چرا توافق هستهای را باید شبیه «اسب تروا» دید؟
دکتر تقی راستگو: گزاره «پایان مناقشه هستهای ایران با غرب» در حالی تبدیل به «شاهبیت» برخی رسانههای داخلی کشور شده که با رصد اظهارات متناقض برخی مقامات رسمی دولت ایالات متحده در چند روز اخیر به نظر میرسد باید به جای «پایان مناقشه» از «آغاز فاز جدید مناقشه ایران با غرب» سخن به میان آورد. در حالی که مقامات دولت ایران سرمست از پیروزی در مذاکرات از دوستی و تعامل حداکثری با کشورهای دنیا بویژه قدرتهای غربی دم میزنند، مقامات رسمی و حکومتی آمریکا همچنان بر امکان استفاده از گزینه نظامی علیه ایران تاکید دارند.
سخنان «جاش ارنست» سخنگوی کاخ سفید در روزهای اخیر نمونهای آشکار از
اظهارات پر تناقض مقامات آمریکا درباره موضوع هستهای ایران است. وی با
تاکید بر تقویت گزینه نظامی آمریکا علیه ایران در دوران پس از توافق
هستهای گفت: «نکته کلیدی این است که پس از توافق، گزینه نظامی نهتنها
کنار نمیرود بلکه تقویت هم میشود، چراکه طی این سالها ما [آمریکا و
اسرائیل] جزئیات بیشتری از برنامه هستهای ایران جمعآوری خواهیم کرد».
وی در اظهاراتی شگفتانگیز و گستاخانه تصریح کرد: «زمانی که وقت
تصمیمگیری فرماندهان نظامی آمریکا و اسرائیل درباره هدفگیری میرسد، به
دلیل اطلاعاتی که طی این سالها به لطف رژیم بازرسیها جمعآوری کردهایم،
آن تصمیمات به طرز چشمگیری مبتنی بر اطلاعات بوده و توانمندیهای ما
ارتقا یافتهاند».
شاید در نگاه اول و به تعبیر بسیاری از دولتمردان یازدهم این اظهارات تنها
برای مصرف داخلی(!) کاربرد داشته باشد لکن با مروری بر تعارضهای آشکار
میان ایران و آمریکا که در روزهای اخیر توسط امام خامنهای رهبر حکیم
انقلاب برای چندمین بار مورد تاکید قرار گرفت و نیز بررسی ادبیات مربوط به
«عملیات فریب»، نه باید و نه میتوان نسبت به اینگونه اظهارات بیتوجه بود.
رهبر بصیر انقلاب در آخرین رهنمودهای حکیمانهشان در خطبههای نماز عید
سعید فطر در همین رابطه فرمودند:
«با این مذاکرات و با متنی که تهیه شده است، در هر صورت سیاست ما در مقابل
دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همانطور که بارها تکرار
کردهایم، ما با آمریکا درباره مسائل گوناگون جهانی و منطقهای مذاکرهای
نداریم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکرهای نداریم؛ گاهی در موارد استثنایی
مثل این مورد هستهای، براساس مصلحت، مذاکره کردهایم؛ این مورد هم فقط
نبوده است، قبل از این هم مواردی بوده است که من در سخنرانیهای عمومی قبلی
به آنها اشاره کردهام. سیاستهای آمریکا در منطقه با سیاستهای جمهوری
اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد».
همین مواضع صریح نشان از تعارضات جدی ایران با دولت آمریکا دارد. بر همین
اساس است که صحبت از دستیابی به توافق و تفاهم بر سر حتی موضوع هستهای
چندان واقعبینانه به نظر نمیرسد. بنابراین میتوان اظهارات روزهای اخیر
مقامات آمریکایی از جمله سخنگوی کاخ سفید و همچنین «اشتون کارتر» وزیر
دفاع آمریکا که دیروز در فلسطین اشغالی سخنانی مشابه «جاش ارنست» بیان کرد
را نشانهای بر عملیات فریب رژیم آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران دانست.
