نازعات313

آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وحدت» ثبت شده است

1- تعلق‌خاطر به وطن، داشتن عرق ملی و احترام به پرچم و... مسئله‌ای است که در بسیاری از کشورها، «ارزشمند» تلقی شده و حکومت‌ها نیز از آن به نحو احسنت و با هدف ایجاد وحدت و همدلی استفاده می‌کنند. چه بسا  حتی برخی کشورها هزینه‌های سنگینی را نیز صرف ایجاد یا تقویت چنین روحیاتی بکنند.

فقدان این مهم اما، می‌تواند به اندازه فایده آن، مضر و حتی خطرناک باشد. وقتی مردم نیویورک در جریان تظاهرات ضد وال استریت، پرچم کشور خود را آتش می‌زنند، یعنی این عرق و تعلق خاطر در آنها وجود ندارد. «پرچمِ خودسوزی» پدیده‌ای است که غالبا در کشورهایی مثل آمریکا رخ می‌دهد. کشورهایی که میلیون‌ها نفر از ساکنانش بنا بر انگیزه‌های مختلف؛ مثلا مالی به آنجا مهاجرت کرده‌اند اما با وجود آنکه رسما شهروند آن کشور شده‌اند، نه تنها حاضر نیستند آن طور که برای وطنشان جانفشانی می‌کنند، برای این کشور  مایه بگذارند بلکه حتی، ممکن است علیه کشوری که در آن زندگی می‌کنند نیز به سختی بشورند. یهودیان اتیوپیایی‌تبار ساکن تل آویو مثال تازه و زنده‌ای است. آنها طی یکی دو روز گذشته، تل آویو را تا مرز یک جنگ داخلی تمام عیار هم بردند، چرا که می‌دانستند رفتار برده‌واری که با آنها می‌شود، به خاطر این است که متولد سرزمین‌های اشغالی و یا کشورهای غربی نیستند! پس آنها نیز تا سر حد جنگ خیابانی شوریدند و...

2- در یکی از تعاریف عبارت دولت-ملت(Nation State) آمده «از منظر فنی، به معنای یک دولت مستقل است (موجودیتی سیاسی در یک سرزمین) که توسط یک ملت (موجودیت فرهنگی) هدایت می‌شود و مشروعیت خود را از خدمت‌رسانی موفق به شهروندان کسب می‌کند.» و یا «دولتی مستقل که غالب شهروندانش در چارچوب‌ عواملی که یک ملت را شکل می‌دهد، با هم متحدند؛ از قبیل زبان یا قومیت.» 

دولت‌ها و ملت‌ها طبق این تعاریف با یکدیگر نوعی همپوشانی دارند؛ دولت مسئول رفاه و امنیت می‌شود و ملت هم به دولت مشروعیت می‌بخشد.

3- جهان در طول تاریخ دیکتاتورهای زیادی به خود دیده است. هیتلر، صدام، موسیلینی و...  همه این دیکتاتورها با بحران مشروعیت مواجه بودند اما با همه خباثتشان، هرگز اقدام به وارد کردن ملت یا نیروهای مسلح و ... برای مشروعیت‌زایی نکردند، کردند؟
عربستان اما در این بین یک استثناست. کشور ثروتمندی که تقریبا، تمام داشته‌هایش به دلارهای بادآورده نفتی متکی است. طبق گزارش‌های متعدد، این کشور با استفاده از ثروت خود اقدام به خرید یا اجاره کردن ملت و ارتش هم می‌کند! اکثر  مهندسان و کارشناسان فرودگاه‌ها، پادگان‌ها، پالایشگاه‌ها، تاسیسات و بطور کلی تمام زیرساخت‌های اقتصادی و غیراقتصادی عربستان تحت اداره مردمی، غیر از  مردم خود عربستان است. میلیاردها دلاری که وزیر دفاع این کشور با پرداخت آن، شاهزادگان و سرکردگان وهابی را برای رسیدن به پست جانشینی ولیعهد «خرید»، دلارهایی که با آن مقامات کشورهای غربی را یکی یکی «می‌خرد» تا از جنایات رنگارنگ این کشور عصر حجری چشم‌پوشی کنند یا حتی قطعنامه عجیب سازمان ملل که در بحبوحه حملات وحشیانه سعودی‌ها به یمن علیه انصارالله و به نفع سعودی‌ها صادر شد، همه و همه نشان می‌دهد، این کشور حتی در سیاست نیز هیچ سیاستی ندارد و ترجیح می‌دهد فقط بخرد! سعودی‌های مست از بوی نفت و پول، دچار این توهمند که، همه چیز خریدنی است، حتی مقام و جایگاه «خادمین حرمین شریفین!».

