نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ (۱)

 الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فى الأرضین.
اللّهمّ سدّد السنتنا بالصّواب و الحکمة

 //اثر توجّه به عوالم بعد از حیات دنیوى در مراقبت انسان از خود//
 یکى از مضامین تکرارشونده‌ى در ادعیه‌ى ماه مبارک رمضان توجّه دادن انسانها به عوالم بعد از حیات دنیوى است؛ توجّه دادن به عالم مرگ، عالم قبر، عالم قیامت، گرفتارى‌هاى انسان در دوران مواجهه‌ى با حساب و کتاب و سؤال الهى؛ این یکى از موضوعات مطرح در ادعیه‌ى ماه مبارک رمضان است. براى ما که بر مسندهاى مسئولیّت تکیه زدیم، توجّه به این معنا بسیار مهم است؛ عامل کنترل‌کننده و مراقب براى انسان از جمله عبارت است از توجّه به همین عوالم. اینکه بدانیم «لایَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّة»؛ (۲) یک حرکت کوچک، یک سکون کوچک، یک اقدام کوچک، یک حرف کوچک از دید محاسبه‌کننده‌ى دوران بعد از مرگ بیرون نیست واز ما سؤال خواهد شد؛ این خیلى تأثیر میگذارد در رفتار ما، در گفتار ما، در حرکات ما.

 در دعاى شریف ابى‌حمزه [میخوانیم‌]: اِرحَمنى صَریعاً عَلَى الفِراشِ تُقَلِّبُنى اَیدى اَحِبَّتى؛(۳) این حالتى که براى همه پیش مى‌آید و شاید خیلى‌ها این حالت احتضار و لحظات نزدیکى مرگ را در دیگران دیده‌اند؛ من و شما در آن لحظات از خودمان اختیارى نداریم؛ هیچ‌کس در آنجا به ما نزدیک‌تر از خدا نیست. وَ نَحنُ اَقرَبُ اِلیهِ مِنکُم وَ لکِن لا تُبصرِون؛(۴) هیچ‌کس نمیتواند ما را در آن حالت، از آن ورطه‌اى که در مقابل ما است نجات بدهد، مگر عمل صالح و فضل الهى. عرض میکنیم در این دعا که «اللّهُمَّ ارحَمنى»؛ در آنجا ما را رحم کن. وَ تَفَضَّل عَلَىَّ مَمدوداً عَلَى المُغتَسَلِ  یُقَلِّبُنى صالحُ جیرَتى؛ در هنگامى که بعد از مرگ ما را غسل میدهند، خداى متعال در آن حالت، رحمت خود را، فضل خود را شامل حال ما کند و به ما ترحّم کند. بى‌اختیار در اختیار دستهاى غسل‌دهنده هستیم؛ این مال یکایک من و شما است؛ هیچ‌کداممان از این حالت دورى و فراغت نداریم؛ این براى همه‌ى ما پیش مى‌آید. به یاد آن لحظه باشید.  
 وَ تَحَنَّن عَلَىَّ مَحمولاً قَد تَناوَلَ الاَقرِباءُ اَطرافَ جِنازَتى؛ ما را بلند میکنند، سر دوش میگیرند، میبرند به سمت جایگاه همیشگى و ابدى ما. وَ جُد عَلَىَّ مَنقولاً قَد نَزَلتُ بِکَ وَحیداً فى حُفرَتى؛ ما را سرازیر قبر خواهند کرد. این یادآورى است؛ از این حالات نبایستى غافل بود؛ باید جلوى چشم ما باشد. اینکه سفارش میکنند به ما که به قبرستان بروید، به زیارت اموات بروید، یک علّت و وجه آن این است. بعضى بدشان مى‌آید از اینکه کسى آنها را به یاد مرگ بیندازد؛ نه، این درمان است، این دارو است؛ علاج خودخواهى‌هاى ما، علاج غفلتهاى ما، علاج هوسرانى‌هاى ما است. در جاى دیگرى از دعاى شریف ابى‌حمزه [میخوانیم‌]: اِلهى اِرحَمنى اِذَا انقَطَعَت حُجَّتى وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانى وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى؛ آن وقتى که در مقابل سؤال الهى کم مى‌آوریم و درمیمانیم، استدلال ما تمام میشود؛ مثل اینجا نیست که بتوانیم طرف مقابل را با استفاده‌ى از جهلش، از غفلتش، از عواطفش از واقعیّت دور کنیم. آنجا همه‌چیز آشکار است براى آن‌کسى که از ما سؤال میکند. به یاد آن لحظه باید بود. در یک فِقره‌ى دیگر: اَبکى لِخُروجى مِن قَبرى عُریاناً - این دعا را در سحرهاى ماه رمضان با توجّه بخوانید - ذَلیلاً حامِلاً ثِقلى عَلَى ظَهرى اَنظُرُ مَرَّةً عَن یَمینى وَ اُخرى‌ عَن شِمالى اِذِ الخَلائِقُ فى شَأنٍ غیرِ شَأنى؛ هرکسى به فکر خودش است؛ هیچ‌کس از من آنجا دستگیرى نمیکند.
 لِکُلِّ امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنیهِ، وُجوهٌ یَومَئِذ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة؛ مؤمنین، متّقین، آن کسانى که مراقب خودشان بودند و از جادّه‌ى حق و انصاف و اداى تکلیف الهى خارج نشدند، مصداق این جمله‌اند: وُجوهٌ یَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة؛ چهره‌هاى باز، خندان، درخشان، بعضى این‌جورى‌اند. وَ وُجوهٌ یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرَةٌ، تَرهَقُها قَتَرَة. آیه‌ى قرآن تا اینجا است؛(۵) در دعا این کلمه هم اضافه شده: وَ ذِلَّة. البتّه فقط این مضمون نیست؛ دعاهاى ماه رمضان مثل همه‌ى دعاهاى دیگر، ما را میکشانَد به سمت آن سرچشمه‌ى لطیفِ مطبوعِ گواراى رحمت الهى.
 //ماه رمضان، هم ماه عبادت، هم ماه اخلاق//
 این ماه، ماه خشوع است، ماه استغفار است، ماه تقوا است، ماه بازگشت به خدا است، ماه خودسازى است، ماه اخلاق است. در خطبه‌ى جمعه‌ى آخر ماه شعبانِ رسول مکرّم، فِقراتى هست که نشان‌دهنده‌ى این است که این ماه فقط ماه عبادت نیست، ماه اخلاق هم هست؛ فراگیرى فضایل اخلاقى، [او] به کار گرفتن فضایل اخلاقى. اینها چیزهایى است که ما در این ماه بایستى توجّه کنیم.
 //سه موضوع جلسه‌ى امروز: مسائل اقتصادى، مسائل هسته‌اى، مسائل منطقه‌اى//
 در این جلسه‌ى بسیار حسّاس و مهم، بنده سه موضوع را در نظر گرفته‌ام که عرض بکنم. یکى مسئله‌ى اقتصاد است که در بیانات رئیس جمهور محترممان اشاره‌اى به آن شد و بیانات خوبى را بیان کردند و آمارهاى خوبى را دادند؛ بنده یک نگاهى دارم در این زمینه که عرض میکنم. یکى مسئله‌ى هسته‌اى است که امروز محور بسیارى از تلاشهاى ما، چه تلاشهاى خارجى، چه حتّى تلاشهاى داخلى ما هم این مسئله شده است، نظراتى را لازم است که عرض بکنم و بیان کنم؛ اگر رسیدیم یک اشاره‌اى هم به مسائل منطقه عرض خواهم کرد.
