نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

حضرت امام(ره) و تعاملات اقتصادی

شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۴۳ ق.ظ

دکتر حجت‌الله عبدالملکی* استاد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام/ اقتصاددان:

این روزها شاهد مذاکره فشرده تیم مذاکره‌کننده ایرانی با کشورهای 1+5 هستیم بنابراین سوالی که به ذهن می‌رسد این است که چگونه می‌توان با کشورهای غربی تعامل کرد به‌گونه‌ای که مبانی انقلاب اسلامی حفظ شود؛ پاسخ به این سوال باعث می‌شود به بررسی این موضوع پرداخته شود که کشوری مانند ایران چگونه باید برای تعامل اقتصادی با جهان با ملاحظات و رویکردهای خاص وارد عمل شود.
در این تعامل اقتصادی، در 2 مورد رعایت احتیاط بسیار جدی است؛ مورد اول این است که دستگاه‌های بزرگ اقتصادی دنیا، تقسیم کار بین‌المللی را به نحوی طراحی کرده‌اند که منافعشان حداکثر ‌شود؛ به این معنا که نهادهای بین‌المللی اقتصاد جهانی مثل بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و سازمان تجارت جهانی- 3 نهاد اصلی اقتصاد بین‌المللی- به کشورهای دنیا القا کرده‌اند اگر وارد «باشگاه اقتصاد جهان» شوند مستطیع خواهند شد. درحالی‌که این مبالغه‌ای است که از طرف قدرت‌های اقتصادی جهان مثل آمریکا و چند کشور اروپای غربی مطرح شده است و در عمل برنامه‌ آنها استثمار کشورهای جهان به سود خودشان است نه هیچ چیز دیگر.
متأسفانه در دولت اصلاحات اصرار زیادی برای تعامل با جهان- به معنای قدرت‌های استعمارگر- وجود داشت و حال در دولت یازدهم نیز این اصرار و تأکید وجود دارد، زیرا تصور می‌شود از باب تعامل اقتصادی با آنها، منافع زیادی کسب خواهد شد. به نظر می‌رسد در دولت یازدهم کم ‌و بیش همان سیاست‌های دولت اصلاحات پیگیری می‌شود. در واقع بدون توجه به مخاطرات این مسیر سعی می‌شود حداکثرِ ارتباط با اقتصاد جهانی برقرار شود. با در نظر گرفتن این دو ملاحظه، قطعاً می‌توان تعامل اقتصادی ایران با جهان را به شکلی طراحی کرد که منافع ایران تأمین شود. این دو خطر مطرح‌شده به‌هیچ‌وجه به معنای تعامل برقرار نکردن با اقتصاد جهان نیست، بلکه باید ارتباطی عاقلانه، منطقی و تعریف‌شده برقرار شود.
حضرت امام خمینی(ره) در جایگاه رهبری انقلاب، رویکردهای اساسی را مشخص فرموده‌اند. در بعد اقتصادی، حضرت معظم‌له به 3 هدف توجه ویژه‌ای داشته‌اند و روی آنها تأکید فرموده‌اند. این اهداف، «استقلال اقتصادی»، «رفاه عمومی» و «پیشرفت اقتصادی» هستند که ایشان آنها را در چارچوب مکتب اقتصادیِ اسلام مطرح کرده‌اند. در واقع نظام نیز قرار بوده است به‌گونه‌ای عمل کند که این 3 هدف محقق شود. نظر ایشان درباره‌ استقلال اقتصادی این بوده است که کشور برای تأمین مایحتاج اولیه‌ مردم نباید نیازمند قدرت‌های جهانی باشد، زیرا آنها هر زمان که بخواهند ایران را تحریم می‌کنند یا تحت ‌فشار قرار می‌دهند.
رویکرد اصلی حضرت امام(ره) توجه به خطرات موجود و دام‌های پهن‌شده از جانب کشورهای مستکبر بوده است که برای ایران تهدید به‌شمار می‌آمده‌اند. ایشان تأکید و توجه بسیاری در این‌باره داشتند و معتقد بودند اگر به اسم جهانی کردن اقتصاد در سطح بین‌المللی وابستگی ایجاد شود، این وابستگی خطر بزرگی برای کشور خواهد بود. ایشان آمریکا و انگلیس را هیچ‌گاه خیرخواه ایران نمی‌دانستند. بنابراین همیشه این احتمال را می‌دادند که برای دچار مشکل کردن و به چالش کشیدن ایران دامی گسترانده باشند. به این دلیل بر توجه به این خطرات بسیار تأکید می‌فرمودند. در همان زمان نیز کسانی بین سیاسیون و تئوریسین‌های اقتصادی بودند که بر نظریات اقتصاد جهانی تأکید بسیاری داشتند. اینان به بحث همگرایی با جهان، بویژه با کشورهای غربی، توجه ویژه‌ای داشتند. طرفداران اقتصاد جهانی، آن را در کشورهایی مثل آمریکا و چند کشور غربی دیگر خلاصه می‌کنند. درست است که این کشورها سهم بسیاری در اقتصاد دنیا دارند، اما همه‌ دنیا نیستند. کشورهای دیگری نیز هستند که قابلیت همگرایی دارند. بسیاری از این کشورها نیز از نظر فرهنگی با ایران قرابت‌هایی دارند. کشورهایی مثل کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی، به دلیل استکبارستیزی و رویکرد سیاسی مورد نظر حضرت امام(ره) و حضرت آقا، حاضرند وارد بازی «برد- برد» اقتصادی با ایران شوند.

