر مذاکرات هسته‌ای و بیانیه لوزان قرار گرفته و این مهم، خود نشانی از اهمیت موضوع و تأثیر آن بر سرنوشت کشور و آینده انقلاب و نظام دارد. واکنش‌ها و ارزیابی درباره بیانیه لوزان در داخل کشور و از سوی رسانه‌ها، دلسوزان و علاقه‌مندان به کشور، بسیار متفاوت است. گزاره‌های زیر این تفاوت را به نمایش می‌گذارد:

- با اجرای توافق اخیر، باید مقدمات برگزاری مراسم ختم صنعت هسته‌ای را آماده کرد.
- هسته‌ای می‌رود، تحریم‌ها می‌ماند.
- لغو تحریم‌ها پس از اجرای توافق یا انجام تعهدات ایران، نیرنگی کثیف است.
- درباره فردو فاجعه رخ داده است.
- جهان خرسند از یک توافق هسته‌ای
- دیپلماسی خندید و شگون 13
- 13 فروردین روز نحس نیست، روزی است که می‌توان در آن رستگار شد!
گزاره‌های بالا، نمونه‌هایی از اظهارنظرها و ارزیابی‌ها در فضای رسانه‌ای کشور نسبت به مذاکرات و بیانیه لوزان است. برخی گزاره‌ها مبتنی بر یک نوع ذوق‌زدگی و موافقت صددرصدی با آنچه انجام شده و کار را تمام دانستن در حد به رستگاری رسیدن در روز 13 فروردین شکل گرفته و برخی دیگر از گزاره‌ها مبتنی بر بدبینی صرف و مخالفت با آنچه انجام شده، رخ می‌نماید. سؤال این است که کدامین نگاه از این دوگانه درست است؟ و آیا نگاه سومی هم متصور است؟ به نظر می‌رسد در کنار دو نگاه صرفاً حمایتی و صرفاً بدبینانه و مخالفتی، می‌توان با رویکردی حمایتی- نظارتی، رعایت خطوط قرمز نظام در توافق نهایی را مطالبه کرد.
آنچه اکنون رخ داده، صدور یک بیانیه مطبوعاتی یا یک چارچوب مفهومی برای تدوین متن توافقنامه نهایی طی سه ماه آینده است. تفسیرهای مختلف از عنوان این بیانیه گرفته تا محتوا و پیوست‌های نوشته و نانوشته آن، سبب شده در داخل کشور، دیدگاه‌های متفاوت شکل بگیرد و بر این اساس، ارزیابی‌های مثبت و منفی نسبت به عملکرد دولت و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای پدید آید. کسانی که دلسوزانه دارای دیدگاه‌های انتقادی هستند، بر این نکته تأکید دارند که در این مذاکرات و بیانیه پایانی از برخی خطوط قرمز نظام عبور شده و استناد آنها هم بعضاً، بیانیه کاخ سفید و اظهارات اوباما، جان کری و دیگر مقامات یا رسانه‌های غربی است. و اما کسانی که دارای دیدگاه حمایتی صرف بوده و بعضاً ذوق‌زده شده‌اند، بر دو قسم می‌باشند؛ کسانی که اصل را بر رسیدن به توافق به هر قیمت گذاشته‌اند و کسانی که به دولتمردان و تیم مذاکره‌کننده اعتماد دارند و معتقدند تیم مذاکره‌کننده نمی‌تواند برخلاف سیاست‌های کلان نظام حرکت کند. نگارنده بر این اعتقاد است که بر اساس رویکرد حمایتی- نظارتی و مطالبه‌گری، بهتر می‌توان در مسیر تحقق شعار سال و تأمین منافع ملی و از جمله حقوق هسته‌ای گام برداشت. بر اساس این رویکرد، نکات زیر را باید مورد توجه و تأمل قرار داد:
1- برجسته‌سازی دستاوردهای بزرگ هسته‌ای در عرصه بین‌الملل نباید تحت‌الشعاع دغدغه‌ها و نگرانی قرار گیرند و مورد غفلت واقع شوند. نباید فراموش کرد که بر اساس سیاست قدرت‌های جهانی حاکم بر ساختار نظام بین‌الملل کنونی، ایران حق برخورداری از فناوری هسته‌ای و چرخه غنی‌سازی اورانیوم را نداشت. اگر به سال‌های قبل برگردیم، در یک دهه پیش غربی‌ها با صراحت این حق را انکار کرده و تمامی ابزارها و امکان‌های خود را به صحنه آوردند تا ملت ایران را از حرکت در مسیر هسته‌ای شدن بازدارند اما امروز شاهد آن هستیم که مقاومت بیش از یک دهه‌ای ملت ایران تحت هدایت‌های راهبردی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نتیجه داده و بر اساس آخرین مذاکرات و بیانیه پایانی آن، یعنی بیانیه لوزان، همین قدرت‌های جهانی با پذیرش چرخش 5هزارسانتریفیوژ در نطنز، تن به هسته‌ای بودن ایران داده و ایران را به عنوان یک کشور دارای فناوری هسته‌ای و چرخه سوخت در ساختار نظام بین‌الملل پذیرفتند. حفظ ماهیت آب سنگین اراک از یک طرف و بقای فردو به عنوان یک سایت هسته‌ای با شرایط خاص از طرف دیگر (برخلاف خطوط قرمز غربی در مذاکرات هسته‌ای)، از دیگر دستاوردهای بزرگ در این مذاکرات است.
بنابراین تمام کسانی که دلسوزانه نگران برخی از موضوعات هستند، نباید از این دستاوردها غفلت کنند و به گونه‌ای سخن بگویند که گویا ایستادگی و مقاومت بیش از یک دهه‌ای ملت ایران هیچ دستاورد و ثمری نداشته است.
وقتی جان کری در مصاحبه اخیرش با صراحت می‌گوید «نمی‌توانیم ملت ایران را به زانو درآوریم»، این سخن باید در داخل کشور برجسته شود، چرا که این سخن دشمن است که به اقتدار و عظمت ملت ایران اعتراف می‌کند. همچنین سخنان اوباما در بیان دلایل ضرورت توافق با ایران و پذیرش فناوری هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران برای مصارف صلح‌آمیز با این استدلال که گزینه‌های جنگ، بمباران تأسیسات هسته‌ای یا تشدید تحریم‌ها، هیچ‌یک کارآمد و مفید نیست، باید برای ملت ایران برجسته شود، زیرا این سخنان حکایت از اعتراف دشمن به شکست سیاست‌هایش در برابر ملت ایران می‌کند.
2- رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در ابتدای کار دولت کنونی و شروع مذاکرات هسته‌ای در فضای جدید، فرمودند ما به دولت خودمان و به تیم مذاکره‌کننده خودمان اعتماد داریم، اما به طرف مقابل بی اعتماد هستیم. همچنین معظم‌له با نامگذاری سال جاری با عنوان «دولت، ملت، همدلی و همزبانی»، یکی از ارکان این شعار را، اعتماد ملت به مسئولان معرفی کردند. بنابراین ضروری است که در نبرد تفسیرها از بیانیه لوزان و بیان مطالب متفاوت و بعضاً متضاد نسبت به یک موضوع مشخص از سوی مذاکره‌کنندگان ایرانی و طرف غربی، اساس را بر اعتماد به مسئولان دولت گذاشت و با بی‌اعتمادی کامل به سخنان طرف مقابل نگریست.
به هر حال طرف مقابل ملت ایران، دشمنی است که خدعه و نیرنگ و دروغگویی اساس ذاتش را تشکیل می‌دهد. بنابراین تمامی عزیزان، دلسوزان و منتقدین مذاکرات و بیانیه لوزان، به این نکته توجه داشته باشند که بدون دلیل و صرفاً با استناد به اظهارات طرف مقابل که اهل خدعه است نباید اعتماد مردم به مسئولان را خدشه دار ساخت.
3- دولت و خصوصاً تیم مذاکره‌کننده، با تأمل در «فکت شیت» امریکایی‌ها و اظهارنظرهای آقایان اوباما، جان کری و دیگر مقامات ایالات متحده، باید بیش از پیش به این واقعیت پی برده باشند که دولت امریکا غیرقابل اعتماد است و بر این اساس: الف- به منتقدین دلسوز حق بدهند که نگران عاقبت کار باشند. ب- براساس سوالات و ابهامات مطرح شده از سوی منتقدین اعم از نمایندگان محترم مجلس، نخبگان و اصحاب رسانه در خصوص مذاکرات و بیانیه لوزان، هوشمندی و دقت نظر برای تدوین متن توافقنامه احتمالی نهایی را بالا برده، تا جلوی هرگونه تفسیر مغایر با آنچه در جلسات و مذاکرات مطرح می شود را، از طرف مقابل که حیله و خدعه‌گری در ذاتش نهادینه شده، بگیرند.
4- پروتکل الحاقی و انجام بازرسی های ویژه بر اساس آن، از جمله مسائل مهم مطرح شده در بیانیه لوزان است. به استناد مفاد خود پروتکل الحاقی از یک طرف و به استناد قانون اساسی جمهوری اسلامی از طرف دیگر، پذیرش این پروتکل برای اجرا، نیاز به مصوبه مجلس شورای اسلامی دارد. هیچ کس در داخل کشور در این موضوع و صلاحیت قوه مقننه نباید تردید ایجاد کند و به طور قطع نمایندگان محترم مجلس نیز، بر اساس منافع و مصالح کشور در این خصوص تصمیم‌گیری خواهند کرد.
5- دولتمردان اعم از رئیس‌جمهور محترم و دست‌اندر‌کاران موضوع هسته‌ای، باید به این نکته توجه داشته باشند که مردم انتظار پذیرش توافقنامه‌ای را در تیرماه دارند که عناصر اصلی‌اش در خطوط قرمز، بر اساس اظهارات صریح امروزشان باشد. به عبارت دیگر، مردم از دولت و به ویژه اعضای تیم مذاکره کننده هسته‌ای، این مطالبه را دارند که هرگز پای متنی را که برخلاف وعده‌های امروز آنان به مردم باشد، امضا نکنند. تاکید بر این مطلب از آن روی است که طرف مقابل و خصوصاً امریکایی‌ها، در تلاش خواهند بود توافقنامه‌ای را بر اساس «فکت شیت» اعلامی به امضای ایرانیان برسانند و چنین توافقی به طور قطع برخلاف منافع ملی است.
6- و اما نکته پایانی عبارت از این مهم است که ملت ایران و خصوصاً دولتمردان بدانند امریکایی‌ها و اروپایی‌ها بیش از ما به توافق و لغو تحریم‌ها نیازمند هستند. غرب هیچ گزینه‌ای جز پذیرش یک ایران مقتدر و دارای نقش‌های فعال در مسائل منطقه راهبردی غرب آسیا و دیگر عرصه‌های بین المللی ندارد. آقای اوباما در نشست خبری در خصوص مذاکرات لوزان با صراحت خواسته یا ناخواسته، اعتراف به این مهم کرد که از میان سه گزینه توافق، جنگ و تشدید تحریم‌ها، گزینه مفید و موثر، توافق از طریق مذاکره است. معنای این نکته آن است که بدانیم با پافشاری بر خطوط قرمز نظام به پشتوانه مقاومت ملت ایران، این غرب و ایالات متحده است که باید حقوق ملت ایران را محترم بشمارد و در عمل به آن پایبند باشد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۵۴
امیر مهدوی

Image result for ‫امام (ره)درحال نوشتن‬‎

شاهد توحیدی: 
هدف از نگارش این مقال، نه تنقید از آقای منتظری است و نه حتی گزارش یک رویداد. این مسوده نمایان ساختن جلوه‌ای از خردمندی و قاطعیت امام‌خمینی در مقام رهبری نظام را می‌جوید. عیان کردن مآل‌اندیشی و حق‌مداری رهبری که جز به رضای خدا و اعزاز و اکرام نام و راه او نیندیشید و خداوند نیز بارقه‌ای از عزت خویش را به وی ارزانی داشت که «ولله العزه ولرسوله ولمومنین.» یاد و نامش بلند باد

یک:

روزهای تعطیلات نوروزی، یادآور رخدادی مهم در تاریخ انقلاب هستند که به دلیل خموشی رسانه‌ها در این روز یا پاره‌ای مصلحت‌اندیشی‌ها، به محاق غفلت یا تغافل می‌رود. اگر به دقت بر رویدادهای سال‌های اخیر و حتی بر آنچه هم‌اینک در لایه‌های زیرین و نامرئی سیاست در ایران در جریان است بنگریم، آثار مصلحت‌سنجی تاریخی و ماندگار امام خمینی(قده) در ششم فروردین ماه 1368 را بهتر درک خواهیم کرد. به واقع فتنه سال1388و نقش فعال آقای منتظری و باند مهدی‌هاشمی معدوم در آن، نمایانگر صحت دیدگاه امام در ضرورت انتشار سریع نامه 1/6 بود و اظهار اینکه در سالیان بعد، از عدم انتشار این نامه پشیمان خواهید شد! به هرروی، امروز 26 سال از این رخداد تاریخی سپری گشته و گذر زمان و اقدامات تخریبی آقای منتظری و اطرافیان او، نشان داده است که نگاه نافذ امام در آن روزگار، تا چه حد ناظر به آینده این فرد و اطرافیان وی و لحن این نامه نیز معطوف به کارکرد تخریبی ایشان در سالیان آینده بوده است.

