نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۸۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

Image result for ‫دکتر یدالله جوانی‬‎


تحلیل محتوای برخی از سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها چهره‌های سیاسی دولتی و غیردولتی همسو نشان می دهد که نه تنها هشدارها جدی نگرفتند، بلکه معتقدند که می‌توان حتی بر روی گفته‌های شفاهی و وعده‌های مقامات آمریکا به صورت لفظی هم حساب باز کرد!

در دولت یازدهم، مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه ۵+۱ با سابقه نزدیک به یک دهه، عملاً به مذاکره ایران با آمریکا تبدیل شد. این رویداد عجیب و غیرمتعارف، از تفکر و باوری سرچشمه گرفت که آمریکا را کدخدای ده می‌دانست و می‌پنداشت با کدخدا بستن راحت‌تر است.
در گرماگرم رقابت‌‌های انتخاباتی ریاست جمهوری در سال ۹۲، یکی از نامزدهای احتمالی در آن مقطع زمانی، گشودن گره‌ها از موضوع هسته‌ای و عبور از بن‌بست ایجاد شده در مسیر مذاکره را، مشروط به رفتن دولت بعدی به سمت مذاکره با آمریکا اعلام کرد و گفت: «بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحت‌تر از مذاکره با اروپاست، چرا که اروپایی‌ها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند. از این‌رو، دولت بعدی باید بتواند رابطه ایران و آمریکا را از حالت تخاصم به مرحله تنش که یک مرحله پایین‌تر است، برساند.»
آقای دکتر حسن روحانی که در آن زمان به عنوان نامزد احتمالی انتخابات ریاست‌جمهوری در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۹۲ در دانشگاه صنعتی‌شریف با دانشجویان سخن می‌گفت، دلیل راحتی مذاکره با آمریکا را، اینچنین بیان می‌دارد: «آمریکایی‌ها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحت‌تراست.»
مبتنی بر چنین نگاهی و پس از شکل‌گیری دولت یازدهم به ریاست آقای روحانی، اولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی رفتن به سمت کدخدا شد. در آن ایام، اینگونه تصور می‌شد که این مسیر ما را در کوتاه‌ترین زمان به نتیجه می‌رساند و حتی در کمتر از شش ماه هم می‌توان به توافقی جامع دست یافت و در پرتو این توافق، با برداشتن فشارها از اقتصاد ایران، به شکوفایی اقتصادی رسید و مشکلات معیشتی و رفاهی مردم را حل کرد. در آن فضای پرهیجان و ذوق‌زدگی که طبیعی شرایط پس از هر انتخابات در کشور است، عده‌ای گمان کردند، در پرتو دیپلماسی نوین، می‌توان بن‌بست مذاکرات را شکست و کاری را که دیگران در یک دوره طولانی هشت ساله نتوانستند انجام دهند، می‌توان در پرتو عقلانیت و تدبیر، طی چندماه به سرانجام رساند. اما در همان فضای پراحساس، رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی، همواره همگان و از جمله دولتمردان در دولت یازدهم را، به واقع‌بینی دعوت کرده و در سخنرانی‌های متعدد با ذکر استدلال، غیرقابل اعتماد بودن آمریکایی‌ها را گوشزد کرده و هشدار می‌دادند که مسئولان مراقب باشند فریب لبخندهای آنان را نخورند. برای نمونه، مقام معظم رهبری در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان ارتش در دانشگاه شهید ستاری در تاریخ ۱۳/۷/۱۳۹۲ می‌فرمایند: «ما دولت ایالات متحده آمریکا را دولتی غیرقابل اعتماد می‌دانیم؛ دولتی خودبرتربین، دولتی غیرمنطقی و عهدشکن ... به دولت آمریکا اعتماد نداریم؛ به مسئولین خود اعتماد داریم، خوشبین هستیم، از آنها می‌خواهیم که با دقت، با ملاحظه‌ همه جوانب گام‌ها را درست بردارند، محکم بردارند، منافع ملی را یک لحظه به فراموشی نسپرند.» معظم‌له در آبان‌ماه همان سال در دیدار با دانش‌آموزان و دانشجویان، با تشریح خصوصیات دولت استکباری ایالات متحده می‌فرمایند: «هر ملتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتی آن کسانی که دوست آمریکا بودند.»
تحلیل محتوای برخی از سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها چهره‌های سیاسی دولتی و غیردولتی همسو با دولت از یک طرف و مروری بر صدها یادداشت و سرمقاله در مطبوعات طرفدار دولت از طرف دیگر طی یک‌سال و نیم گذشته، نشان می‌دهد، آنان هشدارهای رهبری در خصوص غیرقابل اعتماد بودن آمریکا را نه تنها جدی نگرفتند، بلکه معتقدند که می‌توان حتی بر روی گفته‌های شفاهی و وعده‌های مقامات آمریکا به صورت لفظی هم حساب باز کرد!
در چنین هنگامه‌ای است که پس از تمدیدهای چهارماهه و هفت‌ماهه مذاکرات به دلیل نرسیدن به توافق در دوره شش ماهه اول پس از توافق ژنو و در حالی که برخی از مقامات ایرانی از نزدیک بودن زمان رسیدن به توافق سخن می‌گویند، ۴۷ سناتور آمریکایی در یک اقدام عجیب و غیرمتعارف، با ارسال نامه هشدارآمیز به مقامات ایرانی به صورت سرگشاده از واقعیت غیرقابل اعتماد بودن کدخدای ده، با قلم خود رونمایی می‌کنند.
این ۴۷ سناتور جمهوریخواه در نامه خود به صورت صریح و قاطع به مقامات ایران اخطار می‌دهند که هیچ توافق هسته‌ای با دولت باراک اوباما، بعداز اتمام ریاست‌جمهوری وی در سال۲۰۱۶ میلادی پایدار نخواهد بود. در بخشی از این نامه سرگشاده آمده است: «با مشاهده مذاکرات هسته‌ای شما با دولت‌مان دریافتیم که شاید برداشت درستی از سیستم قانونی ما ندارید. هر آنچه که به تأیید کنگره نرسد، فقط توافق اجرایی است. رئیس‌جمهور بعدی می‌تواند این توافق را صرفاً با یک امضا لغو کند و یا کنگره‌های آتی می‌توانند مفاد این توافق را در هر زمانی که بخواهند تغییر دهند»!
نکته قابل توجه اینکه، اغلب رهبران جمهوریخواه کنگره مانند «تد کروز»، «راند پال» و «مارکو روبیو» این نامه را امضا کرده‌اند.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه (۱۹/۱۲/۹۳) در جمع نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، ضمن ارائه گزارشی از روند مذاکرات هسته‌ای، با اشاره به نامه ۴۷ سناتور آمریکایی گفت: «در این نوع نامه‌نگاری که کاری بی‌سابقه و غیر دیپلماتیک است، در واقع به ما گفته می‌شود که ایالات متحده غیرقابل اعتماد است.»
اکنون که فریادهای غیرقابل اعتماد بودن کدخدای ده، از درون هیئت حاکمه خود این کدخدا به گوش می‌رسد، باید منتظر ماند و دید، آیا نگاه کسانی که به آمریکا چشم امید بسته بودند، تغییر می‌کند یا نه. البته نگارنده معتقد است، پذیرش عنوان کدخدایی برای دولت آمریکا از همان اول یک اشتباه راهبردی بود. ایالات متحده گرچه روزی یک ابرقدرت از دو قدرت حاکم بر جهان بود، لکن هم‌اکنون آمریکا، یک امپراتوری در حال فرو ریختن است.

نویسنده : دکتر یدالله جوانی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۱۷
امیر مهدوی

Image result for ‫استاد میرباقری‬‎

در عالم این سه‌تا جریان هست. دوتا جریان با نبی اکرم درگیر هستند. هم کفر و هم نفاق. این دوتا جریان هم دوتا شبکه تاریخی هستند. خیال نکنید که مثلاً جزیره‌های مستقل با حضرت می‌جنگند. نه. کفر امام دارد. آدمی که کافر شده زیر چتر ائمه کفر قرار می‌گیرد. لذا جغرافیایی هم که ما داریم جغرافیای طبیعی و سیاسی و اینها نیست. جغرافیای انگیزه است. صف‌بندیهای عالم این جوری است.

اولین شب از مراسم عزاداری ایام فاطمیه در دفتر نماینده مقام معظم رهبری در شورایعالی انقلاب فرهنگی، شب گذشته و با سخنرانی حجت الاسلام سید مهدی میرباقری برگزار شد.

به گزارش رجانیوز در این مراسم که با حضور عاشقان اهل بیت علیهم السلام برگزار شده بود، پس از سخنرانی آیت الله میرباقری، مداحان اهل بیت به مرثیه خوانی پرداختند.

آنچه در ادامه می خوانید متن کامل سخنرانی استاد میرباقری در اولین شب از مراسم عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیها است.

گفتنی است این مراسم به مدت پنج شب از شنبه ۲۳ اسفندماه ۱۳۹۳ لغایت چهارشنبه ۲۷ اسفندماه از ساعت ۱۶:۳۰ در دفتر دکتر جلیلی و با موضوع شرح خطبه آن بانوی بزرگوار برگزار می گردد. سخنرانان این مراسم آیت الله سید حسن مصطفوی، آیت الله عباس کعبی،  آیت الله ابوالقاسم خزعلی و آیت الله محی الدین حائری شیرازی خواهند بود.

لازم به ذکر است ورود برای عموم برادران و خواهران آزاد است. همچنین، نماز جماعت مغرب و عشاء منعقد خواهد بود. محل برگزاری مراسم میدان پاستور. خیابان پاستور شرقی. پلاک ۴۶ . دفتر نماینده مقام معظم رهبری در شورایعالی امنیت ملی است.
متن کامل سخنرانی آیت الله میرباقری در شب اول مراسم فاطمیه:
 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین. باری الخلائق اجمعین. باعث الانبیاء و المرسلین. و الصلوه و السلام علی سیدنا و مولانا حبیب اله العالمین ابوالقاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین و الهدات المهدیین و ان سییما بقیه الله الارضین ارواحنا لتراب مقدمه فداه و لعنت علی اعدائهم اجمعین.

خطبه حضرت زهرا (س) یک منظومه معرفتی

حضرت زهرا (س) یک منظومه معرفتی ارائه می‌کنند. آن وقت در آن منظومه معرفتی توضیح می‌دهند که چه اتفاقی افتاده و این بسیار مهم است. بعضی‌ها این قسمتهای خطبه را مقدمات می‌دانند. مثل این که ما منبر می‌رویم و یک خطبه‌ای می‌خوانیم. البته اگر کسی دقیق باشد این خطبه‌ها هم مقدمه نیست و متن اصلی بحث است ولی اینها را مقدمه می‌دانند که حالا از این به بعد بحث شروع می‌شود.

یک وصیت‌نامه‌ای وجود مقدس سیدالشهدا دارند. این وصیت‌نامه را نزد محمد حنفیه گذاشتند. حضرت شهادت می‌دهند. ان الحسین ابن علی یشهد ان لااله‌الاالله وحده لا شریک له. به حقیقت معاد شهادت می‌دهند. ان الله یبعث من فی القبور. این یک مقدماتی است. بعد می‌فرماید و انی لم اخرج اشعراً و لا بطراً و لا مفسداً. من برای طغیان علیه خدای متعال یا استکبار نفس و برای اینها قیام نکردم. و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی و ارید آن آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیرو سیرت جدی و ابی. بحث را از این جا شروع می‌کنند که وقتی حضرت می‌خواهد هدف خروج و قیام خودشان را بیان بکنند. می‌گویند انی لم اخرج. یک نفی دارد و یک اثبات. لم اخرج اشعراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظلما. انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی. امت دچار یک انحراف شده. من می‌خواهم امت را اصلاح بکنم.

در حالی که خطبه از اول شروع می‌شود. اگر شما آن مقدمات توحیدی را بردارید. اگر توحیدی نیست، اگر معادی نیست، انی لم اخرج اشعراً و لا بطراً یعنی چی. چه فسادی اتفاق افتاده. اگر توحیدی نیست، اگر بحث از خدا و پیغمبر نیست، چرا شما می‌گویید انما خرج طلب الاصلاح. کدام فسادی اتفاق افتاده. الآن هم دعوای ما با عالم در همین چارچوب است. یعنی ما که می‌گوییم دنیا دارد به فساد کشیده می‌شود، در مفروضات خودمان و در مبانی توحیدی می‌گوییم. والا اگر شما آن مبانی را بردارید دیگر چه ادعایی دارید. ادعایی باقی نمی‌ماند. اگر خدا حذف بشود، توحید حذف بشود، دیگر موضوع نزاعی نیست. همه نزاعها سر دنیا می‌شود.

جدال حق و باطل

مسأله حضرت هم دقیقاً همین طوری است. یک نکته‌ای که در خطبه قابل توضیح است یک کمی توضیح می‌دهم که حضرت با چه حمدی شروع می‌کنند. چه درکی از توحید از توحید را ارائه می‌دهند. چه درکی از مقامات نبی اکرم و نبوت را ارائه می‌دهند. چه بیانی از قرآن و شریعت دارند. چه بیانی از رسالت و امت دارند. چه بیانی از میدان درگیری نبی اکرم دارند. آثار و برکات بعثت نبی اکرم که وقتی حضرت آمد چه اتفاقاتی افتاد. اینها از آن مطالبی است که یک به یک در خطبه حضرت قابل تعقیب کردن است.

آن وقت حضرت در این مسیر می‌گویند بعد از رحلت نبی اکرم چه اتفاقی افتاد. شیطان از نو سر برداشته و جریان درگیری شیطان و نبی اکرم از نو احیا شده. یعنی با آن تحلیل درگیری را درگیری جنود ابلیس با نبی اکرم می‌دانند. والا اگر شما آن مقدمات را رها بکنید و از آغاز وارد بشوید، ان قسمتها را کنار بگذارید خطبه قابل دفاع نیست. حضرت میدان درگیری را بر اساس همین مبانی ترسیم می‌کنند. این یک نکته‌ای که در خطبه قابل توجه است. حالا به این نکته اول می‌پردازم.

مقابله با جریان نفاق

نکته دومی که در فهم خطبه قابل توجه است، این است که این خطبه حضرت در ضمن سلسله اقدامات حضرت در مقابل جبهه نفاق دیده بشود. این یک حلقه منفصله نیست. یک سلسله اقداماتی کردند. این اقدام در ضمن مجموعه اقدامات ایشان قابل تعریف است. غیر از تحلیلی که در این خطبه از وقایع بعد از رحلت نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم هست، خود خطبه غیر از این تحلیل یک اقدام هم هست. خود این جور آمدن و خطبه خواندن با مقدمات و مؤخراتی که ذکر شده. بعد گفتگویی که در خانه و در حضور جمع با حضرت امیرالمؤمنین دارند. اینها یک اقدام است. خود این اقدام چه آثاری داشته، غیر از بحث مفاد خطبه است.

