سیدهآزاده امامی: در زمانه محرومیت از ظهور حضرت ربیعالأنام، آقای من! بهار برای ما با طلوع روی ماه شما تحویل میشود و قبلهنمای قلبهای ما به سمت چشمهای شما جهت میگیرد و گامهای ما به همان راهی میرود که شما نشانهگذاری فرمودهاید...
فرمودید امسال سال «همدلی و همزبانی» «دولت و
ملت» باشد؛ سمعاً و طاعتا! ما که از صبح روز 14خرداد 68 لبیکمان را
گفتهایم و هر روز و هر آن میثاقمان را تجدید کردهایم؛ مثلا همین صبح روز
25 خرداد 92 که به دولتی که رأی ندادیم تبریک گفتیم و برایش آرزوی توفیق
کردیم، هم خودمان هم منتخبانمان به انتخاب هموطنانمان تمکین کردیم و دولت
منتخب را به رسمیت شناختیم اگرچه با حداقلیترین حدنصاب قانونی، چه اینکه
همین حدنصاب حداقلی قانونی بود و قانون برای ما حجت. ما پایبندی به
مردمسالاری و رأی اکثریت- اگرچه در نازلترین سطح- را به رخ آنهایی کشیدیم
که سالها هیاهوی غوغاسالارانهشان در تعلق خاطر به دموکراسی و رأی اکثریت
گوش فلک را کر کرده بود اما آنجا که کار به آزمون عیار ادعای ایشان رسید
نانجیبانه از تمکین به رأی نجومی ملت سر باز زدند و زیر میز بازی زدند و
دروغ کثیف تقلب ساز کردند و آوردند بر سر مملکت آنچه یکی قصه دارد پر آب
چشم! که مردمسالاری برای ما جاده یکطرفهای نیست که تنها وقتی نام منتخب
ما از صندوق بیرون بیاید به آن تمسک جوییم و آن را حاصل رعایت «حقالناس»
بدانیم، ما همیشه بر این مدار بوده و هستیم، چه پیروزی از آن ما باشد، چه
از آن رقیب! همیشه بر این مداریم و از رویکردهای مزورانه مبرا!
ما به دولت تبریک گفتیم و برایش آرزوی توفیق کردیم و سوگند خوردیم مادام
که در راستای حفظ آرمانهای انقلاب و دستاوردهای غرورآفرین ملی گام بردارد و
هنجارهای ارزشی و اعتقادی نظام را محترم شمارد تمامقد به حمایتش قد علم
کنیم که در نگاه ما هر دولتی- خواه منتخب یا غیرمنتخب ما- دولت نظام اسلامی
است و ذیل نظام اسلامی تعریف میشود و لاجرم توفیق یا خدایناکرده عدم
توفیق آن به پای نظام نوشته خواهد شد و از آنجا که دلبستگی ما اولاً و
بالذات اصل نظام است به مقتضای آن و به قدر طاقت و توان در توفیق دولت
میکوشیم و برایش آرزوی توفیق داریم. بر خلاف آنها که «صرفاً» دولت
برایشان موضوعیت دارد و همه توجهشان معطوف دولت است- البته نه هر دولتی!-
و چه بسا سر آن دارند که دولت را در «تقابل» با نظام تعریف کنند و نه
«ذیل» نظام و کار ویژهای از دولت انتظار دارند که به موجب آن به نحوی آرام
و نامحسوس به خدشه در آرمانهای نظام بینجامد، چنانکه در دورههایی به
صراحت شاهد این رویکردها بودهایم!
خدای بزرگ گواه است که موفقیت دولت، هر دولتی که باشد، البته مشروط به
همان شرط اساسی التزام به آرمانهای انقلاب و صیانت از دستاوردهای انقلاب،
آرزوی ماست، حتی بیشتر از آنان که در ظاهر تظاهر به حمایت از دولت میکنند،
که دولت برای ما دولتِ نظام است! این اصلاً اقتضای اصولگرایی ماست که حتی
حمایت و کمک کنیم به دولتی که به او رأی ندادهایم اگر مراعات «اصول» را
بکند و از آنسو حمایت و رأی و تایید خود را پس بگیریم از دولتی که مراعات
«اصول» را نمیکند! آقای من! این را از خود شما آموختهایم که «چک سفید
امضا» به کسی نمیدهیم و مجبور نیستیم ذیل خلافها و خدایناکرده خیانتهای
کسی را امضا کنیم و خود را متعهد به کسی بدانیم، که «اصول» برای ما ملاک
است نه «اشخاص»؛ به مقتضای همین نگاه اصیل اصولگرایانه بود که مدعی
کجرویهای مردی شدیم که روزی خودمان به قدرتش رسانده بودیم! تعارف که
نداریم، «اصول» برای ما ملاک است و حق و وجدان و این از افتخارات ما
«اصولگرایان» است، به عکس آنها که لب فروبستهاند از تقبیح و طرد بستگان و
وابستگانی که به صراحت در برابر آرمانهای نظام قد برافراشته و در مقابل
اصل نظام شمشیر از رو بستند و خیالها داشتند، که بحمدالله رؤیایشان کابوس
شد!