 //اقتصاد مقاومتى، از مصادیق تقواى اجتماعى در بخش اقتصاد//
 در مورد مسئله‌ى اقتصاد من این‌جور مطلب را عرض میکنم که ماه رمضان ماه تقوا است؛ تقوا چیست؟ تقوا عبارت است از آن حالت مراقبت دائمى که موجب میشود انسان به کج‌راهه نرود و خارهاى دامن‌گیر، دامن او را نگیرد. تقوا در واقع یک جوشنى است، یک زرهى است بر تن انسان باتقوا که او را از آسیب تیرهاى زهرآگین و ضربه‌هاى مهلک معنوى محفوظ و مصون میدارد؛ البتّه فقط هم مسائل معنوى نیست. وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛(۶) در امور دنیوى هم تقوا تأثیرات بسیار مهمّى دارد، این تقواى شخصى است. عین همین مسئله در مورد یک جامعه و یک کشور قابل طرح است. تقواى یک کشور چیست؟ تقواى یک جامعه چیست؟ یک جامعه، بخصوص اگر مثل جامعه‌ى نظام جمهورى اسلامى آرمانهاى والّا و بلندى داشته باشد، مورد تهاجم است؛ مورد هجوم تیرهاى زهرآگین است؛ این هم تقوا لازم دارد. تقواى جامعه چیست؟ در بخشهاى مختلف تقواى اجتماعى را میتوان تعریف کرد؛ در بخش اقتصاد، تقواى جامعه عبارت است از اقتصاد مقاومتى. اگر در مورد اقتصاد میخواهیم در مقابل تکانه‌هاى ناشى از حوادث جهانى یا در مقابل تیرهاى زهرآگین سیاستهاى معارض جهانى آسیب نبینیم، ناچاریم به اقتصاد مقاومتى رو کنیم. اقتصاد مقاومتى عامل استحکام است در مقابل آن کسانى و آن قدرتهایى که از همه‌ى ظرفیّت اقتصادى و سیاسى و رسانه‌اى و امنیّتى خودشان دارند استفاده میکنند براى اینکه به این ملّت و این کشور و این نظام ضربه وارد کنند. یکى از راه‌هایى که فعلاً پیدا کردند عبارت است از رخنه از راه اقتصاد. این هشدار را ما سالها است مطرح کردیم و گفتیم؛ مسئولین هم هر کدام به فراخور توانایى‌هاى خودشان تلاشهاى خوبى کردند لکن ما باید با همه‌ى توان، با همه‌ى ظرفیّت موضوع اقتصاد مقاومتى را در داخل دنبال کنیم؛ این میشود تقواى اجتماعى ما در زمینه‌ى مسئله‌ى اقتصادى.
 //نقطه‌ى کانونى اقتصاد مقاومتى: درون‌زایى در کنار برون‌گرایى//
 این الگو البتّه مخصوص ما نیست؛ الگوى اقتصاد مقاومتى را بعضى از کشورهاى دیگر هم براى خودشان پیش‌بینى کردند، انتخاب کردند، اثرش را هم دیدند. نقطه‌ى کانونى اقتصاد مقاومتى عبارت است از درون‌زایى در کنار برون‌گرایى. درون‌زایى به معناى انزواطلبى تعبیر نشود؛ درون‌زایى با نگاه به بیرون و با گرایش به بیرون جامعه امّا تکیه به توانایى درونى و به ظرفیّت درونى که حالا مقدارى عرض خواهم کرد؛ قبلاً هم مطالب زیادى در این زمینه گفته‌ایم.(۷)
 //الگوى اقتصاد مقاومتى، الگویى مطلوب و کاملاً امکان‌پذیر//
 سیاستهاى اقتصاد مقاومتى که تنظیم شده است و ابلاغ شده است، یک امر دفعى و من‌درآوردى و متّکى به نظر شخصى نیست؛ این محصول یک عقل جمعى است؛ محصول مشورتهاى طولانى است. بعد از آنکه اقتصاد مقاومتى با همین خصوصیّات ابلاغ شد و گفته شد و در رسانه‌ها مطرح شد و دوستان و همکاران در دولت محترم فعّالیّتهایى را در این زمینه شروع کردند و تکرار کردند، از سوى بسیارى از صاحب‌نظران اقتصادى تأیید شد؛ بر آن تکیه کردند و این تعبیر «اقتصاد مقاومتى» وارد فرهنگ رایج اقتصادى کشور شد و در ادبیّات اقتصادى کشور جایى براى خودش باز کرده است. این نشان‌دهنده‌ى صحّت و استحکام این راه است.
 اقتصاد مقاومتى در مقابل مدل قدیمى دیکته‌شده‌ى از سوى قدرتها براى کشورهاى به اصطلاح در حال توسعه یا به اصطلاح جهان سوّم است. یک مدلى را آنها - که من حالا شرح آن مدل را نمیخواهم بدهم - دیکته کردند که اگر کشورهاى جهان سوّم میخواهند به رشد اقتصادى، رونق اقتصادى و به سطح اقتصاد جهانى برسند، باید این مدل را دنبال کنند که عمده‌ى تکیه‌ى آن، نگاه به بیرون با تفاصیل خودش است. این اقتصاد مقاومتى نقطه‌ى مقابل آن است؛ این یک الگوى کاملاً مغایر با آن چیزى است که در آن مدل قدیمى تکیه میشد و تکرار میشد؛ هنوز هم گوشه و کنار کسانى از آن ذکر میکنند و یاد میکنند. [در اقتصاد مقاومتى‌] تکیه به ظرفیّتهاى داخلى است. ممکن است کسانى تصوّر کنند که این الگو الگوى مطلوبى است امّا در امکان آن تردید کنند. من قاطعاً عرض میکنم این الگو یک الگوى ممکن در کشور ما است؛ الگوى اقتصاد مقاومتى کاملاً امکان‌پذیر در شرایط کنونى کشور است.
 //ظرفیّتهاى کشور براى پیاده‌سازى اقتصاد مقاومتى: ۱) سرمایه‌ى انسانى//
 ظرفیّتهایى که ما براى این کار داریم، ظرفیّتهاى استفاده نشده‌ى فراوان [از جمله‌]؛ یکى سرمایه‌ى انسانى است؛ یعنى جوان تحصیل‌کرده‌ى داراى تخصّص و داراى اعتماد به نفس در کشور ما فراوان است و این از برکات انقلاب اسلامى است. البتّه اگر سیاستهاى غلط موجب نشود که جامعه‌ى ما به سمت پیرى پیش برود. فعلاً اینجور است؛ فعلاً یک رقم قابل توجّه بالایى از نیروى کار کشور بین بیست سال و چهل سالند؛ با تحصیلات خوب، با آمادگى‌هاى خوب ذهنى و فکرى، با روحیه‌ى بالا، با اعتماد به نفس. ما امروز ده میلیون فارغ‌التّحصیل دانشگاهى داریم، بیش از چهار میلیون دانشجوى در حال تحصیل داریم که این، حدود ۲۵ برابرِ اوّل انقلاب است. از اوّل انقلاب تا حالا، جمعیّت کشور دو برابر شده و جمعیّت دانشجو ۲۵ برابر شده است؛ این جزو افتخارات انقلاب اسلامى است؛ این سرمایه‌ى انسانى است؛ این یک فرصت بسیار بزرگ است.
