نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

فقط «توافق» بشود!

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۷ ق.ظ
محمدرضا کردلو: نمی‌دانم آیا می‌شود نام رخداد اخیر در وین را یک «فتح» گذاشت؟ یا اصلا می‌توان به مجموعه مذاکرات هسته‌ای از همان اول تا به امروز ظفرمندانه نگاه کرد؟ برد- برد یعنی چه دقیقا؟ داده‌ها و ستانده‌ها چیست؟ نکند ما هم شبیه طرفداران تیم بازنده صرفا به خاطر حرف‌های سخنگوی استادیوم جشن قهرمانی بگیریم؟ و سوال‌های زیاد دیگری که این روزها وجود دارد. تیم محترم، مومن و متعهد مذاکره‌کننده قطع به یقین برای آنچه امروز حاصل شده است، زحمت فراوانی کشیده‌اند اما ‌آیا این امر دلیل موجهی برای این گزاره است که «متن تهیه‌شده هسته‌ای بی‌عیب و نقص و بدون اشتباه» باشد؟ قطع به یقین علاقه‌مندان به منافع ملی کشور اینطور به موضوع نگاه نخواهند کرد وقتی ببینند در جاهایی از متن تهیه‌شده خلأهایی عمیق و در تضاد با منافع کشور وجود دارد. حتی شادی‌کنندگان قلیل و بی‌خبر هم اگر خبردار شوند طور دیگری عمل خواهند کرد.

بحث چیز دیگری است اما. در بهترین حالت، ستانده‌های ایران در مذاکرات هسته‌ای چیست؟ مهم‌ترین دستاورد مذاکرات با فرض بسیار خوش‌بینانه (فرض محال که محال نیست!) لغو همه  تحریم‌های مربوط به هسته‌ای است که اتفاقا این تحریم‌ها بخشی از مجموعه تحریم‌هایی است که علیه ایران در طول این سال‌ها بی‌دلیل و ناروا اعمال شده است. به عبارت دیگر قرار بود در رهگذر این مذاکرات بخشی از تحریم‌های علیه ایران لغو شود. اینکه در حال حاضر امکان این مهم در متن تهیه شده وجود دارد یا خیر خود بحث مفصلی می‌طلبد. اما قرار بود تحریم‌هایی  که به امضای شخص آقای مودب و باهوش، پس از فتنه 88 بر کشور تحمیل شد، لغو شود. ماجرا از این قرار است که اوباما در سال 89 با استفاده از فرصت تاریخی‌ای که براندازان و اغتشاشگران پس از انتخابات سال88 در اختیارش گذاشتند، تحریم‌های‌ به معنای واقعی کلمه ظالمانه‌ای را علیه ایران به تصویب رساند. تحریم‌هایی که شؤون مهمی از زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داد. رئیس یکی از بیمارستان‌های بزرگ تهران در جلسه‌ای می‌گفت: این آخری‌ها وقتی جهت انتقال داروی برخی بیماری‌های خاص با طرف‌های غربی برای مذاکره می‌رفتند برای اینکه عمق تحریم‌های ظالمانه را نشان بدهند، تصویر کودکان بیماری را می‌بردند تا مگر اشقیا به واسطه مسائل عاطفی هم که شده دست از ظلم بردارند. خودش مثال دشت کربلا را می‌زد و علی اصغر امام حسین(ع). آخرش اما چه اتفاقی افتاد. هیات درمانی مذاکره‌کننده غربی گفته بودند نمی‌توانند تحریم را نادیده بگیرند و برخلاف وعده قبلی، در ازای ارزهایی که ایران برای انتقال دارو به آنها داده بود قرص‌های استامینوفن و آسپرین فرستاده بودند! باورش شاید سخت باشد اما همه این کارها را غربی‌ها کردند. این تحریم‌های ظالمانه فقط در دارو و درمان نبود، حوزه‌های دیگری را هم پوشش می‌داد. البته قطعا آب خوردن، دیگر هیچ ربطی به تحریم‌ها ندارد و اینگونه مشکلات بیشترش به قول علامه جوادی‌آملی از بی‌عرضگی مسؤولان است!
حالا گفته می‌شود در رهگذر این مذاکرات، قرار است بخشی از تحریم‌های ظالمانه و ناروا و بی‌جهت که حتی دلیل مشخصی هم برای اعمال نداشت، برداشته شود. به تشبیه قصه قلعه حیوانات و به زبان اسب نجیب داستان: «چه فتحی؟ وقتی چیزی را که قبلا داشته‌ایم، گرفته‌ایم؟» عجیب است که برخی در این میان از شادی هلهله می‌کنند و پا می‌کوبند! این مذاکرات not only نباید آغاز ذوق‌مرگ شدن برای ارتباط با آمریکا باشد but also باید آغاز روندی برای محاکمه اوباما باشد! که چرا در این سال‌ها بر این ملت که با او و کشورش هیچ کاری نداشته‌اند، اینطور سخت گرفته است و بی‌حیا با وقاحت تمام نوروز به نوروز برای تبریک عید پشت دوربین می‌آید و می‌گوید: هدف تحریم‌ها مردم ایران نیستند!
با این همه اما خوشحالی «بزک‌کنندگان آمریکا» چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ اعتقادات و اصول دینی به کنار، عرف دیپلماسی بین‌الملل که طی این 23 ماه آمریکا مدام خلاف آن عمل کرد به کنار، حتی نگاه انسانی و مسائل عاطفی هم به کنار اما کسی اگر اندازه ذره‌ای ملی‌گرا و میهن‌دوست هم باشد، می‌تواند در قبال این قصه شادی کند؟ گویا عده قلیلی می‌توانند! قابل تامل آنکه مروجان نظریه تطبیق دوران فعلی با مقاطع تاریخی مختلف از صلح حدیبیه تا قطعنامه 598، از صلح امام حسن(ع) تا کربلا که گفته شد «درس مذاکره است»، نه هنگام طرح و ترویج این تطبیق‌های محیرالعقول و نه حالا که یک متنی به کشور آورده شده است، نگفتند اقتضائات این تطبیق‌ها را می‌پذیرند یا خیر؟
بر فرض نادرست تطبیق صلح امام حسن(ع)؛ اولا چه کسانی بعد از انعقاد قرارداد امام مجتبی با معاویه شادی و پایکوبی کردند؟ در ثانی بر فرض محال درست بودن این تطبیق غلط، امام حسن(ع) بعد از صلح با معاویه با وی اظهار دوستی کرد؟
 طبیعی بود که آن تطبیق‌های غلط این شادی‌های بی‌توجیه را هم در پی داشته باشد. البته وقتی استاد اصلاح‌طلب دانشگاه به استدلال شاه قاجار در کرسی محترم دانشگاه تکیه می‌زند و می‌گوید: «انرژی هسته‌ای می‌خواهیم چه کار؟» یعنی اصلا برایش مهم نیست که چه داده‌ایم و چه گرفته‌ایم، مهم این است که هر طور هست «توافق» بشود. به هر قیمتی! با هر ضرب و زوری! با هر خاصیتی که می‌شود مهم نیست. فقط «توافق» بشود!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۳۰
امیر مهدوی