آیا تنها نیروی انتظامی مسئول تأمین امنیت روانی است؟
تامین امنیت اجتماعی قبل از آنکه به تمهیدات سختافزاری مانند قاضی، ماموران پلیس، حفاظت شهری و... نیاز داشته باشد، بیشتر بر وجوه نرمافزاری برقراری امنیت مانند کاهش شکاف طبقاتی تکیه دارد.
این روزها صحبت از امنیت روانی در جامعه بیشتر به گوش میرسد، و هریک از اصحاب رسانه نیز سعی کرده نگاه خاصی با توجه به مصادیق اخیر مانند تصادفات ماشینهای گران قیمت در تهران به موضوع داشته باشد. فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با فرماندهان نیروی انتظامی که آنها را ملزم به داشتن برنامه برای ابعاد مختلف ناامنی در جامعه و مقابله با آنها میکرد، شاید این تصور را بوجود میآورد که تنها مسئول فراهم آوردن امنیت روانی در جامعه نیروی انتظامی است؛ اما در واقع تامین امنیت روانی در جامعه محصول وجود همزمان موئلفههای ایجابی و سلبی است که فقط در حوزه سلبی مسئولیت با نیروی انتظامی است و در حوزههای ایجابی، حاکمیت به همراه رسانه مسئول بسترسازی امنیت روانی در جامعه هستند.
تصادفات اخیر ماشینهای گران قیمت
در تهران بار دیگر باب مباحث اخلال در برقراری امنیت روانی در کشور را باز کرد
البته رهبر معظم انقلاب اسلامی در باب شکاف طبقاتی و دامن نزدن به تجملگرایی که از مصادیق موئلفههای ایجابی این موضوع هستند، فرمایشاتی زیادی داشتهاند که کمتر به آن پرداخته شده است. این یادداشت که از صحبتهای کارشناسان این امر بهره برده است، نگاهی اجمالی به این موضوع انداخته تا کمک راهگشایی برای مسئولین کشور در تصمیمسازی و عمل برای تامین امنیت روانی جامعه باشد.
امنیت اجتماعی، مفهومی با پیچیدگیهای خاص
کلمه امنیت، از واژه «أمن» به معنی "ضدترس" گرفته شده است. بنابر این امنیت به معنای آرامش و نبود ترس و وحشت میباشد. امنیت شقوق مختلفی دارد که یکی از آنها "امنیت اجتماعی" است. از آنجا که زنجیره مولفههای تولید امنیت درهم تنیده است، امنیت اجتماعی نیز با امنیت روانی و فردی، امنیت ملی و بین المللی، امنیت اقتصادی و سیاسی و.... در ارتباط است. بر این اساس نمیتوان امنیت اجتماعی را در محدوده امنیت اقتصادی و یا نظامی و یا روانی و مانند آن خلاصه کرد.
به سخن دیگر، همان گونه که انسان موجود پیچیده و شگرفی است، امنیت وی نیز از پیچیدگی خاص وشگرفی برخوردار میباشد. این مساله بویژه در بخش امنیت روانی، خود را بیش از پیش نشان میدهد؛ زیرا روان آدمی تحت تاثیر همه علل و عوامل درونی و بیرونی واکنش نشان میدهد، از این رو در بهداشت و سلامت روانی شخص و یا اجتماع باید به همه علل و عوامل توجه خاص شود.
تامین احساس امنیت برای مردم، به علل و عوامل پیچیدهای نیاز دارد که از وظایف دولت و نیروهای امنیتی و انتظامی است
امنیت اجتماعی در واقع توانایی جامعه برای حفظ هویت و منافع خود در برابر تغییرات و اقداماتی است که ارزشها و آرمانهای زندگی کردن در آن جامعه را تهدید میکند. همچنین ارتقای وضعیت اجتماعی هرجامعه نیازمند آرامشی است که از امنیت اجتماعی حاصل میشود.
عوامل تهدید امنیت روانی اجتماعی
تامین امنیت اجتماعی قبل از آنکه به تمهیدات سختافزاری مانند قاضی، ماموران پلیس، حفاظت شهری و... نیاز داشته باشد، بیشتر بر وجوه نرمافزاری برقراری امنیت تکیه دارد؛ از این رو عواملی مانند مشروعیت نظام سیاسی، یکپارچگی اجتماعی، مدیریت قوی اقتصادی برای جلوگیری از ایجاد شکاف طبقاتی، عدم وجود تبعیض و بیعدالتی اجتماعی با اداره صحیح جامعه و.... از مولفههای اصلی برقراری امنیت اجتماعی بر اساس نرمافزار اداره جامعه است.
امروزه تامین امنیت اجتماعی بیشتر بر وجوه نرم افزاری مانند مدیریت قوی اقتصادی
برای جلوگیری از ایجاد شکاف طبقاتی و... نیاز دارد تا تمهیدات سختافزاری مانند قاضی، ماموران پلیس و...
همان
طور که در ابتدای مطلب اشاره شد، بهداشت و سلامت روانی شخص از ارکان امنیت اجتماعی
است که با مصادیق جزئیتری در نسبت با مولفههای نرم افزاری تامین بنیادین امنیت
اجتماعی سر و کار دارد. البته این نکته نیز حائز اهمیت است که مؤلفههای امنیت
روانی در جوامع مختلف با توجه تفاوتهای ارزشگذاری جامعه، ماهیت فرهنگی و مقتضیات
زمانی و مکانی آنان، اولویتبندی یکسانی ندارد.