یک بحث مفاد خطبه است. حضرت یک تحلیلی ارائه کردند. خود این یک بصیرتی و بصیرت‌افزایی است. یک تحلیل روشنی از واقعه است. غیر از این خود اقدام خطبه خواندن از اول تا آخر یک اقدامی است که در سلسله اقدامات حضرت تعریف می‌شود. از پشت در آمدن تا رفتن و پس گرفتن فدک تا قصه کوچه تا بیماری حضرت تا عیادتی که شد تا این که حضرت در جوانی به شهادت رسیدند و این را از خدا خواستند تا پنهان بودن قبرشان یک سلسله اقدامات است.

غیر از بحث محتوای خطبه که به ما یک معرفتی نسبت به شرایط صدور حادثه و واقعه‌ای که اتفاق افتاده می‌دهد و یک تحلیل عمیقی از واقعه می‌دهد، خود این اقدام اگر بخواهد فهم بشود باید در ضمن مجموعه اقدامات حضرت زهرا سلام الله علیها دیده بشود. به تعبیری باید جورچین آن دیده بشود. حالا مجبور هستیم و این تعابیر غیر دقیق است. آن وقت در ضمن آن مجموعه اقدامات اقدام به مسجد آمدن حضرت و خطبه خواندن ایشان را هم تحلیل کنیم که حضرت چه جوری آمدند. حتی کیفیت ورودشان، مقدماتش و مؤخراتش خیلی قابل تأمل است. این هم نکته دوم.

لزوم تبیین و شناخت جایگاه حضرت زهرا (س)

نکته سوم هم این است که اگر ما بخواهیم ببینیم این خطبه‌ای که حضرت زهرا خواندند چه کردند، باید موقعیت و شخصیت حضرت زهرا و جایگاه حضرت زهرا را هم بشناسیم. این میدان درگیری‌ای که ترسیم می‌شود. نقش وجود مقدس فاطمه زهرا در این میدان درگیری معلوم بشود که حضرت در کجای این میدان هستند. والا اگر روشن نشود این اقدام هم قابل تفسیر نیست. مثل این که فرض کنید آدم می‌خواهد نهج البلاغه را شرح بکند. اگر معلوم نشود که حضرت امیر کجای عالم هستند. حالا یک آقایی حرف زده دیگه. یک فیلسوفی حرف زده. یک عارفی حرف زده. حالا یک خرده بالاتر و پایین‌تر. این دیگر این قدر شرح کردن ندارد. می‌شود مثل حاشیه بحث با آقای ملاصدرا. آخرش می‌شود آن. اگر آدم حضرت امیر را نشناسد بحث از نهج البلاغه یعنی چی. اصلاً بحث نهج البلاغه وقتی معنی‌دار می‌شود که شما شخصیت حضرت امیر را بشناسید. اهداف و اغراضش را بشناسید. این که چه کار می‌کند. حالا برای چه حرف زده. این حرفهایی که فرمودند چرا گفته‌اند. در چه موقعیتی گفته‌اند. مقامات کلماتشان چه بوده. والا ابتدائاً نهج البلاغه را بدون حضرت امیر بخوانید. مثل این که قرآن را بدون قرآن‌شناسی شروع بکند به تفسیر کردن. تفسیر قرآن وقتی معنا دارد که شما آن مقامات قرآن را بیان کنید یا لااقل درک بکنید. قرآن انه فیه کتاباً لدینا علیٌ الحکیم. بعد این طرفش هم لسان عربی مبین است و مقامات قرآن و هر چه که در بیانات نورانی آمده. اگر اینها نباشد تفسیر قرآن یعنی چه. ما چی را داریم تفسیر می‌کنیم.

نزاع دایمی حق و باطل

خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها هم همین طور است. اولاً موقعیت حضرت زهرا در عالم، میدان درگیری، جایگاه درگیری حضرت، مأموریتی که در این میدان درگیری روی دوش حضرت بوده، اینها باید تبیین بشود. لذا من از همین مقدمه آخری شروع می‌کنم که فی الجمله جایگاه حضرت در این میدان درگیری است.

ببینید، میدان درگیری حق و باطل را شما در سراسر قرآن می‌بینید. این یک نزاع دائمی بین حق و باطل بوده و تا نقطه غلبه حق بر باطل هم این نزاع هست. تعبیر قرآن از این نزاع گاهی تعبیر در ذیل مثلاً آیه نور و ظلمت است. یک طرف جریان هدایت الهی است. الله نور السموات و الارض در چهار مرحله. حالا در ظاهر توضیح داده شده. الله نور السموات و الارض، هدایت همه عوالم با نور الهی واقع می‌شود. همه کائنات. ان هدی من فی السموات و هدی من فی الارض. مرحله دوم این است که مثل نوره. این نور هدایت متمثل در یک مَثالی است که در روایت توحید صدوق فرمود مَثَل نور نبی اکرم هستند. همه هدایت کائنات متمثل در این وجود مقدس هستند. ایشان مَثَل نور خدا است که اکتناه به نورانیت نبی اکرم رسیدن به حقیقت هدایت است. رسیدن به کنه توحید است. علی ان کنه معرفتی به نورانیته معرفت الله.

سوم، وقتی این نور بخواهد در عالم جاری بشود در یک شبکه نور جاری می‌شود که مشکات نور است. مثل نوره کمشکات. این مشکات نور نبی اکرم که در عوالم تجلی می‌کند را توضیح داده تا می‌شود نوراً علی نور. این هم یک مرحله است. امامٌ بعد  امام من ولد فاطمه. در روایات هست. بعد این است که این شبکه نور می‌آید فی بیوت اذن الله ترفع علی یذکره فی اسمه.

پس نور الهی در نبی اکرم متمثل می‌شود. در مشکات نور نبی اکرم در عوالم تجلی می‌کند. بعد می‌اید فی بیوت اذن الله ترفع علی یذکره فی اسمه. خانه‌هایی که اجازه رفعت، اجازه توحید، اجازه ذکر، رسیدن به مقام ذکر الله در این خانه‌ها داده شده. اگر کسی وارد این خانه‌ها شد، می‌شود رجال لا تلهیهم تجارت و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلوه و ایتاء الزکات. بیرون این خانه‌ها هیچ خبری نیست. بیرون این خانه‌ها نه ذکر است و نه رفعت است. هزار سال نماز بخوانی یک قدم بالا نمی‌روی. در این خانه‌ها بخوابی هم رفعت پیدا می‌کنی. در بازار هم باشی رفعت پیدا می‌کنی. چون بیت النور است. بیت الذکر است. خانه‌ای است که نور نبی اکرم و نور هدایت الهی در آن خانه هست. بنابراین اگر کسی وارد این خانه شد، وارد وادی نور شده. سیر او در عالم انوار شروع شده و باید از این بیت النور رفعت پیدا بکند و به مشکات النور برسد. بالاتر برود و به مَثَل نور برسد. یعنی انوار الهی را در نبی اکرم مشاهده بکند. این می‌شود حقیقت توحید و معرفت. پس این یک جریان هدایت است که نبی اکرم عهده‌دار آن هستند و انوار خودشان را در شبکه‌ای و بعد هم در بیت النور خودشان تجلی می‌دهند. در روایت دیدید. فرمود این بیوتاٍ همه خانه‌های انبیا از آن بیوتی هستند که مثل نور الهی، نبی اکرم در آنها تجلی کرده.

عملی که از وادی ولایت بیرون است خودش ظلمات است

وقتی قرآن نقطه مقابلش را توضیح می‌دهد می‌فرماید او کظلمات. البته این راجع به عمل کفار است. اعمالهم کظلمات ولی روایات آیه را عمیق معنی کرده. او کظلمات فی بحرٍ لجیّ یغشاه موج من فوقه موجٌ من فوقه سحاب، ظلمات بعضها فوق بعض اذا اخرج یده لم یکدیراها و من لم یجعل الله له نوراً فما له من نور. این آیه به دشمنان نبی اکرم تفسیر شده. آن طرف مثل نور الهی که جریان هدایت است، یک جریان نوراً علی نور است تا در خانه‌هایی می‌آید. این طرف هم جریان ظلمات است که ظلمات بعضها فوق بعض. هر ولیّ طاغوتی که می‌آید در عالم ما ظلمتی بر فراز ظلمت قبلی پیدا می‌شود و ظلمات این قدر متراکم است که مثل ظلمات ته دریای عمیق است. اعمال انسانی که از وادی ولایت بیرون است خودش ظلمات است. چون از نیتش تا فکرش تا عملش ظلمت است دیگر. کظلماتٍ. عمل کافر خودش ظلمات است. عمل ظلمت است. نیت ظلمت است. همه چیزش ظلمات است. این ظلمات فی بحرٍ لجیّ، در وادی ولایت اولیای طاغوت واقع می‌شود. فی بحرِ لجیّ یغشاها موجٌ من فوقه موجٌ من فوقه سحاب ظلمات بعضعها فوقً بعض. بعد این محیط ظلمانی به دشمنان اهل بیت تفسیر می‌شود. حالا من روایت را نمی‌خوانم تا ظلمات بعضها فوق بعض و آن معاویه و فتن بنی‌امیه. یعنی واقعاً جریان ظلمت است. تشبیه نیست. ظلمات بعضها فوق بعض. ظلمات این قدر سنگین است که اذا اخرج یده لم یکد یراها. امام صادق علیه السلام فرمودند. در کافی است. اذا اخرج المؤمن یده فی ظلمت فتن لم یکدیراها. فضا این قدر ظلمانی است که مؤمن خودش را نمی‌تواند ببیند. حقیقت این است که ما الان در فضای این ظلمت که هستیم، حقیقتاً از درک خودمان عاجز هستیم. الا اوحدی مثل سلمان که نور امام بتابد و عوالم وجودی خودش را ببیند. الآن ما از مشاهده عوالم وجودی خودمان محروم هستیم.

نور امام باعث عبور ار فتنه ها

عصر ظهور که اتفاق بیفتد. اشرقت الارض به نور ربها. نور امام عالم را روشن می‌کند و عالم ما عوض می‌شود. آن وقت ما می‌توانیم عوالم خودمان را در آن عالم ببینیم. والا واقعاً درک دین در عصر غیبت ممکن نیست. ما واقعاً نمی‌فهمیم دین یعنی چه. چون دین را که نگذاشتند محقق بشود. دین ولایت حضرت امیر است دیگر. نبی اکرم در غدیر حجابش را کنار زدند. اینها بلافاصله پرده را رویش انداختند. و الیل اذا یغشی. فرمود دولت فلاناٍ رشا فی دولته التی جلاله ولایت امیرالمؤمنین است. دولتشان یک دولتی است که تا ظهور حضرت ادامه دارد. و الیل اذایی است. دولت فلانه یسری الی الظهور المهدی. این دولت حجاب است. این حجاب اصلاً نمی‌گذارد ولایت حضرت امیر فهم بشود. تا و النهار اذا تجلی که عصر ظهور است و این حجاب برداشته می‌شود این ظلمات هست. مؤمن در ظلمت فتنه آنها دست خودش را نمی‌بیند. و من لم یجعل الله له نوراً فما له من النور. فرمود و لم یجعل له نوراً یعنی امام من امام من ولد فاطمه. آنی که آدم را از این ظلمات نجات می‌دهد نور امام است والا نور عقل و اینها همه‌اش غرق در این ظلمت است.

این است که من در دوره جریان اصلاً به شخصیتها تکیه نمی‌کنم جز امام. هر کجا امام معصوم هست محترم است. فلان کس این را گفته. فلان فرقه این را گفتند. نه. اصلاً این چیزها نیست. فتنه این قدر سنگین است. اگر نور امام نباشد این ظلمت خرق نمی‌شود.

کسی که دنبال امام حسین نیست، هرکه باشد در ظلمت غوطه‌ور است

نمی‌دانم این جمله را بگویم یا نه. غزالی یک جمله‌ای دارد. علامه امینی در کتاب اخلاقی خودش احیاءالعلوم به آن حمله می‌کنند. به بحث فضول الکلام می‌رسد. می‌دانید که یکی از رذائل اخلاقی حرف اضافی زدن است. آن جا می‌گوید ما قتله امام حسین را لعن بکنیم یا نه. می‌گوید بگویید ان لم یتوبوا. شاید توبه کرده باشند. حالا ما تا این جایش را یک اغماضی می‌کنیم. به یزید می‌رسد. می‌گوید نه. یزید را هم لعن نکنید. شاید راضی نبوده. مرحوم علامه امینی می‌گویند تو با فضول الکلام این قدر مزخرفات چرا می‌گویی. کسی که دنبال امام حسین نیست، غزالی هم باشد در ظلمت اینها غوطه‌ور است. گنده‌تر از غزالی‌اش را بردند. اصلاً به حساب نمی‌آید. وقتی که ظلمت اینها در عالم ملائکه آمد، عالم ملائکه التماس خدا کردند. خدای متعال نور حضرت زهرا را تجلی داد و این ظلمت برداشته شد. قصه ظلمات آنها خیلی قصه سنگینی است. و لم من یجعل الله له نوراً امام من ولد فاطمه و فما له من نور. حضرت فرمود فی الیوم القیامه. یعنی ظلمت آنها تا قیامت هم هست. اگر کسی در دنیا دستش به امام نرسید تا ابد در ظلمات آنها است. و الذین کفروا در همین دنیا. اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات. الله نور السموات و الارض. درسته؟ علی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون. اگر دست کسی در دست امام نبود سیرش الی الابد در وادی ظلمات است.

آخرین پرده حجاب، حجاب تجدد

پس ببینید، این میدان درگیری است. یک طرف مثل نور الهی است. نبی اکرم. این نور را در خانه‌هایی تجلی داده و می‌خواهد همه را توی این خانه‌ها بیاورد که به ذکر برسند. به رفعت برسند. همه چیزشان بشود توحید. لا تلهیهم تجارت و لا بیعٌ عن ذکر الله و اقام الصلوات. بنابر این که همه چیز توحید بشود. یک طرف هم یک جریان ظلمات است. می‌خواهد همه را به بت‌پرستی و الحاد دعوت بکند. حجاب نور هدایت و توحید بشود. همه در بت‌پرستی محض باشند. هر یک از اینها هم که توی این دنیا می‌آیند یک ظلمتی بر ظلمت قبلی اضافه می‌کنند. ظلمات متراکم است. آخرین پرده این حجاب هم همین حجاب تجدد است. یکی از پرده‌های ظلمانی این حجاب است که در آن حقایق مشتبه فهم می‌شود. حجاب فهم دین هم هستند. تا اینها کنار نرود حقیقت ولایت فهم نمی‌شود. این یک بیان قرآن است. درگیری است. درگیری ظلمات و نور است.

یک طرف نبی اکرم هستند و یک طرف اولیای طاغوت هستند. این میدان درگیری است. همین درگیری را در حدیث عقل و جهل با یک بیان لطیف خیلی عمیقی توضیح داده. حضرت فرمودند که اعرف العقل و جنده و الجهل و جنده تهتدوا. اگر شما عقل و جهل و لشگرش را شناختید هدایت شده‌اید. گفت آقا شما بفرمایید. حضرت فرمودند خدای متعال عقل را از یمین عرش آفرید. خلقت عقل را توضیح دادند که یکی از مقامات نوری نبی اکرم است. این عقلی که در این حدیث آمده.