 ارتشی که این کشور برای جنگ در یمن اجیر کرده مثال گویایی است. سنگال کجا عربستان کجا؟! واقعا علت اینکه برخی کشورهای آفریقایی یا آسیایی که هیچ‌گونه سنخیتی هم، با عربستان ندارند (چه به لحاظ جغرافیایی چه به لحاظ سیاسی) برای نبرد با پابرهنگان یمنی به سعودی‌ها ملحق می‌شوند چیست؟ «فقر» یا «وابستگی مالی»، وجه مشترک همه این کشورهاست. مصر، پاکستان، افغانستان و اخیرا سنگال، از جمله کشورهایی هستند که یا وارد جنگ یمن شده‌اند، یا تصمیم به ورود داشته‌اند اما بنا به دلایلی ورود نکرده‌اند. سنگال دو روز پیش اعلام کرد، 2100 نظامی برای جنگ با یمن به عربستان اعزام می‌کند!

4- روز سه‌شنبه 15 اردیبهشت، شماری از اعضای یک قبیله مرزنشین یمنی پس از اینکه مشاهده می‌کنند، ارتش اجاره‌ای سعودی، دو کامیون حامل مواد غذایی آنها را هدف قرار دادند، بدون  نقشه و برنامه خاصی، سلاح‌های ساده خود را برداشته به مقر ارتش سعودی در شهر نجران عربستان یورش بردند. نظامیان وارداتی سعودی که به انواع سلاح‌های سبک و سنگین مجهز بودند، یا پا به فرار گذاشتند یا کشته و اسیر شدند. مقادیر نسبتا زیادی سلاح سبک و سنگین به دست یمنی‌ها افتاد. یک روز پیش از آن نیز خبری در رسانه‌ها منتشر شد مبنی بر اینکه، ارتش ساده اما با غیرت یمن، کشتی‌های جنگی عربستان را در دریای سرخ مجبور به عقب‌نشینی کرده و یکی از آنها را نیز با تمام سرنشینانش به غنیمت گرفتند. تقریبا در تمام رویارویی‌های جدی که در طول تاریخ  بین مردم یمن با سعودی‌ها رخ داده، عربستان شکست خورده است. اما دلیل این همه بی‌عرضگی چیست؟

یکی از پاسخ‌های این سوال همان است که در سه بند بالا برشمردیم. ارتش اجاره‌ای، دولتمردان خریداری شده، ملت بی‌انگیزه و بعضا وارداتی و در یک کلام نبود عرق ملی و تعلق‌خاطر به کشور. چگونه می‌توان از ارتشی که فقط و فقط با انگیزه پول به این کشور آمده است انتظار داشت جان خود را برای جایی که هیچ تعلق‌خاطر و تعصبی نسبت به آن ندارد فدا کند؟ راز بی‌مصرفی ارتش عربستان در همینجاست. هیچ جای دنیا نمی‌توان ارتشی یافت که با وجود مسلح بودن به پیشرفته‌ترین سلاح‌ها، جرات رویارویی با چند عضو یک قبیله مرزنشین را نداشته باشد الا عربستان.

