نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

  از اعتیاد به شیشه تا حضور تفریحی در آشوب‌های خیابانی!


متهم مهدی فتاح‌بخش
قاضی: آقای مهدی فتاح‌بخش، در جایگاه قرار بگیرند. معاون محترم دادستان کیفرخواست انفرادی متهم را قرائت کنند!
الف: هویت متهم:
آقای مهدی فتاح‌بخش فرزند هادی، اهل و ساکن تهران، 24 ساله زندانی تحت قرار بازداشت موقت، فاقد سابقه کیفری، شغل راننده، باسواد، مجرد.
ب: اتهام متهم: 1- تمرد و حمله به مامورین نیروی انتظامی حین انجام وظیفه و سنگ‌پرانی به آنها 2- اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن  امنیت عمومی 3- فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی و ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتیجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی به حاکمیت و مراجع رسمی کشور 4- اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا و آشوب و حرکات غیرمتعارف و ایجاد ترس و وحشت در جامعه 5- مشارکت در تخریب و احراق اموال دولتی، عمومی و خصوصی.

ج: زمان و مکان دستگیری متهم: زمان 27 خرداد ماه 88 مکان سطح معابر تهران.

د: دلایل و مستندات اتهام: 1- دستگیری متهم حین ارتکاب جرم تحریق و تخریب اموال عمومی و دولتی مربوط به کانکس پایگاه ثامن‌الائمه حوزه 115 لیله‌القدر بسیج توسط مامورین امنیتی و انتظامی 2- اقرار صریح متهم به حضور در اغتشاشات و ارتکاب اعمال انتسابی در بازجویی قضایی و اطلاعاتی از جمله تمرد به مامورین انتظامی و سنگ‌پرانی نسبت به آنها حین انجام وظیفه 3- سایر قرائن و امارات مطروحه در پرونده.
هـ : دلایل قانونی درخواست کیفر و مجازات: اتهامات نامبرده با توجه به محتویات پرونده و دلایل و مستندات موجود منطبق است با مواد 687، 677، 618، 610، 607، 514، 500 و 689 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1370 با رعایت مواد 46، 42 و 47 قانون مرقوم.
بناءعلی هذا با توجه به مطالب صدرالذکر و مجموع محتویات پرونده به لحاظ اهمیت موضوع و میزان خسارت وارده به کشور و اعتماد عمومی جامعه و همسویی با رسانه‌های معاند و گروه‌های مخالف نظام و اخلال شدید در نظم و امنیت جامعه، محاکمه و اشد مجازات برای متهم مذکور را درخواست دارم.

قاضی: آقای فتاح‌بخش، ابتدا خودتان را کامل معرفی کنید!
دفاعیات متهم
بسم‌ الله الرحمن الرحیم، مهدی فتاح‌بخش هستم فرزند هادی 24 ساله ساکن تهران.
قاضی: بر اساس کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی انقلاب تهران،اتهامات شما دایر بر:[متن کیفرخواست قرائت شده]، دفاعیات خودتان را بیان کنید!
متهم: با عرض سلام به رئیس دادگاه و حضار محترم، بنده بیست وهفتم دستگیر نشدم، بیست و ششم دستگیر شدم. عرض من به حضورتان، من در هیچ کدام از تجمعات غیرقانونی و راهپیمایی اصلا شرکت نکردم. در روز 25‌ بنده این را باید بگویم که اعتیاد خیلی شدید به مواد مخدر داشتم از نوع شیشه، روز 25‌ یک‌شنبه بود، که بنده 24‌ جنب همین پایگاهی که شما می‌گویید اصلا نصف پایگاه آتش گرفته بود. جنب این پایگاه یک باغ خیلی متروکه است که اصلا آن‌جا محل مواد مصرف کردن معتادها است که می‌آیند موادشان را مصرف می‌کنند و می‌روند. بنده در همان شب آن‌جا در حال مصرف کردن مواد بودم که وقتی تمام می‌شود می‌خواهم بروم سمت منزل برخورد می‌کنم با همین کانکس که نیمی از آن سوخته بود.
قاضی: بعد دوباره آتش را روشن می‌کنی؟
متهم: درحال آتش‌گرفتن بود. مثل نمکی می‌باشد که بپاشی روی زخم. بعد از این که رفتم فردایش یعنی روز دوشنبه سنگ انداختن به مأمور فقط به این دلیل بود که بتوانم چند دقیقه زمان بخرم و از آن محله اغتشاش فرار کنم. وگرنه نه شعاری دادم نه حرکتی را کردم که علیه نظام باشد.
