نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۶ مطلب با موضوع «اساتید» ثبت شده است

چگونه ایران در ۴ جنگ نیابتی با اسراییل پیروز شد؟
اصل استراتژیک «سونتزو» و ماجرای حمله آمریکا به صدام چه بود؟ 


سیاست خارجی ظریف تا این لحظه به حسب ظاهر لبخند بوده است اما با کمال تاسف باید گفت که دستاوردهای ۱۰ سال گذشته انرژی هسته ای را از دست داده است و وارد مرحله دوم و خطرناکی شده که دشمن اراده اش را در سیستم موشکی و دفاعی ایران تحمیل کند و سراغ ادعای واهی و حقوق بشری و غیره رفته است، لذا من افق روشنی را برای سیاست خارجی موجود نمی بینم و متاسفانه باید بگویم که سیاست خارجی موجود راه به جایی نخواهد برد و پیشاپیش مشخص است این سیاست خارجی به عزت جامعه ما نمی انجامد.


اظهارات ظریف درباره توانایی نظامی ایران نشان داد ایشان ناآگاه است
وزیر خارجه فرانسه، انگلیس و آلمان به کمک مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا می آیند فلذا در واقع تیم مذاکره کننده ایرانی با ۲۸ کشور در حال مذاکره است. یک به ۲۸ هم نامردی است. منتهی بحث بر سر این است که این افراد انقلابی و دلسوز کشور، بر آیند و شناخت درست ودقیقی از توان دفاعی و نظامی کشور ندارند. لذا اظهاراتی که وزیر خارجه ایران کرد و گفت سیستم دفاعی ما چه و چه؛ حکایت از این دارد که ایشان در این زمینه تقریبا نا آگاه است.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۷
امیر مهدوی

این روزها 3 دانشگاه مهم کشور درگیر حاشیه هستند و هر کدام به نوعی باعث ایجاد حواشی گوناگونی هم برای دانشجویان در حال تحصیل در این دانشگاه‌ها و هم برای مدیران و کادر دانشگاه‌ها شده است. حواشی که برخی از آنها با ورود به مرحله اعتراض و تجمع، وارد فاز تازه‌ای شده‌اند. از یک سو تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه علوم اقتصادی در اعتراض به طرح ادغام با دانشگاه خوارزمی ضمن برگزاری تجمعاتی خواستار رسیدگی فوری مدیران دانشگاه به این موضوع شدند و از طرف دیگر رئیس فعلی دانشگاه امیرکبیر در حالی اخبار محکومیت خود مبنی بر انفصال موقت از خدمت و پرداخت جریمه مالی ۷۱۰هزار دلاری را تکذیب می‌کند که احکام صادرشده از سوی دیوان محاسبات بر قطعی بودن این احکام تأکید دارد.
برداشت اول: تعلیق 6 هفته‌ای کلاس
طی روزهای گذشته برای چندمین بار دانشجویان دانشگاه علوم اقتصادی به نشانه اعتراض به ادغام یک شبه و غیرقانونی دانشگاه‌شان با دانشگاه خوارزمی، دست به تجمعی حداکثری مقابل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری زدند. روز نوزدهم اردیبهشت‌ماه بیش از 600 دانشجو، به جای حضور سر کلاس درس، مقابل ساختمان مرکزی وزارت علوم جمع شدند تا با حضور خود ادعای سبحان‌اللهی، سرپرست غیرقانونی دانشگاه خوارزمی و فرهادی، وزیر علوم مبنی بر اینکه تعداد معترضان به این ادغام تنها 50 نفر است را رد کرده و اتحادشان را بار دیگر به مدیران ثابت کنند. البته در پایان این تجمع 6 ساعته مقرر شد طی یکی دو روز آینده جلسه‌ای با حضور 3 نفر از نمایندگان مجلس، 3 نفر از نمایندگان دانشجویان و مدیران وزارت علوم تشکیل و موضوع موردنظر دانشجویان، بررسی شود.
برداشت دوم: یک کلام، لغو ادغام والسلام
علاوه بر این، تجمع دانشجویی حواشی دیگری را هم به همراه داشت. در این تجمع دانشجویان با سر دادن شعارهایی چون «خواسته ما یک کلام، لغو ادغام والسلام» خواستار حضور سبحان‌اللهی در جمع معترضان و پاسخ‌دهی وی شدند. این در حالی است که سبحان‌اللهی درباره ادغام از خود سلب مسؤولیت کرده و گفته است: تصمیم‌گیری با من نبوده و با اشاره به ابلاغیه مورخ 16/1/94 به شماره پیگیری 6358076 که در آن به صراحت آمده است براساس توافق فی‌مابین آن دانشگاه (خوارزمی) و دانشگاه علوم اقتصادی با الحاق موافقت شده است، خطاب به دانشجویان بیان داشت: «شما معنی کلمه‌ها را نمی‌فهمید.» که با اعتراض دانشجویان مواجه شد.
پیگیری شکایت در دیوان عدالت اداری
با توجه به این اتفاقات دانشجویان علوم اقتصادی بیش از پیش بر احقاق حق خود مصر بوده و نه تنها با تحریم کلاس درس، بلکه با پیگیری شکایت به دیوان عدالت اداری و سازمان بازرسی کشور، خواستار بازپس‌گیری دانشگاه خود و اجرای مصوبه شورایعالی اداری سال 83 درباره دانشگاه خود هستند.
حاشیه در دانشگاه امیرکبیر
اما حواشی دانشگاهی که این روزها بر فضای جامعه دانشگاهی سیطره دارد تنها به ادغام یک‌شبه دانشگاه علوم اقتصادی ختم نشده و تا مرز دانشگاه امیرکبیر هم پیشرفت داشته است. این روزها دانشگاه امیرکبیر هم از ناحیه رئیس این دانشگاه دچار حاشیه شده است. سیداحمد معتمدی، رئیس دانشگاه صنعتی امیرکبیر به دلیل تخلفات مالی از خدمت منفصل شده اما همچنان با وجود قطعی بودن حکم صادره از سوی دیوان محاسبات خبر محکومیت خود را تکذیب می‌کند! در چند روز گذشته برخی رسانه‌ها خبری را مبنی بر تخلفات مالی رئیس دانشگاه صنعتی امیرکبیر منتشر کردند که با حکم دیوان محاسبات کشور در زمان ریاست بر سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی به انفصال از خدمت محکوم شده است.
مفقود شدن 25 تریلی مواد شیمیایی


