توافقى که امریکا مى خواهد
مهدى فضائلى :در صورت توافق متوازن و شرایط اصطلاحا" برد- برد نیز احتمال کارشکنى از سوى امریکایى ها کم نیست و البته در صورت ناگزیر شدن از پذیرش آن حداکثر تلاش خود را خواهند کرد تا در بعد روانى بتوانند آنرا به نفع خود تمام کنند
نگاه امریکا به انقلاب اسلامى ایران نگاه بلند مدتى است و در یک افق نامعلوم به لحاظ زمانى اما هر چه زودتر بهتر،این هدف را دنبال مى کند که انقلاب اسلامى را از ماهیت استکبار ستیزى اش که یکى از مهمترین ویژگى هاى آن بر اساس مکتب امام راحل (ره) بوده و خواهد بود جدا کند.امریکا تلاش می کند بدینوسیله انقلاب اسلامى را خنثى و بى هویت سازد؛حالتى که در ادبیات امریکایى ها"تغییر رفتار" خوانده مى شود.
ترساندن مردم و مسئولان از ادامه مبارزه با نظام سلطه، بالا بردن هزینه استکبار ستیزى با ترفندهاى مختلف بویژه تحریم و تلاش براى تقویت جریان هاى بى اعتقاد به استکبارستیزى یا خسته از این راه از جمله راهکارهاى امریکا براى رسیدن به این هدف است.
باز کردن باب مذاکره مستقیم با ایران نیز یکى از راه هایى است که در صورت داشتن ویژگى هایى مى تواند امریکا را در نیل به هدفش کمک کند که موضوع هسته اى سرانجام بهانه آنرا فراهم کرد! اما صرف مذاکره نمى تواند قدم مؤثر براى تحقق هدف امریکا باشد بلکه مذاکره اى خاصیت مورد نظر آنها را دارد که تفوق،برترى و استیلاى امریکا بر ایران در آن بروز و ظهور داشته باشد و افکار عمومى دنیا این پیام را دریافت کند که اولا" ایران مجبور شد با امریکا مذاکره کند،ثانیا" مذاکره با فاصله زیاد به نفع امریکا تمام شد و ثالثا" این آغاز راه بود و این اجبار و تفوق ادامه خواهد یافت.
دولتمردان امریکا براى نیل به این مقصود دو مسیر را بصورت توأمان در مذاکرات هسته اى دنبال مى کنند؛بخشى را در محتواى توافق و بخش مهمتر آنرا در عملیات روانى و فضاى تبلیغاتى حاکم بر مذاکرات.
در بخش محتوایى مذاکرات، امریکا ابتدا به بهانه اعتماد سازى و ضمانت عینى بى خطر بودن برنامه هسته اى ایران تمام تلاش خود را معطوف به نابودى فناورى هسته اى ایران کرد که به برکت مقاومت ملت ایران و مسئولان از سویى و دستاوردهاى دانشمندان هسته اى کشورمان بخصوص بین سال هاى ٨٤تا٩٢از سوى دیگر در نیل به این هدف ناکام ماند.همین مقاومت و همین دستاوردها بود که امریکا را وادار کرد از مخالفت حتى با ٥ سانتریفیوژ در ابتداى سال ٨٤ و پیگیرى برچیدن غنى سازى(که البته آن زمان سه کشور اروپایى آنرا نمایندگى مى کردند) به داشتن برنامه غنى سازى و استقرار بیش از ٦٠٠٠ سانتریفیوژ تن بدهد.پس از این ناکامى، تلاش امریکا به این معطوف شد که برنامه هسته اى ایران را در حداقل ممکن،محدود کند که این تلاش ادامه دارد و در پایان مذاکرات و در صورت رسیدن به برجام مى توان در باره آن قضاوت نهایى کرد که در این زمینه چقدر موفق بوده است.
