نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

مشاطه‌چیان هیولا و صرف فعل خیانت

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۴ ب.ظ

شهاب‌الدین سینایی: چندی پیش رهبر معظم انقلاب در آستانه هفتم تیرماه با خانواده شهیدان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و جمعی از اهل بیت شهدای استان تهران دیدار کردند. ایشان پس از تبیین شأن و جایگاه شهیدان به تشریح ابعاد و آثار واقعه هفتم تیر پرداختند و شهیدان هفت تیر را در کنار 17 هزار شهید ترور دلیلی بر قربانی شدن ملت مسلمان ایران به دست تروریست‌هایی دانستند که در لوای حمایت مدعیان مبارزه با تروریسم فعالند.

در کلام رهبری، قدرت‌های استکباری و در راس آنها آمریکا، در منتهای درجه خباثت، نفاق و دروغگویی بوده و پشت نقاب مدعی آزادی و حقوق بشر، بیشترین حمایت‌ها را از جنایات ضد بشری و تروریسم در سال‌های اخیر صورت داده‌اند. در این میان گروهی نیز با تلاش برای پیراستن چهره واقعی دولتمردان آمریکا به عنوان حامیان و در واقع عاملان فجیع‌ترین جنایت‌های جهان، به نوعی همدست و شریک آنان به شمار می‌روند. رهبر معظم انقلاب در سخنرانی ششم تیرماه تصریح کردند: «آن کسانی که امروز سعی می‌کنند از این هیولا -که سیاست‌های آمریکایی و سیاست‌های بعضی از دنباله‌‌روان آمریکا است- یک چهره‌ موجهی معرفی کنند، اینها دارند خیانت می‌کنند. اینها دارند جنایت می‌کنند. این کسانی که این حقیقت روشن را کتمان می‌کنند، این دشمنی خباثت‌‌آلود را در زیر پرده‌‌های توجیه می‌پوشانند، اینها دارند خیانت می‌کنند». آنچه مشخص است اینکه در موقعیت کنونی مخاطب این سخنان نه دشمنان نشان‌دار خارج‌نشین و معاندان داخلی بلکه کسانی هستند که در پشت نقاب فعالان مدنی، رسانه‌ای و... با اهدافی خاص می‌کوشند چهره‌ای دیگرگون و غیرواقعی از قطب جنایتگری در جهان به تصویر بکشند؛ کسانی که حتی به تلطیف چهره کریه مجسمه ستم‌پیشگی بسنده نکرده و حتی با قلب واقعیت‌ها، آمریکا و حامیان جنایت‌هایش را در قامت دولت‌هایی صلح‌جو، پشتیبان حقوق بشر و پایبند به تعهدات بین‌المللی ترسیم می‌کنند.
اشاره رهبر انقلاب به رخدادهای بازه زمانی هفتم تا دوازدهم تیرماه - از شهادت آیت‌الله بهشتی و 72 تن از یارانش تا انهدام هواپیمای مسافری- که جا دارد «هفته حقوق بشر آمریکایی» نامیده شود

تنها بخشی از ظلم‌های دستگاه حاکمه آمریکا به ملت ایران است و برای دهه‌ها و حتی از سال‌های پیش از انقلاب این ستمگری مداوم صدها بار جلوه یافته است. در این باره باید گفت «بزک کردن» چهره قدرت‌ها با اهداف و مطامع شخصی و گروهی، نوعی سیر تاریخی را در تاریخ معاصر پیموده و در ایستگاه امروز قرار گرفته است. از سودجویان انگلوفیلی که برای دستیابی به حق‌العمل انعقاد قراردادهای خانمان‌سوزی چون 1919 دست به تلطیف چهره استعمار پیر بریتانیا زدند تا جاده‌صاف‌کن‌های ورود کمونیسم به ایران و سرسپردگان رفیق‌های مسکونشین در قالب حزب توده و... همگی از پیشگامان مشاطه‌گری هیولاهای جهانخوار بین‌المللی به شمار می‌روند. نکته قابل تامل اینکه بسیاری از سینه‌چاکان تطهیر آمریکا که با پشت کردن به اهداف و آرمان‌های انقلابی، خود را هوادار جریان‌هایی نظیر ملی‌گرایی قلمداد می‌کنند، ستم تاریخی رهبران واشنگتن در سرنگونی دولت مصدق را از یاد برده‌اند و هیچ منطق یا یادواره‌ای تاریخی را مخالف با رویه کورکورانه خود برنمی‌تابند. این افراد با پاکسازی خاطره تاریخی حمایت‌های بی‌دریغ آمریکا از متجاوزان بعثی و پشتیبانی از تروریست‌هایی که دستانشان آلوده به خون هزاران ایرانی است، جایی برای بحث درباره نقش‌آفرینی واشنگتن در جنایت‌های جهانی از فلسطین اشغالی، افغانستان، عراق و یمن گرفته تا نسل‌کشی در میانمار، رواندا و... باقی نگذاشته‌اند.  صرف نظر از این واقعیت‌های تاریخی، حتی رفتارهای اخیر هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا در پی افکندن ساختار ظالمانه تحریم و تهدیدها و تحقیرهای مکرر ملت ایران به دلیل پیگیری حقوقی مسلم نیز اندک خللی در ارادت آمریکاستایان به وجود نیاورده است. در زمینه چرایی چنین رفتاری تحلیل‌هایی گوناگون ارائه شده است. برخی با تکیه بر نظریه‌های روانشناسی اجتماعی چهره‌هایی چون «تئودور آدورنو» شخصیت ضعیف، سرخورده و خودفرودست بین افراد را دلیلی بر گرایش و ستایشگری ستم‌پیشگان بزرگ می‌دانند و گروهی اختلال‌های بیگانه‌پرستانه را ریشه گرایش افراطی به قدرت‌های خارجی و تلاش برای آراستن چهره  خشن دولت‌هایی نظیر آمریکا قلمداد می‌کنند. در این میان آنچه تاسف‌برانگیزتر است آگاهی شماری از به اصطلاح نخبگان سیاسی و اصحاب رسانه از ابعاد و عمق جنایتگری‌های حاکمان واشنگتن به عنوان عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی صهیونیسم جهانی است. با این حال برخی منافع شخصی و گروهی که در شرایط کنونی با بهبود روابط با واشنگتن یا به معنای واقعی‌تر تسلیم و کرنش در برابر آمریکا گره خورده، سبب شده است  تا این روزها پروسه «آمریکاپیرایی» به شکلی آشکار در دستورکار شماری قرار گیرد. این در حالی است که تجربه نشان داده حاکمان واشنگتن نه‌تنها به مشاطه‌گران خرده‌پا بل به نوکران بزرگ منطقه‌ای خود نیز به چشم ابزار می‌نگرند و در بزنگاه‌های تاریخی هیچ تردیدی در وانهادن آنان به حال خود نشان نمی‌دهند. به این ترتیب تطهیرکنندگان داخلی آمریکا را می‌توان گرفتارانی در سراب خیانت برشمرد که در سودایی باطل، مسیری نافرجام را می‌پویند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۲۲
امیر مهدوی