نامه 1/6 در دو دهه اخیر، بحث‌های فراوانی برانگیخته است. عده‌ای آن را منسوخ و نامه1/8 را دیدگاه واقعی امام قلمداد کرده‌اند که در ادامه بدان خواهیم پرداخت. عده‌ای نیز این نامه را در بردارنده واپسین و البته واقعی‌ترین تحلیل ایشان درباره خصال و کارکرد آقای منتظری می‌دانند که در آن دوران به واسطه برخی مصلحت‌سنجی‌های ناموجه مجال نشر نیافته است. به باور راقم، در داوری پیرامون این نامه تاریخی و پیش‌بینی‌های صورت گرفته در آن، هیچ چیز بهتر از مرور دقیق آن نیست:

                                                                          بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

جناب آقای منتظری

با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلاً در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مسئله مهدی‌هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است، مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی‌هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد‌الله از این پس شما مسئله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید - که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند- با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید: 1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی‌هاشمی و لیبرال‌ها نریزد. 2 - از آنجا‌که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. 3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. 4 - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان – روحی‌له‌الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر اینگونه کارهایتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. والله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. والله قسم، من رأی به ریاست‌جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم. من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند، نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. والسلام.

یک‌شنبه، 6 / 1 / 68

روح‌الله الموسوی الخمینی»

نامه بی‌نیاز از تحلیل و به اندازه کافی گویاست. پیش‌بینی‌های مندرج درآن به ویژه آنکه: «شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند» ابعاد واقع‌بینی نویسنده را نمایان می‌سازد.

دو:

مسئولان تراز اول نظام از جمله اکبر‌هاشمی‌رفسنجانی، انتشار این نامه را آن هم با لحن تندی که دارد، از اخبار ساعت 2 بعدازظهر به صلاح نمی‌دانند. آنان از اساس در جریان نگارش این نامه توسط امام نبوده‌اند. آنها با اصرار فراوان سعی در متقاعد کردن رهبر انقلاب به این راهکار دارند که «عزل» ظاهر «استعفا» پیدا کند، چراکه فضای اجتماعی در جریان عمق اختلافات امام با آقای منتظری نیست و انتشار چنین نامه‌ای می‌تواند آن را با شوک و بهت مواجه کند. آقای منتظری می‌پذیرد که در پاسخ نامه 6/1، استعفانامه‌ای ملایم بنگارد و ماجرا بدین شکل در افکار عمومی بازتاب یابد. او در صدر نامه خود آورده است: «‌مرقومه شریفه مورخ 6/1/68 واصل شد»، چیزی که بعدها توسط خود وی و اطرافیانش انکار شد و اساساً نامه 6/1 جعلی و ساخته و پرداخته فرزند امام قلمداد گشت. استعفا‌نامه آقای منتظری بدین قرار در رسانه‌ها انتشار یافت:

                                                                         بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

محضر مبارک آیت‌الله العظمى امام‌خمینى (مدظله‌العالى)

پس از سلام و تحیت، مرقومه شریفه مورخ 6/1/68 واصل شد. ضمن تشکر از ارشادات و راهنمایی‌هاى حضرتعالى به عرض مى‌رساند، مطمئن باشید همانطور که از آغاز مبارزه تاکنون در همه مراحل همچون سربازى فداکار و از خود گذشته و مطیع در کنار حضرتعالى و در مسیر اسلام و انقلاب بوده‌ام، اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجراى دستورات حضرتعالى مى‌دانم، زیرا بقا و ثبات نظام اسلامى مرهون اطاعت از مقام معظم رهبرى است. براى هیچ کس قابل شک نیست که این انقلاب عظیم تا‌کنون در سایه رهبرى و ارشادات حضرتعالى از خطرات مهمى گذشته و دشمنان زیادى همچون منافقین کوردل که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصیت‌هاى عزیز ما و از جمله فرزند عزیز خود من(1) آغشته است و سایر جناح‌هاى مخالف و ضد انقلاب و سازشکار و لیبرال‌مآب‌هاى کج‌فکر را رسوا و از صحنه خارج نموده است. آیا جنایات هولناک و ضربات ناجوانمردانه این روسیاهان کوردل به انقلاب و کشور و ملت عزیز و فداکار ما فراموش شدنى است؟ و اگر بلندگوهاى آنان و رادیوهاى بیگانه خیال مى‌کنند با جوسازی‌ها و نشر اکاذیب و شایعه‌پراکنی‌ها به نام اینجانب مى‌توانند به اهداف شوم خود برسند و در همبستگى ملت ما رخنه کنند، سخت در اشتباهند. و راجع به تعیین اینجانب به عنوان قائم مقام رهبرى، خود من از اول جداً مخالف بودم و با توجه به مشکلات زیاد و سنگینى بار مسئولیت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم که تعیین اینجانب به مصلحت نبوده است و اکنون نیز عدم آمادگى خود را صریحاً اعلام مى‌کنم و از حضرتعالى تقاضا مى‌کنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آینده اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظر بگیرند و به من اجازه فرمایید همچون گذشته یک طلبه کوچک و حقیر در حوزه علمیه به تدریس و فعالیت‌هاى علمى و خدمت به اسلام و انقلاب، زیر سایه رهبرى حکیمانه حضرتعالى، اشتغال داشته باشم و اگر اشتباهات و ضعف‌هایى که لازمه طبیعت انسان است رخ داده باشد، ان‌شاءالله با رهبری‌هاى حضرتعالى مرتفع گردد و از همه برادران و خواهران عزیز و علاقه‌مند تقاضا مى‌کنم مبادا در مورد تصمیم مقام معظم رهبرى و خبرگان محترم، به بهانه حمایت از من، کارى انجام دهند یا کلمه‌اى بر زبان جارى نمایند، زیرا مقام‌معظم رهبرى و خبرگان جز خیر و مصلحت اسلام و انقلاب را نمى‌خواهند. امید است این شاگرد مخلص را همیشه از راهنمایی‌هاى ارزنده خود بهره‌مند و از دعاى خیر فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته

7 / 1 / 68

حسینعلى منتظرى»

سه:

در دو دهه اخیر، بسیاری از اطرافیان بریده امام و اصحاب ِ سابق جماران درصدد برآمده‌اند تا نامه 1/8 را ناسخ نامه 1/6 قلمداد کنند. راقم این سطور بر این باور است که به راحتی می‌توان زنهارهای 1/6 را از مکتوب 1/8 دریافت. اتفاقاً جمله‌ای که برخی در آن بازیابی منزلت آقای منتظری پس از عزل را می‌جستند، همان جمله‌ای است که درآن هشداری آشکار نهفته است. این جماعت نامه را از این بخش آن می‌خوانند که «شما فقیهى باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند». درحالی که جمله از اینجا آغاز می‌شود که «من صلاح شما و انقلاب را در این مى‌بینم که شما فقیهى باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند». نامه 8/1 ترجمانی از نامه 6/1 است که لحن آن اندکی تلطیف گشته است:

                                                                                 بسم‌الله‌‌الرحمن‌الرحیم

جناب حجت‌الاسلام و‌المسلمین آقاى منتظرى (‌دامت افاضاته)

با سلام و آرزوى موفقیت براى شما، همانطور که نوشته‌اید رهبرى نظام جمهورى اسلامى کار مشکل و مسئولیت سنگین و خطیرى است که تحملى بیش از طاقت شما مى‌خواهد و به همین جهت، هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم و در این زمینه هر دو مثل هم فکر مى‌کردیم. ولى خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من هم نمى‌خواستم در محدوده قانونى آنها دخالت کنم. از اینکه عدم آمادگى خود را براى پست قائم مقامى رهبرى اعلام کرده‌اید پس از قبول، صمیمانه از شما تشکر مى‌نمایم. همه مى‌دانند که شما حاصل عمر من بوده‌اید و من به شما شدیداً علاقه‌مندم. براى اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت مى‌کنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید و از رفت‌و‌آمد مخالفین نظام که به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامى خود را جا مى‌زنند، جداً جلوگیرى کنید. من این تذکر را در قضیه مهدى‌هاشمى هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این مى‌بینم که شما فقیهى باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند. از پخش دروغ‌هاى رادیو بیگانه متأثر نباشید. مردم ما شما را خوب مى‌شناسند و حیله‌هاى دشمن را هم خوب درک کرده‌اند که با نسبت هر چیزى به مقامات ایران کینه خود را به اسلام نشان مى‌دهند. طلاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه‌ها و رادیو - تلویزیون، باید براى مردم این قضیه ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت نظام از مسائلى است که مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم. جنابعالى ان‌شاءالله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمى مى‌بخشید. والسلام علیکم.

8 / 1 /68

روح‌الله‌الموسوی‌الخمینی»

چهار:

متعاقب انتشار این مکاتبه، به دستور امام‌خمینی و ابلاغیه مکتوب میرحسین موسوی، عکس آقای منتظری از همه ادارات و مراکز رسمی نظام برچیده شد. صداوسیما از خواندن اخبار مربوط به وی منع شد. موانع امنیتی اطراف منزل او نیز برچیده شدند. حتی به دستور امام، مجله پاسدار اسلام از درج دروس تفسیر نهج‌البلاغه وی نیز برحذر داشته شد. امام با منتظری، دقیقاً وفق‌نامه 1/6 و کاملاً جدی و قاطع برخورد کرد. در پی رویکرد جدی و قاطع رهبرکبیر انقلاب بود که برای برخی وزرای کابینه میرحسین موسوی و نیز نمایندگان وقت مجلس، درباره کم و کیف برخورد با منتظری ابهاماتی روی داد. پاسخ امام به این عده از این قرار بود:

                                                                          بسم‌الله‌الرحمن‌‌الرحیم


خدمت فرزندان عزیز، نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و وزرای محترم - دامت افاضاتهم-

با سلام، شنیدم در جریان امر حضرت آقای منتظری نیستید و نمی‌دانید قضیه از چه قرار است. همین قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیه‌ها و پیغام‌ها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدینجا ختم نگردد، ولی متأسفانه موفق نشد. ازطرف دیگر وظیفه شرعی اقتضا می‌کرد تا تصمیم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگیرد. لذا با دلی پرخون حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم. ان‌شاءالله خواهران و برادران در آینده تا اندازه‌ای روشن خواهند شد. سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخی‌بردار نیست و در صورت تخطی، هرکس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفی خواهد شد. توفیق همگان را از خداوند متعال خواستارم. والسلام‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته.

26/1/68


روح‌الله‌الموسوی‌الخمینی

پنج:

بنیانگذار حکیم و فرزانه انقلاب، در طول 10 سال رهبری نظام اسلامی پس از پیروزی انقلاب، درس‌های فراوانی به کارگزاران نظام در همه ادوار آن به ویژه آنان که در آینده خواهند آمد، آموخت که یکی از آنها شفافیت و صراحت در مواضع و عدم استقرار در ملاحظات و رودربایستی‌های عاطفی است. بی‌تردید، طول و عرض ارتباط عاطفی امام‌خمینی با آقای منتظری، بس بیشتر از وابستگی‌های مسئولان امروز نظام با کسانی است که امروز از تمامی سوابق و لواحق انقلابی خویش تراجع کرده‌اند. اقدام قاطع امام در عزل آقای منتظری باید امروزه برای ایشان درس‌آموز و الهام‌بخش باشد و چنین باد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۵۶
امیر مهدوی

