پسته بیمغز چون لب واکند رسوا شود
چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۳۱ ب.ظ
علی خدایی بیجاری : راه بیراهه به ترکستان کشیدن سازمان حفاظت محیطزیست کشور، رفته رفته دارد بر همگان عیان میشود و این واقعیت از پس ابرهای وهم و گمان بیرون میآید که دیگر کفگیر مبارک اثر رئیس این سازمان – کفگیری که همگان آن را بازوی نجات و ید بیضا میدانستند- به ته دیگ ناکامیها میخورد. اما یاللعجب که رئیس و برخی مسئولان غیر از این میپندارند و همچون رئیس بزرگ منتقدان را بیسواد و مغرض و مفلس میخوانند![وای بر این همه سیاست بازی تا کی می توانند به مردم دروغ بگویند، بدانند که خون شهدا رسواکننده است]
اما آنچه باعث نگارش این مقدمه شد و در بسیاری از رسانههای دست به سینه و بلهقربانگو مدافع دولت، هیچ اثری از آثارش هویدا نشده، پیشنهاد چاپ تصویر حیوانات در معرض انقراض روی اسکناس و مسکوک رایج کشورمان است که روز یکشنبه روی خروجی پورتال سازمان حفاظت از محیطزیست کشور قرا رگرفته بود.
این پیشنهاد ابتدا توسط یکی از سازمانهای مردمنهاد فعال در عرصه حقوق حیوانات مطرح شد و پس از گذر از چراغ سبز بانوی محیط زیست، در تاریخ 11دی ماه سال92 به آقای مهندس صنیعی، رئیس سازمان اسکناس و مسکوک بانک مرکزی ارسال و ارائه شده است!
با این اوصاف ذکر چند نکته بسیار بسیار ضروری به نظر میرسد؛ نکاتی که امیدواریم هرکدام تلنگری بر جماعت خوابی باشد که مدافع چنین طرح و پیشنهادی هستند، نکاتی که در تحلیلهای رسانههای منتقد به این طرح، جا مانده و از قلم افتاده است:
اولین نکتهای که به ذهن متبادر میشود این است که مگر در مملکت ما آنقدر قحطالرجال است که تصویر حیوانات (با تمام ارزشمندی و دفاعی که نگارنده برای حیوانات و حقوق حقه آنان قائل است) را در روی اسکناسها و سکههایمان مضروب و منقوش کنیم؟!حال اگر از بسیاری از مفاخر و مشاهیر نامدار بگذریم، به کسی چون مرحوم مهندس کریم ساعی میرسیم که تمام محیطزیست کشور، از برگ برگ درختان و قطره قطره آب رودها و دریاها و سنگوارههای کوهها مدیون همت و حمیت این بزرگمرد است؛ مردی که بسیاری از اقدامات زیربنایی محیطزیست کشور(که حتی کوچکترین اشاره به خدمات وی در وسع و حجم این نوشتار نخواهد گنجید)مرهون و مدیون حمیت والای اوست و درعین حال و با کمال تأسف در محیطزیست ما هیچگونه جایگاهی ندارد، حتی دولتی که ادعای این دارد که سکان محیطزیست کشور را به دست رئیس( !) حرفهای و کاربلدی سپرده، هیچ اقدامی در راستای شناساندن این بزرگمرد نکرده ! شاید از این بابت که شناخت چنین مردی سایه بر کسانی خواهد انداخت که بسیاری از حقایق را مصادره به مطلوب کردهاند!
نکته بعد اینکه اگر از تمام موانع موجود بگذریم و بر فرض محال چنین طرح ناسنجیدهای (که عملاً در مقابل باورها و مهمتر از همه قوانین موجود نوشته و نانوشته و قابل احترام برای جامعه قرار میگیرد) تأیید و تصویب شود، آیا مسئولان محیطزیست و مغز متفکر چنین طرحی به این مهم فکر کرده که در چنین اوضاع و احوالی که اقتصاد کشور سختترین شرایط خود را تجربه میکند، چه هزینه گزافی باید خرج چاپ اسکناس و ضرب مسکوکات شود؟!