به گزارش تسنیم، سیداحمد معتمدی در سال 1376 به‌عنوان رئیس وقت سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی با سهمیه ارزی وزارت علوم و ریالی سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی 500هزار کیلوگرم (25 تریلی) مواد شیمیایی اکسیدتیتان و مونوپنتاتریول (مواد کاربردی در رنگ‌سازی) را با ادعای استفاده برای طرح‌های تاییدی سازمان مزبور وارد کشور کرد. وی برخلاف این ادعا مواد وارداتی را در بازار آزاد به فروش رساند اما براساس نظریه رسمی اداره حقوقی سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی هیچ مدرکی دال بر ورود این کالا به انبار سازمان یا فروش و گشایش اعتبار وجود ندارد.
محکومیت قطعی معتمدی
در ادامه رسیدگی به این تخلف مالی، پرونده‌ای تشکیل شد که منجر به محکومیت معتمدی و شریک جرم وی (معاون وقت اداری مالی سازمان) شد که این 2 نفر پس از کش و قوس فراوان، سال گذشته به حکم صادره اعتراض کردند اما دادگاه تجدیدنظر در نهایت حکم هیأت دوم مستشاری دیوان را تایید کرد. براساس این حکم که در تاریخ 18 فروردین 1394 صادر شده، سیداحمد معتمدی به انفصال موقت از خدمت و جریمه نقدی 710هزار دلار آمریکا (یا معادل ریالی به‌نرخ رسمی روز) محکوم شد. همچنین قاسم جعفری، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفته است: حکم دیوان محاسبات درباره رئیس کنونی دانشگاه صنعتی امیرکبیر علی‌القاعده باید اجرا شود.
دود حواشی در چشم دانشجویان
جالب اینجاست که رئیس دانشگاه امیرکبیر با وجود تایید رأی از سوی مراجع ذیصلاح همچنان از تمکین قانون طفره می‌رود و باید این نکته را در نظر داشت که وجود چنین مباحثی در مراکز علمی و آموزشی تنها باعث هرز رفتن انرژی دانشجویان و تمرکز بر مواردی می‌شود که در درجه چندم اولویت هستند. این موضوع به طور حتم موتور پیشرفت دانشگاه‌ها را سردتر کرده و از انگیزه‌های تحصیلی دانشجویان می‌کاهد. فضای دانشگاه و موسسات پژوهشی باید با مدیریت صحیح به سمت دانش‌پژوهی هدایت شود اما در حال حاضر کش و قوس‌های ایجاد شده در دانشگاه‌های گوناگون که یا ریاست دانشگاه از قانون تمکین نمی‌کند یا اداره دانشگاه همچنان با سرپرست انجام می‌شود علاوه بر تصمیم‌گیری برای ادغام بدون نظرسنجی از دانشجویان، فضای دانشگاه‌ها را از تمرکز بر مباحث علمی دور کرده است.
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۵۸
امیر مهدوی

یک دانشمند هسته‌ای کشورمان با اشاره به محدودسازی بخش اعظمی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران، نسبت به تاثیرات این موضوع بر روحیه و انگیزه متخصصان صنعت هسته‌ای کشور هشدار داد. به گزارش «وطن امروز»، پیشنهادهای نسبتا کلان مالی از سوی برخی کشورهای عربی به دانشمندان ایرانی و در نتیجه از کار افتادن مهم‌ترین سرمایه صنعت هسته‌ای کشور از جمله مهم‌ترین موضوعاتی بود که این دانشمند هسته‌ای نسبت به آن ابراز نگرانی کرد. این دانشمند کشورمان که به دلیل مسائل امنیتی خواست نامش فاش نشود، در گفت‌وگو با «نسیم» اظهار داشت: «مهم‌ترین دستاورد بیانیه لوزان دستیابی به وجهه‌ای بین‌المللی برای فعالیت‌های هسته‌ای ایران بوده و تقریبا هیچ دستاورد قابل توجه دیگری در آن مشاهده نمی‌شود». وی همچنین درباره «هزار سانتریفیوژ فعال در فردو» افزود: موضوع چرخیدن و فعال بودن این سانتریفیوژها در فردو غیر از شانتاژ سیاسی هیچ دستاوردی برای ایران ندارد. وی در ادامه درباره مهم‌ترین خطری که برنامه هسته‌ای ایران را براساس بیانیه لوزان تهدید می‌کند، گفت: فاجعه زمانی رخ می‌دهد که محدودیت‌های جدی برای صنعتی مانند صنعت هسته‌ای به وجود‌ آید و دایره فعالیت در این زمینه با شدت بالایی محدود شود که این عملا سرخوردگی بسیاری از فعالان این حوزه بویژه دانشمندان و دانشجویان صنعت هسته‌ای را در پی خواهد داشت. وی با خاطرنشان کردن این نکته که اکنون در صنعت هسته‌ای قریب به 14000 نفر مشغول به کار هستند، گفت: از این تعداد 8000 نفر افراد فنی و متخصصی هستند که در صورت بیکاری ممکن است بر حسب ضرورت، پیشنهادهای کشورهای غربی و عربی را از بورس تحصیلی تا استخدام قبول کنند و حتی در کشورهایی مانند قطر و عربستان که اکنون به دنبال ایجاد تاسیسات هسته‌ای هستند مشغول کار شوند یا توسط کشورهای غربی به بهانه ادامه تحصیل به شکل بورسیه جذب شوند. این دانشمند هسته‌ای اظهار داشت: پس از توافقات اخیر بسیاری از دانشجویان این رشته از سر یأس و ناامیدی برای تغییر رشته درخواست داده‌اند و این در حالی است که کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس حاضر به پرداخت حقوق 6 تا 7 هزار دلار در ماه به دانشمندان هسته‌ای ایران هستند. وی در ادامه با بیان اینکه این همان موضوعی است که سال 82 ما را با آن مواجه کرد، گفت: آنها به دنبال این هستند که در 15-10 سال آینده با این روش برنامه هسته‌ای ایران را به شکل کلی از بین ببرند که پس از دوره محدودیت نه‌تنها امید بلکه عملا توان تخصصی نیز از ما گرفته شود. وی با تاکید به اینکه در بیانیه لوزان خطر بزرگ امنیتی برای کشور متصور هستیم، گفت: خطرناک‌ترین موضوع امنیتی که در این بیانیه وجود دارد موضوع اجرای پروتکل الحاقی است که اجرای آن به معنای شناسایی کل توان کشور توسط قدرت‌های خارجی است همچنین براساس این پروتکل زمانی که بازرسان آژانس از شما بخواهند مثلا پارچین را به آنها نشان دهید شما طبق برنامه‌ای که در خود پروتکل وجود دارد در یک بازه زمانی 2 ساعته تا یک روزه باید شرایط بازرسی آنها را فراهم کنید و نمی‌توانید به آنها نه بگویید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۵۳
امیر مهدوی

دکتر مجتبی زارعی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس نوشت:

داد و ستد لوزان و قانون خِرد در مذاکره، کجا ایستاده ایم و مقصدمان چیست؟

فلسفۀ سیاسی لوزان؛ «بچه پولدارهای ملی» و ضرورت بازگشت به آموزه کربلای 4 و 5

دکتر مجتبی زارعی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در مقاله ای که برای فارس نوشته از زاویه ای دیگر به مذاکرات لوزان و حاشیه های آن پرداخته است.


چند روزی است که بخشی از ما ایرانی ها درباره بیانیۀ لوزان حرف می زنیم، امّا تقریباً در خدمت و خیانت لوزان می نویسیم، دنبال خدمتکار وخیانتکاریم! دنبال تبریک و تسلیتیم! پویش ملّی یی امّا در کار نیست که کجا ایستاده ایم و مقصدمان چیست؟ یا صلاح و صرفۀ فردای ما کدام است؟ جمعیتی عظیم، امّا همانند رهبر حکیم انقلاب متفکرانه در حال وارسی و رصد امور بخصوص نسبت لوزان با کار و بار مردم و شرافت ملّی است. بخشی از ما امّا چراغانی می کنیم یا پروانه می شویم حول یک شمع و می سوزیم! و صد البته این تقصیر دیپلماسی سیاست زده و نیز سویه های سیاسی کنشگران ماست. نگارنده هرگز قصد مذمت دلواپسی را ندارد، چون خود یک دلواپسم، چه اینکه گفته اند و درست گفتند که:


