نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۶۴۴ مطلب توسط «امیر مهدوی» ثبت شده است

نگاهی به منویات رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی سال جدید

گالیا توانگر

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درسخنرانی نوروزی خود به آرزوهای فراروی ملت ایران در سال جدید اشاره کردند و فرمودند:«پیشرفت اقتصادی،اقتدار و عزت منطقه‌ای و بین‌المللی،جهش‌های علمی به‌ معنای واقعی،عدالت قضایی و اقتصادی و از همه مهم‌تر،ایمان و معنویت آرزوهای بزرگی هستند که در این سال برای ملت ایران داریم و البته همه‌ این خواسته‌ها و آرزوها نیز دست‌یافتنی است و خارج از ظرفیت عظیم ملت ایران و سیاست‌های نظام نیست.»
رهبر انقلاب در ادامه، تحقق این آرزوهای بزرگ را مشروط به همکاری، همدلی و صمیمیت دوسویه دولت و ملت خواندند و افزودند:«دولت، کارگزار ملت، و ملت کارفرمای دولت است، و هر چه همکاری دولت و ملت بیشتر باشد، کارها بهتر پیش خواهد رفت، بنابراین هم دولت باید واقعاً ملت را قبول داشته باشد و ارزش، اهمیت و توانایی‌های مردم را به‌درستی بپذیرد، و هم ملت باید به معنای واقعی کلمه به دولت اعتماد کند.»
اما یک سوال اساسی که در اینجا مطرح می گردد این است که همدلی بین دولت و ملت اساسا چگونه میسر شود که بهینه ترین نتیجه را در پی داشته باشد؟و آیا در این مسیر نقدهای دلسوزانه و نیز منصفانه جایگاهی خواهد داشت؟
پیشرفت کشور هوشیاری بیشتر و وحدت، همدلی و همزبانی بیشتری می‌طلبد، که لزوم آن همدلی و همزبانی بیشتر ملت و دولت است. همان‌طور که شاهد هستیم سیاست کلی استکبار اختلاف‌افکنی و تفرقه است و از لیبی تا افغانستان این وضعیت مشاهده می‌شود.هدف دشمنان اختلاف‌افکنی در منطقه است تا حکومت قدرتمندی در منطقه وجود نداشته باشد،زیرا منافع اسرائیل این را اقتضا می‌کند. اختلاف‌های قومی، نژادی، مذهبی و سیاسی از اهداف استکبار در منطقه است و بحث اختلاف‌افکنی در ایران همیشه در اولویت کاری این‌ها بوده است،ولی تاکنون نتوانسته‌اند به این امر دست یابند. این امر به دلیل اصولی است که بین مردم ایران و همزبانی نسبت به اهداف جمهوری اسلامی بوده که باعث شده تا مقام معظم رهبری این شعار را برای سال در نظر بگیرند. همه دوستداران انقلاب که به نظام جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارند برای تحقق اهداف و شعار سال باید تلاش کنند. قریب به اتفاق کارشناسان اهل فن بر این باورند که دو قطبی کردن جامعه خطایی است که نباید انجام شود.نقدهای دلسوزانه و منصفانه را برتابیم و موضع خصمانه نگیریم و دولت را کمک کنیم که نسبت به تحقق اهداف جمهوری اسلامی موفق شود. اسیر نقشه‌های دشمن نباشیم و قدر هم را بیشتر بدانیم که با همدلی و همزبانی آینده از آن ماست.
دولت به معنای واقعی کلمه دولت ملت باشد
همدلی و همزبانی دو صفت مکمل هم هستند که یکی جنبه باطنی و دیگری جنبه ظاهری دارد. از آنجایی که در روایات اسلامی یکی از صفات مومن انطباق ظاهر و باطن اوست؛بنابراین برای اثبات روابط سالم و فعال بین دو موجود که در اینجا مراد دولت و ملت است،نیازمند انطباق وجوه  باطنی و ظاهری همراهی و همدلی هستیم.

سعد الله زارعی یک کارشناس مسائل سیاسی در گفت و گو با گزارشگر کیهان ضمن بیان مطالب بالا در ادامه می گوید:«منتها همدلی و همزبانی بین دولت و ملت در واقع دو معنا و مفهوم دارد که در دو حوزه خاص تعریف می شود. تا آنجا که به وظیفه مردم بر می گردد همدلی به مفهوم کمک به دولت در تحقق برنامه ملی کشور است. به این معنا که مردم دولت را متعلق به خودشان بدانند و نظرات خود را خیر خواهانه در اختیار دولت برای پیشبرد اهداف ملی بگذارند. بنابراین همدلی مردم و دولت به شکلی باشد که فضای عمومی کشور منطبق بر همدلی مردم با دولت باشد.»
این کارشناس اهل فن در ادامه درباره وظیفه دولت در باب ایجاد همدلی با ملت توضیح می‌دهد: «همدلی آنجایی که به دولت بر می گردد،منوط بر این است که سیاست های خود را تحت تاثیر گرایش‌های ملی وکشوری تنظیم کند.اکثریت ملت و به تعبیری آحاد ملت را مد نظر قرار دهد. دولت به معنای واقعی کلمه دولت ملت و در خدمت مصالح و منافع ملت باشد.»
وی متذکر می شود:«اگر دولت به جای تکیه بر توده های مردم که حضرت علی (ع) در نهج‌البلاغه به سواد اعظم تشبیه کرده اند،در پی یک سلسله گرایش‌های حزبی،جناحی و یا یک سلسله سیاست‌هایی که انحصار به طبقه خاص دارد، باشد و توده های مردم را مورد توجه خاص قرار ندهد،در نتیچه همدلی بین دولت و ملت محقق نخواهد شد.اگر دولت همراه و همدل مردم نباشد، نمی تواند از مردم توقع همدلی داشته باشد.»

سعدالله زارعی در تکمیل صحبت هایش می‌گوید:«همزبانی نتیجه همدلی است. اگر دولت توقع دارد درسطح افکار عمومی مقبول و پذیرفتنی باشد باید راهی به دل های مردم باز کند. دل های مردم از طریق کار فعال و ملموس نسبت به دولت جلب می شود. اگرمردم احساس کنند آنچه را که دولت در حوزه اقتصاد،فرهنگ،سیاست و... می گوید، نمی فهمد و یا وقتی به ضمیر و وجدان خود مراجعه می کنند، نمی توانند گزاره های دولت را تعریف کنند، اینجا همدلی رخ نمی دهد و همزبانی هم محقق نخواهد شد.»
دشمن خواهان همدلی نیست
همدلی و همزبانی به معنای انسجام ملی و وحدت ملی است که یکی از اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.
 سیامک باقری صاحب نظر مسائل سیاسی روزدر گفت و گو با گزارشگر کیهان برایمان توضیح می‌دهد:«هیچ‌گاه نباید فراموش کرد که ملت هم بوجود آورنده انقلاب اسلامی بوده و هم تداوم و بقای انقلاب بر شانه آنهاست.پس بار استراتژیکی ایجاد همدلی هم در ید دولت و هم بر شانه ملت است.یکی از اصولی که می تواند این مهم را در سال 94 محقق سازد، نگاه ملی است. باید همه جریانات سیاسی،شخصیت های با نفوذ و همه افرادی که دستی بر امور کشور دارند، منافع شخصی را کنار گذاشته و منافع ملی را رجحان دهند.باید نسبت به مسائلی که مسائل ملی محسوب می شود (امور کلان) همه بازیگران سیاسی علاقه ملی نشان دهند.»
وی در ادامه تبعات نبود همدلی را متذکر شده و می گوید:«چنانچه همدلی بین دولت و ملت محقق نشود،تهدیدات دشمن تقویت شده و اثر خود را بیشتر می گذارد.در ثانی باعث عدم توسعه و پیشرفت کشور خواهد شد. همه بازیگران سیاسی باید مکلف و متعهد به همدلی باشند.با چالش های جناحی مصلحت نظام را تنزل ندهند.باید همه جریانات سیاسی و بازیگران سیاسی بر مشترکات خود بیشتر تاکید داشته باشند.در چنین شرایطی است که شرایطی دارای ثبات و قدرت ایجاد می شود و خیلی از مشکلات مردم حل خواهد شد.»
این کارشناس و صاحب نظر مسائل سیاسی در ادامه به رعایت اخلاق سیاسی توصیه داشته و می‌گوید: «اگر اخلاق سیاسی رعایت نشود،بدون تردید این موضوع-همدلی بین دولت و ملت- تحقق نخواهد یافت.رعایت اخلاق سیاسی بویژه در باب مباحث مهم نظام و رعایت خطوط قرمز بسیار اهمیت داشته و رعایت این موارد برای پیشرفت و توسعه کشور بسیار کار ساز خواهد بود.»
وی باز هم توصیه به سعه صدر کرده و می‌گوید: «نباید همدیگر را تحقیر کرد. تا زمانی که بد زبانی و اتهام وجود داشته باشد،آگاهی کامل نسبت به موضوعات حاصل نمی شود.همه جریانات سیاسی مهم  برای تحقق همدلی باید پیرو یک منطق رفتاری در نظام جمهوری اسلامی باشند.این منطق رفتاری باید در طراز جمهوری اسلامی و انسانی باشد.چنانچه اخلاقیات رعایت شود مناقشات سیاسی کمتر خواهیم داشت و نقد های سازنده جایگزین خواهند شد.»
محور مشترک بین ملت و دولت رهبری است
به هر حال دولت باید به خواسته ها و مطالبات ملت توجه ویژه داشته و درجهت تحقق همدلی هم دولت و هم ملت با هم تلاش کنند.ملت نیز باید در جهت تقویت دولت اهتمام داشته باشد برای مثال در تحقق اهدافی چون اقتصاد مقاومتی،تقویت تولید داخلی و تقویت اقتصاد داخلی باید ملت،دولت را یاری دهد.چون بخشی از اقتصاد مقاومتی توجه به تولید داخلی است.بنابراین ایجاد زیر ساخت ها نیاز به حضور حداکثری مردم دارد و تلاش همگانی را می طلبد.
مهدی موسوی نژاد نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی توضیح می دهد:«معنای همراهی مردم با دولت صرفا این نیست که از نقد های سازنده و منصفانه فاصله بگیرند.اگر نقد را حذف کنیم پیشرفتی برای دولت و دولتمردان حاصل نخواهد شد.باید دولت در برابر نقدهای سازنده و منصفانه سعه صدر نشان داده و نظریات متعدد را شنوا باشد.باید به سمت شنیدن صداهای مختلف برود و مطابق مصلحت نظام عمل کند.»
مهدی کوچک زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی لازمه وقوع همدلی و همزبانی بین ملت و دولت را داشتن یک محور مشترک دانسته و در گفت و گو با گزارشگر کیهان می گوید:«محور نمی تواند یک محور بی جان مثل قانون باشد. باید یک انسان عالم مثل رهبری محور قرار گیرد. حضرت اقا در حرم مطهر رضوی نیز به مسائل مهم روز از جمله نحوه مذاکرات هسته ای،چند مرحله ای باشد یا نه؟در اقتصاد چشم به بیرون بدوزیم یا اتکا به داخل داشته باشم؟و....توضیحاتی ایراد فرمودند.بنابراین اگر دولت این نکات را گوش داده و سر لوحه کارهای خود قرار دهد،اصلی ترین محور همدلی بین دولت و ملت ایجاد شده است.حتی در چنین شرایطی بین دولت و منتقدینش نیز همدلی ایجاد خواهد شد.»
مردم سالاری دینی نیازمند همدلی
 دولت‌ها و ملت‌ها
کمال جوانمرد نماینده مردم کرمان در کمیسیون فرهنگی، اجتماعی شورای عالی استان‌ها  با اشاره به نامگذاری سال 1394 از سوی مقام معظم رهبری به نام سال «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» می‌گوید: «مردم سالاری دینی نیازمند همدلی دولت‌ها و ملت‌هاست.»
وی در ادامه می گوید:«جهش اقتصادی و فرهنگی کشور با همدلی و تعامل بیشتر دولت و ملت محقق خواهد شد؛ قطعا همدلی و هم زبانی که مورد توجه مقام رهبرمعظم انقلاب قرار گرفته لازمه جذب مشارکت‌های مردمی خواهد بود. دولت‌ها فارغ از هر جناح و دسته، برخاسته از توده های مردمی هستند که خداوند توفیق خدمت به مردم را به آنها عنایت کرده است. خوشبختانه در کشور ما و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم با حضور حماسی خود در صحنه‌هایی همچون دفاع مقدس،انتخابات و راهپیمایی‌ها ثابت کرده اند که همیشه پشتیبان نظام مقدس جمهوری اسلامی و دولت بوده و خواهند بود.»
جوانمرد به توطئه‌های دشمنان نظام در جهت ایجاد شکاف بین دولت و ملت نیز اشاره کرده و می‌گوید: «دشمنان انقلاب، پس از ناکامی در جنگ تحمیلی، اکنون درصدد ایجاد شکاف و تفرقه در بین دولت و ملت و ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی در قالب انقلاب‌های مخملی و رنگی با ابزارهای جنگ نرم هستند، ولی با پیروی از فرامین ولایت فقیه، این هجمه نیز محکوم به شکست خواهد بود. مردم صاحب انقلاب اند و نظام مقدس جمهوری اسلامی توسط مردم شکل گرفته است.»
وی با تاکید براینکه انقلاب اسلامی که پرچم‌دار اسلام ناب محمدی و نماد مردم سالاری دینی است پشتوانه مردمی دارد، می افزاید:«امید است در سال جدید و با تأسی از فرامین مقام معظم رهبری و با همبستگی بیشتر دولت و ملت و با وحدت کلمه و پرهیز از اختلاف و حاشیه بتوانیم ضمن مرتفع کردن مشکلات، کشور را به سوی توسعه بیش از پیش سوق دهیم.»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۰۱
امیر مهدوی


محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در برنامه تلویزیونی نگاه گفت: «باور کرده ایم آمریکا دیگر ابرقدرت نیست، آمریکا دیگر قدرقدرت نمی باشد.» انقلاب اسلامی با همین باور به وجود آمد. امام خمینی (ره) که پنجاه سال پیش با قیام تاریخی 15 خرداد، جمهوری اسلامی را پایه گذاری کردند، این باور را داشتند که آمریکا ابرقدرت نیست و می توان به نام خدا بر او غلبه کرد. همین باور در ملت ایران شکل گرفت.