قاضی: شما 24‌ وقتی مواجه می‌شوی با کانکس آتش‌گرفته سپاه اقدام به روشن نمودن آن جهت سوزاندن نیمه سالم این کانکس نمودی.
متهم: نیم بیشتر این کانکس سوخته بوده است.
قاضی: پس شما آتش را روشن کردی؟
متهم: قبول دارم.
قاضی: انگیزه‌ات چه بود؟
متهم: من انگیزه‌ای نداشتم، خیلی مواد مصرف کرده بودم. مواد بیش از حد مصرف کرده بودم. می‌توانم بگویم از لحاظ فکری و روحی و جسمی یک نوع بیمار بودم و الآن خیلی خوشحالم که در مقابل شما ایستادم خیلی فرد سالم هستم.
قاضی: چه نوع مواد مخدری مصرف می‌کردی؟
متهم: ناآگاه بودم، شیشه.
قاضی: در تاریخ 88/3/25 ساعت 9:30 شب اقدام به سنگ‌پراکنی به سمت عوامل نیروی انتظامی کردی.
متهم: بله، بنده در آن زمان حدود 8-8:30  شب بود که برای تفریح از منزل بیرون آمده بودم تا هوایی عوض کنم. تقریبا ساعت 9-9:30 شب بود که در میدان اغتشاش شروع شد و با صدای بوق ماشین‌ها و مردم، جو میدان عوض شده بود. بعد همان زمان یگان ویژه آمدند شروع کردند مردم را پراکنده کردن که از این مرحله بیرون بروند و در آن پارک نبش خیابان شروع کردند مردم را زدن و پراکنده کردن، من برای این که بتوانم از آن مرحله فرار کنم شروع کردم سنگ‌انداختن، فقط خواستم زمان بخرم. زیاد هم سنگ نینداختم.
قاضی: در تاریخ 26‌ در 9:30 شب در حوالی اغتشاش بوده که شما دستگیر شدی.
متهم: من در روز 26‌ بیشتر از روی حس کنجکاوی بود. چون من از روز 23‌ که شروع شد و راهپیمایی و... خیلی کنجکاو بودم که اصلا ببینم اغتشاشات چه ‌طوری است، یا راهپیمایی آرام چه‌طوری است. همه‌‌اش هم یا در تلویزیون می‌دیدم و یا از این و آن می‌شنیدم، نه شرکتی کردم نه چیزی. روز 26 هم حدود 9:30 شب بود رفته بودم خرید واز خرید که داشتم می‌رفتم خانه، باز در همان میدان چند تا راه و مسیر داشتم که اصلا من می‌توانستم بروم سمت منزل، ولی از روی حس کنجکاوی که داشتم گفتم یک سر بزنم سمت میدان ببینم چه خبر است و آمدم عوامل یگان ویژه‌ای که حاکم بر میدان بودند هیچ اغتشاشی هم نبود، از آنها حتی اجازه گرفتم: می‌توانم بروم سمت خانه؟ گفتند: می‌توانی بروی و...
قاضی: انگیزه‌ات از آتش‌زدن کانکس سپاه چه بود؟
متهم: من هیچ انگیزه‌ای اصلا نداشتم، من گفتم که از لحاظ روحی بیمار بودم.
قاضی: شما در انتخابات شرکت کردی؟
متهم: بله.
قاضی: از وکیل محترم درخواست می‌شود که در جایگاه قرار بگیرند!
