پازل قطعنامه و امنیت اسرائیل
مجتبی اصغری: در شرایطی که دولت یازدهم و موافقان مذاکرات هنوز موفق نشده بودند بر سر رقم میزان داراییهای بلوکهشده ایران به تفاهم برسند و حساب و کتاب معامله «برد- برد»(!) با آمریکا را سر و سامان دهند، قطعنامهای که در تمام طول مذاکرات به عنوان برگ برنده طرف ایرانی در رژیم رفع تحریمها مورد استناد قرار میگرفت، با مفادی عجیب و غریب به جریان افتاد.
هر چند ظاهرا سکر موفقیت نسبی در مذاکرات به فلج موقت دستگاه دیپلماسی منجر شده و توان هرگونه عکسالعمل بموقع و سریع در برابر مفاد قطعنامه را از آنها ستاند اما با بررسی آنچه در قطعنامه «قطعی» شده، به نظر میرسد مسیر برای تحمیل موضوعات دیگری غیر از ماجرای پیچیده «راستیآزمایی هستهای» هموار شده و بناست در شورای امنیت سازمان ملل با سلاح «تعهدات بینالمللی» به ایران تحمیل شود.
قطعنامه جدید نه تنها قطعنامههای قبلی را رزرو نگاه میدارد تا هر زمان
که غربیها خواستند رژیم تحریمها را احیا کنند، بلکه همه تحریمهای مندرج
در آنها را نیز به رسمیت میشناسد بنابراین تنها اتفاقی که در اینجا
نیفتاده خاتمه بخشیدن به آن قطعنامههاست! در حالی که رئیسجمهور روحانی و
جواد ظریف قویا معتقد بودند به واسطه صدور قطعنامه جدید، موضوعات قبلی کأن
لم یکن خواهد شد!
برجام یا برنامه عملی تهیهشده با هدف «راستیآزمایی» برنامه هستهای
کشورمان نیز در همین قطعنامه به صورت رسمی نادیده گرفته شده است. به نحوی
که رسما، اقدامات محدودیتساز و پرهزینه واگذارشده بر دوش برنامه هستهای
ایران، صرفا یک اقدام اعتمادساز قلمداد شده است که میتواند «مفید» باشد و
نه «مکفی»!
به این ترتیب میتوانیم نتیجه بگیریم هدف از مذاکرات علاوه بر اینکه
«برنامه هستهای» کشورمان یا حتی ادعاهای نظامی و حقوق بشری نبوده، بلکه
پای همه اختلافات جدی ایران و غرب نیز در شکل «تعهدات بینالمللی تحمیلی»
به ساختار تحریمها باز شده است.
تاکنون بسیاری از سیاستمداران آمریکایی و اروپایی به ساختگی بودن ادعاهای
نظام لیبرال ـ سرمایهداری ضد برنامه صلحآمیز هستهای کشورمان اعتراف
کردهاند، پس طبیعی است هدف از مذاکرات 12 ساله با ایران دستیابی به
«برجام» و «راستیآزمایی» از ماهیت آشکار صلحآمیز بودن برنامه اتمی ایرانی
نبوده است.
روز گذشته خبرگزاری فرانسه به نقل از وزیر اقتصاد آلمان که دیروز وارد
کشورمان شد، اعلام کرد: «به رسمیت شناختن اسرائیل شرط روابط قوی با ایران
است. من مکررا این موضوع را در جریان سفرم به تهران شفافسازی خواهم کرد!»
وزیر خارجه آمریکا نیز 2 روز پیش از این در مصاحبه با شبکه PBC تاکید کرد:
«اوباما آماده است روابط با دولت نتانیاهو را که در طول تاریخ 2 کشور
بینظیر بوده، باز هم ارتقا دهد و برخی دغدغههای خاص اسرائیل را برطرف
کند. هر چند قویا معتقدیم بعد از توافقنامه هستهای، اسرائیل امنتر خواهد
بود. جالب است کسانی که با این توافقنامه مخالفت میکنند، هیچ گزینه دیگری
را ارائه نکردهاند. آنها فقط میگویند چرا آنها را با تحریمها له نکردید!
به شما علت آن را که گفتم، زیرا ثابت شده است آنها با تحریمها له و شکسته
نمیشوند».
پیش از این گفتیم همه گروههای حامی «طرح سازش ایران و آمریکا»، مورد
حمایت و فرماندهی تشکیلات برادران راکفلر قرار دارند. این موضوع برآمده از
هیچ نوع تحلیلی نیست و مراجعه به سایت رسمی بنیادهایی همچون مرکز خلع سلاح
پلوشرز، نایاک، ایران پروجکت، پاگواش و امثالهم برای اطلاع از حامیان مالی
آنها کفایت میکند.
برخلاف تصور بسیاری از ایرانیان، موضوعات مطرحشده در جلسات 10 سال اخیر
بنیادهای مذکور در رابطه با ایران بیش از آنکه مرتبط با «برنامه هستهای»
کشورمان و احتمال ساختگی استفاده ایران از «بمب اتم» بوده باشد، برآمده از
هدف بسیار مهم و آشکار «تامین امنیت و ادامه حیات اسرائیل» در منطقه بوده
است.