دل اگر از من گریزد وایِ من                        

                                                   غم اگر از دل گریزد وایِ دل

ما منتظر فرداییم و فرداییان همواره نگران صحتِ عمل امروز خودند زیرا امروز خود، بخشی از فرداست. به رغم بعضی اشتباهات تاکتیکی دیپلمات ها در ژنو و لوزان، امّا هرگز گمان نمی برم که آنها هویتی و مُلک و ملّتی را به تاراج داده باشند، زیرا آنها مورد اعتماد نظام اند و خود نیز دوستدار اعتلای ایران اند وانگهی سرمایۀ اجتماعی و انقلابی چنین ملّتی هر ارادۀ ناصواب و مشکوکی را زیر پا خواهد گذاشت گو اینکه جمهوری اسلامی در آستانۀ چهل سالگی اش دوران طفولیت ترکمنچای و گلستان را سپری کرده است لذا تنازل یافته ترین وضع ایرانی در سیاست به ایرانِ زمانۀ قطعنامۀ 598 شباهت خواهد یافت که شاید  اطلاق مقتدر مظلوم برای آن وضعِ احتمالی مناسب باشد امّا اکنون آن زمان نیز نیست. بی تردید بیانۀ ادعایی لوزان عدم الفتح است و کسی و کسانی از ما، مَجازاً یا واقعاً فاتح لوزان نیستند چون حقاً فتح الفتوحی نیز در کار نبوده است چون بنا به قول دیپلمات های ما، مذاکره یعنی دادو ستد و کیست که نداند هم "دادن" و هم "ستاندن" بر روی میز لوزان هر دو جزو دارایی های فیزیکی و متافیزیکی ایرانیان است! امّا چرا سربازان دیپلماسی وطن و رییس محترم دولت جوری دیگر می نمایانند؟

 

سیاستنامۀ شهریاری و تأملات نئوماکیاولیسم در لوزان


این ماجرا امّا قِصّۀ پر غُصّۀ ماست که کارگزار و دولت مَردِ در این سامان مسوولیت نمی پذیرد! ترس کارگزار و دیپلمات از  آن است که تمامی آثار سوء لوزان متوجه یک دولت و یک تیم شود و اگر نه، هم او به نیکی می داند که جدّ دیپلماتیکِ جان کری و وندی شرمن، نیکولو ماکیاولی است که خود، نقطۀ عطف اندیشه سیاسی غربِ جدید است، هم او که آموزگار حقّه، نیرنگ و وقاحت است، تردیدی نیست دیپلمات های ایرانیِ ادوار اخیر در پروندۀ هسته ای از حیث روش و میزان قدرت اتّکا به زنجیره های تأمین هویت بخش خویش در پروندۀ مذاکرات متفاوت اند امّا لطفاً کسی به سربازان وطن بگوید آن چیز که همه را نگران می کند  نه "فکت شیت" آمریکایی ها که جزو کاغذهای باطله لوزان و سزاوار سطل های زباله است، بلکه فقدان شرافت و اصول اخلاقی در سرشت شاگردان  ماکیاولی است، ماکیاول با هر تعریفی! چه با تعریف "راسل" که سیاست نامه شهریاری اش را، راهنمای گانگسترها بدانیم و چه با خوانش فرانسیس بیکن، رسو و هگل که می گویند بشریت مرهون تأملات شهریاریِ وی است چون رخ پنهانِ و واقعی سیاست را ظاهر کرده است! وندی شرمن که دربارۀ  DNA  ایرانی ها حرف می زد دانش آموختۀ همین مکتب ماکیاولیسم بود "چون کافر همه را به کیش خویش پندارد"! به هر حال، بنظرم مهم این است که دیپلمات های جدید غرب از دیپلمات کار کشته و جدّ خویش آموخته اند که باید:


"بر طبل جنگ کوبید و هر گاه مجبور شد مانند یک جانور عمل کرد! امّا باید دانست که باید حیله گری روباه را با دلیری شیر در آمیخت، نباید آشکارا قول و عهد خود را شکست بلکه باید ریاکار بزرگی بود! لازم نیست به مردم علاقه نشان داد چون می توان مردم را به راحتی فریب داد بخصوص اینکه اگر فریبکار، ظاهرِ دغل نداشته باشد، داشتن صفات خوب چندان مهم نیست مهم این است که فنّ تظاهر به دانستن صفات خو را بلد باشی!"

چنین سلوکی مبنا و فلسفۀ سیاسی مغربیان در لوزان است و به راستی آیا دیپلماتی و کارگزاری ایرانی هست بگوید غربیان تاکنون در پرونده هسته ای جز به رهنمودها و تجویزهای ماکیاول عمل کرده اند؟! آنها تا کنون دو گزینه بیشتر نداشته اند؛ یا کوبیدن بر طبل جنگ و یا گفتگو با طعم حقه و توطئه! با این مبنا گانگسترها، در لوزان اراده کردند تا برخی سرمایه های ملّی را از ایرانیان خلع ید کنند.


از کنسرسیوم قاچاق قلب و کبد تا جداسازی قلب رآکتور و ربایش سانتریفیوژ


آنها با ماکیاول یاد گرفته اند که وقیح باشند اما با فن تظاهر! قطعۀ هواپیمای مسافری و داروی بیمار سرطانی را از ایرانی دریغ می کند اما همو از ماکیاول آموخته مبادا تبریک نوروز به ایرانیان را فراموش کند؟! این جزوی از فلسفه سیاسی ماکیاول است، اسطورۀ وقاحت که به تازگی جریان شبه روشنفکری وطنی با عصبانیت به این و آن می تازد که مبادا با سیاستنامه شهریاری تصور کنید ماکیاول نماد رذیلت و استاد وقاحت است زیرا او یک لیبرال و جمهوریخواه است؛ چون ایرانی ها از ترجمۀ دیگر آثار جمهوریخواهانۀ او غفلت نموده اند!  و باید نهضتی! دیگر برای خوانش نوین ماکیاول پدید آید! هم او که ملاصدرا را نقطۀ اوج زوال اندیشه می داند همو در حال اثبات جمهوری خواهی و لیبرال مسلکی ماکیاول است! یعنی شبیه همین کاری که بعضی ها در  ایران دربارۀ ضرورت نگاه سماحت آمیز به شاگردان و نئوماکیاولیسم ها در آمریکا تجویز می کنند! فقط با همین فلسفه است که می توان چرخۀ بومی سوخت را از یک ملّت ربود، فقط با فلسفۀ سیاسی طرف های غربی در لوزان است که قاتلان مردم هیروشیما و ناکازاکی می توانند در قامت قدّیس و راهبه های هسته ای قلب رآکتور بومی آب سنگین اراک را برای احتمال تولید پلوتونیوم در آینده!! و متعاقباً رسیدن به بمب اتمی در آینده! از قامت رشید ایران خارج کنند و به خودِ تمامیت خواه و امپریالیستی پیوند زنند؛ در عراقِ وقت و اشغال شده، تدارک گر کنسرسیومی پنهانی برای قاچاق اعضای انسان بخصوص ربایش قلب و کبد بودند اینجا امّا در ایران که رشادت دارد و هزاران بار کشنده تر از ویتنام است، با ترور دزدانۀ  دانشمندان ملّی؛ شهریاری ها، علیمحمدی ها، مصطفی روشن ها و رضایی نژادها، قلب ایرانیِ رآکتور و سانتریفیوژ را از کالبد فناوری ایرانی به سرقت می برند! امّا کیست که نداند آنها در همین رجز خوانی های بیانیۀ مطبوعاتی نه از تیم مذاکره که از "بچه پولدارهای ملّی " بردند! بچه پولدارهایی که بقول رهبر حکیم انقلاب اسلامی (واضع این اصطلاح عبرت انگیز)، قدر پول های نفتی خود را ندانستند و آن را بیهوده خرج کردند و می کنند، پول خام فروشی از نفت! بلکه اکنون دیگر باید گفت دست فروشی نفت! و ملّت و دولت که نتوانستند راه تحریم دشمن را از طریق خودکفایی مسدود کنند و بخصوص دولت ها که عرضه نکردند معیشت مردم را از مذاکره با شاگردان ماکیاول جدا سازند، اینک عدم الفتح بیانیه ادعایی را شاهد شدند، امّا چرا کارگزار ما اصرار دارد بجای دعوت و پویش ملّی در بازگشت به خویشتنِ ملّی و انقلابی، چراغانی کند و از برخی عوام برای دوام خود در هندسۀ قدرت و سیاست بهره برداری نماید! آنقدر شتابزده که حتی رییس جمهور محترم و مسوول گرامی مذاکرات فرصت نکردند به یک بی تربیتی و اهانت بزرگ رییس جمهور ایالات متحده پاسخ دهند! آنجا که اوباما بلافاصله پس از قرائت بیانیه مقابل دوربین، رسماً و نیز در مغایرت با حقوق بین الملل و میثاق های اخلاقی و صد ا لبته وقیحانه گفت که ما سه راه بیشتر نداشتیم که راه نخست آن بمباران!! مراکز نیروگاهی ایران بود؟! براستی آیا بخصوص این بخش از گفتار زشت و ضد اقتدار و کرامت ملّی ایرانیان، نیازمند پاسخی در خور شأن ملّت ایران نبود؟! حداقل می گفتید جناب اوباما! در این بخش از سخنانتان غلط زیادی فرمودید! نگارنده مطمئن است تاریخ دربارۀ سکوت دولت محترم حول این بی پروایی رسمی رییس یک دولت بیگانه دربارۀ ایران و ایرانی براحتی گذشت نخواهد کرد.