مذاکرات فشرده و نفسگیر تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با گروه 1+5 در لوزان اگرچه به صدور بیانیه‌ای منتهی شد که واجد نقاط مثبت و منفی در روند فعالیت‌های هسته‌ای ایران است، اما مانند توافقات اولیه منشأ تفاسیر و برداشت‌های متفاوتی شده است که طی دو روز اخیر فضای رسانه‌ها را به خود اختصاص داده است.
پس از انتشار بیانیه لوزان در مصاحبه مشترک مطبوعاتی آقای ظریف و نماینده اتحادیه اروپا که وجه بارز و قابل‌تقدیر آن پذیرش رسمی غنی‌سازی ایران توسط گروه 1+5 است اما سندی که وزارت خارجه امریکا بعد از این مصاحبه و به عنوان جزئیات توافق منتشر کرده است بیانگر این است که این سطح از غنی‌سازی نمی‌تواند نماد مطالبه مردم ایران از فعالیت‌های هسته‌ای باشد. براساس این سند پیوستی ایران برای 15 سال اورانیوم تا 3.67 درصد غنی‌سازی خواهد کرد. ذخایر اورانیوم ایران به 300 کیلو مواد 3.67 درصد غنی‌شده تقلیل خواهد یافت و ایران تحت توافق، 6 هزار و 104 سانتریفیوژ خواهد داشت که 5 هزار و 60 عدد آن به‌مدت 10 سال غنی‌سازی خواهد کرد و سانتریفیوژهای آن از نوع آی‌آر1 خواهد بود.
با نگاه اجمالی به بیانیه و سند پیوستی چند نکته اساسی قابل توجه است:
1- فارغ از عنوانی که برای بیانیه لوزان انتخاب شده، متن آن نشان دهنده پذیرش تعهداتی است که ابعاد آن باید در مذاکرات بعدی تکمیل شود و این امر نشان‌دهنده دومرحله‌ای شدن مذاکرات است.
2- لغو تحریم‌ها موکول به راستی‌آزمایی فعالیت‌های هسته‌ای ایران شده است. با توجه به سابقه عملکرد آژانس انرژی هسته‌ای در برخورد خصمانه علیه ایران تحقق رفع تحریم‌ها چشم‌انداز مبهمی خواهد داشت.
3- پذیرش پروتکل الحاقی ولو به صورت داوطلبانه ضمن اینکه تکرار تجربه تلخ گذشته است، تعهدی را ایجاد کرده که لازمه آن تصویب مجلس شورای اسلامی است؛ مجلسی که تا کنون به طور جدی در جریان مذاکرات قرار نگرفته است.
4- طرف امریکایی از هم اکنون زیاده‌خواهی‌های خود را در ادامه مسیر مذاکرات آغاز کرده است. اوباما رئیس‌جمهور امریکا بلافاصله بعد از انتشار بیانیه لوزان در سخنانی از پیش برنامه‌ریزی شده می‌گوید:برخی از تحریم‌ها علیه ایران مرحله به مرحله لغو خواهد شد، البته بازگشت پذیر خواهد بود. تحریم‌های دیگر از جمله حمایت از تروریسم و موشک‌های بالستیک و حقوق بشر همچنان باقی خواهند ماند. یا اینکه می‌گوید:امروز، پس از ماه‌ها دیپلماسی سخت و اصولی، به چارچوب توافق دست یافتیم و این یک توافق خوب است، توافقی که اهداف اصلی ما را تأمین می‌کند. این چارچوب همه مسیرهایی را که ایران بتواند به سلاح اتمی دست پیدا کند، قطع خواهد کرد. ایران با محدودیت‌های شدیدی در برنامه هسته‌ای روبه‌رو خواهد شد و ایران همچنین با قوی‌ترین و شفاف‌ترین رژیم بازرسی که در هر برنامه هسته‌ای در تاریخ وجود داشته، موافقت کرده است. بنابر‌این توافق بر اساس اعتماد نیست، توافق بر اساس راستی‌آزمایی بی‌سابقه است.
5- باتوجه به ابعاد باقی مانده در برنامه هسته‌ای ایران و اینکه هرچه غنی‌سازی می‌شود تا سطح 300کیلو عملاً باید تبدیل و یا... عملاً ادامه این فعالیت‌ها غیر منطقی می‌نماید.
6- فراخوانی که برای حضور در خیابان‌ها و شادی کردن، ‌به طور گسترده در شبکه‌های مجازی انجام شد، اگر‌چه برای فعالانی که برای ارائه یک نقطه مثبت در کارنامه دولت لحظه‌شماری می‌کنند، قابل توجیه است، اما باید توجه داشت که این ایجاد امید نیازمند تحقق عملی است که مردم باید آثار عینی آن را مشاهده کنند و این امر کار دولت را درآینده دشوار می‌کند.
 مقام معظم رهبری در آستانه سال نو در حرم رضوی در مورد مذاکرات هسته‌ای بر چند نکته اساسی تأکید و فرصت مناسبی را برای تیم ایجاد کردند تا بتواند متکی برآن، مذاکرات را قدرتمندانه به پیش ببرد، از جمله اینکه:
1- امریکایی‌ها به این مذاکرات بسیار احتیاج دارند و اختلافات درونی آنها هم به این دلیل است که جناح رقیب دولت کنونی امریکا تلاش دارد تا امتیاز این مذاکرات به نام رقیب حزبی‌اش ثبت نشود.
2- رئیس‌جمهور امریکا در پیام خود می‌گوید در ایران افرادی هستند که با حل دیپلماتیک موضوع هسته‌ای مخالفند، در حالی که این سخن دروغ است، زیرا در ایران هیچ فردی مخالف حل مسئله هسته‌ای از طریق مذاکره نیست. رهبر انقلاب خاطر‌نشان کردند: آن چیزی که ملت ایران با آن مخالف است، زورگویی‌ها و تحمیل‌های دولت امریکا است که ملت در مقابل آن ایستاده است.
3- حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید مجدد بر اینکه مذاکرات کنونی ایران با امریکا، صرفاً در موضوع هسته‌ای است و نه موضوعی دیگر، خاطر‌نشان کردند: ما در مسائل داخلی و منطقه‌ای و موضوع تسلیحات، به هیچ وجه با امریکا مذاکره نخواهیم کرد، زیرا سیاست امریکا در منطقه ایجاد ناامنی و مقابله با ملت‌های منطقه و بیداری اسلامی است که نقطه مقابل سیاست‌های محوری جمهوری اسلامی ایران است.
3- رهبر انقلاب با اشاره به اظهارات مکرر امریکایی‌ها مبنی بر اینکه تحریم‌ها، بعد از توافق و بعد از بررسی رفتار و عملکرد ایران، برداشته خواهند شد، آن را یک خدعه دانستند و افزودند: این سخن غیرقابل قبول است، زیرا برداشته شدن تحریم‌ها جزئی از مذاکرات است و نه نتیجه مذاکرات؛ بنابراین همان‌گونه که رئیس‌جمهور محترم صریحاً گفتند، رفع تحریم‌ها باید بلافاصله بعد از توافق انجام شود.
4- حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به اظهارات امریکایی‌ها مبنی بر اینکه تصمیم‌های ایران در هر توافق احتمالی باید برگشت‌ناپذیر باشد، گفتند: این سخن نیز قابل قبول نیست، زیرا اگر آنها برای خود این حق را قائلند که بعد از توافق احتمالی، به هر بهانه‌ای، بار دیگر تحریم‌ها را برقرار کنند، پس هیچ دلیلی ندارد که ما اقداماتی را بپذیریم که برگشت‌ناپذیر باشند. ایشان تأکید کردند: صنعت هسته‌ای ایران یک صنعت بومی و مردمی است که باید پیش برود و پیشرفت جزو ذات هر صنعت و فناوری است.
5- رهبر انقلاب با اشاره به ادعای امریکایی‌ها مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای گفتند: آنها خودشان هم می‌دانند که ما در این مذاکرات به همه تعهدات بین‌المللی و تعهدات اخلاق سیاسی پایبند بودیم و نقض عهد نکردیم و تلوُّن هم به خرج ندادیم، اما در نقطه مقابل، امریکایی‌ها عهدشکنی و تقلب کردند و تلّون و دوگانگی را در مواضع و سخنان خود نشان دادند.
6- حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رفتار امریکایی‌ها در مذاکرات هسته‌ای را مایه عبرت برای مردم دانستند و خاطرنشان کردند: رفتار امریکا برای مجموعه روشنفکری داخل کشور نیز مایه عبرت است تا متوجه شوند در مذاکرات با چه کسی طرف هستیم و امریکا چگونه رفتار می‌کند.
به نظر می‌آید که بخش عمده‌ای از تلاش تیم مذاکره‌کننده در ماه‌های آینده همچون توافقنامه اولیه باید صرف جبران آثار منفی این بیانیه باشد؛ نکته‌ای که تأمل بیشتر در مراحل قبلی می‌توانست دشواری‌های آینده را کاهش دهد.
نویسنده :  عباس حاجی‌نجاری 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۴۶
امیر مهدوی

بالاخره پس از چند ماه خوف و رجا و بیم و امید به مکتوب دیگری بعد از توافق اولیه ژنو رسیدیم که ظاهراً هنوز پایان راه نیست. به صورت طبیعی طرفین مذاکره خود را راضی و برنده این مذاکرات پیچیده و طولانی می‌دانند و این وضعیت برای تحلیلگران و خصوصاً‌ اصحاب رسانه قابل درک است اما سردرگمی‌های امریکایی‌ها ملموس‌تر از تیم ایرانی است، به صورتی که چینش سخنان آنان در کنار همدیگر این تعارضات و سردرگمی را روشن می‌سازد. رئیس‌جمهور امریکا در یک‌و‌نیم سال گذشته بیش از 10بار اعلام نمود «تحریم‌ها ایران را پای میز مذاکره کشاند» اما در مصاحبه دو روز پیش خود با صراحت می‌گوید ما سه گزینه بیشتر مدنظر نداشتیم.

1- ادامه تحریم‌ها، رئیس‌جمهور امریکا با صراحت می‌گوید روند سال‌های گذشته نشان داد که تحریم تأثیر ملموسی نداشته است و این اعتراف برخلاف ادعای ده‌باره وی می‌باشد. 2- وی گزینه دوم را بمباران مراکز هسته‌ای ایران می‌داند و با صراحت می‌گوید فقط برای کوتاه‌مدت می‌تواند مؤثر باشد زیرا دانش هسته‌ای قابل از بین رفتن نیست.3- توافق فعلی که بهترین گزینه بود. امریکا با صراحت اعلام می‌کند که بمباران و تحریم بی‌تأثیر بوده است. بنابراین آنان نیز چاره‌ای غیر از مذاکره نداشته‌اند اما به‌رغم تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر «عدم تفسیر‌برداری توافق»، تفسیرهای متفاوت تنها چند دقیقه بعد از توافق شروع شد. حجم این تفسیرها به صورتی است که نام آن را نیز در برمی‌گیرد. آیا آنچه که انجام شد«توافق»، «تفاهم»، «بیانیه مطبوعاتی» یا «توافق جامع» است؟ وقتی «نام» آنچه انجام شده از نظر حقوقی سیال است چگونه نباید توقع داشت که محتوای آن قابل تفسیر نباشد؟ البته تفسیر الزاماً به معنی دروغ گفتن نیست؟ چرا که می‌تواند بر سر «معنادهی» به آنچه انجام می‌شود، باشد. به طور مثال تیم ایرانی راهبرد درونی «آرام‌ساز» خود را این قرار داد که بارها در دو روز گذشته اعلام نماید «هیچ مرکز هسته‌ای در ایران تعطیل نمی‌شود» اما واقعاً اینگونه است؟ آنان درست می‌گویند. اما آنچه قرار است در فردو انجام شود نمی‌تواند در جای دیگری انجام شود؟ فردو تعطیل نمی‌شود اما مثل آن مثل اتوبوسی است که اجازه حرکت به آن داده می‌شود اما حق ندارد بیشتر از یک مسافر حمل نماید.

شاید مهم‌تر از آنچه تفاهم است اینکه آینده یک کشور مستقل و پساانقلابی در نبرد تفسیرها چگونه خواهد بود؟ گیریم که پذیرفته‌ایم نطنز، فردو و اراک چگونه باشد. اما اینکه دهها سال و به قول کری تا «ابد» ما به NPT سپرده نشویم تفسیر و توافق خطرناکی است که استقلال سیاسی و تحقیر ملی ایرانیان را نشانه رفته است. حضور پرحجم امریکایی‌ها در رسانه، بلافاصله پس از توافق اولیه (رئیس‌جمهور، وزیر خارجه، بیانیه کاخ سفید و...) و دعوت رئیس‌جمهور امریکا از رهبران عربی برای حضور در کمپ دیوید و... نشان می‌دهد که آنان به دنبال قانع کردن حامیان منطقه‌ای و مردم امریکا نسبت به یک «پیروزی تلخ» هستند. اما در ایران اوضاع طور دیگری است.

به مردم امریکا القا نشده است که مذاکرات هسته‌ای باعث گشایش در زندگی شما خواهد شد اما این وعده توسط دولت، رسانه‌های غرب و رسانه‌های همسو با دولت به مردم ایران داده شده است. دولت با دو گزینه بیشتر مواجه نیست یا باید رسماً توافق را اعلام کند و خود را پیروز مذاکره بداند که با این اعلام، ملت منتظر گشایش هستند و یا باید بگوید توفیقی حاصل نشد که نتیجه آن افزایش ظرفیت شناختی ملت نسبت به روحیه استکباری غرب است اما دستاورد دولت محسوب نمی‌شود. تفسیرهایی که اکنون دولت از توافق هسته‌ای ارائه می‌دهد نه تنها باری را از دوش دولت برنمی‌دارد که بار آن با انتظارات پس از توافق دوچندان خواهد شد. مردم پیروزی را در گشایش می‌بینند نه در بیانیه. از سوی دیگر تفسیرهای پیروزمندانه نمی‌تواند دوسویه باشد. شاید بتوان گفت نتیجه برای طرفین «معقول» بود‌‌ه است اما نمی‌توان تفسیر پیروزمندانه دوطرفه از آن ارائه کرد.

اما اگر از منظر حاکمیت قانون جنگل بر جهان به تفسیر بپردازیم قطعاً ما پیروز هستیم اما اگر از منظر «مصلحت نظام» آن را با تساهل تفسیر کنیم، قدری از داشته‌ها و سرمایه‌های درونی و بیرونی انقلاب اسلامی غفلت کرده‌ایم. آنچه در تفسیر فنی مسئله برای توده ملت مهم است اینکه با وضعیت هسته‌ای دیروز قرار بود به کجا برویم که با وضع موجود باز همین راه را می‌رویم؟ این تساهل و تعدیل اگر هیچ ضرری را متوجه کشور نمی‌کند، سؤال جدی دیگری را به ذهن متبادر می‌کند و آن اینکه مذاکره برای چه بود؟  اما در تفسیر داخلی آنچه مهم است اینکه همه تلخی‌ها و امیدهای توافق اخیر باید به گونه‌ای تفسیر شود که ایستادگی وحدت یافته و همدلی ملی برای ایستادن مقابل دشمنی‌های دشمن کمرنگ‌ نشود. مسئولان امریکایی در دو روز گذشته با صراحت اعلام می‌کنند که تحریم‌ها به خاطر موشک‌های بالستیک و حقوق بشر و تروریسم همچنان باقی است.