به همین دلیل ذهنیتی تشکیل شد که یک ابرقدرت جدید به نام اسلام در جهان پدید آید. امروز جهان با شکل گیری قطب قدرت اسلام، رو به روست که ملت و رهبری معظم انقلاب، آن را مدیریت
می کنند.بیانیه لوزان، اما و اگرهای زیادی دارد و می شود روی آن
ساعت ها بحث کرد، اما اعترافات دشمن در باره قدرت ملت ایران را نمی توان نادیده گرفت. اوباما، رئیس جمهور آمریکا اولین کسی بود که پس از بیانیه لوزان واکنش نشان داد. او باید در مورد ادبیات جدید دیپلماسی آمریکا که گوشه هایی از آن در بیانیه لوزان نمود داشت، مردم آمریکا و متحدین خود را توجیه کند. او اعتراف کرد: «تحریم ها نتوانست برنامه هسته ای ایران را متوقف کند.» او پذیرفت؛ «فتوای آیت الله خامنه ای را باید به عنوان یک پایه جهت راهکارهای عملی در نظر گرفت.» برای اولین بار قبول کرد؛ «ایران حق دارد برنامه های صلح آمیز
هسته ای را ادامه دهد.» وی تصریح کرد: «ما از ایران انتظار نداریم تا برنامه هسته ای خود را نابود کند.»

این اعترافات در متن و بطن خود نشان می دهد رئیس جمهور آمریکا از چالش با یک ابرقدرت سخن می گوید. بویژه آنکه اشاره می کند؛ «من و اعضای دولتم تأکید داشته ایم باید بر اساس عقل صحبت کنیم.» این عقلانیت سیاسی در دستگاه دیپلماسی آمریکا از کجا پیدا شده است؟ دستگاه دیپلماسی ای که با پنتاگون و سیا، دست اندرکار جنایت و خونریزی در کشورهای جهان و بویژه خاور میانه است. اوباما باید دلیلی بر این رویکرد، برای ملت آمریکا و متحدان خود بیاورد. او دلیل خود را بی پرده این گونه بیان می کند: «مردم آمریکا جنگ سرد و مذاکرات نیکسون را به یاد دارند.» اوباما از درگیری های آمریکا با چین و شوروی سابق در دوران جنگ سرد به عنوان چالش های اساسی دستگاه دیپلماسی آمریکا سخن می گوید و ایران و ملت ایران را به عنوان ظهور یک ابرقدرت در جهان امروز که عمق استراتژیک آن به خارج از مرزهایش کشیده شده است، یادآور
می شود. این اعتراف بزرگی است. اینکه ما بگوییم یک ابرقدرت هستیم شاید نوعی اغراق باشد، اما اینکه دشمن اعتراف کند که در برابر یک ابرقدرت قرار دارد، و راه حل ها را به سمت راهبردهای آمریکا در دوران نیکسون (ماجرای گفتگو با چین) ببرد، یک حرف قابل اعتناست.

اوباما اعتراف می کند: «جمهوری اسلامی برنامه هسته ای خود را به پیش برده و تجربه تحریم ها نتوانسته است ایران را متوقف کند»، لذا از سه گزینه نظامی، تشدید تحریم ها و گفتگو برای پیدا کردن راه حل ها، راه سوم را پذیرفته است. از همه مهم تر این است که بگوید: «ما این کار را برای امنیت آمریکا و متحدان خود کرده ایم.»مصاحبه اوباما با نیویورک تایمز
هم حاوی اعترافات مهمی در پیدایی جایگاه ایران در جهان و اینکه بدانیم در کجا ایستاده ایم، می باشد. اوباما می گوید: «ایران در جنگ هشت ساله نشان داد که برای حفظ غرور ملی، مقاومت می کند. مسئله هسته ای به غرور ایرانیان تبدیل شده است.» اینکه یک صدا در باره مطالبات
هسته ای از ایران به گوش جهان بویژه آمریکا رسیده، خیلی مهم است. و اینکه نمی توان در برابر غرور ایرانیان ایستاد، مهم تر است. امروز اقتدار و امنیت ملی ایران در استقرار یک دولت و نظام نیرومند، رمز اصلی مبارزات دیپلماتیک ما در منطقه و جهان است. پشتوانه این اقتدار، غرور ایرانیان است؛ واقعیتی که دشمن هم به آن اعتراف دارد. کسانی که بخواهند این غرور را مخدوش کنند و به امنیت ملی و اقتدار ایرانیان آسیب برسانند، به عنوان خائنین به ایران و اسلام شناخته می شوند.سران فتنه و پناهندگان سیاسی فتنه 88 به اردوگاه دشمن، به دشمنان ملت ایران فرصت دادند که آنها غرور ایرانیان را نادیده بگیرند. اما شهدای هسته ای و دانشمندان هسته ای ما به عنوان پاسداران غرور ملی به دشمن فهماندند راه مقابله با ملت ایران، مسدود است.اوباما در گفتگو با نیویورک تایمز اعتراف
می کند: «ایران با توجه به منابع، مساحت و مردمی که دارد، یک قدرت منطقه ای بسیار قدرتمند است و تمام ظرفیت های بالنده را در اختیار دارد.» بدون شک این ظرفیت، محصول خون شهدا و پایداری رزمندگان اسلام و فداکاری ایثارگران انقلاب است. تیم مذاکره کننده ایرانی نماینده چنین ملتی هستند. آنها باید در توافق نهایی، غرور ایرانیان در پاسداشت منافع و مصالح ملی را حفظ کنند. وقتی ملت، همه حیثیت و وجود خود را برای پیروزی اسلام و سربلندی ایران گذاشته است، دولت باید این سرمایه ملی را صرف همین کار بکند. کوچک ترین خطایی ممکن است همه دستاوردها را به باد دهد.

پنج شنبه گذشته مقام معظم رهبری مطالب مهمی را در مورد مناقشه هسته ای ایران با قدرتهای جهانی بویژه آمریکا مطرح فرمودند. مسئولان ما بویژه تیم مذاکره کننده باید در مذاکرات این حقیقت را در نظر داشته باشند که ما در کجای تاریخ ایستاده ایم.

قدرت هماوردی ما در مقابله با تهدیدهای دشمن چیست؟

چرا دشمن تهدید نظامی و تحریم های به قول خود فلج کننده را
زنگ زده می بیند و به شدت نیازمند توافق است. آنها خود را در برابر یک قدرت با عمق استراتژیک فوق العاده مهم می بینند. لذا به فرموده رهبر معظم انقلاب نباید فریب لبخندهای آنها را خورد. نباید به
وعده های آنها دل خوش کرد.نباید به آنها اجازه داد به بهانه نظارت وارد حریم امنیتی و دفاعی کشور شوند. به هیچ وجه نباید در مذاکرات حمایت از برادران‌مان در راهبرد مقاومت آسیب ببیند. دستاوردهای هسته ای را مسئولان بسیار مهم تلقی کنند.

کمتر از 10 سال است ایران وارد باشگاه هسته ای جهان شده است. روز به روز در این صنعت پیشرفت کرده و نوآوریهای شگفت انگیز داشته است.

مقام معظم رهبری فرمودند: «من اصرار دارم که مسئولان دستاوردهای کنونی هسته ای را بسیار با اهمیت تلقی کنند و آنها را کم ارزش و سبک نشمارند»

مذاکرات با 1+5 را باید یک نبرد دیپلماتیک برای حفظ جایگاه اقتدار جهانی ایران تلقی کرد.دولت باید در حفظ این جایگاه بکوشد و در توافق نهایی مطالبات ملت و رهبری را در متن حقوقی الزام آور توافق دقیق، صریح و شفاف بگنجاند و از اعتمادی که رهبری به آنها کرده به خوبی صیانت کند.

 نویسنده : سید مسعود علوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۴۷
امیر مهدوی

هادی محمدی:  بیش از دو هفته است که حاکمان رژیم سعودی شکست خود در منازعات سیاسی یا تجزیه یمن را با انتقام از مردم یمن تلافی می‌کنند و تمامی مصادیق قوانین بین‌المللی در ارتکاب جنایت جنگی و نسل‌کشی را رکورد زده‌اند. جالب است که سازمان ملل به عنوان یک نهاد بین‌المللی که باید حافظ صلح و امنیت جهانی و مانع از ارتکاب جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی و... شود، برای رفع مسئولیت می‌گوید حوثی‌ها به قطعنامه‌های شورای امنیت عمل نمی‌کنند! این یعنی اینکه یک حمایت علنی از جنایت عربستان در یمن را به نمایش گذاشته و آن را مجاز می‌داند. اساساً باید گفت تحولات منطقه به نحوی پیش می‌رود که ماهیت بسیاری از بازیگران و نهاد‌ها و مؤسسات و افراد در جایگاه‌های بین المللی افشا و رسوا می‌شوند.


آل سعود که درکی از دموکراسی ندارد و در محیط داخلی فقط بیعت و اطاعت از خانواده فاسد حاکم را می‌فهمد در محیط منطقه‌ای هم با همین تصور به دنبال به کرنش کشاندن ملل و کشور‌های اسلامی است. این حاکمان فاسد تصور می‌کنند که می‌توانند همه دولت‌ها و ملت‌ها را با پول بنده خود کنند. آل سعود با آغاز به جنگ ظالمانه و تحمیلی علیه مردم یمن، برای کسب حمایت و مشروعیت به مراجع منطقه‌ای و بین‌المللی مراجعه کرده و الان که در گل مانده است و همه کار‌شناسان نظامی تأکید می‌کنند که با جنگ و حمله هوایی نمی‌توان به پیروزی علیه یک ملت مبارز و مصمم رسید، دست التماس به سوی پاکستان و مصر و تعدادی از کشور‌ها دراز کرده تا از سر‌بازان آنها برای خونریزی بیشتر در حمله زمینی استفاده کند. امریکایی‌ها از یک جنگ گسترده که ممکن است  منافع استعماری - نفتی آنها را به خطر اندازد استقبال نمی‌کنند ولی یک جنگ مدیریت شده که بتواند به اقتدار همپیمانان آنها منجر شود را مورد حمایت قرار می‌دهند. اما منطقه غرب آسیا یا خاورمیانه در یک نقطه عطف تاریخی و امنیتی قرار دارد و سعودی‌ها نمی‌توانند، حتی با تأیید و مدیریت امریکا و رژیم صهیونیستی به جنگ تحمیلی با مردم یمن ادامه دهند یا در آن پیروز شوند. مصر، پاکستان و ترکیه از مشارکت در جنگ زمینی کنار کشیده‌اند و بقیه شیخ‌نشین‌های قد‌کوتاه هم از اهمیت نظامی بر‌خوردار نیستند. هشدار علنی مقام معظم رهبری یک رخداد بزرگ در قبال ماجراجویی سران فاسد و قاتل سعودی است. البته ولیعهد دوم عربستان از طریق اردوغان پیغام داده است که از یک راه‌حل سیاسی برای پایان دادن به حمله نظامی استقبال می‌کند و انتظار دارد که نتایج حمله نظامی را در شاخص‌های راه‌حل سیاسی محقق و مردم یمن را به کرنش و اطاعت از خود بر‌گرداند. با اینکه سران نظامی و عالی رتبه آل سعود، بدون جنگ زمینی باید سر‌افکنده و همچون رژیم صهیونیستی شکست خورده‌ جنگ را متوقف کنند و به اراده ملی یمنی‌ها احترام بگذارند ولی دست به دامن بازیگران منطقه‌ای شده‌اند و همان سیاست‌های رنگ باخته در سوریه را تکرار می‌کنند. نظامیان آل‌سعود برای مجبور کردن مردم یمن به پذیرش دیدگاه‌های سعودی، تکرار گسترده‌ای از ارتکاب جنایت جنگی علیه بشریت را به نمایش می‌گذارند و نهاد‌های بین‌المللی هم چشم به روی همه این صحنه‌های دلخراش بسته‌اند و منتظر تسلیم شدن مردم یمن هستند که احتمال آن صفر است. ریسک سعودی‌ها برای وارد کردن نیرو‌های زمینی و زرهی خود به جنگ با یمنی‌ها، آغاز پایان نظام سعودی ارز‌یابی می‌شود و انتظار نمی‌رود که آنها چنین خطر‌پذیری‌ای را تحمل کنند، لذا افق جنگ زمینی برای سعودی‌ها در یمن دست نیافتنی یا احتمالی حد‌اقلی است ولی آنچه روشن و قطعی است اینکه پیروز این میدان مردم یمن هستند که آل سعود، همپیمانان ارتجاعی و امریکا و رژیم صهیونیستی را با شکست جدیدی رو‌به‌رو خواهند کرد و معادلات منطقه‌ای را در مسیر جدیدی قرار خواهند داد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۱۵
امیر مهدوی

ایزد مهرآفرین:  اتفاق شرم آوری که در جده افتاد، این روزها باعث داغ شدن بحث تقابل عرب و عجم، در فضای مجازی شده است. بحثی که هر از چند گاه با یک اتفاق مثل بازی پرسپولیس و تیم النصر عربستان با همه حواشی‌هایش داغ‌تر می‌شود و بخشی از کاربران را به خود مشغول می‌کند. اما آیا در پس این دعواها هدفی دنبال می‌شود؟ حادثه جده و تجاوز نظامی عربستان سعودی به یمن، به یکی از موضوعات اصلی گفت و گوی مردم در سطح جامعه تبدیل شده و طبق معمول در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نیز نمود دارد. اما یکی از بحث‌هایی که در حاشیه موضوع اصلی شکل گرفته، دعوای ساختگی عرب و عجم و دامن زدن به احساسات ملی‌گرایانه‌ای است که گاهی رنگ و بوی نژادپرستی به خود می‌گیرد. بعضی از کاربران اعتقاد دارند اقدامات اخیر عربستان باعث افزایش نفرت ایرانی‌ها از اعراب شده است.