 //۲) جایگاه اقتصادى کشور//
 ظرفیّت دیگر، جایگاه اقتصادى کشور ما است. طبق آمارهاى رسمى جهانى، رتبه‌ى بیستم در اقتصاد دنیا متعلّق به جمهورى اسلامى است؛ ما در رتبه‌ى بیستم قرار داریم و ظرفیّت لازم براى رسیدن به رتبه‌ى دوازدهم را هم داریم؛ چون هنوز ظرفیّتهاى استفاده نشده در کشور زیاد است؛ منابع طبیعى داریم، نفت داریم، در نفت و گاز، رتبه‌ى اوّل جهانیم؛ مجموع نفت و گاز ما از همه‌ى کشورهاى جهان بیشتر است؛ معادن فراوان دیگرى هم داریم.
 //۳) موقعیّت ممتاز جغرافیایى//
 ظرفیّت دیگر، موقعیّت جغرافیایى ممتاز کشور است؛ در جغرافیاى منطقه و جهان، ما نقطه‌ى اتّصال شمال به جنوب و شرق به غربیم که این براى مسئله‌ى ترانزیت، براى حمل‌ونقل انرژى و کالا و غیره داراى اهمّیّت بسیار فوق‌العاده‌اى است.
 //۴) همسایگى با پانزده کشور و داشتن یک بازار نزدیک//
 ظرفیّت دیگر، همسایگى با پانزده کشور است با ۳۷۰ میلیون جمعیّت؛ یعنى یک بازار دَمِ دست، بدون نیاز به طىّ راه‌هاى طولانى.
 //۵) بازار داخلى//
 ظرفیّت دیگر، بازار داخلى هفتاد میلیونى است که اگر ما همین بازار داخلى را منعطف بکنیم به تولید ملّى و تولید داخلى، وضع تولید دگرگون خواهد شد.
 //۶) وجود زیرساخت‌هاى اساسى//
 ظرفیّت دیگر، وجود زیرساخت‌هاى اساسى است در انرژى، در حمل‌ونقل ریلى و جادّه‌اى و هوایى، در ارتباطات، در مراکز بازرگانى، در نیروگاه‌ها، در سد؛ اینها زیرساخت‌هایى است که در طول این سالها با همّت دولتها و همّت مردم و کمک مردم به‌وجود آمده است و امروز در اختیار ما است.
 //۷) تجربه‌هاى مدیریّتى متراکم//
 علاوه‌ى بر همه‌ى اینها، تجربه‌هاى مدیریّتى متراکم [است‌] که خود این تجربه‌ها کمک کرده است به اینکه ما در سالهاى اخیر، رشد صادرات غیر نفتى داشته باشیم؛ همین‌طور که رئیس جمهور محترم آمار سال ۹۳ را دادند، و سالهاى قبل [از آن ]هم رشد صادرات غیر نفتى در کشور محسوس بوده است که این یک الگو است.
 این ظرفیّتها در کشور وجود دارد و البتّه اینها بخشى از ظرفیّتها است. صاحب‌نظرانى که با ما مى‌نشینند و صحبت میکنند و گاهى گزارش مینویسند براى من، یک فهرست طولانى از ظرفیّتهاى موجودى که براى اقتصاد کشور میتواند مفید باشد ارائه میکنند و همه‌ى اینها درست است؛ از این ظرفیّتها بایستى استفاده کرد.
 //مسئله‌ى کنونى کشور، دنبال نکردنِ شایسته‌ى حرفها و طرحهاى درست در عمل//
 مسئله‌ى کنونى کشور ما این نیست که ما طرح نداریم، حرفِ درست نداریم؛ مسئله‌ى ما این است که حرف درست و طرح درست را آن‌چنان‌که شایسته است دنبال نمیکنیم؛ این اساس مسئله است. در محیطهاى نخبگانى هم این معنا تکرار میشود که مشکل جمهورى اسلامى، مشکلِ نداشتنِ حرف درست نیست؛ حرف درست، زیاد زده میشود؛ مشکل این است که ما این حرفهاى درست را بایستى در عمل آن‌چنان دنبال کنیم که به نتایج آن دسترسى پیدا کنیم؛ نتایج آن را بالعیان و بالمشاهده ببینیم.
 //چالشهاى پیش روى اقتصاد مقاومتى: ۱) سطحى نگریستن به مسئله//
 خب، چالشهایى وجود دارد؛ این چالشها اصطکاک به‌وجود مى‌آورد؛ اصطکاک، فرسایش و ساییدگى به‌وجود مى‌آورد، مشکل ایجاد میکند. این چالشها را بایستى علاج کرد.
 یکى از چالشها چالشهاى درونى خود ما است: ساده و سطحى نگریستن به مسئله؛ به برخى از کارهایى که میکنیم، دل خوش کنیم و عمق مسئله را درنیابیم.
 ۲)//سهل‌انگارى در عمل//
 مباحث لفظى و محفلى و روشنفکرى کار را پیش نمیبرد؛ حرکت و اقدام لازم است. سهل‌انگارى در عمل، چالشِ بزرگ ما است. گاهى نتیجه‌گیرى‌ها و استنتاجها کوتاه‌مدّت نیست، طولانى است و این بعضى‌ها را سرخورده میکند. این یکى از چالشها است. کارهاى بزرگ ممکن است گاهى در طول یک نسل به دست بیاید؛ باید دنبال کرد، باید حرکت کرد. خیلى از کارها هست که ما اگر ده‌سال پیش، پانزده‌سال پیش این کارها را شروع میکردیم، امروز به نتایجى رسیده بودیم. خیلى از کارها هست که از ده‌سال پیش، پانزده‌سال پیش شروع کردیم و امروز نتایجش را داریم مى‌بینیم. آن‌روزى که در دانشگاه‌هاى گوناگون راجع به نهضت علمى در کشور حرفهایى زده شد، با جمعهاى مختلف گفته شد، کسى تصوّر نمیکرد که این حرکت علمى که در این ده پانزده‌سال به‌وجود آمده است به‌وجود بیاید امّا به‌وجود آمد؛ اساتید ما، دانشمندان ما، دانشگاه‌هاى ما، جوانان بااستعداد ما همّت کردند. ما امروز در مقایسه‌ى با دوازده سیزده سال قبل، از لحاظ علمى حرکت مهمّى انجام دادیم و پیشرفت چشمگیر و بعضاً خیره‌کننده‌اى در بعضى از زمینه‌ها داریم. کار را امروز شروع کنیم، پانزده‌سال دیگر، بیست‌سال دیگر نتیجه‌ى آن را بگیریم.