لذا ممکن است بخشی از تحریم‌های امریکا توسط کنگره از پرونده هسته‌ای منتزع و به پرونده‌های دیگر اضافه شود که حاصل جمع، حفظ وضع موجود خواهد بود. بنابراین تفسیرهای امریکایی‌ها نشان می‌دهد که آنان با دشمن مذاکره کرده‌اند. ما نیز نباید این گزینه‌ها را فراموش کنیم که نبرد با دشمنانی که وجود انقلاب اسلامی را در افق حملات پیچیده خود دارند پایان نیافته است. ادبیات مسئولان کشور نیز باید به صورتی باشدکه ادامه مبارزه کند نشده است.

 خداوند بر درجات امام راحل بیفزاید که هوشمندانه فرمود: «ما چه بخواهیم و چه نخواهیم استکبار و صهیونیست‌ها در تعقیبمان خواهند بود تا شرافت و حیثیت مکتبی‌مان را لکه‌دار کنند». بنابراین چه توافق بشود و چه نشود و چه در پرونده هسته‌ای پیروز شویم و چه بازنده، بازی «وجود» و «عدم وجود» پایان نیافته است.

دولت باید ملت را در این تراز رهنمون شود که پس از سنگر هسته‌ای، آماده مبارزه در سنگرهای دیگر است چرا که «حدیقف» برای دشمن وجود ندارد.

نویسنده : دکتر عبدالله گنجی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۳۴
امیر مهدوی

دبیر کل حزب موتلفه اسلامی مطرح کرد:
پذیرش داوطلبانه پروتکل الحاقی هیچ جایی ندارد و دولت باید در متن نهایی توافق از آن پرهیز کند
اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی یک موضوع خطرناک است که راه را برای دستیابی غرب به اسرار نظام در حوزه های غیرهسته ای به بهانه بازرسی های سرزده هموار می سازد.
دولت و تیم مذاکره کننده هم باید بپذیرند با دست پر در مذاکرات هسته‌ای حضور پیدا کرده‌اند و این دست بالا و غنا محصول کار دانشمندان عزیز کشور و فداکاری و ایثار دانشمندان شهید هسته‌ای در برخی از دولتهای گذشته و در مجموع محصول کار نظام اسلامی بوده و هست.

به گزارش خبرگزاری مهر محمدنبی حبیبی در پایان نشست دبیران این حزب اظهار داشت: 18 ماه مذاکره با 1+5 نهایتاً تا امروز به این نتیجه رسید که غرب حضور ایران در باشگاه هسته‌ای جهان را به رسمیت بشناسد و بپذیرد غنی‌سازی اورانیوم حداقل در حد نیاز کشور انجام شود و تحقیق و توسعه هسته‌ای به قوت خود باقی باشد. این یک عقب‌نشینی آشکار از مواضع تجاوزکارانه غرب علیه ایران هسته‌ای است. پذیرش این معنا پایه حقوقی تحریم‌های ظالمانه آمریکا و اروپا را زیر سئوال می‌برد و مشروعیت تصمیم‌گیریهای شورای امنیت سازمان ملل که متأثر از اراده قدرتهای جهانی است را مخدوش می‌کند و این از مطالب مهم بیانیه لوزان است.حبیبی تصریح کرد: به رسمیت شناختن ایران هسته‌ای ولو با محدویت‌های اعلام شده در بیانیه لوزان عقب‌نشینی آشکار قدرتهای جهانی در مقابل ملت ایران است. آنها نتوانستند با تهدید نظامی و فشار اقتصادی و با دسیسه‌های سیاسی در اخلال در روابط ایران با جهان به مقاصد خود برسند. آنها خواب انهدام تأسیسات هسته‌ای ایران را می دیدند و تا مرز ترور دانشمندان هسته‌ای پیش رفتند. اما در راهبرد خود شکست خوردند انصاف باید داد که تیم مذاکره کننده دولت قبل و دولت فعلی در صیانت از دستاوردهای فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای تلاش صادقانه‌ای داشته‌اند.دبیر کل حزب موتلفه اسلامی بیان داشت: دولت و تیم مذاکره کننده هم باید بپذیرند با دست پر در مذاکرات هسته‌ای حضور پیدا کرده‌اند و این دست بالا و غنا محصول کار دانشمندان عزیز کشور و فداکاری و ایثار دانشمندان شهید هسته‌ای در برخی از دولتهای گذشته و در مجموع محصول کار نظام اسلامی بوده و هست.وی با اشاره به اختلاف در 1+5 در مذاکرات لوزان اظهار داشت: شکاف بین 1+5 نشان داد که آنها نمی‌توانند به شرارتهای خود در قبال حقوق هسته‌ای ملت ایران بیش از این ادامه دهند و راهی جز تسلیم در برابر خواسته های ملت ایران نداشتند.حبیبی با اشاره به اینکه بیانیه لوزان صرفاً یک مجموعه راه حل‌ها برای رفع اختلافات و مناقشات هسته‌ای است، گفت: بیانیه لوزان ارزش حقوقی ندارد و تا رسیدن به یک متن حقوقی الزام‌آور ما فاصله زیادی داریم و به طور طبیعی مجلس شورای اسلامی لازم است هر گونه تعهد مهم بین‌المللی را بررسی و در صورت تایید به تصویب برساند.وی ادامه داد: ما ذوق‌زدگی و قهرمان‌سازی برای بیانیه لوزان یا تخطئه اصل مذاکرات را نادرست می‌دانیم و به دلسوزی و دلواپسی منتقدین احترام قائلیم و بزرگنمائی و یا ناچیز‌انگاری در مورد دستاوردها را صحیح نمی‌دانیم.دبیر کل حزب موتلفه اسلامی با اشاره به اینکه باید سطح هوشیاری خود را حفظ کنیم، اظهار داشت: واقعیت این است که حل مشکلات اقتصادی کشور ربط زیادی به مناقشه هسته‌ای ما با غرب ندارد. ما چه به توافق برسیم و چه نرسیم راه صحیح و درست همان عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی است نباید توقعات را از دولت بالا برد. دولت در شرایطی نیست که حتی اگر توافقی صورت گیرد بتواند انتظارات خارج از وسع خود را پاسخگو باشد.وی با اشاره به اینکه دو قطبی کردن جامعه در مورد مناقشه هسته‌ای خیانت به اقتدار ملی است، افزود: دولت و ملت تحت هدایت‌های هوشمندانه مقام معظم رهبری یکدل و یک زبان هستند. شرط توفیق ما در مصاف با زیاده‌خواهیهای غرب حفظ وحدت ملی و انسجام اسلامی است. به همین دلیل مقام معظم رهبری سال 94 را سال همدلی و همزبانی با دولت نام‌گذاری کردند. اصولا جناحی کردن موضوع هسته ای اقتدار ملی ما را خدشه‌دار می‌کند. دولت باید تلاش کند دانش هسته‌ای ما تحت مدیریت غرب در نیاید و ما استقلال علمی خود را حفظ کنیم.حبیبی تاکید کرد: معتقدیم فرصت کافی برای ورود کامل در جزئیات را تا تبدیل شدن بیانیه مطبوعاتی لوزان به یک توافق تعهدآور در اختیار داریم و در این فاصله دولت می‌تواند از نظرات صاحبنظران دلسوز نظام استفاده کامل را به عمل آورد.

وی با تصریح بر آنکه پذیرش پروتکل الحاقی نمی تواند بدون مصوبه مجلس مورد توافق قرار بگیرد، خاطر نشان کرد: اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی یک موضوع خطرناک است که راه را برای دستیابی غرب به اسرار نظام در حوزه های غیرهسته ای به بهانه بازرسی های سرزده هموار
می سازد. این پذیرش هیچ جایی ندارد و دولت باید در متن نهایی توافق از آن پرهیز نماید. حزب مؤتلفه اسلامی اصولا پیوستن به این پروتکل
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۲۹
امیر مهدوی