دفاعیات وکیل مدافع متهم
با عرض ادب مجدد خدمت مقام محترم دادگاه، همان‌گونه که عرض کردم با این پیش‌مقدمه که البته این بار به صورت مختصر که باز ما باید دنبال علت باشیم. این افراد معلول هستند. ما با یک فرد (من عذرخواهی می‌کنم از موکل خودم به خاطر این که مجبورم بیان مطالبی را داشته باشم که شاید زیاد خوشایند نباشد) ما با یک بیمار مواجه هستیم و اگر ما به سابقه شخصیتی ایشان برگردیم متأسفانه پرونده شخصیتی این افراد ناقص است و نیاز داریم به یک سری بررسی‌های روان‌شناختی. این نقیصه... عرض شود که از سر دلسوزی و به عنوان یک آسیب‌شناسی عرض می‌کنم که امروز ما نیاز داریم که جامعه روان‌شناسان ما اقدامات سریع‌تری را داشته باشند و مسائلی را مطرح بکنند در باب تحقیق در خصوص این‌گونه مسائل. موکل من یک بیمار است. مصرف شیشه. شیشه یک نوع از روان‌گردان‌هاست. این روان‌گردان آثار تخریبی در مغز و فکر، پس بنابراین می‌توان اگر ما بر فرض مثال در خصوص تریاک شاید این گونه نظر را نتوانیم داشته باشیم اما در خصوص بحث شیشه این مسئله مصداق پیدا می‌کند. به دلیل این که کاملا انگیزه را در شخص از بین می‌برد. مواردی داشتیم که مطرح کردند حتی خود موکل من در زندان مطرح کرده است که گاهی اوقات من فکر می‌کردم که دارم ریموت ماشین را می‌زنم در حالی که متوجه شدم دارم فندک می‌زنم. یعنی تا این اندازه اختلال روانی ایجاد می‌شود. با این تفاسیر هیچگونه انگیزه‌ای ایشان نداشته است. همان‌طور که ملاحظه می‌فرمائید از شخصیت و ظواهر موجود ایشان یک انگیزه سیاسی حتی به جرأت می‌توان گفت یک انگیزه عقیدتی در سطح ساده هم در ایشان پدیدار نیست که بخواهیم تحت عناوین مجرمانه انتسابی توسط دادستان محترم تحت بررسی قرار بگیرد. الان پس از چند ساعتی که از ماجرای دیدار ما با ایشان می‌گذرد ایشان یک مرتبه می‌گوید که من در سر صحنه سنگ را پراندم و فرار کردم حالا یک دفعه دیگر می‌گوید که من نصف و نیمه از کانکس... نشان می‌دهد که کاملا خارج از اراده عمل کرده است. هیچ‌گونه احساس در آن زمان نداشته است که بگوید که من براساس یک نیت یا یک سوءنیتی یک عملی را مرتکب شده باشم. من نه‌تنها تقاضای عفو و بخشش و حکم برائت انتسابی به ایشان را دارم تقاضا دارم به عنوان یک بیمار مورد حمایت جامعه روان‌شناسی حقوقی قرار بگیرد و بعد از آزادی ایشان ان‌شاء‌الله با یک وضعیت سلامت از لحاظ روانی به آغوش جامعه بازگردد. ایشان عنوان کرد که زندان یک توفیق اجباری برای ایشان ایجاد کرده است، چون آن حالتی از ترک اعتیاد به شیشه. این می‌تواند اتفاق بیفتد. مواد مخدر روان‌گردان این قابلیت را دارند که به سرعت می‌توانند ترک بشوند. ان‌شاء‌الله با مورد لطف قرار گرفتن حضرت عالی تقاضای عاجزانه از مقام معظم رهبری و پوزش من از ناحیه موکلم به خاطر خسارت‌های غیرارادی ایشان به مردم، تقاضای عفو و بخشش از مقام  محترم دادگاه، اعمال ماده 22 قانون مجازات اسلامی را خواستارم. سپاسگزارم.
قاضی: تشکر می‌کنیم. آقای فتاح بخش، اتهام‌ها را شنیدی، آخرین دفاعیات خودت را بیان کن!
متهم: من تنها حرفی که دارم اول می‌خواهم بگویم که خیلی خوشحال هستم که توانستم و بتوانم با اعتیاد یک طوری در این زندان مقابله کنم، بگذارم کنار و این که خیلی چیزها را توانستم بفهمم یکی این که سلامتی خیلی ارزشش بیشتر از این حرف‌هاست و این که از مقام معظم رهبری و شما رئیس دادگاه تقاضای عفو و بخشش دارم.
متهم محمد درمنکی فراهانی
قاضی: آقای محمد فراهانی، در جایگاه قرار بگیرند. معاون محترم دادستان کیفرخواست انفرادی متهم را قرائت کنند!
الف: هویت متهم: آقای محمد درمنکی فراهانی، فرزند عباس، اهل تهران، ساکن تهران، متولد 1362، بازداشت با قرار تامین بازداشت موقت، فاقد سابقه محکومیت کیفری، شغل دانشجو، باسواد، مجرد
ب: اتهام متهم: 1- توهین به مقام معظم رهبری از طریق دادن شعارهای موهن 2- اقدام علیه امنیت کشور، از طریق اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت عمومی 3- فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی و تهیه فیلم و عکس، با هدف ارسال به خارج از کشور و ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتیجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و مراجع رسمی کشور 4- اخلال در نظم عمومی، از طریق بلوا و آشوب و حرکات غیرمتعارف و ایجاد ترس و وحشت در جامعه. 5- مشارکت در تخریب و احراق اموال دولتی، عمومی و خصوصی و تمرد نسبت به مامورین حین انجام وظیفه به نحوه حمله.
