حقوقهای صعودی یا کمک به سعودی؟
مسعود فروغی: چه کسی است که نداند دولت روحانی به خاطر افشای فیشها و
وامهای نجومی در برابر افکار عمومی بشدت تحت فشار است؟ انگار همه
بافتههای «ماه عسل» دولت در تکرار کلید واژه «فساد قبلیها» و اینکه «خانه
از پایه خراب است» به یکباره پنبه شد، مساله حقوقها تا لایههای پایین
جامعه رسوخ کرده است. دولت اما جماعت را باز هم آرزو به دل گذاشت و به جای
اینکه آب رفته اعتماد اجتماعی را به جوی بازگرداند، بعد از گذشت یک ماه از
افشای بذل و بخشش بیتالمال بین مدیرانش، توپ را به جای خطرناکی شوت کرد.
اتاق فکر آقای روحانی انصافا پرکارترین بخش دولت است. این دوستان زحمتکش
جناب رئیسجمهور این بار برای فرار از دست فشار اجتماعی حقوقها دست به
دامان عربستان شدند: «مردم میخواهند بدانند قوه قضائیه چگونه با کسانی که
خودسر و برخلاف قانون و امنیت ملی کشور به سفارتی حمله کردند، برخورد
میکند». کمی طنز تلخ در این اظهارنظر رئیس دولت وجود دارد، چه؛ آن سوی آب
برخی رسانههای خارجی در معنایابی حرف روحانی زمینهسازی برای بهبود روابط
با سعودیها را عنوان کردند.
آن شبی که عدهای بابت اعدام یک عالم بزرگ در عربستان سفارت این کشور در
تهران را به اشتباه آتش زدند سوال بزرگ این بود: «چرا دولت سعودی جرات این
اقدام را پس از سالها در زمان دولت روحانی پیدا کرده است؟» اما باز هم
خیلی زود عاملین اصلی و فرعی آن ماجرا دستگیر شدند. یک جستوجوی ساده
اینترنتی نشان میدهد دستگاههای مسؤول این کار هر چند در زمان حادثه
کمکاری کردند اما برخورد با مقصران خیلی سریع شروع شد. حالا اما بیش از یک
ماه است مردم فهمیدهاند مدیران ردهبالای دولت از خزانهای که ادعا میشد
خالی است کرورکرور حقالعمل برداشتهاند اما انگار اتفاق خاصی نیفتاده
است! بدتر اینکه رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس که از حامیان دولت هم
هست میگوید: «آقای رئیسجمهور! به عنوان یک نماینده در تابستان سال گذشته
به وزیر جنابعالی یادآور شدم مواردی خارج از عرف و قانون در حال انجام است،
جلوی آن را بگیرید اما اقدامی بایسته نکردید». این یعنی داستان برای امروز
و دیروز نیست و دولتیها از ماجرا خبر داشتند! حالا اما برای اینکه از
پاسخگویی درست و حسابی فرار کنند به کتابهای اتاق فکرشان «تفأل» زدهاند:
«یک چیز دیگه رو کن!» آقایان مشاور اما درست محاسبه نکردهاند،
برجستهسازی مساله عربستان مطرح کردن یک نقطه ضعف دیگر دولت است، پاشنه
آشیلی که دقیقا ادعای دولتیها بود: «بهبود روابط و احترام متقابل در سیاست
خارجی».
البته از حق نگذریم نیمی از این ادعا درست از آب درآمد و دستگاه دیپلماسی
ایران به کوچک و بزرگ دنیا احترام تمام و کمال گذاشت اما نیم دیگرش نه!
عربستان که در بدترین اوضاع دهههای اخیرش از هر لحاظ قرار دارد، به وزیر
دولت آقای روحانی ویزای ورود نمیداد، ماجرای فرودگاه جده هم که دیگر
نپرسید!