Image result for ‫حسین قدیانی‬‎

حسین قدیانی

فکر نمی‌کردم مرد این کار باشم. خواندن «من زنده‌ام» را می‌گویم. همین که در یک خط، اصل قصه را می‌دانستم، کافی بود دستم نرود به خواندنش. به حساب غیرت می‌گذاری یا بی‌غیرتی، راحت باش اما من آن مرد نبودم که بروم زیر بار این کتاب. آخر مانده بودم این یک اثر است یا اثیر یا اثیری یا اثیریات یا اسیر یا اسیری یا اسیریات؟ نه! با کلمه بازی نمی‌کنم، بلکه دارم رک و راست می‌گویم که حتی «حاج‌ منصور» هم روضه را باز بخواند، جلدی از «ارک» می‌زنم بیرون، از کوچه بنی‌هاشم می‌روم کوچه کثیف تا ابوحیدر برایم فلافلی بچاقاند! اول بار از دم و دستگاه احسان محمدحسنی «من زنده‌ام» را هدیه گرفتم اما کتاب را که هدیه بگیری، همان بهتر هدیه هم بدهی! بگذریم که این هدیه «من زنده‌ام» بود و خواندنش اعصاب می‌خواست! برای کتاب یعنی خواندن کتاب معتقدم باید پول داد. خود کتاب را می‌توان هدیه داد و هدیه گرفت لیکن خواندن کتاب، مقوله دیگری است. هزینه دارد! خب! دفعه اول از چنگ «من زنده‌ام» سالم آمدم بیرون! دفعه دوم، یکی از رفقای پدر در پاتوق الهی «مسجد جوادالائمه» بعد از نماز عشای ۲۲ بهمن بود که دقیقا زیر عکس بابااکبر شهید، نسخه‌ای از «من زنده‌ام» را داد دستم؛ «اگر قول می‌دهی یک هفته‌ای بخوانی، امانت می‌دهم بهت!» خندیدم؛ «تا در امانت آن‌هم به این سنگینی خیانت نکرده‌ام از لطف‌تان کمال امتنان را دارم!» درآمد که تقریظ «آقا» هم روی اثر هست! الکی مثلا که نه... جدی جدی می‌خواست تحریکم کند، مرا به دام اندازد! حتی مایه‌ای هم از بابااکبر گذاشت و در حالی که نگاهش به تصویر پدر بود گفت؛ «اگر «من زنده‌ام» را نخوانده‌ای، هیچ از جبهه و جنگ و شهیدان زنده‌اند الله‌اکبر و بابااکبر ندانسته‌ای!» گفتم؛ «من فعلا جا مانده‌ام در «پایی که جا ماند». سیدناصر حسینی‌پور، الان سال‌هاست که از بیمارستان الرشید بغداد بیرون آمده، لیکن من زیادی احساساتی‌ام و هنوز گیرم در آن خراب شده خراباتی… اصلا ولم می‌کنی یا نه؟!» آری! من خود یک اسیرم اما نه دست بعثی‌ها، بلکه دست نازنین بعضی‌ها. من اسیر پایی هستم که جا ماند، من اسیر قفسه سینه آن شهیدی هستم که افتاده بود در جاده خندق، مردک بعثی رفت و میله چوبی پرچم دشمن را صاف فرو کرد در قفسه سینه آن شهید که سیدناصر حسینی‌پور از ترس دل مادر این شهید، حتی اسمش را هم نیاورده در کتاب! خودت برو صفحه مورد نظر را پیدا کن که شهید مورد نظر، حتی اسمش هم در دسترس نیست! روضه باز به همین می‌گویند، به همین که قفسه سینه شهید مملکتت، بشود بخشی از خاک دشمن، محل نصب پرچم دشمن! دمت غیرتت اساسی گرم سیدناصر حسینی‌پور که با پایی بدون ساق پا، با مچ پایی آویزان به چند تکه پوست و گوشت و استخوان خرد شده، با بدنی درب و داغان و خون آلود، وقتی دیدی خباثت دشمن از حد بیرون است، تلوتلو خوردی و کشان کشان، دامن‌کشان رفتی و اجساد مطهر شهیدان غلامی و کرم‌زاده را کشاندنی داخل گودال، خاک ریختی روی‌شان، بلکه لااقل قفسه سینه این 2شهید، محل نصب پرچم دشمن نشود! در آن لحظات ابتدایی اسارت، از خیر انگشتری که یادگار همرزمت در کربلای 4 بود گذشتی، آن‌را با دست خودت دادی به مردک بعثی تا برود میله چوبی را از درون قفسه سینه شهید خندق که از محل استقرار تو چند متری فاصله‌ داشت بردارد! خواندم! یادم هست! با اشک و گریه خواندم! یادم هست! احسنت به غیرتت جوانمرد! بعضی‌ها باید چند و چون مذاکره با دشمن را هم از مردان انقلابی یاد بگیرند! انقلابی حتی در اولین دقایق اسارت هم، وقتی می‌خواهد با دشمن وارد مذاکره ‌شود، سخن از روی عزت و غیرت می‌راند! انقلابی حتی در اسارت هم، بیش از آنکه به فکر آسایش خود باشد، در اندیشه آبروی همرزم شهیدش است! وه که چه سخت است مشاهده پرچم دشمن در قفسه سینه شهید وطن! وه که چه سخت است! تو در اسارت، حقا که آزادانه‌تر با دشمن سخن می‌گفتی و خواسته‌ات را مطرح می‌کردی، تا بعضی‌ها در آزادی! می‌دانی سید! پای آدم، چند کیلومتر آن‌طرف‌تر از خاک کربلا جا بماند، طوری نیست؛ این بد است که عقل‌شان را در کفرستان عالم جا‌ بگذارند و باعث فرورفتن پرچم اجنبی درون قفسه سینه صنعت هسته‌ای کشور شوند، بعد هم به ملت تبریک بگویند بابت این افتخار! همدلی با پادشاه عربستان و همصدایی با هاآرتص؛ این بد است! اما این خوب است که وقتی همشیره گفت؛ «کتاب خانم آباد را اگر خوانده‌ای، بده من هم بخوانم» رفتم و از «انقلاب» برایش یک نسخه خریدم. گفت: «چطور بود؟» گفتم: «خودم نخوانده‌ام!» این از بار سوم اما بار چهارم گیر افتادم! در کتابفروشی فلان، چند تایی کتاب و خرت و پرت دیگر خریده بودم. کارت عابرم را که به متصدی صندوق دادم، نمی‌دانم طرف عاشق بود، چه بود، دقیقا ۸۵۰۰ تومان، زیادی از حسابم برداشت کرد! به او موضوع را گفتم و فهمیدم بنده خدا خیال کرده آن نسخه‌ای از «من زنده‌ام» که روی میز کارش جا خوش کرده هم، در شمار خریدهای من است! متصدی صندوق گفت: «اگر بخواهید من الان این ۸۵۰۰ تومان را به شما برمی‌گردانم اما باور بفرمایید «من زنده‌ام» خیلی کتاب خوبی است. توصیه می‌کنم آن را حتما بخوانید!» ضمن تشکر فراوان از راهنمایی ایشان، درآمدم؛ «بی‌زحمت اگر پولم را برگردانید ممنون می‌شوم!» پول را گرفتم و از کتابفروشی زدم بیرون و رفتم جلوی دکه مطبوعات که یک نسخه «وطن امروز» بخرم! چند روزی بود روزنامه نرفته بودم! یاللعجب! صفحه یک وطن، عکس تمام قد خانم معصومه آباد را کار کرده بود و مصاحبه‌ای مطول با ایشان ذیل تیتر «دختران خمینی». نگاهی به صفحه یک روزنامه انداختم، نگاهی به خودم... نگاهی به خانم معصومه آباد، نگاهی به خودم... نگاهی به خدا، نگاهی به خودم... و هر چند که واقعا رویم نمی‌شد، پوست‌کلفتی کردم و برگشتم کتابفروشی! فصل‌های «کودکی»، «نوجوانی» و «انقلاب» را یک روزه خواندم اما به فصل «جنگ و اسارت» که رسیدم، باز سختم آمد! چند روزی بالکل کتاب را گذاشتم کنار! اما در همه این مدت، از در و دیوار و دوست و آشنا و حتی رسانه ملی، آنچه دیده و شنیده می‌شد، تشویق به مطالعه «من زنده‌ام» بود! موضوع را با یکی از دوستان در میان گذاشتم. رسما مسخره‌ام کرد و پیشنهاد داد؛ «از آخر کتاب، بخوان بیا عقب، همین که به ایام اسارت رسیدی، دوباره کتاب رو بگذار کنار!» با آنکه از نظر اهل عقل، مسخره بود لیکن برای من، پیشنهاد بدی به نظر نمی‌رسید. از آخر «من زنده‌ام» چند صفحه‌ای ورق زدم تا به یک سرفصل برسم که الحمدلله خیلی زود رسیدم. صفحه ۶۳۳ کتاب؛ «متن وصیتنامه برادر شهیدم احمد آباد». شروع کردم به خواندن. به به! همین‌طور که داشتم با آن کلمات روحانی و جملات بالایی صفا می‌کردم، ناگاه دیدم «شهید احمد آباد» دقیقا دارد برای این روزهای ما، نه صرفا یک وصیتنامه، بلکه یک یادداشت روز خواندنی و هشداردهنده می‌نویسد؛ «خدایا! شهادت را نصیبم گردان، زیرا که می‌دانی امثال ما از مردن هراسی ندارند و پنداری چون شمع، ذوب می‌شویم اما از این می‌ترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند... و اگر هم نسوزیم، که روشنایی می‌رود و جای خود را به شب می‌سپارد! چه باید کرد؟ هم بایستی امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم که فردا شهید نشود. خدایا، بارالها! نکند وارثان خون شهیدان در راهشان گام نزنند. خطابم بیشتر با دولتمردان ماست که نکند شیطان‌های کوچک با خون این فرزندان عزیز «خان» شوند و نکند زمین خونرنگ، به تسخیر هواداران نیرنگ درآید و شهادت این عزیزان، پایگاه دنائت آنها شود و درخت فداکاری‌شان را صاحبان ریاکاری بهره جویند و بالاخره ثمره جنگ یارانمان به چنگ فرنگی‌مسلکان افتد و خونین‌کفنان در غربت بمیرند تا خوش‌باوران غرب، کام گیرند.» من البته به جد امیدوارم «یادداشت روز شهید احمد آباد» مخل مصوبات اینجا و آنجا تشخیص داده نشود که عاقبت، وصیتنامه شهید هم برای خودش یک قفسه سینه‌ای دارد! القصه! اعجاز کلام برادر، مرا آنقدر آرام کرد تا روایت «جنگ و اسارت» را به راحتی از زبان خواهر بخوانم. «من زنده‌ام» را که تمام کردم، معمای «ما رایت الا جمیلا» برایم حل شد! عقیله بنی‌هاشم چه معلم خوبی بود و چه معلم خوبی هست برای عقیله‌های بنی‌انقلاب. جوانمردی، هنوز هم باید در رکاب دختران مکتب زینب سلام‌الله‌علیها درس آزادگی بیاموزد. اگر در اسارت هم می‌توان «آزادانه» و با آنکه زن بود «مردانه» با دشمن سخن گفت، وای بر کسانی که در اوج آزادی، آزادگی را به اسارت کدخدایی می‌برند که دیگر خیلی هم کدخدا نیست! بسی مهم‌تر از آنکه تو اسیر باشی یا آزاد، این است که اساسا «آزاده» باشی! «آزاده» اگر باشی، قادر خواهی بود سالیانی بعد از اسارت، نام کتابت را «من زنده‌ام» بگذاری. اما یک سوال؛ 20 سال دیگر آیا بعضی‌ها هم روی این را خواهند داشت که بر روایت این روزهای‌شان نام «من زنده‌ام» را بگذارند؟! اگر پای «برگه بد» را مرده هم می‌تواند امضا کند، پس دعوت ما به زنده بودن و زنده ماندن است! والله در زندان مخوف الرشید، اسرای ما، چه زن، چه مرد، چه «من زنده‌ام» و چه «پایی که جا ماند» هنگام مذاکره با اجنبی، بیشتر اصول دیپلماسی را رعایت می‌کردند. دیپلماسی، نه به یقه گرد است و نه به صورت‌های اتوکشیده بلکه باید بلد باشی حتی در اوج اسارت، میان آنچه به دشمنی می‌دهی و آنچه از او می‌گیری «توازن» برقرار کنی! یکی دو روز گذشته، مانده‌ بودم در وقاحت طرفداران بعضی‌ها، تا اینکه یادم آمد این جماعت، همان جماعت وقیحی هستند که سال 88 در اوج وقاحت، بی‌هیچ سندی، نظام مظلوم ما را با وجود یک انتخابات باشکوه 40 میلیونی، متهم به «تقلب» کردند! وقاحت، وقاحت می‌آورد اما چه باک که شهامت هم شهامت می‌آورد! سیدناصر حسینی‌پور، زمان اسارت، نوجوان‌تر از آن بود که ریشی به صورت داشته باشد لیکن وقتی مشاهده کرد هزینه آزادی زودتر از موعدش، مصاحبه تلویزیونی بر ضد امام خمینی است، اسارت را بر آزادی برتری داد تا آزادگی را بر اسیری برتری داده باشد! اگر خط قرمز نتیجه هر مذاکره‌ای این است که دشمن لااقل کمتر بخندد، زنده باد مجروح مازندرانی هم‌بند «پایی که جا ماند». آقایان دیپلمات! الفبای دیپلماسی را باید در کتب آزادگان ما فرابگیرید که آثار غربی، لاجرم آدمی را غربی بارمی‌آورد! در «پایی که جا ماند» می‌خوانیم؛ «فرمانده عراقی که سعی داشت امام را مسبب همه گرفتاری‌ها و شکنجه‌های اسرا معرفی کند، با طعنه به مجروح مازندرانی گفت: «حالا خمینی کجاست که بیاد کمکت کنه؟! اینجا خمینی می‌تونه کمکت کنه یا رئیس‌ القائد صدام؟!» مجروح ایرانی که رمق در بدن نداشت، لب‌های تشنه‌اش را بهم فشرد، نم دهانش را به زور قورت داد و در جواب فرمانده عراقی گفت: جواب شما را با شعری از نهج‌البلاغه مولایم آقا امیرالمومنین علیه‌السلام می‌دهم؛ «فان تسالینی کیف انت فاننی، صبور علی ریب الزمان صلیب؛ یعز علی ان تری بی‌کآبه.. ، َفیَشمَتَ عاد او یُساء حبیب. اگر از من بپرسی چگونه‌ای بر سختی روزگار، می‌گویم بسیار شکیبا و توانا هستم. دشوار است بر من که غم و اندوهی در من دیده شود تا دشمنی شاد و دوستی اندوهگین شود». فردای آن روز، نزدیک غروب، جوهره صدای مجروح مازندرانی به ته رسید و شهید شد. او تزکیه شده و تکامل