 //۳) انتخاب راه‌هاى آسان ولى مهلک//
 یکى از چالشهاى ما راه‌هاى موازى و آسان ولى مهلک [است‌]؛ این یکى از چالشهاى ما است. بنده فراموش نمیکنم زمان ریاست‌جمهورى خودم - صحبتِ ۲۵ سال [قبل‌] است - براى واردات یک کالاى مورد نیاز جامعه، که ما با زحمت زیاد آن را از اروپایى‌ها میگرفتیم، آفریقایى‌ها همان کالا را داشتند، خوبش را هم داشتند، [امّا] دوستان دست‌اندرکار آماده نبودند. توصیه شد، تأکید شد، در جلسه که نشستیم، تأیید هم کردند، تصدیق هم کردند، منتها سخت بود؛ کار با اروپا آسان‌تر بود. راه موازىِ آسان امّا درعین‌حال مضر، که انسان را در تنگنا نگه میدارد، دوستانِ انسان را ضعیف میکند، دشمنان انسان را قوى میکند و زمام اختیارِ امرى را در داخل کشور به دستِ کسانى که در دل با ما دشمنند قرار میدهد.
 //۴) دست برداشتن از اصول و مبانى اعتقادى نظام//
 یکى از چالشها این است که کسى تصوّر کند که ما اگر از مبانى اعتقادى خود، مبانى اعتقادى نظام جمهورى اسلامى دست برداریم، راه‌ها باز خواهد شد و دروازه‌هاى بسته گشوده خواهد شد که این خطاى بسیار بزرگ و اساسى است. البتّه برادران ما در دولت خدمتگزار با اعتقاد عمل میکنند؛ واقعاً معتقد به انقلاب، معتقد به مبانى انقلاب، معتقد به اصول انقلابند؛ از اینها ما گله‌اى نداریم، لکن در مجموعه‌ى دست‌اندرکاران ما کسانى هستند که تصوّر میکنند اگر از برخى از اصول خود و مبانى خود کوتاه بیاییم، خیلى از درهاى بسته به روى ما گشوده خواهد شد؛ درحالى‌که این‌جور نیست؛ این خطاى بزرگى است و ما نتایج این خطا را در برخى از کشورهاى دیگر - که نمیخواهم اسم بیاورم - در همین دوره‌ى چندساله‌ى اخیر مشاهده کردیم. راه پیشرفت، ایستادگى است؛ پافشارى بر مبانى است.
 //۵) عدم باور به تحمّل و مقاومت مردم//
 یکى از چالشها هم این است که کسى تصّور کند که مردم تحمّل نمیکنند؛ نه، مردم مشکلات را تحمّل کرده‌اند. اگر حقیقتاً براى مردم بدرستى تبیین بشود، با صداقت لازم حقایق امور براى مردم بیان بشود، مردم ما مردم وفادارى‌اند؛ مى‌ایستند، مقاومت میکنند.
 //۶) تردید در توانایى‌هاى درونى کشور//
 یکى از چالشها، تردید در توانایى‌هاى درونى است؛ [اینکه‌] به جوان دانشمند خودمان اعتماد نکنیم، به مجموعه‌هاى مردمى و غیر دولتى در امور اقتصادى اعتماد نکنیم، یکى از چالشها است. بایستى اعتماد کرد، بایستى مردم را وارد جریان عظیم اقتصادى کشور کرد.
 //کارهاى لازم در زمینه‌ى مسائل اقتصاد مقاومتى//
 بالاخره آنچه ما لازم است در زمینه‌ى مسائل مربوط به اقتصاد مقاومتى انجام بدهیم، یکى عزم راسخ است؛ بایستى با عزم جدّى دنبال این باشیم که اقتصاد مقاومتى را به معناى واقعى کلمه در داخل تحقّق ببخشیم؛ [همچنین‌] پرهیز از سهل‌انگارى، پرهیز از راحت‌طلبى و تکیه‌ى بر مدیریّتهاى جهادى؛ مدیریّت جهادى که بنده سال گذشته مطرح کردم(۸) و تأکید هم کردم که این مربوط به امسال نیست، مربوط به همیشه است؛ ما احتیاج داریم به مدیریّت جهادى. در سالهاى اوّل انقلاب، در دوران جنگ و در طول این سى و چند سال، هرجا به مدیریّت جهادى تکیه کردیم، موفّق شدیم. مدیریّت جهادى ممکن است یک وقتهایى پِرت هم داشته باشد امّا پیشرفت خواهد داشت و کار را پیش خواهد برد. تکیه‌ى به قدرت الهى، توکّل به خداى متعال، کار را با تدبیر و عقلانیّت امّا با عزم راسخ، بدون تردید و بدون ترس از جوانب پیش بردن؛ این مدیریّت جهادى است. البتّه ترویج دائمىِ فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتى هم لازم است؛ همه، هم صداوسیما، هم مسئولین مطبوعات و رسانه‌ها، هم مسئولین دولتى، مسئولین قوّه‌ى مقنّنه، ائمّه‌ى جمعه‌ى سراسر کشور و هر کسى که منبرى دارد و میتواند با مردم حرف بزند، فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتى، ازجمله صرفه‌جویى را، ازجمله مصرف تولیدات داخلى را باید ترویج کند. البتّه در مورد صرفه‌جویى و همچنین در مورد مصرف تولیدات داخلى، خطاب عمده به مسئولین کشور است، چون یکى از مهم‌ترین مصرف‌کنندگان کشور، خود دولت است؛ دولت اصرار داشته باشد و خود را موظّف و مقیّد بداند که از تولیدات داخلى استفاده کند؛ حتّى با مقدارى اغماض؛ عیبى ندارد. گاهى میگویند فلان چیز، کیفیّت خارجى را ندارد؛ اشکال ندارد؛ اگر میخواهیم کیفیّت پیدا کند، باید کمکش کنیم. [اگر] کمک بکنیم، کیفیّتش هم بالا خواهد رفت والّا روبه‌روز تنزّل پیدا خواهد کرد. مقابله‌ى جدّى با واردات بى‌منطق، یکى از کارهاى لازم است؛ مقابله‌ى جدّى با قاچاق، یکى از کارهاى لازم است؛ پرداختن به کارگاه‌هاى تولیدى کوچک و متوسّط - که من امسال، اوّل سال هم روى این تکیه کردم (۹) یکى از کارهاى بسیار لازم است؛ بازنگرى در سیاستهاى پولى و فعّالیّتهاى نظام بانکى کشور، که به این هم من اوّل سال اشاره کردم و صاحب‌نظران و دلسوزان، در این زمینه حرفهاى مهمّى دارند که باید این حرفها شنیده شود و به آنها توجّه بشود. اینها کارهایى است که بایستى انجام بدهیم.
