اندر حکایت تبریکاتی برای هیچ!
سعید ملکی: پس از نهایی شدن «تفاهم هستهای» در لوزان
سوییس و قرائت «بیانیه مطبوعاتی مشترک» توسط «محمدجواد ظریف» و «فدریکا
موگرینی» شاهد موجی از تبریکات از سوی برخی مسؤولان داخلی و حتی دولتمردان
برخی کشورهای منطقه به دولت و ملت ایران بودیم. موج شادی ایجادشده توسط
برخی رسانهها آنچنان بود که تعداد اندکی ـ شاید به صورت سازماندهی شده ـ
بویژه در نقاط شمالی شهر تهران با حضور در خیابانها برای اتفاقی که هنوز
نیفتاده است، به جشن و پایکوبی پرداختند! اتفاقی که بنا به آنچه در لوزان
سوییس به وقوع پیوست، محلی از اعراب نداشته و اگر نگوییم حرکتی «غلط» لکن
اقدامی کاملاً «بیمعنا» بوده است. همین موضوع در دیدار اخیر حضرت امام
خامنهای رهبر عالیقدر انقلاب با مداحان اهلبیت علیهم آلاف التحیه.. و
الثنا در سالروز میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها، مورد
انتقاد ایشان نیز قرار گرفت. رهبر حکیم انقلاب در این دیدار ضمن اشاره به
این موضوع که در مذاکرات هستهای ایران با غرب، هنوز کار خاصی انجام نگرفته
و هیچ چیز الزامآوری بین دو طرف توافق نشده است، فرمودند: «اینکه حالا
تبریک میگویند، به بنده تبریک میگویند، به دیگران تبریک میگویند،
بیمعنی است، چه تبریکی؟ آنچه تاکنون انجام گرفته است نه اصل توافق و
مذاکره منتهی به توافق را تضمین میکند، نه محتوای توافق را تضمین میکند؛
هیچ کدام را؛ حتی تضمین نمیکند که این مذاکرات تا به آخر برسد و به یک
توافق منتهی بشود. اینکه تا الان انجام گرفته، اینجوری است. همه چیز مربوط
به بعد از این است.» تاکیدات صریح حضرت امام خامنهای بیش از هر چیز لزوم
پرهیز از هرگونه «جوزدگی» و «جوآفرینی» را به مسؤولان کشور گوشزد میکند.
رفتارهای اینچنینی بیتردید آثار و پیامدهای نامطلوبی را بر روند مذاکرات
هستهای و از همه مهمتر بر منافع ملی کشور خواهد گذارد. با توجه به آنکه
سرنوشت مناقشه هستهای ایران با غرب آثار فراوانی بر جامعه ایرانی خواهد
گذارد، در ادامه با در نظر گرفتن هر دو احتمال «خودساخته» یا «برساخته»
بودن این رفتارهای «هیجانی» به بیان چند نکته ضروری در این باره
میپردازیم. توضیح آنکه چه موج کاذب ایجادشده در روزهای پس از تفاهم سوییس
را «طبیعی» و چه آن را «غیرطبیعی» بدانیم، این اقدام آثار و نتایج نه چندان
مطلوبی را بر سطح جامعه ایرانی خواهد گذارد که در ادامه به بیان چند نمونه
از آن پرداختهایم.
یک ـ ایجاد «فضایی کاذب و دروغین» در سطح جامعه حداقل اثر نامطلوب این نوع
اقدامات خواهد بود. به وجود آمدن این فضای نه چندان «عقلایی» در سطح جامعه
ضمن پیچیده کردن بیشتر موضوع، بیشک در صورت تداوم میتواند ایجاد نوعی
«گفتمان ضدملی»* در سطح جامعه ایرانی را با خود به همراه داشته باشد. توضیح
آنکه به نظر میرسد برخی نیروهای سیاسی مغرض داخلی با ایجاد این ذهنیت
نادرست و متوهمانه در فضای عمومی جامعه به دنبال گسیل داشتن فضای مذاکرات
به سمت و سویی خاص هستند. بنا به شواهد و قرائن متعدد ـ که تفصیل آنها در
این مقال میسر نیست ـ نیروهای سیاسی ورشکسته که تمام تلاش خود را برای
دستیابی به هرگونه توافقی با غرب به کار بستهاند، به دنبال اهداف دیگری
غیر از تامین حداکثری منافع ملی هستند.
دو ـ شائبه انتخاباتی کردن موضوع هستهای از دیگر پیامدهای اینگونه
اقدامات است. با توجه به آنکه انتخابات مجلس شورای اسلامی اسفندماه امسال
برگزار خواهد شد، برخی ناظران بر این باورند اینگونه فضاسازیها تنها
میتواند مصرف تبلیغاتی ـ انتخاباتی داشته باشد. نکته دیگر در همین رابطه
آنکه برخی «دغدغهمندان» انقلاب و کشور نگران آنند اینگونه فضاسازیها
تدبیری برای سرکوب سلایق سیاسی مخالف باشد.
سه ـ نکته سوم بر وجود نوعی دوگانگی تاکید دارد. دوگانگیای که چندان در مسیر همدلی و همزبانی دولت با ملت قابل ردگیری نیست.
به عبارت دیگر اگر قرار است دولت یازدهم همدل و همزبان با ملت باشد، نیازی
به رفتارهای تبلیغاتی در تمجید از اتفاقی که هنوز به وقوع نپیوسته، نیست.
بنابراین رفتارهایی از این دست هر چند شاید در «کوتاهمدت» همراهی برخی
گروههای اجتماعی با دولت را داشته باشد لکن در «میانمدت» گسترش شکاف میان
ملت و دولت را دربرخواهد داشت.
...........................................................................
*گفتمان ضدملی را میتوان به معنای غلبه فضایی تودهای بر رفتار گروههایی
از جامعه که مطالباتشان چندان قرابتی با منافع ملی کشور ندارد، در نظر
گرفت. به عبارت دیگر برخی گروهها که بیشتر از طبقات مرفه شهری تشکیل
شدهاند، با ترویج این فضای تبلیغاتی به دنبال تحقق مطالبات خود در مسیر
مذاکرات خواهند بود. بیشک هرگونه حرکت این گروهها هزینههای گوناگونی را
برای کشور به بار خواهد آورد. نمونه این اتفاق در فتنه سال 88 به وقوع
پیوست.