یافته مکتب امام علی علیه‌السلام و پاسدار وفادار امام بود. وقتی در اوج اسارت می‌توان «همدلی با دوست» را به «همصدایی با دشمن» نفروخت، وقتی در اوج اسارت می‌توان دشمن طرف گفت‌وگو را پنچر کرد، وقتی در اوج اسارت می‌توان پاسدار قفسه سینه کشور شد، وقتی در اوج اسارت می‌توان کد از نهج‌البلاغه حضرت ابوتراب آورد و وقتی در اوج اسارت می‌توان بر مدار «ما رایت الا جمیلا» غم را ارزانی صورت یزیدیان کرد و کوچک‌ترین حرفی علیه دوست نزد، پس وای بر جماعتی که در هنگامه آزادی، به جای آنکه شکرگزار خون شهدا باشند، به دشمن خبیث، جلاد و دروغگو القاب عجیب و غریب نثار می‌کنند! من هر چند که می‌توانم بر مدار غم و غصه و طعنه و کنایه، از نتیجه مذاکرات کذا استقبال ‌کنم و همین را که «فرنگی‌مسلکان و خوش‌باوران غرب» کاری با سهمیه دانشگاه «علیرضا» و «آرمیتا» ندارند، مایه بسی خوشبختی تلقی کنم اما بیشتر ترجیح می‌دهم «شکیبا و توانا» باشم و زخمی اگر هست بر چهره دشمن اصل کاری یعنی آمریکا بنشانم. آمریکا مطمئن باشد که در نهایت چه توافق بشود، چه نشود، شعار «مرگ بر آمریکا» از زبان ملت ایران نخواهد افتاد. اصلا اگر از همه جنایت‌های آمریکا علیه ملت ایران صرف نظر کنیم، شیطنت‌های همین 2 سال اخیر شیطان بزرگ در خلال مذاکرات کافی است تا بانگ برآوریم «مرگ بر آمریکا». آمریکا در این 2 سال اخیر به خوبی نشان داد هیچ کجا وحشی‌تر و دروغگوتر و جلادتر و شرورتر و ملون‌تر از میز مذاکره نیست! واقعیت آن است که آمریکا در پای میز مذاکره بیش از پیش آن روی سگ هار خود را نشان می‌دهد! خیال همگان تخت که در 2 سال گذشته، بغض ملت ایران نسبت به آمریکا، نه تنها فروکش نکرده بلکه مضاعف هم شده است. ما در این 2 سال اخیر به خوبی ملتفت شدیم که چرا مردم دنیا در سردادن شعار «مرگ بر آمریکا» با ملت ایران مسابقه گذاشته‌اند. اگر آمریکا یعنی همین جلادان روسیاهی که هنوز توافق نکرده - بنا به قول آقای ظریف- زیر حرف خود می‌زنند، پس زنده باد «مرگ بر آمریکا». اگر آمریکا این همه ناراست و عهدشکن است که دیپلمات‌های ما می‌گویند، پس بیلبوردهای ضد آمریکایی این بار باید بنا به رعایت دل دوستان مذاکره‌کننده هر چه زودتر به سطح شهر برگردند. اگر آمریکا این همه خبیث و پیمان‌شکن است که آقای ظریف می‌گوید، «پس به هر دستی نباید داد دست»! تا دیپلمات‌های عزیز ما بدانند که تنها نیستند، اسلحه دستم بود اوبامای جلاد تحریم را می‌کشتم! روزی در همین حوالی، ولی امر مسلمین جهان فرمودند؛ «چه توافق بشود، چه توافق نشود، اسرائیل ناامن‌تر از قبل خواهد شد» و ملت تکبیر فرستاد. آن تکبیر ملت یعنی؛ چه توافق بشود، چه نشود، آمریکا نزد ملت ایران، منفورتر از قبل جلوه خواهد کرد. باراک اوباما دیو درازگوشی است که خیال می‌کند با یک مذاکره، یک بیانیه، یک تفاهم یا اصلا یک توافق، باز هم آمریکا می‌تواند حکایت زمان پهلوی، ملت ایران را... و دستاوردهای ملت نستوه ایران را از این کوچه به آن کوچه، به هر جا که دلش خواست بکشاند! نخیر آقای اوباما! «هسته‌ای» به دانش بومی این ملت بدل شده! این علم، دیگر پول نیست که بتوانی آن را بلوکه کنی! این علم، در تمام سلول‌های «علیرضا» و «آرمیتا» رسوخ کرده، قابل توقیف و توقف نیست، فلذا چه توافق بشود، چه توافق نشود، صنعت هسته‌ای را هرگز نمی‌توان از دست این ملت خارج کرد! چیزهایی هست که مال این دولت یا آن دولت است، لیکن صنعت هسته‌ای، از آنجا که  دسترنج ملت غیور ایران است، شاید روزگاری مغموم شود اما هیچ روزی مختومه نخواهد شد. چه توافق بشود، چه توافق نشود، آمریکا با همان جمهوری اسلامی طرف است که فرمانده سپاه قدسش «حاج قاسم سلیمانی» است و با همان جمهوری اسلامی طرف است که مرید و رهرو رهبرش «سیدحسن نصرالله» است، تمام! من راز عهدشکنی آمریکا را می‌دانم. در میدان اصل کاری یعنی منطقه غرب آسیا، مکرر در مکرر در حال سیلی خوردن از حاج‌قاسم و سیدحسن است؛ روزی در عراق سیلی می‌خورد، روزی در سوریه، روزی در یمن، روزی در بحرین، روزی در غزه... روزی از حزب‌الله، روزی از انصارالله... آن هم از ژنرال نگون‌بختش پترائوس که هیچ معلوم نیست کجای منطقه است؟! آمریکا فقط یک میز مذاکره را دارد! از همه باد و بروت کدخدا، فقط همین یک میز مانده! دور این میز هم، فقط به دروغ و دغل و خلف وعده زنده است! و دقیقا از همین روست که وقتی در کف خیابان‌های شام، از بشار اسد کم می‌آورد، همان را که روزی می‌خواست سر به تنش نباشد، دعوت می‌کند به دور میز مذاکره! آمریکا می‌خواهد کمبودهای خود در کف خیابان‌های منطقه را با حقه‌ بازی در میز مذاکره جبران کند! به این میز، آمریکا احتیاج دارد. اگر آمریکا به جای جنگ مردانه، با عهدشکنی زیر میز مذاکره می‌زند، «پس به هر دستی نباید داد دست»! آمریکا دنبال بازی برد- برد نیست؛ دنبال انتقام گرفتن از شکست‌های زنجیره‌ای خود در جبهه مقاومت است! با عهدشکن، توافق خوب هم کنی، به هیچ عهدی وفادار نمی‌ماند، وای به حال توافق بد! جمهوری اسلامی اما محتاج میز مذاکره نیست و مرد و مردانه در همان زمین جنگ، یعنی محل کار حاج‌قاسم سلیمانی -بخوانید محل فرار ژنرال پترائوس!- به آمریکا سیلی می‌زند! و سیلی را باید مردانه زد تا بچسبد! همه راز محبوبیت سردار سلیمانی در عمق نفرت ملت ما و ملل منطقه از آمریکا ریشه دارد! چه توافق بشود، چه توافق نشود، اوباما این را خوب می‌داند که هر که ضد آمریکایی‌تر باشد، محبوب‌تر است! آقای اوباما! در همان سرزمینی که ژنرال پترائوس جفت‌پا از آن فرار کرد، ما یک «پا» یک «رد پا» یک «شهید زنده» و یک «اربعین 20 میلیونی» جا گذاشته‌ایم! اینکه مردم عراق، قاسم سلیمانی را از اعماق وجود دوست دارند، با هیچ توافقی مخدوش نمی‌شود! آقای اوباما! میز مذاکره محل کار دیپلمات‌هاست اما محل کار سردار سپاه قدس، اگر امروز کربلاست، فردا می‌شود قدس شریف! حالا می‌خواهد توافق بشود، می‌خواهد توافق نشود! آقای اوباما! تو تنها رئیس‌جمهور آمریکا بودی که موفق شدی حتی به فرنگی‌مسلکان هم عهدشکنی کاخ سفید را ثابت کنی! اگر «تغییر» شعار انتخاباتی تو بود، ملت ما هیچ تجدید نظری در شعار «مرگ بر آمریکا» نخواهد کرد! جناب جلاد تحریم! به عجوزه‌ای می‌مانی که دیگر حتی نمی‌شود بزکت کرد! غربزدگان که در این 2 سال اخیر آمده بودند تا به بهانه حمایت از دیپلمات‌های ایرانی، تو را بزک کنند، اینک ضد آمریکایی‌تر از ما، دیگر به کدخدا، کدخدا نمی‌گویند، بلکه می‌گویند «نامرد پیمان‌شکن»! متهمت می‌کنند حتی به دروغ! به وارونه‌خوانی «بیانیه مطبوعاتی»! آقای اوباما! چه توافق بشود، چه توافق نشود، در این آبادی، هنوز «شهید» است که دارد «یادداشت روز» می‌نویسد! پس برای ملت ما «بیانیه مطبوعاتی» وصیتنامه «شهید احمد آباد» است! ژورنالیسم می‌گوید همین جا مطلب را ببندم اما «شنبه هجدهم تیر 1367/ بغداد/ زندان الرشید/ از میان 5 مجروحی که از زندان شماره یک الرشید آورده‌اند، وضعیت یکی‌شان وخیم است. سینه و سرش آسیب دیده، مثل احمد سعیدی. لهجه مازندرانی دارد. به نظر می‌آید 45 سالی داشته باشد. از بچه‌های لشکر 25 کربلاست. محاسن زردرنگ و بورش مرا یاد برادرم سیدقدرت‌الله می‌اندازد. شلوار کره‌ای دارد. بعثی‌ها پیراهن فرم پاسداری‌اش را پاره کرده‌اند. نگهبان زندان با گازانبر مقداری از محاسنش را کنده است. با وجود مجروحیتش هر بعثی که از راه می‌رسد به شکلی به او طعنه می‌زند و سعی در تحقیرش دارد. صباح دستش را دور سرش می‌چرخاند و با اشاره به او می‌گفت؛ «عمامه‌ات کو؟!» بعضی از دژبان‌ها فکر می‌کردند او «روحانی» است. خود من هم همین تصور را داشتم. آدم ساکت، متین و کم حرفی است اما وقتی حرف می‌زند، بعثی‌ها را تا استخوان می‌سوزاند. پاسدار است و حاضر نیست تحت هیچ شرایطی پاسدار بودنش را به خاطر مصلحت کتمان کند. معاون زندان که ستوان یکم بود، به او گفت: «انت حرس الخمینی؟» در جوابش گفت: «بله من پاسدار خمینی‌ام!» از او پرسید؛ «روحانی هستی؟» مجروح ایرانی جواب داد؛ «نه، پاسدارم!» ستوان که حرف‌هایش را فاضل ترجمه می‌کرد، گفت: «هنوز هم با این وضعیتی که داری به خمینی پایبندی؟» در جواب ستوان گفت: اسارت، ایمان و عقیده را عوض نمی‌کند، ایمان و عقیده را محکم می‌کند!»
ژورنالیسم باز می‌گوید همین جا مطلب را با این شهید «تکامل یافته مکتب امام علی علیه‌السلام» ببند اما چه کنم که هنوز جا مانده‌ام در «پایی که جا ماند»؟!... «حمید که از زمستان سال 1364 خاطرات تلخی داشت، از عملیات والفجر 8 می‌پرسد. جعفر به ستوان حمید عراقی که دلش می‌خواست از آن سوی خاکریزها و آنچه آن شب در آب‌های اروند گذشته بود بداند، گفت: «سیدی! وقتی قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله، غواصان بسیجی رو تو اون سرما، کنار آب اروند جمع می‌کنه، بهشون می‌گه؛ «این آب مهریه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیهاست. خدا رو به حق مهریه حضرت فاطمه قسم بدید که امشب از این آب بگذرید و دل امام رو شاد کنید». سیدی! حالا می‌خوای حضرت فاطمه کمکمون نکنه؟!»
***
بی‌هیچ طعنه و کنایه‌ای، دیپلمات‌های عزیز کشورمان را تشویق می‌کنم به مطالعه «پایی که جا ماند». این کتاب، آنجا به درد آدمی می‌خورد که به مذاکره با دشمن نشسته است تا میان داده‌ها و ستانده‌ها «توازن» برقرار کند... تا بفهمد چرا یک دختر اسیر ایرانی می‌تواند بر کتاب خود نام مقدس «من زنده‌ام» بگذارد! و اما جناب اوباما! چه توافق بشود، چه توافق نشود، ما باز هم زانو زدن تو در برابر حاج‌قاسم سلیمانی و سیدحسن‌ نصرالله را خواهیم دید! این خط، این نشان که هیچ توافقی نمی‌تواند بخت پترائوس نگون‌بخت را در منطقه باز کند! وقتی با بغض آمیخته به احترام از فرمانده سپاه قدس ما سخن می‌گویی، همچین کیف می‌کنم که! کدخدا بی‌کدخدا... ولی فقیه ما اصلا تو را آدم حساب نمی‌کند بخواهد به نامه‌هایت جواب بدهد! تو برو دعوایت را با کنگره حل کن! دوره گاوچرانی گذشته! ندید می‌گویم که «تغییر» شعار رئیس‌جمهور بعدی آمریکا هم هست، از بس با دروغ‌هایت گند زده‌ای به حیثیت کاخ سفید! پرزیدنت روسیاه! مافوق پترائوس! خوب می‌دانم که از دل مذاکره با ایران، دنبال راهی بودی برای علاج محبوبیت فروکاسته‌ات اما از بس که ضد و نقیض حرف می‌زنی، حتی صدای ظریف ما را هم درآورده‌ای! آقای اوباما! خوب گوش کن که این سخن انقلاب اسلامی است با تو، چه توافق بشود، چه نشود؛ «من زنده‌ام»! و این سخن «مرگ بر آمریکا»ست با تو، چه توافق بشود، چه نشود؛ «من زنده‌ام»! پس به کوری چشم تو، به کوری چشم کاخ سفید، اتاق بیضی، کنگره، سیا و پنتاگون، به کوری چشم آن دخترکی که می‌ایستد آنجا، خیال می‌کند ما هم مثل خودش نوگل بهاریم، به کوری چشم حرام‌زاده‌های اسرائیلی، به کوری چشم جان‌کری منفور، به کوری چشم وندی شرمن وقیح و بی‌ادب، این عجوزه مذاکرات، به کوری چشم تروریست‌های دست‌پرورده شیطان بزرگ که هنوز «خورشید» نزده، توسط سردار سراسر ستاره سپاه «ماه» حسابی ادب شده‌اند و به کوری چشم ژورنالیست‌های غربی که لوگوی خود را با رنگ قلاده «ابوبکرالآمریکایی» ست می‌کنند، «یادداشت روز شهید احمد آباد» را با این شعار، نه تمام، بلکه تازه آغاز می‌کنم؛ «مرگ بر آمریکا».