نکته سوم این است که واقعاً رئیس و مسئولان سازمان محیطزیست آردهای خود را بیخته و الکهای مبارک را آویختهاند و کاری برای انجام ندارند؟ آیا خانم رئیس در رأس تشکیلات محیطزیست توانسته قدم کوچکی برای تمام معضلات و مشکلات گریبانگیر محیط زیست، همچون آتشسوزی جنگلها و مراتع، ریزگردها و آلودگی هوا، شکار و صید غیرمجاز و نابودی گونههای حیوانی در معرض انقراض، قاچاق چوب، زمینخواری، کوهخوای، جنگلزدایی و بیابانزایی، معضل رودها و هورها و تالابهای خشکیده چند دهگانه و... بردارد که آن وقت در پس تمام ماجراها بخواهد اقدام گلدرشتی چون چاپ و ضرب اسکناس و سکهها را رقم بزند و چون گذشته چنین اقداماتی را به نفع خود مصادره به مطلوب کند؟
این پیشنهاد ابتدا توسط یکی از سازمانهای مردمنهاد فعال در عرصه حقوق حیوانات مطرح شد و پس از گذر از چراغ سبز بانوی محیط زیست، در تاریخ 11دی ماه سال92 به آقای مهندس صنیعی، رئیس سازمان اسکناس و مسکوک بانک مرکزی ارسال و ارائه شده است!
با این اوصاف ذکر چند نکته بسیار بسیار ضروری به نظر میرسد؛ نکاتی که امیدواریم هرکدام تلنگری بر جماعت خوابی باشد که مدافع چنین طرح و پیشنهادی هستند، نکاتی که در تحلیلهای رسانههای منتقد به این طرح، جا مانده و از قلم افتاده است:
اولین نکتهای که به ذهن متبادر میشود این است که مگر در مملکت ما آنقدر قحطالرجال است که تصویر حیوانات (با تمام ارزشمندی و دفاعی که نگارنده برای حیوانات و حقوق حقه آنان قائل است) را در روی اسکناسها و سکههایمان مضروب و منقوش کنیم؟!حال اگر از بسیاری از مفاخر و مشاهیر نامدار بگذریم، به کسی چون مرحوم مهندس کریم ساعی میرسیم که تمام محیطزیست کشور، از برگ برگ درختان و قطره قطره آب رودها و دریاها و سنگوارههای کوهها مدیون همت و حمیت این بزرگمرد است؛ مردی که بسیاری از اقدامات زیربنایی محیطزیست کشور(که حتی کوچکترین اشاره به خدمات وی در وسع و حجم این نوشتار نخواهد گنجید)مرهون و مدیون حمیت والای اوست و درعین حال و با کمال تأسف در محیطزیست ما هیچگونه جایگاهی ندارد، حتی دولتی که ادعای این دارد که سکان محیطزیست کشور را به دست رئیس( !) حرفهای و کاربلدی سپرده، هیچ اقدامی در راستای شناساندن این بزرگمرد نکرده ! شاید از این بابت که شناخت چنین مردی سایه بر کسانی خواهد انداخت که بسیاری از حقایق را مصادره به مطلوب کردهاند!
نکته بعد اینکه اگر از تمام موانع موجود بگذریم و بر فرض محال چنین طرح ناسنجیدهای (که عملاً در مقابل باورها و مهمتر از همه قوانین موجود نوشته و نانوشته و قابل احترام برای جامعه قرار میگیرد) تأیید و تصویب شود، آیا مسئولان محیطزیست و مغز متفکر چنین طرحی به این مهم فکر کرده که در چنین اوضاع و احوالی که اقتصاد کشور سختترین شرایط خود را تجربه میکند، چه هزینه گزافی باید خرج چاپ اسکناس و ضرب مسکوکات شود؟!
نکته سوم این است که واقعاً رئیس و مسئولان سازمان محیطزیست آردهای خود را بیخته و الکهای مبارک را آویختهاند و کاری برای انجام ندارند؟ آیا خانم رئیس در رأس تشکیلات محیطزیست توانسته قدم کوچکی برای تمام معضلات و مشکلات گریبانگیر محیط زیست، همچون آتشسوزی جنگلها و مراتع، ریزگردها و آلودگی هوا، شکار و صید غیرمجاز و نابودی گونههای حیوانی در معرض انقراض، قاچاق چوب، زمینخواری، کوهخوای، جنگلزدایی و بیابانزایی، معضل رودها و هورها و تالابهای خشکیده چند دهگانه و... بردارد که آن وقت در پس تمام ماجراها بخواهد اقدام گلدرشتی چون چاپ و ضرب اسکناس و سکهها را رقم بزند و چون گذشته چنین اقداماتی را به نفع خود مصادره به مطلوب کند؟
۹۴/۰۳/۲۷