همگرایی؛ آزمون اصولگرایی!
همگرایی از راهبردهای اساسی و همیشگی اصولگرایان است و با توجه به انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی، جستجوی راههای دستیابی به همگرایی و راهکارهای ضمانت اجرایی آن، از مهمترین دغدغههای سیاسی سال 1394 میباشد که البته با توجه به طیف گسترده اصولگرایان، فرآیند همگرایی بسیار پیچیده و نیازمند طراحیهای حساب شده و متناسب با متغیرهای تاثیرگذار است و از یک زاویه نگاه می توان چند عامل موثرتر در همگرایی اصولگرایان را این گونه برشمرد:
- احزاب و تشکلهای شناسنامه دار و باسابقه اصولگرا
- تشکلهای مقطعی و گروههای خودجوش
- شخصیتهای مذهبی و سیاسی موج آفرین
- احزاب اصلاحطلب و رقیب
در این میان احزاب
و تشکلهای باسابقه، به دلیل تجربیات سیاسی به ضرورت همگرایی، باور بیشتری
دارند و امکان تعامل و گفتگو و رسیدنشان به هماهنگی، آسانتر به نظر
میرسد، در حالیکه تبیین ضرورت همگرایی برای تشکلهای جدید و خودجوش و
مقطعی، دشوارتر است زیرا آنان از دشواریهای رقابتهای سیاسی آگاهی کمتری
دارند و دستیابی به پیروزی و موفقیت در انتخابات را ساده میانگارند و
دراین میان آنچه مسئله را پیچیدهتر میکند، غیرقابل پیشبینی بودن ظهورو
بروز اینگونه تشکلهای خلق الساعه است که با توجه به نهادینه نشدن
رفتار تشکیلاتی در رقابتهای سیاسی و نیز فضای آزاد نظام مردمسالاری
دینی، باید به عنوان یک عامل متغیر و در عین حال موثر در محاسبات پیش بینی
شود و برای پیشگیری از تفرقه افکنی اینگونه حرکتها در لحظات حساس،
تدابیری خاص و انعطافپذیر لحاظ گردد و معذلک گزینههای احتمالی برای
مدیریت بحران نیز در نظر گرفته شود.
یکی دیگر از مهمترین عناصر موثر در صحنه رقابتهای سیاسی، شخصیتهای مذهبی و سیاسی تاثیرگذار هستند که نمیتوانند یا نمی خواهند در محدوده یک حزب، تعریف شوند و به همین دلیل باید حساب جداگانهای برای آنان باز کرد و البته با توجه به تفاوت دیدگاهها و موضعگیریهای اینگونه شخصیتها، با هر کدام باید متناسب با شاکله خودشان تعامل داشت. به عنوان مثال با رجال مذهبی تاثیرگذار میتوان از طریق حزب سیاسی نزدیکتر به دیدگاههایشان به تفاهم رسید.
برخی دیگر از این رجال، افرادی هستند که صبغه سیاسیشان بر صبغه مذهبیشان غلبه دارد و لذا بعید است که بتوان با آنان به همگرایی کاملی دست یافت زیرا آنان دیدگاههای سیاسی خاص خود را پیگیری میکنند که بعضا با دیدگاههای اصولگرایان زاویه قابل توجهی دارد، اما از آنجا که یارگیری اینگونه شخصیتها نیز عمدتاً از میان اصولگرایان میباشد و اصلاحطلبان نیز در کمین استفاده ابزاری از عدهای از آنان میباشند تا مانع همگرایی اصولگرایان شوند، مصلحت نیست که اینگونه رجال خارج از گستره چتر همگرایی اصولگرایان، به حساب آیند یعنی باید تلاش کرد با اینگونه شخصیتها به تفاهمی نسبی دست یافت تا لااقل از همسویی آنان با سیاستهای اصلاحطلبان پیشگیری شود.
گروه دیگر از شخصیتهای سیاسی، کسانی هستند که اگر چه در جبهه اصولگرایان تعریف میشوند اما تجربه نشان داده است که به هیچ وجه نمیتوان به آنان اعتماد کرد و همزمان با لابی سیاسی با اصلاحطلبان و دیگر رقبای اصولگرایان، به یارگیری و تقویت پایگاه سیاسی خود در میان اصولگرایان هم ادامه میدهند و حتی زیرکانه در راه دستیابی اصولگرایان به همگرایی مانعتراشی میکنند. برای این افراد، حفظ موقعیت خودشان از همه چیز مهمتر است و لذا نباید ساده اندیشانه به قول آنان اعتماد کرد و حتی بیم آن میرود که این افراد، عوامل خود را در ردههای بالای ساماندهی و همگرایی اصولگرایان، نفوذ دهند تا در فرصت مناسب بتوانند حرف خود را به کرسی بنشانند یا فرآیند همگرایی را به شکست بکشانند.
عامل دیگری که در روند همگرایی اصولگرایان باید هوشیارانه مورد توجه قرار گیرد، برنامههای طراحی شده توسط احزاب رقیب و
اصلاح طلبان میباشد، زیرا تجربههای گذشته نشان داده است آنان همچنان که
با تمام توان برای وحدت جناح سیاسی خویش تلاش میکنند، تدابیر پیچیدهای
نیز برای ایجاد اختلاف در جبهه اصولگرایان میاندیشند و عرضه میدارند.
اینک با شناسایی عوامل تشدید کننده و تضعیف کننده همگرایی، باید راهکارهایی به عنوان ضمانت اجرایی برای دستیابی به همگرایی نیز اندیشید. البته روشن است که مذاکره و گفتگو و دیدار، اساسیترین شیوه دستیابی به تفاهم است و به همین دلیل هر چه به زمان برگزاری انتخابات نزدیکتر میشویم، ضرورت تکرار و تعدد و تنوع این دیدارها، افزایش مییابد، اما با این همه، تجربه نشان داده است که نمیتوان و نباید به وعدههای پایبندی به همگرایی اکتفا کرد بلکه باید احزاب، تشکلها و شخصیتها بر تشکیل شورای داوری توافق نمایند و پایبندی خود به تبعیت از این شورا را اعلام و امضا نمایند تا حتی المقدور تکرویهای گذشته، تکرار نشود.
هر چند ضرورت مدیریت همگرایی توسط شورای داوری، هم از جنبه اعتقادی برای معتقدان به نظام امامت و عمل به تکلیف، حجیت دارد و هم از نظر عقلانی، تجربههای گذشته، خطر فقدان آن را اثبات کرده است اما نکته قابل توجه اهمیت تسریع در تعیین و معرفی این شوراست تا در فرصت زمانی منطقی، چنان جایگاه و اعتباری در میان اصولگرایان بیابد که زمینه هر گونه سرکشی و تفرقه را سلب نماید. خوشبختانه یاران و طرفداران اصولگرایی، امروز بیش از هر زمان دیگر ضرورت همگرایی را درک کردهاند و باید از این سرمایه به عنوان قدرتمندترین پشتوانه همگرایی، بهره گرفت؛ چندان که طرفداران اصولگرایی در سراسر کشور، هیچگونه تقاضای همکاری سیاسی رجال و احزاب را در انتخابات، اجابت ننمایند مگر آنکه مورد تایید شورای داوری قرار گرفته باشد.
نشست سه جانبه جبهه پایداری، جمعیت ایثارگران و حزب موتلفه اسلامی گامی بلند برای همگرایی اصولگرایان است. امید است در آینده گامهای بلندتری در این مورد برداشته شود.
نویسنده : محمود فرشیدی