دکتر ابراهیم رزاقی:شیفتگی به غرب پدرِ مردم را درآورده نه تحریم!
رئیسجمهور میآید و مردم را در کمال ذلت تعریف مینماید و همه چیز را در مقابل تحریم می گذارد حتّی آب خوردن؛ این نوع نگاه و تعریف از تحریم ها ، یک تعریف کاملاً ذلیلانه از ملت است...
دکتر ابراهیم رزاقی (استاد دانشگاه و
کارشناس اقتصاد) یکشنبه ۳۱ خرداد ماه در جلسه هفتگی انصارحزبالله درباره
میزان اثرگذاری تحریمها به سخنرانی پرداختند که متن کامل آن در اختیار
مخاطبان قرار دارد:
تعریف ذلیلانه دولت از ملت بزرگ ایران
امروزه
این یک سوال اساسی است که آیا تمام مشکلات اقتصادی ما بر اثر تحریم است؟!
چه کارهایی می توانستیم جهت جلوگیری از اثرات منفی تحریم انجام بدهیم، ولی
نکرده ایم؟ رئیس جمهور می آید و مردم را در کمال ذلت تعریف می نماید و همه
چیز را در مقابل تحریم می گذارد حتّی آب خوردن؛ این نوع نگاه و تعریف از
تحریم ها ، یک تعریف کاملاً ذلیلانه از ملت است(!) انگار آقایان فراموش
کرده اند که از کدام ملت سخن می گویند، ملتی که در جنگ تحمیلی در مقابل کل
دنیا ایستادند؛ در جنگ ۲۰ الی ۳۰کشور به صدام کمک کردند، امّا ملت مقاومت
کرد و ایستاد . این ایستادگی در شرایط بود که چیزی نداشتیم ، یعنی توان
نظامی و مالی ما نسبت به دشمن بسیار کمتر بود.
باور جنگ اقتصادی و وادادگی دولتی ها در برابر آن
اصولاً
باید ابتدا بگوییم که چرا ما را تحریم کردند؟ آیا ما نقطه ضعفی داشته ایم
که تحریم کرده اند؟! چرا که تحریم یعنی محروم کردن. ابتدا به جای پرداختن
به پاسخ این سوال بهتر است به جای استفاده از کلمه «تحریم» که معنای
منفعلانه دارد، بگوییم جنگ اقتصادی. وقتی قبول کنیم که ما در مواجهه با یک
جنگ اقتصادی که شاید بتوان گفت اثراتش از جنگ نظامی به مراتب بالاتر باشد ،
هستیم ، آن وقت است که باید سازوکارهای مقابله را بیابیم ؛ مثلاً اکنون ۵۰
درصد محصولات کشاورزی که مصرف می کنیم از خارج وارد می شود و تاکنون هیچ
تغییری در کاهش این اقلام وارداتی انجام نداده ایم! و در ۲ الی۳ سال اخیر
از ۴۰ درصد به ۵۰ درصد رسیده است.حالا اگر طرف مقابل نگذارد این درصد میوه
وارد کشور شود چه مشکلاتی گریبان ما را خواهد گرفت؟
اما در جنگ
نظامی همه حساس میشوند و همه وارد صحنه میشوند و هرکس طبق وظیفه خود وارد
این کارزار می شود؛ اما در جنگ اقتصادی این جوری نیست ، تحریم، بستگی به
نظر دولت و آنهایی که کشور را اداره می کنند دارد. در دولت ما یک نظریه
بوجود آمده است که آن نظریه این است که اگر ما اقتصادمان را به اقتصاد بین
الملل وصل کنیم همه چیز درست خواهد شد و این نظریه یعنی وابستگی . یعنی
کشور را بیشتر وارد کننده کنیم تا صادر کننده.
اکنون نزدیک به ۱۷۰
کشور هستند که کاملاً مانند ایالات متحده آمریکا شده اند؛ چرا این کشورها
صنعتی نشده اند؟ چرا ایرادات ما را دارند؟! چون مواد خام خود را می فروشند و
نیازهای خودشان را می خرند و هر موقع که ذره ایی سرپیچی کنند، مقداری
تحریمها نیز شامل آنها می شود و فرقی نمی کند.
وقتی اقتصاد کشوری
متکی به واردات و غفلت از داخل شد، وابستگی ایجاد می شود و این حالت یعنی
اینکه ما قدرت خودمان را به بیگانه سپرده ایم. در سال ۹۳ ،۵۴ میلیارد دلار
واردات داشته ایم،۱۴ میلیارد آن مواد غذایی بوده است در زمانی که همگی می
گویند نداریم!