ج: زمان و مکان دستگیری متهم: زمان سوم تیرماه 88 مکان میدان بهارستان تهران.
د: دلایل و مستندات اتهام: 1- اعلام گزارش مرجع انتظامی و امنیتی 2- دستگیری متهم حین ارتکاب جرم توسط مامورین انتظامی و اطلاعاتی 3- تحقیقات قضایی انجام شده از متهم، که به دستگیری خود در اغتشاشات و انتقال اخبار و اطلاعات مربوط به انتخابات به خارج از کشور - آلمان - اقرار نموده است، صفحه 26 پرونده 4- اقرار متهم مبنی بر حضوردر 6 مورد از اغتشاشات و تجمعات غیرقانونی 5- سایر قرائن و امارات مضبوط در پرونده از جمله: اقدام متهم مبنی بر تحقق کودتا علیه ملت با هدف حذف جمهوریت نظام، صفحه 22 پرونده.
هـ : دلایل قانونی درخواست مجازات و کیفر: اتهامات نامبرده با توجه به مجموع محتویات پرونده و دلایل و مستندات موجود منطبق است با مواد 677، 618، 610، 607، 514، 500، 687 و 689 قانون مجازات اسلامی، مصوب 1370 و با رعایت مواد 42، 46 و 47 قانون مرقوم.
بناء علی هذا با توجه به مطالب صدرالذکر و مجموع محتویات پرونده به لحاظ اهمیت موضوع و میزان خسارت وارده به کشور و اعتماد عمومی جامعه و همسویی با رسانه‌های معاند و گروه‌های مخالف نظام و اخلال شدید در نظم و امنیت جامعه، محاکمه و اشد مجازات را برای متهم مذکور درخواست دارم.
قاضی: آقای فراهانی، ابتدا خودت را کامل معرفی کن!
دفاعیات متهم
متهم: من محمد درمنکی فراهانی هستم فرزند عباس.
قاضی: بر اساس کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی انقلاب تهران اتهامات شما دایر بر: [متن کیفرخواست قرائت شده]، دفاعیات خودتان را بیان کنید!
متهم: به نام خدا، من بسیاری از اتهامات را نمی‌پذیرم. من شروع کنم از همان اتهام توهین به مقام معظم رهبری، بنده به هیچ‌وجه چنین حرفی را نزدم، در قالب هیچ شعاری چنین چیزی را مطرح نکردم. در آن دادگاه خصوصی که با خود شما داشتم این را مطرح کردم و دفاع کردم. در مورد اغتشاش آن‌جا هم گفتم، این‌جا هم می‌گویم من در هیچ اغتشاشی نبودم، بنده در سه راهپیمایی آرام قبل از انتخابات حضور داشتم، روزهای 18، 19 و 20 و در دو راهپیمایی آرام بعد از انتخابات حضور داشتم، روزهای 25 و 27. در هیچ تخریب اموال عمومی یا دولتی یا خصوصی حضور نداشتم، درگیری با مامورین نیروی انتظامی نداشتم، در محل دستگیری من اساسا درگیری نبود، که من بخواهم حمله کنم به مامورین نیروی انتظامی، من را خواستند و من رفتم منتظر شدم که یک ماشین آمد من را برد، هیچ درگیری‌ای انجام نشد.
اما در مورد اقدام علیه امنیت کشور از طریق تجمع بنده قبول دارم، در دو راهپیمایی آرام حضور داشتم، اما این که قصد من بر هم زدن امنیت کشور این‌گونه باشد نبوده است. من پیش از این گفتم بنده به دلیل زحمات زیادی که پیش از انتخابات کشیدم برای این‌که این انتخابات هر چه باشکوه‌تر برگزار بشود وقتی شرایط پیش آمد که در واقع نتیجه طوری نبود که ما می‌خواستیم و فضا طوری بود که کاملا من این برداشت را داشتم که تقلب شده است.