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۱۲
امیر مهدوی

رقبای کم‌فکر و دشمنان ایران از توافق لوزان ناخشنودند!

رئیس‌جمهور با «توافق» خواندن آنچه در لوزان بدست آمده گفت: مردم ایران و کشورهای دوست از توافق بدست‌ آمده خوشحالند و رقبای کم‌فکر و دشمنان جمهوری اسلامی ایران از نتایج حاصل شده ناخرسند هستند.

دکتر روحانی که روز گذشته در دیدار نوروزی جمعی از کارگزاران نظام با ایشان سخن می‌گفت؛ توضیح نداد که منظور از رقبای کم‌فکر چه کسانی هستند؟! ولی ظاهرا باید مقصود ایشان از «رقبای کم‌فکر»! برخی کشورهای رقیب ایران در منطقه باشد. اما کدام کشور رقیب در منطقه را می‌توان آدرس داد که در صف دشمنان جمهوری اسلامی نباشد؟ از این روی این توهم پیش می‌آید تفکیک آنها ضرورتی نداشته و مقصود ایشان از رقبای کم‌فکر منتقدان داخلی بوده است که رفع آن نیازمند توضیح است.


حجت‌الاسلام حسن روحانی در دیدار نوروزی با جمعی از کارگزاران نظام با بیان اینکه ‌خلوص، هماهنگی و تلاش هر کجا که باشد، موفقیت به دنبال خواهد داشت، اظهار داشت: کلید اصلی رونق اقتصادی همدلی و همزبانی است و باید این نکته که رهبر معظم انقلاب فرمودند نصب‌العین همه ما باشد تا پله‌های پیشرفت و توسعه را سریع‌تر طی کنیم.
وی با اشاره به منابع انسانی، مادی و معنوی کشور و ظرفیت‌های فراوان برای توسعه، تصریح کرد: باید دست در دست یکدیگر تلاش کنیم تا کشور را به نقطه‌ای برسانیم که شایسته ملت بزرگ ایران است.
رقبای کم‌فکر از نتایج ناخرسند هستند
روحانی با اشاره به جایگاه شهدا و ارزش خون شهیدان و اهمیت و تأثیر قلم برنامه‌ریزان و مدیران جامعه در زندگی و سعادت مردم، اظهار داشت: قلمی که برای رضایت خداوند، نجات مردم و تأمین منافع نوشته می‌شود به تعبیری بالاتر از خون شهداست و ارزش کاری هم که تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان انجام دادند، اینگونه باید محاسبه شود.
رئیس شورای عالی امنیت ملی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مذاکرات هسته‌ای اخیر و دستاورد کشور از نشست‌های مختلف با 1+5، تصریح کرد: مردم ایران و کشورهای دوست از این توافق به دست آمده خوشحالند و رقبای کم‌فکر و دشمنان جمهوری اسلامی ایران از نتایج حاصل شده ناخرسند هستند.
ایران هیچگاه قصد تجاوز به کشوری نداشته است
روحانی با انتقاد از اینکه برخی کشورها فکر می‌کنند، اگر ایران موفق شود، به دنبال سلطه بر منطقه است، ابراز داشت: جمهوری اسلامی ایران هیچگاه قصد تجاوز به کشوری نداشته و ندارد و تاریخ معاصر ما مبین این واقعیت است، اما ما در برابر هر کسی که قصد تجاوز به حقوق مردم داشته باشد، از حقوق خود دفاع خواهیم کرد.
رییس شورای عالی امنیت ملی، مذاکرات اخیر در لوزان سوئیس را پیچیده، دشوار و کم‌سابقه در تاریخ سیاسی کشور، توصیف کرد و با اشاره به حضور همه قدرت‌های بزرگ نظامی و اقتصادی دنیا در این رویداد، گفت: اگر سطح مذاکرات هسته‌ای ارتقاء نمی‌یافت، هیچگاه پیشرفت کنونی حاصل نمی‌‌شد.
کار دشواری در پیش است
وی ادامه داد: در مذاکرات لوزان در خصوص فعالیت مرکز نطنز و جزئیات آن به توافق دست یافتیم، راجع به فردو و کلیاتش توافق شده است و پذیرفته شد که در اراک آب سنگین وجود داشته باشد. بدون تردید، گام‌های خوبی برداشته شده است، اما در مرحله تدوین توافق نهایی، کار دشواری پیش رو خواهیم داشت.
رئیس شورای عالی امنیت ملی با تأکید بر لغو همه قطعنامه‌های قبلی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه رئیس‌جمهور کشورمان خاطر نشان کرد: قرار ما در طول مذاکرات همواره لغو تحریم‌های اقتصادی، مالی و بانکی بوده است و هیچگاه در خصوص تعلیق تحریم مذاکره نکرده‌ایم و اگر این موضوع بود، تفاهمی صورت نمی‌گرفت.
دنیا می‌داند هیچ راهی جز توافق
 با ایران ندارد
رئیس‌جمهور با اشاره به وجود اراده جدی طرفین برای دستیابی به توافق از طریق مذاکره، ادامه داد: دنیا می‌داند هیچ راهی جز توافق و تفاهم با ایران وجود ندارد، زیرا مردم بزرگ، شجاع و مقاوم ایران با وجود سختی‌ها بر آرمان‌های خود ایستادگی کرده‌اند و آنها به این نتیجه رسیدند که این ملت تسلیم فشارها و تحریم‌ها نخواهد شد.
روحانی محبت اهل بیت(ع)، هدایت‌های رهبر معظم انقلاب و وحدت و همدلی را نعماتی بزرگ دانست و اضافه کرد: رهبر معظم انقلاب همواره در این خصوص از دولت حمایت کردند و ما برای ادامه راه نیازمند رهنمودهای ایشان و هماهنگی و مشورت با سایر قوا هستیم تا به نقطه صلاح برای نظام برسیم.
برگزاری جلسه ستاد هماهنگی
 اقتصاد مقاومتی
همچنین رئیس‌جمهور کشورمان در یکصد و چهارمین جلسه ستاد هماهنگی اقتصاد مقاومتی، بر جهت‌گیری تلاش همه دستگاه‌ها در سال جدید برای رونق و اشتغال در بخش‌های مختلف اقتصادی تأکید کرد.
روحانی با اشاره به فضای تازه اقتصادی و زمینه‌سازی برای رفع موانع تحریمی از سر راه صادرات و تولید، از تیم اقتصادی دولت خواست زمینه تسهیل سرمایه‌گذاری و حضور فعال بخش خصوصی در حوزه‌های با اولویت اقتصادی را فراهم کند.
وی تأکید کرد: آسان‌سازی فرآیندهای اداری کسب و کار، حذف ارتباط ارباب رجوع با کارمندان با گسترش خدمات الکترونیکی و مبارزه ریشه‌ای با فساد اداری، لازمه شتاب گرفتن بخش خصوصی در سرمایه‌گذاری مولد است.

منبع : کیهان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۱۴
امیر مهدوی


دستاوردها و داده‌هایمان درتوافق لوزان «برابر» نیست/ در مورد تحریم‌ها هیچ حرف اساسی زده نشده است

مسئول بسیج دانشجویی کشور گفت: نکته ابهام آمیز در بیانیه لوزان موضوع تحریم هاست که در این مورد هیچ حرف اساسی زده نشده است.

"محمد ودودحیدری" ، در خصوص نتیجه مذاکرات هسته‌ای لوزان سویس که منجر به انتشار بیانیه مشترک از سوی ایران و ۱+۵ شد گفت: چیزی که قرائت شد بیانیه بوده و حتما اصل توافقنامه اساسی که باید اتفاق بیفتد قطعا نیست و این بیانیه از سویی گفته می‌شود که الزام آور نبوده ولی پاسخ‌های توافقنامه اصلی می‌بایست در قالب همین بیانیه اتفاق بیفتد.

وی تصریح کرد: به همین دلیل این بیانیه اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند و نمی‌توان آن را تنها یک کاغذ ساده محسوب کرد. درست است که گفته می‌شود آن الزام آور نیست اما چون مبنای توافقاتی را مشخص می‌کند از این منظر دارای اهمیت است.

مسئول بسیج دانشجویی کشور با بیان اینکه نقدی به این بیانیه این است که دستاورد‌هایمان با داده‌هایمان برابر نبوده و یا شفافیتی در مورد آن نشده است اظهار داشت: تعطیلی فردو، تهران، اراک، تحویل دادن موارد غنی سازی شده، بازدید حداکثری آژانس همه این‌ها تسهیل شده و ما ملزم به انجام آنیم. از طرف دیگر مهم‌ترین نکته ابهام آمیز در این بیانیه موضوع تحریم هاست و در این مورد هیچ حرف اساسی زده نشده در مورد آن چیز که ما باید به دست بیاوریم و در این مذاکرات بیان نشده است.

وی افزود: نگاه مردم ما به کلیت این مذاکرات هسته‌ای نگاه رفع تحریمی است در کنار تمام کلیات حفظ عزت و اقتدار ملی وجود دارد.

حیدری با بیان اینکه نگاه جدیدی که مردم به مذاکرات دارند نگاه رفع تحریم هاست تصریح کرد: اگر این توافق نهایی که قرار است در تیرماه اتفاق بیفتد در بردارنده رفع تحریم‌ها آن هم به صورت یک جا و کلی نباشد می‌توان گفت که مذاکرات مسیر اصلی خود را گم کرده است و اگر امروز هم مردم نقدی می‌کنند بر این اساس که داشته‌هایمان و دستاورد‌هایمان با آنچه که داده‌ایم می‌بایست برابر باشد من فکر می‌کنم که در این مذاکرات این گونه نبوده است.

وی ادامه داد: ما احساس می‌کنیم داد‌ه هایمان با دستاورد‌هایمان برابری نمی‌کند در مورد موضوع مهم تحریم‌ها این بیانیه سکوت کرده و ما نگرانیم زمانی که این بیانیه در مورد تحریم‌ها سکوت کرده است در توافق اصلی در مقابل بسیاری از منافع ملی سکوت کند چرا که قرار است توافق نهایی در چارچوب این و ابعاد همین بیانیه اتفاق بیفتد.

مسئول بسیج دانشجویی کشور با بیان اینکه لذا از تیم مذاکره کننده هسته‌ای این توقع را داریم که نسبت به شفاف سازی موضوع اقدام کند، خاطرنشان کرد: اظهارات رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه در یک تناقض آشکاری با اظهارات جان کری و بارک اوباما در این دو روزه گذشته می‌باشد، البته باید گفت که اعتماد ما به تیم هسته‌ای و دولتمردانمان قطعا بیشتر است. ما این اعتماد را داریم و سخنان رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه کشورمان را درست می‌دانیم اما درجهت رفع ابهامات این بیانیه مسئولین سیاسی می‌بایست شفاف سازی کنند.


وی در پایان تاکید کرد: بسیج دانشجویی این آمادگی را دارد از هر سطحی از رئیس جمهوری گرفته تا کار‌شناسان هسته‌ای زمینه ابهام زدایی را در سطح دانشگاه‌ها برگزار کند.

منبع : باشگاه خبر نگاران
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۵۹
امیر مهدوی

سید‌یاسر جبرائیلی نوشت:

اگر متنی که وزارت خارجه آمریکا منتشر کرده، صحت و وجود خارجی ندارد، وزارت خارجه کشورمان باید بلافاصله با صدور بیانیه‌ای ضمن تکذیب متن آمریکایی، تاکید کند که چنین توافقاتی حاصل نشده و آنچه مورد توافق قرار گرفته، متن ایرانی است.

خبرگزاری فارس: بیانیه ایرانی خوب، بیانیه آمریکایی بد!

در دقایق پایانی نشست لوزان و تقریبا در حالی که ظریف و موگرینی در حال قرائت متن کاملا مشترکی درباره رسیدن طرفین به متنی با عنوان «پارامترهای برنامه جامع اقدام مشترک» (Parameters for a Joint Comprehensive Plan of Action) بودند، وزارت امور خارجه کشورمان متنی را با عنوان «خلاصه‌ای از مجموع راه‌حل‌های تفاهم شده برای رسیدن به برنامه جامع اقدام مشترک» برای رسانه ها ارسال کرد. اما به صورت همزمان، متن دیگری با عنوانی مشابه بدون عبارت «خلاصه» یعنی «پارامترهای برنامه جامع اقدام مشترک» به عنوان بیانیه مطبوعاتی(Media Note) در سایت رسمی وزارت خارجه آمریکا  منتشر شد که با متن ارسالی دوستان وزارت خارجه تفاوت هایی نگران کننده دارد؛ تفاوت هایی که به ترجمه این یا آن کلمه مربوط نشده و بسیار اساسی است.

آنچه که ظریف و موگرینی قرائت کردند، همان چیزی بود که آقای عراقچی پیشتر بدان اشاره کرده بود و می توان آن را بیانیه پیشرفت مذاکرات دانست که نه الزام آور است و نه جنبه حقوقی دارد. متن قرائت شده توسط دکتر ظریف با متن قرائت شده موگرینی نیز کاملا مشابه است، اما متن PJCPOA که دو طرف در سخنان خود به آن اشاره کردند، شامل تعهدات بوده و در حقیقت یک چارچوب برای توافق جامع بوده کاملا مصداق یک توافق است.

نکته مهم تر و نگران کننده اما تفاوت های متن ارسال شده توسط وزارت خارجه با متن قرار گرفته روی خروجی سایت وزارت خارجه آمریکاست که در ادامه تنها و تنها به «مهم ترین موارد» این تفاوت ها اشاره می شود. قبل از ورود به بررسی دو سند ایرانی و آمریکایی، تاکید می شود که سند وزارت خارجه آمریکا که در زیر بررسی می شود، FACT SHEET نیست، بلکه آنچه منتشر شده، خود متن اصلی است. (یادآوری می شود که در ساعات اولیه پس از توافق ژنو، آمریکا متنی با عنوان FACT SHEET علاوه بر متن اصلی منتشر کرد و وجوه عینی توافق ژنو را از نظر خود بیان نمود که طرف ایرانی، این تفسیر را رد کرد، اما هم اکنون هیچ متنی با این عنوان منتشر نشده و آمریکا مدعی است آنچه منتشر کرده PJCPOA یعنی متن توافق اصلی است).

1- در متن PJCPOA وزارت خارجه ایران، آمده است که «مجموعه متضمن این راه حل ها، جنبه حقوقی نداشته و صرفا راهنمای مفهومی تنظیم و نگارش برنامه جامع اقدام مشترک را فراهم خواهد ساخت». در متن وزارت خارجه آمریکا، به هیچ وجه عباراتی چون «این متن جنبه حقوقی ندارد» وجود ندارد، بلکه ساختار آن بر اساس یک توافق بین المللی طراحی شده است. نکته بسیار مهم دیگر اینکه هم آقای ظریف هم خانم موگرینی در متنی که قرائت کردند، بر «دستیابی» به PJCPOA تاکید نمودند. این دستیابی یعنی همان توافق دو مرحله ای که پیشتر خط قرمز ایران اعلام شده بود.


در متن فارسی آمده است: « در چارچوب راه‌حل‌های موجود، هیچ یک از تأسیسات و فعالیت‌های مرتبط هسته‌ای متوقف، تعطیل و یا تعلیق نمی‌شود و فعالیت‌های هسته‌ای ایران در تمامی تأسیسات هسته‌ای از جمله نظنز، فردو، اصفهان و اراک ادامه خواهد یافت.»اما در متن انگلیسی نه تنها چنین چیزی وجود ندارد، بلکه تصریح شده که «ایران موافقت کرد تقریبا دو سوم فعالیت های هسته ای خود را کاهش دهد» و در ادامه این کاهش-بخوانید تعطیلی- دو سومی را توضیح داده است.


2- در متن آمریکایی تصریح شده که «ایران موافقت کرده است برای 15 سال هیچگونه تاسیسات غنی سازی ایجاد نکند». در متن ایرانی این عبارات غایب است.