ایران 1420، آمریکای 2040 و بی ملاحظه گی در روزمرگی های لوزان


هر کس که تأملات فکری و آینده پژوهی ساموئل هانتینگتن آمریکایی و نیز استنتاجات راهبردی کمیسیون امنیت ملّی ایالات متحده را در برنامه و نقشۀ عمل آمریکای 2025 ملحوظ نظر نماید و یا هر کسی که گسل های شدید نژادی و اقتصادی رو به اضمحلال کاپیتالیسم و لیبرال دموکراسی آمریکایی – اروپایی را حس کرده باشد قابل قبول نخواهد دانست تا ایرانیِ هوشمند، اهل کیاست و دوراندیش، سیادت امریکا و اروپا را برای 25 سال بعد، یعنی ربع قرنِ دیگر در بیانیۀ ادعایی ضمانت کرده باشد! به راستی جهان در سال 2040 میلادی و 1420 شمسی حاوی چه سنخی از قدرت، سیاست و حکمت است؟ ربع قرن در تحولات جهانی که در آستانۀ پیچ تاریخ قرار گرفته است زمان کمی نیست! به نظر، ای کاش می پذیرفتیم عدم الفتح ما در مرحلۀ بیانیه مطبوعاتی لوزان نه صرفاً بخاطر برخی اشتباهات تاکتیکی دیپلمات های ما که بخاطر منش نوپدید ملّی ما در مصرف زدگی و تبعیت دولت -  ملّت از رفتارهایی در مثابۀ  "بچه پولدار ملّی" است تا دست به دست هم می داریم و از این رخداد تحمیلی می گذشتیم.

سرشت هویت ملّی ایرانیان و اشتباه محاسباتی دولت های سیاسی


 به کار و بار کشور نگاه کنید! در چهارده ماه اخیر مذاکرات، کشور را از روی نابلدی به یک وزارتخانه آنهم وزارت خارجه تبدیل کردند و با خوش بینی منتظرند جرثومه های ماکیاولی چرخ کسب و کار کشور را باز کنند! ای کاش در مقابل، دولت و دیپلمات ها نیز بدون هراس از  رقیب سیاسی و نگرانی های انتخاباتی و در پاسداشت خِرد و اخلاق، از همین امروز برای رهایی ایران از دریافت اقساط تحقیرآمیز خام فروشی و یا دست فروشی نفت از آموزگارانِ نقض شرافت و استادانِ نیرنگ، دست به کار می شدند، امروز را می ساختند و فردا را واگذار نمی کردند. نه اینکه از سرِ شتاب، بانگ سردهد که ملّت، شادمان لوزان اند! اشتباه محاسباتی که پی در پی می آیند! و مگر نه این است که این ملّت، همان شُرفایی هستند که روزگاری چند دانۀ تخم مرغ ذخیره شدۀ خانۀ محقّر و روستایی خویش را به مسجد و تکایای محلّه می بردند تا به دست سربازان وطن در خط مقدم نبرد در شلمچه و بازی دراز رسد، و ایشان همان ملّتی اند که وقتی دولت، خود و همه را، حتّی بزرگان را برغم اکراه شان بسیج کرد تا از ملّت دعوت کنند از گرفتن یارانۀ اندکِ خویش صرفنظر نمایند با حاصلی شگفت آور مواجه شد! و بر همین طریق مپندارند که شادمانیِ لوزان، تفسیری از سرشت حقیقی هویت ملّیِ همان عده از ایرانیان باشد و حتّی گمان مبریم که این شادمانی، خستگی ایشان از مبارزه با رژیم جعلی و کودک کش اسراییل و یا نوعی آری به آمریکاست! کیست که نداند آن نه ی بزرگ به قطع یارانه و این شادمانی بخشی از ملّت، حاکی از نادیده انگاشته شدن خویش به عنوان سرمایه در صندوق ذخیرۀ شرف ملّی است! می گویید چگونه؟ می گویم از هم آنجا که او می گفت خط قرمزِ من، کابینۀ من است! و دستگاه قضا برای بازپرسی آن مجرم که باید به بیت المال مسلمین پاسخ می داد از سوی وی تحت فشار قرار داشت، این در حالی بود که تیم مذاکره اش با استظهار از خودآگاهی تاریخی و هویتی تا آخر ایستاد امّا مردمان که فشار دشمن را در جای جای کشور و بر سفرۀ خود تحمل می کردند به رأی العین می دیدند که برخی کارگزارانش در انضباط مالی و تحمل مضایق با او و رهبر  انقلاب همدل و هم سخن نیستند و در مدیریت واردات به آزادی و ولنگاری تن داده امّا به اقتصاد مقاومتی تن نمی دهند و بجای تعمیق هویت دینی، به کورش بازی و ناسیونالیسم رمانتیک روی آورده، به چنان سماحتی رسیده که حتّی به دوستی با ملّتِ سیاسی صهیونیزم فتوا می دهند و دولت مردمی نهم را امّا در دولت دهم به تبارگرایی، فامیل سالاری تنازل داده و به کارزار انتخاباتی تبدیل کرده  اند، کما اینکه اکنون نیز در حالی به وضعیتی بغرنج تر در ژنو و لوزان بر بلوکه شدن شبکۀ دانایی و توانایی ملّی خود تن دادیم که زنجیرۀ رسمی تأمین هویت تیم ما در دولتِ تهران، ایرانی را صرفاً در پخت آبگوشت و قورمه سبزی صاحب رأی و تخصص دانسته و آن یکی که وزارتخانه اش باید نقطۀ عزیمت اقتصاد مقاومتی و ضامنِ اطمینان بخش عبور از خام فروشی و بلکه دست فروشی نفت باشد، نه تنها به تولیدات ملّی وقعی نمی نهد بلکه اندر ستایش و صلاح و صرفۀ کالاهای بیگانه، قاطعانه جولان می دهد! سخن می راند! و حتی بخشنامه صادر می کند! آری! مبادا با ساده لوحی تصور کنیم سرشت برخی ایرانی های شادمان، با بی تدبیری و ناکارآمدی کارگزاران در عبور از تحریم و یا با ظلم و ستم آمریکایی و صهیونیزم کنار آمده است، خیر! راه درست فهم فلسفۀ سیاسی لوزان و آثار تحمیلی آن، ایجاد احساسات و متعاقباً اتّکا به احساسات و مهندسی برخی دلبستگی های زودگذر و بوق برخی اتوموبیل ها نیست، چون ایرانی اهل پرسش است و اگر اکنون نپرسیده، حتی پرسش های همین عده نیز در استتار و در تقدیر مانده و نباید از قول او برای مصارف سیاسی به گزاف سخن راند و یا با آمار نظرسنجی های غیرکیفی، حقیقت را به غلافِ سیاست برد! حکمرانی خوب می طلبید و می طلبد که دولت و رقبای سیاسی او عدم الفتح بیانیه را در وضعیتی که منجر به استیلای دشمن نگردد به آموزه ای عقلی و پویشی ملّی مبدل نمایند، باید تلاش کرد خوانشِ لوزان از سیطرۀ سیاست های دولتی و احزاب خارج شود در این صورت خواهیم توانست به ارزیابی آثار آن و پایش ملّی توانایی ها در ساحت عقلِ انقلابی دست یابیم، اگر چه قضاوت عقل حکم می کند دولت با استمداد از خیرخواهان در فاصله تا نگارش متن نهایی به شدت و به دقت مراقبت کند تا فلسفۀ سیاسی دشمن در لوزان با واژگان ریاکارانه، نیرنگ بازانۀ و وقاحت آمیز ماکیاولیسم، ربع قرن آینده ی رو به تزلزل خود را با حصرِ قدرت پیش روندۀ انقلاب اسلامی تضمین نکند. می توان و می شود کاری کرد تا تمامیت ملّت و دولت شادمان شوند؛ با توافق یا بی توافق، مهم تأمین شرافت ملّی است.