چون مقام نبی اکرم قبل از خلقت عرش یمین است. پس یکی از مقامات خلقت حضرت است. یکی از مقامات نورانیت حضرت را توضیح داده. به او فرمود. اقبل فاقبل، ادبر فادبر. چون می‌دانید که تمام تکالیف ما در این دوتا تکلیف خلاصه می‌شود. اقبال و ادبار. چیز دیگری که نیست. خشوع محض کرد. خدای متعال او را تکریم کرد. جهل را از بحر اجاج ظلمانیه آفرید و حالا آن هم حکمتی داشت. به او فرمود ادبر فادبر. اقبل و لم یقبل. رفت و دیگر به طرف خدا برنگشت. خدا متعال فرمود استکبرت. می‌دانید که بدترین صفت رذیله استکبار است. در خطبه قاصعه دنبال کنید. استکبار اساس همه شیطنتها است. کان من المستکبرین ابلیس یعنی همین. همه صفات رذیله به استکبار برمی‌گردد. حضرت فرمود استکبرتُ. یعد خدای متعال برای عقل هفتاد و پنج‌تا لشگر آفرید. خیر وزیر او است. بعد ایمان، بعد توکل، یقین، صبر، رضا، حسن ظن، بشمارید و پایین بیایید. هفتاد و پنج‌تا لشگر نورانی به عقل داد.

جهل به خدای متعال عرضه داشت که من دشمن او هستم و می‌خواهم با او بجنگم. بنا بر جنگ و درگیری نبود ها. او بنا را بر درگیری گذاشت. جهل می‌توانست تحت ولایت عقل واقع بشود و در موقف خودش نورانی می‌شد. بنای جنگ گذاشت و به خدای متعال گفت من لشگر می‌خواهم. خدا  فرمود به تو لشگر می‌دهم ، قبول کرد و هفتاد و پنج لشگر به او داد. همه صفات رذیله در مقابل همه صفات حمیده.

فتنه‌ها همه‌ جوشش شیطان است

پس شما در عالم دوتا محور دارید. یک وجود مقدسی که نورانی است. محور طاعت و بندگی است. همه قوای حمیده لشگر او هستند. با این لشگر در عالم کار می‌کند. یعنی قلوب را به توکل خدا می‌رساند. به یقین، به صبر، به زهد، شما هر کجا شعاعی از این صفات حمیده می‌بینید شعاع نبی اکرم است. خدای متعال اصلاً این صفات را مستقل به احدی نداده است. خیال نکنیم در عالم جزایر مستقلی هستیم. آقا تهذیب می‌کنم و خوب می‌شوم. اصلاً شدنی نیست. خدا این صفات را جز به نبی اکرم نداده.

آن طرف هم بدیها هم جزایر مستقلی نیستند. محور آن جهل است. بر خدای متعال استکبار کرده. ذیل استکبار بر خدای متعال با ولی الله و خلیفه خدا، نبی اکرم درگیر است. قوایش هم قوای ظلمانی است. این میدان جنگ در عالم است. الآن شما هر چه در عالم می‌بینید جوشش همین دوتا است. یا جوشش نبی اکرم است یا جوشش شیطان. در نفس خودتان نگاه بکنید. این دوتا جوشش دارند. بیرون نگاه بکنید جوشش دارند. فتنه‌ها همه‌اش جوششهای شیطان هستند دیگر.

بعد حضرت ذیلش یک نکته‌ای فرمودند که این خیلی عجیب است. فرمودند دو دسته هستند که همه صفات عقل در آنها تجلی می‌کند. چون می‌دانید که سه دسته تحمل ولایت می‌کنند. ملائکه مقرب، انبیای مرسل، عباد ممتد. فرمودند ملائکه مقرب و انبیای مرسل. این دو دسته هستند که ولایتشان کامل است و همه صفات نبی اکرم در آنها تجلی دارد والا مابقی. فرمود مؤمنین هم بعضی از صفات نورانی در آنها هست تا منقای از جهل نشوند. یعنی به تبری کامل نرسند همه صفات عقل در آنها محقق نمی‌شود.

این اساس درگیری حق و باطل در عالم است. یک طرف نبی اکرم است. محور عبودیت. می‌خواهد بندگی را در عالم بسط بدهد. قوایی که خدا به ایشان داده همان قوای نورانی عقل است. یک طرف هم جهل است. این جهل کی است. گفتند ابلیس و ابالسه. شما خودتان مصداقش را پیدا بکنید. شیطان جنی دشمن حضرت است یا شیطان انسی، خودتان پیدا کنید. در شیاطین انسی‌ای که انبیا داشتند، شیطان انسی نبی اکرم محور همه شیاطین است. در شیاطین جنی هم شیطان نبی اکرم محور همه شیاطین است. حالا جهل کیست، خودتان پیدا کنید.

موضوع جدال تاریخی حق و باطل؛ بسط عبودیت و استکبار

این درگیری خیلی وسیعتر از امروز و دیروز و قبل از این که ما را خلق بکنند است. اصلاً خلقت ما مطرح نبوده. خدای متعال نور نبی اکرم را آفرید. جهل را هم آفرید. بنای درگیری در عالم شروع شد. موضوع درگیری چیست. بسط عبودیت و استکبار. لشگری که حضرت با آن درگیر می‌شود چی است. قوای عقل. آن طرف قوای جهل است. الآن در درون ما ببینید. شما در باطن کربلا هم بروید، یک طرف حسد است. بخل است. ریا است. کبر است. عجب است. شیطنت است. تعلق است. یک طرف فراغت است. توکل است یقین است. این است دیگر. این دوتا دارند می‌جوشند. ظاهرش بدنها هستند. لذا جهاد اصغر فرع بر آن جهاد اکبر است. ما باید در میدان جهاد اکبر وارد بشویم و مملکت وجود خودمان را به خصوص سرّ و قلبمان را برای نبی اکرم فتح بکنیم. وقتی فتح کردیم حضرت نزول اجلال می‌کنند و با صفات کریمه‌شان مؤمن می‌شویم.

این میدان درگیری است. پس درگیری‌ای که بین نبی اکرم بوده خیال نکنید یک درگیری سال دهم هجری بوده و با منافقین. نه. این نیست. یک درگیری‌ای که حضرت در باطن عالم با جهل دارند. او می‌خواهد همه را زیر چتر خودش ببرد و مستکبر بکند. حضرت می‌خواهند همه را به طرف هدایت ببرند. این درگیری به یک معنا در آیه نور و ظلمت توضیح داده شده. این میدان درگیری است. صف‌بندیهایی هم که اتفاق می‌افتد. قرآن از همان اولین جا این صف‌بندیها را توضیح می‌دهد. از سوره‌ای که آغاز قرآن است که مردم سه دسته می‌شوند. منعم علیهم، مغضوبین، ضالین. منعم علیهم آنهایی هستند که زیر چتر ولایت نبی اکرم هستند. به نعمت ولایت رسیده‌اند. انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین هستند. نعمت هم نعمت ولایت امام است. نعمت ولایت نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم است. زیر این چتر هستند. مغضوبین دشمنان و درگیران هستند. ضالین هم آنهایی که به ولایت نرسیده‌اند و در گمراهی هستند. درگیر هم نیستند. این صف‌بندی در اول سوره بقره می‌شود متقین، کفار، منافقین. این سه دسته هستند. متقین حول نبی اکرم و امیرالمؤمنین هستند. کفار و منافقین در صف مقابل هستند. اتفاقاً خیلی از این منافقین هم و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون علی انهم هم المفسدون و لاکن لا یشعرون. ادعا می‌کنند کارها ما همه‌اش درست است. در حالی که بدترین کارها را می‌کنند و خودشان هم شعورش را ندارند. یعنی نمی‌فهمند که دارند فساد می‌کنند.

درگیری تاریخی جریان کفر و نفاق با نبی اکرم (ص)

در عالم این سه‌تا جریان هست. دوتا جریان با نبی اکرم درگیر هستند. هم کفر و هم نفاق. این دوتا جریان هم دوتا شبکه تاریخی هستند. خیال نکنید که مثلاً جزیره‌های مستقل با حضرت می‌جنگند. نه. کفر امام دارد. آدمی که کافر شده زیر چتر ائمه کفر قرار می‌گیرد. لذا جغرافیایی هم که ما داریم جغرافیای طبیعی و سیاسی و اینها نیست. جغرافیای انگیزه است. صف‌بندیهای عالم این جوری است.

فاطمه زهرا (س) لیله القدر نبی اکرم (ص)

حالا در این صف‌بندی‌ای که بین نبی اکرم و شیطان و ابلیس هست، نقش فاطمه زهرا سلام الله علیها چه است. فاطمه زهرا لیله القدر نبی اکرم است. نه فقط لیله القدر ما. لیله القدر ما هستند. سرعت ما به طرف خدا با ولایت ایشان تنظیم می‌شود. من عرف فاطمه و حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر. جای عمر طولانی امم سابقه را می‌گیرد. به حضرت گفته شد در مقابل عمر طولانی امم گذشته به امت شما شب قدر دادیم ولی لیله القدر نبی اکرم است. خدای متعال در مقابل این دولت باطل فاطمه زهرا را به نبی اکرم داد. روایت این را هم فریقین نقل کردند که حضرت رویای صادقه‌ای دیدند. بنی‌تیم و عدی بر منبرشان بالا می‌روند و مردم را به قهقرا یعنی بت‌پرستی برمی‌گردانند. به شکل مدرن. می‌دانید که به سقیفه و دولت بنی امیه تبدیل شد. بعد به امپراتوری بنی امیه تبدیل شد. بعد نمودش در امپراتوری مدرن غرب است. ادامه همان امپراتوری است. یعنی از نوع امپراتوری معاویه است. حالا توضیحاتش را هم محققین گفته‌اند. الآن همان جریان امپراتوری دارد در عالم حکومت می‌کند. یعنی شعب همان جریان هستند. درست است؟ همان شعب هستند.

امپراطوری غرب ادامه جبهه معاویه

ناکثین، قاسطین، مارقین. که قاسطین آن جبهه معاویه می‌شود. امپراتوری غرب الآن ادامه جبهه معاویه است. بقیه جبهه‌های درگیر هم که می‌بینید. داعش و وهابیت، اینها همان قصه خوارج و همین چیزها هستند دیگر. این سه شعبه‌ای است که در تاریخ ادامه دارد. البته حضرت هم با هر سه درگیر شدند و هر سه را مهار کردند.

در این میدان درگیری حضرت خواب دیدند. بیدار شدند. نگران بودند. جبرئیل آمد. عرض کرد من نمی‌دانم. رفت و آیاتی آورد. از جمله سوره قدر را. پیامبر به شما شب قدر دادیم. لیله خیراً من الف شهر. معنای شب قدر این است که حضرت زهرا شش قدر نبی اکرم در مقابل دولت باطل هستند. یعنی آنی که موجب غلبه نبی اکرم بر دستگاه باطل می‌شود فاطمه زهرا سلام الله علیها است. پس در این میدان درگیری حضرت شب قدر نبی اکرم هستند. همه قرآن و حقایقی که نازل می‌شود، در ظرف وجودی فاطمه زهرا به امت می‌رسد. انوار ائمه از فاطمه زهرا ساطع می‌شود. اخرج منه انواراً ائمتی. بحث جسم نیست. حقیقت نورانیت ائمه ساطع از فاطمه زهرا است. پس هدایت نبی اکرم از طریق فاطمه زهرا واقع می‌شود. شفاعتش از طریق فاطمه زهرا واقع می‌شود. غلبه‌اش از طریق حضرت زهرا واقع می‌شود. کفه حضرت به لیله القدر سنگین شده که فاطمه زهرا است.

مشکات نور نبی اکرم فاطمه زهرا (س)

در ذیل آیه نور هم دیدید که الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکات. آن جا روایات دارد که مشکاتی که مثل نور، نبی اکرم وقتی می‌خواهد انوارش تجلی پیدا بکند به یک چراغدان تشبیه می‌شود. فرمود این مشکات صدر نبی اکرم است. این در روایت توحید صدوق است. در کافی فرمود مشکات فاطمه زهرا است. یعنی همه حقایقی که به نبی اکرم داده می‌شود در وجود فاطمه زهرا خلاصه شده. این نوری است که خدا به نبی اکرم داده. بعد انوار ائمه همه در وجود فاطمه زهرا است دیگر. مصباح اول امام حسن، مصباح دوم امام حسین، ذجاجه باز خود حضرت زهرا سلام الله علیها است. تا می‌رسد به نور علی نور امام بعد امام من ولد فاطمه.

پس جریان هدایت نبی اکرم که در شبکه نور تجلی پیدا می‌کند، در فاطمه زهرا و ائمه است که از فرزندان او هستند و انوارشان در عالم از حضرت زهرا تجلی می‌کند. مشکات نور نبی اکرم فاطمه زهرا است. بیوتاً هم همه خانه‌هایی که نور نبی اکرم در آنها هست به خانه حضرت زهرا منتهی می‌شود. لذا در روایت هست. حضرت فرمودند که این خانه‌ها خانه‌های انبیا هستند. یک کسی به خانه حضرت زهرا اشاره کرد و گفت آیا این خانه هم جزوشان است. حضرت فرمود سرآمد خانه‌ها است. یعنی خانه حضرت زهرا خانه‌ای است که بیوتاً اذن الله ان ترفع است. همه خانه‌های دیگر فرع بر این خانه هستند.

حضرت زهرا(س) چراغدار میدان درگیری عقل و جعل

پس جایگاه فاطمه زهرا سلام الله علیها در این درگیری روشن است که کجا است. ایشان چراغدار میدان درگیری عقل و جهل است. در باطن عالم و ظاهر عالم. نتیجه این درگیری غلبه حق است. یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم و الله یتم نوره ولو کره المشرکون. وقتی خدا می‌خواهد غلبه را توضیح بدهد، کل جبهه باطل را به یک بازدم تشبیه می‌کند. کل سیر تاریخی آن را. در بعضی از آیات دیگر قرآن کل جبهه باطل را به کف روی آب تشبیه می‌کند. فسالت اودیه به قدرها فاحتمل السیل زبداً رابیا. کل دستگاه باطل یک کف روی آب است. فامّا الزبد فیذهب جفاءً و اماماً ینفع الناس فیمکث فی الآرض. غلبه قطعی است. یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم و الله یتم نوره. نور حضرت زهرا سلام الله علیها تجلی می‌کند. کی تجلی می‌کند. این هم واضح است. کی تجلی می‌کند. و الیل اذا یغشی و النهار اذا تجلی. و الشمس و ضحیها و القمر اذا تلیها و النهار اذا جلیها. روایات این آیات را مختلف معنی کرده. یک روایت لطیفی هست. والشمس امیرالمؤمنین است. و ضحیها ولایت امیرالمؤمین است. و الشمس و ضحیها. فرموید این ضحیها دولت امام زمان می‌شود که پرتو همان شمس است. و الشمس و ضحیها. امام زمان و قیامشان به پرتو امیرالمؤمنین تفسیر شده.

