نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۵۴۸ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

 سیده‌آزاده امامی: در زمانه‎ محرومیت از ظهور حضرت ربیع‎الأنام، آقای من! بهار برای ما با طلوع روی ماه شما تحویل می‎شود و قبله‎نمای قلب‎های ما به سمت چشم‎های شما جهت می‎گیرد و گام‎های ما به همان راهی می‎رود که شما نشانه‎گذاری فرموده‎اید...


فرمودید امسال سال «همدلی و همزبانی» «دولت و ملت» باشد؛ سمعاً و طاعتا! ما که از صبح روز 14خرداد 68 لبیک‎مان را گفته‎ایم و هر روز و هر آن میثاق‎مان را تجدید کرده‎ایم؛ مثلا همین صبح روز 25 خرداد 92 که به دولتی که رأی ندادیم تبریک گفتیم و برایش آرزوی توفیق کردیم، هم خودمان هم منتخبان‎مان به انتخاب هموطنان‎مان تمکین کردیم و دولت منتخب را به رسمیت شناختیم اگرچه با حداقلی‎ترین حدنصاب قانونی، چه اینکه همین حدنصاب حداقلی قانونی بود و قانون برای ما حجت. ما پایبندی‎ به مردم‎سالاری و رأی اکثریت- اگرچه در نازل‎ترین سطح- را به رخ آنهایی کشیدیم که سال‎ها هیاهوی غوغاسالارانه‎شان در تعلق خاطر به دموکراسی و رأی اکثریت گوش فلک را کر کرده بود اما آنجا که کار به آزمون عیار ادعای ایشان رسید نانجیبانه از تمکین به رأی نجومی ملت سر باز زدند و زیر میز بازی زدند و دروغ کثیف تقلب ‌ساز کردند و آوردند بر سر مملکت آنچه یکی قصه دارد پر آب چشم! که مردم‎سالاری برای ما جاده یک‎طرفه‎ای نیست که تنها وقتی نام منتخب ما از صندوق بیرون بیاید به آن تمسک جوییم و آن را حاصل رعایت «حق‎الناس» بدانیم، ما همیشه بر این مدار بوده و هستیم، چه پیروزی از آن ما باشد، چه از آن رقیب! همیشه بر این مداریم و از رویکردهای مزورانه مبرا!
ما به دولت تبریک گفتیم و برایش آرزوی توفیق کردیم و سوگند خوردیم مادام که در راستای حفظ آرمان‎های انقلاب و دستاوردهای غرورآفرین ملی گام بردارد و هنجارهای ارزشی و اعتقادی نظام را محترم شمارد تمام‎قد به حمایتش قد علم کنیم که در نگاه ما هر دولتی- خواه منتخب یا غیرمنتخب ما- دولت نظام اسلامی است و ذیل نظام اسلامی تعریف می‎شود و لاجرم توفیق یا خدای‎ناکرده عدم توفیق آن به پای نظام نوشته خواهد شد و از آنجا که دلبستگی ما اولاً و بالذات اصل نظام است به مقتضای آن و به قدر طاقت و توان در توفیق دولت می‎کوشیم و برایش آرزوی توفیق داریم. بر خلاف آنها که «صرفاً» دولت برای‌شان موضوعیت دارد و همه توجه‎شان معطوف دولت است- البته نه هر دولتی!- و چه بسا سر آن دارند که دولت را در «تقابل» با نظام تعریف کنند و نه «ذیل» نظام و کار ویژه‎ای از دولت انتظار دارند که به موجب آن به نحوی آرام و نامحسوس به خدشه در آرمان‎های نظام بینجامد، چنانکه در دوره‎هایی به صراحت شاهد این رویکردها بوده‎ایم!
خدای بزرگ گواه است که موفقیت دولت، هر دولتی که باشد، البته مشروط به همان شرط اساسی التزام به آرمان‎های انقلاب و صیانت از دستاوردهای انقلاب، آرزوی ماست، حتی بیشتر از آنان که در ظاهر تظاهر به حمایت از دولت می‎کنند، که دولت برای ما دولتِ نظام است! این اصلاً اقتضای اصولگرایی ماست که حتی حمایت و کمک کنیم به دولتی که به او رأی نداده‎ایم اگر مراعات «اصول» را بکند و از آن‎سو حمایت و رأی و تایید خود را پس بگیریم از دولتی که مراعات «اصول» را نمی‎کند! آقای من! این را از خود شما آموخته‎ایم که «چک سفید امضا» به کسی نمی‎دهیم و مجبور نیستیم ذیل خلاف‎ها و خدای‎ناکرده خیانت‎های کسی را امضا کنیم و خود را متعهد به کسی بدانیم، که «اصول» برای ما ملاک است نه «اشخاص»؛ به مقتضای همین نگاه اصیل اصولگرایانه بود که مدعی کج‎روی‎های مردی شدیم که روزی خودمان به قدرتش رسانده بودیم! تعارف که نداریم، «اصول» برای ما ملاک است و حق و وجدان و این از افتخارات ما «اصولگرایان» است، به عکس آنها که لب فروبسته‎اند از تقبیح و طرد بستگان و وابستگانی که به صراحت در برابر آرمان‎های نظام قد برافراشته و در مقابل اصل نظام شمشیر از رو بستند و خیال‎ها داشتند، که بحمدالله رؤیای‌شان کابوس شد!
ما به دولت تبریک گفتیم و برایش آرزوی توفیق کردیم اما آقای من! رویکردهای فرهنگی دولت «نگران»مان کرد؛ «نگران» شدیم وقتی دیدیم هنجارهای فرهنگی و ارزش‎های اعتقادی آنگونه که باید وجهه همت مسؤولان نیست! «نگران» شدیم وقتی دیدیم هجمه به باورهای الهی ما شدت گرفته است و کسی برنمی‎آشوبد! «نگران» شدیم وقتی دیدیم مبانی اعتقادی و ارزشی نظام خدشه‎دار می‎شود آن‎هم در دولتی که رئیسش ردای «روحانیت» بر تن دارد! «نگران» شدیم وقتی شما از اوضاع فرهنگی کشور ابراز «نگران»ی فرمودید و چندان که باید گلایه شما جدی گرفته نشد و شما مکرر در مکرر هشدار دادید! «نگران» شدیم وقتی...
آقای من! نگاه‎های خوش‎بینانه دولت به آن‎سوی مرزها «نگران»مان کرد؛ «نگران» شدیم وقتی تفاوت‎های نجومی «آنچه مرقوم داشته‎اند» را با «آنچه رقم زده‎اند» دیدیم! «نگران» شدیم وقتی شانه‎به‎شانه رفتن «فرزندان انقلاب» را با ‎عمال شیطان دیدیم آن‎هم در اوج روزهای هجمه به ساحت قدسی پیامبر اسلام(ص)! «نگران» شدیم وقتی قهقهه‎های آقایان را با عجوزه بزک کرده شیطان دیدیم! «نگران» شدیم وقتی...
«نگران» شدیم و «نگران»ی‎هایمان را گفتیم اما آقایان مرحمت فرموده حوالت «به جهنم» دادند، «کم‎سواد» و «بی‎دین» و «بی‎قانون» و «حسود» و «جیب‎بر» و... خطاب‎مان کردند! اینکه دلیل «نگران»ی ما جیب خودمان بود، یا نگران به ثمن بخس دادن دستاورد دانشمندان شهید این سرزمین بودیم را خدا می‎داند و همین‎که خدا می‎داند کافی است که به حق داوری کند میان ما در روز واپسین و آنجاست که آنها که خلاف گفته‎اند در محضر حضرت حق شرمسار و سرافکنده خواهند شد! اما خدا گواه است که ما حتی «نگران» آن بودیم که «دست چدنی» پنهان زیر «دستکش مخملین»، انگشت‎های آقایان را خرد نکند! خدا گواه است ما دلسوزانه «نگران» همین مردان مذاکره هستیم که نام و نشان نیک‎ از ایشان برای آیندگان به یادگار بماند! خدا گواه است ترغیب دولت به آزمودن راه‎های دیگر از سر «نگران»ی ماست که مباد در صورت بن‎بست بودن این تنها راهِ برگزیده دستش در محضر ملت خالی بماند و...! اما آقایان الطاف‎شان! نسبت به ما بی‎کران بود و هر روز در انتظار لطفی! دیگر از جانب ایشان بوده و هستیم...!
آقای من! ما «نگران» آن «نگاه عقیم»ی هستیم که دیده به بیرون از مرزها دوخته و بر ظرفیت‎ها و امکانات بی‎کران بومی چشم پوشیده و بر آن است که از این نمد کلاهی برای ملت تواند ساخت اما غافل از آنکه با چنین نگاهی صرفاً کلاهی بر سر دولت و ملت خواهد رفت!
«نگران» آن «تدبیر»ی هستیم که همه تخم‎مرغ‎های شانسش را در سبد پوسیده «امید» به دشمن گذاشته است، دشمنی که نه حتی به سابقه دیرینه کینه‎ورزی و عهدشکنی که به خدعه و خلف وعده همین «توافق»! اخیرش صدای خود این حضرات را هم درآورده است!
«نگران» روی دیگر سکه «شعار» این «سال‎ها» هستیم؛ اینکه «حماسه سیاسی» و «عزم ملی» در سال‎های گذشته به همت «ملت» تمام و کمال محقق شد اما سهم «دولت» که «حماسه اقتصادی» و «مدیریت جهادی» بود آن‎گونه که باید و انتظار می‎رفت، ادا نشد! اینکه «ملت» پیشگام و تازان، هفت شهر انجام وظیفه‎اش را رفته است و «دولت» هنوز اندر خم یک کوچه مانده است. از این است که بی‌آنکه نیاز به غیب‎گویی و رمالی داشته باشیم تکلیف شعار امسال هم پیشاپیش برای‌مان معلوم است!
«نگران»یم اما آنجا هم کار دولت بر مدار «تدبیر» بوده باشد صمیمانه «تقدیر» کرده‎ایم، شاهدش حمایت تمام‎عیار ما از شاگرد اول کابینه است که حتی هدف تیرهای ناجوانمردانه برخی مدعیان حامی دولت نیز واقع شد، یا حمایت از «سرهنگ»های کابینه که کارشان را خوب بلدند، یا...
آقای من! ما «نگران»یم و «نگران»ی‎هایمان را خواهیم گفت که خود شما ما را از «بی‎تفاوتی» برحذر داشته‎اید.
آقای من! ما «نگران»یم اما از دولت مادام که در راستای حفظ آرمان‎های انقلاب و دستاوردهای غرورآفرین ملی گام بردارد و هنجارهای ارزشی و اعتقادی نظام را محترم شمارد، حمایت می‎کنیم و برای توفیقش دعا...
که از روز نخست گفته‎ایم «لبیک یا خامنه‎ای»...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۱۵
امیر مهدوی

مهرداد بذر پاش نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی مطرح کرد:

کسانی که می‌گفتند با یک سفر به عربستان مشکلات را حل می‌کنند الان زمان سفر است!

آیا اظهارات عجیب و بدون زمینه هاشمی‌رفسنجانی برای تغییر سرخط اخبار این روزهای جامعه صورت می‌گیرد؟

ایران یکپارچه خشمگین از جنایت ضدانسانی ماموران خاندان سعودی در تعرض به 2 نوجوان ایرانی است. طی روزهای گذشته تجمعات خودجوش مردمی در اعتراض به این جنایت سعودی‌ها در کشور برگزار شد. از پلاکاردها و دست‌نوشته‌های مردم خشمگین در این تجمعات کاملا مشخص است که مردم ایران که از دیرباز ذهنیت مساعدی نسبت به خاندان سعودی نداشتند، خواستار واکنش قاطعانه مسؤولان و برخورد با خاندان حاکم بر عربستان هستند.


ایران یکپارچه خشمگین از جنایت ضدانسانی ماموران خاندان سعودی در تعرض به 2 نوجوان ایرانی است. طی روزهای گذشته تجمعات خودجوش مردمی در اعتراض به این جنایت سعودی‌ها در کشور برگزار شد. از پلاکاردها و دست‌نوشته‌های مردم خشمگین در این تجمعات کاملا مشخص است که مردم ایران که از دیرباز ذهنیت مساعدی نسبت به خاندان سعودی نداشتند، خواستار واکنش قاطعانه مسؤولان و برخورد با خاندان حاکم بر عربستان هستند.

