سناریوی تسلیت برای شهید نتانیاهو!
تیر سال 1355 هواپیمایی که از تل آویو عازم پاریس بود توسط دو فلسطینی ربوده شده و به فرودگاه انتبه در اوگاندا منتقل شد. مبارزان فلسطینی با آزاد کردن مسافران غیراسرائیلی، خواستار آزادی تعدادی از زندانیان فلسطینی در بند رژیم صهیونیستی شدند. پاسخ تل آویو به این درخواست اعزام یگان 100 نفره کماندویی به انتبه بود. 13 تیر عملیات با شهادت مبارزان فلسطینی، کشته شدن تعدادی اوگاندایی و هلاکت افسر ارشد یگان کماندویی رژیم صهیونیستی پایان یافت. موساد طراحی و فرماندهی اصلی این عملیات را بر عهده داشت.
9
روز بعد دربار ایران نامهای به دفتر موساد در تهران ارسال کرد. در این
نامه از این عملیات تمجید شده و شهادت! افسر اسرائیلی تسلیت گفته شده بود.
افسر هلاک شده رژیم صهیونیستی که مقام بلند پایه ایران -به احتمال بسیار
زیاد شخص محمدرضا پهلوی- هلاکت وی را «شهادت»! نامیده و تسلیت گفته بود کسی
نبود جز یوناتان نتانیاهو، برادر بزرگتر نخست وزیر فعلی رژیم صهیونیستی.
این نامه تاریخی قرار است به زودی در نمایشگاهی در سرزمینهای اشغالی برای
نخستین بار در معرض دید قرار گیرد.
ماجرای فوق تنها نمونهای از روابط
خاص و پیچیده رژیم صهیونیستی و ایران پیش از انقلاب اسلامی است و درک درست
از رفتار تل آویو در موضوع چالش هستهای جمهوری اسلامی و غرب و توافق به
دست آمده، وابسته به آگاهی از چنین پیشینهای است.
نخست وزیر رژیم
صهیونیستی اعلام کرده است این توافق برای امنیت این رژیم خطرناک بوده و در
پی آن است که با فشار بر کنگره آمریکا مانع تصویب آن شود. اما آیا به راستی
چنین است و باید آنچه را تل آویو میگوید با آنچه واقعا باور دارد یکسان
دانست؟ دلایل و مستندات غیرقابل انکار نشان میدهد این توافق از پشتیبانی
تل آویو برخوردار است. درباره این دلایل و چرایی جار و جنجال ظاهری تل آویو
علیه توافق هستهای میان ایران و 1+5 میتوان به نکات زیر پرداخت؛
1-
مقامات آمریکایی از ابتدای دور جدید مذاکرات هستهای با ایران، بدون وقفه
صهیونیستها را در جریان ریز مذاکرات قرار دادهاند. اغلب مواقع پس از
پایان مذاکرات در یکی از شهرهای اروپایی، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا
یا وندی شرمن معاون وی، پیش از بازگشت به واشنگتن و ارائه گزارش به نهادها و
مسئولان مربوطه، راهی تل آویو شده و گزارش خود را ابتدا به مقامات رژیم
صهیونیستی ارائه میکردند. این موضوع نشان میدهد صهیونیستها کاملاً در
جریان مذاکرات بوده و بهتر از دیگران میدانند مذاکرات چه روندی را طی کرده
است. رابطه تلآویو و مذاکرات هستهای به اطلاع از جزئیات آن محدود نشده و
حتی به دخالت در محتوای آن نیز میرسد. شرمن چند روز پیش در جمع خبرنگاران
صهیونیست اعتراف کرد کارشناسان آمریکایی و اسرائیلی طی این مدت بطور مداوم
در تماس بودهاند و تل آویو بر بخشهای قابل توجه و مهمی از توافق تاثیر
داشته است. از این رو باید گفت سروصدا و جنجال صهیونیستها در برابر توافقی
که خود در تهیه آن نقش داشتهاند نمیتواند واقعی باشد.
2- رژیم
صهیونیستی تنها دارنده سلاح هستهای در منطقه است و گزارش منابع مختلف از
وجود بیش از 200 کلاهک هستهای که در اختیار این رژیم است حکایت دارد.
رژیمی که به ان.پی.تی نپیوسته و پای یک بازرس تسلیحاتی نیز هرگز به مراکز
اتمی آن نرسیده است. همچنین این رژیم از حمایت کامل واشنگتن برخوردار است.
پنج شنبه هفته گذشته جان کری، ارنست مونیز (وزیر انرژی) و جک لو(وزیر
دارایی) بیش از چهار ساعت در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا حضور یافتند و
به سوالات چالشی و دقیق سناتورهای این کمیته درباره توافق هستهای توضیح
دادند. قسمت قابل توجهی از این جلسه به این موضوع کلیدی و مورد اتفاق طرفین
-سناتورها و 3 وزیر آمریکایی- اختصاص داشت که امنیت اسرائیل سرلوحه سیاست
خارجی آمریکاست و در این مسئله شکی نیست. توافقی که 98 درصد اورانیوم
غنیسازی شده ایران را از بین میبرد، سانتریفیوژها را به شدت کاهش میدهد،
بازرسیهای شدیدی را به همراه دارد و... چگونه میتواند امنیت رژیمی مسلح
به 200 کلاهک هستهای را به خطر اندازد؟!
