نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۶۴۴ مطلب توسط «امیر مهدوی» ثبت شده است

360 نفر از دانشجویان دانشگاه شریف با صدور نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور با اشاره به فرمایش رهبر معظم انقلاب درباره در اختیار گذاشتن جزئیات مذاکرات به مردم، اعلام کردند: دولت باید برای بطلان یاوه‌گویی‌های منتشرشده در گزاره‌برگ آمریکا، اصل گزاره‌برگ ایرانی را منتشر کند.


به گزارش «وطن امروز»، این دانشجویان با بیان اینکه یکی از مطالبات مردم ایران اسلامی شفافیت در رفتار مسؤولان در تمام قواست، تصریح کردند: دانشجویان به عنوان نمایندگان ملت رفتار خود را در این راستا تنظیم کرده و آگاهی مردم را هدف خود قرار داده‌اند. جنبش دانشجویی در این راه بعضا هزینه داده است و اگر لازم باشد باز هم هزینه می‌دهد چراکه رهبر معظم انقلاب خطاب به دانشجویان می‌فرمایند نباید از سرزنش‌ها و برخوردهای زننده بیمناک شوید.

دانشجویان دانشگاه شریف در ادامه نامه خود اعلام کردند: ما دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در پیگیری شفافیت لحظه‌ای کوتاه نخواهیم آمد. از اوایل امسال که بیانیه لوزان مطرح شده است نیز پیگیر همین آرمان هستیم چرا که دانستن را حق مردم می‌دانیم و در تفکر انقلابی ـ اسلامی، ارزش و اهمیت چیزی برابر با ارزش و اهمیت مردم نیست. در ادامه این نامه با اشاره به فرموده رهبر معظم انقلاب درباره در اختیار گذاشتن جزئیات مذاکرات به مردم، آمده است: جناب آقای صالحی نیز مطرح کردند که رهبر انقلاب مطالبه انتشار فکت‌شیت ایرانی را داشته‌اند. همچنین کشورهای دشمن ما در مذاکرات نیز فکت‌شیت خود را منتشر کردند، بنابراین مطالبه دانشجویان در این زمینه برای انتشار جزئیات کاملا بحق است. اگر چه عده‌ای آنچنان که خود می‌گویند انتشار فکت‌شیت را به صلاح ندانند اما دانشجویان تا تحقق این خواسته محکم ایستاده‌اند. در ادامه نامه دانشجویان دانشگاه شریف خطاب به رئیس‌جمهور آمده است: اگر محتوای مذاکرات آنچنان که دولت می‌گوید عزتمندانه است چه باکی از انتشار جزئیات وجود دارد؟ آیا غیر از این به ذهن متبادر می‌شود که ممکن است برخی از موارد در ادامه راه به‌عنوان مبنای مورد نظر تحت فشار دشمن تغییر یابد؟

این دانشجویان در پایان نامه خود اعلام کردند: ما دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، براساس فرمایش رهبر انقلاب به صورت جدی جهت تحقق مطالبه خود ایستاده‌ایم و در پایان دوباره یادآور می‌شویم دولت باید برای بطلان یاوه‌گویی‌های منتشرشده در فکت‌شیت آمریکا و فرانسه، اصل فکت‌شیت ایرانی را منتشر کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۱
امیر مهدوی

مهدی محمدی: دولت آقای روحانی در زمینه انتشار یک فکت‌شیت از مذاکرات لوزان، کارنامه خوبی از خود به جا نگذاشت. درباره فکت‌شیت، مساله در واقع این نبود که جزئیات ریز مذاکرات به افکار عمومی بیان شود، اگرچه ما هنوز درنیافته‌ایم آشکار کردن جزئیاتی که طرف مقابل از آن به طور کامل مطلع است، چگونه می‌تواند به مذاکرات لطمه بزند. با این حال، مطالبه جزئیات، مساله اصلی نبود. مساله اصلی این بود که تیم ایرانی رسما و تفصیلا فکت‌شیت آمریکا را رد کند و بند به بند تضمین بدهد توافق نهایی که مثلا در 9 تیر حاصل خواهد شد، هیچ شباهتی به فکت‌شیت منتشر‌شده از سوی آمریکایی‌ها نخواهد داشت و این کاری است که دوستان مذاکره‌کننده هرگز انجام ندادند. موضوع اصلی این است که بویژه درباره 3 مساله تحریم، تحقیق و توسعه و بازرسی‌ها، تیم ایرانی هرگز فکت‌شیت آمریکا را رسما و تفصیلا رد نکرده است.
من در این نوشته قصد ورود به جزئیات را ندارم، اما وقتی اولا دقیق که می‌شویم تفاوت چندانی میان آنچه تا امروز تیم ایرانی گفته با آنچه آمریکایی‌ها ادعا کرده‌اند نیست، ثانیا طرف‌های غیرآمریکایی متن فکت‌شیت آمریکا را تایید کرده‌اند، ثالثا متن فکت‌شیت آمریکا تقریبا در همه موارد با متن مکتوب بیانیه لوزان منطبق است و رابعا تیم ایرانی هم حاضر به تکذیب رسمی فکت‌شیت آمریکا نبوده است، دولت باید به منتقدان خود حق بدهد که از آنچه تحت عنوان چارچوب توافق نهایی، میان ایران و 1+5 تفاهم شده، لااقل اندکی نگران باشند.
اکنون این نگرانی بسیار جدی است که علت اصلی گریز تیم ایرانی از انتشار یک فکت‌شیت رسمی این است که اساسا قادر به تکذیب جزء به جزء فکت‌شیت آمریکا نیست در حالی که اگر اصرار بر انتشار یک متن موازی داشته باشد چاره‌ای جز این کار نخواهد داشت. فکت‌شیت طرف ایرانی زمانی جدی گرفته خواهد شد که مساله به مساله بگوید چرا آنچه آمریکایی‌ها گفته‌اند خلاف واقع است و مهم‌تر از آن، معلوم کند واقعیت آنچه در لوزان تفاهم شده چیست که آمریکایی‌ها آن را کتمان می‌کنند.
یک معنای دیگر گریز از انتشار فکت‌شیت می‌تواند این باشد که دوستان مذاکره‌کننده خود پذیرفته‌اند لااقل در برخی موضوعات، آنچه تفاهم کرده‌اند با خطوط قرمزی که خود برای خویش مقرر کرده بودند فاصله‌ای قابل توجه دارد، بنابراین با عدم انتشار فکت‌شیت، در واقع می‌خواهند این پیام را ارسال کنند که تا حدی به اشتباه خود پی برده و بی‌آنکه نیاز به از پرده برون افتادن رازها باشد، فرصتی می‌خواهند تا این ضعف‌ها را جبران کنند.
اما آنچه در اینجا می‌خواهم بر آن تاکید کنم در واقع علل عدم انتشار فکت‌شیت ایرانی و تحلیل چرایی آن نیست. نکته مهم‌تری وجود دارد که در این میانه مغفول مانده است. فرض کنیم ما اساسا بپذیریم که تیم مذاکره‌کننده ایرانی دلایلی موجه برای عدم انتشار یک فکت‌شیت رسمی از مذاکرات لوزان دارد و حقیقتا انتشار یک فکت‌شیت به روشی که ما از آن بی‌خبریم به مذاکرات صدمه می‌زده است. آیا بحث را همین جا باید تمام کرد؟ نه! بحث بسیار مهم‌تری هنوز باقی است. تیم مذاکره‌کننده فراتر از انتشار فکت‌شیت که ماموریت آن بیان جزئیات مذاکرات یا تفسیر تیم ایرانی از توافقات انجام‌شده است، وظیفه دیگری هم دارد که تاکنون با فراست از زیر بار آن شانه خالی کرده و آن هم این است که صرف‌نظر از اینکه اکنون در مذاکرات چه می‌گذرد، این مساله را روشن کند که پارامترهای یک توافق خوب دقیقا از نظر تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای چیست؟
با وجود اینکه ممکن است در نگاه اول این موضوع ساده یا حتی پیش پا افتاده جلوه کند، در واقع از اهمیتی بنیادین و جایگزین‌ناپذیر برخوردار است و من معتقدم دقیقا به همین دلیل هم هست که تیم ایرانی هرگز حتی به انجام این کار نزدیک هم نشده است.
حتی اگر فکت‌شیت آمریکا را یکسره غیرواقعی بدانیم، حداقل حسن این متن این است که یک تصویر تفصیلی و دقیق از آرزوهای آمریکا –پارامترهای یک توافق خوب از دید آمریکا- که قاعدتا در پی محقق کردن آن در مذاکرات است به ما می‌دهد.