به گزارش «وطن امروز»، البته تعرض افسران سعودی به 2 نوجوان ایرانی 15 و 16 ساله در فرودگاه جده، تنها موضوعی نیست که خشم مردم ایران را برانگیخته است.  سعودی ها بویژه طی یک سال اخیر رسما و آشکارا اقدامات و رفتاری علیه منافع جمهوری اسلامی ایران مرتکب شده اندکه پیش‌زمینه و بستر بروز این خشم عمومی را فراهم کرده است. از حمله تروریستی به سفارت ایران در بیروت و شهادت رایزن فرهنگی ایران به همراه تعدادی دیگر از مردم بیگناه گرفته تا توطئه نفتی آنها که باعث شد ارزش نفت، به عنوان کالای استراتژیک مردم ایران 50 درصد کاهش یابد؛ مواردی بوده که در این مدت مردم ایران را نسبت به رژیم سعودی خشمگین کرده است. در این شرایط که حتی رئیس‌جمهور نیز – اگرچه دیرهنگام- در نامه‌ای به وزیر ارشاد خواستار پیگیری ویژه این موضوع شده است اما برخی افراد دارای ارتباط با خاندان سعودی در ایران نه تنها رفتاری همسو با مردم نداشته بلکه متاسفانه اقداماتی انجام می‌دهند که شائبه مقابله با ذهنیت و مطالبه عمومی جامعه نسبت به خاندان سعودی را ایجاد کرده است. حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی که در افکار عمومی ایران به فردی دارای ارتباط با خاندان سعودی مشهور است و اطرافیان او، در ابتدای تشکیل دولت روحانی، وی را فرشته نجات بهبود روابط ایران و عربستان می‌دانستند، روز گذشته و در مراسمی که به مناسبت بزرگداشت بانوی انقلاب، بانو خدیجه ثقفی، همسر مرحومه امام راحل برگزار شد، اظهاراتی جنجالی مطرح کرد که باعث تعجب افکار عمومی در ایران شده است. درحالی که عربستان سرخط اخبار افکارعمومی در ایران است، او در اقدامی عجیب بدون هیچ توجیه زمانی یا زمینه خبری، مواضعی عجیب، تاریخ مصرف گذشته و البته جنجالی و نیز اتهاماتی علیه بخشی از مردم مطرح کرد! به گزارش «وطن امروز»، هاشمی در این مراسم، منتقدان خود را متهم به ضدیت با امام راحل کرد، ادبیات و مواضع تاریخ مصرف گذشته جریان‌های مدعی روشنفکری درباره زنان را بر زبان آورد و در ادامه مواضعی انتخاباتی مطرح کرد که در واقع شائبه تکرار برخی طراحی‌ها و جرزنی‌های انتخاباتی را مطرح کرد! او منتقدان عملکرد تیم مذاکره‌کننده دولت وابسته به خود را متهم کرد که در زمان حیات امام، امام را اذیت می‌کردند! او همچنین به سیاق چند سال اخیر که سعی می‌کند مواضع سابق خود درباره بی‌حجابی را از اذهان پاک کند؛ به منتقدان بی‌حجابی تاخت! و در ادامه همچون سال 1387، درباره سلامت انتخابات کنایه‌هایی را مطرح کرد! البته هاشمی باز هم همانند سال 88 اتهاماتی علیه نظام مطرح کرد که در واقع محور همه حملات ضد انقلاب به جمهوری اسلامی و بویژه سیستم قضایی ایران بوده است.
فراموش شدنی است؟
به اعتقاد ناظران، اظهارات روز گذشته آقای هاشمی‌رفسنجانی و طرح مسائل جنجالی می‌تواند شائبه تلاش برای انحراف اذهان عمومی از جنایت سعودی‌ها را مطرح کند. این شائبه به این دلایل تقویت شده است:
1- همانگونه که گفته شد در افکار عمومی ایران آقای هاشمی‌رفسنجانی مواضع بسیار نزدیکی با سعودی‌ها دارد. به عبارتی مردم ایران او را دوست سعودی‌ها می‌دانند. اظهارات برخی اعضای خانواده آقای هاشمی درباره مناسبات آنها با سعودی‌ها هم این انگاره را در جامعه ایجاد کرده که خاندان آقای هاشمی روابط بسیار خوبی با خاندان سعودی دارند. همانگونه که در ابتدا گفته شد، اطرافیان هاشمی نیز با روی کار آمدن دولت روحانی، بارها در اظهارنظرهای متعدد مدعی شدند روابط ایران و عربستان سعودی با ورود هاشمی به مناسبات فی‌مابین فصل جدیدی را آغاز خواهد کرد. برخی از این اطرافیان او را معمار روابط ایران و عربستان هم دانسته‌اند و حتی کار به جایی رسید که درست مانند وعده‌های اقتصادی و معیشتی، مدعی شدند تمام اختلافات میان 2 کشور با یک سفر هاشمی به عربستان و صحبت‌های او مرتفع خواهد شد. کمک‌های سعودی‌ها به یک جریان مطلوب در انتخابات سال 88 نیز موضوع پنهانی نیست و مقامات مطلع نظام بارها در سخنرانی‌های علنی خود به آن اشاره کرده‌اند. بنابراین جامعه ایرانی، هاشمی را دوست سعودی‌ها می‌داند. کسی در این واقعیت تردید دارد؟
2- عملکرد هاشمی‌رفسنجانی نسبت به توطئه‌های ضد ایرانی سعودی‌ها بویژه طی یک سال اخیر کاملا این ذهنیت را تقویت کرده است که او تمایلی به اتخاذ مواضع قاطع در محکوم کردن سعودی‌ها نداشته است. نه در ماجرای حمله ماجدالماجد، افسر سعودی به سفارت ایران در بیروت، نه در تشدید تجهیز تروریست‌های شرق ایران، نه در اعلان جنگ رسمی اقتصادی علیه ایران که موجب کاهش 50 درصدی ارزش بهای نفت ایران شد و نه در ماجرای جنگ‌های علنی عربستان علیه منافع جریان مقاومت در منطقه و نه در ماجرای تعرض بی‌شرمانه اخیر افسران سعودی به به 2 نوجوان ایران در فرودگاه جده، هاشمی‌رفسنجانی مواضعی قاطع و پیگیرانه علیه سعودی‌ها اتخاذ نکرده است! به عبارت درست‌تر، در همه این اقدامات، هاشمی رفتاری همجنس و متناسب با مطالبه عمومی نداشته است. بنابراین بررسی رفتار هاشمی در قبال جنایت‌های یک سال اخیر سعودی‌ها علیه ایران، این گمانه را تقویت کرده است که او تمایلی به همسویی با خواست عمومی در محکومیت قاطع اقدامات سعودی‌ها ندارد! با توجه به همین 2 گزاره، می‌توان گفت که اظهارات جنجالی و بدون زمینه دیروز آقای هاشمی‌رفسنجانی شائبه‌برانگیز است و همانگونه که گفته شد می‌تواند این شائبه را ایجاد کند که برای تغییر سرخط اخبار فضای عمومی جامعه و تغییر اولویت‌ها و مطالبات مطرح در افکار عمومی مطرح شده باشد.  شاید تداوم همین شرایط یعنی تشدید مطالبات ضد سعودی مردم ایران و یکپارچگی ملت برای انتقام از آل‌سعود، بر خلاف منافع گروهی در ایران بوده باشد. شاید یکی از دلایلی که برخی در مقابل گستاخی‌های سعودی‌ها کوتاهی می‌کنند و اراده‌ای برای همزبانی با ملت در تقبیح سعودی‌ها ندارند؛ همین موضوع مذاکرات هسته‌ای باشد. برخی معتقدند به هر قیمتی، حتی سکوت در مقابل تجاوز سعودی‌ها، نباید منافع دراز مدت با سعودی‌ها را فراموش کنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۰۲
امیر مهدوی


دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:

تجاوز عربستان به یمن حرکت صهیونیستی است

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: کاری که عربستان در رابطه با یمن انجام داده، نه تنها یک اقدام اسلامی نیست، یک اقدام عربی هم نیست بلکه یک اقدام صهیونیستی است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین با اشاره به مسائل منطقه و در واکنش به حمله عربستان به یمن، گفت: کاری که عربستان در رابطه با یمن انجام داده، نه تنها یک اقدام اسلامی نیست، یک اقدام عربی هم نیست بلکه یک اقدام صهیونیستی است.رضایی با تاکید بر اینکه عربستان باید از یمن بیرون بیاید و به تجاوزاتش پایان دهد، گفت: در جنگ صدام و حزب بعث علیه ایران نیز عربستان عامل اصلی آن جنگ بود، لذا این صد میلیاردی که در جنگ به ایران خسارت وارد شده است، بخش اعظم آن مربوط به حٌکام سعودی است.


به گزارش خبرنگار مهر، محسن رضایی در پایان جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام در نشستی خبری گفت: مجمع بحث‌های مهمی در دستور کار دارد، به همین دلیل جلسات فوق‌العاده مجمع را به صورت هفتگی از اسفند ماه شروع کرده‌ایم و این جلسات تا پایان خرداد ماه ادامه خواهد داشت.وی با اشاره به دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام، ‌گفت: سیاست‌های کلی انتخابات، سیاست‌های کلی برنامه ششم، اختلاف مجلس و شورای نگهبان مانند طرح رسیدگی به دارایی مسئولان در دستور کار این مجمع قرار دارد.دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: همچنین مسئله مربوط به پیشگیری از وقوع جرایم که میان شورای نگهبان و مجلس اختلاف بوده است نیز در نوبت رسیدگی است.رضایی همچنین با اشاره به دستور جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: امروز در ارتباط با سیاست‌های کلی برنامه ششم اختلاف نظری میان مسئولین دولتی و مجلس وجود داشت.وی افزود: مسئولان دولتی معتقدند اعداد و ارقام نباید در برنامه گذاشته شود، اما مجلس و کارشناسان معتقدند اگر برای برنامه، اعداد و ارقام گذاشته نشود، قابل نظارت نیست و ما نیز به یک مساله بینابینی رسیدیم و مقرر شد که اعدادی که کلیدی هستند، مانند نرخ رشد اقتصادی در برنامه تعیین شود ولی اعداد دیگر توسط خود دولت و مجلس در زمان رسیدگی به آن تعیین شود.دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین با اشاره به مسائل منطقه و در واکنش به حمله عربستان به یمن، گفت: کاری که عربستان در رابطه با یمن انجام داده، نه تنها یک اقدام اسلامی نیست، یک اقدام عربی هم نیست بلکه یک اقدام صهیونیستی است.رضایی با تاکید بر اینکه عربستان باید از یمن بیرون بیاید و به تجاوزاتش پایان دهد، گفت: در جنگ صدام و حزب بعث علیه ایران نیز عربستان عامل اصلی آن جنگ بود، لذا این صد میلیاردی که در جنگ به ایران خسارت وارد شده است، بخش اعظم آن مربوط به حٌکام سعودی است.وی تاکید کرد: بعد از پایان جنگ ایران و عراق نیزعربستان پشت صحنه بسیاری از ناامنی‌ها در منطقه نیز بوده است، اما امروز حکام جدید سعودی بسیار علنی و غیراسلامی و بدون رعایت استانداردهای بین‌المللی در عراق، سوریه، بحرین و یمن دخالت می‌کنند.وی با بیان اینکه عربستان در تجاوز به یمن از سلاح‌های ممنوعه استفاده می‌کند، گفت: بمب‌‌های ناپالم، بمب‌های آتش‌زا و بمب‌های خوشه‌ای در این تجاوز استفاده شده که این بمب‌ها بعد از جنگ ویتنام، ممنوعه اعلام شده است و حتی آمریکا در جنگ غزه نیز از این سلاح‌ها استفاده نکرد.رضایی با بیان اینکه اقدامات دولت عربستان شکاف عمیق بین مذاهب اسلامی وجود می‌آورد، گفت: عربستان علنا با مردم سالاری در منطقه، دموکراسی و آزادخواهی ملت‌ها مقابله می‌کند. همچنان که در یمن می‌بینید اجازه نمی‌دهد مردم این کشور برای خودشان تصمیم بگیرند.وی ادامه داد: حتی عربستان در انتخابات بحرین نیز دخالت کرده است و مانع هر نفر یک رای در بحرین شده است. بنابراین جرم سوم حکام سعودی این است که در مقابل مردم منطقه و مردم‌سالاری ایستاده‌اند. لذا به عربستان پیشنهاد می‌کنم که حمله خود به یمن را قطع کند تا مردم یمن دور هم بنشینند وم سرنوشت‌شان را خود رقم بزننددبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین با اشاره به مذاکرات هسته‌ای، گفت: در مساله هسته‌ای، مقام‌ معظم رهبری چارچوب‌ها را مشخص کرده‌اند و تیم مذاکره‌کننده نیز باید به این چارچوب‌ها عمل کند.رضایی تاکید کرد: مخالفین و موافقین توافق هسته‌ای باید در یک شرایط دوستانه با محوریت منافع ملی بنشینند و بحث و گفتگو کنند.وی با بیان اینکه هنوزهیچ توافقی صورت نگرفته است، گفت: باید منتظر بمانیم و ببینیم دیگی که روی آتش گذاشته شده است، هیزم آن را چه کسی تهیه کرده است؟ آیا باید فقط ایران هیزم بگذارد و سپس ببینیم که آشی که پخته می‌شود، چه مقدار از این آش گیر ایران می‌آید؟دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام پذیرفته شدن حق غنی‌سازی ایران توسط دنیا را یکی از ثمرات این مذاکرات دانست و گفت: حال باید منتظر بمانیم و ببینیم که چه نتیجه‌ای از این مذاکرات بیرون می‌آید.رضایی با بیان اینکه همه گروه‌ها باید در مساله هسته‌ای همکاری کنند، گفت: نباید چیزی محرمانه باشد و باید همه جزئیات به صورت واضح حتی با مردم بیان شود و نظرات مخالفین را در این قضیه بگیرند.وی با بیان اینکه مخالفین در پیشبرد مذاکرات بسیار موثر هستند، گفت: چهره واقعی ایران به دنیا توسط مخالفین نشان داده می‌شود و اگر مخالفین حرف بزنند، چهره واقعی از کشور درست نمی‌شود و طرف مقابل از واقعیت جامعه ایران برداشت غلط خواهد کرد. لذا بهترین راه این است که همه گروه‌ها دور هم بنشینند و مسائل را بررسی کنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۴۱
امیر مهدوی

دکتر مجتبی زارعی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس نوشت:

داد و ستد لوزان و قانون خِرد در مذاکره، کجا ایستاده ایم و مقصدمان چیست؟

فلسفۀ سیاسی لوزان؛ «بچه پولدارهای ملی» و ضرورت بازگشت به آموزه کربلای 4 و 5

دکتر مجتبی زارعی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در مقاله ای که برای فارس نوشته از زاویه ای دیگر به مذاکرات لوزان و حاشیه های آن پرداخته است.