 //همدلى و هم‌زبانى، شرط اصلى تحقّق کارها//
 البتّه شرط اصلى تحقّق اینها هم همین همدلى و هم‌زبانى و همین انسجامى است که رئیس‌جمهور محترم بیان کردند؛ باید دولت را کمک کرد، باید مسئولین را کمک کرد، [چون‌] اینها وسط میدانند. از تعارضهاى زائد و حاشیه‌سازى‌هاى زائد باید پرهیز بشود؛ حاشیه‌سازى از هرطرفى غیر مقبول و نامطلوب است. همه کمک کنند و این حرکت عظیم ان‌شاءالله به نتیجه برسد. این عرض ما در زمینه‌ى مسائل اقتصاد. اعتقاد بنده این است که ما میتوانیم در زمینه‌ى اقتصاد کارهاى بزرگى را انجام بدهیم و امیدوار باشیم که ان‌شاءالله از این گذرگاه دشوار عبور خواهیم کرد.
 //چند نکته‌ى مقدّمانى در مسئله‌ى هسته‌اى: ۱) عدم تفاوت مواضع رهبرى در جلسات عمومى با جلسات خصوصى//
 در مسئله‌ى هسته‌اى، سه نکته را ابتدائاً و مقدّمتاً عرض میکنم، بعد هم مطالبى را که در این زمینه هست، به عرض میرسانم.
 نکته‌ى اوّل اینکه آنچه بنده اینجا در این جلسه یا در جلسات عمومى میگویم، عیناً همان حرفهایى است که در جلسات خصوصى به مسئولین، به رئیس‌جمهور محترم و به دیگران میگویم. این خطّ تبلیغى‌اى که دیدیم و مى‌بینیم دنبال میکنند که بعضى از خطّ قرمزهایى که رسماً اعلام میشود، در جلسات خصوصى از آنها صرف‌نظر میشود، حرف خلاف واقع و دروغى است. آنچه ما اینجا به شما میگوییم یا در جلسات عمومى میگوییم، عیناً همان حرفهایى است که به دوستان، به مسئولین، به هیئت مذاکره‌کننده، همانها را بیان میکنیم؛ حرفها یکى است.
 //هیئت مذاکره‌کننده، هیئتى امین، غیور، شجاع، متدیّن//
 نکته‌ى دوّم، بنده هیئت مذاکره‌کننده را - همین دوستانى که این مدّت این زحمات را بر دوش گرفته‌اند - هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدیّن میدانم؛ این را همه بدانند. اکثر حضّارى که اینجا تشریف دارید، از محتواى مذاکرات خبر ندارید؛ اگر شما هم از محتواى مذاکرات و جزئیّات مذاکرات و آنچه در مجالس میگذرد مطّلع بودید، به بخشى از آنچه بنده گفتم، حتماً اذعان میکردید. من البتّه علاوه‌ى بر اینها، بعضى از این دوستان را از نزدیک مى‌شناسم، بعضى را از دور با سوابقشان مى‌شناسم؛ اینها مردمانى هستند متدیّن و امین؛ اینها امینند؛ قصدشان این است که کار کشور را پیش ببرند، گره را باز کنند و دارند تلاش میکنند براى این کار. انصافاً غیرت ملّى هم دارند، شجاعت هم دارند، در مقابل یک تعداد کثیرى از کسانى قرار میگیرند - که حالا نمیخواهم تعبیرِ متناسب واقعى را بکنم، چون گاهى تعبیرهایى هست که واقعاً شایسته‌ى آن تعبیرند امّا خب، مناسب نیست که ما به زبان بیاوریم - و انصافاً در مقابل آنها با شجاعت کامل، با دقّت کامل مواضع خودشان را بیان میکنند، دنبال میکنند و تعقیب میکنند.
 //۳) لزوم توجّه به خطرات و دشوارى‌هاى مذاکرات در انتقاد از مذاکرات//
 نکته‌ى سوّم در مورد منتقدین محترم است. بنده با انتقاد مخالف نیستم، عیبى ندارد، انتقاد لازم است و کمک‌کننده است، منتها این را همه توجّه داشته باشند که انتقادکردن آسان‌تر از عمل‌کردن است. عیبهاى طرف مقابل را در آن عرصه‌اى که قرار دارد، ما راحت مى‌بینیم، درحالى‌که خطرات او، دشوارى‌هاى او، نگرانى‌هاى او، مشکلات او را انسان نمى‌بیند. مثل این است که شما کنار یک استخرى ایستاده‌اید، دارید تماشا میکنید؛ یک‌نفر هم رفته است روى ارتفاع، از ده‌مترى میخواهد شیرجه بزند. خب، شیرجه میزند، شما که اینجا کنار استخر ایستاده‌اید، میگویید هان! این پایش خم شد، زانویش خم شد؛ این یک اشکال. بله، این اشکال است امّا شما زحمت بکشید از این دایو بروید بالا، سرِ آن ده‌مترى به آب یک نگاهى بکنید، آن‌وقت قضاوت بکنید! انتقادکردن آسان است. [البتّه‌] این حرف من مانع از انتقاد نشود؛ انتقاد بکنید لکن توجّه داشته باشید که انتقادها با لحاظِ این معنا باشد که آن طرف مقابل بعضى از عیوبى را که ما در انتقادمان ذکر میکنیم ممکن است میدانند، [امّا] خب به این نتیجه رسیده‌اند یا ضرورتها آنها را به اینجا کشانده یا به هر دلیل دیگرى. البتّه بنده نمیخواهم بگویم اینها معصومند؛ نه، معصوم نیستند؛ ممکن است انسان یک‌جاهایى در تشخیص، در عمل خطا هم بکند، امّا مهم این است که به امانت اینها و به دیانت اینها و به غیرت اینها و به شجاعت اینها ما اعتقاد داریم. این سه نکته‌ى لازمى که در مقدّمه‌ى عرایضم عرض کردم.
 //آمریکا، متقاضى اصلى شروع مذاکرات هسته‌اى با ایران//
 من یک تاریخچه‌ى کوتاهى از این مذاکرات عرض بکنم. این مذاکراتى که در واقع فراتر از مذاکرات ما با پنج به علاوه‌ى یک است؛ مذاکره‌ى با آمریکایى‌ها است. متقاضىِ این مذاکرات آمریکایى‌ها بودند. مربوط به زمان دولت دهم هم هست. قبل از آمدن این دولت این مذاکرات شروع شد. آنها درخواست کردند، واسطه‌اى قرار دادند و یکى از محترمینِ منطقه، آمد اینجا با من ملاقات کرد، گفت که رئیس‌جمهور آمریکا با او تماس گرفته و از او خواهش کرده و گفته است که ما میخواهیم مسئله‌ى هسته‌اى را با ایران حلّ‌وفصل کنیم و تحریمها را هم میخواهیم برداریم. دو نقطه‌ى اساسى در حرف او وجود داشت: یکى اینکه گفت ما ایران را به‌عنوان یک قدرت هسته‌اى خواهیم شناخت؛ دوّم اینکه گفت ما تحریمها را در ظرف شش‌ماه بتدریج برمیداریم. بیایید بنشینید مذاکره کنید، این کار انجام بگیرد. من به آن واسطه‌ى محترم گفتم که ما به آمریکایى‌ها اطمینانى نداریم، به حرف اینها اطمینانى نیست. گفت حالا امتحان کنید؛ گفتیم خیلى خب، این دفعه هم امتحان میکنیم. مذاکرات این‌جورى شروع شد.