ما اکنون به دقت می‌دانیم پارامترهای یک توافق خوب از دید آمریکایی‌ها چیست اما نمی‌دانیم از دید تیم ایرانی این پارامترها دقیقا چگونه تعریف می‌شود. مهم است توجه شود که اظهارات شفاهی در این زمینه به هیچ‌وجه کفایت نمی‌کند. آنچه تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای–اگر خواهان ایجاد یک فضای سالم انتقادی است- موظف به انجام آن است این است که یک بار برای همیشه بگوید در 6 موضوع کلیدی تحریم، تحقیق و توسعه، غنی‌سازی، اراک، بازرسی‌ها و فردو، چه چیز را یک توافق خوب می‌داند و چه چیز را یک توافق بد. آن وقت، معیاری فراهم خواهد شد که بتوان براساس آن درباره متن نهایی توافق قضاوت کرد. در صورت در دست نبودن چنین معیاری، واقعیت این است که دولت می‌تواند هر توافقی بکند و نام آن را توافق خوب بگذارد، همچون آن تیراندازی که تیر را پرتاب می‌کرد، آنگاه دور هر نقطه‌ای که تیر بدانجا اصابت می‌کرد، دایره‌ای می‌کشید و مدعی می‌شد که تیر دقیقا به هدف خورده است! مهم‌تر از این، وقتی پارامترهای یک توافق خوب از جانب دولت منتشر شود، آن وقت می‌توان یک درک شفاف از ذهنیت تیم ایرانی هم به دست آورد و فهمید که این دوستان اساسا برای تحقق کدام هدف مذاکره می‌کنند و آن کف باارزشی که هرگز نباید از آن کوتاه آمد، از دید آقای ظریف و همکارانش، چیست و آیا اساسا چنین چیزی وجود دارد؟
 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۳۶
امیر مهدوی

حسین علوی: انتشار فکت‌شیت ایرانی و واکنش‌های جالب دولتی‌ها نسبت به این مطالبه عمومی حالا با اظهارات عجیب وباور نکردنی حسن روحانی، رئیس دولت وارد  فاز جدید شده است!


  دکترحسن روحانی پنجشنبه گذشته و هنگام ترک شیراز، در میان خبرنگاران محلی حاضر شد تا به سوالات آنان پاسخ دهد و طبق معمول سوال مطرح این روزها نیز موضوع فکت‌شیت ایرانی بود. روحانی در پاسخ به سوال خبرنگار خبرگزاری دانشجو مبنی بر اینکه «دانشجویان خواستار روشنگری در زمینه فک‌شیت هستند» گفت: فکت‌شیت ایرانی قبل از آمریکا منتشر شد. شبی که تفاهم بین ایران و 1+5 انجام شد و بیانیه‌ای که در لوزان اعلام شد، یک‌ساعت قبل از انتشار بیانیه لوزان، خبرگزاری‌های ایران فکت‌شیت را منتشر کردند و خارجی‌ها نیز آن راباز نشر کردند.

وی تأکید کرد: نمی‌دانم برخی حافظه‌شان ضعیف شده است؟ چراکه قبل از آمریکایی‌ها ما فکت‌شیت خود را اعلام کردیم.

بنابراین ما نظراتمان را به صراحت گفته‌ایم منتها برخی شبهه‌‌ای ایجاد و مسائلی را مطرح کردند. ‌وزیر امور خارجه ما و رئیس سازمان انرژی اتمی به‌ تفصیل نظرات ایران را اعلام کردند، حال اگر می‌خواهید، مصاحبه‌های آنان را دوباره منتشر کنید تا فکت‌شیت دوم منتشر شود. این اظهارنظر روحانی بلافاصله در رسانه‌ها بازتاب گسترده‌ای داشت به گونه‌ای که تعدادی نسبت به تداوم ادبیات رئیس‌جمهور خطاب به منتقدان ابراز نگرانی و به او توصیه کردند این رفتار خود را اصلاح کند اما برای رسانه‌هایی که طی 20 ماه گذشته به صورت ویژه مذاکرات هسته‌ای را پیگیری و به دقت تحولات مذاکرات هسته‌ای را دنبال می‌کنند، این اظهارنظر روحانی درباره فکت‌شیت باورکردنی نبود!  رفتار متناقض تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای درباره فکت‌شیت آنقدر برجسته و ملموس بود که حتی عده‌ای به مطایبه اصطلاح «فکت‌شیب» را برای آن به کار می‌بردند. با این حال و با این اظهارنظر عجیب روحانی، او نیز به صورت رسمی به این فاز وارد شده است!  اظهارات روحانی و تاکید او مبنی بر انتشار فکت‌شیت ایرانی قبل از قرائت بیانیه لوزان درحالی است که جواد ظریف 2 روز پس از توافق لوزان، در یک برنامه تلویزیونی رسما اعلام کرد: «چیزی به اسم فکت‌شیت ایرانی وجود ندارد»! او اواخر فروردین ماه نیز به روزنامه قدس گفت: «توافقی نشده که فکت‌شیت آن را منتشر کنیم»! با این حال اما حسن روحانی، رئیس آقای ظریف می‌گوید فکت‌شیت ایرانی را یک ساعت قبل از انتشار بیانیه لوزان منتشر کردیم!

ماجرا از کجا آغاز شد؟

13 فروردین و پس از اعلام پایان مذاکرات هسته‌ای لوزان و دقایقی مانده به انتشار بیانیه مشترک ظریف و موگرینی، وزارت امور خارجه ایران متنی را درباره این توافق برای رسانه‌ها ایمیل کرد. این متن که یک نسخه آن برای «وطن امروز» ارسال شده بود؛ توضیحاتی درباره این توافق و نیز اشاراتی به برخی جزئیات آن داشت با این حال آنچه رسانه‌ها را متعجب کرد؛ این بود که مسؤولان وزارت امور خارجه در این متن خطاب به رسانه‌ها تاکید کرده بودند از ذکر و قید نام وزارت امور خارجه پای این سند خودداری کنند. به عبارتی وزارت امور خارجه توصیه داشت متن مذکور صرفا به‌عنوان تحلیل و تفسیر خود رسانه‌ها از توافق لوزان  منتشر و منعکس شود و نه بیانیه رسمی وزارت امور خارجه درباره این توافق! با این اقدام وزارت امور خارجه، استناد رسانه‌ها به این متن از بین رفت و اساسا توجه و تمرکز از این متن برداشته شد، چراکه این متن یک نوشته غیررسمی و تایید نشده بود! اما در حالی که وزارت امور خارجه ایران مسؤولیت متن پنهان مذکور را بر عهده نگرفت، آمریکایی‌ها باز هم همانند توافق ژنو، قرائت دلخواه خود را از توافق جدید مکتوب و به صورت رسمی منتشر کردند. انتشار این فکت‌شیت آمریکایی بلافاصله  فضای رسانه‌های داخلی و خارجی را تغییر داد و این سند به‌عنوان تنها سند رسمی درباره جزئیات توافق لوزان در دسترس قرار گرفت. البته رسانه‌های منتقد در ایران اگرچه متن فکت‌شیت آمریکایی را «ادعا» دانسته و می‌دانند اما تاکید مقامات ارشد آمریکایی بر جزئیات این فکت‌شیت سوالات زیادی را در ذهن افکار عمومی ایران به‌وجود آورد.

ظریف: فکت‌شیت ایرانی وجود ندارد!

2 روز پس از قرائت بیانیه لوزان، یعنی شامگاه 15 فروردین جواد ظریف به تلویزیون و برنامه نگاه یک رفت تا اولین روایت رسمی از توافق لوزان را به صورت رسمی با مردم در میان بگذارد! ظریف در این گفت‌وگوی تلویزیونی بشدت از اقدام آمریکایی‌ها در انتشار فکت‌شیت انتقاد کرد و مدعی شد اروپایی‌ها نیز از این اقدام دولت اوباما گلایه‌مندند. ظریف البته درباره فکت‌شیت تنها به سرزنش فکت‌شیت آمریکایی بسنده نکرد. او درباره متن ارسالی وزارت امور خارجه به رسانه‌ها نیز موضع گرفت. در حالی که برخی تصور می‌کردند متن ارسالی وزارت امور خارجه می‌تواند به عنوان فکت‌شیت ایرانی معرفی شود، جواد ظریف آب پاکی را روی دستان همه ریخت و گفت اساسا فکت‌شیت ایرانی وجود ندارد. ظریف در این‌باره گفت: چیزی به‌نام فکت‌شیت ایرانی وجود ندارد و وزارت  امور خارجه چیزی را منتشر نکرده است. ظریف درباره متن ارسالی وزارت امور خارجه به رسانه‌ها افزود: چند نفر از دوستان ما یک رشته دستاوردهایی را از این مذاکرات نوشتند. این اظهارنظر ظریف در واقع پایان توهمی به نام فکت‌شیت ایرانی بود. وزیر امور خارجه ایران رسما اعلام کرد وزارتخانه تحت مدیریت او فکت‌شیت منتشر نکرده است. همین اظهارنظر رسمی ظریف در واقع مبنای ماجرای جنجال‌ساز فکت‌شیت ایرانی شد. در حالی که این موضع رسمی جواد ظریف در رسانه ملی اعلام شد و رسانه‌های پیگیر موضوع هسته‌ای، بارها آن را محل استناد قرار دادند، حسن روحانی پنجشنبه در شیراز اعلام کرد همان سند ارسالی از وزارت امور خارجه به رسانه‌ها، فکت‌شیت ایرانی است! فکت‌شیتی جنجالی که در آن نمونه‌های زیادی از مواضع متناقض دولتی‌هایافت می‌شود!

حقایقی که پنهان ماند!

