پیدا و پنهان شکلگیری وهابیت
شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۷ ق.ظ
گردهمایی « 40 دزد » در قاهره با محوریت چرچیل برای ترسیم آینده خاورمیانه
سال 1919 یکی از سالهای تلخکامی عبدالعزیز بود.
مسافری که از کویت میآمد، برای او و مردم ریاض ارمغانی وحشتناک داشت. او حامل بیماریای بود که تعداد کشتههایش به مراتب از جنگ جهانی بیشتربود. عبدالعزیز که خانوادهاش اکنون در کاخهای ریاض زندگی میکردند، تصورش را هم نمیتوانست بکند که پسر پنج ساله و جوان خوشسیمای دیگرش ترکی که 19 ساله بود و یک پسر و سه دختر داشت، به این بیماری دچار شوند. اما این همه اندوه عبدالعزیز برای سالی که اخوان آن را «سال رحمت» نامیدند، نبود؛ اگر خداوند انسانها را در دستههای چند هزارنفری به سمت خویش فرا میخواند، این نشانه شفقت او بر زمینیان بود!
عزاداری برای پسران محبوب در مجامع عمومی ممکن بود اما وقتی جویهره، عزیزترین همسرش این بیماری را گرفت و از دنیا رفت، با همه غمی که داشت، تنها در جمع حرم میتوانست، برایش عزاداری کند.
با این وجود دیوارهای حرم روز به روز گستردهتر میشد و زنان بیشتری پا به حرم عبدالعزیز گذاشتند. برخی از آنها کنیزان زیبایی بودند که خلوت عبدالعزیز را پر میکردند و برخی دیگر دختران جوانی از خانواده شیوخ و بزرگان قبایل که پیمان عبدالعزیز را مستحکمتر میکرد. او شیفته زن بود و روزی به امین ریحانی گفته بود: «خداوند به هر مرد صالح، چهل حوری در بهشت میدهد، امیدوارم سهم من به خاطر خدماتم بیش از چهل نفر باشد.»
مرگ ترکی که یکی از فرماندهان جوان و فرزند مورد اعتماد عبدالعزیز بود و غائلههایی که اخوان هر از چند گاهی به راه میانداختند، باعث شد تا وقتی در ژوییه 1919 دولت بریتانیا برای حل مسایل خورمه و نیز دیدار از لندن از او دعوت کرد، او پسر سومش فیصل را که تنها چهارده سال داشت و هنوز مانند پسران نوجوان از دیدن بعضی چیزها شگفتزده میشد، به جای خودش بفرستد. در این سفر دو سرپرست بزرگسال که یکی از آنها احمد ثنیان ۱۰۴بود، فیصل را همراهی میکردند. احمد ثنیان وظیفه داشت تا پیام امیر ریاض را مبنی بر این که ریاض تا سه سال دیگر جنگ را آغاز نخواهد کرد، به لرد کرزن برساند.۱۰۵
سفر فیصل برای عبدالعزیز رهآورد خوبی به همراه نداشت، برخورد لرد کرزن در لندن با موضوع هیئت اعزامی کویت و عربستان به عبدالعزیز فهماندکه بریتانیا بار دیگر چندان تمایلی به وی در مقایسه با شریف حسین ندارد. او به قدری ناراحت شد که گفت حتی نتوانسته نماز صبحاش را بجای آورد و توجهی هم به مراسم نیایش صبحگاهی در مسجد نکرده بود(!)
در آن سوی شبهجزیره نیز لارنس گرفتی اسمیت توسط سازمان خدمات کنسولی «لوانت» مامور شده بود. لارنس هر روز ساعتها صرف چانهزنی با شریف حسین میکرد اما جواب پیرمرد قاطع و روشن بود: «بگذارید عبدالعزیز به جایی که از آن آمده است، برگردد. وقتی دوباره به کویت برگردانیده شد، من روی حکمیت فکر خواهم کرد.»
برای مدت دو سال پس از جنگ، شریف و عبدالعزیز مدام در حال رایزنی برای بیرون کردن رقیب از صحنه با بریتانیا بودند. آنها هر کدام خواستار اجازه انگلستان برای جنگ با طرف مقابل بودند، دو گروه رقیب بریتانیایی نیز آنها را تشویق و راهنمایی میکردند.
***
در حالی که اعراب مشغول کشمکش بر سر قدرت بودند، در سال 1921 مهمترین و موثرترین گردهمایی متخصصین امور خاورمیانه توسط «وینستون چرچیل» که برای تصدی وزارت امور مستعمرات برگزیده شده بود، برگزار شد. کسانی که در این جمع شرکت کرده بودند، سی و پنج مرد و یک زن انگلیسی به نام گرترودبل۱۰۶ و دو عرب از دستیاران فیصل ابنحسین بودند، که چرچیل این انگلیسی مرموز، به آنها لقب «چهل دزد» داده بود.
نقشهای که در گردهمایی قاهره توسط این گروه ترسیم شد، تقریبا خطوط کلی نقشه خاورمیانه را ترسیم میکرد که طی آن سوریه و لبنان به فرانسه واگذار میشد و فلسطین جزو برنامه کاری بریتانیا قرار گرفت. از مدتها قبل طبق برنامه بریتانیا، یهودیان به این سرزمین کوچ کرده بودند و اکنون سیاست کلی بر آن بود که بین مهاجران و اعراب بومی سازش برقرار شود.
مرجع : روزنامه کیهان
۹۴/۰۴/۰۶