چند روزی است که بخشی از ما ایرانی ها درباره بیانیۀ لوزان حرف می زنیم، امّا تقریباً در خدمت و خیانت لوزان می نویسیم، دنبال خدمتکار وخیانتکاریم! دنبال تبریک و تسلیتیم! پویش ملّی یی امّا در کار نیست که کجا ایستاده ایم و مقصدمان چیست؟ یا صلاح و صرفۀ فردای ما کدام است؟ جمعیتی عظیم، امّا همانند رهبر حکیم انقلاب متفکرانه در حال وارسی و رصد امور بخصوص نسبت لوزان با کار و بار مردم و شرافت ملّی است. بخشی از ما امّا چراغانی می کنیم یا پروانه می شویم حول یک شمع و می سوزیم! و صد البته این تقصیر دیپلماسی سیاست زده و نیز سویه های سیاسی کنشگران ماست. نگارنده هرگز قصد مذمت دلواپسی را ندارد، چون خود یک دلواپسم، چه اینکه گفته اند و درست گفتند که:


دل اگر از من گریزد وایِ من                        

                                                   غم اگر از دل گریزد وایِ دل

ما منتظر فرداییم و فرداییان همواره نگران صحتِ عمل امروز خودند زیرا امروز خود، بخشی از فرداست. به رغم بعضی اشتباهات تاکتیکی دیپلمات ها در ژنو و لوزان، امّا هرگز گمان نمی برم که آنها هویتی و مُلک و ملّتی را به تاراج داده باشند، زیرا آنها مورد اعتماد نظام اند و خود نیز دوستدار اعتلای ایران اند وانگهی سرمایۀ اجتماعی و انقلابی چنین ملّتی هر ارادۀ ناصواب و مشکوکی را زیر پا خواهد گذاشت گو اینکه جمهوری اسلامی در آستانۀ چهل سالگی اش دوران طفولیت ترکمنچای و گلستان را سپری کرده است لذا تنازل یافته ترین وضع ایرانی در سیاست به ایرانِ زمانۀ قطعنامۀ 598 شباهت خواهد یافت که شاید  اطلاق مقتدر مظلوم برای آن وضعِ احتمالی مناسب باشد امّا اکنون آن زمان نیز نیست. بی تردید بیانۀ ادعایی لوزان عدم الفتح است و کسی و کسانی از ما، مَجازاً یا واقعاً فاتح لوزان نیستند چون حقاً فتح الفتوحی نیز در کار نبوده است چون بنا به قول دیپلمات های ما، مذاکره یعنی دادو ستد و کیست که نداند هم "دادن" و هم "ستاندن" بر روی میز لوزان هر دو جزو دارایی های فیزیکی و متافیزیکی ایرانیان است! امّا چرا سربازان دیپلماسی وطن و رییس محترم دولت جوری دیگر می نمایانند؟

 

سیاستنامۀ شهریاری و تأملات نئوماکیاولیسم در لوزان


این ماجرا امّا قِصّۀ پر غُصّۀ ماست که کارگزار و دولت مَردِ در این سامان مسوولیت نمی پذیرد! ترس کارگزار و دیپلمات از  آن است که تمامی آثار سوء لوزان متوجه یک دولت و یک تیم شود و اگر نه، هم او به نیکی می داند که جدّ دیپلماتیکِ جان کری و وندی شرمن، نیکولو ماکیاولی است که خود، نقطۀ عطف اندیشه سیاسی غربِ جدید است، هم او که آموزگار حقّه، نیرنگ و وقاحت است، تردیدی نیست دیپلمات های ایرانیِ ادوار اخیر در پروندۀ هسته ای از حیث روش و میزان قدرت اتّکا به زنجیره های تأمین هویت بخش خویش در پروندۀ مذاکرات متفاوت اند امّا لطفاً کسی به سربازان وطن بگوید آن چیز که همه را نگران می کند  نه "فکت شیت" آمریکایی ها که جزو کاغذهای باطله لوزان و سزاوار سطل های زباله است، بلکه فقدان شرافت و اصول اخلاقی در سرشت شاگردان  ماکیاولی است، ماکیاول با هر تعریفی! چه با تعریف "راسل" که سیاست نامه شهریاری اش را، راهنمای گانگسترها بدانیم و چه با خوانش فرانسیس بیکن، رسو و هگل که می گویند بشریت مرهون تأملات شهریاریِ وی است چون رخ پنهانِ و واقعی سیاست را ظاهر کرده است! وندی شرمن که دربارۀ  DNA  ایرانی ها حرف می زد دانش آموختۀ همین مکتب ماکیاولیسم بود "چون کافر همه را به کیش خویش پندارد"! به هر حال، بنظرم مهم این است که دیپلمات های جدید غرب از دیپلمات کار کشته و جدّ خویش آموخته اند که باید:


"بر طبل جنگ کوبید و هر گاه مجبور شد مانند یک جانور عمل کرد! امّا باید دانست که باید حیله گری روباه را با دلیری شیر در آمیخت، نباید آشکارا قول و عهد خود را شکست بلکه باید ریاکار بزرگی بود! لازم نیست به مردم علاقه نشان داد چون می توان مردم را به راحتی فریب داد بخصوص اینکه اگر فریبکار، ظاهرِ دغل نداشته باشد، داشتن صفات خوب چندان مهم نیست مهم این است که فنّ تظاهر به دانستن صفات خو را بلد باشی!"

چنین سلوکی مبنا و فلسفۀ سیاسی مغربیان در لوزان است و به راستی آیا دیپلماتی و کارگزاری ایرانی هست بگوید غربیان تاکنون در پرونده هسته ای جز به رهنمودها و تجویزهای ماکیاول عمل کرده اند؟! آنها تا کنون دو گزینه بیشتر نداشته اند؛ یا کوبیدن بر طبل جنگ و یا گفتگو با طعم حقه و توطئه! با این مبنا گانگسترها، در لوزان اراده کردند تا برخی سرمایه های ملّی را از ایرانیان خلع ید کنند.


از کنسرسیوم قاچاق قلب و کبد تا جداسازی قلب رآکتور و ربایش سانتریفیوژ


آنها با ماکیاول یاد گرفته اند که وقیح باشند اما با فن تظاهر! قطعۀ هواپیمای مسافری و داروی بیمار سرطانی را از ایرانی دریغ می کند اما همو از ماکیاول آموخته مبادا تبریک نوروز به ایرانیان را فراموش کند؟! این جزوی از فلسفه سیاسی ماکیاول است، اسطورۀ وقاحت که به تازگی جریان شبه روشنفکری وطنی با عصبانیت به این و آن می تازد که مبادا با سیاستنامه شهریاری تصور کنید ماکیاول نماد رذیلت و استاد وقاحت است زیرا او یک لیبرال و جمهوریخواه است؛ چون ایرانی ها از ترجمۀ دیگر آثار جمهوریخواهانۀ او غفلت نموده اند!  و باید نهضتی! دیگر برای خوانش نوین ماکیاول پدید آید! هم او که ملاصدرا را نقطۀ اوج زوال اندیشه می داند همو در حال اثبات جمهوری خواهی و لیبرال مسلکی ماکیاول است! یعنی شبیه همین کاری که بعضی ها در  ایران دربارۀ ضرورت نگاه سماحت آمیز به شاگردان و نئوماکیاولیسم ها در آمریکا تجویز می کنند! فقط با همین فلسفه است که می توان چرخۀ بومی سوخت را از یک ملّت ربود، فقط با فلسفۀ سیاسی طرف های غربی در لوزان است که قاتلان مردم هیروشیما و ناکازاکی می توانند در قامت قدّیس و راهبه های هسته ای قلب رآکتور بومی آب سنگین اراک را برای احتمال تولید پلوتونیوم در آینده!! و متعاقباً رسیدن به بمب اتمی در آینده! از قامت رشید ایران خارج کنند و به خودِ تمامیت خواه و امپریالیستی پیوند زنند؛ در عراقِ وقت و اشغال شده، تدارک گر کنسرسیومی پنهانی برای قاچاق اعضای انسان بخصوص ربایش قلب و کبد بودند اینجا امّا در ایران که رشادت دارد و هزاران بار کشنده تر از ویتنام است، با ترور دزدانۀ  دانشمندان ملّی؛ شهریاری ها، علیمحمدی ها، مصطفی روشن ها و رضایی نژادها، قلب ایرانیِ رآکتور و سانتریفیوژ را از کالبد فناوری ایرانی به سرقت می برند! امّا کیست که نداند آنها در همین رجز خوانی های بیانیۀ مطبوعاتی نه از تیم مذاکره که از "بچه پولدارهای ملّی " بردند! بچه پولدارهایی که بقول رهبر حکیم انقلاب اسلامی (واضع این اصطلاح عبرت انگیز)، قدر پول های نفتی خود را ندانستند و آن را بیهوده خرج کردند و می کنند، پول خام فروشی از نفت! بلکه اکنون دیگر باید گفت دست فروشی نفت! و ملّت و دولت که نتوانستند راه تحریم دشمن را از طریق خودکفایی مسدود کنند و بخصوص دولت ها که عرضه نکردند معیشت مردم را از مذاکره با شاگردان ماکیاول جدا سازند، اینک عدم الفتح بیانیه ادعایی را شاهد شدند، امّا چرا کارگزار ما اصرار دارد بجای دعوت و پویش ملّی در بازگشت به خویشتنِ ملّی و انقلابی، چراغانی کند و از برخی عوام برای دوام خود در هندسۀ قدرت و سیاست بهره برداری نماید! آنقدر شتابزده که حتی رییس جمهور محترم و مسوول گرامی مذاکرات فرصت نکردند به یک بی تربیتی و اهانت بزرگ رییس جمهور ایالات متحده پاسخ دهند! آنجا که اوباما بلافاصله پس از قرائت بیانیه مقابل دوربین، رسماً و نیز در مغایرت با حقوق بین الملل و میثاق های اخلاقی و صد ا لبته وقیحانه گفت که ما سه راه بیشتر نداشتیم که راه نخست آن بمباران!! مراکز نیروگاهی ایران بود؟! براستی آیا بخصوص این بخش از گفتار زشت و ضد اقتدار و کرامت ملّی ایرانیان، نیازمند پاسخی در خور شأن ملّت ایران نبود؟! حداقل می گفتید جناب اوباما! در این بخش از سخنانتان غلط زیادی فرمودید! نگارنده مطمئن است تاریخ دربارۀ سکوت دولت محترم حول این بی پروایی رسمی رییس یک دولت بیگانه دربارۀ ایران و ایرانی براحتی گذشت نخواهد کرد.


ایران 1420، آمریکای 2040 و بی ملاحظه گی در روزمرگی های لوزان


هر کس که تأملات فکری و آینده پژوهی ساموئل هانتینگتن آمریکایی و نیز استنتاجات راهبردی کمیسیون امنیت ملّی ایالات متحده را در برنامه و نقشۀ عمل آمریکای 2025 ملحوظ نظر نماید و یا هر کسی که گسل های شدید نژادی و اقتصادی رو به اضمحلال کاپیتالیسم و لیبرال دموکراسی آمریکایی – اروپایی را حس کرده باشد قابل قبول نخواهد دانست تا ایرانیِ هوشمند، اهل کیاست و دوراندیش، سیادت امریکا و اروپا را برای 25 سال بعد، یعنی ربع قرنِ دیگر در بیانیۀ ادعایی ضمانت کرده باشد! به راستی جهان در سال 2040 میلادی و 1420 شمسی حاوی چه سنخی از قدرت، سیاست و حکمت است؟ ربع قرن در تحولات جهانی که در آستانۀ پیچ تاریخ قرار گرفته است زمان کمی نیست! به نظر، ای کاش می پذیرفتیم عدم الفتح ما در مرحلۀ بیانیه مطبوعاتی لوزان نه صرفاً بخاطر برخی اشتباهات تاکتیکی دیپلمات های ما که بخاطر منش نوپدید ملّی ما در مصرف زدگی و تبعیت دولت -  ملّت از رفتارهایی در مثابۀ  "بچه پولدار ملّی" است تا دست به دست هم می داریم و از این رخداد تحمیلی می گذشتیم.

سرشت هویت ملّی ایرانیان و اشتباه محاسباتی دولت های سیاسی


 به کار و بار کشور نگاه کنید! در چهارده ماه اخیر مذاکرات، کشور را از روی نابلدی به یک وزارتخانه آنهم وزارت خارجه تبدیل کردند و با خوش بینی منتظرند جرثومه های ماکیاولی چرخ کسب و کار کشور را باز کنند! ای کاش در مقابل، دولت و دیپلمات ها نیز بدون هراس از  رقیب سیاسی و نگرانی های انتخاباتی و در پاسداشت خِرد و اخلاق، از همین امروز برای رهایی ایران از دریافت اقساط تحقیرآمیز خام فروشی و یا دست فروشی نفت از آموزگارانِ نقض شرافت و استادانِ نیرنگ، دست به کار می شدند، امروز را می ساختند و فردا را واگذار نمی کردند. نه اینکه از سرِ شتاب، بانگ سردهد که ملّت، شادمان لوزان اند! اشتباه محاسباتی که پی در پی می آیند! و مگر نه این است که این ملّت، همان شُرفایی هستند که روزگاری چند دانۀ تخم مرغ ذخیره شدۀ خانۀ محقّر و روستایی خویش را به مسجد و تکایای محلّه می بردند تا به دست سربازان وطن در خط مقدم نبرد در شلمچه و بازی دراز رسد، و ایشان همان ملّتی اند که وقتی دولت، خود و همه را، حتّی بزرگان را برغم اکراه شان بسیج کرد تا از ملّت دعوت کنند از گرفتن یارانۀ اندکِ خویش صرفنظر نمایند با حاصلی شگفت آور مواجه شد! و بر همین طریق مپندارند که شادمانیِ لوزان، تفسیری از سرشت حقیقی هویت ملّیِ همان عده از ایرانیان باشد و حتّی گمان مبریم که این شادمانی، خستگی ایشان از مبارزه با رژیم جعلی و کودک کش اسراییل و یا نوعی آری به آمریکاست! کیست که نداند آن نه ی بزرگ به قطع یارانه و این شادمانی بخشی از ملّت، حاکی از نادیده انگاشته شدن خویش به عنوان سرمایه در صندوق ذخیرۀ شرف ملّی است! می گویید چگونه؟ می گویم از هم آنجا که او می گفت خط قرمزِ من، کابینۀ من است! و دستگاه قضا برای بازپرسی آن مجرم که باید به بیت المال مسلمین پاسخ می داد از سوی وی تحت فشار قرار داشت، این در حالی بود که تیم مذاکره اش با استظهار از خودآگاهی تاریخی و هویتی تا آخر ایستاد امّا مردمان که فشار دشمن را در جای جای کشور و بر سفرۀ خود تحمل می کردند به رأی العین می دیدند که برخی کارگزارانش در انضباط مالی و تحمل مضایق با او و رهبر  انقلاب همدل و هم سخن نیستند و در مدیریت واردات به آزادی و ولنگاری تن داده امّا به اقتصاد مقاومتی تن نمی دهند و بجای تعمیق هویت دینی، به کورش بازی و ناسیونالیسم رمانتیک روی آورده، به چنان سماحتی رسیده که حتّی به دوستی با ملّتِ سیاسی صهیونیزم فتوا می دهند و دولت مردمی نهم را امّا در دولت دهم به تبارگرایی، فامیل سالاری تنازل داده و به کارزار انتخاباتی تبدیل کرده  اند، کما اینکه اکنون نیز در حالی به وضعیتی بغرنج تر در ژنو و لوزان بر بلوکه شدن شبکۀ دانایی و توانایی ملّی خود تن دادیم که زنجیرۀ رسمی تأمین هویت تیم ما در دولتِ تهران، ایرانی را صرفاً در پخت آبگوشت و قورمه سبزی صاحب رأی و تخصص دانسته و آن یکی که وزارتخانه اش باید نقطۀ عزیمت اقتصاد مقاومتی و ضامنِ اطمینان بخش عبور از خام فروشی و بلکه دست فروشی نفت باشد، نه تنها به تولیدات ملّی وقعی نمی نهد بلکه اندر ستایش و صلاح و صرفۀ کالاهای بیگانه، قاطعانه جولان می دهد! سخن می راند! و حتی بخشنامه صادر می کند! آری! مبادا با ساده لوحی تصور کنیم سرشت برخی ایرانی های شادمان، با بی تدبیری و ناکارآمدی کارگزاران در عبور از تحریم و یا با ظلم و ستم آمریکایی و صهیونیزم کنار آمده است، خیر! راه درست فهم فلسفۀ سیاسی لوزان و آثار تحمیلی آن، ایجاد احساسات و متعاقباً اتّکا به احساسات و مهندسی برخی دلبستگی های زودگذر و بوق برخی اتوموبیل ها نیست، چون ایرانی اهل پرسش است و اگر اکنون نپرسیده، حتی پرسش های همین عده نیز در استتار و در تقدیر مانده و نباید از قول او برای مصارف سیاسی به گزاف سخن راند و یا با آمار نظرسنجی های غیرکیفی، حقیقت را به غلافِ سیاست برد! حکمرانی خوب می طلبید و می طلبد که دولت و رقبای سیاسی او عدم الفتح بیانیه را در وضعیتی که منجر به استیلای دشمن نگردد به آموزه ای عقلی و پویشی ملّی مبدل نمایند، باید تلاش کرد خوانشِ لوزان از سیطرۀ سیاست های دولتی و احزاب خارج شود در این صورت خواهیم توانست به ارزیابی آثار آن و پایش ملّی توانایی ها در ساحت عقلِ انقلابی دست یابیم، اگر چه قضاوت عقل حکم می کند دولت با استمداد از خیرخواهان در فاصله تا نگارش متن نهایی به شدت و به دقت مراقبت کند تا فلسفۀ سیاسی دشمن در لوزان با واژگان ریاکارانه، نیرنگ بازانۀ و وقاحت آمیز ماکیاولیسم، ربع قرن آینده ی رو به تزلزل خود را با حصرِ قدرت پیش روندۀ انقلاب اسلامی تضمین نکند. می توان و می شود کاری کرد تا تمامیت ملّت و دولت شادمان شوند؛ با توافق یا بی توافق، مهم تأمین شرافت ملّی است.