یک روایت دیگر دارد که شمس نبی اکرم است. قیام حضرت تجلی. چون عصر حضرت عصر ظهور غیب حضرت است دیگر. انوار حضرت در عالم تجلی می‌کند. خود حضرت ضحای پرتو نبی اکرم هستند. پرتو امیرالمؤمنین هستند. و الشمس و ضحیها. حالا روایت ادامه دارد. حضرت هم برای اثبات ضحی یعنی دولت امام زمان به یک آیه‌ای تمسک کردند که آن هم باطنش امام زمان است. ظاهرش راجع به قوم فرعون است. و یحشر الناس ضحی. که گویا وقتی حضرت ظهور می‌کنند در عالم یک حشری اتفاق می‌افتد. و یحشر الناس ضحی. حضرت گفتند این ضحی یعنی ظهور امام زمان و مردم به یک حشری می‌رسند. ظاهرش راجع به فرعون است ها که وقتی می‌خواست مردم را در مقابل موسای کلیم دعوت بکند. گفت ظهر بیایید و جمع بشوید. یحشر الناس. وقتی خورشید بالا می‌آید. فرمود و یحشر الناس ضحی یعنی امام زمان. و الشمس و ضحیها. ضحی یعنی ظهور امام زمان. شاهدش هم این آیه است. یحشر الناس ضحی. یعنی وقتی حضرت ظهور می‌کنند که دوره ضحای عالم است. خورشید وسط آسمان می‌آید. دین نبی اکرم آشکار می‌شود. پرتوی نبی اکرم در عالم ظاهر می‌شود. و الشمس و ضحیها. پرتوی امیرالمؤمنین در عالم ظاهر می‌شود. این و الشمس و ضحیها. پرتوی حضرت که در عالم واقع می‌شود، این پرتو در واقع زمان حشر مردم است. و یحشر الناس ضحی. مردم در زمان حضرت یک حشری دارند. بعد توضیح داده. کما این که یک حشری در قیامت دارند، یک حشری هم در دوره ظهور دارند.

امام زمان (ع) تجلی نور نبی اکرم و امیرالمؤمنین در دوره غلبه تاریخی‌

پس ببینید، نور نبی اکرم واقع می‌شود. و الشمس و ضحیها. پرتوی نبی اکرم کی واقع می‌شود. و الشمس و ضحیها، و القمر اذا تلیها، و النهار اذا جلیها. یک روزی می‌آید که نور نبی اکرم را تجلی می‌دهد. آن شمس رافرمود و النهار امام زمان است. حالا امام زمان که تجلی نور نبی اکرم و امیرالمؤمنین در دوره غلبه تاریخی‌اش واقع می‌شود، این وجود مقدس امام عصر علیه السلام از ائمه‌ای است که از نور فاطمه زهرا در عالم ساطع می‌شود و بلکه یکی از اجرهایی که خدای متعال برای بلاکشی حضرت زهرا قرار داده یا ممتحنه امتحنه که الله الذی خلقک قبل لم یخلقک. یکی از اجرهایی که خدا برای حضرت زهرا گذاشته وجود مقدس امام زمان است. داستانش را داریم دیگر. وقتی که خدا می‌خواهد سیدالشهدا را به نبی اکرم و فاطمه زهرا عطا بکند. جبرئیل می‌آید و می‌گوید می‌خواهیم همچین فرزندی به شما بدهیم. با این کمالات ولی این بلاها. می‌دانید که بلا  خیلی عظیم است ها. بلای عاشورا تمام نشده. تا شفاعت به مرحله کمال نرسد بلا هست. السلام علی ساکن کربلا. تا قیامت هم هست.

مزد عاشورای حضرت زهرا (س) ظهور امام زمان است

می‌دانید که در قیامت روایت دارد که حضرت توی صحنه می‌آیند. خدای متعال به فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌فرماید عرضه می‌دارد انت منای. همه آرزوی من در تو خلاصه می‌شود. حاجتی نیست. دوباره تکرار می‌شود. می‌فرماید عرضه می‌دارد که می‌خواهم فرزندم امام حسین را ببینم. بی‌ سر توی محشر می‌آیند. در حالی که خون می‌جوشد. حالا مصیبت آن موقع شروع می‌شود. غوغا می‌شود. یعنی مصیبت تا آن موقع هم هست. تا شفاعت کامل نشود این بلا باقی است. خیال نکنید تمام شده. این جوری نیست. السلام علی ساکن کربلا. وقتی این بلای عظیم عرضه شد، حضرت تقاضایی کردند. خدا فرمود من در مقابل این مصیبت امام زمان را در نسل فاطمه زهرا قرار می‌دهم. وقتی خدا قرار داد حضرت قبول کرد. در نسل امام حسین قرار می‌دهم و حضرت قبول کردند. یعنی مزد عاشورای حضرت زهرا ظهور امام زمان است. در ظهور چی تجلی می‌کند. نور امیرالمؤمنین. نور نبی اکرم. هر دو نور از فاطمه زهرا ساطع می‌شود دیگر. اخرج منه انواراً. امام زمان که تجلی‌دهنده نور نبی اکرم و امیرالمؤمنین است، ضحای امیرالمؤمنین است. ضحای نبی اکرم است. نهار نبی اکرم است. همه‌اش از حضرت زهرا است.

عصر ظهور تجلی حضرت زهرا (س) از مصدر جلال امام زمان است

پس این جایگاه حضرت زهرا در این درگیری است. غلبه با ایشان است. ایشان شب قدر است. ایشان ضحی است. لذا تلقی حقیر این است که عصر ظهور تجلی حضرت زهرا از مصدر جلال امام زمان است. اصلاً معرفت حضرت زهرا آن موقع واقع می‌شود. این هم که گفته حضرت لیله القدر است. من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر. بعد یک نهیبی زده. و انما سمیت فاطمة لان الخلق فطموا عن معرفتها. می‌خواهد بگوید زود طمع خام نکنید که شما به معرفت حضرت زهرا برسد. خلایق از معرفت او جدا هستند. معرفتش مال امام است. اگر شما به حقیقت امام برسید نور حضرت زهرا را از ورای حجاب امام تلقی می‌کنید. فکر نمی‌کنم بدون حجاب مال کسی باشد. الا خود اهل بیت علیه السلام.

صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین و رحمت الله و برکاته

منبع : رجانیوز

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۰۰
امیر مهدوی


Image result for ‫دکترمحمد سلیمانی‬‎

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی اول سال ۱۳۹۳ در حرم مطهر علی بن موسی الرضا(ع) فرمودند: "این اقتصادی که به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح می شود، مردم بنیاد است یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است".
 
مردمی شدن اقتصاد ضرورت اجتناب ناپذیر اقتصاد بیمار ایران است. ویژگی ها و شاخص های اقتصادی که مردمی باشد را باید مرور کرد و با اراده به سمت آن حرکت کرد. نباید گذاشت عده ای با انحراف در تعریف و مفاهیم از مردمی شدن اقتصاد ممانعت بعمل آورند. اقتصاد مردمی با اقتصاد خصوصی کاملاً متفاوت است.
 
اجازه می خواهم چند ویژگی را بیان کنم:
 
۱- وقتی صحبت از اقتصاد مردمی می شود ملاحظه می کنیم که عده ای که در طول سالیان متمادی خودشان را چاق و چله کرده اند و با استفاده از روزنه های موجود در اقتصاد ایران، رانت ها و رابطه ها، دلارهای نفتی و غیره بار خود را بسته اند، با نوعی زرنگی خاص خود را جای مردم جا می زنند و مفهوم اقتصاد مقاومتی و مردمی را به نفع خود مصادره می کنند. غافل از اینکه اقتصاد مردمی به مفهوم اقتصاد شخصی نیست. کسانی که چشم طمع آنها را فقط مرگ می تواند پر کند و اشتهای آنها به جمع آوری مال از هر طریق ممکن را هیچ طعمه ای سیر نمی کند، نباید در میدان اقتصاد مقاومتی و مردمی محور قرار گیرند. زیرا اولاً این افراد به هیچ وجه با اقتصاد مردمی موافق نیستند و سینه چاک اقتصاد خصولتی (خلطی غیر شفاف از خصوصی-دولتی) هستند. چون در اقتصاد دولتی است که آنها فرصت رانت خوری پیدا کرده و می کنند و جیب خود را پر می کنند و الاً در اقتصاد مقاومتی و مردمی جایگاهی برای رانت خوری آنها وجود ندارد. اقتصاد مردمی به معنای شخصی سازی اقتصاد نیست. باید توجه ویژه داشت که عده ای به نام مردم می خواهند اقتصاد را به کام خود بریزند بعد پز اقتصاد مردمی بدهند. در واقع اقتصاد شخصی نه تنها دست کمی از اقتصاد دولتی ندارد بلکه مصیبت بارتر از آن است و به مردم رحم نخواهد کرد. متاسفانه در جریان تحول در امر اقتصاد کشور، شاهد بودیم که اقتصاد دولتی به سمت اقتصاد خصوصی رفت و آنچه نباید اتفاق می افتاد، اتفاق افتاد. امروزه هم باید توجه کرد که اقتصاد را با شعار زیبای خصوصی سازی به سمت شخصی سازی نبرند. خصوصاً که عده ای در بدنه دولت و حاشیه دولت حضور دارند که صاحب سرمایه های کلان و شگفت آوری شده اند.
 
۲- تفاوت ویژه و برجسته اقتصاد مردمی با اقتصاد خصوصی و شخصی در بحث عدالت و جایگاه آن است. در اقتصاد مردمی مقولاتی نظیر رانت خوری و ویژه خوری جایگاه ندارد. در اقتصاد خصوصی هر کس به فکر خویش است. ولی در اقتصاد مقاومتی مردمی، هر کس به فکر مردم و منافع ملی است. اقتصادی که بنیانش بر اشخاص باشد به سمت اشرافگری می شود و روحیه اشرافی حاکم می گردد. در صورتیکه در اقتصاد مردمی هر نوع اشرافیگری ممنوع و محکوم است و با هر نوع روحیه طاغوتی و طاغوت طلبی مبارزه می شود. در اقتصاد خصوصی و شخصی دلالان و رابطه گرها میدان داری می کنند. در صورتیکه در اقتصاد مردمی تولید کنندگان اصلی محور قرار می گیرند. اصولاً اقتصاد مردم نهاد عملاً تولید محور است. اشتغال زائی از برنامه های اصلی این اقتصاد است. در نتیجه فاصله طبقاتی در اقتصاد مردمی کاهش می یابد و به سمت عدالت حرکتی جهشی صورت می گیرد. 
 
۳- اقتصاد مردمی به جولان اقتصاد تک قطبی پایان می دهد. منابع درآمدی از تک محصولی و خام فروشی خارج می گردند. درب نفت و گاز و معدن به روی مردم باز می شود. جوانان و دانشمندان از هر طبقه هر قشری فرصت تبدیل مواد خام نفتی و معدنی به مواد با ارزش افزوده زیاد را پیدا می کنند. تولید فراورده های با ارزش افزوده نفت از انحصار شرکت ملی نفت و گاز از انحصار شرکت ملی گاز خارج می گردد. دانشمندان جایگاه ویژه در نفت و گاز و معدن پیدا می کنند و فرصت به آنها داده می شود و آنها صاحب اولویت می گردند. عمده دانشجویان کشور برای تبدیل نفت و گاز و معدن خام به فراورده بسیج و تشویق می شوند و صنایع پائین دستی این حوزه ها را که سرشار از اشتغال زائی است طراحی و بر پا می کنند. در صورتیکه اقتصاد خصوصی و شخصی چنگ بر منابع نفت و گاز و پتروشیمی و معدن می اندازد و انحصار به نفع خود ایجاد می کند و به خام فروشی مستقیم یا به نیابت از دولت ادامه می دهد. در اقتصاد خصوصی در نهایت و عملاً انفال به انحصار اشخاص خاص در می آید و مردم نه تنها دخالت داده نمی شوند بلکه از بسیار مزایا و درآمدهای آن محروم می گردند و فارغ التحصیلان دانشگاهی حسرت می کشند و در نهایت کار چاق کنِ خصوصی ها می گردند و استعدادها مثل گذشته هدر می روند. 
 
۴- در اقتصاد مردمی تولید رونق می گیرد و تولید "مردم محور" می شود و ابتکارات و خلاقیت های عمومی، فرصت می یابند تا در اقتصاد اثر گذار باشند. همانطور که مردم اثرگذاری خود را در صحنه سیاسی کشور ملموس می بینند و تجربه می کنند، در اقتصاد مردمی نیز مردم اثر گذاری خود را لمس و به صورت عینی تجربه می کنند. در اقتصاد مردمی تولید متنوع و با ثبات می گردد و رقابت ها شکل طبیعی و منطقی به خود می گیرد. رقابت با خارجیها مدیریت شده با نظارت مردمی عمل می شود تا تولید داخل آسیب نبیند. در صورتیکه در اقتصاد خصوصی یا شخصی، تولید داخل محدود و محصور می گردد و از تنوع خارج می گردد و کلیه امور تولید و منافع ملی بدست اشخاص سپرده می شود و مصیبتی بالاتر از اقتصاد دولتی به بار آورده می شود. در اقتصاد خصوصی، اشخاص محور قرار می گیرند و با تبانی در تعدیل موقت قیمتها، ریشه تولید داخل را می زنند. در اقتصاد خصوصی نه تنها تولید از استحکام و قوام برخوردار نیست بلکه گاهاً موجب تهدیدات هم می گردد. چون تولید با ریشه نیست و با بادی به لرزه در می آید. ولی در اقتصاد مردمی که "مردم بنیاد" است، تولید دارای قوام، استمرار و استحکام می شود. 
 
۵- در اقتصاد خصوصی عملاً دولت تحت تأثیر و فشار صاحبان اقتصاد خصوصی قرار می گیرد و سایه آنها بر دولت فرا گیر می شود و امکان هر نوع دخالتی در دولت حتی دولت مردمی فراهم می گردد. حتی قانون گذاری تحت الشعاع خصوصی ها قرار می گیرد و روند قانون گذاری با مشکل جدی روبرو می شود. در صورتیکه در اقتصاد مردمی همراهی با دولت و هماهنگی با مجلس و همکاری با قوه قضائیه بالا می رود و دولت نقش سیاست گذاری و نظارتی قابل قبول پیدا می کند و مجلس بدون لابی گری دولتی و خصوص ها نسبت به تدوین قوانین جامع و مانع عمل می کند و نسبت به پویا کردن اقتصاد و نظارت دقیق بر آن عمل می کند. 
 
۶- نقش دولت در اقتصاد مردمی نقش بی طرفانه، غیر جانب دارانه و نقش حاکمیتی می گردد. دولت چابک و پر تحرک می گردد و همه تصدی گری ها از دولت بیرون می رود و به دست مردم سپرده می شود. در حالیکه اگر اقتصاد خصوصی گردد، دولت نقش جانب دارانه پیدا می کند و در این صحنه عمدتاً تحت نفوذ لابی خصوصی ها به سمت آنها غش می کند و مردم تنها می مانند. بعد نظارتی و حاکمیتی لق و ضعیف می گردد و جولان ده اقتصاد همان خصوصی ها ولی با حمایت دولت می شوند.
 