3- در متن وزارت خارجه آمریکا تصریح شده که «ایران موافقت کرده است برای 15 سال در فردو غنی سازی نکرده و تحقیق و توسعه مرتبط با غنی سازی نیز در این سایت انجام ندهد». این عبارات یعنی سایت غنی سازی فردو رسما تعطیل شود. اما در نسخه وزارت خارجه ایران آمده است: « تأسیسات هسته‌ای فردو به مرکز تحقیقات هسته‌ای و فیزیک پیشرفته تبدیل خواهد شد.» در متن فارسی این جملات زیبا نیز آمده که به هیچ وجه در نسخه انگلیسی وجود ندارد: «نیمی از تأسیسات فردو با همکاری برخی از کشورهای (1+5) به انجام تحقیقات پیشرفته هسته‌ای و تولید ایزوتوپ‌های پایدار که مصارف مهمی در صنعت، کشاورزی و پزشکی دارد، اختصاص پیدا می‌کند».


4- در نسخه وزارت خارجه آمریکا تصریح شده که در نظنز تنها باید 5060 سانتریفیوژ IR-1 فعال باشند. در نسخه ایرانی به این امر یعنی صرفا استفاده از سانتریفوژهای قدیمی نسل اولی اشاره نشده، اما عباراتی گنجانده شده که اثری از آنها در نسخه آمریکایی وجود ندارد: « ماشین‌های اضافه بر این تعداد و زیرساخت‌های مرتبط با آنها جهت جایگزینی با ماشین‌هایی که در طول این زمان آسیب می‌بینند جمع‌آوری و تحت نظارت آژانس نگهداری خواهد شد. همچنین ایران قادر خواهد بود ذخایر موجود مواد غنی‌شده خود را برای تولید مجتمع سوخت هسته‌ای و یا صادرات آنها به بازارهای بین المللی در قبال خرید اورانیوم اختصاص دهد».


5- در نسخه وزارت خارجه آمریکا، آمده است که ایران نباید از سانتریفیوژهای پیشرفته خود استفاده کند و تحقیق و توسعه ایران روی سانتریفیوژهای پیشرفته باید طبق پارامترها و برنامه مورد توافق با 5+1  باشد. اما در نسخه فارسی این قسمت به این شکل منعکس شده: « ایران برنامه تحقیق و توسعه خود را روی ماشین‌های پیشرفته ادامه خواهد داد و مراحل آغاز و تکمیل فرایند تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای IR-4 ،IR-5 ،6IR- و IR-8 را در طول دوره زمانی 10ساله برنامه جامع اقدام مشترک ادامه خواهد داد.»


6- در رابطه با رآکتو آب سنگین اراک، در نسخه وزارت خارجه ایران آمده است که راکتور تحقیقاتی اراک آب سنگین باقی می ماند، با انجام باز طراحی ارتقا می یابد و روزآمد می شود و این کار در قالب یک پروژه بین المللی مشترک تحت مدیریت ایران آغاز و پس از آن بلافاصله ساخت آن شروع و در چارچوب یک برنامه زمان بندی تکمیل خواهد شد. اما در نسخه وزارت خارجه آمریکا خبری از این الفاظ نیست و تقریبا ماجرا برعکس است: ایران موافقت کرده است که رآکتور اراک را طبق طرحی که روی آن باید با 5+1 توافق حاصل شود، بازطراجی کند؛ قلب رآکتور نیز تخریب خواهد شد.


7- در سند آمریکایی آمده که ایران یک سری اقدامات را برای رفع نگرانی های آژانس در رابطه با ابعاد احتمالی نظامی برنامه هسته ای خود، انجام خواهد داد. در متن فارسی وزارت خارجه ایران، اصلا به این موضوع اشاره نشده است.


8- درباره پروتکل الحاقی، در سند ایرانی آمده که ایران «داوطلبانه» این پروتکل را به صورت «موقت» اجرا می کند و «در ادامه فرآیند تصویب این پروتکل طبق یک جدول زمانی در چارچوب اختیارات رئیس‌جمهور و مجلس شورای اسلامی به تصویب خواهد رسید».در سند آمریکایی اساسا خبری از الفاظی چون داوطلبانه و موقت و اختیارات رئیس جمهور و مجلس و... نیست، بلکه تصریح شده که «ایران موافقت کرده است پروتکل الحاقی را اجرا (Implement) کرده و به آژانس اجازه دسترسی های بسیار بیشتری را در رابطه با برنامه هسته ای ایران بدهد، از جمله تاسیسات اعلان شده و اعلان نشده را».


9- در رابطه با تحریم ها، در سند ایرانی آمده است: « پس از اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک، تمامی قطعنامه‌های شورای امنیت لغو خواهد شد و همه تحریم‌های اقتصادی و مالی چندجانبه اروپا و یک‌جانبه آمریکا از جمله تحریم‌های مالی، بانکی، بیمه، سرمایه گذاری و تمامی خدمات مرتبط با آنها در حوزه‌های مختلف از جمله نفت، گاز، پتروشیمی و خودرو سازی فوراً لغو خواهند شد». باز، در سند انگلیسی، به هیچ وجه چنین عباراتی وجود ندارد، بلکه تصریح شده است که اگر ایران به تعهدات خود عمل کند، در تحریم ها تخفیف (Relief) شامل حالش می شود؛ ساختار تحریم های آمریکا باقی می ماند؛ تحریم های شورای امنیت سازمان ملل درباره موضوع هسته ای همزمان با پایان همه مباحث مرتبط با هسته ای از جمله غنی سازی، ابعاد احتمالی نظامی(PMD)، فردو، اراک و شفاف سازی، لغو می شود؛ مجوزهای اصلی در قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، با یک قطعنامه‌های جدید شورای امنیت سازمان ملل که برنامه اقدام مشترک جامع را تائید می‌کند، بار دیگر برقرار می‌شوند؛ تحریم های یکجانبه آمریکا و اروپا پس از آنکه آژانس تائید کرد ایران تمام گام های هسته ای مرتبط را برداشت، «تعلیق» می شوند و هر گاه آژانس گفت ایران به تعهداتش عمل نکرده، مجددا اعمال می شوند(یعنی خبری از «لغو» تحریم ها نیست). دقت کنیم که درباره یکی از موضوعات یعنی PMD آژانس مرتب گزارش می دهد که ایران شفاف سازی نکرده و همکاری لازم صورت نگرفنه است، چون تهران اجازه ورود آژانس به تاسیسات نظامی و موشکی کشور را نمی دهد! اگر ورود آژانس به مسئله PMD را طبق این متن پذیرفته باشیم، دیگر نمی توان موضوع را وارد ندانست و مقاومت کرد. ذیل پروتکل الحاقی نیز، از هرجایی که درخواست شد، باید اجازه بازدید داده شود.

پیشتر رسانه های غربی یکی از موارد اختلاف را این امر بیان کرده بودند که آمریکا خواهان انتشار جزئیات چیزی است که مورد توافق قرار گرفته و ایران، خواهان انتشار کلیات این توافق است؛ ظاهرا ایران متن دلخواه خود را به رسانه ها داده و آمریکا نیز متن مورد نظر خود را روی خروجی سایت وزارت خارجه خود گذاشته است.

ماجرا هر چه باشد، اگر متنی که وزارت خارجه آمریکا منتشر کرده، صحت ندارد و متن وزارت خارجه ایران دقیق است، وزارت خارجه کشورمان باید بلافاصله با صدور بیانیه ای ضمن تکذیب متن آمریکایی، تاکید کند که چنین توافقاتی حاصل نشده و آنچه مورد توافق قرار گرفته، متن ایرانی است. در غیر این صورت، اگر متن آمریکایی جزئیات توافقی باشد که متن ایرانی به صورت کلیات بدان پرداخته، به معنی واقعی کلمه یک فاجعه رخ داده است. برنامه هسته ای ایران برای 15 سال به حال تقریبا تعطیل در آمده و برای بعد از آن نیز شرایط ایران عادی نمی شود و تهران باید باز هم مذاکره کند، ورود 5+1 به حوزه های نظامی ایران تحت عنوان ضرورت روشن شدن مسئله PMD پذیرفته شده، هیچ تحریمی لغو نشده بلکه ضمن زیر پا گذاشتن خط قرمز توافق یک مرحله ای، با شرایطی بسیار سخت و حفظ ساختار تحریم ها، تهران تنها «تخفیف» در برخی تحریم ها و «تعلیق» پر شرط و شروط برخی دیگر را قبول کرده است.

قطعا اگر صرفا هدف حصول توافق باشد، می توان هرچه طرف مقابل می گوید را نوشت و امضا کرد و با هم دست داد و به توافق رسید، اما بی شک مذاکره کنندگان محترم کشورمان، ادعاهای مطرح شده در سند آمریکایی را رسما تکذیب کرده و نگرانی به وجود آمده را از دل مردم بیرون خواهند کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۱۹
امیر مهدوی


کاخ سفید به بیانات روحانی واکنش نشان داد/ نگرانی‌های ما از ایران پابرجاست

سخنگوی کاخ سفید روز جمعه به بیانات رئیس‌جمهور ایران که گفته بود «مذاکرات هسته‌ای ما پله اول برای تعامل سازنده با جهان است» واکنش نشان داد.

خبرگزاری فارس: کاخ سفید به بیانات روحانی واکنش نشان داد/ نگرانی‌های ما از ایران پابرجاست

به گزارش گروه مانیتورینگ خبرگزاری فارس، «اریک شولتز»، سخنگوی کاخ سفید روز جمعه در کنفرانس خبری روزانه به بیانات رئیس‌جمهور ایران که گفته بود «مذاکرات هسته‌ای ما پله اول برای تعامل سازنده با جهان است» واکنش نشان داد.

حجت‌السلام حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران روز جمعه در یک سخنرانی زنده تلویزیونی گفت: «مذاکرات هسته‌ای ما پله اول برای تعامل سازنده با جهان است. بحث ما فقط هسته‌ای نیست. این نیست که ما امروز یک موضوعی به نام هسته‌ای داریم و می‌خواهیم با دنیا مذاکره کنیم و این موضوع تمام بشود، این پله اول برای رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است.»

یک خبرنگار از سخنگوی کاخ سفید پرسید: «اریک، روحانی رئیس جمهور ایران در حال معرفی این توافق به عنوان رابطه جدید با دنیا است. آیا کاخ سفید هم آن را همینطور می‌بیند؟»؛ وی در پاسخ گفت: «من می‌فهمم که ایرانی‌ها در وضعیتی هستند که نیاز دارند این توافق را به مردم آنجا بفروشند. برای ما، این توافقی بر سر برنامه هسته‌‌ای ایران بود، تمام!. مذاکرات برای همین بود. این چیزی است که جامعه بین‌المللی همراه با آمریکا برای دست‌یابی به آن گردهم آمدند. و ملاک توافق هم برای ما همین است.»

شولتز در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا این توافق می‌تواند آغازگر رابطه‌ای جدید بین ایران و سایر کشورهای دنیا هم باشد گفت: «فکر می‌کنم نگرانی‌هایی که ما خارج از برنامه هسته‌ای درباره ایران داریم، درست به اندازه دیروز و امروز برقرارند.»

سخنگوی کاخ سفید در بخش دیگری از این کنفرانس خبری در واکنش به اظهارات مقامات رژیم صهیونیستی که به انتقاد از تفاهم حاصل شده بین ایران و گروه 1+5 پرداخته بودند هم گفت آمریکا توافقی که تهدید کننده امنیت اسرائیل باشد را با ایران امضا نخواهد کرد.

هیأت‌های دیپلماتیک ایران و کشورهای موسوم به گروه 1+5 پنجشنبه (13 فروردین ماه) اعلام کردند به تفاهمی بر سر چارچوب توافق نهایی رسیده‌اند که قرار است زیربنای ادامه رایزنی‌ها تا ضرب‌الاجل خودخوانده 30 ژوئن (11 تیرماه) باشد.

بیانیه مشترکی که آقای «محمدجواد ظریف»، وزیر خارجه ایران و خانم «فدریکا موگرینی»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در لوزان قرائت کردند به مشخص کردن رئوس چارچوبی می‌پردازد که طرفین برای توافق نهایی به آن رسیده‌اند.

علاوه بر این، ایران و آمریکا همزمان سندهای جداگانه و متفاوتی منتشر کرده‌اند که به شرح جزئیاتی از مفاد مورد توافق طرفین می‌پردازد. محمد جواد ظریف سند طرف آمریکایی (فکت‌شیت) را رد کرده و آن را تلاش طرف آمریکایی برای مصادره به مطلوب تفاهم یاد شده خوانده است.

رفع تحریم‌ها، به رغم این، چنانکه از اظهارات مقامات ایرانی و غربی ظرف 2 روز گذشته برمی‌آید از جمله موضوعات قابل تفسیر و محل اختلاف بین دو طرف است.

مقام‌های آمریکایی و غربی در روزهای پنجشنبه و جمعه در حالی از «تخفیف» یا «تعلیق» تحریم‌ها پس از اقدامات راستی‌آزمایی آژانس سخن گفته‌اند که مقام‌های ایران می‌گویند این اقدامات بلافاصله پس از اجرایی شدن توافقنامه «حذف» خواهند شد.

تحریم‌های یکجانبه و بین‌المللی علیه ایران بر اساس ادعاهای بی‌پایه‌ای که کشورهای غربی به رهبری آمریکا درباره برنامه هسته‌ای ایران مطرح می‌کنند، وضع شده‌اند.

ایران از کشورهای امضاکننده پیمان منع گسترش سلاح‌های اتمی (ان‌پی‌تی) است که به کشورهای عضو حق برخورداری از انرژی هسته‌ای برای مصارف صلح‌آمیز را می‌دهد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۱۲
امیر مهدوی