3- رژیم صهیونیستی در قبال
پیشرفتهای جمهوری اسلامی در دانش و تکنولوژی هستهای هیچگاه گزینهای جز
عملیات کثیف نداشته است. این عملیات گاهی بصورت یک ویروس رایانهای -مانند
استاکس نت- به دنبال اخلال در فعالیت مراکز هستهای ایران بوده و زمانی
دیگر بصورت ترور دانشمندان هستهای کشورمان بروز کرده است. برخلاف آنچه
مقامات رژیم صهیونیستی میگویند، با توجه به کمیت و کیفیت بازرسیهای پیش
بینی شده، یکی از آثار و نتایج این توافق افزایش اطلاعات غرب و به تبع آن
سیستم جاسوسی رژیم اسرائیل نسبت به این پرونده و اماکن و اشخاص درگیر در آن
است. از این رو خطر عملیات کثیف تل آویو علیه جمهوری اسلامی در آینده
افزایش یافته و هوشیاری بیشتر نهادها و مسئولین مربوطه را میطلبد.
4-
این توافق در حوزه روابط دیپلماتیک دو نفع آنی برای تل آویو به همراه دارد.
اگرچه روند نزدیکی این رژیم و آل سعود از سالها پیش آغاز شده اما توافق
باعث میشود این نزدیکی تقویت شده و به سوی علنیتر شدن پیش برود. رژیم
صهیونیستی با جار و جنجال درباره این توافق و خطرناک خواندن آن برای خود و
اعراب، میکوشد یک جابجایی استراتژیک را در سطح افکار عمومی و سیاستمداران
دنیای عرب انجام دهد. این سیاست جابجایی استراتژیک که از مدتها قبل کلید
خورده، معرفی ایران به عنوان تهدیدی برای اعراب و جا زدن تل آویو از یک
دشمن به عنوان متحد کشورهای وابسته عرب در مقابله با جمهوری اسلامی است.
نفع دیگر رژیم صهیونیستی از این توافق، افزایش باجی است که همیشه از آمریکا
میگرفته است. آمریکا بلافاصله پس از توافق اشتون کارتر، وزیر دفاع خود را
راهی سرزمینهای اشغالی کرد تا در برابر توافق هستهای با ایران، «بسته
غرامت» به صهیونیستها پرداخت شود. بستهای شامل انواع و اقسام تسلیحات و
جنگ افزارهای پیشرفته مانند هواپیماهای اف35 و... جالب آنکه تل آویو فعلاً
از دریافت این باج خودداری کرده است و البته چندی دیگر بستهای سنگینتر را
با منت گذاشتن بر واشنگتن دریافت خواهد کرد. البته باج خواهی تل آویو حد و
مرزی ندارد. تسیپی هاوزر دبیر کابینه سابق اسرائیل الزام آمریکا را به
الحاق رسمی منطقه اشغالی جولان به فلسطین اشغالی به عنوان پرداخت غرامت در
برابر توافق هستهای ایران جهت برقراری ثبات در منطقه خواستار شده است!
5-
دستگاههای امنیتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی در گزارشهای محرمانه خود به
سودمند بودن توافق مذکور برای این رژیم معترفند. گذر زمان و انتشار
گزارشهای محرمانه ابعاد بیشتری از این قضیه را فاش خواهد کرد. مقامات سابق
و بازنشسته این دستگاهها از بیان آشکار این مسئله ابایی ندارند. جان کری
در جلسه استماع سنا به گزارش شین بت -دستگاه امنیت داخلی رژیم اسرائیل-
درباره توافق هستهای اشاره کرد و گفت آنها توافق را به نفع تل آویو
میدانند و البته ساده لوح هم نیستند!
تل آویو 3 سناریو برای توافق
هستهای پیشبینی میکند. این سناریوها به زعم صهیونیستها عبارتند از؛ 1-
سناریوی تغییر از درون؛ این توافق بنا به آنچه آمریکاییها نیز امیدوارند
به تغییر از درون جمهوری اسلامی منجر شده و خطر ایران انقلابی رفع میشود.
2- سناریوی کره شمالی؛ توافق در اجرا شکست میخورد و ایران راه کره شمالی
به سوی بمب هستهای را میپیماید. 3- سناریوی شکیبایی راهبردی؛ ایران به
توافق پایبند مانده و پس از پایان آن توانایی هستهای خود را به شدت گسترش
داده و به سطح آستانه قدرت اتمی میرسد.
سناریوی مورد علاقه
صهیونیستها سناریوی تغییر از درون است. آنها به خوبی میدانند که هیچ راهی
جز توافق سیاسی پیش روی آنها و آمریکا وجود نداشت. جان کری بارها و بارها
چرایی این موضوع را تشریح کرده است. درد تلآویو و نتانیاهو چیز دیگری است.
او هنوز هم در خواب و خیال نامه سال 55 دربار ایران و تسلیت هلاکت برادرش
در قاب یک شهید است! او بخوبی میداند که این توافق چیزی از دشمنی جمهوری
اسلامی با ماهیت رژیم صهیونیستی کم نمیکند و فرستادن پادوهای آلمانی نیز
با وعده روابط تجاری دردی را دوا نخواهد کرد. نتانیاهو حق دارد عصبانی باشد
چرا که بازگشت ایران به 40 سال پیش و روابط گرم و صمیمانه با آن غیرممکن
است.