امریکایى ها سعى کردند اگر نمى توانند کل برنامه هسته اى ایران را تعطیل کنند حداقل برخى بخش هاى آن مثل فردو و رآکتور آب سنگین اراک را تعطیل و بقیه را نیز به سمت بى خاصیتى و نمایشى بودن سوق دهند که در این هدف نیز موفق نشدند و سرانجام به برپا بودن فردو و آب سنگین اراک تن دادند.آنچه در خصوص تعداد سانتریفیوژها اعم از نطنز و فردو توافق شد،همچنین موضوع رآکتور اراک و حفظ ماهیت آب سنگین آن،اگر چه در راستاى نرمش قهرمانانه سقف خواسته ما را محقق نکرد ولى بسیار بالاتر از کف خواسته امریکایی ها بود و از این حیث هم امریکا را نمى توان پیروز دانست. اما به نظر مى رسد امریکایی ها براى جبران این عقب نشینى ها،در چند حوزه بسیار مهم دیگر،زیاده خواهانه بدنبال امتیاز گرفتن هستند.
نخستین بخش، مربوط به تحریم هاست. اگر ادعاى خود غربی ها را بپذیریم که تحریم ها ایران را پای میز مذاکره نشاند بنابراین مذاکرات باید به لغو تحریم ها بیانجامد و الا چه دلیلی داشت ایران تن به مذاکره مستقیم با امریکایى بدهد که سراسر براى ایران هزینه است؟از جمله حرف هاى عقلاى دلواپس در باره مذاکره همین است که اگر مذاکرات به لغو تحریم ها منجر نشود فایده آن براى ملت ایران چیست؟لغو تحریم ها علی القاعده باید براى خود دولت و تیم مذاکره کننده نیز از اهمیت بالایی برخوردار باشد چرا که حداقل براساس مشى عملى و مواضع تأمل برانگیز رییس جمهور که نه بهبود زندگى مردم بلکه حتى آب خوردنشان را هم موکول به رفع تحریم ها مى دانند،لغو تحریم ها باید اولین و مهمترین نتیجه مذاکرات باشد و اگر این اتفاق نیفتد،تعدادى سانتریفیوژ خواهد چرخید اما زندگى مردم نه!واقعا" اگر این سؤال را با خود مردم در میان بگذاریم که آیا با توافقى که به لغو مؤثر تحریم ها نینجامد موافقید یا نه؟ پاسخ چه خواهد بود؟
دومین نکته مورد نظر امریکایى ها تثبیت ایران به عنوان یک استثنا از معاهده NPT است؛ موضوعى که عدم پیشگیرى از آن نه تنها ما را بصورت مادام العمر یا طولانى مدت از دستیابى به میزان مورد نیاز به فناورى هسته اى باز مى دارد بلکه امکان تبدیل این رفتار به یک رویه حقوقى علیه ایران را فراهم مى آورد.
بخش دیگرى که با زیاده خواهى از نوع امریکائیش روبروست،بازرسی هاست.امریکایی ها بنا دارند بازرسى هایى را در کشور ما بکارگیرند که به ادعاى خودشان بعد از عراق بى سابقه است! بازرسى هایى که هم غرور و عزت ملى ما را مخدوش مى کند و هم مى تواند پى آمدهاى ضدامنیتى غیر قابل جبرانى مانند آنچه در عراق پیش آمد،براى ما داشته باشد.بازرسى هایى که بهانه اش اطمینان از صلح آمیز بودن فعالیت هاى هسته اى است اما واقعیتش بخصوص با توجه به سوابق موجود مى تواند هرچیزى باشد از جمله شناسایى دانشمندان و نیروهاى کلیدى دانش هسته اى و صنایع دفاعى و یا دسترسی به توان دفاعى کشور و ارزیابى آن.