 //لزوم توجّه به دو میدان در هماوردى‌هاى جهانى: میدان واقعیّت و عمل، میدان دیپلماسى و سیاست//
 یک نکته‌اى را من عرض بکنم براى توجّه مسئولین، و همه توجّه داشته باشند: در هماوردى‌هاى جهانى، منطقِ هماوردىِ جهانى ایجاب میکند که ما دو میدان را مورد نظر داشته باشیم. یک میدان میدان واقعیّت و عمل است؛ یک میدان، میدان واقعیّت و عمل است که این میدان میدان اصلى است. در میدان واقعیّت و در میدان عمل، مسئولى که دنبال فعّالیّت است، دارایى‌هایى را در میدان عمل ایجاد میکند، تولید میکند؛ این یک میدان. یک میدان میدان دیپلماسى و سیاست است که دارایى‌ها را در این میدان دیپلماسى و سیاست و مذاکره، تبدیل میکند به امتیاز براى کشور، تبدیل میکند به منفعت ملّى. اگر در آن میدانِ اوّل دست انسان خالى باشد، در میدان دوّم کارى از انسان ساخته نیست؛ باید در میدان اوّل - یعنى میدان عمل، میدان واقعیّت، روى زمین - دستاورد داشته باشد، دارایى داشته باشد.
 //دستاورد مهمّ ما پیش از مذاکرات، توانایى کشور در تولید سوخت بیست درصد//
  ما آن روزى که وارد این مذاکرات شدیم، دستاورد قابل قبول و مهمّى داشتیم؛ احساس کردیم با دست قوى داریم وارد میشویم. دستاورد آن روز ما از جمله این بود که ما توانسته بودیم درحالى‌که همه‌ى قدرتهاى هسته‌اى دنیا امتناع کردند که به ما سوخت بیست درصد را براى مرکز [تحقیقاتى‌] تهران بدهند - که احتیاج به داروهاى هسته‌اى داشتیم - ما خودمان توانستیم در شرایط تحریم، سوخت بیست درصد را تولید کنیم، [بعد] این سوخت بیست درصد را تبدیل کنیم به صفحه‌ى سوخت و از آن استفاده کنیم. طرف مقابل مات شد! داستان مفصّلى دارد، شاید خیلى از شماها هم در جریانید؛ طى مذاکرات طولانى، حاضر نشدند به ما [سوخت‌] بیست درصد را بدهند - یعنى بفروشند - یا اجازه بدهند که آن را کس دیگرى به ما بفروشد. ما گفتیم در داخل تولید میکنیم؛ جوانهاى ما، همین دانشمندان ما، همین قشر زحمتکش پرامید متّکى به نفس، توانستند چشم طرف را خیره کنند؛ [سوخت‌] بیست درصد را تولید کردند. و شما توجّه دارید، من شاید یک بار دیگر هم گفته‌ام، (۱۰) در حرکت غنى‌سازى هسته‌اى بخش مهم و دشوار، حرکت از سه درصد و چهار درصد به بیست درصد است؛ از بیست درصد تا نود درصد یک حرکت خیلى ساده‌اى است. وقتى کسى به بیست درصد رسید، مراحل بعدى بسیار آسان است. بخش دشوار و مهم، این قسمت ۵/۳ درصد تا بیست درصد است. این راه دشوار را جوانهاى ما رفتند و [سوخت‌] بیست درصد را تولید کردند و صفحه‌ى سوخت را تولید کردند؛ این یکى از دستاوردهاى ما بود. ما با این روحیّه وارد مذاکره شدیم. راهبرد ایستادگى و تاب‌آورى در مقابل فشارها جواب داد. آمریکایى‌ها اذعان کردند که تحریم اثرى ندارد، همچنان‌که اشاره کردند؛ این کاملاً تحلیل درستى است. آمریکایى‌ها به این نتیجه رسیدند که تحریم، دیگر اثر مطلوب آنها را ندارد. دنبال راه دیگرى بودند - وقت دارد تمام میشود؛ من باید تندتند مطالب را عرض بکنم - فهمیدند ما بدون وابستگى میتوانیم به فنّاورى پیشرفته دست پیدا کنیم؛ ما هم با این منطق، توکّل کردیم و وارد مذاکره شدیم.
 //توافق خوب یعنى توافق منصفانه، نه توافق تمامت‌خواهانه//
 البتّه احتیاط را از دست ندادیم. از اوّل نگاه ما به مذاکره‌کنندگان و طرف آمریکایى نگاه شکّ‌آلود بود. طبق تجربه‌هایى که داشتیم، به اینها اطمینان نداشتیم، [لذا] از اوّل با ملاحظه وارد شدیم. نظرمان هم این بود که اگرچنانچه اینها سرِ حرف خودشان ایستادند که خب اشکالى ندارد؛ ما حاضر بودیم هزینه هم بدهیم، یعنى ما عقیده نداریم که در یک مذاکره هیچ هزینه‌اى نباید داد، هیچ عقب‌گردى نسبت به بخشى از موضوعات نباید کرد؛ نه، به‌قدر صحیح و منطقى و عقلایى حاضر به هزینه دادن هم بودیم؛ منتها ما دنبال توافق خوب بودیم. من این را همین‌جا عرض بکنم: ما هم میگوییم توافق خوب، آمریکایى‌ها هم میگویند توافق خوب؛ منتها ما که میگوییم توافق خوب، منظورمان توافق منصفانه و عادلانه است؛ آنها که میگویند توافق خوب، توافق تمامت‌خواهانه است. اندکى در مذاکرات پیش رفته بودیم که زیاده‌خواهى‌هاى حضرات شروع شد؛ هرروز یک حرفى، یک بهانه‌اى؛ شش ماه تبدیل به یک سال شد، طولانى‌تر شد، مذاکرات شکلهاى گوناگونى پیدا کرد، چانه‌زنى‌ها و زیاده‌خواهى‌ها مذاکرات را طولانى کرد، تهدید کردند، تهدید به تحریم بیشتر، حتّى تهدید به بکارگیرى نظامى‌گرى؛ این تهدیدها را کردند؛ روى میز و زیر میز و این حرفهایى که شنیده‌اید.(۱۲) این رفتار این حضرات تا امروز بوده.
 //دو هدف آمریکا از مذاکرات: ۱) ریشه‌کن کردن صنعت هسته‌اى کشور//
 هرکس روند مطالبات آمریکایى‌ها را در این مدّت مطالعه کند و کیفیّت حرفهاى اینها را نگاه کند، به این نتیجه میرسد؛ یکى از دو نکته‌ى اساسى این است: هدف اینها ریشه‌کن کردن و از بین بردن صنعت هسته‌اى در کشور است؛ هدف این است، دنبال این هستند؛ قصدشان این است که ماهیّت هسته‌اى کشور را از بین ببرند؛ ولو حالا یک اسمى، یک تابلوى بى‌محتوایى، یک چیز کاریکاتورى‌اى وجود داشته باشد، امّا اینها قصد دارند که نگذارند این حرکت هسته‌اى کشور، صنعت هسته‌اى یک کشور با اهدافى که نظام جمهورى اسلامى دارد تحقّق پیدا کند. ما اعلام کردیم تا یک سررسید معیّنى بایست بیست‌هزار مگاوات برق هسته‌اى داشته باشیم، این نیاز کشور است؛ بیست‌هزار مگاوات برق هسته‌اى نیاز ضرورى کشور است؛ این محاسبه‌شده‌ى دستگاه‌هاى محاسبه‌کننده‌ى کشور است که البتّه در حاشیه‌ى آن، منافع زیاد و برآوردن نیازهاى فراوان دیگر هم وجود دارد؛ اینها میخواهند این اتّفاق نیفتد. البتّه در عین اینکه این صنعت را میخواهند نابود کنند، فشار را هم میخواهند حفظ کنند، قصد برداشتن تحریمها به‌صورت کامل را هم - همین‌طور که ملاحظه میکنید - ندارند، تهدید هم میکنند که تحریمهاى بیشترى را تحمیل خواهیم کرد. این یک نکته است.
 //۲) پیروزى بر انقلاب اسلامى به‌عنوان الگوى کشورهاى دیگر//
 نکته‌ى دوّم این است که طرف مقابل ما، یعنى دولت کنونى و مدیریّت کنونى آمریکا، به این توافق احتیاج دارد؛ این هم یک طرف دیگر قضیّه است؛ اینها نیاز دارند به این؛ یک پیروزى بزرگى براى آنها محسوب میشود اگر بتوانند به آن مقصود خودشان در اینجا برسند. این در واقع پیروزى بر انقلاب اسلامى است؛ پیروزى بر ملّتى است که داعیه‌ى استقلال دارد؛ پیروزى بر کشورى است که میتواند الگوى کشورهاى دیگر باشد؛ دستگاه مدیریّت آمریکا به این [توافق‌] نیازمند است. همه‌ى بگومگوها و چک‌وچانه‌ها و بدعهدى‌ها و تقلّبهایى که حضرات میکنند، بر محور این دو موضوع میچرخد.
 //لزوم تداوم صنعت هسته‌اى کشور//
 ما از اوّل، منطقى وارد شدیم، منطقى حرف زدیم، زیاده‌خواهى نکردیم؛ ما گفتیم طرف، یک تحریم ظالمانه‌اى را تحمیل کرده است، ما میخواهیم این تحریم برداشته بشود؛ خیلى خب، این یک بده‌بستان است، حرفى نداریم که در این زمینه یک چیزى بدهیم، یک چیزى بستانیم تا تحریمها برداشته بشود؛ امّا صنعت هسته‌اى متوقّف نباید بشود، لطمه نباید بخورد؛ این حرف اوّل است؛ از اوّل این حرف را زدیم و دنبال کردیم تا امروز.
 //مهم‌ترین خطوط قرمز در مذاکرات هسته‌اى: ۱) ممنوعیّت محدودیّت بلندمدّت صنعت هسته‌اى//
 اهمّ خطوط قرمزى هم که وجود داشته اینها است که من عرض میکنم. ما یک چیزهایى را به‌عنوان نقاط اصلى ذکر کردیم؛ مهم‌ترین‌هایش اینها هستند؛ البتّه غیر از اینها هم چیزهایى هستند.
 یکى اینکه آنها اصرار دارند بر محدودیّت بلندمدّت؛ ما گفتیم ما محدودیّت ده سال و دوازده سال و مانند اینها را قبول نداریم؛ ده سال یک عمر است؛ همه‌ى آنچه ما در این مدّت به دست آوردیم، در حدود ده سال طول کشیده است! بله، سابقه‌ى هسته‌اى در داخل کشور بیش از اینها است که بعضى اوقات هم گفته میشود در بعضى از بیانات، لکن در آن سالهاى اوّل در واقع کارى انجام نگرفته بود؛ کار اساسى و عمده مال همین حدود ده پانزده سال اخیر است. محدودیّت ده‌ساله را ما قبول نداریم؛ ما مقدار سالهاى معیّنى را که مورد قبول ما است به مجموعه‌ى هیئت مذاکره‌کننده گفته‌ایم که چه مقدار، محدودیّت را قبول کرده‌ایم، امّا تعداد سالهاى محدودیّت را گفته‌ایم ده سال و دوازده سال و این چیزهایى که این حضرات میگویند قبول نداریم.
 //۲) ممنوعیّت محدودیّت تحقیق و توسعه صنعت هسته‌اى//
 در همین مدّتِ محدودیّت هم که ما قبول میکنیم، کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز باید ادامه پیدا کند، که این هم از جمله‌ى خطوط قرمزى است که مسئولین محترم روى آن تکیه کردند؛ گفتند ما حاضر نیستیم از تحقیق و توسعه دست برداریم؛ حق با اینها است. در طول این سالهاى محدودیّت هم، بایست تحقیق و توسعه ادامه داشته باشد. آنها حرف دیگرى میزنند؛ آنها میگویند شما ده سال دوازده سال یا بیشتر هیچ کارى نکنید، بعد از آن شروع کنید به تولید، شروع کنید به ساخت! که این حرف زور مضاعفى است، حرف غلط مضاعفى است.
 //۳) لغو تمامى تحریمهاى اقتصادى و مالى و بانکى در هنگام امضاى موافقت‌نامه//
 ازجمله‌ى نقاط مهم این است: بنده تصریح میکنم، تحریمهاى اقتصادى و مالى و بانکى، چه آنچه به شوراى امنیّت ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به کنگره‌ى آمریکا ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به دولت آمریکا ارتباط پیدا میکند، همه باید فوراً در هنگام امضاى موافقت‌نامه لغو بشود؛ بقیّه‌ى تحریمها هم در فاصله‌هاى معقول [لغو بشود]. البتّه آمریکایى‌ها در زمینه‌ى تحریمها یک فرمول پیچیده‌ى چند لایه‌ى عجیب و غریبى را مطرح میکنند که اصلاً اعماق آن معلوم نیست؛ از انتهاى  آن چه در مى‌آید هیچ معلوم نیست. عرض کردم بنده بیانم بیان صریح است، تعبیرات دیپلماسى را بنده خیلى بلد نیستم؛ آنچه ما میگوییم صریح و همین [است‌] که گفتیم؛ این مورد نظر ما است.
 //۴) عدم مشروط کردن لغو تحریمها به اجراى تعهّدات ایران//
 یک نکته‌ى اساسى دیگر اینکه لغو تحریمها منوط به اجراى تعهّدات ایران نیست؛ نمیشود بگویند: شما رآکتور آب سنگین اراک را خراب بکنید، سانتریفیوژها را به این تعداد کاهش بدهید، این کارها را بکنید، آن کارها بکنید، بعد که کردید، بعد آن‌وقت آژانس بیاید شهادت بدهد، گواهى کند که شما راست میگویید و این کارها را انجام داده‌اید، بعد ما تحریمها را برداریم! نه، این را ما مطلقاً قبول نداریم؛ لغو تحریمها منوط به اجراى تعهّداتى که ایران میکند نیست. البتّه لغو تحریم یک مراحل اجرائى‌اى دارد، ما این را قبول داریم؛ اجرائیّات لغو تحریم با اجرائیّاتى که ایران به عهده میگیرد، باید متناظر باشند؛ بخشى از این در مقابل بخشى از آن، بخش دیگرى از این در مقابل بخش دیگرى از آن.
