آمریکاییها
زیر پوست مذاکرات هستهای اهدافی به غیر از مناقشه هستهای را دنبال
میکردند که به تیم مذاکره کننده هشدار داده شد گفتگوها فقط پیرامون مسائل
هستهای باشد. آمریکاییها عادیسازی روابط با تهران و متقاعد کردن دولت
ایران به عدم حمایت از مظلومان فلسطینی و حزب الله و ارائه علاماتی برای
همگرایی با سیاستهای تجاوزکارانه واشنگتن را طلب میکنند و خودشان هم
میدانند این عملی نیست. به همین دلیل دنبال "تغییر رژیم" با برپایی فتنه
در قالب جنگ نرم هستند. آنها دو پروژه 10 ساله را در این باره اجرا کردند و
سرشان به سنگ خورد. فتنه 18 تیر 78 و فتنه انتخابات سال 88 حکایت از دو
پروژه براندازی داشت. اکنون آمریکاییها تا سال 98 فرصت دارند پروژه سوم
خود را عملیاتی کنند. اینکه در مذاکرات هستهای روی محدودیتهای 10 سال به
بالا تاکید دارند به دنبال این هستند که در این بازه زمانی از فتنه سوم،
آبی برای آنها گرم شود.
برگردیم به مذاکرات هستهای! آیا با
توافق هستهای تکلیف مبارزه با استکبار از دوش ملت ایران برداشته میشود؟
این سئوالی بود که دانشجویان در دیدار اخیر با رهبر انقلاب به نمایندگی از
ملت ایران با معظم له در میان گذاشتند. ایشان فرمودند: "خود را برای ادامه
مبارزه با استکبار جهانی آماده کنید. آمریکا اتم مصادیق استکبار است." و
تاکید فرمودند: "مگر مبارزه با استکبار جهانی تعطیلبردار است؟"
پس تکلیف مذاکره و رابطه با آمریکا با این بیان صریح روشن است. میماند نتایج مذاکره با آمریکا!
1-
اگر مذاکرات به نتیجه نرسد و آمریکاییها همچنان به زیادهخواهی خود ادامه
دهند طبیعی است یک موج جدیدی از خشم و نفرت مردم علیه آمریکا و شرکای بین
المللیاش در داخل به راه خواهد افتاد. ملت ایران در عزم خود برای تداوم
مبارزه تردید نکرده و همان مسیر عزتمندانه گذشته را با اقتدار پیش خواهد
برد. در این وادی جشن معنا ندارد، عزا هم بیمعنی خواهد بود. به قول رئیس
جمهور کاری خواهیم کرد که در مخیله آنها هم خطور نکند.
2- اگر
مذاکرات به نتیجه برسد و حتی خطوط قرمز نظام در توافقات رعایت شود که
تاکنون هیچکدام از سوی طرف مقابل رعایت نشده، باز هم جشن بیمعناست چون ما
در یک مصالحه بینالمللی یک سری محدودیتها را پذیرفتهایم و یک سری
امتیازات را دادهایم، سرعت پیشرفت در فناوری هستهای را پایین آوردیم،
ملاحظاتی را به شرح آنچه توافق کردهایم، پذیرفتهایم. فهرست این ملاحظات
جایی برای اظهار شادمانی و جشن و پایکوبی نمیگذارد.
آمریکاییها
وقیحانه در همین روزها بزرگترین بمب هستهای خود را آزمایش کردند. آنها با
زیر پا گذاردن پیمان ان.پی.تی با آزمایش بمب هستهای گرانشی این پیام را
به جامعه جهانی دادند که در مدرنیزه کردن و نوسازی زرادخانه اتمی خود تردید
ندارند.
در همان حال با پررویی در برابر تیم مذاکره کننده
هستهای ما روی چهار عدد سانتریفیوژ چانهزنی میکنند و فناوری هستهای ما
را حتی در تولید سوخت هستهای که کارکرد تولید انرژی دارد و یا فعالیتهای
هستهای ما در قلمرو تولید دارو یا کارکردهای کشاورزی را برنمیتابند. آیا
این توافق که ما حتی قبل از آغاز مذاکرات تولید اورانیوم
20 درصد را برای اعتمادسازی متوقف کردیم و به غنیسازی زیر 5/3 درصد رضایت دادیم جشن گرفتن دارد؟
مقایسه
توافق هستهای با پذیرش قطعنامه 598 قیاس مع الفارق است. تمامی متن
قطعنامه 598 به نفع ایران بود و دیدیم پس از آن سازمان ملل، صدام را به
عنوان متجاوز شناخت، اسرا آزاد شدند، مرزهای بین المللی به قبل از بروز جنگ
برگشت و تثبیت شد، اما با همه این امتیازات کسی در ایران جشن نگرفت.