آموزۀ ام الرصاص، تجربۀ لوزان / از پویش ملّی 15 روزۀ کربلای 4 و 5 تا فاصلۀ 60 روزۀ ما بعدِ لوزان


ایرانیان مرد روزگاران و روزهای سختند؛ به عدم الفتح و شکست کربلای 4 نگاه کنید درخواهیم یافت تکاپوی ملّی پانزده روز بعدِ ملّت و سازمان رزم مردمی اش در کربلای 5 چه کرد! وقتی با وضع رقت بار و اسفناکی از ام الرصاص به عقب رانده شدیم به پایگاه شهید بهشتی اهواز و از آنجا به مقر لشکر 25 کربلا در هفت تپه مراجعت کردیم، خلق دیالوگ حاتمی کیا در زبان حاج کاظم خطاب به آن مدیر بروکرات (سلحشور) نه حاوی حدس و گمان و تخیل کارگردان که ناشی از شراکتش در شکست ها و حماسه های ملّی بود، آری! به هفت تپه برگشتیم؛ گردان، گروهان و دسته های غوّاص با تعداد و شدت شهادت ها و جراحت ها تعریف رایج خود را از دست داده بودد امّا حفظ شرافت ملّی و جبران عدم الفتح کربلای 4 ، تبعیت از پیام مرجعیت و فرماندهی کل قوا برای خلق عملیات تاریخی کربلای 5 و نیز ایجاد شادی معقول در تمامی ملّت پس از آن شکست همه چیز را تغییر داد. بنا شد پس از استحمام و بازسازی های سریع و در کمتر از پانزده روز دوباره در برابر ماشین خوفناک حزب بعث عمل کنیم و کربلای پنج شد آبروی ملّت و سرمایۀ اجتماعی ایرانیان در تاریخ! و این همه مرهون همدلی و همزبانی فرماندهان و مردمان، مرجعیت و فرماندهی کل قوا بود. حال اگر امروز از بیانیۀ عدم الفتح  تا متن توافق 60 روز فرصت باقی است آن روز حتی فرصتی جز استحمام و تعویض باندهای زخم و جراحتها در کار نبود؛ اگر امروز هشت تا نه روز دیپلمات های معتمد ما در سویس به جنگ در گفتارها و واژگان مبادرت کردند خدا قوت! و سپاس از اینکه که کمتر خوابیدند و بیشتر کار کردند! آن روز ما فاصلۀ کربلای 4 تا کربلای 5 را تیر بر چشم و ترکش بر گلو با استشمام باروت و خون پیمودیم. پیش تر امّا چنانکه گفته اند؛ حسن باقری که رضوان خدا بر او باد، خود، هنگام رانندگی و حرکت در دل تاریکی، پلک روی هم می گذاشت تا قدری خستگی تن را بزداید و کیست که نداند خانه بدوشی حاج همت ها، باکری ها و حاج بصیر ها هشت تا نُه سال به طول انجامید، هشت ، نُه سال جنگیدن نه در قالب 1+1 بلکه یک در برابر تعداد کشورهایی که از آنها به اسارت گرفتیم! یک در برابر صاحبان تانک ها و ادواتی  که از آنها به غنیمت بردیم و یک در برابر سازندگان موشک ها و هواپیماها و گازهای شیمیایی و سمّی یی که فرزندان ملّت از آنها جراحت یافتند و به شهادت رسیدند. همدلی و همزبانی مردم و فرماندهان تا آ نجا پیش رفت که محمد حسین طوسی رضوان الله علیه فرماندۀ قلب رزمندگان شمال تمام نگرانی پس از شهادتش این بود که شهرتش و آوازۀ فرماندهی اش، تشییع جنازۀ شلوغ و همایش ها و یادبودهای پر سرو صدایی برایش تدارک می کند در حالی که آیین تشییع و بزرگداشت جنگجوی رشید امّا بی نام تیپ و گردانِ لشکر در گمنامی و سادگی رقم خواهد خورد!!