عملیاتی که تفاهم و توافق موقت هستهای در وین اتریش تنها بخشی از آن است.
در ادبیات مربوط به موضوع فریب در مطالعات استراتژیک غالباً بنا به سطح و
برد اثرگذاری، فریب را به 3 دسته «فریب عملیاتی»، «فریب تاکتیکی» و «فریب
استراتژیک» تقسیم میکنند. چنانچه آثار و نتایج طراحیشده برای عملیات
فریب، موجب وارد آمدن ضربات بسیار شدید شود و هزینههای غیرقابل جبرانی را
که موجب وارد آمدن آسیبهایی با تاثیرات بلندمدت یا دائمی بر حریف شود به
دنبال داشته باشد، آنگاه آن فریب، فریب استراتژیک نامیده میشود. نکته حائز
اهمیت آن است که اقدامات فریب دولت ایالات متحده علیه دولتهای مخالف خود
از مشهورترین نمونههای فریب استراتژیک در طول تاریخ معاصر به شمار میآید.
با مروری بر تکتک عبارات مطرحشده از سوی دولتمردان آمریکایی در روزهای
اخیر- بویژه نمونههای اشارهشده- توافق اخیر هستهای نیز بخشی از عملیات
فریب آمریکا علیه ایران است. عملیات فریبی که به حسب ابعاد و برد آثارش
قطعاً باید بهعنوان عملیاتی «استراتژیک» از آن نام برد. این مهم آنجا
بیشتر خودنمایی میکند که نگاهی به تصویب قطعنامه 2231 شورای امنیت و بویژه
موضوعاتی چون «مکانیسم ماشه» اندازیم.
آنگونه که از شواهد و قرائن موجود پیداست، غرب به دنبال آن است تا مطابق
با اظهارات «جاش ارنست» ضمن افزایش اطلاعات خود از توان نظامی و تسلیحاتی
ایران، مقدمات لازم برای تهاجم نظامی احتمالی علیه کشورمان را فراهم آورد.
بر همین اساس میتوان توافق وین را به اسب تروایی تشبیه کرد که قرار است با
خود جنگاوران غربی (بخوانید جاسوسان اسرائیل) را به طور پنهان وارد
حریمهای نظامی- امنیتی کشور کند. بر همین اساس میتوان با بهرهمندی از
داستان تاریخی جنگ تروا، توافق هستهای ایران با غرب در پایتخت اتریش را
اینگونه بازخوانی کرد:
«غرب (یونان) پس از آنکه نتوانست پس از سالها محاصره و تحریم اقتصادی،
ایران (تروا) را به زانو درآورد بر آن شد تا با طرحریزی عملیات فریبی به
نام توافق هستهای (اسب تروا) به تقابل با ایران (تروا) بپردازد. بر همین
اساس با پنهان کردن سربازان خود در داخل توافق هستهای (اسب زیبای تروا)
ضمن وسوسه و فریب سربازان ایرانی (سربازان تروا) موجبات ورود بیسر و صدای
جنگاوران خود به قلب ایران (تروا) را فراهم کرد و توانست پس از چند دهه
محاصره و تحریم ناموفق، ایران (تروا) را به زانو درآورد».
در پایان بر این نکته باید تاکید کرد و نسبت به آن گله نمود که دولتمردان
حامی نقد(!) این ادعا را درباره غربیها (مثلا اظهارات سخیف ارنست و کارتر)
کاملا رعایت میکنند و با سمحه و سهله از کنار تهدیدات آمریکاییها
میگذرند ولی کافی است یک کارشناس فنی یا یک تحلیلگر به قسمتی از توافق
خرده بگیرد، داغ و درفش را آماده میکنند!
ضروری است سخنگوی محترم دولت، پاسخی متناسب به اظهارات زشت همتای خود در آمریکا بدهد.