لذا بر همه فرض است که توجه ویژه مبذول دارند تا اشخاص خصوصی فربه عنان مدیریت اقتصاد مقاومتی را در دست نگیرند و صحنه گردان این میدان نشوند و الّا این جماعت با نام اقتصاد مقاومتی، اقتصاد را شخصی سازی خواهند کرد. 
 
نویسنده : دکتر محمد سلیمانی، نماینده مردم شریف تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی
 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۳
امیر مهدوی


نخستین‎بار نیست که اظهارات نسنجیده مشاور جنجالی آقای رئیس‎جمهور برای کشور دردسرساز می‎شود. حالا باید عقلای قوم جمع شوند بلکه به هزار زحمت سنگی را که در چاه افتاده است بیرون بیاورند!


تا به امروز اگر امپراتوری رسانه‎ای دنیای استکبار کلی هزینه و طراحی می‎کرد تا پروژه «ایران‎هراسی» را با خدشه در وجهه نظام اسلامی و ایجاد رعب و وحشت از ایران در دل شهروندان بینوا و از همه جا بی‎خبر آمریکایی و اروپایی به پیش ببرد و چهره‎ای از ایران اسلامی ترسیم کند که فرسنگ‎ها با واقعیت ما فاصله دارد و اساساً همین هراس از مواجهه مردمان مغرب‎زمین با این واقعیت ناب است که چنین ترفند کثیفی را برای دشمنان نظام اسلامی موضوعیت‎دار کرده است اما به مخیله‎اش هم خطور نمی‎کرد روزی روزگاری بتواند هراس از ایران را در میان ملت‎های مسلمان خاورمیانه رقم بزند که همواره به سبب حمایت‎های بی‎دریغ نظام اسلامی از ملت‎های مظلوم و تحت سلطه و گروه‎های مقاومت لبنان و فلسطین در مبارزه با غاصبان صهیونیست، دلداده و شیفته انقلاب اسلامی بوده‎اند؛ آن‎هم درست در ایامی که مردمان منطقه هم در گرماگرم بیداری اسلامی اقبالی مضاعف به آرمان‎های متعالی انقلاب اسلامی پیدا کرده‎اند، هم ایران و سرداران دلیر ایرانی را به سبب ایستادگی جانانه در برابر تروریست‎های تکفیری و آزادسازی مناطق تحت کنترل داعشی‎های وحشی در سوریه و عراق می‎ستایند و از جان و دل مرید اندیشه‎های الهام‎بخشی شده‎اند که چنین دلاورانی در بستر آن بالیده و قد کشیده‎اند.
امپراتوری رسانه‎ای دنیای استکبار خواب چنین چیزی را هم نمی‎دید که جناب مشاور، مفت و مجانی- البته احتمالاً!- این گزک را دودستی تقدیم آنها کند، به نحوی که چه بسا حتی اگر دشمنان ما خودشان چنین امری را طراحی می‎کردند به این خوبی نمی‎توانستند طرفی ببندند چونان که تمام طرح‎های آنها طی این سال‎ها به خنس خورده و حسابی ناامیدشان کرده بود اما به لطف دسته‌گلی که ایشان به آب داد، مجالی تازه برای ترکتازی و جولان آنها هم مهیا شد. چه جشنی بگیرند جریان‎ها و رسانه‎های ضدمقاومت با خوراکی که این آقا تا مدت‎ها برای ایشان تدارک دید! دولت محترم این فقره را در تعارض با منافع ملی نمی‎داند، در شرایطی که به‎زعم ایشان اعلان «خبر مرگ» ملک عبدالله شایسته تذکر و توبیخ است؟! مرحبا به این «تدبیر»!
کجا تشریف دارند آقایانی که منتقدان را به «همنوایی با نتانیاهو» متهم می‎کردند! مگر نه اینکه این مردک دیوانه همه همّ و همت خود را به کار بسته تا ملت‎های منطقه را از قدرت ایران بترساند و نگرانی آنها را هم چماقی کند بالای سر مذاکرات که هرچه می‎توانند از ایران بیشتر امتیاز بگیرند و خودشان کمتر تعهد بدهند؟! از این بهتر هم می‎شد در این بحبوحه مذاکرات به نفع اسرائیل گل به خودی زد؟ آقایان اشارات صریح نتانیاهو در همین خیمه‎شب‎بازی اخیرش در کنگره آمریکا به «امپراتوری ایران» را نیز مدنظر داشته باشند! البته گذشته از همه تبعاتی که این بی‎فکری آقای مشاور متوجه حمایت‎های جمهوری اسلامی از جریان‎های مقاومت لبنان و فلسطین می‎کند! حالا آقایان تحویل بگیرند «همنوایان با اسرائیل» را!
معلوم نیست چرا وزارت امور خارجه ساکت است؛ صرف‎نظر از دردسری که در آستانه مذاکرات، اول از همه یقه خود ایشان را می‎گیرد به جهت سوسه آمدن و موش‎دوانی حتمی سعودی‎ها و نوچه‎های ریز و درشت‎شان به بهانه این افاضات اخیر، مگر نه این است که در این ماجرا اولاً و بالذات وظیفه دستگاه دیپلماسی است که برای زدودن سوءتفاهم پیش آمده در اذهان ملت‎ها و دولت‎های همسایه تلاش کند و موضع بگیرد، پس چرا تاکنون دم فروبسته و خاموشی پیشه ساخته است! اهمیت این موضوع کمتر از حمله مشکوک به آن نشریه فرانسوی است که خانم سخنگو به طرفه..العینی پشت تریبون آمدند و موضع گرفتند، یا مصلحت‎ها و ملاحظات دیگری در کار است؟
کجایند آنها که از طرح سؤال نسبت به ماهیت «هولوکاست» برآشفتند و کولی‎بازی به راه انداختند که آقا حواستان کجاست، نمی‎دانید قلقلک دادن نقطه حساس دنیای استکبار چه تبعاتی به همراه دارد؟ حال آنکه اساساً شاید قیاس این سخن با آن سوال مع‎الفارق باشد به جهت آنکه در آن ماجرا ماهیت یک دروغ کثیف تاریخی که مبنای ظلم عظیمی شده که بیش از 6 دهه است بر پیکره دنیای اسلام وارد آمده و پاره تن اسلام را زخم زده است، در قالب 2 سوال کاملاً منطقی به چالش کشیده شد به منظور هشدار دادن به وجدان‎های بیداری که در هیاهوی اغواگرانه تبلیغاتی نظام سلطه از آن غفلت کرده بودند، گذشته از آنکه بدون تعارف همراستا با آرمان‎های استکبارستیزانه انقلاب اسلامی نیز بود و در منظومه باورهای انقلابی ما کاملا موجه و معقول. بماند که عده‎ای عافیت‎طلب و بریده و پشیمان از داعیه‎های انقلابی در برابر آن جبهه گرفتند که مگر سرتان درد می‎کند که به دنبال دردسر می‎روید!  اما این فقره و این ادعای بی‎اساس نه‎تنها کمترین ربط و نسبتی با آرمان‎ها و اهداف نظام ندارد که اصل آن پذیرفتنی و حرف بر سر شیوه بیان آن باشد، به وضوح در تعارض آشکار با اصول مصرح قانون اساسی ما نیز هست و پتانسیل بسیاری در خدشه‎دار کردن وجهه صلح‎دوست و قانونمدار جمهوری اسلامی دارد، چنانکه متأسفانه چنین کرده است و همین بی‎توجهی غافلانه چه بسا در تلاش‎های مخلصانه و بی‎شائبه سربازان گمنام سپاه اسلام ایجاد تردید نیز کرده باشد! از آن جماعت کسی نمی‎خواهد فریادی بزند و اعتراضی کند علیه تصویری که از جمهوری اسلامی به سبب این گزافه‌‎گویی در ذهن ملت‎های منطقه نقش می‎بندد و پیامدهایی که به سبب آن متوجه ما می‎شود؟!
بنده خدا حاج‌قاسم و بر و بچه‎هایش! چه زحمتی کشیده‎اند که سرزمین همسایه را از لوث وجود تکفیری‎های تروریست پاک کنند و آرامش را به مردم مظلوم عراق هدیه بدهند؛ آرامشی که سال‎ها از آنها دریغ شده بود؛ تا بود صدام دیکتاتور جنایتکار، بعد هم که خبر مرگش آمد نظامیان آمریکایی، بنده‎های خدا تازه می‎خواستند روی آرامش را ببینند که سر و کله این جانی‎های وحشی پیدا شد. دلیرمردان سپاه قدس رفتند تا آن سرزمین نفسی بکشد و ثبات و امنیت به همسایه غربی ایران بازگردد که نگران حال همسایه و در اندیشه برادران دینی مسلمان بودن از آموزه‎های مؤکد اسلام است اما...!
آن از افاضات چند وقت پیش‎ ایشان و چالش‎هایی که در حوزه داخلی و مسائل قومیتی ایجاد کرد، این هم از امروز؛ ناسلامتی این آقا
6 سال مسؤول یکی از کلیدی‎ترین نهادهای امنیتی این مملکت بوده است، باید بهتر از هر کسی بداند این مهمل‎گویی‎ها چه تبعاتی برای کشور دارد، اگر حقیقتاً نمی‎داند و چنین نسجیده و بی‎فکر سخن می‎گوید که اساساً صلاحیت و شأنیت حضور در چنین جایگاهی را ندارد و ادامه بیش از اینِ این مسؤولیت از جانب وی شدیداً ناموجه و بلاموضوع است، اگر هم می‎داند و احیاناً خدای‎ناکرده با طراحی قبلی و منظور و مقصودی از پیش معلوم چنین می‎کند که به طریق اولی چنین شأنیتی ندارد و بایسته است دولت و شخص رئیس‌جمهور با نظر به هر دو شق ماجرا حقیقتاً «تدبیری» بیندیشند فتنه‎انگیزی‎های آقای مشاور را!

نویسنده : سیده‌آزاده امامی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۵۴
امیر مهدوی
Image result for ‫عکس هاشمی وهمراهان تکنوکراتش‬‎