... باید به خویشتن اسلامی و ایرانی بازگشت، به روزگار همدلی و همزبانی هایی که سختی ها را به شیرینی بدل کرد و مانع های بزرگ را از پیش پای کشور برداشت، نمی توان یک ملّت را به قناعت دعوت کرد امّا در همان وقت و در کسوت وزارتِ چنین کشوری صاحب دهها شرکت بود که دغذغۀ ایی ملّی ندارد. اکنون دولت به معنی الاعم و با هر گرایشی و علایقی در ساختار نظام باید از نقش "بچه پولدار های ملّی" و لوس خارج شود، حرص خود را در بلع و هضم منابع ملّی مدیریت کند، بلکه انقلاب اسلامی و ملّت ایران را با آثار تحمیلی خام فروشی نفت و دست فروشی آن در جهانِ دور  از شرافت و مملوّ از حُقه و توطئه و وقاحت به گروگان نگیرد، همدلی و همزبانی دولت با ملّت این است که قوای ملّی و قابلیت های ملّت، قبض نیابد و آزاد شود و همدلی و همزبانی ملّت با دولت صد البته این است که برغم ناسپاسی های بعضی مدیران و برخی رجال، حوصله، تفکر، قناعت و کارآفرینی را در دستور کار ملی خود قرار دهد و کماکان ملّتِ اقدام های بزرگ و جهانی باشد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۲۲
امیر مهدوی


دکتر جواد حق‌گو  استاد دانشگاه و کارشناس امور بین‌الملل: «فرانسوا توال» نویسنده معروف فرانسوی را باید اولین فردی دانست که مفهوم «ژئوپلیتیک» را به مقوله معرفتی و عقیدتی «شیعه» متصل کرد. وی در کتاب معروف خود با عنوان «ژئوپلیتیک شیعه» ضمن اشاره به پراکندگی جغرافیایی شیعیان در اقصی نقاط دنیا بویژه منطقه خاورمیانه و به‌طور خاص منطقه استراتژیک خلیج فارس، جایگاه مرکزی و هارتلندی ایران در جهان تشیع (ژئوپلیتیک تشیع) را مورد توجه و تدقیق قرار داده است. توال در پژوهش خود با استفاده از پیشینه تاریخی تشیع و نحوه پراکندگی جمعیتی شیعیان و مراکز قدرت آنها، منظری ژئوپلیتیک از این مذهب را ارائه داده است. با این حال و به حسب تغییر و تحولات گسترده واقع‌شده در جهان تشیع - بویژه در یک دهه گذشته - باید با نگاهی دوباره ژئوپلیتیک شیعه را ترسیم کرد. به عبارت دیگر ترسیمی که توسط توال از ژئوپلیتیک شیعه صورت پذیرفته است، امروز دیگر قابل اتکا نیست. این امر آنگاه ضروری می‌نماید که بدانیم وضعیت شیعیان در دوران کنونی به لحاظ قدرت تاثیرگذاری و میزان وزن و قدرت سیاسی در جوامع خود به هیچ‌وجه با دهه‌ها و قرون گذشته قابل مقایسه نیست. توجه و تدقیق در این مهم آنگاه از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که بدانیم شیعیان در دوران پیش از انقلاب اسلامی در هیچ سرزمینی نه تنها دارای قدرت سیاسی نبودند بلکه اساساً از وزن و اثرگذاری خاصی برخوردار نبودند. اگر هم در مناطقی چون ایران شاهد حکومت رژیم‌های پادشاهی پیرو مذهب تشیع (لااقل در ظاهر) بودیم لکن مذهب شیعه عملاً نقش و اثرگذاری خاصی در روندها و تصمیمات حکومتی نداشت و حکومت‌هایی چون پهلوی نیز عملاً از مشی سکولار پیروی می‌کردند. اینکه چه علل و عواملی نقش‌آفرینی بیشتر شیعیان در جهان اسلام و به تبع ظهور «ژئوپلیتیک نوین شیعه» را موجب شده، باید بیش از هر چیز آن را در غلبه «گفتمان انقلاب اسلامی ایران» در هماوردی با دیگر گفتمان‌ها به شمار آورد.
از گفتمان تعاریف متعدد و متکثری صورت پذیرفته است لکن در خوانشی ساده می‌توان گفتمان‌ها را چارچوب‌هایی فکری، اندیشه‌ای و تئوریک در هر مکتب در نظر گرفت که رفتار و کردار پیروان آن مکتب در درون هر کدام از گفتمان‌های رایج در مکتب، سازماندهی، هدایت و تعریف می‌شود. به‌عنوان نمونه مثلاً در مکتب اسلام می‌توان گفتمان‌های مختلفی چون اسلام انقلابی، اسلام سازشکار، اسلام آمریکایی، اسلام سلفی، اسلام تکفیری، اسلام اصلاح‌طلبانه و... را در نظر گرفت. توضیح آنکه پیروان تمام این گفتمان‌ها خود را پیرو مکتب اسلام دانسته و تمام رفتارهای خود را اعم از رفتار سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی با عنایت به بایسته‌های مکتب اسلام تبیین می‌کنند.
گفتمان انقلاب اسلامی ایران با تاکید بر دو عنصر اساسی «اسلامیت» و «جمهوریت» دیگر گفتمان‌های حاکم در ربع آخر قرن بیستم را با چالشی اساسی مواجه ساخت. هر گفتمان از دال مرکزی و دال‌های شناور تشکیل شده است. اسلام، دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی را تشکیل داده است. در پیرامون مفهوم اسلام شاهد حضور مفاهیمی چون عدالت، آزادی، دموکراسی، مقاومت، استقلال، امنیت و پیشرفت، به‌عنوان دیگر عناصر اصلی گفتمان انقلاب اسلامی هستیم.  تمام مفاهیم اشاره‌شده نقشی اساسی و بی‌بدیل در اثرگذاری گفتمان انقلاب اسلامی و به تعبیر دیگر «صدور گفتمانی انقلاب اسلامی ایران» در دیگر جوامع بویژه جهان تشیع داشته است. با این حال و با نگاهی دوباره می‌توان عنصر «مقاومت» را یکی از اساسی‌ترین علل و عوامل موثر در ترویج گفتمان انقلاب اسلامی ایران در سطح جهان اسلام و بویژه جهان تشیع دانست. اهمیت این عنصر تا بدانجاست که می‌توان به جای «ژئوپلیتیک نوین شیعه» امروز از «ژئوپلیتیک مقاومت» سخن به میان آورد.
بر این اساس می‌توان احیای شیعیان را در بستر جنبش اجتماعی نیروهایی به حاشیه رانده‌شده، جهت گذار به سوی شرایط مطلوب‌تر تبیین کرد. بنا بر این شیعیان جهان اسلام که طی سال‌ها، دهه‌ها و حتی قرن‌ها به لحاظ سیاسی و به علل و عوامل گوناگون از کنشگری و نقش‌آفرینی خاصی در معادلات جهان اسلام و دنیا برخوردار نبودند طی چند مرحله امروز به جایگاه بسیار متفاوتی در قیاس با گذشته رسیده‌اند. نمود این تغییر ژئوپلیتیک را امروز می‌توان در بسیاری از نقاط خاورمیانه بویژه لبنان، سوریه، بحرین، عراق و یمن به نظاره نشست. امروز تمام مسلمانان دنیا و به طور خاص شیعیان فارغ از تفاوت‌های فرهنگی و هویتی خود دریافته‌اند موفقیت و نقش‌آفرینی در راستای بهبود اوضاع در گروی مقاومت در برابر زیاده‌خواهی‌های استبداد داخلی و استعمار خارجی است.
نکته دارای اهمیت در این موضوع آن است که شروع اثرپذیری شیعیان جهان اسلام و آغاز و شدت یافتن اقدامات انقلابی در جهان تشیع بیش از هر چیز به دلیل قرابت‌های هویتی و فرهنگی موجود میان ایران با جوامع شیعه است. به عبارت دیگر به حسب نزدیکی‌های هویتی و فرهنگی میان ایران با سایر مسلمانان بویژه محبین اهل بیت در جوامع گوناگونی چون ترکیه، عربستان، مصر، اردن، جمهوری آذربایجان و...، دیر یا زود شاهد غلبه گفتمان انقلاب اسلامی در این کشورها نیز خواهیم بود. امری که نه سیاسی و نه نظامی است بلکه حکایت از انتخاب «راه انقلاب اسلامی ایران» توسط ملت‌های مسلمان منطقه دارد. در آن زمان می‌توان از «ژئوپلیتیک نوین جهان اسلام»، سخن به میان آورد. ژئوپلیتیکی که در آن مردم مسلمان منطقه نسبت به سیاست‌های سازشکارانه با رژیم غاصب صهیونیستی تجدیدنظر خواهند کرد.
احیای قدرت شیعیان و به تعبیر صحیح‌تر احیای قدرت مسلمانان هرچند گاهی مورد سوءاستفاده دشمنان اسلام قرار گرفته و با تعابیر گوناگونی چون «هلال شیعی»، «احیای امپراتوری ایران» و...، آن را توسعه‌طلبی و زیاده‌خواهی جمهوری اسلامی ایران معنا کرده‌اند، لکن شواهد و قرائن نشان از آن دارد که احیای شیعیان جهان اسلام و نیز گرایش اهل تسنن به ایران در کشورهایی چون فلسطین، عراق و سوریه، هیچ نسبتی با توسعه‌طلبی سرزمینی ایران و مسائلی از این دست نداشته و بیش از هر چیز تحت تاثیر غلبه گفتمان انقلاب اسلامی در این جوامع صورت پذیرفته است. به عبارت دیگر این جوامع با اطمینان از تجربه موفق انقلاب اسلامی و اطمینان از درستی راه جمهوری اسلامی ایران برای احقاق حقوق حقه‌اش، «راه خمینی کبیر» را برگزیده‌اند. راهی که مقاومت، عنصر اصلی آن را تشکیل داده است. در پایان و با توجه به آغاز دورانی جدید در جهان اسلام چند نکته را باید خاطرنشان کرد. نکاتی که در سال جدید خورشیدی باید مورد توجه و دقت مسؤولان و متولیان سیاست خارجی کشور قرار گیرد.
1- تحولات اخیر در جهان اسلام را باید سرآغازی برای ایجاد دگرگونی‌های اساسی در نظم منطقه خاورمیانه و به تعبیری حتی نظم بین‌المللی به شمار آورد. این امر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که بدانیم خاورمیانه در معادلات جهانی نقشی بی‌بدیل داشته و هرگونه تغییر و تحول ژئوپلیتیک در این منطقه استراتژیک پیامدهای گسترده‌ای بر نظام بین‌الملل خواهد گذارد. با نگاهی بر تحولات به وقوع پیوسته در یک دهه گذشته که بیش از هر چیز در گذار سیاست خارجی «یکجانبه‌گرایانه» دولت ایالات متحده به سیاست «چندجانبه‌گرایانه» نمود یافته است، باید بیش از پیش فعالیت‌های دولت ایالات متحده را مورد توجه و دقت قرار داد. توضیح آنکه دولت ایالات متحده تمام تلاش خود را برای احیای هژمونی از دست رفته‌اش به کار خواهد بست. این امر بی‌تردید آثار و پیامدهای متعددی بر جهان تشیع و دنیای اسلام خواهد گذارد.
2- دستگاه دیپلماسی کشور و دیگر متولیان امر سیاست خارجی در این مناطق باید با رصد همه‌جانبه تحولات منطقه‌ای ضمن پرهیز از «مصلحت‌سنجی‌ها»ی غیرواقعگرایانه، با عنایت به رهنمودهای شفاف و صریح قانون اساسی در باب سیاست خارجی، تحقق منافع حداکثری ایران و اسلام را سرلوحه کار خود قرار داده و با درک شرایط جدید نگران اخم برخی دولت‌های مستبد و زورگوی جهانی نباشند. دولت‌هایی که امروز همگی قدرت بلامنازع ایران را پذیرفته و در تلاش برای ایجاد ائتلاف علیه ایران هستند. ائتلافی که طبعاً برخی کشورهای منطقه نظیر سعودی و ترکیه کانون اصلی آن را تشکیل خواهند داد.
3- به باور بسیاری از متخصصان روابط بین‌الملل حضور همه‌جانبه دولت ایالات متحده بر سر میز مذاکرات هسته‌ای بیش از هر چیز نشان از قدرت و صلابت ایران در منطقه دارد. بنا به ادعای برخی ناظران این امر بدان معناست که دولت ایالات متحده به دنبال آن است تا با سوءاستفاده از تغییر و تحولات ژئوپلیتیک ضمن گسترش شکاف در پیکره جهان اسلام منافع حداکثری خود را دنبال کند، امری که لزوم توجه و دقت بیش از پیش متولیان دستگاه دیپلماسی کشور را گوشزد می‌کند. توضیح آنکه در برخی اظهارات مقامات صاحب منصب در امر سیاست خارجی نگاه‌های بیش از حد خوش‌بینانه‌ای مطرح می‌شود که تناسب چندانی با واقعیت‌های سیاست بین‌الملل و بویژه سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا ندارد. بنا به قرائن و شواهد متعدد تاریخی باید دانست منافع دولت‌هایی چون ایالات متحده، انگلستان و در یک کلام غرب در گسترش شکاف میان مسلمانان است، بنا بر این نباید با ذوق‌زدگی تصور کرد پس از به سرانجام رسیدن مذاکرات هسته‌ای، دولت آمریکا همراه و یار ما برای تحقق آرمان «امت واحده اسلامی» خواهد بود بلکه اتفاقاً باید از نزدیکی بیش از حد آمریکا به ایران برای آسیب رساندن به این آرمان مقدس بیم داشته باشیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۵۴
امیر مهدوی