چهارمین بخش مهم،بخش تحقیق و توسعه است.تحقیق و توسعه ضامن پیشرفت در هر رشته و اقتصادى شدن آن است. امریکا که اساسا" با پیشرفت ملت هاى مستقل مخالف است با قلدرى مى خواهد مانع تحقیق و توسعه فناورى هسته اى کشورمان شود تا درجا بزنیم، به فناورى هاى پیشرفته در این حوزه دست پیدا نکنیم و توجیه فنى واقتصادى صنعت هسته اى کشورمان استحکام لازم را پیدا نکند. در این صورت هزینه هاى استفاده از این صنعت براى ما روزافزون خواهد بود و امکان سرمایه گذارى هاى جدید از ما سلب مى گردد و این ،راه بلند مدت دیگرى است براى محدود کردن فناورى هسته اى ایران.
با توجه به آنچه گفته شد عقلاى دلواپس، ضمن اعتماد و حمایت از تیم مذاکره کننده و مخالفت با ترک مذاکرات و دادن بهانه بدست دشمن، مطالبه و توصیه شان در بخش محتواى توافق این است که به توافق بد که در شرایط کنونى چهار ویژگى اش،استثنا بودن فعالیت هاى هسته اى ایران از NPT براى مدت نامحدود یا بسیار طولانى،عدم لغو مؤثر و همزمان تحریم ها،بازرسى هاى تفسیر بردار بر اساس پروتکل الحاقى و یا حتی فراپادمانی و اعمال محدودیت در تحقیق و توسعه است تن ندهند.
عرصه و مسیر دیگرى که امریکایى ها بطور جدى براى آن برنامه دارند،عرصه تبلیغاتى و روانى حاکم بر مذاکرات است. سردمداران کاخ سفید مى کوشند در هر حال فضاى روانى و تبلیغاتى، از غلبه آنها و عقب نشینى ایران حکایت کند و متأسفانه باید بگوییم لحن اظهارات مقامات امریکایى و در مقابل، لحن رییس جمهور و مذاکره کنندگان کشورمان جز در موارد نادر این فضا را به نفع امریکا رقم زده است هرچند فرمایشات حکیمانه و مقتدرانه رهبر فرزانه انقلاب در این بخش هم امریکایی ها را براى نیل به اهدافشان بطور کامل ناکام گذاشته است.
تهدیدات مکرر به حمله نظامى همزمان با مذاکرات، تکرار ادعاى نشستن پای میز مذاکره تحت فشار تحریم ها، لحن مقامات امریکا و خط ونشان کشیدن ها و باید و نباید کردنشان در طول مذاکرات و استمرار اتهامات حقوق بشرى و حمایت از تروریسم ،از جمله اقدامات مقامات امریکایى در این زمینه است که با حمایت بى دریغ رسانه هاى وابسته به جبهه استکبار ضریب داده می شود.
بنابر آنچه گفته شد مى توان چنین جمع بندى کرد که اگر مذاکرات هسته اى در نهایت بتواند فضا را به نفع امریکا تغییر بدهد از سوى امریکایى ها پذیرفته خواهد شد و چنین توافقى را امضا خواهند کرد و در صورتیکه ارزیابى ها حاکى از تفوق ایران باشد هرگز زیر بار آن نخواهند رفت. در صورت توافق متوازن و شرایط اصطلاحا" برد- برد نیز احتمال کارشکنى از سوى امریکایى ها کم نیست و البته در صورت ناگزیر شدن از پذیرش آن حداکثر تلاش خود را خواهند کرد تا در بعد روانى بتوانند آنرا به نفع خود تمام کنند.
و بر همین اساس تکلیف ما نیز روشن است. یعنى به هیچ عنوان نباید زیر بار توافقى برویم و نمی رویم که خواست و اراده امریکا در نتیجه آن به کرسی بنشیند و منجر به تفوق امریکایى ها بشود، در صورت عدم امکان تحمیل اراده خود به آنها نیز فقط شرایط برد-برد آنهم به همراه یک پیوست رسانه اى دقیق برای ساماندهی فضای تبلیغاتی و روانی قابل قبول است و اینجاست که نبرد اراده ها یکبار دیگر معنى پیدا مى کند!