تا زمانی که این نگاه وجود دارد و اقتصاد اینگونه
اداره می شود، چرا نباید دشمن جهت رسیدن به اهداف خود ما را تحریم کند؟
آمریکا با کل انقلاب اسلامی مخالف است و قضیه هسته ای فقط بهانه است و این
نکته را همه می دانند ، این بهانه ای برای مراحل بعدی و ادامه تحریم ها و
به زانو در آوردن کشورمان است؛ چون آمریکا ضعف مدیریت اقتصادی ما را می
بیند و لذا در این موقعیت این مسئولین هستند که باید اقدام کنند.
نگاه مسئولان به آمریکا خوش بینانه است
متاسفانه
نگاه مسئولین ما به آمریکا، نگاهی خوش بینانه است. مسئولین ما در دولت به
آمریکاییها خوشبین می باشند، آمریکایی ها می خواهند ایران را در نگاه
جهانیان بشکنند، ما در برابر این فضا چه کردیم؟ آیا اصلاً مسئولین ما از
کلمه جنگ اقتصادی استفاده کرده اند؟ یا اصولاً در این خصوص اطلاع رسانی
نموده اند؟ گفتهاند که مردم، شما در یک جبهه جنگ اقتصادی هستید؟ مانند جنگ
نظامی. اکنون نیز طرفهای مقابل جهت جنگ اقتصادی همانند جنگ ۸ ساله متحد
هستند.
تهاجم به معنای واقعی کلمه است. افزایش بیکاری و فاصله
طبقاتی و فقر که سال به سال شاهد ان هستیم ثمره این تهاجم است امّا چرا
مسئولان این را اطلاع رسانی نمی کنند و بالعکس اطلاع رسانی خاص انجام می
دهند مثلاً ما را خوار معرفی می کنند، میگویند ما ذلیل هستیم و امکان
مقابله با آمریکا را نداریم و آنها هر حرفی بزنند ما باید گوش دهیم. در
صورتی باید در این فضا بگویند که ما قدرت داریم ، قدرت ما توان داخلی ماست ،
همین روستاهاست.چرا بجای حمایت از کشاورز ،سال گذشته ۵ میلیون تن گندم
وارد می کنیم؟
چرا صنایع خوابیده است؟ چرا به مردم اطلاع رسانی نمی
کنیم ، چرا می گوییم هرچه گران شد نخرید؟ الان ۸۰۰ هزار میلیارد تومان
نقدینگی بخش خصوصی است، این مبلغ در چندسال گذشته ۲۵۰هزار میلیارد تومان
بوده است ، در این دوره دو برابر شده است و این با وجود این فضاسازی غیر
عادی و این نگاه مسئولان می رویم به سمتی که تولید کنار گذاشته شود. این
فضاسازی چه چیزی می گوید؟
دولت عزمی برای دفاع از هستی اقتصاد ندارد
می
خواهد بگوید که ما کاری از دستمان بر نمی آید و باید کدخدا را ببینیم و
قدرت دست اوست، و فکر می کنند که اگر ما برویم و دل او را به دست آوریم همه
چیز درست می شود. که اصلاً اینجوری نیست! اگر ما برویم به سوی این فضا که
کم کم داریم می رویم ،باید ایران تجزیه بشود ، ثمره این فضاسازی این می
شود. فقط به دنبال واردات هستیم، در آمریکا و اروپا به تولیدکنندگان
کشاورزی خود یارانه می دهند تا آنان مواد غذایی را ارزان تر به دست مردم
بدهند ،اما در کشور ما به دنبال سود می روند و سیاست لیبرالی را دارند
پیاده می کنند، یعنی به سمتی می روند که چیزی را خرید و فروش کنند که سود
بیشتری داشته باشد و نه نیاز جامعه را تامین کنند.
این فضا این را نشان می دهد که مسئولین اقتصادی و دولتی ما هیچ توجه ای به این که از هستی اقتصادی ایران دفاع کنند، ندارند.
مجلس ، راه مقابله بانفوذ سیاست لیبرال سرمایهداری
تنها
راه مقابله با این سیاستهای دولت ، مجلس می باشد که نظارت کند، تذکر دهد، و
حتی مسئول را استیضاح نماید.و این زمانی است که مجلس نیز بر جنگ اقتصادی
باور داشته باشد و رد سیاست لیبرالی را در اقتصاد مشاهده و باور کند و در
این خصوص همانند مسائل سیاسی حساسیت داشته باشند و راه نفوذ دشمن را در
اقتصاد مسدود کنند.نمایندگان باید از روحیه انقلابی برخوردار باشند و نشود
نماینده را خرید.