Image result for ‫دکترمحمد سلیمانی‬‎

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی اول سال ۱۳۹۳ در حرم مطهر علی بن موسی الرضا(ع) فرمودند: "این اقتصادی که به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح می شود، مردم بنیاد است یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است".
 
مردمی شدن اقتصاد ضرورت اجتناب ناپذیر اقتصاد بیمار ایران است. ویژگی ها و شاخص های اقتصادی که مردمی باشد را باید مرور کرد و با اراده به سمت آن حرکت کرد. نباید گذاشت عده ای با انحراف در تعریف و مفاهیم از مردمی شدن اقتصاد ممانعت بعمل آورند. اقتصاد مردمی با اقتصاد خصوصی کاملاً متفاوت است.
 
اجازه می خواهم چند ویژگی را بیان کنم:
 
۱- وقتی صحبت از اقتصاد مردمی می شود ملاحظه می کنیم که عده ای که در طول سالیان متمادی خودشان را چاق و چله کرده اند و با استفاده از روزنه های موجود در اقتصاد ایران، رانت ها و رابطه ها، دلارهای نفتی و غیره بار خود را بسته اند، با نوعی زرنگی خاص خود را جای مردم جا می زنند و مفهوم اقتصاد مقاومتی و مردمی را به نفع خود مصادره می کنند. غافل از اینکه اقتصاد مردمی به مفهوم اقتصاد شخصی نیست. کسانی که چشم طمع آنها را فقط مرگ می تواند پر کند و اشتهای آنها به جمع آوری مال از هر طریق ممکن را هیچ طعمه ای سیر نمی کند، نباید در میدان اقتصاد مقاومتی و مردمی محور قرار گیرند. زیرا اولاً این افراد به هیچ وجه با اقتصاد مردمی موافق نیستند و سینه چاک اقتصاد خصولتی (خلطی غیر شفاف از خصوصی-دولتی) هستند. چون در اقتصاد دولتی است که آنها فرصت رانت خوری پیدا کرده و می کنند و جیب خود را پر می کنند و الاً در اقتصاد مقاومتی و مردمی جایگاهی برای رانت خوری آنها وجود ندارد. اقتصاد مردمی به معنای شخصی سازی اقتصاد نیست. باید توجه ویژه داشت که عده ای به نام مردم می خواهند اقتصاد را به کام خود بریزند بعد پز اقتصاد مردمی بدهند. در واقع اقتصاد شخصی نه تنها دست کمی از اقتصاد دولتی ندارد بلکه مصیبت بارتر از آن است و به مردم رحم نخواهد کرد. متاسفانه در جریان تحول در امر اقتصاد کشور، شاهد بودیم که اقتصاد دولتی به سمت اقتصاد خصوصی رفت و آنچه نباید اتفاق می افتاد، اتفاق افتاد. امروزه هم باید توجه کرد که اقتصاد را با شعار زیبای خصوصی سازی به سمت شخصی سازی نبرند. خصوصاً که عده ای در بدنه دولت و حاشیه دولت حضور دارند که صاحب سرمایه های کلان و شگفت آوری شده اند.
 