در واقع جنگی که عربستان سعودی به راه انداخته، باعث دامن زدن به بحث عرب‌ستیزی در جامعه ایرانی شده است. اگرچه احساسات ملی‌گرایانه را می‌توان به دو بخش غرور ملی و علایق نژادی تقسیم کرد که بخش دوم به ویژه موضوع عرب‌ستیزی همواره در سال‌های اخیر توسط عده‌ای خاص در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی پیگیری شده که خالی از غرض نمی‌تواند باشد اما ناگزیر عده‌ای را که نیتی جز حمایت از وطن ندارند با خود همراه می‌کند. این جریان، معمولاً کوچک‌ترین مخالفتی را نیز برنمی‌تابد و منتقدان را با عناوین مختلف متهم می‌کند. اما حقیقت آن است که موضوع یمن و سایر تحولات منطقه، در وهله اول درگیری تفکر اسلام ناب محمدی(ص)، با ارزش‌های وارداتی غرب از یک سو و تحجر و افراط‌گرایی از سوی دیگر است. اما مطمئناً نقش‌آفرینی کشورمان در این تحولات با محکوم کردن اقدامات شیوخ عرب و حمایت از مردم مظلوم منطقه، به دلیل موضع اصولی جمهوری اسلامی ایران و ادای تکلیف شرعی و در راستای منافع راهبردی کشور است و از گفتار و عملکرد مسئولان بلند‌پایه نظام اینگونه بر می‌آید که به هیچ عنوان از دیدگاه نژادی به این اتفاقات نگریسته نمی‌شود. مثل همیشه شبکه‌های اجتماعی محمل بیشترین حجم از این دست مجادلات و دعواها هستند. اما به واقع چه قدر از این حرف‌ها تنها اظهارنظرهای معمولی و چه قدرشان کنش‌های هدایت‌شده رسانه‌ای و اجتماعی هستند؟ با نگاه به سابقه این کنش‌ها و نتیجه‌ای که معمولاً از آنها گرفته می‌شود، می‌توان به یک تحلیل خاص رسید. معمولاً کسانی که به شکل افراطی بر طبل احساسات ملی‌گرایانه می‌کوبند، تلویحاً دین و نظام دینی را مورد شماتت قرار می‌دهند و در این مسیر به نکوهش ورود اسلام به ایران می‌رسند. گویی اسلام کالایی عربی است که به وسیله اعراب به ما تحمیل شده است! نتیجه این نگاه تقابل ساختگی تفکر و فرهنگ و رفتار دینی با میهن دوستی خواهد بود که ابزاری است در دست اصحاب حمله به فرهنگ و آداب اسلامی- ایرانی.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۵۸
امیر مهدوی

مرتضی نجفی قدسی: هنگامی که حضرت ابراهیم(ع) به امر الهی خانه خدا را در همین مکانی که از ابتدای خلقت، معین و به عنوان کعبه یا «بیت عتیق» معروف بوده است، بنا می‌کند، دعایی می‌نماید که «فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» «سوره ابراهیم، آیه 37» یعنی خدایا، قلوب مردم را به سمت این خانه (کعبه) متوجه کن یا بهتر بگوییم از خدای متعال درخواست کرد تا دل‌های مردم به سوی این خانه هوایی شود. علت آنکه تمام ملت‌های اسلامی همواره شیفته زیارت خانه خدا هستند، در حقیقت اثر دعای حضرت ابراهیم(ع) است و خدای متعال دعای ایشان را اجابت فرموده است. دولت سعودی حرمت حرم امن الهی را بارها شکسته و همگان شاهد بودند در سال 1366 چگونه صدها نفر از زائران را مظلومانه به خاک و خون کشید و از آن زمان تاکنون سفرهای حج و عمره با اذیت‌ها و آزارهای مأموران سعودی در همه مواقف به خصوص قبرستان بقیع همراه بوده است. از اینکه بگذریم، هم اکنون سعودی‌ها در منطقه خاورمیانه و در سطح کشورهای اسلامی نقشی بسیار مخرب و حتی سفاکانه‌تر از امریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها دارند، مخصوصاً در این سال‌های اخیر آنچه خونریزی و جنایت در کشورهای عراق، سوریه، لبنان، یمن، افغانستان و دیگر کشورها می‌شود تماماً با برنامه‌ریزی سعودی‌ها و با تشکیل گروه‌های تروریستی نظیر القاعده، طالبان، النصره، داعش و امثالهم است.
قضیه‌ای که اخیراً برای دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده اتفاق افتاد، نمونه‌ای از اذیت و آزارهای سعودی‌ها است که این بار عیان شده است. حال آنکه اگر تلاش روحانی شجاع کاروان نبود و زائران را به تحصن چند ساعته جلوی هواپیما دعوت نمی‌کرد و بر رسیدگی موضوع و حضور مسئولان ایرانی و سعودی سماجت نمی‌کرد، این موضوع با یک عذر‌خواهی ساده تمام می‌شد و همه چیز به فراموشی می‌رفت. آیت الله سید هاشم رسولی محلاتی یکی از شخصیت‌های عالم و فرهیخته روحانی هستند که بیش از یکصد جلد کتاب، تألیف، تحقیق و تصحیح و ترجمه دارند. ایشان در این سال‌های اخیر فرزندشان به مدت چهار سال سفیر جمهوری اسلامی ایران در کشور عربستان بودند. تصور می‌شد چون فرزندشان سفیر عربستان است، مکرر به مکه مشرف می‌شوند یک روز از ایشان سؤال کردم آیا شما مرتب مشرف می‌شوید؟! ایشان پاسخ دادند خیر، یک سفر هم نرفتم! به‌رغم اینکه می‌توانستم به دعوت پسرم هر ماه بروم و لیکن شبهه شرعی کردم و نرفتم! بنده عرض کردم چرا نرفتید؟ پاسخ دادند یک روز یکی از مقامات سعودی به فرزندم گفته است، دولت سعودی با پول زائران ایرانی، هزینه تجهیز و تسلیح سلفی‌ها و تکفیری‌ها را تأمین می‌کند و آنها را برای جهاد یا بهتر بگوییم فعالیت‌های تروریستی و بمب‌گذاری به عراق می‌فرستد!
آیت الله رسولی محلاتی اضافه کردند؛ من با شنیدن این مطلب شبهه کردم که اگر ما مسافرتی به عربستان داشته باشیم و حتی اگر یک تومان ما هم بخواهد در ریختن خون مردم مظلوم عراق و شیعیان سهیم باشد، این سفر مستحبّی عمره جایز نیست و حتی اضافه کردند بنده صاحب فتوا نیستم ولی اگر صاحب فتوا بودم حج عمره را حرام اعلام می‌کردم!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۴۷
امیر مهدوی

جانیان متحجرآل سعود پرچم داران صهیونیستهای کودک کش هستندکه درخط مقدم جنایت علیه مسلمانان حرکت می کنند
و در رویای ایجاد ناتوی عربی غربی.

تحولات یمن به نحوی است که می‌تواند بسیاری از معادلات منطقه و وضعیت بازیگران منطقه‌ای را تحت تأثیر قرار دهد.

سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان می‌گوید ما به دنبال جنگ‌افروزی نیستیم، اما اگر طبل جنگ را بزنند، اهل جنگیم؛ معنی این پیام این است که به تصور خودشان توانسته‌اند پای خود را در یمن محکم کنند و وقتش شده برای ما عربده بکشند.

 

موقعیت ژئوپلتیک یمن به‌رغم این‌که سرزمین خیلی غنی از لحاظ منابع طبیعی نیست، از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. اصولا موقعیت ژئوپلتیک این کشور باعث می‌شود نگاه ما به تحولات یمن بسیار جدی‌تر از اتفاقات سوریه و عراق و لبنان باشد. شرایط تحولات یمن به نحوی است که می‌تواند بسیاری از معادلات منطقه و وضعیت بازیگران منطقه‌ای را تحت تأثیر قرار دهد.

گروه بین‌الملل مشرق طی گزارشی به تحولات یمن از حمله ائتلاف عربی به رهبری عربستان تا آرمان تشکیل ناتوی عربی-اسلامی توسط محور غربی-عربی، چالش‌هایی که در این راه با آن مواجه هستند و از طرف دیگر "عربده‌کشی‌شان مقابل ایران" پرداخته است. 

عربده‌کشی سعودی‌ها مقابل ایران
جنگنده رژیم صهیونیستی برای کمک به عربستان در جنگ با یمن به پرواز درمی‌آید
 
ارتش عربستان نیروی زمینی قدرتمندی ندارد. فقط موشک‌ها و اسلحه‌هایی را در اختیار دارد که سال‌های سال است آن‌ها را خریداری کرده است.‌ سرباز واقعاً جنگی و پای کار ندارند. خلبانن‌هایشان می‌توانند بیایند و یک منطقه را بمباران کنند و کسی هم دستشان به آن‌ها نرسد، اما اگر واقعاً می‌خواهند بجنگند، باید جانشان روی دست بگیرند علیه یک کشور دیگر حمله کنند که عربستان چنین نیروی زمینی را ندارد.

عربستان حداقل یک لشکر باید برای ورود به "حضرموت" و گرفتن محدوده آن تا "عدن" آماده کند. هم باید مبنای تجزیه و جنگ داخلی را شکل می‌دهد و هم جلوی پیش‌روی انصارلله را به سمت بقیه مناطق بگیرد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، آن‌وقت ممکن است زیان‌های استراتژیکی که منتظرش هستند، از قبیل تجزیه بخش‌هایی از عربستان و آشوب در این کشور، رخ ندهد.

یکی از امیدهای عربستان از جنگ با یمن، این است که شاید آن‌ها را مجبور کنند دور میز مذاکره بنشینند و سعودی‌ها از این طریق بتوانند به آن‌چه که می‌خواهند برسند. لذا منصور هادی می‌گوید مذاکرات باید در ریاض صورت بگیرد. یا مثلاً پادشاه عمان می‌گوید عمان برای پذیرایی از مذاکرات آماده است. طرح‌های سیاسی گوناگونی برای یمن وجود دارد. الجزایری‌ها، عراقی‌ها و عمانی‌ها همه طرح داده‌اند.

عربستان که یمن را فقیر و ضعیف می‌خواسته، اکنون مشاهده می‌کند این کشور قدرت گرفته و برای استقلال خود تلاش می‌کند. بنابراین سعودی‌ها باید حمله می‌کردند و جلوی ضرر را می‌گرفتند، آن هم ضرری که ساده نبود، بلکه یک ضرر استراتژیک بزرگ بود. این اتفاق عربستان را مجبور کرد یک گزینه تلخ به نام حمله نظامی را به اجرا بگذارد. حکومت این کشور برای این حمله، هزینه زیادی داده است. سعودی‌ها آماده جنگیدن با کسی نبودند. سلاح‌ها و موشک‌هایشان را صرفاً خریداری کرده بودند تا به شرکت‌های اسلحه‌سازی کمک کنند و رانت‌خواری میان شاهزادگان ایجاد نمایند، اما آماده جنگ نبودند.

عربستان از آن‌جایی که توانایی جنگیدن را ندارد، می‌گوید این جنگ با منافع ما هم‌جهت است و بنابراین ما نقش نرم‌افزاری در این عملیات ایفا می‌کنیم. نقش استخباراتی داریم، یعنی به کشورهای دیگر می‌گوییم کجا را باید بزنند. عربستان، خود توانایی اقدام مستقیم و مستقل نظامی را ندارد و از این جهت به اسرائیل شبیه است.

هر دوی این‌ها می‌خواهند هم‌پیمانان دیگرشان را قربانی خود بکنند. به کشورها می‌گویند بیایید با هم ائتلاف تشکیل بدهیم، اما خودشان نمی‌خواهند مستقیم وارد درگیری شوند. دوست و شریکشان را سپر بلای خود می‌کنند. رژیم صهیونیستی نیز می‌گوید من توانایی مقابله با ایران را ندارم، اما برای این کار، عرب‌ها را علیه ایران متحد می‌کنم. لذا مشاهده می‌کنیم که عربستان به دنبال جذب پاکستان برای وارد شدن به جنگ علیه یمن است.

پاکستان فعلاً از مشارکت خود پرهیز کرده است، ولی می‌گوید ما از امنیت عربستان حمایت می‌کنیم. عربستان به دنبال نیروی زمینی پاکستان و مصر و اردن و امارات است، چون خودش از نیروهای هوایی برخوردار است. چرا پاکستان توان مداخله ندارد با این‌که وابسته به عربستان است؟ این کشور ملاحظه ایران را در نظر دارد. نواز شریف به عنوان کسی که با جناح‌های اسلام‌گرا در پاکستان رابطه دارد، به عمق استراتژیک ایران نیازمند است، لذا می‌بینیم به‌رغم میل خود، ناچار است که چنین موضعی بگیرد.

عربده‌کشی سعودی‌ها مقابل ایران
پاکستان می‌گوید به امنیت عربستان پایبندیم، اما در جنگ با یمن کمکی نمی‌کنیم

چرا نمی‌تواند وارد جنگ با یمن شود؟ مصر مشغول نزاعات خود با اخوان‌المسلمین است. صحرای سینا در دست نیروهای مختلفی است. امنیت مصر، حتی امنیت شهرهای آن، در دست ارتش است، اما ارتش نمی‌تواند در همه جای مصر مشغول مقابله با گروه‌های مختلف باشد. ضمن این‌که قاهره دچار مشکل اقتصادی هم هست. نمی‌تواند در حال حاضر برای خود جبهه جدیدی باز کند.

حتی آمریکا هم‌اکنون به این نتیجه رسیده که کل منطقه دارد از دستش خارج می‌شود. یمن که گفتیم یک ثروت ژئوپلتیک بسیار گسترده در خود دارد، اگر به دست انصارلله بیفتد، موجی می‌شود که تا ته منطقه ادامه پیدا می‌کند.‌ این روزها خبرها حاکی از آن است که آمریکایی‌ها می‌خواهند تئوری کسینجر در مورد چاه‌های نفت در خلیج فارس، یعنی اشغال نظامی چاه‌ها، را اجرا کنند. مهم‌ترین چیز در منطقه برای آمریکا، امنیت اسرائیل به اضافه نفت است. اگر نتوانند نفت و امنیت را نگه دارند، تمام معدلات منطقه برایشان به هم می‌ریزد و دست آمریکا از منطقه کوتاه می‌شود. یمن برای آمریکایی‌ها از همین لحاظ، اهمیت زیادی دارد.