احساس کردم که باید کاری انجام دهم. من در اینترنت یک اصل قانون اساسی را دیده بودم که راهپیمایی آرام و بدون حمل سلاح و بدون درگیری را مجاز می‌دانست. روی این حساب من آمدم در راهپیمایی بعد از انتخابات را هم شرکت کردم اما همان‌طور که گفتم قصد من بر هم زدن امنیت کشور نبود. قصد من صرفا یک مطالبه‌ای بود که از نظام داشتم. یک مطالبه در چهارچوب قانون اساسی، حالا اگر این کار ما غیرقانونی بوده است، که ما بعدا فهمیدیم غیرقانونی بوده است من در آن لحظه از آن اطلاع نداشتم.
در مورد فیلمبرداری و عکسبرداری به قصد ارسال به خارج، بنده با گوشی موبایلم فیلم گرفتم. همان‌طور که گفتم، این عکس‌ها را می‌توانید بروید ببینید. گوشی لنز آن خاک برداشته، عکس‌ها هم خیلی شفاف نیستند. بنده چون در آن تجمع حضور داشتم برحسب این که چیزی از قضیه باشد، که بعدها می‌خواهم مرور کنم و چیزی داشته باشم که بتوانم خاطرات را زنده کنم، از آن روزها، اینها را گرفتم. قصد ارسال به خارج نداشتم، به هیچ‌وجه، کما این که نفرستادم، من فکر می‌کنم که برای من زدند، قصد ارسال به خارج به خاطر این بوده است که من دوستان زیادی در خارج دارم، من اقوامی در خارج دارم. به دلیل این که در مدرسه تیزهوشان کرج درس خواندم، دوستان بسیار زیادی در خارج دارم. همه‌شان بچه‌های نخبه بودند، که برای ادامه تحصیل به آمریکا یا اروپا رفتند. این فردی را هم که می‌گویند در آلمان من برایش مطالبی را فرستادم، این دوست 7 ساله من است که در دانشگاه تهران با او آشنا شدم. بسیار با همدیگر ارتباط داریم. 4 سال از زمانی که رفته به آلمان می‌گذرد. یک ایرانی است که می‌خواست رأی بدهد من خیلی طبیعی می‌دانستم که با او صحبت می‌کنم، در مورد مسایل انتخابات صحبت کنم. کما این که وقتی در تاکسی می‌نشستم صحبت می‌کردم، اگر کسی می‌گفت که من نمی‌خواهم رأی بدهم، ساعت‌ها شاید زمان گذاشتم. که من 17-18 نفر را به صورت مستقیم خودم وارد انتخابات کردم. کسانی که حاضر نبودند بیایند رأی بدهند من خودم را در این نتیجه باشکوه سهیم می‌دانم.
ارتباط با بیگانگان را رد می‌کنم. اینهایی که گفتند شما در خارج با آنها ارتباط داشتی همه یا دوستند یا اقوامند، بیگانه نیستند، خودی هستند.
اما در مورد آن مسئله‌ای که گفتید کودتا علیه ملت شده است، به قصد برهم زدن جمهوری، ببینید، این جمله معنایش تقریبا همان تقلب است، اگر تقلب شکل بگیرد، درنظام جمهوری یعنی فرصت تصمیم‌گیری از مردم سلب شده است و این حذف جمهوری است این که چرا من این حرف را زدم آن روز هم به شما گفتم. بنده به دلیل زمان بسیار زیادی که روی این قضیه گذاشتم کاملا عصبانی بودم آن شب. مسائل بسیار زیادی پیش آمد که این فکر را در من ایجاد کرد که تقلب شده است. این که باز می‌گویید ایجاد شائبه در مردم که تقلب شده است، برای خود من شائبه شده است، من این شائبه را در کسی ایجاد نکردم، دیگرانی بودند که ایجاد کردند، که به آن می‌پردازم. روی حساب عصبانیت در واقع حرف این که تقلب شده است، با کلمات تند بیان شده است. من معنا را همان می‌دانم، اما کلمات تند شده است. اما در مورد این که چه چیزهایی باعث شد که من فکر کنم تقلب شده است. مسائل بسیار زیادی بود. قبل از شروع سال نو یادم است که بحث کمیته صیانت از آرا مطرح بود، نظارت بین‌المللی مطرح بود که آقای خامنه‌ای در صحبت‌هایشان در روز اول فروردین در مشهد مقدس به این مسئله پرداخت.