اما همانگونه که گفته شد در شرایطی که وزارت امور خارجه ایران فکت‌شیت ایرانی را منتشر نکرد، فکت‌شیت آمریکایی‌ها به عنوان تنها سند مربوط به جزئیات توافق لوزان مورد توجه و مورد استناد رسانه‌ها قرار گرفت. به گزارش «وطن امروز» از آنجا که در فکت‌شیت آمریکایی تعهدات تکان‌دهنده‌ای درباره ایران و ادعاهایی نسبت به تیم ایرانی مطرح شده بود، ضرورت واکنش وزارت امور خارجه ایران به این اقدام آمریکایی‌ها و جلوگیری از تثبیت فکت‌شیت آمریکایی‌ها به‌عنوان یک سند معتبر در فضای رسانه‌ای و افکار عمومی، احساس شد. در همین شرایط بود که علی‌اکبر صالحی، معاون حسن روحانی و رئیس سازمان انرژی اتمی که به صورت رسمی در مذاکرات لوزان حضور داشت؛ از دستور رهبری به جواد ظریف برای انتشار فکت‌شیت ایرانی خبر داد. روز سه‌شنبه 18 فروردین ماه، جلسه غیرعلنی مجلس با حضور صالحی و ظریف و با دستور کار شفاف‌سازی مذاکرات لوزان برگزار شد. در جریان این جلسه علی‌اکبر صالحی از دیدار روز گذشته (دوشنبه 17 فروردین) تیم مذاکره‌کننده با رهبر انقلاب خبر داد و گفت: «رهبر معظم انقلاب دیروز به آقای ظریف فرمودند که «آقای ظریف شما هم بروید فکت‌شیت ایرانی را در اختیار مردم قرار دهید. کشور ما با کشور آنها (آمریکایی‌ها) فرق می‌کند. در کشور ما رابطه ملت و دولت یک رابطه عمیق است. این نظام برآمده از رأی ملت است. شما بروید فکت‌شیت را به مردم بدهید.» و آقای ظریف هم در حال تهیه فکت‌شیت هستند که در این فکت‌شیت خیلی از حقایق روشن می‌شود». 2 روز بعد یعنی 20 فروردین نیز رهبر انقلاب در دیدار مداحان، شفاف‌سازی درباره جزئیات توافق لوزان را ضروری دانسته و تاکید کردند: «... من به خود مسؤولین هم این را گفته‌ام همین چند روز؛ مسؤولین باید بیایند مردم را و به‌خصوص نخبگان را از جزئیات و واقعیات مطلع کنند. ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است؛ همدلی و همزبانی که ما گفته‌ایم. همدلی یک چیز زورکی نیست، یک چیز دستوری نیست که کسی دستور بدهد که مردم همدلی کنید، مردم هم بگویند چشم...».  اظهارات صالحی و بیانات صریح رهبری در دیدار مداحان باعث شد یک مطالبه جدی برای انتشار جزئیات توافق لوزان ایجاد شود. در واقع با اظهارات صالحی در جلسه غیر علنی مجلس، همه در انتظار فکت‌شیت ایرانی بودند تا آنگونه که آقای صالحی گفته بود با انتشار آن حقایق مهمی آشکار شود. با این حال اما همانگونه که طی هفته‌های گذشته رسانه‌های منتقد عملکرد هسته‌ای دولت گزارش دادند، دولتی‌ها به‌رغم وعده صریح خود برای انتشار فکت‌شیت ایرانی، یک شیب ملایم را برای نافرمانی و به عبارت دقیق‌تر، «پنهانکاری» در پیش گرفتند. 2 روز بعد از وعده صالحی و درست در همان روزی که رهبری تاکید کردند موضوع محرمانه و پنهان هسته‌ای از نظرگاه مردم نداریم،

سیدعباس عراقچی ناگهان اعلام کرد: «بنای ارائه فکت‌شیت مکتوب نداریم»! همزمان با عراقچی، یعنی در همان روز 20 فروردین علی‌اکبر صالحی که در مجلس شورای اسلامی گفته بود فکت‌شیت را منتشر می‌کنند تا حقایق روشن شود؛ درباره فکت‌شیت اظهارنظر کرد و گفت فکت‌شیت ایرانی تهیه شده و در اختیار ظریف است!

صالحی اما 4 روز بعد ناگهان تغییر موضع داد و این‌بار گفت اظهارات شفاهی او و ظریف و عراقچی درباره توافق لوزان همان فکت‌شیت ایرانی است و ضرورتی برای انتشار متن مکتوب آن وجود ندارد!

این فاز دولتی‌ها با انتقادات گسترده‌ای مواجه شد و رسانه‌ها و بویژه جریان‌های دانشجویی خواستار شفاف‌سازی درباره اظهارات رد و بدل شده پشت میز مذاکرات هسته‌ای شدند. البته خود جواد ظریف هم رسما وارد این فاز شد. او در گفت‌وگویی با روزنامه قدس که 28 فروردین منتشر شد؛ درباره ماجرای انتشار فکت‌شیت ایرانی گفت: هنوز توافقی نشده که فکت‌شیت آن را منتشر کنیم. ظریف گفت: «...هر زمان که به توافق برسیم که متنی وجود داشته باشد که این متن، متن معتبری باشد و طرفین روی آن توافق کرده باشند، آن را منتشر خواهیم کرد». این اظهارنظر رسمی آقایان درباره فکت‌شیت ایرانی بود.

در واقع موضع و نگاه تیم مذاکره‌کننده درباره توافق و فکت‌شیت ایرانی در همین قالب بسته شد. آنها اساسا منکر توافق و ضرورت انتشار فکت‌شیت شدند. با این حال اما اظهارات روحانی در شیراز رسما مواضع تیم هسته‌ای درباره فکت‌شیت را به هم ریخت.

روحانی گفت فکت‌شیت منتشر شده است و دیگران را به کم‌حافظه‌ بودن متهم کرد!

درحالی که ظریف می‌گوید توافقی نشده که فکت‌شیت آن منتشر شود، روحانی تاکید کرده است ایران و 1+5 در لوزان به تفاهم رسیده‌اند و وزارت امور خارجه ایران قبل از قرائت بیانیه لوزان، فکت‌شیت این تفاهم را نیز منتشر کرده است!

به هرحال این تناقض‌گویی‌های آشکار که همراه با توهین به منتقدان و آگاهان پیدا و پنهان مذاکرات هسته‌ای است؛ به وضوح نشان می‌دهد واقعیاتی درباره مذاکرات هست که جامعه گویا باید از آن بی‌اطلاع بماند.


منبع : وطن امروز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۱۵
امیر مهدوی

با انتشار اخبار، تصاویر و فیلم‌های جدید از ماجرای استقبال و نیز ضرب و جرح برخی دانشجویان توسط همراهان رئیس‌جمهور در سفر استانی به شیراز، این موضوع به یکی از مسائل مهم و بحث‌برانگیز در فضای افکار عمومی تبدیل شده است. دقایقی قبل از آنکه حسن روحانی در جمع استقبال‌کنندگان در حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) بگوید سیاست داخلی و خارجی را از حافظ و سعدی آموخته؛ در مسیر استقبال او اتفاق ناگواری افتاد. تعدادی از همراهان کاروان رئیس‌جمهور به تعدادی از دانشجویان که پلاکاردهایی با مضمون ضرورت انتشار فکت‌شیت ایرانی در دست داشتند؛ حمله برده، دست‌نوشته‌های آنان را پاره و دانشجویان را نیز مضروب کردند! به گزارش «وطن امروز»، نیروهای امنیتی 4 نفر از این دانشجویان به نام‌های محمدحسین عظیمی، سیدمصطفی ابوالقاسمی، وحید زارع و سعید شجاع را به مدت یک روز بازداشت کردند. عکس‌های منتشر شده توسط رسانه‌های محلی و نیز تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد حمله به دانشجویان از قبل برنامه‌ریزی شده بود. یکی از این دانشجویان در این‌باره گفت: «روز گذشته (پنجشنبه) در راستای همدلی و همزبانی که رهبری فرمودند به استقبال رئیس‌جمهور رفتیم و در مسیر استقبال درخواست‌های خودمان را به وسیله پلاکارد‌هایی مبنی بر اینکه فکت‌شیت ایرانی را منتشر کنید دستمان گرفتیم اما نیروهای لباس شخصی پلاکارد‌ها را پاره و ما را مورد ضرب و جرح قرار دادند. وی افزود: در حالی که ما بدون هیچ خللی در مسیر رئیس‌جمهور به وسیله پلاکارد از ایشان درخواست می‌کردیم، لباس شخصی‌ها ابتدا پلاکاردها را پاره کردند و بعد از آن چند لباس شخصی ما را مورد ضرب و جرح قرار دادند».
انتقام!
اما اقدامی که برخی همراهان روحانی در مسیر استقبال از رئیس‌جمهور در سفر استانی فارس انجام دادند، تنها یک پیشامد ساده و اتفاقی نیست. به گزارش «وطن‌امروز»، برخی معتقدند این اقدام می‌تواند به ماجرای درگیری چندی پیش علی مطهری با تعدادی از دانشجویان شیرازی مرتبط باشد. در واقع شیراز طی چند ماه اخیر شاهد 2 نوع زد و خورد سیاسی بوده است. اولین زد و خورد مربوط به درگیری دانشجویان و علی مطهری است. مطهری نماینده‌ای است که طی سال‌های اخیر درگیری‌های فیزیکی و توهین‌های لفظی او به نمایندگان زبانزد شده است. چندی پیش وقتی از او پرسیده شد چرا با یکی از نمایندگان برخورد فیزیکی کرده است، جواب داد: «گاهی کف‌گرگی لازم است».  واکنش حسن روحانی و دولت او به ماجرای درگیری مطهری و تعدادی دانشجو قابل تامل بود. یک تیم ویژه برای بررسی موضوع در وزارت کشور تشکیل و حسن روحانی نیز طی دستوری به وزیر خواستار رسیدگی قاطع و جدی به این ماجرا شد. روحانی در این دستور دانشجویان را «اوباش» نامید. اما در اتفاق دوم، حسن روحانی نقش پررنگ‌تری داشت. به گونه‌ای که این بار این دانشجویان شیرازی بودند که از سوی همراهان کاروان رئیس‌جمهور مورد ضرب و جرح قرار گرفتند! شاید به همین دلیل باشد که برخی معتقدند آنچه روز پنجشنبه گذشته در مسیر استقبال حسن روحانی اتفاق افتاد، به نوعی انتقام آن نماینده باشد. البته این گمانه‌زنی که طی 2 روز گذشته بشدت تقویت و گسترده شده زمانی می‌تواند رنگ غیرواقعی به خود گیرد که آقای رئیس‌جمهور، همانند ماجرای درگیری آن نماینده، این بار نیز دستور تشکیل کمیته ویژه برای بررسی حمله اراذل و اوباش به دانشجویان شیرازی را صادر کند!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۵۷
امیر مهدوی

  1.   راستی، در هیاهوی فعالیت‌های تبلیغاتی سازمان حفاظت محیط‌ زیست این شکارچیان خارجی(شکارچیان  ویژه)در ایران چه می کنند؟ آن کسی که باید جواب دهد هم بانوی ویژه است پس همه ویژه هستند.

