فساد عقل و ایمان
مرحوم علامه طبا طبایی رضوانالله تعالی علیه در رساله ولایت، بیان جامعی دارند مبنی بر اینکه همه اعمال و رفتار ظاهر و اعتباری ما، دارای حقیقتی ملکوتی و واقعی است که این حقیقت در روز قیامت ظهور دارد. وقتی ما به خدا ایمان آوردیم و به دستورات او عمل کردیم، طبعاً نوعی ارتباط قلبی بین ما و خداوند متعال برقرار میشود که ریسمان آن ایمان و عمل صالح است. «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه؛ سخن طیب به سوى او بالا مىرود و عمل صالح آن را در بالاتررفتن مدد مىدهد». [فاطر: 10] پس هرچه ایمان مستحکمتر باشد، ارتباط قویتر است و هرچه ایمان ضعیفتر باشد، ارتباط ضعیفتر. بنابراین ایمان ارتباط درونی ماست با خداوند متعال که این ارتباط حقیقی و تکوینی است و از نوع ارتباطات قراردادی و اعتباری اجتماعی نیست که طبق قرارداد و عقدی برقرار شود وبرمبنای قراردادی فسخ شود. یعنی روح مومن با خداوند متعال پیوند دارد. این حقیقتی است که از امام صادق(ع)وارد شده است: «إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا؛ پیوند روح مومن به روح خدا از اتصال شعاع خورشید به آن بیشتراست».[الکافی: 2/166]
اما نکته مهم آن است که هرچه خصلتها، ویژگیهای اخلاقی، اعمال و رفتار ما
بیشتر به مقتضای ایمان باشد، ارتباط و اتصال درونی شدیدتر میشود، زیرا
باطن ما را پاک و ایمان ما را تقویت میکند اما اگر خصلتهای نامناسب و
اعمال و رفتار بد در ما به وجود بیاید، درون ما را هدف قرار میدهد و اتصال
و ارتباط را خراب میکند. یعنی ایمان ما را تضعیف میکنند تا جایی که-
خدای نخواسته- ایمان را به طور کامل دچار فساد و درون را فاسد میکنند و
ارتباط و اتصال درونی و باطنی ما با خدا را قطع میکنند.
با این مقدمه به بحث خود بازگردیم و یک روایت را با هم مرور کنیم. قَالَ
رَسُولُالله(ص): «الْغَضَبُ یُفْسِدُ الْإِیمَانَ کَمَا یُفْسِدُ
الْخَلُّ الْعَسَل؛ غضب ایمان را فاسد میکند، چنانکه سرکه عسل را فاسد
میکند». [الکافی: 2/302] این سخن رسول خدا(ص)است که از حقایق عالم کاملاً
مطلع هستند و به باطن امور علم دارند. ایشان میفرمایند همانگونه که سرکه
عسل را فاسد میکند که دیگر به درد نمیخورد، غضب هم ایمان را فاسد میکند
که دیگر کارآیی ندارد. فسادِ ایمان به معنای فساد باطن ماست و چه زمانی
باطن ما خراب میشود؟ زمانی که ارتباط و اتصال ما به خدا از بین برود و قطع
شود. پس توجه فرمایید، روایت نشان میدهد غضب و خشنودی سراغ ایمان ما
میرود و آن را فاسد میکند و ارتباط ما را با خدا قطع میکند. در خودمان
هم بارها آزمودهایم که هرگاه عصبانی میشویم و از آن پشیمان میگردیم تا
مدتها حالمان سرجایش نیست، دلیلش آن است که ارتباط خراب شده است و تا
درست شود، طول دارد. این امر در گناهان دیگر کمتر است. چه بسا گناهی را
مرتکب شدهایم؛ توبه میکنیم و از کار خود پشیمان میشویم، چرا؟ چون هنوز
ارتباط ایمانی ما با خدا وصل است، به سوی خدا میرویم و خدا هم توبهپذیر
است. اما در غضب اینگونه نیست؛ رابطه را خراب و مختل و سیم را قطع میکند و
تا اتصال وصل شود، طول دارد. همینجا مناسب است که روایتی را از
امیرالمومنین(ع)مرور کنیم. «الْغَضَبُ یُفْسِدُ الْأَلْبَابَ؛ غضب خردها را
فاسد میکند». [غررالحکم: 65] مغز انسان را خراب میکند و از بین میبرد.
«وَ یُبَعِّدُ مِنَ الصَّوَابِ؛ و انسان را از کار درست دور میکند». غضب
منیت و ابزار شیطان است. شیطان آماده است که درون ما نفوذ کند و به هرنحو
ممکن ایمان ما را خراب کند. چه ابزاری بهتر از غضب که ظهور تام منیت و
خودخواهی است. وقتی غضب آمد، یعنی خودیت ظهور پیدا کرد، عقل و خرد ما یعنی
حقیقت درونی ما فاسد میشود و از کار نیک دور میشویم. چرا؟ زیرا غضب شعله
آتش شیطان است که به جان ما انداخته میشود، طبعاً عقل ما را نابود
میکند.
مطلب که به اینجا رسید، نکته مهمی را تذکر بدهم. وقتی حضرت موسی(ع) به
میقات الهی رفتند و این مدت 10 روز اضافه شد، قوم او رو به گوسالهپرستی
آوردند. حضرت موسی که این صحنه را دید، خشمناک و اندوهگین به میان قوم خود
آمد و غضب حضرت به دلیل گناه بزرگ قوم خود به جوش آمد «وَ لَمَّا رَجَعَ
مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً» [اعراف: 150] بعد در آیه 154
میفرماید: «وَ لَمَّا سَکَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ؛ آنگاه که غضب موسی
ساکت شد». سخن از سکوت غضب میکند، نه سکون آن. معنایش آن است که غضب ایشان
ناطق بوده است، نه اینکه غضب در ایشان به حرکت درآمده است. پس غضب حضرت
موسی(ع)عاقلانه و به مقتضای دین خدا بوده است.
نکتهای که باید به آن توجه شود، آن است که اسلام به عقل اهمیت بسیاری
میدهد و به دنبال انسان عاقلِ مومن و مومنِ عاقل و جامعه عاقلِ مومن و
مومنِ عاقل است. 2 روایتی که گذشت، نشان داد غضب هم ایمان را خراب میکند و
هم عقل را و این نشان میدهد غضب کیان انسانی ما را هدف تهاجم خود قرار
داده و کیان انسانی ما عقل و ایمان است.