آموزۀ ام الرصاص، تجربۀ لوزان / از پویش ملّی 15 روزۀ کربلای 4 و 5 تا فاصلۀ 60 روزۀ ما بعدِ لوزان


ایرانیان مرد روزگاران و روزهای سختند؛ به عدم الفتح و شکست کربلای 4 نگاه کنید درخواهیم یافت تکاپوی ملّی پانزده روز بعدِ ملّت و سازمان رزم مردمی اش در کربلای 5 چه کرد! وقتی با وضع رقت بار و اسفناکی از ام الرصاص به عقب رانده شدیم به پایگاه شهید بهشتی اهواز و از آنجا به مقر لشکر 25 کربلا در هفت تپه مراجعت کردیم، خلق دیالوگ حاتمی کیا در زبان حاج کاظم خطاب به آن مدیر بروکرات (سلحشور) نه حاوی حدس و گمان و تخیل کارگردان که ناشی از شراکتش در شکست ها و حماسه های ملّی بود، آری! به هفت تپه برگشتیم؛ گردان، گروهان و دسته های غوّاص با تعداد و شدت شهادت ها و جراحت ها تعریف رایج خود را از دست داده بودد امّا حفظ شرافت ملّی و جبران عدم الفتح کربلای 4 ، تبعیت از پیام مرجعیت و فرماندهی کل قوا برای خلق عملیات تاریخی کربلای 5 و نیز ایجاد شادی معقول در تمامی ملّت پس از آن شکست همه چیز را تغییر داد. بنا شد پس از استحمام و بازسازی های سریع و در کمتر از پانزده روز دوباره در برابر ماشین خوفناک حزب بعث عمل کنیم و کربلای پنج شد آبروی ملّت و سرمایۀ اجتماعی ایرانیان در تاریخ! و این همه مرهون همدلی و همزبانی فرماندهان و مردمان، مرجعیت و فرماندهی کل قوا بود. حال اگر امروز از بیانیۀ عدم الفتح  تا متن توافق 60 روز فرصت باقی است آن روز حتی فرصتی جز استحمام و تعویض باندهای زخم و جراحتها در کار نبود؛ اگر امروز هشت تا نه روز دیپلمات های معتمد ما در سویس به جنگ در گفتارها و واژگان مبادرت کردند خدا قوت! و سپاس از اینکه که کمتر خوابیدند و بیشتر کار کردند! آن روز ما فاصلۀ کربلای 4 تا کربلای 5 را تیر بر چشم و ترکش بر گلو با استشمام باروت و خون پیمودیم. پیش تر امّا چنانکه گفته اند؛ حسن باقری که رضوان خدا بر او باد، خود، هنگام رانندگی و حرکت در دل تاریکی، پلک روی هم می گذاشت تا قدری خستگی تن را بزداید و کیست که نداند خانه بدوشی حاج همت ها، باکری ها و حاج بصیر ها هشت تا نُه سال به طول انجامید، هشت ، نُه سال جنگیدن نه در قالب 1+1 بلکه یک در برابر تعداد کشورهایی که از آنها به اسارت گرفتیم! یک در برابر صاحبان تانک ها و ادواتی  که از آنها به غنیمت بردیم و یک در برابر سازندگان موشک ها و هواپیماها و گازهای شیمیایی و سمّی یی که فرزندان ملّت از آنها جراحت یافتند و به شهادت رسیدند. همدلی و همزبانی مردم و فرماندهان تا آ نجا پیش رفت که محمد حسین طوسی رضوان الله علیه فرماندۀ قلب رزمندگان شمال تمام نگرانی پس از شهادتش این بود که شهرتش و آوازۀ فرماندهی اش، تشییع جنازۀ شلوغ و همایش ها و یادبودهای پر سرو صدایی برایش تدارک می کند در حالی که آیین تشییع و بزرگداشت جنگجوی رشید امّا بی نام تیپ و گردانِ لشکر در گمنامی و سادگی رقم خواهد خورد!!

... باید به خویشتن اسلامی و ایرانی بازگشت، به روزگار همدلی و همزبانی هایی که سختی ها را به شیرینی بدل کرد و مانع های بزرگ را از پیش پای کشور برداشت، نمی توان یک ملّت را به قناعت دعوت کرد امّا در همان وقت و در کسوت وزارتِ چنین کشوری صاحب دهها شرکت بود که دغذغۀ ایی ملّی ندارد. اکنون دولت به معنی الاعم و با هر گرایشی و علایقی در ساختار نظام باید از نقش "بچه پولدار های ملّی" و لوس خارج شود، حرص خود را در بلع و هضم منابع ملّی مدیریت کند، بلکه انقلاب اسلامی و ملّت ایران را با آثار تحمیلی خام فروشی نفت و دست فروشی آن در جهانِ دور  از شرافت و مملوّ از حُقه و توطئه و وقاحت به گروگان نگیرد، همدلی و همزبانی دولت با ملّت این است که قوای ملّی و قابلیت های ملّت، قبض نیابد و آزاد شود و همدلی و همزبانی ملّت با دولت صد البته این است که برغم ناسپاسی های بعضی مدیران و برخی رجال، حوصله، تفکر، قناعت و کارآفرینی را در دستور کار ملی خود قرار دهد و کماکان ملّتِ اقدام های بزرگ و جهانی باشد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۲۲
امیر مهدوی

اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً


                                                        خدایا آخر و عاقبت کارهای ما را ختم به خیر کن


 چرا که آخر کار چیزهایی مثل کدوحلوایی و هندوانه و خربزه را که اوّل در جوال ریخته ایم بر سرمان خواهند زد. در آخرت هم همان چیزهایی را باید متحمّل شویم که در دنیا در جوالمان ریخته‎ایم.

پس اتق الله 

نتیجه تصویری برای هاشمی انقلابی دیروز وهاشمی ...امروز

حسین شریعتمداریدر ستون یاد داشت کیهان نوشت: صبح دیروز آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در همایش «بانوی انقلاب» که به منظور تجلیل از مقام و خدمات همسر مرحومه حضرت امام(ره) برپا شده بود، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره آن بانوی پرهیزگار به مسائلی بیرون از موضوع همایش اشاره داشتند که هر چند قلم زدن به انتقاد از اظهارات ایشان خوشایند نیست ولی از آنجا که پای ارزش‌های انقلاب در میان است، عبور بی‌تفاوت از کنار آنچه گفته‌اند نیز بایسته به نظر نمی‌رسد:


1- آقای هاشمی می‌فرمایند: «در سال 84 یک موی بدنم راضی نبود کاندیدا شوم. چرا که دولت آقای خاتمی بود و من گفتم نمی‌آیم، همسر امام مرا خواست و به من گفت: امام این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما می‌دانید اینها چه کسانی هستند؟ همین صحبت‌های همسر امام سبب شد من قبول کنم و پذیرفتم.» درباره این بخش از اظهارات ایشان پرسش‌هایی هست؛
الف: چرا جناب هاشمی رفسنجانی در نقل خاطرات و مسائل گذشته به درگذشتگان استناد می‌کنند که پی بردن به صحت و سقم آن نیازمند دسترسی به آنان است  و این دسترسی امکان‌پذیر نیست؟

آقای هاشمی پیش‌از این هم از قول حضرت امام(ره) نقل کرده بودند که آن بزرگوار مخالف شعار مرگ بر آمریکا بوده‌اند! که البته آثار مکتوب و مضبوط حضرت امام (ره) با آنچه آقای هاشمی به آن حضرت نسبت داده‌اند کاملا مغایر و متضاد است. در اظهارات دیروز هم  سخنانی را به  همسر امام نسبت داده‌اند که مراجعه و پرس و جو از آن مرحومه نیز امکان‌پذیر نمی‌باشد!

ب: فرموده‌اند همسر امام(ره) به ایشان گفته‌اند: «حضرت امام(ره) این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما می‌دانید اینها چه کسانی هستند؟

همین صحبت همسر امام سبب شد من قبول کردم و پذیرفتم.» به یقین آقای هاشمی اطلاع دارند که در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 علاوه بر آقای هاشمی، آقایان علی لاریجانی، محسن رضایی، مهدی کروبی، مصطفی معین، محمدباقر قالیباف، محمود احمدی‌نژاد و محسن مهرعلیزاده نامزد بودند. و جای این سؤال است که آیا همسر مرحومه امام(ره) هیچیک از نامزدهای یاد‌شده را لایق ریاست جمهوری نمی‌دانستند؟!

و  با بیان «آیا شما می‌دانید اینها چه کسانی هستند»؟! آنان را تحقیر کرده‌اند؟! این برخورد از سوی بانوی، پرهیزگاری نظیر همسر حضرت امام(ره) باور کردنی نیست.

ج: با توجه به اینکه آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84 موفق به کسب آراء مردم نشده و از رقیب خود شکست خورده بود، پیشنهاد منتسب به همسر حضرت امام(ره) را چگونه باید تفسیر کرد؟ آیا مقصود همسر امام راحل(ره) از توصیه به نامزدی آقای هاشمی در انتخابات 84 این بوده است که ناکامی ایشان در کسب آراء مردم را به نمایش بگذارند؟! این برداشت که با بخش دیگر توصیه همسر امام به آقای هاشمی مغایرت دارد. آنجا که به نقل از آن مرحومه آورده‌اند؛ «امام این انقلاب را به دست شماها سپردند»!
2- آقای رفسنجانی در سخنان دیروز خود، نقل قول غیرقابل قبول دیگری نیز به حضرت امام(ره) نسبت داده و گفته‌اند؛ «امام به این نتیجه رسید که باید تا قبل از خودشان جنگ را تمام کنند. البته گفتند جام زهر را نوشیدم. اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر برای من شیرین شد»! در این باره گفتنی است که؛
الف: این روزها برخی از پژوهشگران تاریخ معاصر با استناد به رخدادها و اسناد سال‌های پایانی جنگ و پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام(ره)، نتیجه می‌گیرند که جناب هاشمی رفسنجانی در زمینه‌سازی برای پذیرش قطعنامه و به تعبیر حضرت امام «نوشیدن جام زهر» نقش ویژه و مؤثری داشته است. که بدون قضاوت درباره آن و با اعتقاد به اینکه همه تصمیم‌های حضرت امام(ره) ریشه الهی داشته و با مصلحت‌اندیشی برای اسلام و انقلاب  اتخاذ شده بود. به نظر می‌رسد آقای هاشمی با انتساب این جمله به امام راحل که «دو سه‌ماه پس از جنگ به خود من گفتند جام زهر برای من شیرین شد»! در پی رفع اتهام از خود بوده‌اند.
ب: سخن مورد اشاره آقای هاشمی در متن و محتوای خود این مضمون را نیز القاء می‌کند که اگرچه پذیرش قطعنامه برای امام راحل(ره) به منزله نوشیدن جام زهر بوده است ولی تلاش آقای هاشمی در زمینه‌سازی برای پذیرش آن- بخوانید جام زهر- از دوراندیشی و درایت بیشتر ایشان نسبت به حضرت امام(ره) حکایت می‌کند! و حاکی از آن است که حضرت امام(ره) چند ماه بعد از نوشیدن جام زهر به درایت آقای هاشمی پی برده و - به قول ایشان- متوجه شیرینی و حلاوت آن شده‌اند!
ج: و اما؛ نگران کننده‌تر از دو نکته یاد شده آن که؛ این روزها یک جریان سیاسی نه چندان ناشناخته، اصرار دارد و به دهها زبان و بیان، برای مردم و نظام اسلامی در تقابل با آمریکا نسخه تسلیم می‌پیچد و این توهم را در شیپور فریب می‌دمد که برخورداری از آینده روشن و از جمله گشایش اقتصادی فقط در گرو تن دادن به خواسته‌های آمریکا و متحدانش است! و توصیه می‌کند که در چالش هسته‌ای چاره‌ای جز کوتاه آمدن و دست کشیدن از این فناوری نیست و یا در منطقه نیز نباید با حمایت از جنبش‌های مقاومت آمریکا و اسرائیل و رژیم‌های دست نشانده را در مقابل خود داشته باشیم! که درباره ذلت‌آور بودن این دیدگاه و سرانجام فاجعه‌آمیز آن، یعنی تبدیل ایران اسلامی به کشوری فقیر و ضعیف و بی‌آینده، گزارش‌های مستندی داشته‌ایم و نیازی به تکرار آن نیست اما، جریان مورد اشاره در پاسخ به این پرسش که چرا باید به ذلت در مقابل دشمنان خونریز و غارتگر تن بدهیم؟  اعلام می‌کند که این کوتاه آمدن در مقابل دشمن و تن دادن به خواسته‌های آمریکا و متحدانش چیزی شبیه نوشیدن جام زهر از سوی امام(ره) است که چاره‌ای جز آن نیست!