در شرایطی که سازمان محیط‌زیست به واسطه تبلیغات وسیع تلویزیونی معصومه ابتکار و شیفت فعالیت‌های ‌زیست‌محیطی از سطح ملی به سطح شخصی، از یک معاونت دولتی به سازمانی پرسروصدا اما کم‌اثر تبدیل شده، برخی زیرساخت‌های تعبیه شده در این مرکز کماکان از تضاد قابل توجهی با وظایف قانونی برخوردار است. ما در این یادداشت از تمرکز بر پرونده‌های موردی همچون وضعیت باغ‌وحش‌های ایرانی و قصابی مجوزدار 37گوزن زرد اروپایی برای تهیه استیک ویژه به اسم خوراک حیوان و مرگ پلنگ مصدوم به واسطه سهل‌انگاری این سازمان و شکار 5 پلنگ در فروردین امسال و وضعیت نابسامان گونه‌های در معرض خطر و کمیابی همچون یوزپلنگ ایرانی پرهیز می‌کنیم و تنها تلاش داریم نگاه مسؤولان و مردم را به سمت برخی پرونده‌های مهم پنهان نگاه داشته شده اما سودآور جلب کنیم.

از جمله این موارد می‌‌توان به قانونی باقی ماندن «آیین‌نامه شکار ویژه» در فضای آکنده از شعارهای زیست‌محیطی مدعیان اشاره کرد که اتفاقا در سال 82 و در ایام اصلاحات که خود معصومه ابتکار عهده‌دار ریاست سازمان محیط‌زیست بود، به تصویب هیات دولت رسید.
آیین‌نامه‌ای که پس از سال‌ها فعالیت نافرجام فعالان حقیقی حوزه محیط‌زیست، سرانجام با ورود بموقع مجلس شورای اسلامی در آستانه لغو قرار گرفته و امیدواریم با درایت مجلس «کاپیتولاسیون شکار» در ایران پایان یابد.

براساس ماده یک آیین‌نامه شکار ویژه، «اجرای برنامه شکار توسط مقامات عالیرتبه کشورهای خارجی در ایران از شمول ضوابط و‌ دستورالعمل‌های عمومی‌ شکار مستثنا بوده و تابع مقررات این آیین‌نامه است». به این ترتیب عملا دیپلمات‌ها و اتباع متمول خارجی صاحب حقی فراملی اما قانونی در محیط‌زیست ایران می‌شوند.

هر چند موضوع این آیین‌نامه شکار «گونه‌های در معرض خطر» همچون یوزپلنگ و هوبره و امثالهم نیست اما تجربه نشان داده دیپلمات‌ها و مقامات خارجی پس از شکار چنین مواردی نیز به علت مصونیت دیپلماتیک و ضعف قوانین با تنبیه سخت کیفری مواجه نمی‌شوند و احتمالا در صورت صلاحدید کمیته مشترک وزارت خارجه و سازمان محیط‌زیست به پرداخت جریمه مالی محکوم خواهند شد!

راز مشاهده انبوهی از تصاویر یادگاری شکارچیان چشم آبی با لاشه گونه‌های به اصطلاح «حفاظت‌شده» و در معرض خطر ایرانی در مراتع کشورمان همین موضوع است. برخلاف فضاسازی‌های رسانه‌ای گاه و بیگاه ابتکار و همکاران درباره شبکه قاچاق شکار در ایران، شکارچیان خلافکار اما متمول اروپایی و آمریکایی عملا نمی‌توانند در یک نصف روز به صورت غیرقانونی به کشور وارد شده و پس از شکار تعداد قابل‌توجهی گونه‌های حیات‌وحش ایران به قول معروف «یواشکی» پا به فرار گذارند. اغلب شکارچیان یادشده به صورت قانونی و با کسب مجوز و راهنما و سگ‌های شکاری تربیت شده از مرزهای قانونی در قالب تیم‌های گردشگری شکار، وارد کشور شده و بدون ترس و پنهان کردن صورت خود و راهنمای محلی‌شان اقدام به ثبت خشن‌ترین تصاویر یادگاری با حساس‌ترین گونه‌های درمعرض خطر محیط‌زیست ایران می‌کنند. غیر از این اگر باشد، باید از سازمان محیط‌زیست پرسید چرا با کمک گرفتن از وزارت امور خارجه و حامیان محلی حیات‌وحش ایران اقدام به شناسایی شکارچیان شهیر یادشده نکرده‌اند و این به اصطلاح باند برخوردار از ناحق «کاپیتولاسیون شکار» را با درخواست لغو «آیین‌نامه شکار ویژه» درهم نکوبیده‌اند؟!

در حالی که هر سال وضعیت حیات‌وحش کشورمان اسفناک‌تر از قبل شده و شکار بی‌رویه و بی‌توجهی به حفظ گونه‌های مختلف، سبب بروز خطر انقراض برای بسیاری از نسل‌های جانوری شده، سخنگوی فراکسیون محیط‌زیست مجلس در اعترافی دردناک گفت: «شنیده‌های بنده حاکی از این است که برخی مسؤولان و مدیران در مناطق حفاظت شده برای پذیرایی از میهمانان خود به آنها مجوز شکار در مناطق بکر و حفاظت شده را می‌دهند که می‌توان به منطقه بکر و زیبای مارکان در شهرستان خوی اشاره کرد».

مویدحسینی تاکید می‌کند: «زمانی که نسل برخی گونه‌های جانوری به سبب شکار در حال انقراض است باید به سرعت مانع این کار شد، زیرا شکار این گونه‌ها به اعتقاد علاقه‌مندان به محیط‌زیست، مغایر اهداف اصلی «حفاظت از محیط‌زیست» است. سازمان حفاظت محیط‌زیست نباید به هیچ عنوان مجوز شکار برای این گونه‌های در حال انقراض صادر کند بلکه در مقابل باید بشدت به مقابله با شکار بی‌رویه و غیرقانونی نیز بپردازد. برای حفاظت از محیط‌زیست و حیات‌وحش باید بسیاری از «مجوزهای شکار عادی و ویژه» را ملغی کرد».

جست‌وجویی کوتاه در فضای مجازی تاییدی بر فعالیت باندی قدیمی اما نوسازی شده در حوزه گردشگری شکار در ایران است. این باند آزادانه مجوز شکار گونه‌های در معرض خطری همچون «قوچ لارستان» را در آمریکای شمالی و اروپا به فروش می‌رساند. آنها رسما مدعی‌اند با هماهنگی بخشی از سازمان‌های به اصطلاح مردم‌نهاد که اتفاقا نورچشمی مشترک رئیس سازمان محیط‌زیست و برخی نهادهای بین‌المللی همچون «برنامه عمران سازمان ملل» (UNDP) نیز هستند، موفق به دریافت مجوز قانونی شکار گونه‌های در معرض خطر شده‌اند! جالب اینجاست که اخیرا مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان محیط‌زیست با بیان اینکه افزایش نرخ جریمه‌های شکار در دستور کار این سازمان قرار گرفته، گفت: جریمه شکار یوزپلنگ از ۲۵ به ۱۰۰ میلیون تومان می‌رسد.