 

یک سؤال مهم دیگر هم این‌جا مطرح می‌شود: چرا انصارلله جواب عربستان را نمی‌دهد؟ چون عربستان با کینه‌توزی وارد جنگ شده است، یعنی به هیچ‌کس رحمی نمی‌کند، همه مردم را به خاک و خون کشیده است و از همه نوع اسلحه سنگین استفاده کرده است. این جنایت جنگی علیه یمن است. انصارلله از این قضیه استفاده می‌کند. استفاده او از این قضیه به دست آوردن هم‌بستگی ملی مردم است. با این کار افکار عمومی مردم و منطقه را علیه عربستان تحریک می‌کند، اما دلیل مهم‌تر و مؤثرتر این است که انصارلله به دنبال این است که نیروهای داخلی را یکپارچه کند. اگر نتواند این کار را انجام دهد، حمله علیه عربستان پیامدهای دشواری به آن‌ها تحمیل خواهد کرد.

 

عبدالله صالح از لحاظ مذهبی، زیدی است و هم‌قبیله حوثی‌ها محسوب می‌شود. وی در گذشته به آل احمر پیوسته بود و با هم پایگاه اصلی قدرت یمن را تشکیل می‌دادند. صالح وقتی دید عربستان به عنوان یک مهره سوخته به او نگاه می‌کند،‌ به انصارلله پیغام فرستاد و به حوثی‌ها پیوست. لذا دیدیم انصارلله زمانی که از "صنعا" عبور کرد و خواست در استان‌های جنوبی پیشرفت کند،‌ خیلی راحت همه استان‌ها را تصرف کرد. قبیله آل احمر و قبیله صالح در این استان‌ها بودند. به خاطر همین هم الآن عربستان با عبدالله صالح بد شده است و می‌گوید دستش با انصارلله در یک کاسه است.

 

باید توجه کرد که انصارلله قطعاً قدرت پاسخ نظامی به عربستان را دارد، چه قدرت نظامی کلاسیک و چه غیرکلاسیک. شاید هیچ چیزی مانند هواپیما یا ناو نداشته باشد، اما موشک‌های زیادی دارد که اسکات هم در این مجموعه دیده می‌شود. کافی هست موشک‌های اسکات خود را به سمت بیابان‌های دبی نشانه بروند. با این اقدام، بورس دبی سقوط می‌کند. همچنین می‌تواند موشک‌هایش را در "الشرقیه" رها کند.

 

البته این‌ها صرفاً گمانه‌زنی درباره آینده تحولات است، در صورتی که اگر اوضاع به این جهت سوق پیدا کند، آمریکا به احتمال زیاد خودش وارد می‌شود و طرح کسینجر را اجرایی می‌کند. الآن هنر آمریکایی‌ها، نمد مالی آنهاست. خرد خرد و ملایم، می‌توانند آبراه را ببندند. اتفاقاً انصارلله هم هیأتی به مصر فرستاده‌اند تا خیال این کشور را از باب المندب راحت کنند. گفته‌اند هر کاری را حاضریم برای اطمینان دادن به شما انجام بدهیم. البته این بندر هم جزو گزینه‌های استراتژیک هست، اما انصارلله می‌داند چه کاری را چه زمانی انجام دهد. موشک‌های پیشرفته‌ای در دوران حکومت منصور هادی در اختیار ارتش یمن بوده است، موشک‌هایی که آمریکایی‌ها آن‌ها را به تازگی به ارتش داده بودند. در همین فاصله که منصور هادی تحت‌الحفظ بوده، همه آن‌ها را با خود برده‌اند.

عربده‌کشی سعودی‌ها مقابل ایران
انصارلله برای پاسخ دادن به عربستان، بیش از یک راه دارد

 

یک سؤال مهم دیگر این است که آیا انصارلله می‌تواند وضعیت عربستان سعودی را به خطر بیندازد؟ حوثی‌ها پاسخ‌های استراتژیک و غیراستراتژیک می‌توانند به تجاوزگری سعودی‌ها بدهند. همین الآن در شهر "القطیف" عربستان آشوب است، یعنی این کشور دچار مشکلات داخلی هم هست. کافی است یک موج جدی راه بیفتد و عربستانی‌ها را با مشکلی اساسی مواجه کند. باید توجه داشت که ملک سلمان یک فرد افراطی است و حمایت خود را از کل افراطی‌های منطقه اعلام کرده است.

 

وزیر دفاع کنونی عربستان بدون هیچ سابقه نظامی، به این سمت منصوب شده است و هیچگونه درک و تجربه نظامی ندارد. ممکن است حماقت‌هایی از خود نشان دهد. چه کسی زودتر از بقیه نگران می‌شود؟ "متعب" فرمانده گارد ویژه عربستان. متعب فردی اطلاعاتی و عاقل است، اما در رأس قدرت و مجموعه قدرت، وضع خوبی را ندارد. این‌ها نقاط ضعف استراتژیک سعودی‌ها هستند.

از طرف دیگر، انصارلله می‌تواند پاسخ غیراستراتژیک هم بدهد. خیلی راحت می‌تواند فضای جهانی را تحریک بکند. می‌تواند از جهت امنیتی بی‌ثباتی برای اسرائیل به وجود بیاورد.‌ با اقدامات پارتیزانی و هجوم‌های غافلگیرکننده می‌تواند پادگان‌های مرزی ‌آن‌ها را به چالش بکشد.‌ مثلاً مدتی قبل، عشایر سر مرز حمله کردند و چند نفر را کشتند و زخمی کردند.

 

عربستان و آمریکا هم این‌ها را می‌فهمند. این‌طور نیست که غربی‌ها صد در صد با سیاست و نگاه عربستان در یمن و کارهایی که دارد انجام می‌گیرد موافق باشند. به همین دلیل نیز سعودی‌ها از آمریکایی‌ها دلخور هستند. فکر می‌کنند که غربی‌ها و آمریکایی‌‌ها آن طوری که لازم است با آن‌ها همکاری نمی‌کنند. آمریکایی‌ها می‌گویند ما الآن هزاران مشکل داریم، ‌اگر یک سرباز برای کمک به شما بقرستیم و کشته شود، هزار جواب باید به دیگران پس بدهیم.

 

نکته‌ای که این‌جا قابل توجه است این‌که وحشی‌گری‌های عربستان، استفاده آن‌ها از سلاح‌های ممنوعه و نوع رفتارهای جنگ‌طلبانه این‌ها، می‌تواند به انصارلله کمک کند. می‌تواند موجب ایجاد انسجام داخلی در یمن شود. مثلاً ناسیونالیست‌های یمنی جزو کسانی بودند که تا قبل از حمله عربستان، به انصارلله اعتراض می‌کردند. حاضر بودند از منصور هادی حمایت کنند، ولی از جریان انصارلله حمایت نکنند. این قضایا موجب شد که که در کنار انصارلله قرار بگیرند. جنبش جنوب که جنبش چپ محسوب می‌شود، نیز به همین شکل با انصارلله همراه شد.

 

عربستان دلش می‌خواهد حمله زمینی را هرچه سریع‌تر شروع کند، چون منافع استراتژیک خود در این امر می‌بیند، اما ابزار آن را در دست ندارد. اما این معناش این نیست که به دنبال راه‌حل دیگری نیستند؟ اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا می‌گوید ما باید بین ائتلاف ضد داعش در عراق و ائتلاف سعودی در یمن پیوند ایجاد بکنیم تا از داخل آن یک ائتلاف ضدایرانی خارج شود. اگر چنین چیزی شکل بگیرد، از آن‌جا که ائتلاف ضد داعش عبارت است از چند ده کشور غربی، ممکن است از داخل آن یک نیروی زمینی حرفه‌ای‌تر خارج شود. ضمن این‌که مشروعیت جهانی هم پیدا می‌کند.

عربده‌کشی سعودی‌ها مقابل ایران
آمریکا کاملاً از جنگ عربستان علیه یمن حمایت می‌کند

 

با توجه به این‌که شرایط یمن مهم است و معادلات منطقه‌ای را به هم می‌ریزد، کشورهای غربی حاضرند هر کدام یک گروهان تعیین کنند به بگویند ما حاضر نیستیم 100 کشته بدهیم، اما 10 کشته را برای این کار می‌دهیم، چون ارزش استراتژیک دارد. قطعاً در آمریکا هم در دور بعدی که جمهورخواهان وارد حکومت می‌شوند و سیاست‌هایشان را اعمال می‌کنند،‌ واشنگتن به سمت افراطی شدن سوق می‌یابد. این اتفاق از چند سال پیش برنامه‌ریزی شده و آن‌ها به دنبال تشکیل یک ناتوی عربی در منطقه هستند که ماهیت و کارکرد آن برای شرایطی مشابه یمن است.

این چاقو برای ما در حال تیز شدن است. یک ناتوی ظاهراً اسلامی می‌خواهند تشکیل بدهند. امارات 30 سال است که با ناتو همکاری می‌کند، تا بتوانند بعداً در مقابل ایران بایستند. این اتفاق اگر اتفاق بیفتد، ممکن است انقلاب یمن به سرانجام نرسد. می‌تواند پیامدهای منطقه‌ای هم داشته باشد. شاید انصارلله مجبور شود قدرت را بار دیگر با مخالفان تقسیم کنند، همان‌طور که علی عبدلله صالح و منصور هادی ناچار شدند در یک دوره‌ای بپذیرند که این کار را بکنند.

سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان می‌گوید ما به دنبال جنگ‌افروزی نیستیم، اما اگر طبل جنگ را بزنند، اهل جنگیم. معنی این پیام این است که به تصور خودشان توانسته‌اند پای خود را در یمن محکم کنند و وقتش شده برای ما عربده بکشند. معتقدند نصف راه را هم با تشکیل ناتوی عربی طی کرده‌اند و رسماً برای ما تهدید بزرگی شده‌اند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۲۳
امیر مهدوی


در خبرها آمده بود «اورلی آزرلایی» یکی از مشهورترین خبرنگاران روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت، 14 روز تمام در ایران بوده و به تهیه گزارش و کسب خبر و مصاحبه با مردم مشغول بوده است!
او گزارش می‌دهد در ایرانگردی‌اش اصفهان، شیراز و تخت جمشید و تهران را دیده و با مردم آنها صحبت کرده است و درباره انتظار مردم ایران برای برقراری رابطه با آمریکا و حتی اسرائیل داستان‌سرایی کرده است!

صرفنظر از اینکه او چه نوشته و گزارش وی از جامعه ایرانی تا چه حد مغرضانه بوده است- که البته از یک خبرنگار صهیونیست انتظاری جز این هم نیست- پرسش مهم و کلیدی آن است که خبرنگار مذکور با چه هویتی به ایران آمده است!؟ بدیهی است که او نمی‌تواند با پاسپورت رژیم صهیونیستی به ایران آمده باشد بنابراین آیا با گذرنامه جعلی سفر کرده است؟! مسئولان مربوطه در وزارت ارشاد اسلامی که متولی انجام امور مربوط به ورود و خروج خبرنگاران خارجی هستند باید به این پرسش بدیهی پاسخ بدهند که ورود یک خبرنگار اسرائیلی و گردش دو هفته‌ای او در کشور، چگونه اتفاق افتاده است؟! حتی اگر وی با گذرنامه جعلی وارد شده باشد- که احتمال آن زیاد است- شناسایی یکی از مشهورترین خبرنگاران اسرائیلی کار سختی نیست و معلوم نیست غفلت در این مسئله مهم، چه توجیهی دارد!؟

منبع : سایت حاج رضا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۴۱
امیر مهدوی

امام خامنه ای(مدظله العالی)در دیدار جمعی از بانوان، شاعران و ذاکران اهل بیت علیهم‌السلام

از رسیدن به یک توافقی که منافع ملّت ایران را تأمین کند و عزّت ملّت ایران را حفظ کند، صددرصد من حمایت می‌کنم د

اینکه حالا تبریک می‌گویند، به بنده تبریک می‌گویند، به دیگران تبریک می‌گویند، بی‌معنی است، چه تبریکی؟ آنچه تا کنون انجام گرفته است نه اصل توافق و مذاکره‌ی منتهی به توافق را تضمین می‌کند، نه محتوای توافق را تضمین می‌کند

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز پنج‌شنبه (20 فروردین ماه) در دیدار جمعی از بانوان، شاعران و ذاکران اهل بیت علیهم‌السلام ضمن تبریک سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله ‌علیها، مطالب بسیار مهمی را در خصوص مذاکرات هسته‌ای و همچنین تحولات یمن بیان کردند.



متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی:
بسم‌الله ‌الرّحمن ‌الرّحیم
والحمد لله ربّ العالمین والصّلاهًْ والسّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنهًْ الله علی اعدائهم اجمعین. اللّهمّ صلّ علی فاطمهًْ و ابیها و بعلها و بنیها عدد ما احاط به علمک.
تبریک عرض می‌کنم این میلاد مسعود را به همه عاشقان ولایت، عاشقان نبوّت، عاشقان خاندان پیغمبر، دلباختگان فضیلت حقیقی. به شما عزیزان خوشامد عرض می‌کنم؛ یکایک شما دارای ارج و مقامی هستید که اشاره خواهم کرد و عرض خواهم کرد. قبل از شروع عرایضم یاد مرحوم آقای آهی (رحمهًْ‌الله علیه) مدّاح متعهّد و پایبند و خیرخواه و پرتلاش را گرامی می‌دارم.
بنده مرحوم آهی را از سال‌های اوایل دهه‌ ۴۰ می‌شناسم. در مشهد یک جمعی از مادحان اهل‌بیت آمده بودند و ایشان فعّال بود؛ البتّه آشنایی‌ای پیدا نکردیم امّا من ایشان را شناختم و دیدم؛ سال‌های متمادی ایشان را از دور می‌شناختیم؛ بعد هم از نزدیک خدمت ایشان رسیده بودیم. خدا ان‌شاءالله درجاتش را عالی کند، به ‌معنای حقیقی کلمه، پابند و متعهّد و علاقه‌مند و به خصوص نسبت به جامعه مدّاح دارای احساس تعهّد و مسئولیّت بود. و هر سال ما ایشان را در اینجا زیارت می‌کردیم. رحمت خدا بر او باد؛ خدا ایشان را بیامرزد؛ خدا ما را هم بیامرزد!
سه مطلب را من عرض می‌کنم: یکی درباره‌ی شما است، درباره مدّاحی و درباره‌ این حرفه بسیار شریف است؛ یکی درباره‌ مسئله‌ هسته‌ای است که امروز به یک مسئله رایج در کشور ما تبدیل شده است؛ یکی هم راجع به مسئله‌ی یمن است. این سه مطلب را من امروز به ‌طور اجمال با شما عزیزان، و در واقع با ملّت ایران، مطرح می‌کنم.
درباره‌ مطلب اوّل؛ حرفه مدّاحی حرفه‌ بسیار باشرافتی است؛ چرا؟ چون در طول تاریخ کسانی بودند که ستمگران را، ظالمان را، زورگویان را مدح می‌گفتند و مدح می‌کردند؛ امروز هم هستند. امروز هم در دنیا کسانی هستند که زبان می‌گشایند به مدح پلیدترین انسانهای عالم، یا قلمهایشان را با مزد - با مزدی کثیف و پلید - در این راه به‌کار می‌اندازند؛ شما به‌عکس، زبانتان، نفَستان، حنجره‌تان، قدرت هنری‌تان در خدمت مدح فضیلت است. خاندان پیغمبر خاندان فضیلتند؛ سرتاپا فضیلت. مادح خورشید مدّاح خود است؛ شما در واقع با مدح فضیلت خاندان پیغمبر، مدح خودتان را هم می‌کنید و در واقع شرافت این شغل را نشان می‌دهید. من چند سال قبل از این، در همین مجلس مربوط به فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله علیها) این شعر را از مرحوم صغیر اصفهانی خواندم:
در حدیث آمد که اندر لیلهًْ‌الاسراء پیمبر
اشترانی دید، من خود اشتری زان کاروانم
گر نداری باور و حجّت همی خواهی نظر کن
بر کتاب مدح او در دست من کاین هست بارم
رحمت خدا بر صغیر اصفهانی. بنابراین شما کتاب مدح فضیلت را در دست دارید؛ این شرافت بزرگی است؛ خوش به حال شما؛ قدر بدانید این حرفه را، این خصوصیّات را و این فرصت را مغتنم بشمارید. این، نکته‌ اوّل درباره‌ مدّاحی.
نکته دوّم؛ امروز جامعه‌ مدّاح کشور، فرصت بسیار بزرگی را در اختیار دارد؛ شما مجالسی تشکیل می‌دهید؛ جمعیّت‌های بزرگ، گاهی جمعیّت‌های هزاران نفری و غالباً هم جوان جمع می‌شوند پای منبر شما و پای خواندن شما و مدیحه‌سرایی و مرثیه‌خوانی شما؛ از این فرصت بهتر؟ این‌همه مخاطب، این‌همه دل آماده شنیدن و نیوشیدن، این همه نفوس آماده‌ تربیت شدن در اختیار شما هستند؛ این فرصت است؛ اِغتَنِمُوا الفُرَص فَاِنَّها تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب. این فرصت را مغتنم بشمرید؛ از این فرصت بهترین استفاده را بکنید.
نکته‌ سوّم؛ بهترین استفاده‌ی از این فرصت چیست؟ تبلیغ معارف دین؛ تبلیغ همان چیزی که این بزرگواران، این نشانه‌های عظمت و فضیلت برای خاطر آن، جانشان را کف دست گرفتند؛ این‌همه رنج بردند؛ این‌همه مصیبت کشیدند؛ حادثه‌ی عاشورا به‌وجود آمد؛ حوادث گریه‌آور صدر اسلام به‌وجود آمد. [اینها] برای چه بود؟ برای ترویج معارف دین بود. از این فرصت برای ترویج معارف دین، برای سوق دادن نسل جوان به عمل به دین، به عمل به شریعت، به عمل به مسئولیّت‌های بزرگ این دوران استفاده کنید. امروز کشور ما، ملّت ما و دنیای اسلام محتاج درست فهمیدن، درست عمل کردن و ایستادگی کردن است. ملّت ایران الگو است؛ در میان ملّت، جوانان موتور حرکتند. این جوان‌ها در اختیار شما هستند؛ یعنی شما با یک نگاه ملاحظه خواهید کرد که به یک معنا موتور حرکت دنیای اسلام، زیر کلید شما است. معارف دین را تبلیغ کنید.
آنچه را مردم احتیاج دارند و آنچه را این جوان‌ها احتیاج دارند برای پاک بودن، برای پاک زیستن، برای سبک زندگی اسلامی، برای مسلمان شدن به‌معنای واقعی کلمه، برای عاقبت به خیری، به اینها یاد بدهید؛ این در اختیار شما است. کِی ما در طول تاریخ این‌همه مجلس داشتیم که در آنها این‌همه جوان جمع بشوند و دلهایشان را در اختیار شما بگذارند. در زمان ما و در دوره‌ جوانی ما در مشهد اگر همه‌ مدّاحها را می‌شمردند، از پنج شش نفر بیشتر نمی‌شدند، در تهران هم یک‌خرده بیشتر از این. این‌همه مجلس، این‌همه گوینده، این‌همه خواننده، این‌همه هنر، این‌همه صدای خوش، شعرا هم به‌کار می‌افتند و آنها هم شعر می‌گویند؛ از این فرصت استفاده کنید؛ این هم نکته‌ بعدی.
و نکته آخر؛ پرهیز از انحراف، پرهیز از خرافه‌گرایی، پرهیز از مشکل‌تراشی در عقاید جوان‌ها؛ گاهی ما یک کلمه‌ای می‌گوییم که یک گرهی در ذهن جوانِ مخاطب ما به‌وجود می‌آید؛ این گره را چه کسی می‌خواهد باز کند؟ این گرهی را که ما با بیان ناقص خودمان یا بیان غلط خودمان یا بی‌توجّهی و بی‌مسئولیّتی خودمان در ذهن این جوان به‌وجود می‌آوریم و عقیده‌ی او را دچار مشکل می‌کنیم، این گره چگونه باز خواهد شد؟ اینها مسئولیّت است. اینکه ما مجلس عزاداری و مدح سیّدالشهدا را - که عظمت او به‌خاطر شهادت است، عظمت او به‌خاطر فداکاری در راه خدا است، عظمت او به‌خاطر گذشت است؛ گذشت از همه چیز، از همه‌ی خواسته‌ها، از همه‌ی مطلوب‌ها - تبدیل کنیم به یک نقطه سبک، به یک جایی که یک تعدادی جوان لخت بشوند، بپرند هوا، بپرند پایین و ندانند چه می‌گویند، درست است؟ این شکر این نعمت است که خدا به شما داده؟ این صدای خوش نعمت است؛ این توانایی اداره‌ی مجلس نعمت است؛ اینها چیزهایی است که خدا به همه نداده است، به شما داده؛ باید این نعمت‌ها را شکر بگزارید. بنابراین من جامعه‌ی مدّاح را از ته دل دوست می‌دارم؛ برایتان دعا می‌کنم؛ خداوند ان‌شاءالله به شماها توفیق بدهد، به شماها کمک کند؛ امّا این را هم عرض می‌کنم که انتظارات از جامعه‌ مدّاح، امروز در جامعه ایرانی و در کلّ نگاه منطقه‌ای، انتظار بالایی است. من درباره‌ی حضرت صدّیقه‌ طاهره‌ معصومه‌ راضیه‌ی مرضیّه (سلام‌الله و سلام جمیع انبیائه و ملائکته و عباده الصّالحین علیها) چیزی نمی‌توانم عرض بکنم؛ شما در بیانات خودتان مطالبی را بیان کردید، بنده هم زبانم قاصر است از اینکه مطلبی را عرض بکنم؛ [لذا] از این موضوع عبور می‌کنیم.
موضوع دوّم مسئله‌ی هسته‌ای؛ بعضی‌ها سؤال کردند و می‌کنند که چرا فلانی درباره مسئله‌ هسته‌ای موضع نگرفته ‌است؟ جواب این است که جایی برای موضع‌گیری وجود نداشته ‌است. مسئولین ما، مسئولین هسته‌ای، مباشرین کار به ما دارند می‌گویند هنوز کاری انجام نگرفته، هیچ چیز الزام‌آوری بین دو طرف نگذشته است؛ چه موضع‌گیری‌ای؟ اگر از من بپرسند شما موافقید یا مخالف، می‌گویم نه موافقم، نه مخالف؛ چون هنوز اتّفاقی نیفتاده است؛ هنوز کاری نشده. همه‌ی مشکل بر سر آن جزئیّاتی است که بنا است بنشینند و یکایکِ آنها را بحث کنند؛ این را خود مسئولین هم گفته‌اند؛ هم به ما گفته‌اند، هم در مصاحبه‌هایشان به مردم این را گفته‌اند؛ همه‌ی مشکل بعد از این است. ممکن است طرف مقابل که یک طرفِ لجوج، بدعهد، بدمعامله، اهل دبّه درآوردن، اهل چک ‌و چانه کردن، اهل از پشت خنجر زدن و اهل این‌جور کارها و سیاه‌کاری‌ها است، سرِ جزئیّات بخواهد کشور ما را، ملّت ما را، مذاکره‌کنندگان ما را در یک دایره‌ای محصور کند؛ ما هنوز هیچ چیز در اختیار نداریم، هیچ الزامی به‌وجود نیامده است. اینکه حالا تبریک می‌گویند، به بنده تبریک می‌گویند، به دیگران تبریک می‌گویند، بی‌معنی است، چه تبریکی؟ آنچه تا کنون انجام گرفته است نه اصل توافق و مذاکره‌ی منتهی به توافق را تضمین می‌کند، نه محتوای توافق را تضمین می‌کند؛ هیچ کدام را؛ حتّی تضمین نمی‌کند که این مذاکرات تا به آخر برسد و به یک توافق منتهی بشود؛ اینکه تا الان انجام گرفته، این‌جوری است؛ همه چیز مربوط به بعد از این است.
چند نکته را من در مورد مسئله‌ هسته‌ای عرض می‌کنم. من البتّه هیچ‌وقت نسبت به مذاکره‌ با آمریکا خوش‌بین نبودم. نه از باب یک توهّم بلکه از باب تجربه؛ تجربه کردیم. نه از باب یک حالا اگر یک روزی - ما که در آن روز قاعدتاً نخواهیم بود - شماها ان‌شاءالله در جریان حوادث و جزئیّات و یادداشت‌ها و نوشته‌های این روزها قرار بگیرید، خواهید دید که این تجربه‌ی ما از کجا حاصل شده؛ تجربه کردیم. لکن با وجود اینکه من خوش‌بین نبودم به مذاکره‌ی با آمریکا، با این مذاکرات موردی، مخالفت نکردم، موافقت کردم؛ از مذاکره‌کنندگان هم با همه‌ی وجود حمایت کردم، الان هم حمایت می‌کنم. از رسیدن به یک توافقی که منافع ملّت ایران را تأمین کند و عزّت ملّت ایران را حفظ کند، صددرصد من حمایت می‌کنم و استقبال می‌کنم؛ این را همه بدانند. اگر کسی بگوید که ما مثلاً با توافق یا با رسیدن به یک نقطه مخالفیم، نه، خلاف حق و خلاف واقع گفته است. اگر یک توافقی انجام بگیرد که این توافق توافقی باشد که منافع ملّت را، منافع کشور را تأمین بکند، بنده کاملاً با آن موافقت خواهم کرد. البتّه این را هم ما گفتیم که توافق نکردن بهتر از توافق بد است - که این حرف را آمریکایی‌ها هم می‌زنند - این فرمول، فرمول درستی است؛ توافق نکردن از توافق کردنی که در آن، منافع ملّت پامال بشود، عزّت ملّت از بین برود، ملّت ایران با این عظمت، تحقیر بشود [بهتر است]، توافق نکردن شرف دارد بر یک چنین توافق کردنی. این هم این مطلب؛ این نکته‌ اوّل.