چند روز پیش در یادداشتی با تیتر «هاشمی؛ نماینده وضع موجود» به تحلیل رابطه هاشمی‌رفسنجانی و دولت یازدهم پرداختیم و از قرابت‌های تفکری و عملی هاشمی و دولت روحانی که منبعث از دال گفتمانی توسعه اقتصادی و با مدلول‌های پیشرفت برونزا، وابستگی، نخبه‌گرایی و... است صحبت کردیم؛ گفتمانی که با چالش‌های «استقلال– توسعه»، «عدالت- توسعه» و « نخبه- توده» مواجه شده است. اما برای آنکه با این تفکر بیشتر آشنا شویم نیاز به بررسی دولت هاشمی و گزاره‌هایی است که موید این مطلب باشد؛ تلاش می‌شود در چند مطلب آتی در روزنامه به این گزاره‌ها بپردازیم و نتایج آنها را بیان کنیم؛ نتایجی که وضع موجود هم به آنها منتج خواهد شد.
شاید اولین و پایه‌ای‌ترین مساله درباره اینگونه تفکر مساله اقتصاد باشد، چراکه اساسا از دید نظریه‌پردازان توسعه؛ اقتصاد زیربناست و همه‌چیز مبتنی بر آن تعریف می‌شود. نگاه هاشمی و همراهان تکنوکرات وی به مساله اقتصاد از همان اوایل دولت وی نگاه اقتصاد مبتنی بر سرمایه خارجی، نیروی متخصص خارجی و پیروی از خارج بود. پس از فشارهای اقتصادی که غرب تلاش داشت با آن جمهوری اسلامی را زمینگیر کند، رهبر معظم انقلاب مساله اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند و در تبیین آن فرمودند: «اعتماد کردن به شیوه‌هاى تزریقى اقتصادهاى تحمیلى شرق و غرب، مضر است. سیاست‌هاى اقتصاد باید سیاست‌هاى «اقتصاد مقاومتى» باشد - یک اقتصاد مقاوم - باید اقتصادى باشد که در ساخت درونى خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگى کند؛ با تغییرات گوناگون در این گوشه دنیا، آن گوشه دنیا متلاطم نشود».
شکل‌گیری انقلاب اسلامی به‌عنوان پدیده‌ای در مقابل غرب با مختصات پارادایمی متفاوت و متضاد باعث شد مدل اقتصادی متفاوتی نیز برای این اقتصاد تجویز شود. غرب اما در برابر جمهوری اسلامی از این حربه برای فشار بر ایران استفاده می‌کند. از طرفی پایه اقتصاد ایران نیز که توسط همین کشورهای استعمارگر براساس منافع خودشان طراحی شده بود مبتنی بر فروش نفت خام بود. به طوری که رهبر حکیم انقلاب در سال 73 فرمودند: «آرزوى واقعى من- که البته ممکن است به این زودی‌ها قابل تحقق نباشد- این است که ما در چاه‌هاى نفت را ببندیم و اقتصاد خود را براساس کالاها و محصولات غیرنفتى بنیاد نهیم. یعنى فرض کنیم این کشور، کالایى به نام نفت ندارد البته این کار ممکن است در این سال‌ها و به این زودی‌ها عملى نباشد، زیرا دشمنان ایران در دوران رژیم وابسته و فاسد پهلوى، بیش از حد تصور خرابکارى کرده‏اند و چنان ملت و کشور ما را به نفت وابسته کرده‏اند که نشود به این آسانى چنین کارى را کرد اما روزى باید این کار بشود و آن روز، روزى است که ملت ایران بدون اینکه سرمایه‏‌هاى خود را مفت و مجانى به دست کسانى بدهد که با کمال خباثت از ثروت ملى کشورها استفاده مى‏کنند، با تکیه بر امکانات ذاتى، روى پاى خودش بایستد».
«آرزوی من این است که روزی در چاه‏های نفت بسته شود...» این جمله رهبر انقلاب البته نه تنها در آن زمان قابل حصول نبود بلکه برای تکنوکرات‌های مستقر در دولت فهم هم نمی‌شد. دولتی که اعتقادی به خارج کردن نفت از بودجه کشور نداشت و به خام‌فروشی نفت عادت کرده بود، هیچ زمینه‌ای را فراهم نکرد.
دولتمردان کارگزارانی که تئوریسین‌هایشان امروز به نام «تیم نیاورانی» مطرح هستند؛ نگاه‌شان به اقتصاد از نوع بازار آزاد بود و از سویی «اقتصاد خصوصی» را «اقتصاد شخصی» ترجمه می‌کردند. شیفتگی آنها به مدل اقتصاد لیبرالی نه تنها در عمل بلکه در زبان نیز تکرار می‌شد و حسین مرعشی از اعضای حزب کارگزاران می‌گوید: «کارگزاران سازندگی حزب لیبرال - دموکرات مسلمان است.» حال اینکه آیا لیبرالیسم با اسلام جمع‌پذیر است یا خیر، بحثی مجزا دارد اما مدل‌هایی که این جریان برای اقتصاد تجویز می‌کرد نیز مبتنی بر اقتصاد لیبرالی و عموما کینزینی بود.
دولت کارگزاران هاشمی تمایل زیادی برای برقراری ارتباط با دنیا داشت و برای توسعه مدنظرش به سمت وام گرفتن از صندوق بین‌المللی پول گرایش پیدا کرد. صندوقی که برای وام دادن دولت‌ها را مجبور می‌کرد نسخه‌های تجویزی این صندوق را پیاده کنند و نتیجه پیاده‌سازی نسخه‌های وارداتی تعدیل اقتصادی دولت کارگزاران، وابستگی ایران به اقتصاد لیبرالی و همچنین تورم 9/49 درصدی بود که مردم ایران را به سمت فشارهای وحشتناک اقتصادی هل داد.
در آن مقطع کارگزاران هاشمی اعتقاد داشتند اگر رفاه اقتصادی رخ دهد، ممکن است عده‌ای متحمل هزینه‌هایی شده و «زیر چرخ‌های توسعه له شوند»، لیکن بعد از اینکه جریان‌هایی در سایه رشد اقتصادی، سرمایه‌ای را انباشته کردند، در بلندمدت منافع حاصل از بهره‌مندی آنان، به کل جامعه سرریز می‌شود و نسل‌های آتی از مزایای رشد اقتصادی بهره‌مند می‌شوند اما اتفاقی که افتاد، این بود که عده زیادی زیر چرخ توسعه له شدند ولی هیچگاه به انباشت سرمایه مدنظر آقایان نرسیدیم.
رهبر حکیم انقلاب از ابتدا با گرفتن وام از صندوق بین‌المللی پول مخالف بودند و این را نیز بارها اعلام کردند اما دولت هاشمی به این توصیه‌ها گوش نداد. رهبری درباره گرایش به جهانی شدن و وام گرفتن از صندوق بین‌المللی پول می‌فرمایند: «جهانى شدن، اسم خیلى قشنگى است و هر کشورى فکر می‌کند بازارهاى جهانى به رویش باز می‌شود اما جهانى شدن به معناى تبدیل شدن به یک پیچ و مهره‌اى در ماشین سرمایه‌دارى غرب، نباید مورد قبول هیچ ملت مستقلى باشد. اگر قرار است جهانى شدن به معناى درست کلمه تحقق پیدا بکند، باید کشورها استقلال خودشان - استقلال اقتصادى و استقلال سیاسى - و قدرت تصمیم‌گیرى خودشان را حفظ کنند؛ والا جهانى شدنى که ده‌ها سال پیش از طریق بانک جهانى و صندوق بین‌المللى پول و سازمان تجارت جهانى و امثال اینها - که همه ابزارهاى آمریکایى و استکبارى بودند - به وجود آمده، ارزشى ندارد. بنابراین یک اصل مهم، مساله استقلال است که اگر این نباشد پیشرفت نیست، «سراب پیشرفت» است». ایشان همچنین با بیان مثالی ثمره وام گرفتن از صندوق بین‌المللی پول را اینگونه توضیح می‌دهند: «شاید این را در یک جمع دانشجویى دیگر گفته باشم که ماهاتیر محمد، نخست‌وزیر سابق مالزى
- که بسیار هم آدم پرکار، دقیق، جدى و پایبندى بود- به تهران آمد، به دیدن من هم آمد؛ همان اوقات بود که تحولات گوناگونى در آسیاى شرقى اتفاق افتاده بود؛ در مالزى، اندونزى و تایلند و زلزله اقتصادى به وجود آمده بود. همین سرمایه‌دار صهیونیست و بعد سرمایه‌دارهاى دیگر، با بازی‌هاى بانکى و پولى توانستند چند تا کشور را به ورشکستگى بکشانند. در آن وقت ماهاتیر محمد به من گفت: من فقط همین قدر به شما بگویم که ما یک شبه گدا شدیم! البته وقتى کشورى وابستگى اقتصادى پیدا کرد و خواست نسخه‌هاى اقتصادى بانک جهانى و صندوق بین‌المللى پول را عمل بکند، همین‌طور هم خواهد شد. خود این بانک جهانى و صندوق بین‌المللى هم یکى از بخش‌ها و قطعه‌هاى این پازل بزرگند. این خیلى خطرناک است که سررشته تحولات جهانى دست باندهاى قدرت بین‌المللى باشد که امروز هست. اینها صهیونیست‌ها و سرمایه‌دارها هستند و عمدتاً هم در آمریکا و در اروپا هستند».
البته این وام‌های دریافتی هاشمی تا به امروز گردن جمهوری اسلامی را گرفته است. وام‌های دریافتی هاشمی بدهی خارجی کشور در سال 72 را به بیش از 23 میلیارد دلار رساند. بدهی‌ای که دولت خاتمی نیز نتوانست آن را کم کند و وی با 23 میلیارد و 74 میلیون دلار دولت را تحویل رئیس‌جمهور بعدی داد البته دولت بعد بدهی خارجی کشور را در پایان آذرماه 91 به 8 میلیارد و 477 میلیون دلار کاهش داد.
یکی از پایه‌های اقتصاد مقاومتی که مورد نظر رهبر انقلاب است؛ اقتصاد دانش‌بنیان است؛ دانشی که در داخل کشور به وجود آمده و مبتنی بر نیروی داخلی باشد. رهبر انقلاب می‌فرمایند: «یکى از بخش‌هاى ما، اقتصاد است و خاصیت اقتصاد در یک چنین شرایطى، اقتصاد مقاومتى است؛ یعنى اقتصادى که همراه باشد با مقاومت در مقابل کارشکنى دشمن، خباثت دشمن؛ دشمنانى که ما داریم. به نظر من یکى از بخش‌هاى مهمى که می‌تواند این اقتصاد مقاومتى را پایدار کند، همین کار شماست؛ همین شرکت‌هاى دانش‌‌‌بنیان است؛ این یکى از بهترین مظاهر و یکى از مؤثرترین مؤلفه‌‌‌هاى اقتصاد مقاومتى است؛ این را باید دنبال کرد». مدیران اقتصادی دولت کارگزاران هیچ اعتقادی به قدرت تولید علم داخلی نداشتند و عموم پروژه‌ها و خدمات این دولت به دست مهندسان خارجی اجرا می‌شد و قراردادهای نفتی نیز به صورت مشترک با شرکت‌های خارجی جلو می‌رفت. عدم توجه به توان داخلی و اعتقاد به خام‌فروشی باعث شده بود زنگنه که وزیر نفت وقت بود می‌گفت ما نیازی به صنایع پالایشی نداریم و همین باعث شد آرزوی رهبر انقلاب همچنان در حد آرزو باشد. مدیرانی چون ترکان، زنگنه، مرعشی، نوبخت و... که تلاش‌شان در هضم شدن اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی است و از سوی دیگر اعتقادی به توانایی‌های داخلی ندارند، نمی‌توانند مجریان قابل قبولی برای اقتصاد مقاومتی باشند.

نویسنده : امی علی جهاندار

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۲۲
امیر مهدوی

عاقبت حکمش صادر شد تا همه بفهمند وقتی کار به دستگاه قضا می‌کشد، احدی پشتش گرم نیست! احکام صادره برای متهمان فساد 3هزار میلیاردی، آن قبلی و همین دیروزی حکایت از آن دارد که قوه‌قضائیه اولا دنبال مصلحت و مصلحت‌سنجی نیست، ثانیا مصلحتی را هم اگر برای خود فرض کند، آن مصلحت هیچ نیست الا فریضه بلند‌بالای عدالت.

قوه‌ قضا باید در دادگاه عدل الهی پاسخگوی خدای داور باشد، او را چه کار به آنچه ما در جراید اصولگرا می‌نویسیم یا دیگران در رسانه‌های مدعی اصلاح‌طلبی؟! قوه البته از نقد مستدل استقبال می‌کند لیکن بیش از نقد این یا آن جناح، از استقلال خود استقبال می‌کند. چه قاضی، چه قاضی‌القضات محترم، چه کلیت دستگاه قضا، فی‌الواقع خود را پاسخگوی «جناح الله» می‌دانند، آن هم در یوم‌العیار محشر. با این حال آیا زیبنده است از قوه بخواهیم صرف‌نظر از رضایت پروردگار، حکم به خوشایند دل این جناح یا آن جناح دهد؟! مگر یک جای سیاسی است قوه‌قضائیه که از آن، به جای عدالت‌ورزی، مطالبه سیاست‌ورزی و مصلحت‌سنجی داشته باشیم؟! باری! بعد از صدور حکم اعدام برای متهم اصلی پرونده فساد اقتصادی 3‌هزارتایی نوشتم که سیاسی نبودن، اتفاقا حسن رئیس‌ قوه‌قضائیه است. زیادی که سیاسی باشی، لاجرم «تشخیص مصلحت» را بر «سنجش عدالت» تفوق ‌‌خواهی داد اما در دستگاه قضا عدالت، هم بر سیاست و هم بر مصلحت، سیادت دارد. برای دستگاه قضا هیچ فرق نمی‌کند که طرف دیروزی نزدیک به چه جناحی یا احیانا فرزند کدام بزرگوار است، همچنانکه هیچ فرق نمی‌کرد طرف پریروزی در کدام دولت، چه کاره بود. این قبیل مسائل، شاید برای ما روزنامه‌نگاران جذاب باشد اما قاضی با استناد به پرونده پیش رو حکم صادر می‌کند، نه مندرجات مطبوعات. خط و ربط و دار و دسته بر فرض محترم بودن هم، باز منشأ انشای حکم قاضی نیست. آرمان دستگاه قضا، مرّ عدالت است، نه حتی مطالبه چون من آرمانگرایی! چه ما که از دستگاه قضا، مطالبه عدالت داریم، چه دیگرانی که احیانا با این مطالبه و اساسا با خود عدالت، عداوت دارند، جملگی باید بیاموزیم که «مفاد پرونده»، حکم قاضی را مشخص می‌کند، نه دل ما! با روزنامه‌های زنجیره‌ای باشد، متهم محکوم فساد 3هزار تایی ‌باید به‌عنوان «کارآفرین نمونه» تشویق می‌شد اما خیلی هم این خبرها نیست، چرا که پشت عدالت، گرم است! همین طرف دیروزی، خیلی جاها و پیش خیلی عناصر، پشتش گرم بود، عجیب پشتش گرم بود! او لابد پشتش گرم بود که 2 دهه گردن‌کلفتی کرد، 2 دهه قانون را به هیچ گرفت، 2 دهه به ریش همه خندید لیکن دیروز، روز مهمی بود در تاریخ دستگاه قضا. کاش دیروز 2 دهه زودتر حادث می‌شد اما همین را هم باید به فال نیک گرفت و مطمئن شد که اگر کسی در فلان جا و بهمان جا پشتش گرم است، دلیل نمی‌شود که در قوه قضا هم پشتش گرم باشد! معلق‌بازی اگر بعضی جاها جواب دهد، پیش قاضی جواب نمی‌دهد! ما ملتفت بر فشار وارده بر دستگاه قضا، به صورت مضاعف از قوه قضائیه حمایت می‌کنیم و از بیان آن هم خجالت نمی‌کشیم. خجالت را باید کسانی بکشند که طرف،‌ پشت‌گرم به آنها 2 دهه از عدالت تمرد کرد! اگر ما در کنار همه نقدهایی که از زاویه حق و منطق و منافع ملی به قوه مجریه داریم، اقدام درست دولت را در صفحه نخست خود تیتر می‌گیریم، پس چرا تنها بگذاریم دستگاه قضا را؟! خجالت را باید کسانی بکشند که همصدا با توافق خوب مدنظر نتانیاهو، هر توافقی را از عدم توافق بهتر می‌دانند، در عین حال کار مثبت دولت را، پرتاب ماهواره را سانسور می‌کنند! خجالت را باید کسانی بکشند که از داخل دولت، به وزیر کوشای دولت، بد و بیراه می‌گویند! خجالت را باید کسانی بکشند که خیانت را مدح می‌کنند و خدمت را مسخره! خجالت را باید کسانی بکشند که در روزنامه‌های‌شان به جای آنکه مفاد پرونده را به رخ قاضی بکشند، از فک و فامیل طرف بر سر دستگاه قضا چماق بلند می‌کنند! عکسش هست! سندش هست!

 با کمال وقاحت، دم از «رسالت روزنامه‌نگاری» می‌زنند اما از قوه قضائیه به جای آنکه عدالت را مطالبه کنند، رسماً تمنا می‌کنند که «شتر دیدی، ندیدی»! اصحاب جمل و جمل‌زاده‌ها را 2 دهه تمام سعی کردند با سعه صدر و رواداری و بزرگ‌منشی نبینند، نتیجه چه شد؟ اینک اما هر آدم عاقلی فهمیده که مصلحت در اجرای عدالت است و بس. دیروز به سبب هزار و یک فشار،
2 دهه دیر به تقویم قوه قضائیه اضافه شد اما هر چه بود، اضافه شد. هنر اما برای دستگاه قضا از قضا آن است که در کنار این همه فشار، حکم به عدالت بدهد. گمانم هست که اصرار برای اجرای عدالت، ‌ارزشی بالاتر از ابرام برای حفظ خاک دارد که خاک رفته خرمشهر را اگر بعد از 2 سال می‌توان پس گرفت، پس گرفتن عدالت نه یک سال و 2 سال، بلکه 2 دهه زمان می‌برد!
بسم‌الله الرحمن الرحیم!
در نظام مقدس جمهوری اسلامی، حکمی که قاضی به عدل دهد، هیچ کم از وصیتنامه شهید ندارد. تو بگذار گرم باشد پشت طرف به چیزهایی، به کسانی اما زنده‌باد دستگاه قضا که اهل کوفه نیست، عدل تنها بماند! آری! پشت عدالت گرم است. گرم به دستگاهی که «قضا» را می‌سنجد، نه «فضا» را، «عدالت» را، نه «مصلحت» را، «قضاوت» را، نه «سیاست» را، «عدل» را، نه «جمل» را، «علی (ع)» را، نه «طلحه و زبیر» را، «پابرهنگان» را، نه «ناکثین» را، «سلمان و ابوذر» را، نه «فلانی‌زاده»ها را، «نظام» را، نه «استوانه»ها را. استوانه برای خود استوانه است؛ استوانه دستگاه قضا «عدالت» است و لاغیر! دیروز را به اوراق سررسیدت اضافه کن، شمایی که زیاد «خاطره» می‌نویسی...

نویسنده : حسین قدیانی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۰۳
امیر مهدوی
امام خامنه ای (مدظله العالی): دین حد اقلی واکتفا به حداقل ها از نظر اسلام قابل قبول نیست.

آفت‌های بسیاری می‌تواند یک حزب و جناح سیاسی را تهدید کند و نهایتاً منجر به افول آن شود که مهم‌ترین این آفت‌ها «ضعف گفتمان» است.