در جلسات بنیادهای مذکور، سیاستمداران جمهوریخواه و دموکرات، انگلیسی و
فرانسوی و آلمانی؛ در کنار امنیتیترین چهرههای رژیم غاصب صهیونیستی
درباره راهکارهای تامین امنیت اسرائیل در منطقه با حضور برخی ایرانیان
خیانتپیشه به بحث و گفتوگو میپرداختند! از «آریل لویت»، رئیس اداره
امنیت بینالملل و کنترل تسلیحات وزارت جنگ اسرائیل تا «یوزی روبین»
بنیانگذار سازمان دفاع موشکی اسرائیل، از «اشلومو بروم» مدیر برنامهریزی
استراتژیک نیروی دفاعی اسرائیل تا «اِفرِیم هالِوی» و سایر رؤسای سابق و
فعلی موساد!
«امنیت اسرائیل» در حقیقت امنیت اعضای کلوب «نظام لیبرال ـ سرمایهداری»
است، چراکه همواره در طول 60 سال اخیر، رژیم غاصب صهیونیستی نقش بدافزار
منطقهای و پایدارکننده موقعیت لیبرال ـ سرمایهداری در خط مقدم درگیری با
اسلام را عهدهدار بوده و درک این موضوع بسیار فراتر از کشف علاقه سیاسی
اوباما و نتانیاهو ارزشمند است. فراموش نکنیم حتی در دورهای که نتانیاهو
در بلوفی سیاسی خود را آماده آغاز جنگی رسمی و بدون حمایت متحدان غربیاش
ضد ایران نشان داد، مقامات رسمی انگلیس به عنوان مادر مولد صهیونیسم در
خاورمیانه، در موضعی رسمی اعلام کردند: «حتی اگر اسرائیل به علت اتخاذ
مواضع شتابزده سیاسی- نظامی از دست برود هم ما نیازمند برپایی یک دولت
صهیونیستی دیگر در منطقه خاورمیانه خواهیم بود».
این مواضع دقیقا خلاف موضع ملتهای اسلامی و جمهوری اسلامی در قبال رژیم
غاصب صهیونیستی است... چه توافق تصویب بشود و چه نشود؛ چه به مرحله اجرا
برسد و چه نرسد؛ چه قطعنامه صادر شود و چه نشود؛ اسرائیل امنتر نخواهد شد!
به نظر میرسد این موضوع اصل آغاز بهانهجوییهای هستهای و حقوق بشری و
نظامی منجر به مذاکرات است و اختلافات اسلام و لیبرال ـ سرمایهداری را به
عنوان رقبایی که به قول غربیها منافع آنها حتی از 5 درصد اشتراک نیز
برخوردار نیست، هدف قرار داده است.
امروز ژئوپلیتیک جدید منطقه که با تمرکز بر نقشآفرینی داعش به عنوان
بازوی نظامی جدید صهیونیستها برای زایش فرزند نامشروع غرب تحت عنوان
«خاورمیانه جدید» طراحی شده بود به واسطه مقاومت گروههای اسلامی شیعه اعم
از حزبالله لبنان، حشد شعبی و جیشالمهدی عراق، انصارالله یمن و سایر
تشکلهای مقاومت مردمی در سوریه و غزه و فلسطین تحت مدیریت محسوس مستشاران
نظامی ایرانی، رخ نمایانده است. به امید خدا با کامل شدن عملیات پاکسازی
استان الانبار که از سوی آمریکا و سعودی به عنوان هدفگذاری محال بسیج
مردمی عراق خوانده شده بود، خط محاصره منطقه با شکست بازوان داعشی
صهیونیستها شکسته خواهد شد.
در چنین شرایطی، دیگر شریک صهیونیستها یعنی آلسعود نیز از موقعیت
متزلزل داخلی و گرفتار در باتلاق خارجی یمن، برخوردار است و امید چندانی به
اجرای مطابق برنامه طرحهای آمریکایی- اسرائیلی نخواهد ماند. این موضوع
بسیار مهمی است که از قدرت تاثیرگذاری بر آینده جهان برخوردار است و توافق
هستهای ایران و غرب از کوچکترین قدرتی برای خنثیسازی آن برخوردار نیست.
به همین دلیل بود که پیشتر کنکاش در تغییرات ژئوپلیتیک منطقه را به
عنوان عاملی مهم و خبردهنده از عدم حرکت جهان به سمت «صلح» حتی با وجود
توافق هستهای ایران و آمریکا برمیشمردیم. موضوعی که با تعلل عجیب تیم
مذاکرهکننده کشورمان در رفع تحریمهای تسلیحاتی ایران حقیقتا جای تامل
دارد!
باقی ماندن ایران زیر تیغ یک قطعنامه ظالمانه جدید با امضای خودمان، بر
خلاف اعلام رسمی و تاکید تیم مذاکرهکننده و رئیس دولت یازدهم مبنی بر خروج
ایران از موقعیت سیاسی، نظامی و امنیتی پیش از اعلام توافق، دلیلی بر صحت
تحلیلهایی است که تاکنون ارائه کردهایم، هر چند امیدواریم توافق ناقص
فعلی و قطعنامه خنثیکننده پشتبند آن، موقعیت کشورمان را به جنگ نزدیک
نکرده باشد.