تنها هنر چنین ارتشی می‌شود، قتل عام زنان و کودکان آن هم از راه دور! البته محاصره صهیونیست‌گونه یمن، برای جلوگیری از رسیدن دارو و غذا، هنر دیگر سعودی‌ها است چرا که به قول حضرت آقا «ملت مبارز و انقلابی یمن نیازی به سلاح ندارد زیرا همه مراکز نظامی و پادگانها را در اختیار دارد، آنها به دلیل محاصره دارویی و غذایی و انرژی که شما ایجاد کردید نیازمند کمک‌های انسانی هستند ولی شما حتی اجازه ورود هلال احمر را نیز نمی‌دهید.» (16 اردیبهشت 94/دیدار با معلمان)

به اعتراف دوست و دشمن، سعودی‌ها با وجود داشتن پیشرفته‌ترین سلاح‌ها از نوع ممنوعه و غیرممنوعه، حمایت‌های قدرت‌های غربی و حتی سازمان ملل، نتوانستند حتی به یکی از اهداف خود در یمن برسند. بنا بر این در این جنگ شکست خوردند. سعودی‌ها بدانند علت این شکست علاوه بر شجاعت یمنی‌ها، بحران مشروعیت آنهاست و مشروعیت هم خریدنی نیست.

جعفر بلوری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۰۱
امیر مهدوی

حمید داوودآبادی نویسنده کتاب «چادر وحدت» در این مراسم گفت: همه در مواجه شدن با من می‌پرسند چی شد که چادر وحدت را نوشتی، و کسی نمی‌پرسد اگر چادر وحدت را نمی‌نوشتی، چه می‌شد؟ اگر این کتاب را نمی‌نوشتم، کسی نمی‌پرسید شهدای «چادر وحدت» چه کسانی بودند.
وی افزود: اگر رحمت‌های شهدا نبود، داوودآبادی امروز اینجا حضور نداشت. من نوشتم تا در آینده تاریخ دروغ نشود. من نوشتم تا نشان دهم نهال نوپای انقلاب چگونه از طوفان حوادث گذشته است و نوشتم تا نسل‌های جوان بدانند که منافقین برای ضربه‌زدن به انقلاب چه کرده‌اند. «چادر وحدت» چادری بود که من کوچکترین عضو آن بودم.
نویسنده کتاب «چادر وحدت» در ادامه گفت: ‌10 بهمن 58 وقتی ما را در سرویس بهداشتی کتابخانه دانشگاه تهران گرفتند و مسعود رجوی خودش آمد و از ما بازجویی کرد و به بچه‌های انقلاب سیلی زد، کسی نبود اینها را ببیند و تمام این مسائل در چادر وحدت ذکر شده تا آیندگان بدانند 35 جوان بدون اینکه وکیل و وزیر باشند و یا حق مأموریت بگیرند، فقط به عشق امام(ره) برای حفظ انقلاب پایداری کردند.
این نویسنده تاریخ انقلاب و دفاع مقدس در پایان سخنانش گفت: ما خودمان انقلاب کردیم و مردم بودند که شاه را سرنگون کردند و این مردم به خاطر انقلاب حاضر بودند کتک بخورند. من هرگاه دچار غرور می‌شوم، یادی از مادر شهیدان ولی‌زاده می‌کنم که فرزندان خود را برای انقلاب داده است. ما امروز به خودمان مغرور شده‌ایم و فکر می‌کنیم خیلی برای انقلاب کتک خورده‌ایم، اما هیچ‌کس نگفت مادری که سه فرزند خود را داده، چه شده است. این کتاب را نوشتم تا شهدا گم نشوند و اگر آن را نمی‌نوشتم، مدیون شهدا بودم.
 «چادر وحدت» مستند واقعی از وقایع انقلاب است