آمریکایی ها روی چه کسانی حساب کرده اند که این
تحریمها را دارند ادامه میدهند؟ آنها نگاهشان به افرادی است که ثروت و
قدرت و رسانه هایی در اختیار دارند.یعنی در داخل توسط این افراد سیاستهای
خود را دنبال می کند و فضاسازی رسانه ای نیز توسط این افراد هدایت می شود و
مردم را در بی اطلاعی می گذارند. اگر نیروی داخل در خدمت سیاستها ی
آمریکا نباشد روند تغییر خواهد کرد ، یعنی اثر اعتقاد به این داشتیم که ما
می توانیم و دولت اعتقاد به ایستادگی داشت، شرایط تغییر می کرد. هر جا که
این اعتقاد وجود داشت ما دستاوردهای بزرگی داشته ایم و هر جا حرف دشمن را
زده ایم شکست خورده ایم.مسئولان در اقتصاد سیاست دشمن را دنبال می کنند. پس
در داخل نیرویی وجود دارد که دشمن را امیدوار کرده است.!
زمان ملی
شدن صنعت نفت فکر می کنید دولت چه کار کرد؟ گفت: دیگر کالاهای تجملی وارد
نکنید ،فقط کالای اساسی. به مردم گفت: ما نمی توانیم واردات داشته باشیم،
تولید کنید و مصرف نمایید.به همین سادگی.
الان چه می گوییم ،انگار
نه انگار ما تحریم شده ایم و درآمدمان کم شده است، ما بیشتر درآمد را صرف
واردات کرده ایم تا تولید . ۲میلیارد دلار - آن هم دلار ارزان- دادیم تا
ماشین های لوکس و اخرین مدل وارد کشور کنیم! ضرورت این واردات در این شرایط
چیست؟ شرایط فعلی با این سیاستهای دولت بهشت پولدارها و جهنم فقرا است.این
یعنی چه؟ این چه نوع دفاعی در جنگ اقتصادی است؟!
دولت اسیر سرمایهداری لیبرالی
سیاست
«ما می توانیم» طرحی است که با سیاستهای قدرت های دنیا نمی خواند و آن را
مزاحم می دانند ، یعنی ما مواد خام خود را نفروشیم تا نیازهای خودمان را از
کشوری دیگر تهیه نماییم و آن کشور هر زمان با ما مشکل پیدا کرد ما را
تحریم نماید؛ یعنی ما خودمان تولید نماییم؛ یعنی اینکه هر کشوری خودش از
خودش دفاع کند. ایران جلوی سرمایه داری لیبرالی ایستاده است و از این رو
برای آن قدرتها مزاحم است.ما در هسته ای و نظامی و علمی توانسته ایم روی
پای خودمان بایستیم، امّا در موارد اقتصادی برخی نیروهای داخلی موافق
نیستند تا این اتفاق بیفتد!
حالا اگر نیروی داخلی تغییر کرد و به
باورهای داخلی اعتقاد پیدا کرد و ما به استقلال اقتصادی دست پیدا کردیم ،چه
اتفاقی می افتد؟! آن زمان می توانیم به همه دنیا بگوییم شما نیز می توانید
مستقل باشید؛ این مرگ نظام سرمایه داری آمریکایی و غربی است. آنها ۲۰۰ سال
است که زحمت کشیده اند و انواع جنایات را انجام داده اند تا دولتهایی
بوجود بیاید تا آن دولتها اسیر آنها باشند.لذا آنها تلاش می کنند تا ایران
الگویی موفق نباشد.
ما باید برای مصارف غیر ضروری، دلار با قیمت
بالا بدهیم و ارزان ندهیم. اگر نیروی داخلی ما به جای اینکه بگوید همه چیز
به تحریم ها بسته است، جوری دیگر فکر می کرد و می آمد به مردم می گفت : ما
مورد تهاجم اقتصادی هستیم ، اجازه بدهید که جز برای موارد خیلی ضروری
دلار۳۰۰۰ تومان ندهیم، و برای تمام مصارف غیرضروری دلار مثلاً ۱۰هزار
بدهیم، چه اتفاقی می افتاد؟
یکباره ۵۴ الی۵۵ میلیارد دلار و یا به
گفته برخی دیگر ۷۰ میلیارد هزینه ارزی ما در سال گذشته به چیزی حدود ۱۵
میلیارد تبدیل می شد وحتی در قبال اقلام ضروری هم، یارانه ای به
تولیدکنندگان می دادیم. ظرف یکسال مثلاً در کشاورزی و صنایع غذایی به خود
اتکایی می رسیم؛ چرا این کار را نکردند؟! تولید کننده ماشین آلات و قطعات
ما صدایشان بلند است،می گویند: قطعات ما از کیفیت مطلوب برخوردار است اما
میروند از خارج می خرند(!) چون که یک عده ای دلال جهت منفعت خود اینجوری
زندگی می کنند و سود بالا از واردات می برند.
