دوران سعدآباد گذشته است
سیدعابدین نورالدینی: پایان انشای برجام یک گام بلند به سمت جلو است اما اینکه قضاوت درباره این انشا چیست، به نظر باید مدتی صبر کرد تا متن ترجمه دقیق و صحیح آن در دسترس قرار گرفته و مورد بررسی قرار گیرد. قریب به 2 سال مذاکرات هستهای در دولت مستقر این تجربه را حاصل کرده که ارزیابی دقیق مذاکرات و توافقات را باید با استناد به سند مکتوب انجام داد. بر همین اساس اگرچه تفاسیر اوباما و جان کری از محتوای جمعبندی برجام، نگرانکننده، ناقض اظهارات آقای روحانی در اینباره و یادآور نزاع فکتشیتها پس از توافقات ژنو و لوزان است اما نه میتواند محل استناد برای رد جمعبندی برجام باشد و نه حرف سادهدلان مبنی بر مصرف داخلی داشتن این مواضع اهمیت بحث و بررسی دارد.
بنابراین بسیار مهم و این مهم منطقی و واقعبینانه است که در شرایط فعلی اقدام شتابزدهای، چه در حمایت و چه در نقد این جمعبندی انجام نگیرد. باید با تامل متن را دقیق و منصفانه قضاوت کرد.
البته این کاملا قابل درک است که بسیاری در کشور نگاه مساعدی نسبت به متن جمعبندی ندارند. دلایل این موضوع نیز مشخص است.
فرآیندی که طی 2 هفته اخیر در مذاکرات وین طی شد، حداقل در ظاهر
نمیتوانست منجر به جمعبندی شود. 6 روز قبل از آنکه انشای برجام به پایان
برسد، بنیانهای مذاکرات براساس اظهارات طرفین تکانههای شدیدی خورد! وزیر
امور خارجه ایران روز جمعه گذشته از «تغییر موضع» و زیادهخواهی
آمریکاییها سخن گفت! و همتای آمریکایی او نیز ایران را تهدید به ترک میز
مذاکره کرد!
این اختلاف و لحن طرفین از آن جهت مهم و قابل تامل بود که 2 سال پس از
آغاز مذاکرات و در مراحل انتهایی ایجاد شد و قاعدتا نمیتوانست مربوط به
مسائل ابتدایی باشد. با این حال اما از بعدازظهر جمعه فضای مذاکرات آرام
آرام به مسیر قبل بازگشت و در نهایت منجر به جمعبندی برجام شد! بهرغم طرح
سوال در رسانهها، اما تاکنون هیچ توضیحی درباره اینکه محتوای اختلاف پیش
آمده چه بود، ارائه نشده است! به عبارتی هنوز مشخص نیست در چه مسائلی موضع
آمریکا تغییر کرد و اکنون که جمعبندی برجام به پایان رسیده آیا آمریکا
مجددا به موضع گذشته بازگشته یا نظرات خود را اعمال کرده است؟ بنابراین
خبر جمعبندی برجام، در انتهای یک فرآیند ثابت و مشخص اعلام نشده است!
از سوی دیگر آیا رفتار دولت پس از توافق ژنو، بیانیه لوزان و نیز انشای
برجام توانسته است موجب جلب اعتماد عمومی شود؟! متاسفانه در همین فقره
اخیر، تهدید منتقدان جمعبندی برجام توسط آقای رئیسجمهور، اساسا تناسبی با
شرایط کشور پیروز در یک منازعه خارجی ندارد! به هر حال سابقه رفتارهایی که
پس از ژنو و لوزان شد و نیز تهدید منتقدان و توصیه به سکوت، اندوخته
گرانبهایی برای افکار عمومی و بویژه جامعه انقلابی ایجاد کرده است تا
درباره واکنش به متن برجام، محتاطانه و واقعبینانه اقدام کنند. افکار
عمومی اکنون پس از قریب به 2 سال مذاکره، یک نگاه و درک واقعبینانه از
تحولات بهدست آوردهاند و ترجیح میدهند خارج از گود رقابتهای جناحی،
مذاکرات را در آزمون عمل بسنجند. اقدام عاقلانه هم همین است. حتی اگر
متن برجام قابل قبول هم باشد -که هنوز قضاوت درباره آن زودهنگام است- آنچه
مهم است؛ اجرای این متن و تعهدات آن است. آنچه روی کاغذ است باید در صحنه
عمل مشاهده شود. اگر وعدهای به مردم داده شده است، محل تحقق آن وعده، نه
روی کاغذ بلکه درون جیبها و روی سفرههای مردم است. آقایان این را به خاطر
داشته باشند که قطعا تسامح روا داشته شده نسبت به نحوه اجرای تعهدات در
توافق ژنو، اینجا یعنی در توافق برجام جایی نخواهد داشت. اگر در ژنو با
توجیهاتی نظیر اینکه این توافق یک توافق اولیه است؛ نقض عهد طرف آمریکایی
تخفیف داده میشد اما اکنون زمان اجرای جزء به جزء تعهدات است. قطعا و بدون
تردید کوچکترین نقض عهدی از سوی طرف مقابل، به معنای فسخ این توافق
بینالمللی است! تسامح اینجا دیگر معنایی نخواهد داشت.
در کنار توجه به این مسائل، توصیه ویژه به برادران انقلابی هم این است که
غیرت دینی و انقلابی خود را نگه دارند و همواره نسبت به مذاکرات هستهای یک
اصل بدیهی را فراموش نکنند: دوران بدهبستانهای سعدآباد و پاریس گذشته
است. مهمترین دلیل آن مطالبه عمومی نسبت به حراست از حقوق هستهای است و
دلیل مهم دیگر، حضور مستمر جریان انقلابی در میدان و زیر نظر داشتن مذاکرات
هستهای است. جامعه ایرانی طی 2 سال اخیر شاهد یک واقعیت بسیار مهم بوده
است. مردم نسبت به مذاکرات هستهای، از یکسو شاهد فعالیت و نقد یک جامعه
پویا، منطقی و
با اخلاق بودند و البته سوی دیگر این ماجرا را هم دیدند. جامعه انقلابی
قطعا این را یقین میداند که نظام زیر بار توافق ناقض خطوط قرمز نخواهد
رفت. باید به تدابیر نظام اعتماد کرد و آن را پذیرفت. و در آخر اینکه «من
خوشبین نیستم» مبتنی بر یک نگرش و دید وسیع انقلابی و حاصل اشتراک قرنها
تجربه است! «من خوشبین نیستم» در واقع بر عدم حسن نیت استکبار دلالت دارد و
این عدم حسننیت نه در متن که در مقام اجرا مشاهده میشود. کما اینکه در 2
سال اخیر نیز بارها مصادیق و آثار آن مشاهده شد.