با توجه به دیدگاه مورد اشاره آیا این توهم در ذهن مخاطبان شکل نمی‌گیرد که آقای هاشمی -خدای نخواسته- قصد دارد نتیجه کوتاه آمدن در مقابل دشمن را «شیرین» معرفی کند؟!

بگذریم از این واقعیت که اساسا مقایسه پذیرش قطعنامه با تن دادن به ذلت در برابر دشمن قیاس مع‌الفارق است. آیا حضرت امام(ره) بعد از پذیرش قطعنامه از مقابله با آمریکا و متحدانش دست کشیدند؟! یا با صراحت و اصرار بیشتری بر آن تأکید ورزیدند؟! و...

3- آقای هاشمی می‌گوید؛ «آدم‌های خشکه مقدس، جاهل و نادان نیز هستند که معتقدند امروز همه مصیبت این است که چند زن بدحجاب در خیابان باشد. بله این مصیبت است و این زنها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند اما، مسئله این است که بقیه مسائل مانند زندان‌ها، ظلم‌ها،‌سرکوب‌ها و حق‌هایی که از مردم ضایع می‌شود چه می‌شود؟»

در این باره نیز گفتنی است؛
الف: بدیهی است که به قول ایشان، خانم‌ها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند و باز هم به قول ایشان، بدحجابی فقط یکی از مشکلات است. ولی چه کسی این مسئله را اصلی‌ترین مشکل قلمداد کرده است؟!  و اما، 

باید از آقای هاشمی پرسید آیا حضرتعالی نبودید که روز 12 اردیبهشت 65 در خطبه نماز جمعه تهران، پیشنهاد می‌کردید خانم‌های بدحجاب باید به اردوگاه‌های بازسازی منتقل بشوند و فرموده بودید این خانم‌ها باید خودشان در اردوگاه‌ها کار کنند و مخارج خویش را تأمین کنند زیرا اکثرا از قشر مرفه هستند و با پول‌های بادآورده که خودشان یا شوهرانشان دزدیده‌اند زندگی می‌کنند و...!!

جناب هاشمی! حالا یک‌بار دیگر سخنان دیروزتان را مرور بفرمائید!
ب: در حالی که دشمنان بیرونی با تحریف واقعیات، جمهوری اسلامی را به حق‌کشی و سرکوب و ظلم به مردم و زندانیان متهم می‌کنند! آقای هاشمی بر این توهمات و فضاسازی‌های کاذب، تاکید می‌ورزد و البته حتی یک نمونه نیز برای ادعاهای خود ارائه نمی‌کند.

ج: فرموده‌اند مسائل زندان‌ها، ظلم‌ها سرکوب‌ها و حق‌هایی که از مردم ضایع می‌شود چه می‌شود؟ که با عرض پوزش باید گفت؛

آیا دریافت رشوه‌های چندین میلیون دلاری از شرکت‌های نفتی بیگانه برای حراج بیت‌المال و به نفع بیگانگان ظلم به ملت نیست؟ آیا درخواست از بیگانگان برای افزایش تحریم‌ها علیه ایران، پایمال کردن حق ملت نیست؟ آیا همراهی با مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس  در فتنه 88 و دمیدن در اتهام تقلب، همسویی با دشمنان و ضایع کردن حق ملت نیست؟! اگر موارد یاد شده مصداق، ظلم و حق‌کشی و... نیست، پس چیست؟! و باید پرسید؛ بازداشت و رسیدگی به جرایم یاد شده ظلم و حق‌کشی است یا نادیده گرفتن آن؟!

و بالاخره یاد آن روزها به خیر که مواضع و عملکرد انقلابی آقای هاشمی‌رفسنجانی و حضور پرشور ایشان در جبهه‌ها و... خشم دشمنان ایران اسلامی و رضایت توده‌های مردم پاکباخته را در پی داشت. امید آن که اردوگاه پیشین خود را ترک نکند.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۰۷:۳۴
امیر مهدوی


دکتر جواد حق‌گو  استاد دانشگاه و کارشناس امور بین‌الملل: «فرانسوا توال» نویسنده معروف فرانسوی را باید اولین فردی دانست که مفهوم «ژئوپلیتیک» را به مقوله معرفتی و عقیدتی «شیعه» متصل کرد. وی در کتاب معروف خود با عنوان «ژئوپلیتیک شیعه» ضمن اشاره به پراکندگی جغرافیایی شیعیان در اقصی نقاط دنیا بویژه منطقه خاورمیانه و به‌طور خاص منطقه استراتژیک خلیج فارس، جایگاه مرکزی و هارتلندی ایران در جهان تشیع (ژئوپلیتیک تشیع) را مورد توجه و تدقیق قرار داده است. توال در پژوهش خود با استفاده از پیشینه تاریخی تشیع و نحوه پراکندگی جمعیتی شیعیان و مراکز قدرت آنها، منظری ژئوپلیتیک از این مذهب را ارائه داده است. با این حال و به حسب تغییر و تحولات گسترده واقع‌شده در جهان تشیع - بویژه در یک دهه گذشته - باید با نگاهی دوباره ژئوپلیتیک شیعه را ترسیم کرد. به عبارت دیگر ترسیمی که توسط توال از ژئوپلیتیک شیعه صورت پذیرفته است، امروز دیگر قابل اتکا نیست. این امر آنگاه ضروری می‌نماید که بدانیم وضعیت شیعیان در دوران کنونی به لحاظ قدرت تاثیرگذاری و میزان وزن و قدرت سیاسی در جوامع خود به هیچ‌وجه با دهه‌ها و قرون گذشته قابل مقایسه نیست. توجه و تدقیق در این مهم آنگاه از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که بدانیم شیعیان در دوران پیش از انقلاب اسلامی در هیچ سرزمینی نه تنها دارای قدرت سیاسی نبودند بلکه اساساً از وزن و اثرگذاری خاصی برخوردار نبودند. اگر هم در مناطقی چون ایران شاهد حکومت رژیم‌های پادشاهی پیرو مذهب تشیع (لااقل در ظاهر) بودیم لکن مذهب شیعه عملاً نقش و اثرگذاری خاصی در روندها و تصمیمات حکومتی نداشت و حکومت‌هایی چون پهلوی نیز عملاً از مشی سکولار پیروی می‌کردند. اینکه چه علل و عواملی نقش‌آفرینی بیشتر شیعیان در جهان اسلام و به تبع ظهور «ژئوپلیتیک نوین شیعه» را موجب شده، باید بیش از هر چیز آن را در غلبه «گفتمان انقلاب اسلامی ایران» در هماوردی با دیگر گفتمان‌ها به شمار آورد.
از گفتمان تعاریف متعدد و متکثری صورت پذیرفته است لکن در خوانشی ساده می‌توان گفتمان‌ها را چارچوب‌هایی فکری، اندیشه‌ای و تئوریک در هر مکتب در نظر گرفت که رفتار و کردار پیروان آن مکتب در درون هر کدام از گفتمان‌های رایج در مکتب، سازماندهی، هدایت و تعریف می‌شود. به‌عنوان نمونه مثلاً در مکتب اسلام می‌توان گفتمان‌های مختلفی چون اسلام انقلابی، اسلام سازشکار، اسلام آمریکایی، اسلام سلفی، اسلام تکفیری، اسلام اصلاح‌طلبانه و... را در نظر گرفت. توضیح آنکه پیروان تمام این گفتمان‌ها خود را پیرو مکتب اسلام دانسته و تمام رفتارهای خود را اعم از رفتار سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی با عنایت به بایسته‌های مکتب اسلام تبیین می‌کنند.
گفتمان انقلاب اسلامی ایران با تاکید بر دو عنصر اساسی «اسلامیت» و «جمهوریت» دیگر گفتمان‌های حاکم در ربع آخر قرن بیستم را با چالشی اساسی مواجه ساخت. هر گفتمان از دال مرکزی و دال‌های شناور تشکیل شده است. اسلام، دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی را تشکیل داده است. در پیرامون مفهوم اسلام شاهد حضور مفاهیمی چون عدالت، آزادی، دموکراسی، مقاومت، استقلال، امنیت و پیشرفت، به‌عنوان دیگر عناصر اصلی گفتمان انقلاب اسلامی هستیم.  تمام مفاهیم اشاره‌شده نقشی اساسی و بی‌بدیل در اثرگذاری گفتمان انقلاب اسلامی و به تعبیر دیگر «صدور گفتمانی انقلاب اسلامی ایران» در دیگر جوامع بویژه جهان تشیع داشته است. با این حال و با نگاهی دوباره می‌توان عنصر «مقاومت» را یکی از اساسی‌ترین علل و عوامل موثر در ترویج گفتمان انقلاب اسلامی ایران در سطح جهان اسلام و بویژه جهان تشیع دانست. اهمیت این عنصر تا بدانجاست که می‌توان به جای «ژئوپلیتیک نوین شیعه» امروز از «ژئوپلیتیک مقاومت» سخن به میان آورد.
بر این اساس می‌توان احیای شیعیان را در بستر جنبش اجتماعی نیروهایی به حاشیه رانده‌شده، جهت گذار به سوی شرایط مطلوب‌تر تبیین کرد. بنا بر این شیعیان جهان اسلام که طی سال‌ها، دهه‌ها و حتی قرن‌ها به لحاظ سیاسی و به علل و عوامل گوناگون از کنشگری و نقش‌آفرینی خاصی در معادلات جهان اسلام و دنیا برخوردار نبودند طی چند مرحله امروز به جایگاه بسیار متفاوتی در قیاس با گذشته رسیده‌اند. نمود این تغییر ژئوپلیتیک را امروز می‌توان در بسیاری از نقاط خاورمیانه بویژه لبنان، سوریه، بحرین، عراق و یمن به نظاره نشست. امروز تمام مسلمانان دنیا و به طور خاص شیعیان فارغ از تفاوت‌های فرهنگی و هویتی خود دریافته‌اند موفقیت و نقش‌آفرینی در راستای بهبود اوضاع در گروی مقاومت در برابر زیاده‌خواهی‌های استبداد داخلی و استعمار خارجی است.
نکته دارای اهمیت در این موضوع آن است که شروع اثرپذیری شیعیان جهان اسلام و آغاز و شدت یافتن اقدامات انقلابی در جهان تشیع بیش از هر چیز به دلیل قرابت‌های هویتی و فرهنگی موجود میان ایران با جوامع شیعه است. به عبارت دیگر به حسب نزدیکی‌های هویتی و فرهنگی میان ایران با سایر مسلمانان بویژه محبین اهل بیت در جوامع گوناگونی چون ترکیه، عربستان، مصر، اردن، جمهوری آذربایجان و...، دیر یا زود شاهد غلبه گفتمان انقلاب اسلامی در این کشورها نیز خواهیم بود. امری که نه سیاسی و نه نظامی است بلکه حکایت از انتخاب «راه انقلاب اسلامی ایران» توسط ملت‌های مسلمان منطقه دارد. در آن زمان می‌توان از «ژئوپلیتیک نوین جهان اسلام»، سخن به میان آورد. ژئوپلیتیکی که در آن مردم مسلمان منطقه نسبت به سیاست‌های سازشکارانه با رژیم غاصب صهیونیستی تجدیدنظر خواهند کرد.
احیای قدرت شیعیان و به تعبیر صحیح‌تر احیای قدرت مسلمانان هرچند گاهی مورد سوءاستفاده دشمنان اسلام قرار گرفته و با تعابیر گوناگونی چون «هلال شیعی»، «احیای امپراتوری ایران» و...، آن را توسعه‌طلبی و زیاده‌خواهی جمهوری اسلامی ایران معنا کرده‌اند، لکن شواهد و قرائن نشان از آن دارد که احیای شیعیان جهان اسلام و نیز گرایش اهل تسنن به ایران در کشورهایی چون فلسطین، عراق و سوریه، هیچ نسبتی با توسعه‌طلبی سرزمینی ایران و مسائلی از این دست نداشته و بیش از هر چیز تحت تاثیر غلبه گفتمان انقلاب اسلامی در این جوامع صورت پذیرفته است. به عبارت دیگر این جوامع با اطمینان از تجربه موفق انقلاب اسلامی و اطمینان از درستی راه جمهوری اسلامی ایران برای احقاق حقوق حقه‌اش، «راه خمینی کبیر» را برگزیده‌اند. راهی که مقاومت، عنصر اصلی آن را تشکیل داده است. در پایان و با توجه به آغاز دورانی جدید در جهان اسلام چند نکته را باید خاطرنشان کرد. نکاتی که در سال جدید خورشیدی باید مورد توجه و دقت مسؤولان و متولیان سیاست خارجی کشور قرار گیرد.
1- تحولات اخیر در جهان اسلام را باید سرآغازی برای ایجاد دگرگونی‌های اساسی در نظم منطقه خاورمیانه و به تعبیری حتی نظم بین‌المللی به شمار آورد. این امر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که بدانیم خاورمیانه در معادلات جهانی نقشی بی‌بدیل داشته و هرگونه تغییر و تحول ژئوپلیتیک در این منطقه استراتژیک پیامدهای گسترده‌ای بر نظام بین‌الملل خواهد گذارد. با نگاهی بر تحولات به وقوع پیوسته در یک دهه گذشته که بیش از هر چیز در گذار سیاست خارجی «یکجانبه‌گرایانه» دولت ایالات متحده به سیاست «چندجانبه‌گرایانه» نمود یافته است، باید بیش از پیش فعالیت‌های دولت ایالات متحده را مورد توجه و دقت قرار داد. توضیح آنکه دولت ایالات متحده تمام تلاش خود را برای احیای هژمونی از دست رفته‌اش به کار خواهد بست. این امر بی‌تردید آثار و پیامدهای متعددی بر جهان تشیع و دنیای اسلام خواهد گذارد.
2- دستگاه دیپلماسی کشور و دیگر متولیان امر سیاست خارجی در این مناطق باید با رصد همه‌جانبه تحولات منطقه‌ای ضمن پرهیز از «مصلحت‌سنجی‌ها»ی غیرواقعگرایانه، با عنایت به رهنمودهای شفاف و صریح قانون اساسی در باب سیاست خارجی، تحقق منافع حداکثری ایران و اسلام را سرلوحه کار خود قرار داده و با درک شرایط جدید نگران اخم برخی دولت‌های مستبد و زورگوی جهانی نباشند. دولت‌هایی که امروز همگی قدرت بلامنازع ایران را پذیرفته و در تلاش برای ایجاد ائتلاف علیه ایران هستند. ائتلافی که طبعاً برخی کشورهای منطقه نظیر سعودی و ترکیه کانون اصلی آن را تشکیل خواهند داد.
3- به باور بسیاری از متخصصان روابط بین‌الملل حضور همه‌جانبه دولت ایالات متحده بر سر میز مذاکرات هسته‌ای بیش از هر چیز نشان از قدرت و صلابت ایران در منطقه دارد. بنا به ادعای برخی ناظران این امر بدان معناست که دولت ایالات متحده به دنبال آن است تا با سوءاستفاده از تغییر و تحولات ژئوپلیتیک ضمن گسترش شکاف در پیکره جهان اسلام منافع حداکثری خود را دنبال کند، امری که لزوم توجه و دقت بیش از پیش متولیان دستگاه دیپلماسی کشور را گوشزد می‌کند. توضیح آنکه در برخی اظهارات مقامات صاحب منصب در امر سیاست خارجی نگاه‌های بیش از حد خوش‌بینانه‌ای مطرح می‌شود که تناسب چندانی با واقعیت‌های سیاست بین‌الملل و بویژه سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا ندارد. بنا به قرائن و شواهد متعدد تاریخی باید دانست منافع دولت‌هایی چون ایالات متحده، انگلستان و در یک کلام غرب در گسترش شکاف میان مسلمانان است، بنا بر این نباید با ذوق‌زدگی تصور کرد پس از به سرانجام رسیدن مذاکرات هسته‌ای، دولت آمریکا همراه و یار ما برای تحقق آرمان «امت واحده اسلامی» خواهد بود بلکه اتفاقاً باید از نزدیکی بیش از حد آمریکا به ایران برای آسیب رساندن به این آرمان مقدس بیم داشته باشیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۵۴
امیر مهدوی