این را باید نیروی
داخلی (مسئولان) به مردم بگویند. اگر به مردم اطلاع رسانی درست صورت گیرد و
مردم باور نمایند که در تهاجم قرار گرفته اند مطالبهگری افزایش می یابد.
نظارت ها را قوی تر کنیم ،باید به سمت ایجاد تعاونی های فعال رفت.
چرا باید بودجه ای که به تولید اختصاص داده شده ،سر از جایی دیگر غیر
کارخانههای ما در بیاورد؟! باید یک نهضت اقتصادی صورت بگیرد و با مفاسد و
فرارهای مالیاتی برخورد شود تا فضا مهیا برای تولید شود. ایران در حدود چند
سال می تواند بدون اتکا به نفت با آگاهی دادن به مردم ، اقتصاد پویایی
داشته باشیم. وقتی اطلاع رسانی درست در خصوص جنگ اقتصادی به مردم ارائه
نگردد یک خط وادادگی در کشور شکل می گیرد و آن خط این است که همه چشم ها به
رفع تحریم دوخته می شود و نیز ورود کالاهای خارجی و مرگ تولید ملی!
ثمره ساختن با کدخدا، وابستگی است
برخی
از مسئولان در خصوص ارتباط با آمریکا ساده انگارانه برخورد می کنند و همه
توجه آنها در این است تا رضایت آمریکا را بدست آورند و میگویند: «همه دنیا
اینجوری هستند و رفته اند با آمریکا ساخته اند». اما باید عرض کنیم چه
ساختنی؟! این ساختن نتیجه اش وابستگی و عدم استقلال اقتصادی نیست؟! اینکه
شما بگویید با همه باید ساخت تا چه اندازه با اندیشهها و آرمانهای انقلاب
اسلامی می خواند؟! البته این ساختن همه دنیا با آمریکا که برخی مطرح
میکنند یک دروغ آشکار است.
نمونه آن هم اینست که بسیاری از کشورهای
دنیا خودشان دنبال تولید رفتهاند و توان خود را بر روی داخل گذشته
اند.کشورها خودشان رفتند دنبال تولید ،نه اینکه چشمشان به دست بیگانه باشد.
خود آمریکا یک زمانی مصرف کننده کالاهای انگلیس بود اما آمدند کالای
انگلیس را به دریا ریختند و خودشان دست به کار شدند. حالا چرا در کشور ما
فلان مسئول نگاهش سرمایه داری لیبرالی باشد؟!
کدام کشوی هست که دین
داشته باشد و بخواهد به دینش اعتقاد داشته باشد امّا از لحاظ اقتصادی
استقلال نداشته باشد؟! در برخی کشورهای اسلامی یک اسلام آمریکایی حاکم است و
نه اسلامی که انقلابی فکر می کند. دینی که در عربستان وجود دارد دینی
عادلانه نیست یعنی نمی خواهد عادلانه با مردم برخورد نماید.
ما بر
چه اساس باید سیاستهای لیبرالی و آمریکایی صندوق بین المللی پول را در
کشور پیاده کنیم اما در مقابل نگاهی به آنچه در قانون اساسی و اندیشه های
امام آمده است نداشته باشیم؟! مثلاً امام می گوید مسئولان نباید روحیه کاخ
نشینی داشته باشند و یا کالایی که خودمان تولید نمی کنیم چرا باید وارد
کنیم و... اینها ارزشهایی والایی است که بر خود اتکایی تأکید می کند .
متاسفانه مسئولان ما به مبانی دینی در این حوزه کم توجه هستند.
به
نظر می رسد که قرآئن و شواهد این را نشان می دهد که آنچه کمر مردم را خم
کرده است تحریم ها نیست ؛ بلکه سیاستهای تعدیل اقتصادی و وادادگی و شیفتگی
به غرب است که پدر مردم را در آورده است . عده ای در کشور نمی خواهند
افراد متعهد و دغدغه مند در این عرصه وارد شوند ؛ آنها سود خود را در این
سیاستهای لیبرالی می بینند.