۲- تفاوت ویژه و برجسته اقتصاد مردمی با اقتصاد خصوصی و شخصی در بحث عدالت و جایگاه آن است. در اقتصاد مردمی مقولاتی نظیر رانت خوری و ویژه خوری جایگاه ندارد. در اقتصاد خصوصی هر کس به فکر خویش است. ولی در اقتصاد مقاومتی مردمی، هر کس به فکر مردم و منافع ملی است. اقتصادی که بنیانش بر اشخاص باشد به سمت اشرافگری می شود و روحیه اشرافی حاکم می گردد. در صورتیکه در اقتصاد مردمی هر نوع اشرافیگری ممنوع و محکوم است و با هر نوع روحیه طاغوتی و طاغوت طلبی مبارزه می شود. در اقتصاد خصوصی و شخصی دلالان و رابطه گرها میدان داری می کنند. در صورتیکه در اقتصاد مردمی تولید کنندگان اصلی محور قرار می گیرند. اصولاً اقتصاد مردم نهاد عملاً تولید محور است. اشتغال زائی از برنامه های اصلی این اقتصاد است. در نتیجه فاصله طبقاتی در اقتصاد مردمی کاهش می یابد و به سمت عدالت حرکتی جهشی صورت می گیرد. 
 
۳- اقتصاد مردمی به جولان اقتصاد تک قطبی پایان می دهد. منابع درآمدی از تک محصولی و خام فروشی خارج می گردند. درب نفت و گاز و معدن به روی مردم باز می شود. جوانان و دانشمندان از هر طبقه هر قشری فرصت تبدیل مواد خام نفتی و معدنی به مواد با ارزش افزوده زیاد را پیدا می کنند. تولید فراورده های با ارزش افزوده نفت از انحصار شرکت ملی نفت و گاز از انحصار شرکت ملی گاز خارج می گردد. دانشمندان جایگاه ویژه در نفت و گاز و معدن پیدا می کنند و فرصت به آنها داده می شود و آنها صاحب اولویت می گردند. عمده دانشجویان کشور برای تبدیل نفت و گاز و معدن خام به فراورده بسیج و تشویق می شوند و صنایع پائین دستی این حوزه ها را که سرشار از اشتغال زائی است طراحی و بر پا می کنند. در صورتیکه اقتصاد خصوصی و شخصی چنگ بر منابع نفت و گاز و پتروشیمی و معدن می اندازد و انحصار به نفع خود ایجاد می کند و به خام فروشی مستقیم یا به نیابت از دولت ادامه می دهد. در اقتصاد خصوصی در نهایت و عملاً انفال به انحصار اشخاص خاص در می آید و مردم نه تنها دخالت داده نمی شوند بلکه از بسیار مزایا و درآمدهای آن محروم می گردند و فارغ التحصیلان دانشگاهی حسرت می کشند و در نهایت کار چاق کنِ خصوصی ها می گردند و استعدادها مثل گذشته هدر می روند. 
 
۴- در اقتصاد مردمی تولید رونق می گیرد و تولید "مردم محور" می شود و ابتکارات و خلاقیت های عمومی، فرصت می یابند تا در اقتصاد اثر گذار باشند. همانطور که مردم اثرگذاری خود را در صحنه سیاسی کشور ملموس می بینند و تجربه می کنند، در اقتصاد مردمی نیز مردم اثر گذاری خود را لمس و به صورت عینی تجربه می کنند. در اقتصاد مردمی تولید متنوع و با ثبات می گردد و رقابت ها شکل طبیعی و منطقی به خود می گیرد. رقابت با خارجیها مدیریت شده با نظارت مردمی عمل می شود تا تولید داخل آسیب نبیند. در صورتیکه در اقتصاد خصوصی یا شخصی، تولید داخل محدود و محصور می گردد و از تنوع خارج می گردد و کلیه امور تولید و منافع ملی بدست اشخاص سپرده می شود و مصیبتی بالاتر از اقتصاد دولتی به بار آورده می شود. در اقتصاد خصوصی، اشخاص محور قرار می گیرند و با تبانی در تعدیل موقت قیمتها، ریشه تولید داخل را می زنند. در اقتصاد خصوصی نه تنها تولید از استحکام و قوام برخوردار نیست بلکه گاهاً موجب تهدیدات هم می گردد. چون تولید با ریشه نیست و با بادی به لرزه در می آید. ولی در اقتصاد مردمی که "مردم بنیاد" است، تولید دارای قوام، استمرار و استحکام می شود. 
 
۵- در اقتصاد خصوصی عملاً دولت تحت تأثیر و فشار صاحبان اقتصاد خصوصی قرار می گیرد و سایه آنها بر دولت فرا گیر می شود و امکان هر نوع دخالتی در دولت حتی دولت مردمی فراهم می گردد. حتی قانون گذاری تحت الشعاع خصوصی ها قرار می گیرد و روند قانون گذاری با مشکل جدی روبرو می شود. در صورتیکه در اقتصاد مردمی همراهی با دولت و هماهنگی با مجلس و همکاری با قوه قضائیه بالا می رود و دولت نقش سیاست گذاری و نظارتی قابل قبول پیدا می کند و مجلس بدون لابی گری دولتی و خصوص ها نسبت به تدوین قوانین جامع و مانع عمل می کند و نسبت به پویا کردن اقتصاد و نظارت دقیق بر آن عمل می کند. 
 
۶- نقش دولت در اقتصاد مردمی نقش بی طرفانه، غیر جانب دارانه و نقش حاکمیتی می گردد. دولت چابک و پر تحرک می گردد و همه تصدی گری ها از دولت بیرون می رود و به دست مردم سپرده می شود. در حالیکه اگر اقتصاد خصوصی گردد، دولت نقش جانب دارانه پیدا می کند و در این صحنه عمدتاً تحت نفوذ لابی خصوصی ها به سمت آنها غش می کند و مردم تنها می مانند. بعد نظارتی و حاکمیتی لق و ضعیف می گردد و جولان ده اقتصاد همان خصوصی ها ولی با حمایت دولت می شوند.
 
لذا بر همه فرض است که توجه ویژه مبذول دارند تا اشخاص خصوصی فربه عنان مدیریت اقتصاد مقاومتی را در دست نگیرند و صحنه گردان این میدان نشوند و الّا این جماعت با نام اقتصاد مقاومتی، اقتصاد را شخصی سازی خواهند کرد. 
 
نویسنده : دکتر محمد سلیمانی، نماینده مردم شریف تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی
 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۳
امیر مهدوی