نکته‌ بعدی این است که بنده در جزئیّات مذاکره دخالتی نکردم، باز هم نمی‌کنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوب‌های مهم و خطّ قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفته‌ام؛ عمدتاً به رئیس جمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتّب داریم، و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلّی. جزئیّات کار، خصوصیّات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجّه نیست؛ اینها در اختیار آنها است، می‌توانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست؛ البتّه بنده احساس مسئولیّت می‌کنم، نسبت به این مسئله به ‌هیچ‌وجه بی‌تفاوت نیستم، کلیّاتی وجود دارد که حالا اشاره هم خواهم کرد به بعضی از آنها؛ قبلا هم در صحبت‌های عمومی خطاب به مردم آنها را گفتیم؛ به مسئولین هم مفصّل‌ترش را گفتیم.
نکته‌ سوّم؛ همان‌طور که عرض کردم بنده به مجریان امر اعتماد دارم؛ این را شما بدانید؛ این آقایانی که مشغول کار هستند، اینها افرادی هستند مورد اعتماد ما، من در مورد آنها هیچ تردیدی [ندارم]؛ در آنچه تا حالا بودند، ان‌شاءالله بعد از این هم تردیدی به‌وجود نخواهد آمد؛ هیچ تردیدی نسبت به آنها ندارم. لکن در عین‌حال جدّاً دغدغه دارم؛ این دغدغه ناشی از آن است که طرف مقابل به شدّت اهل فریب و دروغ و نقض‌عهد و حرکت در خلاف جهت صحیح است؛ طرف مقابل این‌جوری است. یک نمونه‌اش در همین قضیّه اتّفاق افتاد؛ بعد از آنکه مذاکره‌کنندگان ما مذاکره‌شان تمام شد، بعد از چند ساعت بیانیّه‌ کاخ سفید منتشر شد در تبیین مذاکرات. این بیانیّه‌ای که آنها منتشر کردند - که اسمش را می‌گذارند «فکت‌شیت» - در اغلب موارد خلاف واقع است؛ یعنی روایتی که اینها دارند از مذاکرات و از تفاهم‌هایی که انجام گرفته است می‌کنند، یک روایت مخدوش و غلط و خلاف واقع است. این بیانیّه را آوردند من دیدم؛ چهار، پنج صفحه است؛ این چهار، پنج صفحه در ظرف این دو سه ساعت که تهیّه نشده؛ در همان حالی که اینها داشتند مذاکره می‌کردند، این بیانیّه را هم نشستند تأمین کردند. ببینید، طرف این‌جوری است؛ دارد با شما حرف می‌زند، بر سر یک موضوعاتی تفاهم به‌وجود می‌آید، در همان حالی که دارد با شما حرف می‌زند، دارد یک اعلامیّه‌ای تهیّه می‌کند که برخلاف آن چیزی است که بین شما و او دارد می‌گذرد و تا مذاکره‌تان تمام شد، آن اعلامیّه را منتشر می‌کند! طرف این‌جوری است؛ طرف طرف بدعهدی است، طرف متقلّبی است. حرف می‌زنند، بعد هم خصوصی می‌گویند اینها برای آبروداری است؛ برای اینکه مثلاً در مقابل مخالفانشان در داخل کشورشان کم نیاورند، یک چیزهایی را اینها می‌نویسند. خب، این به ما ربطی ندارد. اگر بنا باشد که اینها ملاک عمل قرار بگیرد، آنچه آنها نوشتند، قطعاً ملاک عمل نخواهد بود. آنها البتّه درباره‌ی ما هم این حرف را می‌زنند. آنها گفتند که ممکن است بعد از آنکه این مذاکرات انجام گرفت، رهبری برای آبروداری یک اظهار مخالفتی بکند؛ کافر همه را به کیش خود پندارد. ما حرفمان با مردم بر مبنای اعتماد متقابل است؛ مردم به این حقیر ضعیف اعتماد کردند، بنده هم به تک تک این ملّت اعتماد دارم؛ به این حرکت عمومی اعتماد دارم؛ معتقدم «یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَهًْ»؛ اعتقاد دارم دست خدا است که دارد کار می‌کند. بیست‌ودوّم بهمن را نگاه کنید، در آن سرما، در آن مشکلات؛ روز قدس را نگاه کنید، در آن گرما با آن دهان روزه؛ چه کسی مردم را می‌آورد در این خیابان‌ها؟ چه گیرشان می‌آید از آمدن در این خیابان‌ها؟ این دست خدا است؛ خدا را می‌بینیم، اعتماد می‌کنیم به این حرکت مردمی، به این احساس مردمی، به این صدق و بصیرت مردمی اعتماد می‌کنیم؛ حرف می‌زنیم با هم؛ آنها [طرف مقابل] جور دیگری عمل می‌کنند، ما را هم با خودشان مقایسه می‌کنند. بنابراین دغدغه‌ی این حقیر وجود دارد؛ الان هم من دغدغه دارم که اینها چه خواهند کرد و چگونه عمل خواهد شد.
نکته‌ بعدی؛ بعضی‌ها موافقت کردند، بعضی مخالفت کردند؛ در این مطبوعات ما، در این نوشته‌های [کشور] ما، در سایت‌های فضای مجازی و غیره، بعضی ستایش می‌کنند، بعضی هم مخالفت می‌کنند؛ به اعتقاد بنده مبالغه نباید کرد، عجله هم نباید کرد، باید ببینیم چه اتّفاقی خواهد افتاد؛ البتّه من به خود مسئولین هم این را گفته‌ام همین چند روز؛ مسئولین باید بیایند مردم را و به خصوص نخبگان را از جزئیّات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است؛ همدلی و هم‌زبانی که ما گفته‌ایم، همدلی یک چیز زورکی نیست، یک چیز دستوری نیست که کسی دستور بدهد که مردم همدلی کنید، مردم هم بگویند چشم، این همدلی نمی‌شود؛ همدلی مثل یک گل است، مثل یک نهال و بوته‌ی گل است، باید نهال را نشاند در زمین، بعد از آن مراقبت کرد، آن را آبیاری کرد، از لطمه زدن به آن باید جلوگیری کرد تا این همدلی رشد کند؛ بدون این، همدلی نخواهد شد. همدلی از هم‌زبانی هم بهتر است، هم‌زبانی هم خوب است.
ای بسا هندو و ترک هم‌زبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است
همدلی از هم‌زبانی بهتر است
همدلی لازم است؛ همدلی را باید به‌وجود آورد؛ همدلی را باید رشد داد. این توصیه‌ی من به همه است. الان فرصت خوبی است برای همدلی؛ یک عدّه‌ای مخالفند، یک عدّه‌ای اعتراض دارند؛ خیلی خب، مسئولین ما که مردمان صادقی هستند، مردمان علاقه‌مند به منافع ملّی‌اند، بسیار خب، یک جمعی از مخالفین را - از آن افرادی را که شاخصند - دعوت کنند، حرف‌های آنها را بشنوند؛ ‌ای بسا در حرف‌های آنها یک نکته‌ای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکته‌ای هم نبود، آنها را قانع کنند؛ این می‌شود همدلی؛ این می‌شود یکسان‌سازی دل‌ها و احساس‌ها، و به تبع آن عمل‌ها. به نظر من بنشینند، بشنوند، بحث کنند. حالا ممکن است بگویند آقا ما سه ماه بیشتر زمان نداریم؛ خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمین نمی‌آید؛ چه اشکالی دارد؟ کما اینکه آنها در یک برهه‌ دیگری هفت ماه زمان را عقب انداختند. خیلی خب، دوستان ما هم اگر چنانچه در این همدلی‌ها و هم‌زبانی‌ها و تبادل‌نظرها یک وقتی گرفته شد، چه اشکال دارد، وقتی گرفته بشود، یک خرده زمان آن تصمیمات نهایی عقب بیفتد؛ طوری نخواهد شد. این هم نکته بعدی.
نکته‌ بعدی این است که این مذاکراتی که دارد انجام می‌گیرد - که بخشی از آن هم مذاکره‌ی با طرف‌های آمریکایی است - فقط در موضوع هسته‌ای است؛ فقط. ما در هیچ موضوع دیگری فعلا با آمریکا مذاکره نداریم؛ هیچ؛ این را همه بدانند؛ نه در مسائل منطقه، نه در مسائل گوناگون داخلی، نه در مسائل بین‌المللی؛ امروز فقط موضوع مورد بحث و مورد مذاکره، مسائل هسته‌ای است. حالا، این تجربه‌ای خواهد شد؛ اگر طرف مقابل از کج‌تابی‌های معمولی خودش دست برداشت، این یک تجربه‌ای برای ما می‌شود که خیلی خب، پس می‌شود در یک موضوع دیگر هم با اینها مذاکره کرد؛ امّا اگر دیدیم نه، این کج‌تابی‌هایی که همیشه از اینها دیده‌ایم باز هم وجود دارد و کج‌راهه دارند می‌روند، خب طبعاً تجربه‌ گذشته‌ ما تقویت خواهد شد. طرف مقابل ما همه‌ دنیا هم نیستند، به این هم توجّه بشود. گاهی در تعبیرات آدم می‌شنود - من گله هم کردم - از بعضی از دوستان که می‌گویند جامعه‌ بین‌المللی! جامعه‌ی بین‌المللی را آنها می‌گویند، جامعه‌ی بین‌المللی‌ای در مقابل ما نیست؛ یک آمریکا و سه کشور اروپایی؛ همین. آنهایی که در این مسئله دارند با ملّت ایران لج‌بازی و کج‌تابی و بدعهدی و خباثت می‌کنند، یکی آمریکا است، یکی [هم] سه کشور اروپایی؛ کس دیگری در مقابل ما نیست. همین دو سال، دو سال و نیم قبل از این در همین شهر تهران، نمایندگان ارشد بیشتر از ۱۵۰ کشور آمدند، حدود پنجاه رئیس کشور در تهران در جریان جنبش غیرمتعهّدها که در تهران بود جمع شدند؛ مال دو سه سال پیش [است]، مال صد سال پیش که نیست؛ مال همین تازه است؛ جامعه‌ی بین‌المللی اینها هستند. اینکه ما مدام بگوییم «جامعه‌ بین‌المللی باید اعتماد کند»، جامعه‌ بین‌المللی کجا بود؟ جامعه بین‌المللی به ما کاملا هم اعتماد دارد؛ در همین کشورها هم خیلی از ملّت‌هایشان، دولت‌هایشان را قبول ندارند. این هم نکته بعدی.
