رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی اول سال ۱۳۹۳ در حرم مطهر علی بن موسی الرضا(ع) فرمودند: "این
اقتصادی که به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح می شود، مردم بنیاد است یعنی بر
محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است".
مردمی شدن اقتصاد ضرورت اجتناب ناپذیر اقتصاد بیمار ایران است. ویژگی ها و
شاخص های اقتصادی که مردمی باشد را باید مرور کرد و با اراده به سمت آن
حرکت کرد. نباید گذاشت عده ای با انحراف در تعریف و مفاهیم از مردمی شدن
اقتصاد ممانعت بعمل آورند. اقتصاد مردمی با اقتصاد خصوصی کاملاً متفاوت
است.
اجازه می خواهم چند ویژگی را بیان کنم:
۱- وقتی
صحبت از اقتصاد مردمی می شود ملاحظه می کنیم که عده ای که در طول سالیان
متمادی خودشان را چاق و چله کرده اند و با استفاده از روزنه های موجود در
اقتصاد ایران، رانت ها و رابطه ها، دلارهای نفتی و غیره بار خود را بسته
اند، با نوعی زرنگی خاص خود را جای مردم جا می زنند و مفهوم اقتصاد مقاومتی
و مردمی را به نفع خود مصادره می کنند. غافل از اینکه اقتصاد مردمی به
مفهوم اقتصاد شخصی نیست. کسانی که چشم طمع آنها را فقط مرگ می تواند پر کند
و اشتهای آنها به جمع آوری مال از هر طریق ممکن را هیچ طعمه ای سیر نمی
کند، نباید در میدان اقتصاد مقاومتی و مردمی محور قرار گیرند. زیرا اولاً
این افراد به هیچ وجه با اقتصاد مردمی موافق نیستند و سینه چاک اقتصاد
خصولتی (خلطی غیر شفاف از خصوصی-دولتی) هستند. چون در اقتصاد دولتی است که
آنها فرصت رانت خوری پیدا کرده و می کنند و جیب خود را پر می کنند و الاً
در اقتصاد مقاومتی و مردمی جایگاهی برای رانت خوری آنها وجود ندارد.
اقتصاد مردمی به معنای شخصی سازی اقتصاد نیست. باید توجه ویژه داشت که عده
ای به نام مردم می خواهند اقتصاد را به کام خود بریزند بعد پز اقتصاد
مردمی بدهند. در واقع اقتصاد شخصی نه تنها دست کمی از اقتصاد دولتی ندارد
بلکه مصیبت بارتر از آن است و به مردم رحم نخواهد کرد. متاسفانه در
جریان تحول در امر اقتصاد کشور، شاهد بودیم که اقتصاد دولتی به سمت اقتصاد
خصوصی رفت و آنچه نباید اتفاق می افتاد، اتفاق افتاد. امروزه هم باید توجه
کرد که اقتصاد را با شعار زیبای خصوصی سازی به سمت شخصی سازی نبرند. خصوصاً
که عده ای در بدنه دولت و حاشیه دولت حضور دارند که صاحب سرمایه های کلان و
شگفت آوری شده اند.
۲- تفاوت ویژه و برجسته اقتصاد مردمی با اقتصاد خصوصی و شخصی در بحث عدالت و جایگاه آن است. در
اقتصاد مردمی مقولاتی نظیر رانت خوری و ویژه خوری جایگاه ندارد. در اقتصاد
خصوصی هر کس به فکر خویش است. ولی در اقتصاد مقاومتی مردمی، هر کس به فکر
مردم و منافع ملی است. اقتصادی که بنیانش بر اشخاص باشد به سمت اشرافگری می
شود و روحیه اشرافی حاکم می گردد. در صورتیکه در اقتصاد مردمی هر نوع
اشرافیگری ممنوع و محکوم است و با هر نوع روحیه طاغوتی و طاغوت طلبی مبارزه
می شود. در اقتصاد خصوصی و شخصی دلالان و رابطه گرها میدان داری می کنند.
در صورتیکه در اقتصاد مردمی تولید کنندگان اصلی محور قرار می گیرند. اصولاً
اقتصاد مردم نهاد عملاً تولید محور است. اشتغال زائی از برنامه های اصلی
این اقتصاد است. در نتیجه فاصله طبقاتی در اقتصاد مردمی کاهش می یابد و به
سمت عدالت حرکتی جهشی صورت می گیرد.
۳- اقتصاد
مردمی به جولان اقتصاد تک قطبی پایان می دهد. منابع درآمدی از تک محصولی و
خام فروشی خارج می گردند. درب نفت و گاز و معدن به روی مردم باز می شود.