صف‌آرایی سوسیال دموکرات‌ها‌ و لیبرال دموکرات‌های وطنی مقابل اندیشه امام
آفت‌های بسیاری می‌تواند یک حزب و جناح سیاسی را تهدید کند و نهایتاً منجر به افول آن شود که مهم‌ترین این آفت‌ها «ضعف گفتمان» است.
آفت‌های بسیاری می‌تواند یک حزب و جناح سیاسی را تهدید کند و نهایتاً منجر به افول آن شود که مهم‌ترین این آفت‌ها «ضعف گفتمان» است. این ضعف می‌تواند بحران‌های بسیاری را با خود همراه سازد که در مصادیقی مانند تعاریف متفاوت و گاه متناقض در حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ از سوی منسوبان به آن جناح گرفته تا برخورد دوگانه با پدیده‌ها و تحولات اجتماعی- سیاسی را مشمول می‌شود.


آفت‌های بسیاری می‌تواند یک حزب و جناح سیاسی را تهدید کند و نهایتاً منجر به افول آن شود که مهم‌ترین این آفت‌ها «ضعف گفتمان» است.  این ضعف می‌تواند بحران‌های بسیاری را با خود همراه سازد که در مصادیقی مانند تعاریف متفاوت و گاه متناقض در حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ از سوی منسوبان به آن جناح گرفته تا برخورد دوگانه با پدیده‌ها و تحولات اجتماعی- سیاسی را مشمول می‌شود.  وضعیت کنونی جبهه موسوم به تجدیدنظرطلبان هم به ناچار از چنین اوضاعی رنج می‌برد، به گونه‌ای که شخصیت‌های مطرح این طیف در ارائه نظرات خود دچار دوگانگی شده و گاه آرایی را مطرح می‌کنند که در تعارض کامل با دیگر افراد منسوب به جریان مدعی اصلاح‌طلبی است.  این ضعف اساسی که در فتنه 88 به خوبی خود را نشان داد اخیرا هم وارد مرحله تازه‌تری شده که شامل دعوای حامیان «لیبرال‌دموکراسی» با «‌سوسیال‌دموکراسی» است و منجر به صف‌بندی دو حزب دولت‌ساخته «‌مشارکت» و «‌کارگزاران» شده است.
مرور نظرات چهار نفر از اعضای دو حزب رادیکال جریان تجدیدنظرطلب نه تنها فقدان گفتمانی مشخص در این طیف را نشان می‌دهد بلکه گویای پارادوکس جماعت مدعی خط امام با اندیشه‌های بنیانگذار انقلاب اسلامی ‌ است. 

    حجاریان: سوسیال دموکراتم

سعید حجاریان تئوریسین جریان اصلاحات ‌در گفت‌وگو  با تسنیم در پاسخ به این سؤال که «شما شکل‌گیری یک نظام لیبرال را لازمه رسیدن به دموکراسی می‌دانید؟» بیان می‌کند: «‌ البته لیبرالیسم حتماً برای من جدی است اما یک چیزی این وسط هست و مشکل ماست. برای ما عدالت بسیار مهم است. جمع عدالت و لیبرالیسم خیلی سخت است. در غرب هم این مشکل بوده است.»
وی در ادامه تصریح می‌کند: «‌تز من، سوسیال‌دموکراسی است.‌ نخست وزیر سوئد که ترور شد، اولاف پالمه و ویلی برانت از رهبران سوسیال‌دموکرات بودند. آنها خیلی تلاش کردند راه وسط لیبرالیسم و عدالت را در پیش گیرند اما هنوز محقق نشده است. در ایران هم باید این کار شروع شود. پروژه‌های جدی ما همین است.»

 

جلایی‌پور: سوسیال دموکراتم

حمیدرضا جلایی‌پور عضو دیگر حزب مشارکت هم در مصاحبه‌ای با ویژه‌نامه نوروز روزنامه اعتماد تأکید می‌کند: «‌من یک سوسیال‌دموکرات هستم.»
در حالی  دو تن از اعضای مشهور حزب منحل شده مشارکت بر نظر خود مبنی بر «سوسیال دموکرات» بودن پافشاری می‌کنند که اعضای حزب سازندگی نظری متفاوت دارند که خود گویای انشقاق درونی جماعت مورد اشاره و تناقض گفتاری آنها با یکدیگر است. 

    مرعشی: لیبرال دموکراتیم

سیدحسین مرعشی، عضو برجسته کارگزاران در سخنان متعدد و از جمله در جمع دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان اظهار می‌کند: « ما دموکرات هستیم و حکومت اکثریت و اقلیت و حکومت مردم بر مردم را قبول داریم، هرچند که دموکراسی یا حکومت دموکرات بهترین نوع حکومت نیست، اما حکومتی است که تا‌کنون بشر توانسته به آن دست یابد. بسته‌های سوسیالیستی و بسته‌های فردگرایی لیبرالیسم آزادی فرد را مبنا قرار می‌دهد و ما در حزب کارگزاران به افراد و انسان‌ها اصالت می‌دهیم و مشی ما لیبرالیستی است نه سوسیالیستی.»
محمد قوچانی، عضو جدید کارگزاران که سردبیری ماهنامه مهرنامه و هفته‌نامه صدا و همچنین سردبیری ارگان کارگزاران (عصرجدید) را در کارنامه خود دارد، بارها در مقالات خود بر این نکته تأکید می‌کند که مدل مطلوب حزب متبوعش لیبرالیسم سیاسی است. 

    کرباسچی: لیبرال سیاسی هستیم!

غلامحسین کرباسچی به عنوان عضو ارشد و از مؤسسان کارگزاران هم در تأیید نظریه مرعشی تأکید می‌کنند: «‌لیبرالیسم سیاسی با لیبرالیسم فلسفی و نظری متفاوت است و می‌توان لیبرال سیاسی بود و به لیبرالیسم فلسفی توجهی نکرد. بدان معنی که لیبرالیسم سیاسی هیچ تناقضی با مسلمان بودن ندارد.»

    تناقض مدعیان خط امامی با اندیشه‌های امام

البته تخاصم دیدگاه‌های جماعت هواه‌خواه لیبرالیسم تنها مختص به اعضای این دو حزب با یکدیگر نمی‌شود و با بررسی مواضع جریان تجدیدنظرطلب- در این حوزه- و تطابق آن با افکار و اندیشه‌های حضرت امام سطح دیگری از تناقضات این جماعت با بنیانگذار انقلاب اسلامی هم بروز پیدا می‌کند.  در حالی که شخصیت‌های برجسته این طیف خود را لیبرال‌دموکرات یا سوسیال دموکرات معرفی می‌کنند، حضرت امام در سخنانی متعدد تعریف متفاوتی را ارائه می‌دهند.  حضرت امام دموکراسی را برخلاف باورهای اعضای احزاب تندرو جماعت تجدیدنظرطلب، در برابر استبداد، دیکتاتوری و ظلم قرار داده و با تأکید بر قانون مداری حکومت اسلامی، دموکراسی را جزء لاینفک اسلام می‌داند: «‌قید دموکراسی چیزی نیست که ما بخواهیم به حکومت اسلامی اضافه کنیم بلکه حکومت اسلامی ذاتاً بر مبنای دموکراسی واقعی استوار است.»
ایشان همچنین در پاسخ به اینکه چرا با آوردن کلمه دموکراتیک در کنار جمهوری مخالفت کردید، می‌فرمایند: «این توهم این را در ذهن می‌آورد که اسلام محتوایش خالی است از این، لذا احتیاج به این است که قیدی پهلویش بیاورند و این برای ما بسیار حزن انگیز است که در محتوا یک چیزی که همه چیزها به طریق بالاترش و مهم‌ترش در آن هست، حالا ما بیاییم بگوییم که ما اسلام می‌خواهیم و اما با اسلاممان دموکراسی باشد. اسلام همه چیز است.»
امام در جای دیگری تعریف روشن تری هم از دموکراسی مورد نظر خود ارائه می‌دهند: «دموکراسی این است که آرای اکثریت... معتبر است. اکثریت هرچه گفتند آرایشان معتبر است، ولو به ضرر خودشان باشد، شما ولی آنها نیستید که بگویید این به ضرر شماست... شما وکیل آنها هستید ولی آنها نیستید.»
بنابر آنچه گفته شد امام حکومت اسلامی را، حکومتی ذاتاً دموکراتیک می‌داند چراکه از نظر امام «احکام اسلامی احکامی است که بسیار مترقی بوده و متضمن آزادی‌ها و استقلال و ترقیات» است و نباید برای احقاق حقوق مردم به منابع غربی رجوع کرد این در حالی است که مطلوب جماعت تجدیدنظرطلب از دموکراسی با آنچه حضرت امام بیان می‌کنند تفاوت فاحشی دارد؛ اساسا دموکراسی مورد نظر رهبران این جریان که همان «دموکراسی لیبرال»و «سوسیال دموکراسی» است با «مردم سالاری دینی» فرسنگ‌ها فاصله دارد.

 

نویسنده : محمد اسماعیلی 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۲۶
امیر مهدوی
علی مطهری در مصاحبه با روزنامه اعتمادمی گوید:
به جای اینکه بگویند علی مطهری فرزند شهید مطهری است می گویند [مرتضی ]مطهری پدر علی مطهری است

این تذهب؟       فرض می کنیم پدر شمابه جای شهید مطهری یک فرد عادی بود باز شما حق نداشتی چنین حرفی را به زبان بیاوری

پسر کوندارد نشان ازپدر                                                                                                    توبیگانه خوانش نخوانش پسر


علی مطهری در مصاحبه با روزنامه اعتماد و در پاسخ این سؤال که به نظر خودتان علی مطهری از کی علی مطهری شد و در منظر افکار عمومی صرفاً فرزند شهید مطهری نبود؟ گفت: فکر نمی‌کنم علی مطهری چیزی شده باشد که شما این سؤال را مطرح می‌کنید. در عین حال پاسخ این گونه سؤال‌ها یک مقداری مستلزم تعریف از خود است.
وی ادامه می‌دهد: شاید بهتر باشد دیگران این سؤال را پاسخ بدهند. اما من خودم فکر می‌کنم همیشه مردم وقتی احساس کنند فردی به اصطلاح عرف از خودش وجود دارد و می‌تواند گاهی برخلاف فضای غالب بر اجتماع حرکت کند، او را فرد مستقلی می‌دانند. هر چند فرزند شخصیت بزرگی باشد اما برای خود او هم در ذات خودش یک شخصیت قایل می‌شوند. به جای اینکه بگویند فرزند فلان کس است، روی خود او حساب باز می‌کنند. یکی از دوستان به شوخی می‌گفت کم‌کم  دارد طوری می‌شود که به جای اینکه بگویند علی مطهری فرزند شهید مطهری، خواهند گفت شهید مطهری پدر علی مطهری.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۳۸
امیر مهدوی



مذاکرات هسته ای به نقطه ای حساس رسیده است. تا کنون تیم هسته ای کشورمان در برابر زیاده خواهی های طرف مقابل مقاومت کرده اند و ابهامات درباره آینده و نتیجه مذاکرات بسیار است. یکی از اصلی ترین آنها مدت زمان توافق است. اگر چه تا کنون زمان های مختلفی در این مورد از سوی مقامات و رسانه های غربی عنوان شده اما 10 سال پرتکرارترین زمان در این قضیه است. اما پشت پرده این 10 سال چیست و آمریکایی ها امیدوارند پس از این دوره به چه چیزی برسند؟
گزارش روز شنبه روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز  به قلم دیوید ای سانگر و مایکل آر گوردون در پاسخ به این سوال راهگشاست. این روزنامه که بسیار نزدیک به کاخ سفید است در گزارش خود درباره مدت زمان توافق جامع می نویسد؛ «تعلیق و در نهایت لغو تحریم های نفتی و مبادلات مالی ایران برای حسن روحانی، رئیس جمهور ایران و محمد جواد ظریف، مذاکره کننده ارشد وی و وزیر امور خارجه این کشور که امیدوارند بتوانند 10 سال یا بیشتر محدودیت فعالیت هسته ای را به سران روحانی و نظامی ایران که مخالف مذاکرات هستند، بقبولانند، از اهمیت زیادی برخوردار است.»
نیویورک تایمز در ادامه گزارش خود از هدف واقعی واشنگتن از توافق با ایران پرده برداشته و می‌نویسد؛ «یکی دیگر از موضوعات مهمی که درمورد توافق هسته ای با ایران مطرح است مدت زمان کارآیی آن است. مقامات آمریکایی اعلام کرده اند اقدامات در نظر گرفته شده در توافق هسته ای با ایران برای دست کم ده سال می تواند خواسته های غرب را در زمینه حفظ زمان یک ساله برای فرار هسته ای ایران تامین کند. همتای ایرانی کری تابستان گذشته در مصاحبه‌ای گفت که مدت زمان اجرای این توافق نباید بیش از هفت سال باشد.

مدت زمان اجرای توافق هرچقدر باشد جان کری با این چالش مواجه است که پس از انقضای تاریخ آن ایران همانند ژاپن و برزیل همچنان زیرساخت های لازم برای تولید هر میزان مواد هسته ای را که بخواهد در اختیار خواهد داشت. دولت اوباما معتقد است تا آن زمان یک حکومت متفاوت یا دست کم همراه تر در ایران روی کار خواهد آمد.»
البته این نخستین بار نیست که تحلیلگران آمریکایی به این موضوع اذعان می کنند. چندی پیش توماس فریدمن نویسنده معروف نیویورک تایمز نیز در مصاحبه ای به این موضوع اشاره کرده بود.
وی که به بهانه تحلیل سخنرانی اخیر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کنگره آمریکا با شبکه تلویزیونی بلومبرگ گفت وگو کرده، با اشاره به اینکه به نظر وی «تنها روش تامین امنیت درازمدت برای اسرائیل و همسایگانش و حتی برای بسیاری از مردم ایران تغییر رژیم ایران است که باید از داخل اتفاق بیفتد» می گوید: «به نظر من با توافقی که اوباما با ایران بر سر مسئله هسته ای انجام می دهد امکان این تغییر در داخل ایران فراهم می شود. البته من نمی خواهم در این خصوص پیشگویی انجام دهم اما دست کم این امکان وجود دارد که با این توافق مشارکت ایران در مسائل جهانی بیشتر شود و در نتیجه آن تغییراتی در داخل ایران رخ دهد».
امید آمریکایی ها به توافق هسته ای با هدف ایجاد تغییر در جمهوری اسلامی در راستای منافع خود، حاکی از شکست توطئه های مختلف آنان دربرخورد با جمهوری اسلامی بوده و بدون شک این امید واهی نیز حاکی از عدم شناخت آنان از نظام اسلامی و مردم ایران است.

آغاز مذاکرات در سوئیس
«محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران روز گذشته(یکشنبه) در رأس تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای به منظور شرکت در دور جدید رایزنی‌های هسته‌ای وارد لوزان سوئیس شد.
دور جدید مذاکرات هسته‌ای با حضور هیأت‌های مذاکره‌کننده ایران و آمریکا از بعدازظهر دیروز (یکشنبه) در لوزان آغاز شد. در این دور از مذاکرات «علی‌اکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و «ارنست مونیز» وزیر انرژی آمریکا نیز حضور دارند. روز گذشته، صالحی و مونیز در لوزان سوئیس با یکدیگر دیدار کردند.
ظریف ‌امروز (دوشنبه) به دعوت فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به بروکسل می‌رود تا در نشستی با حضور وزرای امور خارجه فرانسه، انگلیس و آلمان شرکت کند.
اظهارات مقامات آمریکایی و برخی از رسانه‌های غربی حاکی از آن است که احیای کارت سوخته توافق دو مرحله‌ای همچنان در دستور کار هیئت مذاکره‌کننده آمریکایی قرار دارد.