اتفاقاً ساختار اقتصادی ایران به‌گونه‌ای است که بسیار راحت می‌تواند با این کشورها وارد تعامل شود.
به عنوان مثال بولیوی که از کشورهای آمریکای لاتین است به‌راحتی حاضر به خرید تکنولوژی ساخت نیروگاه از ایران است. در واقع چنین تعاملی در راستای وصیت حضرت امام(ره) نیز خواهد بود. حرکت در این راستا، علاوه بر گسترش تکنولوژی و درآمد ارزی برای ایران، باعث افزایش اشتغالزایی و سطح رفاه عمومی در هر دو کشور خواهد شد. درحالی‌که در تعامل با کشورهای اروپای غربی و آمریکا، ایران چنین فرصت‌هایی را نخواهد داشت، زیرا این کشورها صرفاً خواستار این هستند که از ایران مواد خام و محصولات فرآوری ‌نشده بخرند و با ارزش افزوده‌ای که در آن ایجاد می‌کنند سود کلانی ببرند. این اتفاقی است که در حال‌ حاضر برای نفت کشور می‌افتد. بنابراین عرض بنده تذکری درباره‌ خطر تعاملات اقتصادی بی‌رویه با کشورهای غربی مستکبر است. ضمناً توسعه‌ تعاملات اقتصادی و سیاسی بهتر است با کشورهایی باشد که در نهایت برای هر دو کشور منفعت حاصل شود، نه آنکه اگر نفعی هم وجود دارد برای ایران نباشد!
در واقع با توجه به برخی ملاحظات سیاسی و ایدئولوژیک، گاهی اصالت فایده باید کنار گذاشته شود. البته در حوزه‌ سیاسی گاهی ممکن است کشوری به کشور دیگر امتیازی بدهد. در این صورت ارتباطی شکل خواهد گرفت که در بلندمدت منفعت خواهد داشت. حتی برای آمریکایی‌ها و غربی‌ها نیز اینگونه نیست که در هر جایی کاری انجام بدهند، یک دلار آنها 2 دلار بشود. گاهی یک دلار، 50 سنت می‌شود اما در بلندمدت منفعت خواهد داشت. مباحث عقلانی اقتصاد نیز حکم به شرکت کردن در این معاملات می‌دهد. از سوی دیگر فرانسوی‌ها حدود 70 میلیون دلار از حضور در هر یک از کشورهای آفریقایی درآمد کسب می‌کنند. شاید این کشورها فقیر باشند اما مردم آن به تأمین مایحتاج خود نیاز دارند. کشورهایی مثل فرانسه در قبال تأمین این نیازمندی‌ها سود فراوانی کسب می‌کنند. بنابراین حتی آمریکا، انگلیس و فرانسه نیز که جزو قدرت‌های اقتصادی محسوب می‌شوند فقط با کشورهای قدرتمند تعامل برقرار نمی‌کنند. آنها حتی با فقیرترین کشورهای دنیا نیز تعاملات اقتصادی دارند. درحالی‌که خود این کشورهای در حال ‌توسعه به دلیل ایدئولوژی سیاسی جمهوری اسلامی بیشتر تمایل دارند با ایران کار کنند. در واقع این کشورها به دلیل احساس قرابت بیشتری که با مبانی ایدئولوژیک و سیاسی ایران می‌کنند، تمایل به برقراری تعامل با کشورمان دارند.
بنابراین حتی در تعامل اقتصادی با کشورهایی که به‌ظاهر فقیر هستند، منافع قابل‌توجهی وجود دارد، زیرا این کشورها نیز جمعیت و منابعی دارند که حاضر هستند از این منابع برای ایجاد رفاه جمعیت خود هزینه کنند. در نتیجه ایران می‌تواند از درآمدهای حاصل از ایجاد رفاه در این کشورها بهره‌مند شود.
دوم، عاملی است که در تقسیم منافع بین‌المللی وجود دارد. به این عامل «قدرت چانه‌زنی» گفته می‌شود. اگر بخواهید کالایی را به کشوری بفروشید، به چه قیمتی می‌فروشید؟ برای مثال فرض کنید قیمت تمام‌شده‌ کالایی برای شما 10 دلار بوده است. خرید این کالا تا 20 دلار برای کشور خریدار آن می‌ارزد. حالا اینکه کالای 10 دلاری به چه قیمتی فروخته شود بستگی به قدرت چانه‌زنی دو کشور دارد. هرکدام قدرت چانه‌زنی بیشتری داشته باشند، سود بیشتری می‌برند. اگر کشور خریدار قدرت بیشتری داشته باشد 90 درصد سود می‌کند و شما 10 درصد؛ یعنی شما کالای 10 دلاری خود را 11 دلار فروخته‌اید.
در تعامل با قدرت‌های اقتصادی بزرگ جهان معمولاً ایران قدرت چانه‌زنی بالایی ندارد- شاید به دلیل عدم خودباوری کسانی که چانه‌زنی می‌کنند (مذاکره‌کنندگان)- بنابراین اگر تعاملی نیز صورت بگیرد سود بیشتر نصیب کشور مستکبر می‌شود. در حالی ‌که در ارتباط با کشورهای در حال ‌توسعه مثل کشورهای اسلامی همسایه، کشورهای آفریقایی و کشورهای جنوب آمریکای لاتین، چون ایران قدرت چانه‌زنی بالاتری دارد می‌تواند همان کالایی را که آلمان‌ها 10 یا 11 دلار می‌خرند مثلاً به ونزوئلا 15 یا 20 دلار بفروشد. بنابراین قدرت چانه‌زنی عامل بسیار مهمی است، زیرا اگر کشوری قدرت چانه‌زنی قابل‌توجهی در سطح بین‌المللی نداشته باشد، بخش زیادی از منافع کشورش را کشورهای دیگر از بین می‌برند و به نفع خود مصادره می‌کنند.
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۱۹
امیر مهدوی

تعاملات