به هر روی مصادیقی مانند بیکاری، افزایش جرائم جنسی و روسپیگری، کودکان خیابانی، فساد مالی و اداری، خشونت و پرخاشگری، طلاق، اعتیاد و... تعادل روانی جامعه را به هم میزنند. بعضی از این موارد یاد شده ارتباط مستقیمی با شکاف طبقاتی و نابرابری در جامعه دارد و مانند پدیدهای به نام نوکیسهگی، از جمله مواردی است که بیشترین ضربه را به امنیت روانی جامعه میزند.
مصادیقی مانند بیکاری، کودکان خیابانی، فساد مالی
و اداری، خشونت و پرخاشگری، طلاق، و... تعادل روانی جامعه را به هم میزند
پدیده نوکیسهگی، کمک به مصرفیتر شدن جامعه، خطری برای امنیت روانی مردم
یکی از عوامل مصرفیشدن جامعه، پدیدهی نوکیسهگی است. طبقه نوکیسه، طبقهای است که بدون اینکه فرآیند منطقی پولدار شدن را طی کرده باشند، از مناسبات دلالی، رانتخواری و.. یکشبه پولدار شدهاند، و از فرهنگ طبقه پولدار که مثل بقیه طبقات اجتماعی اصالت خانوادگی دارند، به دور هستند.
در ایران این انسانهای تازه پولدار شده خودشان را با کالاهای بسیار لوکس و گرانقیمت خارجی به بقیه طبقات اجتماعی جامعه عرضه میکنند تا بتوانند با این فخر فروشی و خودنمایی، کمی از کمبودها و حقارتهای گذشته خود را بپوشانند. بعضی از این رفتارهای افراطی را میتوان در جولان ماشینهای گرانقیمت خارجی در خیابانها یا در فضای مجازی مانند صفحه «بچهپولدارهای....» مشاهده کرد.
فخرفروشیهای افراطی نوکیسهگان، نشان از نبود ظرفیت فرهنگی در پدر و مادر و اطرافیان آنها دارد
رفتارهای
طبقه نوکیسه از دو جنبه امنیت روانی جامعه را تهدید میکند؛ یکم آنکه در پی رواج
این تجملگرایی، قشر متوسط و محروم جامعه احساس خود کمبینی و احساس فقر
و عقب ماندگی میکنند و دچار تشویش خاطر و افسردگی میشوند. به طور قطع بذر حسد و کینهتوزی از این نمایشهای تجملگرایانه در میان مردم
پاشیده میشود که کینه و نفرت به این قشر از جامه حداقل تبعاتی است که در جامعه
نمود پیدا میکند.
برنامه یکصد و سی و پنجم «پایش» نظرسنجی مردمی درباره خودنمایی بعضی افراد ثروتمند برگزار کرد
خطر دوم این رفتارهای حسرت برانگیز آن است که بعضی از افراد جامعه از طبقه محروم تا طبقه متوسط که بیشترین تعداد افراد یک جامعه را تشکیل میدهند، تشویق شوند تا ادای این ثروتمندان جدید را دربیاورند و از این رو حتی اگر لازم باشد برای این مصرفی شدن و بدست آوردن کالاهای تجملی، پول قرض وگاه حتی دزدی کنند؛ این اتفاقات به طور یقین سرمایه اجتماعی را کاهش و امنیت روانی جامعه را مختل میکند.
معرفی افرادی با ثروت میلیاردی در برنامه «پایش» که زندگی تجملی ندارند
امنیت روانی اجتماعی محقق خواهد شد؟
جامعه سالم پیش از آن که به آسایش نیاز داشته باشد، به امنیت روانی نیازمند است، زیرا در سایه امنیت و آرامش است که هر کار خرد و کلان، شدنی و دست یافتنی است. از این رو دغدغه امنیت در همه شاخه های آن بویژه امنیت روانی و آرامش جمعی، مهمترین مسئولیت دولت و خواسته ملت به شمار میرود. احساس ناامنی اجتماعی و روانی در محیط جامعه باعث ناتوانی شهروندان برای استفاده مناسب از حقوق و آزادیهای اولیه قانونی میشود. به عنوان مثال حق رفت و آمد آزادانه، حق ارتباط با دیگران، حق اشتغال، آموزش، تفریح ، حضور در جامعه و… از جمله حقوق اولیه شهروندان می باشد که در سایه خدشه وارد شدن به امنیت اجتماعی دچار تزلزل میشود.
تغییر
رفتار صاحبان قدرت با مردم و جلوگیری از بوجود آمدن تضاد طبقاتی از وظایف دولت است
که با اصلاح ساختار اقتصادی و اداری و همچنین مشارکت دادن عموم مردم در زمینه
تولید، میتواند شرایط ایجابی تامین امنیت روانی اجتماعی را ایجاد کند. نیروی
انتظامی نیز در حوزه سلبی میتواند با برنامهریزی کارشناسی شده، با مظاهر برهم
زننده روان جامعه برخورد کند تا مردم با آرامش خاطر بیشتری در کشوری که به دنبال
تحقق تمدن ایرانی اسلامی است، زندگی کنند.
منبع : مشرق