جوانان و دانشمندان از هر طبقه هر قشری فرصت تبدیل مواد خام نفتی و معدنی
به مواد با ارزش افزوده زیاد را پیدا می کنند. تولید فراورده های با ارزش
افزوده نفت از انحصار شرکت ملی نفت و گاز از انحصار شرکت ملی گاز خارج می
گردد. دانشمندان جایگاه ویژه در نفت و گاز و معدن پیدا می کنند و فرصت به
آنها داده می شود و آنها صاحب اولویت می گردند. عمده دانشجویان کشور برای
تبدیل نفت و گاز و معدن خام به فراورده بسیج و تشویق می شوند و صنایع پائین
دستی این حوزه ها را که سرشار از اشتغال زائی است طراحی و بر پا می کنند.
در صورتیکه اقتصاد خصوصی و شخصی چنگ بر منابع نفت و گاز و پتروشیمی و معدن
می اندازد و انحصار به نفع خود ایجاد می کند و به خام فروشی مستقیم یا به
نیابت از دولت ادامه می دهد. در اقتصاد خصوصی در نهایت و عملاً انفال به
انحصار اشخاص خاص در می آید و مردم نه تنها دخالت داده نمی شوند بلکه از
بسیار مزایا و درآمدهای آن محروم می گردند و فارغ التحصیلان دانشگاهی حسرت
می کشند و در نهایت کار چاق کنِ خصوصی ها می گردند و استعدادها مثل گذشته
هدر می روند.
۴- در
اقتصاد مردمی تولید رونق می گیرد و تولید "مردم محور" می شود و ابتکارات و
خلاقیت های عمومی، فرصت می یابند تا در اقتصاد اثر گذار باشند. همانطور که
مردم اثرگذاری خود را در صحنه سیاسی کشور ملموس می بینند و تجربه می کنند،
در اقتصاد مردمی نیز مردم اثر گذاری خود را لمس و به صورت عینی تجربه می
کنند. در اقتصاد مردمی تولید متنوع و با ثبات می گردد و رقابت ها شکل طبیعی و منطقی به خود می گیرد. رقابت با خارجیها مدیریت شده با نظارت مردمی عمل می شود تا تولید داخل آسیب نبیند. در صورتیکه در
اقتصاد خصوصی یا شخصی، تولید داخل محدود و محصور می گردد و از تنوع خارج
می گردد و کلیه امور تولید و منافع ملی بدست اشخاص سپرده می شود و
مصیبتی بالاتر از اقتصاد دولتی به بار آورده می شود. در اقتصاد خصوصی،
اشخاص محور قرار می گیرند و با تبانی در تعدیل موقت قیمتها، ریشه تولید
داخل را می زنند. در اقتصاد خصوصی نه تنها تولید از استحکام و قوام
برخوردار نیست بلکه گاهاً موجب تهدیدات هم می گردد. چون تولید با ریشه نیست
و با بادی به لرزه در می آید. ولی در اقتصاد مردمی که "مردم بنیاد" است،
تولید دارای قوام، استمرار و استحکام می شود.
۵- در
اقتصاد خصوصی عملاً دولت تحت تأثیر و فشار صاحبان اقتصاد خصوصی قرار می
گیرد و سایه آنها بر دولت فرا گیر می شود و امکان هر نوع دخالتی در دولت
حتی دولت مردمی فراهم می گردد. حتی قانون گذاری تحت الشعاع خصوصی ها قرار می گیرد و روند قانون گذاری با مشکل جدی روبرو می شود.
در صورتیکه در اقتصاد مردمی همراهی با دولت و هماهنگی با مجلس و همکاری با
قوه قضائیه بالا می رود و دولت نقش سیاست گذاری و نظارتی قابل قبول پیدا
می کند و مجلس بدون لابی گری دولتی و خصوص ها نسبت به تدوین قوانین جامع و
مانع عمل می کند و نسبت به پویا کردن اقتصاد و نظارت دقیق بر آن عمل می
کند.
۶- نقش دولت در اقتصاد مردمی نقش بی طرفانه، غیر جانب دارانه و نقش حاکمیتی می گردد. دولت
چابک و پر تحرک می گردد و همه تصدی گری ها از دولت بیرون می رود و به دست
مردم سپرده می شود. در حالیکه اگر اقتصاد خصوصی گردد، دولت نقش جانب دارانه
پیدا می کند و در این صحنه عمدتاً تحت نفوذ لابی خصوصی ها به سمت آنها غش
می کند و مردم تنها می مانند. بعد نظارتی و حاکمیتی لق و ضعیف می گردد و
جولان ده اقتصاد همان خصوصی ها ولی با حمایت دولت می شوند.
لذا بر همه فرض است که توجه ویژه مبذول دارند تا اشخاص خصوصی فربه عنان
مدیریت اقتصاد مقاومتی را در دست نگیرند و صحنه گردان این میدان نشوند و
الّا این جماعت با نام اقتصاد مقاومتی، اقتصاد را شخصی سازی خواهند کرد.
نویسنده : دکتر محمد سلیمانی، نماینده مردم شریف تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی