مذاکراتی برای جنگ؟!
يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۱ ب.ظ
ابوذر خوشبیان: گزینههای نظامی آمریکا همیشه روی میزش بوده است، از کشوری که با فشار دادن یک دکمه 200 هزار نفر را یکجا پودر میکند انتظار ترحم نیست اما چه چیز باعث میشود بعضی کشورها مورد هجوم آمریکا قرار گیرند و بعضی دیگر طرف مذاکره واقع شوند. معیار انتخاب نوع مواجهه برای آمریکا چیست؟!
اول: سالهاست آمریکا، ایران را تهدید به حمله نظامی میکند و رؤسای جمهوری این کشور از روی میز بودن همه گزینهها میگویند، فرقی ندارد که جمهوریخواه باشند یا دموکرات! اما باید پرسید چرا طی سالیان اخیر چنین اتفاقی رخ نداده و تمام اینها فقط در حد حرف بوده است؟ بسیاری یقین دارند اگر آمریکا توان حمله به ایران را داشت لحظهای درنگ نمیکرد. صاحبنظران موارد متعددی برای این مساله برمیشمارند اما شاید یکی از مهمترین این عوامل، ناشناخته بودن میزان قدرت نظامی ایران نزد آنان، استقلال و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه باشد. چیزی که ریسک و خطر حمله به ایران را برای آنها زیاد میکند و باعث شده است هرگز به این فکر نیفتند که تهدیدات خود را عملی کنند.
دوم: در مذاکرات هستهای اخیر، آمریکاییها بر چند چیز تاکید خاص دارند، چیزهایی که فراتر از محدودیتها و بازرسیهای معمولی آژانس بینالمللی انرژی اتمی هست؛ مواردی مانند بازرسی از مراکز نظامی، مصاحبه با برخی مقامات امنیتی کشور و... باید دانست که با توجه به سابقه درز اطلاعات از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سازمان جاسوسی آمریکا این مساله بسیار حائز اهمیت خواهد بود، زیرا از این طریق سازمانهای نظامی آمریکایی به اطلاعات مهم و حیاتی از مراکز نظامی کشورمان دست پیدا خواهند کرد. از طرفی سقف این بازرسیها به صورت کیفی مشخص شده است و هیچ معیار خاصی ندارد؛ یعنی هروقت بازرسان راضی شوند، کار متوقف خواهد شد و احتمالا تا تمام اطلاعات امنیتی و حساس ایران را جمعآوری نکنند راضی نخواهند شد! این مساله باعث بروز یک فاجعه میشود یعنی آنچه تاکنون یکی از مهمترین عوامل بازدارنده تهاجم دشمنان به جمهوری اسلامی ایران بوده است، بسیار ساده از دست خواهد رفت. برای کسانی که به غرب دلخوشند لازم به ذکر است که ویروس جاسوسی که این روزها خبر پراکنده شدن آن در هتلهای محل مذاکرات بسیار سروصدا به پا کرده است، دلیلی بر غیرصادقانه بودن رفتار غربیها در مذاکرات و دستهای پشتپرده برای جاسوسی و جمعآوری اطلاعات است.
سوم: مساله «زمان گریز» که توسط آمریکاییها مطرح شده است، از نظر تحلیلی اهمیت خاصی دارد. زمان گریز این موضوع را مطرح میدارد که از زمانی که ایران بخواهد بمب هستهای تولید کند تا دستیابی به آن باید زیر یک سال طول نکشد اما خود غربیها هم میدانند که جمهوری اسلامی ایران نیازی به بمب هستهای ندارد و اصلا در فکر ساخت آن نیست، پس چرا بر این مساله تاکید میکنند؟! از نظر خودشان، یک مساله، تاکیدشان را توجیه میکند و آن اینکه ایران وارد یک درگیری نظامی با غرب شود که او را مجبور به ساخت بمب هستهای میکند. اما از نظر ما، جمهوری اسلامی ایران برنامهای برای درگیری نظامی با غرب ندارد که بخواهد از بمب هستهای استفاده کند! پس شاید خود آمریکا برنامه نظامی برای درگیری با ایران دارد! و آن هم زمانی محقق خواهد شد که آمریکا اطلاعات کافی را از قدرت نظامی ایران داشته باشد. یعنی بعد از توافقات و بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی. از طرفی تاکیدشان بر زیر یک سال بودن است؛ آمریکا میداند که اگر به ایران حمله کند، با مقاومت ما مواجه خواهد شد و ایران هرگز مانند عراق نخواهد بود، پس باید بسیار زودتر کار را تمام کند و برای تمام کردن جنگ با ایران زیر یکسال، راهی جز استفاده از بمب هستهای نخواهد داشت و این یعنی اینکه برنامه نظامی آمریکا برای حمله به ایران، بمباران هستهای مراکز حساسی است که اطلاعات آنها را قبلا کسب کرده است.
چهارم: از کسانی که سالها در عرصه فعال(!) دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران با غرب بودهاند انتظار میرود تاکنون دست چدنی را زیر دستکش مخملی آنها دیده باشند. همانطور که رفتار آمریکا و خواستههایش در مذاکرات هستهای اخیر ما را به این نتیجه میرساند که آنها درحال جهتدهی مذاکرات به سمتی هستند که منجر به کسب اطلاعات مورد نیازشان برای فرونشاندن خنجر خود در پشت ملت ایران بشود. ظاهرا این روزها باید دکتر روحانی را به بازخوانی بخشهایی از کتابش با عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی عمومی» ترغیب کنیم، آنجا که میگوید: «باید هر موضوعی را در ظرف زمان و مکانش مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.
آنجا که بین امنیت ملی و رفاه به ناچار باید یکی را برگزید، انتخاب بین اهم و مهم است و روشن است که انتخاب اول عاقلانه، منطقی و درست خواهد بود.» (مقدمه کتاب) آری! برخی مسؤولان باید به این درک برسند که امنیت ملی از همهچیز مهمتر و حیاتیتر است. در پایان اینکه تاکنون، بودن گزینههای نظامی روی میز، برای آمریکاییها در حد یک حرف و شعار بوده، زیرا مقاومت و ایستادگی ملت و حکومت جمهوری اسلامی ایران در برابر زیادهخواهی آنها باعث شده است هیچگاه به فکر استفاده از گزینههای نظامی خود نیفتند و مذاکره و گفتوگو را ترجیح دهند اما باید توجه کرد که دستیابی به یک توافق بد، یعنی توافقی که منجر به لو رفتن اطلاعات نظامی و امنیتی ایران نزد دشمنان و کاهش نفوذ ایران در منطقه شود، دشمنان ایران، بویژه آمریکا را برای استفاده از گزینههای نظامی روی میزشان ترغیب خواهد کرد. زمانی که دیگر مجالی برای مذاکره و دیپلماسی خنده وجود نخواهد داشت. وقتی که دست چدنی زیر دستکش مخملین آمریکاییها برای بعضی مسؤولان نمایان خواهد شد که البته دیگر دیر خواهد بود. پس آیا اکنون وقت آن نیست که پیشگیری کنیم و حواسمان باشد به توافقی دست نیابیم که منجر به تشویق غرب برای حمله به ایران عزیزمان شود؟
۹۴/۰۳/۳۱