به این ترتیب با افزایش نرخ جریمه‌ها بدبینانه می‌توان قیمت شکار گونه‌های در معرض خطر ایرانی را اینگونه ارزیابی کرد: یوزپلنگ 100 میلیون تومان، پلنگ 80 میلیون تومان، گوزن زرد ایرانی 60 میلیون تومان و گورخر ایرانی، خرس قهوه‌ای و خرس سیاه 50 میلیون تومان!
طبیعتا با وضع جریمه‌های جدید، شکارچیان متخلف ایرانی نقره داغ می‌شوند اما آیا ارقام یادشده برای متمولان شیخ‌نشین‌های عربی یا دیپلمات‌های مسلح به مجوز شکار ویژه نیز نقش بازدارندگی دارد؟

آیا رئیس سازمان محیط‌زیست تاکنون تصاویر شکارچیان اروپایی- آمریکایی با لاشه‌های متنوع حیات‌وحش ایران را ندیده‌اند که در جریمه‌های یادشده سهمی برای آنها قائل نشده‌اند؟! علت چیست که هنگام قانونگذاری، متخلفان متمول خارجی از قلم می‌افتند؟!
فراموش نکنیم تا اندکی قبل از انقلاب اسلامی مردم ایران، نام سازمان حفاظت محیط‌زیست، «سازمان شکاربانی ایران» بود. باند اسکندر فیروز و برخی دیگر از اعضای خاندان فراماسون فرمانفرما با هدف سر و سامان دادن به حوزه شکار در ایران این سازمان را تشکیل دادند تا به قول معروف «تجارت شکار» را در ید اختیار خود قرار دهند. حامیان حقیقی حیات‌وحش ایران از آمریکای شمالی فریاد برآورده‌اند «سازمان شکاربانی» در حال بازمهندسی و تاسیس مجدد است. با این حال رئیس سازمان محیط‌زیست پس از گوش فرادادن به دغدغه‌های روزافزون در این حوزه، صرفا به اجرای شوهای تبلیغاتی پولسازی همچون برنامه نامکشوف «از یوزپلنگ ایرانی» با دخالت مجموعه‌ای قابل بررسی از نهادهای بین‌المللی ایران‌ستیز همچون انجمن سلطنتی جغرافیای انگلیس و گروهی از سازمان‌های آمریکایی- انگلیسی مبادرت می‌ورزد و همه مستندات ارائه شده را «غیرمعتبر» لقب می‌دهد! آیا چشمی برای دیدن حقایق و باور قدرت‌گیری جدی باند اسکندر فیروز و امثال دیوید لایلین در ایران وجود دارد؟ وقت آن رسیده دغدغه‌های سازمان محیط‌زیست از شکل پوپولیستی فعلی که تنها در شکل فانتزی حمایت از سگ‌های ولگرد و مبارزه با کشاورزی به بهانه کم‌آبی یا صیانت از باندهای مافیایی واردات بنزین و اختلال پارازیتی بی‌بی‌سی ظاهر می‌شود، تغییر کرده و در حوزه‌های حقیقی همچون شکار، آلودگی هوا، زمین‌خواری، آلوده‌سازی محیط‌زیست با فاضلاب کارخانه‌ها و کودهای شیمیایی، بذرهای تراریخته وارداتی و ریزگردها فعال شود. دوره مانورهای رسانه‌ای سیاسی با یونیفورم سبز جهان سومی با هدف کسب جوایز جهانی و مصاحبه با رسانه‌های خارجی تحت عنوان «بانوی هوادار زمین» سپری شد.

راستی بانو ! رنگ لباس حامیان تگزاسی شکار نیز سبز است!

منبع : وطن امروز
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۴۳
امیر مهدوی

دروغ‌پردازی‌‌های روزنامه‌های زنجیره‌ای برای انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی کشور کی متوقف می‌شود؟

معلوم نیست.موضوع پولهای کثیف بیش از یک ماه افکار عمومی را سر کار گذاشت، آخرش به عذرخواهی وزیر کشور به نمایندگی از

رسانه‌های اصلاح‌طلب که این موضوع را هر روز باد می‌کردند، منجر شد.

ادعای مشکل داشتن بورسیه‌های دانشگاهی به رسوایی عجیبی کشید. دروغ سرطان‌زا بودن پارازیت‌ها و جنجالی که برای آن به پا شد هم فروکش کرد.

دروغ مشکل داشتن بنزین تولیدی پتروشیمی‌ها هم فراموش شد. از دروغ تقلب در انتخابات 88 و تولید فتنه‌ای که اقتدار و امنیت ملی را

هدف قرار داد تا دروغ‌های یادشده، راه درازی را دروغ‌پردازان آمده‌اند. باید دید دروغ بعدی آنها چیست؟ باید مراقب دروغ بعدی بود و آن را

ردیابی کرد و دید از کجا سردرمی‌آورد؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۱۹
امیر مهدوی

بین جناح‌های سیاسی وفادار به نظام اسلامی، همواره بحث در خصوص مسائل مختلف سیاست داخلی و خارجی وجود دارد اما در این سرزمین، هیچ‌کس پای نامه‌ای را امضا نمی‌کند که نشان از بی‌اختیاری رئیس‌جمهور کشورش یا یکی دیگر از مقامات سیاسی بلندپایه داشته باشد. جناح‌های وفادار به نظام اگرچه با هم اختلافاتی دارند، اما در برابر دشمنان، یک‌دست و متحدند.

به گزارش فارس، بعد از آنکه ظریف طی سخنانی در دانشگاه نیویورک با بیان اینکه «در صورت توافق، گام‌های رفع تحریم‌ها احتمالاً چند هفته طول می‌کشد»، گفت «تمامی تحریم‌ها علیه ایران برداشته خواهد شد، خواه این موضوع باب میل سناتور «تام کاتن» باشد یا نباشد»، این سناتور جمهوریخواه در حساب کاربری توئیتر خود در پیامی توهین آمیز به سخنان وزیر امور خارجه کشورمان واکنش نشان داد.

تام کاتن در صفحه کاربری خود در توئیتر نوشت: «این نشانه شجاعت نیست که در طول جنگ ایران - عراق، در آمریکا پنهان شوید در حالی که کشور شما برای بقا می‌جنگد. بلکه نشان می‌دهد این شخصیت ضعیف‌النفس همچنان باقی است.»

کاتن خود می‌داند که از کدام جنگ سخن می‌گوید؟ جهت اطلاع وی، باید گفت که در آن جنگ، جوانان ایرانی با دست خالی در برابر رژیم بعثی صدام ایستادند که اتفاقا واشنگتن و متحدانش آن را تا بن دندان مسلح کرده بودند. آیا آقای کاتن از یاد برده است که در روزهای پایانی همین جنگ، آمریکا رسما در خلیج فارس، با ایران وارد جنگ شده بود و سکوهای نفتی ایران را هدف قرار می‌داد؟

از سوی دیگر پنهان شدن کدام است؟ ظریف در آن دوران با دستور مقامات ارشد نظام، در جبهه‌ای دیگر از منافع کشور دفاع می‌کرده است.
کاتن همچنین با لحنی زشت و بی‌مبالات گفته است: «هی ظریف!‌ شنیده‌ام که از من نام برده‌ای. اگر تا این اندازه مطمئن هستی، بیا درباره قانون اساسی (آمریکا) با یکدیگر بحث کنیم.» در پاسخ به این لحن بی‌ادبانه کاتن باید گفت، قانون اساسی رژیمی که قانون‌گذارش کسی چون کاتن شود، ارزش بحث کردن ندارد. آن قانون اساسی که به آمریکا اجازه داد بدون مجوز بین‌المللی عراق را اشغال کند، چه جا و ارزش مباحثه و مجادله دارد؟

در ایران انتقاداتی در خصوص مذاکرات هسته‌ای و نحوه پیش‌برد آن وجود دارد. این حق هر ایرانی است که از وزیر خارجه کشورش و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای انتقاد کند ولو به زبان تند و این وظیفه مذاکره‌کنندگان است که با سعه صدر پاسخ‌گوی انتقادات باشند؛ اما همین منتقدین اجازه نخواهند داد اجانب سیل اهانت‌های خود را به سوی وزیر خارجه کشورشان روانه کنند.

محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان در پاسخ به سناتور آمریکایی در صفحه توئیتر خود نوشت: «دیپلماسی جدی و نه حمله شخصی قلدرمآبانه، چیزی است که ما لازم داریم. قدم نو رسیده مبارک. امیدوارم با خانواده در صلح از داشتن او لذت ببرید.»
هدف دشمنان اخلال در مذاکرات است
محمد صالح جوکار عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در واکنش به توهین «تام کاتن» سناتور تندرو آمریکایی به محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان مبنی بر ضعیف النفس بودن وی گفت: آمریکایی‌ها هر چه لیاقت خودشان است را به دیگران نسبت می‌دهند در حالی آنها باید بدانند که ملت ایران دارای تاریخ بسیار طولانی است و آنچه در اختیار دارد نشان‌دهنده متمدن بودن این ملت عظیم است.

جوکار اظهار داشت: امروز آمریکایی‌ها به دلیل نداشتن تمدن تلاش می‌کنند اشیای تاریخ ملل دیگر را سرقت کنند تا برای خود تمدن دست و پا کنند. نماینده مردم یزد و صدوق در مجلس افزود: آنچه «تام کاتن» به وزیر خارجه کشورمان گفته نشان‌دهنده ضعف وی و سیاست خارجی آمریکاست.

محمد اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز در واکنش به توهین تام کاتن سناتور کنگره آمریکا به وزیر خارجه کشورمان گفت: به نظر می‌رسد که توهین سناتور آمریکایی به محمدجواد ظریف در راستای جنگ روانی علیه ایران باشد.
وی افزود: توهین‌ها و اقدامات تخریبی راه‌اندازی شده توسط این سناتور بی‌ادب آمریکایی بر علیه ظریف در راستای تأثیرگذاری بر روح و روان تیم مذاکره‌کننده ایرانی و سر تیم آن و برای به هم ریختن اعصاب آنها و اخلال در منافع ایران در مذاکرات صورت گرفته است.


منبع : کیهان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۱۴
امیر مهدوی

درپی ارسال پیام تبریک ازسوی محمدجوادظریف به وزیر خارجه اسرائیل پدر(رژیم کودک کش وجنایتکار آل سعود)!!!


حسین شریعتمداری طی مطلبی تحت عنوان کعبه درمسیر اتوبان نوشت:


نوشتن این وجیزه که بعید نیست، آزردگی خاطر آقای ظریف را در‌پی‌داشته باشد، برای نگارنده سخت و دشوار است ولی از آنجا که پای‌مردم مظلوم و کودکان به خون غلتیده یمن در میان است، از نوشتن چاره‌ای نیست و امید است وزیر محترم امور خارجه کشورمان نیز برای آنچه به نقد در این وجیزه آمده است، چاره‌ای بیندیشند.