تاکید کِری بر لزوم توافق اولیه
در همین حال «جان کری» وزیر خارجه آمریکا در مصاحبه با شبکه «سی.بی.اس» تأکید کرد: زمان در گذر است و این آخرین شانس برای رسیدن به توافق هسته‌ای با ایران است.
وزیر امور خارجه آمریکا با اشاره تلویحی به توافق دو مرحله‌ای گفت: اگر در مذاکرات سوئیس تیم ایرانی تصمیمات سیاسی اتخاذ نکند و شرایط «توافق اولیه» را نپذیرد، دیگر دستیابی به توافق ممکن نخواهد بود.
کری همچنین درباره تمدید مذاکرات هسته‌ای گفت که تمدید مذاکرات غیرمحتمل است زیرا غیرسازنده است و ادامه داد: ما معتقدیم، قرار نیست چیزی در ماه آوریل، مه یا ژوئن رخ بدهد که حکایت از این مسئله کند که تصمیم‌هایی که ما تاکنون (درباره برنامه هسته‌ای ایران) نتوانستیم بگیریم، می‌توانیم بعد از این زمان بگیریم.
وزیر خارجه آمریکا درباره نامه سناتورهای جمهوری خواه آمریکا به ایران گفت: آنچه می‌دانم این است که این نامه دقیقاً با هدف مداخله در این مذاکرات طراحی شد.

کری ادامه داد که قصد ندارد به سبب این اقدام سناتورهای جمهوری‌خواه عذرخواهی کند و گفت: من قصد ندارم بخاطر یک اقدام غیرقانونی و بدون فکر برخی افرادی که تازه 60 روز است وارد سنا شده‌اند، عذرخواهی کنم. این کار نامناسب است.
وزیر خارجه آمریکا ادامه داد: من به وضوح توضیح می‌دهم که کنگره حق تغییر یک توافق اجرایی را ندارد.
کری تأکید کرد که تا این نقطه از زمان، مذاکره‌کنندگان 1+5، پیشرفت‌هایی را در زمینه محدود کردن فناوری هسته‌ای ایران حاصل آورده‌اند اما هم‌اکنون زمان آن رسیده است که تصمیمات سیاسی سخت و جدی اتخاذ شود.

 ادعای واشنگتن پست درباره توافق دو مرحله‌ای
به گزارش فارس،«واشنگتن‌پست» نیز در گزارشی مدعی شد: مذاکره‌کنندگان ایران و 1+5 در حالی در لوزان سوئیس گرد هم جمع‌ می‌شوند که نشانه‌هایی از حصول توافق در ماه جاری میلادی مشاهده می‌شود و به زودی توافقی کلی درباره برنامه هسته‌ای ایران اعلام می‌شود.
طبق این گزارش، در حالیکه مقامات هشدار می‌دهند که ممکن است توافقی حاصل نشود اما نشانه‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه مذاکره‌کنندگان ایران و 1+5 به زودی یک نوع توافق کلی را اعلام می‌کنند و کار بر روی جزئیات فنی نیز تا پایان مهلت ژوئن ادامه خواهد داشت.

واشنگتن پست در ادامه مدعی شده است: نشانه‌های زیادی از جانب واشنگتن و تهران وجود دارد که نشان می‌دهد دولت‌هایی که در مذاکرات هسته‌ای حضور دارد، معتقدند که می‌توانند علیرغم مخالفت‌های داخلی، به یک تفاهم سیاسی در زمینه موضوع هسته‌ای ایران دست پیدا کنند.
واشنگتن‌پست در توضیح این مطلب ادامه داد که کری که تلاش‌های زیادی را در مذاکرات مستقیم با «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه ایران از خود نشان داده است، اخیراً سفری به منطقه خلیج‌فارس داشته است تا به کشورهای عربی نگران از توافق هسته‌ای، اطمینان دهد.
از طرف دیگر کری در مصاحبه با شبکه «سی بی‌اس» تصریح کرده است که تمدید مذاکرات غیرمحتمل است زیرا این کار بسیار غیرسازنده خواهد بود.
دور جدید مذاکرات ایران و 1+5 در حالی در شهر لوزان سوئیس برگزار می‌شود که طرف غربی تأکید دارد که تا پایان مهلت مارس به تفاهم سیاسی درباره برنامه هسته‌ای ایران دست پیدا کند و بعد از آن روی جزئیات این تفاهم کار کنند به امید آنکه بتوانند تا مهلت پایان ژوئن به توافق جامع نهایی دست پیدا کنند.

 ظریف: باید تضمین لغو تحریم‌ها مشخص شود
از سوی دیگر «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه در مسیر پرواز تهران-لوزان در هواپیما و خطاب به خبرنگاران ایرانی گفت: ما انتظار داریم طرف مقابل قوی‌تر باشد.
ظریف با اشاره به مذاکرات پیش‌رو گفت: احتمالا روز سه‌شنبه نشستی در سطح مدیران کل بین طرفین برگزار می‌شود.
وزیر امور خارجه تصریح کرد: «باید مشخص باشد که آنها چگونه می‌خواهند تمام تحریم‌ها را لغو کنند و تضمین آن چیست. اگر اراده سیاسی طرف مقابل مانند ما باشد، دستیابی به توافق دشوار نخواهد بود. من امیدوارم که بازی سیاسی هفته پیش (نامه سناتورهای جمهوری‌خواه) طرف مقابل را تضعیف نکند، آنها در مذاکرات باید قوی‌تر باشند.»

وی افزود: اهمیتی به ضرب‌الاجل کنگره نمی‌دهیم، ما در وین توافق کردیم تا انتهای مارس تنها به راه‌حل‌ها دست یابیم، نه توافق جامع را.
به گزارش تسنیم، ظریف با رد توافق دو مرحله‌ای خاطرنشان کرد: «در هر شرایطی ما باید در مورد تمام جزئیات توافق کنیم. گام بعدی تدوین متن توافقنامه است، اما به معنای این نیست که ما توافق کلی و جزئی داشته باشیم. مسائل فنی امروز و از سوی مقامات ارشد ایرانی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد اما من می‌توانم بگویم که به راه‌حل‌ها خیلی نزدیک شده‌ایم.»

وزیر امور خارجه در ادامه افزود: اگر منظور از موضوعات کلی برنامه غنی‌سازی، نگه‌داشتن تأسیسات  و لغو تحریم‌ها است، بله ما از پیش درباره آنها توافق کرده‌ایم. به گفته وی: «اگر اراده سیاسی وجود داشته باشد، دستیابی به توافق طی این دور از مذاکرات مطمئنا امکان‌‌پذیر است.»
ظریف همچنین در پاسخ به پرسشی در مورد قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل گفت: «قوانین بین‌المللی از سوی مقامات آمریکایی وضع نشده‌اند، قوانین بین‌الملل روشن هستند. پس از مناقشات دو سه هفته اخیر، جهان درک کرده است که ایران به دنبال راه‌حل است.»
وزیر امور خارجه با اشاره به نامه سناتورهای آمریکایی گفت: «این نامه در تاریخ آمریکا و در تاریخ دیپلماسی بین‌المللی امری بی‌سابقه بوده است و در ضمن تبلیغاتی بیش نبوده است».

 عراقچی: شکاف‌های جدی وجود دارد
همچنین«سید عباس عراقچی» معاون امور حقوقی و بین‌المللی وزارت امور خارجه و عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای گفت: احتمال تمدید مذاکرات منتفی است.
عراقچی افزود: از نظر ما توافق نهایی با آمریکا نیست، با 1+5 است. یعنی پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به همراه آلمان دارند با ما توافق می‌کنند، نکته دوم اینکه توافق نهایی از مسیر شورای امنیت عبور می‌کند و به تصویب شورای امنیت می‌رسد که برای همه کشورها لازم الاجراست. بنابراین شورای امنیت نیز بر این تعهد صحه خواهد گذاشت و از نظر حقوق بین الملل دولت آمریکا، چه دولت فعلی و چه دولت‌های آتی موظف به اجرا  هستند و کنگره آمریکا هم اختیار تغییر دادن آن را ندارد.با وجود پیشرفت‌هایی که در ادوار اخیر گفت‌وگوها صورت گرفت، اما همچنان شکاف‌ها و اختلافات جدی پابرجاست.
وی در مصاحبه با «ریانووستی» تصریح کرد که تهران امیدوار است که در دور جدید مذکرات هسته‌ای بتواند اختلافات اصلی با آمریکا در خصوص موضوع هسته‌ای را رفع کند.

معاون وزیر امور خارجه تصریح کرد: ما همچنان اختلافات جدی و شکاف‌های جدی داریم. باید ببینیم که می‌توانیم این اختلافات را مدیریت کنیم. ما به پیشرفت‌هایی در دور اخیر مذاکرات هسته‌ای دست پیدا کردیم. باید ببینیم در این دور از مذاکرات نیز به پیشرفت می‌رسیم.
 تصویب قانون نظارت کنگره
جروزالم پست خبر داد که سناتورهای آمریکایی در نظر دارند در 24 مارس قانونی را درباره لزوم نظارت کنگره بر توافق  هسته‌ای به تصویب برسانند.
این طرح درحالی مطرح شده است که دور جدید مذاکرات هسته‌ای میان ایران و 1+5 در لوزان سوئیس در حال برگزاری است.
مقامات آمریکایی و اروپایی اعلام کردند که ایران و آمریکا به یک توافق تاریخی در زمینه برنامه هسته‌ای تهران نزدیک می‌شوند اما همچنان در تقابل با موانع جدی هستند که در دقایق پایانی تا رسیدن به مهلت تفاهم سیاسی باقی مانده است.
روزنامه نیویورک‌تایمز گزارش کرد که در حالیکه تا مهلت پایان مارس برای رسیدن به تفاهم سیاسی زمان زیادی باقی نمانده است، موضوعاتی از جمله زمان لغو تحریم‌ها و چگونگی اجرای بازرسی‌ها به صورت حل‌ نشده باقی مانده است.

پایگاه تحلیلی «فارین پالیسی» نیز در گزارشی با موضوع مذاکرات هسته‌ای ایران، نحوه لغو تحریم‌های ایران را یکی از مهمترین مشکلات در مسیر حصول توافق دانسته و نوشته است که همین موضوع می‌تواند گفت‌وگوها را به شکست بکشاند.
در همین حال، یکی از مشاوران کری که خواست نامش فاش نشود، گفت: شانس رسیدن به توافق با ایران در حال حاضر بیش از هر زمانی است و همچنین شانس اینکه این توافق از نظر سیاسی شکست بخورد نیز بسیار بالا است.
همچنین خبرگزاری فرانسه در گزارشی نوشت: پاریس در مذاکرات هسته‌ای نقش بازیگر تندرو را ایفا می‌کند. پیش از این مقامات صهیونیستی و برخی از رسانه‌های غربی بر این نکته تاکید کرده بودند که «لوران فابیوس» وزیر امور خارجه فرانسه، به نمایندگی از نخست وزیر رژیم صهیونیستی در مذاکرات حضور دارد.

منبع : کیهان

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۰۷:۵۶
امیر مهدوی
تولید برنامه‌های گفت‌وگومحور در حوزه سیاسی آن هم در صدا‌و‌سیما عمدتاً با هدف افزایش آگاهی مردم نسبت به حقایق مسائل و رویدادهای این حوزه صورت می‌گیرد که یکی از ابزارهای مهم آن استفاده از تهیه‌کننده و مجری تواناست؛ موضوعی که به نظر می‌رسد در برنامه جمعه «‌شناسنامه‌» اتفاق نیفتاد و خروجی آن برخلاف اهدافی بود که عوامل این برنامه بارها بر آن تأکید کرده بودند.
میهمان این هفته برنامه شناسنامه خانم ابتکار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بود که توانست با بیان مواضعی اهداف خاص جریان متبوع خود را دنبال کند که از جمله آن «‌تطهیر سران جریان تجدیدنظرطلب و از جمله لیدر اصلاحات با 18 بار نام بردن از وی»، «‌معرفی مجلس تندرو ششم به عنوان بهترین مجلس»، «‌دولت اصلاحات را پاک‌دست‌ترین نامیدن!» و «‌وارونه‌نمایی اقدامات براندازانه طیف متبوع خویش در سال 88‌» است.
این سخنان در حالی از سوی خانم ابتکار عنوان می‌شد که مجری برنامه برخلاف ماهیت برنامه‌های چالشی و گفت‌وگومحور تنها نظاره‌گر این اظهارات بود و با سکوت‌های طولانی خویش به نوعی سخنان تأمل‌برانگیز خانم ابتکار را تأیید می‌کرد.
این سخنان در حالی همچنان با سکوت مسئولان صداوسیما روبه‌رو شده که حاوی ابهامات فراوانی است، در شرایطی که به دستور دادستان و مراجع ذی‌صلاح، رسانه‌ها اجازه انتشار عکس و سخنان رئیس دولت اصلاحات به عنوان یکی از سران فتنه را ندارند و با برخی از رسانه‌ها دراین باره برخورد شده، چرا در یکی از برنامه‌های رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران 18بار از وی نام برده می‌شود؟ یا اینکه به چه دلیل مجری این برنامه طی یک ساعت و‌نیم زمان این برنامه هیچ گاه سعی نکرد رشته سخنان خانم ابتکار را قطع و در خلال سخنان جهت‌دار وی، سؤالاتی را مطرح کند، مگر نه این است که در برنامه‌های گفت‌وگومحور سؤالات متعدد و چالشی از میهمان برنامه پرسیده می‌شود، پس چرا چنین موضوعی در این برنامه اصلاً اتفاق نیفتاد؟
چرا آنجایی که خانم ابتکار از مجلس ششم با نیکی و تفاخر یاد می‌کند مجری برنامه از خیانت‌ها و رفتارهای ساختارشکنانه اعضای تندرو این مجلس چیزی بر زبان نمی‌آورد؟
چرا زمانی که خانم ابتکار از پاک‌دستی دولت اصلاحات سخن به میان می‌آورد، از اختلاس‌های چشمگیر که نمونه بارز آن اختلاس شهرام جزایری است، حرفی گفته نمی‌شود؟

اساساً چه ضرورتی دارد که افرادی با سابقه خاص و افکاری نشانه‌دار به اینگونه برنامه دعوت شوند و بعد از آن تهیه‌کننده یا مجری اینگونه برنامه‌ها از مدیریت برنامه ناتوان باشند؟
آیا نباید در تهیه و تولید اینگونه برنامه‌ها اندکی تجدیدنظر کرد یا حداقل مدیریت آن را به افراد توانا با سوابق مشخص سپرد تا شاهد اینگونه اقدامات تأسف‌برانگیز نبود؟
به راستی نباید نگران بود که جماعت برانداز این بار به بهانه‌های مختلف از تریبون رسمی نظام علیه منافع و مصالح کشور طغیان کنند؟
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۵۴
امیر مهدوی