نکته‌ آخر خواسته‌های بنده است. من یک خواسته‌هایی از مسئولین داشته‌ام که این را به آنها عرض کردم، گفتم و روی آنها اصرار دارم. یکی این مسئله است که بدانند دستاورد کنونی هسته‌ای ما چیز باارزشی است؛ این را بدانند؛ به چشم کم‌ارزش و چیز سبک به آن نگاه نکنند؛ چیز باارزشی است. صنعت هسته‌ای برای یک کشور، یک ضرورت است. اینکه بعضی از روشنفکرنماها قلم بردارند و قلم بزنند که «آقا ما صنعت هسته‌ای را می‌خواهیم چه‌کار کنیم» این فریب است؛ این شبیه همان حرفی است که زمان قاجارها وقتی نفت کشف شده بود و انگلیس‌ها آمده بودند می‌خواستند نفت را ببرند، اینجا دولتمرد قاجاری می‌گفت ما این مادّه‌ی بدبوی عَفِن را می‌خواهیم چه‌کار کنیم، بگذارید بردارند ببرند! این شبیه آن است. صنعت هسته‌ای برای یک کشور یک ضرورت است؛ هم برای انرژی، هم برای داروهای هسته‌ای که بسیار مهم است، هم برای تبدیل آب دریا به آب شیرین، و هم برای بسیاری از نیازهای دیگر در زمینه‌ی کشاورزی و غیرکشاورزی. صنعت هسته‌ای در دنیا، یک صنعت پیشرفته است، یک صنعت مهم است؛ این را هم بچّه‌های ما خودشان به دست آوردند؛ این انفجار ظرفیّت‌های درونی و استعدادهای درونی بچّه‌های ما بود. حالا فلان کشور عقب‌افتاده، می‌گوید اگر ایران غنی‌سازی داشته باشد من هم می‌خواهم غنی‌سازی داشته باشم؛ خیلی خب برو تو هم غنی‌سازی کن؛ بلدی برو بکن. ما که غنی‌سازی را از کسی نگرفتیم، استعداد درونی ما است؛ [اگر] شما هم استعداد درونی در ملّتت داری، برو غنی‌سازی کن؛ [این] بهانه‌گیری‌های بچّه‌گانه که بعضی از کشورها می‌کنند. غنی‌سازی و آنچه در زمینه‌ی هسته‌ای تا امروز پیش‌آمده است، یک دستاورد بسیار مهم است؛ این چیز کمی نیست. و این گام‌های ابتدایی ما در این صنعت است. باید در این صنعت کار بشود، حرکت بشود، پیشرفت بشود. حالا چند کشور جنایتکاری که خودهاشان یا بمب هسته‌ای را علیه ملّت‌ها به کار بردند مثل آمریکا، یا آزمایش کردند مثل فرانسه - فرانسه همین ده، دوازده سال قبل از این سه آزمایش هسته‌ای پشت سر هم در اقیانوس کرد که اینها مخرّب است و محیط دریایی را نابود می‌کند؛ سه آزمایش هسته‌ای بسیار خطرناک؛ [در] دنیا هم یک جنجال مختصری کردند، بعد هم دهن‌ها را بستند، تمام شد - اینها دارند به ما می‌گویند! ما دنبال انفجار هسته‌ای نیستیم، دنبال آزمایش هسته‌ای نیستیم، دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم؛ نه به‌خاطر اینکه آنها می‌گویند، [بلکه] به‌خاطر خودمان، به‌خاطر دینمان و به‌خاطر عقلمان. هم فتوای شرعی ما این است، هم فتوای عقلی ما این است. فتوای عقلی ما هم این است که ما امروز و فردا و هیچ وقت به سلاح هسته‌ای احتیاج نداریم؛ سلاح هسته‌ای برای یک کشوری مثل کشور ما مایه‌ی دردسر است که حالا تفصیل این بماند. بنابراین دستاورد هسته‌ای، بسیار مهم است و دنبال کردن این صنعت و صنعتی کردن کشور، بسیار چیز لازمی است؛ بایستی این مورد توجّه باشد.
مطالبه‌ بعدی ما از مسئولین این بوده است که گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید. خوشبختانه اخیراً یکی از مسئولین محترم صریحاً گفت که ما به طرف مقابل هیچ اعتمادی نداریم و این خیلی چیز خوبی است. گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعده‌ نقد که می‌دهد - وعده‌ی نقد، نه عمل نقد - اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمی‌گردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند. امروز که یک تفاهم اوّلیّه به‌صورت یک یادداشت و یک اعلامیّه منتشر شده است و هنوز هیچ کار نشده است و خود طرفین می‌گویند که الزامی وجود ندارد، همین حالا که توانسته‌اند این مقدار حرکت را بکنند، شما دیدید رئیس جمهور آمریکا در تلویزیون ظاهر شد با چه ژستی، با چه ریختی!
مطلب بعدی که ما به مسئولین گفتیم و به مردم هم عرض می‌کنیم، این است که در این جزئیّات مذاکرات - که خیلی هم این چند ماه آینده مهم است - اتّفاقی که باید بیفتد این است که تحریمها به‌طور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها می‌گوید تحریم‌ها شش ماه دیگر لغو می‌شود، یکی می‌گوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر می‌گوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، اینها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتناء و قابل قبول نیست؛ تحریمها بایستی - اگر چنانچه حالا خدای متعال مقدّر فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند - در همان روز توافق به‌طور کامل لغو بشود؛ این باید اتّفاق بیفتد. اگر قرار باشد که لغو تحریم‌ها باز متوقّف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما اصلا مذاکره کردیم؟ اصلا مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریم‌ها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقّف کنند به یک چیز دیگری، اصلا قابل قبول نیست.
نکته‌ بعدی که به مسئولین محترم تذکّر دادیم و به شما هم عرض می‌کنیم، این است که به‌هیچ‌وجه اجازه داده نشود که به بهانه‌ نظارت، اینها به حریم امنیّتی و دفاعی کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً. مسئولین نظامی کشور به‌هیچ‌وجه مأذون نیستند که به بهانه‌ نظارت و به بهانه‌ی بازرسی و مانند این حرفها، بیگانگان را به حریم و حصار امنیّتی و دفاعی کشور راه بدهند، یا توسعه‌ دفاعی کشور را متوقّف کنند؛ توسعه دفاعی کشور، توانایی دفاعی کشور، مشت محکم ملّت در عرصه‌ نظامی، این بایستی همچنان محکم بماند و محکم‌تر بشود؛ یا حمایت ما از برادران مقاوممان در نقاط مختلف؛ اینها مطلقاً نبایستی در مذاکرات مورد خدشه قرار بگیرد.
تذکّر بعدی این است که هیچ شیوه‌ی نظارتی غیرمتعارف که جمهوری اسلامی را به یک کشور اختصاصی از لحاظ نظارت تبدیل می‌کند، به‌هیچ‌وجه مورد قبول نیست. همین نظارتهای متعارفی که در همه دنیا معمول است، اینجا هم همان نظارتها [باشد]، و نه بیشتر.
نکته آخر در این زمینه؛ توسعه‌ی علمی و فنّی هسته‌ای در ابعاد گوناگون، به‌هیچ‌وجه نبایستی متوقّف بشود. توسعه باید ادامه پیدا کند، توسعه فنّی. حالا محدودیّت‌هایی را ممکن است لازم بدانند قبول بکنند، ما حرفی نداریم. برخی از محدودیّت‌ها را قبول کنند، امّا توسعه‌ فنّی حتماً بایستی ادامه پیدا بکند و با شدّت و قدرت پیش برود. این عرایض ما است، حرفهای ما به برادرانمان اینها است. این حرفها را ما در جلسات خصوصی هم گفتیم؛ عمدتاً در طول این یک سال و نیم با رئیس‌جمهور محترم، و بعضاً در موارد نادری هم به مسئول مذاکرات که وزیر محترم خارجه‌ ما است گفتیم. این حرفهای من است؛ امّا حالا این خواسته‌ها را اینها با کدام شیوه‌ مذاکراتی می‌توانند تأمین کنند، این به عهده‌ خودشان است؛ بروند بنشینند شیوه‌های درست مذاکراتی را پیدا کنند، از آدم‌های مطّلع و امین بهره‌مند بشوند، از نظرات منتقدین مطّلع بشوند و آنچه را لازم است انجام بدهند. این هم مربوط به مسئله‌ هسته‌ای.
مسئله‌ یمن. سعودی‌ها بدعت بدی گذاشتند در این منطقه و البتّه خطا کردند، اشتباه کردند. کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام می‌دهد، عیناً همان کاری است که صهیونیست‌ها در غزّه انجام دادند. دو جنبه دارد: یکی اینکه جنایت است، نسل‌کشی است، قابل تعقیبِ بین‌المللی است، بچّه‌ها را می‌کشند، خانه‌ها را خراب می‌کنند، زیربناها را نابود می‌کنند، ثروت‌های ملّی را در یک کشور از بین می‌برند؛ خب، این یک جنایت بزرگ است؛ این یک طرف قضیّه است؛ طرف دیگر قضیّه این است که سعودی‌ها در این مسئله خسارت خواهند کرد، ضرر خواهند کرد و به‌ هیچ‌وجه پیروز نخواهند شد. دلیل خیلی واضحی دارد؛ دلیلش این است که توانایی‌های نظامی صهیونیست‌ها چندین برابر توانایی نظامی این سعودی‌های کذا و کذا [است]؛ چندین و چند برابر اینها، آنها توانایی نظامی داشتند؛ طرف مقابل آنها هم غزّه‌ی یک وجبی بود. اینجا طرف مقابل یک کشور است، یک کشور ده‌ها میلیونی؛ یک ملّت، کشور پهناور و وسیع. اگر آنها توانستند در غزّه پیروز بشوند، اینها هم خواهند توانست در اینجا پیروز بشوند؛ البتّه اگر آنها هم پیروز می‌شدند، باز پیروزی اینها احتمالش صفر بود؛ الان احتمالش زیر صفر است. اینها قطعاً ضربه خواهند خورد؛ قطعاً بینی سعودی‌ها به خاک مالیده خواهد شد. ما با سعودی‌ها اختلافات متعدّدی در مسائل گوناگون سیاسی داریم؛ امّا این را همیشه می‌گفتیم که سعودی‌ها در کار سیاست خارجی‌شان یک وقار و متانتی نشان می‌دهند؛ این وقار و متانت را هم از دست دادند. چند جوان بی‌تجربه، امور آن کشور را در دست گرفتند و دارند آن جنبه‌ توحّش را غلبه میدهند بر جنبه متانت و ظاهرسازی؛ این به ضررشان تمام خواهد شد. من هشدار می‌دهم به سعودی‌ها، از این حرکت جنایت‌آمیزی که در یمن می‌کنند باید دست بردارند؛ این در این منطقه قابل قبول نیست.
آمریکا هم البتّه از آنها دفاع می‌کند، حمایت می‌کند؛ طبیعت آمریکا این است، در همه قضایا طرف ظالم را می‌گیرد؛ طرف آن چهره‌ بد را می‌گیرد، به جای اینکه طرف مظلوم را بگیرد؛ این طبیعت آنها است، اینجا هم همان‌جور دارند عمل می‌کنند؛ ولیکن ضربه خواهند خورد، شکست خواهند خورد. حالا جنجال درست خواهند کرد که «ایران در کار یمن دخالت کرد»؛ بله، این دخالت است؛ اینکه ما نشسته‌ایم اینجا دو کلمه حرف می‌زنیم، این می‌شود دخالت؛ [امّا اینکه] هواپیماهای جنایتکارشان آسمان یمن را ناامن کرده‌اند، آن دخالت نیست! آنها برای یک چنین دخالتی، بهانه‌های ابلهانه برای خودشان جور می‌کنند؛ این بهانه‌ها، نه از لحاظ منطق بین‌المللی قابل قبول است، نه ملّت‌ها می‌پذیرند، و نه خدا می‌پذیرد. بنابراین آنچه لازم است همین است؛ بایستی اینها هرچه زودتر دست از این جنایت و فاجعه‌باری بردارند. ملّت یمن یک ملّت بزرگی است، ملّت کهنی است، ملّت دیرینی است؛ هزاران سال سابقه دارد. این ملّت این ظرفیّت را دارد، این توانایی را دارد که بنشیند برای خودش تکلیف دولت را معیّن بکند. البتّه کسانی سعی کردند خلأ قدرت ایجاد کنند، جنجال درست کنند، مسائلی را که در لیبی متأسّفانه پیش آمده - که بسیار وضعیّت بد و رقّت‌باری امروز در لیبی هست - می‌خواستند همین اوضاع را در یمن [هم] به‌وجود بیاورند؛ خوشبختانه نتوانستند. جوان‌های مؤمن، جوان‌های علاقه‌مند و معتقدین به منهاج امیرالمؤمنین (علیه الصّلاهًْ و السّلام) توانستند بایستند در مقابل اینها؛ شیعه و سنّی و شافعی و زیدی و حنفی و همه جورشان ایستاده‌اند در مقابل هجمه‌ی دشمن و ان‌شاءالله پیروز خواهند شد و پیروزی متعلّق به ملّت‌ها است.
پروردگارا ! برادران ما در هر نقطه‌ی دنیا هستند پیروزشان بفرما؛ پروردگارا! دشمنان اسلام و دشمنان ملّت‌های مسلمان را در هر نقطه‌ای که هستند مخذول و منکوب بفرما؛ پروردگارا! ما را با وظایفمان آشنا کن؛ ما را به وظایفمان عامل کن؛ روح مطهّر امام بزرگوار را با اولیایش محشور بفرما؛ ارواح طیّبه‌ی شهدا را با روح مطهّر حضرت صدّیقه‌ طاهره (سلام‌الله علیها) محشور بفرما.
والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۴
امیر مهدوی