حالا که برای فراموشی حقوقهای «صعودی» پای «سعودی»ها وسط آمد دولت باید 2
پرونده بزرگ را جوابگو باشد؛ هم اینکه چرا دوستان کاخنشین «پدر معنوی»
دولت برای قهرمانان دیپلماسی تره خرد نمیکنند و گرفتن حق ایران از فاجعه
منا چه شد؟! و دومی هم اینکه چرا در دوران نفت مفت فروشی ژنرال زنگنه و در
دورانی که مردم برای سبدکالای ناچیز آنگونه تحقیر شدند، مدیران عالیرتبه
دولت حقوق که چه بگوییم «پول زور» میگرفتند؟!
یکی دیگر از نمایندههای حامی دولت که اتفاقا با جماعت کارگر هم «برو بیا»
دارد خطاب به معاون اول جناب روحانی میگوید: «در عمل دچار «رودربایستی با
رفقا» هستیم» همان رفقایی که از مرکز فرماندهی دولت یازدهم سفارش
مدیریتهای مهم و کلان گرفتهاند تعدادشان چقدر است؛ خدا میداند! نسخه
اتاق فکر رئیسجمهور بیش از اندازه ضعیف است؛ کمکاری رقبای انتخاباتی
روحانی در خرداد 92 در مقابل «کلید» فلزی زمان تبلیغات که سوار بر 2 سال
پایانی خرابکاری دولت قبل در مدیریت مطالبات بحق اجتماعی شد، دوستان را به
اشتباه انداخته است، فکر میکنند هنوز هم میتوانند در موضع «مدعی» باشند.
برجستهسازی و تغییر اولویتهای رسانه و افکار عمومی اگرچه گاه میتواند
به اینکه «مردم به چه چیز فکر کنند» جهت دهد اما مشاوران رسانهای دولت به
این توجه نداشتهاند که اگر این مساله در بحبوحه یک پدیده تثبیت شده
اجتماعی و بدون پاسخ مثل فیشهای نجومی رخ دهد، نه تنها نتیجه نمیدهد بلکه
نتیجه عکس خواهد داد، آن هم با رو کردن برگی که دولت در آن هم بازنده است و
تنها به تضعیف مضاعف روحانی میانجامد. رو کردن ماجرای سفارت عربستان در
حالی که این کشور در ایران بیش از اندازه منفور است، عجیب و بیفایده است.
سبد رأی جریان تجدیدنظرطلب که فعلا در اجاره تکنوکراتهای دولت یازدهم است
همان موضع نفرتی را از سعودیها دارند که بدنه انقلابی کشور دارند؛ آن هم
در شرایطی که به لطف الهی و همت وزارت اطلاعات عاملان انتحاری سعودی که
قرار بود در 50 نقطه تهران و شهرهای بزرگ حمام خون راه بیندازند، کشف و
دستگیر شدند. راه آخر برای ماهی گرفتن از آب گلآلود سفارت را هم یکی از
چهرههای قومیتگرای اصلاحات به صورت بامزهای لو داده است و مدعی شده
فرصتهایی برای قراردادهای اقتصادی وجود داشته که به خاطر ماجرای سفارت از
بین رفته است! همزمانی طرح این ادعای مضحک با شفافیت بیسابقه روحانی در
فرار از مساله اصلی(!) مهم است نه به این اندازه که سوال کنیم ارتباط
قرارهای اخیر با برخی سازمانهای آمریکایی برای لو دادن حسابهای مالی حساس
کشور با طرح این ادعا چیست؟ شاید «سفارت عربستان» اسم رمز تحولات منطقهای
بسیار حساس است. افکار عمومی اما اینقدرها منتظر نمیماند، برای همین است
که یکی از مشاوران رئیسجمهور از احتمال رو شدن سندهای جدیدی از حقوقهای
نجومی خبر میدهد و مینویسد: «این ظرفیت وجود دارد که تا پایان سال در
بازههای زمانی مختلف فیشهای حقوقی بیشتری آشکار شوند و پیوسته میزان
اعتماد به دولت کاهش یابد. اقدام قاطع دولت میتواند این زنجیره را قطع
کند». «امید» زیادی به این «اقدام قاطع» وجود ندارد، چه؛ شاید باید «در شهر
هر آن که هست گیرند».