 //۵) مخالفت با موکول کردن اقدامات به گزارش آژانس//
 یک نکته‌ى اساسى دیگر این است که ما با موکول کردن هر اقدامى به گزارش آژانس مخالفیم. ما به آژانس بدبینیم؛ آژانس نشان داده که هم مستقل نیست، هم عادل نیست؛ مستقل نیست زیرا تحت تأثیر قدرتها است؛ عادل نیست [چون ]بارها و بارها برخلاف عدالت حکم کرده و نظر داده. به‌علاوه، اینکه بگویند «آژانس باید بیاید اطمینان پیدا کند که فعّالیّت هسته‌اى در کشور نیست» این یک حرف غیر معقولى است. خب، چه‌جور میشود اطمینان پیدا کند؟ اصلاً اطمینان پیدا کردن [یعنى چه‌]؟ مگر تک تک خانه‌ها و وجب به وجب سرزمین کشور را اینها بگردند! چه‌جورى میشود اطمینان پیدا کرد؟ موکول کردن به این مسئله، نه منطقى است، نه عادلانه است.
 //۶) عدم موافقت با بازرسى‌هاى غیر متعارف، پرس‌وجو از شخصیّت‌ها، بازرسى از مراکز نظامى، تعیین زمانهاى طولانى//
 با بازرسى‌هاى غیر متعارف هم بنده موافق نیستم؛ پرس‌وجوى از شخصیّت‌ها را هم به‌هیچ‌وجه قبول ندارم و موافق نیستم؛ بازرسى از مراکز نظامى را هم نمیپذیریم همچنان که قبلاً هم گفتیم؛ زمانهاى ۱۵ سال و ۲۵ سال - که مدام میگویند ۱۵ سال براى فلان چیز، ۲۵ سال براى فلان چیز - و این زمانهاى این‌جورى را هم ما قبول نداریم؛ مشخّص است، این زمان اوّل و آخرى دارد و تمام خواهد شد.
 اینها موارد عمده و مهمّى است که روى آن تکیه داریم؛ البتّه خطوط قرمز فقط اینها نیست؛ دوستان مذاکره‌کننده در جریان نظرات ما هستند؛ جزئیّات را با آنها در میان گذاشته‌ایم؛ [البتّه ]جزئیّات مورد نظر و آن چیزهایى که بنده وارد میشوم؛ در خیلى از جزئیّات هم ما وارد نمیشویم.
 //اتّفاق نظر همه‌ى مسئولین جمهورى اسلامى، بر توافق عزّتمندانه//
 ما دنبال توافقیم. اگر کسى بگوید که در مسئولین جمهورى اسلامى کسى هست که توافق را نمیخواهد، خلاف گفته؛ این را همه بدانند. مسئولین جمهورى اسلامى - بنده، دولت، مجلس، قوّه‌ى قضائیّه، دستگاه‌هاى گوناگون امنیّتى، نظامى، غیره - همه در این جهت متّفقیم و موافقیم که توافق باید انجام بگیرد. در این جهت هم باز همه متّفقند که این توافق باید عزّتمندانه باشد، مصالح جمهورى اسلامى بدقّت و با وسواس باید در آن رعایت بشود؛ در این هم هیچ اختلافى نیست؛ دولت، مجلس، بنده، دیگران و دیگران همه در این جهت متّفقیم، نظرمان یکى است. توافق بایستى توافقى باشد منصفانه و منافع جمهورى اسلامى را بایستى تأمین بکند.
 //تحریم، فرصتى براى برگشت به خود و اندیشیدن به نیروها و ظرفیّتهاى داخلى//
 این را هم عرض بکنیم ما دنبال از بین بردن و برداشتن تحریمها هستیم؛ هدف ما از این مذاکرات لغو تحریمها است؛ جدّاً دنبال این هستیم که این تحریمها لغو بشود؛ امّا درعین‌حال خود این تحریمها را ما فرصت میدانیم. این‌جور نباشد که بعضى‌ها تعجّب کنند که چطور تحریم فرصت است؛ چطور تحریم - چیز به این بدى - فرصت است؟ این تحریم موجب شد ما به خودمان برگردیم؛ این تحریم موجب شد ما به نیروى داخلى خودمان بیندیشیم، دنبال ظرفیّتهاى داخلى باشیم؛ اینکه همه چیز را از بیرون وارد کنیم با پول نفت، براى یک کشورى مثل کشور ما بدترین بلیّه و بزرگ‌ترین مشکل است که متأسّفانه از قبل از انقلاب این مشکل گریبان‌گیر کشور ما شده و هنوز هم تا حدود زیادى ادامه دارد که بایستى این را قطع کنیم. ما در علم، در فنّاورى، در کارهاى گوناگون دنبال ظرفیّتهاى داخلى آمدیم، ان‌شاءالله در مورد اقتصاد هم همین‌جور [بشود]. این عرایض ما در مورد هسته‌اى است. البتّه در مورد مسائل منطقه هم عرایضى اینجا یادداشت کردیم که بگوییم لکن به ساعت که من نگاه میکنم میبینم مثل اینکه اذان شده؛ بیش از این دیگر مزاحم شما نمیشویم.
 پروردگارا! به محمّد و آل محمّد آنچه گفتیم و شنیدیم براى خودت و در راه خودت و در خدمت بندگانت قرار بده؛ نیّتهاى ما را خالص بفرما. پروردگارا! توفیقات خودت را بر مسئولان، فعّالان، در دولت، در مجلس، در قوّه‌ى قضائیّه، در نیروهاى مسلّح - که مشغول تلاش و کار هستند - نازل کن؛ دستگیرى و هدایت خودت را شامل حال آنها بفرما.
    والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته‌
 
۱) قبل از شروع بیانات معظمٌ‌له، حجّت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانى (رئیس جمهور) مطالبى بیان کرد.
۲) سوره‌ى سبأ، بخشى از آیه‌ى ۳
۳) مصباح المتهجّد، ج ۲، ص ۵۹۳
۴) سوره‌ى واقعه، آیه‌ى ۸۵؛ «و ما به آن [محتضر] از شما نزدیکتریم ولى نمى‌بینید»
۵) سوره‌ى عبس، آیات ۳۷ تا ۴۱
۶) سوره‌ى طلاق، بخشى از آیه‌هاى ۲ و ۳؛ ... «[خدا] براى او راه بیرون‌شدنى قرار میدهد. و از جایى که حسابش را نمیکند، به او روزى میرساند»
۷) از جمله، بیانات در جمع زائران و مجاوران حرم رضوى در مشهد مقدّس (۱۳۹۴/۱/۱)
۸) بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۳۹۳/۴/۱۶)
۹) بیانات در جمع زائران و مجاوران حرم رضوى در مشهد مقدّس (۱۳۹۴/۱/۱)
۱۰) بیانات در دیدار جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى ارتش جمهورى اسلامى ایران در روز نیروى هوایى (۱۳۹۳/۱۱/۱۹)
۱۱) خنده‌ى حضّار
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۳
امیر مهدوی