تلاطم امواج، هر چند زورق‌ها را واژگون کند اما قادر به هماوردی با دریا و اقیانوس نیست.

هر چه امواج متلاطم‌تر باشد، عظمت دریا بیشتر به چشم می‌آید.

روز پنج‌شنبه گذشته آن هنگام که رهبرمعظم انقلاب به ارزیابی مذاکرات هسته‌ای پرداختند، آنچه بیش از همه به چشم آمد، وقار و آرامش و متانت ایشان با وجود بیان دغدغه‌های مهم درباره این مذاکرات بود چنان که پایگاه اینترنتی گروهک ملی-مذهبی در تحلیل خود خاطر نشان کرد «پاسخ آیت‌الله خامنه‌ای به مصاحبه اوباما با نیویورک تایمز- که تفاهم لوزان را پیروزی بزرگ دیپلماتیک خوانده بود- نوعی خونسردی بود... رهبر جمهوری اسلامی به خاطر نقش ایران در پرونده‌های مهم منطقه‌ای، دارای برگ‌های برنده و میدان مانور است. تأکید او بر اجماع داخلی در کشور در شرایطی بود که اوباما از اختلاف در آمریکا و نوعی موازی‌سازی سخن گفت»


محمد ایمانی طی یاد داشتی تحت عنوان "آقا راه خدعه رابست" در روزنامه کیهان نوشت:
1- تلاطم امواج، هر چند زورق‌ها را واژگون کند اما قادر به هماوردی با دریا و اقیانوس نیست. بلکه هر چه امواج متلاطم‌تر باشد، عظمت دریا بیشتر به چشم می‌آید. همان روح خدایی(ره) که درباره خبر فتح خرمشهر فرمود «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، خبرهای ناگوار را هم با آرامش پذیرا می‌شد چنان که در ماه‌های آغازین جنگ وقتی خبر سقوط یکی از شهرها را به ایشان می‌دهند، فقط می‌گوید «جنگ همین است دیگر»! و بعد «الله‌اکبر»! تکبیرهًْ الاحرام می‌گوید و به نماز می‌ایستد. از متن همان طمأنینه و آرامش مبتنی بر توکل حضرت حق است که امروز پایگاه‌های مهم استکبار یکی پس از دیگری در چهار گوشه غرب آسیا سقوط می‌کند.
2-  روز پنج‌شنبه گذشته آن هنگام که رهبرمعظم انقلاب به ارزیابی مذاکرات هسته‌ای پرداختند، آنچه بیش از همه به چشم آمد، وقار و آرامش و متانت ایشان با وجود بیان دغدغه‌های مهم درباره این مذاکرات بود چنان که پایگاه اینترنتی گروهک ملی-مذهبی در تحلیل خود خاطر نشان کرد «پاسخ آیت‌الله خامنه‌ای به مصاحبه اوباما با نیویورک تایمز- که تفاهم لوزان را پیروزی بزرگ دیپلماتیک خوانده بود- نوعی خونسردی بود... رهبر جمهوری اسلامی به خاطر نقش ایران در پرونده‌های مهم منطقه‌ای، دارای برگ‌های برنده و میدان مانور است. تأکید او بر اجماع داخلی در کشور در شرایطی بود که اوباما از اختلاف در آمریکا و نوعی موازی‌سازی سخن گفت». این برداشت البته، غریب نیست.
پیش از این بارها رسانه‌های غربی به آرامش رهبر معظم انقلاب در مدیریت چالش‌ها اذعان کرده‌اند چنان که روزنامه وال‌استریت ژورنال چندی پیش تصریح کرده بود «رهبر عالی ایران مسائل جانبی را که غرب پدید می‌آورد، به خوبی مدیریت می‌کند در حالی که ما در این توهم هستیم که تحریم‌ها، سلاح برنده است و می‌تواند ایرانی‌ها را متوقف کند». یا هفته‌نامه اکونومیست که نوشته بود «مدیریت آیت‌الله خامنه‌ای در بحران‌ها بی‌نظیر است. او به روش غیرمتعارف اما کارساز بحران‌ها را مدیریت می‌کند و این یکی از دلایل مقاومت و پایداری جمهوری اسلامی در برابر مسائلی است که از نگاه دیگران بحران و مشکل بسیار جدی ارزیابی می‌شوند». به همین دلیل هم صدای آمریکا در تحلیلی تصریح کرد «تنها راهی که تحریم‌ها می‌تواند موثر واقع شود این است که گروهی در ایران دست‌ها را بالا بگیرند اما تا زمانی که آقای خامنه‌ای تصمیم‌گیر نهایی است چنین اتفاقی امکان‌پذیر نیست و جمهوری اسلامی عقب‌نشینی نخواهد کرد». در فرآیند تقابل منطق عزت، حکمت و مصلحت با سیاست‌های استکباری بود که روزنامه فرانسوی لوموند دو سال پیش اذعان کرد «مذاکره با ایران به کابوسی برای قدرت‌های غربی و مایه افسردگی آنان تبدیل شده چرا که نمی‌توانند رهبر ایران را بترسانند(!) مقاومت ایران به محک آزمایش‌ جهان چند قطبی تبدیل شده است.»
3- بیانات روز پنج‌شنبه رهبرمعظم انقلاب ضمن آن که پاسخ به چند شبهه بود، اقتدار نظام اسلامی (معطوف به ملت) را به رخ دشمنان کشید و توپ را مجددا به زمین دشمنانی برگرداند که سعی کرده بودند بیانیه لوزان را بهانه‌ای برای ذوق‌زدگی تجدیدنظرطلبان و ناامید کردن ملت و نخبگان ایران قرار دهند. ایشان فهرستی از دغدغه‌های مفهوم و انکارناپذیر نزد عوام و خواص را مطرح کردند که به نوبه خود، مؤاخذه برخی افراد ساده‌انگار یا مغالطه‌گر است.   «اینکه گفته شود جزئیات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، حرف دقیقی نیست»، «مسئولان  باید  مردم و بخصوص نخبگان را از جزئیات و واقعیات مطلع کنند، ما چیز محرمانه و مخفی نداریم؛ این مصداق همدلی با مردم است، همدلی که ما گفته‌ایم چیز زورکی نیست»، «من گله کردم از بعضی دوستان که می‌گویند جامعه بین‌المللی! جامعه بین‌المللی در مقابل ما نیست؛  یک آمریکا و سه کشور اروپایی؛ همین»، و «مذاکره فقط در موضوع هسته‌ای است»، نقد لطیف و تذکر توأم با عطوفت مقتدای انقلاب نسبت به محافلی است که به هر انگیزه‌ای سعی کردند بیانیه لوزان را به عنوان «یک پیروزی مشعشع تاریخی»(!؟) و البته برگشت‌ناپذیر و غیرقابل چون و چرا که مهر رهبری پای آن است جا بیندازند و منطق کورباش و دورباش را بر این شبه توافق پر از ابهام حاکم کنند و خواسته یا ناخواسته شعار راهبردی معظم‌له درباره همدلی و همزبانی را مصادره به مطلوب خود کنند. همچنین بیانات معظم‌له، رد صریح این اظهارنظر برخی مسئولین بود که می‌گفتند مذاکرات محرمانه است و مردم و نخبگان 3 ماه دیگر صبر کنند وقتی توافق قطعی شد -یعنی کار از کار گذشت- آنگاه از جزئیات مطلع می‌شوند! ایشان تصریح کردند این نوع رویکرد زورکی که همدلی نیست. تذکر دیگر درباره نیفتادن در دام تبلیغات غرب و «جامعه جهانی» معرفی نکردن زورگویان بدعهد و متقلب عالم است و اینکه در بحبوحه نقض عهدها و خباثت‌های مکرر آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در همین یکی دو سال اخیر- نظیر اعمال بیش از 130 تحریم جدید که نشانه روشن عداوت و خباثت است- خوش‌بینی به گسترش مذاکرات به حوزه‌های دیگر فاقد الزامات عقلی است.
4- تأکید بر استقبال از توافق خوب و اینکه توافق نکردن بهتر از توافق بد است در کنار مرور برخی دلایل عدم اعتماد و خوش‌بینی به آمریکا، فضای مانور را از رسانه‌های تحریف‌گر و حلقوم‌های مغالطه‌کار می‌گیرد. به عبارت دیگر محل واقعی نزاع و اختلاف در این بیانات کاملاً روشن می‌شود. نه خود مذاکرات اصالت دارد- چنان که برخی شیفتگان بی‌اراده مطرح می‌کنند- و نه صرف توافق به هر قیمت می‌تواند در تراز منافع و عزت ملی موضوعیت داشته باشد به ویژه اینکه به تصریح معظم‌له، انتشار فکت‌شیت (گزارش برگ) کذایی از سوی مقامات آمریکایی مقارن با انتشار بیانیه مشترک نشان از بی‌صداقتی طرف اصلی مذاکره دارد. ایشان بدین ترتیب سستی یک دوگانه مغلوط را نیز مبنی بر اینکه یا باید به مذاکره کنندگان ایرانی اعتماد داشت و بنابراین هر چه را پذیرفتند پذیرفت و یا اینکه در محتوای بیانیه و توافق دقت و تأمل کرد و توافق بد را پس زد که در این صورت به معنای بی‌اعتمادی به مذاکره کنندگان است! نشان دادند. رهبر انقلاب با رد این انگاره غلط - یا مغالطه- برای چندمین بار تصریح کردند که به تیم مذاکره کننده اعتماد دارند و در عین حال به شهادت واقعیت‌های دور و نزدیک، آمریکا را «اهل فریب و دروغ و نقض عهد و حرکت در خلاف جهت صحیح» می‌شمارند. این واقعیت چنان آشکار است که سیروس ناصری (عضو ارشد اولین تیم مذاکره کننده آقای روحانی) 3 بار در سال گذشته (24 آبان در مصاحبه با ایسنا، 25 بهمن در مصاحبه با خبر آن لاین و اوایل اسفند در مصاحبه با اعتماد) تصریح کرد «هیئت مذاکره کننده باید به دقت جزئیات را بررسی کند تا تجربه توافق ژنو تکرار نشود، اتفاقی که با اجرای توافق ژنو افتاد، اتفاق مثبتی نبود و معلوم شد 5+1 به ویژه آمریکا هر جا که برخی موارد روشن نباشد، سوءاستفاده می‌کنند»، «دغدغه سوءاستفاده آمریکا از توافق دو مرحله‌ای که توسط رهبری مطرح شد یک دغدغه عمومی است. توافق ژنو از سوی آمریکایی‌ها مورد سوءاستفاده قرار گرفت» و «مسیر توافق ژنو منجر به این شد که نه تنها آمریکایی‌ها بلکه اروپایی‌ها با سوء تعبیرها و تفسیرها، اقدامات‌ روشنی که مغایر با روح تفاهم کلی است انجام می‌دهند». بیانات رهبر معظم انقلاب، منع ادامه حرکت بر ریل اعتماد و خوش‌گمانی بی‌مبنا به آمریکا و پیشه کردن واقع‌گرایی در کنار اخذ ضمانت‌های لازم -نظیر لغو فوری و بلافاصله همه تحریم‌ها که مورد تصریح رئیس‌جمهور محترم نیز قرار گرفت- است.
5- همچنان ابهامات مهمی در مذاکرات و متن و حواشی بیانیه لوزان وجود دارد که باید برطرف شود. اگر دشمنان همچنان تهدید می‌کنند که گزینه نظامی روی میز است یا سگ زنجیری آنها از بمباران تأسیسات اتمی ایران سخن می‌گوید، چه دلیلی وجود دارد که بخشی از غنی‌سازی ما- و لو به شکل محدود- در تأسیسات امن فردو انجام نشود و مثلاً یکهزار دستگاه از 5 هزار سانتریفیوژ مشغول غنی‌سازی در فردو دایر نباشد؟ یا اینکه این چه منطقی است که هر مکانی را طرف غربی «مشکوک» اعلام کرد، باید ذیل پروتکل الحاقی و حتی نظارتی گسترده‌تر و فراتر از آن مورد بازرسی قرار گیرد؟! و اصلاً کدام نهاد بی‌طرفی برای این بازرسی‌ها چارچوب عقلانی روشن می‌کند؛ آمانو که گماشته آمریکایی‌هاست؟! (اوباما می‌گوید ایران نمی‌تواند مکانیزم ما را در این باره وتو کند). اگر قرار شد حاصل چندین سال غنی‌سازی را اکسید یا صادر کنیم و به رقمی ناچیز برسانیم آیا می‌توانیم در صورت نقض عهد آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها، ما نیز این ظرفیت یا اصل سیستم غنی‌سازی از هم گسیخته را بلافاصله به حالت اول برگردانیم؟ اصلاً یک سؤال مهم ریاضی! اگر قرار است در ازای توقف فعالیت 14 هزار سانتریفیوژ دلمان خوش باشد که 5 هزار دستگاه به غنی‌سازی- البته غیرصنعتی- ادامه می‌دهند و در عین حال قرار دیگر این باشد که ذخیره 10 هزار کیلوگرمی اورانیوم غنی شده به 300 کیلوگرم کاهش یابد، در این صورت قرار است آن 5 هزار دستگاه دقیقا چه کاری را انجام دهند؛ چرخ کردن اورانیوم غنی‌ شده و تبدیل آن به اورانیوم غنی‌ نشده یا اینکه قرار است در یک طرف مشغول نمایش غنی‌سازی و در طرف دیگر مشغول خنثی‌سازی اورانیوم غنی شده باشیم؟!
6- هدف پنهان آمریکا از مذاکرات آن‌گونه که 2 سال پیش نیویورک‌تایمز نوشت «شکستن اسطوره ایستادگی ایران است». این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که به بیان جرج فریدمن (مدیرموسسه استراتفور) در مصاحبه با روزنامه آکشام «نفوذ ایران از دامنه رشته کوه‌های هیمالیا در افغانستان تا سواحل دریای مدیترانه امتداد یافته است. کاملا محرز است که سیاست هسته‌ای آیت‌الله خامنه‌ای براساس دو اصل پایه‌ریزی شده، اول اینکه تا زمانی که عقب‌نشینی کنید، قدرت‌ها به شدیدترین نحو به تهدیدهای خود ادامه می‌دهند و دوم اینکه تا زمانی که تهدید وجود دارد، مصالحه‌ای انجام نخواهد شد». آمریکای مستأصل در برابر انقلاب اسلامی و ملت‌های بیدار شده منطقه، اولویت استراتژیک خود را اعاده حیثیت ابرقدرتی به واسطه القای ضعف ایران قرار داده است. اوباما در عین حال مایل است این راهبرد را با تاکتیک فریب و تعامل و توافق به قطعیت برساند و آنگاه معرکه‌گیری را آغاز کند همچنان که او و تیمش درباره یک چرک‌نویس- تعبیر دکتر ظریف از بیانیه لوزان- هیجان‌زده شدند و مافی‌الضمیر خود را بیرون ریختند. در مقابل اما جبهه امت-امامت قرار دارد که در آن امام و امت اعتماد کامل به یکدیگر دارند. حتما به خاطر دارید سخنان فرید زکریا- از چهره‌های مطبوعاتی نزدیک به اوباما- در تیرماه سال 89 و در روزنامه واشنگتن‌پست را که تصریح کرد «برخلاف تبلیغات ما آیت‌الله خامنه‌ای همچنان محبوب‌ترین سیاستمدار ایران است، این را مازیار بهاری خبرنگار نیوزویک به من گفت که مدتی هم در ایران زندانی بود. من از حامیان سرسخت اپوزیسیون در ایران هستم اما جمهوری اسلامی مشروعیت دارد». 8 ماه بعد مهاجرانی که خود را رئیس اتاق فکر جنبش سبز در خارج معرفی می‌کرد ضمن سخنانی در کتابخانه کنزینگتون تصریح کرد «یک نقطه خاکستری و نه حتی تاریک در زندگی آیت‌الله خامنه‌ای وجود ندارد». ایمان به وعده‌های الهی و شرافت و عزت و پاکی ملت ایران، همه سرمایه مردی الهی است که در تلاطم سهمگین امواج چالش‌ها خم به ابرو نمی‌آورد و با وجود دغدغه‌های بزرگ، با وقار و متانت و امید تمام، منش دریا را پیشه می‌کند. او دست پرورده امام بزرگوار است و به تعبیر دی‌ولت «راز قدرت خامنه‌ای پاسداری از میراث خمینی است. ما در غرب آن قدر دین را ضعیف کرده و به حاشیه رانده‌ایم که قدرت و توانایی آن را دست کم می‌گیریم و متوجه نمی‌شویم که می‌توان برای خدا مبارزه کرد. خمینی در سال 1980 حمله عراق را این‌گونه تفسیر کرد. محبوبیت خمینی پس از 20 سال از درگذشت او همچنان به قوت خود باقی است. آنچه خامنه‌ای واقعا به آن معتقد است خواسته‌ها و سفارش‌های خمینی است و همین راز قدرت خامنه‌ای است»
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۰۷:۴۰
امیر مهدوی



خبرنگار: سلام آقای «بهشت زاده»! میشه بفرمایید نظرتون درباره بیانیه لوزان کلاً چیه؟
سلام. شما خوبید؟ خانواده خوبن؟ بچه‌ها خوبن؟ تعطیلات خوش گذشت؟ هوا خوب بود؟ پسته خوردید؟ کجاها...
 
خبرنگار: ممنون... اگر میشه درباره بیانیه لوزان صحبت کنیم!
بله... اونم خوب بود. دیگه همه چیز حل شده خدا رو شکر. جهان امن شده. با همه دوست شدیم. قوانین رو اجرا می‌کنیم و به امید خدا خوش می‌گذره.
 
خبرنگار: اون که بله... میخواستم اگر امکان داره کمی درباره اینکه قراره تحریمها بعد از تاییدات آزانس برداشته بشه صحبت بفرمایید.
بله دیگه. اونا میان میبینن و بعد میرن تایید میکنن و بعد تحریمها برداشته میشه و بعد ما خوشحال میشیم!
 
خبرنگار: آژانس چطوری تایید میکنه؟ یعنی پروسه‌اش چطوریه؟
اینجوری که اونا میان میبینن و می‌پرسن شما اینجا دارید بمب درست می‌کنید؟ بعد ما میگیم نه، بمب درست نمی‌کنیم. بعد اونا میرن و به همه میگن که ما بمب درست نمی‌کنیم و همه هم تحریمها رو بر می‌دارن.
 
خبرنگار: به همین سادگی قبول میکنن؟
خب اگر قبول نکردن، به جون مامانمون قسم میخوریم! مثلا میگیم به جون مامانی ما اینجا بمب درست نمیکنیم. اونا هم قبول میکنن دیگه.
 
خبرنگار: جداً؟
پس چی؟ اونا خیلی آدمای خوبی هستن. من از نزدیک دیدمشون. اونا که هیچی، حتی آمریکایی‌ها هم آدمای خوبی هستن. همون وزیر انرژی‌شون رو دیدید؟ دیدید چقدر بانمک بود؟ اصلا به اون قیافه بامزه میاد آدم بدی باشه؟ من مطمئنم اگه قسم بخوریم باور میکنن و زنگ میزنن به همه میگن که زودِ زودِ زود تحریمها رو بردارن!
 
خبرنگار: از بابت جاسوسی هسته‌ای و صنعتی هم نگران نیستید؟
نه، اونا که جاسوس نیستن، کارشناس آژانسن ناسلامتی!
 
خبرنگار: حالا اگر یه وقت خواستن جاسوسی کنن چی؟
حالا اگر یه وقت شیطون گولشون زد و خواستن جاسوسی کنن ما بهوشن میگیم که دستاشون رو بزارن روی چشماشون و هیچ جا رو نبینن تا ما بگیم. بعد هم میریم اونجا که میخوان بازرسی کنن و میگیم حالا دستاشون رو بردارن. بعد هم که دیدن دوباره میگیم دستاشون رو بزارن روی چشماشون تو خود فرودگاه. اینجوری دیگه اگه شیطون هم گولشون بزنه نمیتونن جاسوسی کنن!
 
خبرنگار: پس مثل اینکه همه چیز خیلی خوبه و هیچ خطری ما رو تهدید نمیکنه.
همینطوره. من که خیلی خوشحالم. اصلاً دوست شدن با این و اون خیلی خوبه. من خیلی دوست داشتم با آدمای خوب دوست بشم. اگه کاری ندارید برم. برم؟

منبع : رجانیوز
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۴۲
امیر مهدوی