 دو روز پیش وزارت امور خارجه رسما اعلام کرد؛ « وزیر امور خارجه کشورمان با ارسال پیامی خطاب به عادل بن احمد الجبیر انتصاب وی را به سمت وزیر خارجه عربستان سعودی تبریک گفت. محمدجواد ظریف در این پیام ابراز امیدواری کرده است که در دوره مسئولیت جدید عادل‌بن‌احمد الجبیر شاهد گسترش روابط دو ملت و دو دولت جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی باشیم»!

پیام تبریک؟! آنهم از سوی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به یکی از جرثومه‌های فساد و پلیدی در رژیم کودک‌کش آل‌سعود؟! آیا جناب ظریف از جنایات وحشیانه و شرم‌آور سعودی‌ها در یمن مظلوم و قتل‌عام همه روزه زنان و مردان و کودکان مسلمان آن مرز و بوم بی‌خبر است؟ اگر پاسخ منفی است که نمی‌تواند منفی باشد باید به حال دستگاه دیپلماسی کشورمان خون گریست و جای این پرسش هست که جناب ظریف در پیام خود، کدام ویژگی وزیرخارجه جدید آل‌سعود را شایسته تبریک دانسته است؟! و مگر آل‌سعود و وزیرخارجه جدیدش، غیر از وابستگی آشکار به صهیونیست‌ها، پادویی برای آمریکا، حمایت مالی و تدارکاتی از تروریست‌های وحشی داعش و از همه رسواتر و پلیدتر، حملات هوایی به مردم مظلوم یمن و قتل‌عام زنان و کودکان مسلمان، ویژگی دیگری هم دارند؟!

بدون کمترین تردید می‌توان گفت که نه فقط در افکار عمومی مردم جهان و مخصوصا ملت‌های مسلمان، بلکه در عرف شناخته شده دیپلماتیک نیز، پیام تبریک آقای ظریف (بی‌آن که بدانند و یا خدای نخواسته بخواهند) غیر از اعلام حمایت از جنایات وحشیانه آل‌سعود علیه ملت مسلمان و مظلوم یمن، هیچ معنا و مفهوم دیگری ندارد.

تصور این است- و با توجه به شخصیت آقای ظریف، به یقین چنین‌است- که آقای دکتر ظریف از عواقب خطرناک و ضدارزشی پیام تبریک خود به وزیر خارجه رژیم قرون وسطایی و کودک‌کش آل‌سعود بی‌خبر بوده‌اند ولی متأسفانه شواهد دیگری در دست است که جای چندانی برای این خوشبینی باقی نمی‌گذارد و بیم آن می‌رود که سیاست خارجی دولت محترم از اصول و مبانی تعریف شده نظام فاصله گرفته باشد! و دراین‌باره می‌توان به برخی از اظهارات آقای رئیس‌جمهور اشاره کرد که شرح جداگانه‌ای می‌طلبد

.
پیام تبریک آقای ظریف اگرچه با عرف شناخته شده دیپلماتیک نیز همخوانی ندارد ولی باید گفت قرار نبوده و نیست که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از فرمول تحمیل شده قدرت‌های استکباری پیروی کنیم و پروتکل‌های موجود را علی‌رغم ظالمانه و غیرانسانی بودن برخی از آنها، به عنوان خط قرمزهای سیاست خارجی خود بدانیم.

همین جا با پوزش از برادر عزیزمان جناب آقای دکتر ظریف اشاره به نکته‌ای را وصف‌الحال می‌دانیم و آن، این که؛ در یکی از جلسات پرسش و پاسخ دانشجویی، سخن از تکنوکرات‌ها به میان آمد و دانشجویی مفهوم آن را پرسید؛ نگارنده ضمن توضیح این نکته که «تکنوکراسی» یا «فن‌سالاری» به مفهوم حاکمیت تکنیک است و سایر ارزش‌های دینی و انسانی در این بستر قابل تعریف هستند، به یک مثال اشاره کرده و عرض کردم؛ مثلا اگر یک تکنوکرات شهردار مکه شود، بعید نیست بگوید که «کعبه» در طرح توسعه شهر و در مسیر یک اتوبان قرار گرفته و باید خراب شود! و توضیح داده شد که هیچ انسان عاقل و توسعه‌طلبی با احداث اتوبان مخالف نیست ولی اصل غیرقابل خدشه، حفظ خانه خداست و نه اتوبان. بنابراین باید مسیر اتوبان به نفع کعبه تغییر کند و نه آن که کعبه به خاطر احداث اتوبان تخریب شود!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۵۷
امیر مهدوی

دکترسعدالله زارعی در یادداشتی تحت عنوان عربستان درگیر بحران بقانوشت:

تغییرات عربستان در حین جنگ با یمن استفاده از فرصت است و یا نتیجه شکست آل‌سعود در این جنگ؟ تغییرات عربستان ممکن است استفاده آمریکا از فرصت جنگ برای بازسازی رژیم ایستای عربستان باشد. طبعاً وقتی جنگی وجود دارد، می‌توان با استناد به آن دست به اقداماتی زد که در شرایط دیگر امکان آن وجود ندارد. بر این اساس پیرامون وقوع جنگ یمن یک سؤال اساسی وجود دارد آیا جنگ یمن برای تغییرات در عربستان رقم خورد و یا اینکه تغییرات در عربستان نتیجه جنگ یمن می‌باشد؟

تغییرات سیاسی عربستان که دو پست حساس ولیعهد و وزیر امور خارجه را نیز در بر گرفت به حکومت «سلمان بن عبدالعزیز» امکان داد تا از قدرت شاهزادگانی که روی سنت‌های به جای مانده از بنیانگذار سعودی تأکید می‌کردند بکاهد و نوعی تغییرات مدیریت شده را به پیش ببرد. تغییراتی که در همان روز انتصاب سلمان به مقام پادشاهی در درون حکومت روی داد و به برکناری شخصیت کهنه‌کاری چون «تویجری» منجر شد، نوعی اقدام پیشدستانه برای مهار مخالفت‌های درونی با سیاست‌های سلمان به حساب آمد اقدام سلمان در زمانی که هیات‌های سیاسی برای شرکت در مراسم تدفین «عبدالله» به ریاض آمده بودند، غیر اخلاقی و شتابزده بود و از این رو پس از آن، ناظران سیاسی وقوع تغییرات گسترده‌تر در آینده را پیش‌بینی کردند.

اما برکناری ولیعهد، وزیر امور خارجه، رئیس رادیو تلویزیون و چهار وزیر دیگر شامل بهداشت، کار، آموزش و حقوق بشر در روز چهارشنبه گذشته و کمتر از 100 روز پس از تغییرات اولیه و در اثنای جنگ یمن، تغییرات به وجود آمده را غیر طبیعی می‌نماید. در این بین برکناری «مقرن بن عبدالعزیز» که حدود سه ماه پیش به این سمت انتخاب شده بود، از حساسیت بیشتری برخوردار است. انتخاب محمد فرزند سلمان، پادشاه عربستان به جای او به رغم آنکه تنها 27 سال دارد نیز خود بر حساسیت موضوع افزوده است.

برخلاف آنچه گفته شده است، تغییرات در هیأت حاکمه عربستان، تغییری در ماهیت وابسته و ارتجاعی عربستان به وجود نمی‌آورد و از این رو نمی‌تواند تأثیر عمده‌ای بر جای بگذارد کما اینکه در طول 4 دهه گذشته و پس از مرگ فیصل بن عبدالعزیز تاکنون و به رغم آنکه در این دوران شاهد به قدرت رسیدن چهار پادشاه در این کشور بوده‌ایم، تفاوتی بروز نکرده است. بر این اساس برکناری مقرن و سعود اگرچه یک علامت داخلی مبنی بر تغییرات مهم در شبکه حاکمیتی آل‌سعود به حساب می‌آید در عین حال نمی‌تواند نشانه تغییرات محتوایی و راهبردی در رفتار داخلی و یا تغییری مهم در سیاست خارجی تلقی شود.