ما به دولت تبریک گفتیم و برایش آرزوی توفیق کردیم اما آقای من! رویکردهای
فرهنگی دولت «نگران»مان کرد؛ «نگران» شدیم وقتی دیدیم هنجارهای فرهنگی و
ارزشهای اعتقادی آنگونه که باید وجهه همت مسؤولان نیست! «نگران» شدیم وقتی
دیدیم هجمه به باورهای الهی ما شدت گرفته است و کسی برنمیآشوبد! «نگران»
شدیم وقتی دیدیم مبانی اعتقادی و ارزشی نظام خدشهدار میشود آنهم در
دولتی که رئیسش ردای «روحانیت» بر تن دارد! «نگران» شدیم وقتی شما از اوضاع
فرهنگی کشور ابراز «نگران»ی فرمودید و چندان که باید گلایه شما جدی گرفته
نشد و شما مکرر در مکرر هشدار دادید! «نگران» شدیم وقتی...
آقای من! نگاههای خوشبینانه دولت به آنسوی مرزها «نگران»مان کرد؛
«نگران» شدیم وقتی تفاوتهای نجومی «آنچه مرقوم داشتهاند» را با «آنچه رقم
زدهاند» دیدیم! «نگران» شدیم وقتی شانهبهشانه رفتن «فرزندان انقلاب» را
با عمال شیطان دیدیم آنهم در اوج روزهای هجمه به ساحت قدسی پیامبر
اسلام(ص)! «نگران» شدیم وقتی قهقهههای آقایان را با عجوزه بزک کرده شیطان
دیدیم! «نگران» شدیم وقتی...
«نگران» شدیم و «نگران»یهایمان را گفتیم اما آقایان مرحمت فرموده حوالت
«به جهنم» دادند، «کمسواد» و «بیدین» و «بیقانون» و «حسود» و «جیببر»
و... خطابمان کردند! اینکه دلیل «نگران»ی ما جیب خودمان بود، یا نگران به
ثمن بخس دادن دستاورد دانشمندان شهید این سرزمین بودیم را خدا میداند و
همینکه خدا میداند کافی است که به حق داوری کند میان ما در روز واپسین و
آنجاست که آنها که خلاف گفتهاند در محضر حضرت حق شرمسار و سرافکنده خواهند
شد! اما خدا گواه است که ما حتی «نگران» آن بودیم که «دست چدنی» پنهان زیر
«دستکش مخملین»، انگشتهای آقایان را خرد نکند! خدا گواه است ما دلسوزانه
«نگران» همین مردان مذاکره هستیم که نام و نشان نیک از ایشان برای آیندگان
به یادگار بماند! خدا گواه است ترغیب دولت به آزمودن راههای دیگر از سر
«نگران»ی ماست که مباد در صورت بنبست بودن این تنها راهِ برگزیده دستش در
محضر ملت خالی بماند و...! اما آقایان الطافشان! نسبت به ما بیکران بود و
هر روز در انتظار لطفی! دیگر از جانب ایشان بوده و هستیم...!
آقای من! ما «نگران» آن «نگاه عقیم»ی هستیم که دیده به بیرون از مرزها
دوخته و بر ظرفیتها و امکانات بیکران بومی چشم پوشیده و بر آن است که از
این نمد کلاهی برای ملت تواند ساخت اما غافل از آنکه با چنین نگاهی صرفاً
کلاهی بر سر دولت و ملت خواهد رفت!
«نگران» آن «تدبیر»ی هستیم که همه تخممرغهای شانسش را در سبد پوسیده
«امید» به دشمن گذاشته است، دشمنی که نه حتی به سابقه دیرینه کینهورزی و
عهدشکنی که به خدعه و خلف وعده همین «توافق»! اخیرش صدای خود این حضرات را
هم درآورده است!
«نگران» روی دیگر سکه «شعار» این «سالها» هستیم؛ اینکه «حماسه سیاسی» و
«عزم ملی» در سالهای گذشته به همت «ملت» تمام و کمال محقق شد اما سهم
«دولت» که «حماسه اقتصادی» و «مدیریت جهادی» بود آنگونه که باید و انتظار
میرفت، ادا نشد! اینکه «ملت» پیشگام و تازان، هفت شهر انجام وظیفهاش را
رفته است و «دولت» هنوز اندر خم یک کوچه مانده است. از این است که بیآنکه
نیاز به غیبگویی و رمالی داشته باشیم تکلیف شعار امسال هم پیشاپیش
برایمان معلوم است!
«نگران»یم اما آنجا هم کار دولت بر مدار «تدبیر» بوده باشد صمیمانه
«تقدیر» کردهایم، شاهدش حمایت تمامعیار ما از شاگرد اول کابینه است که
حتی هدف تیرهای ناجوانمردانه برخی مدعیان حامی دولت نیز واقع شد، یا حمایت
از «سرهنگ»های کابینه که کارشان را خوب بلدند، یا...
آقای من! ما «نگران»یم و «نگران»یهایمان را خواهیم گفت که خود شما ما را از «بیتفاوتی» برحذر داشتهاید.
آقای من! ما «نگران»یم اما از دولت مادام که در راستای حفظ آرمانهای
انقلاب و دستاوردهای غرورآفرین ملی گام بردارد و هنجارهای ارزشی و اعتقادی
نظام را محترم شمارد، حمایت میکنیم و برای توفیقش دعا...
که از روز نخست گفتهایم «لبیک یا خامنهای»...