«سعودی‌ها»، واژه‌ای بود که روز پنجشنبه چندین بار در سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی به جای «عربستان» یا «عربستان سعودی» به کار برده شد. در واقع رژیم آل سعود از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تاکنون به ندرت با این صراحت و تاکید از سوی رهبری انقلاب مورد خطاب و عتاب قرار گرفته است. رهبر معظم انقلاب در این میان از موضع حسن همجواری از بسیاری از موضوعات عبور می‌کردند و در همین سخنرانی هم به آن اشاره‌ای داشتند «این را همیشه می‌گفتیم که سعودی‌ها در کار سیاست خارجی‌شان یک وقار و متانتی نشان می‌دهند.» از این منظر موضع صریح و قاطع و استفاده از عباراتی نظیر «قطعا بینی سعودی‌ها به خاک مالیده خواهد شد»، بیانگر شرایط جدید منطقه است.
رژیم سعودی از دو هفته پیش بدون آنکه بهانه‌ای وجود داشته باشد، مردم مظلوم یمن را زیر بمباران‌های وحشیانه قرار داده و بدون آنکه به نتیجه‌ای دست پیدا کند هزاران زن و کودک و پیر و جوان یمنی را به خاک و خون کشیده و به زیرساخت‌های محدود این کشور لطمه فراوانی وارد کرده است. این همان رویداد جدیدی است که از نظر جهان اسلام و رهبر بیدار آن، جنایت‌‌آمیز و غیرقابل بخشش می‌باشد. موضع صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی بیانگر آن است که دفاع از مظلوم و کشور تحت تهاجم یمن، فراتر از ملاحظاتی است که دیپلمات‌ها نوعا به آن مبتلا می‌باشند. روی دیگر ماجرا این است که ایران برای دورماندن از تیرهای تهمت آمریکا و عوامل آن، منفعل عمل نمی‌کند و به کمک برادران خود و «جوان‌های علاقه‌مند و معتقدین به منهاج امیر‌المؤمنین سلام‌الله علیه» می‌شتابد.
دو هفته پس از عملیات هوایی علیه مردم یمن، مشخص شد که آن ائتلاف منطقه‌ای که مقامات سعودی مدعی آن بودند، تحقق نیافته و میلیاردها دلاری که آنان برای محقق کردن این ائتلاف به میدان آورده بودند، نتوانسته است به پیدایی جبهه‌ای با محوریت سعودی‌ها منجر شود. ریاض گمان می‌کرد که با خلق یک 11 سپتامبر در یمن و خطرناک معرفی کردن سیطره انصارالله بر این کشور می‌تواند یک جبهه عربی اسلامی سنی با حضور کشورهای بالنسبه قدرتمندتر عربی اسلامی نظیر ترکیه، پاکستان، مصر و سودان به وجود آورده و ضمن تأمین منافع قدرت‌های غربی و صهیونیست‌ها و در نتیجه برخورداری از حمایت آنان، جبهه مقاومت اسلامی را با چالش جدی مواجه کرده و به انزوا سوق دهد. اما علی‌رغم آنکه ریاض در روزهای اول با قول مساعد این کشورها مواجه گردید و ظاهرا نقشه راهی هم برای آن به تصویب اجلاس قاهره رسید اما در عمل اکثر این کشورها خود را کنار کشیده و حضور خود را به شروطی مرتبط کردند. پاکستان که به دلیل روابط خاص نوازشریف با آل سعود بیش از دیگران در کانون توجه عملیاتی ریاض قرار داشت در نهایت «اعلام بی‌طرفی» کرد. ترکیه راه‌حل نظامی را مردود دانست و در جریان سفر به ایران روی یک نقشه راه سیاسی که متضمن حقوق نیروهای انقلاب هم باشد، صحبت کرد، سودان علی‌رغم حضور اولیه، با سقوط یکی از هواپیماهای نظامی‌اش غیرفعال شد و مصر اگرچه بر آمادگی برای ورود به عملیات نظامی زمینی- که قاعدتا منظور آن هلی‌برن تعدادی نیروی نظامی در پشت جبهه مأرب، تنها منطقه تحت سیطره مشترک القاعده و میلیشیای هادی، می‌باشد - تاکید کرد ولی در عمل کاری انجام نداد و این درحالی است که بسیاری از احزاب و شخصیت‌های برجسته مصری نظیر حسنین هیکل، ابوالفتوح، عمر موسی، محمد البرادعی و حمدین صباحی با شرکت مصر در عملیات آل سعود علیه یمن مخالفت کردند و خبرهای درون ارتش مصر نیز بر بی‌انگیزگی ارتش برای همکاری با ارتش سعودی حکایت می‌کند. با این وصف حمله نظامی عربستان به یمن اگر برای شکل‌دهی به یک جریان قدرتمند سنی برای مقابله با انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت دنبال شده، شکست خورده و اگر برای غلبه بر انصارالله یمن هم طراحی گردیده، نتیجه‌ای دربر نداشته است.
شکست سعودی‌ها در عین حال یک موهبت مهم برای جبهه مقاومت می‌باشد. مسلما ناتوانی سعودی‌ها در این صحنه، نیروهای سیاسی وابسته به این رژیم در منطقه را سرخورده می‌کند و امید آنان به موفقیت در سایر پرونده‌ها را نیز تضعیف می‌نماید. این در حالی است که عملیات علیه یمن، اقدامات انصارالله علیه مناطق و تأسیسات سعودی‌ها را موجه می‌گرداند. باید اضافه کرد که در شعاع 200 کیلومتری شمال یمن ده‌ها مرکز حساس نظامی و غیرنظامی وجود دارند که حمله تلافی‌جویانه انصارالله و ارتش یمن می‌تواند مخاطرات امنیتی آل‌سعود را در مناطق منتهی به دریای سرخ افزایش دهد.
مشکل عمده عربستان در شکل‌دهی به یک جبهه ضدایرانی این است که بسیاری از دولت‌ها و ملت‌های منطقه می‌دانند که ایران‌هراسی یک پروژه امنیتی است که سرویس‌های اطلاعاتی غرب به منظور ایمن‌سازی مناطق و تأسیسات تحت سیطره غرب از خطر تهاجم انقلاب اسلامی و نیروها و جریانات مرتبط با آن، طراحی کرده‌اند. اکثر دولت‌های منطقه این پروژه‌ را برای خود هزینه‌ساز دانسته و با امنیت و منافع خود در تضاد می‌بینند به عنوان مثال اگر نیم‌نگاهی به پاکستان و ترکیه بیندازیم درمی‌یابیم که این دو کشور از سوی دولت‌ها و ملت‌های مخالفشان محاصره شده و تنها، مرزهایشان با ایران دارای امنیت و آرامش است. پاکستان از سوی هند و طالبان و القاعده در شرایط محاصره است و مرزهای ترکیه از سوی عراق، سوریه، یونان، قبرس و... تهدید می‌شوند.
افق اقدامات نظامی عربستان علیه یمن چیست و اقدامات نظامی عربستان علیه یمن چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟ شواهد و قرائن می‌گویند اقدام نظامی علیه یمن نمی‌تواند «راه‌حل» تلقی شود بنابراین سعودی‌ها در نهایت ناگزیر به انتخاب یکی از این دو راهند؛ جنگ را بدون آنکه به نتیجه خاصی رسیده باشد، رها کنند و بطور یکجانبه آتش‌بس را اعلام نمایند و یا اینکه واسطه‌هایی را برای پیدا کردن «راه‌حل سیاسی» فعال نمایند و به یک حداقل‌هایی در مواجهه با انقلاب مردمی یمن دست پیدا کنند.
یک گزارش بیانگر آن است که پادشاه عربستان در روز ششم حمله هوایی علیه یمن در جلسه کابینه این کشور شرایطی را برای پایان دادن به تهاجم علیه یمن مطرح کرده است که شامل «بازگشت دولت سابق برای حکومت بر کل یمن، بازگرداندن اسلحه به دولت، عدم تهدید دولت از سوی گروه‌ها و احیاء مذاکرات گروه‌ها و دولت تحت اشراف شورای همکاری خلیج‌فارس» می‌باشد. این اظهارات اگرچه در نگاه اول، تلاش سعودی‌ها برای بازگرداندن یمن به شرایط قبل از وقوع انقلاب دوم یمن به حساب می‌آمد و در واقع احیاء «مبادره خلیجی» است اما در عین حال طرح موضوع «لزوم گفت‌وگو» و دعوت به تشکیل «دولت فراگیر» در این زمان و پس از گذشت 10 روز از عملیات نظامی هوایی، توجه سعودی‌ها به لزوم تغییر دلیل از نظامی- امنیتی به سیاسی را تداعی می‌کند. سعودی در این دوره نتوانست به یک ائتلاف واقعی علیه یمن شکل دهد و حملات هوایی آن هم نتوانست شرایط داخلی یمن را به ضرر انصارالله و متحدان آن تغییر دهد. این خود از یک طرف ناکارآمدی حمله نظامی علیه یمن را به اثبات رساند و از طرف دیگر ناکارآمدی دستگاه نظامی و اطلاعاتی آل سعود را برملا کرد.
ارتش سعودی در این حملات از «هوشمندی» برخوردار نبود. بخشی از عملیات نظامی هوایی سعودی متوجه مناطق سیاسی مثل منازل بعضی از شخصیت‌ها، کاخ‌ها، مراکز اداری و درمانی بود و این تأثیری در ضربه زدن به قدرت مقاومت مردم نداشت. درعین حال ارتش متجاوز سعودی برخلاف روش شناخته شده نظامی به نقاط ضعف یمن حمله نکرد بلکه حملات آن عمدتاً متوجه نقاط قوت یمن بود. حمله مداوم به صنعا، صعده، حدید و إب از منظر نظامی یک خطای استراتژیک به حساب می‌آید چرا که این استانها و به خصوص مراکز آنها بطور کامل در اختیار انصارالله قرار دارد و حمله به آن نمی‌تواند وضعیت را دگرگون کند. براساس منطق نظامی، حمله نظامی هوایی نوعاً باید متوجه مناطقی باشد که مخالفان انصار در آن حضور معتنابهی دارند چراکه در این نوع از عملیات‌ها به دلیل بهم‌ریختگی اوضاع پس از حمله نظامی، مخالفان گروه مسلط اگر توانمند باشند، می‌توانند شرایط را به نفع خود دگرگون نمایند.
علاوه بر این، ارتش سعودی با حمله نظامی به بعضی از مراکز درمانی، کارخانه‌های غذایی و اردوگاه پناهندگان آفریقایی‌تبار «المرزاک» در شمال یمن که به کشته شدن دستکم 45 نفر از آنان منجر شد، فشار سنگینی را بر سیستم سیاسی و نظامی سعودی وارد کرده است و این خود از ناهوشیاری رهبری نظامی در حملات علیه مناطق بمباران شده حکایت دارد.
نکته دیگر این است که ادامه پیشروی انصارالله و ارتش در 4 استان جنوبی- عدن، لحج، ابین و ضالع و سیطره بر آنان در روزهایی که سعودی مشغول بمباران مناطقی در شمال و غرب این کشور بود به خوبی بیان‌کننده آن است که تهاجم هوایی نه تنها نتوانسته است خدشه‌ای بر حاکمیت انصارالله وارد کند بلکه به پیشروی و سرعت بیشتر انصار هم منجر شده است. پیش از این، انصارالله مایل به ورود به مناطق جنوبی یمن نبود. شرایط خاصی که در عدن و مأرب به وجود آمد، انصار را ناگزیر به حرکت به سمت جنوب کرد هم اینک استان مأرب که وسعت آن حدود  17 هزار کیلومترمربع است و نزدیک به 250 هزار نفر جمعیت دارد، از سمت شمال، غرب و جنوب به محاصره ارتش و انصار درآمده است و این آخرین منطقه‌ای است که نیروهای القاعده و بقایای میلیشیای منصور هادی بر آن تسلط دارند.
از یک منظر دیگر، مردم یمن در بین کشورهایی که تحولات سریع سال 2012 را تجربه کرده، وفادارترین ملت به جریان بیداری اسلامی به حساب می‌آید. اگرچه انقلاب 2011 یمن نیز به مانند انقلاب‌های مصر، لیبی و تونس دستخوش تغییرات ماهوی گردید اما مردم یمن با انقلاب دوباره، انقلاب خود را نجات دادند، بازتولید انقلاب و بیداری اسلامی در یمن می‌تواند برای مردم مصر، تونس و لیبی درس‌آموز باشد و آنان را به حرکت دوباره تشویق کند. این موضوع قطعاً نگرانی جدی آمریکا، عربستان و... را درپی می‌آورد.