کمتر کشوری در حین یک جنگ و در حالی که توفیقی در میدان به وجود نیامده، دست به تغییرات اساسی می‌زند. این موضوع بخصوص در مورد کشورهایی که خود آغاز کننده جنگ بوده و «متجاوز» شناخته می‌شوند، بیشتر صدق می‌کند. در این جنگ که نزدیک به چهل روز از آغاز آن می‌گذرد، آل سعود علیرغم توسل به شدیدترین شیوه‌های جنایتکارانه، نتوانسته است حتی بر یک شهر کوچک یمن سیطره یابد کما اینکه نیروهای یمنی وابسته به عربستان هم نتوانسته‌اند کاری از پیش ببرند و حتی در این میان و در طول این دوره، عدن، تعز و مأرب که پایگاه سنتی آنان بوده را نیز از دست داده‌اند. با این وصف معنای تغییرات در هرم حاکمیت عربستان این است که این جنگ شکاف جدید و بی‌سابقه‌ای را در درون آل سعود پدید آورده و آنان که کهنه‌کارتر بوده از ابتدا وقوع جنگ را به مصلحت نمی‌دانسته‌اند. اما در عین حال صدای مخالفت از سوی شخصیت‌هایی مثل مقرن، سعود، متعب و... آنقدر بلند و مؤثر نبود که ملک‌سلمان احساس خطر کند و اقدام به برکناری آنان و یا خفه کردن صدایشان بنماید.
در پیش گرفتن روند سیاسی و یا ضمیمه کردن آن به عملیات نظامی که دستکم از روز بیست و هفتم جنگ و پایان «عاصفه‌الحزم» از آن حرف زده شد و به دلیل شرایط خاص یمن به جایی نرسید، موضوعی نبود که تنها از سوی جناح مخالف یعنی امثال سعودالفیصل، مقرن و متعب مطرح شده باشد بلکه دو هفته پس از آغاز، همه حاکمیت به این جمعبندی رسیدند که این جنگ برای آل‌سعود سودی نخواهد داشت. بر این اساس نمی‌توان بعضی از گمانه زنی‌ها را پذیرفت که می‌گویند، تغییرات روز چهارشنبه، طغیان علیه صداهایی بود که توقف فوری جنگ علیه یمن را مطالبه می‌کردند.
آل‌سعود همانگونه که نمی‌تواند از طریق حمله هوایی یا زمینی، محور تغییرات در یمن باشد، از طریق سیاسی نیز نمی‌تواند کاری انجام دهد. عربستان الان به یک رئیس جمهور و نخست‌وزیر و هیأت دولتی چسبیده که از یک سو مشروعیت- یعنی قانونیت- ندارند چرا که حتی براساس مبادره خلیجی که در قطعنامه 2216 هم به آن تأکید شده، این دوره در پایان سال 2013 خاتمه یافته است و از سوی دیگر مشروعیت داخلی ندارد چرا که امروز آنان در یمن نیستند و مردم یمن هم آنان را نمی‌خواهند. عربستان چطور می‌تواند در عین اینکه از یک رئیس جمهور و دولت مطرود و فراری حرف می‌زند، در فرایند سیاسی یمن حضور داشته باشد! این در حالی است که ائتلاف انصارالله که امروزه بر 18 استان از 20 استان یمن سیطره دارد می‌گوید شرط ورود در مذاکرات سیاسی عدم همراهی با متجاوز در جنگ ظالمانه عربستان علیه مردم یمن است. عربستان در این جنگ، شکست‌های مختلفی را متحمل شده که یکی از آنان شکست سیاسی است.

با توجه به آنچه گفته شد، بعضی معتقدند اهداف آل‌سعود در ورود به جنگ با مردم یمن را باید در جغرافیای خود سعودی جستجو کرد نه در جغرافیای یمن. در همین راستا، روزنامه نیویورک‌تایمز با اشاره به سخنان متناقض سخنگوی کاخ ‌سفید که از یک سو حمایت کشورش را از آل‌سعود در جنگ علیه یمن ابراز و در همان حال تاکید می‌کرد بحران یمن راه‌حل نظامی ندارد، در روز پنجم اردیبهشت‌ماه نوشت: «کاخ ‌سفید یقین پیدا کرده است که سعودی‌ها برای تحقق اهداف سیاسی و یا حتی مداخله در یمن راهبرد معتبری ندارند و ادعاهای مقامات آن مبنی بر پیشرفت در جنگ، توخالی است».

معنای این جمله سخنگوی کاخ‌ سفید که ما از حکومت ریاض حمایت می‌کنیم و خواهان راه‌حل سیاسی برای جنگ یمن هستیم این است که آمریکا از جنگ تا زمانی که به تثبیت پایه‌های قدرت آل‌سعود کمک کند، حمایت می‌نماید اما زمانی که جنگ خود به یک عامل تهدید‌کننده در می‌آید، قابل قبول نیست. بر این اساس «تارور» در روز چهارم اردیبهشت‌ماه در روزنامه واشنگتن‌پست، پس از اشاره به رایزنی‌های جدید میان مقامات آمریکا و عربستان، نوشت: «سعودی‌ها دولت فاقد قدرت قانونی را که سال گذشته از صنعا بیرون رانده شد، در سال 201‍2 بر سر قدرت آورده بودند اما اکنون بعید به نظر می‌رسد که عربستان باز هم چنین توانی داشته باشد. مقامات آمریکا می‌ترسند مداخله عربستان این‌بار تاثیر معکوس داشته باشد.»

اگر به مواضع پیچیده مقامات آمریکایی درباره جنگ یمن نظر بیندازیم و سپس این اظهارات را با روند پیش آمده در این جنگ تطبیق دهیم می‌توانیم نتیجه بگیریم که از منظر مقامات آمریکا، رژیم عربستان نمی‌تواند زخم ناشی از تغییرات گسترده در سیستم حاکمیتی خود و به نتیجه رساندن پرونده یمن در دو بعد نظامی و سیاسی را توأمان تحمل نماید. مقامات آمریکایی و عربی با تبلیغ روی آسیب‌هایی که به انصارالله وارد شده، سعی می‌کنند یک «شبه پیروزی» را برای رژیم متجاوز عربستان در عرصه افکار عمومی منطقه به تصویر بکشند و در واقع این رژیم را از ورطه زلزله پس از اعلام کامل توقف جنگ نجات بدهند.

تغییرات گسترده در عربستان نشان می‌دهد که مثلث پادشاه، وزیر کشور و وزیر دفاع و به عبارتی پادشاه و دو ولیعهد آن از یک سو از جنگ برای رسیدن به اهداف داخلی خود بهره برده‌اند و از سوی دیگر بیانگر آن است که زمان جنگ تا آنجا که به اهداف داخلی رژیم متجاوز بازمی‌گردد به پایان رسیده است.

یکی از نگرانی‌های آمریکا و عربستان از پیامدهای شکست در جنگ یمن این بود که دودستگی موجود در این کشور را دامن بزند. رژیم آل‌سعود سالهاست که بر سر متعهد ماندن به وصیت سیاسی عبدالعزیز و یا پذیرش سطحی از تحولات دچار کشمکش می‌باشد. برکناری مقرن و سعود‌الفیصل تا حدی راه را برای بعضی از تغییرات هموار کرد اما این تغییرات دارای ماهیتی آمریکایی است. عزیمت یک هیئت بلندپایه 70 نفره آمریکایی به عربستان در زمان آغاز به کار سلمان و در روزهایی که تغییرات سیاسی عربستان کلید خورده شد، نشان می‌دهد که در پشت این تغییرات یک طرح آمریکایی قرار دارد.

رفتار نظامی آمریکا در خلیج عدن قبل از زمانی که سلمان تغییرات سیاسی رژیم آل‌سعود را کلید زد تاکیدی بر هماهنگی میان آمریکا و آل‌سعود در تغییرات جدید است اما در عین حال می‌توان گفت تمهیدات نظامی نتوانسته است دولت آمریکا را درخصوص عبور آل‌سعود از «بحران بقا» به اطمینان برساند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۲
امیر مهدوی

قضیه جمله «پلیس موظف به اجرای اسلام نیست» از جانب دکتر حسن روحانی، و سپس، پیش بردن بیش‌تر این حرف و حدیث از جانب مشاور عالی، آقای علی یونسی، تا آن جا که حتی رئیس جمهور اسلامی ایران را نیز از اجرای اسلام معاف شمرد، به لحاظ داخلی و خارجی حاوی، پیام‌های قابل توجه و تکان دهنده‌ای برای علاقه‌مندان به پروژه انقلاب اسلامی است که در سال 1357 آغاز شد. این که یکی از نهادهای اصلی در حکومت جمهوری اسلامی ایران، موظف به اجرای اسلام نیست، تکان دهنده است، از منظر حکومتی که برای فاصله گرفتن از یک حکومت سکولار که در آن، تنها قانون پارلمان اجرا می‌شود، خون‌های بسیار بر زمین ریخته شده است.

بر آقای علی یونسی که از اخلاف اصلاح‌طلبانی هستند که از سال هشتاد و هشت تا کنون کارشان این شده است که با سخنان خویش برای تاریخ این کشور هزینه‌های سنگین تاریخی ایجاد کنند، حرجی نیست؛ یک چیزی فرموده‌اند. ولی از دکتر حسن روحانی انتظار افزون‌تری هست. آیا واقعاً ایشان فرموده‌اند «پلیس موظف به اجرای اسلام نیست»؟

از دیدگاه علاقه‌مندان به انقلاب اسلامی در ایران و سراسر نقاط جهان، دولت یازدهم قدری ناامید کننده به نظر می‌رسد. از یک سوی، با «شیطان بزرگ» بر سر میز مذاکره «برد-برد» نشسته است و آماده است تا به «برد» «شیطان بزرگ» رضایت بدهد، و این قضیه فراغت از دغدغه اجرای اسلام هم چراغ آخری است که در این طریق روشن کرده است. این که یکی از نهادهای اصلی جمهوری اسلامی ایران، وظیفه‌ای در اجرای اسلام ندارد.

ابتدا، مطبوعات و رسانه‌ها از هر دو جناح، گمان کردند که شاید بهتر باشد از کنار این اظهار نظر عجیب که علی الاصول به حیثیت انقلاب اسلامی آسیب می‌زند، بگذرند، چرا که این اظهارات، مفهوم عمیقاً سوئی در بعد داخلی و خارجی دارد، ولی، پس از آن که علما و زعمای ملت، اهمیت این اظهارات را گوشزد کردند، اکنون، موعد آن است که این موضوع را به خوبی بکاویم. در سرمقاله روز پنج‌شنبه اصل متن سخنان رئیس جمهور را که مستقیماً از فایل صوتی به اشتراک گذاشته شده در وبگاه ریاست جمهوری پیاده شده بود آوردیم، و مسائل حقوقی مندرج در این اظهارات را مطرح کردیم. حال، در ادامه و پایان ملاحظات خود در این موضوع جنبه‌ها و دلالت ضمنی جامعه‌شناختی و تاریخی این اظهار نظر را بررسی خواهیم کرد.