در ادامه این مراسم، محمدعلی گودینی گفت: «چادر وحدت» کتابی است که در تاریخ شفاهی انقلاب ماندگار خواهد بود. این کتاب را نه یک کهنه‌سیاستمدار و نه کهنه‌سرباز  نوشته، بلکه روایت‌های یک فرد عادی از روزهای انقلاب است. این کتاب برآمده از ذهن یک نوجوان انقلابی است.
وی اضافه کرد: آیندگان از این کتاب استفاده خواهند کرد و محلی برای رجوع افراد خواهد بود. مطالب این کتاب دارای پیوستگی است و تاریخ انقلاب را روایت کرده و همین مسئله از دلایل ماندگاری آن می‌شود. «چادر وحدت» یک مستند واقعی از وقایع سال‌های انقلاب است و نشان داده که چطور انقلاب اسلامی از طوفان سیاسی‌کاری‌ها سلامت خارج شده است.
نویسنده تالار پذیرایی پایتخت در ادامه گفت:‌ سبک خاطره‌نگاری این کتاب در پاره‌ای از بخش‌ها گاهی نارسا به نظر می‌رسد و این از آن جهت است که خواننده احساس می‌کند که برخی مباحث از تاریخ روایت نشده، این کتاب بر موج شعارگویی و شعارنویسی سوار نشده و تنها تاریخ را روایت کرده است.
«چادر وحدت» دو سال از تاریخ طلایی انقلاب را روایت می‌کند
مصطفی جمشیدی از نویسندگان ادبیات انقلاب اسلامی در ادامه این مراسم گفت: وقتی کتاب را می‌خواندم، خوشحال شدم که جوانی در آن سن و سال به انقلاب پایبند بوده است، شجاعت بزرگ‌ترین ویژگی این کتاب است و آیینی که نویسنده به آن اعتقاد داشته، در متن کتاب دیده می‌شود. این کتاب می‌تواند منظری برای شناخت آن دوره باشد.
وی افزود: سال‌های 55 تا 60 دوره طلایی تاریخ انقلاب است که داوودآبادی در «چادر وحدت» دو سال از آن را روایت کرده است. بیشترین چیزی که در این کتاب نشان داده شده کتک خوردن داوودآبادی است که ویژگی داوودآبادی به شمار می‌رود.
جمشیدی اضافه کرد: داوودآبادی در این کتاب صراحت دارد و با کسی تعارف نمی‌کند. من در برابر سونامی معنویت‌زدایی که در امروز در کشور نفوذ کرده هشدار می‌دهم و فداکاری‌های بچه‌های حزب‌اللهی مانع رقم خوردن این اتفاق می‌شود. همچنین در این کتاب به فساد احزاب سیاسی ابتدای انقلاب و گروهک‌ها اشاره شده و داستان‌نویسان باید نسبت به کتاب‌هایی از این جنس توجه کنند تا بتوانند از آنها برای خلق داستان‌هایشان سود ببرند.
نقش رهبری انقلاب و مردم در تاریخ‌نگاری انقلاب حذف شده است
در بخش دیگری از این مراسم، محمدرضا امینی نویسنده کتاب «سراب سیاست» به وضعیت تاریخ‌نگاری انقلاب اشاره کرد و گفت: نخبگان سیاسی در تاریخ انقلاب فقط به مقولات سیاسی کشور اشاره کرده‌اند و از تغییر و تحولات و مؤثرهای دیگر در پیروزی انقلاب حرفی زده نشده است. «چادر وحدت» متعلق به فردی است که به هیچ جریان و گروه سیاسی تعلق نداشته و از طبقه عادی است. وقتی نخبگان سیاسی به تاریخ اشاره می‌کنند، نقش رهبری انقلاب و مردم حذف می‌شود، همچنین فرهنگ و جنگ دو مقوله‌ای است که در پیروزی انقلاب و سال‌های بعد از آن نقش داشته اما مورد اشاره قرار نمی‌گیرد.
وی افزود: این کتاب، دست‌های پشت پرده و انتصابات سال‌های ابتدای انقلاب و همچنین اقامه اولین نماز جمعه بعد از پیروزی انقلاب و استقبال مردم از آنان را به خوبی منتقل کرده است. داودآبادی در این کتاب به عمق بصیرت بچه‌های حزب‌اللهی اشاره می‌کند و نشان می‌دهد دغدغه‌های جوانان آن دوره در چه سطحی است. سطر سطر این کتاب برای من و کسانی که آن دوره را ندیده‌اند آگاهی است و می‌تواند به عنوان یک مرجع برای جوانان مورد استفاده قرار گیرد.
و در بخش دیگری از این مراسم، اکبری مدیر انتشارات «یا زهرا» گفت: «چادر وحدت» سومین کتابی است که از داوودآبادی منتشر کرده‌ایم و طی 10 روز آینده اثر دیگری از او را روانه کتابفروشی‌ها خواهیم کرد.
در پایان این مراسم، از کتاب «چادر وحدت» اثر حمید داوودآبادی با حضور از جمعی نویسندگان و خانواده‌های شهدای چادر وحدت رونمایی شد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۳۲
امیر مهدوی