خداوند
به شجاعت امام(ره) در پذیرش قطعنامه برکت داد، دودمان رژیم بعث از عراق
برچیده شد. با سقوط صدام یک رژیم دوست در بغداد بر سر کار آمد و نقشه
ژئوپلتیک منطقه هم به کلی دگرگون شد.
ما در توافق هستهای
امتیازاتی را دادهایم که نمیتوانیم آن را کتمان کنیم. لذا جشن گرفتن یک
ذوقزدگی است که مبنای درستی ندارد. اما اینکه برای دادن این امتیازات عزا
بگیریم، آن هم معنا ندارد. چرا که در ازای دادن آن امتیازات، در راهبرد
خصمانه دشمن علیه ملت ایران اخلال کردیم. با اجرای توافقات نفس تازه
میکنیم برای ادامه نبرد و این فرصت را در داخل و خارج از مرزها باید غنیمت
بشماریم. تحریمهای ظالمانه را برداشته یا از آن کاستهایم و این رویکرد
نبرد ملت ما را با آمریکا در یک ریل نبرد انسانی و اخلاقی قرار می دهد. پس
با امتیازات داده شده، این اندیشه را که برویم گوشهای بنشینیم و عزا
بگیریم، بیمعنا است.
در عوض امتیازاتی گرفته ایم که می تواند
برخی از آنها غرور انگیز باشد.انصاف باید داد تیم هسته ای دولت در این باره
مجاهدات زیادی داشته است. واگر روزی مشروح مذاکرات فاش شود جزء افتخارات
فرزندان این ملت خواهد بود.براساس آخرین اطلاعات رسیده آمریکایی ها در
آخرین دقایق مذاکرات لات بازی های سیاسی خود را کنار گذاشته اند و تن به
درستی منطق تیم مذاکره کننده هسته ای داده اند.لذا معنا ندارد این مقدار از
اقتدار نظام که از سوی دشمن به رسمیت شناخته شده است را نادیده بگیریم.
حال
باید چه کار کنیم؟ راهبرد ما در فضای پساتوافق و پسا تحریم چیست؟ پاسخ این
سئوال قبلا بارها داده شده است. در حوزه اقتصاد برویم سراغ عملیاتی کردن
اقتصاد مقاومتی. در حوزه فرهنگ، راهبردهای نظام در باب مهندسی فرهنگی را
عملیاتی کنیم. در حوزه سیاسی تلاش کنیم از سوی سوراخ فتنه برای سومین بار
گزیده نشویم چرا که پیاده نظام آمریکا در ایران قابل اعتماد نیستند. در
حوزه اجتماعی پرسشهای زیادی بیپاسخ مانده است که اگر در دستور کار
پاسخگویی قرار نگیرند به حیثیت و آبروی انقلاب آسیب میزنند. طلاق، اعتیاد،
فساد اخلاقی و اقتصادی، نظام را از درون میپوساند. ساختمان نظام در هر
سامانه باید مورد تعمیر و نگهداری قرار گیرد. دولت در این باره نقش حساس و
کلیدی دارد. بر حسب سوگند ریاست جمهوری باید به وظایف خطیر خود برای حفظ
نظام بکوشد و همه ملت هم باید از این رویکرد حمایت کنند. امسال سال همدلی و
همزبانی با دولت است. فرصتها به سرعت برق و باد میگذرند، نباید هیچ
فرصتی برای همدلی و همزبانی با دولت از سوی ملت تلف شود.
مذاکرات
به هر نتیجه ای برسد باید از مسئولان نظام و دولت تشکر و یکپارچگی ملت را
در پشتیبانی از آنها ارج نهاد.البته خیلی دل به نتایج توافق هم نباید بست
چرا که در خوشبینانه ترین تحلیل ها
حد اقل هشت ماه طول می کشد تا رژیم های تحریم آن هم نه همه آنها برچیده شود.