سعدالله زارعی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۰۶
امیر مهدوی

نگاهی به منویات رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی سال جدید

گالیا توانگر

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درسخنرانی نوروزی خود به آرزوهای فراروی ملت ایران در سال جدید اشاره کردند و فرمودند:«پیشرفت اقتصادی،اقتدار و عزت منطقه‌ای و بین‌المللی،جهش‌های علمی به‌ معنای واقعی،عدالت قضایی و اقتصادی و از همه مهم‌تر،ایمان و معنویت آرزوهای بزرگی هستند که در این سال برای ملت ایران داریم و البته همه‌ این خواسته‌ها و آرزوها نیز دست‌یافتنی است و خارج از ظرفیت عظیم ملت ایران و سیاست‌های نظام نیست.»
رهبر انقلاب در ادامه، تحقق این آرزوهای بزرگ را مشروط به همکاری، همدلی و صمیمیت دوسویه دولت و ملت خواندند و افزودند:«دولت، کارگزار ملت، و ملت کارفرمای دولت است، و هر چه همکاری دولت و ملت بیشتر باشد، کارها بهتر پیش خواهد رفت، بنابراین هم دولت باید واقعاً ملت را قبول داشته باشد و ارزش، اهمیت و توانایی‌های مردم را به‌درستی بپذیرد، و هم ملت باید به معنای واقعی کلمه به دولت اعتماد کند.»
اما یک سوال اساسی که در اینجا مطرح می گردد این است که همدلی بین دولت و ملت اساسا چگونه میسر شود که بهینه ترین نتیجه را در پی داشته باشد؟و آیا در این مسیر نقدهای دلسوزانه و نیز منصفانه جایگاهی خواهد داشت؟
پیشرفت کشور هوشیاری بیشتر و وحدت، همدلی و همزبانی بیشتری می‌طلبد، که لزوم آن همدلی و همزبانی بیشتر ملت و دولت است. همان‌طور که شاهد هستیم سیاست کلی استکبار اختلاف‌افکنی و تفرقه است و از لیبی تا افغانستان این وضعیت مشاهده می‌شود.هدف دشمنان اختلاف‌افکنی در منطقه است تا حکومت قدرتمندی در منطقه وجود نداشته باشد،زیرا منافع اسرائیل این را اقتضا می‌کند. اختلاف‌های قومی، نژادی، مذهبی و سیاسی از اهداف استکبار در منطقه است و بحث اختلاف‌افکنی در ایران همیشه در اولویت کاری این‌ها بوده است،ولی تاکنون نتوانسته‌اند به این امر دست یابند. این امر به دلیل اصولی است که بین مردم ایران و همزبانی نسبت به اهداف جمهوری اسلامی بوده که باعث شده تا مقام معظم رهبری این شعار را برای سال در نظر بگیرند. همه دوستداران انقلاب که به نظام جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارند برای تحقق اهداف و شعار سال باید تلاش کنند. قریب به اتفاق کارشناسان اهل فن بر این باورند که دو قطبی کردن جامعه خطایی است که نباید انجام شود.نقدهای دلسوزانه و منصفانه را برتابیم و موضع خصمانه نگیریم و دولت را کمک کنیم که نسبت به تحقق اهداف جمهوری اسلامی موفق شود. اسیر نقشه‌های دشمن نباشیم و قدر هم را بیشتر بدانیم که با همدلی و همزبانی آینده از آن ماست.
دولت به معنای واقعی کلمه دولت ملت باشد
همدلی و همزبانی دو صفت مکمل هم هستند که یکی جنبه باطنی و دیگری جنبه ظاهری دارد. از آنجایی که در روایات اسلامی یکی از صفات مومن انطباق ظاهر و باطن اوست؛بنابراین برای اثبات روابط سالم و فعال بین دو موجود که در اینجا مراد دولت و ملت است،نیازمند انطباق وجوه  باطنی و ظاهری همراهی و همدلی هستیم.

سعد الله زارعی یک کارشناس مسائل سیاسی در گفت و گو با گزارشگر کیهان ضمن بیان مطالب بالا در ادامه می گوید:«منتها همدلی و همزبانی بین دولت و ملت در واقع دو معنا و مفهوم دارد که در دو حوزه خاص تعریف می شود. تا آنجا که به وظیفه مردم بر می گردد همدلی به مفهوم کمک به دولت در تحقق برنامه ملی کشور است. به این معنا که مردم دولت را متعلق به خودشان بدانند و نظرات خود را خیر خواهانه در اختیار دولت برای پیشبرد اهداف ملی بگذارند. بنابراین همدلی مردم و دولت به شکلی باشد که فضای عمومی کشور منطبق بر همدلی مردم با دولت باشد.»
این کارشناس اهل فن در ادامه درباره وظیفه دولت در باب ایجاد همدلی با ملت توضیح می‌دهد: «همدلی آنجایی که به دولت بر می گردد،منوط بر این است که سیاست های خود را تحت تاثیر گرایش‌های ملی وکشوری تنظیم کند.اکثریت ملت و به تعبیری آحاد ملت را مد نظر قرار دهد. دولت به معنای واقعی کلمه دولت ملت و در خدمت مصالح و منافع ملت باشد.»
وی متذکر می شود:«اگر دولت به جای تکیه بر توده های مردم که حضرت علی (ع) در نهج‌البلاغه به سواد اعظم تشبیه کرده اند،در پی یک سلسله گرایش‌های حزبی،جناحی و یا یک سلسله سیاست‌هایی که انحصار به طبقه خاص دارد، باشد و توده های مردم را مورد توجه خاص قرار ندهد،در نتیچه همدلی بین دولت و ملت محقق نخواهد شد.اگر دولت همراه و همدل مردم نباشد، نمی تواند از مردم توقع همدلی داشته باشد.»

سعدالله زارعی در تکمیل صحبت هایش می‌گوید:«همزبانی نتیجه همدلی است. اگر دولت توقع دارد درسطح افکار عمومی مقبول و پذیرفتنی باشد باید راهی به دل های مردم باز کند. دل های مردم از طریق کار فعال و ملموس نسبت به دولت جلب می شود. اگرمردم احساس کنند آنچه را که دولت در حوزه اقتصاد،فرهنگ،سیاست و... می گوید، نمی فهمد و یا وقتی به ضمیر و وجدان خود مراجعه می کنند، نمی توانند گزاره های دولت را تعریف کنند، اینجا همدلی رخ نمی دهد و همزبانی هم محقق نخواهد شد.»
دشمن خواهان همدلی نیست
همدلی و همزبانی به معنای انسجام ملی و وحدت ملی است که یکی از اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.
 سیامک باقری صاحب نظر مسائل سیاسی روزدر گفت و گو با گزارشگر کیهان برایمان توضیح می‌دهد:«هیچ‌گاه نباید فراموش کرد که ملت هم بوجود آورنده انقلاب اسلامی بوده و هم تداوم و بقای انقلاب بر شانه آنهاست.پس بار استراتژیکی ایجاد همدلی هم در ید دولت و هم بر شانه ملت است.یکی از اصولی که می تواند این مهم را در سال 94 محقق سازد، نگاه ملی است. باید همه جریانات سیاسی،شخصیت های با نفوذ و همه افرادی که دستی بر امور کشور دارند، منافع شخصی را کنار گذاشته و منافع ملی را رجحان دهند.باید نسبت به مسائلی که مسائل ملی محسوب می شود (امور کلان) همه بازیگران سیاسی علاقه ملی نشان دهند.»
وی در ادامه تبعات نبود همدلی را متذکر شده و می گوید:«چنانچه همدلی بین دولت و ملت محقق نشود،تهدیدات دشمن تقویت شده و اثر خود را بیشتر می گذارد.در ثانی باعث عدم توسعه و پیشرفت کشور خواهد شد. همه بازیگران سیاسی باید مکلف و متعهد به همدلی باشند.با چالش های جناحی مصلحت نظام را تنزل ندهند.باید همه جریانات سیاسی و بازیگران سیاسی بر مشترکات خود بیشتر تاکید داشته باشند.در چنین شرایطی است که شرایطی دارای ثبات و قدرت ایجاد می شود و خیلی از مشکلات مردم حل خواهد شد.»
این کارشناس و صاحب نظر مسائل سیاسی در ادامه به رعایت اخلاق سیاسی توصیه داشته و می‌گوید: «اگر اخلاق سیاسی رعایت نشود،بدون تردید این موضوع-همدلی بین دولت و ملت- تحقق نخواهد یافت.رعایت اخلاق سیاسی بویژه در باب مباحث مهم نظام و رعایت خطوط قرمز بسیار اهمیت داشته و رعایت این موارد برای پیشرفت و توسعه کشور بسیار کار ساز خواهد بود.»
وی باز هم توصیه به سعه صدر کرده و می‌گوید: «نباید همدیگر را تحقیر کرد. تا زمانی که بد زبانی و اتهام وجود داشته باشد،آگاهی کامل نسبت به موضوعات حاصل نمی شود.همه جریانات سیاسی مهم  برای تحقق همدلی باید پیرو یک منطق رفتاری در نظام جمهوری اسلامی باشند.این منطق رفتاری باید در طراز جمهوری اسلامی و انسانی باشد.چنانچه اخلاقیات رعایت شود مناقشات سیاسی کمتر خواهیم داشت و نقد های سازنده جایگزین خواهند شد.»
محور مشترک بین ملت و دولت رهبری است
به هر حال دولت باید به خواسته ها و مطالبات ملت توجه ویژه داشته و درجهت تحقق همدلی هم دولت و هم ملت با هم تلاش کنند.ملت نیز باید در جهت تقویت دولت اهتمام داشته باشد برای مثال در تحقق اهدافی چون اقتصاد مقاومتی،تقویت تولید داخلی و تقویت اقتصاد داخلی باید ملت،دولت را یاری دهد.چون بخشی از اقتصاد مقاومتی توجه به تولید داخلی است.بنابراین ایجاد زیر ساخت ها نیاز به حضور حداکثری مردم دارد و تلاش همگانی را می طلبد.
مهدی موسوی نژاد نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی توضیح می دهد:«معنای همراهی مردم با دولت صرفا این نیست که از نقد های سازنده و منصفانه فاصله بگیرند.اگر نقد را حذف کنیم پیشرفتی برای دولت و دولتمردان حاصل نخواهد شد.باید دولت در برابر نقدهای سازنده و منصفانه سعه صدر نشان داده و نظریات متعدد را شنوا باشد.باید به سمت شنیدن صداهای مختلف برود و مطابق مصلحت نظام عمل کند.»
مهدی کوچک زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی لازمه وقوع همدلی و همزبانی بین ملت و دولت را داشتن یک محور مشترک دانسته و در گفت و گو با گزارشگر کیهان می گوید:«محور نمی تواند یک محور بی جان مثل قانون باشد. باید یک انسان عالم مثل رهبری محور قرار گیرد. حضرت اقا در حرم مطهر رضوی نیز به مسائل مهم روز از جمله نحوه مذاکرات هسته ای،چند مرحله ای باشد یا نه؟در اقتصاد چشم به بیرون بدوزیم یا اتکا به داخل داشته باشم؟و....توضیحاتی ایراد فرمودند.بنابراین اگر دولت این نکات را گوش داده و سر لوحه کارهای خود قرار دهد،اصلی ترین محور همدلی بین دولت و ملت ایجاد شده است.حتی در چنین شرایطی بین دولت و منتقدینش نیز همدلی ایجاد خواهد شد.»
مردم سالاری دینی نیازمند همدلی
 دولت‌ها و ملت‌ها
کمال جوانمرد نماینده مردم کرمان در کمیسیون فرهنگی، اجتماعی شورای عالی استان‌ها  با اشاره به نامگذاری سال 1394 از سوی مقام معظم رهبری به نام سال «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» می‌گوید: «مردم سالاری دینی نیازمند همدلی دولت‌ها و ملت‌هاست.»
وی در ادامه می گوید:«جهش اقتصادی و فرهنگی کشور با همدلی و تعامل بیشتر دولت و ملت محقق خواهد شد؛ قطعا همدلی و هم زبانی که مورد توجه مقام رهبرمعظم انقلاب قرار گرفته لازمه جذب مشارکت‌های مردمی خواهد بود. دولت‌ها فارغ از هر جناح و دسته، برخاسته از توده های مردمی هستند که خداوند توفیق خدمت به مردم را به آنها عنایت کرده است. خوشبختانه در کشور ما و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم با حضور حماسی خود در صحنه‌هایی همچون دفاع مقدس،انتخابات و راهپیمایی‌ها ثابت کرده اند که همیشه پشتیبان نظام مقدس جمهوری اسلامی و دولت بوده و خواهند بود.»
جوانمرد به توطئه‌های دشمنان نظام در جهت ایجاد شکاف بین دولت و ملت نیز اشاره کرده و می‌گوید: «دشمنان انقلاب، پس از ناکامی در جنگ تحمیلی، اکنون درصدد ایجاد شکاف و تفرقه در بین دولت و ملت و ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی در قالب انقلاب‌های مخملی و رنگی با ابزارهای جنگ نرم هستند، ولی با پیروی از فرامین ولایت فقیه، این هجمه نیز محکوم به شکست خواهد بود. مردم صاحب انقلاب اند و نظام مقدس جمهوری اسلامی توسط مردم شکل گرفته است.»
وی با تاکید براینکه انقلاب اسلامی که پرچم‌دار اسلام ناب محمدی و نماد مردم سالاری دینی است پشتوانه مردمی دارد، می افزاید:«امید است در سال جدید و با تأسی از فرامین مقام معظم رهبری و با همبستگی بیشتر دولت و ملت و با وحدت کلمه و پرهیز از اختلاف و حاشیه بتوانیم ضمن مرتفع کردن مشکلات، کشور را به سوی توسعه بیش از پیش سوق دهیم.»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۰۱
امیر مهدوی


محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در برنامه تلویزیونی نگاه گفت: «باور کرده ایم آمریکا دیگر ابرقدرت نیست، آمریکا دیگر قدرقدرت نمی باشد.» انقلاب اسلامی با همین باور به وجود آمد. امام خمینی (ره) که پنجاه سال پیش با قیام تاریخی 15 خرداد، جمهوری اسلامی را پایه گذاری کردند، این باور را داشتند که آمریکا ابرقدرت نیست و می توان به نام خدا بر او غلبه کرد. همین باور در ملت ایران شکل گرفت.