برهان

من، توجه شما را به تاریخچه‌ای جلب می‌کنم که نهایت آن به اینجا منتهی شد که رئیس جمهوری اسلامی ایران، در یک جمله که ارزش تاریخی سنگین و سهمگینی دارد، پلیس را از این که ضابط اجرای احکام اسلام باشد منع می‌کند. زمانی بود که جماعتی به قاعده «کلُّکم راع وَکلُّکم مَسؤولٌ عَن رَعیتِهِ» (منیه المرید، شهید ثانی، ص.381) از کنار نا هنجاری‌های اجتماعی آسوده رد نمی‌شدند و به سیاق «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (آل عمران/ 104)، گروهی تشکیل داده بودند که بعد متهم شدند به «خودسر»ی و از آن‌ها پرسیده شد، که در حالی که کشور اسلامی پلیس و نیروی انتظامی دارد، چرا دسته‌ای در امر به معروف و نهی از منکر از سطح تذکر زبانی پیش تر بروند؟

خب؛ آن استدلال کم و بیش صحیح هم بود؛ آن‌ها هم غلاف کردند و امروز نیز شرایط به نحوی شده است که جرائم مختلف در خیابان روی می‌دهد، و مردم تنها از صحنه‌ها فیلم تهیه می‌کنند. و اغلب، وقتی پلیس به صحنه می‌رسد، که کار از کار گذشته است. بگذریم؛ آن استدلال کم و بیش صحیح هم بود، مشروط بر آن که وقتی مردم دست و پای خود را از امر به معروف و نهی از منکر فرازبانی جمع می‌کردند، لااقل، پلیس، «پاسبان»های محلی آمر به معروف و ناهی از منکر داشته باشد، که ندارد؛ و با این فرمان رئیس جمهور اسلامی ایران، دیگر نخواهد داشت.

هم اکنون، متوجه باشید که سخنان رئیس جمهور خطاب به پلیس، گام دوم در عقب نشینی نهاد زنده کننده امر به معروف و نهی از منکر است؛ بویژه با تعریف شاذی که از «معروف» و «منکر» ارائه می‌دهند و آن را نه به عرف خالص اهل ایمان که به عرف جامعه‌ای که برای پلیس «کف می‌زنند»، ارجاع می‌دهند. در واقع، اگر، زمانی در این جامعه، مردم به مزاحمت یک پسر برای یک دختر حساس بودند، و دست به امر به معروف زبانی و در صورت لزوم عملی می‌زدند و مانع مزاحمت می‌شدند، امروز، نه تنها مردم به صرف امر به معروف زبانی امر می‌شوند، بلکه، حتی پلیس نیز پشت خط قانون عرفی مردمی که «برایش کف می‌زنند» (نه عرف خلص اهل ایمان) متوقف شده است. از این نظر گاه، همان طور که آیت الله نوری همدانی (حفظه الله) تشخیص داده‌اند، این جمله، یک دلالت نیرومند ضد امر به معروف و نهی از منکری دارد.

و نکته افزون این که مستند در این تقلیل رأی، نظر امام سید روح الله موسوی الخمینی (رحمه الله علیه) است، در حالی که امام، دقیقاً رویاروی این نحو عرفی‌سازی و سکولارسازی سیاست ایستاده‌اند. فتوای امام روح الله موسوی الخمینی این است که: «جلوگیری از منکرات بر همه مسلمین واجب است» (صحیفه امام، ج.‏13، ص.471). این جلوگیری، تنها جلوگیری زبانی نیست، بلکه، منوط به جلوگیری فعال از وقوع منکر نیز هست. چنان که می‌فرماید: «الآن مکلّفیم ما، مسئولیم همه‏مان، همه‏مان مسئولیم، نه مسئول برای کار خودمان؛ مسئول کارهای دیگران هم هستیم. کُلُّکم راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسؤُولٌ عَن رَعِیَّتِه. همه باید نسبت به همه رعایت بکنند. همه باید نسبت به دیگران. مسئولیت من هم گردن شماست؛ شما هم گردن من است. اگر من پایم را کج گذاشتم، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی؟ باید هجوم کنید، نهی کنید» (صحیفه امام، ج.‏8، ص.488). «باید هجوم کنید، نهی کنید». «باید هجوم کنید، نهی کنید». «باید هجوم کنید، نهی کنید».

در صفحات 110 و 111 از جلد دهم صحیفه امام آمده است: «کُلُّکُم رَاعٍ‏؛ همه باید مراعات کنید، همه‏تان ”راعی“ هستید، همه مردم، و همه هم مسئول هستند؛ یعنی همه باید همان طوری که یک شبانی یک گله‏ای را می‏برد و رَعْی می‏کند و می‏چراند و به جاهای خوب باید ببرد، مسئول این است که این را به جاهای خوب و به علفچراهای خوب ببرد و به آب‌های خوب، و مسئول است پیش صاحبان او به اینکه چرا نبردی؟ همه ما آن حال را داریم، مسئولیم در مقابل خدا و در مقابل وجدان. و همه‏مان باید مراعات بکنیم؛ یعنی نه اینکه مراعات خودمان را؛ من مراعات همه شما را بکنم؛ شما هم هر یک مراعات همه را. یک همچو برنامه است که همه را وادار کرده که به همه ”چرا“ بگوییم، همه را. به هر فردی، لازم کرده به اینکه امر به معروف کند. اگر یک فرد خیلی به نظر مردم مثلاً پایین یک فردی که به نظر مردم خیلی اعلا رتبه هم هست، اگر از او یک انحرافی دید، بیاید (اسلام گفته برو به او بگو نکن/ [پرانتز از اصل بیانات است]) بایستد در مقابلش بگوید این کارَت انحراف بود، نکن. می‏گویند عمر گفت:

(در وقتی که خلیفه بود/ [پرانتز از اصل بیانات است]) که من اگر چنانچه خلافی کردم به من مثلاً بگویید و چه بکنید. یک عربی شمشیرش را کشید گفت ما با این مقابل تو می‏ایستیم. اگر تو بخواهی خلاف بکنی، ما با این شمشیر مقابلت می‏ایستیم. تربیت اسلامی این است که در مقابل اجرای احکام خدا و در مقابل راه انداختن نهضت‌های اسلامی، هیچ ملاحظه از کسی نکند».

فرجام

نه؛ این «خط امام» نیست؛ این مطلب که نشان می‌دهد که این

«خط امام» نیست، بلکه رویارویی با «خط امام» است، عیناً از مجلد نهم صحیفه امام، صفحات 212 و 213 برداشت شده است:

«حجت الاسلام، سید احمد خمینی، در سال 1372، از حکمی سخن گفته‌اند که بر طبق آن، امام، دستور تشکیل اداره «امر به معروف و نهی از منکر» را به شورای انقلاب ابلاغ فرموده‌اند و به محض اینکه شایع شد که امام چنین حکمی صادر کرده‏ اند، از طرف شورای انقلاب و دولت موقت آمدند و به هر وسیله‏ ای که بود جلوی آن را گرفتند، به دو علت: الف. هنوز تشکیلاتی برای به اجرا در آوردن آن نیست. ب. هرج و مرج می‏شود و هر کس، هر فردی را به محکمه می‏برد و یا روحانیون شهرها که وارد هم نیستند، دخالت می‌کنند. امام گر چه به هیچ وجه قبول نداشتند، ولی چون عده‏ ای گفتند، قبول کردند. بعدها معلوم شد که اگر این حکم به اجرا گذاشته می‏ شد با توجه به جوّ انقلابی می‏توانستیم جلوی خیلی از کارهای خلاف را بگیریم. و به عقیده من دولت موقت از اینکه به محاکم کشیده شوند، هراس داشت». متن حکم مرجع تقلید و زعیم فقیه فقید این چنین در «صحیفه امام» مندرج است، و چقدر نشان می‌دهد که چقدر «مع الاسف» امام جا داشته است و قصه «خط امام» این روزها، قصه «الفاظی است که به کلی از محتوای خودش خالی شده»:


«بسم اللَّه الرحمن الرحیم. شورای انقلاب اسلامی به موجب این مرقوم مأموریت دارد که اداره ‏ای به اسم ”امر به معروف و نهی از منکر“ در مرکز تأسیس نماید؛ و شعبه ‏های آن در تمام کشور گسترش پیدا کنند؛ و این اداره، مستقل و در کنار دولت انقلابی اسلامی است و ناظر به اعمال دولت و ادارات دولتی و تمام اقشار ملت است. و دولت انقلاب اسلامی مأمور است که اوامر صادره از این اداره را اجرا نماید و این اداره مأمور است که در سراسر کشور از منکرات به هر صورت که باشد جلوگیری نماید و حدود شرعیه را تحت نظر حاکم شرعی یا منصوب از قِبَل او، اجرا نماید و احدی از اعضای دولت و قوای انتظامی حق مزاحمت با متصدیان این اداره ندارند. و در اجرای حکم و حدود الهی احدی مستثنی‏ نیست، حتی اگر خدای نخواسته رهبر انقلاب یا رئیس دولت مرتکب چیزی شد که موجب حد شرعی است باید در مورد او اجرا شود».

هوالعلیم


دکتر حامد حاجی‌حیدری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۱۹
امیر مهدوی