جلوتر آمدیم به صورت دائمی بعضی از مسائل مبتنی بر تخلفاتی که بعضی از آقایان که قرار است وارد انتخابات بشوند، دائم مطرح بود، دررسانه‌ها. نزدیک انتخابات صحبت از قطع شدن پیامک و اینترنت در روز انتخابات بود که شد و وزیر مخابرات هم از قضیه اظهار بی‌اطلاعی کردند. رفتار تلویزیون و روزنامه های دولتی بود که باعث شد تذکر کتبی بگیرند و این شائبه را در من تقویت کردند که وقتی رسانه ملی، رسانه‌ای مثل صدا و سیما، با آن عظمت خیلی راحت جهت‌گیری می‌کند. خیلی چیزهای دیگر ممکن است ‌[اتفاق] بیفتد. نامه‌ای بود که در سایت تابناک منتشر شد، نامه کارکنان وزارت کشور به مقام معظم رهبری بود که حکایت از تشکیل کمیته تخلف و تقلب در آرا بود و تغییر آرا با این عنوان، مسائل زیادی که از طرف ستادها مطرح می‌شد مبنی بر این که کارت ناظرین مختلف برای مکان‌هایی که تقاضا شده است صادر نشده است یا برای جاهای دیگر صادر شده است و یا این که اصلا صادر نشده است.
همه این مسائل دست به دست هم داد تا خود شب انتخابات تیتر سایت ایرنا بود که شب انتخابات زد که آقای احمدی‌نژاد با 19/5 میلیون رأی انتخاب شدند در حالی که هنوز چند ساعت تا پایان انتخابات مانده بود. بعد این تیتر به نوعی در سایت الف به نقل از کیهان منتشر شد که گفته بود آقای احمدی‌نژاد با بیش از 26 میلیون رأی انتخاب شدند در حالی که باز انتخابات هنوز تمام نشده بود رأی‌گیری. نشر خبرهایی بود که در رسانه‌ها و سایت‌های اینترنتی آمد که بعضی ستادهای اخذ رأی هستند که تعرفه‌هاشان مدتی است که تمام شده است و تعرفه نمی‌رسانند و یا این که درها را بستند.
مجموع این عوامل دست به دست هم داد تا به این نتیجه رسیدم که تقلب شده است و به دلیل زحمت بسیار زیادی که برای این قضیه کشیده بودم و دلبستگی فراوانی که به ایران دارم و حالا عرض می‌کنم مصادیقش را، با عصبانیت بسیار زیادی که داشتم آن جمله را بیان کردم. این جمله معنایش تقلب است که قبول دارم با الفاظ بسیار بدی بیان شده. بنده پیش از این هم به شما عرض کردم، به دلیل شدت علاقه‌ای که به ایران دارم، پایان‌نامه‌ام را چیزی برداشتم که هیچ‌کدام از اساتید من تأیید نمی‌کردند. من 4 ماه زحمت کشیدم که این پایان‌نامه را تصویب کنم اساسا در دانشگاه، در حالی که به من پیشنهاد شده بود پایان‌نامه‌ای را بردارم که دو میلیون تومان پاداش به من می‌دادند و من کمتر از 6 ماه می‌توانستم آن را جمع کنم. طی این 10 ماه می‌توانستم کار کنم. سطح درآمد من به بالای ساعتی 8 [هزار] تومان رسیده بود. من همه اینها را کنار گذاشتم. یعنی من دو سال گذشته بالغ بر 4 میلیون [تومان] را به رحتی کنار گذاشتم، یک سال زمان برای پایان‌نامه‌ای گذاشتم که بسیاری از آدم‌ها باور نمی‌کردند بشود انجام بدهم. 4 ماه زحمت کشیدم تا فقط روش تحلیل این کار را به دست بیاورم و شرایط را طوری کردم که بعد از آن بتوانم این را کتاب کنم. این پایان‌نامه به درد هیچ‌یک از کشورهای خارجی نمی‌خورد، ولی من انجام دادم، چون به درد بازار ایران ‌می‌خورد.
در مورد سوابق دیگرم، باید بگویم که من بچه مسجد امام صادق(ع) اندیشه‌ام، بچه مسجدی هستم. بچه هیئتی هستم، هیئت چهارده معصوم می‌روم که درمحرم‌ها و بعضی مراسم‌های خاص در سال شکل می‌گیرد. هیئت جوانان حسینی که در طول سال انجام می‌شود منتها من قبول دارم علی‌رغم همه سوابقم به هرحال من اشتباهاتی کردم.

منبع : کیهان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۳
امیر مهدوی