به همین دلیل ذهنیتی تشکیل شد که یک ابرقدرت جدید به نام اسلام در جهان پدید آید. امروز جهان با شکل گیری قطب قدرت اسلام، رو به روست که ملت و رهبری معظم انقلاب، آن را مدیریت
می کنند.بیانیه لوزان، اما و اگرهای زیادی دارد و می شود روی آن
ساعت ها بحث کرد، اما اعترافات دشمن در باره قدرت ملت ایران را نمی توان نادیده گرفت. اوباما، رئیس جمهور آمریکا اولین کسی بود که پس از بیانیه لوزان واکنش نشان داد. او باید در مورد ادبیات جدید دیپلماسی آمریکا که گوشه هایی از آن در بیانیه لوزان نمود داشت، مردم آمریکا و متحدین خود را توجیه کند. او اعتراف کرد: «تحریم ها نتوانست برنامه هسته ای ایران را متوقف کند.» او پذیرفت؛ «فتوای آیت الله خامنه ای را باید به عنوان یک پایه جهت راهکارهای عملی در نظر گرفت.» برای اولین بار قبول کرد؛ «ایران حق دارد برنامه های صلح آمیز
هسته ای را ادامه دهد.» وی تصریح کرد: «ما از ایران انتظار نداریم تا برنامه هسته ای خود را نابود کند.»

این اعترافات در متن و بطن خود نشان می دهد رئیس جمهور آمریکا از چالش با یک ابرقدرت سخن می گوید. بویژه آنکه اشاره می کند؛ «من و اعضای دولتم تأکید داشته ایم باید بر اساس عقل صحبت کنیم.» این عقلانیت سیاسی در دستگاه دیپلماسی آمریکا از کجا پیدا شده است؟ دستگاه دیپلماسی ای که با پنتاگون و سیا، دست اندرکار جنایت و خونریزی در کشورهای جهان و بویژه خاور میانه است. اوباما باید دلیلی بر این رویکرد، برای ملت آمریکا و متحدان خود بیاورد. او دلیل خود را بی پرده این گونه بیان می کند: «مردم آمریکا جنگ سرد و مذاکرات نیکسون را به یاد دارند.» اوباما از درگیری های آمریکا با چین و شوروی سابق در دوران جنگ سرد به عنوان چالش های اساسی دستگاه دیپلماسی آمریکا سخن می گوید و ایران و ملت ایران را به عنوان ظهور یک ابرقدرت در جهان امروز که عمق استراتژیک آن به خارج از مرزهایش کشیده شده است، یادآور
می شود. این اعتراف بزرگی است. اینکه ما بگوییم یک ابرقدرت هستیم شاید نوعی اغراق باشد، اما اینکه دشمن اعتراف کند که در برابر یک ابرقدرت قرار دارد، و راه حل ها را به سمت راهبردهای آمریکا در دوران نیکسون (ماجرای گفتگو با چین) ببرد، یک حرف قابل اعتناست.

اوباما اعتراف می کند: «جمهوری اسلامی برنامه هسته ای خود را به پیش برده و تجربه تحریم ها نتوانسته است ایران را متوقف کند»، لذا از سه گزینه نظامی، تشدید تحریم ها و گفتگو برای پیدا کردن راه حل ها، راه سوم را پذیرفته است. از همه مهم تر این است که بگوید: «ما این کار را برای امنیت آمریکا و متحدان خود کرده ایم.»مصاحبه اوباما با نیویورک تایمز
هم حاوی اعترافات مهمی در پیدایی جایگاه ایران در جهان و اینکه بدانیم در کجا ایستاده ایم، می باشد. اوباما می گوید: «ایران در جنگ هشت ساله نشان داد که برای حفظ غرور ملی، مقاومت می کند. مسئله هسته ای به غرور ایرانیان تبدیل شده است.» اینکه یک صدا در باره مطالبات
هسته ای از ایران به گوش جهان بویژه آمریکا رسیده، خیلی مهم است. و اینکه نمی توان در برابر غرور ایرانیان ایستاد، مهم تر است. امروز اقتدار و امنیت ملی ایران در استقرار یک دولت و نظام نیرومند، رمز اصلی مبارزات دیپلماتیک ما در منطقه و جهان است. پشتوانه این اقتدار، غرور ایرانیان است؛ واقعیتی که دشمن هم به آن اعتراف دارد. کسانی که بخواهند این غرور را مخدوش کنند و به امنیت ملی و اقتدار ایرانیان آسیب برسانند، به عنوان خائنین به ایران و اسلام شناخته می شوند.سران فتنه و پناهندگان سیاسی فتنه 88 به اردوگاه دشمن، به دشمنان ملت ایران فرصت دادند که آنها غرور ایرانیان را نادیده بگیرند. اما شهدای هسته ای و دانشمندان هسته ای ما به عنوان پاسداران غرور ملی به دشمن فهماندند راه مقابله با ملت ایران، مسدود است.اوباما در گفتگو با نیویورک تایمز اعتراف
می کند: «ایران با توجه به منابع، مساحت و مردمی که دارد، یک قدرت منطقه ای بسیار قدرتمند است و تمام ظرفیت های بالنده را در اختیار دارد.» بدون شک این ظرفیت، محصول خون شهدا و پایداری رزمندگان اسلام و فداکاری ایثارگران انقلاب است. تیم مذاکره کننده ایرانی نماینده چنین ملتی هستند. آنها باید در توافق نهایی، غرور ایرانیان در پاسداشت منافع و مصالح ملی را حفظ کنند. وقتی ملت، همه حیثیت و وجود خود را برای پیروزی اسلام و سربلندی ایران گذاشته است، دولت باید این سرمایه ملی را صرف همین کار بکند. کوچک ترین خطایی ممکن است همه دستاوردها را به باد دهد.

پنج شنبه گذشته مقام معظم رهبری مطالب مهمی را در مورد مناقشه هسته ای ایران با قدرتهای جهانی بویژه آمریکا مطرح فرمودند. مسئولان ما بویژه تیم مذاکره کننده باید در مذاکرات این حقیقت را در نظر داشته باشند که ما در کجای تاریخ ایستاده ایم.

قدرت هماوردی ما در مقابله با تهدیدهای دشمن چیست؟

چرا دشمن تهدید نظامی و تحریم های به قول خود فلج کننده را
زنگ زده می بیند و به شدت نیازمند توافق است. آنها خود را در برابر یک قدرت با عمق استراتژیک فوق العاده مهم می بینند. لذا به فرموده رهبر معظم انقلاب نباید فریب لبخندهای آنها را خورد. نباید به
وعده های آنها دل خوش کرد.نباید به آنها اجازه داد به بهانه نظارت وارد حریم امنیتی و دفاعی کشور شوند. به هیچ وجه نباید در مذاکرات حمایت از برادران‌مان در راهبرد مقاومت آسیب ببیند. دستاوردهای هسته ای را مسئولان بسیار مهم تلقی کنند.

کمتر از 10 سال است ایران وارد باشگاه هسته ای جهان شده است. روز به روز در این صنعت پیشرفت کرده و نوآوریهای شگفت انگیز داشته است.

مقام معظم رهبری فرمودند: «من اصرار دارم که مسئولان دستاوردهای کنونی هسته ای را بسیار با اهمیت تلقی کنند و آنها را کم ارزش و سبک نشمارند»

مذاکرات با 1+5 را باید یک نبرد دیپلماتیک برای حفظ جایگاه اقتدار جهانی ایران تلقی کرد.دولت باید در حفظ این جایگاه بکوشد و در توافق نهایی مطالبات ملت و رهبری را در متن حقوقی الزام آور توافق دقیق، صریح و شفاف بگنجاند و از اعتمادی که رهبری به آنها کرده به خوبی صیانت کند.

 نویسنده : سید مسعود علوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۴۷
امیر مهدوی

هادی محمدی:  بیش از دو هفته است که حاکمان رژیم سعودی شکست خود در منازعات سیاسی یا تجزیه یمن را با انتقام از مردم یمن تلافی می‌کنند و تمامی مصادیق قوانین بین‌المللی در ارتکاب جنایت جنگی و نسل‌کشی را رکورد زده‌اند. جالب است که سازمان ملل به عنوان یک نهاد بین‌المللی که باید حافظ صلح و امنیت جهانی و مانع از ارتکاب جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی و... شود، برای رفع مسئولیت می‌گوید حوثی‌ها به قطعنامه‌های شورای امنیت عمل نمی‌کنند! این یعنی اینکه یک حمایت علنی از جنایت عربستان در یمن را به نمایش گذاشته و آن را مجاز می‌داند. اساساً باید گفت تحولات منطقه به نحوی پیش می‌رود که ماهیت بسیاری از بازیگران و نهاد‌ها و مؤسسات و افراد در جایگاه‌های بین المللی افشا و رسوا می‌شوند.


آل سعود که درکی از دموکراسی ندارد و در محیط داخلی فقط بیعت و اطاعت از خانواده فاسد حاکم را می‌فهمد در محیط منطقه‌ای هم با همین تصور به دنبال به کرنش کشاندن ملل و کشور‌های اسلامی است. این حاکمان فاسد تصور می‌کنند که می‌توانند همه دولت‌ها و ملت‌ها را با پول بنده خود کنند. آل سعود با آغاز به جنگ ظالمانه و تحمیلی علیه مردم یمن، برای کسب حمایت و مشروعیت به مراجع منطقه‌ای و بین‌المللی مراجعه کرده و الان که در گل مانده است و همه کار‌شناسان نظامی تأکید می‌کنند که با جنگ و حمله هوایی نمی‌توان به پیروزی علیه یک ملت مبارز و مصمم رسید، دست التماس به سوی پاکستان و مصر و تعدادی از کشور‌ها دراز کرده تا از سر‌بازان آنها برای خونریزی بیشتر در حمله زمینی استفاده کند. امریکایی‌ها از یک جنگ گسترده که ممکن است  منافع استعماری - نفتی آنها را به خطر اندازد استقبال نمی‌کنند ولی یک جنگ مدیریت شده که بتواند به اقتدار همپیمانان آنها منجر شود را مورد حمایت قرار می‌دهند. اما منطقه غرب آسیا یا خاورمیانه در یک نقطه عطف تاریخی و امنیتی قرار دارد و سعودی‌ها نمی‌توانند، حتی با تأیید و مدیریت امریکا و رژیم صهیونیستی به جنگ تحمیلی با مردم یمن ادامه دهند یا در آن پیروز شوند. مصر، پاکستان و ترکیه از مشارکت در جنگ زمینی کنار کشیده‌اند و بقیه شیخ‌نشین‌های قد‌کوتاه هم از اهمیت نظامی بر‌خوردار نیستند. هشدار علنی مقام معظم رهبری یک رخداد بزرگ در قبال ماجراجویی سران فاسد و قاتل سعودی است. البته ولیعهد دوم عربستان از طریق اردوغان پیغام داده است که از یک راه‌حل سیاسی برای پایان دادن به حمله نظامی استقبال می‌کند و انتظار دارد که نتایج حمله نظامی را در شاخص‌های راه‌حل سیاسی محقق و مردم یمن را به کرنش و اطاعت از خود بر‌گرداند. با اینکه سران نظامی و عالی رتبه آل سعود، بدون جنگ زمینی باید سر‌افکنده و همچون رژیم صهیونیستی شکست خورده‌ جنگ را متوقف کنند و به اراده ملی یمنی‌ها احترام بگذارند ولی دست به دامن بازیگران منطقه‌ای شده‌اند و همان سیاست‌های رنگ باخته در سوریه را تکرار می‌کنند. نظامیان آل‌سعود برای مجبور کردن مردم یمن به پذیرش دیدگاه‌های سعودی، تکرار گسترده‌ای از ارتکاب جنایت جنگی علیه بشریت را به نمایش می‌گذارند و نهاد‌های بین‌المللی هم چشم به روی همه این صحنه‌های دلخراش بسته‌اند و منتظر تسلیم شدن مردم یمن هستند که احتمال آن صفر است. ریسک سعودی‌ها برای وارد کردن نیرو‌های زمینی و زرهی خود به جنگ با یمنی‌ها، آغاز پایان نظام سعودی ارز‌یابی می‌شود و انتظار نمی‌رود که آنها چنین خطر‌پذیری‌ای را تحمل کنند، لذا افق جنگ زمینی برای سعودی‌ها در یمن دست نیافتنی یا احتمالی حد‌اقلی است ولی آنچه روشن و قطعی است اینکه پیروز این میدان مردم یمن هستند که آل سعود، همپیمانان ارتجاعی و امریکا و رژیم صهیونیستی را با شکست جدیدی رو‌به‌رو خواهند کرد و معادلات منطقه‌ای را در مسیر جدیدی قرار خواهند داد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۱۵
امیر مهدوی